مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 184 )
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم، با حضور 183 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود. منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. و دستور جلسه یکصد و هشتاد و چهارم روز پنجشنبه 2/8/1364 هجری شمسی مطابق با نهم صفر 1406 هجری قمری. دنباله رسیدگی به گزارش شور دوم کمسیون ارشاد و هنر اسلامی در خصوص طرح قانون مطبوعات. رئیس ـ تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ـ بسماللهالرحمنالرحیم اذا السماء انفطرت و اذا الواکب انتشرت . و اذا البحار فجرت. و اذا القبور بعثرت . علمت نفس ما قدمت و اخرت. یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم. الذی خلقک فسویک فعدلک. فی ای صوره ماشاء رکبک. کلا بل تکذبون بالدین . و ان علیکم لحافظین . کراماً کاتبین. یعلمون ما تفعلون. (صدق الله العلی العظیم ـ حضار صلوات فرستادند) «از آیه 1 الی 12 سوره الانفطار» 2- قرائت پیام حضرت امام خمینی به نمایندگان مجلس به وسیله آقای رئیس رئیس ـ حضرت امام یک پیامی فرستاده¬اند (پیام کوتاهی است.) که من برای نمایندگان محترم قرائت می¬کنم. همانطور که آقایانی که آنجا هستند اطلاع می¬دهند شخص خود امام مذاکرات مجلس را تا آنجایی که فرصت می¬کنند با دقت گوش می¬دهند و یک تذکری راجع به سخنان پیش از دستور است که فرموده¬اند من بخوانم. بسماللهالرحمنالرحیم با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی چون گفتار آقایان پخش می-شود و ممکن است سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین علیهم السلام است و فقهاء و علماء بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهاء جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبری موکول به آنان است لکن این امر غیر ولایت کبری است که مخصوص به معصوم است. تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که می¬شود و پخش می¬گردد ابهامی نباشد و مرزها از هم جدا باشد. والسلام علیکم و حمه الله. 1/8/1364 روح الله الموسوی الخمینی (حضار سه بار صلوات فرستادند) ظاهراً این پیامشان ناظر به روایاتی است که در یکی از جلسات گذشته اینجا خوانده شد که در مورد ائمه معصومین بوده و به طور کلی امام حساسیت دارند روی مسایلی که بوی غلو بدهد و مرزها را بشکند از ما (مجلس شورای اسلامی) توقع دارند که مذاکرات که پخش می¬شود مراعات بکنیم چیزهایی را که بوی غلو دارد اینجا مطرح نشود به اضافه این که مسایلی هم که ممکن است در میان جامعه حرف درست بکند همان طور که اشاره فرموده¬اند و بیخود بحثهای ناجری درست بکند آنها هم مطرح نشود. سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ آقای هاشمی! آیات و روایات را هم درست بخوانند، هر کس می¬خواهد آیه قرآن بخواند چون از رادیو پخش می¬شود درست بخواند که نگویند جمهوری اسلامی قرآن بلد نیست. رئیس ـ این هم پیام آقای موسوی (خنده نمایندگان) 3- بیانات قبل از دستور آقایان: اشرفی اصفهان و یونس محمدی رئیس ـ سخنران قبل از دستور را دعوت کنید. منشی ـ آقای فارغ نماینده دزفول، آقای یونس محمدی نماینده خرمشهر و شادگان. فارغ ـ سه دقیقه از وقتم را به آقای اشرفیاصفهانی میدهم. رئیس ـ اگر مراعات کنید، یعنی ساعتتان را نگاه کنید در هفت دقیقه باید تمام بشود والا نمیتوانیم، یعنی آئیننامه منع میکند. ما کمتر از سه دقیقه نمیتوانیم وقت بدهیم. فارغ ـ السلام علیکم و رحمهالله و برکاته. بسماللهالرحمنالرحیم، الحمدالله علی الائه و الشکرله علی نعمائه والصلوه والسلام علی محمد و آله احبائه و اولیائه واللعن الدائم علی اعادیهم اعدائه. قبل از هرچیز وظیفه خود میدانم که به مناسبت فتوحات نمایان و پیروزیهای درخشانی که رزمندگان اسلام در دریاچه امالنعاج به دست آوردهاند و این فتوحات نصیبشان گردیده مراتب تبریکات صمیمانه خود را به پیشگاه با عظمت مصلح کبیر جهان معاصر و بزرگ پیشوای مسلمین در قرن حاضر امام امت و امت قهرمان و همیشه در صحنه و به حضور شما عزیزان نمایندگان مردم انقلابی کشور جمهوری اسلامی ایران و همچنین به محضر مقدس کلیه رزمآوران سلحشور و ظفرمندان با ایمان و متعهد و پرشوری که هیچ خطیب توانمند و هیچ نویسنده چیرهدست و هیچ نقاش سحار نمیتواند سایهای از فداکاریها و ایثارگریهای آنان را ترسیم کند. و همچنین با عرض تبریک و تهنیت به محضر عموم افراد و احاد ملت مسلمان و بیدار و هشیار و باوجدان. و کان من دعائه علیهالسلام اللهم صل علی محمد و آل محمد وصن وجهی بالیسار ولاتبذل جاحی بالاقطار و فاسترزق اهل رزقک واستعطی شرار خلقک فافتتن بحمد من اعطائی و ابتلی بذم من منعنی و انت من دونهم ولی الاعطاء والمنع. خواهران و برادران نماینده توجه دارند که مسأله خودکفایی و عدم وابستگی و استقلال اقتصادی در همه ابعاد که پایه و زیربنای استقلال سیاسی و فرهنگی و اجتماعی است باید با مردم انقلابی ایران آن را به عنوان یک درس سازنده حیاتی از مکتب اهل بیت فراگیریم. مکتبی که به ما اخطار میکند «الذل فیالسوال ولو کیف الطریق.» مردم مسلمان! در درخواست کردن از دیگران و خواهش نمودن از بیگانگان ذلت و خواری و ضعفی وجود دارد ولو انسان از یک نفر بپرسد راه از کدام طرف است و همین مکتب به ما میگوید «لو علم الناس مافی السؤال لما سأل احد احدا». اگر مردم جهان میدانستند چهقدر ذلت و خواری در دست کشیدن پیش این و آنها است هرگز کسی از کسی درخواست و خواهش و تمنایی نمیکرد. حال که چنین است و امام معصوم در دعای خود درس خودکفایی و عدم وابستگی و استقلال اقتصادی به ما میدهد «وصن وجهی بالیسار» خدایا آبروی ما را با وسعت نگهدار. ولا تبتذل جاحی بالاقطار. با تنگی و سختی که منشأ آن عدم اقدام و فعالیت و کوشش خود ما است ما را در تنگنای فقر قرار مده ... الی آخر. بنابراین تقاضای من از دولت خدمتگزار آینده این است که هرچه سریعتر برنامههای بسیار منظمی تدوین و تنظیم نماید که انشاءالله در همه ابعاد زندگی و اجتماعی به خودکفائی نایل شویم به خصوص خودکفایی و عدم وابستگی در مواد غذایی. هرودوت مورخ معروف یونان میگوید دره کارون انبار غله جهان بوده اگر با اعتراف این دانشمند و مورخ بیگانه دره کارون توانسته جوابگوی غذای مردم جهان باشد چرا 7 سال از انقلاب ما میگذرد و هنوز واردات غذایی ما اقلام بسیار بالایی را تشکیل میدهد. شایسته است وزارت محترم کشاورزی هیأتی را تعیین کند و به نقاط کشور سرکشی کنند، ببینند چه تخریبهایی وجود دارد. برای نمونه شرکت جنوب سدی بر رودخانه اجیرب حدود چهل سال پیش زده ظاهراً هزینهای را که کرده با گرفتن حقوقی که از زارعان به عنوان آب گرفته و ... رئیس ـ وقتتان تمام است. اگر میخواهید سه دقیقه از وقتتان را به کسی بدهید تمام است. فارغ ـ با عرض معذرت. یک جملهای را عرض کنم و رفع زحمت کنم بنابراین شایسته است بروند ببینند چه زمینهایی در اثر بیتوجهی آنجا باتلاق شده و از حیز انتفاع ساقط گردیده. درخواست من این است که انشاءالله وزارت کشاورزی در این زمینه اقدام سریع بکنند. از وزارت محترم دفاع ملی میخواهم که یک فروند هلیکوپتر در اختیار فرمانداری شهرستان دزفول قرار بدهند تا برای پیدا کردن نقشه راه نزدیک میانکوه از آن استفاده شود. از وزارت محترم آموزش و پرورش میخواهم که حدود 600 نفر دانشآموز از جبهه برگشته را در امر امتحان سوم توجهی به آنها بکنند و انشاءالله بار دیگر از آنها امتحان بگیرند و از این حق مسلم آنها را محروم نکنند. والسلام علیکم و رحمهالله. منشی ـ سه دقیقه بقیه وقتشان را به آقای اشرفیاصفهانی دادهاند. رئیس ـ آقای اشرفیاصفهانی بفرمائید. اشرفی اصفهانی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. قالالله الحکیم فی کتابه: اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم. ضمن تشکر از برادر عزیزمان جناب آقای فارغ و سلام و درود بر امام امت و رزمندگان عزیز اسلام و امید امام و امت فقیه عالیقدر. من در ارتباط با دو سه موضوع لازم دانستم که دو سه دقیقه وقت گرانقدر نمایندگان محترم را اشغال کنم. موضوع اول نقش رهبری امام امت است که بر همگان روشن و آشکار است و همه ما میدانیم انقلاب ما مرهون رهبریهای خردمندانه امام امت است که باید برای به ثمر رسانیدن انقلابمان گوش به فرمان امام امت باشیم. برای این راه شخصیتهای ارزشمندی را ما دادهایم همچون شهدای محراب و مطهری و بهشتی و رجایی و باهنر و شخصیتهای دیگر. در این رابطه لازم میدانم چند نکته را عرض کنم. نکته اول اینکه کسانیکه در ارتباط با پیروزی انقلاب و نقش رهبری امام و ولایت فقیه نقش بسزایی را داشتهاند حق آنان باید بعد از شهادت هم ملاحظه شود. متأسفانه در ارتباط با سالگرد شهادت شهید محراب اشرفیاصفهانی مصاحبهای با ریاست محترم مجلس شورای اسلامی و مصاحبهای با ریاست محترم جمهوری اسلامی انجام گرفت و علیرغم توصیه ریاست محترم مجلس مبنی بر پخش این دو مصاحبه به مناسبت سالگرد آن شهید بزرگوار صداوسیما پخش نکرد. حتی در ارتباط با مراسم سالگرد آن شهید در باختران و اصفهان و خمینیشهر که مراسم بسیار باشکوهی بود جمع کثیری از ائمه جمعه تشیع و تسنن شرکت داشتند، نمایندگان محترم مجلس تشریف داشتند با تلاش بسیار زیادی بعد از 24 ساعت از گذشت مراسم صداوسیما یک جمله مختصر فقط نقل کرد و با بیتفاوتی از این معنا گذشت. من لازم دانستم که ضمن توضیح این مطلب که چرا توجه به تذکر ریاست محترم مجلس و عضو محترم سرپرستی صداوسیما نشد، در این رابطه باید نمایندگان محترم هم این موضوع را پیگیری کنند. اما مسأله دوم در رابطه با کابینه دولت است. همان طوریکه برادران انشاءالله در روزهای آینده برای رأی به کابینه دولت باید خود را آماده کنند به این موضوع هم باید توجه داشته باشیم آنچه که باعث این شد که در دوره قبل، در دوره دولت مهندس موسوی ... (رئیس ـ وقتتان تمام است) متأسفانه حملاتی به ایشان شد بر اثر ضعف بعضی از وزراء بود و یا اینکه احیاناً با ایشان همآهنگ نبودند. این موضوع باید در ارتباط با انتخاب مجدد وزراء و رأی نمایندگان کاملاً ملاحظه شود. خدای نکرده مبادا ما باز چهار سال متوالی برای این معنا مشکلاتی را متحمل شویم و خودمان به دولت و به وزراء تذکر دهیم و حال اینکه در ابتدا مسأله انتخاب وزراء را توجه نکرده باشیم. من لازم میدانم که این موضوع مهم را برادران توجه کنند انشاءالله در انتخاب وزراء صالح، متعهد، دلسوز و فداکار و انقلابی در خط امام و دلسوز مستضعفان تمام مسائلی که در این معیارها باید لحاظ شود انشاءالل درنظر گرفته شود و آن کسانیکه عامل ضعف در دولت مهندس موسوی بودند آنها باید در این کابینه راه پیدا نکنند. (رئیس ـ وقت تمام است الان حدود 6 دقیقه صحبت کردهاید). با تشکر از جناب آقای رفسنجانی من لازم میدانم یک جملهای را هم عرض کنم و آن تشکر از عموم ملت ایران که در سالگرد شهادت شهید محراب مخصوصاً در باختران و اصفهان امت حزباللهی و انقلابی ایران حضور پیدا کردند مخصوصاً از نمایندگان محترم مجلس، ائمه جمعه و همه ارگانها و شخصیتها تشکر صمیمانه میکنم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. منشی ـ آقای یونس محمدی بفرمائید. یونس محمدی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام بر امام زمان و برنایب بر حقش امام امت که همواره با رهنمودهای حیاتبخش خویش ما را به صراط مستقیم سعادت راهنمایی میکنند. و با درود به شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین و آوارگان جنگ تحمیلی. پنج سال پیش در چنین روزهایی دشمنان انقلاب اسلامی برای نابودی انقلاب توطئه بزرگی را چیدند و با نیرویی عظیم به شهرهای مرزی کشور اسلامی ما حمله کردند. مرزنشینان دلیر با سلاح خون به مقابله به متجاوزین پرداختند و تانکهای صدامیان کافر با عبور از روی اجساد پاکشان وجب به وجب خاک میهن اسلامی ما را تصرف کردند. در خرمشهر اهالی شرافتمند این شهر قهرمان با تکیه بر نیروی ایمان ایستادند و حماسههای زیبایی از مقاومت و عشق و ایثار را بر صفحات تاریخ خونبار انقلاب ما نگاشتند و درس استقامت و پایداری در راه هدف را به تمام ملتهای مستضعف آموختند و استقامت ملتی مظلوم در برابر متجاوز حیوان صفت را به نمایش گذاشتند در خرمشهر جنگ تن با تانک بود و مردم مسلمان این شهر مظلوم با استفاده از ژـ3 و سهراهی و کوکتل مولوتف چهار بار دشمن را شکست دادند و تحقیر کردند. نبرد قهرمانانه مردم که باید در تاریخ ثبت گردد نبردی بیسابقه در طول تاریخ بود و خرمشهر بر اثر نرسیدن تجهیزات نظامی سنگین در زیر باران آتش دشمن ایستاد و در چهارم آبان 1359 مظلومانه شهید شد. درود خدا بر ارواح طیبه تمام شهدای اسلام به خصوص بر کسانیکه با دست خالی و با ایمان قوی در خرمشهر ایستادند و شربت شهادت نوشیدند. پس از سقوط داستان غمانگیز و مصیبتبار آوارگی مردم آغاز شد «فالذین هاجروا و اخرجوا من دیار هم و اوذوافی سبیلی» مردم با دست خالی و با پای برهنه دهها کیلومتر راه را با پای پیاده یا با لنج و سایر وسایل نقلیه طی میکردند و مصیبها و ناراحتیهای طاقتفرسایی را تحمل کردند و هماکنون اردوگاههای آوارگان جنگ کلاسهای صبر و استقامت و ایثار هستند و من از تاریخنویسان و مسؤولین محترم مملکت تقاضا دارم که مسأله آوارگان را در کنار جنگ قرار دهند. در آستانه تشکیل دولت جدیدی هستیم. از برادران ارجمند جناب آقای رئیسجمهور و جناب آقای نخستوزیر از طرف مردم خواهانم که دولتی مکتبی و هماهنگ با اسلام و انقلابی و در خط امام و دارای طرح و برنامه عملی، متقی و متواضع در برابر خواستههای برحق مردم و حلال مشکلات جامعه و ایجادکننده وحدت بین تمام اقشار ملت مسلمان و قوی و نیرومند و ضدکاغذبازی و باندبازی و عامل به قوانین مجلس شورای اسلامی معرفی کنند و مجلس نیز با دقت همیشگی بتواند انتخاب کند و رأی دهد. اما انتظار مردم در این برهه از زمان با شناخت کاملی که از اوضاع جهان و فتنه فتنهگران و توطئههای دشمنان دارند در حد امکان باید برآورده شود. همچنانکه امام عزیز فرموده: اصلیترین مسأله کشور ما جنگ است و باید تمام برنامهها و امکانات و نیروها برای پیروزی رزمندگان اسلام بر نوکران استعمار بسیج گردد تا انشاءالله پس از پیروزی در آن جبهه در جبهههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی پیروز شویم. دولت باید جذب با ضابطه را جانشین دفع بیضابطه کند. زیرا جذب و دفع نیروها بدون ضابطه و مقررات ضرر بزرگی برای جامعه اسلامی ما است مشکل مسکن ک عظیمترین مشکل جامعه است و مردم بر اثر ستم دوران ستمشاهی به آن مبتلا هستند مشکل اشتغال نیروهای عظیم جوان باید حل شود زیرا مسأله بیکاری اساس مفاسد دیگر است. اما به عنوان نماینده مردم جنگزده و آواره از تمام مسؤولین محترم مملکت تقاضا دارم که همچنانکه جنگ را در رأس امور میدانند باید توابع جنگ که عبارت از یک میلیون انسان جنگزده است و تمام هستی و مایملک و دسترنج سالها زحمت خویش را در راه انقلاب اسلامی از دستدادهاند و با صبر و شکیبایی غیرقابل وصفی در برابر تمام شدائد و مشکلات ایستادهاند باید این مسأله نیز در رأس دیگر امور باشد. از ریاست محترم جمهور و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و جناب آقای نخستوزیر تقاضا دارم که دیداری از اردوگاههای آوارگان جنگ تحمیلی این سنگرهای صبر و استقامت به عمل آورند یا اینکه نمایندگانی از طرف خویش بفرستند تا از نزدیک مشکلات فراوان و عظمت روح این عزیزان را نظارهگر باشند این بزرگترین خواسته و توقع مردم شرافتمند میباشد و جناب آقای موسوی نخستوزیر محترم در هنگام معرفی وزارء محترم برنامه دولت برای حل مشکلات آوارگان را بیان کند. حل نشدن اکثر مشکلات آنها به این دلیل بوده که آنها را موقتی فرض کردهاند و دولت برنامه و نظارتی بر کارهای بنیاد امور جنگزدگان نداشته و بدون دخالت هیأت دولت و نظارت مستقیم و دادن امکانات ضروری و لازم نمیتوان امیدی به حل مشکلات داشت. هفته جنگ میگذرد و یادی از آورگان به میان نمیآید. روز ششم هفته جنگ روز ایثارگران نامیده میشود. از خانوادههای محترم شهداء و اسراء و جانبازان و مفقودن تجلیل میشود ولی آوارگان که تمام هستی خود را نثار انقلاب اسلامی کردهاند به بوته فراموشی سپرده میشوند. (رئیس ـ وقتتان تمام است) اما سخنم با برادر عزیز جناب آقای سرحدیزاده یا هر برادری که میخواهد مسؤولیت وزارت کار و امور اجتماعی را به عهده بگیرد. طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی یکی از سازمانهای تابعه این وزارتخانه بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی است که این سازمان با جماد و نبات کار ندارد بلکه عدهای از انسانهای شرافتمند جامعه را تحت حمایت و پوشش دارد که ضربههای روحی و معنوی و ضررهای مادی فراوانی را بر اثر ظلم ابرقدرتهای ستمگر شرق و غرب متحمل شدهاند. در توجیه الحاق بنیاد به وزارت کار گفته شد که وزیر محترم وقت بیشتری برای نظارت و سرکشی به بنیاد خواهد داشت و به خصوص در جهت حل مشکل اشتغال آوارگان میتواند مؤثر باشد. برادر عزیزی که میخواهد رأی اعتماد از مجلس محترم بگیرد. باید برنامه صحیح و عملی درباره یک میلیون انسان آواره داشته باشد و در مجلس بیان کند. مجلس شورای اسلامی در سال جاری 78 میلیارد ریال به عنوان بودجه بنیاد تصویب کرد که 15 میلیارد آن از محل تبصره 3 برای اشتغال و 20 میلیارد برای مسکن و 38 میلیارد برای جیره و مستمری که به هر نفر جنگزده بیکار یا از کارافتاده باید /4500 ریال پرداخت گردد. برادر محترمی که میخواهد وزیر کار شود (رئیس ـ وقتتان تمام است) اجازه بدهید دو کلمه دیگر هم عرض کنم. باید در برابر این بودجه به مجلس پاسخ بگوید که برای کار و مسکن چه برنامهای ریخته شده؟ و آیا این بودجه تا آخر سال جذب خواهد شد و یا برخواهد گشت؟ وزیر محترم کار باید بنیاد را طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی اداره کند. شورایعالی بنیاد باید تشکیل گردد و وظایف مندرج در قانون را عمل کند. شورا باید خطمشی را معین و برنامههای بنیاد را تصویب بکند متأسفانه به قانون بنیاد مصوب مجلس شورای اسلامی عمل نمیشود و شورا تاکنون تشکیل نگردیده. وزیر محترم کار باید طبق قانون فردی را به سرپرستی بنیاد بگمارد یا با مشورت تمام نمایندگان مناطق جنگزده که متأسفانه هیچیک از کارهای فوق انجام نگرفته. تمام عملکردهای چند ماهه اخیر بدون وجود شورا بوده و بنابراین باید مجدداً بررسی گردند. در این مدت فقط به عزل و نصبها توجه شده که اکثراً بدون ضابطه و مقررات انجام گرفته و بعضی از نیروهای مخلص و فعال را دفع کردهاند و باعث بدبینی و یأس مهاجرین شدهاند و من از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تقاضا میکنم نمایندهای را به اراک و محلات و دلیجان و بوشهر اعزام کنند تا شاهد ناراحتی عمیق مهاجرین باشند. والسلام علیکم و رحمهالله. 4ـ تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائ کشور به وسلیه آقای رئیس رئیس ـ تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور. آقای شاهرودی نماینده داراب به وزارت برنامه و بودجه و به وزارت راه درخصوص راهاندازی شرکت رامیان به صداوسیما درخصوص اصلاح تصویر سیمای داراب، به وزارت جهادسازندگی در مورد اتمام جاده آبشور، حاجیآباد به ایزد خواست تذکر دادهاند. آقای صدر طباطبائی نماینده یزد به وزارتخانههای صنایع سنگین و برنامه و بودجه در مورد تحویل اتوبوس به شهرداری یزد تذکر دادهاند. آقای سیدحسین قاضیزاده هاشمی نماینده فریمان احمدآباد و سرخس به وزارت در مورد تسریع در احداث و عملیات پلسازی جاده فریمان ـ اسدآباد تذکر دادهاند. آقای رهبرپور نماینده تویسرکان به وزارت نیرو درخصوص تسریع در تکمیل و اتمام پرژه آبرسانی شهرستان تویسرکان تذکر دادهاند. آقای لطفی نماینده ایلام به وزارت برنامه و بودجه درخصوص بودجه بازسازی ایلام، به وزارت صنایع در مورد تأمین سیمان کیسهای مورد نیاز بازسازی ایلام تذکر دادهاند. نمایندگان استان فارس به وزارت برنامه و بودجه در مورد توجه به ضوابط و رعایت عدالت در تقسیم اعتبارات استانها تذکر دادهاند. آقای اکرمی نماینده سمنان به مسؤولان خدمت وظیفه عمومی هیأت بررسی معافیتهای پزشکی درخصوص دقت بیشتر در مسأله معافیت تذکر دادهاند. آقای شیرزادی نماینده قصرشیرین، گیلانغرب، پلذهاب به وزارت نیرو در مورد برق سرمستگواور، به وزارت کشور در مورد تأسیس بخشداری در منطقه گواور، به وزارتخانه جهادسازندگی و نیرو در مورد آب آشامیدنی روستاهای منطقه گیلانغرب، به وزارت جهادسازندگی در مورد جلوگیری از حیف و میل بیتالمال در جهادسازندگی گیلانغرب به شورایعالی قضائی در مورد رسیدگی دقیق به پرونده بخشدار اسبق گیلانغرب تذکر دادهاند. آقای صفری نماینده دماوند و فیروزکوه تشکر دارند از فعالیتهای فرانداری منطقه و استانداری تهران و در مورد تأمین حلب شیروانی تذکر دادهاند. آقای خاوری نماینده لنگرود به وزارت کشاورزی در مورد رسیدگی به وضع دامداری اوشیان، به وزارت برنامه و بودجه در مورد اختصاص بودجه به کارهای نیمهتمام لنگرود، به وزارت علوم در مورد رسیدگی به وضع گزینش دانشجویان منطقه تذکر دادهاند. 5 ـ دنباله بحث پیرامون طرح قانونی مطبوعات رئیس ـ دستور را شروع کنید. منشی ـ دستور، دنباله رسیدگی به طرح قانونی مطبوعات ماده 7 بند 3. پیشنهاد حذف رأی نیاورد پیشنهاد اصلاحی حالا باید مطرح بشود. مخبر کمیسیون پیشنهادشان را مطرح کنند. اسماعیل شوشتری (مخبر کمیسیون قضائی) ـ پیشنهاد کمیسیون قضائی در اینجا مطرح است که در بند 3 کمیسیون قضائی پیشنهاد کرده بند 3 به این شکل دربیاید: «ترویج و تبلیغ اسراف و تبذیر». هراتی ـ آقا رأی بگیرید. رئیس ـ آقایان توجه بفرمائید ما خواهش میکنیم که ببینید یک کتابچهای ما پیشنهاد داریم. اولاً برای اینکه پیشنهادها تکراری است و شبیه به هم است مطرح نکنید و ثانیاً مختصر صحبت بکنید که به جایی برسیم این هنوز خیلی کار دارد. هراتی ـ آقای هاشمی! روی این بحث شده فقط رأی بگیریم. رئیس ـ نه، مخالف دارد. مطرح بشود. اسماعیل شوشتری (مخبر کمیسیون قضائی) ـ در مورد پیشنهاد قبلی نمایندگان محترم توجه دارند و همچنین پیشنهادات حذفی که در برخی از قسمتهای این بند رسیده، صحبت شده. یکی از مسائلی که مورد مخالف بعضی از نمایندگان محترم بود، مسأله لهو و لغو و تجملپرستی بود و این عنوان را مطالبش را بیان کردند که آمدنش در قانون، آن هم تحت این بند مشکلاتی به وجود میآورد. همچنین پیشنهاد حذف: «و کوشش در راه مصرفی کردن جامعه و ترویج کالاهای خارجی» باز پیشنهاد حذف این جمله را هم نمایندگان محترم دادهاند. در زمینه مطالبی که در بند پیشنهادی کمیسیون ارشاد مطرح است آنچه که مهم است و مطبوعات باید از آن پرهیز بکنند و قانون ممنوع میکند: «تبلیغ و ترویج، اسراف و تبذیر است» عنوان اسراف و تبذیر مشخص است «تبلیغ و ترویج، اسراف و تبذیر» هم مطبوعات نباید داشته باشند. اما آن طرف قضیه ذیل بند را شما دقت بفرمائید: «کوشش در راه مصرفی کردن جامعه و ترویج کالاهای خارجی» این یک عنوانی است کشدار و قابل بحث، که اساساً کوشش در راه مصرفی کردن جامعه به چه نحو است؟ مرزش مشخص نیست، حدودش مشخص نیست. و همچنین ترویج کالاهای خارجی در اینجا مقصود کدام کالاها است، چه نوع کالاهائی است آن هم از کدام کالاهای خارجی؟ در زمینه «لهوولغو» هم که چون مطالب را گفتند، من عرض نمیکنم. بنابراین پیشنهاد کمیسیون قضائی عبارت از این است که این بند به این جمله مبدل شود: «تبلیغ و ترویج، اسراف و تبذیر» همین مقدار هم کافی است و رساننده مطلب خواهد بود. منشی ـ مخالف آقای موحدی ساوجی. موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، این پیشنهاد کمیسیون قضائی تقریباً همان حذف بند میشود و کل این بند 3 در واقع آن که به نظر ما مجمل است و مبین نیست و اشکال دارد و از نظر قانونی نمیشود ذکر بشود «و کوشش در راه مصرفی کردن جامعه» همینطور «ترویج کالاهای خارجی است» که این قسمت در واقع چون هیچ بیان و تعریف مشخصی از آن نشده و یقیناً مراد کمیسیون محترم ارشاد هم این نبوده که هیچ نوعی کالاهای خارجی از هیچ کشوری حتی اگر کشور اسلامی باشد و ترویج آن ضرر به خودکفائی و کالاهای داخلی هم نزند در این صورت باز هم ممنوع باشد. یقیناً کمیسیون ارشاد چنین منظوری نداشته، اما نتوانسته منظور خودش را در قالب الفاظ روشنی بیان بکند. چون نتوانسته در قالب الفاظ روشنی بیان بکند بنابراین، این قسمت اخیر به نظر ما باید حذف بشود. «هم کوشش در راه مصرفی کردن جامعه، هم ترویج کالاهای خارجی» کلاً گفته ممنوع است، هیچ منعی شرعاً و عقلاً نمیتواند داشته باشد آنجائی که ضربهای به اقتصاد ما نزد. ولی آن قسمت اول که آقایان میگویند حذف بشود مثلاً «تبلیغ و ترویج لهو و لغو و تجملپرستی» خوب این مسأله روشنی است کمیسیون قضائی موافق است که «تبلیغ و ترویج و اسراف و تبذیر» باشد، با اینکه در واقع تبذیر هم یک نوع اسرافی است تبذیر در واقع بخشندگی که در بخشندگی اسراف بشود همان کلمه «اسراف» به تنهائی هم باشد «تبذیر» را هم شامل میشود. ولی در عین حال من میخواهم عرض بکنم که مسأله «لهوولغو» این در فرهنگ اسلام عنوان شده و برای این احکام و مفاهیمی دارد و اینکه مثلاً بعضی از آقایان میگویند که آقا خوب «لغو» چیست؟ مثلاً لغو چیست؟ خوب در قرآن کریم و در فقه آمده درباره غنا هم این مسأله مطرح است، در موسیقی هم مطرح است اینها یک مطالبی است که مصادیق و مفاهیمش به عرف موکول شده مانند موسیقی یا غنائی است که مثلاً حرام است حالا کدام نوعش هست هرچیزی را که عرف در واقع جزو چیزهائی بداند که مربوط به مجالس غیراسلامی، مجالس منکرات، فحشاء و آن قشرهای آنچنانی است میگوید خوب این در رابطه آنها است و اشکال دارد و به نظر ما اصل بند 3 تا «اسراف و تبذیر» باید باشد: «تبلیغ و ترویج و لهو و لغو و تجملپرستی» هم این روزنامهها و مطبوعات نباید داشته باشند و خیلی از کشورها در واقع مهمترین عامل فسادشان همین مطبوعاتی است که توجه نمیکنند و در رابطه با «لهو یا لغو یا تجملپرستی» که ممکن است بیشتر خدای نکرده البته الان مراعات میشود اما ممکن است در آینده مراعات نشود. پس اینها باید در قانون مطبوعات باشد. رئیس ـ آقای بیات موافق. اسدالله بیات ـ بسماللهالرحمنالرحیم. با کمال خوشوقتی برادرمان آقای موحدی خودشان هم قبول کردند از «و پوشش تا آخر ...» عبارت مقاله نویسی است نه عبارت قانون نویسی. بنابراین خواهی نخواهی این عبارت باید حذف بشود چون موافق و مخالف هم خودشان قبول کردند تنها جملهای که مورد اختلاف است مسأله «تبلیغ و ترویج، لهو و لغو و تجملپرستی است» راجع به «اسراف و تبذیر» هم که بحثی نیست چون هم کمیسیون قضائی قبول دارد و هم کمیسیون ارشاد قبول دارد. راجع به «لهو و لغو» برادرمان جناب آقای موحدی باید عنات کنند «لهو و لغو» «بما هو عرف عام» تشخیصش در این رابطه نمیتواند حجیت داشته باشد. جهتش عبارت از این است که فقها در رابطه با «لهو و لغو» اختلاف دارند. موارد قدر متیقن داریم اگر بنا بشود در اینجا مواردی داریم مشکوک است و یقیناً ادله حرمت «لهو و لغو» آنجاها را نمیگیرد. ما تنها جائی که میتوانیم بگوئیم یقیناً حرام است موارد قدر متیقن «لهو و لغو» است و این را شما نمیتوانید شخصاً در قانون بیاورید و اگر هم نیاورید طبیعی است که همان اشکالی که عزیزان مکرر گفتند که یک کلمه کشداری است و طبیعی است که تفسیرها و برداشتها مختلف میشود. آقایان ممکن است چیزی را «لغو» تلقی بکنند ولی یک فرد دیگر آن را لغو یا لهو تلقی نکند. بنابراین اعتقاد من عبارت از این است که همان پیشنهاد کمیسیون قضائی خوب است و مسأله لهو و لغو چون موارد مشکوک دارد، موارد متیقن دارد، اگر درست قیودی بیاورید این موارد قدر متیقن را بگیرد ما هیچ دعوا نداریم و اختلاف هم نداریم. ولی فرض این است که این جوری نیست و شما در اینجا نیاوردهاید. اعتقاد من این است که همان پیشنهاد کمیسیون قضائی خوب است و بقیه مشکلات اجرایی ایجاد میکند و خود برادرمان آقای موحدی هم مقداری از این مسأله و مطلب را قبول داشتند. رئیس ـ دولت؟ (موسوی لاری (معاون وزارت ارشاد) ـ ما با نظر کمیسیون قضائی موافقیم) دولت با نظر کمیسیون قضائی موافق است. منشی ـ آقای نظری بفرمائید. نظری منفرد (مخبر کمیسیون ارشاد) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. این پیشنهاد همان پیشنهاد آقای پناهنده هست که به طور کلی حذف بند بود و مطالب را ما در جلسه گذشته بیان کردیم. این واژههائی که در این بند به کار رفته تمامش لهو، لغو، تجملپرستی، مصرفی کردن جامعه همه اینها تمامش (اسراف و تبذیر) ریشه اسلامی دارد اینطور نیست که ریشه اسلامی نداشته باشد. و ما واقعاً اگر بخواهیم به مرز خودکفائی برسیم و یک اقتصاد خوبی داشته باشیم باید با اینها مبارزه بکنیم. با تجملپرستی، مصرفی کردن جامعه، ترویج کالاهای خارجی باید با اینها مبارزه بکنیم. برادرمان آقای بیات روی کلمات «لهو و لغو» اشکال داشتند که درست است اینها یک مفاهیم اسلامی است، لکن اینها مفاهیمی است که پیش عرف خیلی واضح نیست برخلاف اسراف و تبذیر. نظرشان این بود و فقها در مقدار این مفاهیم قدر متیقن گرفتند و در بعضی از موارد هم شبهه هست. من میخواهم عرض کنم این شبهه مفهومی در بیشتر واژهها هست. ما دیگر شاید لغتی از لغت «آب» روشنتر نداشته باشیم. این هم یک قدر متیقنی دارد و در بعضی از موارد، مورد اشتباه است. واقعاً انسان نمیداند بگوید اطلاق آب بر آن میشود یا نمیشود؟ به هرحال اگر ما این را بخواهیم اشکال بکنیم در بیشتر واژهها میشود این شبهه را کرد که این در بعضی از مصادیقش شک است که این مصداق هست یا نه؟ یا مفهوم را ما درست نمیتوانیم بفهمیم این اشکال وارد نیست و الا اگر این اشکال باشد در اسراف هم این اشکال میآید، در تبذیر هم این اشکال میآید. بنابراین کمیسیون با حذف این بند پیشنهاد کمیسیون قضائی مخالف است. رئیس ـ بسیارخوب میخواهیم رأی بگیریم الان رقم نداریم مردم ما یادشان باشد بعداً ما اسامی نمایندگانی که میخوانیم موقع رأیگیری تشریف نداشتند بپرسند از نمایندگانشان آن موقع کجا تشریف برده بودند؟ یکی از نمایندگان ـ آقای هاشمی! هر چهقدر اسامی را میخوانید باز فایده ندارد. رئیس ـ به هر حال ما نمیدانیم نماینده وقتی جلسه علنی هست چه کار دیگری میتواند انجام بدهد. یعنی خلاف شرع میکنند این آقایانی که الان نیستند و هرجا که هستند دارند گناه میکنند. دلیلی ندارد. ما الان نزدیک 180 نفر در جلسه نشستهایم به خاطر سه چهار نفر که نیستند، نمیتوانیم رأی بگیریم. احمد کاشانی ـ چیزهائی هست مردم بپرسند که به این چیزها نمیرسد. یکی از نمایندگان ـ اگر یک خرده برخورد جدی باشد دیگر اینطوری نمیکنند و خودشان را شرعی هم درست میکنند. رئیس ـ نمیتوانند درست بکنند، خلاف شرع است یعنی اینها دارند حقوق میگیرند، از مردمشان رأی گرفتهاند که بیایند کار مجلس را انجام بدهند. هر کاری غیر از این موقع جلسه علنی، خلاف شرع است. این جلسه علنی وقت ما است مال این کار است و برای این کار باید آقایان باشند. آن وقتی که اعلام میکنیم هیچ کس حق ندارد، مگر با اجازه رئیس و مسؤول مرخصی که میتواند بیرون برود. والا باید اینجا بنشینند، گوش بدهند و نظر بدهند. مردم به شما رأی دادهاند که بیائید اینجا روی مصالحشان حرف بزنید نه اینکه بیرون تشریف ببرید. یکی از نمایندگان ـ آقای هاشمی! آن عدهای که نیستند باید اسامی آنها خوانده بشود. رئیس ـ بلی، اسامی آنها را میخوانیم و آقایانی که در موقع رأیگیری نیستند، اسامی آنها خوانده میشود که مردم بفهمند اینجور نمیشود /180 نفر حضور دارند، پیشنهاد کمیسیون قضائی به جای عبارتی که در گزارش کمیسیون ارشاد آمده، مطرح است عبارت پیشنهاد کمیسیون قضائی در بند 3 را بخوانید. منشی ـ «تبلیغ و ترویج، اسراف و تبذیر». رئیس ـ که این دو سه کلمه به جای آن بند 3 که قبلاً رویش بحث بود بیاید. نمایندگانی که با این اصلاحیه موافقند قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد. باز آقایان مراعات اختصار را بفرمایند بحثها دارد خیلی طولانی میشود. پیشنهاد بعدی را بفرمائید. منشی ـ آقایان پناهنده و جهانگیری پیشنهاد حذف بند 4 را دادهاند. پناهنده ـ بسماللهالرحمنالرحیم، بند 4 این است: «ایجاد اختلاف ما بین اقشار جامعه به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی» شاید یک عدهای بگویند یعنی چه مخالفت با این جمله. ببینید ما داریم قانون مینویسیم. شعار نمیخواهیم بدهیم، مسأله موعظه همه نیست، قانون است یعنی دقیقاً کلمه کلمه و جمله جمله رویش حساب میشود. این ایجاد اختلاف را من سؤال میکنم یعنی چه؟ میگوئید یعنی اگر مثلاً روزنامهای یک نفر از یک وزیری یا از دولت یا از یک ارگانی، یک انتقادی کرد، طبعاً یک عده طرفدار او هستند، یک عده هم مخالف او، بعد هم آن طرف هم آمد از خودش دفاع کرد. در روزنامه یک دفاعیه نوشت که خیر این انتقادی که از من کردهاید به این دلیلبه این دلیل درست نیست. من سؤالم این است که آیا این ایجاد اختلاف هست یا نیست؟ اگر میگوئید نیست که این خلاف واقع است. یعنی من میگویم آقا فلان وزیر، فلان عیب را دارد و فلان کار را کرده یا میآیم در مجلس اصلاً سؤال مطرح میکنم استیضاح میکنم و اینها در روزنامهها منعکس میشود طبعاً به وزیر و دستگاه وزیر برمیخورد. یک عده طرفدار دارد. یک عده هم مخالفش هستند. آنها میگویند خیر شما اشتباه گفتید. آن نظریهاش را منعکس میکند، این هم نظریهاش را منعکس میکند این ایجاد اختلاف هست یا نیست؟ اگر میگوئید ایجاد اختلاف نیست که این خلاف واقع است. اگر بگوئید ایجاد اختلاف هست ولی نباید منعکس بشود، پس دیگر در روزنامه را ببنیدید. بدترین سانسورها را درباره روزنامه با این جمله میشود اعمال کرد. «ایجاد اختلاف در بین اقشار جامعه» این یک معنای عامی است. نگفته چه نوع اختلافی؟ ما اختلاف نظر و اختلاف سلیقه داریم، اختلاف دینی و مذهبی هم داریم. اینجا نگفته چه نوع اختلافی؟ اگر گفته بود اختلافی که حرام باشد، یعنی فساد بین دو نفر. فساد بین دو گروه «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» اگر این جوری بود یک عبارتی بود که این مطلب را میرساند که حرف خوبی بود. اما به صرف ایجاد اختلاف اعم از اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اگر قرار باشد اختلاف نظرها و اختلاف سلیقهها هم در روزنامه و در مطبوعات منعکس نشود که خوب روزنامهها میشوند یک چیز بسته شده کنترل شده سانسور شده که یک خبری را مثلاً شب رادیو تلویزیون عین جملاتی را میگویند و عین همان جملات هم در روزنامهها منعکس میشود در این روزنامه در آن روزنامه که هرکس اینها را نگاه بکند میگوید مثل اینکه همه اینها از یک جائی دیکته شدهاند برای اینکه یک حرفش کم و زیاد نیست. اگر کسی بخواهد یک جمله زیادتر بگوید یا کمتر بگوید میگویند این اظهارنظر است و ایجاد اختلاف کردند. و اختلاف در بین جامعه نیندازند. تا شما میخواهید که نظرها و سلیقههای مردم در روزنامهها باز بشود و در دلشان عقده نشود و همانطور که قانون اساسی میگوید مطبوعات آزاد باشد این قدر قید و بند به این قانون مطبوعات نزنیم. یا میخواهید نه، مرتب با این قید و بندها کنترل کنید، کنترل کنید تا به آنجا برسد که اگر یک کسی یک اظهارنظر مخالفی دارد، نتواند در روزنامه منعکس بکند، چه کار میکند؟ بعد میرود در خارج رادیو درست میکند و چه بسا آنجا میگوید که بابا اختناق هست، سانسور هست، البته اکثرش دروغ میگویند، اکثرش غرضورزی است. ولی احتمالاً یک مورد، دو مورد هم گیر میآورد و روی آن مانور میدهد. یا اینکه یک عدهای که در داخل هستند وقتی نتوانند اظهارنظر بکنند و نظرشان را در روزنامه منعکس بکنند ولو نظر مخرب هم نیست، خلاف آن مشی دولت است. مثلاً میگوید: «کیفیت توزیع کالا صحیح نیست» و وزیر هم میگوید خیر صحیح است و ما غیر از این چارهای نداریم. یا میگوید فلان جا فلان معاملهای که با خارج کردهاید، ضرر داشته. آن یکی میگوید خیر ضرر نداشته. اگر بخواهد این اظهارنظرها در روزنامه منعکس نشود دیگر روزنامهای اصلاً معنا ندارد، در دل مردم عقده میشود و مردم ضد انقلاب میشوند. ایجاد اختلاف یعنی چه؟ ایجاد اختلاف اعم است. (خلاصه عرض بنده این است). ایجاد اختلاف اعم از این است که یک ایجاد اختلافی بشود که مخرب باشد، به نظام ضرر بزند، این بلی، ممنوع است. ولی این عبارت اعم است. با این عبارت بعداً هزار جور سوءاستفاده میشود. یعنی آن کسانی که متولی مطبوعات هستند هرجا یک اظهارنظر، یک اظهار سلیقهای در یک روزنامهای شده، میگوید آقا بند 4 از ماده 7 میگوید که: ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه نکنید. شما ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه کردید. پس در روزنامهتان را میبندیم. و این عباراتش خلاصه خیلی قشنگ است ولی بعداً میتوانند از آن خیلی سوءاستفاده بکنند و بنده مخالف هستم و میگویم حذف بشود والسلام. منشی ـ آقای هادی مخالف. هادی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. من مختصر عرض میکنم. این بند از بهترین مصادیقی است که باید در اینجا باشد یعنی از چیزهائی باید ما در اینجا ممنوع بکنیم و خیلی هم روشن است. من از آقای پناهنده تعجب میکنم «ایجاد اختلاف» آن مثالی که ایشان زدند که یک کسی به کیفیت توزیع کالا انتقاد دارد، اشکال دارد. این را ما نمیگوئیم «ایجاد اختلاف». اما اگر قرار باشد یک روزنامهای بیاید یک چیزی بنویسد و یک قشری را علیه قشر دیگری تحریک کند، یک صنفی را علیه صنف دیگری تحریک کند و مخصوصاً با آن ذیلش که نوشته: «به ویژه از طریق مسائل قومی و نژادی» ما در مملکت بالاخره مذاهب مختلفی داریم، اقوام مختلفی هستند، زبانهای مختلفی هستند. شما یادتان هست که یکی از روزنامهها چندی پیش یک مقالهای نوشت و در لابلای روزنامه یک تحریکی علیه یک قومیتی بود و چه مسألهای در یکی از استانهای ما به وجود آورد. این از مصادیق بارز و خیلی روشن است. من تعجب میکنم. ایجاد اختلاف هم چیزی نیست که قابل تفسیر باشد مثل: «لهو و چیزهای دیگری که ...» شما میگفتید که دو جور میشود تفسیر کرد. ایجاد اختلاف خیلی روشن است و اگر یک روزنامهای دست به این کار زد باید اصلاً جلو آن روزنامه را گرفت و آن روزنامه را متوقف کرد و در دوران انقلاب چه در گذشته که انقلابهائی بوده و چه در حال روزنامهها دست به این کار میزنند و یکی از شیوههائی که استعمارگران میآیند یک انقلابی را از بین میبرند، ایجاد اختلاف بین انقلابیون و بین جامعه و بین قومیتها است. بنابراین من با حذف این بند به شدت مخالفم. منشی ـ آقای سیدابوالفضل موسوی تبریزی موافق. سیدابوالفضل موسوی تبریزی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. من خواهش میکنم نمایندگان محترم اصلی که مربوط به مطبوعات است و مذاکراتی که درباره این اصل شده است عنایت بفرمایند و این را هم توجه بفرمایند که تمام کار مطبوعاتی که مهمترین کار مملکتی است، محورش احکام شرع است و آن دستورالعملی که شرع درباره مطبوعات و کتب و مقالات داده است. بنابراین کمیسیون قضائی در اینجا به جای بند 4 کمیسیون ارشاد یک بند 4 دیگری را پیشنهاد داده است که هم جامعتر است و هم ایجاد اختلاف بعضی از ارقامش که حرام است این که ایشان فرمودند ایجاد اختلاف مطلقاً حرام است، خیر، مطلقاً ایجاد اختلاف حرام نیست در صورتی که در دعاها داریم «اللهم فرقهم و شتتهم» دشمنان دین را اگر بین آنها ایجاد اختلاف بکنید هیچ گناهی ندارد. خود قرآن و خود ائمه هم بر این تحریص کرده است. یک عنوانی که عنوان عام از محرم الهی است «ایجاد اختلاف» یک عنوانی است محرم الهی از آن اخص است. بنابراین به اضافه آن تبعات سیاسی را که پیشنهاد دهنده محترم گفتند، این را حذف میکنیم «بند 4» کمیسیون قضائی که تصویب کرده است جامع هست، و نظر آقایان را هم در این جهت تأمین میکند. بند 4 کمیسیون قضائی این است: بند 4ـ تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب جرائم و محرمات الهی. اگر روزنامه. مجله. جریدهای بخواهد افراد را تشویق بکند به ارتکاب محرمات الهی و به ارتکاب جرائم که یکی از محرمات الهی و جرائم هم ایجاد اختلاف است. این هم شرعاً حرام است و هم قانوناً ممنوع است. این مورد را شامل هست و آن تبلیغات سیاسی را هم ندارد. چون این در کمیسیون قضائی تصویب شده است. فلذا اگر آن حذف بشود و این بند 4 کمیسیون قضائی جایگزین بشود. مناسبتر و انسب خواهد شد. منشی ـ نماینده دولت، آقای موسوی بفرمائید. موسوی لاری (معاون وزارت ارشاد) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. در رابطه با این بند، دو تا مطلب هست یکی اینکه واقعاً مطبوعات با حرفه خاصی که دارند. عاملی برای ایجاد تفرقه بین اقوام مختلفی که در کشور زندگی میکنند. نباشند و یک ممنوعیتی قائل بشویم که از ایجاد اختلاف توسط مطبوعات جلوگیری بکند. مطلب دیگری که هست، این است که دامنه این جمله «ایجاد اختلاف» آنقدر گسترده نشود که حتی به بحثهاو مناقشاتی که احیاناً به بعضی از اقشار ممکن است مربوط بشود ولی جنبه قومی و نژادی نداشته باشد. من فکر میکنم اگر مسأله به این شکل حل بشود هر دو تا مشکل را ما میتوانیم حل کرده باشیم «ایجاد اختلاف ما بین اقشار جامعه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی» یعنی آن ایجاد اختلافی که واقعاً مطبوعات باید از آن پرهیز بکنند این که اقوام و ملیتهای مختلفی که در جامعه ما زندگی میکنند علیه یکدیگر تحریص و تشویق نکنند و ایجاد اختلاف نکنند. بنابراین اگر به این شکل اصلاح بشود که من عرض کردم ما با این بند موافقیم و با حذفش مخالف هستیم، اما اگر به همین شکل کلمه «به ویژه» اگر حذف نشود آن اشکالی که عرض کردم وجود دارد و بودن این بند محضر است. منشی ـ آقای نظری مخبر کمیسیون. نظری منفرد (مخبر کمیسیون ارشاد) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. آقای پناهنده در کلماتشان بود که اختلاف مخرب نباید باشد و چون در قانون اختلاف مخرب گفته نشده است. بنابراین باید این بند حذف بشود و مطرح کردند که «اختلاف نظرها»، اصلاً قانون ناظر به اختلاف نظر نیست و ما نمیتوانیم جائی پیدا بکنیم اختلاف باشد و مخرب نباشد اصلاً اختلاف مساوی با تخریب است. بنابراین خیال میکنم این قید هم اگر اضافه بشود یک قید توضیحی بیش نباشد و اما مخالف محترم پیشنهادش این بود که پیشنهاد کمیسیون قضائی آن بند جایگزین این بشود. اصلاً آن بند یک مطلب دیگری را میرساند. آن تحریص و تشویق افراد و گروهها است به ارتکاب محرمات، غیر از مسأله ایجاد اختلاف است. والسلام علیکم. رئیس ـ 182 نفر حضور دارند پیشنهاد آقای پناهنده و یکی از آقایان دیگر این بود که ... موسوی تبریزی ـ آقای هاشمی اگر کلمه «به ویژه» را حذف بکنند من موافقم. رئیس ـ آقای پناهنده پیشنهاد کمیسیون قضائی نیست. یک پیشنهادی است آقایان که لفظ «به ویژه» حذف بشود پس همین را رأی بگیریم. پناهنده ـ با پیشنهاد کمیسیون قضائی موافقم. رئیس ـ «به ویژه» را اگر برداریم این جور میشود «ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی». موحد ساوجی ـ این منحصر میشود. رئیس ـ بلی، منحصر میشود. خیلی خوب، برای همین رأی میگیریم دیگر آقایان بحث نکنند. کسانی که با این پیشنهاد که لفظ «به ویژه» فقط حذف بشود موافق هستند قیام بفرمایند. (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. بند بعدی را بخوانید. اسماعیل شوشتری ـ بند 5 پیشنهاد کمیسیون قضائی مطرح است که در واقع بند 4 است عبارت بند 4 کمیسیون قضائی عبارت از این است. تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب جرائم و محرمات شرعی، این جایگزین بند 5 پیشنهادی کمیسیون ارشاد بشود. البته صدر بند که خوب، «تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج است». آنچه که ما پیشنهاد کردیم. «تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب جرائم و محرمات شرعی است» دلیل جایگزین شدن این پیشنهاد هم عبارت از این است اولاً در زمینه لطمهزدن به حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران ما در بند 1 داشتیم گفتیم ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند چون در بند 1 تصویب شده و یک عنوان کلی است ترویج هر مطلبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند درجش در مطبوعات ممنوع است. این تصویب هم شده است. بنابراین ما را بینیاز میکند از ذیل بند 5 که حیثیت و منافع جمهوری اسلامی در داخل و خارج باشد. اما ارتکاب اعمالی علیه امنیت، ما یک عنوان عامی آوردیم گفتیم به ارتکاب جرائم، وقتی جرائم گفتیم علیه امنیت یکی از جرائم است. بلکه بقیه موارد را هم میگیرد که در بند 5 پیشنهادی کمیسیون ارشاد نیست. ارتکاب هرگونه جرمی اگر تشویق بشود در روزنامهها ترغیب بشود ممنوع است. حالا این جرم امنیت باشد. این جرم جاسوسی باشد این جرم هر چیز دیگری باشد. مثلاً یکی از جرائم عمده جاسوسی است. اگر روزنامهها آمدند به جاسوسی علیه جمهوری اسلامی تشویق کردند. در کدام بند شما نوشتهاید ممنوع است؟ هیچ ممنوعیتی برای آن نگذاشتهاید. فقط گفتهاید تشویق در ارتکاب اعمالی علیه امنیت، امنیت هم در قوانین جزائی یک مفهوم خاصی دارد لذا وقتی ما میگوئیم ارتکاب جرائم، عنوان عامی است. خیلی از موارد را شامل میشود. و همچنین محرمات شرعی، آنچه که در شرع مقدس اسلام حرام است. روزنامهها نباید مردم را به ارتکاب محرمات شرعی تشویق و تحریص کنند. پس بنابراین پیشنهاد کمیسیون ارشاد هست میشود غیر از این موارد را هم شامل میشود. جامعتر است پیشنهاد میکنیم آن تصویب بشود. منشی ـ مخالف آقای ملکوتی. ملکوتی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. لازمه قبول کردن بیان برادرمان این است که ما کل بندهای موجود در فصل چهارم که حدود مطبوعات است. همهاش را حذف کنیم و بند پیشنهادی کمیسیون قضائی را قبول کنیم دیگر راحت هستیم، به خاطر اینکه شما انگشت روی هر کدام از این بندها بگذارید ارتکابش حرام است. «نشر مطالب الحادی» جزء محرمات است «اشاعه فحشاء و منکرات» جزء محرمات است. «فاش کردن و انتشار اسناد و دستورات مسائل محرمانه»، اینها همهاش حرام است خلاف شرع است. شما اگر میخواهید در قانوننویسی اینطوری کلی صحبت کنید مختصر و جامع صحبت کنید. بیان کرن 12 ماده جائی ندارد. در قانوننویسی هرچه بیشتر تکیه کردن به مصادیق و تبیین جزبهجز آنها از نکات مثبت یک قانون است. فقط شما این را فرمودید که این بند 5 صورت کلی بند پیشنهادی کمیسیون قضائی شاملش هست. ما میگوئیم که شامل این و دیگر بندها هست. الا اینکه هیچ موقع اثر مثبت را که تصریح به آن دارد آن بند کلی پیشنهادی کمیسیون قضائی آن اثر مثبت را ندارد. مضافاً بر این خود این واژههای منتخب از روی بررسی و مطالعه و مشورت با کارشناسها شده است. ارتکاب اعمالی مطابق منجمله از اعمال «جاسوسی» که اشاره کردید. «علیه امنیت» خواه به صورت جاسوسی باشد خواه به صورت توطئه برای مبارزه مسلحانه باشد و امثال ذلک و مفهوم امنیت غیر از حیثیت است حیثیت هم غیر از منافع جمهوری اسلامی است اینها مباین هم هستند و تصریح به اینها به صورت تنصیص ضرورت دارد. والسلام. منشی ـ موافق ـ آقای موسوی تبریزی. سیدابوالفضل موسوی تبریزی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. اولاً باید بگویم آقای ملکوتی کتابهای فقه ما را عناوین آنها را حداقل که الان انشاءالله متذکرند که در بحث عناوین، وقتی که بحث میکنند مثلاً در مکاسب محرمه وقتی که بحث میکنند میگویند عنوان فلان، عنوان فلان چندتا بعد در شرایط متقاعدین میآیند میگویند بلوغ و عقل و رشد و قدرت بر تصرف و حال آنکه با یک عنوان میشد همه اینها را عنوان کرد. چرا اینطور عنوان کردند؟ برای آنکه آن عناوین موضوعیت دارد. مسأله مکاسب محرمه یا شرایط متقاعدین هر کدام موضوعیت دارد عنوان شده است. پس بنابراین بندهای 1 تا 9 تا 10 که ایشان فرمودند به عنوان محرم الهی میشود عنوان کرد بر آنها هم شامل هست شامل هم باشد مسأله بخش الحاد خودش موضوعیت دارد باید در قانون مطبوعات بیاید بخش اشاعه فحشاء و منکرات موضوعیت دارد ولو حرام است باید در قانون مطبوعات صریحاً بیاید و ... تمام آن بخشها که در اینجا ذکر شده اینها موضوعیت دارد. والا تمام اینها را تمام محرمات الهی را میتواند آدم به یک عنوان به عنوان اضرار بگوید هرچه مضر در جامعه است هرچه ضرر دارد این معنای فقه نیست اینها موضوعیت دارد. چون موضوعیت دارد آنها که بالخصوص در شرع اسلام موضوع الحاد، اشاعه فحشاء اشاعه منکر، ترویج محرمات ترویج جرائم، ترویج و ارتکاب محرمات اینها موضوعیت دارد اینها را یکیک آوردهایم به اضافه آن مطالبی که برادرمان آقای شوشتری در توضیح گفتند شما علیه امنیت را در بند 1 که کمیسیون قضائی مطرح کرده است و پریروز تصویب کردید میماند فقط مسائل دیگری که به عنوان جرم در جامعه مطرح است. به عنوان جرم که مجازات هم دارد. بنابراین اگر مسأله را به عنوان جرم بگوئیم علاوه بر شمولی که آقای شوشتری توضیح دادند که شمولش عام است علاوه بر آنکه آنجا را هم شامل هست از این بند هم ما را بینیاز میکند و حال آنکه این بند فقط منحصر بر دوتا است برعلیه امنیت و فلان. این که ما تصویب کردیم کمیسیون قضائی تصویب کرده است. هم عنوان محفوظ است. به اضافه عناوین دیگر و هم شمولش بیشتر است. منشی ـ نماینده دولت ـ آقای موسوی (موسوی لاری ـ مخالفم) دولت هم مخالف است. کمیسیون. نظری منفرد (مخبر کمیسیون) ـ بسماللهالرحمنالرحیم، در مصوبه کمیسیون ارشاد، سه تا عناوین هست که من خواهش میکنم نمایندگان محترم توجه بفرماین «امنیت» حیثیت و «منافع جمهوری اسلامی» در داخل و خارج اینها یک عناوینی است برای ما خیلی قابل اهمیت است. ما نمیتوانیم تحت عنوان کلی عرض میشود «محرمات شرعی» اینها را ذکر بکنیم به اضافه به اینکه خوب، محرمات شرعی هم خودش قانون دارد. ما قانون مطبوعات را داریم مینویسیم و این سه تا مسأله، مسأله حیاتی برای ما است. لذا کمیسیون با حذف این و جایگزین شدن آن بند کمیسیون قضائی مخالف است. رئیس ـ دولت دیگر نظری ندارند؟ موسوی لاری ـ با پیشنهاد کمیسیون ارشاد موافق هستیم. رئیس ـ 190 نفر در جلسه حاضر هستند پیشنهاد کمیسیون قضائی را به رأی میگذاریم بخوانید. منشی ـ تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب جرائم و محرمات شرعی رئیس ـ کسانی که با این پیشنهاد موافقت دارند قیام بفرمائید (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. منشی ـ پیشنهاد آقای دهقان در بند 6 سطر اول حذف کلمه «نظامی» اس. دهقان ـ بسماللهالرحمنالرحیم، برادرها توجه دارند که «فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه علیالقاعده مطلقاً ممنوع است» اینجا قید نظامی آورده گفته «فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه نظامی»، بعدش دارد «اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی» بنابراین اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی اعم است از آنکه اول گفت، آنوقت اگر که نظامی را برنداریم فقط انتشار اسرار نظامی جرم خواهد شد. اما انتشار اسرار غیرنظامی، (حالا عرض میکنم خدمت برادرهاو خواهرها) مثلاً اگر یک کسی منتشر کند گزارشات محرمانه دیگر وزارتخانهها را یک مسؤولی رفته است از یک وزارتخانهای یک گزارشی آورده است. گزارش محرمانهای که هنوز هم نپخته است (حمیدزاده ـ مخالف) (چند نفر از نمایندگان ـ موافق) حالا توجه کنند برادرها، عرض کنم مخالفین هم انشاءالله موافق میشوند اگر یک کسی مسائل محرمانه وزارت نفت را منتشر کند اینجا هیچ نیامده است اگر یک کسی مسائل سیاست خارجی را منتشر کند مسائل محرمانه ارزی را اگر خواسته باشد منتشر کند با هیچ وسیلهای با این قانون نمیتوانیم جلوش را بگیریم الا اینکه قید نظامی زیادی هم هست بعدش دارد که اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، خوب، کسی که اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را فاش کند جلوش را میگیرد. بنابراین اگر فقط کلمه نظامی را برداریم خود نظامی در آن هست خود نظامی آمده اسرار نیروهای مسلح آمده است. آنوقت هم فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه میشود مطلقاً اعم از نظامی و غیرنظامی، اسرار سپاه، اسرار کمیتهها، اسرار مرزی، اسرار وزارت کشور مسائل افاغنه هر چیزی که جزء سر است اگر که آنرا فاش کردند جرم میشود اما اگر کلمه نظامی باشد نسبت به دیگر وزارتخانهها و دیگر مسائل سری کشور، هیچ توجهی نشده است و با آن قانون نمیشود جلوش را بگیرید. بنابراین پیشنهاد حذفش را دادیم. منشی ـ مخالف، آقای حمیدزاده. رئیس ـ آقایان مختصر صحبت کنند. حمیدزاده ـ بسماللهالرحمنالرحیم، نمایندگان محترم عنایت داشته باشند که اولاً «اثبات شیء نفی ماعدی» نمیکند و این که آوردن مسائل محرمانه نظامی در اینجا یا اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی این اسرار دیگر وزارتخانهها را شامل نیست پس بایست پیشنهاد اضافه کردن چیزی را داد. برای اینکه اگر اسرار دیگر وزارتخانهها هم باشد مسأله «به ویژه» یعنی این که اهمیت اسرار نظامی و مسائل مربوط به نیروهای مسلح یک چیزی است که قابل انکار نیست بایست حتماً مورد توجه و تصریح قرار بگیرد. و ثانیاً مسائل محرمانه نظامی غیر از اسرار نیروهای مسلح است مسائل محرمانه نظامی در رابطه با امکانات و تدارکات نظامی سلاحهائی که در نیروهای مسلح از آن استفاده میشود نقشههای نظامی و استراتژیک که مورد استفاده نیروها در عملیات قرار میگیرد و به طور کلی هر مسألهای یا مطلبی که مربوط بشود به امکانات، تجهیزات، تدارکات و بنیه دفاعی نیروهای مسلح، اصطلاحاً عنوان محرمانه نظامی دارد اما آنجائیکه ممکن است در یک پادگان یا در یک اردوگاه نظامی یک مسأله فکری است که اگر این مسأله فکری بیاید فاش بشود. دشمن میتواند از آن استفاده بکند این به عنوان اسرار نیروهای مسلح مطرح است نه به عنوان مسائل محرمانه نظامی علیایحال اگر یک چیزی هم اضافه بشود در رابطه با اسرار کلیه وزارتخانهها این یک چیزی است. اما تصریح به مسائل محرمانه نظامی اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، این ضرورت دارد در اینجا گنجانیده شود. لذا با حذفش مخالفم. منشی ـ موافق آقای محلوبی. محلوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، پیشنهاد آقای دهقان، پیشنهاد بسیارخوب است و فرمایشاتی که آقای حمیدزاده کردند من در مورد آن توضیح میدهم که هیچ نفی نمیکند مطلبی که آقای دهقان فرمودند. گفته شده است در این پیشنهاد که فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه نظامی، دنبالش اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، این اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی چیست؟ قطعاً بخشی هست از مکاتبات، مسائل، بخشنامهها، دستورالعملهائی که تحت عنوان محرمانه خیلی محرمانه، سری و فوق سری است. حالا اینجا تحت عنوان مثلاً مسائل محرمانه نظامی عنوان شده یا اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، به این ترتیب وقتیکه گفته میشود اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، این کفایت میکند آن چیزی که نظر آقای حمیدزاده است تأمین واقعاً میکند. ولی وقتیکه گفته میشود فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه نظامی، این فقط اختصاص پیدا میکند به اینکه آن اسناد طبقهبندی شده نظامی و یا هرچه در این زمینه هست اگر فاش کردند. ولی فرض بفرمائید یک معاملهای قرار است بین ایران و ژاپن صورت بگیرد وزیر بازرگانی جمهوری اسلامی آنجا میرود مسائلی را مطرح میکند هنوز اینها به صورت مقاولهنامه یا به صورت قرارداد درنیامده اینها حالت محرمانه را دارد روزنامهها میآیند این را انتشار میدهند و میتوانند کلی لطمه وارد کنند به مراوداتی که بین دوتا کشور وجود دارد یا در خیلی از وزارتخانهها واقعاً اسناد طبقهبندی شدهای وجود دارد. مسائلی هست اینها میتواند حتی سندیت هم نداشته باشد ولی انتشار آن لطمه به حیثیت یک فرد میزند به یک مسؤول در جمهوری اسلامی، ما باید که جائی را داشته باشیم جلوگیری بکنیم از این که اینها مطرح نشود. و اتفاقاً من فکر میکنم که نظر قانونگذار هم همین بوده است یعنی نظر کمیسیون ارشاد و هنر اسلامی هم همین بوده است حتماً خودشان هم با این مسأله موافقت خواهند کرد. برای اینکه اینجا دنبالهاش آمده انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و محاکم سری دادگستری و تحقیقات مراجع قضائی بدون مجوز، بنابراین خود آنها هم عنایت داشتند که مسأله فوق مسائلی نظامی است. من فکر میکنم که خود کمیسیون هم با این موافقت خواهد کرد. زیرا نظر کمیسیون در بخش دوم که اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی هست تأمین شده است اگر آن کلمه نظامی هم حذف بشود جامعیت پیدا میکند به کل وزارتخانهها و مسائلی که در کشور هست به این دلیل است که من موافق هستم با پیشنهاد حذفی که آقای دهقان دارد. منشی ـ نماینده دولت آقای موسوی بفرمائید. موسوی لاری (معاون وزارت ارشاد) ـ بند 6 ابهام زیادی دارد از طرفی این انتقادی که برادرمان آقای دهقان داشتند و به خاطر آن حذف کلمه «نظامی» را پیشنهاد دادند کاملاً به جاست که اگر به همین شکل بند 6 باقیبماند یعنی فاش نمودن و انتشار اسناد محرمانه باقی وزارتخانهها و دستگاههای دولتی مجاز خواهد بود درحالیکه مطمئناً منظور برادرانیکه در کمیسیون ارشاد این بند را تصویب کردند این نبوده که فقط اسناد محرمانه نظامی حفظ بشود و اسناد محرمانه بقیه دستگاه دولتی در روزنامهها منعکس بشود و فاش بشود. از طرفی اگر به همین شکل کلمه «نظامی» را حذف بکنیم و باقی کلمات بماند باز هم این اشکال پیش میآید که یک مسائل محرمانه ما اینجا داریم مسائل محرمانه چیست؟ چه جوری میشود مشخص کرد که این جزء مسائل محرمانه هست یا نیست؟ یا دستورها، ما دیدیم که در خیلی از وزارتخانهها یا جاهای دیگر بعضی از مسائلی که واقعاً محرمانه نیست اما یک مهر محرمانه روی آن میزنند یک جلسهای تشکیل شده دو و سه نفر (فرض کنید حالا من وزارتخانه خودمان را میگویم) در رابطه با تبلیغات مثلاً بحث کردند یا در رابطه با یک نشریهای، فوراً یک مهر محرمانه هم میزنند و میفرستند. اگر قرار باشد که کلمه نظامی حذف بشود و باقی کلمات بند 6 حفظ بشود از آن طرف اشکال پیش میآید که نشریات دیگر نمیدانند چه مسألهای محرمانه هست یا نیست من پیشنهادم این است اگر برادرمان آقای دهقان هم موافقت بکنند به این شکل بند 6 دربیاید «فاش نمودن و انتشار اسناد محرمانه» آن کلمه دستورها و کلمه نظامی و مسائل، این سه تا کلمه حذف بشود. هادی ـ دستورات هم محرمانه، غیرمحرمانه دارد. رئیس ـ خوب چرا یک روزنامه مطلع شد که تلفنی شده دستور تلفنی بوده است میتواند منتشر کند یک مسأله هست سند هم نیست یک مسألهای مذاکرهای در یک. آقامحمدی ـ آن که منبع دارد. تلفنگرام ... رئیس ـ نه مسائل محرمانه در دستگاه نظامی وجود دارد که سند هم نیست آن. آقامحمدی ـ نظامی که ... رئیس ـ خوب حالا غیرنظامی، آن هم مسائل دارد. مسائل سیاسی محرمانهای وجود دارد میآیند پخش میکنند سند هم نیست آقای نظری بفرمائید. نظریمنفرد (مخبر کمیسیون) ـ بسماللهالرحمنالرحیم ما با اکثر اعضای کمیسیون صحبت کردیم با این پیشنهاد حذف کلمه «نظامی» باشد موافق هستند. هادی ـ پشت تریبون لازم نیست بیائید از همان پائین بگوئید. رئیس ـ شما اگر خودتان بودید نمیآمدید؟ (خنده نمایندگان) پیشنهاد این است. «فاش نمودن و انتشار اسناد دستورها و مسائل محرمانه» هادی ـ فقط کلمه «نظامی» حذف بشود. رئیس ـ بلی فقط کلمه «نظامی» حذف بشود، 194 نفر حضور دارند موافقان حذف کلمه «نظامی» بعد از محرمانه قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد. اسماعیل شوشتری ـ جناب آقای هاشمی در بند 6 یک اصلاحی عبارتی است که پیشنهاد کمیسیون قضائی هم هست (رئیس ـ چی هست؟) (بدون بحث) در سطر سوم آقایان نوشتهاند و محاکم سری دادگستری بلکه ما در پیشنهادمان هست «محاکم غیرعلنی»، تعبیر قانون اساسی هم «محاکم غیرعلنی» است. محاکم سری نداریم. (رئیس ـ غیرعلنی باشد) موحدی ساوجی ـ این بدون مجوز قانونی، کلمه قانونی هم اضافه بشود. رئیس ـ بسیارخوب منظورشان هم از بدون مجوز یعنی مجوز قانون، هر مجوزی که نیست بنابراین کلمه «قانونی» اضافه بشود. منشی ـ آقای موحدی ساوجی، پیشنهاد دادهاند «و همچنین تا اهانت به مقام معظم رهبری الی آخر» حذف بشود. آقای موحدی بفرمایند. موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، قسمت آخر بند (7) در بند (8) مستتر و تأمین است. بند (7) این است: «اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن» خوب، تا اینجا این درست. اما بقیه که بگوئیم «و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید». این مربوط به این بند نمیشود، در بند 8 وجود دارد، چون در بند 8 آمده «افترا و توهین» «کلمه توهین» همان اهانت است. «افترا و توهین به مقامات» مقامات که میگوئیم همه مقامات مملکتی که احترام آنها لازم است روحانیت باشد یا مراجع معظم تقلید باشد و یا سایر مقامات کشوری مانند رئیس جمهور یا مثلاً افراد دیگری که احترام آنها لازم است، که هرکسی، هر مقامی، مقام دولتی یا غیردولتی فرق نمیکند. بنابراین اصل مسأله در بند 8 وجود دارد و من فکر میکنم که این مسأله هم اختصاص به ذکر در اینجا که «اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید» این یک مقداری به نظر من وهن است و باعث تحقیر مقام معظم رهبری هم هست. برای اینکه ما وقتی در بند 8 به طور کلی آوردهایم شامل هم موارد خواهد شد. منشی ـ مخالف، آقای یعقوبی، بفرمائید. یعقوبی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، من با حذف این جمله مخالفم به این دلیل که میدانید مشروعیت نظام به وجود مقام رهبر هست و از طرف دیگر ذکر مقام معظم رهبری و مرجعیت تقلید در اینجا موضوعیت دارد و این به لحاظ اهمیت مقام رهبری و مرجعیت است. آنچه که جناب آقای موحدی فرمودند که در بند (8) این جمله را شامل میشود البته بند 8 را شامل میشود. اما به لحاظ همان اهمیت موضوع لازم است که بیاید و بنابراین من مخالفم. رئیس ـ موافق صحبت کند. منشی ـ آقای کامل خیرخواه موافق، بفرمایند. کامل خیرخواه ـ بسماللهالرحمنالرحیم. از پیشنهاداتی که آقای موحدی ساوجی دادهاند و قابل قبول است یکی از آن همینجا است و به نظر من این مسأله در واقع بایستی گفت که در دوجا تکرار شده نه تنها وجودش ضرورتی ندارد بلکه یک چیز اضافی و زائد است و بایستی حذف بشود. هم در بند 1 آمده، «نشر مطالب الحادی و انحرافی ... و مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد بکند» عین همین مسأله مجدداً در بند (7) تکرار شده «اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن ...» و اما تتمه این بند و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع تقلید همانطوری که ایشان توضیح دادند در بند «8» آمده است «افترا و توهین به مقامات» کلمه «مقامات» یک معنای عامی دارد و هیچ ضرورتی هم ندارد که ما این توهین را به مقام مرجعیت یا به مقامهای دولتی و سیاسی و شخصیتهای کشوری منحصر بکنیم. در نظام مقدس جمهوری اسلامی توهین به هر فرد مسلمانی غیرمجاز است و محکوم است و بنابراین، این قانون در اینجا به طور کلی باقیبماند خیلی بهتر است و حذف بند «7» نهایت و ضرورت دارد و در کل این لایحه در مواردی دیده میشود که واقعاً جامع و مانع نیست و تکرار در اینجا هیچ ضرورتی ندارد و بنده با حذف موافق هستم. رئیس ـ نماینده دولت، شما مخالفید؟ (نماینده دولت ـ مخالف حذف هستم) بلی مخالف حذف هستید، کمیسیون؟ شما هم مخالف حذف هستید (نظری منفرد ـ بلی، اجازه بدهید توضیح بدهم) پس دیگر بحث هم نمیخواهد اما اگر میخواهید بیائید یک کلمهای بگوئید اشکالی ندارد. نظری منفرد (مخبر کمیسیون) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. غیر از آنچه که مخالف محترم ذکر کردند که تنصیص این در اینجا موضوعیت دارد من میخواهم یک نکته دیگری را عرض کنم که ذهن برادرها را متوجه کنم. مقامات یک عنوان عامی است و ابهام دارد که این مقامات یک مقامات رسمی است یا غیر رسمی است ما چون در ذیل این کلمه «مراجع مسلم تقلید» را هم آوردیم بنابراین تنصیص آن برای رفع ابهام اینجا مطلوب است والسلام علیکم. رئیس ـ 189 نفر حضور دارند پیشنهاد آقای موحدی ساوجی این است که از «همچنین» به بعد حذف بشود کسانی که با حذف این جمله موافق هستند قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. منشی ـ پیشنهاد آقایان: هراتی، موسوی دامغانی، جهانگیری، موحدی ساوجی، حمیدی، اسلامی، حذف «بدیهی است اشخاص و گروههای منحرف و غیرقانونی که مشمول این بند نمیباشند» از بند«8» آقای جهانگیری توضیح بدهند. جهانگیری ـ بسماللهالرحمنالرحیم. در بند «8» گفته شده که توهین و افتراء به مقامات و نهادها ممنوع است ولی به گروههای منحرف و اشخاص منحرف توهین و افتراء ممنوع نیست، ما تا الان شنیده بودیم که به هر فردی توهین بکنی ممنوع است و درست نیست و در اسلام جایز نیست و افتراء هم به هر فردی جایز نیست. آن وقت افراد منحرف اگر منحرف باشند که آدم با استدلال و با منطق میتواند از موضع به درشان بکند و در روزنامه و اینها ... جائی به آنها ندهد. اگر هم منحرف نباشند با یک برچسب زدن که فلانی ... به او افتراء ببندند و توهین بکنند و بگویند بلی، این از نظر ما منحرف بوده و چون منحرف بوده ما هرگونه افتراء و توهینی را به ایشان جایز میدانیم. من فکر میکنم اصلاً در قانون مطبوعات آمدن این اصل که ما افتراء ببندیم به اشخاص و این درست باشد این چیز غلطی است و در شأن قانون مطبوعات جمهوری اسلامی نیست. منشی ـ اولین مخالف آقای ملکوتی بفرمائید. ملکوتی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. جرم ما در اینجا این است که یک مسأله شرعی را نوشتهایم. و آن این است که اشخاص و گروههای منحرف (همهمه نمایندگان) ما رفع خطر کردیم ما نگفتیم جایز است (جناب آقای موسوی) رفع منع کردیم دقت بفرمائید دو تا است. ما میگوئیم که این منع اهانت به مقامات و نهادها و ارگانها و هریک از افراد کشور این ممنوعیت مرفوع است بالنسبه به اشخاص و گروههای منحرف و غیرقانونی این دیگر جایز است یا نه با آن کاری نداریم. ما رفع ممنوعیت کردهایم این اس، و از نظر شرعی هم آنها مسلماً در نظام اسلامی حرمت ندارند. منشی ـ اولین موافق آقای حمیدی بفرمائید. سیدهاشم حمیدی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. این قسمت را کمیسیون قضائی هم حذف کرده یک ضررش این است که فردا هر چیزی علیه افراد منحرف یا گروههای منحرف نوشته بشود. میگویند اینها خودشان قانون دارند که افتراء را تجویز کردهاند، راستهایش را هم حمل بر افتراء میکنند افراد منحرف اینقدر عیوب واضح و آشکار دارند که احتیاجی نیست ما از طریق افتراء آنها را بکوبیم. گذشته از این از نظر شرعی هم درست نیست در تفسیر این آیه شریفه «و من یکسب خطیئه اواثماثم یرم به بریئاً» آیه 112 سوره النساء دارد. در زمان پیغمبر اکرم یک دزدی شد و تهمت آن را به یک غیرمسلم زدند پیغمبر ناراحت شد و این آیه نازل شد که شما به غیرمسلم هم چرا تهمت میزنید! و اگر منظور این است که به این وسیله اینها را بکوبیم که احتیاجی به این نیست. خود این عیوب واضحی که دارند فراوان است و احتیاجی نیست که عیبی اضافه کنیم. و اما مسأله توهین، توهین هم اگر وصف حال آنها است که خوب، یک چیز حقیقی و یک چیز واقعی است مثل این که غیبت آنها هم جایز است و اما اگر بخواهیم مثلاً صبر کنیم و فحش بدهیم امیرالمؤمنین میفرماید «انی اکره کم ان تکونوا سبابین» من برای شما دوست ندارم «ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتهم حالهم کان اصوب فیالقول» اگر شما اعمالشان را بگوئید این به قول صواب نزدیک است و حجت شما را هم قوی میکند. گذشته از این، اسلام نمیخواهد که ما یک مطلب غیرواقعی بگوئیم وقتی که در روز فوت حضرت ابراهیم فرزند پیغمبر، ماه گرفت پیغمبر آمد و گفت ماه برای فرزند من نگرفته چون اینطور شایعه کردند که برای فرزند پیغمبر گرفته. با این که میشد به این وسیله برای پیغمبر یک تقویب باشد اما پیغمبر این تقویت غیرواقعی را نخواست. همانطوری که دیدید رهبر عظیمالشأن پیام دادند که آن آیاتی که در شأن معصومین است بر من تطبیق نکنید از روح اسلام این است که ما با مطالب واقعی با منطق با آن چه که حقیقت دارد، دشمن را به آن وسیله بکوبیم و سرکوب کنیم. «فما ذا بعدالحق الیالضلال» بنابراین با افتراء یا توهین چیز صحیحی نیست. گذشته از این که گنجاندن این به نفع آنها خواهد بود والسلام علیکم و رحمهالله. رئیس ـ نماینده دولت. منشی ـ آقای موسوی بفرمائید. موسوی لاری (معاون پارلمانی وزارت ارشاد) ـ بعض مفاهیم هست که ماهیتاً چیز بدی است حالا به هر کسی و به هر شکلی. منتها مطالبی که من میخواهم اینجا عرض کنم این است. ما بحثمان در رابطه با افراد و کسانی است که در جمهوری اسلامی محترم هستند و در مقابل جمهوری اسلامی نیستند. اگر منظور کمیسیون محترم اهل بغی، محاربین، و اینهائی است که در مقابل جمهوری اسلامی هستند اینها خودشان، اگر صفات آنها در مطبوعات ذکر بشود که همان صفات آنها ذکر شدند بیان واقعیت است و اهانت تلقی نمیشود یعنی همینطور که گفته شد ما بگوئیم که فلان گروه منافق دارای این بینش و تفکر است از نظر عملی به این اعمال مرتکب میشود اینها بیان واقعیتهائ است که در اینها هست اضافه بر آن، ما بحمدالله در مقال مخالفینمان آنقدر منطق قوی و مستدل داریم که نیازی به متوسل شدن به افتراء نداریم. ما برای مقابه با مخالفینمان آنقدر نقطه قوت داریم و مخالفین ما اینقدر نقطه ضعف دارند که ما نقطه قوتها خودمان را، نقطه ضعفهای مخالفین را که مطرح بکنیم مسأله روشن میشود بنابراین آوردن قید «بدیهی است اشخاص و گروههی منحرف و غیرقانونی مشمول این بند نمیباشند» این نه درست است و نه صلاح. درست نیست به دلیل این که ما در مقابل با خصم متوسل به افتراء نمیشویم و واقعیتها را میگوئیم منتها چون ما حق هستیم منطق حق ما بر آنها پیروز است. بنابراین در حذف این جمله آخر ظاهراً تردیدی نباید کرد. آن چیزی که گفته میشود در مقابل اینها «باهتوهم» ما میخواهیم بگوئیم که اهل بغی و محاربین مستثنای منقعطع هستند و اصلاً در اینجا بحثی از آنها نیست. اینجا بحث درباره مقامات نهادها، ارگانها و هریک از افراد کشور است که در اینجا قانوناً دارند زندگی میکنند و محترم هستند چه مسلمان و چه غیرمسلمان که اهل ذمه باشند بنابراین کسان دیگر محاربین و بغات، مستثنای منقطع هستند و ربطی به این بند ندارند و آوردن این استثناء هم چیز معقول و منطقی نیست. رئیس ـ شما هم میتوانید از این به بعد مختصرتر صحبت کنید. (خطاب به آقای نظری منفرد). نظری منفرد (مخبر کمیسیون ارشاد) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. در صدر این قانون یک عنوان کلی عام است و پیام این بند این است که: «افتراء و توهین به مقامات و نهادها و ارگانها و هریک از افراد کشور اگرچه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد» این ممنوع است. و ما آن را استثنا کردهایم و مسکوت گذاشتهایم. بنابراین ما با حذفش مخالف هستیم. رئیس ـ بسیارخوب، پیشنهاد این آقایان حذف جمله آخر بند (8) است از «بدیهی است» به بعد. (ما همانطوری که قبلاً با نمایندگانی که نبودند اوقات تلخی کردیم حالا تشکر میکنیم چون آقایان به طور مرتب امروز جلسه را پر نگه میدارند). 195 نفر در جلسه حضور دارند کسانی که با حذف این جمله موافق هستند قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) حذفش تصویب شد. پیشنهاد دیگر را مطرح کنید. منشی ـ پیشنهاد آقای علوی تبار در بند «9» حذف سرقتهای ادبی و همچنین است. علوی تبار ـ بسماللهالرحمنالرحیم. اولاً در این بند صدرش با ذیلش اصلاً تجانسی ندارد. «سرقتهای ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام به نحوی که تبلیغ از آنها باشد» جرم شناخته شده، سرقتهای ادبیاش اولاً هیچ ارتباطی به نقل قول احزاب منحرف و مخالف اسلام ندارد. مطلب دوم این که اصلاً نوشتن این کلمه مبنی بر بینش خودمحوری است و استکباری. زندگی ادبی و مسائل ادبی اصلاً انحصاری نیست چه کسی است که بتواند ادعا بکند، مطالب ادبیاش مربط به فکر خودش است اکثراً مسائل ادبی برخورد اندیشه است و ارتباطات و مطالعاتی که کسی بکند با نوشتن این کلمه در اینجا این اشکال پیدا میشود. فردا یک بیت شعر یا یک جمل ادبی از ک جائی در یک روزنامهای که میخواهد نقل بشود مدعی پیدا خواهد کرد که این مال من است و سرقت شده و مجبور میشود مطبوعات برای نوشتن هر بیت شعری و هر کلامی برود و صاحبش را پیدا کند و بیاید اجازه بگیرد تا یک وقتی مدعی پیدا نکند خصوصاً در مسائل اسلامی یک وقت مسأله حدیث است آیه است که باید حتماً آدرس داشته باشد و راویاش معلوم باشد علم رجال کسی خوانده باشد و بتواند بفهمد این از ک، از کی و از کی است ... ولی یک وقت مسائل ادبی است باید برگردد به قرن سوم هجری و ببیند گوینده این شعر کیست تا بتواند بیاورد و اگر نتواند مجاز نباشد که مدعی و ورثه پیدا خواهد کرد. یکی از علماء که گویا ملاصدرا است در خواب یا بیداری به او گفتند آیا به آن درجه از خلوص رسیدهای که آنچه که تو میخواهی بگوئی و تبلیغ بکنی به زبان دیگری گفته شود؟ به نظرم اینطور میرسد که با بینش اسلامی هیچ کس نمیتواند مدعی آن اسلامی باشد که حجتالاسلامش او باشد یا ادبیاتی باشد که شاعرش او باشد یا از این نوع مطالب. در هر حال به نظرم اینطور میرسد نوشتن این کلمه در اینجا اسلامی که نیست هیچ، و به علاوه دست مطبوعات را هم میبندد. رئیس ـ موافق و مخالف صحبت کنند. منشی ـ مخالف آقای هراتی. هراتی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. یک نویسنده و یا یک نفر شاعر و ادیب وقتی مقالهای مینویسد و یا شعری میسراید یا مطلبی را تألیف میکند یک حقوق مشخص و معینی برای آن فرد هست بنابراین اگر قرار بر این باشد وقتی یک مجل یا روزنامه تلاش میکند و یک مقالهای را از یک نویسندهای تهیه میکند یا یک شعری و یا یک تألیفی را بعد این هیچگونه ضمانت اجرائی نداشته باشد و دیگر مجلات یا روزنامهها بدون اجازه صاحب آن یا بدون اجازه از آن صاحب امتیاز مجله و روزنامه آن مطلب را بخواهند قید کنند قطعاً یک هرج و مرجی به وجود میآید برای صاحبان اندیشه و تألیف. البته در رابطه با مسائل اسلامی که ایشان مطرح فرمودند که باید یک بعد خلوصی باشد و یک بعد تقوائی باشد و مطلب به این شکل مطرح نباشد که از دهن من خارج شده و یا از دهن زید و یا از قلم حسن تراوش کرده یا از قلم حسین او در ارتباط مسائل اسلامی یک بحث دیگر است ولی در زمینه مسائل ادبی اگر در مجلات و روزنامهها این ضابطه وجود نداشته باشد و آنها بتوانند بدون اجازه از نویسنده یا صاحب امتیاز این مطالب را نقل کنند عملاً در این رابطه یک هرج و مرجی به وجود میآید و آن امتیازی که آن فرد نویسنده یا شاعر دارد بدون اینکه برایش حقی قائل شده باشند تضییع حق خواهد شد. منشی ـ آقای روحانیفرد. روحانیفرد ـ بسماللهالرحمنالرحیم، سرقتهای ادبی، علمی، فلسفی هرچه باشد اول باید ببینیم که در شریعت منع شده یا فقط یک سری قبح اجتماعی دارد و یک مسأله ارزشی و اخلاقی است. سرقت ادبی آنهم چند جور است یک وقت است محتوای حرف کسی را در ادبیات، فلسفه، تفسیر و غیره، برمیدارد و به صورت دیگر و یا عبارت دیگر نقل میکند و یک وقت است که میآید متن را به خودش نسبت میدهد و گاهی متن کتاب دیگری را ترجمه میکند و به خودش نسبت میدهد (چنانکه دیده شده اینها صور مختلفی دارد) داستان آن شاعری که رفت پیش حاکم و شعر گفت و بعد جایزه خواست. گفتند که این شعر مال سعدی است گفت خیر، سعدی از من دزدیده، من از او ندزدیدهام. گفتند تو زمان سعدی که نبودی که از تو بدزدد. گفت چون نبودم دزدیده اگر آجا بودم که نمی دزدید. اینها در مطبوعات، نشریات، کتب، مجلات ... (رئیس ـ آقای روحانی اصلاً موافقت کرد که این قضیه را بگوید) برای رفع خستگی که بدنیست حاج آقا! شما تنفس که نمیدهید لااقل اجازه بدهید تنفس این شکلی باشد. (خنده رئیس و نمایندگان) در هر صورت توجه به این معنا باید بشود که «حق طبع محفوظ است» را به خصوص فتوای امام هم این است که «حق طبع محفوظ است» یا حق شعر محفوظ است ان هم وجه شرعیش ... یعنی این موضوع حکمی ندارد. محفوظ بودن، برای خودش گفته محفوظ است. فعلاً از نظر شرعی هم فتوا این است ما مقلد امام هستیم روی هم رفته این را واگذار کنید. آن طرف ارزش خودش را در جامعه نویسندگان و ادبا پائین میآورد. یکبار، دوبار اگر یک شعری، متنی، دزدید. همان فرهنگ جامعه نویسنده و اهل ادب و اهل فلسفه آن را کشف میکند و بعد از اعتبار اجتماعی میافتد این را در قانون نیاورید که «سرقت ادبی»! و ثانیاً چرا مقیدش کردند به «ادبی» حالا که این قدر دایره را به اصطلاح ضیق گرفتند به طورکلی حذفش مناسبتر است و امیدواریم که به حذفش رأی بدهند. رئیس ـ 194 نفر حضور دارند موافقان با حذف کلمه «سرقتهای ادبی و همچنین ...» قیام بفرمایند. (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد بعدی را نمیخوانیم. 6ـ قرائت نامه آقای نخستوزیر مبنی بر معرفی 24 نفر برای عضویت در هیأت وزیران رئیس ـ نامه آقای نخستوزیر را که در مورد وزراء رسیده است ما میخوانیم و بعد تنفس میدهیم. (خطاب به بنده نوشتهاند) با سلام و درود بنا به اصل یکصد و سی و سه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پیوست صورت اسامی برادرانی که برای عضویت در هیأت وزیران درنظر گرفته شدهاند با توجه به تصویب مقام محترم ریاست جمهوری جهت اخذ رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی تقدیم میگردد. صدرنامه، نامهای است که به جناب آقای خامنهای نوشتهاند که ایشان هم در ذیل آن نوشتهاند «تصویب میشود». آنوقت اسامی را ما میخوانیم و دیگر نامه ایشان را به آقای خامنهای نمیخوانیم (نمایندگان ـ نامه را بخوانید) برادر حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران بعد از سلام و درود بازگشت به نامه شماره 5618/1 مورخ 28/7/64 حضرتعالی و با توجه به اصل یکصد و سی و سه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از مشاوره و مذاکره لازم نیست 24 نفر از برادران که برای عضویت در هیأت وزیران انتخاب شدهاند ارسال میگردد تا در صورت تصویب حضرتعالی جهت اخذ رأی اعتماد به مجلس شورای اسلامی معرفی گردند. 1ـ وزارت آموزش و پرورش برادر سیدکاظم اکرمی. 2ـ وزارت امور خارجه برادر دکترعلیاکبر ولایتی. 3ـ وزارت ارشاد اسلامی برادر حجتالاسلام دکترسیدمحمد خاتمی. 4ـ وزارت اقتصاد و دارائی برادر دکتر حسن نمازی. 5ـ وزارت اطلاعات برادر حجتالاسلام محمدمحمدی ریشهری. 6ـ وزارت بازرگانی برادر حسن عابدی جعفری. 7ـ وزارت برنامه و بودجه برادر مسعود روغنی زنجانی. 8 ـ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برادر دکترعلیرضا مرندی. 9ـ وزارت پست و تلگراف و تلفن برادر مهندس محمد غرضی. 10ـ وزارت جهادسازندگی برادر مهندس بیژن نامدار زنگنه. 11ـ وزارت دادگستری برادر دکتر حسن حبیبی. 12ـ وزارت دفاع برادر سرهنگ محمدحسین جلالی. 13ـ وزارت راه و ترابری برادر محمد سعیدیکیا. 14ـ وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برادر محسن رفیقدوست. 15ـ وزارت صنایع برادر مهندس غلامرضا شافعی. 16ـ وزارت صنایع سنگین برادر مهندس بهزاد نبوی. 17ـ وزارت فرهنگ و آموزش عالی برادر دکتر محمد فرهادی. 18ـ وزارت کار و امور اجتماعی برادر ابوالقاسم سرحدیزاده. 19ـ وزات کشاورزی برادر دکتر عباسعلی زالی. 20ـ وزارت کشور برادر حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمی. 21ـ وزارت مسکن و شهرسازی برادر مهندس سراجالدین کازرونی. 22ـ وزارت معادن و فلزات برادر مهندس حسین نیلی. 23ـ وزارت نفت برادر غلامرضا آقازاده. 24ـ وزارت نیرو برادر دکتر محمدتقی بانکی. این برنامه بحثش در دستور روزهای یکشنبه و دوشنبه ما خواهد بود. یکی از نمایندگان ـ بنابراین روز دوشنبه باید جلسه داشته باشیم. رئیس ـ دوشنبه باید جلسه داشته باشیم، طبق آئیننامه دو روز متوالی باید باشد. ضمناً برنامه کلی دولت هم ضمیمه است که طبق آئیننامه فرستادهاند و ما دادهایم تکثیر کنند خدمت آقایان بدهند و شرح حال وزرای جدید هم هست که خدمت آقایان میدهند. آقایان اگر خواستند بگیرند که مطالعه کنند. یک ربع ساعت تنفس اعلام میکنم. (جلسه در ساعت 25/10 به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 11 به ریاست آقای محمد یزدی «نایبرئیس» تشکیل گردید). نایب رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم، مجلس برای ادامه مذاکرات مجلس است دنباله دستور را بفرمائید. 7ـ ادامه بحث پیرامون طرح قانونی مطبوعات منشی (شوشتری) ـ پیشنهاد بعدی پیشنهاد کمیسیون قضائی و خود بنده و عدهای از نمایندگان محترم هست که حذف بند 10، 11، 12 و تبصره ماده 7 است که یک جا بحث میکنیم. نمایندگان مختلفی هم پیشنهاد حذف بندها را دادهاند. آقای شاهچراغی، آقای پناهنده، آقای هراتی، آقای فدائی، آقای فؤاد کریمی، آقای موسوی دامغانی، آقای ابراهیم اسلامی و آقای عبدالعلیزاده. نایب رئیس ـ پیشنهاد حذف مقدم هست. اسمعیل شوشتری ـ پیشنهاد حذف بندهای مختلف را دادهاند. در اینجا استدلالی که برای حذف بندها است اول عرض میکنم و بعد یکی از نمایندگان ـ پیشنهاد حذف هریک از بندها را جداگانه مطرح کنید. نایب رئیس ـ بلی، به شکل یک پیشنهاد برای همه بندها شاید درست نباشد چون ممکن است بعضیها را قبول داشته باشند و بعضیها را قبول نداشته باشند. اسمعیل شوشتری ـ بند 10 پیشنهاد حذفش بنابراین مطرح است گرچه مطالب یکی است حالا در بقیه ممکن است جدا جدا رأیگیری بشود ولی مذاکرات استدلال بنده یکی است. در ماده 7 را نمایندگان محترم خوب توجه بفرمایند، در فصل چهارم حدود مطبوعات ذکر میشود. ماده 7ـ نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی که در این فصل مشخص میشوند آزادند بعد بند به بند میشماریم یعنی در حقیقت این بندها مصادیق اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی است که داریم میشماریم آنها کدامها است. تا به اینجا راجع به بندهائی که ذکر شد تا بند 10 خوب، ممکن است بگوئیم مصادیق این موارد هستند و در ماده 7 گفتهایم نشریات جز در این موارد آزادند. اما بند 10 چاپ و انتشار نشریهای که برای آن پروانه صادر نشده یا پروانهاش لغو شده یا به دستور دادگاه متوقف شده، نشر این نشریه ممنوع است. شما خوب دقت بکنید این ماده را با این بند به هم بچسبانید و ببینید چه از کار درمیآید. من تعجب میکنم کمیسیون ارشاد توجه نکرده به این نکته و چطور این بند را آورده که ما این بند را از بندهای ماده میدانیم. ماده میگوید «نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی که در این فصل مشخص میشود آزادند» بعد یکی از آن بندها چه هست؟ «چاپ و انتشار نشریهای که پروانه برای آن صادر نشده و یا پروانه آن لغو گردیده و یا به دستور دادگاه به طور موقت یا دائم تعطیل گردیده است» انتشار یک نشریه ممنوعه اگر پروانه نداشت بنا شد نباید نشر بشود غیر از این است که یک بند برای ماده 7 بیآوریم که درج این مطلب ممنوع است. پس انتشار یک نشریه ممنوع بودنش با اینکه درج چنین مطلبی در یک نشریه ممنوع است تفاوت کلی دارد. بنابرای تعجب میکنم که این بند را چرا اینجا آوردهاند. لذا کمیسیون قضائی هم به همین دلیل این بند را حذف کرده ولی در مواد بعدی آورده و در جای خودش ما مطرح خواهیم کرد و آنجا خواهیم گفت ک اگر نشریهای بدون پروانه یا بدون ذکر نام صاحب امتیاز یا اگر دادگاه توقیف کرد یا با اسم مشابه با نشریات دیگر منتشر بشود ممنوع است. پس این ممنوعیت را باید بیآوریم اما در اینجا به صورت بند ماده 7 خیلی اشتباه است و لذا پیشنهاد حذف را فعلاً در اینجا داریم تا انشاءالله نوبتش برسد و در موارد مستقل انشاءالله ذکر بشود. البته حرف در مورد بند 10 و 11 و 12 یکی است منتها چون نمایندگان محترم فرمودند جدا جدا بحث بشود فعلاً بحث بند 10 مطرح است. نایب رئیس ـ در حقیقت اصل مطلب را قبول دارید منتها یک نوع جابهجائی است. منشی ـ آقای هراتی مخالف. هراتی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. بنابراین میبینیم که صحبتهای برادرمان جناب آقای شوشتری اصلاً در مخالفت با این بند نیست. ایشان فقط در تنظیم این مسأله که آیا این جایش در حدود مطبوعات است یا در قسمت دیگر است. من فکر میکنم در این رابطه مسائل زیادی این طرح دارد که باید یک جابهجائی صورت بگیرد. بنابراین در مرحله آخر میتواند برادرمان جناب آقای بیات با اجازه مجلس یک تنظیمبندی در قسمتهای مختلف این قضیه انجام بدهد و این ارزش ندارد که اگر یک بندی جایش یک مقدار جابهجا شده صحبت از موافقت باشد و صحبت از مخالفت و این چنین تضییع وقت مجلس و در اصلش هم که ایشان هیچ بحثی ندارند. اگر بحث حدود هم میکنند واقعاً منطقی است که در اینجا باشد. چرا؟ به خاطر اینکه وقتی ما در اصل مطبوعات هست که باید رعایت حقوق عمومی بشود. حقوق عمومی در اینجا واگذار شده به هیأت نظارت و کسانی که مجری این برنامه هستند. اینها اگر پروانهای را لغو کردند. خوب، قطعاً این مخل حقوق عمومی است که بخواهد با توجه به اینکه تخلفاتی کرده پروانهاش لغو بشود دوباره منتشر بشود یا اگر طبق این طرح مطبوعاتی اگر بعداً کلیه روزنامهها و مجلات موظف هستند مجدداً بیآیند طبق این قانون اجازه بگیرند. اگر روزنامه یا مجلهای نیآمد طبق این قانون اجازه بگیرد و منتشر کرد باز تخلف است. بنابراین اینکه میگویند ارتباطی به مسأله حدود مطبوعات ندارد ارتباط دارد و جزو حقوق عمومی است و حقوق عمومی اجازه نمیدهد یک مجله یا نشریه که تخلف کرده و جلو انتشارش گرفته شده مجدداً در این رابطه اجازه انتشار پیدا کند. البته در بند 11 که بنده پیشنهاد حذف دادهام به هیچوجه استدلالم استدلال جناب آقای شوشتری نیست و آن بحث دیگری دارد والسلام. منشی ـ آقای اسلامی موافق. اسلامی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. به نظر بنده بند دهم توضیح واضحات است و شبیه است به آن جمله معروف که «آنچه در جوی میرود آب است» چون روشن است که نشریهای اگر پروانه نداشته باشد صدورش ممنوع است چون کلاً پروانه مجوز صدور است. وقتی که مجوز صدور نداشته باشد روشن است که انتشارش ممنوع خواهد بود و همینطور پروانهاش که لغو میشود یعنی این مجوز انتشار را دیگر ندارد. والا لغو پروانه ثمرهای نمیتواند داشته باشد و همینطور اگر چنانچه دادگاه حکم به تعطیل شدن آن نشری به طور موقت یا دائم بکند معلوم است که حکم دادگاه باید عملی بشود بنابراین ذکر این موارد در اینجا با رویه قانوننویسی سازگاری ندارد و من پیشنهاد حذف آنرا دارم و با آن موافقم. نایب رئیس ـ حذف کلیاش را شما میفرمائید یا همانجور که پیشنهاد دهنده میگفتند یعنی جای این را عوض کنیم. اسلامی ـ بند 10 کلاً حذف بشود. نایب رئیس ـ بسیار خوب. آقای موسوی لاری بفرمائید. موسوی لاری (معاون وزارت ارشاد اسلامی) ـ من این ماده 20 پیشنهادی کمیسیون قضائی را میخوانم آقایان عنایت کنند. ماده 20ـ موارد ذیل ممنوع است: الف ـ چاپ و انتشار نشریهای که پروانه برای آن صادر نشده یا پروانه آن لغو گردیده یا به دستور دادگاه به طور موقت یا دائم تعطیل گردیده است. اما اینکه گفته میشود از اینجا حذف بشود خیلی روشن است ما در فصل حدود مطبوعات بحثمان در رابطه با مطبوعاتی است که رسماً و قانوناً منتشر میشوند ما در اینجا میخواهیم بگوئیم حالا که منتشر میشوند این ضوابط را باید رعایت بکنند.بنابراین در بحث مربوط به حدود مطبوعات ما آن چیزی که نام مطبوعه رسماً ندارد بحثی از آن نداریم. روی این حساب این بند 10 جایش در اینجا نیست در بخش جرائم میآید و پیشنهاد کمیسیون قضائی هم آنجا هست و ما هم موافقیم. بنابراین با پیشنهاد حذف وزارتخانه موافق است. منشی ـ مخبر کمیسیون آقای نظری بفرمائید. نظری (مخبر کمیسیون) ـ بسماللهالرحمنالرحیم. ما با حذف این به طور کلی مخالف هستیم و در بخش جرائم هم به این شکل ما نیآوردهایم. چون در بند 10 فقط آمده «چاپ و انتشار نشریهای که پروانه برای آن صادر نشده و یا پروانه آن لغو گردیده» به طور کلی بگوئیم این ربطی به حدود مطبوعات ندارد اینطور نیست که بیربط و بدون تناسب باشد. البته اولی هست که در قسمت نحوه انتشار مطبوعات بیآید اما با این جابهجائی موافقیم لکن با حذف اصلش مخالف هستیم. نایب رئیس ـ 181 نفر حضور دارند. پیشنهاد در حقیقت جابهجائی است ولو به عنوان حذف هم هست یعنی از این محل برداشته بشود و در آن قسمت دوم گذاشته بشود موافقین با این پیشنهاد قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. پیشنهاد بعدی را مطرح بفرمائید. شوشتری ـ در مورد بند 11 و 12 هم باز همین مطلب است. فؤاد کریمی ـ حذف قسمتی از بند 10 را من پیشنهاد کردهام. نایب رئیس ـ چون جابهجائی تصویب شد اجازه بفرمائید. فؤاد کریمی ـ جابهجائی را قبول دارم ولیکن حذف قسمتی از بند را من پیشنهاد دارم. نایب رئیس ـ بسیارخوب وقتی به جای خودش رسیدیم مطرح میکنیم، یعنی الان جایش عقب رفته است. آن عبارت را آنجا که رسیدیم مطرح میفرمائید. شوشتری ـ در مورد بند 11 و 12 باز همین مسأله است که ما معتقد هستیم که همینجور که مخبر محترم کمیسیون ارشاد هم پذیرفتند ما با آمدن این مطالب موافق هستیم، با جابهجائیاش در حقیقت به صورت بندی برای ماده ... فؤاد کریمی ـ من روی بند 11 پیشنهاد حذف دادهام. نایب رئیس ـ بسیارخوب پس در بند 11 پیشنهاد حذف هست یعنی فرقش با آن بند 10 این است که پیشنهاد دهنده اصل حذف را مطرح کرده است. منشی ـ آقای فؤاد کریمی بفرمائید. فؤاد کریمی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. آنچه که اینجا گفته شده، گفته درج مطالبی که نوعاً مغایر با آنچه که متقاضی به نوع نشریه متعهد شده است، گفته ارتکاب این موارد جرم است. این چه جرمی است؟ آیا از نظر موازین شرع، آقایانی که اینجا تشریف دارند، آقایان فقهاء دانشمندان میخواستیم ببینیم در کجای شرع، کجای قاموس قوانین الهی که مجلس بایستی آن قوانین را و موازین را تطبیق کند با موردش این هست که یک نشریه بیآید یک مطالبی را مثلاً یک نشریه فنی به یک مناسبت مطلب اجتماعی بنویسد یا یک نشریه اجتماعی به یک مناسبت مطلب علمی بنویسد و آن مطلب علمی یا اجتماعی مغایر با هیچکدام از قوانین و مقررات نباشد، شرعی باشد، درست باشد، به هیچکس هم توهین نکند اما مثلاً نشریه علمی مطلب اجتماعی بنویسد. این آیا واقعاً به صلاح جمهوری اسلامی است؟ اگر مصلحتی برای جمهوری اسلامی هست آقایان مخالفین حذف بفرمایند که چون مصلحت جمهوری اسلامی است بنابراین روزنامه اجتماعی چیز علمی را ننویسد یا علمی اجتماعی را ننویسد. به نظر بنده هیچ به مصلحت جمهوری اسلامی نیست بلکه مفسده است. به علت اینکه گاهی وقتها مسائل یکطوری است که به نظر یک فردی اجتماعی است و به نظر یک فردی علمی است یا بعضی مسائل ابعاد متفاوتی دارد یا بعضی مسائل متشابه است. اینطور نیست که حد و مرز باشد و بگویند این مسائل، مسائل علمی است و این مسائل، مسائل اجتماعی است گاهی وقتها یک مسأله جامعهشناسی جنبه علمی پیدا میکند، گاهی وقتها جنبه اجتماعی، گاهی وقتها جنبه سیاسی و گاهی وقتها هم جنبه هنری بنابراین چون مرزبندی بین مطالب هنری، اجتماعی علمی، فنی به این صورت نیست و امر ذوقی است پس بنابراین اولاً این امر غیرممکن است و ثانیاً اینجا نوشته جرم محسوب میشود. اگر یک دادگاهی، یک مرجع قضائی، مطالب یک نشریهای برخلاف ذوقش باشد میتوانند بیآید تشخیص بدهد، این قاضی بگوید به نظر من نوعاً مغایر با آن چیزی است که این تعهد کرده است. او تعهد کرده نشریه علمی بنویسد ولی یک جمله یا مطلب ادبی یا یک شعر یا هر چیز دیگری است یا اینکه آن هیأتی که بر مطبوعات نظارت میکنند. هیأت ناظر بر مطبوعات گاه ممکن است از حرفهای یک نشریهای خوششان نیآید چون آنها هم انسانند و احساس دارند و انگیزه دارند و روی آن انگیزه و احساس شخصی میآیند متمسک به همین بند میشوند و نشریه را حذف میکنند. یعنی مسأله مهم این است که هدف مجلس از قانون مطبوعات آیا ایجاد زمینه رشد است؟ اگر ایجاد زمینه رشد است باید این مطلب را حذف کنیم. و اگر نه، هدف ما این است که بیآئیم و گزک دست افرادی بدهیم که به هر بهانهای یک نشریهای را تعطیل کنند آخر سر تمام نشریات در مملکت تعطیل بشود جز نشریات بخصوصی که مطابق میل و سلیقه گروهی حذف بزنند که آن گروه مثلاً در رأس یک هیأتی آنجا نشستهاند. آنوقت این خوب گزکی است. این است که با درنظر گرفتن این که وجود این بند مصلحتی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند و بلکه مفسده ایجاد میکند و مفسدهاش را هم خدمتتان عرض کردم اینست که بهتر است این حذف بشود والسلام علیکم. منشی ـ آقای موسوی تبریزی مخالف. ابوالفضل موسوی تبریزی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، اولاً ایشان گفتند این کجایش اسلامی است که ما بگوئیم شما فلان کار را بکنید و مثلاً یک نشریه ادبی داشته باشید و غیر ادبی را نباید چاپ بکنید این همان ارتکاز عقلاً هست که شارع هم رویش امضاء گذاشت و به همین دلیل گفته از اسلامشناس باید مسائل اسلامی را یاد بگیرید و از صاحب فن هم بروید مسائل فنی را یاد بگیرید. پس بنابراین موضع اسلامی همین است. الان غیر اسلامشناس بخواهد اظهارنظر بکند علاوه بر اینکه نمیتواند شرعاً ملعون هم هست پس کارها را به اهلش باید واگذار کرد و از اهلش باید خواست. اگر یک گروهی، یک کسی، یک شخصیت حقیقی یا حقوقی آمد تقاضای مجله سیاسی کرد مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی، مسائل علمی، مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی و خلاصه تمام مسائلی که نیاز بشر به آن هست اینها هر کدام اهل فنی دارند، هر کدام افرادی دارند که تخصصشان در آن جهت است. کسی که درآمد تقاضای انتشار نشریه فکاهی کرد یا مثلاً فنی و علمی کرد آنرا به اهلش واگذار میکنند و اگر بخواهد از آن تخطی بکند و به چیزی که وارد نیست وارد بشود این «ضره اقرب منالنفعه» است یعنی در واقع در اجتماع هرج و مرج شدن است هرکس در هر مسألهای بخواهد اظهارنظر بکند. کسی که در مسائل مثلاً علمی در یک جهت هیچ اطلاع ندارد بیآید در نشریهاش اظهارنظر بکنند و چیزهائی که غیرعلمی هست به قالب علمی به خورد مردم بدهند و یک اضطرابی در مردم ایجاد بکنند، یک هرج و مرجی در اجتماع ایجاد بکند. پس بنابراین، این هم شرعی است و هم برای حفظ نظام و کیان اسلام که هر کاری را به اهل فن آن باید ارجاع بکنند و هر کاری را از اهل فن آن باید بخواهند و اینکه ایشان فرمودند که قاضی اینطور میکند، هیأت ناظر بر مطبوعات اینطور میکند. البته اگر ما نظرمان این است آنهائی که قاضی یا هیأت ناظر بر مطبوعات بالاخره آدمهائی هستند که آنجا نشستهاند و تقوی دارند، دین دارند، اسلام دارند و معتقدند به اسلام و معتقدند به مبدأ و معاد همه کس را که نمیشود اینطور رد کرد. چون اینطور است پس بنابراین نظرش میگوید شما با فلان گروه اینطور هستید پس او را بکوبید. اینطور نیست. ما اینقدر بر مسؤولین خودمان سوءظن نداریم. مسؤولینی که با این گزینشها که میشود و با این وضعیتی که انتخاب شدهاند یا در یک جاهائی انتصاب شدهاند اینها خیلی کم است در آن جهت البته من نمیگویم نیست اما خیلی کم است. پس بنابراین نه محظور سیاسی دارد، نه محظور شرعی دارد به اضافه شما سعی بکنید نظام را که در واقع دانشکده نظام در فنون مختلف و در علوم مختلف مطبوعات هست و جرائد هست و روزنامههاست سعی بکنید نظم را توسط این مطبوعات ایجاد بکنید نه اینکه هرج و مرج و هرکس فقط یک امتیاز بگیرد برای انتشار یک نشریه و هرچه بخواهد در آنجا بنویسد. از اسلام بنویسد ناقص، از سیاست بنویسد ناقص و از فن بنویسد ناقص، از فرهنگ بنویسد ناقص، نارسا، مضر اینطور نکنید، بگذارید مرزها برای افراد، برای مطلعین جامعه، برای آن جهاتی که اطلاع دارند مشخص بشود تا نظمی در جامعه ایجاد بشود. بنابراین بهترین بند است که در اینجا کمیسیون ارشاد تصویب کرده است. منشی ـ آقای شاهچراغی موافق. شاهچراغی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، من فکر میکردم که حذف این بند 11 احتیاج به بحث نداشته باشد ولی چون مخالف محترم فرمودند که اگر این بند اینجا باشد نه محظور سیاسی دارد، نه محظور مذهبی دارد فکر کردم خدمت ایشان عرض بکنیم که ممکن است محظور سیاسی و مذهبی نداشته باشد ولی اگر این بند باقیبماند محظور قانونی پیدا میکند. شما در اینجا میگوئید که متقاضی باید همان چیزی که متعهد شده در نشریهاش بنویسد. ما در نشریات ورزشی خودمان، مثال را به نشریات ورزشی میزنم که متعهدند صرفاً مسائل ورزشی و تحلیل و مثال را به نشریات ورزشی میزنم که متعهدند صرفاً مسائل ورزشی و تحلیل و تفسیرهای ورزشی را درج بکنند. در این فضای مذهبی کشور ما که به برکت انقلاب بوجود آمده مثلاً در همین هفته یا هفتههای مشابه به مناسبت شهادت یا ولادت یک امام در نشریه مذهبی یک مقاله میآید. اینجا مطلب مذهبی نوشته است. شما چون متعهد به درج مطالب ورزشی بوده اینجا منعش میکنید این بند اجازه نمیدهد که مطالب مذهبی بنویسند، این بند اجازه نمیدهد که در زمینه زندگی یک امام که مورد علاقه ورزشکاران هم هست مثلاً در مورد علیبنابیطالب به دلیل خاصی که ورزش دوستان و ورزشکاران با آن ارتباط دارند مطلبی بنویسند چرا اینجا ممنوعش میکنید؟ آنجا صرفاً متعهد به درج مطالب ورزشی است. در هر صورت تمام نشریاتی که در کشور ما امروز درمیآید به دلیل شرایط زمانی هم مطالب مذهبی دارند، هم مطالب سیاسی دارند، هم مطالب اجتماعی و حتی نام ورزشی شما سیاسی است. برنامه فوتبالی که بین استانها الان برگزار میشود و همین روزها در جریان هست نامش لیک قدس است. اگر در زمینه قدس تاریخ قدس، مسائل قدس یک مطلب نوشته شده باشد شما باید این نشریات را ممنوع بکنید. این بند هیچ ضرورتی ندارد، ضرر هم دارد. منشی ـ آقای موسوی. موسوی لاری (معاون وزارت ارشاد اسلامی) ـ ما با حذف بند 11 مخالفیم به این دلیل که همینطور که مخالفین حذف استدلال کردند بالاخره باید صلاحیتها لحاظ بشود، تعهدها عمل بشود اگر نشریهای متعهد شده که در زمینه هنری کار بکند در زمینههای دیگر نرود یا اگر بخواهد یک نشریه فنی هست در مسائل عقیدتی وارد نشود اما اینکه گفته شد اگر در یک نشریهای که متعهد شده در زمینه مسائل فنی کار بکند یک مقاله یا مطلبی در مسائل دیگر داشته باشد این مغایرتی با بند 11 ندارد. بند 11 که اینجا آمده گفته نوعاً مغایر با آن چیزی که متقاضی به نوع نشریه متعهد شده یعنی اگر اکثریت مطالب نشریهای که در زمینه ورزش چاپ میشود و نشر میشود مطالبی باشد در زمینه مسائل سیاسی اجتماعی، عقیدتی باید جلویش را گرفت، حد و مرز مشخص بشود. اما اگر یک مقاله داشته باشد به نظر ما هیچ اشکالی ندارد و مغایرتی هم با بند 11 ندارد. بنابراین ما با حذف بند 11 مخالفیم. نایب رئیس ـ کمیسیون اگر بحثی دارید بفرمائید. نظریمنفرد (مخبر کمیسیون) ـ بسماللهالرحمنالرحیم، در بند 11 آمده که متقاضی به نوع نشریه متعهد شده است پاسخ برادر پیشنهاد دهنده این است که خود تعهد در اسلام الزامآور است. قرآن میفرماید «و اوفوا بالعهد» و اما ما باید یک کاری بکنیم که نظم در جامعهمان حکمفرما باشد هرج و مرج را اسلام اجازه نمیدهد اوصیکم بتقویالله و نظم امرکم و اما همانطور که برادرمان آقای موسوی هم فرمودند این کلمه نوعاً پاسخ اشکالات برادرها را میدهد و مسأله دیگر اگر این بند حذف بشود. معنایش این است اجازه بدهیم یک مجله ورزشی صفحه اولش مسائل کشاورزی را درج بکند و این صحیح نیست. نایب رئیس ـ بسیارخوب. هادی ـ اخطار قانونی دارم. نایب رئیس ـ ارتباط با همین بحث است (هادی ـ بله) بفرمائی. هادی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، عرض میشود ما قبلاً در مجلس سابقه داریم در قانون انتخابات ما تصویب کردیم یک کاری را گفتیم این کار جرم است و شورای محترم نگهبان رد کرد که شما اگر در مجلس یک کاری را آمدید گفتید جرم است مجازاتش را باید تعیین کنید. ما یک کاری را تا حالا به نظر من (حالا چون وقت مخالفت ندارم) یک کاری را آمدیم گفتیم که جزم نیست حالا آن مهم نیست، آن پیشکش بعد ما آمدیم مجازاتش را در مجازاتها تعیین نکردیم. من در مجازاتها خواندم و از آقای نظری هم پرسیدم در مجازاتها این کاری را که ما آمدیم از پیش خودمان گفتیم جرم است مجازاتش چون تعیین نشده خلاف است. نایب رئیس ـ بسیارخوب حالا این بحثی است که اگر کمبود دارد باید جبران بکنیم. عبارت اینجا درج مطلبی که نوعاً مغایر با آنچه که متقاضی به نوع نشریه متعهد شده است باشد که یک کلمه «باشد» میخواهد یا آخر یا «مغایر باشد با آنچه که ...» نایب رئیس ـ 188 نفر حضور دارند پیشنهاد حذف بند (1) هست موافقین با این پیشنهاد قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد بعد را مطرح بفرمائید. منشی ـ پیشنهاد آقای شاهچراغی در بند (12) کلمه «سردبیر» حذف بشود. شاهچراغی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، این بحث زیادی ندارد. فقط این نکته را خواستم عرض بکنم که الان رسم در مطبوعات به این شکل است که گاهی یک نشریه یک سردبیر دارد، گاهی شورای سردبیری دارد و شورای سردبیری گاهی به پنج نفر میرسد. در دنیا هم به هیچوجه رسم نیست. رئیس یک نشریه همان مدیر مسؤولش هست و صاحب امتیاز، مدیر مسؤول که نامش میآید کافی است. سردبیر اگر اینجا ذکر بشود باید شوراهای سردبیری هم قطعاً نامشان بیاید. شما همین روزنامهها را هم اگر نگاه کنید اکثر نوشته شورای سردبیری و شورای سردبیری گاهی پنج نفر هستند. ذکر نام پنج نفر هیچ ضرورتی ندارد. منشی ـ آقای موسوی مخالف. موسوی تبریزی ـ همانطور که خود ایشان هم اشاره فرمودند این البته اگر حذف هم بشود چیز ندارد ولی برای شناختن آن شورای سردبیری که دارند یک روزنامهای یا نشریهای را اداره میکنند بنویسند چه اشکالی دارد عبارت این است: «انتشار نشریه بدون ذکر نام صاحب امتیاز، مدیر مسؤول و سردبیر هم حتی به صورت شورائی هم باشد افرادش را ذکر بکنند که مردم هم بشناسند که شوراها چه کسانی هستند این عیب ندارد. بنابراین بودنش مضر نیست، حتماً باید باشد. منشی ـ آقای علی آقامحمدی مخالف. آقامحمدی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، همینطور که آقای شاهچراغی توضیح دادند الان در مطبوعات ما باید ببینیم که هرکسی چکاره است و افراد مشخصی را در قبال مطبوعات مسؤول بشناسیم. در اینجا سه نفر را مسؤول شناختهاند و باید که آنها به تصویب برسند. یکی خود متقاضی است که دفعه اول میآید. دفعه بعدش مدیر مسؤول و سردبیر را مشترک گفتند. در صورتیکه کمیسیون قضائی مجلس آمده و نوع بهتری را ارائه داده است. اولاً متقاضی را بیکاره قلمداد نکرده است. چون کسی که میآید خودش پایهگذار یک نشریه میشود و او صاحب امتیاز میشود او بیکار نباشد. بعد هم که یک قائم مقام که بیشتر او نمیتواند داشته باشد که در مقام قانونی مسؤول باشد و این همه تغییرات داشتن آن هم دائماً مرتب یک شورائی که مرکب باشد از قوه قضائیه و قوه مقننه و قوه اجرائیه و نمیدانم چند تا مقام دیگر از سازمان تبلیغات اسلامی و جاهای دیگر که عنوان کرده آن شورا را در همین قانون آنها هر روز باید بنشینند که تغییرات سردبیرها را ملاحظه بکنند. و سردبیر یک کسی است که نظر میاندازد به مطالب و مسؤولیتش فقط در همین حد است که این مطلبی که دارد میرود روی چاپ اگر خلافی در او بود او دیده و رفته، در این اندازه مسؤول است. مسؤولیت عمده متوجه مدیر مسؤول است و مدیر مسؤول باید شناخته بشود و متقاضی که صاحب امتیاز است و آوردن آن کار درستی نیست. و من با این نظر کمیسیون قضائی و پیشنهاد آقای شاهچراغی موافقم که ما دو نفر را رسمی بشناسیم و آنها بروند مصوب بشوند در داخل همان شورا و دیگر تغییرات داخلی و بعدی را ما دائماً دچار تحول نکنیم و معطل هم نکنیم و این به معنای بلاتکلیفی مطبوعات هم میتواند تلقی بشود ضمن اینکه میتواند یک کار حجیمی هم بر عهده شورا بگذرد که معنیاش این است که فردا نماینده مجلسی که شما انتخاب میکنید شرکت نکند. چون هر روز قرار بشود مرتب سردبیر جابهجا بشود و نمیدانم چه کسی جابهجا بشود آنها باید آنجا بنشینند، تازه بروند روی نفر جدید سوابقش را تحقیقات بکنند و چه بکنند. آن وقت آن شرایط هم که آنجا