جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 157 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 157 )

  • پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۶۴

بسمه تعالی
جلسه یکصدو پنجاه هفتم 20 تیرماه 1364 هجری شمسی
¬¬¬¬¬¬157 22 شوال 1405 هجری قمـری
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم- احلاسیه دوم
1364-1365
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنجشنبه بیستم تیرماه 1364
فهرست مندرجات:
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2- بیانان قبل از دستور آقایان : توسلی زاده و آهنی
3- تسلیت به آقای جعفری به مناسبت رحلت پدرشان  تذکر نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس.
4- تصویب کلیات لایحه تشکیل وزارت بهداشت و آموزش پزشکی.
5- طرح سؤال آقای عطائی از وزیر آموزش و پرورش و ارجاع آن به کمیسیون.
6- پایان جلسه و تاریخ تشکیل آینده و دستور آن
جلسه ساعت هفت و پنجاه دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.
1- اعلام رسمیمت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم ، با حضور 180 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم، دستور جلسه یکصدو پنجاه و هفته روز پنجشنبه بیستم تریماه 1364 هجری شمسی مطابق با بیست و دوم شوال 1405
1- گزارش شور اول کمیسیون بهداری در خصوص لایحه تشکیل وزارت بهداشت و آموزش پزشکی.
2- بررسی تقاضای دولت در خصوص تفویض اختیار به کمیسیون جهت رسیدگی و تصویب لایحه اصلاح قانون هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری طبق اصل 85 قانون اساسی.
3- گزارش شور ول کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری در خصوص طرح قانونی لغو قانون نحوه انجام معاملات واحدهای مسکونی مصوب 14/4/ 1360
4- گزارش شور اول کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری در خصوص لایحه تعیین حدود مسؤولیت شرکتهای هوا پیمائی ایران در پروازهای داخل کشور/
5- گزارش از کمیسیون رسیدگی به سؤالات در خصوص سؤال آقای علیزاده از وزیر محترم پست و تلگراف و تلفن.
6- سؤال آقای عطائی ا وزیر محترم آموزش و پرورش
رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
الهم صل علی محمد و آل محمد. اعوذ بالله من الشیطان الرحیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمراً منیراً . و هوالذی جعل اللیل والنهار خلقه لمن اراد آن یذکراو اراد شکوراً. و عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هوناً و اذا خاطبهم الجاهلون قالو اسلاماً. والذین یبیتون لربهم سجداً و قیاماً. والذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراماً. انها ساعت مستقراً و مقاماً. والذین اذا انفقوالم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قوماً.
(صدق الله العلی العظیم- حضار صلوات فرستادند)
«سوره فرقان از آیه 62 تا 68»
2- بیانات قبل از دستور آقایان : توسلی زاده و آهنی
منشی- آقای توسلی زاده نماینده خواف و رشتخوار، آقای آهنی نماینده آستارا.
توسلی زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و الصلوه و السلام علی رسول الله و علی الشهداءو الصلحاء و علی اولیاء الله. برخلاف تبلیغات حاکمان ضالم و استکبار جهانی که اسلام را دین آخرت معرفی و برای رفع نیازمندی های دنیوی و حرکت های بهسازی و بهروزی بشر را به دیدگاههای الحادی و نظام های مسخ کننده انسانی معرفی میگردند. با الهام از مبانی اسلام و رهبریت امام و فطرت پاک امت اسلامی ایران ناگهان انقلابی اعجازآسا برمبنای اسلام شکل گرفت و آتشفشانی عظیم رخ داد که تمام تحلیل ها و تهمت های دشمنان اسلام را بر ملا و چهره های حرکت های شرقی و غربی و به ظاهر انقلابی را رسوا کرد. همان گونه که انقلاب شکوهمند اسلامی تراویده اندیشه محدود بشر نبوده و تا سرحد نظام بی طبقه متوقف نمی گردد. بلکه از منشاء هستی الهام گرفته و نظامی است جامع و جاودانه و پیروز. معیارها و طرحها و فرهنگ انقلاب نیز با دیدگاههای محدود و یک بعدی مادی قابل ارزیابی نیست و همانگونه که اسلام مگتب چند بعدی است و دنیا و آخرت انسان را با برنامه های جامع و دلنشین اشباع میکند. فرهنگ و اخلاق وواژه های قرآنی نیز همچنان جامع است. و در مکتب های تک بعدی قابل درک نیست. کجا واژه های ایثار و تقوا و شکر و صبر و یقین و شهادت و حمایت از مستضعف و پرخاش بر مستکبر و مسأله شهادت با کلمان محدود و بی محتوای فرهنگ متداول جهان مادی قابل تفسیر و درک است. اینجا است که مسؤولیت سنگین تری بر دوش فرزندان انقلاب لمس میشود اگر امروز به همت رزمندگان عزیزمان علیرغم وحدت نظامی ناتو و ورشو در بعد نظامی قدرت اسلامی در جهان به نمایش گذاشته شده است و استکبار جهانی در جبهه های مختلف به زانو درآمده است و در بعد سیاسی به کیاست مؤمنان الهام گرفته از خط امام چهره کریه کفر جهانی آشکار و بر دلهای رنجدیده ملل مستضعف امید بخشیده است و در مسائل اقتصادی علیرغم همه موانع گام های بلندی برداشته شده است. متأسفانه در بعد فرهنگی و احیای ارزش ها و مکارم اخلاقی حرکت لازم عملی نشده است که اگر پرده از حقایق اسلام برداشته شود و ارزش های انسانی و اسلامی معرفی گردد به فرموده امام رضا(ع) احیوا امرنا فان الناس لاعرفوا محاسن کلامنا لا اتبعونا انسان های حق وی جهان خواهند دید که تنها اسلام است که میتواند به تمام خواسته های مشروعشان پاسخ گوید و انسان را آرامش بخشد و باید دقت شود که اگر استعمار سعی در بی محتوا جلوه دادن احکام اسلامی را داشت. امروز با عملگرد بدو نسبت دادن ارزش های الهی به افراد بی ظرفیت عملا موجب تحریف نشود. و بخاطر عدم صلاحیت اشخاص ارزش واقعی آن ها از بین نرود. ادعای اسلامی و انقلابی و تقوا و مجاهدت و در خط امام بودن و حمایت از مستضعفان نمودن نباید پوششی برای وصول به اهداف سیاسی و فردی و گروهی قرار گیرد که اینگونه سوء استفاده ها نقش معکوس در روند فرهنگ انقلاب و پرورش نسل انقلاب و تربیت و تزکیه اینده سازان انقلاب خواهد داشت. اگر در اسلام برنامه هائی است که میتواند تا عمق جان انسان را متحول کند. پس باید همه امکانات را برای ساختن جوامع بشربا سرعت بیشتر در سیر تکاملی امت اسلامی به کار گرفت تا با برنامه ریزی جامع و جهت دار آحاد ملت ما از بدی ها و زشتی ها پیراسته گردد و به ارزش های تعالی بخش الهی آراسته گردد و فرزندان انقلاب در سیر تکاملی انقلاب بی تفاوت نگردند. ملت ما برای حضور در کنگره عظیم حج حاضر میشود. باید با گماردن افراد لایق و متعهد به گونه ای زائران را ارشاد کرد که اعمال و رفتارشان معرف نقش انقلاب اسلامی باشد. نه با سود جویی موجب بد جلوه دادن انقلاب گردند. بلکه با الهام بیشتر از کعبه(خانه قیام) معرف عظمت اسلام در صحنه بین المللی گردند و چونان هاشمی عزیز ما به زینت اسلام حتی در بلاد کفر باشند و برای رسیدن به مدینه فاضله اسلامی باید رهنمودهای امام امت و منتظری بزرگ در عمل به کار گرفته شود. نه در شعار. قابل بخشش نیست که این همه دعوت به وحدت و پرهیز از باند بازی و اختلاف را از رهبرمان بشنویم و ادعای در خط بودن آنان را داشته باشیم ولی حاضر نشویم کریمانه برای تحقق آن اهداف سرمایه گذاری نمایم. پس آیاتی چون: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناسرا که باید عمل کند؟ در مسائل فرهنگی و اخلاقی که دانشگاه ها و خصوصاً آموزش و پرورش نقش اساسی دارند. باید با پرورش اساتید و مربیان دلسوز و تقویت آنان فرزندان انقلاب را از فساد و خطراتی که فرهنگ اسلام را تهدید میکند نجات و روح سلحشوری آنان را حفظ و متخلق به اخلاق الهی ساخت تا مدارس همچنان سنگر انقلاب باشند و رادیو تلویزیون گرچه گامهای فرا راه نهاده است. باید از پخش برخی فیلمها که عفت عمومی را لکه دار و بدآموزی ها را به دنبال دارد اجتناب نماید. زیرا قابل توجیه نیست که ازیکطرف مبارزه بامنکرات شود و یا خواهران و برادران مربی پرورشی و معلمان سرمایه گذاری کنند. ولی از طرفی با پخش فیلمی همه آن زحمات به مسخره گرفته شود و از طرف دیگر باید با تهیه فیلم هائی ارزش های اسلامی را به نحوه ملموس به فرزندان انقلاب آموخته گردد تا نسل جوان به فضائل اسلامی عمل نمایند. اینک که هفتم تیرماه را پشت سر گذاشتیم. فریاد بهشتی و یارانش، آن منادیان فرهنگ اسلام و حافظان ارزش های اسلامی را به گوش می شنویم که عزیزان! قرآن را ذکر الله و نماز را، دعارا عمل برایخدا را، فریاد برای خدا را، مسالمت برایخدا را، پرخاش و جنگ و حمل برای خدا را بیش از هر کتاب و سخن وبیان روشنگر راه بدانید. آیا واقعاً چقدر به رهنمودهایشان گوش فرا داده و به عملکردشان تأسی جسته ایم. آیا به سجایای بهشتی و منتظری، به اخلاق بهشتیان خود را نزدیگتر کرده ایم؟ سعی کنیم خدای نخواسته به شیوه دشمنان بهشتی به ترور شخصیت های ارزنده انقلاب برای کسب قدرت ها گرفتار نشویم. مرحوم آیت الله رباتنی نمایندئه مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نماینده خبرگان از استان خراسان در مجلس خبرگان دوم بهرحمت الهی پیوست و همگی برای فقدانش متأثریم و چقدر خوب است که همیشه به مصداق این شعر عمل میکردیم و عمل کنیم که:
چو برخاکم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده اکنون همانیم.
و اما تذکرات‌:
1- باید از مجلس محترم نسبت به عنایتی که به بودجه آموزش و پرورش کرد تشکر کنیم و از طرفی دقت شود که مسأله بی سوادی باید از ریشه و از دوران کودگی از بین برود. نه این که با نبودن فضای آمورشی و معلم هر سال چندین هزار کودک بی سواد اضافه شود و بار نهضت سواد آموزی سنگین تر شود. لذا افراد خیر با همگاری آموزش و پرورش باید این مشکل را از اساس حل نمایند.
2- معلمان محترم خود آگاه به مسائل مملکت و سهیم در انقلاب و ایثار گرند. امید است شغل شریف معلمی با برنامه ریزی های صحیح به گونه ای مشکلات مادی اش حال شود تا شرافت آن شغل به مخاطره نیفتد.
3- استان خراسان یک پنجم ایران است و دارای شرایط گوناگون جغرافیائی و امت مؤمن وخود جوش ایثارگر، اما عدم طرح ها و برنامه های جامع برای رفع مشکلات آن سامان را رنج میدهد. آیا وزارت برنامه و بودجه انتقادات استانداری خراسان را در رابطه با اعتبارات استان تعدیل نمود؟ جای بسی تأسف است که به خاطر نبودن آمار صحیح خراسان با بیش از 10 هزار روستا ووسعتی به اندازه یک پنجم ایران، اما بودجه های عمرانی و راه و فرهنگی و بهداشتی اش گاهی در سطح استان های کوچک مملکت منظور میشود و در چنین شرایطی از کدام مسؤول اجرائی و مدیر کل میتوان انتظار داشت که بتواند مدیریت صحیحی را اعمال و مردم را راضی نگهدارد و خصوصاً آموزش و پرورشش بتواند نیاز استان را رفع کند. در مقابله با خطرات جوی و طبیعی وزارت کشاورزی چه برنامه هائی را برای مرتع و دام و کشاورزی خصوصاً در خواف و رشتخوار منظور نموده است؟ برای جلوگیری از تخلیه روستاهای مرزی چه چاره ای اندیشیده و اولویت هائی منظور شده است؟ متأسفانه این بی توجهی به روستاهای مرزی ضربه جبران ناپذیری حواهد زد به راستی برای مردم کریم و سخت کوش و بی توقع جنوب خراسان چه فکری شده است؟ چطور شده است که به برخی مناطق از زمان طاغوت سرمایه گذاری شده است و الان هم نیز آن خط ادامه دارد. ولی برای شرق ایران از سرخس تاسیستان و بلوچستان هیچ پروژه ای اشتغال زا منظور نشده است. گویا استضعاف در آنجا نیست و یا حتماً باید یک جو سیاسی ایجاد شود تا به آنجا توجه شود. جای بسی تأسف است که با وجود سنگ معدن سنگان خواف(رئیس- وقتتان تمام شده.) که با عیار 61% و فسفر 3% و دارای ذخیره چند صد ساله و غنی ترین سنگ معدن، گاز سرخس در شمال و معدن ذغال سنگ طبس در جنوب اما برای مطالعات و اکتشافاتش و فعال کردن معدن و نصب کارخانه ذوب فلز جهت اشتغال آوارگان جنوب هیچگونه بودجه ای از وزارت معدن و برنامه و بودجه علیرغم بحث در کمیسیون بودجه منظور نشد که به نظر آقایان اقتصادی نیست. اما قاچاق و آوارگی تخلیه روستاهای مرزی، عقب ماندگی استعدادهای فنی و علمی و تولیدی آن سامان، طومارهای مردم که از سر کوره های آجرپزی به اینجانب میرسد و شغل های کادذب چون سیگار فروشی و غیره اقتصادی است. با این که با توجه به همین پارامترها مسؤولین مملکت و آقای نخست وزیر ضرورت فعال کردن معدن را اعلام کرده اند. امید است دانشجویان و اساتید دانشگاه مشهد با طرح های مطالعاتی استعدادهای گوناگون آن استان را شناسائی و برای رشد و شکوفائی اش برنامه هائی را ارائه دهند. ختاماً از کمک های نخست وزیری برای مناطق جنوب خصوصاً خواف و رشتخوار تشکر می نمایم. والسلام علیکم و رحمته الله.
منشی- آقای آهنی بفرمائید.
آهنی – بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و انه خیرناصر و معین. با سلام و درود بر امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و نائب برحق امام زمان و سلام و درود بر شهدای گلگون کفن که با نثار خونهای پاک خود حق را آبیاری و با ظلم و ستم جنگیدند. بالاخره خود را فدای اسلام و اسلام را احیاء نمدند و سلام و درود بررزمندگان پرتوان جمهوری اسلامی و لشکر امام زمان که با ایمانی خالص و چنگزده به جبل الله از مرز و بوم ایران اسلامی و از حدود الهی دفاع می کنند و چنان رعب ووحشتی در دل لشگریان ذبون بعثی انداخته اند که فرمانده و حاکم سرسپرده بعثی و حلقه به گوش آمریکائی یعنی صدام ملعون را چنان نگران ساخته اند که از در هر کشور لامذهبی با هر نقشه ظالمانه ای وارد میشود تا به نظر خودش بتواند به اسلام و مسلمین صدمه بزند. در حالیکه برای دنیا روشن و مشخص شده است که نجنگ افروز او بوده است و ما برای دفاع از کشور اسلامی و مسلمین برخاسته ایم و این یک وظیفه شرعی و الهی است و تا نابودی صدامیان و هم پیمانان فتنه انگیزش ادامه خواهد داشت. صدامن به خیال
خام خودش که با حمله هوائی و با ایجاد رعب ووحشت مردم شریف و جهاد گر ایرانی راوادار به صلح خواهد کرد. ولی حرکت عظیم ملت ایران در روز جهانی قدس که مشت محکمی بردهان امریکا و صدام صعیونیستی بوده است. صدام را چنان مبهوت ساخته میرود که خود را برای محاکمه و چاره اندیشی آماده کند. صدام خاطی است و باید به جزای خویش برسد که در نتیجه ملت مظلوم و دربند عراق نیز نجات خواهد یافت. همه کشورهای اسلامی و عرب باید بدانند جنگ اصلی ما با آمریکا و اسرائیل و هر کشوری که علیه اسلام و مسلمین اقدامی بکنند میباشد و نابودی صدام مقدمه ای برای نابودی آمریکا و اسرائیل است. پس آگاه شوند که سرنوشت مردم کشور خودشان را به دست جلادان آمریکائی و صهیونیستی ندهند و برای نجات ملت اسلامی فلسطین و لبنان و افغانستان متحد شوند و درس استقلال را از انقلاب اسلامی ایران بیاموزند.
اما تذکراتی چند در رابطه با حوزه انتخابیه خودم:
اول از زحمات دولت خدمتگزار جمهوری اسلامی تقدیر و تشکر میکنم که در رفع مشکلات مردم در حد توان سعی و کوشش میکنند. و اما اجرای پروژه سد، جلوگیری از پیشروی آب دریا در ساحل آستارا درست در فصل بهار و تابستان که بهترین و مناسب ترین فصل کار در آن منطقه است راکد مانده. در حالیکه در نطق قبل از دستور تذکرات رسمی از مجلس نامه های عدیده ای که برای معاونت عمرانی نخست وزیر، وزارت نیرو و برنامه و بودجه نوشته ام و شدیداً خواسته ام که عدم توجه و رسیدگی موجب از بین رفتن خانه های مسکونی مردم میشود که متأسفانه توجهی نشده است. در صورتیکه آب دریا در ساحل آستارا حدود 200 متر پیشروی کرده و چندین ساختمان دولتی ، پیشاهنگی، تربیت بدنی و مسکونی و غیره را از بین برده و خانه های مسکونی مردم و خانه های دولتی و در نتیجه شهر را شدیداً تهدید میکند. مخصوصاً طوری که ساحل نشینان شب را با دلهره صبح میکنند و 8 نفر از برادران عزیز نماینده از کمیسیون های برنامه و بودجه، نیرو و کشاورزی این پیشروی و خرابی های حاصل از آن را از نزدیک مشاهده فرموده ونامه ای خدمت نخست وزیر محترم مرقوم فرموده اند و در آینده ای نزدیک بنا به اخباری که در روزنامه اطلاعات روز یکشنبه مورخ8 اردیبهشت ماه 1364 آمده است که روسیه میخواهد نواحی کم عمق دریا مثل قره بغاز که خسارت عمده ای به اقتصاد شوروی وارد کرده است، کم آبی را جبران کند. فلذا براساس این طرح 4میلیارد متر مکعب از 110 میلیارد متر مکعب حجم آب سالانه رودخانه سورنا یا دوینا و حدود 11% آب «انگا» را به رود ولگا بریزد. پس با این وضع مسؤولین باید از هر نظر به این موضوع توجه کرده و مخصوصاً از خساراتی که به این شهر وارد آمده و خواهد آمد پیش بینی لازم ا هر چه سریعتر به عمل آورند.
2- آب آشامیدنی این شهر اصلا قابل شرب نیست متأسفانه در مکماتباتی که از طریق وزارت کشور و شهرداری آستارا به عمل آمده در نتیجه آزمایشات آب شهر را قابل شرب اعلام کرده اند ولی مسؤولین باید بدانند که مردم آستارا محلول کلر می خورند نه اب . یعنی به اندازه ای مواد شیمیائی و بهداشتی به آن اضافه میکند که اولا درصد مواد بیشتر از آب میشود و ثانیاً از بوی عفونت کسی جرات نمیکند به آن آب نزدیک شود. در حالی که مردم این شهر آب آشامیدنی را لیتری قریب به 10 ریال خریداری کرده و مصرف میکنند و مردم سخت در مضیقه اند و طوماری در این مورد امضاء نموده، فلذا از وزارت کشور ووزارت نیرو می خواهم که در اینمورد توجه بیشتری به عمل آورند.
از اداره برق رسانی شهرستان آستارا تشکر میکنم که به اکثر روستاهای مرزی و غیره این شهر روشنائی داده اند.
از مدیر کل راه و ترابری استان گیلان و مسؤول محترم راه و ترابری شهرستان آستارا تشکر میکنم که در آسفالت سازی جاده هشتپر و آستارا و طرح ریزی جاده اردبیل و آستارا کوشش جدی میکنند و مجدداً از وزارت راه می خواهم که وسایل و امکانات بیشتری در اختیار اداره کل راه استان قرار دهند تامشکلات راه های روستائی آستارا مخصوصاً روستاهای باباعلی،… آسیاشوان و غیره نیز برطرف شود. از شرکت ملی گاز ایران تشکر میکنم که مرحله اول گاز رسانی این شهررا به اتمام رسانیده اند. ولی به خاطر مناسب بودن فصل کار برای اجرای مرحله دوم از مدیر عامل محترم شرکت ملی گاز میخواهم که مرحله دوم را نیز در این بصل مناسب به اجرا بگذارند تا انشاءالله به موقع مردم این شهر از نظر سوخت بی نیاز شوند.
از وزیر محترم اقتصاد و دارائی میخواهم که به وضع گمرکات ایران بیشتر توجه کنند و خدای نکرده گمرکات محل توطئه ضد انقلاب نشود. از وزارت کشور می خواهم که جهت ایجاد  شهرداری در روستای بزرگ لوند وبل که بیش از 15 هزار نفر جمعیت دارد اقدامات لازم را به عمل آورده و همچنین از وزیر محترم مخابرات که در مورد تلفن داخلی این روستا اقدامات لازم را به عمل آورند.
از شورای عالی قضائی می خواهم که توجهات و عنایات بیشتری به نحوی انجام وظیفه دادستان ها داشته تا خدای نکرده اغراض شخصی موجب نشود که حزب اللهی و انقلابیون شهر دست آنان اسیر و گرفتار شوند و مخصوصاً به شکایت های متعددیکه از دادستان انقلاب اسلامی هشتپر و آستارا که الان به اراک منتقل شده است هر چه سریعتر رسیدگی و کسانی که نشر اکاذیب نموده و با ابروی مردم بازی کرده اند مجازات شوند. در آخر از وزیر محترم بهدای می خواهم در مورد تأمین جراح عمومی، متخصص زنان و زایمان و پزشک عمومی بیمارستانهای آستارا هر چه سریعتر اقدامات لازم به عمل آورند  والسلام علیکم ورحمته الله.
3- تسلیت به آقای جعفری به مناسبت رحلت پدرشان و تذکر نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم . تذکرات نمایندگان محترم . اطلاع پیدا کردیم که ابوی همگار محترمممان جناب آقای جعفری نماینده بناب و ملکان رحلت کرده اند. ما از طرف نمایندگان مجلس به ایشان تسلیت عرض میکنیم. نمایندگان استان آذربایجانشرقی هم نوشته اند که من از طرف آنها تسلیت می گویم.
آقای علوی نماینده گرگان به وزارت فرهنگ و آ,وزش عالی در خصوص تاسیس شعبه ای از دانشگاه آزاد اسلامی در گرگان و به وزارت راه  اداره کل راه گرگان تذکر داده اند در خصوص مرمت و اسفالت جاده گرگان و به علی آباد کتول که از ایشان تشکر کرده اند.
آقای زمانیان نماینده نهاوند به وزارت کشور در مورد رسیدگی به وضع فرمانداری و شهرداری نهاوند تذکر داده اند.
آقای علوی تبار نماینده آبادان به وزارت دادگستری در مورد نقض اصول 32 و 39قانون اساسی توسط دادگستری شهرستان قم تذکر داده اند
آقای موحدی ساوجی نماینده ساوه به وزارت آموزش و پرورش در خصوص پرداخت سکه عیدی معلمان و کارکنان آموزش و پرورش، جلوگیری از اشکالات در مورد کمک های اختیاری مردم به آموزش و پرورش به وزارت راه در مورد راه تهران به ساوه تذکر داده اند.
آقای عبد خدائی نماینده مشهد به وزارت نیرو در مورد رسیدگی به وضع آب آشامیدنی به شبکه اصلی برق مشهد تذکر داده اند.
آقای قاضی زاده هاشمی نماینده فریمان، سرخس، احمد آباد به وزارت نفت در خصوص تسطیح و اسفالت خیابان های درونی و بیرونی پالایشگاه گاز شهید هاشمی نژاد تذکر داده اند.
آقای فدائی نماینده سربند به وزارت بهداری در مورد رسیدگی به وضع بهداری سربند، تأمین پزشک و امکانات درمانی تذکر داده اند.
آقای زرافی نماینده تنگابن و رامسر، به وزارت کشاورزی در خصوص پرداخت وام، تحویل سم از طریق شرکت تعاونی به کشاورزان منطقه به وزارت کشور در مورد دقت در اجرای قانون نظام وظیفه. به وزارتین نیرو و جهاد سازندگی در مورد کنترل و بهره بردار آب رودخانه ها در امر کشاورزی تذکر داده اند.
آقای صفوی نماینده فومن به وزارت بهداری در خصوص رسیدگی به وضع اورژانس بیمارستان دکتر شریعتی تذکر داده اند.
نمایندگان کاشمر و روحانیون منطقه و خانواده آنها تسلیت گفتند.
4- تصویب کلیات لایحه تشکیل وارت بهداشت و آموزش پزشکی
رئیس- آقای موحدی دستور جلسه را شروع کنید.
منشی- اولین دستور گزارش شور اول کمیسیون بهداری است در خصوص لایحه تشکیل وزارت بهداشت و آموزش پزشکی.
درجلسه قبل مخبر کمیسیون (آقای شیبانی) مختصری توضیح دادند.

رئیس – مخبر کمیسیون توضیح دادند اولین مخالف صحبت کند.
منشی- مخالف اول آقای  حائری زاده.
حائری زاده – بسم اله الرحمن الرحیم. لایحه بهداشت درمان، آموزش که در دوره قبل مجلس هم یکبار دولت آورده و به لحاظ مشکلات و مسائلی که در آن بود نظر شورای محترم نگهبان بابحث با کارشناسان و خود وزیر آقای دکتر منافی که آن زمان وزیر بودند در مجموع این شد که ایراداتی شورای نگهبان گرفتند و عملا متوقف ماند. الان بعد از چند سال در عین آن که در جهت آن سیاست گذاری کاری انجام نشد باز همان لایحه را آوردند و حال اینکه دست اندر کاران تهیه این لایحه هم آن  زمان و هم حالا در کار بهداشت و درمان کشور برنامه ریز هستند، طراح هستند و عملا گردانندگان وزارت بهدری و دانشگاهها تقریبا اینها هستند یعنی چند نفری هستند که در واقع خط دهنده، سیاست گذار و برنامه ریز هستند که این لایحه را هم آنها دارند در واقع هدایت میکنند و کمک میکنند و راهنمائی میکنند. این را با حسن نیت من مطرح میکنم که آنها هم حسن نیت دارند اما در واقع کسانیکه بافت پزشکی کشور را نمی شناسند اینها نمیتوانند نسخه برای بهداشت و درمان بدهند. کسانیکه در برنامه های مختلفی که تا به حال آورده اند موفق نبودند ؟ اینها برنامه دیگری را ارائه کردند و کل دانشکده های پزشکی را می خواهند در واقع ادغام کنند در بهداری حالا شبکه عظیم بهداری اگر بگوئیم آقا؟! منحل می گردد و بعد وزارتخانه جدیدی تشکیل میگردد این چیست؟ مثلا یک شهرستان دور افتاده تابلو وزارت بهداری میأید پائین، تابلو وزارت بهداشت و درمان میرود بالا و میلیونها تومان سربرگ کاغذها و تشکیلات و تابلو و… تغییرات خواهد داشت. «شبکه عظیم بهداری منحل میگردد» بعد این را تبدیل می کنیم به وزارت بهداشت و درمان و آموزش، این دیگر حرف است آن بزرگتر که وزارت بهداری است میماند، دانشکده های پزشکی که کوچکترند میرود در دل آن بزرگتر و در واقع حل میشود( حالا این یک مسأله) بعد در مقدمه این لایحه یک سری دروغها ی علمی یعنی در واقع تحریف است، سوء استفاده از مسائل علمی کردن و چیزی را جا انداختن این خلاف است در واقع کسانیکه ابزار علمی در دست دارند میبایستی بسیار ظریف برخورد کنند با مجلسی که صادقانه دارد برای این نظام کار میکند میبایستی واقعاً درست برخورد کرد، شما ملاحظه کنید در مقدمه این لایحه میأید بهداشت، مشکلات پزشکی، مسائل آب روستائی و … در کجای این لایحه بهداشت، درمان، مسائل آب روستائی، بهداشت و غیره در نظر گرفته شده و برای آن فکر شده است؟ آیا وضعیت متولی بهداشت در این مجموعه که خواهد بود؟ برای بهداشت که این همه ضایعات به خاطر بهداشت داریم و این همه مسائلی که در مورد امراض پیش میأید آیا الان در این لایحه و در نظام جدید بهداشتی و درمانی میخواهند پیش بینی بکنند جایگاه آن کحا است؟ کدام ماده کدام تبصره در مورد بهداشت فکر کرده که آن هم از آب لوله کشی و مسائل بهداشت روستائی و این چیزها نام برده در کجای این لایحه است؟ مقدمه این لایحه ربطی به خود لایحه ندارد و حال اینکه باید مقدمه توجیهی برای لایحه آورده میشد.
از طرف دیگر شما ملاحظه میکنید که 3 محور مهم این لایحه دارد:
یکی بحران عظیمی در درمان کشورایجاد خواهد شد این را به لحاظ اینکه من با چندین نفر از متخصصین متدین صحبت کردم و لایحه را چه برایشان باپست فرستادم و بعد نتیجه را تلفنی از آنها پرسیدم و با تعداد زیادی افرادی که صاحب نظر هستند و ذیصلاح در مسائل پزشکی و مسائل آموزشی و درمانی با اینها صحبت کردم و مشورت کردم و این چکیده مطالعات و پیگیری هائی است که در طول چند هفته من با متخصصین انجام دادم و خدمتتان عرض میکنم:
یکی از اینکه بجران در درمان ایجاد خواهد شد و این را برای تاریخ عرض میکنم خدمتتان حالا چه رأی بیاورد چه رأی نیاورد ما تکلیفمان تمام است یعنی ما فقط وظیفه داریم ابلاغ کنیم آنچه که با متخصصین صحبت کردیم و به دست آوردیم. آیا دکتر درماگاهی که تا به حال 10تا/20تا/50تا مریض تا شب می دیده این میخواهد بگذارد زمین، برود دنبال آموزش، چون الان محور شده است آموزش! در این درمانگاه در این بیمارستان تعدادی دانشجو آمده اند دیگر همه اش دنبال استفراغ و اسهال و اینها که مرتب دانشجو نمیرود. دانشجومیرود دنبال یک سری مرضهای متنوع را ببیند و نمونه های گوناگون را ببیند. محور میشود پزشکی اضافه کنیم، اگر میخواهد چنین کاری بشود پس درمان معطل میماند، در این هفت سال اولی که درمان معطل میماند در این هفت سال چه میکنید؟این درمان کشور که الان کسی تا پارتی نداشته باشد نمیتواند در تهران که این همه پزشک هست و امگانات بهداری زیر کلید وزارت بهداری است و قدرت مطلقه در خود تهران دارد تا پارتی و آشنا نداشته باشد نمی تواد مریضش را بخواباند و حتی مجروح جنگی را خیلی از بیمارستانها ممکن است نتوانند درست بپذیرند و شما نارضایتی را از خود آقایان بنیاد شهید یا دیگران سؤال کنید که چه وضعی دارد؟! وضع درمان وقتی اینطوری است اگر محور در این بیمارستانهای درمانی هم آموزش قرار بگیرد همه طبیب ها اگر قلم را بگذارند زمین و بروند دنبال تبپ استادی و استادیاری و این مسائل بعد درمان را چه کسی متولی خواهد بود؟ در زمانی که چند میلیون نفر آواره جنگی و مسائل آوارگان افغانی داریم و کشور در موج اضطراب و ناراحتی مسائل جنگ هست و همیشه بعد از جنگها امراض «اپیدمی» و همه نگیر در کشورها مبتلی به آن بودند و دچار میشدند آیا در این دوران بحران بایستی نظام را به هم ریخت  تشکیلات نظام آموزشی و درمانی کشور در این تلاطم و در این حالت بحرانی بعد از جنگ که امکان هرگونه گسترش بیماری های «اپیدمی » و همه گیر هست الان بیائیم این تداخل را انجام بدهیم؟! شما یک اثاث کشی از این منزل به آن مزل میکنید تا سه هفته بعد نمیتوانید ببینید«مفاتیح» کحا است؟ سجاده کجااست؟ دسته کلید کجا است؟ جارا پیدا نمی کنید تا اینکه برسد به اینکه دو وزارتخانه را می خواهند در همدیگر ادغام کنید و بعد تشکیلات جدید. انطباق حقوقی اینها، مسائل مختلف ، برخوردهای تیمی که تیپ دانشگاهی با همدیگر جهه میگیرند، تیپهای درمانی با همدیگر وواقعاً تلاطم ایجاد خواهد شد و مسؤولیت درمان کشور در این هفت سال اول با چه کسی است؟ چه کسی این کار را اداره خواهد کرد؟ الان مریض داریم مشخصاً نمونه همین عید فطر یکی از آشناهای خود من بچه اش بیماری«یرقان» داشته و در حال مرگ به 8 تا بیمارستان میبرند بعد پشت درب بیمارستان میمیرد. وقتی درمان اینطور است این هفت سال اولی که بسیار عالی و ارزشمند به فرض برای آموزش، کار بکنید متولی این درمان چه کسی خواهد بود؟ آیا بازار بازار سیاه مطب های آزاد و کلینیک های آزاد رشد نخواهد کرد؟ کمک به آنها نخواهد بود؟ ووقتی درآمدهای مطب های آزاد که ماهی بیشتر از 60 هزار تومان و 70 هزار تومان یک طبیب درآمد دارد 100 هزار تومان در شهرهای برگ بیشتر هم درآمد دارد این مطب های آزاد درآمد بیشت  داشتن و آشفتگی درمان باعث درآمد بیشتر مطبهای آزاد بشود کسی از طبیب ها به دنبال آموزش خواهد رفت؟ گرفتاری های مشکلات آموزش و مطالعه کردن و مرتب درس خواندن آن هم چه کسی؟ تیمهائی که در بهداری و درمانگاه ها و این طرف آن طرف مرتب دنبال کار درمان و نسخه نویسی بودند. اینها که تمام مسائل علمی ، دیگر خیلی چیزها یادشان رفته. اینها دوباره بیایند خودشان را مطابق زمان تربیت کنند یک سری کتابها را مطالب را بخوانند و بعد بروند با 50نفر دانشجو در کلاس سروکله بزنند بعد اگر یکجا اشتباده کند دانشجو اورا دست می اندازد همین طور راحت که نیست! بیاید مطب در»آمد 60 هزارتومان و .. آن موقع هم شاید بیشتر از 60 هزارتومان بشود دو برابر میشود با آن آشفتگی درمان بیاید رها کند برود در کلاس بنشیند با دانشجو سرو کلیه بزند و کار آموزش را تازه کسی که ذوق آن را نداشته، اگر ذوق میداشت دنبال معلمی میرفت، وفقط تنهخا مطب را انتخاب نمی گرد، نرفته است دنبال آن حالا آقایان میگویند با سمت استادیاری و چه و چه او را میکشانیم . میکشانید آیا مطبی که جاذبه به آن بیشتر خواهد شد دنبال آموزش خواهد رفت؟ و بعددرمان را چه کسی متولی خواهد بود؟ میگویند که «مارسیدگی میکنیم».
رئیس – وقتتان تمام است.
حائری زاده- خیلی خوب. در قسمت آموزشی حالا نکات مهم:
یکی بحران بیشتر در امر بهداشت است- یکی بحران در درمان است- یکی افت و پائین آمدن سطح آموزشی کشور است-  که تعداد زیادی از هیأتهای علمی دانشکده های مختلف امضاء کردند و فرستادند، با نام امضاء کردند اگر این مجموعه هفتاد هشتاد تا، صدتا امضائی که از هیأت علمی دانشکده های مختلف فرستادند اینها افراد ناصالح هستند آیا همین مجموعه.
نا صالح می خواهد عمل کند؟ که اینها صالح اند. امر براین است که اینها درست هستند و در هیأتهای علمی گزینش شده اینجا هستند همه آنها امضاء کردند و خدمت آقایان هم هست، به هم ریختگی نظام آموزشی تازه جان گرفته است بعد از  گشایش دانشگاه ها تازه دانشکده ها به حرکت و گردش افتاده و سال به سال دارد نیروی خودش را بیشتر میکند توان آموزشی را بیشتر میکند دانشجوی بیشتر میگیرد این تشکیلات تازه جان گرفته به هم میریزد و از بین میرود متلاشی میشود و من نگران قطعی وضع درمان هستم و در این هفت سال فکری برای درمان نکرده اند، علوم پایه را هیچ پاسخی برایش ندارند، فکر بودجه مالی فراوانی که ببینید آقایان! آقای وزیر بهداری اینجا هستند بگویند که اضافه کار چهار پنج ماه پزشکان در خود تهران چرا عقب افتاده؟
رئیس- آقای حائری زاده وقتتان تمام است.
حائری زاده- ببخشید. اینها را هیچ پاسخی ندارند و این چنین لایحه عظیمی را من درخواست میکنم از جناب آقای هاشیمی چون قوت مهم هست وقت را طبق آئین نامه دو برابر کنند که به جای چهار نفر بتوانند هشت نفر صحبت کنند چون مسأله مهم هست و استدعای من این است و یک تقاضایی هم من دارم که در آخر رأی علنی بگیرید تا در تاریخ معلوم بشود چه کسانی آگاهانه رأی مثبت دادند و چه کسانی آگاهانه رأی منفی. این استدعای آخر من است متشکر.(اعتراض چند تن از نمایندگان)
رئیس- حالا ایشان نظر خودشان را گفتند ما که گوش به حرف ایشان که نمیدهیم( خنده رئیس موافق اول صحبت کند)
منشی- موافق اول آقای جلال الدین فارسی.
جلال الدین فارسی- بسم الله الرحمن الرحیم. لایحه ای که امروز به مجلس محترم تقدیم شده و مورد بحث قرار می گیرد براساس یک طرحی است که این طرح از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. این طرح در ستاد انقلاب فرهنگی تهیه شده در گروه پزشکی ستاد به تصویب شورای عالی ستاد رسیده همانطور که امام امت در فرمان تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی فرمودند ما از پزشکان، از اساتید متعهد همه دانشگاه هها برای تشکیل گروه پزشکی ستاد استفاده کردیم بیش از 150 پزشک دانشمند در رشته های پزشکی و پیراپزشکی در ستاد انقلاب فرهنگی در مدت زمانی طولانی بین یک تا دو سال روی این طرح کار کردند. سمینارهائی گذاشتند و هزاران طبیب متعهد و غیر متعهد و متخصص شرکت کردند اعضاء ستاد انقلاب فرهنگی در این سمینارها شرکت کردند هیچکس دلیل قانع کننده و عاقل پسند و متخصص پسندی نتوانسته ارائه بدهد. تاریخچه این سمینار ها و این تحقیقات در ستاد انقلاب فرهنگی وجود دارد. آقای دکتر حبیبی وزیر دادگستری آقای دکتر سروش که دکترای داروسازی دارند و آشنا با این مسائل هستند بنده در مرتبه سوم در این جلسات شرکت کردیم آقای دکتر حبیبی می گفت آنقدر ما این بحثها و استدلالات را شنیدیم که پزشک شدیم، دکتر شدیم، آنوقت ایشان میفرمایند«وزارت بهداری و کسانی که بافت بهداری کشور را نمیشناسند آمده اند این طرح را تهیه کدند» به لحاظ اینکه تحقیقات با دقت انجام بگیرد و تمام متخصصان متعهد و غیر متعهد در تحقیق برای طرحی شرکت کنند این طرح در جمهوری اسلامی مقام اول را دارد ما در حضور ریاست جمهوری، جناب آقای هاشمی، آقای نخست وزیر، وزیربهداری، وزیر علوم سابق، اعضاء ستاد انقلاب فرهنگی رئیس گروه پزشکی ستاد، جمع شدیم همان آقای وزیر بهداری که مخالفت میکرد در آن جا گفت من مخالفتی ندارم، وزیر علوم آن زمان هم موافق بود، بنابراین کسانی هم که مخالفت می کردند من انگیزه ها علل آنها که بعضی هم موجه است نمی توانم بگویم عرض کردم هیچگس دلیل موجه ندارد، یا وزیری جرأت نمی کرد که تشکیلات دانشکده ها و بیمارستانهایش منضم بشود به آن وزارت بهداری و جرأت اداره چنان وزارتخانه وسیعی را نداشت ما تبریک می گوئیم به وزیر بهداری جدید که این جرأت و شجاعت را دارد نمی خواهد یک وزارتخانه کوچک را اداره بکند و تبریک می گوئیم به این وزیر عالیقدر علوم که بسیاری از وزراء وقتیکه میخواهند یک سازمان را از آنها جدا کنند مقاومت میکنند هر وقت بخواهند یک وزارتخانه یا سازمانی را از جای دیگر به آنها ملحق کنند استقبال میکنند، ایشان با اینکه خودشان زشک هستند خودشان می توانند دانشکده های پزشکی را خوب اداره کنند این اخلاص را برای حل مشکل درمان و کمبود پزشک انجام دادند. این نیست آقای حائری زاده! که وزارت بهداری رفته باشد دنبال گرفتن دانشکده پزشکی، وزارت بهداری که نمیتواند آب لوله کشی تأمین کند این ستاد انقلاب فرهنگی به گروه پزشکی اش که 150 عضو دارد آنها هستند که گفتند یگانه راه جبران و ترمیم این کمبود پزشک این است دلیل آن هم واضح است آقایان! آموزش پزشکی و پیراپزشکی و رشته های پزشکی مثل علوم نظری نیست در حوزه میشود شاگردان را از ده به صد افزایش داد، من خودم در جسینیه ارشاد در کلاس هفتصد نفری پارسال درس گفتم ، اینجا آموزش بالینی دارد، آمورزش بالینی نیاز به تخت دارد هر دانشجوی پزشکی باید ده تخت در اختیار داشته باشد، ستاد انقلاب فرهنگی آمده است تقلیل داده سطح آموزش را پائین آورده گفته حداقل پنج تخت لازم دارد هر تخت در دوران پیش از انقلاب مطالعه کردند یک میلیون تومان خرج تجهیزات آن هست ما وقتی بخواهیم هزار دانشجو یا سه هزار دانشجو افزایش بدهیم سه هزار یک میلیون تومان خرج تخت و تجهیزات برای آموزش بالینی است قبل آن علوم پایه است که دانشگاهها میتوانند تأمین بکنند ما برای اینکه بتوانیم تجهیزات دانشکده ها و مراکز آموزش عالی پزشکی را تأمین بکنینم چاره ای نداریم جز اینکه از بیمارستانهای وزارت بهداری استفاده کنیم، پیش از انقلاب هم حسابکردند برای هر دانشجو ده تخت در نظر گرفتند، ده هزار تخت آمورشی وجود داشته به همین جهت پیش از انقلاب بین هفتصد تا هزار دانشجو می گرفتند، امروز تختهای مراکز آموزشی هزارتابیشتر نیست ده هزارتا بیشتر نیست به همین جهت ما هزار یا هزارو پانصد و یا حداکثر دو هزار دانشجو بیشتر نمیتوانیم داشته باشیم تخت ها در کل کشور 55 هزارتا 60 هزارتا است مراکز آموزشی 10 هزار، 35 ، 40هزار آن در اختیار وزارت بهداری است 10 هزار ارتش و سپاه و نفت و خصوصی است بنابراین ما باید این تخت ها را به خدمت آموزش قرار بدهیم در سال گذشته با افزایش چند بیمارستان و الحاق آنها به این دانشکده ها تعداد دانشجویان پزشکی از 2150 به 2780 افزایش پیدا کرده افزایشی در حدود 600 تا این نه تنها ما تحقیق کردیم در ستاد انقلاب فرهنگی و پطشکان متعهد بلکه در بسیاری از کشورها تجربه شده، در آلمان غربی تجربه شده آن زمانی که کمبود پزشک داشتند در ترکیه به احتمال قوی تجربه شده در نیمی از کشورهای جهان سوم این تجربه شده البته مطلوب برای دانشگاه ها این را عرض میکنم این است که دانشگاهها به مصرف کنندگان فارغ التحصیلان ملحق نشود و تابع آن دستگاهها نشود. ای اصل است در آموزش عالی ولی الان مسأله ما تنها این نیست که سطح دانش و تحیقات را در دانشگاهها ارتقاء ببخشیم مسأله ما قبل از این، این است که نگذاریم این همه آدم تلف بشوند بلکه از مرگ و میر انسانها جلو گیری کنیم، در طول تعطیل دانشگاهها، دانشگاهها از استخدام استاد و استاد پزشک محروم بودند وزارت بهداری تعدادی را استخدام کرده اینها فقط بهکار درمان می پردازندبا اجرای این طرح تمام«کادر» درمانی وزارت بهداری یک کار آموزشی هم انجام میدهد حالا این مسأله پیش میآلاید که اینها به کار درمانی شان لطمه می خورد نه، اینطور نیست آمار داریم در بیمارستانها اینها وقت زیادی دارند پزشکانی ه در بیمارستانهای وزارت بهداری کار میکنند از این اضافه وقتشان میتوانند به کار تدریس و آمزش بپردازند ضمن اینکه این کسانی که آمدند در این بیمارستانها کار میکنند از تحصیل و مطالعه دور میمانند وقتی قرار بشود این پزشک تدریس کند ده سال، دوازده سال ، از مطالعه و تحقیق دور مانده مجبور است جزوه تهیه کند مجبور است آخرین مجلات و کتابهای پزشکی را تهیه کند و بخواند ضمناً وضع درمان هم خوب میشود برخلاف ادعای ایشان چون تجربه نشان داده در بیمارستانهای تابعه دانشکده ها درمان بهتر است تا غیر آنها علتش هم ای است که دانشجو آنجا به عنوان یک ناظر و بازرس بالای سر استاد و آن پزشک کار میکند نمیگذارد که پزشک در رسیدگی به بیمار اهمال کند مخصوصاً که دانشجویان ما دانشجویان بسیار متعهدی هستد.
یکی ازعلل مخالفت این است که می گویند بعضی ازبخشهای آن طرح ستاد انقلاب فرهنگی در این طرح نیامده.
آقایان توجه بفرمایند استدلال این آقایان این است که چون ما به صد نرسیده ایم هفتاد را هم ترک کنیم این منطقی نیست این پذریرفتنی نیست در آن طرح ما یک شبکه بهداشت داشتیم گفتیم دانشجو از سال دوم زیر نظر پزشک در مناطق محروم در مراکز درمانی و بهداشتی و در یک شبکه بهداشت کمک کند به کار درمان و بهداشت این مناطق محروم زیر نظر دکتر . الان این بکه به وجود نیامده گفتند فعلا قابل اجراء نیست اما آنچه که لازم هست و به صورت قانون ما تصویب کنیم مانع از تکمیل این طرح نیست. مانع از این نیست که
ما بعدها این وزارت بهداشت و آموزش پزشکی را ایجاد بکنیم. عرض کنم که سطح تحقیقات را هم که می گویند در دانشگاه پائین میأورد تا اندازه ای درست می گویند ولی یک جنبه مثبت دارد در دانشگاههای کشورهای سرمایه داری می آیند روی ییماریهای نادریکه اشراف می گیرند و برای مداوای آن پولهای کلان میدهند تحقیقات میکنند کاربرد و استفاده از اینگونه تحقیقات منحصر است به صد نفر، هزارنفر( رئیس- وقتتان تمام است) در حالیکه ما بیماریهای میلیونی و صدها هزارنفری داریم در جمهوری اسلامی به علت کمبود پزشک اگر آنگونه پزشکان دسته اول که درآمدهای هنگفت هم دارند کم بیاید اشکالی ندارد ما دسته دوم را باید تأمین بکنیم والسلام علیکم و رحمته الله.
منشی-مخالف بعدث آقای غلامرضا فدائی
غلامرضا فدائی- بسم الله الرحمن الرحیم: با احترام به ساحت قدس پزشکی و پزشکان متعهد، مخالفت من با این لایحه به معنی رضایت از وضع موجود نیست و در عین حال مخالفت من انگیزه سیاسی هم ندارد و امیدوارم که انشاءالله همیشه در بحثها مسائل سیاسی هزکز با استدلالهای ما مخلوط نشود و با احترام به طراحان این لایحه و همه کسانی که زحمت کشیدند و به هر حال آن کسانی که از این لایحه دفاع میکنند.
نکته ای را که من می خواهم در اینجا به عنوان مقدمه عرض بکنم این است که آوردن این لایحه و امثال آن عکس العمل برخورد پزشکان ما هست با مردم شهید داده این مملکت . که اگر به راستی پزشکان این جامعه و همه کسانی که در وزارت بهداری هستند و احیاناً وزارت فرهنگ و آموزش عالی، آن رسالت انقلابی خودشان را واقعاً درک میکردند و انجام میدادند مطمئناً وضع خیلی بهتر از این بود و مجبور نبودیم که لایحه ای امثال این بیاوریم به مجلس و به هر حال از آن دفاع بکنیم.
در اینجا من می خواهم این مسأله را عرض بکنم حال که این لایحه آمده با توجه به روحی که این لایحه دارد و پیامی که این لایحه دارد ما اول باید ببینیم که مشکل کار کحا است ما براساس چه انگیزه هائی و چه مشکلاتی را که احساس کردیم این لایحه را تقدیم کردیم. یا واقعاً کمبود پزشک برای ما مطرح است. یا بیمارستان و تخت واقعاً نداریم و کمبود داریم یا وسائیل و تجهیزات واقعاً کم است یا نه مسأله عمده ترکه البته ممکن است هر کدام از اینها درست باشد اما مسأله عمده تر مسأله توزیع ناصحیح پزشک است(این یکی) مسأله دوم عدم مدیریت قاطع و حساب شده است.
مسأله دیگر نظام پرداخت نا متعادل در وزارت فرهنگ و آمورش عالی ووزارت بهداری است.
نکته دیگر آن آشفته بازار است که بالاخره هر کسی به محض اینکه مدرک خودش را می گیرد میرود مطب میزند و حالا حساب کتابی هست یا نیست و چقدر نظارت براین کار هست این خودش مسأله دیگر است.
یا اینکه نه مسأله، مسأله تشکیلات است که من فکر میکنم که در این لایحه با مسأله تشکیلات برخورد شده و چنین احساس شده که اگر تشکیلات صحیح باشد و تشکیلات درست باشدو مثلا فرض کنید که از یک وزارتخانه کنده بشود و به وزارتخانه دیگر متصل بشود مسأله و مشکل حل میشود در حالی که فکر نمیکنم اگر چه قبول دارم که مسأله تشکیلات هم مسأله بزرگی است اما همه این مشکل نیست و یک بخشی است و با توجه به مشکلات فراوان دیگر مطمئناً این قضیه هم حل خواهد شد به صورتیکه لاینحل باقی خواهد ماند. چرا که بعد از انقلاب شما عنایت کردید که در خیلی از موارد بعضی از سازمانها را گرفتیم منتزع کردیم از یک سازمان به جای دیگر وصل کردیم اما در هر حال تغییر ماهری قوی ایجاد نشده است.
واما نکته بعد در رابطه با خود لایحه است این لایحه چه کار میخواهد بکند؟ لایحه اینجور میگوید که وزارت علوم و آمورزش عالی یک سری امکانات دارد، دانشجو دارد تربیت آمورشی علوم پایه را دارد و یک سری بیمارستان هم در اختیارش هست و از نظر آمورشی علوم پایه را دارد و یک سری بیمارستان هم در اختیارش هست و از نظر آموزشی علوم پایه قوی است، وزارت بهداری چه ددارد؟ وزارت بهداری تخت دارد بیمارستان دارد و کسانیکه متخصص هستند، پزشکان متخصص و در آمورش بالینی به هر حال شانها توانا هستند این لایحه میخواهد چه کار کند؟ می خواهد بیاید یک بخشی از این وزارت علوم را منتزع بکند، بگیرد، جدا بکند و بیاورد در داخل وزارت بهداری.(این نکته حائز اهمیت است این را توجه بفرمائید) اینجور نیست که ما بخاطر اهمیت فرهنگ و آموزش عالی و همچنین آن سطح بالای آمورشی و درمانی چه در بیمارستانهای وزارت فرهنگ و آمورش عالی است که به تصدیق همه واقعاً کیفیت آن را بالاتر و برتر از وزارت بهداری میداند ما بیائیم این قسمتی را که به هر حال می خواهیم جدا بکنیم و در داخل وزارت فرهنگ و آمورش عالی بیاوریم بلکه عکس قضیه هست ما می آئیم علوم پایه را از وزارت فرهنگ و آمورش عالی میگیریم میأوریم در داخل وزارت بهداری با این بافت و ساخت و آن روحیه ای که بالاخره وجود دارد وبسیاری از افراد میدانند و لمس کردند با همه وجود که خوب، هستند پزشکانی که(کم هم نیستند) روحیه کاسب کارانه واقعاً دارند آن وقت در آنجا میخواهیم ادغام بکنیم و بعد می خواهیم که به هر حال با طرح این لایحه و با اجرای این لایحه ما مشکل آمورشی خودمان را حل بکنینم به نظر میرسد که این یک نظر خوش بینانه است و از نظر خوش بینانه تا به تحققق برسد فکر میکنم که خیلی راه خواهد بود و در این رابطه باید این تعبیر را به کاربرد که این قضیه ریسک است به هر حال و ریسک هم خطراتی دارد و اگر واقعاً ما انقلابی برخورد میکنیم با همه مسائل یعنی ما این لایحه را یک لایحه انقلابی میدانیم و بعد هر مشکلی که بعداً مطرح بشود در رابطه با این لایحه، ما انقلابی با آن برخورد بکنیم ممکن است که در کار موفق بشوند اما با وجود هزاران مشکلی که در جامعه وجود دارد و هزاران گرفتاری که به وجود می آید در رابطه باآزادی هائی که هر کشی ادعا میکند در رابطه با مطبهای خصوصی که افراد می زنند و گرفتاری های مختلفی که به وجود می آورند و یا اینکه نه اصلا کشی که علاقه مند نیست که با این طرح کار بکند به بهانه های مختلف مثلا فرض کنید که کار شکنی می کند اگر ما میتوانیم قاطعانه جلوشان بایستیم و این طرح را اجرا بکنیم آدم ممکن است که یک مقدار اطمینان قلبی پیدا کند که بله ممکن است موفق بشود و الا وقتی که مااین همه مشکلات را در مملکت می بینیم که در موارد عدیده دیگر می بینیم که لاینحل باقی می ماند این است که اقدام به چننین کاری به نظر من کار درستی نیست. نکته بعد که باز در اینجا مطرح است. مسأله تحویل و تحول است. همانجور که مطرح کردند. تحویل و تحول واقعاً وقت لازم دارد و در تحویل و تحول ها است که یک سری ضایعات ایجاد می شود. برفرض اینکه ما قبول بکنیم که این لایحه بسیار لایحه خوبی است اما زمانی که لازم است یک تشکیلاتی از یک وزارتخانه منتزع بشود و برود به یک وزارتخانه دیگر یا اصلا تشکیلات جدیدی به جود بیاید خودش گرفتاری فراوان دارد. من می خواهم خاطر شریف شما را به این نکته متوجه بکنم که در حالی که در بسیاری از لوایج و بسیاری از طرحها شما میأئید در آنجا تصویب میکنید که مثلا دولت موظف است ظرف شش ماه، ظرف یکسال آئین نامه بیاورد، اساسنامه بیاورد، طرح تشکیلاتی بیاوردئ بعد از گذشت 5 سال، 6 سال تازه می آیند طلبکار هم میشوند می گویند که نه آقا شما قضیه را خیلی کوچک گرفته بودید قضیه خیلی بزرگتر از این حرفها بوده. کما اینکه در رابطه با تشکیلات اداری این قضیه را به صراحت گفتند، گفتند آقا ششماه به ما مهلت داده بودید در حالی که الان شش سال گذشته و ما می فهمیم کمه نه آقا شش سال هم واقعاً کم است. آنوقت در این لایحه ای که آمده در چند مورد این قضیه تصریح شده که عنوان نمونه خدمت شما عرض می شود  که در ماده9 است که «تشکیلات جدید ظرف شش ماه باید بیاید» در ماده 10 هست که باید ظرف 6 ماه آئین نامه نقل و انقال بیاید . در تبصره ماده 3 هست که اساسنامه و سازمان این مو سسه جداکثر ظرف مدت شش ماه باید بیاید از کجا تضمین وجود دارد؟ از کجا شما ضمانت می کنید که ظرف شش ماه همان تاریخی را که شما مقرر کرده اید اینها آئین نامه را بیاورند اساسنامه را بیاورند با این نحوه تفکری که شما می دانید د جامعه پزشکان وجود دارد و خودشان را در یک صطح بالاتری می بینند و اصلا هیچ اعتنائی به بعضی از مسائل هم نمی کنند. آن وقت در این مدتی که حالا می خواهد نقل و انتقال انجام بشود و مرتب تأخیر می افتد این مشکل درمان، مشکل بهداشت، مشکل آموزش به عهده کیست و چه کسی جوابگوی این قضیه خواهد بود؟ مسأله دیگری که باز در اینجا مطرح است مسأله دوباره کاری ها است به این مسأله دوباره کاری ها نهایت دقت را بکنید. کما اینکه در ماده 4 همین لایحه گفته است که وزارت (همین وزارت جدید) موظف است و مکلف است که در رابطه با توسعه و تأسیس دانشگاههای جدید اقدامات لازم را انجام بدهد، تجهیزات بخرد ووسایل مختلف و شما می دانید که تأمین و تهیه امکانات پزشکی فوق العاده گران است و ارز خیلی زیادی را می خواهد. این یک مسأله و بعد در کنارش هم در نظر بگیریدکه آموزش علوم
پایه فقط مربوط به رشته پزشکی نیست و آزمایشگاههائی که هست، هم رشته پزشکی واقعاً از آن استفاده میکند و هم غیر رشته ها از آن استفاده میکنند. خوب یک وزارت جدید تأسیس شده یا ما باید همه امگانات آموزش علوم پایه را کلا منتقل بکنیم به وزارت جدید یا اینکه نه بالاخره بگوئیم مثلا شما بیائید از امکانات آنها استفاده بکنید . اگر منتقل بکنیم به وزارت جدید یا اینکه نه بالاخره بگوئیم مثلا شما بیائید از امکانات آنها استفاده بکنید. اگر منتقل بکنیم که خوب دانشگاه ووزارت فرهنگ و آمورش عالی مجدداً باید تهیه کند، نکند باز این گرفتاری وجود دارد و دو گانگی در این رابطه خواهد بود. مسأله بعد که باز اشاره شد مسأله افت علمی است که جناب آقای فارسی هم به این قضیه اشاره کردند. هم افت علمی در این رابطه خواهد بود، هم افت درمانی خواهد بود، هر دو و با توجه به اینکه خوب ما در بند 4 اصلا سوم قانون اساسی هم داریم که تقویت روح تتبع و تحقیق از وظایف دولت جمهوری اسلامی است و ما باید نسبت به این قضیه کار بکنیم و بعد می بینیم با این قضیه که خود آقایان هم وزیر محترم فرهنگ و آموزش عالی و هم بسیاری از افراد دیگر خودشان تصدیق می کنند می گویند هر گاه که سرویس دهنده آموزش دهنده باشد در آنجا افت علمی هست. خوب ما این را چگونه تضمین می کنینم که می بینیم در اینجا این وزارتخانه که تأسیس بشود هم آموزش دهنده است، هم رویش دهنده است و هم نظارت کننده. چه کسی می خواهد نظارت بکند؟ اگر احیاناً در این سیکل بسته در این دایره بسته ای که وزارت بهداشت و آموزش پزشکی هست هر کس هر کاری بکند چه کسی می خواهد نظارت بکند بگوید آقا تو اینجا اشتباه کردی، چه کسی ؟ وزارت علوم؟ اگر وزارت فرهنگ و آموزش عالی بخواهد این کار را بکند که همه پزشکانش را رد کرده آمده اینطرف. کسی را ندارد، صاحبنظر ندارد و هر کسی هم اعتراض می کند می گوید آقا شما نمی فهمید ما پزشکان متخصصمان اینجا هستند دیگر و بنابراین به قول معروف می گوید ریش دست خودشان قیچی هم دست خودشان (رئیس- وقتتان تمام است) در رابطه با افت علمی و افت درمانی که این مربظ بیچاره و مریض بدبخت به هر حال چه بسرش خواهد آمد مسأله دیگری خواهد بود. اجازه بدهید یک جمله دیگر هم بگویم در رابطه با مسأله طرح خود کفائی ، میدانید طرح خود کفائی که حالا توضیح آن را نمی دهم چون فرصت نیست می دانید طرح خود کفائی طرح پولسازی است وقتی که وزارتخانه تشکیل  بشود با توجه به وجود طرح خود کفائی آیا پزشکان بیشتر به سمت آموزش می روند یا به سمت طرح خود کفائی میروند؟ مطمئناً به سمت طرح خود کفائی خواهند رفت که پول سازتر است و بعد نیروی ضعیفی ممکن است جذب مسأله آموزش بشود. بعد نکته دیگر تضعیف وزارت علوم. آیا ما می خواهیم وزارت علوم را جزبه بکنیم؟ اگر بخواهیم واقعاً تجزیه بکنیم که من بحثی ندارم. اگر لازم باشد باید خیلی موجه و حساب شده روی این قضیه کار بشود. وزارت فرهنگ و آموزش عالی یک وزارت تحقیقاتی خیلی قوی باشد و بقیه وزارتخانه های دیگر بیایند آموزش را در اختیار بگیرند کما اینکه حالا به عمد یا غیر عمد بالاخره یک طرحی در این رابطه آمده که آموزش کشاورزی را جدا کند. بالاخره فتح بایی شده. فردا ممکن است وزارت آموزش و پرورش ، وزارت صنایع ووزارتخانه های دیگر بیایند و یک یک آموزش را در اختیار خودشان بگیرند. کما اینکه تا سطح کاردانی الان در اختیار وزارتخانه های مربوطه هست و خودشان هم تصدیق میکنند که بهتر است در آنجا باشد. خوب بعد فردا می گویند آقا در سطح لیسانس هم می توانیم بالاتر از لیسانس هم می توانیم بعد تکلیف وزارت علوم چه میشود ؟ و اگر نه به نظر من ترجیح بلامرجح است که فقط در رابطه با پزشکی ما اینجور عکس العملی برخودر می کنیم. و نکته آخر هم که بیشتر برادران می گویند ما بابرهان خلف به این قضیه رسیدیم، می خواهم بگویم که این کفایت نمی کند با برهان خلف درست است در بعضی از موارد ممکن است آدم بگوید که ما می گوکئیم این؟ شما اگر می گویید نه پس چه ؟ من می گویم که در عین حال که حرف درستی است اما قوی تر از این باید با نظام پزشکی یک مملکت و خیلی حساب شده تر که این نمی تواند جواب قانع کننده ای باشد. البته مطالب دیگری هست و البته پیشنهاداتی هم هست که متأسفانه چون فرصت نیست دیگر نمی توانم بگویم والسلام علیکم و رحمت الله.
دکتر راه چمنی – اخطارقانون اساسی دارم.
رئیس- اخطار قانون اساسی آقای دکتر راه چمنی .
دکتر راه چمنی- بسم الله الرحمن الرحیم، نمایندگان محترم توجه داشته باشند اساس این لایحه جدائی دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و پیراپزشکی از وزارت فرهنگ و دانشگاه ها به عنوان مجتمع علمی به یک وزارتخانه دیگر به اسم وارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. نامه شماه 5253تاریخ 30/6/61 نظریه رسمی شورای نگهبان . اینجا در لایحه قبلی که در دور قبلی مجلس مطرح بوده شورای نگهبان چنین نظر میدهد:بند(د) ماده 1 که مربوط به تربیت نیروهای متخصص توسط این وزارتخانه بوده جدا شدن دانشکده های پزشکی و مؤسسات آموزشی مربوط از دانشگاه ها و بعهده وزارت مزبور به نظر اکثریت اعضاء شورا مغایر بندهای 4و13 اصل سوم قانون اساسی.
این نظر رسمی شورای نگهبان است و مخالف قانون اساسی است جدا شدن دانشکده های پزشکی از وزارت فرهنگ و ادغام آن در وزارتخانه های دیگر.
رئیس- انصافاً حرف نا مربوطی بود اینکه حالا اگر یک کسی بخواهد از یک دانشگاهی یک چیزی را جدا کند این چه ربطی به قانون اساسی دارد که ما بخواهیم کوچک کنیم این به اینجا و به اینطور کاری مربوط نیست که یک دانشکده ای را بخواهند… این را در مخالفت می توانید صحبت کنید.
منشی- موافق بعدی آقای حسین هاشمیان( یکی از نمایندگان)- نیستند. آقای اسرافیلیان موافق بعدی.
اسرافیلیان-0 بسم الله الرحمن الرحیم. من در عین حال که متأسفم از این که وقت این نیست که مسأله پزشکی و درمان در این مملکت را توضیح بدهم تاریخچه اش را که چرا به این صورت در آمده؟ اما ناچاراً به صورت خیلی گذرا و سریع چند نکته را عرض می کنم. ما در حالی که می بینیم در بسیاری از کشورهای جهان تورم پزشک هست مثلا در ایتالیا به گفته خودشان به ازاء هر 135 نفر می گویند یک پزشک داریم و دانشگاه رم 32 هزار دانشجوی پزشکی در آن واد دارد. در مملکت ما می بینیم در ازاء هر 4000 نفر هم یک پزشک نیست و درمان هم به صورت یک چیزی هست که بسیار لوکس است و اختصاص به افراد سطح بالا از نظر درآمد دارد. این را اگر برگردیم به عقب، ما می بینیم که از اول بنای کاربراین بوده که طبقه محروم هم از تحصیل پزشکی محروم باشند، هم از درمان محروم باشند و این را ما بر می گردیم باز به سال 1336 و 37 که یک دفعه سنوات تحصیل پزشکی را به 7 سال می رسانند. در حالی که دوره پزشکی در اکثر نقاط دنیا مثل انگلیس فرانسه، آلمان غیره 5 سال است دوره پزشکی عمومی. این کار انجام می شود به خاطر اینکه پزشکان ایرانی را در آمریکا بپذیرند و به آنها خوش آمد بگویند، که متأسفانه بعد هم این وره زیاد شد یکسال اضافه تر . امامامی بینیم که در سال 53 آقای دکتر جهانشاه صالح ایشان از تریبون مجلس سنای آن زمان صریحاً اعلام میکنند که ما بایستی در مورد دانشجویان پزشکی تحقیق کنیم که افرادی که از خانواده های مستمند هستند در دانشکده های پزشکی راه پیدا نکنند در صورت مذاکرات هست چرا ؟ البته توجیه آن این است. که اینها چون از طبقه محروم هستند بعد که پزشک شوند به خاطر پر کردن کیسه هایشان سعی میکنند ویزیت ها را بال ببرند در حالی که حقیقت مطلب ای بود که این طبقه که از درمان محرومند از راه پیدا کردن در گروه پزشکان هم محروم باشند و این مسأله باز اگر بر گردیم به آن مطلب سیاسی آن زمان که سعی در این بود که اولاد کمتر زندگی بهتر یا جمعیت کمتر و دردسر برای نظام شاهنشاهی کمتر، از این نظر سعی میکردند که طبقه محروم بامحروم بودن از درمان از بین بروند و روی این حساب سعی میکردند که تغداد افرادی که در دانشگاههای پزشکی تحصیل میکنند به حداقل برسند. الان ما می بینیم که بایستی این مسأله جبران بشود و از بین بروند. چند راه ممکن است ما پیشنهاد کنیم یک راه آن این است که بگوئیم آقا بیمارستانها را اضافه کنیم آزمایشگاه ها اضافه بشود و دانشکده های پزشکی هم اضافه بشود و استاد هم یا تربیت کنیم و یا اینکه از خارج وارد کنیم که تمامی اینها همینطور که جناب آقای فدائی فرمودند مستلزم بودجه های سرسام آوری است که بعضی از قسمتهای آن هم به مدت 7-8 سال ممکن نیست. یک راه دیگر هم این است که از امکانات موجود استفاده کنیم. امکانات مملکت الان قسمتی در یک گوشه افتاده احتیاجها هم در یک گوشه دیگری. در مورد برنامه های پزشکی دو قسمت است. یکی علوم پایه است و یکی هم بیمارستان هست و آمایشگاهها. علوم پایه، این را میتوانیم حتی در بعضی از شهرستانها حتی دبیرهای سطح بالا و یا اینکه استاتیدی که درقسمت زیست شناسی و غیره در دانشگاهها دارند تدریس میکنند ( دانشکده های علوم) این علوم پایه را به تصدیق خود آقایان اطباو دست اندر کارها این قسمت علوم پایه را جبران کنند که این قسمت اعظم کار است. یک قسمت دیگر آن هم بیمارستانها هست که  بیمارستانها بایستی در اختیار دانشکده های پزشکی در بیاید. یک مسأله ای که
این جا گفته میشود ممکن است که بگویند که آقا همه اش همین است، مسأله بیمارستان؟ خیر. اولا خود بیمارستان در اختیار دانشکده های پزشکی قرار گرفتن با یک لایحه و یا تصویب متأسفانه تا حالا نشده، نمونه اش در یزد است که ما می بینیم با اینکه ششماه از مطلب می گذرد ووزارت بهداری هم در اختیار گذاشته به عللی زیربار نمی روند. یکی از اینکه. یکی اینکه هر بیمارستانی به خصوص بیمارستانهای خصوصی حوصله شان نمی آید بیمارشان را مثلا ده نفر دانشجو بخواهند بروند یک ساعت بالا سرشان سؤال و جواب کنند می گویند آقا بروپی کارت. دانشجو هم باید بالای سر این بیماربایستد و استاد بحث کند و تحقیق کنند تا بتوانند تشخیص بدهند و آموزش ببینند این است که اینها راه نمی دهند. این یک مطلب. مطلب دیگر که در عین حال جواب برادرمان آقای حائری زاده هم هست و این است که فرمودند که چرا بعضی از این آقایان که در بهداری ها هستند. اگر علاقه مند به آموزش بودند می رفتند آموزش . این را باید عرض کنم در زمانی که انقلاب فرهنگی بود چون  دانشگاهها استخدام نمی کردند بسیاری از افرادی که در سطوح بسیار بالا هستند و اینها شایستگی استادی دانشکده های پزشکی را دارند بالاجبار رفتند در وزارت بهداری و این تعداد هم کم نیست و افرادی هم هستند اتفاقاً که اینها بعد از انقلاب از روی علاقه به مملکت و علاقه به اسلام و انقلاب برگشتند آمدند ایران ولی رفته اند در وزارت بهداری. وزارت بهداری هم به علت احتیاجی که دارد حاضر نیست اینها را از دست بدهد. ولی اینها می توانند در عین حال که درمان را ادامه بدهند در عین حال هم میتوانند آموزش بدهند . چند تا مسأله در اینجا گفته شد که کمی باید گفت همان روشی هست که به قول ایشان در اول این لایحه هست و آن مسأله اسباب کشی، آقا اسباب کشی که نیست یک کاری است می گویند آقا تا حالا تو سرپرست آن بودی از این به بعد تو سرپرست. اینجور نیست که بخواهند بیمارستانها و تخت و هر چه هست بردارند بار کامیون کنند از اینجا ببرند آنجا که بگوئید آقا مفاتیح گم می شود و سجاده گم می شود. این یک مقداری از آن حرفها است که فرمودند اول نوشته شده. مسأله درمان هم ما می بینیم در مورد بیمارستانهائی که زیر نظر دانشگاه ها و دانشکده های پزشکی است به مراتب بهتر از آنهائی هست که خصوصی است و یا اینکه در دست بهداری است و نمونه اش بیمارستان امام حمینی همین جا یا امام خمینی مثلا مشهد هست یا بیمارستان مثلا امیراعلم هست و سایر بیمارستانهائی که ما می بینیم هست. مسأله مطبهای شخصی که بازار آن را فرمودند آقای حائری زاده گرم می شود خوب الان هم هست. اینجور نیست که وقتی رفت در دانشگاه حالا می خواهد تدریس بکند می رود مطب باز میکند. خوب الان هست آن وقت هم هست. این تفاوتی ندارد. مسأله بهداشت راگفتند چه میشود مسأله بهداشت ما گفته ایم که تمام وظایفی که وزارت بهداری فعلی دارد منتقل میشود به این وزارتخانه جدید پس این هم مسأله ای نیست. مطلی که باید روی آن توحه داشت(رئیس- وقتتان تمام است) یک نکته دیگر عرض می کنم این استکه بعضی ها می گویند که آقا مسأله آموزش و تحقیق ممکن است افت کند هیچ چنین چیزی نیست. وقتی که ما امکانات بیمارستانی را در اختیار دانشگاه کذاشتیم اصلا محل تحقیق پزشکی بیمارستان است. امکانات تحقیقاتی را اضافه کردیم نه کم کردیم. در مورد بهداشت و درمان هم عرض کردم آنهم افت پیدا نمی کند، دلیل آن هم همین است که بیمارستانهائی که در اختیار دانشگاهها هستند اینها به مراتب درمانشان بهتر است. علاوه بر این یک روش کلی و مرسوم که از اول بوده این است که بر مبنای بیمارستانها دانشکده های پزشکی تأسیس شده. مثلا در مورد تبریز 3 بیمارستان بوعلی و بیمارستان 29 بهمن(گویا) و بیمارستان فارابی اول اینها در نظر گرفته شد بعد دانشکده پزشکی درست شده. یعنی اول بار باید بیمارستان باشد بر مبنای بیمارستان و تعداد بیمارستانها هست که می  شود تصمیم بگیری دانشکده پزشکی تأسیس کنی و دانشجو بگیری والسلام علیکم و رحمته الله.
رئیس- مخالف بعدی صحبت کند.
 منشی- آقای سید رضا اکرمی.
اکرمی- بسم الله الرحمن الرحیم. قال الله العظیم فی کتابه: لایکلف الله نفساً الاوسعها. دلائلی که در مقدمه لایحه توجیهی آمده و آقای دکتر شیبانی بیان کردند و دو موافق محترم آقای فارسی و اسرافیلیان، عبارت بود که این لایحه را به این دلیل گورده اند چون بیمارستان در کنار دانشگاهها و دانشکده های پزشکی نیست یا در اختیار آنها نیست و پیشنهاد شده که بیمارستانها باشد، بعضی جاها عملی شده، بعضی جاها این کار انجام نگرفته یا اگر این لایحه تصویب بشود ما بیشتر میتوانیم دانشجو بپذیریم و همینطور گفتند این لایحه در گروه ستاد انقلاب فرهنگی تهیه شده و نمونه این مطالب. بر فرض هم بگو ئیم این لایحه ، لایحه خوب وایدآلی است اما به نظرم می آید که داستان این لایحه داستان آن استادی باشد گفت لغت عرب به سه قسم است اسم و فعل و حرف و لغت فارسی ماهم بر سه قسم است حرف است و حرف است و حرف.با کدام یک از امکانات، کادر و تجهیزات میخواهیم این طرح و این لایحه را پیاده بکننیم و در انتظار نتیجه آن باشیم؟ اما دلایل مخالفت من را خدمتتان عرض می کنم انشاءالله نمایندگان محترم و مسؤولین به آن عنایت خواهند نمود. نکته اول و دلیل نخستتین مخالفت من این است که الان وظیفه وزارت بهداری و درمان و آمورشی و پژوهشی، ولی میبینیم در مقام عمل وزارتخانه موجود در انجام مسؤولیتش توان ندارد . بعد شما آمدید مسأله بهزیست را هم ملحق کردید به وزارت بهداری بر مشحلاتش افزودید.داستان ایجاد داروخانه ها در نقاط محروم و بخشها را هم شور اولش را هم تصویب کردید بر مشکلات آن بیشتر افزوده شد. می خواهید داستان آموزش و پژوهش مسائل پزشکی را هم بر آن بیفزائید یقیناً این کار نشدنی است ولو اینکه ایدآل باشد و کار خوبی باشد. وزارتخانه موجود در انجام وظایف فعلی خودش ناتوان است چه رسد به اینکه ما بخواهیم بار سنگین دیگری را هم به گردن آن بگذاریم ولو اینکه شما بفرمائید ما آن امکانات، آن کادر و تجهیزات را هم به آن خواهیم داد. یقیناً نمی تواند این کار را انجام بدهد. دلیل دوم مخالفت من: این لایحه دارد زمینه تضعیف وزارت علوم ، مراکز دانشگاهی را و در نتیجه زمینه انحلال وزارت علوم را فراهم میکند. هنوز این لایحه شور اولش اینجا مطرح نشده عده ای از برادران آمده اند طرح داتده اند که دانشکده های کشاورزی هم ملحق بشود به وزارت کشاورزی. خوب دیگران هم می آیند باز طرحی می دهند که دانشکده معماری هم ملحق بشود به وزارت مسکن. پس ما باید بگوئیم در این مملکت چیزی به نام وزارت علوم که مسؤولیت پرورش و آموزش کادر علمی عالی رادارد نباید وجود داشته باشد. و همینطور ما با اینگار میخواهیم وزارت علوم و دانشگاهها را از مسأله مهم وظیفه خودشان یعنی پرورش و آموزش پزشک باز داریم. نکته دیگر اینکه ما می آئیم با این لایه حتی سازمانهای آموزش پزشکی موجود را هم به هم می ریزیم و به هم می زنیم.
دلیل سوم، مسأله تضمین برای موفقیت این لایحه هست اگر ما بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم واقعاً باید احتمال کامل وجود داشته باشد و ظن کامل وجود داشته باشد که این لایحه و این کار موفق است. اما  وقتی چیزی که هیچ مشخص نیست که در آینده چه خواهد شد، آیا درست است که ما بیائیم یک کاری را انجام بدهیم بدون آنکه مشخص باشد که چه خواهد شد. عده ای از صاحب نظران »آمده اند، گفته اند که این لایحه هیچ موفقیتی ندارد به دلایل گوناگون. افت تحصیلی و علمی را خود آقای فارسی قبول کردند، کر چه آقای اسرافیلیان آن را رد کردند. این دو موافق باید این قضیه را خودشان با هم حل کنند و الا عده ای از صاحب نظران افت تحصیلی را قبول کره اند. تجربه هم وجود دارد که آن بیمارستانهائی که در اختیار وزارت علوم و دانشگاهها بوده و کار آنها موفق تر و کارآمدی آن ها بیشتر بوده تا آن بیمارستانهائی که وابسته به وزارت بهداری بوده و آن می خواسته این کار را انجام بدهد. لذا بسیاری از دانشگاهها و دانشکه های پزشکی موجود کشور آمده اند اعلام نظرن کرده اند 8 دانشگاه و دانشکده اعلام مخالفت کرده اند دو دانشکده اعلام موافقت مشروط کرده اند . نحتی گفته اند ما بیائیم این کار را در دو سه دانشکده انجام بدهیم. ببینیم اگر نتیجه اش مطلوب بود در مورد دانشکده های دیگر پزشکی هم انجام بدهیم. والا اگر دیدیم مطلوب نیست به هر حال آن را تغییر بدهیم یعنی نتوانسنته اند به طور کامل بگویند که این طرح موفق است. و سه دانشکده دیگر هم تاکنون اعهلام نظر نکرده اند.
دلیل چهارم مخالفت من مسأله تجزیه وواگذاری قسمتی از ساختمانها، تأسیسات رفاهی، ورزشی به گروه پزشکی در بعضی از جاها غیرممکن است. مسأله اثاث کشی نیست. در یک مجموعه دانشگاهی که دانشکده پزشکی در آن وجود دارد، شما این را چه طور می توانید از وزارت علوم بگیرید و ملحق بکنید به وزارت بهداری با اینکه تجهیزات، امکانات همه چیز در آن مجموعه دانشگاهی وجود دارد. این دانشکده را در درون دانشگاه چه جور می خواهید
ملحق بکنید به وزارت بهداری؟ و تازه در خود لایحه دارد که مدت زمانی لازم دارد که بعضی جاها یکسال قانونش را دولت بیاورد به مجلس در بعضی ازجاها دارد که ششماه آئین نامه اجرائی که در عمل یعقیناً به دوسه سال زمان خواهد کشید که شاید به درد مجلس فعلی نخورد.
نکته دیگری که به عنوان مخالف مطرح است این است شمامی فرمائید که وزارت علوم الان موافقت کرده نسبت به این کا. اولا آقایان می گویند ما اصراری براین کار نداریم. دیگر اینکه شما بیائید عکس اینکار را انجام بدهید. همان که تا به حال اجرا نشده. بیمارستانها را در اختیار وزارت علوم بکذارید. الان که خوشبختانه بین دو وزیر و دو وزارتخانه هماهنگی و همکاری وجود دارد بیائید در مورد آن ناهماهنگی که در بعضی از موارد وجود داردآن بعض موارد را برطرف بکنید همکاری بیشتر بشود، بیمارستان در اختیار دانشکده پزشکی وابسته به وزارت علوم واگذار بشود تا بینیم آن تجربه کارآتر و موفق تر است و کارآمدی اش بییشتر است یا اینکه بیائیم عکس آن را انجام بدهیم؟ به ذهن من می آید برادران موافق بدانند مشکلات این نیست که حالا دانشگده پزشکی در اختیار وزارت علوم است، یا در اختیار وزارت بهداری است. مشکل عمده را ما باید در بودجه ببینیم یعنی یک بودجه مناسبی نیست که در اختیار وزارت علوم گذاشته بشود که او بیاید استاد استخدام بکند او بیاید فضای آموزشی را توسعه بدهد او کادر علمی خودش را تقویت بکند. مشکل در اینجا است نه اینکه حالا دانشکده پزشکی چون در اختیار وزارت علوم است و بیمارستانندارد برود در اختیار وزارت بهداری، بیمارستان دارد حل خواهد شد. مشکل در مسأله بودجه اس. مشکل در نبود کادر آموزشی و پژوهشی لازم است (رئیس – وقتتان تمام است) دو نکته دیگر عرض کنم. همینطور مسأله تعطیل دانشگاهها در یک مدتی ولو به حق هم بوده خود این افت و این نارسائی را یک مقدار به وجود آورد.
مسأله دیگری که به ذهنم می آید این است که وزارت علوم می خواهد بار خودش را سبک بکند  و مسؤولیت را از گردن خودش رفع کند، بگذارد به گردن وزارت بهداری و این واگذاری مسؤولیت و شانه خالی کردن مشکلی را حل نمی کند، مشکل راباید در زمنیه بودجه و کادر علمی و فضای آموزشی و امثال اینها حل کرد . والسلام
رئیس- موافق بعدی را دعوت کنید.
منشی- موافق بعدی آقای دکتر زرگر هستند، بفرمائید.
دکتر زرگر- بسم الله الرحمن الرحیم. من واقعاً نمیدانم که در این وقت تنگ جواب برادران مخالف را بدهم
یا مسأله خود لایحه را بشکافم؟ کوشش می کنم از هر کدام مقوله ای را به عرض برادران و خواهران برسانم و از خداوند میخواهم که ما را در صراطی قرار بدهد که جز برای خدمت به این انقلاب سخنی نگوئیم و قدمی بر نداریم. مملکت از لحاظ کمبود پزشک و از لحاظ توزیع غیر عادلانه آن شدیداً در رنج است. این جیزی است که مخالفین به آن اتکا میکنند و ما هم با ایشان همصدا هستیم. ما می گوئیم برای شکستن این مسأله ای که آقایان عنوان میکنند گزانی و آشفته بازار و با صحبت های انقلابی کوشش می کنند تلاطم موجود را متلاطم تر نشان بدهند. ما با آرامش کامل خدمت برادران و خواهران عرض میکنم راه چاره برای این آشفته بازار، تولید پزشک بیشتر، متعهد و از نقاط دور افتاده و بومی است و راه دیگری این است که این پزشک باید وضعی فراهم بشود که قسمت اعظم آموزشش را در منطقه خودش ببیند. اگر بنا بشود بیاید در تهران، احتمال بازگشتش به دلایل تشکیل خانواده و مسائل دیگر، مشکل خواهد شد. ما می گوئیم حالا یک سری مراکز آموزشی ما داریم. آقایان مرتب مطرح میکنند که بیمارستانهارا در اختیار وزارت فرهنگ و آموزش عالی قرار بدهیم. فکر میکنند که این 400 پزشک متعهدی که در ستاد انقلاب فرهنگی سالها وقت گذاشته اند و جزوه اش در دست من است. «طرح شاخه پزشکی ستاد انقلاب فرهنگی» شاید بیش از 100 صفحه است که تمام این مسائل را به وسیله افراد متخصص و متعهد بررسی دقیق کرده اند.برپایه این طرح لایحه تشکیل وزارت بهداشت و آموزش پزشکی را نوشتند و راه چاره را در این دیدند. می گویند اینها صاحب نظر نیستند. می گویند من صاحب نظر نیستم خیلی خوب چرا من صاحب نظر نباشم که هم 14 سال کار آموزشی کرده ام، هم مسؤول یک وزارتخانه بوده ام. مدتها مسؤول بیمارستان بوده ام، هم قسمت اعظم روستاهای…(یک عده ای می گویند به روستا نرفته) تماتم روستاهای لااقل استان آذربایجان را یک به یک من در دوره دانشجوئی ام رفتم و بررسیی کردم و بعد هم که مسؤولیت اجرائی داشتم، 4سال هم که در مجلس شورای اسلامی، همه افراد نظراتشان را در کمیسون بهداری مخالف و موافق گفتند، چون این لایحه باردوم است که در مجلس شورای اسلامی مطرح میشود. اما موضوع این لایحه را طور دیگر عنوان کردند. این لایحه در مجلس شورای اسلامی با رأی بالائی تصویب شد. شورای محترم نگهبان دو ایراد براین لایحه رفت: یکی از آن را نفرمودند، یکی دیگرش را گفتند. مسأله پائین افتادن، افت علمی را با اصلاحاتی که در این لایحه صورت گرفت و همچنین مسأله شورای آموزشی را که در آن لایحه پیش بینی شده بود با نظر شورای نگهبان حذف شد و آمد به مجلس، مجدداً که در دوره دوم یعنی پس از اصلاحیه شورای نگهبان، مورد بحث قرار بگیرد، به علت اختلاف بین دو وزیر، وزیربهداری وقت، این لایحه را پس رفت و مطرح نشد مجدداً آقایان پس از مدت ها رفتند و بررسی کردند آقای نخست وزیر عده ای را مأمور کردند و بررسی کردند در آن دوره، بعد لایحه ای تهیه شد و مجلس خاتمه پیدا کرد. در مجلس جدید، مجدداً شورایعالی سیاستگذاری از تعدادی از آقایان از رشته های مختلف نماینده نخست وزیر، نماینده شورایعالی انقلاب فرهنگی، وزراء پزشک کابینه، تشکیل شد، بررسی کردند باز می گویند به برهان خلف . اول گفتند ای نه، مشکلات پزشکی کشور را چه جوری حل بکنیم؟ این راهی استکه چکیده و ثمره اندیشه بیش از 400 پزشک مسلمانی است که در قسمتهای آموزشی، قسمت اعظم شان کار میکنند. آقایان میگویند که یک ورقه ای اینجا پخش شده ، امضاء هم البته ندارد. تعدادی از دانشکده ها را نوشته اند که مخالفت کرده اند. بلی، عده ای از دانشکده ها مخالفند. من به علت اینکه مسؤول کمیسیون بهداری هستم و باید جنبه بی طرفی رابیشتر حفظ بکنم، صحبت این را به برادرمان آقای شینی که غیر پزشک هستند و در کمیسیون حضور داشتند ارجاع میکنم و در این جلسه صحبت خواهند کرد که بگویند نوع مخالف ها چه کسی بودند و چه کفتند. و نوع موافق ها چه بودند و چه گفتند. وقتیکه بچه های اصفهان در اینجا با آن حرارت از لایحه دفاع می کردند. خدای من شاهد است که من احساس غرور میکردم می گفتم با این بچه ها میشود دنیای پزشکی را فتح کرد. می گویند با کدام امکانات می خواهید دانشکده های پزشکی را گسترش بدهیدو 5000 دانشجو بگیرید؟ من کمبودها را نمیگویم. کمبود ها را همه شما میدانید، مرتب می گویند وضع بدتر میشود. من می گویم که اصلا بالاتر از سیاهی زنگی نیست. شما نیستید مگر در تمام این نطق های قبل از دستور و در تمام این مسائلی که به وزارت بهداری می فرمائید آقا کمبود پزشک است، کمبود امکانات بهداشت و درمانی هست، وزیر بهداری ، وزیر فرهنگ و آموزش عالی و کمیسیون بهداری، کمیسیون آموزش عالی مجلس همچنین کمسیون برنامه و بودجه، تمام این مطالب را شنیده اند( از نظر متخصصین) شنیده اند و هر سه آنها رأی داده اند. حالا یک لایحه ای که دو وزیر امضاء کرده اند و هیأت دولت تصویب کرده است. سه کمیسیون تصویب کرده این لایحه بد است. اما همین آقایانی که با این لایحه موافقت میکنند، طرح دیگری را به اسم جدا شدن دانشکده های کشاورزی به نظر من انشاءالله که این طور نباشد من شاید سوء نیت دارم،  بد فکر میکنم برای خراب کردن این لایحه به مجلس می آورند، چرا که نه وزر کشاورزی موافق است و خبر دارد، نه وزیر فرهنگ و آموزش عالی خبر دارد نه کمیسیون کشاورزی با این مسأله موافق است. ما می گوئیم آقایان، برادران عزیز ما با آموزش وزارتخانه ای مخالفیم. شما چه طور از دانشگاه حمایت میکنید و من را نار میکذارید در حالی که پوست و استخوان من از دانشگاه است. نامه ای اینجا در دست من هست برای بعضی از برادرها خانده ام من یک جمله این نامه را میخوانم که این در حقیقت درد دل خود من است. می گوید که «ریاست محترم دانشگاه» (به دانشگاه بوعلی سینا نوشته. آقای دکتر درخشان رئیس دانشکده پزشکی همدان) نوشته است به رئیس دانشگاه پس از مقدمات مینویسد که من در جلسه ای شرکت کردم، بررسی کردم «مسأله ادغام دانشکده های پزشکی با تشکیلات درمانی و بهداشتی وزارت بهداری مطرح شد»و ( حالادارد گزارش میکند) من می گویم در شرایط حاضر و با قوانین مصوب وواجب الاجرای کنونی تنها راه نجات دانشکده های پزشکی اجرای طرح فوق الذکر می باشد. ما در این کار، بعضی از برادران توجه بکنند که وقتی ما میگوئیم طرح تشکیل وزارتخانه جدید، ما با ادغام
دانشکده های پزشکی در وزارت بهداری صد در صد مخالفیم. می گویند معنی این لایحه این است این را شما تفسیر میکنید این وزارتخانه ای که بایستی تشکیلات نوشته بشود باید تمام مراکز آموزشی پزشکی کشور را در چهار چوب یک دانشگاه علومپزشکی جمع بکند. در غیر این صورت اولین مخالفش خود من هستم. در آن دوره وزیر وقت می گفت من به یک شرط با یک کاسه شدن موافقم که دانشکده های پزشکی را در وزارت بهداری ادغام بکنند. ما مخالف بودیم، حالا هم مخالفیم. ما بنیان یک وزارتخانه ای… برادرمان آقای فدائی یک مطلبی را گفتند به دل من نشست. بنده کوچک ایشان هستم و همین مسأله ایشان را من تأیید میکنم. بلی تشکیل این وزارتخانه یک وزارتخانه انقلابی است باید انقلابی عمل بشود و باید مشحکلاتش انقلابی از جلو پا برداشته بشود. اگر نشود. شکست می خورد بلی، این مسلم است و این حرف بسیار درستی است. یعنی وقتی که شما کمیته و سپاه را تشکیل میدهید. برای برطرف کردن مشکلات پزشکی کشور، راهی جز این ما نیافتیم. خدامن شاهد است اگر این را رد بکنید، دو دفعه گفتم شکر میکنم: یکی اینکه مسؤولیت از گردن من می افتد شکر این را می کنم که دیگر جواب گو نخواهم بود، چون من کارم را انجام داده ام و زحمتم را کشیدم و دیگر برادرانی که زحمت کشیده بودند، رسالت حرفشان را رساندند و ما گفتیم آنچیزی را که لازم است و این را هم برای همیشه قبول نداریم که این وزارتخانه مسؤول آمورش پزشکی کشور باشد. تا وقتی که 20 هزار پزشک مسلمان و متعهد در اقصی نقاط مملکت تشکیل شد میشودو باید دانشکده های پزشکی را به صورت مستقل در داخل وزارت فرهنگ و آموزش عالی آورد . اما در حالت فعلی امکان ندارد. می گویند شما چه امکاناتی برای آموزش دارید؟ من در بررسی آمار پزشکان کشور به استان مازندران برخوردم. استان مازندران یازده شهر از چند شهری که اینجا عنوان شده، امکان آموزش بالینی دارد در حالی وزارت فرهنگ  آموزش عالی امکان حضور نظامی به قول معروف اصلا آنجا ندارد. ما می گوئیم 30 شهر را از این خط از کرج گرفته با داشتن…(اگر بخواهید شماره پزشکانش را می شمارم).
رئیس- وقتتان تمام است.
دکتر زرگر- اجازه بدهید یک کلمه دیگر عرض کنم و مطلبم راتمام می کنم. من نمی خواهم مسأله برای بعضی ها تبلیغ بشود و اسم نمی برم می گویم دانشکده ای را در این مملکت با 5 پزشک عمومی تشکیل یک روزی دادند. امروز آن دانشکده یکی از دانشکده های پزشکی قوی این مملکت است. چرا ما در کرج، در ساری، در بابل، در آمل، در رشت، در غالب شهرها، قزوین و زنجان که امکانات پزشکی داریم نتوانیم داننشجوهای خود محلی را در آن منطقه قسمت بالینی اش را آموزش بدهیم. البته مسائل تجزیه و تحلیل راجع به مسائل علوم پایه بحث مفصلی دارد من وقت ندارم برایتان توضیح میدام که برای ستاد انقلاب فرهنگی چه پیشنهادات علمی داشته . ما راهی دیگر برای آنچیزهائی را که شما می خواهید در کمبود پزشک و توزیع عادلانه راه دیگری به عقلمان نرسید آقایانی که میگویند این نه، عقلشان برسد یک طرحی بیاورند ما کوچکشان هستیم والسلام علیکم ورحمته الله.
رئیس- مخالف بعدی صحبت کند.
منشی- آقای اسمعیل فدائی مخالف بعدی(اسمعیل فدائی- من از مخالفت منصرف شدم.) آقای محمد علی هادی(هادی- بنده هم منصرف شدم.) ایشان هم منصرف شدند آقای دکتر راه چمنی بفرمائید.
دکتر راه چمنی- بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت نمایندگان محترم من عرض کنم که این لایحه بایستی به کمیسیون خاص میرفت چون ابعاد مختلف داشت و 17 نفر از نمایندگان پیشنهادی را امضاء کرده اند و تا کنون هیأت رئیسه هنوز جوابی نداده است که به کمیسیون خاص برود یا نرود؟
واما در مقدمه یک سری موارد و مشکلات ووضعیت نابسامان بهداشت و درمان آمده که ما هم معتقدیم ولی چه کسی این کار را کرده ؟ نگفتند برادرها این کار را چه کسی بوده . آیا سیاستگذار پزشکی این مملکت پس از پیروزی انقلاب چه کسی بوده؟ چه کسانی این کار را کرده اند.
مسأله بعدی که مطرح است در رابطه  با تمام این مشکلات را ربط داده اند به جدا بودن دانشکده های پزشکی از وزارت بهداری و اصلا این مشکلات چه ربطی دارد به جدا بودن دانشکده های پزشکی؟ دانشکده های پزشکی فقط تولید نیرو میکند، وزارت بهداری توزیع میکند و مصرف میکند. با این قضیه هیچ رابطه ای ندارد. مسأله آب آشامیدنی، مسأله تغذیه و فقر و محرومیت روستاها چه ربطی به جدا بودن دانشکده های پزشکی از وزارت بهداری دارد؟
موضوع بعدی، اساس این طرح این است که دانشکده های پزشکی ، دندانپزشکی ، دارو سازی، پرستاری و رشته هائی که کلا… پیراپزشکی از وزارت فرهنگ ، از دانشگاهها به عنوان مجمتمع های علمی جدا بشود بیاید با وزارت بهداری مجموعاً یک وزارت خانه ای به اسم وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی تشکیل بدهند. من این را اخطار قانون اساسی کردم نظر شورای نگهبان بود این، برداشت شخصی من نبود. این نظری است که رسماً شورای نگهبان در لایحه قبلی در دوره قبلی داده و من نامه اش را هم اینجا دارم و میتوانم خمت برادرها تقدیم کنم.
مسأله ای که در اینجا مطرح است من می خواهم بدانم شأن نزول این لایحه اصلا چه هست؟ در سال 1356 یک آقائی صلاح نیست که اسمش را من ببرم، کتابچه اش را من دارم تعدادی را به عنوان طرح برای وسایل پزشکی مملکت مأمور میکند و اینهامیروند طرح در مجتمع های علوم پزشکی را تهیه می کنند به انقلاب میخورد، این قضیه اجرا نمی شودبعد در زمان وزارت برادر عزیزمان آقای دکتر زرگر این طرح به نام (یعنی با همین فکر) یعنی ادغام آموزش با درمان با هم به صورت مجتمع های آموزشی به شورای انقلاب میرود و مجوز می گیرد، پول می گیرد اعتبار میگیرد برای اینکه در سطح کلی کشور. از شهرستانها که فقط آموزشگاههای به اصطلاح پرستاری و مامائی هست، آیا این را توانسته اند پیاده کنند؟ مجتمع های آموزشی وزارت بهداری نمونه کوچگی از وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی است. آیا موفق بوده یا نبوده؟ آمار بروید بگیرید. اگثر این افرادی که در این رشته های تخصصی هستند همه آنها یا رد میشوند و یا نمره های خیلی پائینی دارند.
بنابراین واقعاً ما نمیتوانیم دانشکده های پزشکی را هم فدای این چنین طرحهائی بکنیم. مثل مشابه مجتمع های آموزشی وزارت بهداری.
مسأله بعدی. دانشگاه یک مجموعه است دانشکده های مختلف دارد. دانشکده علوم پایه یعنی شیمی، فیزیک، ریاضی، زبان، گروه یست شناسی وقتی که دانشکده پزشکی ، دندانپزشکی و دارو سازی را جدا بکنیم. گروه شیمی وزارت فرهنگ را که دیگر نمیتوانیم جدا بکنی. گروه فیزیک وزارت فرهنگ را نمیتوانیم جدا بکنی، گروه زیست شناسی را که نمیتوانیم جدا بکنی. گروه ادبیات زبان به اصطلاح دانشکده ادبیات را که نمیتوانیم جدا بکنیم.
بنابراین تکلیف اینها چه میشود؟ این دانشجویان این دانشکده های پزشکی را که جدا میشود، چه کسی میخواهد آموزش بدهد؟ آیا این دانشکده؟ هماهنگی نیست باز تداخل وظایف وجود دارد باز همین درگیری خواهد بود. یا اینکه مجبور است این وزارتخانه بیاید یک دانشکده علوم جداگانه درست بکند، یک آزمایشگاه، یک تجهیزات. با یک سری نیروهائی که متخصص باشند، حالا از کحا پیدا بکند با این کمبود نیروئی که وجود دارد؟ آن وقت بیاید کلی بارمالی هم هزینه بکند یک دانشکده علوم جداگانه درست بکند، یک آزمایشگاه ، یک تجهیزات. با یک سری نیروهائی که متخصص باشند، حالا از کجا پیدا بکند با این کمبود نیروئی که وجود دارد؟ آن وقت بیاید کلی بارمالی هم هزینه بکند یک دانشکده علوم جداگانه ای درست بکند  یک آزمایشگاه ، یک تجهیزات. با یک سری نیروهائی که متخصص باشند، حالا از کجا پیدا بکند یک دانشکده علوم جداگانه درست بکند.
موضوع بعدی، دانشکده پزشکی یا دندانپزشکی را که شما جدا می کنید. این مسأله خوابگاهش را شما چه کار میکنید؟ خوابگاهش باز هم برای کل دانشگاه است فقط برای دانشکده پزشکی نیست که خوابگاهش جدا بشود. باز وزارت بهداری مجبور است که برود جداگانه خوابگاه بسازد، کلی هزینه مالی دارد.
موضوع بعد مسأله سلف سرویس است باز هم این همین جور.
مسأله بعدی کتابخانه دانشگاه است. شما چند شقه میکنید؟ میتوانید جدا بکنید، تکه تکه بکنید، بکنید ببرید بدهید به دانشکده پزشکی؟ اینکه نخواهد شد.
مسأله بعدی که هست در اجراء آخر شما میخواهید این لایحه را تصویب هم بکنید، شور اول و شور دومش هم تصویب بشود چه کسی میخواهد اجرا بکند؟ آیا عوامل اجرای اینها پزشک هست یا پزشک نیست؟ کارمند که نمیتواند اجرا بکند. خوب خود برادرها معتقدند. اعلامیه هائی که آمده و از دانشکده های مختلف که نظر داده اند اکثریت پزشک های دانشگاه ها با این قضیه مخالفند. من نامه های رسمی دارم. این نامه دانشگاههای تهران است با.
تمام گروههای آموزسی ، اینجا نظر داده است دانشگاه مشهد کتبا نظریه مخالف داده. رئیس دانشگاه تبریز کتباً  نامه نوشته و مخالفت کرده. مرکز علوم پزشکی کتباً مخالفت کرده. دانشگاه یزد مشروط گفته است که این نمیشود به صورت فرض کنید که در کل کشور فعلا پیاده کرد، ممکن است موفق نباشد به صورت آزمایشی در دو تا 3 تا استان پیاده بکند اگر موفق بود در کل کشور تعمیم بدهیم.
مسأله ای که مهم است، آمد و پزشکان از این قضیه استقبال نکردند، مخالفت کردند و فردا از این دانشکده ها استعفا دادند، دانشکده ها خالی از افراد با تجربه، متخصص و عالم میشود، بعد از کجا میخواهید این نیروها را بیاورید؟ این سیاستگذاری ها غلطی که متأسفانه بعد از انقلاب انجام شده باعث فرار بسیاری از پزشکها بوده، چه کسی دست اندر کار بوده؟ بنده که دست اندر کار نبوده ام.
بنابراین من خواهش دارم برادرها توجه داشته باشند. باز هم این لایحه نمونه ای از این سیاستگذاری ها است که باعث فرار بسیاری از پزشکها به خصوص پزشکهای متخصص، فوق تخصص، آنهائی که بردمانهای آمریکا دارند. از بخش دولتی به بخش خصوصی و تقویت بخض خصوصی است. اخیرا، اطلاع دارید که شورایعالی انقلاب فرهنگی مجوز تأسیس دانشگاه خصوصی را داده اند. بنابراین همه اینها استعفا خواهند داد یا اگثریتشان ، میروند دانشکده پزشکی باز میکنند شما از کجا می خواهید اینها را پر بکنید؟ وزارت بهداری چه طوری میتواند اداره کند. مجتمع های آموزشی الان طبق نظری که دانشگاه تهران داده خود اساتید دانشگاه تهران دارند آنجا را می چرخانند. از کجا می خواهد نیرو بیاورد؟ و این شعاری که واقعاً غلط است که مثلا در گناباد چهار تا پزشک داشته باشیم، ما بخواهیم در اینجا دانشکده درست بکنیم یا چهارتا دانشجو بدهیم این شعار واقعاً شغار خنده داری است. هر دانشگاهی و هر کی این شعاررا بشنود، می خندد مگر میشود در گناباد دانشکده پزشکی دایر کرد؟ هر یک دانشجوی مامائی باید دو تا تخت بیمارستانی داشته باشد، هر 10 تا دانشجوی مامائی باید یک نرس ماما داشته باشد که بخواهد فرض کنید آموزش بدهد دانشکده مامائی که فوق دیپلم تربیت میکند نمیتواند در گناباد تأسیس بکنید، آن وقت برسد به دانشکده پزشکی. خوب با این شعارهای گول زننده واقعاً نباید با مسائل پزشکی مملکت این جوری برخورد بکنیم. من آنچه که نظرم هست معتقدم. این لایحه احتمال دارد که یک درصد موفق بشود، 99‏‏% احتمال دارد که موفق نشود و پزشکی مملکت را چنان به هم بریزد که هیچکس نتواند کنترل بکند و هیچکس نتواتند به اصطلاح دیگر خوبش بکند و همین چهارتا پزشک هم که در شهرستانها متخصص وجود دارد، در مراکز استانها از دانشکده ها بیرون بیایند و بعد طبیعی است که نمی آیند در مشهد مطب بزنند نمی آیند در شهرستانهای کوچک مطب بزنند، یا مراکز استانها، همه به تهران بر می گردند. عین قانون تأسیس مطب خواهد بود آن سیاست غلطی که در قانون تأسیس مطب انجام شد، در اینجا هم انجام بشودو همه پزشکهای ما از شهرستانها و مراکز استانهای کوچک به طرف تهران بیانید. چه طوری میخواهید این را حلش بکنید؟ واقعاً باید این قضیه بررسی بشود. دیروز رئیس دانشگاه شیراز با من صحبت می کرد و می گفت آقا 7-8 تا از رؤسای دانشگاهها را دعوت بکنید بیایند در جلسه خصوصی این مسائل را بگویند. برادرها شما فقط به بنده و آقای دکتر زرگر و شیبانی و بعضی از مسؤولین وزارت بهداری اکتفا نکنید. ما در مملکت پزشک زیاد داریم. مغز ریاد است فقط این 10-12 نفر نیست. واقعاً بروید تحقیق بکنید. بدون اینکه من و یا برادرهای دیگری بیائیم جوسازی بکنند، به این قضیه رأی ندهید، بروید تحقیق بکنید مسؤولیت دارد… (یکی از نمایندگان- در گناباد میشود دانشکده پزشکی دایر کرد) عرض دیگری ندارم. من پیشنهادم این است که این لایحه مدتی… لااقل چهار ماه مسکوت بماند به خصوص انتخابات ریاست جمهوری که احتمال دارد که یک سری جوهائی به وجود بیاورد ووضعیت قبل از انتخابات را مغشوش بکند و جو نا آرام ایجاد بشود. این است که مصلحت است حداقل چهار ماه این مسکوت بماند دانشگاههای مختلف سمینار تشکیل بدهند و دقیقاً اساتید علمی توجیه بشوند که اگر واقعاً توجیه بشوند شاید آنها هم مخالفت نکنند، آنها که نمیخواند کارشکنی بکنند که حتماً با این قضیه مخالفت بکنند . والسلام علیکم و رحمته الله.
رئیس- موافق بعدی صحبت کند.
منشی(موحدی ساوجی)- موافق بعدی بنده هستم، بیسم الله الرحمن الرحیم.مخالفین محترم در رابطه با این لایحه نظریاتشان متفاوت بود: بعضی از مخالفین با ضرس قاطع مثل آقای حائری زاده می گفتند که اگر این لایحه تصویب بشود، بحران و تلاطم ایجاد میکند و در این زمینه خیلی به اصطلاح سخنرانی فرمودند.
بعضی از مخالفین مثل آقای غلامرضا فدائی ایشان بیشتر به عنوان یک احتمال مطرح میکردند که احتمالا موفق نمیشود، احتمالا مشکلات ایجاد میکند و به هیچوجه با قاطعیت هیچ دلیلی را برای مخالفت با این لایحه دکر نفرمودند. بعضی از آقایان که آقای دکتر راه چمنی باشند مخالف چهارم بودند ایشان نظرشان این بود که یک درصد احتمال موفقیت دارد. 99% عدم موفقیت .
من البته با بعضی از جزئیات و حواشی نمی پردازم و مخصوصاً بعضی از برادرهای مخالف جوری صحبت کردند که شاید اهانت به تهیه کنندگان طرح چه کارشناسانی که در وزارتخانه ها هستند و یا کمیسیون میشد. برادری از مخالفین (فقط یک موردش را ذکر میکنم) ایشان با اینکه گفتند که حسن ظن داشتند کسانی که این لایحه را تقدیم کرده اند اما بعد گفتند که در مقدمه لایحه دروغهای علمی بزرگی گفته شده ببینید واقعاً این تناقض را ایشان چه جوری حل میکند؟ از یک طرف می گوید که اینها حسن ظن داشتند از آن طرف این افراد را متهم میکند که دروغ علمی بزرگ آورده اند در مقدمه طرح در ماده 1 برای اینکه این لایحه را تصویب بکنند.
حالا من در اینجا به جمله اخیری که آقای دکتر راه چمنی بیان کردند اشاره ای دارم. ایشان فرمودند که نمایندگان محترم در رابطه با این لایحه به این مهمی با همه پزشکها تماس بگیرند و صاحب نظر فقط کمیسیون یا وزارتخانه علوم یا وزارتخانه بهداری نیست و یا ستاد انقلاب فرهنگی صاحب نظر فقط اینها نیستند. پزشکهای زیادی هستند که نظر دارند از این قبیل مسائل… من می خواهم به جناب آقای راه چمنی عرض بکنم که اتفاقاً از جمله طرحها و یا لوایحی که در این مجلس بیشترین دقت و مذاکره و بحث و گفتگو در آن انجام گرفته، همین لایحه است و اینکه آن برادر گفتند که این لایحه در دوره اول آمده به مجلس و بعد هم به خاطر مشکلاتی که داشته متوقف مانده. ایشان خواستند در واقع این جور مسأله را مطرح کنند که بلی لایحه اشکال داشته که متوقف مانده، نه، لایحه در دوره اول مجلس با رأی کافی در شور اول و شور دوم تصویب شد شورای نگهبان هم یک دوتا اشکال داشت، اشکالاتشان را آوردند در کمیسیون مطابق آئین نامه رفع کردند و در زمانی که این لایحه همه مراحل را طی کرده بود می خواست برای آخرین اصلاح به جلسه علنی بیاید فقط وزیر بهداری وقت که مخالف لایحه بود از آئین نامه مجلس حسن استفاه را کرد(نمی گوییم سوء استفاده کرد)حسن استفاده را کرد و چون این توان و این امکان را داشت، امد پس گرفت والا هیچ دلیل دیگری برای متوقف ماندن لایحه ای که اینقدر مراحل را طی کرده نداشت. البته باید آئین نامه داخلی مجلس در این زمینه اصلاح بشود مجلس وقتی که یک طرح و یک لایحه را با این همه سرمایه گذاری  دو شوری میگذراند، شورای نگهبان تقریباً تأیید میکند و بعد می خواهد برود آخرین اصلاح انجام بگیرد صرفاً یک وزیر نیاید بگوید که ما این را پس می گیریم. این است که یک اصلاحیه برای آئین نامه در این زمینه داده اند که من ملاحظه کردم چیز خیلی خوبی هست.
به هر حال در رابطه با این لایحه واقعاً زیاد کار شده است و اینکه گفته نمیشود در این لایحه هیچگونه راه حلی و ارائه طریقی برای مشکلات بهداشتی و درمانی مملکت ذکر نشده است که روستاها، شهرستانها، مناطق محروم، آنجاهائی که پزشک کمتر دارند و اصولا توزیع غیر عادلانه پزشک در مملکت ، گفتند که برای این مسأله فکری نشده است خوب این لایحه برای توزیع عادلانه پزشک که نیست این لایحه برای اصلاح شیوه درمان مملکت که نیست این لایحه صرفاً فلسفه و انگیزه عمده ای که برای تقدیمش هست این است که چه کنیم و چه طرحی در این مملکت بیفکنیم که بتوانی کمبود پزشک را در سطح کل کشور رفع بکنیم؟ البته مسأله توزیع ناصحیح یک مسأله است. مسأله کمبود وواقعاً نیاز به پزشک هم که در کل کشور ما کم داریم، این هم یک مسأله دیگری
است . نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم و انکار بکنیم. ما الان می بینیم که ما وقتی به گشورهائی مسافرت می کنیم. همین سفری که اخیراً به چین و ژاپن داشتیم در چین موقعی که سؤال شد که در برابر به اصطلاح جمعیت چین، شما در برابر چه قدر جمعیت یک پزشک دارید؟ در برابر حدود 500 نفر یک پزشک در چین هست. حالا گفته میشود که آقا دوره پزشکی که در چین گذاشته شده و می گذرد این دره ، دوره کوتاهی است مثلا 5 ساله است. خیلی خوب اگر چنانچه مسأله دوره مطرح است ستاد انقفاب فرهنگی دست اندر کاران، کارشناسان واقعاً صلاح میدانند ما هم به نظرمان می آید که این دوره 7 ساله کوتاه بشود و چه لزومی دارد که حتماً دوره پزشکی 7 ساله باشد.
اما یکی از راههای افزایش تولید پزشک و افزایش به اصطلاح میزان دانشجوئی که میتوانیم برای دانشکده ها بپذیریم ، همین لایحه است. و شما اگر بخواهید در کشور نیازهای پزشکی تان را رفع بکنید. و آمار پزشکها را بالا ببرید و اینکه الان سه هزار پزشک ما از کشورهای خارجی در داخل کشورمان وجود دارند که جقدر برایمان مشکلات دارند در رابطه با سطح دانش آنها البته اکثریتشان ، یک بحث هائی میشود. در رابطه با زبانشان که آیا آشنائی با زبان مردم میتوانند پیدا بکنند؟ این هم باز مشکلاتی دارد بعد هم چقدر حقوق می گیرند و جه مقدار ریادش هم به صورت ارز از این مملکت خارج میشود ما برای رفع نیاز و ضرورتهای فعلی مان ناچار شدیم که حتی پزشک از کشور خارج وارد بکنیم بحثی هم نیست باید برای نیاز مردم این کار را بکنیم. اما شما یک مقداری هم لااقل (نصف این مقدار) سرمایه گذاری بکنید برای افزایش فضای آموزشی به اصطلاح پزشکی مملکتمان لااقل این کار را بکنید. نه اینکه ما تا چه موقع می خواهیم در رابطه با پزشکی فقیر و محروم و ایران را وقتی که باسایر کشورها مقایسه میکنند تقلریباً در ردیف آخرین کشورهائی است که از نظر پزشکی نتوانسته واقعاً وشع پزشکی خود را تامین بکند. و در اینجا برای ما واقعاً مسأله دردآروی است که پاکستان چه امتیازی برمادارد؟ هندوستان چه امتیازی برما دارد که آنها هم نیاز داخلی شان را رفع بکنند هم برای کشوری مانند کشور ما و سایر کشورها پزشک صادر بکنند، اما باز هم ما دست گدائی مان را به سوی دیگران دراز بکنیم. و یکی از راههای تأمین پزشک و بالا آوردن سطح تولید و تعلیم و تربیت پزشک همین بالا بردن دانشکده های پزشکی است و بیشتر کردن اینها هست، بیشتر کردن فضای آموزشی است وبیشتر کردن فضای آموزشی با توجه به شرایط فعلی راهی نداریم جز اینکه از بیمارستانهای موجود و پزشکهای موحود که در خدمت درمان هستند و میتوانند هم کار درمان انجام بدهند و هم کار تعلیم و تریبت از این استفاده کنیم. جرا ما باید از حوزه های علمیه استفاده نکنیم و درس نگیریم.حوزه علمیه برای ما الگو هست، در حوزه های علمیه کسانی که وارد میشوند و مصلا فرض کنید ادبیات عرب می خواند بعد دوره سطح می خواند بعد دوره خارج، حتی در دوره همان ادبیات و مقماتی  هم که درس می خواند آنچه را که خوانده است و فرا گرفته است اگر خوب یاد گرفته باشد به زیر دست خودش یاد میدهد یعنی هم تحصیل می کند و هم تدریس می کند هیج منعی هم ندارد در اینجا هم این پزشکانی که ما داریم اینها رویشان سرمایه گذاری شده، زحمت کشیده اند درس خوانده اند. حالا یا به اصطلاح دوره عمومی یا تخصصی و پزشک هستند دارند درمان هم میکنند و اگر چنانچه اینهائی که البته باز هم اینجور نیست که مجبور کنند بگویند آقا بیا حتماً در س بده یا اگر یک پزشکی که مشغول درمان است و این صلاحیت تدریس را ندارد بگویند خیلی خوب شما بیا حتماً تدریس کن خیر اینجور نیست یعنی تمام ضوابط گزینش استاد ملحوظ می شود و از میان پزشکانی که الان شاغل در امر درمان هستند اگر جنانچه دیدند توان و قوه تدریس را دارند از آنها استفاده خواهد شد و اینجا است که به نظرمن بسیار امر خوبی است هم پزشکان فراموش نمی کنند و برآموخته هایشان افزوده میشود عرش میشود آخریئ مراحل علمی و یا معلومات علمی که در هر زمینه ای به اصطلاح پیدا شده از اینها مطلع میشوند و هم اینکه در امر درمان مشغول هستند به نظر من در مسأله درمان به هیچ وجه افتی حاصل نمیشود و الان همان بیمارستانهائی که در واقع زیر پوشش دانشکده های پزشکی هستند می بینیم از لحاظ ارائه  خدمت میکنند(رئیس- وقتتان تمام است) این است که من از نمایندگان محترم تقاضا دارم که در رابطه با این لایحه که بحمد الله هم ستاد انقلاب فرهنگی، هم شورای عالی انقلاب فرهنگی، کارشناسان و  وزارتخانه های مربوطه، دولت و کمیسیون مربوطه همه موافقند یک رأی بسیار عالی انشاءالله بدهید در شور دوم هم اگر لازم باشد اصلاحاتی انجام بشود انجام خواهد شد.
رئیس- آخرین مخالف صحبت کنند 6 دقیقه وقت برای مخالف آخری مانده است.
منشی- آخرین مخالف، آقای لطیف صفری هستند.
لطیف صفری- بسم الله الرحمن الرحیم. من اشاره می کنم به نظر چند نفر از برادران موافق و بعد ار وقت شد دلایل مخالفت خودم را هم عرض میکنم. اصولا طرحی که آقای فارسی اشاره کردند در ستاد انقلاب فرهنگی و انصافاً هم جزء کارهای بسیار خوب ستاد انقلاب فرهنگی بود و در مجلس شورای اسلامی هم استقبال شد تصویب شد و تکمیل شد بعد شورای محترم نگهبان ایرادهائی بر شورای آن گرفته بودهد ما هم با آن موافق هستیم و موافق هم بودیم ، مذاکرات مجلس هم هست مجلس هم با آن موافق بود. اکثر صاحب نظران مملکت و اکثر پزشکان متعهد مملکت هم با آن موافق بودند. اما حساب اینجاست که آیا این طرحی که الان به نام آن ماداریم بحث میکنیم کدامیک از اهداف آن طرح و بعد که به صورت لایحه درآمد و کدامیک از اهدافی که برادران موافق و کمیسیون محترم بهداری همه اش به عنوان عامل مثبت برای این لایحه از آن نام می برند دنبال میکند. این که ما همه اش می گوئیم ما نیاز به پزشک داریم مناطق محروم ما پزشک ندارند وضع بهداشت ما خراب است وضع درمان نا خراب است باید یک بسیج عمومی بدهیم که در سطح بالائی آموزش بدهیم بعد پزشک زیادی از افراد متعد و با استعداد مملکتمان وسعی بکنیم از مردم بومی استفاده کنیم و تربیت بکنیم کدامیک از اینها در این لایحه است من که هر چه خواندم واقعاً آن چیزی که به عنوان عملی باشد ندیدم و نیست فقط جز همین شعارها در مقدمه آمده است و دنبالش هم چیزی نیست. مسأله دیگری ایشان اشاره کردند که از وزیر محترم بهداری به عنوان اینکه جرأت و شهامت به خرج دادند و موافق با این طرح هستند و بخاطر اینکه گفتند از تخت های اضافی بیمارستانهای وزارتخانه خودشان و پزشکان متعهد و متخصصی وزارتخانه شان را ه اضافی دارند ووقت آزاد دارند در اختیار این طرح و این قانون می گذارند و از آنها استفاده میکنند که ظرفیت آموزش پزشکی مملکت را مثلا از دو هزار نفر ببرند به 5 هزار نفر، برای من و فکر میکنم برای خیلی از بردران دیگر که حضور دارند و برای مردم ایران واقعاً یک سؤال است وزیری که اینقدر مقتدر است و اینقدر شجاعت دارد که میتواند یک وزارتخانه انقلابی را ایجاد کند و تربیت پزشک را با این امکاناتش که الان روی دستش مانده است به این سطح برساند چطوری است که این همه بیمار پشت در بیمارستانها است و از همین مردم محروم هستند که شعارشان را می دهیم سرگردان هستندو و گر این بیمارستانها تحت اضافی و متخصص اضافی دارند ووقت آزاد دارند که می خواهند آموزش پزشکی بدهند پس چرا این همه بیمار سرگردان هستند و نوبت چند ماهه و حتی چند ساله داده میشود و غیر از اینها حالا ما مردم عادی را هم در نظر نگیریم ما در رابطه با مجروحین انقلاب که ایثارگران اصلی جامعه ما هستند و میروند در جبه ها و پش جبهه ها لت وپار میشوند خداگواه است که شاید برای بسیاری از برادران پیش آمده باشد ما چه وضعی در پذیرش اینها و ادامه معالجه اینها در اینجا داریم که دلی خیلی از برادران مسؤول ما که ارتباط مستقیم با اینها دارند از برخورد این بیمارستانها و از برخورد این آقایان حتی در رابطه با این مجروحین جنگ دل خونی دارند اگر اینطوری است پس چرا نمی کنند پس برای کی هست؟ و اگر ندارند پس چرابیخودی بگوئیم که مقتدر هست و فلان هست و فلان هست وواقعاً یک وزیر مقتدر باید اول روی آن کادرش روی ان تشکیلاتش اثر داشته باشد و اینها را به کار بگیرد ما که می بینیم وضع بهداشت و درمان مملکت به چه وضعی است. شهرستانهائی که در قبل از انقلاب چند پزشک داشتند چند بیمارستان مجهز داشتند 70،80 هزار نفر الان در منطقه کرندما، 80 هزار نفر جمعیت دارد به ابعاد40،50کیلومتر(رئیس- وقتتان تمام است) حتی دو تا پزشک هندی آنجا بودند آنها هم آنجا نماندند وقتی اینجا وزیر بهداری کار کرده و بعد هم من آمارهائی دارم که اگر یک دقیقه وقت بدهید من مطالبی دارم که عرض بکنم در مورد این هست که برادرمان آقای دکتر زرگر گفتند که رئیس دانشکده پزشکی همدان گفته که من با این طرح موافق هستم منواقعاً عرض میکنم که نامه هائی دادند خدمت نمایندگان محترم از رؤسای دانشکده های پزشکی ایران از دست اندر کاران
آمورش پزشکی ایران، از جامعه اسلامی پزشکان دانشگاه ها وجامعه اسلامی پزشکان، حتی بعضی از پزشکان ستاد انقلاب فرهنگی، از دانشگاههای مختلف از بیمارستانهای مختلف ما اگر آمار بگیریم یک دانشکده همدان در مقابل چندین دانشکدة پزشکی قرار گرفته آن وقت ما می خواهیم پزشکان را این نیروهای متعهد را بسیج کنیم. این دانشکده پزشکی همدان که آن هم رئیس آن این نامه را نوشته به قول ایشان چند درصد این پزشکان را تشکیل میدهد ما وقتی که بیش از 80 درصد پزشکان و مخصوصاً پزشکان متعهد ما با این طرح نظر موافق ندارند در عمل ما چطور میتوانیم این طرح را اجراء بکنیم و آن هم با فترت و با یک خلائی که در وضع هم بهداشت و هم درمان و هم آموزش ایجاد کننیم و آخرین کلام این که این همه ما در طرح این آموزش پزشکان تجربی، دندانپزشکان تجربی وا علما  می گفتیم من و آقای دکتر زرگر و چند نفر از آقایان ک آقا علم به کجا میرود فلان به کجا میرود آن تازه یک کار تجربی بود و با جان مردم هم آنچنان مستقیم سروکار نداشت حالا چطور شده که برای تربیت پزشک و افت تحصیلی آن را این طور راحت قبول میکنیم که می گوئیم عیببی ندارد خوب یک پزشک عمومی هم تدریس میکند یک کسی هم که دو تا تخت باشد ما احتیاج داریم چطور آنی که اصل است مهم نیست علم نیست دیگر ولی آنی که فرعی است این همه واقعاً برایش به سینه می زنیم و من معتقدم که این طرح نه تنها عملی نیست بلکه وضع بهداشت و درمان را خیلی بدتر از بد میکند مخصوصاً اینکه د قسمت علوم پایه گروه دامپزشکی یکی از پایه های اصلی است که ما در بهداشت این مملکت است اینجا کجاست جزء گروه پزشکی هم هست چرا اسم نبرده چرا اصلا نامی از آن نبردند چون اکثر استادان علوم پایه دامپزشک هستند و خود دامپزشکی و بیماریهای مشترک بین دام و انسان عامل اصلی اکثر عوامل بد بهداشتی و بهداشت بد هستند و متأسفانه اینجا اصلا اشاره ای نشده است و روی هم رفته من مخالف هستم و فکر می کنم که این لایحه نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه یک رکود بیشتری هم در روند بهداشت و درمان این مملکت ایجاد میکند.
رئیس- موافق آخری 5 دقیقه وقت دارد.
منشی- آقای فضائلی آخرین موافق.
فضائلی- بسم الله الرحمن الرحیم، تکیه گاه گفتار بعضی از برادران مخالف این بود که استاد نداریم باید خدمتشان عرض کنم که همین پولی که الان میدهیم به پزشکان خارجی، می توانیم در جهت تهیه و تأمین استاد بکنیم از خارج بیاوریم باز نکته دیگری که کجای این لایحه بهداشت محیط، بهداشت مادر و کودک، پیشگیری، آموزش بهداشت، کلیه امور بهداشتی که در این وزارتخانه خواهد بود. نکته دیگر که برادران به آن توجه داشتند مخالفت دانشگاهها ، آیا برادران مخالف دانشگاهی طرحی ارائه کردند. اگر طرحی برای تغییر روند فعلی داده اند ارائه بفرمائید. اگر طرحی ندادند همان کسانی هستند که با روند فعلی، یعنی دانشگاهها در خدمت پزشکان به آن صورتی که بوده است در زمان طاغوت باآن موافقند. نکته دیگری که فرمودند وزارت بهداری توان ندارد ما یک بررسی بکنیم علت عدم توان وزارت بهداری در کجاست، به واسطه نبودن پزشک است . ما به وزارت بهداری می گوئیم که چرا درمانگاهها پزشک ندارد  پزشک خارجی وارد می کنیم خوب باید وارت فرهنگ و آموزش عالی پزشک تربیت بکند در اختیار وزارت بهداری بگذارد تا آن توان داشته باشد می دانیم آموزش رشته پزشکی دو بعد دارد یک بعد تئوری و نظری است و یک بعد آن عملی، تئوری و نظری آن در اختیار فرهنگ و آموزش عالیست و عملی آن امکاناتش در اختیار وزارت بهداری وزارت جدید می خواهد این مشکل را حل بکند بعضی از برادران فرمودند تضعیف وزارت فرهنگ است معتقدیم تقویت وزارت فرهنگ و آموزش عالیست وزارت فرهنگ و آموزش عالی الان تضعیف است که نمی تواند در حد نیاز کشور پزشک تحویل بدهد. در مورد انتقال تجهیزات که بعضی ها فرمودند بیمارستان وقتی که مدیریت آن در اختیار فردی قرار بگیرد. نیازی به اینکه تجهیزات را انتقال بدهند ندارد. تمنا دارم نمایندگان محترم به این نکات عنایت داشته باشند کل تعداد پزشکان کشور چند نفر هستند. چند نفر از این پزشکان در تهران اشتاال دارند، چند نفرشان در شهرهای بزرگ اشتعال دارند چند نفر از این پزشکان در شهرهای کوچک اشتغال دارند چند نفرشان در روستاها، تاکی؟ تاچه زمانی باید به پزشکان خارجی محتاج باشیم؟ کارکرد و عملکرد پزشکان خارجی چه بوده است؟ و چه هست؟ بعضی ها می فرمایند که کیفیت آموزشی پائین می‌آید با لایحه فعلی اینطور نیت. چرا این برادران به پزشکان خارجی که به زبان ما آشنا نیستند و تحصیلاتشان کمتر از پزشکان ایرانی است به آنها چرا ایراد نمی کنند؟ چه زمانی باید مشکلات و کمبود پزشک حل بشود؟ چه مقامی و چه کسانی باید مشکل کمبود را حل بکنند؟ آیا در هرهای کوجک تکنیسین آموزشکاه، تکنیسین رادیولوژی ، تکنیسین اطاق عمل، تکنیسین بیهوشی، پرستار، ماما، بهیار، به حد کافی داریم؟ چه کسی مسؤول است؟ روند تربیت پزشک تا به حال به چه صورت بوده است؟ آیا این روند باید استمرار پیدا بکند؟ تربیت پزشک به عهده چه وزارتخانه ای است؟ جرا پزشک و پرستار کم داریم؟ وضع درمان کشور به چه صورت است؟ تمام کمبودها به خاطر نبودن نیروی تخصصی است، بخشی های خصوصی مسؤول امر درمان هستند. فرهنگ و آموزش عالی مسؤول وزارت بهداری، ما تجربه کردیم امور درمان را خرد کردیم بعد مسؤولیتش را از وزیر بهداری میخواهیم. مسؤول درمان کشور وزارت بهداری است البته اسماً وقتی درمان وسیله بخش های خصوصی ، وزارت فرهنگ و بهداری انجام میشود چطور می توانیم ما مسؤولیت را از وزیر بهداری بخواهیم. این لایحه آمده که این همه مشکلات را حل بکند بیمار به مراکز درمانی، فرهنگ  آموزش عالی مراجعه می کند امکان ندارد. اورژانس مهمترین، و حساسترین و پر زحمت ترین و حنجالی ترین واحد درمانی هر شهر است برابر بیماران اورژانسی کدام نهاد و مؤسسه مسؤول است؟ وزارت جدید با این لایحه میتواند امکانات تدریس نظری و امکانات آموزش عملی را در اختیار بگیرد میتواند به نسبت نیاز نیروی انسانی تأمین بکند. میتواند قطع وابستگی بکند میتواند بیشتر مراکز درمانی و سیله انترن ها به صورت رایگان اداره بشود. دانشجویان رشته پزشکی امکانات وسیعی در مراکز درمانی شهرستانها در اختیار خواهند داشت مثلا دانشجویان گنابادی یا سبزواری در شهر خودشان دوره تئوری و عملی را انجام میدهند( رئیس- آقای فضائلی وقت تمام است) با عرض معذرت مطلب زیاد داشتم ولی وقت تمام است انشاءالله که همه نمایندگان رأی میدهند و در شور دوم اگر پیشنهاداتی دارند ارائه می فرمایند. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
رئیس- بسیار خوب موافقین و مخالفین صحبتهایشان را فرمودند الان بعضی از آقایان پیشنهاد مسکوت ماندن دادند که باید آن مطرح بشود . یکی از آقایانی که پیشنهاد دادند پنج دقیقه صحبت بکنند.
منشی- آقای سبحان اللهی صحبت کنند.
سبحان اللهی- بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به اهمیت موضوع و اهمیت لایحه که خوب برادران به اهمیت مسأله واقف هستند و موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم من به دلایلی که عرض میکنم پیشنهاد مسکوت ماندن را به مدت چهار ماه دادم که عده ای از آقایان امضاء کردند. اولا مسأله انتخابات ریاست جمهوری که در پیش هست و حالا با تصویب و یا رد این لایحه، جوی که در محیط دانشگاهی به وجود می آید. بالاخره یک عده مخالف، یک عده موافق و جوهائی که در این رابطه به وجود می آید. مسأله دیگر، مسأله تشکیلات کلی دولت است که دولت مشغول تنظیم این لایحه هست بالاخره میدانیم که مسأله بهداشت و درمان با خیلی از کارهای کشور برخورد میکند مسأله بهداشت محیط زیست است بهزیستی است این را ما جداگانه و جدا از آن بافت کلی تشکیلات دولتی مطرح بکنیم و تصویب بکنیم شاید چیز مطلوبی نباشد. دلیل سوم اینکه عده ای از پزشکان متخصص و متعهد مخالفتهائی دارند ما فرصت بدهیم اجازه بدهیم آنها هم بیایند نظراتشان را بدهند در جلسات خصوصی و تماسهائی گرفته بشود و ببینیم اگر واقعاً مشکلات  مملکتمان را حل میکند مطرح بکنیم. دلیل چهارم اینکه حالا با عجله این را تصویب بکنیم وقت کنکور هم گذشته و این لایحه امسال بالاخره قابل اجرا نیست چه لزومی دارد که ما به این فوریت این را تصویب بکنیم. چهارماه مهلت بدهیم و به دلایلی که عرض کردم این مشکلات هم حل بشود و بعد برای طرح در مجلس بیاوریم. والسلام علیکم ورحمته الله و برکاته.
رئیس- مخالف مسکوت ماندن یکی از آقایان صحبت کند. آقای دکتر زرگر بفرمائید.
دکتر زرگر- بسم الله الرحمن الرحیم. با آن لایحه هم اتفاقاً همین طور برخورد شد وقتی که مجلس می خواهد یک کار اساسی برای مملکت انجام بدهد.
باز صحبت مسکوت ماندن و عقب انداختن . ما گفتیم آقا، برادران، بگذارید تکلیف مردم روشن بشود بگذارید اول مهر ماه که دانشکده ها می خواهد باز بشود بیمارستانهائی که باید در اختیار مراکز آموزشی قرار بگیرد هر چه زودتر، ما حتی اصرار داشتیم این قبل از فروردین تصویب بشود. برای خاطر اینکه همین الان مراکز آموزشی که می خواهند تعداد بیشتری دانشجو بگیرند برای اول مهر، نیاز به این لایحه دارند من فقط به شما عرض میکنم برادر عزیزمان وزیر فرهنگ و آموزش عالی ووزیر بهداری تشریف دارند اینجا صحبت خواهند کرد. با تصویب این لایه و به خصوص شور دوم آن و تصویب شورای نگهبان بلافاصله در مراکز آموزشی بیمارستانهائی از وزارت بهداری در قسمت آموزش ادغام خواهد شد و بلافاصله تعداد پذیرش دانشجو بالا می رود حالا شما می فرمائید 4 ماه عقب بیندازیم تا مسأله یک سال دیگر هم عقب بیفتد  دوباره یک انتخابات ریاست جمهوری و نخت وزیر و تغییر وزیر و خدای نکرده اختلاف فکر بین دو وزیر و اختلاف سلیقه و اینها مجب بشود تا یک کار اسای که کار 5 سال زحمت و مطالعه است دوباره بیفتد به یک دور تسلسلی که ما نمی دانیم نتیجه اشت جه هست؟ بنابراین، این چه ارتباطی به مسائل دارد مسأله ریاست جمهوری، و انتخابات ریاست جمهوری و معرفی کابینه و اینها مسائلی نیست که ارتباط به مسائل پزشکی کشور و آموزش پزشکی داشته باشد چرا وقتی  که می بینیم محلس شورای اسلامی تصمیم گرفته یک نگ بزرگی را از حلوی پای این امت شهید پرور با این حرکت قاطعانه و صحیح، یک موقع است که ما حمل می کنیم می گوکئیم آقا بیائید بکوبیم داغون بکنیم یک وقت ما می گوئیم آقا وسله، شما می گوئید نارسائی هست ما می گوئیم برای نارسائی باید تولید را بیشتر کرد. شما می گوئید گرانی هت ما می گوئیم برای گرانی باید پزشک مسلمان متعهد بومی به تعداد زیاد تربیت کنیم این را 5 سال عقب انداختید دوباره 5 سال دیگر هم عقب  بیندازید آخر این که صحیح نیست. بنابراین بنده مخالف صد در صد مسکوت ماندن هستیم و موافق هستیم که هر چه زودتر تکلیف روشن بشود چون هر طرفی که مجلس تصمیم بگیرد به نفع جمهوری اسلامی است چه در آن و چه تصویب آن والسلام علیکم و رحمته الله.
رئیس- چون تعداد برای رأی گیری کافی نیست بنابراین کمیسیون میتواند صحبت بکند.
دکتر شیبانی(مخبرکمیسیون)- بسم الله الرحمن الرحیم. من نظر نمایندگان محترم را به این دو سؤالی که عرض میکنم جلب می کنم. آقایان مخالفین خوب بحث مستوفی کردند مطالبی هم فرمودند یک اشکالاتی هم گفتند که یک قسمت آن هم ممکن است درست باشد ولیکن آیا جواب دادند به این که ما این کمبود پزشک را که حداقل سالی 5 هزار دانشجوی پزشکی بگیریم ممکن است در سال 80، تعداد پزشک مورد احتیاج روستاها و شهرهای متوسط را تأمین بکنیم الان نمایندگان شهرستانها خودشان خوب میدانند که نه تنها در شهرستانها نیست در همین شهر تهران هم شبها به بیمارستان مراجعه میشود بیمارستانها به دلیل اینکه پزشک کشیک ندارند خوب جواب نمی دهند. بلکه بد هم جواب می دهند این را هیج کسی جواب نداد که جه جور تأمین بکنیم این آموزش را شما یک مسائلی را مطرح کردید که عدم ورود را میرساند مثلا یکی از برادران گفت تب زرد یرقان است البته بعد اصلاح کردند این نشانه ورودشان به مسائل پزشکی است که می خواهند آن وقت اظهار نظر بکنند که دانشکده پزشکی را اینجوری اداره بکنید.
رئیس- آقای شیبانی اجازه بفرمائید 184 نفر الان در جلسه حور دارند معلوم است که تابلو درست کار نمیکند کسانی که با 4 ماه مسکوت ماندن موافق هستند قیام بفرمائید( عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای شیبانی ادامه بدهید.
دکتر شیبانی- مسأله این است که گفتند از متخصصین دعوت نشده است گزارش دقیق و نوار آن موجود است همه رؤسای دانشکده های پزشکی و معاونین آموزشی آنها را دعوت کردند البته یک وقتی است من ریئس دانشکده می خواهم وجیه المله بشوم 50 دانشجو میگیرم با امکانات موجود خیلی راحت میشود دانشکده را اداره کرد موقعی هم که خود بنده مسؤول بودم آنجا سیاستمداریهای حرفه پزشکی به من پیشنهاد میکردند که 50 تا بگیر تا آبرویت حفظ بشود گفتم من م خواهم مملکتم حفظ بشود آبرویم را نمی خواهم آبرویم را برای مملکتم می خواهم، 200دانشجو را 400 تا کردم آقایان بروند آمار بگیرند وزیر محترم هست و سه سال است که 400 تا گرفتید این 400 تا الان می خواهد برود بیمارستان یعنی کار عملی شروع شده، شما در این لایحه چی از دانشکده پزشکی گرفتید یک مقدار بیمارستان به آن دادید، چیزی از آن کم نکردید گفتند وضع بهداشت و اینها می آید پائین اینطور نیست انستیتوی تحقیقات بهداشتی که آن زمان بود و انستیتوی مالاریالوژی مالاریا را سراسر مملکت کنترل می کرد البته به کمک وزارت بهداری حالا هم این دو تا با هم کار میکنند یعنی یک چیزی اضافه میشود به کار بهداشت و درمان و آموزش پزشکی از نظر بهداشت یک چیزی به آن اضافه میشود تمام مؤسسات تحقیقاتی بهداشت و دانشگاه هم به آن اضافه میشود. کم نمیشود که ما بگوئیم کم میشود این رؤسای دانشکده که گفتند این دانشکده همدان، خود بنده وقتی مسؤول بودم از آلمان یک عده پزشک ایرانی آوردم می فرستادم همدان که آنجا درس بدهند تا دانشجوی همدانی نیاید سربار تهرانی بشود به جای دانشجوی همدانی که می آمد تهران بتوانیم آنجا برای دانشجوی دیگر اضافی بگیریم الان بپرسید دانشجوی همدان کجاست؟ در مشهد دارد درس می خواند دانشجوی ارومیه کجاست در تبریز دانشجوی جندی شاهپور و اینها کجاست یا میرود شیراز یا می رود جای دیگر. این دانشکده هائی که چندین سال است که در شهرستانها دایر کردیم به دلیل اینکه بیمارستان ندارد امکانات ندارد مجبور است دانشجویان خودش را بفرستد جای دیگر این را دکتر زرگر هم خوب توضیح دادند توجه بکنید دانشجوئی که آمد تهران درس خواند 50 درصد دیگر از تهران جنب نمی خورد برود شهر خودش، یعنی همدان و یا جای دیگر این است که مسائلی است که دقیقاً بررسی شده این دو وزیر هم که اینجا این مسأله را می گویند واقعاً فداکاری کردند وقت گذاشتند می خواهند بخاطر انقلاب از خودشان مایه بگذارند. خود وزارت بهداری که می گویند مسائل دانشگاهی را نمی دانند خود دکتر مرندی استاد دانشگاه خود دکتر جزایری و دکتر شجاع که آن بالا نشسته خود ش رئیس دانشگاه بوده است که الان دارد در وزارت بهداری کار میکند. استاد دانشکده پزشکی بوده آخر این جور همینطوری که نمیشود خودشان گفتند مراکز آموزشی وزارت بهداری، خود وزارت بهداری الان چند تا دانشکده پزشکی دارد ولی به دلیل اینکه این امکانات جدا جداست نمی شود می گوئیم این امگانات را روی هم بریزیم اگر که دانشگاه ها علوم پایه دارند علوم پایه دانشجوی بهداری را هم بیاید درس بدهد بعد بتوانند علوم بالینی از بیمارستانهای وزارت بهداری هم استفاده بکنند یک نفر نگفت که با این لایحه از دانشکده های پزشکی چی کم میشود؟ به هیچ وجه من الوجوه چیزی کم نمیشود چیزی هم بر آن اضافه میشود. استاتید مسلمان ارزنده ای هستند که به بنده آن موقع هم که دانشگاه تهران بودم می گفتند اگر امکانات بدهید هزارتادانشجو میگیریم یعنی دویست تا را هزارتا میکردند، همان هائی که دویست تا را 400 تا کردند فقط امکانات می خواهد. همین برادر عزیزمان دکتر ساغری بارها به من تلفن کرده که خدمت نخست وزیر بروم از بنیاد مستعفان یا از جای دیگر امکانات برای دانشکده پزشکی بگیرم. الان صدای مراهم میشنود اگر من خلاف می گویم میتوانند بعداً هم گزارش به مجلس بدهند. این طور نیست که خیال بکنید تمام امکانات موجود است ولیکن لزومی ندارد. نه باباجان امکانات نداریم برای ساختن یک تخت بیمارستانی یک میلیون و پانصد هزار تومان حداقل لازم است. الان هم بخواهید برای دانشگاه بیمارستان بسازید10 سال دیگر بیمارستانش می آید. یعنی یک بیمارستان صد تختی بخواهید بسازید150 میلیون تومان خرج دارد، همین الان من گرفتارم در فارابی میخواهیم درمانگاههایش را توسعه بدهیم 90 میلیون تومان به ما بودجه داده اند 60 میلیون دیگر کم داریم الان بروید تماشا کنید، مانده است. اینجور نیست که به سرعت پیش برود و بیمارستان ساخته بشود و دکتر بیاوریم این توجهی است که مسؤؤلین کرده اند انقلاب کردید پس اول انقلاب هم می گفتید آقا چون ما امکانات نداریم، کادر اداری نداریم نمی توانیم اداره کنیم انقلاب هم نکنیم. به آقا امام فرمود محکم بروید بایستید مردم کمک تان میکنند حالا هم همین است ما به امید کمک همه جانبه هستیم. یعنی بنابراین است دکتر حزب اللهی موقعی که آمد گفت دید که این خدمتی است به جمهوری اسلامی آن هم می آید زحمت میکشد مطبش را هم تعطیل میکند، بعد از ظهر هم می آید درس
میدهد این را عده ای به بنده قول داده اند که همین کار را بکنند حتی نامه های پزشکانی که در خارج هستند پیش من هست. پروفسور رحمانی زاده، پروفسور مسرت و عده زیادی هستند که به من نامه نوشته اند که حاضریم یک مدتی از وقت مان را (آنجا دانشگاه درس میدهند) بیائیم اینجا بگذاریم و درس بدهیم و در بیمارستان مریض ببینیم به شرط اینکه برای ما تسهیلاتی قائل بشوند و این اشکالات رفع بشود. این مسائلی است که آنهائی که صحبت میکنند این نکات را نمی دانند اگر بنده این را پافشاری میکنم برای اینکه می بینم 5 سال دیگر باز همین برادرها مراجعه میکنند آقا فلان بیمارستان خراب است، فلان جا دانشجوی پزشکی نداریم، فلان جا دکتر نمی رود، راه حلش چیست؟ یک نکته را هم توجه بکنید و آن این است که جمهوری اسلامی طبق ضابطه اسلام باید عمل بکند یعنی نمی تواند این 10 هزار پزشک که در تهران هست از 15 هزار نفر را یک نفرش را مجبور کنید که آقا ! تو فلان شهر برو طبابت کن. این حسن جمهوری است که می خواهد بدون اجبار امکاناتی ایجاد بکند که رفع نقص بکند. اما نکته تای که حساس است این است که می گویند که چه فایده دارد، چرا این قدر عجله دارید در کنکور امسال 1000 دانشجو را اضافه اعلام کردند یعنی با توجه به اینکه تصور میکردند این لایحه را همه نمایندگان به آن رأی میدهند یک مقداری بودجه اضافی هم برایش در نظر میگیرند 1000 دانشجو اضافه اعلام کردند و اگر شما این را نپذیرید خوب مجبور است آن 1000نفر را نگیرد. چه کار بکند؟ یک وقتی است می گوئید امگانات به تو میدهیم برو کار کن، یک وقتی می گوئید امکانات نمیدهیم کار هم نکن. آن هم می گوید چشم. البته وزارتخانه ها تابع مجلس هستند آنچه مجلس تصویب بکند آنها باید اجرا بکنند ولی اگر امگانات به او ندادید خودش هم می گوید آقا جان این امگانات را به من بدهید یک قدم جزئی برمیدارم هر دو وزیر هم دو وزیر دانشگاهی هستند. هر دو آنها پزشک و استاد دانشگاه هستند که این حرف را میزنند. خود بنده مخلص تان هم حداقل 34 سال است با دانشگاه سرو کار دار. این را بدانید من به خاطر آن زندانهایم 17 سال دانشکده پزشکی را خواندم، دانشده پزشکی 6 ساله را بنده 17 سال خواندم یعنی بیشتر به بیمارستانها سرزدم از آن سال اول هم که بودم بیمارستان میرفتم بیمارستان رازی آن موقع نزدیک خانه ما بود من بیمارستان میرفتم اساتید آنجا هم به بنده محبت داشتند یک چیزهائی یادمان میدادند حالا چیزی یاد نگرفتم آن یک چیز دیگری است. ولی آشنایی به مسائل پزشکی و دانشکده های پزشکی بیش از سایر برادرها دارم که اینجا هستند البته سروران عزیر من، مطالبی که گفتند خوب، اشکالاتی هست ما نمی گوئیم که این کار میآید معجزه میکند همه دانشجوها را که می گیرد ابوعلی سینا میشوند. نه این طور نیست از حالا بدانید البته برای اینکه این لایحه آن نظراتی که شورای نگهبان توجه به آن داده بودند آن را هم مد نظر قرار داده یعنی اصلاح کرده. این لایحه را باآن لایحه تطبیق بکنید آن اشکالاتی را هم که شورای نگهبان آن زمان گرفت الان حل کرده است برای اینکه مسأله افت علمی پیش نیاید یک مؤسسه تحقیقات علمی با بودجه کمک یعنی بودجه ای که در اختیارش باشد و راحت بتواند مصرف کند در نظر گرفته است که اگر افرادی بودند که استعداد بالا داشتند بتواند آنجاتربیتشان بکند و آنها را به کار تحقیقاتی بگذارد بالایحه قبلی هم که تصویب کردیم10 درصد از تعدادکل را میتواند دانشگاه برای خودش بگیرد از آن طریق هم استفاده میکند. این محققین را هم میأورد در آن امانات و آزمایشگاهها و آن چیزهائی که هست به آنها میدهد که اینها بتوانند استفاده بکنند من همین تهران را خدمتتان عرض می کنم که دو بیمارستان هزار تختخوابی هست به دلیل مختصر کمبود امکانات همین جور خوابیده، ما هم مرتباً این طرف و آن طرف پیش مسؤولین درخواست میکنیم که به اینها امکانات بدهند، اینها خودش میتواند یک دانشکده باشد. این طور نیست که خیال بکنید نه، این لایحه باری از دوش این مملکت بر نمیدارد مسلم من به عنوان یک فرد مسلمان خدمتتان عرض میکنم با تجربه کمی که دارم این لایحه حداقل یک مقداری از مشکلات را رفع میکند. و السلام علیکم. و رحمته الله.
رئیس- آقایان وزیر بهداری ووزیر آموزش عالی 45 دقیقه وقت دارند، خودتان هر جور می خواهید وقت را تقسیم کنید.
عده از نمایندگان- آقای هاشمی ! تنفس بدهید.
رئیس- تنفس نمی خواهیم . آخر جلسه را زودتر ختم میکنیم 45 دقیقه آقایان بحث میکنند تمام میشود.
دکتر مرندی( وزیر بهداری)- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. با تشکر از همه برادران محترمی که به عنوان موافق و مخالف حصبت کردند به خصوص از برادرهایی که به عنوان مخالف صحبت کردند، چون خوشبختانه بعضی جواب بعضی دیگر را دادند و زحمت ما را کم کردند و بعضی از برادرها جواب خودشان را در بیان خودشان میدادند، از یک طرف وضع درمان را می گفتند که فقط با پارتی بازی میشود درمان کرد. از طرف دیگر خودشان میگفتند که برای رمان پزشک کم داریم حالا من فقط برای توانایی، چون خیلی به توانائی وزارت بهداری اشاره شده استدعای من هست که قط این چند کلمه را بگویم و خیلی سریع از آن میگذرم. اجازه بدهید خدمتتان عرض بکنم چون به لایحه ارتباط پیدا میکند. در ارتباط با بهداشت وزارت بهداری خوشبختانه در ظرف 2-3 سال اخیر واقعاً هم خودش را گذاشته و خود سروران هم به این امر صحه می گذارید و این را هم خدمتتان عرض بکنیم که ما سال قبل از انقلاب یعنی هم سال 1355 و هم 1356توسط دو مرکز مختلف آمار و دانشکده بهداشت آمار گیری در ارتباط با شاخص های مختلف بهداشتی گرفته شد که از آن جمله بود مرگ و میر بچه های زیر یکسال. اگر فقط یک شاخص را در دنیا در نظر بگیرند به عنوان شاخص وضع بهداشت یک جامع فقط اگر یک شاخص باشد همین است. مرگ و میر بچه های زیر یک سال به عنوان مهمترین فاکتور . این آماری که گرفتند در سال 55- 56 یکی از آن ها نشان داد که در روستاها این آمار 120 در هزار است یکی دیگر هم نشان داد که 130 در هزار است برای روستاها، برای شهر 62 و 68 که معدل اینها 104 میشد بعد از اینکه مختصری به هر حال فعالیتی شد ما فکر کردیم که همتی بکنیم و آمار مجددی بگیریم این است که در اسفند ماه و فروردین ماه و اردیبهشت ما گذشته یعنی اسفند 63 و فروردین و اردیبهشت 64(از روستاهای کل مملکت) از تمام روستاهای مملکت آمار گفتم برای اینکه از روستاها شروع کردیم جون از الحا ظ امکانات بهداشتی جاهای بدتری هست و هم از لحاظ اینکه برای ما کاملا مجانی تمام میشد یعنی هیچگونه اعتباری برای این کار لازم نبود و برای شهرها هم داریم برنامه ریزی میکنیم که انشاءالله انجام بدهیم. و این آماری که ما گرفتیم البته خودمان دست میزدیم و میدیدیم که الحمدالله وضع ما بهتر از سابق شده منتهاتا آمار نداشتیم نمی توانستیم این را باور کنیم و آماری که به دست ما آمد ما را خیلی خیلی خوشحال تر از آن کرد که باید. این را خدمتتان عرض بکنم هر کشوری که فقط چند درصد مرگ و میر شیر خواره اش را کم میکند این قدر در تمام رسانه های گروهی خودش و دنیا میزند که حد و حصر ندارد. ما متوجه شدیم که این 120 یا 130 در هزار مرگ و میر روستاها شیر خوارهای زیر یکسال متوسط البته فقط 7 استان از 24 استان داریم که بقیه اش را خدمتتان عرض می کنم ولی خوشبختانه از این 7 استان 4 تا از آن از استانهای محروم است، چهار محال بختیاری است، کهگیلویه است، هزمزگان  و سیستان و بلوچستان است بالاترین مرگ و میر که مال سیستان و بلوچستان است 76 شده است(بالاترین) و متوسط آمار مرگ و میر بچه های زیر یکسال بین این 7 استان حدود 60-62 است و ما وقتیکه همه آمار مملکت را بگیریم این عدد تثبیت خواهد شد و حتی انشاءالله بهتر از این هم خواهد بود برای اینکه بعضی از استانها را الان غیر رسمی جوابش را به ما دادند. پنجشنبه و جمعه گذشته من گیلان بودم آنجا به من گفتند که آمار آنجا 30 و خرده این یعنی زیر 40 درمیأید، اینها را که با هم معدل بگیریم ملاحظه خواهید فرمود که چه قدر وضع ما الحمدالله به لطف خدائ و به خاطر انقلاب (ابداً به عهده خودم نمی خواهم بگیرم) و به خاطر این است که شما سروران و برادران و خواهرانی که قبل از شما نماینده مجلس شورای اسلامی بودند و آنهایی که قبل از بنده مجری بودند دلشان برای روستائیان و مستضعفین سوخت از جمله در بهداری، و یادی از برادر بزرگوارمان آقای دکتر منافی که بنده زیر دستشان سالها کار میکردم، ‌دل ایشان و دیگران سوخت و به هر حال برای بهداشت هم قدمهایی برداشته شد این است که یک کم انشاءالله بزرگواری بفرمائید و عیب هایمان را در حدی که داریم و زیاده داریم بفرمائید دیگر غلو لازم نیت به حد کافی عیب داریم.
در مورد مسائل درمانی هم عرض بکنم خود دولت وقتی که بودجه درمانی ما را تصویب کردند گفتند که آنجا سیاستی را که به نظرشان میرسید این بود که هزینه درمان را از دوش دولت باید یک مقداری برداشت و یک مقدارش را روی دوش مردمگذاشت و تکیه شان روی این قضیه زیاد بود. بنابراین اعتبارات
دولتی را محدودتر کردند وخدمت مجلس شورای اسلامی ارائه شد. مجلس شورای اسلامی آن قسمت محدود کردن اعتبارش را پذیرفت اما گرفتن اعتبارات خصوصی اش را یک سقف خیلی حادی گذاشت به طوریکه ما، ماندیم با اعتبارات خیلی محدود، پزشک هم کم ، بعد میگوئیم حالا شما جرا درمان تان در حد مطلوب نیست من باز یک مثالی کوچک دیگری خدمتتان عرض بکنم:
سال 1352 و 1353 این بیمه ها به وجود آمد دولت آن موقع محاسبه کرد و هزینه سرانه را پیدا کرد که 30 تومان برای هر فرد بیمه شده است. آن موقع و یزیت پزشک عمومی را محاسبه کرد، 15 تومان و ویزیت پزشک متخصص را 30 تومان ، ما بعد از 11-12 سال همان اعداد و ارقام را ادامه دادیم در حالیکه میدانید آن 30 تومان باید 90 تومان بشود منتها مجلس شورای اسلامی آن موقع نتوانست اعتبارش را تصویب بکند و بعد هم الان که محاسبه میکنیم دیگر 30 تومان 90 تومانهم نیست، 127 تا 130 تومان است ولی باز هم همان 30 تومان را به عنوان هزینه سرانه حساب می کنند، تازه تعداد بیمه شدگان هم کم است و تازه همان اعتبار یک میلیارد و نیم هم که سال 63 به ما دادند برای سال 64 کم کردند. اینکه مال اعتباراتش ، پزشک آن هم که خودمان و دنیا داد میزند که کم است ما برای هر سه هزار نفر جمهیت و یا بیشتر از این تعداد، یک پزشک داریم یعنی 38% برای هر هزار نفر جمعیت در حالیکه در بسیاری از کشورها متوسط یک برای هر هزار است الان و برای بعضی از کشورها همان طور که فرمودند اعداد یک برای 300 یک برای 340 با 350، چه کشورها همان طور که فرمودند اعداد یک برای 300 یک برای 340 با 350، جه کشورهای بلوک شرق چه غرب چه کشورهای جهان سوم.
بنابراین ما تعداد پزشک مان به طور قطع و یقین کم است و تازه الان که ما نمی گوئیم یک پزشک برای هزار! ما تازه داریم برنامه ریزی می کنیم بلکه از طریق این لایحه بتوانیم در دهه 90 یعنی 1385- 1390 آن موقع ها به یک در هزار برسیم. که آن موقع من مطمئن هستم با توجه به بالا رفتن فرهنگ مردم با توجه به بهبود امکانات مملکتی انتظارات مردم هم بیشتر میشود. شما ملاحظه بفرمائید تهران را که به هر حال امگانات رفاهی، امکانات مادی و امگانات فرهنگی شان بالاتر هست با یک پزشک برای هر 700 نفر جمعیت الان ما کمبود داریم، خود شما دارید میفرمائید بنابراین باآن یک در چهار هزاری که ما داریم به طور قطع ما کم داریم و تازه نقاطی از مملکت هست که ما برای یک در بیست هزارش و سی هزارش را هم نداریم در تمام روستاهای مملکت ما که الان حداقل 22-23 میلیون جمعیت دارد در تمامش 244 پزشک ایرانی داریم. این روستاهای ما حق دارند لااقل یک باز پزشک ایرانی را ببینند که چه شکلی است، تازه مگر ما جند نفر پزشک خارجی داریم، بنابراین کمبود پزشک مان هم به طور وضوع روشن است. من هر استانی که الان میروم، ظرف دو هفته و نیم گذشته 8 تا استان رفته ام من می بینم بسیاری از بیمارستانها بخشهای 50-60 تختخوابی اش به خاطر یک پزشک خوابیده. حتی یک پزشک خارجی هم ما نداریم. حالا میفرمائید باز پزشک کم نیست. میفرمائید توزیع بکنیم. اولا از خود تهران بخواهید ببرید خود اینجا که کمبود پزشک دارد فقط اینجا نارضایتی را زیادتر می کنید. مشکل جای دیگر را حل نمی کند. بنابراین در کمبود دارد فقط اینجا نارضایتی را ریادتر میکنید. مشکل جای دیگر را حل نمی کند. بنابراین در کمبود پزشک آن هیج تردیدی نیست.
اما حالا در ارتباط با پتانسیل آموزشی وزارت بهداری که بعضی از برادرها نگران بودند که نکند بهداری پزشکهای درمانی ازکار افتاده اش را می خواهد به آموزش بگیرد مطلقاً منظور این نبوده است. منظور این استکه ما بسیاری از بیمارستانهایی در وزارت بهداری داریم، چه در تهران که فراوان است و چه در شهرستانها که افراد بسیار دانشمندی درآن هستند که اینها دوره های تخصص و فوق تخصص را بعضی جدید و بعضی قدیم دیده اند در بخشنهای اینجا الان تخصص داده میشود یعنی پزشکهایی که فارغ التحصیل شده اند دارند الان دوران تخصص می بینند. در بعضی دوران فوق تخصص داده میشود. حیف نیست که اینجا دانشجو تربیت نشود؟ بعضی از اساتید فعلی دانشگاه اینها شاگردهای همین وزارت بهداری و معلمین فعلی وزارت بهداری بوده اند فقط به اینها مدرک دانشیاری و استادی و غیره داده نشده است و گرنه اینها وجود دارند.بیمارستانهای آموزشی سطح بسیار بسیار بالاداریم که نظیر آن در هیچ کدام از دانشگاه ها ندارند. همان طوریکه آقای دکتر شیبانی فرمودند ما دو تا دانشکده پزشکی در وزارت بهداری داریم، وزارت بهداری بیش از 60 درصد و نزدیک به 70 درصد گروههای غیر پزشک دارد یعنی از پزشک که صرفنظر بکنیم گروههای پرستار و علوم آزمایشگاهی و تکنیسین ها و امثالهم هست که حدود 70 درصد آنها را در سطح مملکت تربیت میکنند الان وزارت بهداری تربیت میکند و اقلیتش در دانشگده های پزشکی است منتها امکانات وزارت بهداری در سراسر مملکت پراکنده است. الان ما شهرهای متعددی داریم مثل بندر عباس. اردبیل… اینها که پزشکهای خوب، بیمارستانهای آموزشی دارند منتها هیچ راهی برای این که اینها بتوانند دانشکده  پزشکی باز بکنند ندارند جون فرض بفرمائید که علوم پایه ندارند در حالیکه اگر این دو امکانات دیگر روی هم ریخته بشود نه تنها در تهران و مراکزی که دانشکده الان دارند بلکه در جاهایی که دانشکده ندارند مامیتوانیم این امکانات را به وجود بیاوریم و دانشجویی که در شهر خودش و در استان خودش مدرسه رفت. دانشکده رفت بزرگ شد آنجا میماند. دانشجویی را که به تهران میآوریم و یا به شهر بزرگ مملکت میآوریم وکلا بعد از 7-8 سال و اگر تخصص هم ببینند بیشتر»، نسبت به محیط خودش بیگانه اش می کنیم دیگر به این شهر جدید عادت میکند هرکز به شهر و روستای قبلی خود ش برنمیگردد. بنابراین این مجموعه از این لحاظ کمک میکند یعنی هدف  ما افزایش سریع دانشجو است و انشاءالله به یاری خدا تأکید زیادی هم باید روی دانشجوی مسلمان بکنیم که به هر حال دلسوز بیشتری هم برای مملکت و مردم باشد و حاضر باشد یک خرده از مادیات بیشتر صرفنظر کند و برای رضای خدا به اقصی نقاط مملکت برود و به درد دل مردم بیشتر برسد نتیجتاً بتوانیم ما انشاءالله به خود کفایی برسیم نظر ما مطلقاً این نیست. یک چیزی که میفرمائید که بعضی از دانشکده های پزشکی مملکت با این لایحه مخالف دارند یک مقداری شاید تقصیر بنده باشد که برادران را توجیه نکردم هر جند که این لایحه 2-3 سال قبل طی سمینارهای متعددی که همه استاتید توجیه شدند اما الان شاید توجه به آن موقع نکردیم و وقت کافی نداشتیم این برادرهای استاد ما نگران این هستند که ما دانشکده ها را میخواهیم در دل وزارت بهداری بگنجانیم در حالیکه مطلقاً منظور این نیست . هدف ما استقلال دانشکده های پزشکی است در حدی که بتوانند بوروکراسی نه تنها آن بلکه آن وزارتخانه جدیدی که با جاان و بهداشت و درمان و آموزش مردم سروکار دارد. بوروکراسی آن کم بشود بتواند وضع دانشکده های پزشکی را از آنچه را که الان هست بهتر بکند در چنین دانشکده ای من به شما به عنوان معلم  دانشگاه قول میدهم که افت علمی که این قدر نگران آن هستید به وجود نمی آید باتوجه به اینکه یک تغییری خواهد بود به جای علوم خیلی غیر قابل دسترس در ایران و مسایل فوق کمپیوتری که در مملکت ما که سالها نخواهد بود، به آنها بپردازیم و دانشجو حتی وسیله اش نباشد بلکه ببیند فقط در کتاب بخواند ما یک خرده مشکلات مملکت خودمان را به اینها بفهمانیم اصلا دانشجو بفهمد روستا جیست؟ و روستایی چه میگوید؟ بنده خودم به عنوان معلم دانشگاه وقتی که از خارج به عنوان دانشیار دانشگاه برگشتم تا در وزارت بهداری نیامدم و به خاطر وضیفه اجرایی در روستاها نرفتم خودم نفهمیدم مسایل مردم چیست؟ آن وقت من چه جور میتوانم علم پزشکی را به محصل خودم آموزش بدهم وقتیکه من علم پزشکی راتدریس میکنم برای تهران است. بنابراین ما از این طریق تدریجاً پای استاد و دانشجو را به مسایل اجتماعی مردم، به مسایل بهداشتی مردم، باز میکنیم. برادر بزرگوارمان که متأسفانه در این رشته هم تحصیل کرده اند فرمودند«چه ارتباطی هست بین آب و غذا، یعنی مسایل بهداشتی و آموزش پزشکی علوم»؟! دقیقاً این اشتباهی است که ما سالهای سال کردیم. تا کی میخواهیم این اشتباه را بکنیم. اصلا دانشکده های پزشکی برای چیست؟ دانشکده های پزشکی برای این هست که بهداشت و درمان را یاد بگیرند. یعنی ارائه خدمتی که من پزشک میکنم چیست،؟ مگر غیر از به مردم بهداشت و درمان میدهم و همین را به محصل خودم آموزش میدهم. اگر ما بگوئیم دانشکده پزشکی باید بیانه باشد از آب، همان است که الان هست. چرا روستاهای ما بعد از انلاب باید 50 درصد مردمش الان آب پیداکرده باشند؟ هنوز 50 درصدش آب نداشته باشد! به خاطر اینکه اصلا کسی نفهمید که آب هم در دانشکده های پزشکی مهم است. کسی نفهمید غذا مهم است. چرا الان نصف همین بچه های زیر یکسال که میمیرند از سوء تغذیه است.  عمده اش هم به خاطر شیر مادر ، چیزیه این سادگی را من پزشک
به مریض خودم یاد نمی دهم. من می گویم شیر خوب است اما بلد نیستم به مادرها چه طوری یاد بدهم که این شیر را تا دو سال حفظش کن. اگر دانشکده پزشکی را نسبت به این مسائل بیکانه میدانیم بسیار خوب ، پس بنابراین همان دانشکده هایی که در غرب هست و برای ما درست کرده اند باید همان باشد. ما اصلا بهداشت را بایدببریم و جدا کنیم . یک وزارتخانه ای برای خودش برود و بهداشت بشود. کارشناسش هم حتماً از یک گوشه دیگری باید بیاورد چون در مملکت ما که پزشک داشت ، بهداشتنمی خوانند که کارشناس بشوند برای همین است که وضع بهداشت بد است چون اصلا مدعی ندارد پزشک هایش هم مدعی آن نیستند چه برسد به مردم عادیش چون نخواهنده اند، و در این رشته تحصیل نکرده اند. بنابراین به نظر بنده ارتباط بسیار مستقیمی هست بین بهداشت درمان و آموزش پزشکی نگرانی از افت درمان هست، تمام بیمارستانهای آموزشی وزارت بهداری، دانشگاه تردیدی نیست چون همه آن آموزشی است. وزارت بهداری بیمارستانهایی که بیشترین درمان را میدهند و بهترین درمان ، تمامش بیمارستانهای آموزشی ما است خودتان بیائیدملاحظه بفرمائید. اصلا خودتان در مغر خودتان بیمارستانهایی که از وزارت بهداری میشناسید کدامها است. بشمارید، می بینید همه آن آموزشی است. آنهایی که آموزشی نیست گمام هستند. مردم هم سراغ آنها نمیروند چون کیفیت درمان در بیمارستانهای آموزشی به مراتب بهتر و آمارش خیلی خیلی بیشتر است این را برادرمان آقای دکتر منافی هم کراراً خدمت شما فرموده بودند. ما در عین حالی که از اطباء خارجی که در ایران هستند تشکر می کنیم، اززحماتشان قدردانی هم می کنیم اما به شما عرض بکنم یک اقلیت محدودشان هستند که واقعاً آن خدمتی را که شایسته مردم است به مردم میدهند. ما تاکی می خواهیم متکی به اینها و احیاناً سیاستهایی که ممکن است پشت اینها باشد، باشیم. اگر فلان کشور یک روزی تصمیم گرفت که میخواهم پزشکانم را جمع کنم ما یک دفعه با بحران مواجه میشویم. تا کی می خواهیم روز به روز متکی تر بشویم و به شما عرض بکنم همان طور که فرمودند وزارت فرهنگ و آموزش عالی از تمام امکانات خودش دارد استفاده میکند. هیچ تخت بیمارستانی نیست که دانشجو برای آن تربیت نشود. وزارت بهداری امکانات آموزشی اش خیلی خیلی بیشتر است جمع اینها میتواند تعداد دانشجو را هم خیلی زیاد بکند. دو سال، سه سال قبل که این لایحه مطرح شد اگر ما آن موقع تصویبش کرده بودیم چه قدر دانشجوی بیشتری الان داشتیم. الان اگر خدای ناکرده این مسکوت مانده بود مطمئن باشید الان بیمارستانهائی و دانشکده هایی هستند که روی همین اعتبار این لایحه دانشجوی اضافی گرفته اند بیش از 700 نفر دانشجوی اضافی گرفته شده است. همین دانشکده هایی که بعضی از مسؤولین آن به ظاهر با این لایحه مخالفت کردند روی اعتبار همین آمده اند دانشجوی بیشتری گرفته اند. دانشکده شهید بهشتی تعداد دانشجوی خودش را به امید این لایحه از 200 نفر به 670 نفر رسانده است. برای قزوین 70  دانشجو گرفته در حالیکه اصلا دانشکده پزشکی چیزی ندارد. اگر این لایحه تصویب شده بود بیش از این میتوانید بگیرید. این چون خیلی زمینه محکم نبود همه زیر بارش آن قدر نرفتند. فرمودند شما بیائید بیمارستانهایتان را واگذار بکنید خوب ما با این دید، وارد قضیه شدیم در استانهای یزد، کرمان، گیلان، مازندران ، باختران حتی خود تهران ما بیمارستا  واگذار کردیم حتی ما دانشکده پزشکی در تهران واگذار کردیم، نشد. استاندار گیلان بعد از تمام چیزهائی که ما گذراندیم یک تلفنگرام برای آقای دکتر فاضل و من فرستاده بودند(همین چهارشنبه گذشته) که آقا! سریع اینجا بیائید که دانشکده با بهداری با هم نار نمی آیند و ما برای حل قضیه آنجا رفتیم و فعلا سرپوش برای حل قضیه گذاشتیم تا برای چهار ماه دیگر صدایش درنیاید. این طوری حل نمی شود تازه یک بیمارستان برای یک دانشکده هیچ است ما برای 100 دانشجو 540 تخت می خواهیم بنابراین امکانات خیلی بیشتری را باید دانشکده در اختیار داشته باشد و فقط این را عرض بکنم آموزش پزشکی در قدیم در خارج فقط متکی به تخت بیمارستانی بود الان عمده آموزش پزشکی را به خدمات درمانی و سرپایی و بهداشتی میدهند یعنی دانشچو را در خارج از محیط بیمارستان تربیت میکنند. وزارت فرهنگ و آموزش عالی امکاناتش خیلی محدود است و یا ندارد. سیستم شبکه ای که اصولا به بهداشت ارتباط پیدا میکند به درمان سرپایی ارتباط پیدا میکند به روستا، به شهرهای کوچک و بزرگ، تمام در اختیار وزارت بهداری است. این دانشجوها هم باید در بیمارستان بروند هم در این سیستم شبکه. دوباره اگر شما کارد را بردارید به جای اینکه این گوشه راببرید یک ذزه آن طرفتر را ببرید… مشکل حل نمیشود بنابراین با توجه به اینکه این دو وزارتخانه امکاناتشان با هم یکی بشود ووزارت جدیدی به وجود بیاید دانشجوها در امر بهداشت هم تخصص و آگاهی بیشتری پیدا میکنند تدریجاً به همچنین اساتید که مهمتر از دانشجوها اساتید هستند.
در مورد پژوهش به طور قطع و یقین اگر این اتفاق بیفتد پژوهشهای کاربردی قطعاً زیاد خواهد شد. پزوهشهایی که الان ما داریم میکنیم روی مسایل بسیار نادر و تمام پژ وهشهایی که الان ما داریم میکنیم روی مسائل بسیار نادر و تمام پژوهشتهای ما تقریباً در همین ردیف هست اگر پژوهشی باشد ما باید اینها را در خدمت مسایل مملکت خودمان بگذاریم و دقیقاً تلفیق این امکانات و به وجود آمدن وزارت جدید این کار را خواهد کرد نگرانی این بود که در کجای دنیا این کار انجام شده عرض بکنم سازمان بهداشت جهانی، مدرک کتبی و چاپ شده اش هست بیش از نیمی از مردم دنیا در کشورهایی زندگی می کنند که این سیستم در آنجا پیاده شده. یعنی دانشکده های پزشکی، وزارت بهداری که آنجا به عنوان وزارت بهداری است ما این را وزارت بهداشت و آموزش پزشکی اسم گذاشتیم و برای همین هم این اسم را روی آن گذاشتیم که هم اهمیت بهداشت و هم آموزش پزشکی در آن روشن بشود.
روی علوم ایه صحبت شد. علوم پایه مهم هست اما این قدر بزرگش نکنیم که اصل فضیه راموش بشود ما در مملکت خودمان، فرمودند دانشکده ای با چند تا پزشک عمومی تأسیس شد، در کوبا که الان ابر قدرت بهداشت دنیا است و برای هر 300 نفر یک پزشک دارد و به کشورهای افریقایی و حتی اروپایی پزشک صادر میکند اینها موقع انقلابشان از 450 استادشان 438نفرشان فرار کردند اینها 12 استاد داشتند و بقیه اش از پزشکهای عمومی استفاده کرده اند و دو سال پیش که در خدمت آقای دکتر منافی آنجا بودم 17 هزار و خرده ای دانشجو داشتند و 17 هزار و خرده ای برای چند میلیون جمعیت شان پزشک در سرتاسر مملکت شان داشتند. یکی از کارهایی که ما میتوانیم بکنیم اگر واقعاً برادران نگران هستند که پزشک مان زیاد میشود انشاءالله بشود وسیله تبلیغی بسیار خوبی خواهد بود چرا فقط کشورهای کوبا و هند پزشک صادر بکنند؟ ما که یک جمهوری اسلامی هستیم و برادرمان آقای دکتروحید سرپرست هلال احمر که به افریقا رفته بود می گفت واقعاً اگر ما چند نفر پزشک حزب اللهی در اختیار داشتیم و به کشورهای افریقایی میفرستادیم تحولی که میتوانستیم در آنجا به وجود بیاوریم از لحاظ اسلامی فوق العاده بود و متأسفانه ما به علت کمبود پزشک این امکانات را در آن حد نداریم. فرمودند عوامل اجرایی چه کسانی هستند؟ دانشکده هایی که مخالف هستند. اگر بنده به عنوان یکفرد مخالف با یک مسأله ای هستم که در این مجلس شورای اسلامی طرح میشود اگر شماتصویب فرمودید باز من جلو آن می ایستم مردم ما، دانشگاه ما، خودتان هم فرمودید باز من جلو آن می ایستم مردم ما، دانشگاه ما، خودتان هم فرمودید حزب اللهی هستند همه شان مطیع مصوبات مجلس شورای اسلامی خواهند بود نظر خودشان را می گویند و من به شما قول میدهم اگر مسایل این برادرها توجیه بشود یعنی ماوقت گذاشته بودیم مسأله ای نبود برای اینکه راهی غیر از این نیست. یک نفر حاضر بشود بگوید که این کار را بکنید. سالها است ما تمام راههای ممکن را فکرکرده ایم. هیچ راهی خدا میداند برای افزایش دانشکده پزشکی ما پیدا نکردیم وقتی به عنوان عضو شاخته و گروه پزشکی من درستاد انقلاب فرهنگی کار میکردم ما بیش از 200طرح خواندیم.مجموعه همه تلاش ما این مسأله درآمد. یک جلسه ای آقای دکتر زرگر در کمیسیون بهداری گذاشته بودند که با اصل 90 تشکیل شده بود و اتفاقاً رؤسای دانشکده ها را دعوت کرده بودند. یعنی بزرگترین دانشکده پزشکی ایران باید عرض بکنم رئیس آنجا گفتند خوب اگر بهداری امکاناتش را در اختیار ما بگذارد ما به جای 400 تا دانشجو دو هزارتا میگیریم. نوارهایش هست. گفتم همین الان بنویسند من هر چه که بخواهند در اختیارشان میگذارم که دو هزار دانشجو را بگیرند. و استدعا کردم تا آخر جلسه یا فردا خبرش را هم به من بدهند هیچ خبری نشد. بنابراین تمام هدف برای این هست بله می فرمایند که مشکلات کمبود اعتبارات است کمبود نیروی انسانی است، کمبود امکانات است خوب همین مکلات وزارت علوم است. شما هم که نمی توانید به آنها بدهید. الان برای هر صد تا دانشجو پانصد و چهل تا تخت می خواهد. شما دارید اعتبار که برایشان بسازید؟ و تازه اگر هم به آنها بدهید این هزاران تخت راآقایان الان که شروع کنند به ساختن چند سال دیگر حاضر میشود؟ و تازه کجا خواهند ساخت؟ در مراکز استانها. جائی که الان دانشکده پزشکی دارند. در حالی که توزیع خودتان فرمودید غیر
عادلانه است. بایستی هدف مملکت براین باشد که جاهائی که هیچ تخت بیمارستانی ندارد آنجا ها بیمارستان ساخته بشود. اگر همه اعتبارات را برای مراکز استانها بگذاریم پس سر آنهابی کلاه می ماند. در حالیکه اگر امکانات این دو تا وزارتخانه را روی هم بریزید در مراکز که دانشگاه هست به حد کافی بیمارستان هست. شما اعتباراتتان را عنایت بکنید به آن سر شهرهای بدبخت و بیچاره که رنگ مریضخانه را هم ندیده اند. من می ترسم به حقوق وقت آقای دکتر فاضل تجاوز بکنم این است که از وقت خودم می گذرم در مورد اینکه مجتمع موفق نبوده عرض بکنم مجتمع بسیار موفق بوده. عرض کردم که دانشجو داریم. متخصص تربیت می کنیم. فوق تخصص تربیت می کنیم، 70% دانشجوی رشته های دیگر را تعلیم و تربیت می کنیم. و امیدواری ما به این هست که با عنایتی که برادران و خواهران می فرمایند این لایحه هر چه سریعتر به تصویب برسد که هر چند ماهی که دیرتر ما دانشجو کمتر می گیریم اینها لطمه ای است که آیندگان خواهند خورد و مسلماً راضی تر خواهند بود اگر ما زودتر انشاءالله این را به تصویب برسانیم. والسلام علیکم ورحمته الله.
رئیس- متشکر . آقای دکتر فاضل.
دکتر فاصل(وزیر فرهنگ و آموزش عالی)- بسم الله الرحمن الرحیم. بسیاری از مسائل توسط برادرهائیکه قبلا صحبت کردند مطرح شد و من تشکر می کنم بخصوص از مخالفین بخاطر اینکه نقاط ضعف احتمالی این لایحه را انگشت رویش می گذاشتند و این چیزی است که بعقیده من بسیار مهم است و باید بررسی بشود. من سعی میکنم که صادقانه مسائل را آنطوری که هست برای برادرها و خواهرهای نماینده شرح بدهم که یک اشراف کلی پیدا کنید روی این اصل مسأله و هر طوری که صلاح هست تصمیم بگیرید. بدون اینکه اصراری داشته باشم که این تصویب بشود یا نشود. آن چیی که صلاح هست باید انجام بشود. صادقانه حرف زدن هم یک اشکالی دارد که همه نا راضی میشوند. البته طرفینی که خیلی زور ممی آورند برای قضیه برای رد شدنش . به هر صورت بایستی مسأله به آن شکلی که هست ارائه بشود. یکی از برادرها آقای فدائی فرمودند که ، اگر که این وارتخانه ها به رسالت خودشان عمل میکردند احتیاجی به این مسائل نبود امروز. نکتهدقیقاص همین جا است. رسالت این دو وزارتخانه چه هست؟ وزارت بهداری بایستی ه درمان کشور را تأمین میکرده بهداشت را ابزار کارش هم باید وزارت فرهنگ و آموزش عالی می گرفته. درست مثل این است که ما فکر میکنیم که اگر یک فردی را گذاشتیم در رأس یک وزارتخانه ای صرفاً به دلیل اینکه این فرد قوی هست یا ضعیف هست، مسائل آنجا همه اش درستمیشود. اینطوری نیست. اگر که پزشکی که ابزار کار وزارت بهداری است در اختیارش قرار ندهیم چه حوری می تواند در اقصی نقاط کشور مسائل بهداشتی و درمانی را پیاده بکند. درست مثل این است که شما یک عده سرباز بسیار نیرومند وخوب و مخلص را تفنگ دستشان ندهید. بگوئید اینها همین جور چون خیلی مخلص هستند بروند کارها رادرست بکنند. خوب میرود تیر می خورد می افتد. از آن طرف کارخانه تفنگ سازی را هم هر جیزی که احتیاج دارد در اختیارش نگذارید تفنگ هم نتواند بسازد. بعد هم بگوئیم آقا این سربازها چرا کارشان را نمی کنند. اگر اینها قدرت داشتند و خب بودند کارشان را می کردند. در مورد تربیت پزشک یک مقدمه بسیار کوتاه من خدمتتان عرض کنم. چون مهم است. استدعا می کنم توجه بکنید. در عرض سی سال قبل از انقلاب با توجه به دانشگاههای متعدد و دانشکده های پزشکی متعددی که این مملکت داشته سالیانه بین650 تا 700 پزشک در این مملکت تربیت میشده . تمام امکانات را داشت. پول داشتند. هر چیزی که می خواستند می آوردند تجهیزات دو روزه تإمین میشد. بیمارستان های بزرگ می توانستند بسازند یکی از مشکلات فعلی نبود. ولی یک دفعه اینها را زیاد نکردند. تمام در این حد ماند 650 تا 700 پزشک در سال که اینها اکثریت شان یعنی آن کسی که می توانست قبول بشود در امتحانات میفت خارج. ده، بیست هزار پزشکنخبه آن طبقه با استعداد مملکت را ما تربیت کردیم تحویل دادیم به اروپا آمریکا. بقیه اش هم ماندند در این مملکت ووضع پزشکی مملکت هم الان این است که شما می بینید. اگر که این وضع کافی است برای مملکت، اگر این تعداد پزشک کهالان وزارت فرهنگ و آموزش عالی تربیت می کند. همانی است  که مورد نظر شماست و کافی است. اصولا طرح یک چنینن لایحه های بی معنی است. همین کاری که می کنیم بایستی بکنی. اگر فکر می کنید نیست که ما هم به عنوان کارشناس صدیق شما فکر می کنیم نیست و فکر می کنیم در این مملکت با این تعداد پزشک نمی شود جواب مسائل را داد. باید ببینیم که چه راههائی داریم که این ها را افزایش بدهیم. الان بنده به عنوان وزیر فرهنگ سه تا مسأله، سه تا سد بزرگ جو راه من هست که توجه بکنید به این سه تا مسأله. اگر اینها را برای من حل کنید حالا چه در قالب این لایحه چه در هر قالبی. اگر مجلس این سه تا مشکل را از جلو راه من بردارد من می توانم تعداد بیش از نیاز مملکتم پزشک تربیت بکنم یعنی وزارت فرهنگ می تواندنه بنده.
1- این است که ما بیمارستان و تجهیزات بیمارستانی فوق العاده کم داریم جندین دانشکده پزشکی هست الان. کرمان هست، بوعلی هست(همدان) رازی(باختران)، ارومیه گیلان، مازندران . حتی در خود تهران . حتی دانشکده های پزشکی بزرگ تهران. که اینهاآن نیاز تعداد تخت درمانی را که احتیاج دارند ندارند. و قطعاً بایستی که این در اختیارشان گذاشته بشود. خود بیمارستانها را ما نداریم. اگر بخواهیم بسازیم 10 سال 20 سال طول میکشد. بودجه هنگفت می خواهد. و حالا، وصال به ما نخواهد داد این یکی
در حالی که ما بهترین بیمارستانها رابا تمام تجهیزاتش موجود در این مملکت داریم. آماده هست یعنی ابزار کار در مملکت هست. فقط باید بتوانیم از آن استفاده کنیم. این یکی.
مسأله دوم که بایدحل بشود مسأله نیروی انسانی است. به علت قوانینی که خود شما ها وضع کرده اید و شاید هم صلاح بوده وبه عللی. دست وپای مااز نظر نیروی انسانی به کلی بسته است. یک کشاورز وقتی که گندم می کارد این انصاف رادارند که می گویند آقا اینقدرش را بردار که سال دیگر دوباره بتوانی گندم بکاری. ما حتی به اندازه بذر هم نمی توانیم استفاه بکنیم. من نگران 10 سال دیگر این دانشگاه ها هستم. هر کدامشان یک قانون بخصوص در رشته پزشکی 7 سال 8 سال 9 سال باید برود این طرف و آن طرف دیگر آن به درد دانشگاه نخواهد خورد که برگردد برای ما. پس ما معلمانمان را از کجا بیاوریم؟ پرستار را نمی توانیم که یک دانه اش را استفاه بکنیم. به محض این که تمام شد وزارت بهداری این رامیگیرد و چون گرفتاری دارد.نه این که ایرادی باشد. یکی از آن ها را به ما نمی دهد. باید برود این طرف و آن طرف اینقدر خودش گرفتاری دارد که ما نمی توانیم یکی از آنها را مصرف کنیم ما بیمارستان آماده داریم. الان بیمارستان نمازی شیراز. میلیون ها تجهیزات می خواهد در این شرایط ارزی باید تجهیزش بکنیم در حالی که در خود شیراز بیمارستان تجهیز شده موجود هست. یک خرده می آئیم بالاتر بابل، دانشکاه مازنداران بیمارستان و شهید بهشتی من یک ماه قبل آنجا بودم. حتی لیوان آب مریض هم آنجا پهلوی تختش آماده است. آدم نداریم آنجا بگذاریم. در اختیار مانیست و همین طور اینها می ماند الان 200 تا بچه های این مملکت ، دردناک است به این نکته توجه بکنید لطفاً، 200 تا از بچه های این مملکت ، بچه های خود شما را فرستادند  رومانی. در شرایطی بسیار دشوار، سخت، طاقت فرسا، چه از نظر اجتماعی چه از نظر اخلاقی، حتی چه از نظر علمی در شرایطی خیلی پست تر از آن چیزی که ما در مملکت تربیت می کنیم. و بابلاترین و گرانترین قیمت آنجا می خواهند دکتر بشوند برای ما. من فکر کردم آنجا چرا ما نمی توانیم این 200 نفر را بیاوریم تمامش بگذاریم در سرزمین مقدس زیبای اسلامی خودمان بیمارستانش همه چیزش آماده است بیاوریم اینها را واین ها دکتر های فردای خودما باشند. در آن محیط گندیده نروند اینها تربیت بشوند. و دست وپای ما بسته است نمی توانیم؟ نه می توانم بیمارستان دکتر در آن بگذارم نه می توانیم نرس، نه تجهیزات. این مشکلات بنابراین نیروی انسانی مسأله دوم هست که باید برای ما حل بسود. ما الان دستمان کوتاه است. به عنوان مؤسسات آموزشی.
 و مسأله سوم که مسأله باز دردناکی است. اگر این سه تا مسأله را حل بکنید. سومی این مسأله یک بام و دو هوا است. وزارت بهداری مجبور هست که جاذبه اش را زیاد کند به خاطر اینه مسؤول درمان است. ما پزشکان بسیاری را در عرض این سه چهار سال فقط به علت این مسأله از دانشگاه از دست دادیم. خود دکتر مرندی می دانند در این بیمارستان طالقانی چند نفر پزشک بسیار خوب زندگیشان اداره نمی شده آمدند در وزارت بهداری برای اینکه آنجا میتواند 65 هزارتومان 70 هزارتومان پول در بیاورد. در دانشگاه همان 8 هزارتومان 10 هزارتومان حداکثر پول 10 هزارتومان است. یعنی طوری درست کردیم امکانات را حالا به این سه تا مسأله ای که من گفتم توجه بکنید، طوری اینها حالا یا اتفاقی یابه هر دلیل جور شده که ما نتوانیم تکان بخوریم به عنوان مسؤولین
آموزشی کشور. به هیچ عنوانی نتوانیم پارا از پا برداریم. خوب مسأله ما این است.  آقایان مخالف عزیر که بعضی هایشان بسیار منطقی و خوب صحبت کردند‌( اکثراً نه بعضیهاشان) مسائلی را که مطرح میکنند نگرانی ما هم همین ها هست. بنده هم نگرانم. یک طرح عظیمی است باید اجرا بشود. خوب کیست که نگران نباشد. ولی همانجور که دکتر شیبانی گفتند مانشنیدیم یک کلمه که بگویند چه کار باید بکنینم. همه اش از گم شدن دسته کلید صحبت کردند تا سلف سرویس، ولی نگفتند چه باید کرد در این مملکت . اشکالات و دردهای اساسی چه هست، و چرا اصولا یک جچنین لایحه ای مطرح میشود. نکته دیگری که مطرح شد این تشکیلات وزارتخانه ای و آموزش وزارتخانه ای که یک استدلال قوی بود که بعضی ها می ردند. خوب! حالا شما آمدید پزشکی را جدا کردید. بنابراین پس فردا کشاورزی و این و آن هم می خواهند جدا بشوند. این قابل بحث است. اولا خود قالب وزارتخانه ای که به ما تحمیل شده است عیناً از قبل از انقلاب به استثنای یکی ، دو تا سه تا وزارتخانه، این معلوم نیست آن چیزی باشد که ما احتیاج داریم این دردناک است که من این نکته را بگویم که قبل از تصدی بنده وآقای اکرمی برادران عزیر مان که اینجا تشریف دارند حتی یک بار هم مسؤولین وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزرات آمورش و پرورش کنار هم ننشستند رسماً ببینند باید چکار بکنند. این قدر از هم بیگانه هستند. دو تاوزارتخانه ای که جچزئیات کارشان به هم مربوط است. این زوارتخانه های ما است. همین را می خواهید ادامه بدهید. آن یک چیزی تربیت میکند که به درد دانشگاه نمی خورد. دانشگاه یک چیزی راباید تحویل بگیرد.بدردش نمی خورد. این دو تا چقدر به هم مربوطز هستند و چقدر بیگانه از هم. بنابرایناصولا خود چهارچوب وزارتخانه را اینقدر رویش اضرار نکیند معلوم نیست خودش درست باشد. اگر ما تا ابد خودمان را در این چهارچوب ها حبس بکنیم تا ابد قدم از قدم نمی توانیم برداریم. فکری بحال این مصیبت بکنید. این یکی. دوم اینکه اگر یک وزارتخانه ای امکانات دارد و می تواتند تربیت بکند چرا نکند. در این وانفسائی که ما دانشگاههایمان یک ظرفیت محدود دارد، دارد می ترکد این بهترین لغتی است که من می توانم برایش بگویم(از دانشجو) امکانات هیأت علمی مان اینقدر کم است . دستمان به کلی تقریباً بسته است برای تجهیزات. چرا اگر که امکانات موجود وقوی در این مملکت داریم از آن استفاده نکنیم. این مسأله در شورایعالی محترم انقلاب فرهنگی مطرح شد و تصویب شد که وزارتخانه ها هر یک در حد توانائی شان در این حد بتوانند پرورش بدهند خیلی بیش از اینکه این دانشگاهها احتیاج دارند. فرد می خواهیم. از یک طرف به طور کاملا صحیح لایحه اعزام تصنویب شد دیپلمه نرود خارج . درست است ما نمی خواهیم بچه های جوانان بروند در آن محیط ها. ازیکطرف یک دری باید برایشان باز کرد نمیشود گفت تو نمی توانی آنجا بروی، دانشگاه هم جا ندارد برو تو خیابان . تمام امکانات مملکت را بایستی برای آموزش بگار گرفت و هر کسی که دلش برای این ممکلت میسوزد غیر ممکن است که این مسأله راقبول نکند. اگر وزارتخانه ای امکانات دارد پرورش بدهد. تحت نظر وزارت فرهنگ و آموزش عالی برنامه اش را امیدهد موارد گزینش دانشجو را میدهد. ضوابط استادش را میدهد. دانشجو تربیت میکند. شرکت نفت سالها است که دارد این کار را میکند. بسیار هم موفق بوده. چه اشکالی دارد. اگر نبود تمام فارغ التحصیلان شما در این مملکتت نبودند. باز یک عده خارجی باید جایشان بودند. از یک طرف در همین… نبایستی هم واقعاً سوء تعبیر کرد من متأسفم مجلس واقعاً جای مقدسی است. از یک طرف گفته میشود همین جا که این لایحه پزشکی برخلاف نظر شورای نگهبان است و نبایستی که تصویب بشود. از یک طرف همان برادر عزیز زیر یک چیز دیگر راامضاء میکند می آورد این جا. همان را می گوید. آخر چقدر دوجور گفتن. این درست نیست. باید با این مسائل صادقانه برخورد کرد. یک عده از برادران نگران آموزش هستند.درست است و ما هم نگرانی داریم. ولی اجازه بدهید من مسأله آموزش را در پزشکی توضیح بدهم. در پزشکی اصولا درمان  و آموزش ازهم جدا نیست و آن چیزی را هم که ما می خواهیم تربیت بکنیم به عنوان یک پزشک حاذق کسی است که پس فردا بایستی بیاید با یک بیمار روبرو بشود. بتواند تشخیص دادش را بگوید. درمانش کند. بنابراین، این مسأله که گفته میشود غالباً هم متأسفانه از طرف غیر پزشکان مطرح میشود که اگر یک جائی درمانی بشود. آموزش نمیدهد اگر آموزشی بشوددرمان از دست میرود . این واقعیت ندارد. بیمارستانهای آموزشی نه تنها بهترین درمان را و بالاترین سطح درمان را ارائه میکنند یعنی از نظر کیفیت چند برابر بالاتر هستند این ها از نظر کمیت هم خیلی بهتر کار میکنند بروید هر گدام را می خواهید ببینید. این آمارها را بروید ببینید در یک بیمارستان غیر آموزشی با یک تعداد پرسنل مساوی و تخت مساوی با یک آموزشی. چند تا مریض می بیند درمانگاه. چند تا عمل میکند. چند تا عکس برداری میکند. جچند تامریض سرپائی دارد. تخت روزش جقدر است. همه این ها را حساب کنید، اصلا قابل مقایسه با همدیگر نینست. بنابراین در پزشکی درمان و آموزش یکی است. هر کجا که آموزش آمد درمان هم بهتر و بیشتر و مطلوب ترهم دنبالش می اید . ئم این که همین الان هم ما پزشکانی داریم. در بیمارستانهای دانشکده های پزشکی که فقط کار درمانی می کنند. درس نمیدهد. عضو دانشگاه هست. برای دانشگاه کار میکند. ولی فقط کارش درمان است. این نیست که اگر یک همچو تلفیقی، ادغامی ایجاد شد. تمام پزشکانی که جزو وزارت بهداری هستند. بخواهند بیایند استاد بشوند و درس بدهند. قطعاً این جوری نیست. بسیاری ازاین ها به کار درمانی خودشان ادامه خواهند داد. به خصوص که بسیاری از نقاط این مملکت در یک شبکه ای حالا، حالا هم به درد درمان نخواهد خورد. گو این که بنده معتقدم برعکس آنجه که ذکر شد در گناباد هم میشود دانشجو تربیت کرد. هر جائی که امکانات دارد و ممکن است میشود دانشجو فرستاد و از نظر بالینی تربتش کرد. بنابراین فقط آن افرادی که در شبکه های وزارت بهداری تمام ضوابط استاد شدن را جه از نظر علمی و جه از نظر اخلاقی دارند اینها به خیل استادان مملکت اضافه خواهند شد. بسیاری از اینها همان هائی هستند که قبلا در وزارت فرهنگ بودند به علت همان مسأله یک بام و دو هوا ترک کردند آن جا را. اینها دو باره می آیند در دامن آموزش . بسیاری هستند که در وزارت بهداری الان هستند ودر سطح تخصصی هم رزیدنت تربیت می کنند. اینها می آیند میشوند استاد دانشگاه. بقیه هم که نمیتوانند نمیشوند. مشکلات اداری ادغام کاملا صحیح است. خوب یک کار عظیمی است. اگر که ما واقعاً فکر میکنیم که مملکت توانائی انجام یک همچو چیزی را دارد. خوب، قبول کنیم. اگر فکر میکنیم که نمیتوانیم بار اداری را تحمل کنیم. خوب، آن بحث دیگری است ولی هر گونه تغییری خوب مسلماً با یک مقدار کار اضافی و سنگین روبرو خواهد شد. بنابراین می بینید که استفاده از تمام نیروی انسانی که الان در مملکت وجود دارد ولی به علت شرایط از آن استفاده نمیشود(1). استفاده از تمام امکانات درمانی که در مملکت وجود دارد و ما قادر نیستیم از آن استفاه کنیم(2). برزگترین اصل هست برای یک همچو لایحه ای. بنابراین من دوبارهتکرار میکنم سدهائی که جلوی راه ماهست به عنوان وزارت فرهنگ و آموزش عالی یکی این هست که بهترین بیمارستان ها را داریم دستمان از آن کوتاه است. این کوتاهی دست را برای ما رفع بکنید. این را بگذارید در اختیار ما. ما نتوانستیم این کار را بکنیم. یک دانه بیمارستان هم نتوانستیم چرا؟ دوتا وزیر امضاء میکنند. آقای نخست وزیر هم لطف میکنند امضاء میکنند . یک سال است که در آن مانده ایم . چرا؟ برای این که راننده آن از راننده این 1500 تومان بیشتر حقوق می گیرد. کارمندش همین طور . دکترش  همین طور . این اختلافات سبب میشود که عملا غیر ممکن باشد. همین طوری که شده است. مرتب باید وزیر برود آنجا. معاون برود آنجا. فکر میکنیم مسأله تا یک ماه دیگر حل شود ولی دوباره می بینیم سرهمانجا هستیم و یک مسأله بسیار مهم که من به عنوان وزیر فرهنگ بایستی بگویم این است که ما قطعاً نظرمان این نیست که دانشکده های پزشکی از دانشگاه ها کنده بشودو برود به وزارت بهداری. من به طور قطع با یک همچو چیزی مخالفم. نظر ما این نیست. به عکس نظرما این است که تمام امکانات درمانی مملکت که الان هرز میرود اینها بیاید زیر نظر وزارت فرهنگ و آموزش عالی تحت نظام آموزشی. به این ترتیب که اگر یک دکتر که ما تربیت میکنیم. در این وزارت یا هر چیزی جدید دیگری که هست. اگر وزیر فرهنگ مملکت زیر گواهینامه اش را امضاء نکند این را هیچ جا قبولش ندارند. در هیچ جای دنیا و در هیچ جای مملکت . یا هر گواهینامه ای را. بنابراین ، برای این که مدرک این را وزیر فرهنگ امضاء بکند برنامه اش، گزینش دانشجویش، گزینش علمی دانشجویش . ضوابط استادش ، ارتقاءاستادش تمام باید بیاید زیر نظام واجدی که آموزش عالی کشور دارد. واقعیت این نچیزی که ما می خواهیم این نیت که این دانشگده ها بیایند بروند در وزارت بهداری . اصلا این نیست ، برای همین من اصرارکردم که بیاید در بند دوم اینجا که وزارت بهداری منحل میشود. یک وزارتخانه ای با تشکیلات قوی آموزشی به وجود میآید و یک
تشکیلات قوی آموزشی قطعاً خیلی بهتر درمان مملکت را اداره خواهد کرد. الان شما فکر نکنید که در این تهران حقیقتاً بیمارستانهای وزارت بهداری است که درمان مملکت را برای بیماران درست میکند. خود وزیر بهداری قبلی . آمد اینجا گفت که در یک بیمارستانی، حالا من اسم نمی برم که 5 جراج تمام وقت دارد در عرض 6 ماه دو تا ختنه کرده اند. این بیمارستان غیر آموزشی است. حالا در همان وزارتخانه شما بروید بیمارستان آموزشی اش را ببینید. فیروزگر را ببینید شهدا را ببینید. بیینید چقدر مریض می بینند. چقدرعمل میکنند. بنابراین با تحت پوشش قرار گرفتن شبکه درمانی موجودی که در کشور هست یا حداقل آن قسمتش که مورد نیاز قطعی دانشکدههای پزشکی هست که سرتاسر مملکت هم هست کیفیت درمان هم فطعاً ارتقاء پیدا خواهد کرد. یا آنجاهائی که دست دانشکده به آن نمی رسد قطعاً همین جوری که هست می ماند دیگر از این بدتر که نمیشود اصلا ممکن نیت که . همین طور می ماند یابهتر میشود. دو راه بیشتر ندارد. بنابراین مخالفت دانشکده های پزشکی این چیزهائی که گفته شد درست است، نباید گفت که دانشکده های پزشکی موافقند با این . نظریاتشان را برای بنده هم فرستادند. منتها هیچ دانشکده پزشکی مخالف نیست که بگوید چهارتا بیمارستان خوب رابدهید به من، من دانشجویانم رابفرستم به آنجا. علت مخالفت این توهمی است که این دانشکده ها کنده میشوند میروند در همین وزارت بهداری با همین تشکیلات. خوب بنده هم مخالفم. تأیید میکنم نظر ریئس دانشکده را اگر این باشد بنابراین اگر که نمایندگان محترم صلاح دانستند که این قانون تصویب بشود و این را هم بگویم اصرار نباید کرد اگر ما فکر می کنیم این صحیح است. این نظر شما است تحمیل که نمیشود کرد. به عکس بعضی از برادران فکر نمی کنم که اگر این تصویب نشد زمین به آسمان میرسد. همین جور که هستیم می مانیم خوب باید یک راه دیگری پیدا کنیم. سعی می کنیم. ولی اگر صلاح دانستید که این تصویب بشود قطعاً این نکاتی که بنده عرض کردم باید حتماً در آن ملحوظ بشود که آن افت علمی را که به جا مطرح میشد ما نداشته باشیم. یعنی اینکه چند نکته هست. برنامه آموزشی اینها هست. اصلا یک چیزی واقعاً باید باشد که تشکیلات درمانی مملکت کلا بشود دانشگاههای پزشکی کشور و دانشگاههای پزشکی کشور با نهایت قدرت و لیافت می تواند درمان کشور را تأمین بکند. این را بدانید هر جا که هست خیلی، خیلی بهتر از تشکیلات غیر آموزشی درمان را دارد انجام میدهد. هر چه دامنه اش وسیعتر بشود مسلماً کمیت و کیفیت درمان در مملکت بهتر میشود. یعنی این چیزی که ما می خواهیم. این است که تشکیلات درمانی موجود در مملکت که الان یک قسمتش این طرف است یک قسمتش آن طرف مثل اینکه ما دو تا مملکت جدا هستند. این بکش ان بکش. اینها بیاید یکی بشود. و در اختیار آموزش پزشکی مملکت قرار داده بشود. ضوابط علمی اش از نظر گزینش دانشجو از نظر استاد ، از نظر ارتقاء استاد. از نظر برنامه های آموزشی قطعاً زیر نظر وزارت فرهنگ در چهار چوب کلی آموزش عالی کشوربماند ووضعی رابه وجود بیاورد که ما بتوانیم تعداد مورد نیاز پزشکان مملکت را برای شما تربیت بکنیم. واین نیست که من شنیدم بعضی گفتند که ما این همه پزشک نمی خواهیم. اولا تا مدتهای مدید ما این پزشکان را می خواهیم. در ثانی اموز عالی ترین وسیله تبلیغ اعزام پزشک به همه جای دنیا است. اگر یک روزی هم به فرض حالا مازنده بودیم انشاءالله یا حتماً شما زنده بودید و آن روز آمد خوب چه اشکال دارد یک مقدار از اینها را ما بفرستتیم در کشورهای مختلف و عالی ترین سفیران فرهنگی ما باشند برای آن مملکت ها.
جهانگیری- ایشان دو پهلو صحبت میکنند.
دکتر فاضل- دو پهلو نیست بسیار مشخص است.
جهانگیری- از یک طرف می  گویند ما موافقیم از طرف دیگر می گویند به شراط این قیود.
رئیس- ایشان حالا نظر خودشان را می گویند و اعلام کردند دیگر. حالا شما موافقید یا مخالفید رأی بدهید.
دکتر فاضل- ببینید این را دو جور میشود تفسیر کرد.
رئیس- آقای دکتر قاضل شما وقتتان تمام شده خلاصه بفرمائید مخالفید یا موافقید با این لایحه. آن قیدها در شور دوم است.
دکتر فاضل( وزیر فرهنگ و آموزش عالی)-ببینید این تفسیر( معذرت می خواهم دو تا کلمه…) یکی این است که وزارت بهداری می ماند و دانشکده های پزشکی جدا میشود از دانشگاه میایند در این، این نیست. اگر تفسیر شما این است. بنده این را نمی گویم. بنده هم با چنین چیزی موافق نیستم.
سبحان اللهی- دو لایحه اینطور هست.
دکتر فاضل(وزیر فرهنگ و آموزش عالی)- بلی. خوب باید اصلاحش کنیم اگر هم می گوید باید اصلاحش بکنیم. ما چیزی که می خواهیم ایناست که این تشکیلات درمانی موجود در مملکت، در این تشکیلات که کاملاً جنبه آموزش قوی خواهد داشت بیاید زیر پوشش آمورشی. موافق هستم بله به این تربیبی که عرض کردم خدمتتان. انشاءالله که…
رئیس- در لایحه قید شده که وزارت بهداری منحل میشود ایشان می گویند این نظر تأمین میشود( شیبانی-بلی تأمین است) خوب متشکریم ./186 نفر در مجلس حاضرند رأی می گیریم. کسانی که با کلیات این لایحه موافق هستند قیام بفرمایند(اکثربرخاستند) با اکثریت قوی تصویب شد. دستور دیگر سؤال است . حالا آقای اکرمی هم تشریف آوردند خواهش میکنیم آقایان حوصله کنند آن سؤال انجام بشود.
5-طرح سؤال آقای عطائی از وزیر آموزش و پرورش و ارجاع آن به کمیسیون
منشی- سؤال آقای عطائی از وزیر محترم آموزش و پرورش . آقای عطائی بفرمائید.
عطائی- بسم الله الرحمن الرحیم. چون وقت کم هست و تعداد سؤالات زیاد من سؤالات را تشریح نمی کنم فقط چند کلمه در خصوص صورتجلسه ای که جزو اولین سؤال ها هست عرض میکنم خدمت برادران و خواهران گرامی فلسفه این صورتجلسه  این است که در زمان وزارت آقای پرورش مسائل را با ایشان در میان گذاشتیم بعدایشان رفتند مسائل را با آقای نخست وزیر که آن موقع سرپرستی وزارت آموزش و پرورش را به عهده داشتند در میان گذاشتیم و مدارکی را که لازم بود خدمت ایشان دادیم وبعد موکول شد به زمان وزارت آقای اکرمی که این را بطور خلاصه عرض می کنم و آن آمدن و رفتن ها و صحبت هائی که شده جزئیاتش را من عرض نمی کنم که بعداً در کمیسیون مطرح بشود. بعد از اینکه آقای اکرمی وزیر شدند ورأی از مجلس گرفتند مجموعاً ما نماینده های کردستان خدمت ایشان رفتیم در وزارتخانه نشستیم و مسائل را با ایشان مطرح کردیم و گفتیم ایشان از ما مهلت دو هفته ای خواستند که بعد از دو هفته مسائل را و مشکلات را من حل میکنم. دو هفته شد مدت طولانی هیچ خبری نشد چندین بار خدمت ریاست محترم مجلس رسیدیم مجموعاً بازهم نمایندگان کردستان خدمت آقای هاشیم، خدمت آقای نخست وزیر و حتی خدمت آقای رئیس جمهور هم رسیدیم مسائل و مطالب را عنوان کردیم تا منجر شد به این که آقای رئیس جمهور هم رسیدیم مسائل و مطالب را عنوان کردیم تا منجر شد به این که آقای اکرمی به کردستان به سنندج تشریف آوردند ودر جلسه ایکه تشکیل شد و اعضای جلسه صورتجلسه را امضاء کردند که برادرمان آقای شینی مصطفی هم در جلسه حضور داشتند ضمن صحبت های زیادی نتیجه گیری شد که در این جلسه مشورتی بنشیم هر ماه یک بار یک جلسه ای تشکیل بشود و مشورت بشود برای رفع مشکلاتی که در آموزش و پرورش وجود دارد. البته مطلبی که در اینجا آقای اکرمی عنوان کردند به صلاح نیست من اینجا در میکرفون آزاد عنوان بکنم و توهینی که شد این را موکول می کنم به کمیسیون سؤالات و صلاح نیست به جهانی که تبعاتی را به دنبال دارد و با زتابی را به دنبال دارد من این را عنوان بکنم و الان مطلب این است که اگر این صورتجلسه غیر قانونی هست که البته بعد از اینکه صورت جلسه امضاء د در تاریخ 14/11/63 و الان حدود 5 ماه و خرده ای نزدیک به 6 ماه و خرده ای و نزدیک به 6ماه این جلسه تشکیل نشد آخر الامر مدیر کل ایشان عنوان کردند که این جلسه غیر قانونی است. حالا مطلب این جا است. اگر این جلسه و این صورت جلسه غیرقانونی است چرا مشاور حقوقی یک وزیر و مسؤولین منطقه باید امضائ بکنند؟ اگر غیر قانونی نیست چرا باید اجرا نشود؟ این 2 مسأله را من الان در ارتباط با صورتجلسه خدمت شما برادران و خواهران عزیز عرض کردم . این دو مطلب ، مصلب اصلی است اگر آن جا مشکل هست و قبول کردند مشکل هست چرا آن را حل نمی کنند؟ اگر مشکلی نیست چرا صورتجلسه راامضاء کردند و قبول کردند که مشکل هست وباز هم این را عرض می کنم، اگر صورت جلسه قانونی است چرا اجرا نمی کنند؟ و اگر غیر قانونی است چرا خود و مشاور
حقوقی شان این را امضاء کرده اند؟ این یک مطلب و چون وقت کم است سؤال های متعدد است من فقط عنوان سؤال ها را خدمت برادران و خواهران عزیز عرض میکنم و همه این سؤال ها اسناد و مدارک مستند دارد من خدمتتان ارائه می کنم ، البته درکمیسیون ارائه می کنم برادران تصمیم می گیرند.
و سؤال دومش با توجه به بخشنامه ای که از طریق نخست وزیری در سال 62 و 63 که البته بخشنامه را من از نخست وزیری خواستم قرار شد امروز بفرستند که به دستم نرسید که شماره اش را خدمت برادرها عنوان بکنم.
بعد راجع به این بخشنامه نخت وزیری هیچ کسی حق ندارد حقوق کسی را قطع بکند مگر اینکه دادگاه صالحه رأی بدهد یا اینکه مراجع قضائی این را تأئید بکند. اما در آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن هیچ ضابطه و مقرراتی این کار انجام میشود نه در مورد یکی، دو تا بلکه در مورد هزارها.
سؤال سوم- چرا از فعالیت انجمن اسلامی معلمان جلوگیری ده و آن را از هم پاشیده اند؟
این را می خواهم خدمت برادرها عرض کنم. درزمانی که فشارگروهها در کردستان به خصوص در سنندج به حدی بوده که کسی نمی توانست حتی اسمی از جمهوری اسلامی بیاورد و در آن هنگام مسابقات قرائت قرآن برگزار می شد که حقیر برگزار کننده این مسابقات بودم. حدود/200 نفر از اعضاء فعال انجمن اسلامی معلمان در این مسابقات شرکت می کردند و در جمیع فعالیت ها شرکت می کردند و فعال بودند. اما الان که جمهوری اسلامی در کردستان تثبیت شده و مسأله ای نداریم حتی یکنفر از انجمن اسلامی معلمان را ما در آموزش وپرورش نمی بینیم که فعالیت بکند. هر کدامش را با یک عنوانی و با یک مارکی در گوشه ای گوشه نشین کرده اند و از صحنه او را خارج کرده اند.
سؤال چهارم- انتقاداتی است که با توجه به امتیاز بندی هائی که بدون در نظر گرفتن آئین نامه ها و مقرراتی در کل کشور وجود دارد در آن جا خودشان بخشنامه میکنند  امتیازاتی را در نظر می گیرند. معلمی است10 سال 15 سال سابقه خدمت داشته و در شهر کار کرده بعد از این 10-15 سال مجدداً به روستاهای دور دست فرستاده شده. حالا این مطلب نیست. مطلب این است که زنان و شوهرانی که از همدیگر جدا بشوند همه برادرها هم می دانند که چه تبعات و چه عواقبی را به دنبال دارد وقتیکه یک ن و شوهری به فاصله صدها کیلومتر از همدیگر جدا بشوند و آن زن و شوهر وقتی به فاصله صدها کیلومتر از همدیگر جدا شدند به حکم اجبار و خارج از مقررات وضوابط و دور از حق، این چه عواقبی را دار؟ آیا این فرد نمی آید با ضد انقلاب درد و دل بکند و سایر مسایلی را که ما فکر ش را میکنیم البته بسا به این راهها کشیده بشود؟
سوال پنجم- احکامی استکه مراجع صالحه قضائی صادر میکنند و حکام شرع کسانی هستند که می توانند نظر بدهند در مورد افرادی که گنهکارند، مجرمند یا مجرم نیستند و منشاء و منبع اطلاعاتی ما و مؤمن ترین و موثق ترین منبع اطلاعاتی ما سپاه است و اصلاعات سپاه که الان وزارت اطلاعات است و قبلا چزو سپاه بوده طی نامه های رسمی نامه می نویسند. در مورد افراد، که این افراد هیچ گونه سوء سابقه ای ندارند، هیچگونه سابقه ضد انقلابی ندارند، این هم یکی، دو تا نیست بلکه تمام مدارکش را من دارم و خدمت کمیسون ارائه میکنم و حاکم شرع حکم میدهد دال بر بی گناهی افراد ولی آمورش و پرورش این را اجرا نمیکند. حالا شاید برای این مسائلشان دلایلی دارند که بعد از صحبت های برادرمان آقای اکرمی من خدمتشان عرض میکنم.
سؤال 6 گزین آموز و پرورش است. در کردستان یک پاسدار با سایر شهرها و مناطق ایران فرق میکند. یک جوان وقتی اسلحه را دست بگیرد پاسدار بشود از همه چیزش می گذرد. یعنی انگیزه دینی این فرد هست که اسلحه را دستش میدهد و پاسدار میشود و دیگر ما نمی توانیم روی این فرد بگوئیم باید خود سازی بکندو متیازاتی را که لازم است برای دانشگاه و مراکز تربیت معلم باید برود. جوان پاسدار راکه اصلحه دستش هست گزینش آموزش و پرورش به او گفته شما بروید خود سازی بکنید بعد از اینکه در جنگ ها شرکت کردی  در اینده انشاءالله این امتیاز را کسب بکنی و ایشان نامه می نویسد من بارها مراجعه کرده ام فقط این راه خود ازی را که ایشان می گویند به من بازگو کنندمن خودسازی بکنم و من نمی دانم این خود ازی که این برادران می گویند چه جوری است؟ من که ازهمه چیزم دست کشیده ام به خاطر عقیده ام پاسدار شده ام ولی نمی دانم این راه خود سازی چیست که این برادرها می گویند این را فقط به من بگویند، بازگو کنند که من خود سازی بکنم. واین هارا رد میکنند. چه کی میآید جای این افراد را میگیرد و مراکز تربیت معلم ودانشگاهها باید برود؟ یا توده ای ها یا افرادی که ضد انقلاب هستند.
رئیس- شما 3 دقیقه دیگر وقت دارید اگر می خواهید برای بعد بگذارید وقتتان را در نظر بگیرید.
عطائی- سؤال هفتم را که زیاد توضیح نمیدهم سکه های آزادی است که به دلخواه افرادی سرخدمت هستند. و مدت 2 سال است به آنها داده نمی شود تعدادشان خیلی زیاد است.
سؤال هشتم. عدم توجه به تذکر نمایندگان است که در کمیسیون آموزش و پرورش برادرمان آقای اکرمی با توجه به اینکه نمایندگان کردستان5 نفر امضاء کردند و نامه اش اینجا است من خدمت برادران عزیز ارائه میکنم و تذکر داده اند و مسائل را عنوان کرده اند وقتی ایشان به کمیسیون آموزش و پرورش میأیند می گوید این برادرها تا حالا هر کاری که انجام داده اند با قاطعیت انجام بدهند و توجهی هم به هیچ کسی نگنند. فرض هم براین می گیریم که صحبت ها و تذکر نمایندگان عمده اش نزدیک به صحت نباشد. آیا یک وزیر می تواند با نماینده ای که خودش به او رأی داده این جور برخورد بکند که جزء قوه قانون گذاری و برگزیده این ملت است؟ و این به حیثیت مجلس آیا برخورد نمی کند که وزیر حرف نمایندگان یک استان را این جوری بی اعتناء از آن بگذرد؟
اما مسأله آخر. در کمیسیون با حضور برادران نماینده کمیسیون آموزش و پرورش میداند توهین شده و کارمندهائی که از آن جا آوردند توهین کردند که توهین هایشان مشخص است و در حضور برادران نماینده ای که در قسمت پارلمان بودند خود آقای اکرمی در کمیسون توهین کردند وکارمندهایشان هم این جا توهین کردند و توهین هایشان هم من اگر لازم باشد بازگو میکنم چون وقت نیست بازگو میکنم خدمت برادرها یا کمیسون محترم. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
رئیس- آقای اکرمی تشریف بیآورند. تقریباً همه وقتشان را ایشان گرفتند یک دقیقه دیگر وقت دارند.
اکرمی(وزیر آموزش و پرورش)- بسم الله الرحمن الرحیم، با سلامبه امام امت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران استاد معلم  مربی نفوس اکثریت مسلمانان عالم و با تشکر و تقدیر از مجلس محترم و از معلمان زحمتکش این مملکت و با تشکر ازجناب آقای عطائی که با این که در کمیسیون آموزش وپرورش مطالب را گفته ایم و ضبط هست و نمایندگان عضو آن کمیسیون هم بعضی هایشان شاید تشریف داشته باشند مجدداً سؤالات رامطرح کردند.
درمورد سؤال اول ایشان که آمده ایم و اشکالات را گفته ایم و قرار شده است جلسه ای در آن جا باشد. بلی، درست است نوشتیم ولی بنده این جا پاسخی را که برادرمان آقای زرهانی نوشتند و درکمیسیون هم گفتند می خوانم البته این نامه چون طولانی میشود ووقت نمایندگان را نباید باآن بگیرم). دو باره آقای زرهخانی از آقای عطائی خواسته اند تشریف بیاورند و بروند در آن جلسه بنشینند صحبت کنند(این نوشته آقای زرهانی است) از آن تاریخ تاکنون با این که دوبار آقای عطائی را در مجلس زیارت کرده ام ایان خبری از تشکیل آن جلسه به من نداده اند.و امروز صبح شنیدم که نامه نوشته اند که بنده چرا نرفته ام در حالیکه اینجانب منتظر تلفن ایشان بودم و هم اکنون عازم آذربایجان هستم. … دو بار آقای زرهانی را خواسته اند و آن روز هم باز در کمیسون به ایشان گفتم نامه آقای زرهانی را خواندیم. به هر حال ایشان تشریف نبردند. البته این هم گفتنی است که همه برادرهای نماینده و خواهران مشکلی داشته باشند جلسه خاصی لزوم ندارد. ما در همین جا می نشینیم و در مورد حرف حقی هر نماینده ای بزند قابل قبول است و ضمناً هم شاید بسیاری از برادران میدانند از طریق تغییراتی که ما دادیم یکی از اصول برای بنده این است که مسؤولین آموزش و پرورش حرق حق آقایان و خواهران ناینده را روی چشم بگذارند. حتی من با صراحت گفته ام، اگر یک مسؤولی ممکن است موضع گیری یک نماینده را هم دوست نداشته باشد.(خیلی روشن می گوئیم) ولی یک موضع گیری، یک مطلب به هیچ وجه باعث کوچکترین بی احترامی نباید نسبت به نمایندگان بشود. اما شما هم تصدیق میفرمائید گاهی اطلاعاتی که به شما آقایان عزیز میدهند همچنانکه
اطلاعاتی ممکن است به بنده بدهند بعضی هایش ممکن است ناقص باشد، صحیح نباشد، یک مسأله خاصی کسی داشته باشد، ولی حرف حقی باشد هم در جلسات خصوصی ما در این جا گفتیم و هم این جا در خدمت شما نمایندگان عزیز عرض می کنم که روی  چشم میگذاریم چون خودمان هم این جا بوده ایم، موقعیت مجلس را هم بنده میدانم.
اما سؤال دوم: با توجه به بخشنامه نخست وزیری، چراحقوق کارمندان را بدون رعایت ضابطه و قوانین در آموزش و پرورش کردستان قطع میکنند: از بانک تجارت منطقه کردستان ما نامه داریم نوشته است:
اداره کل آموز و پرورش کردستان
محترماً عطف به نامه شماه 135م –م مورخ 17/4/64  طبق اطلاع حاصله ازشعب سنندج تا این تاریخ حساب هیچ یک از آموزگاران زن(این را البته در مورد زنان گفتند) آن اداره توسط اداره آموزش و پرورش شهرستان سنندج مسدود نگردیده. در مورد مردان هم وقتی اطلاع گرفتیم گفتند(در لحظات آخری که می آمدم)قرار بوده است تلفنگرام بزنند هنوز آن نرسیده است. اگر ایشان قانع نشدند و سؤال به کمیسیون رفت از آن جا هم چنین نامه ای هست که حقوق کسی قطع نشده است.
سؤال سوم- چرا از فعالیت انجمن اسلامی معلمان جلوگیری شده وآن رااز هم پاشیده اند؟
انجمن اسلامی ای بوده است رئیسی داشته به نام شهید«قصری» دبیری بوده متدین و ازنیکان کردستان و این آقا را ضد انقلاب شهید میکند بعد از آن طبق اطلاعاتی که داریم بسیاری از آن همکاران عزیز ایشان دیگر به سادگی  آماده فعالیتت نمی شوند یعنی جرأت نمی کنند. این اصل قضیه است اما تشکیل انجمن اسلامی از وظایف هیج اداره کلی نیست. انجمن جزء همان قانون احزاب گروه ها مربوط به وزارت کشور است. هر گاه وزارت کشور در سنندج با ضوابطی که قانون معین کرده صلاح دید انجمن را در آن جا تشکیل میشود و اما افراد دیگری که ایشان نوشته اند کنار گذاشته اند.نام باید ببرند بقه سؤالات همه کلی است(عمومی،کلی) میشود یک مورد را در مورد گفت و از آن یک کلی ساخت. اینها باید مواردش مشخص بشود تا خدمتشان توضیح بدهیم.
سؤال چهارم – چرا عده کثیری از زنان و شوهران را از هم جدا کرده که باعث اضمحلال خانوادها شده؟
در مورد جدائی زنان از شوهران اولا در آموزش و پرورش به علت کثرت کارمندان این هست همه خانم های معلم ما در همان محلی که شوهرانشان زندگی میکنند نمی توانند زندگی بکنند. در خود همین تهران شما منطقه ای دارید 900 نفر معلم زن دارد ، چند نفر معدود معلم مرد. اگر ما بخواهیم همه خانم های کارمند آموزش و پرورش را نزدیک شوهرانشان قرار بدهیم باید در مرکز هر شهری یک مدرسه درست کنیم 100 طبقه و همه معلمین را آن جا جمع کنید.آقایانی که بوده اند جناب آقای ساوه الان تشریف دارند در اداره کل آموزش و پرورش کرمان و برادرهای دیگری که آموزش و پرورش را اداره کرده اند، حتی یک شهر را میدانند بسیاری از خانم ها هستند یک هفته میرند در روستا با فاصله از شوهرانشان زندگی میکنند نه اختصاص به کردستان دارد و هیچ شهری نه، همه جای ایران این طوری است تهران هم همین جور است. علاوه براین در سنندج در آغاز زفتن برادران عزیر مان جناب آقای فانی مدیر کل محترم آموزش و 1رورش کردستان که از طرف مرحوم شهید رحائی هم انتخاب شدند و تشریف بردند در شهر تورم معلم بوده. الان در بعضی از استان ها همینطور است. در سمنان این طور است، در یزد اینطور است. بعضی جاها یک مقدار معلم اضافی داریم. این بنده خدا فکر کرده این معلم اضافی یا باید در شهر راست راست بگرددو حقوق بگیرد. اگر شما آقایان چنین اجازه ای را می دهید چشم، سمعاً و طاعتاً ما همه معلمین اضافی را در شهر می گوئیم بگردند و حقوق بگیرند و اما کاری نکنند یا باید تشریف ببرند کار بکنند بالاخره ممکن است جا به جائی بودجود بیاید. اما اینکه باعث طلاق شده. جناب آقای عطائی شما در این زمینه مطالعه ای دارید، تحلیلی دارید؟ که همین عمل باعث طلاق ها شده؟ نمیدانم ولی ما داریم از طریق سازمان بهریستی تحلیل داریم علل و عوامل طلاق را در کردستان بررسی داریم که چه  بوده و چه مسائلی دارد . در جلسه خصوصی خواستید به اطلاع تان میرسانیم. ممکن هم هست ما نمیگوئیم که ممکن است یک مورد هم پیدا نشود احتمال دارد یک مورد دو موردی هم خانمی را گفته اند برو 4 کیلومتر آن طرف تر در دهکلان با کامیاران مثلا معلم باش بعد مرد ایشان ناراحت شده شاید طلاقی هم شده باشد. بنده مسؤول تعلیم و تربیت بچه های مردم هستم یا باید فکر کنم آن آقا و خانم از هم طلاق می گیرند؟ کدامش را من باید فکر کنم؟ البته باید آن هم باید دقت بکنم ولی بنده در وهله اول مسؤول بچه ها هست. آن آقا یا خانمی که این مسائل برای او پیش میأید یا بعد از ازدواج معلم شده و یا قبل باید فکرش را بکند برنامه اش را متناسب با کارش انجام بدهد والا گاهی پیش میأید معلمی جابه جا میشود و حالا اگر آمد گفت به خاطر این جابه جائی من طلاق گرفته ام. من این جا زیر سؤال بروم که چرایک معلمی یا دو نفر معلم جابه جا شدند این را هم باز تشریف بیاورند از این کلیت موارد را معرفی کنند ببینیم چه بوده است؟ تحلیلی که ما داریم غیر از این است.
سؤال پنجم- چرا احکام مراجع صالحه قضائی را اجرا نمی کنند؟ با وجود اظهار نظر سپاه و دادسرای انقلاب دال بر عدم تخلف افراد مورد اتهام.
باز سؤالکلی است. پاسخ بنده این است مورد را بفرمائید؟ چه کسانی بوده که دادسرای انقلاب و سپاه گفته اند انیها ازجرم تبرئه اند و بعد اینها به آموزش و پرورش برنگشته اند؟
موارد را مشخص کنید بررسی کنید تحقیق کنیم و همه برادرهای عزی حاضر در مجلس هم میدانند که وضع در مناطق مختلف ایران از لحاظ اجتماعی وسیاسی تفاوت میکند روی همه این ها باید دقت بشود.
6- چرا کزینش آموزش و پرورش باعث دفع و سرخوردگی جوانان مؤمن داوطلب کنکور دانشکده تربیت معلم شده؟
اولا دانشکده تربیت معلم به ما ارتباط ندارد. دانشکده ها مربو به وزارت فرهنگ و آموزش عالی است( اگر دانشکده ها را میفرمائید) اگر مراکز است که در سؤال شما مراکز تربیت معلم نیامده( حالا اشتباده فرمودید، نمیدانم) اگر مراکز تربیت معلم را می خواهید بفرمائید: در حالیکه داوطلب در لباس پاسداری خدمت میکنند و اصلحه در دست دارند. اینکه گزینش باعث سرخوردگی بشود اختصاصی به بچه های سنندج ندارددر تهران هم بعضی ها را در دانشگاه و در آموزش وپرورش راه نمیدهند. در خراسان هم همینطور است، در کرمان و تبریز هم همینطور است. بعضی ها صلاحیت ندارند هیچ اختصاصی به کردستان ندارد پس باید بگوئیم هر کس می رود در تربیت معلم امتحان میدهد باید وارد بشود در تربیت معلم و دانشگاه. اگر بگوئیم شما صلاحیت ندارید او را سرخورده کرده ایم. خیر، اما این را هم که فرمودند باز اسم ببرند چه کی بوده؟ پاسدار بوده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او را تأیید میکند، وزارت اطلاعات تأیید میکند، بعد مسؤولین دیگر سیاسی منطقه تأیید میکنند در عین حال گفته اند شما نیائید. نمایندگان محترم اطلاع دارند در این 4-5 سال راجع به گزینش زیاد در مجلس دوره اول و دوم بحث شده. بعضی موارد حق بوده، اشتباهاتی شده باید تشریف بیاورند آقایان نمایندگان بفرمایند رفع بشود. بعضی موارد هم اطلاعات صحیح به شما شاید داده نشده باشد.
هم اکنون در استان کردستانبیش از 10 مرکز تربیت معلم داریم که از مردم خوب و متدین کردستان ازشهر و روستا، دانشجو معلم گرفته ایم مشغول تحصیل اند و معلم خواهند شد. البته اینها کارهائی است که در همین یکی دو سال اخیر در کردستان به وجود آمده است و خوب بود آن که می فرمایند بنده گفته ام«قاطعانه»بلی، گفته ام. خوب بود از زحمات امور تبیتیاستان کردستان تقدیر می شد. آنها که براساس فقه شفعی جزوه نوشتند، بچه ها را تربیت کردند، بازحمت بسیار تمام. در همین یک ماه اخیر درکردستان ما داشتیم علمی که مفقوالاثر شده. مسائل آن جا هم مسائل خاصی است که همه آقایان میدانند(رئیس- شما هم دو دقیقه دیگر وقت دارید)چشم.
سؤال هفتم- چرا سکه های آزادی تعداد ریادی از افراد را به دلخواه قطع کرده اند؟
باز باید عرض کنم که جناب آقای عطائی! اینجا اگر قبلا به طور خصوصی سؤال می فرمودید این هم معلوم میشد. در بخشنامه نخست وزیر، تصویب نامه هیأت وزیران این است حه به همه سکه آزادی نمیدهند. به شرط رضایت از خدمات آنان از محل اعتبار مصوب میدهند. اگر رضایت از کارمندی نداشته باشند، نمی دهند. این هم قانونی است و روشن است.
و مسأله هشتم- عدم توجه به تذکرات نمایندگان:
اولا نمایندگان محترم استان کردستان خودشان نماینده اند و می توانند تشریف بیاورند. بفرمائید. شما باید در حد مسأله خودتان بفرمائید. دیگران هم میتوانستند سؤال بکنند. شما باید بفرمائید توجه به تذکرات حضرت عالی(ابن یک) درثانی«اهانت به موقعیت نمایندگی».
آقایان نمایندگان محترم عضو کمیسیون آموزش و پرورش تشریف دارند اگر گفتند بنده اهانتی به آنها کرده ام گردن بنده، رگ بنده، از مونازکتر در مقابل حق و عدل. اگر خلاف این ثابت شد بنده هم طبق موازین قانونی برخورد میکنم.
عطائی- آقای هجرتی تشریف داشتند.
اکرمی( وزیر آموزش و پرورش ) بلی، با توجه به وظیفه قانونی توسط فلانی ضمناً در اجرای توصیه حضرت امام بلی، مسائل قبلا شفاهی و کتبی تشریف آوردید ما می بریم به کمیسیون، مسائل آن جا بیشتر است سؤالاتی شما از آن جا دارید مطالبی دارید یک نمونه اش را این جا خدمت آقایان می خوانم. اینها قابل دقت است بعد در کمیسیون سؤالات عرض خواهم کرد.
مثلا شما سؤال میفرمائید.(من نمیدانم آقایان نمایندگان روی این دقت کنند). که لیست تمام معلمان جدید الورود در استان کردستان را به شما بدهند . من نمی دانم آیا هیچیک از نمایندگان محترم تا به حال چنین چیزی را خواسته اند؟
عطائی- نوشته ایم استخدام ها را ، جواب نداده اند.
اکرمی- به خصوص عنایت بفرمائید با همه تحولاتی که در منطقه است اینها قابل بحث است. باز در عین حال اگر حضرتعالی قانع نشدید ما طبق وظیفه ای که قانون معین کرده است میآئیم در آن جا خدمتتان در کمیسیون میگوئیم و می شنویم امیدواریم که همه مان به حق رضایت بدهیم. ضمناً هم بنده نمی گویم که مطلقاً همکاران من در این طرف و آن طرف مملکت هیچ اشکالی ندارند، ایرادی ندارند، خیر، خوب انسان اند ممکن است یک موقع هم عصبانی بشوند یک موقع هم پاسخ به جا ندهند. اما مجموعه ای بفرموده حضرت امام کار را ما نگاه کنیم. ببیننید در روزی که برادرمان آقای فانی رفته است(رئیس- وقت تمام است) در استان کردستان تعداد روستاهائی که معلم داشته اند و مدرسه چند تا بوده است الان چندتا است؟ این را همه نگاه کنیم. البته یک موردی هم اشتباه باشد آدم عذر خواهی میکند و مسأله بین برادران حل میشود والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
رئیس- آقای عطائی ! جنابعالی قانع شدید، یا سؤال را به کمیسیون بفرستیم؟
عطائی- خیر ، حاج آقا! یک مطالبی را این جا فرمودند برای روشن شدن اذهان برادران من مختصری در مورد هر سؤال چند کلمه توضیح بدهم بعد موکول بشود به…
رئیس- خیر، یک دقیقه وقت دارید. من جلو ایشان را هم گرفتم که بیشتر صحبت نکنند در یکدقیقه هر چه می خواهید بگوئید.
عطائی- یک دقیقه؟
رئیس- بلی.
عطائی- پس مختصر عرض میکنم. در مورد سوال اول که فرمودند آقای زرهانی 2مرتبه نوشته است. این نامه تلکسی است که از استانداری فرستاده اند(مسؤول جلسه) و ما رفتیم آن جا با حضور آقای رحیمی 2 روز منطقه ماندیم به خاطر تشکیل جلسه ایشان نیامدند، با وجود اینکه به آقای اسدی گفتیم ما داریم الان حرکت می کنیم به منطقه می رویم و تلکس هم نوشتند، دریافت هم کردند و همه این مسائل و مدارک وو  دارد. بعد از این که سؤال را مطرح کردم آقای زرهانی این را نوشتند.
مسأله دوم در رابطه با سؤال دوم ، قطع کردن حقوق ها این در رأی دادگاه و نامه ای که خودشان نوشتند و نوشتیم جواب را کتباً دادند من این جا دارم. چون وقت نیست به کمیسون ارائه می کنم.
رئیس- پس قانع نشدید، ارجاع به کمیسیون بفرمائید.
عطائی – مسائلی را اگر لازم است من در یکدقیقه توضیح مختصر عرض کنم.
رئیس- دیگر عدالت نیست . من به ایشان هم گفتم. شما و آقای اکرمی به کمیسیون تشریف ببرید. یک گزارش هم از کمیسیون سؤالات داریم خوانده بشود و خلسه را ختم کنیم. مخبر کمیسیون سؤوالات  بیایند.
منشی- مخبر کمیسیون تشریف ندارند.
رئیس- خیلی خوب. پس اسامی غائبین را بخوانید.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم غائبین غیر موجه امروز:
آقایان: ابراهیم دشتی از رودبار، شجاعی کیاسری از ساری، احمد عزیزی از قزوین ، سید نور محمد محمودیان از کهگیلویه .
برادرانی که بعد از امضاء کردن دفتر امروز دیر تشریف آوردند که اسامی آنها را این جا داده اند عبارتند از:
آقایان: بهاری، یحیی سلطانی، فخرالدین حجازی، خلخالی، قریشی، حجتی، پزشکی، عبدالعلی زاده ، هاشمیان.
حجتی- من در مرخصی بودم که دیر آمدم/
منشی – غیبت آقای حجتی موجه محسوب میشود.
رئیس- بسیار خوب ایشان مرخصی بودند اصلا آمدن مجلس شان این بود که خواستند خدمت اضافی بکنند.
6- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن
رئیس- جلسه بعدی روز سه شنبه هفته اینده ساعت 30/7 صبح و دستور هفتگی هم خدمتتان منتشر میشود. جلسه ختم میشود.
جلسه در ساعت 05/12 پایان یافت)
رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبر هاشمی رفسنجانی