بسمه تعالی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم-اجلاسیه اول
1363-1364
صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز دوشنبه بیست و نهم مرداد ماه 1363
فهرست مندرجات:
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2-بیانات آقای نخست وزیر به مناسبت معرفی وزرای، صنایع، فرهنگ و آموزش عالی و بهداری و رای اعتماد مجلس به آقایان:مهندس شافعی(برای وزارت صنایع) دکتر فاضل( برای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) دکتر مرندی(برای وزارت بهداری)
3-تصویب سرپرستی آقای نخست وزیر برای وزارتخانه های آموزش و پرورش و دفاع برای مدت دو ماه.
4-اعلام نتیجه استخراج آراء در مورد وزرای: صنایع، فرهنگ و آموزش عالی و بهداری.
5-پایان جلسه و اعلام تعطیلات تابستانی مجلس.
جلسه ساعت هشت و ده دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
رئیس-بسم الله الرحمن الرحیم، با حضور192 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه رسیدگی به وضع وزرائی است که برای کابینه پیشنهاد شده اند.تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم-بسم الله الرحمن الرحیم
ثم اوحینا الیک ان اتبع مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین. انما جعل البست علی الذین اختلفوا فیه و ان ربک لیحکم بینهم یوم القیمه فیما کانوا فیه یختلفون. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین. و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر للصابرین. و اصبر و ما صبرک الا بالله و لا تحزن علیهم و لا تک فی ضیق مما یمکرون. ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون.
(صدق الله العلی العظیم-حضار صلوات فرستادند)
»از آیه 125 الی آخر سوره النحل«
2-بیانات آقای نخست وزیر به مناسبت معرفی وزرای: صنایع، فرهنگ و آموزش عالی و بهداری رای اعتماد به آقایان: مهندس شافعی(برای وزارت صنایع) دکتر فاضل (برای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) دکتر مرندی(برای وزارت بهداری)
رئیس-به جناب آقای نخست وزیر و وزاریشان بگوئید تشریف بیاورند داخل مجلس که صحبت بفرمایند، طبق آئین نامه اول آقای نخست وزیر مطالب کلی که دارند میفرمایند و بعد مخالفین و موافقین صحبت میکنند. جناب آقای نخست وزیر جنابعالی بفرمائید.
مهندس میرحسین موسوی ( نخست وزیر )-بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام بر امام امت و امت شهیدپرور من قبل ار صحبت راجع به برادرانی که میخواهم معرفی بکنم، لازم میدانم به دو ،سه نکته اشاره بکنم و بعد به اصل مساله بپردازم: یکی در رابطه با وزارتخانه هائی است که الان وزیر ندارند که میخواستم اهمیت این وزارتخانه ها و ابعاد قضیه را در دو، سه کلمه خدمت برادران عرض بکنم. ما حساب میکردیم نزدیک نهصد هزار نفر از کارمندان دولت الان سرپرست ندارند و این وظیفه قانونی مجلس بوده و بر اساس ارزیابی که داشته طبیعتاً یه وزرائی رای اعتماد نداده و این وظیفه دولت است که سریعاً اقدام بکند و برادرانی را معرفی بکند که ان شاء الله این مشکل که یک مشکل مملکتی است حل بشود. معوق ماندن مساله و طول کشیدن این قضیه آسیبش به کشور خواهد بود. البته این به این معنا نیست که ما دقت لازم را نکنیم.
مساله دوم تشکری است که من از همه برادران و خواهران دارم. ما یک فرمی پخش کردیم که اسامی برادران اگر به نظرشان میرسد بدهند، اسامی نسبتاً زیادی جمع شد و افق دید را بازتر کرد و برادرانی که برگزیده شدند، از میان این اسامی برآمدند ولی این اسامی همانطور که برادران شاهد آن بودند، اسامی نبود که یک گروهی بدهد، بلکه هر برادری و هر چند نفری که فکر میکردند یک برادری میتواند کارساز باشد، میتواند خدمت بکند، اسامی را در اختیار گذاشتند و این دید را نسبت به نیروی انسانی بسیار بازتر کرد.
مساله سوم در رابطه با انتخاب وزراء هست که واقعاً یک انتخاب سختی است. برای مسؤولیتهای دشوار اگر یک فرد اختیار تام داشته باشد که فردی را انتخاب بکند، این کار بسیار دشواری است و اگر قرار باشد که دو نفر را انتخاب بکنند این مساله دشوارتر میشود و اگر قرار باشد که سه نهاد یک فردی را انتخاب بکنند و رای بدهند و راضی باشند از یک فرد، این کار بسیار بسیار دشوارتر میشود، برای همین روند انتخاب یک وزیر بر اساس مصالحی که از پیش اندیشیده شده و در قانون اساسی تبلور پیدا کرده کار بسیار راحتی نیست. چه بسا در همان لحظه اول ممکن است برای یک پست پنج نفری که به ذهن نخست وزیر بیاید که آدمهای خوبی هستند و میشود از آنها استفاده کرد،ولی قانون اساسی این اختیار را به نخست وزیر نمیدهند که از این پنج نفر، یک نفری که به او نزدیک تر هست ، انتخاب بکند بلکه در جایگاههای دیگر و با منزلت های متفاوت نهاد مجلس شورای اسلامی و هناد ریاست جمهوری قرار دارند که آنها هم به حق از موضع قانونی حرکت میکنند و انتخاب خود را دارند.برای همین به نتیجه رسیدن سر یک فرد ، واقعاً در طی یک روند پیچیده و طولانی صورت میگیرد. البته این به نفع کشور هم هست ، چرا که از همه جانب و از همه ابعاد به یک فرد برای انتخاب نگاه میشود. به همین علت ما انتخاب وزیر و معرفی و رای گیری را در یک روانی می یابیم که بسیار دشوار است و دقت بسیار زیادی را میگیرد و برای سرنوشت کشور حساس هم هست این مقدمات را برای این خدمت شما عزیزان نقل کردم که یک مقداری وقت گیری قضیه و دشواری قضیه را اگر چه خود شما برادران و خواهران در جریان هستید ، بتوانم یک مقداری به مجلس منتقل کرده باشم. برادرانی که معرفی میشوند برای سه وزارتخانه از پنج وزارتخانهای که الان وزیر ندارند. اولی آن برادرمان آقای غلامرضا شافعی برای وزارت صنایع است شرح حال ایشان در میان همه نمایندگان پخش شده که از قدیم ایشان در زمینه مسائل سیاسی فعالیت داشتند، تحرک داشتند و دستگیری داشتند و اذیت شدند و جزو افرادی هستند که اگر شما به جامعه صنعتی کشور رجوع بکنید، ایشان را به عنوان یک فرد آگاه و وارد به مسائل صنایع خواهید یافت. غیر از اینکه ایشان از اول انقلاب در تمام عرصه های حساس انقلاب حضور داشته اند که در شرح حال ایشان اشاره بسیار مختصر هست.ایشان مدتی در سرپرستی صنایع ملی بودند و قبل از انقلاب هم باز هم در امر صنعت بودند و بعد از اینکه از وزارت صنایع خارج شدند، به دلایلی که ممکن است بعضی از برادران هم بدانند الان باز هم در همین مسائل مربوط به صنعت ادامه کار میدهند. ما مساله مهمی که در رابطه با صنعت خودمان داریم، در وهله اول برای انتخاب یک وزیر، آگاهی یک وزیر و اشراف سریع آن وزیر نسبت به این مسائل باید مورد نظر ما باشد، الان صنایع زیاد ملی شده ای دست دولت هست ، تسلط بر آنها و زود اشراف پیدا کردن بر مدیریت آنها یک مساله اساسی است، به محض اینکه ما خدای ناکرده خلائی داشته باشیم و فتوری صورت بگیرد و اتفاقی بیفتد و ما نتوانیم نسبت به این مدیریت و نسبت به این کارخانه ها، نوع تولیدشان، مواد اولیه شان و امثال اینها مشکلاتی دارند اشراف کامل داشته باشیم، یقیناً ما خسارت خواهیم دید.
مساله دوم آشنائی با روندی است که تربیت مدیریت اسلامی و حزب اللهی در کشور ما بعد از انقلاب داشته است. همه شما برادران و خواهران میدانید که بعد از انقلاب ما شاید هزاران پست خالی در کشور داشتیم در سطح مدیریت علمی فرهنگی، اجتماعی و صنعتی و در حقیقت یکی از معجزات انقلاب پرورش نیروی انسانی در طول شش سال گذشته برای این پست های خالی است. البته خامی ها و جانیفتاد نهائی هست، یک عدم تبحر هائی هست، ولی با این وصف الان میتوانیم ادعا بکنیم که در سطح کشور انقلاب قادر بوده که این مدیریت را تربیت بکند و جایگزین بکند به جای آن مدیریت فراری و یا مدیریت سرکوب شده ای که وابسته به رژیم طاغوت و آمریکا بودند. منتها این مدیریت تازه روی کار آمده، یک مزایائی دارد یا یک ویژگی های خوبی دارد که ، یک نقایصی هم در آن هست و این جور نیست که دست کسی که میاید فرضاً در قسمت صنعت یا یک مدیریت بالائی در یکی از وزارتخانه ها باز باشد برای انتخاب وسیع انجام بدهد، مهم این است که آن مدیریت نسبت به این مدیریت موجود، نسبت به این نیروی انسانی موجود آگاهی کامل داشته باشد، نسبت به قدرتش ، نسبت به ضعف هایش و بتواند از این نیروی انسانی بهترین استفاده را بکند. در صنایع ما الان آقای شافعی چنین موقعیتی را دارا هستند. دقیقاً مدیریتی که وجود دارد ، نیروی انسانی که الان میتوانیم به آنها تکیه بکنیم، ایشان به این نیروی انسانی آشنا هستند، نقاط قدرت و نقاط ضعف آنرا میدانند و روحیه همکاری بین این نیروی انسانی که در حقیقت فرزندان انقلاب باید آنها نام برد آقای شافعی بسیار قوی است و در این چند روز ما نامه های متعدد داشتیم از همین مدیریت که جزو اسامی که معرفی میکردند برای پست وزارت صنایع آقای شافعی بودند و این پست هم از آن پست هائی نیست که ما با حالت شکسته کار بکنیم و یک فردی که اصلاً از این زیر و بم کارها آگاه نیست در این نقطه بگذاریم.غیر از اینکه فقط صنایع ما ، صنایعی نیست که دست دولت هست، بلکه صنایعی است که به طور گسترده، بخش خصوصی هم دارد ، تعاونیها به صورت اندکی در دستشان دارند، تسلط به این منظر عمومی صنعت در کشور بسیار مهم است برای وزیری که روی کار میاید، مخصوصاً در وضعیت حساس کنونی که ما مجبوریم به مقدار زیادی با برنامه کار کنیم در ارتباط با مصرف ارزمان، امکاناتی که در سطح کشور داریم و همچنین در رابطه با سرمایه گذاریها ، خیلی دستمان در این زمینه همه برادران و خواهران میدانند که باز نیست و یک اشتباه میتواند یک شاخه را کاملا به تعطیلی بکشاند و یک اشتباه میتواند اصلا فاجعه ای را به وجود بیاورد. مخصوصاً اگر دقت بکنیم سرمایه گذاری عظیمی که در این ارتباط هست و دقت بکنیم که ما مسائل مربوط به مصرف عمومی مان به یک نوعی به این صنایع بستگی دارد. ایشان برنامه های خودشان را مطرح کردند که یقیناً دست برادران هست و جزو این برنامه ، در کنار این برنامه عملکرد ایشان هم در سازمان صنایع ملی به اصطلاح گفته شده که برادران یک آشنائی نسبت به سابقه کار ایشان پیدا بکنند. ایشان تکیه دارند بر صنایع کشاورزی در مناطق روستائی و محروم با توجه به امکانات و زمینه های منطقه ، این البته اولویت ها است، به صنایع شیمی و پتروشیمی و داروئی با توجه به امکانات بالقوه کشور و نیازهای جامعه تکیه دارند، مخصوصاً اگر توجه بکنیم که الان ما مجبور هستیم اگر پتروشیمی بندر امام به راه بیفتد و حرکت ایجاد بکند، به طور زنجیره ای ما کارخانه هائی که بتواند از آن محصولی که ان مجتمع عظیم تولید خواهد کرد بتوانیم استفاده بکنیم ، چه برای مصرف داخلی ، چه برای صادرات ، این مساله برای ما اهمیت زیاد دارد، مخصوصاً مواد اولیه آنرا به طور فراوان و ارزان در اختیار داریم و این نعمت خدادادی است. ایجاد صنایع مصالح ساختمانی هست، ایجاد و توسعه صنایع نساجی تا مرز خود کفائی هست، صنایع برق و الکترونیک و فلزی، صنایع سلولزی ، البته اینها اولویتهائی است که ایشان مطرح کرده اند. در صحبتی که با هم داشتیم و از قبل هم این چنین بود که در رابطه با سرمایه گذاریها که برای مجلس باید بسیار مهم باشد سؤال در این زمینه که آیا گرایش به چه سمتی است. آیا دولت میخواهد سرمایه گذارای کند در زمینه صنعت بخش خصوصی میخواهد سرمایه گذاری کند، تعاونیها سرمایه گذاری بکنند، همانطور که در متن آمده و در صحبتی هم که با برادرمان آقای شافعی داشتیم، سیاست دولت الان بر این هست و این ان شاءالله ادامه پیدا خواهد کرد با حضور ایشان و شاید قوی تر که ما فقط در رابطه با صنایعی که جنبه استراتژیک داشته باشند و برای بخش خصوصی سودآور نباشد ولی تولیدشان، و ایجادشان برای کشور مهم باشد دولت سرمایه گذاری خواهد کرد و تلاش بر این خواهد شد که سرمایه های سرگردان به سمت تولید جذب بشوند. البته بلافاصله این مساله را اضافه بکنم که درخواست از یک وزیر صنایع در موقعیتی که منبع و ذخایر ارزی ما بی انتها نیست ، برای اینکه سریعاً صنعت را گسترش بدهد، یک درخواست خیلی شاید منصفانه ای نباشد، بر اساس همان توانائیهای که کشور دارد. این سیاست کلی خواهد بود و فکر میکنم که سیاست درستی باشد. چرا که ما بعضی از صنایع را داریم که عدم ایجادشان یک خلاء ایجاد میکند در زنجیره کارخانه هائی که باید به همدیگر پیوند داشته باشند. به خاطر کم بودن سودآوری آنها و امثال آنها و از یک طرف اهمیت آنها برای کشور بسیار بالا است و در این زمینه ها دولت باید سرمایه گذاری کند و این رسم برای تمام کشورهای جهان هست و در سایر مواقع و جاها باید تشویق بشود که ان شاء الله از طرف همه بخش ها سرمایه گذاری بشود. راجع به زندگی ایشان هم که برادرها در دستشان هست. از قبل از سالهای49 ، همین جور ایشان در زمان دانشجوئی مبارزاتی داشتند، دستگیری داشتند و بعد از انقلاب هم همین جور در کمیته ها و در نهاد های انقلاب فعالیت داشتند.
نفر دومی که از برادان معرفی میکنم، برادرمان آقای دکتر فاضل برای وزارت آموزش عالی است. در مورد مقام علمی ایشان، مساله بسیار روشن هست و یقیناً به برادان و خواهران در این مدت این آگاهی رسیده و این مساله را میدانند. ایشان جزو افتخارات پزشکی کشور هستند و در این زمینه فردی هستند که همه جامعه پزشکی ما ایشان را به تبحر و دانش زیاد قبول دارند و ایشان
شخصیتی در این زمینه هستند ، نه تنها در کشور ما شناخته شده، بلکه در جهان هم شناخته شده اند و جزو جراحان بسیار برجسته دنیا هستند. ولی آن چیزی که آقای دکتر فاضل در کشور، غیر از این شهرت به آن شهره هست، پیوند ایشان با نیروهای حزب الله ، جبهه ها، با حرکت انقلاب در کشور ما است و این مهم ترین نکته ای است که شاید مجلس به آن توجه بکند. چرا که من احساس کردم یک نامه هائی از برادران بسیار عزیز در خارج از مجلس، در مجلس امروز صبح تکثیر میشده، و با اینکه من فرصت نکردم آن را بخوانم ، چون میدانستم که تقریباً در آنها چه چیزی هست، چون یک نمونه اش را دیشب داشتم برای یک مرجع دیگر، خدمت برادران این را عرض میکنم. ما برای اینکه در رابطه با استدلالی که در این نامه ها ذکر شده که با تمام احترام و علاقه به این برادران جوابی داده باشیم ما فقط در همین شرح حال مختصر که البته برادران عزیز دیگری اینجا صحبت خواهند کرد، اشاره می کنم به فعالیتهائی که ایشان بعد از انقلاب در وقتی که ایران بوده اند و کارهائی که کرده اند. اشتغال در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان دانشیار جراحی و استدلال شده که ایشان آشنائی با محیط دانشگاهی ندارند. در صورتیکه ایشان استاد این کار بودند، در قبل در دانشگاههای مختلف خارج و داخل هم این فعالیت را داشته اند. ایجاد برنامه رزیدنتی جراحی در بیمارستان که در بیمارستان آیت الله طالقانی که فارغ التحصیلان آن از سال قبل وارد اجتماع شده اند، سرپرستی بخش جراحی بیمارستان آیت الله طالقانی و مدیر گروه جراحی دانشگاه شهید بهشتی ، اشتغال فعال در بیمارستان شهید مصطفی خمینی، وابسته به بنیاد شهید از بدو مصادره آن و تشکیلات دادن به بیمارستان تا زمان حاضر که جزو افتخارات ایشان است، تماس با مجروحان و جانبازان جنگ که من در اینجا به این موضوع اشاره می کنم که برادرمان آقای دکتر فاضل را ما در ارتباط با جبهه ها و خط مقدم جبهه ها هست که شناختیم و بیشتر عزیزانی هم که در مجلس هستند و گذارشان به جبهه ها افتاده و آن شرایط سخت را هنگام حملات دیده اند، شاید ایشان را دیده باشند در آن نقاط حساس جبهه ها که چگونه با به خطر انداختن جان خود در کنار رزمندگان عزیز ما، در کنار سربازان گمنام کشور ما ، در حال فعالیت هستند و این مساله ای نیست که امروز بر کسی پوشیده باشد و یقیناً آن کس میتواند به این جبهه ها برود و در آن شرایط حضور داشته باشد که از ایمانی عمیق سرشار باشد و از احترام به این رزمندگان سرشار باشد و همان روحیه را داشته باشد که این رزمندگان عزیز دارند. همکاری نزدیک و صمیمانه با بهداری رزمی سپاه پاسداران یک استدلالی که شده این است که ممکن است ایشان بیاید و افراد طاغوتی و افراد به اصطلاح غیر متعهد را به دانشگاه بیاورد، کسی که چنین روحیه ای دارد، یقیناً جایش نباید در کنار سپاه باشد، نباید در کنار بسیج باشد، نباید در جبهه های مقدم باشد، نباید تمام هستی خودش را به خاطر انقلاب فدا بکند و در این راه گام بردارد و این استدلال ، یک استدلال شاید به این دلیل باشد که برادران آگاهی از حرکت برادرمان و فعالیت برادرمان در این عرصه ها نداشتند که مربوط به یک روز ، دو روز نیست، مربوط به یک ماه ، دو ماه نیست، بلکه از همان بدو ورودشان به ایران ما این روحیه را در ایشان می بینیم، همکاری با نهادهای انقلاب و تا الان که این روحیه ادامه دارد. خدمت مشتاقانه در بیمارستان صحرائی سپاه در زمان حمله و رهبری گروهها جراحی، همکاری نزدیک و مستمر با ستاد انقلاب فرهنگی که این هم باز هم برخلاف آن چیزی است که در آن نامه ها نوشته شده است،وزارت علوم و آموزش عالی ، دبیر هیات ممتحنه بورد جراحی و کمیته های مختلف وزارت علوم و دانشگاه ، و عضو انجمن اسلامی پزشکان مقیم آمریکا و کانادا قبل از مراجعه به وطن، ایشان یک جمله ای دارند که شاید احساساتی به نظر بیاید، ولی کسانی که ایشان را می شناسند، میدانند که تا چه اندازه این جمله صادقانه نوشته شده است.»بزرگترین افتخار من در زندگی پس از انقلاب و تحت رهبری امام بزرگوار و بزرگترین سعادت من افتخار خدمت به فرزندان پرارزش و گرامی اسلام هست«، این چیزی است که برادرانی که با ایشان از نزدیک آشنا هستند میتوانند شهادت بدهند. آن چیزی که ما در وجود ایشان شاهد هستیم عشق و علاقه و واقعاً فنا شدن در انقلاب هست در این مدتی که دیده ایم و برای همین من اعتقاد دارم که اگر نهادهای انقلابی در دانشگاهها وجود دارند، ایشان میتوانند بهترین رابطه را با این روحیه برقرار بکنند. اصل روحیه است، اصل بینشی است که ما نسبت به انقلاب داریم و حوادث و جریاناتی که در انقلاب اتفاق میافتد و با یک نظر ساده و با یک تحقیق ساده میشود دریافت که یک فرد چه ارتباطی را دارد.در اینجا به یک نکته ای اشاره بکنم که از آن نکته نکته عبور میکنم به سمت معرفی وزیر بهداری و آن مساله آموزش در سطح دانشکده های پزشکی در سطح کشور هست که یقیناً همه برادران میدانند که در این زمینه ها ما مشکلاتی در سابق داشتیم و این مساله ای است که تقریباً از اوائل تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی که ستاد انقلاب فرهنگی به یک طرحی نزدیک شد برای ادغام آموزش و درمان و بهداشت این مساله آمد در خود سطح مجلس مطرح شد. من راجع به آن لایحه با طرحی که از طرف مجلس مطرح شد نمیخواهم صحبت بکنم، آن چیزی که میخواهم صحبت بکنم، این بود که یک نیاز به همکاری نزدیک بهداری و آموزش عالی همیشه مطرح بوده، یعنی این به عنوان یک اصل اگر ما بخواهیم بر کمبودهای ناشی از نبود دکتر در داخل کشور خودمان فائق بیائیم و بر مسائل ، مشکل بهداشتی چیره بشویم و بتوانیم نیروی انسانی لازم خودمان را در این زمینه تامین بکنیم همکاری این دوارگان و داشتن یک برنامه مشترک و داشتن یک فصل مشترک برای این دوارگان بسیار بسیار مهم است. متاسفانه تا الان به دلایل گوناگونی که ما این دلایل را به گردن وزراء به هیچوجه نمی اندازیم یک اختلاف سلیقه ای در این زمینه وجود داشته که البته برای کشور هم این مساله خسارت داشته است. هر وزیری و هر دستگاهی در موقعیت قانونی خودش خیلی میل نداشته که نزدیکی صورت بگیرد و این مساله ریشه دار هم است و در خود مجلس هم این بحث بود یک اختلاف نظر ها و اختلاف سلیقه هائی در این زمینه بود. الان با توجه به اینکه یک بدنه اصلی وزارت علوم به نوعی با مسائل پزشکی واداره بیمارستان ها و آموزش پزشکی آمیختگی دارد بودن یک پزشک دانشمند، پزشکی که مراتب علمی او بتواند برای همه نیروهای انسانی موجود مورد احترام باشد میتواند کمکی اولا در جمع وجور کردن آموزش پزشکی در رابطه با وزارت علوم بکند و از طرف دیگر یک رابطه خوبی بین وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت بهداری در این زمینه به وجود بیاید که ان شاء الله این جور خواهد شد. در مورد نفر سوم برادرمان آقای دکتر مرندی برای وزارت بهداری هستند. شرح حال ایشان در دست برادران هست. ایشان از همان اوائل در صف مخالف رژیم سفاک شاه بودند . از خانواده ای مذهبی هستند. سابقه شان خیلی روشن است من این ها را همینطور فهرست وار میخوانم:
در سال1342 دستگیر شدند، در سال43 به خدمت نظام و بعد وقتی که به آمریکا رفتند باز غیاباً محکومیتی دارند و سوابق علمی شان هم فوق تخصص دارند و در این زمینه در ایران خدمات شایانی انجام داده اند و جزو معدود پزشکهائی هستند که باز هم از نظر تخصص دست اندرکار هستند و یکی از چهره های قابل احترام از نظر علمی و دانش در جامعه پزشکی ما هستند. از موقعی که به ایران تشریف آورده اند، پست های ایشان را من میخواهم و برمیگردم به برنامه ایشان:
سرپرست انجمن ملی حمایت کودکان ، قائم مقام معاونت آموزشی و پژوهشی وزارت بهداری، معاون آموزشی و پژوهشی وزارت بهداری از اردیبهشت تا مرداد ماه 59 که اینها دلایل بسیار مهمی است برای انتخاب ایشان و امید برمیانگیزاند در ما که ان شاءالله مساله آموزش پزشکی را بتوانم یک سرو سامانی بدهیم. دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، رئیس بخش کودکان بیمارستان طالقانی، عضویت در گروه پزشکی و شاخه پزشکی ستاد انقلاب فرهنگی، تالیف کتاب بهداشت برای دوره تربیت معلم، تالیف کتاب بهداشت برای تدریس در حوزه علمیه قم، همکاری بسیار نزدیک با صدا و سیمای جمهوری اسلامی در زمینه تهیه برنامه بهداشتی و آموزش بهداشت. اشتغال در بیمارستان شهید مصطفی خمینی از بدو ورود به ایران تا کنون.
مهمترین فعالیتی که ایشان داشتند و الان هم برنامه خودشان را بر آن محور قرار داده اند اصالت دادن به بهداشت در سطح کشور هست. ما یقیناً هر چه قدر توان خودمان را جمع می کنیم و دانشگاههای خودمان را گسترش بدهیم و از نیروی موجود انسانی بهترین استفاده ها را ببریم نخواهیم توانست به زودی مساله کمبود پزشک را در کشور حل بکنیم. این یک معضل بسیار بلندی است که در دراز مدت باید ان شاءالله با برنامه ریزی های گسترده حل بشود.
در کوتاه مدت آن چیزی که میتواند ما را به نتیجه برساند و حتی تا اندازه ای از نظر نیروی انسانی ما را خودکفا بکند و ما را بی نیاز بکند از رجوع زیاد مردم کشورمان به پزشک گسترش بهداشت هست که در کشور ما متاسفانه وضعیت
خوبی ندارد مخصوصاً با مهاجرت ها که به خاطر حرکت هائی که در افغانستان و برادران افغانی یک مقدار زیادی به کشورما وارد شده اند. مساله جنگ و تمام اینها باعث شده است که الان وضعیت بهداشتی مناسبی نداشته باشیم. یک مقایسه آماری هم البته قبلا در همین مجلس راجع به وضعیت بهداشتی کشورمان با سایر کشورهای جهان و به نظر می آید که بزرگترین سرمایه گذاری را ما در این زمینه باید انجام بدهیم و یقیناً اگر مزایای پرداختن به مساله بهداشت در کنار درمان برای جامعه ما روشن بشود، مجلس هم ان شاءالله بهترین کمک را در ارتباط با تخصیص بودجه لازم و کمک های دیگر خواهد کرد. ایشان وقتی برنامه ها را شروع کردند اولین جمله شان اتفاقا در این ارتباط است: »رعایت کامل اولویت بهداشت بر درمان به معنای واقعی آن و در جمیع جنبه های برنامه ریزی اجرائی و آموزشی« که ما فقط در اجراینست که نیاز داریم که به مساله بهداشت اولویت بدهیم بلکه اگر بخواهیم به بهداشت اولویت بدهیم در زمینه آموزشی هم چنین حرکتی باید داشته باشیم. البته یک مقدار اگر میشد که فعالیت هائی که ایشان در وزارت بهداری در رابطه با بهداشت انجام دادند و جزواتی که چاپ شده است و فعالیت های آموزشی و غیره اینجا مطرح میکردند و فرصت بود یقیناً در تصمیم گیری برادران بسیار مؤثر واقع میشد.
رعایت دقیق اولویت گروههای آسیب پذیر و محروم بر سایر گروهها و اولویت روستاها و مناطق محروم بر شهرها که عملا در این نقاط محروم و دور افتاده است که مریضی ها غوغا می کنند، مرگ و میر زیاد است، تلفات زیاد است. فشارهای زیادی بر مردم وارد میشود. من به جازموریان رفته بودم در کنار آن مرتعی که در وسط هست، آنجا بحث بود که نزدیک100،120 هزار نفر مردم در آنجا زندگی می کنند آنجا بحث بود که در هیچ کلبه و چادر و کفری نیست که یک مریضی یا تب مالت یا چیزی نداشته باشد و عملا ما نیروئی نداشتیم. گرچه خود جازموریان یک منطقه تازه کشف شده است بعد انقلابی است که الان جهاد سازندگی و سایر برادران در آنجا کار می کنند. خوب، رسیدگی به این نقاط عملا باعث خواهد شد که ما در زمینه نیاز به پزشک هم کمتر نیاز داشته باشیم. طرح ژنریک با قوت ادامه پیدا خواهد کرد. در اینجا در ضمن تفضیلی که دارد در زمینه بهداشت عمومی و برنامه های در مانی و مسائل آموزشی که مفصل هست و من نمیخواهم که اینها را مطرح بکنم به جنبه های عملی برنامه ایشان هم برادران و خواهران را توجه میدهم که مطابق آماری که برادران در وزارت بهداری تهیه کرده بودند بزرگترین فشاری که بر روستاهای ما و بر ملت ما وارد می آید از نظر مرگ و میر و تلفاتی که در زمینه بچه ها داریم، مخصوصاً بچه های نوزاد داریم و یا بعدش. ابتلا به بیماریهای دیفتری، سیاه سرفه، کزاز، فلج اطفال و سرخک و سل هست که یک برنامه گسترده واکسیناسیون ما لازم داریم، این فشار یقیناً مراجعین را به پزشکهای ما بسیار کم خواهد کرد و اثرات عمومی تر خواهد بود. ما ممکن است یک بیمارستان بسیار مجهز ولو کسی را به اصطلاح تهیه بکنیم و در معرض نمایش بگذاریم ولی عملا عملکردی که این بیمارستان خواهد داشت در مقیاس کشور ، مقیاس ملی یقیناً صفر خواهد بود. آن کار چشمگیری که میتوانیم انجام بدهیم واقعاً در همین زمینه هائی است که ایشان مطرح کردند بدون اینکه البته به این قسمت هم کم بها بدهیم. تامین آب آشامیدنی هست،توجه به مردم روستاها است، اجرا و گسترش برنامه مبارزه با بیماریهای اسهالی که یکی سه علت مهم ابتلا و مرگ و میر کودکان زیر ده سال کشور است که یک بار بحث بود که 30تا40% کودکانی که به نوعی ضایعه پیدا می کنند برمیگردد به همین مساله اسهال که با روش ساده تری میشود با آن مبارزه کرده اند البته وقتی میکوئیم ساده، شکل کار ساده است ولی یک سازماندهی در سطح کشور می خواهد.
در زمینه درمان و در زمینه دارو من زیاد صحبت نمیکنم مهمترین مساله همانطور که اشاره کردم تکیه بر این طرح ژنریک هست که ان شاءالله با قدرت و با قوت ادامه پیدا خواهد کرد. در ایشان هم روحیه ای که هست همکاری و هماهنگی با وزارت علوم هست برای حل کردن مساله بسیار بسیار پیچیده دانشکده های پزشکی، بیمارستانهائی زیر نظر وزارت علوم هستند و بهداری که الان جزو مشکلات کشور هستند و ما امیدواریم که بالاخره یک روزی با همکاری این دو وزارتخانه و ایده ای که همه دست اندرکاران در این زمینه ارائه میدهند، ان شاءالله این مشکل را ما بتوانیم حل بکنیم.
من خارج از این مساله ای که در مورد این سه برادر میخواهم مطرح بکنم تبحر خود هر این سه نفر از برادران در رشته کاری خودشان است. مجلس حساسیت دارد در زمینه اینکه غیر از اینکه افرادی که معرفی میشوند انقلابی باشند، تخصص داشته باشند و تعهد داشته باشند مجلس این انتظار را دارد برادرانی که معرفی میشوند در رشته کاری خودشان در آن کاری که میخواهند صورت بدهند فردی باشند آگاه و خبره که بشود بر آنها تکیه کرد و این برادران همانطور که سابقه آنها نشان میدهد در این زمینه کاملا آشنائی به کار خودشان دارند. برادرمان آقای دکتر فاضل به مسائل دانشگاهی به حیطه کاری خودشان مخصوصاً که در وزارت علوم همینطور که اشاره کردم بزرگترین سطح تماس وزارتخانه با مسائل برونی در ارتباط با بیمارستانها و دانشکده های پزشکی است، و همچنین برادرمان آقای دکتر مرندی و برادرمان آقای مهندس شافعی و بعد از صحبت های برادران مخالف و موافق البته من یک چند کلمه ای عرض خواهم کرد وخود برادران توضیحاتی در مورد کار خودشان ان شاء الله خواهند داد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
رئیس- متشکر، آقای نخست وزیر 34 دقیقه صحبت کردند بقیه وقتشان برای آقایان وزراء پیشنهادی و خودشان مانده است. مخالفین و موافقین صحبتشان را شروع می کنند. هر مخالفی حداکثر یک ربع ساعت میتواند صحبت کنند و پنج نفر هم میتوانند صحبت کنند، سقف عدد و سقف وقت در آئین نامه محفوظ است. اولین مخالف را دعوت کنید.
منشی- اولین مخالف آقای غلامرضا فدائی.
غلامرضا فدائی- السلام علیکم و رحمه الله، بسم الله الرحمن الرحیم، رب انی اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون.
من در مخالفت خودم با برادران عزیز و محترمی که امروز معرفی شده اند مطالبم را در دو قسمت می گویم:
یکی به صورت کلی و قسمت دوم به صورت جزئی و بر روی تک تک آقایان که بیشتر شاید در رابطه با یکی از وزراء تاکید بشود. اما قبل از اینکه عرضم را شروع بکنم با اجازه نمایندگان محترم و رئیس مجلس و جناب آقای نخست وزیر، فرازهائی از فرمایشات حضرت آیت الله منتظری را که در روزنامه روز شنبه در تمام جراید منتشر شده، بعضی از قسمت هایش را عرض میکنم، ایشان در ملاقاتی که وزیر امور خارجه و سفرا خدمت ایشان بودند، تاکید میفرمایند که: »حفظ انقلاب از اصل به وجود آوردن بمراتب مشکل تر است. به خصوص با توجه به اینکه ابرقدرتها صریحاً اسلام را یک خطر جدی برای منافع استعماری خود در دنیا تلقی کرده اند و انقلاب ما نیز چون ملهم از اسلام می باشد لبه تیز حملات و توطئه های آنان متوجه انقلاب اسلامی ما است.« بعد در قسمت دیگر:»انتظار میرود جناب آقای نخست وزیر که مجدداً رای اعتماد قاطعی از مجلس شورای اسلامی را به دست آورده اند و کابینه ایشان هم از ناحیه مجلس تایید شد با قاطعیت با مسائل کشور و انقلاب برخورد کنند.و سعی کنند افراد قوی و کاردان و لایق را برای کارهای مهم بخصوص در وزارتخانه ها و امور اجرائی تعیین کنند و در فکر این نباشند که چه کسی مطیع تر و حرف شنوتر است.« ایشان در مورد انتخاب وزیر فرهنگ و آموزش عالی گفتند »به نظر من این وزیر که کارش با دانشگاهها و قشر دانشجو است از بین کسانی انتخاب بشود که پیش اساتید دانشگاهها و دانشجویان متعهد، مقبولیت بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند کار بکند.« در ضمن ایشان یادآور شدند که » معمولا این افراد ضعیف هستند که چشم و گوش بسته الی آخر… « که خودتان حتماً مطالعه فرموده اید.
من در رابطه با معرفی این برادران عزیزمان که امروز در خدمتشان هستیم میخواهم عرض بکنم که مجلس در رای اعتمادی که به نخست وزیر و همچنین آقایان وزراء داد به راستی امیدی در دل مردم ایجاد کرد مردم خوشحال و خرسند شدند از اینکه مجلس واقعاً با شناخت کامل و با درایت و هشیاری و با بصیرت کامل بر روی مسائل کار می کند و نظر میدهد. گر چه فرصت هم در رای اعتمادی که گرفته شد کم بود، گر چه وقت ضیق بود ولی در عین حال با تحقیقات و تفحص و تاشهائی که به هر حال همه شاهد آن بودیم به این نتیجه رسید که در بعضی از وزارتخانه ها کار آنچنان که باید و شاید انجام نشده است. نه اینکه واقعاً اصلا کار نشده باشد، بلکه کار مطلوب صورت نگرفته است و روی این حساب بود که به بعضی از برادران رای اعتماد لازم داده نشد. حالا در اینجا من میخواهم این نکته را عرض بکنم و شاید جنبه گله داشته باشد از
برادر عزیزمان جناب آقای نخست وزیر که علت این سرعت عمل چیست که در رابطه با این وزارتخانه های مهم خیلی سریع افرادی را معرفی می کنند . ممکن است که در جواب بفرمایند که ما تعداد افراد لایق، کاردان و فعال و متعهد فراوان داریم. این نشد، یکی دیگر. این حرف ممکن است پذیرفته شده باشد و ما قبول بکنیم اما نقطه مقابل را باید در نظر گرفت که اگر که شما شناخت کافی دارید باید نمایندگان هم برای دادن رای شناخت کافی داشته باشند. در خوبی برادران، در تعهد برادران، در مدیریت برادران بحثی نیست اما باید من نماینده اطلاع داشته باشم که رای بدهم. والا اگر اینجور باشد حداقل ممکن است که رای ممتنع بدهم و این طبیعی است که اثر خوبی نخواهد داشت. بنابراین من عرضم بر این است که مجلس نباید دچار شتابزدگی بشود و باید دقیقاً بر روی این کاندیدا های محترم برای این وزارتخانه ها تحقیق کافی به عمل بیاورد و با شناخت و با درایت کافی و کامل به آنها رای بدهد. و باز هم نمی پسندم که افرادی معرفی بشوند و با همان عدم اطلاع و شناخت رای ضعیفی بیاورند که اگر رای ضعیفی بیاورند با توجه به اهمیت کار، مطمئناً نمیتوانند برخورد قاطعی داشته باشند در خود وزارتخانه و همچنین در سطح جامعه آن برش و فعالیت کافی ممکن است از آنها سلب بشود. بعضی اوقات مطرح میشود البته شاید در فرمایشات آقای نخست وزیر هم مساله بود که نبودن وزیر برای یک وزارتخانه اثرات زیادی دارد و همین که وزیر نیست ممکن است که کارمندان آن جوری که باید و شاید کار نکنند و همچنین در جهمعه بگویند خوب این وزارتخانه الان وزیر ندارد و زیاد روی آن حساسیت نکنند. من میخواهم عرض کنم که این مساله درست است اما این را باید حساب کرد که اگر با شتاب فراوان وزیری انتخاب بشود و بعد ما ببینیم به قول معروف از چاله در آمدیم و به چاه افتادیم اثرات آن و لطمات آن و سختی های دیگری را ما باید متحمل بشویم که به این زودی هم جبران پذیر نیست. وزارتخانه جائی نیست که هر روز ما برای آن یک وزیر تعیین بکنیم. اگر یک ماه گذشت ما دیدیم نه این هم باز همان روال قبلی هست بگوئیم خوب حالا ما از نو وزیر دیگری را تعیین می کنیم.
نکته دیگری که در این رابطه مطرح است این است که کار وزیر معمولا سیاست گذاری و دادن خط مشی است. اینجور نیست که تصور بکنیم که اگر یک وزارتخانه ای وزیر نداشته باشد دیگر حالا هیچکس کار نمیکند و همه چیز به هم میریزد. البته اگر وزیر باشد مسلماً با دلگرمی بیشتر کار خواهند کرد و از نظر روانی هم بر روی تک تک افراد و بر روی جامعه تاثیر خواهد داشت. اما اینجور هم نیست که با شتاب و عجله بگوئیم آقا به خاطر رفع این ضرر ما هر چه زودتر باید وزیر را مشخص بکنیم. به عنوان مثال من خدمت شما عرض میکنم که در رابطه با وزارت آموزش و پرورش که شاید از اهم وزارتخانه ها باشد…
عباسی فرد- این مخالفت با سرعت عمل است، مخالفت با افراد نیست.
رئیس- چرا؟ این اتفاقاً مخالفت با اصل است. ایشان اصلا با این بیانشان دارندمخالفت میکنندکه چراوزرا بااین سرعت اورده اند وچرا….
عباسی فرد- این قانون است و طبق قانون انجام شده است.
رئیس- تشخیص اینکه با شما نیست تشخیص این با من است و دارم تشخیص میدهم در موضوع صحبت می کنند. بفرمائید.
غلامرضا فدائی- بنابراین در وزارت آموزش و پرورش همه مدارس را شما مطمئن باشید که توسط مدیران کارش خوب انجام میشود. شما نگران این مسائل نباشید. در رابطه با مخصوصاً وزارت آموزش و پرورش که البته الان معرفی نشده ولی میخواهم عرض کنم در سایر قسمت ها به طریق اولی هر کسی کار خودش را انجام میدهد و آن کسی هم اگر نخواهد کار انجام بدهد اگر وزیر هم بیاید باز هم کار خودش را آنجور که باید و شاید انجام نخواهد داد بنابراین، این نکته را باید عنایت داشته باشیم که اگر وزیر میخواهیم انتخاب بکنیم سعی کنیم که دقت کافی بر روی وزیر بشود و مطالعه کافی به عمل بیاید تا ببینیم وزیری که خط دهنده است، جهت دهنده است و احیاناً آن سرعت کافی که ما لازم داریم در رابطه با وزارتخانه مربوطه آن را به حد کافی داشته باشد که بتواند ان شاء الله مقصود ملت را برآورده بکند.
نکته دیگری که باز میخواهم عرض بکنم این است که بیشترین بحث ها بر روی مدیریت است. البته توان علمی یک چیزی است که من واقعاً به آن اعتقاد دارم و از مسائل بسیار عمده و اساسی است. اما آن محور اساسی در رابطه با مسائل اجرائی مدیریت است که در رابطه با بعضی از برادرانی که در اینجا معرفی شده اند که بعداً عرض خواهم کرد کار اجرائی به آن صورت انجام نداده اند. کسانی که کار اجرائی انجام نداده اند ما تضمین کافی نداریم برای اینکه بتوانند مدیریت کافی و لازم را داشته باشند.
نکته دیگری را که باز میخواهم به صورت کلی خدمت نمایندگان محترم عرض بکنم این است که چرا به وزرای محترمی که رای لازم را نیاوردند، نمایندگان محترم رای نداده اند؟ علتش چه بود؟ آیا به خاطر شخص آنها بود یا به خاطر شخصیتشان؟ که جای بحث برای ما نیست. یا به خاطر عملکردشان، سیاست گذاریشان ، سرعت عملشان، برخورد قاطعانشان ، غیر از این است؟ حالا اگر قرار باشد که این باشد که هست اگر ما بیائیم معاون وزارتخانه را که مدتی با یک وزیر همکار بوده و در سیاستگذاری ها دخالت داشته و در تصمیم گیریها و مدیریت شریک بوده اگر آن را معرفی بکنیم آیا ادامه همان روال سابق نخواهد بود؟ آیا ما تغییر اساسی و بنیادی انجام داده ایم؟ و آیا انتظار نمایندگان ،مردم نمایندگان محترم این نبوده که تغییر اساسی انجام بشود و با سرعت عمل بیشتری ایجاد بشود؟
بنابراین، این معرفی به این صورت به نظر من خالی از اشکال نیست و ما نمیخواهیم که تثبیت همان وضع موجود بشود بلکه باید حتماً سرعت لازم و شتاب لازم را وزارتخانه های محترم به دست بیاورند. البته مساله تعطیلات هم که میدانید این خودش اثر روانی دارد برای نمایندگان محترم که میخواهند هر چه زودتر به هر حال مساله روشن بشود و من تقاضایم از ریاست محترم مجلس این است که وضع تعطیلات را اول روشن بکنند که اگر واقعاً تعطیلات نیست با صبر و حوصله هر چه بیشتر بنشینند روی وزراء همه برادران و خواهرانمان کار بکنند.
و اما در رابطه با خود وزراء ، این کسانی که کاندیدا شده اند. اول در رابطه با وزیر محترم علوم است. من در رابطه با دانشگاهها باید چند نکته ای را خدمتتان عرض بکنم. اولا باید توجه داشته باشیم مساله دانشگاهها تنها مساله علمی صرف نیست بلکه در بسیاری از موارد بار سیاسی دارد. ما کسانی را که به عنوان وزیر علوم تعیین بکنیم باید توجه داشته باشیم که باید آن قدرت کافی و آن مدیریت کافی را داشته باشدکه در برخورد با مسائل و حوادثی که احیاناً پیش خواهد آمد به هر حال پیشگیری کند و باید بتواند و توانائی کافی را داشته باشد که در رابطه با این مسائل از خودش آن جربزه و عرضه کافی را نشان بدهد. بنابراین ، این مساله اساسی است که در انتخاب وزیر مربوطه حتماً باید ملحوظ نظر قرار بگیرد.
نکته دیگری که در رابطه با دانشگاهها مطرح است این است که ما وزیری را باید انتخاب بکنیم که به راستی با همه وجودش به انقلاب فرهنگی اعتقاد داشته باشد. ممکن است در بعضی از موارد شما افرادی را پیدا بکنید که به علم اعتقاد دارد از یک طرف به اسلام هم معتقد است و اسلام را هم قبول دارد از طرف دیگر اما هر کدامش را در جایگاه خاص خودش می نشاند و در بعضی از موارد میگوید که آقا این جا، جای علم است، اینجا محیط، محیط علمی است. اینجا باید مسائل علمی مطرح بشود اینجا دیگر آن قلمرو و دین احیاناً … البته حالا به این صراحت ممکن است که مطرح نشود ولی سیاستی که به هر حال وزیر علوم تعیین میکند باید یک جوری باشد که اطمینان آور باشد و اطمینان بخش باشد برای همه ملت مسلمان و انقلاب ایران که داریم به این سمت حرکت می کنیم. این جور نیست که ببینیم در دانشگاهها دارد یواش یواش دین میرود به یک سمت و مسائل علمی و تخصص های علمی به سمت دیگر میرود و من میخواهم عرض بکنم که نمونه ها و قرائنی وجود دارد که … (رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید) آقای هاشمی ! امکان دارد که از وقت مخالفین دیگری استفاده کنم.
رئیس- نه ، نمیتوانند وقت بدهند. یعنی حداکثر صحبت ماها میتواند یک ربع باشد.
غلامرضا فدائی- بنابراین، این مساله اساسی در رابطه با وزارت علوم است که حتماً باید به انقلاب فرهنگی با همه وجودش اعتقاد داشته باشد و این دورا عجین با همدیگر بداند و در کنار همدیگر بداند و هرگز جدائی برای اینها حتی در ذهنش خطور نکند و خوب باید این را در طول انقلاب تجربه کرده باشد و لمس کرده باشد و در سوابق زندگی خودش باید این را نشان داده باشد که البته حالا در رابطه با فرد پیشنهادی اگر فرصت باشد باید عرض کنم.
نکته دیگری که در رابطه با وزیر علوم بسیار بسیار حائز اهمیت است ایجاد هماهنگی است در بین واقعیتهای موجودی که در وزارت علوم هست. الان ما چند واقعیت داریم: یکی ستاد انقلاب فرهنگی ، یکی جهاد دانشگاهی، یکی به هر حال دانشجویان هست و برادران دانشجوئی که دارند در تشکیلات مختلف کار می کنند. نمایندگان حضرت آیت الله منتظری ، کسی باید وزیر علوم بشود که قدرت ایجاد هماهنگی داشته باشد این مساله بسیار بسیار اساسی است و باید من عرض بکنم آن مطالبی که راجع به آقای فاضل بود که ظاهراً برنامه کاری بود در آنجا دو بار اسم ستاد انقلاب فرهنگی برده شد و نکته ای که حائز اهمیت است این است که بند 7 میگوید: : »عمق بخشیدن به برنامه های آموزشی دانشگاهها از طریق همکاری مؤثر با ستاد انقلاب فرهنگی ¬¬¬«« ¬ما باید ببینیم که نقش ستاد انقلاب فرهنگی در اینجا چیست؟ موقعیت و وضعیتش در چه حالتی است یعنی در چه جایگاهی قرار دارد و وزارت علوم در رابطه با ستاد انقلاب فرهنگی فقط نقش دو همکار را در کنار همدیگر دارند؟ که من فکر میکنم از وضع قبل هم شاید شرایط و موقعیت بدتر بشود. چرا که در قبل وزیر علوم اعتقاد به این قضیه داشت که ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان مغز متفکر آن بالا ایستاده و خط میدهد و برنامه تعیین میکند و بعد مجری اش باید وزارت علوم باشد. اگر قرار بشود از همین الان مساله به صورت همکاری مطرح بشود آیا این امید هست که به هر حال اختلافی پیش نیایدو اشکالی مخصوصاً در برنامه ریزی پدید نیاید و بعد وضعیت در رابطه با سایر قسمت ها که عرض کردم نمایندگان حضرت آیت الله منتظری و جهاد دانشگاهی و دانشجویان محترم هست مساله ای مطرح نشده است. برادر عزیزمان جناب آقای نخست وزیر در رابطه با اهمیت برادر عزیز جناب آقای فاضل که از نظر علمی هیچ بحثی در رابطه با ایشان نیست(رئیس-وقتتان تمام است) من با مسموعات مختصری که داشتم شنیده ام که ایشان فرد بسیار بسیار لایق و بسیار بسیار قابل در زمینه های علمی هستند و تخصصشان خیلی خیلی عالی است و شاید شهرت جهانی هم داشته باشند و البته به همین دلیل هم شاید صلاح نباشد که ایشان درگیر مسائل اجرائی بشوند و مسائل کاری بشوند و دیگران را از فیض وجود خودشان محروم کنند. در رابطه با سایر وزراء هم هست که دیگر اجازه نمیدهند.
رئیس- شما دو دقیقه دیگر بیشتر از وقتتان صحبت فرمودید.
غلامرضا فدائی- والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
منشی- اولین موافق آقای دکتر شیبانی هستند که وقتشان را با آقای پورسالاری عوض کرده اند.
رئیس- آقای پورسالاری بفرمائید.
پورسالاری- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. من ضمن اینکه این سه وزیر محترمی که معرفی شده اند آقایان شافعی و فاضل و مرندی را تایید می کنم و مطالب فراوانی در این چند روز از شخصیت ها و افراد مختلفی شنیده شده چون وقت محدود است به لحاظ آشنائیت بیشتری که با برادرمان آقای شافعی دارم من اجمالی از زندگینامه ایشان را برای خاطر اینکه صرفه جوئی در وقت بشود از رو میخوانم و این را هم عرض می کنم که از ابتدای پیروزی انقلاب من در محضر شهید مفتح با ایشان آشنا شدم و ایشان سوابق درخشانی قبل از انقلاب دارد که اشارتاً در زندگینامه به آن اشاره میشود. آن چه که عمده است در خصوص این برادرمان مساله مدیریت و لیاقت و شایستگی برای امر وزارت هست که من خیال میکنم کسی که در کارهای اجرائی توانسته یک فردی مؤثر و مؤفق باشد کاملا برای این پست شایستگی دارد و اشارتاً به این مسائل به طور اجمال اشاره می کنم و احیاناً در بعضی موارد توضیحاتی عرض می کنم. زندگینامه برادر عزیزمان آقای شافعی من خیال می کردم تقسیم شده اما مثل اینکه تقسیم نشده بود دیروز و امروز اجمالی آورده بودند که من وقتم را میخواهم بیشتر اختصاص بدهم در معرفی سوابق ایشان و هر مقدار وقت بماند در عملکرد و برنامه هائی که در خصوص امر صنعت و مسؤولیت پست وزارت دارند. برادرمان آقای غلامرضا شافعی متولد 1330 از مرند هستند و تحصیلات ایشان تا پایان کلاس پنجم ریاضی در مرند و کلاس ششم در تهران نوعا با درجه ممتاز دوره دانشگاهی از دانشگاه صنعتی شریف از سال 49 تا 54 لیسانس مهندسی مکانیک…
رئیس- این جزوه ها دست آقایان نرسیده؟
عده ای از نمایندگان – چرا ، آقای هاشمی رسیده است.
رئیس- به همه رسیده است البته حالا شما آزاد هستید و هر چه می خواهید بگوئید ولی اینها به دست آقایان رسیده .
پورسالاری-من از چند نفر از آقایان پرسیدم گفتند نداریم.
رئیس-بفرمائید ، وقت خودتان است.
پورسالاری- یک فقره دستگیری در زمان دانشجوئی همراه با آثار تبعی آن و مدتی هم سلول شهید رجائی بودند و دوران سربازی را هم در شیراز و مشهد بعد از دستگیری شان گذرانده اند. سوابق کاری ایشان غیر از دوران تحصیلی از تیرماه 56 تا پیروزی انقلاب اسلامی مسؤول قسمت باطری های قلمی کارخانه ری-او-واک(قوه پارس) وقبل ار آن چند ماه در ذوب آهن اصفهان.
یکی از نمایندگان- آقا ! همه اینها هست.
پورسالاری- خیلی خوب، اگر اینها هست من به طور اجمال آن چیزهائی که در آن جزوه ها نوشته نشده می خوانم…
برادرمان آقای شافعی در پیروزی انقلاب در محضر شهید بزرگوار شهید مفتح بودند بعد از آن مسؤولیت هائی که به ایشان واگذار میشود بنا به نیاز ضرورتی که در پست های دیگری به وجود ایشان بوده بدین لحاظ ارتقاء پست و یا ارتقاء مکان پیدا میکردند. مسؤولیتهائی که لازم است من به آنها اشاره کنم که در آن جزوه هائی که خدمت آقایان هست که میفرمایند رسیده اینست. نمایندگی ایشان از طرف آیت الله کنی در جلسات مربوط به جلسات شرکت دولت و نهادها در زمان شهید رجائی، نماینده شورایعالی قضائی در هیات عالی بازسازی وزارت صنایع، عضو انتخابی به وسیله دادستان کل کشور آیت الله صانعی در هیات حمایت از خانواده های زندانیان مرکز که تلاش وسیعی در این خصوص داشته اند جهت ایجاد و توسعه صنایع زندانیان و همچنین واحدهای صنعتی در شهرهای مختلفی که زندانیان در آنجا ها نگهداری میشوند و همچنین فعالیتهائی از دوران کودکی در کارهای اجرائی داشته اند که خوب اشاره نمیشود. توفیق ایشان در کارخانه های ری-او-واک در ابتدای تصدی مسؤولیت باطری های قلمی به طور متوسط روزانه 120 هزار عدد در روز بوده و همچنین مسائل ریز دیگری هست. موفقیت ایشان در کارهای اجرائی دیگر ، شرکت در بررسی قانون معادن، تصویبی و ارائه و پیشنهاد شده.دادن سیستم کامپیوتری به خریدهای خارجی، انجام مطالعات لازم جهت دادن سیستم های مالی و تولیدی، شروع و ادامه مطالعات لازم در زمینه احداث کارخانجات رانکت و همچنین پیگیری مستمر طرهای اکتشافات، بوکت، آلونیت، مواد آلمونی کانته، مطالعه و بررسی مشکلات صنایع ملی مس ایران و اقدام به حل مسائل مربوطه و حل بعضی از آنها.
آن چه که در این فرصت عرض کنم بعضی از برادران روی آن تکیه میکردند اینکه یک وزیر باید برنامه داشته باشد. برادرمان آقای شافعی در همان جزوه ای که خدمتتان هست به لحاظ اهمیت موضوع من اینها را اشاره می کنم که ایشان خوشبختانه برنامه دارند و دیدگاههائی داشتند و حتی بیرون آمدن ایشان از سازمان صنایع ملی به علت استقامتی که در امر دیدگاهشان داشتند در صنایع ملی با برادرمان آقای هاشمی اختلاف نظرهائی پیدا کردند به این دلیل بیرون آمدند و حال آن که در کفایت و کاردانی ایشان من شخصاً از خود آقای هاشمی شنیدم که آن وقت پیشنهاد میکرد و در یک نوشته ای که هست اشاره دارند که ایشان به جای من بیاید در وزارت صنایع کار بکند اما خوب به علت آن تعهدی که ایشان دارند و می سوختند و می ساختند و مشکلاتی وجود داشت این بود که نتوانستند در سازمان بمانند و بیرون آمدند و در وزارتخانه دیگر به صورت معاونت فلزات آنجا مشغول شدند که تا هم اکنون این مسؤولیت را دارند، من این دیدگاهها و پیشنهاداتی که ایشان دارند به طور اجمال و خلاصه باز عرض می کنم و عملکرد را برای بعد میگذارم. همچنان که اشاره شد اقتصاد کشور ما بر پایه صدور نفت و وارد کردن ماشین آلات و مواد اولیه یا محصولات و مصنوعات خارجی استوار بوده و با توجه به اصول مسلم اسلامی و قانون اساسی ادامه این وضع در جمهوری اسلامی به هیچوجه پذیرفته و مقبول نخواهد بود به اعتقاد بنده می باید.
1-الگوی مصرف تعریف شود.
2- نیازهای جامعه براساس الگوهای تعریف شده برآورده شود.
3-احداث صنایعی که در داخل زمینه شکوفائی دارند مورد مطالعه جدی
قرار گرفته و امکانات بالقوه کشور تبدیل به بالفعل گردد. بنابراین احداث واحدها برد واساس نیازها و امکانات بالقوه انجام پذیرد.
4-وزارت معادن و فلزات جهت فرآوری مواد معدنی اکتشاف شده و همچنین اکتشاف مواد معدنی مورد نیاز و اشتخراج و فرآوری آنها با وزراتین صنایع سنگین و صنایع به صورت هماهنگ برنامه ریزی کرده و عمل نماید.
5-مراکز طراحی و مهندسی در صنایع مختلف ایجاد شده و کارخانجات مورد نیاز را طراحی نمایند.
6-کلیه امکانات کارخانجات ماشین سازی و ریخته گری و قالب سازی جهت ایجاد و ساخت کارخانجات طراحی شده به کار گرفته شود.
7-در مورد انتقال تکنولوژی و ایجاد صنایع مادر و صنایع استراتژیک با توجه به عمر محدود نفت و با توجه به غلط بودن سیستم اقتصاد تک محصولی، سرمایه گذاریهای پایه ای و سرمایه ای جهت ایجاد این صنایع انجام پذیرد.
8- نیازهای پرسنلی صنایع در بخش تحقیقات ، طراحی و ساخت و متخصصین و مدیران کارخانجات برآورد گردیده و وزارتخانعه های ذی ربط نسبت به این ترتیب کادر مورد نیاز همت بگمارند. به دلیل اهمیت بسیار حیاتی که این موضوع دارد روی آن شدیداً تاکید میشود.
من برای خاطر اینکه در وقتم صرفه جوئی بکنم و مسائل دیگری هم دارم که قرار بود برادرمان آقای کمالی در رابطه با موضوعات کارگری و مدیریت و شایستگی و لیاقتی که برادرمان آقای شافعی در زمان تصدی اش داشتند مطالبی بفرمایند من یادداشت های ایشان را آوردم که یک مقدار هم نظریات برادرمان آقای کمالی را عرض بکنم.
اما عملکردی که خود بنده شاهد آن بودم حدود یک سال و نیم در سازمان به عنوان نماینده دادستان کل انقلاب بودم آنجا این هماهنگی و هماهنگ کردن مدیریت و همچنین شوراها (رئیس-وقت شما تمام نشده؟ ساعتی که پیش من هست و نشان میدهد که وقت شما تمام شده است. وقت را با ساعت خودتان کنترل نکرده اید؟) خیر، پس اجازه بدهید یک جمله ای را عرض بکنم و عرایضم را تمام کنم (رئیس-بفرمائید) انجمن های اسلامی و همچنین مدیریت را کاملا با کمال ظرافت هماهنگ میکردند و شاهدش 21 نفر هیات مدیره و اعضای هیات مدیره که اینجا امضایشان هست و برگ هایش را خدمت برادران داده اند لیاقت و شایستگی و عرضه برادرمان را تایید کرده اند و آن چه که مورد نظر خاص برادران نماینده در مجلس بوده این است که کسی باشد که امروز به اوضاع این صنعت آشنائی و آگاهی داشته باشد و بتواند این وضع نابسامان صنایع را جهت بدهد و سروسامانی ببخشد و مطالب زیاد است چون فرمودند من وقتم تمام است ، عرایضم را تمام می کنم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
رئیس- متشکر، مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- آقای هادی غفاری بفرمائید.
هادی غفاری- بسم الله الرحمن الرحیم. من قبل از این که در مورد دو تن از وزرای معرفی شده به مجلس صحبت داشته باشم آن چه را که برادرمان آقای فدائی گفتند یک بار دیگر به مجلس و به بردرمان آقای موسوی نخست وزیر تذکر میدهم کهاین حسن سابقه را از برادر شهید بزرگوارمان رجائی حفظ بفرمائید و برای بار بعد این چنین عمل بکنند، اجازه بدهند مجلس فرصت کافی برای فکر کردن داشته باشد و جاساتی داشته باشند، با مجلس مشورت بکنند، صحبت بکنند و خدای ناکرده این کسر شان یک نخست وزیر نیست اگر قبل از آن که مساله ای به شکل بسته قانونی و آئین نامه ای به مجلس داده شده باشد قبلا با مجلس مشورت بشود و نظر مجلس بدست بیاید و نمایندگان مجلس بتوانند در یک فضای محدودتری آنچه را که میخواهند بگویند، بگویند، راحت تر بگویند، خیلی حرفها را پشت تریبون نمیشود زد و بسیاری از مصالح را باید مراعات کرد. ان شاءالله دو وزیری که بعد معرفی خواهند کرد حتماً در جریان باشند که شیوه حسنه و سنت حسنه شهید بزرگوارمان مرحوم رجائی را اعمال بکنند و یک دفعه با یک جریان سریع این کار انجام نشود هر چند که این خلاف آئین نامه ای نیست. اما به هر حال بخشی از مسائل جامعه ما قیودات اخلاقی و روابط برادرانه است.
من در مورد دو تن از برادرانمان صحبت می کنم. برادرمان آقای مرندی که برای وزیر بهداری معرفی شده اند و برادر دیگرمان آقای دکتر فاضل که برای وزیر علوم معرفی شده اند. من قبل از آن که نسبت به دانه دانه برادرانمان اظهار نظر بکنم دو سه تذکر دارم، هم به مجلس محترم و بزرگوار و هم به آقای موسوی: اما تذکراتم به مجلس این است که دوستانمان وقت بفرمایند با این رای اعتمادی که به هر وزیری میدهند در عین حال که یک کار قانونی عملی وظیفه خودشان را انجام میدهند در عین حال به جامعه ایران خط میدهند سمت میدهند وعلاوه از آن به جامعه های دیگری که به نظام ما چشم دوخته اند، خط میدهند، ملاک و معیار میدهند که با این ملاکها و معیارها و با این ارزشها وزیر معرفی میشود و اینها به عنوان ملاک های مطلوب برای وزیر مطلوب نظام جمهوری اسلامی ایران جا می افتد هم در ذهنیت جامعه مان و هم در ذهنیت دیگرانی که به نظام ما به عنوان یک نظام ارزشی نگاه می کنند. این یک سخن کلی و سخن کلی دیگر من در رابطه با آقای نخست وزیر این است که ایشان به درستی میدانند که هر کدام از وزراء در عین حال که مسؤول اجرائی خودشان هستند در عین حال در هیات دولت نقش مشترک دارند و در بعضی از جاها که باید مشترکاً مصوبه ای داشته باشند ، همه شان مسوؤلند و علاوه از آن هیات دولت سمت و سیاستگذاری هم دارد. بنابراین تکیه روی بعضی از مواردی که من دانه دانه آنها را خواهم گفت با این حرف بعد وسیعتری باید پیدا کند که هیات دولت فقط یک کار اجرائی دربسته در درون یک کار کوچک ندارد، بخشی از تعیین سیاستگذاری ها به خود دولت برمیگردد. حضورش در سیاست داخلی و در سیاست خارجی، درگیریهائی که با دنیای استکبار دارد در این مورد باید ملاک ها و معیارها به طور بازتری مطرح بشود.
اما نسبت به برادرمان وزیر علوم حرف اول من این است که دوستمان دقت دارند در کشور جمهوری اسلامی ما یک ارگان بسیار قوی و نیرومند و پرارجی به امر حضرت امام مدظله العالی به وجود آمده است به نام ستاد انقلاب فرهنگی که این ستاد انقلاب فرهنگی الحق باید نقش تعیین کننده و سمت دهنده ای در جریان انقلاب فرهنگی مورد نیاز و مطلوب ما در جامعه ایده آل اسلامی داشته باشد. بر این اساس وزیر علومی که معرفی میشود و بر اساس آئین نامه داخلی خود ستاد انقلاب فرهنگی باید وزیر علوم مجری مصوبات و نیات و سمت هائی که ستاد انقلاب فرهنگی در اختیار او قرار میدهد. حرف اول من اینجا این است که برادری که به عنوان وزیر علوم معرفی میشوند چه قدر ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با ستاد انقلاب فرهنگی داشته اند. برادرمان آقای نخست وزیر عین جمله اش را من یادداشت کرده ام » ایشان گفتند در شاخه پزشکی گروه برنامه ریزی پزشکی ستاد انقلاب فرهنگی ایشان عضویت داشته اند «.باید بگویم که در این شاخه 147 پزشک دیگر هم عضو بوده اند. اگر این جور باشد ما باید همه 147 نفر را برای وزارت صالح بدانیم. در حالی که همه میدانیم چنین نیست و علاوه از آن در این زمینه ما باید میرفتیم دنبال رده های بالاتر این زمینه و نه رده های عادی.
مطلب دیگر من اینجا دارم این است که برادرمان آقای دکتر فاضل تاکنون چه کار اجرائی کرده اند؟ همه جای دنیا رسم است. وقتی کسی به وزرات می آید تا یک کار پیچیده خیلی مرکبی را حل و فصل بکند رتق و فتق بکند، هماهنگی بدهد، خط بدهد و سمت بدهد باید از مجراهای اجرائی چندی لااقل گذشته باشد. هیچ کجا آیت اللهی ندیده اند که از ثقه الاسلامی عبور نکرده باشد. حالا چه طور برای یک کار اجرائی رده بالا میخواهید یک دفعه برادری که کار اجرائی نکرده است و در این زمینه نمیدانیم موفقیت داشته اند یا نداشته اند انتخاب بکنید. برادرمان تذکر دادند که ایشان در مدتی که در آمریکا بوده اند عضو انجمن اسلامی آمریکا بوده اند. برای من این سؤال است که عضو کدام انجمن اسلامی؟ و با توجه به اینکه انجمن های اسلامی در آمریکا این جور نیست که بی مساله باشند و برای ما بعضی از آنها مساله دارند هم به لحاظ فکری مساله دارند و هم به لحاظ سیاسی مساله دارند و علاوه از این الان مجلس به خوبی میداند که یک کار اجرائی قوی و قدرتمندی را به عنوان وزارت علوم که 8500 استاد باید زیر دست او باشد و این معنا که سابقاً در قوانین قبلی دانشگاهها مستقل بودند و برای خودشان عمل میکردند. اما در نظام جدید ما به خصوص با قضیه انقلاب فرهنگی دانشگاهها و در ستاد فرهنگی ادغام شده اند و بنابراین رؤسای دانشگاهها به پیشنهاد شخص وزیر علوم تعیین میشوند باید کسی باشد، قدرت سیاسی داشته باشد که کاربرد حرفش به لحاظ سیاسی، دانشگاهی که مرکز بسیاری از حرکت های سیاسی است، مرکز بسیاری از حرکت های در درون خودش انقلابی است چگونه خواهد توانست
با برادر وزیری کار بکند که سابقه سیاسی برای ما ندارد و سال 58 در نیمه دوم به ایران بازگشته اند. در این شرایط دانشگاهها کسی را طالبند که با آنها همگام بوده باشد. شما به استاد دانشگاهی که در همه کوران حوادث انقلاب اسلامی بوده است چطور میخواهید به او بگوئید اینجا بنشین ، آنجا بنشین، به حرف شما اصلاً گوش نمیکند. شما مرتب به رخ او آئین نامه بکش و مگر کشور را با یک آئین نامه خشک میشود اداره کرد؟ کشور را بر اساس اخلاق و آن روحیات عاطفی و مجموعه آن چه که نظام تلقی میشود باید اداره کرد. بر این اساس من به شدت منکر این مساله هستم که ایشان بتواند دانشگاهی را که دهها هزار دانشجو به خصوص دانشجویان متعهد، مبارز مؤمن و متدین و اساتید دانشگاه که بالغ بر 8500 استاد و استاد یار و دانشیار مجموعه آنهائی که درس میدهند، هستند بتوانند بدون یک سابقه سیاسی روی کار بیاورند. علاوه از آن باز این مساله برای ما مطرح است که ایشان به عنوان یک عضو هیات وزیران با این عدم داشتن سابقه سیاسی، عدم حضور در صحنه فعال سیاست انقلاب اسلامی چگونه خواهد توانست در هیات دولت به عنوان یک عضو از این مجموعه که باید سیاستگذار نیز باشد بتواند موفق باشد.
میرسیم به صحبتهائی که برادرمان جناب آقای موسوی نخست وزیر نسبت به ایشان گفتند. ایشان گفتند که مقام علمی و دانش ایشان خیلی بالا است بنده هم این را کاملا تصدیق می کنم و با تماسهائی که با دوستانم داشتم حتماً این را گفتند و تاکید کردند.
اما آیا کشور باید به سمتی برود که ما کشور را بسپاریم به دست تخصص فقط و مرتبه علمی فقط؟ شما تا دیروز با بنی صدر دعوا میکردید که بنی صدر دم از تخصص میزند حالا خودمان بیائیم این را مرتب بزرگ بکنیم، هی بزرگ بکنیم و در آن صورت باید برویم به آن دانشجویان عزیز و آن بچه های مسلمانی که سالهای شدت و فشار را به جای اینکه سرشان را پائین بیندازند مثل یک بچه آرام بروند درسشان را بخوانند و کاری به هیچ کار نداشته باشند بعد یک 10-12 تا فوق تخصص بیاورند همه این ها را فروختند به شلاق را تحمل کردن و کشور را و انقلاب را به سمت خدا حرکت کردن. این چه جور برخوردی است و به نظر من این برخورد نمیتواند قویاً درستی باشد.
کیاوش- این تخصص توام با ایمان است.
خلخالی- قیاس مع الفارق است آقای غفاری.
هادی غفاری- اما مساله دیگری گفتند که پیوند ایشان با نیروهای حزب الله من نظرم این است که از جمله جاهائی که میتوانیم این پیوند را به دست بیاوریم یکی از جاها جهاد های دانشگاهی ما هستند و جهاد های دانشگاهی و نیروهای فعال در این مسائل این مساله را برای ما تاکید نکرده اند. گفتند ایشان ارتباط خوبی با دانشگاه داشته است و دلیلش هم این است که ایشان در دوره ای که در آمریکا بوده اند ارتباط خیلی قوی و گسترده ای با دانشگاههای آمریکائی داشته اند. من سؤالم این است که دانشگاههای آمریکائی چه ارتباطی با دانشگاههای ما دارد؟ سمتش، اداره اش، شکل کارش چه اتصال و ارتباطی بین دانشگاههای ما و دانشگاههای امریکا است؟
گفتند ایشان در جبهه ها حضور داشتند من هم این را قبول دارم و تایید میکنم. اما حرفم این است که چرا ارزشها را با هم قاطی بکنیم، چرا مخلوط بکنیم. خیلی وقت ها هست که یک مبارز و مجاهد در سنگر نمیتواند یک کار اجرائی بکند و خیلی وقت ها هم هست که باید در این زمینه یک مدیریت قوی توام با برداشتی از این مساله داشته باشد و اما این مدیریت را هیچ کجا آزمایش نکرده ایم و مجموعه مسائل دیگری که باز من در این زمینه دارم که اگر فرصت شد به اشاره خواهم گفت این مساله را هم گفتم که »برد سیاسی « به شهادت بعضی دوستانم که من به آنها ارادت دارم بعد سیاسی در این برادرمان بسیار پائین است و آن هم طبیعی است برادری که سال 58 تشریف آورده اند این برای یک فرد نقص نیست. اما برای کسی که میخواهد وزیر علوم این کشور باشد و محور و قطب این دایره وزارت علوم باشد که نفوذ عمیق و گسترده ای در سراسر کشور دارد این مطلب هست.
و اما نسبت به برادر دیگرمان آقای دکتر مرندی (رئیس-دو دقیقه دیگر وقت دارید) دو تا صحبت دارم یکی از آن همان حرفی است که نسبت به آقای فاضل گفتم برادرمان در نیمه دوم سال 58 به ایران بازگشته اند. مجلس با این حال دارد خط سیاسی میدهد. با این حال مجلس با رای اعتماد، خط هم میدهد. من تعجب میکنم، من اینجا صریح میگریم برادر بزرگواری که در آمریکا پزشک بوده، این کدام پزشک متخصص است که سال 57 که ناله فرزندان این انقلاب برای یک پزشک به آسمان میرود بگوید من آنجا مانده بودم و خدمت میکردم. ما در این کشور نیاز داشتیم برای یک پزشکی که یک تیر خورده ما را معالجه بکند، بچه های ما له له میزدند. ایشان معاون برادرمان آقای دکتر منافی بودند من قطعاً بگویم و تحلیل میکنم از برادرمان آقای دکتر منافی که در اخلاص و تقوا و تدین این برادرمان هیچ وقت، هیچ شکی نداشتیم ایشان را در اوج این آسمان یافته ایم. اما عرضم این است که وزارتخانه را نوعاً معاونین می چرخانند.وقتی مجلس به یک وزیری با همه مسائل رای اعتماد نداد یعنی مساله کاری و موفقیت در کار برایش مطرح بوده است. و میدانید که بار عظیم موفقیت در کار یک وزارتخانه بر دوش معاونین است. هم خط دهی، هم سمت دهی، و هم بار اجرائی و این برادر اگر خیلی بالاخره کار اجرائی قوی و غنی داشتند و آنجور که گفتند مغز برنامه ریزی داشتند خوب بود که برادرمان آقای دکتر منافی وزیر بهداری بودند هم خودشان را حفظ میکردند و هم وزیرشان را حفظ میکردند. این بهتر نبود برای این کار میکردند؟ و بعد گفتند که این برادرمان دارای برنامه ای هستند من برنامه هر دو برادر را دیدم، به خصوص برنامه برادرمان وزیر علوم را، برادری که برای وزیر علوم پیشنهاد شده است انصافاً کلی گوئی ترین نوشته ای که به عنوان برنامه میتوانستم مطالعه کنم همین بود که دیشب مطالعه کردم. خیلی ساده است کتابها را ورق بزنید. بالا بردن سطح دانشگاهها در یک کلمه، بالا بردن تعداد بیمارستانها در یک کلمه، این را برنامه نمیگویند انصافاً. من از بردرمان آقای نخست وزیر میخواهم که ان شاء الله برای بار بعد که برای مجلس برنامه وزیرشان را ارائه میدهند دقت بفرمایند خدای ناکرده این جور برخورد نشود که یک سری کلیات دربست به عنوان برنامه کار به مجلسی داده باشند که هر کسی میتواند این حرفها را دانه دانه بنویسد (رئیس-وقتتان تمام شد) من امیدوارم که بتوانم به جای اینکه شعار بدهیم، به جای اینکه ارزشها را قربانی بکنیم. به جای این نیروهای مخلص، متدین و با سابقه روشن، که بتوانیم به راحتی آن سابقه را لمس بکنیم. (به عنوان وزرای این دولت که چشم امید همه مستضعفان جهان به این کشور دوخته شده) و ان شاء الله یک دولت قوی و پرکار داشته باشیم. ان شاء الله، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. من جمله ای را که آن دفعه هم باز گفتم به عنوان یک تکلمه اضافه میکنم که دشمنان ما باید خفه بشوند و گمان نکنند که ما گوش بسته و چشم بسته اینجا هر چه را گفتیم که مبادا دشمنان حرفهائی بزنند والسلام (نمایندگان-احسنت- احسنت).
رئیس-متشکر، موافق بعدی صحبت کنند.
منشی- موافق بعدی آقای کمالی هستند که وقتشان را به آقای کروبی داده اند.
کروبی- بسم الله الرحمن الرحیم با فضل و عنایت پروردگار و حمایت های حضرت امام و پشتیبانی مجلس شورای اسلامی و لیاقت و کفایتی که دولت جمهوری اسلامی از خودش نشان داد بار دیگر رای اعتماد قاطعی را از مجلس شورای اسلامی گرفتند و طبیعی است که در یک جامعه باز و انقلابی عده ای در مجلس ارائه میشوند و معرفی میشوند، رای میاورند و چه بسا جمعی رای نیاورند و طبیعی است که تشکر و سپاسگزاری می کنیم از زحمات عزیزانی که این چند سال کشیدند ولو این که رای نیاورند ولی با همه وجودشان در خدمت نظام و جمهوری اسلامی هستند و در پست های دیگر خدمت می کنند. پنج تن از وزراء باقیمانده است که باید معرفی شدند باز با شتاب و با سرعت و با تلاش در این موقعیت حساس سه تن از وزراء معرفی شدند که امروز مورد بحث و گفتگو است قبل از این که من خصوصیات برادرانی که می شناسم و عرایضی که دارم عرض کنم و اشاراتی هم به سخنان برادر بزرگوارمان آقای غفاری بنمایم این جمله را باز تکرار می کنیم هم بنده عرض کردم، هم سرور معظم مان رئیس مجلس آقای هاشمی فرمودند. موقعیت ما موقعیت حساسی است وزارتخانه بدون وزیر بودن ما زیان هائی دارد به خصوص وزارتخانه های با این خصوصیات و با این ویژگیها و با توجه به این که اگر به مناسبت تابستان مجلس هم تعطیل بشود و وزراء تعیین نشوند مطمئناً ضررهائی نصیب مان خواهد شد. و این مساله فوق العاده اهمیت دارد.
نکته دوم این که اصلا حضور وزراء در کابینه و در جلسات دولت هر چه
بیشتر باشد آن جا نظرات مختلف داده میشود برخورد افکار است این هم برکات فراوانی دارد گذشته از اداره وزارتخانه مربوطه برای کل حرکت دولت هم حضور وزراء بسیار مفید و مؤثر است اما برادرهائی که مطرح شدند من چیزهائی که از نزدیک اطلاع دارم هم استدعا می کنم برادران و خواهرانمان عنایت کنند، آن هائی که من اطلاع دارم و شاهد هستم عرض کنم هر جوری خودشان تصمیم می گیرند و رای می دهند. صاحب نظرند و واقف و نمایندگان مردمند.
اول برادرمان آقای دکتر ایرج فاضل . ما دو تا فاضل داریم دو برادرند (یعنی برادر نیستند برادر به معنی اسلامی) و قوم و خویش هم با هم هستند یکی دکتر ایرج فاضل و یکی دکتر هوشنگ فاضل، دکتر هوشنگ فاضل هم از برادرهای متدین و مؤمن که یک مساله تاثر کننده ای هم یک وقتی برای ایشان پیش آمد و برای بعضیب از دوستان این جا اشتباهی شده بود. چنی ناشتباهی نشود گر چه او هم خودش شخصی شایسته و لایق و متدین و وابسته به انقلاب در عین حال اصلا ایشان نیست آن برادر دیگری است. این برادران را ما از سال 59 کارمان را با آن ها شروع کرده ایم و در خدمتشان بوده ایم سال 59 دقیقاً اردیبهشت روزهائی که مسائل سنندج پیش آمده بود .بیمارستان میثاقیه قبل مربوط به بهائیها که همان موقع نامش را هم در جلسات شهید مصطفی خمینی گذاشتیم. مصادره شد به وسیله آیت الله محمدی گیلانی و د اختیار بنیاد شهید قرار گرفت ما آغاز آشنائی مان با این برادرها از آن موقع است از اردیبهشت سال 59 تا به حال بوده است. من در دو سه بعد عرایضی در مورد آقای دکتر فاضل عرض میکنم:
مساله اول مقام علمی ایشان و تخصص ایشان و قدرت جراحی ایشان به خصوص مساله عروق است از نظر علمی همان طوری که برادران موافق و مخالف اشاره کردند. فارغ التحصیل آمریکا است آن جا مقام استادی و تدریس داشته اند در کشور خودمان هم مقام تدریس دارند در یک کلمه عرض میکنم سال گذشته که سمینار پزشکی بود و مقالات علمی مطرح میشد و ارائه داده میشد وقتی من رفتم آن جا و همان روز آقای هاشمی هم عصرش تشریف فرما شدند برای صحبت نوع پزشک های داخلی و برادرهایی که از خارج آمده بودند می گفتند که یکی از مقالات بسیار مهم علمی که در سمینار مطرح شد مقاله دکتر فاضل بوده این را آن برادرها در آن جا می گفتند. چون نوعاً با ما کما بیش به تناسب بنیاد بیرون و داخل آشنا هستند و در ارتباط با ایشان هستیم و مجروح می فرستیم هم برادرهای داخل و هم خارج این سخن را می گفتند این از نظر مقام علمی ایشان چه تدریس اش در بیرون و چه این جا و چه از نظر دانشمندان ما که تشریف فرما شده بودند و آقایانی که حضور دارند در ایران اسلامی. من میخواهم خیلی خلاصه عرض کنم از نظر انقلابی و تعهد اسلامی که روی این قضیه تکیه شده برادرها من به عنوان شاهد و خدا را هم گواه می گیرم که برای خدا می گویم و قصد من قربت و برای رضای خدا است، آقای دکتر فاضل یکی از افرادی است که با همه وجودش عشق به انقلاب و امام میورزد و به اسلام میورزد. اصلا گاهی من برخوردها و جلساتی که با ایشان داشتم حالت غبطه داشتم، از این ک می دیدم با یان روحیه و با این صفا در خدمت اسلام و انقلاب و امام است با همه وجودش انقلاب را پذیرفته و معتقد به انقلاب اسلامی است به شدت و عشق به امام میورزد و به مسؤولین جمهوری اسلامی و به روحانیت این چیزی است که برداشت و شناخت من بوده در جلسات متعددی که با ایشان من داشته ام و در خدمتشان بوده ام و سال 58 که این ها وارد ایران شدند و برادر عزیزمان آقای غفاری فرمودند خدای ناکرده نکند یکمرتبه ارزش ها ضد ارزش بشود. برادرهای عزیز ما در خارج بودند وقتی انقلاب اوج گرفت خوب عده ای از آن ها با عشق برای خدمت به کشور آمدند و ایستادند و درست این عزیزان آن روزی هم آمدند که عده ای داشتند فرار می کردند و می رفتند و من یادآوری تان می کنم که همین اردیبهشت و خرداد 58 که امام فرمود بگذارید این مغزهای غرب زده بروند اینهائی که می گویند مغز ها می روند بگذارید بروند و حرف به حق امام بود مثل همه حرف هایش آن روز، چون آن روز روی مسائلی تکیه می کردند حالت غرب زدگی، مرتب می گفتند مغزها دارد میرود امام هم فرمود بروند و همان روز این ها آمدند و خدا شاهد است این عین تعبیر دکتر فاضل است که می گویید ما آمدیم تلاش هم میکنیم و خودمان را مدیون و بدهکار به جمهوری اسلامی و انقلاب و به مردم میدانیم بنابراین، این نقطه قوتی است که آمده اند و در خدمت انقلاب و در خدمت جمهوری اسلامی هستند.
اما در رابطه با جبهه من مسائلی را عرض کنم و بعد مسائل دیگری دارم. در رابطه با جبهه ها و مجروحین ، این دیگر مانند آفتاب روشن است چون بعضی چیزها را من این روزها دیدم صحبت میشود که مثلا امروز….نه این که در جبهه بوده اند نه این که ماه میرفت در جبهه ، نه این که در خط مقدم بود برادر عزیزمان آقای رهبری صبح با یک شتابی آمد به من گفت که من در خیبر در کنار ایشان بودم که در صف مقدم تلاش هائی میکرد و تعبیرش این بود اصلا کانه نمیدانست شاید که من هم صحبت می کنم ولی اصرار داشت و می گفت آن چنان من شیفته این شدم که افتخار میکنم کفش ایشان را پاک کنم و اصلا اصرار داشت در این جمله و می گفت آنقدر این تلاش مخلصانه در خط اول جبهه برای مجروحین میکرد که قابل وصف نبوده و من خلاصه اش می کنم در یک کلمه دکتر فاضل با آن تخصص کافی اش و مساله عروق و کاری که از او میآید شب و روز در خدمت مجروحین بوده هیچ صحبت وزارت اصلا نبوده و به فکر ما نبود و تصورش را هم نمی کردیم آن موقع، و من گاهی به دوستانم می گفتم که دکتر فاضل روز هست که می ایستد دروازه عمل جراحی حساس و مهم انجام میدهد، پس بنابراین این عملکرد دکتر و آن هم از سوابق علمی اش، آنهم از عشقش و علاقه اش به انقلاب و به جمهوری اسلامی.
اما در کار اجرائی اشکال میشود. طبیعی است که نوع افرادی که وارد میشوند در تشکیلات جمهموری اسلامی آن چنان سوابق طولانی در کار اجرائی ندارند و این اشکال برای بسیاری از افراد ممکن است وارد باشد و افرادی که کار اجرائی قوی انجام نداده باشند. شما آقایان نظام، امام بزرگوارمان، دولت جمهوری اسلامی قبولشان نمی کند و نمی پذیردشان، اگر کار اجرائی داشته اند و نقطه منفی حادی هم ندارند. نظام جمهوری اسلامی می پذیرد. اما به خصوص برای مساله دولت و مجلس و رئیس جمهوری و وزراء طبیعی است که افرادی باید باشند که هیچگونه نقطه منفی و نقطه سیاهی کارهای کلیدی نداشته باشند. خوب نوعاً آن هائی که کارهای اجرائی قوی هم داشته اند ، ممکن است این جور مشکلاتی هم وجود داشته باشد.
اما در رابطه با مطالب برادرمان آقای غفاری من عرایضی دارم که میخواستم بگویم و فکر میکنم اگر بگویم دیگر به آن مسائل بعدی ام دیگر نرسم که مسائلی را عرض کنم تنها یک نکته اش را می گویم ایشان گفت که ایشان می خواهد برود هشت هزار پزشک یا هشت هزار متخصص را ادراه کند درست این حرف را من برمی گردانم به خود آقای غفاری ، آقای غفاری عزیز کسی که میخواهد برود هشت هزار متخصص را اداره کند گذشته از این که در کار اجرائی باید مدیریت داشته باشد باید یک شخصیتی داشته باشد که او را بپذیرند. همان طوری که فرمودید آدم تا ثقه الاسلام نباشد آیت الله نمیشود. نمیشود مروج الاحکام را برد قم و برای همه گفت تو آیت الله باش و بر همه آیت الله ها حاکمش کرد، طبیعی است که کنار تعهد، کنار تخصص مقام علمی بالا هم باشد که قبول کنند و بپذیرند. البته مقام علمی و تخصص بی تقوی و بی تعهد هر چه هم بالا باشد طبیعی است که از نظر همه ما مطرود است و هیچ ارزش ندارد اما تقوی، تعهد، توام با تخصص و عظمت علمی که زیر بارش بروند و ان شاء الله بتوانند برنامه را اجراء کنند و طبیعی است که دوستان عزیزی که این مسائل را اشکال دارند از همین حالاما به آنها عرض می کنیم که این عزیزان اگر رای آوردند باید از همین حالا ما به آن ها همکاری بشود تا موفق بشوند والا اگر خدای ناکرده همکاری نشود و بعد در آینده بگویند که چنین و چنان شد این مساله دیگری است. چون وقت تمام شده است من عرایضم را خلاصه کنم و یکی، دو جمله هم در مورد آقای دکتر مرندی بگویم.
آقای دکتر مرندی هم دقیقاً همین طور است فوق تخصص اطفال است منتهی او فقط جراح نیست و در جبهه و آنطور جاها نقشی نداشته است. اما هم در هیات مدیره بودند در بیمارستان مصطفی خمینی با همین برادرها آشنا شدیم از برادرهای مؤمن از برادرهای متخصص، از برادرهای دلسوز برای جمهوری اسلامی و انقلاب و اطلاع هم دارید که مدتی هم معاون آقای دکتر منافی هم بودند و مطالب و سوابقشان و انقلابی شان حتی زندان هم بودن را اینها را برادرهای دیگر هم گفته اند اما آنچه که من اطلاع دارم تخصص اش خوب است بودند، تعهدش هم به اسلام و انقلاب کاملا پاقرص و محکم و ایثارگر…..اینها اصلا بچه هایشان را به جبهه می فرستند برای جنگیدن در کنار
رزمنده ها، آن هم به صورت داوطلب. این هم از این برادر عزیزمان که باز با ایشان هم از سال 59 تاکنون در کنارشان بوده ایم. من فکر کنم وقت من تمام میشود من اجازه می خواهم که یک جمله هم در رابطه با آقای شافعی عرض کنم.
آقای شافعی را بنده زیارت نکرده ام عنایت کنید در خدمتشان نبوده ام. صحبت های مختلفی دیروز و امروز و اینها…. شده اما از دیروز ما یک جریانی داریم که من تنها این جریان را حضورتان عرض می کنم هر طور خودتان می خواهید قضاوت بکنید. دیروز ما دیدار حضرت امام بودیم به تناسب خانواده های شهدای عزیز، بعد که از حسینیه بیرون آمدیم آنجا جلسه مختصری بود که آقای آیت الله موسوس اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور تشریف فرما شده بودند. صحبت همین مسائل و دولت و کابینه امروز معرفی میشوند، تتمه اش صحبت شد. که برادر بزرگوارمان آقای حاج احمد آقا و آقای توسلی و دیگران هم تشریف فرما بودند من جمله صحبت هائی که شد گفتند آقای مهندس شافعی را هم بنا است که معرفی کنند برای صنایع ، آقای موسوی اردبیلی با قیافه بسیار بشاشی شروع کرد تجلیل از ایشان تعابیری که داشت این است که ایشان بسیار آدم مخلصی است، آدم بسیار متدینی است آدم دلسوز انقلابی است و بعد هم فرمودند که این چند سال هم در کار اجرائی بوده اند این را هم من از آقای اردبیلی شنیدم. اینجا حضور شما عرض می کنم با طیب خاطر رای به هر سه وزیر را من خودم می دهم و معتقدم که نمایندگان برای این که کابینه زودتر شکل بگیرد(شکل گرفته الحمدالله) و بتواند به راه خویش ادامه بدهد، برادرهای دیگر هم امیدوارم که موفق باشند و رای بدهند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته(نمایندگان- احسنت،احسنت).
رئیس- مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- مخالف بعدی آقای دکتر راه چمنی هستند.
دکتر راه چمنی- بسم الله الرحمن الرحیم، با درود به قلب طپیده امت بنیان گذار جمهودی اسلامی ایران و با سلام به فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری، شهدای انقلاب اسلامی ایران، رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل، جهاد گران و امداد گران جبهه و پشت جبهه و امت حزب الله بانیان حکومت الله بر زمین. صحبتم را در رابطه با مخالفت با وزیر بهداری شروع می کنم.
قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم خدمت برادران و خواهران نماینده باید عرض کنم خود برادران اطلاع دارند از وضع نابسامان، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به نحوی که امروز واقعاً پزشکان ما از بخش های دولتی فرار می کنند به طرف بخش های خصوصی رونق پیدا می کند و وضع بهداشت در روستاها هر روز بدتر از روز گذشته میشود و همه این مواردی که گفتم و نمیشود واقعاً تمام اینها را در یک ربع به تفضیل بحث کرد ناشی از ضعف مدیریت حاکم بر وزارت بهداری بوده است. برای حل این مشکلات لازم است که ما یک وزیر بهداری قوی داشته باشیم که بتواند ای نمشکلات مملکت را حل کند. این وزیر علاوه بر این که باید فردی مکتبی، متعهد، معتقد به ولایت فقیه و در خط امام و با بینش سیاسی عمیق نسبت به مسائل انقلاب باشد باید دو خصوصیت بارزی داشته باشد:
یکی از اینها با توجه به بافت موجود وزارت بهداری این وزیر باید طرفدار نیروهای حزب اللهی و انجمنهای اسلامی باشد که بتواند از اینها به عنوان بازوی اجرائی خودش استفاده کند و مدیریت و مسؤولیت ها را به اینها بسپارد تا بتواند بر وظایفی که مجلس به عهده اش گذاشته موفق بشود.
نکته دیگری که باید خدمت برادران و خواهران بگویم این است که این وزیر بهداری باید جاذب نیروهای متخصص باشد. یعنی کاری نکند که پزشکان ما با برخوردهای غلط و ناصحیحی که متاسفانه در زمان وزیر قبلی برخوردهای نا صحیحی بوده که باعث فرار تعدادی از پزشکان حتی شده این است که به این شکل نباشد. در این رابطه برادرمان آقای دکتر مرندی با اطلاعاتی که من دارم ایشان واقعاً آن خصیصه ای که طرفدار نیروهای حزب اللهی باشد نیست و دلیلش هم این است که شما اگر کارشناس ها و آن مدیرانی که زیر نظر حوزه معاونت بهداشتی بوده بررسی کنید به این نتیجه خواهید رسید که واقعاً این مطلب صحیح است.
دومین دلیلی که هست با نماسی که بسیاری از پزشکان حزب اللهی و انجمنهای اسلامی و از نقاط مختلف کشور با اینجانب داشته اند و هم چنین تلگراف های زیادی که زده اند با ایشان نظر مخالف دارند.
مساله دیگری که باید خدمت برادران و خواهران بگویم وزیر بهداری که می خواهد بهداشت و درمان مملکت را حل کند. باید واقعا آشنا به مسائل بهداشتی، مشکلات بهداشتی و درمانی اقصی نقاط مختلف کشور باشد که این را هم متاسفانه در این برادرمان من سراغ ندارم برای اینکه ایشان در ایران نبودند و از سال 45 به آمریکا رفته اند و سال 58 هم برگشته اند.
نکته دیگری که باید خدمت بردران عرض کنم عملکرد وی است. در رابطه با این مساله ما باید سؤال بکنیم که چرا مجلس به برادر عزیز و متعهدمان آقای دکتر منافی رای اعتماد نداد دلیلش ضعف مدیریت حاکم بر وزارت بهداری بود که این ضعف ناشی از معاونین او از جمله خود آقای دکتر مرندی به عنوان معاون بهداشتی است. گذشته از این آقای دکتر مرندی علاوه بر معاونت بهداشتی، قبلا هم معاون درمان و معاون آموزشی بوده . بنابراین طراح و برنامه ریز اکثر برنامه های ناصحیح وزارت بهداری بوده است.
موضوع دیگری که بایستی خدمت برادرها بگویم ما اگر در مسائل بهداشتی یک مقایسه ای بکنیم در رابطه با مساله بیماری سل می بینیم که واقعا آن مبارزه ای که اسم مبارزه با سل است انجام نمی پذیرد فقط برادرها می ایستند که بیماری مراجعه کند و آنها درمان بکنند در صورتی کهاصل مبارزه با سل باید افراد دنبال بیمار بگردند یعنی بیماریابی بکنند نه این که بنشینند تا این که بیمار به آنها مراجعه بکند و این انجام نمیشود و بسیاری از بیمارانی که در بخش ها بستری شده اند پس از این که مرخص میشوند این بیماران اصلا پیگیری نمیشوند که آیا این بیمار معالجه شده یا نشده. و بعضی از آنها هم ممکن است فوت بکنند و اینها به حساب این که این بیمار خوب شده و درمان او هم موفق بوده.
نکته ای که باید خدمت برادرها عرض کنم این است که اصولا در تمام کتابهای علمی برای واکسیناسیون بیماری سل معمولا از پنج واحد توبر کولین استفاده می کنند که بیمارهائی که بسیار مخفی هم هست با حساسیتی که نشان می دهد بتوانیم تشخیص بدهیم ولی متاسفانه در وزارت بهداری هنوز هم دو واحد توبر کولین مصرف میشود و با توجه به این قضیه باعث میشود که تعداد بیماری هائی که برای ما مشخص می کند کم بشود و در نتیجه آماری که ارائه میشود. آمار غلطی است و آمار واقعی مبتلایان به سل را نشان نمی دهد و یک آمار ناصحیح است.
در رابطه با مسائل بهداشت جنگ، آنچه که برادران بهداری سپاه با من تماس داشته اند و گفته اند ، ایشان به عنوان معاونت بهداشت وزارت بهداری در رابطه با بهداشت جنگ اقدامی صورت نداده و حتی درحد صفر بوده و حتی آن چه که این برادرها می فرمودند. یکبار هم ایشان در جبهه های جنگ حاضر نشده است.
در رابطه با واکسیناسیون، طبق گزارش و آماری که هیاتی از طرف سازمان بهداشت جهانی در ر ابطه با واکسیناسیون انجام شده این آمار را نشان می دهد و ما از این آمار می توانیم به این نتیجه برسیم ک واقعا در زمانی که ایشان در سمت معاونت بهداشتی بوده این آمار کاهش پیدا کرده و این نشان ضعف مدیریت ایشان در حوزه مربوطه به خودش می باشد. نمونه آن در سال…، (این آمار چون به سال میلادی گرفته شده من به سال میلادی می گویم و بعد به شمسی تبدیل خواهم کرد) در مورد واکسن ثلاث در سال 82 یعنی قبل از تصدی آقای دکتر مرندی به عنوان معاونت بهداشتی واکسن ثلاث 4/41 درصد بوده که در زمان تصدی ایشان به 3/33 درصد رسیده یعنی1/8 درصد کاهش پیدا کرده است واین در زمان تصدی آقای دکتر مرندی است به عنوان معاونت بهداشتی.
واکسن فلج اطفال در سال82 میلادی 9/73 درصد بوده ولی در سال 83 به 34 درصد کاهش پیدا کرده. واکسن سرخک از 55 درصد به 3/38 درصد کاهش پیدا کرده در زمان مدیریت ایشان. شاخص دیگری که می توانیم برای نشان دادن ضعف مدیریت ایشان بیان کنیم این است که مصرف واکسن ثلاث در سال 82 برابر 5 میلیون و 40هزار و 333 دوز بوده ولی در سال83 در زمان مدیریت ایشان 4میلیون و 83 هزار و 129 دوز بوده که این کاهش پیدا کرده و دلیل بر این است که واقعا بهداشت در مملکت وجود نداشته است. مصرف واکسن فلج اطفال در سال(82)9میلیون و 356 هزار و 159 دوز بوده ولی در سال(83)5
رزمنده ها، آن هم به صورت داوطلب. این هم از این برادر عزیزمان که باز با ایشان هم از سال 59 تاکنون در کنارشان بوده ایم. من فکر کنم وقت من تمام میشود من اجازه می خواهم که یک جمله هم در رابطه با آقای شافعی عرض کنم.
آقای شافعی را بنده زیارت نکرده ام عنایت کنید در خدمتشان نبوده ام. صحبت های مختلفی دیروز و امروز و اینها…. شده اما از دیروز ما یک جریانی داریم که من تنها این جریان را حضورتان عرض می کنم هر طور خودتان می خواهید قضاوت بکنید. دیروز ما دیدار حضرت امام بودیم به تناسب خانواده های شهدای عزیز، بعد که از حسینیه بیرون آمدیم آنجا جلسه مختصری بود که آقای آیت الله موسوس اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور تشریف فرما شده بودند. صحبت همین مسائل و دولت و کابینه امروز معرفی میشوند، تتمه اش صحبت شد. که برادر بزرگوارمان آقای حاج احمد آقا و آقای توسلی و دیگران هم تشریف فرما بودند من جمله صحبت هائی که شد گفتند آقای مهندس شافعی را هم بنا است که معرفی کنند برای صنایع ، آقای موسوی اردبیلی با قیافه بسیار بشاشی شروع کرد تجلیل از ایشان تعابیری که داشت این است که ایشان بسیار آدم مخلصی است، آدم بسیار متدینی است آدم دلسوز انقلابی است و بعد هم فرمودند که این چند سال هم در کار اجرائی بوده اند این را هم من از آقای اردبیلی شنیدم. اینجا حضور شما عرض می کنم با طیب خاطر رای به هر سه وزیر را من خودم می دهم و معتقدم که نمایندگان برای این که کابینه زودتر شکل بگیرد(شکل گرفته الحمدالله) و بتواند به راه خویش ادامه بدهد، برادرهای دیگر هم امیدوارم که موفق باشند و رای بدهند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته(نمایندگان- احسنت،احسنت).
رئیس- مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- مخالف بعدی آقای دکتر راه چمنی هستند.
دکتر راه چمنی- بسم الله الرحمن الرحیم، با درود به قلب طپیده امت بنیان گذار جمهودی اسلامی ایران و با سلام به فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری، شهدای انقلاب اسلامی ایران، رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل، جهاد گران و امداد گران جبهه و پشت جبهه و امت حزب الله بانیان حکومت الله بر زمین. صحبتم را در رابطه با مخالفت با وزیر بهداری شروع می کنم.
قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم خدمت برادران و خواهران نماینده باید عرض کنم خود برادران اطلاع دارند از وضع نابسامان، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به نحوی که امروز واقعاً پزشکان ما از بخش های دولتی فرار می کنند به طرف بخش های خصوصی رونق پیدا می کند و وضع بهداشت در روستاها هر روز بدتر از روز گذشته میشود و همه این مواردی که گفتم و نمیشود واقعاً تمام اینها را در یک ربع به تفضیل بحث کرد ناشی از ضعف مدیریت حاکم بر وزارت بهداری بوده است. برای حل این مشکلات لازم است که ما یک وزیر بهداری قوی داشته باشیم که بتواند ای نمشکلات مملکت را حل کند. این وزیر علاوه بر این که باید فردی مکتبی، متعهد، معتقد به ولایت فقیه و در خط امام و با بینش سیاسی عمیق نسبت به مسائل انقلاب باشد باید دو خصوصیت بارزی داشته باشد:
یکی از اینها با توجه به بافت موجود وزارت بهداری این وزیر باید طرفدار نیروهای حزب اللهی و انجمنهای اسلامی باشد که بتواند از اینها به عنوان بازوی اجرائی خودش استفاده کند و مدیریت و مسؤولیت ها را به اینها بسپارد تا بتواند بر وظایفی که مجلس به عهده اش گذاشته موفق بشود.
نکته دیگری که باید خدمت برادران و خواهران بگویم این است که این وزیر بهداری باید جاذب نیروهای متخصص باشد. یعنی کاری نکند که پزشکان ما با برخوردهای غلط و ناصحیحی که متاسفانه در زمان وزیر قبلی برخوردهای نا صحیحی بوده که باعث فرار تعدادی از پزشکان حتی شده این است که به این شکل نباشد. در این رابطه برادرمان آقای دکتر مرندی با اطلاعاتی که من دارم ایشان واقعاً آن خصیصه ای که طرفدار نیروهای حزب اللهی باشد نیست و دلیلش هم این است که شما اگر کارشناس ها و آن مدیرانی که زیر نظر حوزه معاونت بهداشتی بوده بررسی کنید به این نتیجه خواهید رسید که واقعاً این مطلب صحیح است.
دومین دلیلی که هست با نماسی که بسیاری از پزشکان حزب اللهی و انجمنهای اسلامی و از نقاط مختلف کشور با اینجانب داشته اند و هم چنین تلگراف های زیادی که زده اند با ایشان نظر مخالف دارند.
مساله دیگری که باید خدمت برادران و خواهران بگویم وزیر بهداری که می خواهد بهداشت و درمان مملکت را حل کند. باید واقعا آشنا به مسائل بهداشتی، مشکلات بهداشتی و درمانی اقصی نقاط مختلف کشور باشد که این را هم متاسفانه در این برادرمان من سراغ ندارم برای اینکه ایشان در ایران نبودند و از سال 45 به آمریکا رفته اند و سال 58 هم برگشته اند.
نکته دیگری که باید خدمت بردران عرض کنم عملکرد وی است. در رابطه با این مساله ما باید سؤال بکنیم که چرا مجلس به برادر عزیز و متعهدمان آقای دکتر منافی رای اعتماد نداد دلیلش ضعف مدیریت حاکم بر وزارت بهداری بود که این ضعف ناشی از معاونین او از جمله خود آقای دکتر مرندی به عنوان معاون بهداشتی است. گذشته از این آقای دکتر مرندی علاوه بر معاونت بهداشتی، قبلا هم معاون درمان و معاون آموزشی بوده . بنابراین طراح و برنامه ریز اکثر برنامه های ناصحیح وزارت بهداری بوده است.
موضوع دیگری که بایستی خدمت برادرها بگویم ما اگر در مسائل بهداشتی یک مقایسه ای بکنیم در رابطه با مساله بیماری سل می بینیم که واقعا آن مبارزه ای که اسم مبارزه با سل است انجام نمی پذیرد فقط برادرها می ایستند که بیماری مراجعه کند و آنها درمان بکنند در صورتی کهاصل مبارزه با سل باید افراد دنبال بیمار بگردند یعنی بیماریابی بکنند نه این که بنشینند تا این که بیمار به آنها مراجعه بکند و این انجام نمیشود و بسیاری از بیمارانی که در بخش ها بستری شده اند پس از این که مرخص میشوند این بیماران اصلا پیگیری نمیشوند که آیا این بیمار معالجه شده یا نشده. و بعضی از آنها هم ممکن است فوت بکنند و اینها به حساب این که این بیمار خوب شده و درمان او هم موفق بوده.
نکته ای که باید خدمت برادرها عرض کنم این است که اصولا در تمام کتابهای علمی برای واکسیناسیون بیماری سل معمولا از پنج واحد توبر کولین استفاده می کنند که بیمارهائی که بسیار مخفی هم هست با حساسیتی که نشان می دهد بتوانیم تشخیص بدهیم ولی متاسفانه در وزارت بهداری هنوز هم دو واحد توبر کولین مصرف میشود و با توجه به این قضیه باعث میشود که تعداد بیماری هائی که برای ما مشخص می کند کم بشود و در نتیجه آماری که ارائه میشود. آمار غلطی است و آمار واقعی مبتلایان به سل را نشان نمی دهد و یک آمار ناصحیح است.
در رابطه با مسائل بهداشت جنگ، آنچه که برادران بهداری سپاه با من تماس داشته اند و گفته اند ، ایشان به عنوان معاونت بهداشت وزارت بهداری در رابطه با بهداشت جنگ اقدامی صورت نداده و حتی درحد صفر بوده و حتی آن چه که این برادرها می فرمودند. یکبار هم ایشان در جبهه های جنگ حاضر نشده است.
در رابطه با واکسیناسیون، طبق گزارش و آماری که هیاتی از طرف سازمان بهداشت جهانی در ر ابطه با واکسیناسیون انجام شده این آمار را نشان می دهد و ما از این آمار می توانیم به این نتیجه برسیم ک واقعا در زمانی که ایشان در سمت معاونت بهداشتی بوده این آمار کاهش پیدا کرده و این نشان ضعف مدیریت ایشان در حوزه مربوطه به خودش می باشد. نمونه آن در سال…، (این آمار چون به سال میلادی گرفته شده من به سال میلادی می گویم و بعد به شمسی تبدیل خواهم کرد) در مورد واکسن ثلاث در سال 82 یعنی قبل از تصدی آقای دکتر مرندی به عنوان معاونت بهداشتی واکسن ثلاث 4/41 درصد بوده که در زمان تصدی ایشان به 3/33 درصد رسیده یعنی1/8 درصد کاهش پیدا کرده است واین در زمان تصدی آقای دکتر مرندی است به عنوان معاونت بهداشتی.
واکسن فلج اطفال در سال82 میلادی 9/73 درصد بوده ولی در سال 83 به 34 درصد کاهش پیدا کرده. واکسن سرخک از 55 درصد به 3/38 درصد کاهش پیدا کرده در زمان مدیریت ایشان. شاخص دیگری که می توانیم برای نشان دادن ضعف مدیریت ایشان بیان کنیم این است که مصرف واکسن ثلاث در سال 82 برابر 5 میلیون و 40هزار و 333 دوز بوده ولی در سال83 در زمان مدیریت ایشان 4میلیون و 83 هزار و 129 دوز بوده که این کاهش پیدا کرده و دلیل بر این است که واقعا بهداشت در مملکت وجود نداشته است. مصرف واکسن فلج اطفال در سال(82)9میلیون و 356 هزار و 159 دوز بوده ولی در سال(83)5
میلیون و 776 هزار و 427 دوز بوده که این کاهش پیدا کرده فقط یک مساله واکسن که یک کار واقعا بهداشتی ساده است و این برادر ها می توانند انجام بدهند.
مساله دیگری که من خدمت برادرها بگویم با بعضی از برادرها که ما بیرون صحبت داشتیم این ها می گفتند که حالایک وزیر بهداری اصولا چه اشکالی دارد که 10-15-14 سال در خارج باشد بحث ما این نیست که طرف در خارج است و چون تحصیلکرده آمریکا است با کشورهای اروپائی است بحث ما سر این است که بالاخره یک مدتی که در آن جا بوده این تفکر و این بینش فرهنگ غرب روی او اثر گذاشته و خواه نا خواه آن برنامه ها و آن چیزها ئی که آن جا هست بالاخره وقتی که در ایران مسؤولیتی داشته باشد میتواند در آن جا پیاده کند نمونه این موردی است که من در مورد خود آقای دکتر مرندی دارم و آن هم بخشنامه ای است که شماره بخشنامه را من میتوانم خدمتتان بگویم شماره بخشنامه ب/ 7-1474 تاریخ 12/2/62 ایشان به سازمان های بهداری استان ها کرده و فرموده اند که شما آمار دانش آموزان چپ دست مدارس را تهیه کنید و برای بهداری بفرستید تا ما برایشان برنامه ریزی کنیم. ما سؤالمان این است که به عنوان مثال در خراسان در تربت جام در تایباد در خواف بیماری سل دارد غوغا میکند. انواع و اقسام بیماری های واگیر دار عفونی که قابل پیشگیری است دارد غوغا میکند ولی برادر ما با این بینش به فکر معالجه دانش آموزان چپ دست هستند.
مورد دیگری که باید خدمت برادرها عرض کنم سؤالی است که از برادرمان آقای دکتر مرندی بکنم اگر جوابی دادند خوب بسیار ….ایشان در رابطه با بند یک اصل چهار و اصل 29 قانون اساسی چه برنامه ای دارند؟ در این رابطه برنامه شان چیست؟ مورد دیگر چه طرحی برای توزیع عادلانه پزشک در سطح کل کشور دارند؟ که در برنامه شان قید نشده موضوع سوم، چه طرح و برنامه ای برای مهار و کنترل بخش خصوصی که هزینه های خدمات درمانی در این گونه مراکز بیماران را از زندگی ساقط میکند ایشان دارند برنامه اشان در برنامه ای که ارائه داده اند مشخص نشده است. خود برادرمان شابد آگاه باشند که به علت عملکرد نا صحیح وزارت بهداری پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بخش های دولتی هر روز از نیروهای متخصص خالی میشود و در عوض جذب بخش های خصوصی میشود. چه طرحی برای برگرداندن این گونه دگرگونی ها از بخش های خصوصی به بخش های دولتی دارند؟
مساله دیگری که خدمت برادرها عرض کنم در حال حاضر اغلب صاحبان دفترچه های بیمه خدمات درمانی که به مراکز خصوصی و یا مطب های شخصی مراجعه می کنند و پزشکان از تحویل دفترچه ها خودداری می کنند و این ها مجبورند از یک طرف حق بیمه از حقوقشان پرداخت کنند و از آن طرف دیگر هم دفترچه های این ها را نمی پذیرند. چه طرحی برای از بین بردن این معضل که گریبانگیر صاحبان دفترچه های خدمات درمانی شده است دارند؟ چه برنامه و طرحی برای تهیه داروهای ژنریک در ایران ایشان دارند؟ برادر ما دکتر مرندی به عنوان معاونت بهداشتی وزارت بهداری و الان هم که به عنوان وزیر پیشنهاد شده اند و خوب تجربه هم یک مقداری در رابطه با مسائل بهداشت دارند تا چند سال دیگر می توانیم ما از نظر واکسیناسیون اطفال به حد نصاب قابل قبول سازمان جهانی برسیم.
موضوع بعدی این است که در برنامه شان مرقوم فرموده اند گسترش برنامه مبارزه با بیماریهای اسهال من می خواهم سؤال کنم که (رئیس-شما دو دقیقه وقت دارید) راه عملی این برنامه یعنی برنامه گسترش مبارزه با بیماریهای اسهال چیست؟ اگر منظورتان درمان است که این پیشگیری نیست بنابراین راه و طرح تان در این رابطه چیست؟ با توجه به این که حدود 60-70 درصد روستاهای ما فاقد آب آشامیدنی سالم بهداشتی هستند. چه برنامه و طرحی برای تامین اولین نیاز بهداشتی روستاها دارند و تا چند سال می توانند این راه را به پایان برسانند. براساس آمارهای ارائه شده از طرف سازمان بهداشت جهانی. مرگ و میر اطفال زیر یکسال 112 در هزار می باشد. که شما در این برنامه 104 در هزار به آن اشاره کرده اید. برنامه عملی شما برای کاهش مرگ و میر این گونه اطفال چیست؟ همان طوری که برادرها و خواهرها می دانند بسیاری از دارو سازهای ما در داروخانه ها به جای این که واقعا کار تولید داروئی بکنند. بیشتر در جنبه دارو فروشی هستند. من از برادرمان آقای دکتر مرندی که ان شاء الله اگر به عنوان وزیر از مجلس رای اعتماد بگیرند سؤال می کنم چه طرحی برای برگرداندن این گونه داروسازها به کارخانه های تولید دارو دارند. سؤال دیگری که از برادرمان دارم این است که نظرشان در رابطه با اجرای لایحه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دارند و آیا با این لایحه موافقند و تا چه حد موافقند؟ و آیا حاضرند که اگر به عنوان وزیر از مجلس رای اعتماد گرفتند این لایحه را مجدد به مجلس بیاورند و مجلس هم بررسی کند؟ و هماهنگی ایشان با وزارت فرهنگ و آموزش عالی در این رابطه چگونه خواهد بود؟ با تشکر از برادران و خواهران محترم که وقتشان را گرفتم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
رئیس- موافق بعدی را دعوت کنید.
منشی- موافق بعدی آقای دری نجف آبادی هستند.
دری نجف آبادی- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. برادران و خواهران نماینده مستحضر هستید که 7 تا از حساسترین وزارتخانه های ما در شرایط فعلی تکلیفش روشن نیست و هر لحظه در هر یک از این وزارتخانه ها برای کوچکترین کاری واقعا بدون مسؤولیت ، صلاح کشور، صلاح انقلاب و صلاح شرایط فعلی جامعه ما نیست. بنابراین باید در اسرع وقت ان شاءالله سعی بشود که تکلیف این 7 وزارتخانه با حداقل چند تا از این 7 وزارتخانه ان شاء الله مشخص بشود که هیات دولت هم با برد قوی تر بتوانند کارشان را انجام بدهند و این خیر همه ما است.
نکته دوم در رابطه با وزارت بهداری و وزارت علوم و آموزش عالی و نیز وزارت آموزش و پرورش است اگر چه الان وزارت آموزش وپرورش مطرح نیست ولی من یک نکته دیگری را می خواهم عرض کنم و آن در رابطه با کار حساس این سه وزراتخانه است از یک نظر و رابطه این سه وزارتخانه با یکدیگر است از نظر دیگر. یعنی وزارت آموزش وپرورش با وزارت آموزش عالی و وزارت بهداری هم با نیروهای انسانی سروکار دارند و با تمام ملت هم در حقیقت سرو کار دارند با 10 ها میلیون نفر جمعیت مستقیم و غیر مستقیم رابطه دارند هر کدام در یک بعد ، هم کارشان به هم کاملا پیوند و رابطه دارند از نظر اینکه از دبستان گرفته تا عالی ترین کلاس دانشگاهی و تخصصی تا قسمت های مربوط به بهداشت و درمان و پزشکی و امثاله کارهای کاملا با هم مربوط است. و بنابراین همین جا هم از جناب آقای نخست وزیر باید تقاضا کنیم در معرفی وزیر سوم ان شاء الله یک هماهنگی لازمی بین این سه وزیر و این سه وزارتخانه به وجود بیاید که با یک برنامه ریزی دقیق و عمیقی نسبت به نیروهای انسانی کادرهای کارشناسی، کادرهای متخصص، استاد ، معلم، مربی، پزشک و کارهای دیگر ان شاء الله هماهنگی لازم به وجود بیاید و اگر این هماهنگی بین برادران عزیزی که ان شاء الله با تایید مجلس شورای اسلامی مسؤولیت این سه وزارتخانه را می پذیرند انجام بگیرد ما یک قدم قطعا جلو هستیم و موفق خواهیم بود و شاید یکی از علل عدم مؤفقیت و از جمله طرح بهداشت و درمان و آموزش که برادران آقای راه چمنی هم اشاره کردند و در دوره قبل هم آن طرح مؤفق نشد شاید این ناهماهنگی بود که چه بسا بین وزارت آموزش عالی و وزارت بهداری بود که ان شاء الله امیدواریم که این رعایت بشود و خوشبختانه در معرفی این دو برادر عزیزمان یعنی برادرمان جناب آقای دکتر فاضل و همچنین برادرمان آقای دکتر مرندی با سوابقی که از این برادران بیان شده است و مقرر شده و با یکدیگر داشتند و خصوصیتها و خصلت هایشان ان شاء الله این زمینه همکاری بین وزارت آموزش عالی ووزرات بهداری در سطح بسیار بالایی است حتی تا جائی که آقای دکتر مرندی می گفتند ما در دبیرستان در بعضی از کلاسهای دبیرستان با آقای دکتر فاضل همکلاس هم بودیم یعنی از بیست سال قبل و بیشتر با یکدیگر کاملا آشنا بودنند. دوست بودند، و در کارهای آموزشی و بهداشتی و درمانی هم در طول این چند ساله با هم همکاری و همفکری لازم را داشتند و این خودش یک نکته قوتی است در معرفی این دو برادر عزیز که ان شاء الله این مسائل را بتواند یک سامانی و یک شکلی بدهد.
یک نکته دیگر هم باید عرض کنم که بعضی از برادران عزیز وقتی انتقاد می فرمایند یا نقاط ضعف را مطرح میکنند چه بسا توجه لازم به امکانات و شرایط کشور را نمی فرمایند ما در شرایط فعلی درست است به بهداشت باید بیشترین اهمیت را بدهیم مثلا به دانشگاهها باید بیشترین اهمیت را بدهیم به وزارتخانه های دیگر هم به همین کیفیت ولی در کل وقتی بخواهیم امکانات مالی، امکانات ارزی، امکانات نیروی انسانی، امکانات دیگرمان را بررسی
کنیم واقعا از نظر امکانات هم ما اشکالات زیادی داریم، کمبودهای فراوانی داریم بسیاری از امکانات ما هم در زمینه جبهه و غیر جبهه به کار گرفته می شود و این را نباید پای یک وزیر و یک مسؤولی که در وزارتخانه مربوط مشغول انجام وظیفه میشود نوعش را گذاشت.یک قسمتی ممکن است مربوط به ضعف مدیریت باشد ولی بسیاری از آنها ممکن است به خاطر کمبودهائی باشد که ما نتوانیم کشور را زیر یک پوشش لازمی در سطح بهداشت جهانی ببریم. ما خیلی دلمان میخواهد کشورمان در زمینه راه مثل کشورهای غربی باشد در زمینه آموزش عالی ، در زمینه بهداشت، درمان ، در زمینه مسائل دیگر بتوانیم در یک سطح بسیار بالائی عمل بکنیم اما چه بسا /20 سال با تمام وجود باید تلاش بکنیم آموزش و پرورش مان ، دانشگاههایمان ، دولت مان ، مجلس مان، ملت مان، همه تا بتوانیم به یک شرایط نسبتا مناسبی و هماهنگی با سطح جهانی برسیم این انتظار نداشته باشیم که فردا یک برادر عزیزی هم که مسؤولیت وزارتخانه را عهده دار شد بلافاصله تمام ضعف ها و کمبودها اصلاح بشود و اجراء بشود. ما در کمیسیون برنامه و بودجه کلا شرایط کشور را میدانیم منتهی خوشبختانه این دو برادر عزیزمان آنطوری که از برنامه هاشان و توضیحاتی که برادران آشنا و دست اندر کار و دلسوز داده شده آدم های صاحب فکر و صاحب برنامه و آینده نگر هستند و یک نقطه بسیار خوب و مثبتی است که برادران عزیز ما هم در وزارت علوم هم در وزارت بهداری بتوانند با آینده نگری و با برنامه ریزی دقیق و با همکاری و همفکری دقیق و همکاری نهادها و ارگان های مربوط ان شاء الله برنامه ریزیهای لازم را بکنند برای اینکه سمت ما به یک سمت بهتر شدن برود و ان شاء الله به طرف سقوط و سراشیبی نرود که امیدواریم با مسؤولیت این 2 برادر این قدم مؤثر ان شاء الله بیشتر برداشته بشود با تقدیر و تشکر از زحمات برادران عزیزی که تا هفته قبل مسؤولیت این 2 وزارتخانه را عهده دار بودند و انجام دادند انشاء الله امیدواریم این 2 برادر از این جهت کاملا موفق تر و با برنامه ریزی بهتر بتوانند در زمینه کمبودها و نارسائی ها تلاش کنند.
از جهت دیگر از نظر شخصیت علمی و فکری و فرهنگی این 2 برادران عزیز توضیحات برادران و مخصوصا توضیح برادرم جناب آقای کروبی کاملا کافی بوده برادرم جناب آقای دکتر فاضل از هر نظر یک انسان با لیاقت، با کفایت، کاردان و کارشناس و هم در رابطه با دانشگاه به عنوان استاد چه در داخل کشور چه در خارج کشور، هم در زمینه کاری، انسانی است پرکار و پرتلاش. اینکه برادر عزیزمان آقای غفاری فرمودند که برادرانی که در زمان انقلاب نبودند ، درد انقلاب را درک نکردند شرایط انقلاب را درک نکرده اند. وجدانا یک برادری در این سطح بالائی از تخصص و تعهد که در عرض 5 سال گذشته دائما در جبهه ها بوده و راکتی که توسط دشمن می خورد در سنگر کنار دست ایشان برادر عزیزمان مرحوم دکتر رهنمون به شهادت می رسد و این برادرها همواره مقید باشند در سخت ترین شرایط در لب مرز یا در نزدیکی های مرز در زیر موشک دشمن با راکت دشمن یا توپ و بمب دشمن بروند برای درمان و معالجه مجروحین و جان بازان و عزیزان انقلاب و سنگر نشینان ما، این از بالاترین فداکاریها است اینکه برادرها بعد از پیروزی عظیم انقلاب اسلامی کشور بیگانه را رها کنند. بیایند در دامان انقلاب و در خدمت انقلاب قرار بگیرند و خودشان را وقف انقلاب بکنند هم با مالشان هم با جانشان در رابطه با انقلاب و پیشبرد انقلاب تلاش بکنند این از بزرگترین نقطه های مثبت است اینها در کشورهای دیگر هم که بودند در خدمت اسلام و در خدمت انقلاب بودند و این باز یکی از بهترین نقاط مثبت است از هر جهت در خارج از کشور در خدمت اسلام و انقلاب بودند لازم نیست همه سنگ انقلاب اسلامی را در داخل کشور و در مرزهای کشور بزنیم. ما در خارج از کشور هم انسانهای با فضیلت انسانهای با لیاقت می توانند با اخلاقشان با رفتارشان برای کشور نمونه باشند الگو باشند برای اسلام هم می توانند معلم و آموزگار باشند. دیگران وقتی که اینها را می بینند لذت ببرند و نسبت به اسلام خوشبین بشوند بعد هم که می آیند در داخل کشور و با این همه تلاش و فداکاری حاضر میشوند تلاش و فداکاری بکنند این باز نقطه مثبت دیگری است مخصوصا در جبهه ها اگر اینگونه برادرها به جبهه ها تشریف نمی بردند مساله خاصی نبود خود و فرزند آقای دکتر مرندی دو سه بار به جبهه برود موج او را بگیرد و اینها کمال فداکاری و از خودگذشتگی این نوع برادران را نشان می دهد. بعد در رابطه با مسؤولیت هائی که در این وزارتخانه ها ما می خواهیم بعهده برادران بگذاریم یک نکته اش این است که این وزارتخانه ها را بشناسند شناخت لازم را نسبت به دانشگاه یا بهداری و بهداشت و درمان کشور داشته باشند. آقای دکتر مرندی این شناخت کامل را دارد هم خودش استادیار دانشگاه است هم نسبت به وزارت بهداری 4 سال کار کرده است اگر یک نیروئی را ما از خارج وزارت بهداری بیاوریم داخل وزارت بهداری قرار بدهیم هماهنگی لازم پیدا کند بخواهد بوجود بیاورد بخواهد آنجا را شناخت پیدا کند تجربه لازم را پیدا کند این تازه اول بسم الله الرحمن الرحیم است. ما که نمی توانیم با یک شرایط کاملا انقلابی و تحولی برویم بلافاصله وزارت بهداری را دگرگون کنیم یک تنش و یک موج همه جانبه ای در وزارت بهداری یک تزلزلی ایجاد کنیم که آقا ! یک وزیر جدیدی را می خواهیم به وزارت بهداری تزریق کنیم و بیش از 170 هزار نفر پرسنل وزارت بهداری باید با یک شرایط دیگری تطبیق وضعیت داده باشند. این امکانش نیست قطعا هر وزیری باید تا حدودی اگر ممکن باشد معاون وزیر قبلی حتی که کاملا شناخت های لازم را دارد حالا ممکن است وزیر قبلی یک مقدار نقاط ضعفی در جنبه مدیریت و غیره داشته معاونش از یک جهات قوت بیشتری داشته و این هم انتظار نداشته باشیم که همیشه معاون چون زیر دست وزیر هست پس اگر وزیر ضعیف شد آن معاون هم ضعیف است ممکن است معاونی که از هر جهت کارشناسی لازم اطلاعات لازم تجربه لازم فکر لازم را دارد در یک شرایطی با چند نفر معاون باید هماهنگ بکند در شورای معاونین این معاون یک رای دارد آن معاون هم یک رای دارد آن معاون دیگر هم یک رای دارد تازه تصمیم گیری نهائی چه بسا با وزیر مربوطه باشد معاون نه تنها تام الاختیار خودش عمل بکند خودش تصمیم بگیرد خودش فکر بدهد ولی با یک تغییری خواهی نخواهی بتواند آن معاونی که حالا به سمت مسؤولیت و وزارت منصوب شده است کار بهتری را انجام بدهد و با برنامه ریزی بیشتری انشاءالله مسؤولیتش را انجام بدهد. و همچنین در رابطه با وزارت علوم هم در برنامه برادر عزیزمان آقای دکتر فاضل این نکات هست با توجه به بیانات بسیار ارزشمند فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جناب آقای منتظری دامت برکاته ما انتظار داریم که ارگانها و نهادهائی که در وزارت علوم هستند وقتی یک برادر بسیار عزیز و با لیاقت و با صلاحیتی از مجلس شورای اسلامی رای گرفته اند آن ارگانهای مربوطه هم همکاری لازم و همفکری لازم را داشته باشند همیشه انتظار نباشد یک کسی به عنوان وزیر از مجلس شورای اسلامی رای گرفت بعد مثلا با انجمن اسلامی هم آقای وزیر باید خودش را هماهنگ بکند درست است باید آقای وزیر یا مسؤولین هر وزارتخانه ای از نیروهای متعهد، دلسوز، خدمتگزار، استفاده بکنند آنها باید همکاری لازم را داشته باشند. هر وزیری هم در هر وزارتخانه ای نباید نیروهای با ارزش و خدمتگزار و دلسوز را طرد و نفی بکند اما حتما هم لازم نیست که هر نهادی یا هر انجمن اسلامی در هر تشکیلاتی انتظار داشته باشد که وزیر کاملا باید با آنها هماهنگ باشد اگر در یک موردی وزیر با آنها هماهنگ نشود پس حتما وزیر است که اشکال دارد نه آنها هستند که اشکال دارند واقعا اینطور نیست من این انتظار را دارم که جناب رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی هم در بیاناتشان ولو در نماز جمعه و غیره یک توضیح بیشتری بدهند که انشاءالله در هر وزارتخانه ای، هر مسؤولی انتخاب شد و رای اعتماد گرفت به صرف اینکه رای اعتماد گرفت ما قانونا و شرعا چه بسا ملزم هستیم اطاعت کنیم و همکاری و همفکری کنیم نه ملزم بشویم در برابرش بایستیم مدام مقاومت کنیم مدام جریان ایجاد کنیم مدام تنش ایجاد بکنیم و مسائل جدیدی را به وجود بیاوریم که دوباره مثل اینکه دو جریان را در برابر هم قرار گرفتند و این نتیجه گیری میشود که کار کشور آن سازماندهی و سامان لازم را پیدا نکند. این واقعا جزء ضرورتهائی است که ما با تمام وجودمان لمس میکنیم البته با اینکه ما سفارش میکنیم تاکید میکنیم خود بنده تقاضایم از برادرهای عزیز وزرای محترمی که رای اعتماد گرفتند یا رای اعتماد می گیرند این است که حداکثر بهاء را به نیروهای دلسوز و خدمتگزار و فداکار و در خدمت انقلاب بدهند اما آن برادران هم سعی بکنند خودشان را تطبیق بدهند همکاری لازم را داشته باشند (رئیس- دو دقیقه وقت دارید) بنابراین انتظارمان این است که انشاءالله با سفارشات فقیه عالیقدر و با آینده نگری روشنی که برادرمان آقای دکتر فاضل دارد و در برنامه شان هم آمده است انشاءالله از وجود ستاد انقلاب فرهنگی البته ستاد انقلاب
فرهنگی که سیاست گذار و برنامه ریز درست است هر چه برنامه دارند که برادران موظف هستند اطاعت کنند و عمل کنند برادرهای جهاد دانشگاهی برادران تحکیم وحدت برادرهای انجمن های اسلامی، نمایندگان محترم فقیه عالیقدر و دیگران هم انشاءالله هماهنگی لازم را انجام بدهند که وزیری که در آن وزراتخانه مشغول انجام وظیفه می شود انشاءالله با بهترین شرایط مسؤولیتش را انجام بدهد همه با هم کمک بدهیم که کار بیشتر راه بیفتد شتاب بگیرد سرعت بگیرد و بهتر انجام بگیرد نه هر کدام در برابر هم قرار بگیرد چون خواست ما برآورده نشد پس ما مدعی میشویم آن یکی هم بگوید چون خواست ما برآورده نشد ما مدعی میشویم.
از جهات دیگر برنامه هائی که آقای دکتر فاضل دادند که خدمت برادران عزیز است. ببینید همکاری با ستاد انقلاب فرهنگی قبلا هم داشتند در رابطه با ستاد محترم انقلاب فرهنگی یک بعدش مسائل علمی است یک بعدش مسائل انقلابی و اسلامی و فرهنگی است ممکن است یک برادر دانشمندی که از نظر علم پزشکی دانشمند و متخصص و کاردان است وقتیکه در ستاد انقلاب فرهنگی یا در کمیته مربوط به پزشکی قرار می گیرد اختلاف نظر داشته باشند با برادران دیگر . او میگوید مثلا دوره پزشکی 9 سال باشد 8 سال باشد آن یکی میگوید دوره پزشکی 6 سال باشد آن یکی میگوید شرایط ما یک شرایطی نیست که دوره پزشکی در کشور ما در شرایط فعلی 10 سال باشد آن یکی میگوید خیر، شرایط فعلی ایجاب می کند که دوره پزشکی در کشور ما برای برآوردن ضرورت ها 6 سال الی 7 سال باشد ما یادمان است در کمیسیون برنامه 5 ساله هم که برادران محترم عده ای شان حضور دارند و عده ای شان تشریف ندارند خود آقایان محترم ستاد انقلاب فرهنگی 2 روز تمام وقت تشریف آوردند و ما بحث کردیم اتفاقا نظریاتی که ما در برابر بیانات برادران عزیزمان عرض می کردیم همین بود که باید شیوه ها و ابزار جدیدی را فکر کرد که الان وضع پزشکی کشور نیاز دارد وضع دانشگاه کشور نیاز دارد به هزارها استاد و دانشمند و پزشک و متخصص و غیره. شما باید یک شرایطی را تغییر بدهید که ما بتوانیم بیشترین بهره برداری را از شرایط موجود دانشگاهها یمان و از اساتید و نیروهای انسانی بکنیم به آن برنامه های خیلی ایده آلی که بردران محترم در ستاد انقلاب فرهنگی فکر کردند چه بسا ما 10 سال بعد هم می بینیم خیلی شرایط مان از شرایط امروز عقب تر رفته که جلوتر نیامده است اینها را باید برایش متدهای جدید روشهای جدید فکر های جدیدی کرد که با آن متدهای جدید ما بتوانیم کمبودها را جبران بکنیم (رئیس-وقتتان تمام است) مثل اینکه مبارزه با بیسوادی را نمیشود با آن برنامه نهضت سواد آموزی به یک کیفیت انجام داد چه بسا با یک بسیج عمومی باید با آن مبارزه کرد و انشاءالله ریشه بی سوادی را در کشور کند. در بسیاری از این مسائل واقعا باید با برنامه های جدی تر و تلاش همه جانبه تری انشاءالله برای رفع کمبودها و برای پیشبرد هم انقلاب فرهنگی و هم ارزش های اسلام هم دانشگاهها و هم وزارت بهداری و بهداشت و درمان و غیره تلاش کرد و انشاءالله بنده به این دو برادر بزرگوار و همچنین به برادرمان جناب آقای شافعی در تعهد و تخصص شان هیچ تردیدی نیست و برادرانی هستند کاملا مورد اطمینان نسبت به تعهد و تخصص آنان تعریف های لازم را کرده اند و در وزارت صنایع هم بودند آنجا هم کار انجام دادند و تجربه لازم را دارند رای می دهیم و تقاضایم این است که انشاءالله برادران عزیز نماینده محترم هم به این برادرهای عزیز رای بدهید انشاءالله این برادرها موفق باشند که یتوانند بهتر به اسلام و انقلاب خدمت کنند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
رئیس- مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- مخالف بعدی آقای حسین سلطانی هستند که وقتشان را به آقای خزاعی داده اند.
رئیس- آقای خزاعی بفرمائید.
خزاعی- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. قبل از هر سخنی با عرض سلام به پیشگاه مقدس ارواح همه شهدائی که برای تحقق انقلاب اسلامی ایران و همچنین ایجاد دگرگونی بنیادی در نظام فرهنگی کشور از اساسی ترین محورهای وابستگی و استقلال یک جامعه می تواند باشد خالصانه به زمره شهدای ارزشمند تاریخ اسلام پیوستتند تقدیم می کنم و با یادآوری و بازنگری به جریانات بسیار حساس انقلاب فرهنگی در سالهای 59-60 چند نکته ای عرض می کنم. البته بدوا لازم است عرض کنم که با این اقدام بسیار سریع جناب آقای موسوی طبیعتا هم غافلگیر شدیم و هم بسیاری از بردران و شاید فرصتی بود برای اینکه ما بتوانیم یک تحقیق اساسی و اصولی را در رابطه با وزرای معرفی شده انجام بدهیم. بنده مخالفتم با جناب آقای دکتر فاضل نیست به دلیل اینکه حقیقتا ما تا جائی که از وضع ایشان اطلاع دارم و یک دفعه هم شرح حال ایشان را به نظرم ایشان بودند که در یکی از مجلات مطالعه می کردم خدمات ارزشمند ایشان در جبهه های جنگ همکاریهای فداکارانه ایشان در خطوط مقدم جبهه، ارزش علمی والای ایشان از نظر تخصص های جراحی، خدماتی که در گشایش بخش جراحی عروق کردند اینها چیزهائی است که من به سهم خودم به عنوان یک نماینده مردم لازم میدانم که تقدیر و تشکر بکنم از چنین چهره ای که بسیاری از همکاران ایشان شاید الان رفاه را بر خدمت ترجیح دادند و از زمینه خارج شدند این قابل قدردانی است ولی نمایندگان محترم توجه دارند که ما ممکن است چهره های بسیار ارزشمند علمی با درجات تقوای بالا در جامعه داشته باشیم ولی مثلا برای یک مورد خاص ما با تصدی اجرای آنها مخالف باشیم این است که من قبلا عرض بکنم که لازم به قدردانی از ایشان است.
مساله ای که ما در دانشگاهها و کشور داریم مساله تحول و دگرگونی بنیادی فرهنگی در نظام دانشگاهی است خوشبختانه در مجلس شورای اسلامی وجود دارند تعداد فراوانی از برادرانی که دوران دانشگاهی را در دوران طاغوت یا بعد از انقلاب گذرانده اند از نزدیک شاهد بوده اند و روحانیونی محترمی هم که تشریف دارند به دلیل آن جریان های مبارزاتی که طبیعتا ایجاد یک همبستگی را بین روحانیت و نسل دانشگاهی ایجاب می کرد آشنائی هائی با سیستم آموزشی کشور در دوران طاغوت داشتیم بر هیچ فردی پوشیده نیست که یکی از اهرم های بسیار مهمی که در مملکت برای وابستگی و شستشوی ذهنی نسل تحصیل کرده و جوان بر اساس آرمان های استعمار جدید در مملکت ما و سایر کشور های جهان سوم داده میشود نظام دانشگاهی است البته در نظام دانشگاهی گذشته هسته های مقاومت هسته های مبارزاتی ، چهره های ارزشمند متدین و ضد رژیم ظهور کردند اما روند حرکت و آن برنامه ریزی هائی که شده بود می خواست دانشگاهها را به سمتی ببرد که از آن جا چهره های ارزشمند دلسوخته برای ملت حرکت نکند. بعد از انقلاب اسلامی ایران یکی از توجهات مهمی که امام به ملت داده اند در رابطه با تحول و دگرگونی در نظام آموزشی به ویژه نظام دانشگاهی بود. و فرمایشات امام در مورد دانشگاهها و تعهد و تدین مجریان امور دانشگاهی و ایجاد یک دگرگونی فرهنگی بر هیچکس پوشیده نیست مساله ای که مهم است این است که ما علاوه بر انقلاب اسلامی برای ایجاد دگرگونی در نظام دانشگاهی و کندن قارچهائی که در دانشگههای کشور روئیده بود مجددا در داخل مملکت یک انقلابی بعد از انقلاب دیگر کردیم و بسیار متحمل شدیم یک صدماتی را از جانب نیروهای ضد انقلاب و با وابستگان فکری و سیاسی به کشورهای خارجی و ابر قدرتها. ما یک چنین دگرگونی را تحت عنوان انقلاب فرهنگی در کشور وارث شدیم که باید به این تحقق ببخشیم. انقلاب فرهنگی مهمترین وظیفه اش بعد از ایجاد تحول در سیستم آموزشی کشور ساختن نیروهای ارزشمندی است جهت خدمت به مملکت. من بارها در سخنرانیها و برنامه هائی که برای نسل جوان بویژه داشتم عرض کردم که ما در آینده مملکت همراه با شعارهای بسیار ارزشمند انقلابی نیازمند به شعورهای پخته و با تجربه و کارآمد داریم زیرا اگر ما در آینده مملکت کشوری داشته باشیم با /40 میلیون دلسوخته مؤمن انقلابی ولی فاقد تخصص هائی که بتوانند سیستم اقتصادی، نظامی، صنعتی و تکنیکی کشور را اداره بکنند مجبور خواهیم شد باز حاکمیت تکنو کرات ها را هر چند ناوابسته بپذیریم که این خودش باز یک نوع لطمه ای است خفیف اگر چه خدای نخواسته مجبور به پذیرش تکنو کرات وابسته بشویم. بنابراین ما باید این چنین نیروهائی را بسازیم.
انقلاب فرهنگی هر چند که من معتقدم که آن جوری که نظر امام بود و نظر برادران عزیز است کاملا به سمت تحقق پیدا کردن پیش نرفت ولی به هر حال نقاط روشنی دارد و امیدوار کننده است که انشاءالله تحقق پیدا کند.انقلاب فرهنگی 3 کانال اجرائی دارد 3 کانال عملی دارد یکی ستاد انقلاب فرهنگی است یکی وزارت علوم است. و دیگری جهاد دانشگاهی و نیروهای مؤمنی که در دانشگاه هم در انقلاب فرهنگی جان فشانی کرده اند و
هم الان دلشان برای مسائل اخلاقی و فرهنگی و علمی دانشگاهها می سوزد. این سه بازوی انقلاب فرهنگی است. حالا من این جا همانطور که برادرمان آقای دری تذکر فرمودند بنا ندارم بگویم کدام یکی باید دخالت کند کدام یکی نباید دخالت کند من معتقدم که اگر مجلس شورای اسلامی (این جا این سخن را عرض میکنم تا تمام برادرانی که در خارج میشنوند این نظر را به آن توجه داشته باشند) به یک وزیر علوم یا به هر وزیر دیگری رای داد طبیعتا نیروهای مجری موظفند شرعا و قانونا با آن وزیر در جهت تحقق اهداف انقلاب همکاری کنند. آن بحث دیگری است. اما این 3 عامل هستند که می توانند انقلاب فرهنگی را پیاده کنند برادرها میدانند که ستاد انقلاب فرهنگی که اعضاء آن را امام معین فرموده اند وظیفه دارد که طرح های فرهنگی را بررسی کند مسائل را تصویب کند و جهت اجراء به وزیر علوم و آموزش عالی بدهد(البته در حوزه محدود اختیارات خودش) وزیر علوم یک چهره ای است که مجری مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی در حوزه اختیاراتش هست و ضمنا هماهنگ کننده و گرداننده وزارتخانه و نظام فرهنگی عالی کشور است. جهاد دانشگاهی هم به عنوان یک بازوی فعال و صادقی است در دانشگاهها که در بعضی از قسمت های فرهنگی و اجرائی به کمک وزارت و ستاد می شتابند و یک سری اختیارات جزئی هم در اختیارش گذاشته شده که باید عمل بکند(حالا بحث پیرامون آنها وقت می گیرد) نکته مهم این جا است با توجه به روندی که من خدمتتان عرض کردم اگر وزیر علوم که دستی در دست ستاد انقلاب فرهنگی دارد نه به عنوان همکاری مؤثر بلکه به عنوان اجرای مؤثر مصوبات ستاد. و ضمنا برنامه ریزی و مدیریت دقیق وزارتخانه. و از سوی دیگر دستی در دست جهاد دانشگاهی دارد. اگر وزیر در این بین دچار تنش بشود دچار ناهماهنگی بشود طبیعتا هم دست ستاد از جهاد کوتاه است و هم مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی که به هر حال در کشور قانونی است و موردنظر امام هم هست در دانشگاهها پیاده نمی شود وبنابراین لطمه مهمی به نظام آموزشی کشور خواهد خورد. به عنوان مثال من عرض میکنم. هستند اساتید محترمی که میدانند یکی از مسائلی که در رابطه با وزارت علوم قبلی مطرح بود همین عدم هماهنگی بود به عنوان مثال یک طرحی را (حالا من اسم نمی برم که زیاد توضیح بخواهد) ستاد انقلاب فرهنگی که در حوزه اختیاراتش بود تصویب کرده بود و بیش از 5/1 الی 2 سال هنوز اجراء نشده است. و این در پیچ و خم افتاده بود چون با نظر وزیر علوم موافق نبود. این باعث می وشد که این دوگانگی در نظرها و عدم التزام به مصوباتی که در حوزه اختیارات ستاد انقلاب فرهنگی است مشکلاتی را ایجاد بکند بنابراین وزیر علوم به عنوان مجری آشکار مصوبات فرهنگی و مورد قبول انقلاب اسلامی باید زمینه عملی داشته باشد. شما ممکن است بفرمائید که چه کسی گفته است که آقای دکتر فاضل زمینه عملی ندارد. گفتم که زحمات و تخصص و اعتقاد ایشان به جای خودش محفوظ اما به چه دلیل من فکر می کنم ایشان موفق نخواهد بود به دلیل اینکه بنده از دیروز ظهر که نظر جناب آقای موسوی (نخست وزیر) اعلام شد تا همین حالا شاید با ساعاتی قبل در جریان بررسی و تحقیق مساله بودم. چون اولا خود من خیلی غافلگیر شده بودم و ارادتی خدمت ایشان نداشتم که ببینم که مسائل به چه صورت است من یک بررسی دقیق کردم تماس با ستاد انقلاب فرهنگی و برادران محترمی که در راس ستاد هستند غالبا گرفتم با برادرانی که در جهاد دانشگاهی به نحوی مؤثر هستند، با نیروهائی که در دانشگاه مؤثرند تعدادی از اساتید مؤمن و فعال و متعهد و به هر حال نیرو هائی که در زمینه اجرای نظرات امام و انقلاب دخیل هستند هیچیک از آقایان اظهار شناسائی کاملی نسبت به آقای دکتر فاضل در زمینه وزارت علوم نکردند حالا من لازم نیست نقل بکنم جملات را، بسیاری از برادران می گفتند که ما شنیده ایم که ایشان یکی از پزشکان خدمتگزار و با درجه تخصصی عالی هستند ولی نمی دانیم ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی و در دانشگاهها چه نقش فعالی داشتند ممکن است ایشان در یک یا دو دانشگاهی یا در یک یا دو کرسی برای مدت معین و محدودی تدریس کرده باشند ولی کسی می خواهد برود هماهنگ کننده ستاد انقلاب فرهنگی و نیروهای فعال دانشگاه از قبیل اساتید و غیره باشد این فرد باید حداقل قلبا و یا از نظر شناسائی مورد قبول نیروهای فعال دانشگاه باشد ممکن است گفته بشود که آقا! ایشان که وزیر شدند همه موظف به اجراء هستند. سمعا و طاعتا ولی ما که بنا نداریم خیلی ایده آلیستی حرکت بکنیم به قول یک نفر که می گفت چشمهایمان را ببندیم بگوئیم انشاءالله جاده صاف است و حرکت بکنیم واقعیت جامعه دانشگاهی ما این است که در این جامعه هماهنگی کامل در تمام مواضع بین نیروهای دست اندر کار نیست و لذا یک وزیر علوم می تواند اگر مورد اعتماد، مورد قبول، حداقل مورد شناسائی که ما قبول را هم زیاد کار نداریم یک چهره ای باشد که به هر حال جهاد، دانشجوها، اساتید، وزارت علوم، ستاد انقلاب فرهنگی به هر حال به یک صورتی ایشان را بشناسد (رئیس-دو دقیقه وقت دارید) اگر غیر از این باشد موفق نخواهد شد که ایجاد هماهنگی بکنند. من در دانشگاه در رابطه ام. مسائل دانشگاهی و دانشجوئی را از نزدیک تا حدودی لمس کرده ام و می دانم بنابراین فکر می کنم برادر ارجمند مان جناب آقای دکتر فاضل با همه احترامی که ما برای ایشان قائل هستیم آن شرایط لازم را برای اداره وزارت علوم ندارند ضمن اینکه ( بدون تعارف من می گویم)ما در مملکتی که فانوس برداشتیم به دنبال اطباء متخصص و متعهد می گردیم شما می آئید یک چهره بسیار قوی و ارزشمند و صادق و خالص را آن جوری که ما تا به حال شناختیم از نظام پزشکی کشور خارج می کنید دست و پایشان را می بندید و به اصطلاح در یک کار اجرائی او را قرار می دهید و این هم یک لطمه بزرگی به سیستم پزشکی کشور است. اجمالا من فکر می کنم کسی که باید به وزارت علوم را عهده دار باشد علاوه بر آن معیارها ئی که شما می دانید اولا باید نظام دانشگاهی را در داخل کشور درک کرده باشد. مسائل مبارزاتی را دانسته باشد آن چه را که در انقلاب فرهنگی بر سر دانشگاهها آمد بداند خطوط را دقیقا بتواند بفهمد و در کل سیستم آموزشی هم یک مقبولیتی براساس شناسائی حداقل داشته باشد در این صورت موفق خواهد شد مگر اینکه آن صداقت و خدماتی که ایشان در جبهه ها انجام دادند به صورت یک دست غیبی به کمک ایشان بیاید و ایشان را در نظام وزارت علوم موفق کند حالا اگر ایشان رای آوردند انشاءالله این جور خواهد بود ولی من فکر میکنم که باید فکر دیگری کرد راجع به دو بارد دیگرمان البته یکی ار آنها را کاملا می شناسم که حالا دیگر بنا ندارم موافقت بکنم و نمی توانم موافقت بکنم آقای دکتر مرندی هم که ارادت کمی خدمتشان داریم لذا حرفی دیگر ندارم والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.
رئیس- موافق بعدی صحبت کند.
منشی- موافق بعدی آقای عبدالعلی زاده هستند.
رئیس- بفرمائید.
عبالعلی زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و به نستعین. بنده براساس شناختی که از برادرمان آقای مهندس شافعی که به عنوان وزیر صنایع مطرح شدند، دارم بیشتر در زمینه شناخت از ایشان صحبت خواهم کرد. آن چه در شرایط فعلی، با شنیدن نام صنایع در ذهن اکثریت انسانها در جامعه ما تداعی میشود مساله مالکیت صنایع است و اشخاصی که برای تصدی پست هائی در این رابطه مطرح میشوند چه تفکر و بینشی دارند. مالکیت صنایع از یک طرف مربوط به حدود قانونی آن میشود که مجلس باید روشن کننده آن باشد که چه نوع صنایعی در مالکیت بخش خصوصی و چه نوع در مالکیت بخش تعاونی و چه صنایعی در اختیار دولت قرار بگیرد. اما مساله دیگری را که مدیریت می تواند تعیین کننده باشد آن تفکر اجرائی حاکم بر این صنایع است یا در واقع میشود گفت که سیاست اجرائی این صنایع است. ما بعد از انقلاب دچار دو نوع تفکر که میشود گفت افراط و تفریط هستند در این زمینه بودیم. یک تفکر که همه صنایع را زیر کلید دولت میخواهد و حتی اگر جائی صحبت از یک شکلات سازی یا یک حلبی سازی هم باشد از ته دلشان راضی هستند که مالکیتش مربوط به دولت باشد و این را فکر میکنند که یک نوع مبارزه با سرمایه داری است.
یک تفکر دیگری هم که هست عقیده دارند که کل صنایع در اختیار بخش خصوصی باشد چه از صنایع مادر گرفته تا صنایع کوچک و معتقدند که بخش خصوصی بایستی بتواند آزادانه و تا هر جائی که بخواهد سرمایه گذاری و فعالیت بکنند. در قبال اینها تفکری که برادرمان آقای مهندس شافعی دارند و به آن عمل کردند و من نمونه عملی اش را ذکر خواهم کرد این است که ایشان معتقدند صنایع مادر و سیاست صنایع در کشور بایستی دست دولت باشد و بعد مانده صنایع یعنی صنایعی غیر از صنایع مادر، صنایع واسطه و صنایع جزء بایستی دست بخش خصوصی و تعاونی ها باشد بخش خصوصی بایستی در این مملکت سرمایه گذاری بکند و سرمایه هایش را از تجارت و رابطه آن با احتکار اینها بیرون بکشد و در خط تولید بیاورد. نمونه عملی که ما از شخص در این
رابطه دیدیم و از مرحله شعار به مرحله عمل این تفکر درآمده در رابطه با مدیریت ایشان در سازمان صنایع ملی بوده که ایشان از فکر فروش برخی از کارخانجاتی که زیر پوشش سازمان صنایع ملی بودند حمایت کردند و به جز دردسر و وقت تلف کردن برای مدیریت چیزی ندارد و بودن آنها هم در دست بخش خصوصی نمی تواند تاثیری در سیاست کلی صنعت کشور داشته باشد. نمونه ای که عرض کردم شکلات سازی ها و حلبی سازی ها و کارخانه هائی در این ردیف و یک مقدار هم از این بزرگتر.
این تفکر می تواند بخش خصوصی را به سرمایه گذاری تشویق بکند و نمونه بارزش اینکه ما در ادارات صنایع می بینیم که اگر از وزارتخانه این تفکر القاء بشود که با سرمایه گذاری بخش خصوصی در کارخانجات موافقتی نشود هر چند قانون اجازه داده باشد می بینیم که ادارات کل و حتی خود وزارتخانه در دادن موافقت های اصولی و پیمودن قدم های اولیه سرمایه گذاری آن قدر بخش خصوصی را علاف میکنند که آخرالامر آن شخصی که داوطلب برای این نوع سرمایه گذاری در جامعه بوده پشیمان میشود و برمی گردد و ما امیدواریم که برادرمان بتواند چنین تفکراتی را که اگر در وزارتخانه شان باشد بشکند و تفکر جذب سرمایه های سرگردان بخش خصوصی را از بازار تجارت به تولید فراهم بیاورد.
مساله دومی که برای یک وزیر مخصوصا برای وزیر صنایع بسیار مهم است داشتن معیار در برخوردها است. در وزارتخانه ای مانند صنایع که با قشرهای مختلفی از قبیل سرمایه دار، کارگر، مدیر و اشخاص دیگری طرف است برخوردها اگر اصولی و بر اساس معیار نباشد نمی تواند مؤثر واقع بشود. ما در خیلی جاها دیدیم که مدیر هست ، وزیر هست اما مدیریت و وزارت را دست های دیگری انجام میدهند. در یک سازمانی مدیر هست. اما مدیریت دست انجمن اسلامی است. در یک سازمانی مدیر هست اما مدیریت دست چند نفر کارمند پشت صحنه است. در یک سازمانی مدیر هست اما مدیریت در خارج از آن سازمان است و به آن مدیر خط میدهند و اداره میکنند چون مدیر خودش استقلال رای ندارد. وزیر صنایع با توجه به پیچیدگی هائی که این وزارتخانه و صنعت در کشور ما دارد و تا به امروز صنعت ما می شود گفت بدون متولی بوده و هر کسی خودش را مجاز دانسته که در این امر دخالت بکند یک چنین مدیریت یا وزارتی فاجعه آور است. و وزیر یا مدیر بایستی خودش استقلال رای و معیار در برخوردها داشته باشد. برادرمان آقای مهندس شافعی در مدتی که مدیر عامل سازمان صنایع ملی بوده اند با برخوردهای خودشان عملا ثابت کردند که استقلال رای دارند به طور نمونه آمدند و در یک مساله ای در یکی از کارخانجات اصفهان حق را به مدیریت دادند و پای آن ایستادند و درگیر شدند،با انجمن اسلامی و با کارگرها و حتی با مسؤولین محلی تا در شورای عالی قضائی به اثبات رساندند که مدیر حق است و حق مدیر ، اعاده شد و مدیر تقویت شده. در قبال این یک برخورد دیگری هم همزمان با آن در مشهد دارند که حق را به کارگرها و به انجمن اسلامی میدهند و در نتیجه مدیریت را عزل میکنند. این نشان میدهد که این مدیر یک استقلال رای و یک معیار دارد. این نیست که بگوید حالا که ما وزیر جمهوری اسلامی شدیم بایستی تابع انجمن های اسلامی باشیم هر چه گفتند عمل بکنیم!! یا این نیست که بگوید خدای نکرده در بعض جاها ما می بینیم که هر چه انجمن اسلامی گفت با آن مخالفت میکنند و یا اینکه فردی بشود که هر چه ، چند نفر از زیر دستشان گفت این را در عمل پیاده کنند. یک چنین وزارت یا چنین مدیریتی طبیعتا موفق نخواهد بود این است که این تجربه ای که برادرمان در سازمان صنایع ملی از خودشان نشان دادند که در برخوردها یشان صاحب معیار هستند نکته بسیار مثبتی است که ما را میتواند امیدوار کند که این وزیر در وزارتش موفق خواهد بود.
مساله دیگر این است که یک چنین مدیریتی است که می تواند در پی خودش داشته باشد اعمال حاکمیت بر خط صنایع در مملکت است. من اشاره ای کردم که در مملکت ما الان دو مطلب است که بدون متولی است ولی همه هم خودشان را صاحب نظر در آن میدانند یکی کشاورزی است و یکی هم صنعت است که نه حدود و ثغورشان مشخص است و نه متولی آن ها!! شما در یک استان می بینید که استاندار، مدیر کل، امام جمعه، حتی از این مسؤولین رده بالای استان بگیرید تا بیائید به یک کارشناس جزء، خودشان را متولی هم کشاورزی و هم صنعت می دانند در رابطه با احداث یک واحد صنعتی با مدیریت آن واحد با رفع مشکلش همه خودشان را صاحب نظر می دانند و این باعث شده که مسائل بسیار زیادی پیش بیاید شما می بینید که نمونه های عینی اش در جامعه ما بسیار زیاد است در یک مورد، در یک واحد صنعتی اختلافی که پیش می آید حمایت هائی که از جانب افراد غیر مسئول میشود از هر طرف اختلاف باعث میشود که این واحد به رکود بکشد و ما نمونه هایش را در استان آذربایجان شرقی که بنده مسؤولیت اجرائی داشتم در این رابطه دیدم که حتی کارخانه هائی به تعطیل کشیده شده و یک سال حقوق مفت به کارگرها داده شده است به خاطر چنین اختلافاتی و اینکه این امر متولی نداشته است.
برادرمان انشاءالله خواهد توانست در صنعت با آن خصیصه هائی در سازمان صنایع ملی از خودشان نشان دادند این را به اثبات برسانند که صنایع دارای متولی بشود و نمونه اش را ما دیدیم که در آذربایجان شرقی، کارخانجاتی که زیر پوشش سازمان صنایع ملی بودند از قبیل سیمان صوفیان، آذر ید و نختاب فیروزان و پنبه هیدروفیل اینها روند موفقی داشتند مخصوصا در سالهای 61 و 62 که همزمان با مدیریت براردمان آقای مهندس شافعی در سازمان صنایع ملی بود اینها توانستند از تولید بالائی برخوردار بشوند به نحوی که کارخانه پشمینه تبریز که پتو می بافد توانست با تولید بسیار زیادی بتواند قسمت اعظمی از نیازهای جبهه را تامین بکند.
علاوه بر این خصوصیاتی که از مدیریت برادرمان ما در سازمان صنایع ملی اطلاع داشتیم بدینست که با توجه به بحث هائی که هم که امروز در مجلس شد نگاهی به زندگی و گذشته ایشان داشته باشیم که شناخت بیشتری به ما بدهد. ایشان تا آنجائی که بنده ابتدا باید از یک خانواده بسیار مستضعف آذربایجانی بودند وواقعا طعم استضعاف را چشیده اند. فردی بودند که در ده سالگی به عنوان فرزند بزرگ خانواده پدر خودشان را از دست دادند و مسؤولیت خانواده روی دوش ایشان بوده است یک خانواده فقیری که توانستند در آن شرایط خانواده را هم حفظ کنند و به تحصیلات خودشان هم ادامه بدهند در دوران دانشجوئی مبارزات سختی با رژیم طاغوت داشتند و امروز برای ایشان روز بسیار عجیبی است و من این روز عجیب و مساله تعجب آور را توضیح می دهم که انشاءالله امروز این مساله عجیب باعث خیر و برکت در آینده ایشان خواهد بود.
نه سال پیش در 29 مرداد سال 54 یعنی درست در چنین روزی ایشان در بیدادگاه رژیم سفاک پهلوی به جرم تقلید از امام به جرم مبارزه با طاغوت به جرم وفاداری به اسلام محاکمه شدند و امروز که 29 مرداد 63 است به عنوان وزیر صنایع در مجلس مقدس شورای اسلامی به خاطر لیاقت به خاطر تعهد و وفاداری به امام و به خاطر داشتن شایستگی خدمت به جمهوری اسلامی مطرح میشوند که این یک تقارن بسیار خوبی از نظر من است و من امیدوارم ایشان همچنان که آن روزها در قبال رژیم طاغوت ایستادند و سربلند از میدان مبارزه بیرون آمدند امروز هم سربلند از میدان امتحان و خدمتگزاری به جمهوری اسلامی بیرون بیایند وبه لطف الهی و توجه نمایندگان محترم مسؤولیت سنگین وزارت صنایع را به عهده بگیرند و بتوانند این مسؤولیت را همانطوری که تا حالا توانستند مسؤولیت مبارزه را به نحو احسنت ادا بکنند این مسؤولیت خدمتگزاری را هم به طور شایسته ای بجا بیاورند و اداء بکنند من تصور می کنم که بیشتر از این اگر وقت مجلس را نگیرم بهتر است و از این که برادرهای عزیز به عرایضم توجه کرده اند تشکر می کنم والسلام علیکم و رحمه الله.(نمایندگان- احسنت ).
رئیس- ما یک ربع ساعت تنفس میدهیم برادرها هم راس یک ربع برگردید که کارمان را انشاءالله امروز تمام کنیم.
(جلسه در ساعت /11 به عنوان تنفس تعطیل و مجددا در ساعت 30/11 تشکیل گردید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه برای مذاکرات رسمی است مخالف آخر صحبت کند.
منشی- مخالف آخر خودم هستم.( خنده نمایندگان)
رئیس- بفرمائید.
موحدی ساوجی- بسم الله الرحمن الرحیم. در رابطه با وزرائی که معرفی شده اند بنده نسبت به هیچیک از 3 وزیر از لحاظ سوابق سیاسی یا اخلاقی نقطه تاریکی در زندگیشان مشاهده نمیکنم و اگر چنانچه مخالفتی می شود در رابطه با توانائی و مدیریت و داشتن برنامه های کافی و لازم جهت پیشرفت امور
وزارتخانه هائی است که این آقایان برای تصدی مسؤولیت آنها معرفی شده اند.
دو مطلب کلی را اول به عرض میرسانم بعد وارد جزئیات میشوم. به نظر ما بهتر بود که دولت محترم جمهوری اسلامی یعنی هم ریاست محترم جمهوری و هم آقای نخست وزیر که در واقع معرفی وزراء با تایید این دو بزرگوار است روی دو مساله بررسی می فرمودند و بعد 3 وزیر را معرفی می کردند. مساله اول اینکه دقیقا بررسی میشد که مجلس شورای اسلامی با چه انگیزه ای و به چه علت به 5 وزیر از وزرای کابینه سابق رای اعتماد به اندازه کافی نداد و لذا آنها رای اعتماد نگرفتند که با شناخت این واقعیت که انگیزه و عامل ودیدگاه مجلس چیست و چه وزیری را برای این وزارتخانه ها در نظر گرفته و منظور میکند وزرائی را معرفی بکنند که خواسته های مجلس تامین بشود.
مساله دوم اینکه برای معرفی وزرای جدید ما الزاما نباید اینگونه فکر بکنیم که اگر وزیر جدیدی را که قبلا در این وزارتخانه نبوده ، معاون نبوده، قائم مقام نبوده ، در آن پیکره با ورزیر سابق تشریک مساعی نداشته اگر ک چنین کسی را به مجلس معرفی بکنیم بعدا همه چیز را به هم خواهد ریخت و باعث بی نظمی و یا نا هماهنگی ها و زیانهائی خواهد شد این دو مساله به نظر من قابل توجه است. من فکر میکنم که نخست وزیر و رئیس جمهور که وزرای فعلی را معرفی کردند مخصوصا در ارتباط با وزارت صنایع و وزارت بهداری که ما بعضا هم از زبان بعضی از آقایان هم شنیدیم تصور این بوده است که اگر شخص جدیدی را که در آن وزارتخانه کار نکرده باشد به عنوان وزیر معرفی کنند آن چهاچوبه را هم به هم خواهد ریخت و به خاطر این نگرانی به سراغ همراهان و یاران وزرای سابق رفتند.
من در اینجا لازم است به عرض برسانم که در وزارت بهداری و در وزارت صنایع و برادران عزیزی که الان معرفی شدند هم جناب آقای مهندس شافعی و هم جناب آقای دکتر مرندی این آقایان با دو وزیر سابق کاملا هماهنگی و همکاری داشتند یعنی 2-3 سال با هم کار کردند و در یک وزارتخانه تمام برنامه ریزی ها و امور اجرائی به وسیله وزیر ومعاونین انجام میشود که حتی شورای معاونین دارند و تصمیم گیری ها را در شورای معاونین معمولا اتخاذ میکنند اگر چنانچه وزارت صنایع و وزارت بهداری نارسائی ها، ضعف ها، ناتوانائی هائی داشت که داشت پس این برادرها هم در این رابطه سهیم و شریک بودند و حالا چه تز جدید با چه برنامه جدید با چه تصمیم جدیدی آقایان میخواهند وارد میدان عمل بشوند که نسبت به گذشته آن ضعف ها یا نباشد یا کمتر باشد.
من الان که در اینجا که نشسته بودم وداشتم نگاه میکردم دیدم که جناب آقای دکتر مرندی در کنار جناب آقای دکتر منافی که وزیر محترم سابق هستند نشتند و در واقع نظر ما اگر دکتر مرندی رای بیاورند با آقای دکتر منافی هیچ فرقی ندارند یعنی یک سیب هستند که دو نصف شدند از نظر تفکر ، از نظر برنامه ، از نظر عمل. حتما با هم قبلا هم بودند وحتی پیشنهاد خود جناب آقای دکتر منمافی که ما به او ارادت داریم در رابطه با معرفی آقای دکتر مرندی خیلی دخیل بوده باشد کما اینکه پیشنهاد معاونین وزارت صنایع و وزیر صنایع سابق که الان تشریف ندارند( خوب بود ایشان هم می آمدند و کنار آقای مهندس شافعی مینشستند) حتما دخیل بوده در معرفی آقای مهندس شافعی. حالا من فکر میکنم که در این مدتی که برادرمان آقای مهندس شافعی در وزارت صنایع در راس سازمان صنایع ملی بودند که بزرگترین حجم کار و برنامه های عملی وزارت صنایع را همین سازمان تشکیل می دهد در زمانی که ایشان در راس این سازمان بودند این مشکلات و نابسامانی ها و تداخل ها و این چیزها وجود داشته است و من یزرگترین اشکال را در این زمینه در چند چیز میدانم :
یکی اینکه بی توجهی نسبت به نیروهای مؤمن و مخلص و متعهد و حزب الله اعم از اینکه در انجمن ها و شوراهای اسلامی باشد یا خارج از انجمن های اسلامی باشند. در زمان مسؤولیت برادرمان آقای مهندس شافعی دقیقا خود بنده شاید موارد بسیاری را سراغ دارم که در کارخانه هائی چه در تهران چه در شهر صنعتی ساوه و جاهای دیگری که به من مراجعه میکردند افراد بسیار خوب و متدین و متعهد را که چندین بار هم به جبهه رفته بودند اینها را بی دلیل اخراج میکردند و بند هم ما مراجعه میکردیم که به وزیر و قهرا به ایشان ارجاع داده میشد و هیچگونه رسیدگی انجام نمی شد. من نمی دانم آیا ایشان از پرونده و سابقه شرکت های ساوالوکس شرکت لاستیک پارس شرکت ایران موبیل حمس اطلاع دارد یا ندارد؟ و آیا می دانند که در اینجا ها چگونه افراد مخلص و بی گناه و فعال که واقعا در خط اسلام و انقلاب اصلا همه چیز را فدا میکنند اینها چگونه کنار گذاشتند چه متخصص چه غیر متخصص و اینکه ما تصور کنیم به خاطر جذب نیروهای متخصص بوده که افراد حزب اللهی را به این صورت با آنها عمل کردند این اشتباه است. برای اینکه می بینیم گاهی کسانی که در خط سلم و سازش کامل با مدیریت با مسؤولان موافق بودند آنها را کاملا حفظ کردند و نگه داشتند. اما کسانی که دارای نظری ، فکری ، انتقادی، خیرخواهی ، مصلحت اندیشی، بودند و یک جا خواستند یک مساله ای را لااقل توضیح بخواهند یا یک پیشنهادی بدهند آنجا کاملا با بی مهری و با اعمال قدرت با این افراد برخورد شده است این است که از این جهت مساله برای ما قابل توجه است که جناب آقای مهندس شافعی اگر به وزارت صنایع و مسؤولیت وزارت صنایع انتخاب بشوند در واقع وضع به همان صورت قبلی ادامه خواهد یافت.
مساله دوم، مساله سود دهی است که در رابطه با وزرات صنایع از جمله مسائلی که مطرح است این است که تولید بالا رفته و ضرر دهی به سوددهی تبدیل شده است. در همین گزارشی که آمده که جزوه را خود وزارت صنایع پخش کرده بررسی عملکرد و سود وزیان شرکتهای تحت پوشش سازمان صنایع ملی ایران در سازمان مالی مختوم به سال 1362 یعنی تا سال 62 ما وقتی که این شرکتها را بررسی می کنیم و نوعا شرکتهائی که اجناس و یا محصولات تولیدی آنها بیشتر از صنایع داخلی تامین میشود به جای سوددهی ضرردهی داشته است و اما شرکتهائی که مواد اولیه شان از خارج میاید یا خود وسایل و لوازم را، قطعاتش را میاورند این جا و مونتاژ میکنند اینها سوددهی داشته است. فرض کنید صنایع مصالح ساختمانی ضرردهی دارد صنایع مربوط به سیمان با اینکه سنگ آن در داخل مملکت تولید میشود و به دست میاید می بینید که ضرردهی دارد اما صنایع مربوط به لوازم برقی که نوعا از خارج وارد می شوند این سوددهی دارد. و این سوددهی هم به نظر ما همان طور که خودشان در مقدمه هم آورده اند بیشترین سهم سوددهی به عامل گران کردن قیمت ها مربوط میشود. یعنی جنس و کالا را گران تر فروختن نه به افزایش تولید این هم باز مساله ای است که باید از هم جدا بشود.
برادرمان جناب آقای مهندس شافعی در برنامه ای که به مجلس ارائه داده اند مسائلی را مطرح کرده اند که بیشتر جنبه شعار دارد و ما توقع داریم از دولت محترم در برنامه ای که برای کل کشور دارد و همینطور از هر وزیر در برنامه هائی که برای وزارتخانه مخصوص خودش دارد، اگر چنانچه برنامه ریزی میکند با توجه به امکانات کشور، موقعیت کشور، شرایط کشور، امکانات مالی، ارزی، ریالی بیاید برنامه بدهد، نه اینکه یک برنامه ای بدهد که اصلا با شرایط فعلی هیچ وفق نمیدهد ، یعنی در عالم فرض کنید که آرزو ، خوب آرزو یک چنین چیزی که به قول معروف آرزو به جوانان عیب نیست ، آرزو میشود کرد، آرزوی خوبی هم هست، اما یک وزیر موفق خوب توانا و مسلط به کار وزیری است که بداند در رابطه با این مسؤولیتی که به عهده میگیرد، امکانات چه دارد، استعداد چه هست، توانائی ها چه هست، ضعف ها چه هست. موانع کار چه هست؟ با وضع موجود برنامه ای برای بهبود و پیشرفت آن داده بشود و این برنامه ای که داده شد ، ما در اینجا چنین چیزی نمی بینیم ، بعد هم یک مقداری به نظر ما در این برنامه که داده شده حاکی از یک مقداری غفلت است یا بی اطلاعی…(رئیس- دو دقیقه وقت دارید) مثلا در بند »الف « درباره وضعیت کنونی صنایع کشور گفتند برای روشن تر شدن عمق این وابستگی لازم به تذکر است که در حال حاضر حدود هشت میلیارد دلار ارز برای تامین مواد اولیه و ماشین آلات و قطعات یدکی از کشور خارج میشود که حدود یک سوم درآمد ارزی کشور است، البته مقادیر معتنابهی نیز از طریق وزارتخانه های دیگر در جهت تامین نیازمندیهای کشور خارج میشود که عمدتا کالاهای مصرفی میباشد، یعنی در اینجا سؤال از ایشان این است اگر منظورشان از این هشت میلیارد دلار ارزی که برای صنایع از کشور خارج میشود، منظورشان صنایع تحت پوشش وزارت صنایع باشد که نه هشت میلیارد دلار نیست و اگر چنانچه کل صنایع باشد، یعنی صنایع و معادن و صنایع سنگین، اگر این باشد که در واقع آن وقت در اینجا یک اشکال دیگری پیدا میشود و آن اشکال دیگری که در اینجا اگر این جور منظور باشد پیدا خواهد شد، این است که در اینجا ایشان فرمودند که »در درجه دوم سهم ارزی بخش صنایع کشور را برای تامین
مواد اولیه صنایع مذکور بالاتر خواهد برد که البته در صورت اتخاذ چنین سیاستی این امر منجر به کاهش سهمیه ارزی و کالاهای مصرفی غیر استراتژیک خواهد گردید که به نظر ما در اینجا مسلما هشت میلیارد دلار مربوط به کارخانجات تحت پوشش سازمان صنایع ملی به تنهائی نیست مربوط به کل کشور است، از طرفی هم ایشان فرمودند که کارخانه های تحت پوشش صنایع پنجاه درصدش در تهران است. بقیه در کل کشور پخش است. خوب اینجا اگر منظور کارخانجات تحت سازمان صنایع ملی باشد، این حرف درست است، اما اگر چنانچه مربوط به کل صنایع باشد، باز می بینیم که این اطلاع ، اطلاع ناقصی خواهد بود. این یک مطلب. بعد می رسیم به مساله وزارتخانه های بهداری و وزارت علوم ، من در ارتباط با وزارت بهداری که مطالب زیادی دارم…( رئیس- وقتتان تمام شد) من خواهش می کنم که یک، دو دقیقه به من وقت بدهید.
رئیس- یک دقیقه هم اضافه صحبت کردید حالا یک دقیقه دیگر هم صحبت کنید.
موحدی ساوجی – در رابطه با وزارت بهداری من فکر می کنم که وضعیتی که در رابطه با مدیریت و اداره تمام سازمان های بهداری در کل کشور حاکم است وضعیتی شبیه به زمان شاه سلطان حسین هست منتهی افراد مؤمن و متعهد در راس وزارتخانه بوده اند، من اگر بخواهم یک نمونه هائی را به شما عرض کنم، واقعا مجلس تعجب خواهد کرد، فرض کنید که یک افراد متدین و مخلص و خوبی را از همین استان مرکزی بیخودی کنار گذاشته اند، بعد موقعی که چند نفر از نمایندگان استان مرکزی، با مدیر عامل ، با کسان دیگری نشسته ایم صحبت کرده ایم و معلوم شد که این افراد واقعا بیگناه بوده اند، بیخود کنار گذاشته اند و بنا شده که اینها را برگردانند، بعد از اینکه بنا شده ، تازه هر موردی را که خواستند عمل بکنند ، آنجا آمده اند مراجعه کردند، به یک نفر روحانی که اصلا غیر مسؤول است در رابطه با مسائل بهداری و مملکت ، این است که مورد به مورد مثل اینکه اصلا این آقای مدیر عامل هیچ اختیاری از خودش ندارد. قدرت ندارد، مدیر عامل اصلا کس دیگر است. این است که این وضعیت در کل کشور به نظر من در رابطه با وزارت بهداری حاکم است…(رئیس-مهلت تان تمام شد)واما در رابطه با وزارت علوم هم من فقط مشکلاتی که در این رابطه هست، این مشکلات را یک اشاره ای می کنم و بعد از اینکه واقعا جناب آقای فاضل بتوانند این مشکلات را رفع کنند، من هیچگونه اعتمادی به این مساله ندارم…
رئیس- آقای موحدی! وقت شما دیگر تمام است، دیگر نمیشود صحبت کنید سه دقیقه هم بیشتر صحبت کردید.
موحدی ساوجی- یک دقیقه دیگر صحبت کنم.
رئیس- خیلی خوب یک دقیقه دیگر هم صحبت کنید.
موحدی ساوجی- ببینید یکی در رابطه با مساله جبهه مطرح کردند که گزارشات مستندی که از افراد موثق داریم برادرمان آقای دکتر فاضل در این چهار سال جنگ جمعا در سه عملیات به جبهه رفته اند و جمعا 50 روز در جبهه بوده اند که نسبت به وظیفه ای که در ارتباط با آن اجرای طرح دارند که هر سال باید هر پزشکی یک ماه به جبهه برود، تقریبا هفتاد روز هم کمتر رفته اند، این یک مساله.
دکتر شیبانی-برای رفتن به جبهه پانزده روز وقت است.
موحدی ساوجی-آقای دکتر شیبانی اگر پانزده روز هم باشد، باز هم ده روز کم رفته اند، یعنی ایشان بیش از وظیفه شان عمل نکرده اند، این یک مساله.
رئیس- خوب یک دقیقه شما تمام شد.
موحدی ساوجی-من که هنوز یک کلمه گفتم، می فرمائید یک دقیقه؟ بعد هم مسائلی که در ارتباط با دانشگاهها هست، این واقعا من بکش تو بکش هست، در رابطه با دانشگاهها، معلوم نیست قیم ، مدیر، مسؤول چه کسی است؟ هر کسی در این رابطه اعلام نظر و اعلام قدرت می کند و اختیارات وزیر علوم ،اختیارات وزارت علوم ، با اینکه در قانون مشخص شده ، اما در عین حال وزیر باید اعمال قدرت بکند در این رابطه ولی ما ملاحظه می کنیم که در رابطه با ستاد انقلاب فرهنگی ، جهاد دانشگاهی، مساله مدیریت دانشگاهها، مساله وزارت علوم که در این رابطه ها چه کار هست، مسائل فرهنگی با مسائل اجرائی تداخل عجیبی پیدا کرده و از وزیر سابق هم در این رابطه واقعا در این گیر کرده بود و وزیر فعلی را هم نمی دانیم چه کار خواهد کرد؟
رئیس- آقای موحدی بیست و یک دقیقه صحبت کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم. آقای ذوالقدر وقتشان را به من لطف کردند، که من هم نوبت گرفته بودم و وقتم نرسیده بود. لابد نمایندگان و مستمعین بیرون تعجب می کنند که هر وزیری اینجا می آید، ما جزو هامیان هستیم و جزو موافقین همیشه. این یک علتی دارد که اولا قبلا هم با من مشورت می شود ، من نظر موافق واقعی دارم ، این یک نکته و دوم اینکه شخصیتهائی که به درد این کشور می خورند واینجا می ایند ، یک ساعت، دو ساعت یا بیشتر درباره آنها بحث میشود ، احیانا مطالبی گفته میشود که در آینده که بخواهند کار بکنند، چه وزیر باشد چه وزیر نباشد، ممکن است این اظهارات اینجا یک نوع روحیه ها را تضعیف کند، یا مشکلاتی برای آنها درست بکند، هم به عنوان یک وظیفه هم این کار را میکنند که این چنین صدمه ای کسی از مجلس شورای اسلامی نخورد و دیگران هم بتوانند بیایند اینجا و انشاءالله ما از چهره های خوب همیشه استفاده بکنیم . مسائلی که گفته شد روی دو، سه مورد بود، الحمدالله متانت نمایندگان بسیار خوب است، در اظهارات خیلی چیزها را مراعات میکنند و این نکته مثبتی است برای این دوره مجلس ما که امیدواریم همیشه و در آینده هم بهتر از این هم باشد و این نکته بسیار خوبی است و لذا هتک و این چیز الحمدالله نداریم. یک مطلبی که خیلی از آقایان گفتند مساله عجله بود که من میترسم این عنوان بی جهت یک حالت روانی در بعضی از نمایندگان درست کند که واقعا خیال کنند عجله هم واقعا بوده، مساله این نیست با اینکه ظاهرش این است، اما این نیست ،ما خودمان قانون گزراندیم که بلافاصله تا پانزده روز نخست وزیر و رئیس جمهور مکلفند که وزراء را بیاورند. حالا اگر پنج، شش روز گذشته ، آورده اند ، این عجله است؟ اگر می گذاشتند روز چهاردهم می آوردند ، بهتر بود؟ پس بنابراین آنها که کار بدی نکرده اند ، یعنی آنها وظیفه شان بوده بیاورند ، هر چه هم زودتر بهتر و اصلا در دنیا هیچوقت پست وزارتخانه را خالی نمی گذارند حتی وقتی که می خواهند نخست وزیر را معرفی کنند ، قبلا با او مذاکره می کنند ، ببینند وزرایش چه کسانی هستند ، آماده دارد یا ندارد ، بعد کابینه را معطل نمی کند که فوری بیاورند ، یک وزارتخانه که هزاران نفر آدم دارد ، هزار مساله مالی دارد ، هزار مساله قرارداد دارد ، هیچ منطقی اجازه نمی دهد که ما بپسندیم که تاخیر بیاندازند ، ما باید از نخست وزیر تشکر کنیم که مؤفق شدند و همینطور جناب آقای رئیس جمهور، این سه نفر وزیر را به این زودی آوردند و تازه گلایه کنیم چرا آن دو نفر وزیرمان به مجلس نیامده ، از این جهت نباید گلایه بکنیم.
قسمت دوم هم به خودمان مربوط است اولا آئین نامه ما است ، وقتی که وزراء آمدند ، ما باید در اولین فرصت ممکن در بحث بگذاریم ، اینکه آئین نامه خودمان است. با دو سوم آراء نمایندگان تصوییب شد. از این هم که بگذرید ما امروز صبح با نمایندگان مشورت کرده ایم، اکثریت خود این مجلس گفت امروز باشد، خوب دیگر ما از چه کسی گلایه می کنیم ؟ پس با منطق حساب کنید ، وزیر وزدتر بیاید ، بهتر است، تکلیف حساب کنید، نخست وزیر و رئیس جمهور تکلیفشان را انجام داده اند ما را بگوئید، ما به آئین نامه عمل کردیم، پس این چه ایرادی است، چه گلایه ای است؟ از طرفی شما وضع مجلس را هم می دانید ، ما نمایندگان را با نهایت محبتی که کردند تعطیلی شان را که بنا بود از پنجشنبه گذشته شروع بشود ، قطع کردیم ، یعنی خود نمایندگان هنوز این را تصویب نکردند و گذاشتیم که این کار انجام بشود حالا ما چه بکینم ، همین جوری نمایندگان را نگه داریم تا پانزده روز بگذرد ، پس این را نفرمائید، من خواهش می کنم، تحقیقا چهره ها معرفی شده اند ، این چهره ها را شما همه می شناسید. آن دو نفری که معاون وزیر بودند ، شناخته شده بودند آقای دکتر فاضل هم از مدتها پیش ، از زمانی که ایشان جراح آقای رئیس جمهور بودند ، همه شان را شناخته اند ، بعد هم ایشان را در فیلم ها دیده ایم، بعد اخبار خدمتشان را شنیده ایم ، اینها چهره های گمنامی نیستند که شما بگوئید که عجله شده و ما نمی شناسیم و نمیشود تحقیق کنیم به علاوه، این عجله ای که در آئین نامه آمده یک سری دارد، وقتی که وزیر معرفی شد خطوط سیاسی و دشمنان اینها که همه جا می توانند باشند به فعالیت میافتند ، از زمان بچگی
آنها شروع می کنند به مطلب پیدا کردن و آوردن در مجلس، این سری دارد یعنی دشمنان دیگر و رادیو های بیگانه ، اینگونه نیست که همینطور این را عجله کردند، در آئین نامه، اصلا گذاشته اند که وقتی محاسبه شد ، حسابها شد، این اصلا راه درستی است و این هم کم نیست ، شرح حالشان را دادند، آقایان هم در این مدت هم دیده اند، اشخاص از آن داخل دانشگاهها موفق شدند حرفهایشان را به نمایندگان برسانند، نامه نوشتند، اینجا آورده اند خانه علماء بردند، اینطور هم نیست که حرفها گفته نشده باشد، این یک مساله.
اشکال دیگری که آقایان کرده اند، روی معاون بودن دو نفر از آقایان اشکال کرده اند، تناقص هم در اظهارات بود، بعضی از آقایان در همان یک سخنرانی می گفتند فلانی کار اجرائی نکرده، این طرف می گفتند، معاون است خوب اگر کار اجرائی کردن خوب است، آشنائی به وزارتخانه داشتن خوب است که خوب معاون وزیر، یک امتیاز است. اگر این اشکالی که شما می فرمائید که اینها مسؤول همان وضع سابق هستند، اولا این بی انصافی است، یک معاون در جمع کل وزارتخانه چه قدر مسؤول است؟ من کاری ندارم که حالا آقای دکتر منافی و دکتر مرندی همفکر هستند، رفیق هستند و این حسن قضیه است. اما یک معاون هیچوقت مسؤول کل وزارتخانه نیست و ثانیا مثلا آقای دکتر منافی چه جوری رد شد؟ آقای دکتر منافی 102 رای مثبت در این مجلس داشت. پنجاه رای ممتنع بود که آقایان نشناخته بودند، اینکه رد به آن معنا نیست نصاب نیامد، اما وزارتخانه به آن شکل محکوم نشد که حالا آدم خیال کند یک کار خلافی بوده و الان مسؤولش معاونین هستند، این حرفها هم که نبود و خدمات و آن چیزها را هم که شما می دانید، در مورد اینکه معاون باشند، این عیب نیست، کار اجرائی کرده اند در مملکت ما، ما افرادی که سابقه کار اجرائی داشته باشند، در دوران انقلاب خیلی کم داریم دیگر، همین پنج سال را ما داریم، اجرائی های قدیم را که ما خیلی از آنها را قبول نداریم، اجرائی های همین پنج سال است، خوب آقای مهندس شافعی از آن لحظه اولی که این انقلاب شروع شده شما می بینید حالا سوابق گذشته ایشان که زندان بوده و چه بوده کنار میگذاریم ایشان از اول وارد شده در کمیته، یک مهندس تحصیل کرده ای که در کمیته ها این جور فعالیت میکرده، این چهره، چهره حزب اللهی، دیگر از این بهتر چه پیدا میکنید؟ بعد هم که در صنایع بوده، از لحاظ تدین همه ایشان را تایید کرده اند از لحاظ کاردانی تایید شده مخالفت خیلی مهمی هم غیر از اظهارات اخیر آقای موحدی ساوجی که فرمودند مثلا فلان کس را یکبار بیرون کرده اند و… اینطور چیزها را هم نمیشود آدم یک وزیری را به این ادله بیاید اینجا تضعیف بکند بنابراین در مورد ایشان خیلی حرفی نبوده است.
در مورد آن دو نفر آقایان ، در مورد آقای دکتر فاضل من میدیدم تکیه بیشتری که مخالفین داشتند، یک بحث اصولی هم هست و یکی از چیزهائی که من را تشویق کرد روی این مورد حرف بزنم، این نقطه بود، یک بحث اصولی را آقایان مخالفین مطرح کردند که کسانی که در مملکت کمتر بودند. یا اینجا مثلا حزب اللهی از آن ها داریم. و اینکه مثلا سیاست مشخصی در دانشگاه نمیاورند و از این تعبیرها همه روی لیاقت آقایان دکتر فاضل و دکتر مرندی تاکید میکردند مخصوصا دکتر فاضل را روی علم ایشان، روی تخصص ایشان ، روی چهره بودن ایشان تاکید میکردند، آن مساله را مطرح میکردند، من دو، سه نکته در زندگی ایشان دارم که فکر میکنم بگویم، مفید هم هست برای بیرون، اتفاقا یکی از ادله ای که ما موافقت میکنیم، همین بینش های ایشان است. فکر نکنید که حالا یک تحصیل کرده سطح بالائی با بینش غیر حزب اللهی، من دو، سه نکته را میگویم امیدوارم که توجه بکنید، یک مساله ای که از ایشان نقل کردند، آقای خامنه ای برای من، فرمودند که ایشان وقتیکه از آمریکا آمدند و اینجا مشغول کار شدند و بعدا این کارشان را اینجا دیدند برای چه کسی دارند خدمت میکنند، یک روز به آقای خامنه ای گفته اند حالا که من در جمهوری اسلامی برای مردم دارم کار میکنم، وقتیکه یاد میاورم خدماتی که پزشکان تحصیلکرده ما در آمریکا برای آمریکائیها میکنند تجسم میشود برای من، ( تعبیر یک مقدار زننده است، ولی حتما باید این تعبیر باشد.) تجسم میشود برای من حال زنهای خود فروشی که برای درآمد و برای عیش و نوش آن طاغوتها خودشان را میفروشند. پزشکان ایرانی تحصیلکرده ای که به خرج این کشور تحصیل کرده اند و امروز منافعشان را به آمریکائیها میرسانند، تعبیری بهتر از این نمیشود برایشان پیدا کنید. این بینش یک نفر آدمی است که شما میگوئید بینش غربی، این یک تعبیر. این کلمه را باید نوشت دم فرودگاهها ، در اداره مهاجرت، و آن جاها که همه ببینند تعبیر دیگر ایشان این بوده که (اینهم جالب است) من در آمریکا که بودم، هر وقت از محل کارم میرفتم بیرون و هر جا که رونق بیشتر میدیدم برای آمریکائیها ، خون دل بیشتر میخوردم که این کشور مستکبر چگونه با خون دل مردمی که نمونه هایش را در کشور خودمان دیده ایم، این قدر دارد غنی میشود خوب این جور آدمها اگر از آمریکا هم بیایند این بینش دیگر بینش غربی نیست، ما سلامت ریاست جمهوری مان را، نجات ریاست جمهوری مان را از ایشان داریم، همین برای ما کافی است.و جبهه را که همه گفتند، خوب آقای موحدی فرمودند این جوری .آقای خامنه ای میگفتند که من وقتی ایشان را در فیلم می بینم که در جبهه دارد جراحی میکند، دلم میلرزد که این جور آدمها ئی که باید اینجا این همه متخصص تربیت بکنند، مبادا با یک گلوله از پا در بیایند شما اینها را با ما مقایسه نکنید، بنده طلبه ای که از مدرسه فیضیه بودم، با کسانی مطرح کنید که وقتی آنجا بود، رئیس جراحان مسلمان آمریکا بود. خوب این چهره وقتی که در دانشگاه شما بیاید. کمبود دانشگاههای شما مربوط به چه هست؟ انصافا ما حزب اللهی در دانشگاه کم داریم؟ خوب اینها حزب اللهی هم که هستند ، ما در دانشگاه کم داریم، استاد کم داریم، متخصص های سطح بالا کم داریم، خوب اینها وقتی که باشند خیلی ها می آیند، همین امروز که رای مثبت جمهوری اسلامی مجلس به ایشان داده بشود، ممکن است دهها نفر پزشک در دنیا ترغیب بشوند ایران جای کار است و این علامت درک درست ما است، دکتر مرندی هم عین این مسائل را دارد. منتهی در یک رشته دیگری آقایان گفتند اینها آمریکا بودند، خوب اینها اولین فرصت از آمریکا آمدند، آن موقعی که خط سیر از این طرف شلوغ بود، آنها از آن طرف آمدند، اینجا هم که آمدند، با نهایت خلوص کار کرده اند اتفاقا دکتر مرندی یکی از تزهای قابل قبولش که امروز نیاز کشور ما است، تقدم بهداشت بر بهداری است و این نیاز اصلی کشور ما است. وزیر اگر این عقیده را داشته باشد، امروز برای ما کارگشا استو همین یکی برای ما کافی است، اطلاعاتی که نسبت به امور دارد، همکاری که با وزیر سابق دارد، این حسن است شما اگر یک شخصی می آمد همه بساط وزراء گذشته را به هم می ریخت ، از نو می خواست شروع بکند، راضی بودید؟ آقای موحدی ناراحت بودند که این دو نفر مثل دو طرف سیب اینجا نشسته اند مثل یک بخش سیب اگر یک اعلامیه ای می داد علیه وزیر آینده، آقای دکتر منافی بهتر بود؟ خوب بهتر همین است که تجربه دکتر منافی هم برگردد در بهداری ، با هم بنشینند کار بکنند، این لطف وزیر سابق ما است، که میآید اینجا همراه جانشین خودش در مجلس می نشیند، ما باید این را به عنوان یک لطافت تلقی کنیم و این افتخار ما است که وزیری داریم، این جوری است، با معاونش اینجا می آید و اینجا از معاونش حمایت می کند. این جور آدمها وقتی برگشتند . حاضر هستند به عنوان پادو. وزارتخانه هم خدمت بکنند بنابراین الحمدالله وضع از هر جهت خوب است، وزرائی که معرفی کردند، هر سه نفر، هم مهندس شافعی، هم دکتر فاضل، هم دکتر مرندی، وزراء بسیار خوبی هستند آن مساله عجله و این چیزهائی هم که گفتند ، عرض کردم حرف درستی نیست، عجله نیست، آینده هم همین است با این آئین نامه ما آینده همین است و مصلحت هم نیست این آئین نامه عوض بشود، البته آقایان ! کسی نمی گوید برخلاف نظرش رای بدهد، اما با این توضیحاتی که من دادم، من فکر می کنم برای ما قانع کننده باشد که می توانیم با خیال راحت وزارتخانه هایمان را دست این آقایان بسپاریم. خوب من با اینکه هنوز کمی فرصت دارم ولی وقتم تمام شده ان شاءالله که از این فرصت استفاده بکنیم و وزارتخانه یمان را با مدیران لایقی تحت اداره در بیاوریم.
اما ادامه جلسه هنوز که ظهر نشده به اضافه در آئین نامه با صراحت داریم که این جلسه پنج ساعت است، یعنی ما تمدید به معنای تمدید لازم نداریم، فقط مساله وقت نماز است. حالا آقای نخست وزیر صحبت می فرمایند، برای صحبت آقایان اگر لازم شد از مجلس وقت نماز را که ما باید مراعات بکنیم، آن وقت یک فکری می کنیم. بفرمائید، شما وقت خیلی دارید، شما سی و چهار دقیقه صحبت کرده اید، یک ساعت و نیم وقت متعلق به شما بوده، یعنی پنجاه و شش دقیقه وقت الان شما با سه وزیرتان دارید.
اکثر نمایندگان- وقت نماز است. باشد برای بعدازظهر.
رئیس- خیر ما می خواهیم امروز این آخرین جلسه ما احتمالا باشد، دیگر کارمان تمام شود حداکثر ما یک ساعت کار داریم.
عده ای از نمایندگان- تمدید کنید.
رئیس- عرض کردم تمدید که نمیخواهد، خود جلسه پنج ساعت است، در آئین نامه دارد این جلسه باید پنج ساعت باشد ولی برای نماز اجازه میگیریم، ضمنا وقت فضیلیت نماز هم نمیگذرد، ما وقت فضیلت هم نماز میخوانیم ، کسانی که موافق هستند که ما جلسه را تا یک ساعت و نیم دیگر ادامه بدهیم، قیام بفرمایند ( اکثر برخاستند) تصویب شد. رای گیری هم داریم، ضمنا برای تعیین سرپرستی دو وزارتخانه هم اگر این سه وزارتخانه رای بگیرند، باز بحث داریم که چند دقیقه وقت برای آن میخواهیم. بفرمائید.
مهندس میر حسین موسوی (نخست وزیر)- بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از همه برادران مخالف و موافق که مسائل پراهمیتی را مطرح کردند. من البته قصد دارم که خیلی کوتاه صحبت بکنم تا برادران فرصتی بیابند برای مسائلی که اینجا مطرح شد و یک مقدار جنبه فنی داشت، بیشتر پاسخ بدهند این فرصت مناسبی است که خود نمایندگان هم به صحبت برادران توجه بکنند و به جوابهای برادران. منتهی بعضی مسائل هست که طبیعی است که بهتر است من اشاره ای داشته باشم، قصد داشتم راجع به شتاب در معرفی صحبت بکنم، گر چه اول صحبتم هم یک مختصر اشاره ای به این مساله داشتم، صحبت های ریاست محترم مجلس را در این زمینه تقریبا کامل بود و من زیاد بحث نمیکنم فقط اشاره میکنم به اجبار قانونی برای معرفی وزراء و همچنین خلائی که در وزارتخانه ها است و طبیعی است که به این دلیل یک سرعتی در این زمینه به کار گرفته بشود.
بحثی بود در رابطه با وزارت برادرمان آقای دکتر فاضل و مساله ستاد و انقلاب فرهنگی، من خدمت برادران میخواهم عرض بکنم که بنده افتخار دارم به عنوان نماینده حضرت امام در ستاد انقلاب فرهنگی باشم و رئیس ستاد انقلاب فرهنگی هم خود بنده هستم این افتخار برای بنده هست و من فکر نمیکنم در ارتباط با ستاد ما مشکلی داشته باشیم، با برادرمان آقای دکتر فاضل به این معنا روحیه ای که از ایشان در اینجا معرفی شد، ما فکر می کنیم با برادران مبارز و انقلابی که در دانشگاهها هست بهترین ارتباط را بشود برقرار کرد بعد شناخت و بعد از شرکت در جلسات ستاد انقلاب فرهنگی و دلیلی برای دوئیت وجود ندارد. در عین حال ما وزیر را فردی می شناسیم مسؤول در مقابل مجلس. یکی از برادران از واژه همکاری با ستاد برآشفته بود که این خیلی کم است. من اعتقاد دارم که همین کافی است. ما وزیری میخواهیم که بتواند معضلات دانشگاهها را برخورد بکند، وزارت آموزش عالی را برخورد بکند. و پاسخگوی سؤالاتی باشد که از طریق مجلس برایش مطرح است. و دولت دائم در معرض این سؤالات هست. همین دوره جدید را شما دقت بکنید نطق های پیش از دستور و سؤالاتی که از دولت شده و تذکراتی که به دولت داده شده، خواهید دید که در رابطه با آموزش عالی یک حجم قابل توجهی را تشکیل میدهد و حق مجلس هم هست. و در عین حال وزیر هم این توان را باید داشته باشد که خودش را تابع مجلس بداند و بتواند پاسخگوی مجلس باشد و من بین این مساله و همکاری با ستاد تناقصی نمی بینیم ، اگر کار با ظرافت برخورد بشود.
در مورد معاونت بحث جامعی را ریاست محترم مجلس کردند، من فقط این را بگویم که ما نیروی انسانی آنقدر زیاد نداریم که در این زمینه خیلی دست ودل باز برخورد بکنیم و معاونت ها را از دست بدهیم، مدیر کل ها را از دست بدهیم و معاونت ها را به خاطر اینکه یک وزیر رای اعتماد نیاورده، در عین حالی که همه برای او احترام قائل هستیم، اینها را از دست بدهیم یکی از مسائلی که مجلس دائما به دولت تذکر داده حفظ نیروی انسانی و قدردانی از نیروی انسانی از طرف دولت هست، ما فردی که در وزارتخانه پخته شده با کارهای اجرائی برخورد کرده، مشکلات را می شناسد وبا تمام زیر و بم کارها آشنا است، اگر از او استفاده نکنیم آیا از چه کسی استفاده بکنیم در عین حال اینجا بحث بود، بعضی از برادران که درست برعکس آن را مطرح می کردند و در عین حال می گفتند یک فرد باید در اجرا بوده باشد، در عین حال می شمردند، در عین حال این مساله روشن است برای برادرانی که با وزارتخانه های مختلف سروکار دارند که ببینند بین وزیر وبین معاونین در عین حال که با صمیمیت با هم کار می کنند به همدیگر اعتقاد دارند از نظر شخصیتی اختلاف بینش هم وجود دارد، در زمینه همین کارهای اجرائی، این کار تعجب انگیزی به اعتقاد من نیست. ما در سابق هم ، این مساله را داشته ایم در رابطه با وزراء سابق که وزیر رفته، مجلس به معاونش رای داده نظیر وزارت کشاورزی و کار کردن این دو برادر در سابق وزیر و معاون دلیل این نبوده که دو سیاستی که به کار گرفته شده در دو دوره کاملا با همدیگر منطبق باشند. الان هم این چنین است.
یک توصیه کردند برادرمان آقای هادی غفاری برای اینکه با مجلس مشورت بشود و اشاره کردند کسر شان نخست وزیر نیست، مشورت با مجلس من فکر می کنم شان نخست وزیر خدمتگزاری در جمهوری اسلامی است و شان وزیران همین خادم بودن و نوکر ملت بودن هست.به تبع آن دولت و نخست وزیر وزیران به رهنمودها و سمت گیری مجلس بیشترین توجه را باید داشته باشند و چه در برنامه ها چه در لوایح و به طور طبیعی هم این چنین است، یعنی روال منطقی کارها این چنین است و آن بافتی که از حکومت ما در نظر داریم و از قانون اساسی بر می آید هم این چنین است. منتها مساله مشورت شکلهای مختلفی دارد ، ما فکر می کنیم که در این وقت کمی که ما داریم کافی است برای اینکه وزراء را معرفی بکنیم ، پانزده روز واقعا وقت فشرده ای است و با توجه به مشکلاتی که اول اشاره کردم، نزدیک نهصد هزار کارمندی که الان بی سرپرست هستند، خوب ما اگر خیلی زور داشته باشیم یکی دو تا از آنها را در این یک ماه ، دو ماه ، رسیدگی بکنیم و جلو آن را بگیرم، خدای ناکرده پاشیدگی، چیزی پیش نیاید، ولی نیروی خارق العاده ای که درمای ضعیف که نیست. خوب طبیعی است که حداقل سه وزارتخانه از این 5 وزارتخانه را برای آنها وزیر و مسؤولی داشته باشیم و خود این هم فرصت مشورت وسیع را می گیرد ولی در سابق در آن جلسه ای که بعد از ظهرهای سه شنبه بوده معمولا روال بر این بود که وزراء معرفی میشدند و در این سه چهار روز هم بین براردان و بنده و هم چنین سایر برادران واقعا مشورت گسترده ای در جریان بود مساله ای که هست برادران وقتی که ویژگی هائی برای یک وزیر مطرح می کنند خصلت هائی را اینجا مطرح می کنند که واقعا جمع کردن آن خصلت ها در یک فرد و پیدا کردن آن فرد، کار بسیار دشواری میشود. یعنی تمام صفات خوب که خاص یک انسان کامل هست و ما آن را در ابنیاء و در اولیاء می توانیم بشناسیم می خواهیم برای وزیر پیدا بکنند. وزیر عین شما برادران هست و از میان خود شما برمی خیزد واز دوستان و برادران خود شما هستند از میان همین ملت بر می خیزند، یک صفات خوبی دارند ممکن است یک ضعف هائی هم داشته باشند ولی اصل این هشست که در وجود این برادران ما یک روحیه ای برای تلاش و فداکاری و ایثار، تخصص، تعهد بتوانیم بیاییم اگر این چنین یافتیم یقینا این برادران می آیند کار می کنند و تجربه می اندوزند و به صورت سرمایه ای برای کشور ما درمی آینده. این چیزهای کلی بود که من می توانستم توضیح بدهم.
راجع به تک تک وزارتخانه ها مخصوصا راجع به وزارت بهداری یک آمار و ارقامی نقل شده و بحث هائی شد که برادرمان آقای دکتر مرندی در این زمینه توضیح خواهند داد و همچنین در ارتباط با برادرمان آقای مهندس شافعی مسائلی مطرح شد یا آمار و ارقامی داده شد که ایشان در این زمینه توضیح خواهند داد و توضیحات آنها بهتر از بحث من هست.
راجع به انجمن های اسلامی بهترین موضع را برادرمان آقای دری نجف آبادی گرفتند من فکر می کنم یقینا این موضع هم مورد رضای مدیریت است و هم مورد رضای انجمنهای اسلامی در متعادلترین و انقلابی ترین شکل آن می تواند باشد بقیه مسائل را هم که بیشتر مربوط به جزئیات و تخصصی بود من می گذارم خودشان توضیح بدهند ان شاء الله والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
رئیس- متشکر. 47 دقیقه از وقت باقی است که سه نفر آقایان وزراء هر یکی یک ربع ساعت می توانند صحبت کنند به ترتیب آقایانی که خودشان مایل هستند تشریف بیاورند صحبت کنند آقای مهندس شافعی بفرمائید.
مهندس شافعی- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصالحین و یرفع المستضعفین و یضع المستکبرین. و یهلک ملوکاً و یستخلف آخرین. با سلام به امام بزرگوارمان و با درود و صلوات به ارواح طیبه شهدای انقلاب اسلامی. بنده با توجه به ضیق وقت مطالبی را در ارتباط با صنعت
و مختصری در مورد عملکرد گذشته خودم به عرض برادرها و خواهرها می رسانم و بدوا تشکر می کنم از کلیه برادرانی که خواه به صورت موافق و براردمان آقای موحدی ساوجی به صورت مخالف مطالبی را عنوان فرمودند و امیدوارم به هر تقدیر اگر در خدمت وزارت صنایع تحت عنوان معرفی شده باشیم یا در جای دیگر شایستگی این همه محبت و الطفاتی را که برادران ابراز کردند داشته باشیم و خدا توفیق این را بدهد که خدمتگزار صادق و خالصی در هر لباسی که مکلف به انجام آن خدمت هستیم بوده باشیم.
در زمینه تولیدات در صنایع ملی و افزایش تولید که برادرمان آقای موحدی نسبت به آنها انتقاد داشتند و مشخصا گروه ساختمانی و سیمان را اسم بردند من به عرضشان می رسانم که خوشبختانه تولید سیمان در سال 61 به چیزی حدود 4/10 میلیون تن رسید که این رقم در سال 56،(6) میلیون تن بود. البته این افزایش تولید در طول چهار سال و پنج سال عارض شده بود که هم به دلیل افزایش ظرفیت کارخانه ها بود و هم افزایش راندمان. بنابراین افزایش تولید وجود داشته و به نحو بسیار بارز و مشخصی هم وجود داشته.
در زمینه بقیه اقلام گروه ساختمانی هم وضع الحمدالله به همین شکل بود. آجر در سال 56 آن سری از کارخانجاتی که با صنایع ملی کار می کردند 566 میلیون قالب تولید شده بود در حالی که در سال 61 این رقم به 1185 میلیون قالب رسیده یعنی یک میلیارد و یکصد و پانزده میلیون قالب و یک چیزی حدود دو برابر شده است بتون آماده از 141 هزار متر مکعب به 180 هزار متر مکعب رسیده. خوب اگر این رشد نیست ، اسمش چیست؟ آسفالت از 410 هزار تن به 524 هزار تن رسیده، کاشی از /000/327/6 متر مربع به /9791000 متر مربع رسیده، یک و نیم برابر شده خوب اینها مگر رشد نیست؟ عملکرد سازمان همان طوری که برادران قبلا ملاحظه کردند در اختیار نمایندگان محترم مجلس گذاشته شده و قطعا نسخه ای هم در خدمت برادرمان آقای موحدی ساوجی هست.
در زمینه مصالح ساختمانی چندین کارخانه سیمان الحمدالله بعد از انقلاب به مرحله بهره برداری رسیده که تعدادی از آن ها در زمان قبل از تصدی بنده بوده و تعدادی در زمان تصدی بنده بوده و 17 طرح مصالح ساختمانی در دست مطالعه و اجرا در گروه مصالح ساختمانی سازمان صنایع ملی بوده است در حال حاضر بعضی از آن ها به نتیجه رسیده و بعضی هایش هم ادامه دارد. این یک مختصری بود از آن چه که مورد انتقاد برادرمان آقای موحدی بود.
و اما کلیت عملکرد در سازمان صنایع ملی به گونه ای بود که قبلا خدمتتان ارسال شده است. در سال 61 و 62 افزایش تولید به طور متوسط یعنی صنایع ساختمانی، صنایع سیمان، صنایع چوب و کاغذ، صنایع نساجی، صنایع شیمیائی، صنایع داروئی، صنایع برق و لوازم خانگی و این گروه 9 گروه تخصصی که در سازمان صنایع ملی وظیفه هدایت و سیاستگذاری کارخانجات مربوط را به عهده داشتند در سال 61، نسبت به سال60، حداقل متوسط همه نه گروه 15% افزایش بوده و در سال 62 هم روند به همان شکل حفظ شده بود که بنده در خدمت آن سازمان انجام وظیفه میکردم. در بسیاری از زمینه ها همان طور که عرض کردم تولید نسبت به سال 56 که به اصطلاح خود رژیم سال شکوفائی صنایع وابسته آن زمان بوده در بسیاری از زمینه ها میزان تولید بالاتر از آن میزان هم بوده است که نمونه هائی را عرض کردم.
به سوددهی اشاره کردند بنده هم ذکر کرده بودم در این نوشته ای که خدمتتان ارسال شده بود در سال 59 مجموعه کارخانجات صنایع ملی، 6 میلیارد تومان مجموعا ضرر داشتند که از این 6 میلیارد تومان، 3 میلیارد تومانش بهره های بانکی بود که قبلا به صاحبان این صنایع از طریق بانکها پرداخت شده بود. در سال 61 نه تنها کارخانه ها ضرر نداشتند و نه تنها توانسته بودند حدود 2/4 میلیارد تومان بهره های بانکی را بپوشانند و نه تنها توانسته بودند بخشی از وامهائی را که در بعد از انقلاب در سالهای ، 58 و 59 دولت به اعتبار اینکه حمایت از این کارخانجات بکند تا زمین نخورند به اینها توصیه کرده بود که وام بدهند از سال 61 به این طرف به کارخانه ها طی بخشنامه ای دستور داده شد که آن مقدار که امکان دارند بدهی هایشان را پرداخت بکنند. پس علی رغم اینکه مقداری بدهی هایشان را در سال 61 و در سال 62 در حال پرداخت بودند و علی رغم اینکه توانسته بودند 2/4 میلیارد تومان بهره های بانکی را جبران بکنند و مضاف به اینکه توانسته بودند /750 میلیون تومان از زیان های انباشته سالهای قبل را بپوشانند یک چیزی حدود 730 میلیون تومان هم سود داشتند خوب البته این را ما به عنوان یک حرکت مهم از سوی همه دست اندرکاران سازمان صنایع ملی و کارخانجات اعم از کارگران، مدیران و کلیه کسانی که دلسوزانه سعی میکردند که از طریق خدمت در کارخانجات و بالا بردن تولید و کاستن هزینه ها نسبت به انقلاب خدمت می کنند ، این را آثار آن خدمت می دانیم.
در زمینه تلاش برای برداشتن قدم هائی به سوی خودکفائی حرکت هائی اگر چه این حرکت ها ما را ارضاء نمیکند ولی حرکت هائی در کارخانجات شروع شده بود و نمونه هائی از آن چه که به نتیجه رسیده بود خدمتتان عرض می کنم:
در سال(58)946 هزار قطعه که این قطعات یا در ماشین آلات خود کارخانه مصرف میشده یعنی قطعات یدکی بوده و یا قطعاتی بوده است که قبلا از خارج وارد میشده و در کالاهائی مصرف میشده و مونتاژ میشده و به صورت کالاهائی به بازار عرضه میشده. این 946 هزار قطعه در سال 58 در داخل تولید شده در حالی که در قبل از خارج از مملکت وارد میشد. در سال 59 این رقم به یک میلیون و سیصد و سی و هشتهزار قطعه رسیده در سال(60)، 2852000 قطعه و در سال (61)، 5872000 قطعه رسیده است.
برنامه ما در این زمینه این است که انشاء الله به کارخانجات تکلیف بشود ظرف 5 سال آینده برنامه ریزی بکنند که آن سری از قطعاتی که در داخل امکان ساختش است اعم از قطعات یدکی برای خود کارخانه یعنی ماشین آلاتی که کار می کنند و تولید می کنند و یا قطعاتی که قبلا از خارج وارد میکردند و مونتاژ میکردند برنامه ریزی بکنند که ظرف 5 سال این قطعات را در داخل تولید بکنند مثلا در سال اول 20 درصد قطعات مورد نیازشان را که در حال حاضر وارد می کنند ، تولید بکنند. در سال بعد 20 درصد بقیه را و الی اخر….(رئیس-شما سه دقیقه دیگر وقت دارید) متاسفانه زمان کافی نیست اگر چه برادران محبت کردند وتوضیحات نسبتا مفصل و خوبی داده شده من از عملکرد صنایع ملی یک مورد دیگر هم در زمینه توسعه صنایع عرض می کنم که یکی دیگر از وظایف عمده صنایع ملی غیر از حفاظت از صنایعی که یکی از تکالیف بسیار مهمش بوده و به اعتقاد ما الحمدالله در این زمینه بسیار موفق بوده ایم توسعه صنایع هم به عهده این سازمان بوده است. در بعد از انقلاب 69 واحد از واحد های یا در دست اجرا و یا در دست مطالعه به نتیجه رسیده بود و 108 واحد صنعتی در حال مطالعه و در حال اجرا وجود داشت که بعضی هایش به نتیجه رسیده و به مرحله تولید رسیدند و بعضی ها هنوز در کار کردن در آنها و به اصطلاح تلاش در جهت به ثمر رساندن آنها ادامه دارد که البته اولویتهائی را در اینجا در نظر گرفته بودیم که از ذکر آنها خودداری می کنم.
وضعیت کنونی صنایع کشور ما چند مشخصه شاخص دارد که قابل توجه است و به اعتقاد بنده لازم است که نماینده محترم مردم با این مسائل برخورد جدی داشته باشند و به اعتقاد بنده کار فقط وزیر صنایع نیست که بتواند این مسائل را به تنهائی حل بکند بلکه مجلس می بایستی که خط بدهد و سیاست گذاری بکند و مقررات قوانین لازمه را با هماهنگی دولت ، یا دولت با هماهنگی مجلس و وزیر با هماهنگی هر دو قوانینی را ارائه بدهند که بتواند این صنعت تا حلقوم وابسته را آزاد و رها بکند و صنایع متناسب با نیازها و استعداد های بالقوه این مملکت به وجود بیاورد. مرحوم شهید آیت الله مطهری می فرمودند که هر وقت شما مثلا یک سیبی را نخورده باشید اگر برای شما تشریح بکنند که این سیب مزه اش چنین و چنان است تا وقتی نخورید متوجه نمیشوید که این مزه چیست وقتی متوجه می شوید که این سیب را تناول بکنید و مزه اش را بچشید. بنده چشیده ام وابستگی این صنعت را در مدت کمی که حالا خیلی زیاد هم نبوده وقتی در مدت کمی که در خدمت صنایع کشور بوده ام با همه وجودم این وابستگی را چشیده ام و لمس کرده ام که این صنعت تا کجا وابسته است ما مرغی که میخوریم و تخم مرغی که میخوریم حتی بعضی از گوسفند هائی را که میخوریم در حقیقت باید بگوئیم که مونتاژی است دانه مرغی که در حال حاضر به مرغ داده میشود در حال حاضر نوعا وارداتی است وابستگی های صنایع ما هم در موارد اولیه هست که بخش عمده آن در حال حاضر در اینجا است البته در سالهای گذشته حدودا 85% ارزی که در صنایع مصرف شده برای مواد اولیه صرف شده که البته به اعتقاد ما توزیع درستی هم نبوده یعنی اینکه بخش اعظمی از این ارز می بایستی برای سرمایه گذاری های ملی و عمده اختصاص پیدا بکند تا
بتواند در آینده ما را از این جهت به خودکفائی نزدیکتر بکند در غیر این صورت علی الدوام ما باید مواد اولیه را وارد بکنیم و در صنایعمان تولید کالا هائی را بکنیم که صرفا جنبه مصرفی دارد.
رئیس- وقتتان تمام شد.
مهندس شافعی- متشکرم، حالا اگر انشاءالله فرصت های دیگری بود در خدمت برادرها در خود وزارتخانه ، یا در جاهای دیگر اگر مشغول خدمت بودیم و لازم بود که تجربیاتی که به هر حال در طول این چند مدت عارض شد در خدمت برادرها قرار بگیرد ، خالصانه البته این چنین خواهد شد متشکرم.
رئیس- متشکر. آقای دکتر مرندی تشریف بیاورند.
دکتر مرندی- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. با سلام به امام امت و امت شهیدپرور ایران. مطلب من خیلی زیاد دارم و وقت هم ظاهرا خیلی کم این است که قبلا از حضورتان خیلی عذر میخواهم اگر که سریع رد میشوم. اگر به من اجازه بفرمائید خیلی فهرست وار به مسائل و مشکلاتمان حتی المقدور به رؤوس آنها اشاره بکنم. همینطور که یکی از برادران و سروران هم اشاره کردند میزان مرگ و میر اطفال در کشور ما که یکی از شاخص های بهداشتی است، بسیار بالا است. عدد 112 را فرمودند، فرمودند که 104 ما گزارش کردیم و عرض بکنم این تخمین است. ما آمارمان در هیچ قسمتی صددرصد به روز نیست. و با آن اعشارش هم نمیشود اعتماد کرد و شهر و روستا هم فرق میکند. بین 100و120 به طور متوسط گزارش شده ممکن است شما جائی بالاتر ببینید و جائی کمتر. به هر حال فرقی نمیکند ما اگر آبروداری بکنیم و بگوئیم که 100 است در بین تمام کشورهای دنیا ما از آخر ردیف چهلم هستیم. حالا اگر شما میفرمائید 112 ، یک خرده بدتر و اگر 120 خودمان ار بگیریم دیگر از آن هم بدتر. یعنی منظور از این درصد چه هست؟ همان طور که اطلاع دارید یعنی از هزار تا بچه ای که امسال به دنیا می آیند 104 تای آن یا به هر حال به یک سالگی نمیرسند و این از فقر بهداشت است در کشورهای در حال پیشرفت تری متاسفانه آماری بالا است در مقابل این عده ای که میمیرند متاسفانه یک عده ای بیشتری هستند که مریض میشوند و از مرض معلولیت می گیرند اما نمیمیرند خیلی هم شاید با مرده فرقی ندارند و شاید متاسفانه فقط زجر زندگیشان را می کشند علت اینها زیاد است:
یکی اینکه اصولا بهداشت را آیا درک کردیم؟
اولویت را به جز اینکه بگوئیم و شعار بدهیم عمل هم به آن می کنیم یا نه؟ این را من در مصاحباتی با حتی رادیو و تلویزیون کردم، بدون پرده گفتم که همه ما از خود بنده مسؤول بهداشت باید آموزش بهداشت ببینیم تا تمام مراجع تصمیم گیری و بعد مردم ، همه. تا انشاءالله اهمیتش را بفهمیم. چون قانون اساسی هم به ما تامین سلامت را تکلیف کرده، تامین سلامت یعنی این نیست که بگذارید مریض بشوند بعد معالجه شان بکنیم. هم انرژی زیادی می خواهد و هم نیروی انسانی زیاد میخواهد و هم پول زیادی میخواهد و دست آخر هم مردم پوست از کله شان کنده شده اقلا درد و المش که جائی نرفته از کار افتادگی، از کار بیکار شدن. پس بنابراین رسالت من اگر در یک جمله بخواهم خلاصه بکنم که برای آن هم دوباره به وزارت بهداری برگشتم و تمام زندگی ام را وری این ان شاء الله اگر خدا بخواهد خواهم گذاشت، تامین بهداشت برای جامعه است اولویت بهداشت را انشاءالله به مرحله عمل در آوردن از حرف به عمل. خواه ناخواه این در روستا مطرح میشود و در اولویت قرار می گیرد چون بالای شهر فرهنگش را و هم اطلاعات علمی اش را دارد و هم امکانات مادی اش را دارد و وسائل بهداشت را هم برای خودش فراهم می کند آن بدبختی که ندارد آن روستائی که علمش را ندارد و امکاناتش را هم ندارد. بنابراین اولویت بهداشت در آن اولویت روستا حاکم است و حاشیه نشین های شهر، به هر حال مستضعفین. البته اینها را کنار آن دقت بکنید که غرب زدگی گفته میشود آیا غرب زدگی اینها هست که من عرض می کنم؟ اعتبارات متاسفانه کم بوده خودتان هم می دانید درخواست ما را هم به علت امکانات مجبور شدید که به ما ندهید اعتبارات کم و میدانیم هم که شما چرا ندادید برای اینکه جنگ در اولویت بوده و هست و امام فرمودند ما هم با تمام وجود قبول داریم. ولی وقتی که امکانات کم داده میشود نیروی انسانی هم کم است. خواه ناخواه آن چیزی که مطلوب نظر همه ما ان شاءالله هست به آن صورت فراهم نمیشود. نیروی انسانی کم است الان اگر ان شاء الله به یاری خدا بالاخره آن هماهنگی که باید بین وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت بهداری به وجود بیاید اگر فرض بکنیم که همین امروز به وجود آمد آیا فردا یک مرتبه پزشک مان 50 هزار نفر میشود ؟ یا 7 سال اقلا از همین فردا که اگر همه را در دانشگاهها راه بدهند طبق برنامه فعلی طول می کشد تا پزشک بیرون بیاید. پس بنابراین نیروی انسانی هم که میدانیم که امروز نداریم غیر پزشک هم کم داریم و انشاء الله این از مسائلی است که باید یعنی تامین بهداشت ، لازمه اش نیروی انسانی است و متخصص در این قسمت است پس پزشکی که بالاترین درجه اش است تا نیروی انسانی غیر پزشک در طبقات مختلف که در درجات مختلف تجربی و علمی که دارند. اینها را اگر تمام امکانات مملکت را شما روی هم بریزید نمی توانید اندازه ای که می خواهید به سرعت تهیه کنید به خصوص با توجه به مراکز متعدد تصمیم گیری که هست و عدم هماهنگی بین وزارتین بوده از افتخارات من هست که من هم در وزارت بهداری خدمت کرده ام و هم دانشیار وزارت علوم هستم و در وزارت فرهنگ و آموزش عالی در دانشگاه تدریس کردم. در شاخه پزشکی انقلاب فرهنگی از روز اولی که فرمان امام صادر شد و شاخه پزشکی تشکیل شد تا آخرین روز کارش بودم در تمام جلساتش و حتی آن لایحه ای که خیلی از برادرها صحبتش را می کنند لایحه بهداشت و درمان آموزش پزشکی از نویسندگان محدودی که 4-5-6-7 و 8 نفری که در آن بودند و این را نوشتند یکی از آنها خود من بودم که از شاخه پزشکی تمام این سالها را فقط 3 نفر دوام آوردند و تاسوعا و عاشورای خودشان را روی این کار گذاشتند این است که من با تمام وجود به هماهنگی این دو وزارتخانه و با یکی کردن تمام مراجع تصمیم گیری در امر بهداشت و درمان آموزش پزشکی معتقدند و بدون این شکست ما حتمی است. من افتخار می کنم روزی که برگشتم و معاون بهداشت شدم با همکاری صددرصد وزراء توانستم یک شورای هماهنگی بین وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت بهداری به وجود بیاورند اگر میگوئید من مؤسس آن نبودم از خود وزرایش بپرسید افتخار می کنم دبیرش بودم و به هر حال قدمهائی برداشتم در مورد عدم جذب و جلب نیروی بهداشتی این هم مشکل ما بوده باز بروید سؤال بکنید و ببینید که بنده جاذبه دارم یا دافعه ؟ الان در معاونت بهداشتی که من هستم شما وزارت بهداری را در کل نمی توانید معیار کار من بدانید من وقتی معاون درمان هم بودم وضع درمان از الان بهتر بود چرا آن را به من کردیت نمیدید؟ در معاونت بهداشتی که من هستم توجه بفرمائید و ببینید تعدادی از اساتید خود وزارت بهداری و کارشناسهایش و مسلمانهایش می آیند و خدا میداند بدون اینکه یک شاهی پول از ما اضافه بگیرند دارند با ما شبانه روزی کار می کنند. چرا آنها را کسی نمی بیند؟ عیب من این هست البته که اینها را در بوق و کرنا نزدم ولی واقعیاتش که هست.
اما برنامه هائی که هست و متاسفانه وقت دارد به سرعت می گذرد اولویت بهداشت است. این خواب و خوراک زندگی شبانه روزی من به عنوان یکی از عباداتم ان شاء الله به درگاه خدای بزرگ. و لازمه اش کم کردن مرگ و میر بچه های کمتر از یک سال به عنوان یکی از شاخص های طبی ملاحظه بکنید از اول صبحی که مجلس شورای اسلامی تا الان جلسه داشته حدود 5 ساعت و خرده ای گذشته در این مدت ما 150 بچه کمتر از یک سال در اقصی نقاط مملکتمان مردند. از چه مردند؟ از سوء تغذیه، از بیماریهای واگیر دار و از اسهال…. اینها خیلی چیز ساده است. اینها از بیماریهای خیلی پیشرفته نمیمیرند اگر من دارم به این مسائل می پردازم این غرب زدگی است؟ اگر من برنامه واکسیناسیون همگانی را برای اولین بار در ایران آوردم با توجه به نهایت پیشرفت علمی با شرکت خود اساتید دانشگاه و وزارت بهداری و سازمان بهداشت جهانی آیا این غرب زدگی است؟ که فقط بچه های روستائی مان آنهائی که دسترسی به واکسن ندارند، واکسن بزنند و سازمان بهداشت جهانی گفته ظرف 10 سال شما بایستی واکسنتان را بزنید. من ظرف سه سال برنامه نوشته ام که ان شاء الله به یاری خدا بزنیم و تمام مقدماتش را فراهم کرده ایم وقتی که در 8 سال نتوانست وزارت بهداری ماشین بخرد البته همه اینها با کمک آقای نخست وزیر، سازمان برنامه و بودجه برادرمان آقای دکتر منافی ولی به هر حال نقش کوچک را به بنده که در بهداشت بنده هیچ قدمی برنداشتیم البته من فقط خطابم به آن برادر بزرگواری است که این کم لطفی را در حق من فرمودند.
تربیت نیروی انسانی خدمتتان عرض کردم تنها راهی که بهداشت بتواند به جائی برسد همان اهمیت دانشگاهها بنابراین در وجود من هست در خود
دکتر مرندی- عذر میخواهم به هر حال خودم و خانواده ام رغا غرب زده نمیدانم و ان شاء الله شما هم اگر کسی هست که این را در ذهن دارد بداند که نه من غرب زده هستم بلکه ان شاء الله در همین جمهوری اسلامی در حال خدمت به جمهوری اسلامی خداوند ان شاء الله شهادت نصیب من بکند هم برای خودم و هم برای خانواده ام. در مورد داروسازی که فرمودند…
رئیس- وقتتان تمام است، اگر حالا میخواهید جمله تان را تمام بکنید، بفرمائید.
دکتر مرندی- اجازه فرمودند که جمله ام را تمام کنم داروخانه چون یک واحد بهداشتی هست و واحد فنی هست. باید یک نفر مسؤول فنی داشته باشد ما نمیتوانیم داروساز را از آنجا بیرون بکشیم و به کارخانه بریزیم ولی دکتر های داروساز در داروخانه ها هستند مساله چپ دستی هم که گفتند بخشنامه ای که به وسیله یک نفر دیگر شده و من خودم شخصا امضاء نکرده ام که میگویند خودشان امضاء کرده به وسیله یک مدیر کل مان شده آن هم برای این بود که ببینند اگر تعدادشان در مدارس زیاد است ما بگوئیم این صندلی ها را عده ای از آن ها را به جای اینکه صندلی را دست راست میگذارند از مراقبین بهداشتمان بخواهیم و توصیه کنیم به آموزش و پرورش که بعضی از دسته های این صندلی ها را دست چپ هم بگذارند که این بدبختی که چپ دست هست بتواند بنویسد اگر این هم اشکالی داشته این جزو کار و وظیفه ما است برای اینکه کمک به بچه ها شده باشد با عرض تشکر والسلام.
رئیس- متشکر، آقای دکتر فاضل بفرمائید.
دکتر فاضل- بسم الله الرحمن الرحیم. امروز بنده آخرین سخنگوی اینجا هستم و شما هم خسته هستید با عرض معذرت سعی میکنم که مطالبم بسیار کوتاه باشد.
بنده قبل از هر چیز از برادران بزرگواری که به عنوان مخالف و موافق در اینجا صحبت کردند، تشکر می کنم و بیشتر روی صحبت برادران مخالف. برادرانی که به عنوان موافق صحبت فرمودند چیزهائی را گفتند من این را از صمیم قلب میگویم مسائلی را که مطرح کردند بیشتر متناسب با بزرگواری و شخصیت خودشان بود نه حقیقتا آن چیزی که لایق بنده بوده است و از ته قلب باید بگویم که من شرم دارم که بعضی از مسائل که بسیار به عقیده من ناچیز است اینجا به عنوان محاسن و به آن شکل به عقیده من بیش از آن چیزی بود که مطرح شد و حقیقتا گرفتاری من این است که چرا باید ما در شرایطی باشیم که یک خدمت بسیار ناچیز که وظیفه مسلم هر پزشک در این مملکت است طوری وضع باشد که این قدر بزرگ شود این جور نبوده و من خوشبخت هستم که یکی از برادران این را به حق فرمودند که اگر هم چیزی بوده حداقل بسیار کمتر از آن چیزی بوده است که هر آدمی بایستی انجام بدهد از این بگذریم. من فکر می کنم که به عنوان یک فرد مسؤول چند کلمه راجع به مسائلی که امروز وزارت فرهنگ و آموزش عالی و دانشگاههای این مملکت دارد خدمت شما بدون ارتباط با شخص خودم عرض بکنم شاید این در تصمیم گیری و در رای شما نسبت به هر کسی که قرار است مسؤول این وزارت خانه بشود مؤثر باشد. ما بزرگترین پشتوانه ای که بعد از انقلاب داریم دانشگاههای ما است. و این احتیاج به توضیح و تشریح ندارد به طوری که به بنده گفتند ما در حدود 270 هزار نفر متخصص برای اجرای برنامه پنجساله احتیاج داریم که این ها را در دانشگاههای کشور مسؤول است که تربیت بکند و تحویل این اجتماع بدهد. حالا چه به سر دانشگاههای ما آمده است. یکی دو سال که تعطیل بوده واقعا این یکی از بهترین اتفاقاتی بود که از نظر روند و مشی دانشگاهها اتفاق افتاد ولی خوب به هر صورت یکی دو سال ما فارغ التحصیل نداشتیم. یکی از مسائل مهم دانشگاهی فقط پزشکی نیست ولی یکی از مهمترین آن ، مسائل پزشکی است از پزشکان این مملکت و از اساتید دانشگاه حدود 4000 نفر رفتند. لازم به تذکر است که یک دهم اینها افرادی بودند که طبق ضوابط بایستی پاکسازی بشوند بقیه شان رفتند حالا به چه دلیل، دانشگاههای ما در حالی که ظرفیت دانشجویش را دارد دو برابر و چند برابر می کند از نظر استاد و قدرت آموزشی دارد به شدت سقوط می کند عینا مثل این است که ما به علت گرسنگی بذری را که باید بکاریم و از آن محصول بگیریم، شروع کنیم به خوردن ما داریم در مورد دانشگاههای مان این کار را می کنیم ما داریم از بذرمان میخوریم. فکر این را نمیکنیم که آیا 7 سال، یا 10 سال و 8 سال دیگر ما از نظر دانشگاهها چه به سرمان خواهد آمد از نظر قوای آموزشی، از نظر نیروی انسانی، آموزشی، بسیار کمبود داریم در عین حال دانشجویان بیشتر کسب کردیم خوب وظیفه ما چیست وظیفه ما این است که به هر شکلی که شده این ماشینی را که مولد نیروی متخصص و به درد بخور این مملکت در آینده خواهد بود و ضامن پیروزی نهائی انقلاب خواهد بود این را به کار بیندازیم و به بهترین وجهی که میتوانیم از آن استفاده کنیم به خاطر همین است که این قدر امام بزرگوار با حضرت آیت الله العظمی منتظری این قدر تاکید می کنند در روندی که ما باید داشته باشیم با کسانی که میخواهند در محیط آموزشی ما این وظیفه را باید انجام بدهند من فکر می کنم که این برداشت شخصی خودم هست که از نظر هیات آموزشی ان زوری را که میتوانستیم زدیم برای مسلمان کردن و جذب نیروهای متخصص. من تصور نمی کنم که الان یک استاد دانشگاه مسلمان متعهدی باشد که دست اندرکار نباشد رفته باشد یک گوشه ای و گوشه نشین شده باشد اگر این فرد هست به عقیده من نه مسلمان است و نه متعهد در چنین دورانی بنابراین آنچه که ما داشتیم آقایان به کار گرفتیم بیش از این نداریم اینکه مرتب می گویند بایستی افراد متعهد و مسلمان را به کار گرفت، کو؟ کو یکی از آنها که دوباره به کار بگیریم؟ بنابراین این کمبود وحشتناکی را که داریم یک جوری باید جبرانش بکنیم و من تصور می کنم و برداشت من این است که گفته های امام و تاکید های حضرت آیت الله منتظری درست روی همین نقطه است با بینش عظیم و آگاهانه ای که اینها دارند که اگر قرار است یک نفر بیاید در دانشگاه همین دو سه تا چیز برای او کافیست این قدر مته روی خشخاش برای او نگذارید بگذارید بیاید درس بدهد. حالا یک بیچاره ای آمد وزیر علوم شد تا دو نفر از این ها را می آورد دانشگاه بلافاصله به او میگویند این طاغوتی ها را آورده سر کار، چه بکند؟ تکلیف مملکت چه خواهد بود؟
بنابراین من فکر می کنم که الان باید قدرت مان را صرف این بکنیم که دانشجویانی که در دانشگاه میگذاریم، مسلمان باشند اگر یک استادی را که باید بیاید راجع به سنگ کلیه درس بدهد سر کلاس چه کسی جرات می کند بیاید سر کلاسی که 250-300 دانشجوی حزب اللهی نشسته اند یک کلمه حرف بی ربط بزند؟ اصلا جرات نمی کند. می آید درس سنگ کلیه اش را میدهد و میرود.
بنابراین این مهم است که فعلا صرف نیرویمان را بیشتر روی انتخاب و گزینش صحیح باشد برای دانشگاهها و ان شاء الله صبر بکنیم که این جوانه ها سبز بشود و میوه بدهد و ان شاء الله در آینده روند دانشگاهها طوری باشد که به یک جای مطلوبی برسیم.
از نظر ایرادهائی که گرفتند و نکات منفی که برادرها ابراز فرمودند من کوچکترین صحبتی ندارم، صحیح بود غالب صحبت هائی که میکردند صحیح بود. اولا من در حین انقلاب به ایران آمدم و این را هم نه افتخاری برای خودم حساب می کنم من یک دینی داشتم به این مملکت اولین لحظه ای که احساس کردم که این مملکت مملکتی است مال من است، آمدم از روزی که این انقلاب شده من افتخار می کنم که ایرانی هستم قبلش نمیکردم و از آن لحظه هم در این مملکت آمدم و تصور من این بود و تمام دوستانی که من با آنها کار می کنم همین بود که شما به جای اینکه کارهای اجرائی در دست بگیرند بروید در گمنام ترین قشرها و از آن زیر شروع کنید به کار کردن ما به این جامعه مدیون هستیم و آنجا کارمان را شروع بکنیم خدمتمان ار بکنیم و تزکیه بشویم از آن سالهائی که در خارج بودیم گو اینکه خود خارج بودن هم آقایان یک چیز منفی نیست شما خارج میروید برحسب اینکه چه بینشی داشته باشید این ممکن است بهترین پشتوانه ای باشد برای بعد شما که شما معایب این جامعه را احساس بکنید و مشکلات این جامعه را احساس بکنید ببینید که آمریکائی که امروز جلو افتاده است برای چه هست و چه چیزی موریانه آمریکا است و خوشبختانه آن موریانه ها این قدر در آنجا زیاد است و ما نداریم که بزرگترین افتخار من این است که بچه هایم را در سنین بالا از آنجا برداشتم و به اینجا آوردم که در این محیط سالم رشد بکنند و آن محیط را نبینند. بنابراین این با بینش افراد فرق میکند به هر صورت اعتقاد من بر این بوده است که آدم برود و در جاهای گمنام کار بکند اگر که من یک مصاحبه ای در جبهه کردم و الان بسیار پشیمانم به خاطر اینکه آن به عنوان یک چیز مثبت ابراز شده است فقط به خاطر این بود که برادرها گفتند اگر شما این صحبت ها را بکنید، پزشکان تشویق میشوند و می آیند باز به عنوان یک خدمت هرگز من تصور نمی کردم که این چنین انعکاسی پیدا بکند و به این منظور هرگز نبوده است.
مساله دانشگاه اضافه بر کمبود استاد مساله مدیریت دانشگاه است بسیاری از برادران صادقانه این را به من تذکر دادند که بهتر است که من مسائل را به صورت بسیار پوشیده ابراز بکنم این روش من نیست. من فکر می کنم که صادقانه در مقابل شما آن چیزی را که در فکرم هست، بگویم و آن چیزی را که معتقد هستم بگویم حداقل این را شما بدانید.
مساله بزرگ دانشگاه آقایان برادران من! مساله مدیریت است. تا این مساله حل نشود کوچکترین تفاوتی نمیکند که وزیر فرهنگ و آموزش عالی چه کسی باشد هر کسی را بگذارید اگر این مسائل حل نشود، دانشگاه به سامان نخواهد رسید. مدیریت دانشگاه بایستی به نحو محرز و مطلوب حل بشود و این سلسه از اول تا آخر تکلیفش معین بشود. الان شما رئیس دانشگاه را معین می کنید بهترین آدم را میگذارید رئیس دانشگاه ، هر روز مستاصل است که آقا من این کار را میگویم فلان جا زیرش زده میشود ما الگوی عالی برای دانشگاه داریم به عقیده من حوزه علمیه برای دانشگاه یک الگوی عالی است. این جور نیست که هر طلبه ای که امروز آمد در حوزه علمیه، تما تکلیف های حوزه علمیه را از او بخواهد معین بکند. اگر این جور شد، کار اشتباه است این جور نیست. دانشگاه هم همین است. دانشجو محور تمام فعالیت ها است. اصلا دانشگاه برای دانشجو ساخته شده است. تمام اهمیت دانشگاه همانطور که یک بیمارستان عظیم را شما می سازید با همه تشکیلات به خاطر بیمار یعنی این بیمار هست که برای او بیمارستان ساخته میشود و این دانشجو هست که برای او دانشگاه ساخته میشود ولی در عین حال اگر چنانچه مدیریت و اداره دانشگاه بخواهد اختلال پیدا بکند و اخلال پیدا بکند و بخواهد از نظر تصمیم گیری….. ما مرتب از قدرت صحبت میکنیم میگوئیم یک آدم مقتدر و قوی باید بگذاریم این کارها را درست بکند، این قدرت چیست؟ کجا است که نمی بینیم؟ باید به یک نفر امکان بدهیم و حمایتش بکنیم تا این قدرت را پیدا بکند. اگر یک نفر قدرت سیاسی و سابقه سیاسی ندارد، قدرت سیاسی شماها هستید یعنی این قدرت سیاسی را اگر قرار است یک وزیر داشته باشد مسلم قدرت سیاسی شما هستید که باید پشتیبانی اش بکنید و با حسن نیت، با خیراندیشی و با علاقه و یک مقدار آگاهی کارهای مملکت جلو برود.
بنابراین مسائلی که در دانشگاه هست احتیاج دارد که هر چه زودتر اصلاح بشود این ماشین ها باید به کار بیفتد ما قدرت تحمل بیش از این رکود را نداریم ما سالهای سخت تری را در پیش خواهیم داشت ما مجبوریم شروع بکنیم به پی ریزی و پی ساختن. تا آن ساختمان را روی آن بسازیم و الان است که باید به فکر 10 سال و 5 سال دیگر باشیم نیروهای متعهد و مستعد خودمان را به عنوان استاد شروع کنیم به پرورش دادن. از جای دیگر برای ما کمک نمیرسد ما باید از هر نظر خودکفا باشیم و معتقد باشیم به اینکه این را که داریم کافیست و میتوانیم بسازیم به شرطی که بخواهیم (رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید) این سازندگی باید شروع بشود تمام نیروهای آگاه باید به کار گرفته بشوند هر کدام در جای خودشان، مسلم است که ستاد انقلاب فرهنگی نقش واضحی دارد و هیچکس تصور این را نمیکند که با ستاد انقلاب فرهنگی بخواهد رود رروئی داشته باشد این چیزی که ما را فلج میکند این است که دائما بخواهیم با هم اصطکاک داشته باشیم نیروئی را که دوتائی مان یا چهارتائی مان باید صرف پیشبرد بکنیم می نشینیم دائما با هم خلاص می کنیم این را باید در کنار هم هر کدام در حیطه وظایف و مسؤولیت هائی که برایشان معین شده، کار خودشان را بکنند و تمام آنها در کنار هم دستشان را در دست هم محکم قرار بدهند و به جلو بروند تا ان شاء الله ما به یک سامانی برسیم. با عرض تشکر و اینکه وقت کوتاه است من مجبور هستم که یک نکته را تذکر بدهم و آن چیزی که برادر بزرگوارمان جناب آقای رفسنجانی فرمودند در مورد آن تعبیری که من کرده بودم فقط این را میخواستم تذکر بدهم که این صرفا تعبیری بود که در مورد شخص خودم کرده بودم من هرگز قصد توهین به هیچکس را نداشتم چون این در عادت من نیست و این احساسی بود که من صرفا نسبت به خودم داشتم و در یک جائی شاید ابراز کرده بودم. بسیار متشکرم که به من اجازه فرمودید که وقت گرانبهای شما را بگیرم، تشکر می کنم.( احسنت-احسنت)
رئیس- بسیار خوب، همه بحث ها الحمدالله به خوبی گذشت حالا ما آماده رای گیری هستیم. آقایان روی صندلی هایتان بنشینید گلدان ها را خدمتتان می آورند و شیوه رای گیری هم این جوری است اولا رای علنی است ، رای مخفی نیست آقایان باید با کارت اسم دار که اسمتان پشت کارت چاپ شده رای بدهند. آقایانی که موافقند کارت سفید استفاده می کنند، آقایان مخالفین کارت کبود و آقایان ممتنعین کارت زرد.
بعضی از نمایندگان- آقای هاشمی ! بعضی از کارتها اسم دار نیست انها چه کار بکنند؟
رئیس- اگر بعضی از آقایان کارت اسم دار چاپ شده ندارند آنها اسمشان را پشت کارت بنویسند ولی آنهائی کارت اسم دار، دارند کارت خودشان باشد. آقای خلخالی لطفا روی صندلی خودتان بنشینید که از کارت خودتان استفاده کنید.
منشی(بیات)-لطفا آقایان روی صندلی های خودشان بنشینند.
رئیس- سه گلدان خدمتتان می آورند، اسم هر یک از وزراء پیشنهادی روی گلدان نوشته شده آقای دکتر فاضل، آقای دکتر مرندی و آقای مهندس شافعی، کارت هر کسی را که میخواهید بیندازید در گلدان مربوط به خودشان بیندازید لطفا روی صندلی های خودتان هم بنشینید چون ما ضمن رای گیری بحث های دیگری هم داریم که میخواهیم انجام بدهیم ان شاء الله کارمان تمام بشود/205 نفر در جلسه حضور دارند و از آقایان هم یکی دو نفر اگر رای نداشته باشند آنهائی هشتند که اعتبارنامه شان تصویب نشده آن ها رای ندهند و یکی دو نفر هم بیشتر نداریم. ضمن اینکه آقایان رای میدهند من دو مطلب را مطرح کنم که روی آنها باید تصمیم گیری بکنیم حالا نسبت به این سه وزیری که رای بگیریم که ان شاء الله رای بیاورند ضمنا من بگویم که آقایان رای ممتنع سعی کنید کم بدهید چون که رای ممتنع همان مخالف است منتها فقط نشان این است که مجلس نمی شناسد. رای ممتنع اثر رای مخالف را دارد فقط نشان این است که مجلس نمی شناسد آقایان اگر رای مخالف بیاندازند برای مجلس لااقل اعتبارش بیشتر است از نظر وزیر هم فرقی نمی کند.
3-تصویب سرپرستی آقای نخست وزیر برای وزارتخانه های آموزش وپرورش و دفاع برای مدت دو ماه
رئیس- مساله ای را که میخواستم بگوئیم یکی این دو وزارتخانه است که هنوز وزیر برای آنها معرفی نکرده اند. ما اگر فرض کنیم که این جلسه آخرمان است در همین جلسه باید تکلیفش را تعیین کنیم و دوم هم مساله دیوان محاسبات است که در دستور هفته گذشته گذاشته بودیم برای اینکه دادستان را معرفی کرده بودند که ما رای بگیریم.
موحدی ساوجی- من در قسمت اول میخواهم به عنوان مخالف صحبت کنم.
رئیس- حالا در قسمت اول اجازه بدهید مخالف و موافقی نداریم من یک مطلبی را بگویم همانطور که آقایان دارید رای می دهید ما تنها چیزی که در آن مورد داریم ذیل اصل 141 قانون اساسی است آنجا که می گوید » اشخاص دو شغلی نمی توانند باشند « ذیل آن می گوید: » نخست وزیر می تواند در مورد ضرورت به طور موقت تصدی برخی از وزارتخانه ها را بپذیرد « ما فقط همین را داریم. هیچ آئین نامه ای هم برای کیفیت اجرای این نداریم شورای نگهبان هم تا آنجا که من اطلاع دارم تفسیری هنوز به ما از آنجا ارائه نداده اند که آیا این پذیرش سمت قهری است و خود به خود نخست وزیر این را می پذیرد یا باید مجلس تعیی بکند یا باید رئیس جمهور معرفی بکند و مجلس رای بدهد؟ در این مورد چیزی گفته نشده روش ما در گذشته این بود ما در مجلس قبل یکی دو بار که اتفاق افتاد ، ابتدایش هم زمان بنی صدر بود که آنها اذیت می کردند و نم گذاشتند آقای رجائی وزارتخانه هایش را بگرداند در مجلس هم کارشکنی می کردند و قبول نمی کردند ما برای اینکه کارمان محکم بشود و آنها نق نزنند در مجلس طرح کردیم و تصویب کردیم. آن هم به خاطر آنها بود بعد هم که یکی دو بار پیش آمد آن جور عمل کردیم. و لذا طرح می دادیم و روی طرح بحث می کردیم و مخالف و موافق صحبت می کردند و هیچ هم دلیل آئین نامه ای برای این کار نداشتیم. الان من می گویم یکی از آن دو راه مانده یا باید یک جلسه مستقلی مثلا فردا بگذاریم و امروز تصویب دو فوریت بکنیم و فردا جلسه بگذاریم در دستور هفتگی هم نیست دو فوریتش تصویب بشود ، اگر شورای نگهبان هم باشند که بعضی از آنها نیستند آنها بیایند و طرح را مطرح کنیم یا اینکه نه، ما هیچ اجباری نداریم برای این چنین مواقعی ما همین جا در مجلس مطرح بکنیم که از نظر مجلس پیشنهاد می کنیم آن دو وزارتخانه ای
که وزیر ندارد رئیس دولت آقای نخست وزیر بتواند در مدت یک ماه یا دو ماه هر چه شما تعیین کردید، سرپرستی آنجا را داشته باشند تا ما برسیم.
خزاعی- با اختیار ایشان منافات ندارد.
رئیس- اختیار ایشان این است که ایشان می تواند قائم مقام بگذارد. ایشان میشود مسؤول و امضاء ها مال ایشان است. الان چرا، ما تعیین نکنیم این شبهه را داریم که لااقل مجلس تصویب کند که این شبهه نباشد. اصلا هیچ چیزی در قانون اساسی غیر از این جمله نیست در قوانین موجود هم چیزی نیست. ما احتیاطا اگر تصمیم مجلس را بگیریم دیگر شبهه ای هم بعدا کسی نمی کند اگر نگیریم وقتی نخست وزیر می بیند یک جائی بی سرپرست است طبعا یک طوری اداره خواهد کرد نمی تواند که بگذارد دو وزارتخانه مملکت بی سرپرست بماند (یکی از نمایندگان-رای بگیرید) (بیات- رئیس جمهور هم اعلام آمادگی کردند) رئیس جمهور که اجازه دادند و خود ایشان هم قبول کردند ( موحدی ساوجی-آقای هاشمی من مخالفم) حالا آقای موحدی می خواهند به عنوان مخالف صحبت کنند چون امروز خیلی وقت پیدا نکردند صحبت کنند حرفی نداریم (یکی از نمایندگان-رای بگیرید) رای نمی گیریم، حالا ایشان صحبت کنند.
موحدی ساوجی- بسم الله الرحمن الرحیم. عرض میشود اصل 141 را که جناب آقای هاشمی خواندند ذیل 141 این است، » نخست وزیر می تواند در موارد ضرورت به طور موقت تصدی برخی از وزارتخانه ها را بپذیرد « در اینجا ما هم هستیم و این اصل قانون اساسی اگر بخواهد یک اصلی که جزو اصول است و جزو مصوبات مجلس نیست که ابلاغ شده باشد و اجراء بخواهد بشود اصول قانون اساسی بر این است که محور باشد و چهار چوب باشد برای همه مصوبات مجلس نه این که بیائیم و بگوئیم چون این اصل گفته بنابراین نخست وزیر اگر چنانچه یک وزارتخانه ای وزیر نداشت بیاید متصدی و سرپرست آن وزارتخانه بشود هم ضرورت را خودش در نظر بگیرد که چقدر ضرورت دارد یا ندارد؟ و هم این که موقت باشد چند ماه یا چند سال این را هم خودش در نظر بگیرد این است که من مخالف هستم با این مساله. در مجلس معمول ما این چنین نبوده هر چیزی که بخواهد از مجلس بگذرد در ارتباط با مسائل مربوط به دولت و یا مصوباتی که ما داریم باید به صورت طرح یا لایحه باشد. و بعد در مجلس بحث بشود حالا یا یک فوریتی یا دو فوریتی یا عادی ولی این که ما یمک مساله به این مهمی را بیائیم و بگوئیم که دولت می تواند و بعد ضرورت را هم که خود دولت تشخیص می دهد و فقط ما وقتش را تعیین کنیم آن هم بدون این که در دستور کار مجلس باشد به نظر من این یک پایه گذاری غلطی برای مجلس است و با شؤون قانونگذاری هیچ وفق نمی دهد. ما قبول داریم که الان این دو تا وزارتخانه بالاخره باید امورش بگردد و قبول داریم که اگر وزیر تعیین نشده باید حتما سرپرست داشته باشد. اما نه به این صورت که ما بخواهیم به این صورت با آن برخورد بکنیم لذا من با این مساله مخالفم بعد هم طبق قانون اساسی تصدی و سرپرستی با شخص نخست وزیر است یعنی شخص نخست وزیر نمی تواند بدون تصویب مجلس حتی خودش سرپرست بشود و اگر هم مجلس تصویب کرد دیگری را نمی تواند سرپرست بکند یعنی این که الان برای بعضی از وزارتخانه ها جناب آقای نخست وزیر سرپرست تعیین کرده اند این خلاف قانون اساسی است فقط خودشان می توانند سرپرست بشوند نه دیگری.
رئیس- آقای عباسی فرد بفرمائید( روحانی- دو فوریت اگر تصویب بشود میشود قانون) بدون قانون هیچ کاری نه از آنطرف میشود کرد و نه از اینطرف.
روحانی- دو فوریت که تصویب بشود میشود قانون بدون قانون که نمیشود.
رئیس- شما چیز جدیدی نگفتید همان حرف آقای موحدی است. آقای عباسی فرد بفرمائید.
عباسی فرد- بسم الله الرحمن الرحیم، من تقاضا می کنم نمایندگان محترم آن چه را که در ذیل اصل 141 آمده با توجه به قسمت صدور عمده اصل ملاحظه بفرمائید که در آنجا یک سری ممنوعیت ها است وبعد از ممنوعیت برای تصدی یک سری کارها به عنوان این که اینجا منعی ندارد و ما این را امروز نمی گوئیم در تمام مجلس دوره اول هم هر جا بنا می بود وزارتخانه ای بدون سرپرست بود و تصدی آن قاعدتا باید نخست وزیر می پذیرفت و طرحهائی می آمد همان موقع هم اینها را گفته ایم نه این که امروز این را می گوئیم این رخصت، رخصتی است که در مقابل یک سری منع هائی که به وجود آمده و گفته شده » نمی تواند « این را به عنوان یک امر طبیعی و بدیهی با توجه به اصولی که نخست وزیر را مسؤول هیات دولت و آنچه را که به وزارتخانه های دیگر مربوط میشود، توجه بفرمائید در اصل 134 ذیل آن اصل میخوانیم که » نخست وزیر در برابر مجلس مسؤول اقدامات هیان وزیران است « وقتی که بنا است وزارتخانه ای که وزیر دارد، نخست وزیر مسؤول هیات وزیران است حتی برای وزارتخانه ای که وزیر هم دارد در اینجا یک وزارتخانه بدون وزیر می ماند ،5 روز ، 10 روز، 20 روز، به توافق نمیرسد و مجلس هم رخصت 15 روزه داده و بعد هم به یک تعطیلی برخورد می کنیم. تا آن وقتی که شما میخواهید دو فوریت را به مجلس بیاورید و تصویب کنید. فرق نمی کند. یک ساعت باشد یا یک ماه ، شما الان را چه می گوئید؟ الان نخست وزیر مسؤول است یا نه؟ الان که نخست وزیر مسؤول است، وقتی که در حال حاضر نخست وزیر قبل از اینکه طرح دو فوریتی شما بیاید و تصویب بشود. نخست وزیر را مسؤول میدانید برای یک ساعت یا یک روز فرقی نمی کند تا برای یک ماه یا برای دو ماه، ما همیشه برداشتمان از این اصل با توجه به صدرش و با توجه به اصول دیگر این بوده که این یک امر طبیعی برای نخست وزیر شناخته شده و می تواند تصدی کند این اصل که مستقیم اداره کند یا اینکه افرادی را از ناحیه خودش در آنجا برای اداره آن کار بگمارد و فکر می کنیم که همانطوری که جناب آقای هاشمی رفسنجانی تذکر فرمودند آن طرح ها مقاطع خاصی بوده و هدف های خاصی را و ضرورت هائی را که جامعه و مجلس با آن روبرو بودند تعقیب میکرده و در آنجا به مورد بوده و الان لزوم و ضرورتی ندارد والسلام.
حسن روحانی –قانون میخواهد.
عباسی فرد- قانونش همان قانونی است که نخست وزیر دولت را اداره میکند( حسن روحانی- قانون میخواهد ) نه اینطوری نیست.
رئیس- من می گویم اینکه شما می گوئید قانون میخواهد قبل از قانون آئین نامه میخواهدیعنی قانون که شما میخواهید بگذرانید اینکه آقای دکتر روحانی می فرمایند. ما هیچ چیزی الان نداریم که در این مورد چه کار میخواهیم بکنیم ( حسن روحانی- طرح می آوریم) آخر طرح برای چیزی که مربوط به ما نیست بیاوریم. شما طرح بیاورید الان مثلا رئیس جمهور باید روزی یک بار با امام ملاقات بکند یا مسؤولیت ….. چیزی که به ما مربوط نیست اگر قانون اساسی معنایش این باشد ( ما بحث سر این نداریم که ) اگر شما آئین نامه بیاورید که در این مورد برای پیاده کردن این اصل قانون اساسی باید اینطوری بشود رئیس جمهور پیشنهاد بدهد، مجلس تصویب بکند در مجلس موافق و مخالف صحبت کنند 5 وزارتخانه باشد و حداکثرش یک ماه باشد این ها همه می تواند در قانون بیاید هیچ اشکالی ندارد اما فعلا نیامده قانونش را هم تهیه کرده ایم که بیاوریم ولی من می گویم الان ما واقعا نداریم بحثی هم سر این نداریم این را هم آقایان نگویند که حق نماینده ها البته اگر نمایندگان حالا قبول نکنند الان حقشان است یعنی نمایندگان اگر الان رای ندهند. ما به همین نماینده ها می گوئیم خیلی خوب قانون می نویسیم ما باید بگوئیم اجازه اینکه مجلس موافق است که نخست وزیر، تا یک ماه چون موقت تعیین شده وقت را تعیین کنیم یک ماه یا دو ماه نخست وزیر می تواند سرپرستی اینها را داشته باشد.
حسن روحانی- نمی توانیم. مجلس می تواند قانون وضع کند و بر مبنای آن قانون نخست وزیر عمل کند. مجلس با قیام و قعود نمی تواند این کار را بکند حق ندارید این کار را بکنید.
رئیس- چطور حق ندارد؟ این که الان ما وزیر تعیین می کنیم این قانون است؟
حسن روحانی- آن را قانون اساسی تعیین کرده و آئین نامه مجلس هم گفنه.
رئیس- این هم قانون اساسی بوده، آئین نامه اش نیست بفرمائید آئین نامه اش ، حرف صحیحی است.
حسن روحانی- آئین نامه طرح ها ، ما در این آئین نامه برای طرح که در مجلس تصویب بشود ….
رئیس- از کجا آن طرح میخواهد؟ ( حسن روحانی- یک طرح) می گویم از کجا ؟
حسن روحانی- راهی نداریم.
دکتر هادی – من اخطار قانون اساسی دارم.
رئیس- آقای دکتر هادی اخطار قانون اساسی دارند یعنی می خواهند با قانون اساسی مخالفت کنند.
دکتر هادی- بسم الله الرحمن الرحیم. در این اصل 141 که بارها هم در مجلس بحث شده همه چیز خیلی روشن است اگر آقای هاشمی توجه بفرمایند. فقط مجلس به دو چیز باید رای بدهد، همه چیز در این اصل 141 روشن است مجلس باید یکی به » ضرورت « رای بدهد و یکی به » موقت بودن « الان با یک قیام و قعود میشود ما به ضرورت این که نخست وزیر باید تصدی را به عهده بگیرد و یکی هم این تصدی یک ماه یا دو ماه باشد و تا آنجائی هم که من شنیده ام شورای نگهبان هم آخرین نظرش همین است. یعنی نظرش این است که ما فقط باید به این که الان ضرورت هست یا نه. رای بدهیم. پس بنابراین ما به این رای میدهیم که ضرورت دارد بعد هم وقتش را تعیین می کنیم یعنی نامحدود نیست که تا یک سال و دو سال باشد. یک ماه یا دو ماه فقط همین.
رئیس- آقای شهرکی شما هم همین را میخواستید بفرمائید.
شهرکی- بله.
روحانی- طبق چه قانونی؟
رئیس- طبق چه قانونی با طرح عمل می کنیم؟
روحانی- طرح که قانون نمی خواهد.
رئیس- خیر، ما وزیر را با طرح نمی توانیم تعیین کنیم.
روحانی- مساله وزیر نیست.
رئیس- آقای آقا محمدی حرف خوبی می زنند و می گویند رویه ، باز آن یک حرفی است میگویند آن رویه را برای اولین بار که اجراء کردیم، طبق چه قانونی کردیم؟ طبق زور بنی صدر که اذیت میکرد کردیم، آن ها این جا توی مجلس شلوغ می کردند ما دیدیم فردا می روند و میگویند این وزیر قانونی نیست این کار را کردیم والا… بعدش هم ادامه دادیم. من می گویم شما رویه ای که میفرمائید یک قانون نداشته الان شما واقعا به من بفرمائید من به عنوان رئیس مجلس طبق چه قانونی طرح این جوری بیاورم که وزیر را با طرح تعیی کنیم؟
روحانی- آقای هاشمی طرح که قانونی نمیخواهد ، ما قانون داریم.
رئیس- آقای روحانی وزیر را با طرح نمیشود تعیین کرد شما صد مرتبه موضوع را نگوئید به هر حال همان طوری که آقای دکتر هادی گفتند ضرورت را ما باید تشخیص بدهیم و زمانش را هم باید تعیین بکنیم. آقای ناصری بفرمائید.
محمد یزدی- آقای هاشمی در قانون اساسی میگوید » دولت میتواند « همین » میتواند « کافی است برای این کار.
رئیس- ضرورتش را چه کسی تشخیص بدهد.
سید ابوالفضل موسوی- خود دولت.
محمد یزدی- در این مدت کوتاه قانون اساسی کافی است.
اصغری- در قانون اساسی هم اصل 49 داریم که دولت موظف است ولی بدون قانون نمیشود.
موحدی ساوجی- بله قانون میخواهد.
سید ابوالفضل موسوی- مشخص ضرورت مجلس نیست، خود دولت است.
رئیس- خود دولت است؟ خیلی خوب شما که پا زده اید بالا و می گوئید حتی در مجلس ما حق رای گیری هم نداریم ( روحانی- قانون میخواهد) ما حرفی نداریم حالا که قانون نیست چی.؟ شما که دکتر حقوقدان ما هستید. من میگویم آقای دکتر روحانی حالا که قانون نیست چی.؟ به هیچ طرفش قانون نیست ما یک کاری در مجلس قبل که…. آقای ناصری بفرمائید.
ناصری- بسم الله الرحمن الرحیم، دو نکته بود که یک نکته اش را آقای هادی گفتند ومن تکرار نمی کنم یعنی رایی که الان می گیریم برای اصل نمی گیریم برای ضرورت می گیریم. نکته دوم این که بعضی جاها عمل به اصل قانون اساسی که احتیاج به قانون عادی داشته باشد معمولا در آخر اصل آمده که نحوه عمل را قانون تعیین میکند ولی در اینجا این نیامده به طور مطلق می گوید که نخست وزیر می تواند در موارد ضرورت به طور موقت تصدی برخی از وزارتخانه ها را بپذیرد. لذا احتیاج به هیچ چیز نداریم ، فقط برای ضرورت یک رای می گیریم والسلام( هادی- وقتش) وقتش را هم نمی خواهد همان طوری که آقای یزدی فرمودند تعیین وقت هم نمی خواهد.
رئیس- الان از مجلس شورای اسلامی رای می خواهیم برای ضرورت. نمایندگی که معتقدند ضرورت دارد در این فترت سرپرستی برای دو وزارتخانه آموزش و پرورش و دفاع تعیین بکنیم قیام بفرمایند. ( اکثر برخاستند) این مربوط به ضرورت بود، رای دوم نمایندگانی که قبول دارند حداکثر تا دو ماه نخست وزیر سرپرستی این دو وزارتخانه را داشته باشد قیام بفرمایند( اکثر برخاستند) با اکثریت قاطع نمایندگان هر دو رای مثبت بود و تصویب شد ( موحدی ساوجی- خلا فقانون اساسی است) بعضی از آقایان میفرمایند که خلاف قانون اساسی است باید این را هم از شورای نگهبان سؤال کنیم ان شاء الله که خلاف قانون اساسی نیست تا شورای نگهبان خلاف این را نگوید ما حرفی نداریم. هر وقت شورای نگهبان ( این رای ما را میشنود) اگر غیر از این بود به ما بگوید. وظیفه اش است که به ما بگوید.
و اما مساله دوم که خیلی مهم است و من نمی دانم که نمایندگان آمادگی دارند یا نه؟ و ضرورت این طوری هست یا نه؟ این در دستور ما هست و دیروز هم آقای ربانی آخر جلسه اعلام کردند که در دستور امروز است یعنی تعیین رئیس دیوان محاسبات و دادستان .
عده ای از نمایندگان – بگذارید برای بعد.
رئیس- تعیین رئیس دیوان محاسبات و دادستان . بحثی هم ندارد اسامی را یک هفته پیش دادند و خدمت آقایان هست و مخبر کمیسیون می آید و معرفی می کنند و رای گیری می کنیم( یکی از نمایندگان – باید بحث شود ) موافق و مخالف ندارد.( همهمه نمایندگان ) من اول ببینم آقایان آمادگی این انتخاب را دارند یا نه ( عده ای از نمایندگان- خیر ) حالا صبر کنید( همهمه نمایندگان ) چون در قانون است اینجا با قبل فرق دارد در قانون است تا انتخاب بعدی آن رئیس دیوان قبل و دادستان قبل کارشان را ادامه می دهند ماگیر اینجوری نداریم. البته آنها تکلیفشان باید در هر دوره ای اول دوره بعدی روشن بشود. اجازه بدهید بپرسیم از نماینده ها چون بعضی از آقایان مراجعه کرده اند گفته اند ما تحقیق نکرده ایم کسانی که موافق هستند راجع به این دو نفر هم رای گیری بکنیم قیام بفرمایند ( عده کمی برخاستند ) تصویب نشد( فدائی- اجازه بفرمائید توضیح بدهم ) خیلی خوب ما رای گیری نمی کنیم ولی چون در دستور است آقای فدائی یک قدری ایشان توضیح بدهند ( چون مدتی است پایشان ناراحت است این حق را دارند که حرف بزنند)
فدائی ( مخبر کمیسیون محاسبات)- بسم الله الرحمن الرحیم، اول مطلبی که راجع به دیوان محاسبات است ما دو اصل در قانون اساسی داریم. خواهش می کنم برادرها به این دو اصل توجه بفرمایند ( عده ای از نمایندگان- بحث در مورد این رای نیاورد) عرض من برای رای گیری نیست. ( رئیس- آقای فدائی استقبال خوبی شد) برای این است که برادرها توجه داشته باشند به اهمیت موضوع و اینکه این دیوان محاسبات هر لحظه ای که عقب می افتد. خسارتش از عقب افتادن یک وزارتخانه بدون وزیر نیست که آخر تعطیلات برادران یک مقداری تحقیق کرده باشند همین هائی که ما الان پیشنهاد می کنیم همان وقت دوباره تصویب نشود. و شما هر کسی راکه صلاح می دانید اصلح می دانید آن را بفرمائید فقط من در رابطه با این دو اصلی که در قانون اساسی است می خواهم چند کلمه ای یعنی خود قانون اساسی را خدمتتان بخوانم( یکی از نمایندگان- آقای فدائی خودمان می خوانیم) و این قانونی را هم که مجلس تصویب کرده با 54 ماده اشاره کنم و گرنه کاری و عرضی ندارم.
اصل 54-دیوان محاسبات کشور مستقیما زیر نظر مجلس شورای ملی (اسلامی) می باشد. سازمان و اداره امور آن در تهران و مراکز استانها به موجب قانون تعیین خواهد شد.
اصل 55 که بسیار مهمتر است و ابعاد کاری دیوان محاسبات را مشخص می کند این است که » دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانه ها ، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههائی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می کنند به ترتیبی که قانون مقرر می دارد رسیدگی یا حسابرسی می نماید « که حالا دنباله این قانون و اصل را نمی خوانیم ، الان دیوان محاسبات ما در حکم تعطیل است درست است که آقای هاشمی فرمودند که چون رئیس دارد و در عین حال دادستان دارد اشکال ندارد اگر یک ماه عقب بیفتد ولی هنوز رئیس دیوان محاسبات می بایست 24 نفر را به عنوان هیات های مستشاری تعیین کند و این هیات های مستشاری در قسمتهای مختلف مملکت از وزارتخانه ها از شرکت ها از سازمان های دولتی بروند تحقیق کنند جاهائی که بودجه حیف و میل شده بی جا صرف شده تحقیق کنند هنوز این 24 نفر تعیین نشده اند یعنی ما میتوانیم بگوئیم در طول
دوره گذشته مجلس که تنها قانون و تنها چیزی که هست دست مجلس است این زمین همین دیوان محاسبات است و الان اگر یک کسی را شما با درایتی که در خودتان است اینها را تعیین بفرمائید. هر لحظه ای زودتر می توانند به حساب شرکتها ، به حساب ادارات، به وزارتخانه ها و آن جاهائی که به نحوی از انحاء بودجه و بیت المال صرف میشود رسیدگی کنند. روی این اصل ما عرض مان این است نه اینکه فقط برای این دو نفری که الان مطرح است آقای سلیمانی و آقای میر جواد عطاری که دادستان دیوان محاسبات است. نه، چون عقب افتاد برادران در طول این تعطیلات برای این دیوان محاسباتی که زیر نظر مجلس اداره میشود و باید مجلس کاملا به ان اشراف داشته باشد. یک نفر را به عنوان رئیس دیوان محاسبات و یک نفر را هم به عنوان دادستان ان شاء الله در نظر بگیرید و این قانونش را هم مطالعه بفرمائید تا اهمیت موضوع بیشتر روشن بشود. والسلام علیکم و رحمه الله.
4- ابلاغ نتیجه استخراج آراء در مورد وزرای: صنایع، فرهنگ و آموزش عالی و بهداری
رئیس- متشکر، بسم الله الرحمن الرحیم. نتیجه استخراج آراء در مورد سه نفر وزیری که آقای نخست وزیر معرفی کرده بودند، حد اعلای عدد کارت هائی که به گلدان ریخته شده 209 کارت است ما هم ماخذ را همین 209 کارت می گیریم یعنی حضار رای دار مجلس 209 نفر بودند. آقای مهندس شافعی:
موافق 187 رای.
ممتنع 15 رای.
مخالف 7 رای.
بنابراین مجلس شورای اسلامی با رای بالا به آقای مهندس شافعی برای وزارت صنایع رای اعتماد داد.
آقای دکتر فاضل وزیر فرهنگ و آموزش عالی.
آراء موافق 178 رای.
آراء مخالف 14 رای.
آراء ممتنع 17 رای.
بنابراین آقای دکتر فاضل از مجلس شورای اسلامی برای وزارت علوم با رای بالا رای اعتماد گرفتند.
در مورد آقای دکتر مرندی برای وزارت بهداری:
آراء موافق 174 رای.
آراء مخالف 19 رای.
آراء ممتنع 16 رای.
بنابراین آقای دکتر مرندی هم برای وزارت بهداری از مجلس شورای اسلامی با تعداد بالا رای اعتماد گرفتند (تکبیر نمایندگان)
(اسامی رای دهندگان به آقای مهندس شافعی وزیر صنایع)
موافقین:
آقایان : ربانی املشی- مهرزاد صدقیانی- عرب عامری- فاضل همدانی- میر غفار سجاد نژاد- کروبی- حسین هاشمیان- فریدون سایمی- ذوالقدر- سید هادی خامنه ای- علی عبدالعلی زاده- صاحب زمانی- حسن جعفری- سعید امانی- پریزاد- محمد مهدی املشی- منوچهر نیکروز- جواد حسینی- خنانشو- مصطفی قادری- هادی غفاری- پرهیزکار- راستی لاری- احمد زمانیان- میرزائی عطا آبادی- غریبانی- فخرالدین حجازی- ابراهیم اسلامی- کبیری- فدائی عراقی- متین- فردوسی پور- فؤاد کریمی- نورالدین رحیمی- محمد صالح طاهری- مرتضوی فر- اسدالله بیات- هاشمی رفسنجانی- حکم الله پزشکی- سید محمد اصغری- مراد علی احمدی- عزیز حجتی- شاهچراغ- موحدی کرمانی- محمد حصاری- جعفری حصارلو- عزت الله دهقان- خیاطی- سلیمی کمینی- حاتم ناروئی- فال اسیری- زائری- حسن روحانی- سید محمد کاظم موسوی- سید مصطفی فارغ- آذری قمی- علی بابا بابائی- عباس رحیمی- حسن صادق لو- حسین پورسالاری- حسین ابراهیمی- امیرزاده ایرانی- سبحان اللهی- آقا محمدی- چهرگانی انزابی- حسین هراتی- محمد رضا باهنر- سید محمود دعائی- رحیمی حاجی آبادی- قربانی پنچاه- هاشمی خانکهدائی- صفوی کوهساره- سید ابوالفضل موسوی تبریزی- علی رحم یوسف پور- مهدی یعقوبی- رحمت الله رحمتی- غلامرضا سلطانی- قلی شیخی- موسی زرگر- سید محمود علوی- یونس محمدی- پورگل- زواره ای- ولی زمانی- محمد رضا رحیمی- محمد صالح احمدوند- غلامرضا بیات- چیت ساز محمدی- کیاوش- محمد هاشم رهبری- حجازی کمساری- اسمعیل آهنی- حسین کمالی- علی کامیار- عبدالله تاتلی- محمد خزاعی- اسمعیل فدائی- سید جلیل سید زاده- ملک پور- سید حسین موسویانی- محمد تقی رنجبر چوبه-نورالله عابدی- حجت الله زمانی- سید حسن موسوی پور- اسرافیلیان- ابوالقاسم رزاقی- روحانی نیا- محمد یزدی- غلامحسی نادی- سید ابوالحسن حائری زاده- خانم دباغ- محسن رهامی- محسن مجتهد شبستری- سید محمد حسن نبوی- برزو مهبودی- علی ملکوتی- سید علی حسینی زاده- روحانی فرد- سید رضا اکرمی- محمد کلاته ای- علی مطهری- مهدی مهدی زاده- رحیم علیزاده باروق- محمد شاورانی- شهرکی- عبدالله عطائی- عباس پور- علی شوشتری- نجفی رهنانی- محمد حسن علوی- محسن رائی- عبدالرضا اسدی نیا- سید علی عوض زاده- ابوالقاسم وافی- محمدی آذر- علیرضا نظری- حسینی طباطبائی- بهاری اردشیری- سید فرج الله افرازیده- سید علی حسینی- مرتضی شیرزادی- محمود صفری- احد مطلق- نبی الله راجی- محمد امین طرفی- شینی مصطفی- محمد باقر بهرامی- جلال فارسی- علی معرفی زاده- علی خرم تائی- دری نجف آبادی- غلامرضا حیدری- سید احمد مصطفوی کاشانی- سید مطهر کاظمی- دکتر شیبانی- مصطفی ناصری- نور محمد محمودیان- محمد اسماعیل شوشتری- سید جواد انگجی- وارطانیان- حسینعلی رحمانی- سید حسن شجاعی- سید مرتضی موسوی اردبیلی- عطاء الله فضائلی- محمد علی عربی- ارسلان صفائی- خداکرم جلالی- امیر میر- سبحانی نیا- راه چمنی- مخزن موسوی- قاسم معماری- حسین سلطانی- قریشی- میر علی نقی لنگرودی- اربابی- مهدوی حاجی- مرتضی رضوی- هجرتی قزوینی- مروی سماورچی- محمد محمدی- سید مجتبی عرفانی- محمد علی کریمی- هاشم زائی- علی عبدالله پور- محمد تقی لطفی، خلخالی( سفید بی نام- 1 رای)
مخالفین :
آقایان: ابراهیم دشتی- هادی نجف آبادی- هاشم حجازی- عبدالحسین ساوه- علی پناهنده- محمد رشیدیان- آنه محمد غراوی.
و یک رای بدون نام.
ممتنعین:
آقایان : رحمان رحیمی- قاضی زاده هاشمی- لطیف صفری- سید محمد حسینی نژاد- بادامچیان- احمد عزیزی- حسین محلوج چی.
و یک رای بدون نام.
(اسامی رای دهندگان به آقای دکتر فاضل وزیر فرهنگ و آموزش عالی)
موافقین :
آقایان : سید حسن حسینی طباطبائی- مرتضی شیرزادی- عطاء الله فضائلی- مصطفی ناصری- علی مثبت فاضل همدانی- محمد اسماعیل شوشتری- رحمت الله رحمتی- وارطان وارطانیان- علی رحم یوسف پور- میر علی نقی سید خاوری لنگرودی- مراد علی احمدی- سید مصطفی فارغ- عزیز حجتی- محسن رهامی- سید علی حسینی- علی کامیار- موسی زرگر- سید حسین محمدی آذر- احد انجیری مطلق- علیرضا نظری- محمد رضا رحیمی- حسین کمالی- محسن رائی گول مراغه- سید حسین چیت ساز محمدی- حسین هاشمیان- رمضان روحانی نیا- سید ابوالحسن حائری زاده- سید محمد علی قریشی-سید مجتبی عرفانی- محمد تقی رنجبر چوبه- سید مطهر کاظمی کرج- محمد حسین چهرگانی انزابی- فخرالدین هاشمی خانکهدائی- میر غفار سجاد نژاد- میر ابوطالب حجازی کمساری- نوالله عابدی- عبدالرضا هاشم زائی- غلامرضا حیدری- قربانعلی دری نجف آبادی- علی معرفی زاده- جلال فارسی- محمد شینی مصطفی- محمد امین طرفی- غلامعباس زائری- حاتم ناروئی- میر حیدر جعفری حصارلو- خداکرم جلالی- سید جواد انگجی- حسینعلی رحمانی- هاشم حجازی- سید کمال الدین نیک روش- احمد آذری قمی- نبی الله راجی- محمود صفری- حسین پورسالاری- محمد صالح طاهری-اسدالله بادامچیان- عبدالکریم اربابی- حسینعلی نجفی رهنانی- سید فرج الله افرازیده- طالب خیاطی- سید نور محمد محمودیان- محمد علی کریمی- حسین سلطانی- سید احمد مصطفوی کاشانی- ابوالقاسم رزاقی- سید محمد حسن علوی- غلامعلی
شهرکی- علی ملکوتی- سید علی حسینی زاده- محمد تقی لطفی- مهدی مهدوی حاجی- سید مصطفی ذوالقدر- حسین سبحانی نیا- مصطفی قادری- محسن مجتهد شبستری- علی اکبر روحانی فرد- اصغر مرتضوی فر- سید رضا اکرمی- اسماعیل فردوسی پور- علی آقا محمدی- سید ابوالفضل سید ریحانی موسوی تبریزی- محمد جواد راستی لاری- جواد حسینی- خنانشو- سید هادی حسینی خامنه ای- محمد کلاته ای- احمد امیر زاده ایرانی- علی مطهری- سید محمد حسینی نژاد- حکم الله پزشکی- علی بابا بابائی- دکتر عباس شیبانی- حسن جعفری- عباس رحیمی- اسمعیل فدائی- محمد رضا عباسی فرد- حجت الله زمانی- سید محمود علوی- محمد مهدی رهبری املشی- سید مرتضی موسوی اردبیلی- ابراهیم عباس پور- ابراهیم اسلایم خرمی- سید محمد حسن نبوی- علی محمد غریبانی- نوالدین رحیمی- امیر میر- محمد رشیدیان- عبدالله تاتلی- سید محمد حسینی خامنه ای- عبدالحسین ساوه- سید عبدالله هجرتی قزوینی- منوچهر کلیمی نیکروز- محمد علی هادی نجف آبادی- سید هاشم حمیدی- فریدون سلیمی- علی خرم تائی- یونس محمدی- محمد حصاری- محمد علی موحدی کرمانی- موسی سلیمی کمینی- مهدی کروبی- سید حسن شاهچراغی- سید جلیل سید زاده- لطیف صفری- علی پناهنده- علی شوشتری- غلامرضا بیات- فخرالدین حجازی- محمد هاشم رهبری- اکبر پرهیزکار- مهدی یعقوبی- قلی شیخی- ابراهیم اسرافیلیان- سید رضا زواره ای- عبدالله عطائی- غلامرضا سلطانی- محمد یزدی- سید حسن شجاعی کیاسری- حسن روحانی- ارسلان صفائی- محمد مهدی پورگل- مرتضی رضوی- محمدرضا باهنر- علی عبدالعلی زاده- ولی زمانی- اکبر هاشمی رفسنجانی- محمود مروی ساورچی- عباس متین- زین العابدین قربانی پنچاه- مهدی مهدی زاده- رحمان رحیمی- علی عبدالله پور- فخرالدین فال اسیری- محمد شاورانی- قاسم معماری- یار محمد عرب عامری- غلامحسین نادی- سید علی عوض زاده- سید محمود دعائی- پرویز ملک پور- سید حسین موسویانی- میر عباس صفوی کوهساره- فریدون استکی- سید محمد کیاوش- محمد محمدی- حسین ابراهیمی- سعید امانی همدانی- ابوالقاسم وافی- محلوجی- قاسم مهرزاد صدقیانی- محمد مهدی ربانی املشی- خلخالی- غلامرضا رحیمی حاجی آبادی- رحیم علیزاده- محمد علی صاحب زمانی- برزو مهبودی و یک عدد کارت سفید بی نام .
مخالفین :
آقایان : محمد صالح احمدوند- سید حسن موسوی پور- عزت الله دهقان- حسن صادقلو- ابراهیم دشتی- محمد علی عربی- محمد خزاعی- هادی غفاری- غلامرضا فدائی عراقی- احمد زمانیان- سید حسین قاضی زاده هاشمی- آنه محمد غراوی- سید محمد اصغری و یک کارت کبود بی نام
ممتنعین :
آقایان : حسین هراتی- محمد باقر بهرامی- عبدالرضا اسدی نیا- سید ابوالحسن مخزن موسوی- احمد عزیزی- کبیری- فؤاد کریمی- میرزائی- عطاء آبادی- علی پریزاد- اسدالله بیات- اسمعیل آهنی- محمد علی سبحان اللهی- مرضیه حدیدچی ( دباغ ) و دو عدد کارت زرد بی نام .
( اسامی رای دهندگان به آقای دکتر مرندی وزیر بهداری )
موافقین :
آقایان : سید فرج الله افرازیده- میر غفار سجاد نژاد- سید ابوالفضل سید ریحانی موسویتبریزی- محمد حسین چهرگانی انزابی- سید محمد حسن علوی- فخرالدین هاشمی- قلی شیخی- ابوالحسن حائری زاده- هاشم حجازی- حکم الله پزشکی- عبدالله عطائی- عبدالرضا هاشم زائی- قربانعلی دری نجف آبادی- میر علی نقی لنگرودی- چیت ساز محمدی- علی شوشتری- محمد علی قریشی- عبدالحسین ساوه- محمد هاشم رهبری- علی آقا محمدی- اکبر پرهیزکار- اسماعیل فردوسی پور- محسن مجتهد شبستری- علی اکبر روحانی فرد- اصغر مرتضوی فرد- جلال فارسی- محمد شینی مصطفی- مخزن موسوی- سید احمد مصطفوی کاشانی- مجتبی عرفانی- سید علی حسینی زاده- علی مطهری- غلامرضا حیدری- خلخالی- زواره ای- حسن روحانی- بادامچیان- اسماعیل شوشتری- رحمت الله رحمتی- حسین هاشمیان- موسویانی- وارطانیان- یعقوبی- فال اسیری- استکی- سید علی حسینی- سید جواد انگجی- صدقیانی- نور محمد محمودیان- حسین هراتی- انجیری مطلق- عباسعلی بهاری اردشیری- قربانی پنچاه- دکتر پورگل- علی پریزاد- اسلامی خرمی- فدائی عراقی- حسن جعفری- علی محمد غریبانی- متین- ابراهیم عیاس پور- جواد حسینی- ذوالقدر- سید هادی خامنه ای- کلاته ای- خنانشو- رهبری املشی- مهدوی حاجی- سبحانی نیا- کروبی- دشتی- غلامحسین نادی- ملکوتی- سید مرتضی موسوی اردبیلی- سماورچی- سید محمود دعائی- روحانی نیا- شجاعی کیاسری- اسرافیلیان- محمد رضا باهنر- محمد یزدی- غلامرضا بیات- سید حسن موسوی پور- سید مصطفی فارغ- محمد کاظم امام موسوی- علیرضا نظری- رحیمی حاجی آبادی- محمدرضا رحیمی- ابوالقاسم رزاقی- فخرالدین حجازی- امیر میر- مهبودی- سید محمد اصغری- اسدالله بیات- عزیز حجتی- عرب عامری- عبدالکریم اربابی- مراد علی احمدی- مصطفی قادری- حجت الله زمانی- عباسی فرد- سید حسن طباطبائی- موسی سلیمی- منوچهر کلیمی- محمود علوی- شاورانی- معماری- هاشمی رفسنجانی- آذری قمی- ناروئی- حسینعلی رحمانی- محمد امین طرفی- محمود صفری- موحدی کرمانی- راجی- حسین کمالی- رهنانی- علی عبدالله پور- یوسف پور- رهامی- کیاوش- پور سالاری- هجرتی قزوینی- دکتر زرگر- حسن نبوی- کامیار- بابائی- صالح طاهری- حسین ابراهیمی- زائری- نیک روش- عبدالعلی زاده- خانم دباغ- وافی- ربانی املشی- فاضل همدانی- شهرکی- زمانیان- دکتر شیبانی- ناصری- محلوج چی- تاتلی- سید زاده- عوض زاده- محمد خامنه ای- خدا کرم جلالی- صفوی کوهساره- سید رضا اکرمی- ملک پور- یونس محمدی- شیرزادی- فریدون سلیمی- محسن راثی- ولی زمانی- فضائلی- رحیم علیزاده- هادی نجف آبادی- محمد محمدی- شاهچراغ- حصاری- حسینی نژاد- غلامرضا سلطانی- نورالدین رحیمی- خرم تائی- رنجبر چوبه- سید هاشم حمیدی- امیر زاده ایرانی- ارسلان صفائی- مرتضی رضوی- سعید امانی- محمدی آذر- صاحب زمانی- اسمعیل فدائی- سید مطهر کاظمی و یک عدد کارت سفید بدون نام .
مخالفین :
آقایان : خیاطی- صادق لو- محمد خزاعی- راه چمنی- راستی لاری- محمد علی عربی- اسدی نیا- فؤاد کریمی- دهقان- سبحان اللهی- حسین سلطانی- هادی غفاری- لطیف صفری- محمد علی کرمی- آنه محمد غراوی- قاضی زاده هاشمی- جعفری- کبیری-
ممتنعین :
آقایان : میرزائی عطا آبادی- محمد تقی لطفی- عزیزی- احمد وند- بهرامی- عباس رحیمی- اسمعیل آهنی- عابدی- میر ابو طالب حجازی- معرفی زاده- رحمان رحیمی- مهدی زاده و دو عدد کارت زرد بدون نام .
5- پایان جلسه و اعلام تعطیلات تابستانی مجلس
رئیس- الحمدلله این مدت کار مجلس شورای اسلامی در دوره دوم به خوبی گذشت و کارهای نسبتا مهمی انجام شد و تعطیلات مجلس شورای اسلامی برای تابستان از فردا شروع میشود و این تعطیلات یک ماه ادامه دارد . روز افتتاح مجدد مجلس و برنامه آنرا ما از رسانه های جمعی اعلام می کنیم که به اطلاع نمایندگان محترم خواهد رسید . امیدواریم که شما هر جا که هستید موافق و منصور و در پناه خداوند باشید .
( جلسه در ساعت 45/13 پایان یافت )
رئیس مجلس شورای اسلامی – اکبر هاشمی رفسنجانی
وزارت بهداری از خود مسؤولین بپرسید در بهداری من را طرفدار دانشگاه میدانند در دانشگاه طرفدار بهداری و این را از آنها بپرسید.
در مورد انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی آمد خودش تصویب کرد که » تکنسین بهداشت خانواده و مبارزه با بیماریها « این چون مصوبه مجلس بود لزومی نداشت که خدمت ستاد انقلاب فرهنگی برویم من گفتم خیر، ما باید هماهنگی کامل داشته باشیم از خودشان بپرسید. برنامه هائی که نوشته بودیم به ستاد انقلاب فرهنگی بردیم و با خود آنها هماهنگ کردیم، کلمه ای هم غیر از آنچه که آنها گفتند ما در برنامه مان نگذاشتیم. به باز آموزی به مشارکت مردم دقیقا در کارهائی اعتقاد راسخ دارم و بدون آن اصلا نمیشود بهداشت را پیاده کرد حالا غیر از اینکه در تمام مسائل مردم باید در صحنه باشند اصلا در مورد بهداشت به طور اخص اینطور هست از من در مورد اینکه من آیا همان روال وزارت بهداری را پیش می گیرم یا نمی گیرم ببینید همین طور که در مجلس شورای اسلامی یک مساله که طرح میشود عقاید مختلف گفته میشود آنچه که تصویب میشود الزاما رای فرد فرد سروران نیست در وزارت بهداری هم همین طور است هر معاونی یک نفر است و در مقابل چند رای است و به هر حال رای تصمیم گیر هم رای وزیر است و الان هم شواهدی اینچا است بپرسید آیا ما همیشه در همه مسائل مؤفق بودیم یا نه ؟ و یکی دیگر اینکه در مورد مدیریت پرسیدید من لااقل در این مورد خودم را بسیار آدم موفقی می دانم که در عین حالی که همه را از خودم بالاتر می دانم ، از خودم فهمیده تر میدانم بنابراین با همه مشورت می کنم ، احترام برای همه قائل هستم و فکر نمی کنم کمتر کسی ممکن است که از بی احترامی و بی توجهی من خدای نکرده رنجیده شده باشد اما قاطعیت هم دارم اگر بد است، من آن را دارم. به قوانین و مقررات نهایت احترام را می گذارم این است که در ارتباط با مقایسه با برادرمان آقای دکتر منافی از افتخارات من است که من بتوانم از بسیاری جهات نظیر ایشان بشوم در تقوی در جامعه پزشکی نظیر ایشان من لااقل نمی شناسم اگر من بتوانم مثل سیبی باشم که با آقای دکتر نصف شده باشد این از این لحاظ واقعا افتخار من است و امیدوارم به آن درجه از تقوی برسم و از خدا در این مورد کمک میخواهم. به هر حال از لحاظ اعتقادی از لحاظ پیرو خط امام بودن و متعبد بودن آنهائی که من را میشناسند میدانند و خدا هم میداند که وضعم کوچکترین سؤالی در نظرم نیست. از اینکه راجع به نیروهای اسلام من طرفداری به حد کافی نکردم و یا مخالفت کردم هیچگونه این ، صحت ندارد، کم لطفی است و یک موردش را به من نشان بدهند.
در مورد اینکه من آشنائی با مسائل بهداشت و درمان ندارم اگر من که هم معاون بهداشت بودم هم معاون درمان بودم هم معاون آموزشی بودم ، هم استاد دانشگاه بودم اگر من اطلاع ندارم، دیگر نمی دانم چه کسی دارد؟ من هر ماهی به چند استان و به روستاهایش…… چون معاون بهداشت بودم من در شهرها نمی مانم من همه اش در روستاها هستم اگر من از این ها اطلاع ندارم من سه چهار روز قبل از دهات خراسان برگشته ام جبهه را کم لطفی فرمودند من که نباید کارنامه ام را همه روزه در خانه ام بزنم که من کجا هستم از خود برادرمان آقای دکتر منافی سوال بفرمائید، کمتر پروازی بود،کمتر مسافرتی بود که برادر بزرگوارمان که مورد طلب جبهه هستند و سپاه و همه میخواهند که ایشان بروند کمتر سفری بود که ایشان تشریف ببرند بنده در رکابشان نباشم. غیر از مواردی که معدود خودم به تنهائی رفتم. منتها اعتبار ایشان بیشتر است با ایشان رفتن سهل تر است که آدم به خط اول جبهه برود من دفعات در سنگر خط اول جبهه خوابیدم ، اینها کم لطفی است.
در مورد بیماری سل فرمودند که بیماریابی نمیشود، این طور نیست بیماریهای واگیردار خیلی در مملکت ما شایع است من خدمتتان عرض کردم اما بیماریابی نمیشود، دارو نیست، پیگیری نمیشود خود استان ها به ما نوشته اند چرا این قدر زیاد برای ما حتی داروی سل فرستادید؟ ما آن قدر پیش بینی کردیم که دیگر کوچکترین بهانه ای نباشد واکسن ب-ث-ژ که بر ضد سل هست برای اولین بار در زمان معاونت من برای جلوگیری از سل در ایران معمول شد تا الان این بدترین واکسن ها بوده از لحاظ مصرف در ایران از هر 100 آدم 6-7 نفر بیشتر نزده بودند. الان ما در نظر داریم ظرف سه سال آینده به 90 تا 100% برسانیم.(رئیس- شما سه دقیقه دیگر وقت دارید.) در مورد تست توبر کولین که فرمودند علمی آن همین است که در کتابهای 83-84 خارجی هم هست اول باید دو واحدی زد بعد اگر مشکوک بود، 5 واحدی و از این طریق 97% موارد کشف میشود در تمام دنیا هم همین روش به کار میرود حالا این را که من نمیگویم همه اساتید دنیا میگویند چه ایران و چه خارج در مورد بهداشت جنگ، ما از جانب سپاه مورد تشویق قرار گرفتیم خوب میدانید که به هر حال همه سپاهی ها که واکسن هایشان را نزدند ما واکسن کزاز به آنها زدیم، واکسن مننژیت متاسفانه در پادگانها به علت اینکه معمولا مرکز شیوعش در آنجا ها هست، داشت شیوع پیدا میکرد که ما به سرعت به آنها رسیدیم نیم میلیون دوز با اینکه گران هم بود آوردیم همه کارها را مخفیانه کردیم که خدای نکرده دشمن فکر نکند که مننژیت دارد همه جا را می گیرد. الان که خاموش شده مسائل از بین رفته دارم خدمتتان عرض میکنم به نیم میلیون نفر زدیم در این مدت اگر ما نجنبیده بودیم 30 هزار نفر از افرادمان به علت ابتلاء به مننژیت از دست رفنه بودند آن وقت من چه جوابی باید میدادم؟ حالا 5 مورد، 2 موردش را میتوانید نشان من بدهید که خدای نکرده از دست رفته باشند؟ یک مورد کزاز را میتوانید بگویند از جراحات جنگ به وجود آمده قرص مالاریا که توزیع شد و هیچ مورد الحمدالله مالاریائی نبوده ، بهداشت محیط جنگ که تکنسین های ما تا خط اول به مراتب و کرارا بوده اند ما از خدمات وزارت بهداری فیلم داریم که سال گذشته از تلویزیون چند بار نشان داده شد که ما در خدمت جنگ بودیم، وظیفه مان بوده، بودیم و افتخار هم می کنیم و ان شاء الله هم خواهیم بود.
در مورد اینکه آمار واکسیناسیون پائین آمده خیر، مصرف واکسن را ما به چند علت کم کردیم: یکی اینکه دوزهایش در این شیشه های 50 دوزی بود، 50 نفر بایستی می آمدند در شیشه را باز کنیم به 50 نفر بزنیم مردم هم دنبال واکسن نبودند دو نفر می آمدند و میزدند 48 نفر دیگرش چون همان روز بایستی مصرف میشده در سطل آشغال می افتاد. آمدیم از انسیتو رازی خواهش کردیم و کمکش کردیم و وسیله اش را فراهم کرد واکسن های 20 دوزی و 10 دوزی و 5 دوزی استفاده کردیم بنابراین الان وقتی در شیشه را باز می کنیم به 5 تا بچه میزنیم دیگر بقیه اش را دور نمیریزیم. جمع این شیشه ها را که میزنند به جای اینکه اعداد بزرگ بدهند، عددش کوچکتر است اما لااقل دیگر ما اسراف نمی کنیم یعنی مصرف واکسن ما بالا رفته منتها مصرف صادق مصرف کاذب بلی، آن 48 تا که بیرون ریخته می شد دیگر نمیریزیم. و از طرف دیگر اینکه برنامه واکسیناسیون ما غلط بود به یک بچه اگر فاصله 2 ماهه واکسن او یک روز عقب می افتاد میگفتند قبلی ها باطل است. صد بار این مادر بدبخت میرفت و می آمد دوباره نوبت اولش را به او میزدند می گفتند یک روز گذشت، دو روز گذشت ما اینها را درست کردیم که الان اگر یک واکسن زده، 6 ماه بعد هم اگر بیاید میتواند نوبت دومش را بگیرد از اول لازم نیست که مصرف بشود. خوب اینها مصرف واکسن را به ظاهر کم می کند ولی اینها را یک نفر که تخصص دارد ، علم دارد می فهمد که واقعیت متاسفانه آن آمار نیست ما افتخار به واکسیناسیونی که در گذشته تا الان در ایران شده، نمیکنیم. برای همین است که برنامه واکسیناسیون همگانی از طرف سازمان بهداشت جهانی که هست ما گذاشتیم منتها همینطور که عرض کردم به جای 10 سال، ان شاء الله در سه سال.
بهداشت محیط را فرمودند چه وقت ما میخواهیم آب آشامیدنی سالم را برای همه روستاها تامین بکنیم؟ برنامه ما 5 سال بود که امسال یکی از آن سالها است. اعتبار به ما آنچه که درخواست کردیم خودتان میدانید که داده نشد هر چه اعتبارات کم بشود خوب سالها طولانی تر میشود. مگر سال بعد بتوانید جبران کنید ما آماده ایم پول بدهید همان 5 سال را که خواستید ان شاء الله سعی می کنیم نود و چند درصدش را تامین بکنیم . من که میگویم نود و چند درصدش چون ممکن است که یک مورد بماند که پنجسال و نیم بشود من نمیخواهم 5 سال دیگر از حالا خدمت شما دروغی عرض کرده باشم.
از لحاظ فرهنگ غرب غیر از برنامه هائی که عرض کردم از خانواده ام ببینید چه میدانم شایع شده بود حتی زن بنده فرانسوی است. خانم بنده یک زن سیده است همین الان هم مکه است در خدمت خواهرمان دستغیب.
رئیس- این حرفها را کسی نزده است. بچه شمتا را در جبهه سراغش را دارند. بفرمائید.
شهرکی- علی ملکوتی- سید علی حسینی زاده- محمد تقی لطفی- مهدی مهدوی حاجی- سید مصطفی ذوالقدر- حسین سبحانی نیا- مصطفی قادری- محسن مجتهد شبستری- علی اکبر روحانی فرد- اصغر مرتضوی فر- سید رضا اکرمی- اسماعیل فردوسی پور- علی آقا محمدی- سید ابوالفضل سید ریحانی موسوی تبریزی- محمد جواد راستی لاری- جواد حسینی- خنانشو- سید هادی حسینی خامنه ای- محمد کلاته ای- احمد امیر زاده ایرانی- علی مطهری- سید محمد حسینی نژاد- حکم الله پزشکی- علی بابا بابائی- دکتر عباس شیبانی- حسن جعفری- عباس رحیمی- اسمعیل فدائی- محمد رضا عباسی فرد- حجت الله زمانی- سید محمود علوی- محمد مهدی رهبری املشی- سید مرتضی موسوی اردبیلی- ابراهیم عباس پور- ابراهیم اسلایم خرمی- سید محمد حسن نبوی- علی محمد غریبانی- نوالدین رحیمی- امیر میر- محمد رشیدیان- عبدالله تاتلی- سید محمد حسینی خامنه ای- عبدالحسین ساوه- سید عبدالله هجرتی قزوینی- منوچهر کلیمی نیکروز- محمد علی هادی نجف آبادی- سید هاشم حمیدی- فریدون سلیمی- علی خرم تائی- یونس محمدی- محمد حصاری- محمد علی موحدی کرمانی- موسی سلیمی کمینی- مهدی کروبی- سید حسن شاهچراغی- سید جلیل سید زاده- لطیف صفری- علی پناهنده- علی شوشتری- غلامرضا بیات- فخرالدین حجازی- محمد هاشم رهبری- اکبر پرهیزکار- مهدی یعقوبی- قلی شیخی- ابراهیم اسرافیلیان- سید رضا زواره ای- عبدالله عطائی- غلامرضا سلطانی- محمد یزدی- سید حسن شجاعی کیاسری- حسن روحانی- ارسلان صفائی- محمد مهدی پورگل- مرتضی رضوی- محمدرضا باهنر- علی عبدالعلی زاده- ولی زمانی- اکبر هاشمی رفسنجانی- محمود مروی ساورچی- عباس متین- زین العابدین قربانی پنچاه- مهدی مهدی زاده- رحمان رحیمی- علی عبدالله پور- فخرالدین فال اسیری- محمد شاورانی- قاسم معماری- یار محمد عرب عامری- غلامحسین نادی- سید علی عوض زاده- سید محمود دعائی- پرویز ملک پور- سید حسین موسویانی- میر عباس صفوی کوهساره- فریدون استکی- سید محمد کیاوش- محمد محمدی- حسین ابراهیمی- سعید امانی همدانی- ابوالقاسم وافی- محلوجی- قاسم مهرزاد صدقیانی- محمد مهدی ربانی املشی- خلخالی- غلامرضا رحیمی حاجی آبادی- رحیم علیزاده- محمد علی صاحب زمانی- برزو مهبودی و یک عدد کارت سفید بی نام .
مخالفین :
آقایان : محمد صالح احمدوند- سید حسن موسوی پور- عزت الله دهقان- حسن صادقلو- ابراهیم دشتی- محمد علی عربی- محمد خزاعی- هادی غفاری- غلامرضا فدائی عراقی- احمد زمانیان- سید حسین قاضی زاده هاشمی- آنه محمد غراوی- سید محمد اصغری و یک کارت کبود بی نام
ممتنعین :
آقایان : حسین هراتی- محمد باقر بهرامی- عبدالرضا اسدی نیا- سید ابوالحسن مخزن موسوی- احمد عزیزی- کبیری- فؤاد کریمی- میرزائی- عطاء آبادی- علی پریزاد- اسدالله بیات- اسمعیل آهنی- محمد علی سبحان اللهی- مرضیه حدیدچی ( دباغ ) و دو عدد کارت زرد بی نام .
( اسامی رای دهندگان به آقای دکتر مرندی وزیر بهداری )
موافقین :
آقایان : سید فرج الله افرازیده- میر غفار سجاد نژاد- سید ابوالفضل سید ریحانی موسویتبریزی- محمد حسین چهرگانی انزابی- سید محمد حسن علوی- فخرالدین هاشمی- قلی شیخی- ابوالحسن حائری زاده- هاشم حجازی- حکم الله پزشکی- عبدالله عطائی- عبدالرضا هاشم زائی- قربانعلی دری نجف آبادی- میر علی نقی لنگرودی- چیت ساز محمدی- علی شوشتری- محمد علی قریشی- عبدالحسین ساوه- محمد هاشم رهبری- علی آقا محمدی- اکبر پرهیزکار- اسماعیل فردوسی پور- محسن مجتهد شبستری- علی اکبر روحانی فرد- اصغر مرتضوی فرد- جلال فارسی- محمد شینی مصطفی- مخزن موسوی- سید احمد مصطفوی کاشانی- مجتبی عرفانی- سید علی حسینی زاده- علی مطهری- غلامرضا حیدری- خلخالی- زواره ای- حسن روحانی- بادامچیان- اسماعیل شوشتری- رحمت الله رحمتی- حسین هاشمیان- موسویانی- وارطانیان- یعقوبی- فال اسیری- استکی- سید علی حسینی- سید جواد انگجی- صدقیانی- نور محمد محمودیان- حسین هراتی- انجیری مطلق- عباسعلی بهاری اردشیری- قربانی پنچاه- دکتر پورگل- علی پریزاد- اسلامی خرمی- فدائی عراقی- حسن جعفری- علی محمد غریبانی- متین- ابراهیم عیاس پور- جواد حسینی- ذوالقدر- سید هادی خامنه ای- کلاته ای- خنانشو- رهبری املشی- مهدوی حاجی- سبحانی نیا- کروبی- دشتی- غلامحسین نادی- ملکوتی- سید مرتضی موسوی اردبیلی- سماورچی- سید محمود دعائی- روحانی نیا- شجاعی کیاسری- اسرافیلیان- محمد رضا باهنر- محمد یزدی- غلامرضا بیات- سید حسن موسوی پور- سید مصطفی فارغ- محمد کاظم امام موسوی- علیرضا نظری- رحیمی حاجی آبادی- محمدرضا رحیمی- ابوالقاسم رزاقی- فخرالدین حجازی- امیر میر- مهبودی- سید محمد اصغری- اسدالله بیات- عزیز حجتی- عرب عامری- عبدالکریم اربابی- مراد علی احمدی- مصطفی قادری- حجت الله زمانی- عباسی فرد- سید حسن طباطبائی- موسی سلیمی- منوچهر کلیمی- محمود علوی- شاورانی- معماری- هاشمی رفسنجانی- آذری قمی- ناروئی- حسینعلی رحمانی- محمد امین طرفی- محمود صفری- موحدی کرمانی- راجی- حسین کمالی- رهنانی- علی عبدالله پور- یوسف پور- رهامی- کیاوش- پور سالاری- هجرتی قزوینی- دکتر زرگر- حسن نبوی- کامیار- بابائی- صالح طاهری- حسین ابراهیمی- زائری- نیک روش- عبدالعلی زاده- خانم دباغ- وافی- ربانی املشی- فاضل همدانی- شهرکی- زمانیان- دکتر شیبانی- ناصری- محلوج چی- تاتلی- سید زاده- عوض زاده- محمد خامنه ای- خدا کرم جلالی- صفوی کوهساره- سید رضا اکرمی- ملک پور- یونس محمدی- شیرزادی- فریدون سلیمی- محسن راثی- ولی زمانی- فضائلی- رحیم علیزاده- هادی نجف آبادی- محمد محمدی- شاهچراغ- حصاری- حسینی نژاد- غلامرضا سلطانی- نورالدین رحیمی- خرم تائی- رنجبر چوبه- سید هاشم حمیدی- امیر زاده ایرانی- ارسلان صفائی- مرتضی رضوی- سعید امانی- محمدی آذر- صاحب زمانی- اسمعیل فدائی- سید مطهر کاظمی و یک عدد کارت سفید بدون نام .
مخالفین :
آقایان : خیاطی- صادق لو- محمد خزاعی- راه چمنی- راستی لاری- محمد علی عربی- اسدی نیا- فؤاد کریمی- دهقان- سبحان اللهی- حسین سلطانی- هادی غفاری- لطیف صفری- محمد علی کرمی- آنه محمد غراوی- قاضی زاده هاشمی- جعفری- کبیری-
ممتنعین :
آقایان : میرزائی عطا آبادی- محمد تقی لطفی- عزیزی- احمد وند- بهرامی- عباس رحیمی- اسمعیل آهنی- عابدی- میر ابو طالب حجازی- معرفی زاده- رحمان رحیمی- مهدی زاده و دو عدد کارت زرد بدون نام .
5- پایان جلسه و اعلام تعطیلات تابستانی مجلس
رئیس- الحمدلله این مدت کار مجلس شورای اسلامی در دوره دوم به خوبی گذشت و کارهای نسبتا مهمی انجام شد و تعطیلات مجلس شورای اسلامی برای تابستان از فردا شروع میشود و این تعطیلات یک ماه ادامه دارد . روز افتتاح مجدد مجلس و برنامه آنرا ما از رسانه های جمعی اعلام می کنیم که به اطلاع نمایندگان محترم خواهد رسید . امیدواریم که شما هر جا که هستید موافق و منصور و در پناه خداوند باشید .
( جلسه در ساعت 45/13 پایان یافت )
رئیس مجلس شورای اسلامی – اکبر هاشمی رفسنجانی