1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
رئیس – بسماللهالرحمنالرحیم. باحضور 186 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه بررسی پیشنهاد وزرای جدید است تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسماللهالرحمنالرحیم
ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعاً بصیراً. یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاویلا. الم تر الی الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیداً. و اذا قیل تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول رایت المنافقین یصدون عنک صدوداً.
(صدق الله العلی العظیم – حضار صلوات فرستادند)
«از آیه 57 الی آیه 61 سوره النساء»
2- رأی اعتماد به آقایان رفیق دوست وزیر سپاه پاسداران، خاتمی وزیر ارشاد اسلامی و اژهای وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی
رئیس – امروز سخنرانی پیش از دستور نداریم دستور جلسه از اول باید به طور کامل همین بحث در پیرامون وزراء باشد. از جناب آقای مهندس موسوی تقاضا میکنم مطالبشان را بفرمایند.
مهندس میر حسین موسوی (نخست وزیر) - بسماللهالرحمنالرحیم. با سلام و درود به امام امت و رزمندگان دلیر که الان در مرزها افتخار میآفرینند.
برادرهائی که امروز برای وزارت بهزیستی، وزارت سپاه، وزارت ارشاد اسلامی معرفی میشوند چهرههای ناشناسی در میان برادران و خواهران نماینده نیستند. من در این قسمت از صحبتم ضمن معرفی مختصری از این برادران علتهای انتخاب این برادران را برای این پستها بیان خواهم کرد. و طبیعتاً یک مقداری از مسائل را بعد از صحبت برادران نماینده اگر سؤالی بود به تفصیل اینجا خواهم گفت.
من از برادرمان آقای اژهای شروع میکنم در رابطه با وزارت بهزیستی ایشان از برادرهایی هستند که رشتهشان رشته روانشناسی است . سابقه روشنی در قبل از انقلاب در اصفهان دارند. در رابطه با فعالیتهایی که در مسجد امام علی داشتند که در دوران انقلاب هم ما شاهد این مساله بودیم که در زمان بنیصدر چه نقش عمدهای را برای مبارزه با آن خط انحرافی در اصفهان بازی میکرد. و البته ایشان غیر از این که درس علوم اسلامی را خواندهاند لیسانس روانشناسی خودشان را در ایران گرفتند و بعد به هامبورگ مسافرت میکنند و در آنجا در ارتباط با انجمنهای اسلامی خارج از کشور قرار میگیرند و بعد هم در اتریش آن فعالیتها را ادامه میدهند منتها ارتباط خودشان را با کشور از دست نمیدهند و هر سال سه ماه در کشور بودهاند و ارتباط خودشان را با حرکتهای انقلابی که در خارج و چه در داخل صورت میگرفته ادامه میدادند. از موقعی که ما این برادر را شناختیم در وزارت امور خارجه برای اولین بار ایشان مشغول کار شدند اگر برادران دقت کرده باشند ما گزینشی در وزارت امور خارجه نداشتیم و من اینجا مفید میدانم که به یک نکتهای اشاره بکنم گرچه این دو سه هفته اخیر یک گزارش کوتاهی راجع به سفارتخانههای خارجی داده شده چون این مسأله با برادرمان اژهای هم میتواند ارتباط داشته باشد من این را توضیح میدهم.
عملاً بعد از انقلاب به خاطر این که در وزارت امور خارجه یک تصفیه درست و حسابی به عمل نمیآید کادرهائی ساخته نمیشوند.
و از طرف دیگر به خاطر اهمیت این مرکز طبیعتاً نیروهای مختلف، گروهکها دید خاصی دارند نسبت به وزارت امور خارجه و یقیناً بودن افراد نفوذی در این وزارتخانه میتواند حیاتی باشد برای انقلاب ما، برای انحراف، یا برای ضربه زدن و نظایر اینها. یک نمونهای که ما هنوز هم این ضایعات را داریم میکشیم این مسأله سفارتخانهها است که کادرهائی که دقیقا شناخته و شناسائی نشدهاند الان بعد از مدتها وقتی شناسائی میشوند و یا از کاربر کنار میشوند یا به ایران فرا خوانده میشوند میبینیم که مسأله پناهندگی دارند و پناهنده به این طرف و آن طرف میشوند.
بعد از رفتن قطب زاده و بعد از اینکه مدتهای مدیدی در آنجا وزیر امور خارجه نیست و برای اولین بار برادرهای حزب الله به آنجا وارد میشوند در سطح معاونت و اینها سریعاً کلاسی گذاشته میشود برای جذب نیروهای متعهد. در این کلاس شاید بیش از صد نفر شرکت میکنند و بخاطر عدم کنترل و عدم بودن یک گزینش صحیح وقتی که از این صد نر هجده نفر با بررسیهای کافی انتخاب میشوند عملا میبینیم که عدهای از این افراد بعدا جزو همان کسانی در میآیند که الان میبینیم . یا عامل نفوذ منافقین بودند و یا گروهکهای دیگر و سه نفرشان قبل از رفتن به خارج در کشور شناسائی میشوند و جلوگیری میشود از رفتن آنها به خارج. ولی عملاً بعد از ایجاد این گزینش و این گزینش طبیعتا ماهیت کارش فقط معطوف به این نیست که بشناسد که این فرد متعهد هست حزب اللهی هست معتقد به هویت اسلامی انقلاب هست معتقد به ولایت فقیه هست. فقط کارشان این نیست بلکه شناختن قابلیتها، شناختن کارائی و اینکه تا چه اندازه این افراد میتوانند با فرهنگهای گوناگون روبرو بشوند وبتوانند روی پای خودشان بایستند و واقعاً نمایندگان جمهوری اسلامی باشند. میدانید که این کار بسیار دشواری است ما ممکن است که در رشتههای مختلف افراد متخصص خوبی داشته باشیم ولی در زمینه سیاست خارجی ما در حقیقت از صفر شروع کردیم ما در دانشکدههای علوم سیاسی که در نظام سابق بود از گروههای مذهبی تقریباً میشود گفت که هیچ نداشتهایم. و بعد از انقلاب در علوم انسانی مخصوصاً در زمینه علوم سیاسی افراد خبرهای داشته باشیم به آن ترتیب نداشتهایم. طبیعتا شناختن قابلیتها کسانی که میتوانند در این زمینه سریع پیش بروند باز هم یک زمینه خاصی میخواهد و گزینش به خوبی این کار را انجام میدهد این گزینش البته بعد از این که برادرمان اژهای میآیند زیر نظر برادرمان آقازاده در اداره نخست وزیری مشغول کار میشوند کار خودشان را ادامه میدهند و در این مدت یک سال به اعتقاد من کار حجیم و بزرگی را انجام دادهاند. در آن موقع ما نزدیک به 8-9 نفر سفیر در سراسر جهان بیشتر نداشتیم الان سی و پنج نفر سفیر و دهها کاردار داریم البته پایهگذاری صحیحی که برای اداره گزینش آنجا انجام شده که کار بسیار ظریفی بوده و به خاطر این که بعدا هم با قوت این مسأله در وزارت امور خارجه دنباله گیری شده تا الان این پیشرفتهای خوب را در این زمینه داشتهایم عملا کاری که در وزارت بهزیستی هست بر خلاف تصوری که هست به خاطر این که این قصور از اینجا ناشی میشود که از موقعی که این وزارتخانه تشکیل شد سازمانهای مختلفی به هم پیوسته شد و این سازمان به وجود آمد و یک وزیر مشاور انتخاب شد برادرمان شهید فیاض بخش دکتر بود و وزیر این وزارتخانه شد بعدا برادرمان آقای دکتر روحانی وزیر شد که آن هم دکتر بود این تصور هست که باید وزیر این وزارتخانه حتماً دکتر باشد در صورتی که سنخیت کاری که در این وزارتخانه میشود با تخصصی که برادرمان اژهای دارد بیشتر هست این وزارتخانه با محرومترین قشرهای این جامعه با رانده شدهترین افراد این جامعه مغضوبین جامعه که بیشترش حاصل نظام شاهنشاهی و فاسد گذشته است سر و کار دارد مسأله ایتام، مسأله پرورشگاهها مسأله عقب ماندههای ذهنی و نظایر اینها. البته دامنه فعالیتهایی که در این زمینه باید بشود. باید آنقدر فراگیر بشود که از این حد بالاتر برود و ما موفق بشویم که انشاءالله اصل 21 قانون اساسی را در کشور پیاده بکنیم و تنها مرکزی که میتواند این کار را بکند این وزارتخانه است. اگر توسعه پیدا بکند و اگر ما در این زمینه فراغتی پیدا بکنیم و اگر ذهنیتهای خلاقی در آنجا مشغول کار بشوند برای بسط عدالت اجتماعی برای رسیدن به محرومین جامعه در زمان شهید رجائی گام بسیار موثری در این زمینه برداشته شد که آن مسأله کمک به سالخوردگان روستاهای ما است که اثرات مفیدش را الان ما در روستاها میبینیم مجری این طرح الان وزارت بهزیستی است. طبیعتاً اگر وزارت بهزیستی فعال بشود در ارتباط با بنیاد شهید کمیته امداد و مؤسسه پانزده خرداد میتوانند نقش عظیمی را برای بسیج مردم برای رسیدگی به محرومین جامعه در کشور ما بازی بکنند و اگر ما دقت بکنیم که این فعالیتی که میشود کاملا منطبق است بر آن روح انقلاب اسلامی ما به اهمیت این موضع بیشتر پی میبریم.
برادرمان رفیق دوست را همه میشناسند ایشان اولی سپاهی جمهوری اسلامی هستند. یعنی اولین فردی هستند که به عنوان رسمی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمدند و از همان اول در تکوین، شکلگیری جهت گیری و حرکت این نهاد عظیم، این نهاد عزیز نقش بزرگی داشتهاند. با توجه به این که ما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از صفر شروع کردیم و یک نهاد جوشیده از انقلاب است طبیعی است تا شکلگیری نهائی خودش را بکند دچار فراز و نشیبهائی بشود فراز و نشیب نه به معنای بد، بلکه دائم در حال تحول سریع باشد. بودن افرادی که بتوانند تدارکات لازم را به این نهاد عزیز برسانند و دائم در رابطه با مسائل جنگ ضد انقلاب داخلی، مسائل خاص داخل سپاه تدا رک بکنند واین نهاد را حفظ بکنند که کمبودی در آن احساس نشود. ما الان اگر به گذشته نگاه بکنیم میبینیم که کار عظیمی از این نظر صورت گرفته است. در مورد گذشته ایشان البته قاعدتاً برادران باید مطالعه کرده باشند. ایشان متولد 1319 هستند و در هیأتهای مؤتلفه بودند از شاگردهای خاص شهید بهشتی ایشان بودهاند و در سال 1355 ایشان گرفتار شدند زندان رفتند و از سال 1357 آزاد میشوند که گرفتاریشان در ارتباط با همکاری با شهید اندرزگو هست که برادران میشناسند در راهپیمائیهای عظیم میلیونی که برای انقلاب ما سرنوشت ساز بود نقش بسیار حساسی را ایشان داشتهاند و در طول جنگ تا آنجایی که (مخصوصاً در یک سال گذشته) من شاهد بودم. تحرک ایشان در رابطه با جبههها بسیار چشمگیر و تعیین کننده بوده ما اگر مخصوصاً توجه کنیم که جنگ را ما موقعی آغاز کردیم و به شکلی ادامه دادیم که در محاصره اقتصادی بودیم اسلحه نمیتوانستیم گیر بیاوریم تدارکات نمیتوانستیم گیر بیاوریم دچار ضعفهای زیادی بودیم و طبیعتا در این زمینه دارای تحرک بسیار زیادی ما بایستی باشیم. در این زمینه اگر ما به نقش برادرمان رفیق دوست در سپاه توجه بکنیم خواهیم دید که ایشان چنین نقشی را داشتهاند و توانستهاند کمک بکنند به تحرک عظیمی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبههها داشته است. مخصوصاً من در اینجا باز هم تأکید میکنم به کیفیت متغیر و در حال دگرگونی سریع سپاه که ایجاب میکند که برادرانی که کار میکنند برای اینکه این نهاد را تدارک بکنند آنها هم همگان با این و با درک آن ظرایفی که در داخل این نهاد هست خودشان را همگام بکنند و کمک بکنند به این تحول.
برادرمان خاتمی که خوب در مجلس بوده و طبیعتاً همه برادران و خواهران ایشان را میشناسند من فقط به دو سه نکته در مورد انتخاب ایشان اشاره میکنم که فکر میکنم اهمیت دارد که به این نکات اشاره بشود و آن این است که به اعتقاد من وزیر ارشاد در وهله اول کسی باید باشد که با سیاست خارجی کشور و با مسائل مربوط به سیاست خارجی آشنائی زیادی داشته باشد عملا نقش وزارت امور خارجه در جمهوری اسلامی با وزارت ارشاد تا اندازهی زیادی عجین است نقششان تکمیل کننده همدیگر است و اگر برادرانی که مسؤول وزارت ارشاد میشوند در این زمینه حساسیت کافی را نداشته باشند طبیعتاً میتوانند در رابطه با سیاست خارجی ضربات سنگینی را در این رابطه وارد بکنند. مخصوصاً اگر توجه بکنیم که ابزار و اهرمهائی که برای اعمال سیاست خارجی هست خوب طبیعتا یکی فعالیتهای دیپلماتیک است یکی فعالیتهای اقتصادی است. یکی فعالیتهای فرهنگی است که ما کم کم در نظام خودمان داریم آموخته میشویم که از تمام این اهرمها به بهترین وجهی استفاده بکنیم. الان ما بیش از سابق از اهرمهای اقتصادی برای توسعه روابط برای نشان دادن موضعگیری خودمان در مقابل کشورهای خارجی یا برای اعمال فشار یا بر عکس برای توسعه دوستیها استفاده میکنیم و هم وزارت امور خارجه دارد در این زمینه تبحر پیدا میکند و هم وزارتخانههائی که به یک نحوی با مسائل اقتصادی درگیر هستند اگر برادران دقت کرده باشند ما در یکسال گذشته توسعه روابطمان با کشورهای دیگر به همان اندازه که از طریق وزارت امور خارجه بوده از طریق وزارتخانههای اقتصادی هم بوده منتها تمام این فعالیتها زیر نظر وزارت امور خارجه در رابطه با سیاست خارجی هماهنگی پیدا میکنند. منتها ما در زمینه فرهنگی این تحرک را هنوز پیدا نکردهایم به خاطر این که مسائل فرهنگی بسیار ظریف هستند بسیار حساس هستند. مسائل فرهنگی از آن اهرمهائی است که شاید بشود گفت که در کل نظام دست ما هنوز رام نشده است نمونههایش رسانههای گروهی خودمان هستند و این یک فر همگانی است و در این زمینه یک تحرک وسیعی در جامعه ما باید بوجود بیاید. در رابطه با کشورهای خارج این مسأله اهمیت زیادی پیدا میکند. در رابطه با خانههای فرهنگی (خانههای ایران) و همچنین شناخت دقیق فرهنگهای مختلف و استفاده کردن از این اهرم. برای همین این دو ارگان از این نظر اهمیت زیادی پیدا میکنند.
مسأله دوم در ارتباط با وزارت ارشاد، حساسیت این مؤسسه است نسبت به رسانهها چه در بیرون مرزها و چه در درون مرزها در داخل مسأله خیلی روشن است این چیزی است که برای برادران چون صراحت دارد. من زیاد در این رابطه بحث نمیکنم. بلکه به بیرون مرزها اشاره میکنم یقیناً همه برادران و خواهران متوجه شدهاند و همه ما میدانیم که از لحظه پیروزی انقلاب این انقلاب در معرض بمباران تبلیغاتی ابرقدرتها و استکبار جهانی توطئهگران بینالمللی بوده این کار وسایل خاصی دارد با تکنیکهای خاصی انجام میپذیرد. رادیوها، تلویزیونها، روزنامهها و فرهنگ خاص خودش را هم دارد. یعنی شما اگر دقت بکنید و برگردید و مطالعه بکنید در مورد رسانههای گروهی جهان خواهید دید که برای اینکه فرضاً (بی بی سی) کار آمد بشود تا بتواند به توطئه در جهان سوم بپردازد یکسری فعالیتهائی
باید بکند، آموزشهائی باید بدهد زمینههای خاصی را برای این زمینه بچیند. یعنی در این زمینه هم واقعاً به معنای خودش تخصص لازم دارد، حساسیت لازم دارد. طبیعتاً ما وزیر ارشادی میخواهیم که به این تکنیک و به این توطئهها و به این تاکتیکها آشنائی و حساسیت کافی داشته باشد. تا بتواند مقابله بکند با این ترفندهای کثیف تبلیغاتی بر علیه انقلاب اسلامی خودمان. من یادم است که یک موقعی یک لیستی برای ما فرستاده بودند در روزنامه که این لیست اسامی صدها خبرنگار نویسنده یا هنرمند فرنگی بود که به یک نحوی با رسانههای گروهی اروپا و آمریکا ارتباط داشتند با آدرسشان، و اسامیشان که در رژیم سابق، در وزارت اطلاعات سابق تهیه شده بود و بعد با برنامهریزی که وزارت اطلاعات آن موقع کرده بود برای اینها هدیه فرستاده شده بود. مشروب، جواهرآلات، به تناسب اهمیت نقششان، و باز هم این وزارتخانه در قدیم البته الان ابعاد بسیار عظیمی همان طوری که اشاره خواهم کرد در نظام ما پیدا کرده ولی میخواهم بگویم که ما با چه ترفندهائی در سطح جهان و در کشورهای مختلف روبرو هستیم که در زمینههائی فعالیت میکنند. فرضاً ما پروندههائی داریم که نشان میدهد وزارت اطلاعات سابق با وزارت امور خارجه به نتیجه میرسند که ستون هائی از الاهرام را بخرند. میبینم که با سر دبیرهایش صحبت میشود. مسافرت هائی به مصر صورت می گیرد. پولی به آن تخصیص داده میشود و در ستونهائی خریده می شود و یک مرجعی دائم دنبال این هست که فرضا در مصر و در رژیم سادات چه مقالاتی، با چه محتوائی نسبت به رژیم شاه مطلب نوشته بشود این مسأله در رابطه با سطح جهان گسترش دارد. این یک روش و یک چیز سراسری در تمام کشورها است.یک رقابت واقعا عظیمی بین کشورهای مختلف برای تسلط بر رسانههای گروهی در کشورهای گوناگون وجود دارد. ما می دانیم یک مقاله، یک عکس، یک تصویر، یک مصاحبه در یک کشور میتواند تعیینکننده باشد در افکار عمومی، در جهتگیری آن کشور نسبت به یک کشور دیگر و سیاستهای کشورهای مختلف.
خوب طبیعتاً ما برادری را در این زمینه میخواهیم که نسبت به این مسأله حساسیت کافی داشته باشد، و به سیاست خارجی وارد باشد و بتواند با وزارت امور خارجه کار بکند و در این زمینه برای نظام اسلامی ما تحرک بیافریند.به این مسأله در رابطه با وزارت ارشاد ارشاد ما مسأله هنرمندها را هم اضافه میکنیم. ما روز به روز بیشتر داریم احساس میکنیم که تیزترین و برترین سلاحی که در دست یک نظام برای رسوخ در افکار میتواند داشته باشد، برای تثبیت ارزشهای برآمده از آن جهان میتواند داشته باشد، هنر است یک موقعی در جلد2 الغدیر میخواندم که پیرامون حضرت رسول(ص) صدها شاعر، نه دهها شاعر حضور داشتند. اینها بیهوده نبودند. همه اینها نقش بازی میکردند. ما در دورانم انقلاب خودمان با اینکه جوابهائی بودند، خودشان با یک درک عمیق از انقلاب به این صحنه کشانده شدند. ولی در مجموع خود نظام ما، برادرهای مسئوول ما در سطوح دولتی و سایر سطوح نسبت به هنرمندها حساسیت کمی را نشان دادیم البته این حساسیت اخیراً شروع شده. زمینه حساسیت هم شاید از اینجا شروع شده باشد که ما کمکم این شگردهای تبلیغتی را داریم خوب احساس میکنیم. ما الان وقتی که حساسیت نشان میدهیم به برنامههای صدا و سیما درست به همین علت است. یک زمینه اجتماعی دارد فراهم میآید در مورد این مسأله. طبیعتاً برادری که نسبت به این مسأله حساسیت داشته باشد، بعد عظیم آن کار را بشناسد. بتواند هنرمندها را بشناسد و بتواند در این زمینه یک رشد و شکوفائی در کشور ما بوجود بیاورد بسیار میتواند نقش ارزندهای در انقلاب اسلامی بازی بکند. از این نظر هم برادرمان خاتمی جزو کسانی است که یقیناً اگر در خود مجلس یک عده انتخاب میشدند برای تحقیق، برای بررسی این مسأله و به گمان من ایشان هم جزو این عده میتوانستند باشند چه به خاطر فعالیتشان در روزنامه کیهان چه به خاطر مطالعات عمیق خودشان در این زمینه و چه به خاطر طبیعت کاری که در کمیسیون امور خارجه داشتهاند، در رابطه با رسانههای جمعی داشتند و غیره. باز هم من برای اهمیت این مسأله از فرصت استفاده بکنم که اینجا نقل بشود که انشاءالله دلگرم بشوند برادران هنرمند ما در سطح جامعه، این اشاره را بکنم که بعنوان یک هشداری هم هست. در سال 1357 نزدیک به40 از ماکسیم گورکی که یک نویسنده روسی است و معتقد به مارکسیسم، در کشور ترجمه و یا چاپ میشود یا از چاپهای قدیمی آن تجدید چاپ میشود منتشر میشود. ظاهرش بنظر میآمد که اینها فقط داستان است و نمیتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد و امثال آن. ولی اگر ما برگردیم به سرمایهگذاری عظیمی که از طرف گروهکهای چپ روی این زمینه میشود یا گروهکهای دیگر، از غربیها هم همین طور، هیچ فرقی نمیکند و به جوانان برگردیم، به تجربیاتی کنونی خودمان در رابطه با صدا وسیما برگردیم که برادران زحمت میکشند که آنجا را درست بکنند ولی ما بعض وقتها نقصهائی هم احتمالاً ممکن است در این زمینه ببینیم بخاطر همین کمبود هنرمند کمبود افراد خلاق در این زمینه . کاملاً احساس خواهیم کرد که کار عظیمی در این زمینه باید صورت بگیرد و وزارت ارشاد متصدی این کار است و نکته آخر اینکه طبیعتاً وزارت ارشاد بخاطر ماهیت کارش با روحانیت، این نهاد عظیم، این نهاد تعیینکننده، این نهاد رهبر در جامعه سرو کار دارد و طبیعتاً فردی و برادری متصدی این کار باید بشود که بتواند این نهاد را بشناسد و بهترین رابطه را با این نهاد برقرار بکند و برادرمان خاتمی تمام این مشخصات را دارند به همین دلیل من فکر میکنم که برادران با رأی دادن به این سه نفر برادران کمک بسزائی برای کار آمد شدن دولت خدمتگزار ملت بزرگ ایران خواهندکرد. والسلامعلیکمورحمهالله.
رئیس ـ متشکر، همان طوری که آئیننامه جدید را ملاحظه فرمودهاید 10 نفر فقط میتوانند صحبت کنند 0/5 نفر مخالف و 5 نفر هم به عنوان موافق و درنصف کابینه اگر وزراء باشند(یک نفر یا چند نفر) حق صحبت هر نفر یک ربع ساعت است. بنا براین به ترتیب اسمنویسی آقایان را به صحبت دعوت میکنیم. مخالف اول را دعوت کنید.
منشی ـ آقای عباس عباسی مخالف.
رئیس ـ آقای عباسی بفرمائید.
عباس عباسی ـ بسماللهالرحمنالرحیم .«شهدالهه انه لا اله الا هو و الملائکه والوالعزم قائما بالقسط» با سلام و درود فراوان به پیشگاه رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام امت و رزمندگان پر توان جمهوری اسلامی ایران. من در رابطه با وزرائی که برای وزارتخانههای 3 گانه معرفی شدهاند فقط در رابطه با وزارت ارشاد عرایضی را تقدیم میدارم.
موضوع، وزارت ارشاد اسلامی است و نه وزارت اطلاعات و جهانگردی سابق و یا متداول فعلی در کشورهای دیگر. بالطبع از دو خاصیت بهرهمند است یکی جنبه ارشادی آن و دیگری اسلامی آن و چنین وزارتخانهای دارای اهمیت خاصی در جامعه ما و در دنیا هست. وزارت ارشاد اسلامی همان طوری که جناب آقای نخست وزیر محترم فرمودند از چند روز بعد و چند جهت باید فعالیت کند. یکی از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی. ومن اضافه میکنم بعد اجتماعی و حتی نظایم. چون وزارت ارشاد اسلامی است قطعاً با سای اینگونه وزارتخانهها که منهای اسلاماند و یا دارای اسلام التقاطی و یا انحرافی هستند که در کشورهای دیگر جهان وجود دارد. وزیر مربوطه به این وزارتخانه باید دارای شرط باشد، باید اسلام را در سطح بالائی شناخته باشد و بسیار عالی از نظر اسلامی باشد، باید اسلام را در سطح بالائی شناخته باشد و بسیار عالی از نظر اسلامی باشد، باید اسلام را در سطح بالائی شناخته باشد و مطالعه کرده باشد، هم از نظر سیاسی ـ اقتصادی و دیگر جهات و هم از نظر برخورد با جهان امروز. در جهان امروز ما با 3 نوع وزارتخانهای به این اسم تقریباً برخورد داریم.
1 ـ وزارتخانههای اصلاً الحادی که هیچ ارتباطی با خدا نکرد و منکر خدا هستند، مثل بلوک کمونیستی.
2ـ وزارتخانههائی که در کشورهائی هستند که خود را منکر خدا نمیدانند اما باز سیاست دولتشان و نظامشان مبتنی به مکتب و دین نیست مثل بلوک غرب و وابسته به آنها که جدائی دین از سیاست را علم کردهاند.
3 ـ دولتهائی که خود را مسلمان میدانند و پیرو اسلام هم میداند اما اسلام آلسعود. دو مورد اول و دوم آنچنان مهم نیست وضع روشن است از دین جدا است از خدا یا جدا است بطور کلی و یا در عمل جدا است اما آنچه را که برای ما اهمیت دارد یک وزیر ارشاد جمهوری اسلامی باید در سطح بسیار عالی از مطالعات اسلامی باشد در برخورد با دولتهای امروز در کشورهای اسلامی. شما ببینید در کشور حجاز(کشور عربستان سعودی نیست بلکه کشور حجاز است و سرزمینمان اسلام است ربطی به آلسعود هم ندارد) در این رابطه سرزمین چه جور مفتیهائی وجود دارند که در واقع مجانی هم هستند (مفتی به معنی واقع) که جشن تولد ملک خالد و ملک فهد را شرک نمیداند اما جشن
تولد پیامبر اسلام را شرک میداند! کنفرانس فاس را (عدهای از نمایندگان ـ این چه ربطی به موضوع دارد؟) آنجا آن همه شرارت برپا میکنند، ظالمانه نمیداند ولی شمار مر گ برآمریکا را خلاف اسلام میداند. یک فردی که میخواهد در این وزارتخانه باشد باید ابعاد اسلام را با ظرافت کامل درک کرده باشد. من بطور خلاصه عرض میکنم. موضوع دیگر اینکه طرف در سمت قبلی و پستهای قبلی کارآئی کامل خود را نشان داده باشد و موضوع سوم اینکه قدرت تصمیمگیری قاطع در طرف باشد. در وزارت ارشاد اسلامی امروز ما طبعاً همه جور افراد وجود دارد. افراد واقعاً شیطان و افراد بسیار پاک. افرادی که خدای نخواسته دارای افکارناجور و افکاری که اسلامی هستند. باید فردی باشد که با تسلط بر ظرافت های اسلام بتواند افکار خلاف اسلام را یا اصلاح بکند و یا کنار بگذارد، با یک تصمیمگیری قاطع، با یک موضعگیری بسیار روشن. من با ارادت شخصی که نسبت به برادرمان جناب آقای خاتمی دارم و قلباً هم خدمتشان ارادت دارم هیچیک از این 3 شرط را در ایشان من نتوانستم ببینم. با تمام پاکی که دارند با تمام خلوصی که دارند اما من ایشان را در آن سطحی از مطالعات اسلامی نمیدانم(ممکن است من اشتباه بکنم) که بتواند برابرآن مغزهای شیطانی که در کشورهای اسلامی هستند و در خدمت اجانباند با مدارک بسیار زنده اسلامی مقبله بکند. ممکن است بتواند اما برای من ثابت نشده. باید با این مفتیها بتواند درست جلسات زیبا تشکیل بدهد و آنها را به موضع انفعالی بکشد و نتیجتاً بتواند درست جلسات زیبا تشکیل بدهد و آنها را به موضع انفعالی بکشد و نتیجتاً به موضع قبول و پذیرش و یا حداقل افکار عمومی را حاکم بکند و آنها را محکوم افکار عمومی قرار بدهد. وزارت اطلاعات و جهانگردی امروزی که با آن همه شیطنت و با آن همه خباثتی که در دنیای خارج از اسلام و در خیلی از کشورهای اسلامی وجو دراد یک انسان بسیار کارآمدی میباید باشد و آقایان دیگری و بزرگوارن دیگری در این کشور هستند که به مراتب دارای اینگونه فصلها و برتر از این فصلها هستند و من چون وقتم کم است و اگر بخواهد وقتم را به مخالفین بعدی میدهم. با توجه به اینها من خودم رأی مخالف میدهم اما نسبت به دو برادر دیگرمان من خودم موافق هستم و رأی موافق خواهم داد.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
رئیس ـ متشکر، موافق اول.
منشی ـ آقای خلخالی بفرمائید.
خلخالی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام و درود فراوان به رزمندگان اسلام که این روزها میخواهند آخرین رمق صدامیان صهیونیست را بشکنند و افتخار بزرگی برای اسلام در منطقه کسب کنند و درود بی پایان به ساحت مقدس امام است.
در این زمینه عرض میکنم که 3 نفر از وزراء را نخست وزیر به مجلس معرفی کرده یکی از آنها جناب آقای دکتر اژهای است که ایشان فرمودند مدتی در آلمان در انجمنهای اسلامی بوده و بعد هم برای ادامه تحصیل رفته در اطریش و حتی دکترای خودش را مثل اینکه در اطریش گرفته. آن اطلاعاتی که به ما رسیده ایشان چه در آلمان و چه در اطریش آدم منظمی بوده و با انجمنهای اسلامی همکاری داشته منتها بعضیها گفتند که در تصمیمگیری ضعیف بوده، یعنی قاطع نبوده است ولی بعد از انقلاب آنهائی که شاهد و در جریان هستند میگویند در اصفهان در قسمت فرهنگی و مربوط به نهادها قدمهای استواری را در بر داشته آدم به درد خوری بوده و قاطعیت خودش را نشان داده آن موقع قبل از انقلاب کارشکنیهای زیادی بود ولی حالا آن کارشکنیها وجود ندارد و امیدواریم که ایشان در رأس وزارت بهزیستی به مناسبت دکترائی هم که دارند مفید باشد نابسامانیها، شکایت ها را برطرف بکند و ما اهلیت این معنا را در وجود ایشان میبینیم و ارگانهای دیگر هم انشاءالله با ایشان همکاری میکنند.
اما درباره برادرمان آقای رفیق دوست این معنا را عرض کنم که ایشان مدتی برای خاطر فعالیتهای سیاسی و نظامی که داشت با آقای سید علی اندرزگو که بنام شیخ عباس معروف بود همکاری میکردند و در یاین رابطه از مدرسه و از دبیرستان اخراج شدند شبانه درس خواندن و بعد از انقلاب دستگاه دستگیر شدند و در اوین بازداشت بودند و در آنجا در خدمت حضرت آیت الله آقای منتظری که درس اسفار می گفت گوش می کرده و بعد هم ایشان فرموده بودند که مثل اینکه می فهمد مطالب اسفار را(خنده نمایندگان)یعینیآدمی است که از نظر علمیت هم در یک سطح بالائی است. ولی از نظر عمل در دبیرستان علوی شماره 1 از همان روزهای اول انقلاب ما با ایشان آشنا شدیم، قسمت تدارکات را به عهده داشت. اسلحه و مهمات را از اطراف می آورند در پیش ایشان می گذاشتند ایشان ضبط میکرد و به افرادی که صالح بودند میداد یعنی بنیانگذاری کمیته مرکزی را در شهر تهران ایشان عهدهدار بودند و در اشغال لانه جاسوسی یکی از افراد فعال بودند که افرادی را در این لانه جاسوسی نداشته بودند که بوسیله سنگ اندازیها، آنها را از اخراج کردند تا اینکه آن جریانات بعدی اتفاق افتاد و چه و چه وچه و حتی سعادتی را هم در آنجا دستگیر کردند. ایشان رل مهمی را چه در زمینه مبارزه در کردستان و در گنبد بعهده داشتند. یک جوان صمیمی و فداکار برای انقلاب است و من«اشهدبالله» یک کلام این طرف و آن طرف طبق عقیده خودم نمیخواهم بگویم و در تدارکات سپاه پاسداران در طول این 3 سال خدمت کرده و به خارج از کشور رفته، اسلحه خریده، چیزهائی که لازم برای سپاه بوده همه اینها را به خوبی تهیه کرده و ما وقتی که شنیدیم که ایشان را میخواهند به عنوان وزیر سپاه به مجلس معرفی کنند خیلی خوشحال شدیم چون کسی است که درد انقلابی دارد و فکر انقلابی دارد وحرکت انقلابی از ایشان ما دیدیم روی این جهت ما در وجود ایشان در این کاری که میگذراند صلاحیت و قابلیت را میبینم البته نواقصی را همه دارند، همه کس دارد و امیدواریم که انشاءالله نواقص هم در کار نبوده باشد.
اما راجع به جناب آقای خاتمی«فمناسلمفاولئکتحروارشدا.»«قلانیلااسلکلکمضراولارشدا» این دو آیه برای خاطر اینکه رهنمون عرایض ما بشود، افرادی که مسلمان میشوند و اسلام میآورند همیشه تلاش میکنند که خودشان آدمهای رشیدی باشند تا بتوانند ارشاد کنند اگر خودشان صلاحیت این معنا را نداشته باشند نمیتوانند.«آن کس و آن چیزی که آنها یافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش.»
و آنچه که مسلم است یک نفر در راس وزارت ارشاد جنبه ارائه طریق دارد. برای کسی نه منفعت را منگنه و دیکته میکند و نه ضرر را. ارشاد می کند. اما درباره موضوع، جناب آقای خاتمی را ما از قدیم در حوزه علمیه میشناختیم ایشان در مبارزه وارد بودند با امر پدر بزرگوارشان آیتاللهخاتمی امام جمعه یزد و نماینده امام که فعلاًدر یزد انجام وظیفه می کنند و یا آقازاده آقای صدوقی با امر آیتاللهشهیدصدوقی که اینها ماموریت پیدا کردند به دیدن تبعیدیها من جمله در انارک بیایند.، در آن منطقه کویری و ما از دیدن اینها خیلی خوشحال شدیم و قبلاً هم اینها را میشناختیم ما از آن موقع دیدیم که اینها فکر انقلابی دارند و همیشه هم در این انقلاب قدم برداشتهاند. مدتی در آلمان بودند و آنجا منشاء خیرات بودند. ارشاد می کردند. اسلام را میخواستند برای ایرانی ها و آلمانیها معرفی کنند و حالا هم به اندازه کافی اطلاعات را از اسلام از ارائه طریق اسلامی، از ارشاد اسلامی دارند و می توانند رهنمون بشوند و ارائه طریق بکنند و امیدواریم که نواقص، نارسائیها و زشتیها که سابقاً اتفاق افتاده در وزارت ارشاد انشاءالله ایشان همه آن مسائل را حل کنند و پاک کنند و ما صلاحیت را در ایشان میدانیم، البته این معنا را هم متوجه هستیم که وزارت ارشاد یک پست خیلی مهمی است که من عرض کردم یک نفر را باید دولت معرفی کند که همه وزراء بلکه مردم در پشت سر او نماز بخوانند. او را عادل بدانند نیم خواهیم بگوئیم که ایشان هیچ نقصی ندارند بعضی از رفقا میگویند که آقای خاتمی از روحیه محافظهکاری یک قدری برخوردار است محافظه کار است. من میخواهم این معنا را بگویم که شاید این معنا توام باشد با دقت ایشان در مسائل، که میخواهند مسائل را بررسی کنند البته وقتی که بر وفق مراد بنده نباشد میگویم ایشان محافظه کار است. قاطعیت را در ایشان ما میبینیم و کارهای مفیدی را انجام دادهاند و امیدواریم که انشاءالله در خط امام. در خط اسلام اصیل ایشان با تشریک مساعی اولیای امور و افراد ذیصلاحی که در وزارت ارشاد هستند و تا بحال از وجود آنها استفاده نشده است استفاده کنند، برای ارگان ها، برای انجمنهای اسلامی برای سایر وزارتخانهها خطی بدهند که خط اسلامی بوده باشد و در تبلیغات خارج توام با همکاری وزارت امور خارجه کارها را پیش ببرند. این دفترها و این خانههای فرهنگی که از ایران، در پاکستان، در هندوستان در کشورهای اسلامی در اروپا در آمریکا وجود دارد از وجود این دفترها بنفع شایانی استفاده بشود و اختصاص هم ندهند به اینکه ایران را فقط کشور گل و بلبل و کشور حافظ معرفی بکنند. بلی، کشور حافظ بودن خیلی خوب است و ما همیشه
میخواهیم در صلح باشیم ولی آنها نمیگذارند ما این معنا را توقع داریم، از وجود آقای خاتمی میبینیم. صلاحیت این معنا را دارند به خارج هم رفتهاند، در کنفرانسها شرکت کردهاند به مسائل بینالمللی کم و بیش آشنائی دارند، با قاطعیت مسائل را حل کنند و امیدواریم که پیروز هم بشوند البته وقتی که در رأس یک وزارتخانهای قرار گرفتند. گوش شنوا داشته باشند. هر کسی جلو انتقاد را اگر بخواهد آن کس و آن جامعه به دیکتاتوری کشیده میشود نمیشود زبان مردم را بست باید به مردم جواب داد به«الینعریکه» بودن خضوع کردن، تواضع نمودن آقای خاتمی رل مهمی در وزارت ارشاد داشته باشند، عصبانی هم نشوند، برخودشان هم مسلط بشوند. ما این مسائل را در وجود ایشان و در خانواده ایشان سراغ داریم و این انتخاب را به فال نیک می گیریم که وزارت ارشاد ما تا بحال رکورد داشته، حالت انفعالی داشته، کاری را که آنطور باید و شاید نتوانسته انجام بدهد یعنی از نظر برداشت کار نمراتش تقریباً خیلی پائین بوده است. امید است که ایشان با تغییر و تحولی که ایجاد میکنند این وزارتخانه ها را الگو قرار بدهند و سایر وزارتخانهها را با نوشتهها و بیانیههایشان ارشاد کنند در وزارت ارشاد سابق که اطلاعات و جهانگردی بود عدهای بی بند و بار بودند، عدهای مطرب بودند، عدهای رقاص بودند آن دستگاه اینها را به لجن کشیده بوده است و من شاید بتوانم این مسأله را بگویم که اگر یک قدرت فوقالعاده و گذشتی هم داشته باشیم از وجود همین افراد که با روحیه ظریف توأم هستند میتوانیم استفاده کنیم. البته در دام شیطانی هم نباید بیفتیم آنهائی که قابل انعطاف هستند، آنهائی که با جمهوری اسلامی ایران سازگاری نشان میدهند بر فرض هم یک وقتی چه کاره و چه کاره بوده است و یک آدمی نباشد که مفسدفیالارض بوده باشد، آدمی باشد که ما میبینیم از وجود او، از قلم او، از شعر او، از مقاله او و از روش او واز حماسه سرائی او...
رئیس ـ وقتتان تمام شده است.
خلخالی ـ استفاده کنند و خدای تبارک و تعالی به ایشان و به آقای نخستوزیر که ایشان را صالح برای این کار میدانند توفیق بدهد والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
رئیس ـ متشکر، مخالف بعدب آقای زرهانی بفرمائید.
زرهانی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، رباشرحلیصدریویسرلیامریواحللعقدهمنلسانییفقهواقولی با سلام به پیشگاه اما امت و تشکر از رزمندگان عزیز اسلام و با آرزوی موفقیت برای دولت برادر مهندس موسوی در حل مشکلات مختلف و همه جانبه کشور با ذکر مقدمه کوتاهی، دلائل مخالفتم را به سمع مجلس میرسانم. من برای مخالفتم دو انگیزه دارم. انگیزه اول این است که دولت حاضر برای اینکه بتواند مشکلات را حل بکند و در این برهه پراضطراب بتواند مشکلات را با موفقیت پشت سر بگذارد نیاز به حداکثر اعتماد مجلس و سایر صاحبنظران دارد. لذا در عضوگیری و در هر ترمیم کابینه، بایستی این مسأله را بعنوان اصلیترین محور مدنظر داشته باشند زیرا بنظر میرسد خطی وجو دارد که دوست دارد ولو اینکه در لباس موافق دولت را در حالت ضعف و در معرض انتقادات نگهداری و حفظ بکند تا در دراز مدت به دامنه مشکلات افزوده بشود و خدای نکرده زمینههای مسائل غیر منتظره بعدی فراهم بشود. لذا دولت بایستی روی مساله اعتماد دراین شرایط نهایت حساسیت و دقت نظر را داشته باشد و افرادی را که میپذیرد در نظر داشته باشد که از بالاترین درجه اعتماد مجلس و سایر رزمندگان برخوردار باشند. نکته دوم قوی بودن و با درایت بودن و مدیر و مدبر بودن وزراء است، با یک کابینه ضعیف و یا متمایل به ضعیف نمیشود به این همه مشکلات و این همه نابسامانیها و نارسائیها که عمده ناشی از مسائل طبیعی انقلاب و جنگ و دسیسههای ابرقدرتهاست برخورد نمود و در اصل انگیزه دوم مخالفت من با این سه برادر بزرگوار که البته در اصل با دوتای از آنها همین است که آن قدرت و توان کافی را برای رویاروئی با مشکلات موجود در آنها نمیبینم و فکر میکنم اضافه شدن اینها به مجموعه کابینه از یک درجه این کابینه را بیرون نمیکشاند و از این وضع موجود به یک وضع مطلوب یا قریب به وضع مطلوب نزدیک بکند یعنی در کیفیت کابینه از نظر توان اجرایی اثر چندانی ندارد. لذا دولت محترم در هر ترمیم و در هر گونه عضوگیری باید علاوه بر ضریب اعتماد متوجه ضریب قدرت و توان اجرایی و مدیریت و کارآیی اعضای جدید باشد. زیرا با زمان خط مرموز مایل است که علاوه بر غیر قابل اعتماد بودن دولت در مقابل مجلس مایل است که خطی از ضعفها و نارسایی و ناتوانی را در دولت و با موافقتهای موضعی و مقطعی حفظ بکند تا زمانی که واقعاً بتواند شرایط نامناسبی به کمک خارجیها و به کمک منافقین و به کمک ضدانقلابها فراهم بشود دولت را در یک تنگنا و در یک بن بست ببیند و مشاهده بکند و شاید هم زیرکانه به آن بخندد. لذا من از این نقطه نظر با وزارت این برادرها مخالفت دارم و معتقدم که بایستی افرادی که انتخاب میشوند پیش از این مورد اعتماد باشند و پیش از اینها قدرت و توان اجرایی داشته باشند که البته درباره صلاحیت و معنویت و اسلامیت این سه برادر من کوچکترین تردیدی ندارم و آنها در یک حد خوب از نظر اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اعتقادی میبینم ولی شرایط سیاسی و اجتماعی طوری است که کابینه مهندس موسوی به عناصر قوی تر و کارآمدتری از این برادرها نیاز دارد. اما درباره وزیر سپاه، آقای رفیق دوست را من از دور میشناسم و تا آنجائی که من پی بردهام ایشان یک عنصر قوی تدارکاتی هستند و در آن روزهایی که ما نمایندگان استان در منطقه بودیم گاهی اوقات نفسمان بند میآمد تا چند قبضه آرـپی ـ جی یا خمپاره 60 که از نظر برخوردهای نظامی اهمیت چندانی ندارند بدست بیاوریم و ما در جریان بودیم که ایشان با تلاشها و پیگیریهای مستمر خودشان در خارج کشور سعی و تلاش میکردند که نیاز جبههها را در حد توان تأمین بکنند و حتی خودم یک بار بر اساس ضرورتی نامهای که برای ایشان نوشتم تقدیر و تشکر هم از خدماتشان کردم و حالا هم تقدیر و تشکر میکنم. اما دو انتقاد و دو اشکالی که به ایشان وارد است و من از افراد با صلاحیتی شنیدهام یکی این است که ایشان نظم و مدیریت و توان اجرایی و قدرت گردانندگی ندارد و نمیتواند با اضافه شدن به مجموعه فعلی دولت کارآیی دولت را بالا ببرد و حتی با وجود ایشان کارآئی هم چه بسا در بعضی از زمینهها افت داشته باشد. اشکال دومی که من باز به ایشان وارد میدانم و افراد با صلاحیتی این اشکال را تأیید کردهاند ریخت و پاشهایی است که در خریدهای خارج از کشور داشتهاند و مبالغی به ضرر جمهوری اسلامی از دست دادهاند و افرادی که در ارتباط با ایشان در این خریدها شرکت داشته اند بعضا افراد نایاب و مورد عدم اعتماد سپاه و مسئوولان کشور بودهاند طبیعی است که با چنین روشهائی وارد دولت شدن و کنار آمدن و یا بکارگرفتن عناصر ناتوان ممکن است در دراز مدت و حتی در کوتاه مدت آسیبهائی به دولت وارد بکند که من بعد دولت بایستی اینجا بیاید و با مشکل مواجه بشود و باز یک ناراحتیهایی بر ناراحتیهای گذشته افزوده بشود لذا با توجه و با عنایت به این دو مقوله من به ایشان رأی نخواهم داد. اما درباره وزارت ارشاد اسلامی، قبلاً عرض بکنم که اگر برادر ارجمند ما آقای دکتر خاتمی برای وزارت آموزش و پرورش و یا وزارت امور خارجه معرفی میشد من با طیب خاطر به ایشان رأی میدادم و لکن وزارت ارشاد اسلامی همان طور که جناب آقای مهندس موسوی اشاره فرمودند در رابطه با سه محور کار میکند یکی مقابله با امپریالیزم خبری و سیل تبلیغات مسموم ابرقدرتها و سایر دشمنان اسلام در منطقه، دوم حمایت از هنرمندان و گسترش هنر و فرهنگ اصیل اسلامی، سوم همگانی با روحانیت متعهد اسلام به منظور سر وسامان دادن به امور تبلیغات و استمرار و تعمیق انقلاب فرهنگی در کشور، وزارت اطلاعات و جهانگردی و فرهنگ و هنری که سابقاً به وجود آمده بودند مبنای پیدایش آنها یک حرکت استعماری در جهت نفی اصالتهایی که در جامعه بوده است دقیقاً آنها هم بر اساس همین محورها یک حرکتی را بر خلاف ارزشهای اسلامی و بر خلاف این سه محور داشتهاند و تا حدود زیادی موفق بوده اند بطوری که میبینیم در سالهای 50تا 57 هنر به آلودهترین شکل و مبتذلترین نوع خودش مطرح می شود و زمینهای برای انحطاط هزاران هزار جوان دختر و پسر در جامعه میشود یکی از کانالهایی که آن جشن فرهنگ شیراز بوجود آورد، آن مسایلی که در خانه های ایران اتفاق میافتاد در خارج از کشور و آن هیأتها را از خارج دعوت میکرد همین اطلاعات و جهانگردی و فرهنگ و هنر بودهاند. متأسفانه همه وزرایی که در این رابطه تا کنون کار کردهاند عرضه و لیاقت و توان کافی را برای دگرگونی این وضع نداشتهاند و عمل کرد آنها مایه روسیاهی و سرافکندگی ما مسئوولان بوده است و ما چه در دولت موقت و چه در دولت موخر ندیدیم کسی را که برود آنجا و وزیر ارشاد اسلامی بشود که بتواند جلو این منافذ فساد را بگیرد و در این حفرههای آلودگی خاک بریزد و یک بنای صحیحی را برای گسترش فرهنگ اسلامی بوجود بیاورد و علاوه بر
اینها یک وزیر با قدرتی مثل آقای معادیخواه هم در معرض آلودگی قرار میگیرد و از گردونه سیاست و حرکت در مدار کارهای اجرایی خارج میشود. لذا من در وزارت ارشاد اسلامی خطر میبینم. آن بافت ها و تشکیلات و آن شبکههایی که وجود داشتهاند اینها دقیقاً سرکوب نشدهاند و این مار زخمی شده و جان دارد و یک بار به صورت خیلی خوش خط وخالی از فیلم دوزخیها، برزخیها با کمک یک عده سرمایهدار و یک عده آدم وابسته سربلند میکند و آن چنان نیش مسمومی به انقلاب میزند که ما در مدتهای متمادی نمیتوانستم جبران بکنیم. لذا من معتقدم که وزارت ارشاد با آن مسئوولیت عظیمی که دارد و با رعایت آن خرابکاری ها و آثار شومی که بجا گذاشته شده و با رعایت مسئوولیتهائی که در سطح بین المللی و در سطح داخلی باز بعهدهاش هست لازم است که فردی در رآس آن قرار بگیرد که مجلس حداکثر اعتماد را به او داشته باشند. یعنی یک استخوان، پیر حوزه دیده مسلط پرتوانی میخواهد که بتواند در درجه اول تو ذهنی به وضع موجود بزند و وضع موجود را سرکوب بکند و وقتی که وضع موجود را خرابکرد با تعصب و با دقت و با نهایت درایت شروع به بنا کردن بنایی بکند که بشود روی آن یک وزارت ارشاد اسلامی درست کرد که بتواند سنویات دولت و قانون اساسی را جامه عمل بپوشاند و الا اگر قرار باشد با همین وزارتخانه آنچنان برخورد بشود که وضع موجود حفظ بشود و آن شبکهها و آن باندهایی که وجود دارند و در لباس هنر مبتذل دارند تیشه به ریشه اسلام میزنند و میخواهند با کمک واقعا ایادی امپریالیزم سلب اعتماد از آن انسانهای دلسوخته و نماز شب خوانی که این مملکت را اداره میکنند بهوجود بیاورند اگر کسی بخواهد که آن وضع موجود را حفظ بکند و یا لااقل با ان یک برخورد بنیانی نکند و آن را زیر و رو نکند در دراز مدت آن خطرهائی که به آن اشاره شد ممکن است دوباره زنده بشوند و خدای ناکرده عناصر صادق و مطمئنی مثل دکتر خاتمی را هم ضربه وارد بکنند و خدای ناکرده این ضربه به ایشان ختم نشود و در سطح مجلس و در سطح مسئوولین مملکت تعمیم پیدا کند. لذا من با خیلی از برادرها صحبت کردهام اعتقاد برادرها این است که کسی باید به آنجا برود که یک استخوان باشد و توان داشته باشد و متعصب باشد و کارآمد باشد هیچ گونه روحیه سازشی با وضع موجود درش نباشد. اما درباره وزیر محترم بهزیستی من ایشان را نمیشناسم فقط در همین حدود که تحقیق کردم. شنیدم که ایشان فرد کارآمدی است و با درایت هم هست منتها وضع موجود کابینه را به طرف قوت نمیتواند سوق بدهد و چیزی است در حد برخی دیگر از وزراء و نمیتواند پاسخگوی شرایط اضطراری جامعه باشد من بیش از این وقت مجلس را نمیگیریم.و امیدوارم که مجلس با رأی خودش حقانیت مسایل را روشن بکند.والسلام.
رئیس ـ موافق بعدی آقای بشارتی بفرمایید.
بشارتی ـ السلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
بسماللهالرحمنالرحیم الحمداللهربالعالمین، الحمدللهالذی یومنالخائفینوینجیالصالحین و یرفعالمستضعفین. و یضع المستکبرین ویهلکملوکاویستخلفآخرین. والحمدالله قاصمالجبارین. مبیر الظالمینمدرکالهاربیننکالالظالمین صریخالمستصرخینموضعحاجاتالطالبینمعتمدالمؤمنین ـ با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ادام الله عزه(نمایندگان سه بار صلوات فرستادند) و یا سلام و درود و تحیت به ارواح شهدای انقلاب اسلامی و شهدای جبهه های خون گرفته میهن اسلامی مان و سلام و درود به همه رزمندگان و پویندگان راه حق ولاتقف مالیس لکبه علم آن السمیع والبصروالفوادکل اولئک کانعنه مسئوولا بعد از سخنان جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم و سخنان اولین موافق برادر عزیزمان جناب آقای خلخالی من در این فرصت کوتاه بخشهایی که بر زبان این دو عزیز نیامد عرض میکنم. سه سال و نیم بلکه بیشتر از انقلاب اسلامی ما میگذرد و در این مدت یکی از هنرهای بارز و چشمگیر انقلاب بر ملا کردن دستهای کسانی بود که به ناحق در انقلاب وارد شده بودند و خودشان را بالا کشیده بودند و بر عکس یکی از دیگر هنرهای این انقلاب بالاکشیدن افرادی بود که مستضعف بود و هیچ محلی از اعراب در شرایط گذشته نداشتند. انقلاب ما این ویژگی را دارد و انقلاب دیگر اگر هم داشته باشند این قدر تعمق ندارد. اگر این همه، دسیسه و تخریبهایی که امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا علیه انقلاب ما بوجود آورد بخشی از این را روی آزادترین و قویترین کشورها پیاده کرده بود امروز در صحنه جهانی این کشورها با همه قدرت ها و نیروهایشان مفهوم نداشتند و وجود خارجی پیدا نمیکردند. چه انگیزه ای باعث شد که این همه توطئهها نقش بر آب بشود و این دسیسهها خنثی بشود. قطعاً رهبریهای پیامبرگونه امام بزرگوار و حضور فعال و همیشگی مردم در صحنه و وجود و فعالیت نهادهای جوشیده از انقلاب که در رأس همه آنها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میتوانیم نام ببریم. من سپاه را از یک بعد دیگری در اینجا مطرح میکنم چرا که خودم یک سپاهی هستم و از اولین روزهای تشکیل سپاه بودهام. امروز اگر بخواهیم از سپاه بگوئیم حماسههای شکوهمند حصر آبادان، باز پس گرفتن تاریخی خرمشهر و شکوه پرصلابت فتح بستان چیزهایی است که از نظر نظامی بسیار بسیار ارزنده و بالا است و حتی شکست حصر آبادان و فتح بستان را صاحب نظران نظامی از نظر نظامی بالاتر از شکست فرانسه در دین بین فوو فتح خط بارلو بوسیله ارتش مصر در 1973 و حتی نبرد العلمین میدانند. اینها را چه کسی خلق کرد و بوجود آورد، همین برادران گمنام سپاهی ما که در کنار ارتش سلحشور و دلاور ما بودند خلق کردند اینهایی که هیچ ادعایی نداشتید. وقتی که امام بزرگوار میفرمایند با آن تأییدات پیاپی و همیشگیشان که اگر سپاه نبود کشور هم نبود و ای کاش من هم یک پاسدار و من دست و بازوی این رزمندگان را میبوسم وقتی امام از سپاه نقل میکنند از یک سپاهی نقل نمیکنند، سپاه یک مجموعه است. به میزان اینکه سپاه در انقلاب ما وبعد از انقلاب ما و در خنثی کردن توطئههای دشمنان شرقی و غربی نقش داشتند، سپاه را یکایک برادران و اعضایی که در سپاه را بوجود آوردند. اگر شهدای عزیز و بزرگوار ما که خونشان برای باروری درخت انقلاب رد جبهههای مختلف و در گوشه و کنار این کشور به پای نهال به بازنشسته انقلاب ما ریختند یک سپاهی نبود بلکه مجموعه سپاه بود و به از او به میزانی که افراد سپاهی کار و فعالیت کردند این حماسهها ایجاد شد. اگر ما از سپاه نام میبریم عملیات سپاه، اطلاعات سپاه، تدارکات سپاه، روابط عمومی سپاه و دیگر بخشهای سپاه مطرح است. یکی از بخشها و واحدهای سپاه تدارکات بود که بحق در این جنگ و در توطئههای مختلفی که در خوزستان، بلوچستان، کردستان و گنبد ایجاد شد خود ما از نزدیک شاهد تبلور این فعالیتها در صحنهها بودیم و مشاهده، کردیم که چگونه همه نقشهها را همین فعالیتها و همین کوششها و کارها خنثی کرد وقتی که برادر عزیزمان جناب آقای محسن رفیق دوست بعنوان وزیر سپاه معرفی شد برادران عزیز سپاهی خوشحال و خوشوقت شدند از چند جهت، چرا که یکی از اولین افرادی هستند که سپاه را بوجود آوردند و سپاه را میشناسند، از دردها، رنج ها، بدبختیها، بیچارگیها، نارساییها، ضعفها و کارها، فعالیتها و نقاط مثبت و ضعف سپاه اطلاع داشتند. زمانی که در سپاه بودیم. گفت:
بودم آن روز من از طایفه درد کشان
که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان
نه حقوقی بود، نه امکاناتی بود، نه اسلحهای همبود. اگر اسلحه هم به ما میفروختند هر یک قبصه 3 را چهار هزار و هشتصد تومان پول می گرفتند، تضعیف میکردند، اصلا می گفتند سپاه چیست و در هیچ یک از کشورها سپاه نیست بنابراین ما نمیتوانیم چنین ارگانی را بپذیریم. اما گذشت زمان نشان داد که اشتباه می کردند و امروز نه تنها در کشور ما و در منطقه نام پرآوازه سپاه زبان زد عام و خاص است که حتی امپریالیست ها از آن به شدت میترسند و مایکس مانسفیلد در سنای آمریکا رسما اعلام میکند که امام یک گاردی دارد که هر گونه حرکتی را سرکوب میکند و آن هم سپاه پاسداران است. من زندگی برادرمان را سه قسمت میکنم، این که عرض میکنم مسموعات و روایت نیست بلکه درایت و محسوسات است. زمانی که در زندان بود. آن زمانی که منافقین خلق در اوج قدرت و اعتبار پرستیژشان بودند و در زندان حاکم مطلق العنان بودند. آن زمان اگر کسی میتوانست با منافقین در بیفتد و آنها را رد کند و استراتژی و تاکتیکشان را نفی کند. هنر و قدرت بود که«لایستویمنانفقمنقبلالفتحو قاتلاولئکاعظمدرجهمنالذینانفقوامنبعدوقاتلوا» و فعالیتهای برادر ما و موضعگیری بسیار بسیار بجای برادر عزیزمان در زندان همه برادرانی که آنجا بودند می دانند و اطلاع دارند. بعد در قسمت دوم بعنوان یک سپاهی صحبت می کنم. همان طوری که اطلاع دارید در اولین شورا خود ما مسئوول اطلاعات و تحقیقات سپاه بودیم و در کنار ایشان بودیم. آن زمانی که هیچ چیزی نبود با همان دست خالی و با اینکه هیچ کس سپاه را قبول نداشت و نمیشناخت این سپاه با همه توطئهها و کارشکنیها بوجود آمد و حتی چند بار
که حقوق ما تعطیل شده بود و در معیت فرماندهی وقت سپاه خدمت امام بزرگوار به قم رفتیم، امام فرمودند دستور میدهم که حقوقتان را بدهند، یعنی حتی حقوق کمی هم که برادران سپاه می گرفتند تامین نمی شد و چند بار ایشان رفتند و مبالغ چشمگیر و نجومی قرض کردندو برای راه انداختن کار سپاه و تشکیل دفاتر سپاه در شهرستانها و در مراکز استانها اقدام کردند و کار راه افتاد. قسمت سوم، عنوان کاربرد از مجلس شورای اسلامی صحبت میکنم. از روزی که ما آمدیم و حتی برادر عزیزمان جناب آقای یار محمدی که قبلا کارپرداز بودند رابطه دوستانه و صمیمانه و فعالی که بین کارپردازی مجلس و سپاه پاسداران و شخص آقای رفیق دوست بود ایشان هم تأیید میکنند هر گونه امکاناتی که مجلس خواسته است در حد توانایی و امکانات تأمین کردهاند و از این جهت هیچگونه کمبودی نداشتهایم و بطور قطع انشاءالله من بعد هم تأمین خواهند کرد. امروز 63 هزار روستای این مملکت که در زمان گذشته از ابتداییترین وسایل زندگی محروم بودهاند و جنگ ناخواسته 150 میلیارد دلار خسارت برای دولت ببار آورده و ده شهر را ویران کرد، دو میلیون نفر آوراه جنگی، 5/1 میلیون نفر آواره افغانی و 150هزار نفر معاود عراقی و الان چهل و پنج، چهل و شش هزار نفر اسیر عراقی اینها مشکلاتی بوده که دولت توانسته تحمل کند و بخوبی و سرافراز از میان این مشکلات برآید. این دولتی که این مشکلات را دید و چشید و سرافراز بیرون آمد و ریزش را انتخاب میکند و طبعاً با همه مشکلات و دیدن نقاط شدت و ضعف، قوت و ضعف مبادرت به انتخاب و نصب افراد میکند و برادر عزیز و گرامیمان جناب آقای دکتر خاتمی که یکی از باهوشترین و فعالترین و فداکارترین افراد مجلس بودند و همه شما مستحضر هستید برای وزارت ارشاد انتخاب کردهاند گرچه نظر این حقیر فقیر سراپا تقصیر این است که وزارت ارشاد یکی از حساسترین و ظریفترین و پیچیده ترین وزارتخانههای کشور است. و طبعاً شخصی پیچیده و فعال لازم است که در رآس این وزارتخانه قرار بگیرد و من امیدوارم با شناختی که از این برادر بزرگوار دارم از عهده این مهم برآیند. برادران عزیز و خواهران گرامی ما برای اینکه بخواهیم وزیر فعال و فداکاری داشته باشیم که از عهده وزارتخانهها برآید باید تقویت بکنیم و اشکالات را بگوئیم. اشکالاتی که ناشی از انقلاب هست و محصول توطئههای امپریالیستها است غیرقابل انکار است. اشکالاتی غیر از اینها را با کمک یکدیگر میتوانیم بخوبی حل کنیم و وزیر را در انجام وظیفه خطیری که بعهدهاش گذاشته شده یاری کنیم. از برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای اژهای هم آن طوری که من چند روز پیش از برادران عزیز پرسیدم بسیار فعال هستند و در نقش هائی که قبلاً داشتند و بعهده ایشان گذاشته شده بوده بخوبی از عهده آن بر آمدند.دعا میکنیم و از خداوند بزرگ میخواهیم که پروردگار ترا بحق مقدسان درگاهت و خون مظلومانه اباعبداللهالحسین و اصحاب فداکارش که همه خدمتگزاران صدیق جمهوری اسلامی را در اجرای نقش حساس و ارزندهای که بعهدهشان گذاشته شده است موفق و مؤید و منصور بفرما. والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
منشی ـ آقای نواب مخالف.
نواب ـ سلامعلیکمورحمهالله بسماللهالرحمنالرحیم. همان طوری که برادران مستحضرند موافقین کلیاتی را مطرح کردند که هیچ کس منکر نیست، برادرمان آقای بشارت محور صحبتشان روی کل سپاه که اگر کسی منکر این مطلب بشود این مسلم در خط انحرافی قدم بر میدارد، صحبت در مورد برادرمان آقای رفیق دوست وآقای اژهای و آقای خاتمی است. مطالبی که ایشان فرمودند یا مطالبی که جناب آقای خلخالی فرمودند خوب این را هم ما اطلاع داریم. آیا اینها باعث میشود، یعنی مطالبی که آقای خلخالی فرمودند که بتوانیم به یک وزیر در دولت جمهوری اسلامی رأی بدهیم آیا میشود با این مطالب رأی بدهیم. این قضاوت با خود آقایان است البته من شخصاً نسبت به برادرمان آقای رفیق دوست و اژهای شناختی ندارم، صحبت من در برادرمان آقای خاتمی که بعنوان وزیر ارشاد معرفی شدهاند است و مخالفت من هم بخاطر ضعف مدیریتی بود که در روززنامه کثیرالانتشار کیهان وجود داشت وامام ایشان را بعنوان نماینده خودشان منصوب کرده بودند که خطوط انحرافی و مقالات انحرافی در این روزنامه درج نشود. ولی وقتی که ما ببینیم در تاریخ 28/1/61 مقالهای درج میشود...(دعائی ـ در آن تاریخ آقای دکتر خاتمی مسافرت بودند) من توضیح خواهم داد. آقا جان مجلس رئیس دارد. مقالهای منتشر میشود که آیا وقت آن نرسیده است که روحانیت هم تصفیه شود؟ بدنبال این مقاله هم روزنامه جمهوری اسلامی اعتراض کرد و هم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و هم آیا الله جنتی اعتراض کردند. من دو سه جمله از متن آن مقاله را برای برادران میخوانم. در این مقاله آمده است:
همین اکنون شما اگر به حوزهها نظر بیفکنید...
یکی از نمایندگان ـ آقای هاشمی این خارج از موضوع است...
نواب ـ داخل موضوع است(شیبانی ـ راجع به ایشان بگوئید) آقای شیبانی! مجلس رئیس دارد، الان ربطش را میگویم.
رئیس ـ شما بفرمائید.
نواب ـ «همین اکنون شما اگر به حوزه ها نظر بیفکنید اکثریت با رو حانیتی است که از بینش انقلابی برخوردار نیست. چرا؟ که شاه با تمام قدرت میکوشید حوزهها را تحت کنترل قرار دهد و در این رابطه از حمایت برخی از روحانیون نیز برخوردار بوده است. نگاهی به آمارهای توطئههایی که از طریق حوزههای علمیه مورد تأیید واقع شده چه مستقیم و چه غیر مستقیم» آخر هم آمده است«هیأت های بازسازی در ادارات و مؤسسات دولتی تشکیل شده برای بازسازی حوزهها نیز هیأتهایی تشکیل گردد.» این مقاله در روزنامه کیهان نوشته شده است. بدنبال آن میبینیم که جامعه مدرسین اعتراض میکنند. حزب روزنامه جمهوری اعتراض میکرد و آیتاللهجنتی در مقاله بعدی که جواب میدهند با وضع توهین آمیزی جواب آیتاللهجنتی و حوزه علمیه و روزنامه جمهوری را با این تیر ادفع بالتی هی احسن که این جوابی که شما دادید روش احسنی را انتخاب نکردید. و بعد در آنجا آمده است که الان آن روزنامه روی میز من مانده است که این مقاله به دست یکی از اعضاء شورای دبیری نوشته شده است. من بعنوان یک نماینده مجلس با اصل هشتاد و چهار قانون اساسی تلفناً اعتراضی به شورای سردبیری کردم و گفتم که این مقاله را چه کسی نوشته است. جوابی که آنجا بمن دادند گفتند این مقاله در رابطه با شریعتمداری ها نوشته شده، گفتم چرا حساب شریعتمداریها را از دیگران جدا نکردید؟ شما حساب شریعتمدار را به اکثر روحانیت، اکثریت حوزهها گذاشتید؟ گفتند ما خودمان نوشتیم و مربوط به خودمان میشود، گفتم من بعنوان یک نماینده اعتراض میکنم. گفت هر کسی میخواهی باش. این جوابی است که آنها دادند، بعد این نامه را که نوشتم جواب نیآمد، آقای خاتمی از مکه تشریف آوردند، من نامه ای به ایشان نوشتم که این مقاله نوشته شده. گفت من در مکه بودم، گفتم خیلی خوب، شما که در مکه بودید بررسی کنید ببینید این چی شده، ایشان آمدند و با خنده گفتند که آن آقا از کیهان رفتند در کجا کار میکنند حالا من اسم آن شخص را نمیآورم، کجا کار میکند؟(یکی از نمایندگان ـ رفتهاند خرابکاری برای آنجا) گفتم برادر این که جواب نشد، گفت جواب همین است. بعد از مدتها که من اعتراض کردم ایشان جواب کتبی بمن نوشتند من نامه ای که به ایشان نوشتم در حدود 8/2/61 بوده، جوابی که ایشان بمن دادند1/4/61 بوده. جوابی که بمن دادند این است: ضمن تشکر از لطف جنابعالی و احساس تعهد نسبت به مسائل اجتماعی چنانچه حضورا نیز گفتهام مقاله مورد اعتراض شما و دیگر برادران در هنگامی درج شد که اینجانب شخصاً در ایران نبودم ولی بهر حال نویسنده مقاله فردی است مذهبی و حتی حزب اللهی که سابقه در دیانت و تعهد او برای بنده و بسیاری از دست اندرکاران بالای مملکت روشن است و بنده یقین دارم که نیت سوئی در کار نبوده، تنها اشتباه برداشت و نیز شتابزدگی در تصمیم سبب درج مقالهای شد که خود اینجانب نیز به آن اعتراض وایراد دارم برادر یاد شده بعد از آن جریان خود شخصا از کیهان رفته است و دیگر در این روزنامه سمتی ندارد. آیا این مقاله به این توهین آمیزی به این قناعت بشود که ایشان از کیهان برود آن هم در جای دیگری و سمت و پستی پیدا کند. آقای خاتمی که در کیهان کثیرالنتشار این قدر اشراف به مدیریت این روزنامه نداشته باشد که یک سفر کوتاهی که میکند به خانه خدا و به حج مشرف میشوند این طور شورای سردبیری مقاله بنویسد، آن وقت میخواهید در وزارت ارشاد، آن وزارتی که با این معاونتهای سنگینی که این وزارت ارشاد دارد، با آن افراد عجیبالخلقهای که در این وزارتخانه وجود دارد آیا ایشان می تواتنند وزارتخانه به این معظمی و به این بزرگی را اداره کند؟ من با این خاطر که ایشان نتوانسته در کیهان نقش موثری داشته باشد، اگر نقشی بود نقش شهداء بوده، این خون شهداء بوده که توانسته است این قلمهای مسموم را از روزنامه بردارد. ایشان نقش مؤثری نداشته، آیا در وزارت ارشاد میتواند؟ اضافه بر این آقای خاتمی در مجلس آیا نبوغی شما از ایشان ملاحظه کردهاید؟ ایشان نقشی در مجلس داشتهاند؟
در این مدتی که من خودم در مجلس بودم، برادرها هم شاهد هستند بانبوغی که از ایشان بتوانیم در مجلس بیاد داشته باشیم که بعنوان وزارت ارشاد به ایشان رأی بدهیم، من شخصاً چنین نبوغی را از ایشان سراغ ندارم و ثانیاً درآن جریان بنی صدر و اینها شما می دیدید که ایشان ساکت بودند و موقعی که ایشان میخواستند بعنوان نماینده امام در کیهان منصوب بشوند کسانی ایشان را تأیید کردند که صددرصد در خط بنی صدر بودند و مخالف حزب بودند، این هم برای همه روشن و آشکار است و لذا من با وزارت برادرمان آقای خاتمی مخالف هستم ولی نسبت به برادران آقای رفیق دوست و آقای اژه ای من شناختی ندارم.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
رئیس ـ متشکر، موافق بعدی
منشی ـ موافق بعدی آقای بیات هستند که وقتشان را با آقای دوزدوزانی عوض کردهاند. آقای دوزدوزانی بفرمائید.
دوزدانی ـ بسماللهالرحمنالرحیم ، با سلام به امام و امت بزرگوار اسلام و با سلام و درود به رزمندگان عزیز و شهدای والاشانمان. موافقت من با دو نفر از برادرها، برادر رفیق دوست، برادر اژه ای نسبتا مبسوط است و با برادرمان آقای خاتمی هم صحبتی دارم و اما از برادرمان رفیق دوست شروع میکنم، در جلسه ای که خیلی مهم بود و آقای رئیس جمهور هم تشریف داشتند در همین هفته گذشته گفته شد که برادر رفیق دوست بچه ای است برو و فعال و تلاشگر، اما برای عضویت در کابینه مواردی مورد توقع هست، عرض کردم لازم است بگویم که برادرمان رفیق دوست شخصیتی است بزرگوار از ذخایر متقن انقلاب اسلامی که خداوند متعال او را در جثهای کوچک آفریده است . ومن بر خلاف بعضی از برادرهای مخالف که فرمودند این برادر را دورادور می شناسد ایشان را کاملاً از نزدیک میشناسم. برادرمان موسوی در صحبت شان فرمودند که ایشان از اولین کسانی است که به عضویت سپاه پاسداران در آمده است، بنده صریح عرض می کنم که این مرد بنیانگذار سپاه است، یعنی معدودی افراد بودند که آن روز پاک، با ایمان و با تقوا تشخیص داده شد بودند و به فرمان مستقیم و صریح امام بنا شد که سپاه را پایه بگذارند سپاه فعلی را، سپاهی که تحت اشراف شورای انقلاب آن روز بنا شد تأسیس بشود نه آن سپاهی که دولت موقت از آن خود میخواست تشکیل بدهد. و این برادر یکی از آن افراد معدود بود که با آن ویژگی های لازم در آن بنیانگذاری سپاه تشریک مساعی داشت. برادرمان رفیق دوست مرد سیاست و مبارزه با طاغوت بوده، اشاراتی رفت بر اینکه با آقای شهید اندرزگو ارتباط داشته است برادرانیکه اندرزگوی شهید را بشناسد میدانند ارتباط با ایشان یعنی چه، مردی که جزو قتل انقلابی منصور خائن بود. و از آن روز قراری بود تا 13-14 سال و در آن مدتی که فراری بود از مامن های مسلم آن مرد بزرگ که حق بسیار عظیمی به گردن انقلاب اسلامی دارد منزل این و فداکاری و ایثار این برادر عزیز بود. مردی که از سنخ خودش به جهت رضای خدا و به جهت یاری انقلاب و تحقق آن خارج شد، مردی که میتوانست در امکانات دنیوی بسیار فراوان غوطهور باشد، مردی که میتوانست دارای رفاه خیلی بالا در زندگیش باشد. اما بیرون آمد، مبارزه کرد، زندانی شد، شکنجه شد همه این دورهها را گذراند، گر چه اینها امروز در برابر سیل خروشان خون های شهدای ما ارزش چندانی نیست که مطرح بکنیم ولی سابقه بسیار خوبی است که مورد توجه امروز ما باید باشد. مرد آشنا است، رفیق دوست را قشرهای مختلف جامعه ما میشناسد، امین است، روزی که امام از فرانسه تشریف میآوردند برای رساندن امام از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهر ما آن روز چه کسی را انتخاب کنیم که شایسته و وارسته باشد؟ رفیق دوست را. رانندگی اتومبیل امام در آن روز با این مرد است. بخاطر امانت و صداقت و سابقه نیکش. این برادر با آزادگان جهان مرتبط است. اشاره شد به اینکه در خریدهایی که ایشان داشته بعضی ریخت و پاشها بوده است. من به شهادت خودم که مدتی افتخار همکاری ایشان را در فرماندهی کل سپاه پاسداران داشتم، برادرها و خواهرها میدانند و شهادت دیگران که با ایشان همکاری داشتند و در همین ملاقات هفته قبل از زبان رئیس جمهور که عضو و رئیس شورای عالی دفاع هستند نقل میکنم. اقلام بسیار چشمگیر بعنوان تخفیف به درصدهای بالا، فقط ایشان توانسته است پای خریدها بگیرد و هم امروز لجستیک معتبری از نیروها را ایشان دارد تأمین میکند، بخاطر همین ویژگی. کدام ریخت و پاش؟ و خوب است که با اطلاع کافی برادران عزیز در این مایه ها صحبت بکنند. برادری است پاسدار، همه میشناسیم، با ایمان، مجاهد حقیقی، وارسته از دنیا و دنیویها. این برادرمان قاطع و مکتبی است. بسیار مراحل در طول زندگی سپاه از بعد از انقلاب تا امروز بوده است که در آن مواقع و مراحل موضع گیری مکتبی لازم بود تا سپاه بتواند به حیات پاکیزه خودش ادامه بدهد و اینها را بنده و امثال من می توانم بگوئیم که خود در جریان می بودیم، خدا می داند که چه بر سر ما گذشت در درگیری که با بنی صدر ملعون داشتیم، و در آن مواضع موضع های قاطع و مکتبی و جدا خط امامی و متصل با امام این مرد اتخاذ کرده است. بعضی اشاره ها شد به اینکه بلی ایشان در کارهایش منظم و منضبط نبوده است. کاری که ایشان انجام داده است اصلاً منحصر بفرد ایشان بوده، خدا را شاهد میگیرم به اولیت و آخریتش که ما دومی نداشتیم که کاری را که ایشان داده بتواند انجام بدهد تا ببینیم آن دیگری چکار می کرد و امروز من نظرم را خیلی روشن عرض می کنم به برادرمان موسوی قبلاً گفته بودم چون ایشان بی هر کس دیگری میگشتند که صلاحیت داشته باشد، خودشان هم در آن جلسه فرمودند. به ایشان گفته بودم که هر فرد دومی از هر قشری و سخنی که امروز پیدا بکنیم فاصله او برای صلاحیت این تصدی از زمین تا آسمان است و این بیهوده نیست که عرض میکنم. ما تجربه کردهایم. کاری که زیر دست ایشان بوده بروید ببینید؟ اگر برادران عزیز ما که در شورای مرکزی لانه جاسوسی که تسخیر آنجا از افتخارات این جامعه است و کار بزرگ انقلابیون مسلمان ما است. اگر آنها اهل تشخیص هستند و میتوانند باشند بروید سؤال کنید چند نفر از آنها الان از مدتی قبل در معاونت ایشان هستند. اینها کسانی نیستند که با هر کسی بروند همکاری بکنند. برخی اتهامات که جسته و گریخته از گوشه و کنار گفته میشود اصلا در مورد ایشان منتفی است. ببینید دیروز با برادری صحبت میکردیم. ایشان یک شبهه ای در ذهنش بود میگفت که ما یک وقت در اوایل انقلاب که جهاد سازندگی شروع شده بود و برای درو می رفتیم گفتند مال آقای رفیق دوست است، از آنجا تلفن زدیم که آقا 4 هزار تومان به فلان حساب بریزید ما اینجا را درو کنیم، بعد ایشان گفت خیر، یک دینار هم نمیریزم به او گفتم برادرجان کسی که همه زندگیش را با صداقت تمام هبه کرده است و همین الان بروید سراغ آن زمین ببینید دست چه کسی است، کجا است، چه جوری است، در این شرایط از این ناحیه شبهه در ذهن واردشدن واقعا چیز خیلی ناجوری است. برادرمان حتما نظرشان را اصلاح می کنند. البته برادرمان رد رابطه با شبهه دیگری که در مجلس مطرح شده بود، مساله مالی در سپاه که در کمیسیون امور دفاعی مطرح شد و من با صدای بلند گفتم که بوی توطئه استشمام میکنم. برادرمان مدعی هستند که بیایند و برسند، بینیم کجای حساب ناجوری داشته است. مسأله مالی! بما هم بگوئید ببینیم، بدانیم و عرض می کنم ضمن اینکه دعا کنیم...
مجید انصاری ـ آقای عزیز اصلاً چنین چیزی مطرح نیست. اگر یک نفر مطرح کرده شما اصلاً نباید چنین چیزی در مجلس مطرح بکنید.
دوزدانی ـ چرا(مجید انصاری ـ آن آقائی که این را به شما گفته چرا نباید اینجا مطرح بشود...) این را عرض میکنیم برای اینکه برادرمان مدعی است که بیایند و برسند....
رئیس ـ میگویند چیزی را که نگفته، شما چرا مطرح میکنید. شما دو دقیقه دیگر بیشتر وقت ندارید.
دوزدانی ـ یک مطلب دیگر اینکه برادرمان رفیق دوست اگر غیر از صداقت و امانت و پاکی چیز دیگری در ایشان بود با این امری که از اول کار سپاه تا امروز متصدی آن بوده خیلی کارها میتوانست بکند که الان اصلاً به ذهن ما نمیگنجد که بعضیها خدای نکرده نگران این باشند که حالا چه کسی را برای کابینه داریم انتخاب میکنیم. این در مورد برادرمان که فکر میکنم منحصر بفرد است، فرد شناخته شده ای که امروز ما میتوانیم برای این تصدی رای اعتماد به او بدهیم. برادرمان آقای اژه ای که خدا انشاءالله حفظ و تأییدشان بکند مخصوصاً در تصدی فعلیشان که انشاءالله انتخاب می شوند من با ایشان چند مذاکره تلفنی قبلاً داشتهام و بسیاری از محسنات ایشان را شنیدهام شاید این شبهه باشد که خوب یک برادر روحانیمان چرا برای بهزیستی باشد؟ خیر، مسئوولیت وزیر مشاور برای سازمان بهزیستی یک مسئوولیت خط دهندگی
صرف است و یاران ایشان که در حوزه های مختلف ایشان و مدیریت ها هستند آنها کسانی هستند که تخصصان برای همین مسائل است و بسیار هم سابقه فعالیت داشتهاند و خوب هستند. امیدوار هستیم که با یاری کافی که به ایشان می شود انشاءالله این سازمان و این تصدی وضع خوبی داشته باشد (صلواتی ـ خودشان هم تخصص دارند) بلی ، خود ایشان هم که تخصص دارند. برادرمان خاتمی: من از مخالفت بدی که بعضی از برادران کردند یک مقداری متأثر شدم برادرمان اینجا آمدند و یک تصویری از وزارت ارشاد دادند و مسئوولیتی که در آنجا مطرح است و وضعی که جهان در قبال ما دارد و بعد اشاره به مواردی کردند که اصلاً قابل ذکر در اینجا نبود. من عرض میکنم یک قدم اساسی در تحول بنیادی وزارت ارشاد برداشته شده است و اگر تفکیک و ادغام فرهنگ و هنر از فرهنگ آموزش عالی و به ارشاد اسلامی نمیشد بسیار تکلیف ساده بود، خیلی راحت میشد آنجا را اداره کرد.(رئیس ـ وقتتان تمام است) اما با این ادغام، عناصر جدیدی آنجا هستند که برخوردی قاطع، مکتبی برای بازسازی آنجا و بازسازی نیروی انسانی آن لازم است. ما دعا بکنیم البته برادران و خواهران اهل تشخیص هستند و میتوانند رأی خودشان را بدهند، برادرمان باید همت بکنند و کار اساسی بازسازی نیروی انسانی در آنجا انجام بگیرد که اگر انجام نگیرد مخل خواهد بود و پاپیچ خودشان میشود ما دعا میکنیم که خداوند به ایشان توفیق بدهد و یاریشان بکند تا بتوانند وظایفشان را انجام بدهند. والسلامعلیکمورحمه اللهوبرکاته.
منشی ـ آقای نادی مخالف.
رئیس ـ آقای نادی بفرمائید.
نادی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. بنده مقدمتاً چند روایت میخوانم و بعد مسائل را توضیح میدهم. منوضعنفسه موضعالایلیقبهفهوملعون. کسیکه خودش را در جایی قرار دهد که اهلیت و لیاقت آنرا نداشته باشد مورد لعنت خواهد بود.
ماولتامهامرهارجلاقسطوفیهممنهواعلممنهالالمیزلامرهمیذهبسفالاحتییرجعوا.
امتی که فردی را زمامدار خود میکنند و حال آنکه به عالم تر از او هم دسترسی دارند کار این امت دائماً به پستی گرایش دارد. علی علیه اسلام در نهج البلاغه می فرمایند:
اناحقالناسبهذاالامراقواهمعلیهواعلمهمبامرالله فیه آن کس سزاوارتر برای حکومت است که به وظایف خدایی داناتر و در اداره حکومت تواناتر باشد. امام کاظم علیهالسلام میفرماید: منتکلفمالیسمنعملهضاعبعمله. کسیکه کاری را بعهده بگیرد که توانایی ندارد و بزور بعهده می گیرد آن عمل و کار را ضایع می کند. وباز علی علیهالسلام میفرمایند:
یستدلعلیادبارالدولیاربع، تضییعالاصولوالتمسکبالفروعوتقدیمالاراذلوتاخیرالافاضل.
ضعف عقب رفتن حکومت به چهار چیز است:
کارهای اصولی و بنیادی را رها کردن و به فروع پراختن. افراد پائین را مقدم داشتن و افراد برتر را موخر نمودن. فقدالروسااهونمنسیاسهالفسل.
نبودن سرپرست در راس کارها آسان تر است از اینکه بی سیاستان حکومت کنند.
با توجه به روایاتی که بیان گردید بدست گرفتن مسئوولیت بسیار مشکل و با دقت باید به آن نظر شود و از هر نظر کم و کیفیات آن در نظر گرفته و سنجیده شود. سؤال من این است چرا همیشه سراغ افراد ضعیف و اسوء حالا برویم؟ آیا جریان عمل و واقعیت خارجی روشن نکرده هر کس فراخور مسئوولیتش برگزیده نشود جز ضایع کردن و لوث مسئوولیت نتیجهای نخواهد داشت؟ وقتی که عده ای مسئوولیت وزارتخانهای را پذیرفتند و کار به آنها واگذار گردید یعنی مسئوولیت مشترک دارند در تمام زمینه ها حالا اگر وسط راه از کوره در رفته و اظهار عجز نمود و یا با فشار کار توان را از اوگرفت و تسلیم مشکلات گردید آیا باید رها کنیم و بسادگی عبور نمائیم و سراغ افراد دیگر رویم و هیچ سؤالی نشود آخر چرا کسانی که توانائی کاری را ندارند میپذیرند و مسئوولیت قبول میکنند که وقت بگذرد و برش کار نداشته و کار را از سر بگیریم. اینکه حضرت میفرماید اقواهم و اعلمهم توجه خاصی داشته که همیشه از قویترین نیروها انتخاب کنیم تا قدرت بکارگیری دیگر نیروها نیز داشته باشد. متأسفانه در مدتی که مجلس رأی اعتماد داده هیچ خواستار آن نشدهایم آخر برنامه این وزیر چه بوده؟ و چگونه فکر میکند؟ و چقدر از نظر توانائی و لیاقت و مقاومت در مقابل مشکلات برخودار است؟ و آیا افراد دیگری وجود ندارند و چرا افراد دلسوز و فعال و کاردان تن به کار نمیدهند؟ و در صحنه نمیآیند یا انتخاب نمیشوند طبیعی است. تاخیرالافاضل نتیجهاش ادبارالدول است. وزیری که استعفا میدهد هیچ سؤال نمیشود چرا از آغاز پذیرفته؟ آیا در اثر عدم ورود به کار و یا نداشتن آشنائی با مسائلی که در وزارتخانه می گذرد و یا اینکه بدانیم اساسا اشکال کار کجا بوده؟ وقتی که وزیر مسئوولیت مشترک دارد مفهومش این نیست که تنها او را برای خرید و تدارکات می خواهیم و اثرات سیاسی و اجتماعی و نحوۀ برخورد و قدرت تفکر او را در کل مسائل در نظر بگیریم باید مسائلریزی که اسلام انگشت روی آنها گذاشته دقیقاً مورد توجه قرار دهیم در روایات و کلمات ائمه تأکید روی لیاقت شایستگی آگاه بودن و قوی بودن، بزور مسئوولیت را نپذیرفتن اینها ملاک و معیار می باشد این آزمایش برای مجلس تحقق یافت وزیری که صحبت از ضعف او عدم توانائی اش با صحبت آقای هاشمی و ایجاد مسائلی رأی آورد ولی در جریان عمل بیش از دو سه ماه نگذشت که جایگزین گردید هیچ نخواستیم آخرا چرا قبول کردی؟ و چرا رها کردی؟ و اشکال کار کجا بود؟ حداقل برای نمایندگان. اینک نیز در باره وزرای مستفی هیچ روشن نگردید روی چه اصولی و معیاری پذیرفتند و چرا رها کردندو سیاست مشخصی که میبایست تداوم میبخشیدند نبخشیده اند و بودجه و بیتالمال که مسئوولیتش بعهده آنان است چگونه و کجا مصرف گردیده؟ توضیح داده میشد. امروز نیز شاهد انتخاب وزرائی هستیم که هیچگونه از برنامه آنان مطلع نیستیم و تنها چهل و هشت ساعت است که آنان معرفی شده اند ولی چه می خواهند بکنند؟ مشکلات را چگونه ارزیابی می کنند؟ و در برنامه ریزی از چه دقتی برخوردار هستند و جهت گیری آنان در مقابل مسائل داخلی و خارجی چگونه است رای بدهیم آنهم تنها اعتماد به کسانی که عملاً عکس آن برای ما ثابت شده است. امروز وزیری که در کابینه جمهوری اسلامی برگزیده می شود باید آگاهتر و اعلمتر از او وجود نداشته باشد اگر اینگونه نباشد لمیزلامرهمیذهبسفالا حتییرجعوادائما بجای حرکت و پیشرفت روبه ضعف و عقب ماندگی سوق داده می شود و هیچ وقت افراد متفکر و نیرومند را جذب نخواهد کرد آقای نخست وزیر آیا در سپاه و نیروهای دیگر فردی نیرومندتر که دارای استقلال فکری باشد نیافتد؟ و یا احتیاج نمی دیدند؟ و یا کابینه آقایان بحد کفایت از نظر سیاسی اقتصادی قوی بود که لزوم نداشته. آقایان بهتر آگاهی دارند، که سپاه این ارگان انقلابی که بیشترین نقش را در جبههها داشته ودر جهان بعنوان حافظ و بازوی انقلاب اسلامی قلمداد شده و از حساسیت بیشتری برخوردار است نباید بیشتر موردتوجه قرار میگرفت؟ آقای نخست وزیر کسری بودجه سال 61 را مساوی با بودجه جنگ دانستند آیا هیچ برای نمایندگان و نخست وزیر روشن گردید که می توان قناعت بیشتری نموده و فردی که مسئوولیت مربوطه را پذیرفتند چقدر توانائی و اشراف در این زمینه را دارند؟ و آیا از خود نشان داده اند وقتی که ما در رأس افراد، ضعیف داشته باشیم انتظار نداشته باشیم در شهرستان ها و واحدهای دیگر حرکت و سرعت و تحول ببینیم. حرف من اینست که این همه اهمیتی که مجلس برای سپاه قائل است و بیشترین نظر را در اساسنامه داشته و دارد و خواستار رابطه عمیق بوده و هست آیا نمیباید در این زمینه فکر می شد که فردی انتخاب شود دارای ایده و برنامه و نظر باشد؟ در رابطه با وزیر بهزیستی همانگونه که اشاره گردید دقت عمیقتر لازم است من سخن را روی برنامهریزی میبرم چون کار بهزیستی خدمات رساندن است و ایجاد رفاه برای افراد ناتوان و معلول میباشد. اینک نهادها و ارگانهائی که در این زمینه خدمات می دهند و کار می کنند عبارتند از کمیته امداد امام، بهزیستی، بنیاد شهید، پانزده خرداد و کم وبیش ارگانهای دیگر نیز سهمی دارند و شما هر روز شاهد متورم شدن بودجه جاری هستید و هر روز جهت رساندن خدمات، سازمانی و نهادی بوجود می آید که همگی یک کار و مسئوولیت دارند و آن خدمات رساندن است و هیچگونه برنامهریزی نشده و حد و حدود مسئوولیتها مشخص نگردیده چه کسی مسئوول است در انجام و یا عدم انجام آیا برنامهای وزیر موردنظر دارند و ارائه دادهاند؟ مسأله دیگر. فرق بگذاریم بین افراد مومن و متعهد و قید دیگر توانائی کار. توانائی کار مربوطه این حساب را بکنیم چه کسی برای چه کاری خوبست؟ ممکن است افرادی برای تحقیق علمی، تدریس و یا مسائل دیگر شایسته باشند ولی برای کار عملی و فشارهائی که دستگاه مربوطه دارد آمادگی نداشته باشند و صحیح نیست ما در انتخاب مسئوولین کشور در این زمینه ریسک کنیم. در پایان اگر جناب آقای اژه ای از مدیریت قوی برخوردار بودند در حساسترین جایگاه خود قرار میگرفتند و افرادی که از گزینش ایشان فرستاده شده اند پناهنده نمیشدند. در پایان روایتی از پیامبر من خواهم خواند و تمام میکنم«عن رسول اللهصلی اللهعلیه وآلهایما رجل استعمل رجلاعلی عشره انفس علم ان فهیم افضل منه فقد غشی الله و رسوله وجماعه المسلمین.» هر کس فردی را بر ده بر نفر بگمارد و سرپرست آنها کند که بداند در بین آنها بهتر و برتر از آ ن فرد می باشد به تحقیق که به خدا و رسول خدا و جامعه مسلمین خیانت کرده است.
با توجه به مسائل فوق با مسئوولیت دو نفر از این آقایان بنده مخالف هستم والسلامعلیکمورحمهالله.
رئیس ـ متشکر.
منشی ـ آقای موحدی ساوجی موافق بفرمائید.
موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. بدون تردید در رابطه با وزرائی که به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند و تقاضای رای اعتماد می شود نمایندگان محترم بالاخره برسر دو راهی قرار دارند که آیا رأی اعتماد بدهند یا ندهند؟ برای اعتماد کردن بر یک فرد بعنوان یک وزیر و یک مسئوول، این اعتماد یعنی تکیه کردن مبتنی است بر اینکه شناسائی از آن شخص و صلاحیت های آن شخص باشد و این شناسائی موقعی حاصل می شود که یا از افراد مومن متعهد آگاه و بی طرف، انسان بشنود و تأیید آن فرد را، لایق بودن آن فرد را مطلع بشود و یا اینکه خود انسان سوابق او را لوا حق او را بداند و ببیند که چه کسانی مرید او هستند و چه کسانی مراد او بودهاند و چه کسانی با او در گذشته و حال کار میکرده اند یعنی یکی از راههای شناخت یک فرد همکاران همراهان، دوستان میتواند محسوب بشود. من در ارتباط با دو وزیر از سه وزیر محترم که معرفی شده اند فقط صحبت میکنم یکی برادرمان آقای اژه ای ودیگر برادرمان آقای رفیق دوست است.
اما در ارتباط با آقای اژهای شناخت من شناخت ملموس و مستقیم نبوده. دراثر فحص و بررسی و تحقیق هم از کسانی که در وزارت خارجه کار می کردند و هم دیگرانی که در مجلس تا حدی درباره ایشان اطلاع داشته اند و یا از طرق دیگر وقتی بررسی کردم و ضمنا معرفی که آقای نخست وزیر نمودند و تحصیلات علوم دینی و تحصیلات علوم امروزی را که درباره ایشان دیدم، دیدم که برای سازمان بهزیستی که یک سازمان امدادی است و کمک است و امداد است و اصولاً روحانیت همیشه حتی در زمان رژیم سابق یکی از تخصص های روحانیت این بوده که به بینوایان، مظلومان، محرومان، افراد مستضعف، ایتام و بی سرپرست رسیدگی میکردند. و این چیزی نیست که ما حتی در آن شرایط میدیدیم که روحانیونی هستند با تشکیلات و سازماندهی بسیار عالی و دقیق دست ضعفاً را در حد توانشان می گرفتند. بنابر این مساله سازمان بهزیستی ها از حیث تخصص چیزی نیست که ایشان از قبل آن کار بر نیاید و نتواند این کار را انجام بدهد بلکه می تواند و امتیاز دیگری که دارد و من در ارتباط با سازمان بهزیستی چه آن زمانی که آقای دکتر روحانی وزیر بودند و چه حالا و بعدش ارتباط داشتم میدانم در زمان وزیر سابق در بین معاونین و کسانی که با او همکاری میکردند اختلاف نظر بود ما الان آن مقدار که من اطلاع دارم همه آماده همکاری و استقبال از برادرمان حجت الاسلام اژهای هستند که در هر زمینه ای با ایشان همکاری کنند صادقانه و کمکشان بکنند و اما برادرمان رفیق دوست من از اینکه مخالفین آمدند و بیشتر روی ایشان انگشت گذاشتند و بالیت و لعل هائی صریحاً و یا تلویحاً مطالبی گفتند که مثلاً ایشان توانائی ندارد ایشان نظم کافی در کارش وجود ندارد و مثل اینها. کسانی که از بیست سال قبل افراد مومن متعهد مسلمان انقلابی در خط امام و مبارز شناخته شدهاند و انقلابی بعد از انقلاب نیستند بادمجان دورقاب چین بعد از انقلاب نسبت به مسئوولان نیستند نباید با آنها این چنین برخورد کرد. سپاه پاسداران اصولاً موفقیتش، تکلیفش، تشکیلش، ایجادش، ادامه کارش، بستگی داشته به وجود کسانی مانند رفیق دوست. و چرا نمایندگان محترم فراموش کردند البته من میدانم اکثر نمایندگان فراموش نکردند. ولی آن بعضی که این ایرادها را میگیرند آیا فراموش کردند زمانی که موقعیت جنگی ما در شرایطی بود که خط لیبزرالیزم در رأسش بنی صدر حاکم بود و آنهائی که در جبههها میخواستند بجنگند، اما امکاناتی نداشتند حتی از سلاح سبک هم بیبهره بودند. از آر پی جی هم بیبهره بودند. آن موقعی که داشت خرمشهر سقوط میکرد و همواره نهادهای انقلابی گروههائی که داوطلب می رفتند از انقلاب و از کشور دفاع بکنند. همین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فریادش بلند بود و میخواست تدارکات و اسلحه و امکانات لازم داشت به آن نمیدادند آن موقع کجا بود که کار می کرد؟ مگر همان موقع نبود که در مجلس همواره مطرح بود اینکه مثلاً کسانی در آن زمان بودند برای اینکه نمیخواستند طرحهائی برای حمله، برای جنگیدن، صحیح ارائه بدهند آن موقع میگفتند آقا، ما امکانات نداریم، تدارکات نداریم، مهمات نداریم. چنین و چنان. نیاز به این قدر نفرات دارد. این قدر تدارکات دارد و ما نداریم. همه اش می گفتند نداریم. بعد می گفتند خوب ندارید تهیه کنید بودجه و اعتبار که دارید. می گفتند نمی توانیم. بعد مطرح بود که چطور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوسیله آقای رفیق دوست میتواند این نیازها و این امکانات را هر کجا که پیدا کند تأمین کند. حالا بعد از آن آمدند این را مطرح میکنند که آیا ایشان مثلا در کارش در تهیه امکانات و وسایل و خریدها و توزیع ها و امثال اینها آیا یک نظمی در کارش هست یا نه؟ بلی نظم کافی مطابق ضوابط سپاه پاسداران انقلابی که یک نهاد انقلابی بوده و همواره کارهای سپاه تحت نظر شورای عالی سپاه بوده از این نظم کاملاً برخوردار بوده و از آن قواعد و ضوابطی که در سپاه همیشه تصویب میشده و اجازه داده میشده که ایشان فعالیت کند کاملاً برخوردار بوده و در رابطه با وزارتخانه هم که قطعا وقتی که وزارت سپاه تشکیل می شود وزارت سپاه اختیاراتش وظائفش مسئوولیاتش روشن است و ما در قانون روشن کردیم بعدا آئیننامههائی که نوشته می شود و باید دولت تصویب بکند آنجا بیشتر روشن میشود و بعد خود وزارتخانه دارای تشکیلاتی خواهد بود این تشکیلات باید در هیأت دولت تصویب بشود که شما مثلا چند معاون میخواهید و چند مدیر کل میخواهید چه شاخههائی باشد چه جوری باید عمل بکند همه اینها هست و قطعاً آقای رفیق دوست در رأس وزارت سپاه که بروند من معتقدم از همه وزرای دیگری که الان در هیأت دولت هستند اگر منظمتر نباشند در ارتباط با آنچه که تصویب میشود از آنها عقب تر در این جهت نخواهند بود و بعد هم بنده بخاطر اینکه ایشان را قبل از انقلاب مدتی که در زندان اوین در آن سالهای آخر بودیم و از نزدیک شناختم و مواضع فکری اش را مواضع سیاسی اش را تلاشهای عملیاش را همه اینها را دیدم از این جهت بنده ایشان را کاملا لایق می دانم فقط من نیستم اگر شما برای نظام جمهوری اسلامی برای انقلاب گاهی برای سپاه مطرح میکنید بعنوان دلسوزی میگوئید آیا از ایشان بهتر نبود؟ خوب خود شورایعالی سپاه ایشان را تایید کردند بعنوان اینکه وزیر سپاه پاسداران بشود و مسلم در اولین دورهایکه میخواهد یک کسی وزیر سپاه بشود برای این نهاد انقلابی قطعا باید از درون سپاه باشد با آنها همکاری کرده باشند با آنها جوشیده باشد. شناخته باشند او را و او هم بقیه را شناخته باشد تا اینکه بتواند این وزارت سپاه که میتواند یک وسیلهای باشد برای ارتباط هر چه بیشتر مجلس و دولت با این نهاد ارزشمند انقلابی ایشان بتواند این نقش را بخوبی ایفا بکند و اما در ارتباط با برادرمان حجت الاسلام آقای خاتمی چون ایشان در مجلس بودند و قهراً برادران شناخته اند هم اهمیت وزارت ارشاد را لابد آقایان می دانند و هم ایشان را شناختهاند هر کس هر چه نظرش باشد نظرش را اعلام خواهد کرد والسلامعلیکمورحمهالله.
رئیس ـ مخالف بعدی.
منشی ـ آقای احمد کاشانی مخالف.
یکی از نمایندگان ـ تنفس نمیدهید؟
رئیس ـ حالا صحبتهای مخالف و موافق تمام بشود اگر خواستیم تنفس میدهیم.
دانش آشتیانی ـ من موقع اسم نویسی نفر چهارم بودهام.
رئیس ـ ورقه را نشانشان بدهید. ورقه را از بیرون برای ما آوردهاند.
احمد کاشانی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. بنده مخالفتم با جناب آقای خاتمی بعنوان وزیر ارشاد اسلامی هست. متأسفانه افتخار برخورد از نزدیک با برادرمان آقای اژهای را که وصفشان را هم شنیدهام نداشتم و تا آنجا که شنیدهام فکر میکنم مناسب باشند برای کار، جناب آقای رفیق دوست هم
تا حدود زیادی همین طور. ولی آنچه را که بعنوان مخالف صحبت میکنم آقای خاتمی هستند. من یک مقدمه ای راجع به نقش تبلیغات در بعد سیاسی در کشورهائی که از زیر سلطه استعمار بیرون آمده اند می گویم و بعد به دلائل مخالفتم اشاره می کنم. می دانید شما استعمار برای اینکه بتواند در یک کشوری حکومت بکند، به دلیل اینکه آن مردم طی سالیان طولانی در بی خبری و غفلت به سر بردند، بزرگترین حربه ای را که در آن کشورها بکار می اندازد حربه تبلیغات است. خیلی نمونه زنده ای بود طی این دو سالی که از انقلاب ما گذشت، دیدید چه مهره هائی به بزرگترین قدرت ها در این مملکت رسیدند و صرفا عاملی که آنها را به قدرت رساند عامل تبلیغات بود. چه جوری روی پرده ظاهر کنند چه جوری مقالات بنفعشان بنویسند و چه جوری مصاحبه های مختلف با آنها ترتیب بدهند به همین دلیل که دستگاه تبلیغاتی مهمترین چیزی است که مورد توجه و مد نظر دشمن هست و مد نظر استعمار هست، باید دستگاه تبلیغاتی در داخل کشور مورد حداکثر حفاظت قرار بگیرد. تا جلوی نفوذ و جلو سوء استفاده از آن دستگاه تبلیغاتی گرفته بشود. من مخافتم با جناب آقای خاتمی نه اینکه روی شخص ایشان باشد روی عملکرد ایشان روی توانائی ایشان روی کارآمد بودن ایشان هست. و یک نمونه خیلی بارزی هم که وجو دارد برای ما روزنامه کیهان هست. ایشان در روزنامه کیهان شاید الان قریب دو سال هست که بعنوان نماینده تام الاختیار امام کار کردند و ما می توانیم با مراجعه به آن ببینیم آیا این خصوصیت که باید یک کسی که در یک دستگاه تبلیغاتی کار می کند بتواند جلو هر گونه سوء استفاده هر گونه نفوذی را در آن دستگاه بگیرد برای ایشان وجو دارد یا وجود ندارد؟ من در دو قسمت آن چه را که در این روزنامه سوءاستفاده شده برای شما شرح می دهم یک قسمت سوء استفاده هائی است که در زمینه مسائل سیاسی شده و تحریفاتی است که در زمینه مسائل سیاسی شده و تحریفاتی است که در زمینه مسائل سیاسی شده که یک بخش خیلی مهمی است برمی گردد به مسائل اقتصادی مملکت ما. که این روزنامه چه نقشی را در داخل این کشور ایفا کرده. چون مطالب زیاد هست من تیتروار می گویم و عبور میکنم. شما در این روزنامه بعد از اینکه ایشان به مسئوولیت رسیدند میبینید بحث هائی و گفتگوهائی با شخصیت های مملکت ترتیب داده میشود راجع به مسائلی از قبیل آزادی، از قبیل رابطه دین و سیاست، از قبیل تخصص و مکتب که خوب میدانید مباحث روز و مباحث خیلی مهمی هم بوده متأسفانه ما چهره هائی را که میبینیم در اینجا سراغشان رفته اند و این مصاحبهها با آنها ترتیب داده شده بنظر من در آن زمان برای مردم ما و حداقل برای نمایندگان مجلس وضعشان شناخته بوده دیگر شاید لزومی نبود که بخواهد این مسائل باز هم با اینها در میان گذاشته بشود و از اینها نظرخواهی بشود. که البته من میگویم واقعا بدون اینکه بخواهم بلوف بزنم نه فرصتش را داشتم نه امکان بوده که من تمام روزنامهها را از ابتدا تا حالا نگاه کنم. ولی یک مروری بر اساس آنچه که در ذهنم بوده کردم. یک مطلبی دارد راجع به رابطه دین باسیاست، دین با سیاست چه رابطه ای دارد؟ از قبیل آقای دکتر پیمان باید در این زمینه مطلب بگویند و سخنرانی کنند پارهای دیگر از آقایان نمایندگان مجلس که از اعضای نهضت آزادی هستند و من اسمشان را نمیبرم فقط میگویم در چهارشنبه پنج آذر ماه سال 59 مراجعه کنید. ببینید چه تیپی انتخاب شدهاند برای این مصاحبهها؟ مطلب دیگری دارد بعنوان آزادی از دیدگاه شخصیتها در تاریخ دوشنبه سه آذر ماه باز شما میتوانید مراجعه کنید ببینید در این تاریخ که یک برخورد شدید روی این مسأله هم وجودداشته است...
دعائی ـ جناب آقای هاشمی موردی که ایشان ذکر کردند آقای دکتر در هامبورگ بودند و این مسئوولیت بعهده من بوده است.
رئیس ـ ایشان خودشان جواب میدهند.
سید احمد کاشانی ـ کسانی که طرف مصاحبه هستند راجع به آزادی از دیدگاه این شخصیتها و مطالبی که در آن زمان عنوان کردند آقای دکتر پیمان آقای دکتر پیمان آقای بنی صدر و جند نفر ازنمایندگان فعلی مجلس شورا...
یکی از نمایندگان ـ آقای کاشانی اسمشان را بگوئید.
سید احمد کاشانی ـ میتوانید خودتان بعدا نگاه بکنید 3 آذر سال 59 البته جالب این هست که بعد از این قضیه، سراغ مردم رفتند و نظرات مردم را هم در این باره جویا شدند و راجع به همین قضیه آزادی از آنها سوال کردند در آن شرایط و در آن جو. آقایان باید خودشان را در آن اوضاع قرار بدهند از مردم هم نمی دانم اینها کدام طرف های مصاحبه بودند که یک عده چماقداری را محکوم کردند و یک عده به سرمایه داری حمله کردند و یک بخش زیادی از این آقایان آمدند و گفتند بلی رعایت آزادی مغایرت با چماقداری دارد و امثال آن شما یادتان است آن موقع دو تا روزنامه میزان و انقلاب اسلامی هم در این مملکت منتشر می شد و در آن زمان چه اشکالی از چماق بصورت گرزو غیر ذلک می کشیدند و این طرف را متهم به چماقداری می کردند. حالا سراغ آن بندگان خدا نمی دانم کی بودند و از کجا پیدا شده بودند که رفتند این مطالب را عنوان میکنند توجه کنید مصاحبه شونده، شخصیت، آقای بنی صدر است و آن مردم هم که جواب میدهند این مسائل را عنوان می کنندـ نظرخواهی کیهان درباره مکتب و تخصیص. باز استدعا می کنم مراجعه کنید و ببینید البته در بین این مجموعه همیشه یک شخصیت دو تا شخصیت هم برای موجه بودن قضیه قرار می دادند ولی بقیه را من خواهش می کنم مراجعه کنید ببینید که چه جوری هست؟ باز آقای دکتر پیمان در اینجا حضور دارند و پارهای عناصر دیگر. تاریخش باز سه شنبه چهار آذر ماه سال 59 است. نظرخواهی کیهان درباره مسائل روز لیبرال کیست و ارتجاع چیست؟ یکی از چهرههای درخشانشان را که می شود اسمشان را آورد، جناب آقای علی اصغر حاج سید جوادی هستند که فکر کنم معرف حضور اکثر شما باشند. جای تأسف است که این شخص نه که او این کار راکرد، جای تأسف که باید باز هم در یک روزنامه ای که با پول این مردم مستضعف اداره می شود این افراد قلمزن آن باشند.
دعائی ـ آقا، این خارج از موضوع است، اصلاً ربطی به آقای دکتر ندارد در آن تاریخ ایشان نبودند خارج از موضوع است.
رئیس ـ ایشان خودشان جواب میدهند.
سید احمد کاشانی ـ ایشان آنروزی که انقلاب در این مملکت داشت پا میگرفت فریاد استبداد نعلین را بلند کردند. و آن روزی که مجلس خبرگان در این مملکت داشت کار میکرد. به آن روزنامه جنبش آقای حاج سید جوادی مراجعه کنید و ببینید مطالبی که می گفتند چه بود؟ و باید یکی از افرادی باشد که باز جناب آقای دکتر پیمان چهره ثابت قضیه است. در تاریخ چهارشنبه26 آذر پایگاههای امپریالیزم در ایران را معرفی میکنند. چند نفر از آقایان لیبرالها و بعضی افراد دیگر که من گفتم نمیخواهم اسم ببرم، شما خودتان مراجعه کنید چهارشنبه 26 آذر 59، و بالاخره در دوشنبه اول دی ماه 59 یک مصاحبه مفصلی با آقای دکتر پیمان دارد تحت عنوان«تاکتیک کنونی امپریالیزم آمریکا تشدید اختلاف درونی است» و بعد در بحث مفصلی که میشود جالب است که خودشان و جناح خودشان را یکی از جناح های خط امام میدانند و میگویند ما باید متحد باشیم و جلوی این اختلافاتی را که میخواهد بوجود بیاید بگیریم. بلی، تیتر به این درشتی را فکر کنم همه از ان دور میتوانند ببینید،«ضرورت اتحاد نیروهای خط امام علیه جریان لیبرالیزم». آقای دکتر پیمان یک از این افراد است که دیگر فرصت نیست برای اینکه من به جزئیاتش اشاره کنم. آن هم که خدمتتان عرض کردم،«مردم آزادی را معنی می کنند» دوست دارم به آنچه که مردم در اینجا گفتند توجه کنید و به آن کسانی که طرف مصاحبه بودند، مراجعه کنید، یک مقایسه ساده که ببینید در آن زمانی که آن شخصیت ها همین حرف هائی را میزدند که به اصطلاح اینجا از زبان مردم نقل شده است، چماقداری و امثالهم محکوم شده است. به حضورتان عرض کنم متأسفانه در این روزنامه تا اواسط سال 60 اطلاعیهها و پارهای از نظرات گروهکهائی مثل جنبش مسلمانان مبارز یا گروهک نهضت مجاهدین خلق که فکر میکنم خیلی از آقایان بشناسند یا حداقل با آنچه که اخیراً روزنامه جمکهوری اسلامی در چند شماره یک تحلیلی از اینها نوشت روی آنها شناسائی پیدا کرده باشند، ولی چهرۀ آنها با مواضعی که داشتند به اعتراف همین عدهای از اینها که از شاخۀ تبریز بودند و از اینها بازگشتند یک چهرۀ کاملاً روشنی است. مواضع اینها از خیلی اوقات طولانیتر مشخص بوده است و ما می بینیم اطلاعیههای اینها را چاپ میکنند.آنچه که باعث ناراحتی است، یک مشت جوان بیاطلاع، یک مشت جوان بدبخت که واقعاً ما میتوانیم بگوئیم چشمشان را امروز به سیاست باز کرده اند، اینها فریب اینها را میخودند، مدت ها در دام و اسارت اینها باقی میمانند، چرا؟ چون روزنامه یک روزنامهای است که هویت گروهی ندارد که مشخص بشود. اگر روزنامه میزان مطلبی را چاپ کند، افراد قضاوت می کنند. می گویند خوب اینها این گروه هستند و این هم مطالبشان است، ولی روزنامهای که نماینده
امام در آن اداره کننده است، وقتی ما بیائیم اطلاعیه نهضت مجاهدین خلق(گروه میثمی) را راجع به باصطلاح شهادت یکی از اعضاء دنبالش اتحادیه نهضت زنان مسلمان به مناسبت روز قدس، اطلاعیه جنبش مسلمانان مبارز به مناسبت شهادت....
رئیس ـ یک دقیقه دیگر برای شما وقت مانده است.
احمد کاشانی ـ بهرحال، اطلاعیه جنبش مسلمانان مبارز و اطلاعیههایی دیگر که در این روزنامه چاپ شده و واقعاً من فکر میکنم جای تأسف باشد. و در مقابل این بچهها مسئوولیت داشته باشیم.(یکی از نمایندگان ـ تاریخ این روزنامه را بفرمائید) بعدا خدمتتان میگویم. یک مسأله دیگری که من باید به آن بطور کلی اشاره کنم در زمینههای سیاسی، آن است که شما می دانید اتفاقاً بعضی از دوستان به من گفتهاند. شما این مطلب را نگو، ممکن است حساسیت ایجاد کند. نوشتهاند نهضت زنان مسلمان از نیروهای خط امام است. اگر این طور باشد من اصلاح میکنم. یک جریانی بود راجع به مرحوم شهید آیت چند روز قبل از شهادتش، فقط به آن اشاره می کنم و رد میشوم.(رئیس ـ وقتتان تمام است.) ببینید چه دستهائی در این روزنامه کار میکرده است. عنوانش هست«عوامل فاجعه اخیر را بهتر بشناسیم» فاجعه اخیر را بهتر بشناسیم» فاجعه اخیر یعنی ماجرای انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی. خواهش می کنم بخوانید اگر غیر از این که من میگویم بود، خودتان قضاوت کنید، شنبه 3 مرداد 60 و پاسخ این شهید را هم نوشته است که مطالعه زندگی ایشان و رسیدن به آن درجه که در مجلس خبرگان کار کند و به مجلس شورا بیاید و نهایتا آن را با جریان بنی صدر مرتبط دانستنیک ظلم فاحشی است و دربارۀ تیترهائی که زده شده من چند نمونه دارم، که امام از آنچه که در روزنامه تیتر زده شده است راجع به نظرشان، راجع به ستاد انقلاب فرهنگی، راجع به بازگشائی دانشگاهها انتقاد کردند. متأسفانه من فرصت نکردم مطالبم را بگویم. راجع به مسائل اقتصادی طی این مدت از آقای هاشمی اجازه میخواهم یک نمونه را بگویم.
رئیس ـ شما الان دو دقیقه هم بیشتر وقت گرفتید. خواهش میکنم آئیننامه را مراعات کنید.
سید احمد کاشانی ـ بلی، چون مربوط به کمیسیون خودم هست، بگویم. ما یک قانونی در اینجا بنام قانون معاملات تصویب کردیم، تیتر درشت زده است،«خرید و فروش خانه با نظارت دولت آزاد شد.» ضمن اینکه این مطلب ربطی به آن ندارد زیرش میگوید هر کس بیش از یک خانه در یک شهر داشته باشد، باید به دولت اطلاع دهد و مطلب دیگر کنارش و در شرحش که اینها هیچکدام به آن قانونی که ما در اینجا تصویب کردیم و مسائل بسیار زیاد دیگر که وجود دارد و متأسفانه فرصت نیست و انشاءالله آئیننامه را باید برای آینده یک اصلاحی بکنیم که بتوانیم وظیفه نمایندگیمان را نسبت به این مردم انجام بدهیم. خیلی متشکر.
رئیس ـ متشکر. موافق بعدی آقای دکتر هادی بودند که چون من هم اسم نوشته بودم ایشان نوبتشان را به من دادند.
بسماللهالرحمنالرحیم. ممکن است بعضی از آقایان در ذهنشان بیاید که فلانی در مورد اعضای کابینه، معمولاً بعنوان موافق صحبت میکند. من قبلا یک دفاعی کوچکی از خودم بکنم برای اینکه من این را یک وظیفه قطعی دینی تشخیص میدهم. حالا عرض می کنم چرا؟ برای اینکه مجلس جای بحث آزاد است. وزرائی که اینجا مطرح میشوند نمایندگان مخالف با احساس وظیفه و با شجاعت که من آنها را هم تقدیر میکنم و گاهی تحت تأثیر شجاعت آنها قرار میگیرم. می آیند اینجا و حرف ها را میزنند. و باید هم این طور باشد. این از امتیازات مجلس است. طبعاً شخصیت کسی که میخواهد مسئوولیت عظیمی را بعهده بگیرد در جامعه و در وزارتخانهای که میخواهد کار بکند، زیر سؤال می رود. و این چیزی است که هست. یعنی قانون اساسی ما چنین راهی را باز کرده و وجود دارد و از جهاتی هم خوب و مفید است و یک کار بسیار مشکلی است برای وزیری که میخواهد وارد یک عمل بزرگی بشود، این مشکل است. بنده هم احساس میکنم کسی را که میشناسم و او را برای کار صالح میدانم، آنقدری که ازعهده من ساخته است این ضعف را جبران کنم که بتواند برای جمهوری اسلامی خدمت کند و صرفاً روی این احساس وظیفه معمولا در این بحث شرکت می کنم، این دلیلش بود. و اما آقایانی که اینجا مطرح شدند و بحثهائی که شد نسبت به آقای اژه ای خیلی چیزی گفته نشد، یعنی انتقاد زیادی نشد که من هم زیاد بحث نمیکنم. از آقای رفیق دوست دفاع زیاد شد، من مختصر میگویم. از آقای خاتمی متأسفانه آقایانی که بحث کردند دفاع نکردند و حق ایشان در موافقین ادا نشد و این است که من باید یک مقدار در مورد ایشان بیشتر صحبت کنم. در مورد آقای اژه ای حرف کلی مثل آقای زرهانی و دیگران که در مورد اصل کابینه و ضعف کابینه و آمدن سه نفری که کابینه را تقویت نمی کنند، یک بی انصافی که شد در مورد اصل کابینه بود. بنظر من کابینه ما امروز از مقتدرترین کابینه های تاریخ انقلاب ما است، و خواهید دید. برای اینکه اینها در سخت ترین شرایط دارند بهترین کارها را انجام میدهند و این ظلم است که ماخیال بکنیم که اینها برای اینکه آن سوابق مثلاً معروف و شخصیتهای خواست را بعضی هایشان ندادند، آدم بگوید این کابینه ضعیف است و یا بعدا هم روی این افراد جدید بگوئیم اینها چیزی به کابینه اضافه نمی کنند، خوب این آقایانی که معرفی شدند، در مقیاس سایر نیروهائی که امروز دارند خدمت میکنند، این آقایان چه چیز کم دارند؟ حالا من اشاره خواهم کرد. اینها هر سه نفر سابقه مبارزه دارند، شخصیت دارند، در زندگی شان، آقایانی که خواستند انتقاد بکنند، نتوانستند عیب اساسی برای اینها عرضه بکنند و اصولا انقلاب ما الان این طوری است که چهره هائی که ما مسئوول کار کردیم یک چهره های ممتاز آن طوری که نیستند. شما خوب در سطح استانداردها، فرماندارها، مدیر کل ها، وزراء و وکلا و نمایندگان مجلس، ببینید خوب همه ما مردم عادی و معمولی هستیم، با یک سوابقی که داشتیم و با یک شناختی که از ما پیدا شده است، آمده ایم مسئوولیت را گرفته ایم، همه ما همین طوری هستیم دیگر و این طور نیست که حالا یک امتیاز بزرگی بعضی از ما ها داشته باشیم و دیگران نداشته باشند. صلاحیتهای نسبی در اینها هست. این چهره ها باید کم کم شناخته بشوند و بعدا اینها چند سال بعد چهره های معروف انقلاب می شوند و بیشتر خدمت میکنند. این خاصیت انقلاب ما است. ام این آقایان، خوب آقای اژه ای، تخصسش روانشناسی است که مهمترین عنصر لازم اداره بهزیستی است، چون آنهائی که آنجا هستند از لحاظ بیش از هر چیز احتیاج به رسیدگی دارند و این کار را ایشان دارد. روحانی است که همان طور که گفتند بازتخصصش در امداد است. کار مهم معمولی روحانیت در این دوران طولانی امداد بوده است و شخصیتشان را ما میشناسیم. ایشان در این دو، سه سالی که خدمت کردند همیشه در کارهایشان موفق بودند و یک نقطه ضعفی کسی نشان نداد. من عبور میکنم، از آقای رفیق دوست خیلی گفتند. بعضی چیزها را آقایان شاید نمیدانستند نگفتند. من با آقای رفیق دوست از سال 41 آشنا هستم و اگر مثلاً در تهران ده نفر به این انقلاب و نهضت نزدیک بودند، ایشان جزو آن ده نفر بودند. هیأت موتلفه که مرکز حرکات سال 42 بود ایشان از عناصر مهم آن هیاتهای موتلفه بودند. در تمام این دوران 20 سال آقای رفیق دوست نقش تدارکات چی نهضت را داشت، بنده شهادتم باید در اینجا قبول بشود، برای اینکه من خودم از نزدیک شاهد بودم. در تمام این بیست سال حاج محسن رفیق دوست برای ما یک منبعی بود که همیشه نیازهای مالی و کارهای خیلی پیچیده و خطرناک اطلاعاتی و ارتباطی انقلاب را ایشان اداره میکرد. عرضهاش را همه جا نشان داد. ما ایشان را ابعنوان یک آدم پرعرضه میشناسیم. در این جریان جنگ خدا شاهد است مشکلاتی که ایشان برای جنگ حل کرده، اگر من بخواهم بگویم فهرستش یک کتاب است. یکبار ما با یک دولتی توافق کرده بودیم که یک مقدار اسلحه و تانک و توپ برای ما بیاورند. چند گروه فرستادیم، عرضه شان نشد اینها را بیاورند. شورای دفاع گفت ایشان برود. پایش به آنجا رسید، کشتی ها حرکت کردند و بنا کردند به آمدن. عنصری است که جوهر کار است و تدارکات امروز جبهه ما، بیش از صد هزار بسیجی و سپاهی که در جبهه میجنگند ما دستمان از دور بر آتش است. خیال میکنیم چیزی نیست. شما حساب کنید از بند پوتین گرفته تا گلوله توپهای سنگین و امکاناتی که آنجا لازم است، که اکثرش هم باید از خارج بیاید. سازماندهی اینها را ایشان اداره میکند. شجاعتی که در کار دارد. بعضیها ایشان را متهم به بینظمی در حسابداری و در کارهای سپاه کردند این کارهائی که ایشان را متهم به بینظمی در حسابداری و در کارهای سپاه کردند این کارهائی که ایشان امروز در جنگ میکند و بعد از انقلاب میکرد، اگر بنا بود که یک کسی میخواست آنها با مقررات موجود ذیحسابی و اینها عمل بکند، اصلاً ما نمیتوانستیم بجنگیم و ما خودمان همه ما تأیید می کنیم، البته ممکن هم هست شما بعدا یک جائی را پیدا کنید، مثلاً ایشان فلان چیز را خریده، به
سرعت وارد مملکت کرده، با هواپیما، با همواپیما آورده، با کشتی آورده، با انواع و اقسام چیزها اصلاً در قید نبوده و همین حالت در جنگ لازم بوده، خودش را هم در معرض قرارداده که فردا بگویند مثلا فلان کار را کردید، مثلا با فلان میزان نمیساخته است. این را شما باید از افتخارات یک نفر در این شرایط بدانید. هر کسی یک ذره به آینده خودش فکر بکند برای هر چیز حساب رسمی درست بکند و این کار در این جنگ نمیشد. حالا در سپاه و در جاهای دیگر. از طرفی غیر از ایشان الان تدارکات سپاه را نمیتواند کسی اداره بکند و وزیر سپاه باید تدارکات و لجستیک سپاه را اداره بکند. ما اگر بنا باشد مثلا یکسال دیگر جنگ داشته باشیم یا بیشتر یا کمتر، و کسی غیر از ایشان باشد، من یقین دارم که تدارکات سپاه مختل می شود. ما روی وظیفه این کار را کردیم. در مورد آقای خاتمی، آقای خاتمی را بنده از بعد از سال 42،43 می شناسم و دوستان ما اکثرا آنهائی که سابقه زیاد در حوزه دارند، ایشان را میشناسند. از آن روزی که ما ایشان را در حوزه شناختیم و تا امروز همیشه بعنوان یک چهره زحمتکش محصل خوش فکر برای ما مطرح بوده است. همیشه این طوری بوده، یعنی من در تمام دوره تاریخم که با ایشان آشنا هستم یک نقطه ضعف مشخصی از ایشان ندارم که باید برای ما که در کارهای ظریف با اینها کار می کردیم، باید این مسائل روشن تر از دیگران باشد. ایشان در سال 57 وقتی که بنا شد به آلمان بروند، با شهید آقای بهشتی ما مشورت کردیم، بنظر ما ایشان بهترین چهرهای بود که لازم بود آنجا برود. من ایشان را این طور میشناختم. آخر کیهان پیش از رفتن ایشان و کیهان بعد از رفتن ایشان را شما در نظر بگیرید. آنجوری قضاوت نفرمائید. البته جزئیات را خود ایشان نوبت دارند، می آیند صحبت میکنند و جواب میدهند. کلی قضیه، شما کیهان قبلی را ببینید چه چیز بوده؟ یک سازمانی است که صدها نفر آنجا آدم هنرمند، نویسنده، اهل کار دارد بالاخره یک کسی که آنجا میرود باید کار بکند تا رفته رفته این نهاد را بتواند به یک صورتی در بیاورد و آن نهاد کلمه به کلمه باید رویش حساب بشود ممکن است یک نقاط ضعفی هم در یک گوشه ای پیدا بشود. بالاخره انتخاب امام را شما یک ارزشی برایش قائل هستید یا نیستید؟ امام هم کیهان را می شناختند، هم ایشان را میشناختند، هم پدر ایشان را میشناختند. و هم ما ها را میشناختند. آقایانی که در مجلس میفرمودند که مثلاً فاصله ای لازم دارد تا اینکه ما بشناسیم خوب سابقه گمی نبوده است. در مجلس آقایانی که صحبت می کنند و میگویند خط، خوب این خطها را ما که کمتر از شما در آن نیستیم، ما ها هم در این جریان خطی که شما صحبت میکنید هستیم. در مسائل ظریف هم ما هستیم. خوب بعضی از آقایان البته تفاوت دارند، خیلی خوب میآیند صحبت میکنند. حرف هائی هم میزنند، آنها ممکن است که حزب االهی تر باشند. ما حرفی نداریم. این بحث قبول، اما آقای خاتمی را ما همیشه در تمام این دوره از دوستان همراه خودمان می دانستیم.
نواب ـ آقا، اخطار آئین نامه ای دارم.
رئیس ـ اخطار آئین نامه ای به چه کسی؟
نواب ـ به صحبت حضرتعالی.
رئیس ـ بسیار خوب بفرمائید، آقای نواب اخطار آئین نامه ای دارند.
نواب ـ مادۀ 143ـ نمایندگان مخالف و موافق با دولت قبلا ثبت نام و نوبت گیری خواهند کرد.
رئیس ـ من ثبت نام کرده ام.
نواب ـ مگر شما نفر پنجم نبودید؟
رئیس ـ گفتم آقای هادی وقتشان را بمن دادند.
نواب ـ باید وقتشان را به نفر بعدی بدهند. باید به وقت ششم بدهند.
منشی ـ الزامی نیست که با نفر بعدی عوض کنند.
رئیس ـ آقای دوزدوزانی هم از آقای بیات وقت گرفتند. آئیننامه این است دیگر. یعنی کسانیکه اسم نوشتهاند آنهائی که حق تقدم دارند میتوانند وقتشان را به کسانی بدهند که بعدا اسم نوشتهاند. این رویه هم همیشه در مجلس بوده است(نواب ـ نوبت باید رعایت بشود.) بهرحال ما شخصیتی دانشمند داریم دارای سابقه خوب در حوزه علمیه و در دانشگاهها، سابقه مبارزه. آن روزی که ایشان روحانیت مبارز را تشکیل دادند، پیش از پیروزی انقلاب و گروهی که بنام روحانیت مبارز کار می کردند خوب ما میشناختیم این ها چه کسانی بودند و چکار میکردند و چکار میکردند؟ ارتباطی که با خارج بود و این روحانیت مبارزی که در خارج در مقابل خطوط انحرافی ایستاده بود و مبارزه میکردند خوب بسیاری از آقایان ممکن است الان ندانند. من هم حق می دهم آقایان صحبت بفرمایند و تحسین هم میکنم، من عرض کردم واقعا من خاضعم در مقابل کسانیکه روحیه انجام وظیفه دراینجا دارند و میآیند حرفهایشان را میزنند. من آنها را کاملا تحسین میکنم. ولی بعضی چیزها را ممکن است آقایان ندانند. بسیاری از بیانیههائی که در مجلس نوشته شد، خوب ایشان نوشتند. ما خودمان میدانیم، دیگران هم میدانند. این طور که خوب نیست که آدم بگوید مثلا خط و اشاره ای بکند، آقایان دیگر هم بگویند خط. خوب ما با این آقایان این طوری کار کردیم، از ده، پانزده سال پیش تا بحال با هم بودیم، همراه بودیم، هیچوقت لغزشی ندیدیم الان هم ایشان که حاضر شده است به وزارت ارشاد برود، ما باید از ایشان ممنون باشیم. این طور نیست که که حالا همین طور بی سابقه چیزی بگوئیم. بعضی از آقایان صحبت میکردند که افرادی در سطح بالا هستند چرا انتخاب نشدند؟، کسی اگر بهتر هست چرا کسی که کمتر است خودش را معرفی میکند؟ خوب آقایانی که وارد نیستند این حرف را باید بفرمایند. برای اینکه ما ها که هستیم سه ماه است می دانیم آقای نخست وزیر و آقای رئیس جمهور برای پیداکردن وزیر ارشاد چقدر وقت مصرف کردند و چقدر مشاوره کردند تا به این نقطه رسیدند. حالا من نمیخواهم اسم اشخاص را ببرم و بگویم چه کسی، کجا مطرح شد، با آنها صحبت شد تا رسیدیم به این نقطه که از نظر بنده یک نقطه بسیار خوبی است. و من خیال میکنم آقای خاتمی را در وزارت ارشاد مجلس شورای اسلامی بخصوص نیروهای دارای فکر مجلس شورای اسلامی حمایتشان کنند که ما بتوانیم نهاد وزارت ارشاد را همان طور که شما گفتید ما امید خیلی به این نهاد داریم و باید کار عمده انقلاب را که حدود انقلاب است و تبلیغ است و معرفی کردن اسلام است باید بعهده بگیرند. نیاز به کمک دارند و نیاز به تحکیم موقعیت دارند. انشاءالله این انتخابات شایسته آقای نخست وزیر و به امید اینکه رأی شایسته مجلس را هم داشته باشد، بتواند این نهادی را که الان مدتی است فعالیتی چندانی ندارد، فعال بکند و راه را برای حرکت بیشتر تبلیغی ما باز بکند.
مجید انصاری ـ آقای هاشمی، من اخطار آئیننامهای دارم.
رئیس ـ خواهش میکنم واقعا اخطار باشد. یک چیز همین طور حرف زدنی نباشد. من حرفم تمام شد، آقای مجید انصاری بفرمائید.
مجید انصاری ـ بسماللهالرحمنالرحیم. طبق آئیننامه آن بخشی که در رابطه با وزراء بحث میشود موافق و مخالف در رابطه با وزراء مطرح شده اگر تک تک باشند، باید مساوی باشد.
رئیس ـ نه، این طور نیست.
مجید انصاری ـ امروز متأسفانه در رابطه با آقای خاتمی ظلم شد و وقت تقسیم نشد و ما اسم نوشته بودیم، نوشته بودیم موافق با یکنفر...
رئیس ـ بسیار خوب، اخطارتان را فهمیدم که این اخطار وارد نیست. در آئین نامه این نیست که وقتی یک وزیر میآید اگر راجع به یک چیزی صحبت کردند... باید آئین نامه اصلاح بشود. آئین نامه این عیب را دارد، ولی این اخطار آئین نامه ای وارد نیست. آقای نخست وزیر و وزراء میتوانند صحبت کنند.
آقا رحیمی ـ وزراء که نمی توانند صحبت کنند.
رئیس ـ با آئین نامه جدید می توانند. آقای نخست وزیر اگر می خواهند صحبت بکنند، اگر نمی خواهند یکی از آقایان صحبت بکنند. همه شان میتوانند صحبت بکنند.
خاتمی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. با عرض تشکر از همه برادران عزیزی که مخالف یا موافق در ابطه با شخص من صحبت کردند بدون اینکه بخواهم آن مسائل کلی که دربارۀ من گفته شد نفی بکنم. لازم میدانم که چند نکته را به عنوان دفاع از یک مؤسسه ای که دو سال در آنجا خدمتگزار کوچکی بودم، عرض بکنم و قبل از آن یک نکته کلیتر را که محور صحبت بسیاری از دوستان بود که یک شخصیت خیلی والای ایده آلی را در نظر میگرفتند. این را میخواهم بگویم که یک وزارتخانه بطور کلی هنگامی میتواند خوب کار بکند که وزیر بتواند کانال مناسبی برای جریان افکار بلند اسلامی و اندیشههای هنری و احساسهای هنری و فرهنگی در آن وزارتخانه بخصوص مثل وزارتخانه ارشاد و از آنجا به به کل جامعه باشد. اگر این معیارها باشد مطلوب است و اگر نباشد غیر
مطلوب. اما در مورد اصل این کار همچنانکه شاید بسیاری از دوستان بدانند، من داوطلب این کار نبودم. هم به لحاظ آنچه که در خود من بود و هم به لحاظ مسائلی که فکر میکردم دیگران میتوانند بهتر انجام بدهند. به این نتیجه رسیدیم که بزرگانی که همواره به نظر و موضع آنها احترام میگذاریم نظیر جناب آقای رئیس جمهور، جناب آقای رئیس مجلس، جناب آقای رئیس دیوانعالی کشور، جناب آقای نخست وزیر، وقتی که اجماعا به یک چنین مطلبی میرسند بنده دیگر حق ندارم که مخالفت بکنم و خود را بخدا میسپارم و میروم تا ببینم چه پیش می آید. اما در رابطه با کیهان باز ضمن تشکر از برادر عزیزمان جناب آقای کاشانی که همیشه خدمتشان ارادت داریم. من معتقدم که ایشان ناخواسته سوءاستفاده از احساسات کردند. یعنی طرح یک مسائل و حوادثی که مربوط به دو سال پیش میشود آن مسائل را الان مطرح کردند و با توجه به حوادث احساس برانگیزی که در ظرف این دو سال آمده است. قضاوت را حالا از مردم خواستند، این یک مسألهای است که بنظر من عادلانه و منصفانه نیست. عین همین است که امروز بیائیم حضرت امام را مورد انتقاد قرار بدهیم که چرا حکم ریاست جمهوری بنی صدر را امضاء کردند؟ امام تا آخر هم روی مواضع خود که داشتند و برای اصلاح مملکت بود برخوردشان برخورد امامانه بود و برخوردی بود که ما هم معتقد بودیم کیهان چون وابسته به جناح خاصی نیست، همچنانکه یک روزنامه که به یک جریان خاصی وابسته است موظف است که از جزئیاتی که در آن جریان وجود و حضور دارد دفاع بکند، کیهان به علت عدم وابستگیاش به یک جریان خاص میبایست که از اصول و معیارهای کلی که مواضع امام بود، در آن مسیر قدم بردارد. تمام اشکالاتی که برادرمان آقای کاشانی مطرح کردند از 25 آبان که حکم حضرت امام بنام من صادر می شود و من در ایران نبودم و در حدود بیست روز بعدش آمدم تا اول دی ماه 59 هست یعنی درست 35 روز(احمد کاشانی ـ مطلبی هم مربوط به سال 60 بود.) حالا به سال 60 میرسیم. مسائل عمده ای از قبیل نظر خواهی ها و آن طور مسائل و اینها 35 روز از صدور حکم گذشته، بنده هم وارد یک مؤسسهای شدم که در اختیار خط امام نبود. البته افراد و عناصر خط امامی فراوان بوده و هستند. و من از یکایک همکارانم در کیهان، چه همکارانی که قبلا در کیهان بودند. و من از یکایک همکارانم در کیهان، چه همکارانی که قبلا در کیهان بودند. چه همکارانی که قبلا در کیهان بودند. چه همکارانی که بعدا آمدند چه همکارانی، که با خود من آمدند از همه آنها و از همکاری آنها و صمیمیت آنها تشکر میکنم. ولی میگویم وارد یک مؤسسهای که در اختیار خط امام نبود شدیم. برادر بزرگوارمان با گذشت و فداکاری شان جناب آقای دعائی با سه، چهار نفر از این برادران حزب الله که یکی از آنها هم همین امروز بشدت و غیر منصفانه مورد حمله قرار گرفت، آمدند در یک مؤسسه و من معتقدم که واقعا شش ماه هم کم بود که بتوانند بر یک مؤسسه اینچنانی مسلط بشوند و جناب آقای کاشانی یک دفعه دیگر هم کیهان را مطرح کردند و امروز هم میخواستند مطرح بکنند حتی برای یک دفعه پیش من نیامدند بگویند که در کیهان چه شده است؟ از نظر فرهنگی چه پالایشهائی در آن بوجود آمده است؟ از نظر پرسنلی چه؟ از نظر افراد نابابی که از کیهان رفتند و از نظر افراد بابی که در کیهان آمدند و در تقسیم و تغییر مسئوولیت ها، از نظر کارکرد اقتصادی یک مؤسسهای که پنج مرتبه زیر ورشکستگی بوده است، بجائی رسیده است که در آستانه خودکفائی قرار گرفته است و خط و ربط فرهنگیاش در آن حوادث به اصطلاح سرنوشت ساز جامعه چگونه برخورد کرده است؟ در اوج قدر قدرتی بنی صدر کیهان چه مسائلی را مطرح کرده است؟ از کدام خط دفاع کرده، اینکه یک افرادی، اولاً آن اوائل زیادتر مطرح شدند، شاید مطابق میل من هم نبوده، ولی تا آن وقتی که مدیریت جدید جا بیفتد طبیعی است که این مسائل میشود و بعد از آنهم من معتقدم اندیشههای گوناگونی که در جامعه هستند میشود و بعد از آنهم من معتقدم اندیشههای گوناگونی که در جامعه هستند و در مسیر براندازی علنی نظام قرار نگرفتند، طرح نکردن آنها در جامعه هستند و در مسیر براندازی علنی نظام قرار نگرفتند، طرح نکردن آنها در جامعه به معنی نفی آنها نیست به معنی قاچاق شدن آنها است و زیر زیرکی کار کردن، طرح این مسائل اگر به این معنا باشد که بخواهیم نتیجهگیری بکنیم که فکرهای احیانا انحرافی در جامعه آنها را تثبیت بکنیم خیانت است و حرفها درست است ولی اگر طرح مسأله برای این باشد، یا نظر خواهیها، یا طرح مسائلی که کسانی که احیاناً از نظر فکری با ما سازگار نیستند طرح بکنیم، برای درک حساسیتهای جامعه، آخر تبلیغ ما با ذهن مردم و با روح مردم و با شخصیت مردم سر و کار داریم تا آن وقتی که حساسیت های مردم را نفهمیم، مسائلی که برایشان مطرح است، هیچ گاه نمی توانیم به حل مسائل بپردازیم و نمی توانیم آن اثری که تبلیغ داشته باشد، آن را اعمال بکنیم، نظرخواهی کردن اگر در مسیر درک حساسیتهای موجود در جامعه و تلاش برای درمان آن یا جهت دادن آن در مسیر خط انقلاب اسلامی باشد، عین خدمت به جامعه اسلامی و به انقلاب اسلامی باشد، عین خدمت به جامعه اسلامی و به انقلاب اسلامی و به حکومت جمهوری اسلامی است و من معتقدم که در این زمینه ها اگر بنا است انتقادی باشد به روزنامهها از این جهت است که کمتر تلاش کردهاند، و یکرنگ با همدیگر هماهنگ شدند در بسیاری از مسائل، مسائلی در جامعه ما وجود دارد که مطبوعات باید آنها را بشکافند و درصدد چاره جوئی بربیایند، چشم بهم گذاشتی بر روی مسائلی که در جامعه هست و در میان مردم وجود دارد و اقلیت سوءاستفاده کن و فرصت طلبی هم از این حساسیتها و از این واقعیتها سوءاستفاده می کند، چشم به روی آنها بستن حل مشکلات نیست، بهر حال مسألهای که گاه افرادی مطرح شدند، این مسألهای است که ببینید ممکن است دو نوع سلیقه باشد در مناظره های تلویزیونی که بوده و الان هم جایش خالی استو بسیاری مسائل مطرح شدند که بشدت مورد احترام بنده و تأیید بنده بعنوان یک فرد کوچک است و فکر میکنم که مفید هم باشد، این جای بحث دارد که آیا ما تمام کسانی که به نحوی با ما سازگار نیستند و خط آنها را انحرافی می دانیم، بایکوت کردن آنها و نام نبردن از آنها و طرح نکردن نظرات آنها که بهر حال نظرات خود را رندانه و شیطان مآبانه در جامعه نشر می کنند مفید است با طرح کردن و نقد کردن آنها و آبدیده تر کردن خط امام و در برابر این مسائل انحرافی، این دو نظر است که میشود نشست و بحث کرد و آیا این واقعا به معنی خیانت است یابد عمل کردن است؟ من دیگر مطلبی ندارم و آقای قاسمی خبرنگار ما هم نوشته اند که از جناب آقای کاشانی گله کردند، که من از ایشان در طول مدت خدمت در این پست که خبرنگار پارلمانی بودند، بارها درخواست همکاری و نظر کردم، خوب ایشان نظرشان را ندادند حتی در این اواخر هم ایشان که از جبهه برگشتند، از ایشان سؤال کردند، ایشان جواب نداد، این جور نبوده که کیهان واقعاً نخواهد، یعنی سعی کرده است که نظرهای گوناگونی که در جامعه مطرح هستند و رویاروی نظام هم علنا نایستادند، مطرح بکند منتها شما بیائید در مجموع ارزیابی بکنید این همه سر مقاله داشته، این همه خبر داشته، این همه تحلیل داشته اولین روزنامهای بوده که (البته روزنامه جمهوری اسلامی در آن موضع خاص خودش دقیقا جلوتر از ما بوده در برخورد با بنی صدر و جریانات دیگر) ولی کیهان بعنوان یک روزنامۀ غیرحزبی، اولین روزنامهای بوده که سخن مستقیم با آقای رئیس جمهور مطرح کرده که من معتقدم در افشای خط بنی صدر، البته با منطق و استدلال اثر بسیار خوبی در جامعه داشته اولین افشاگری دربارۀ منافقین با جزو سری اولین افشاگریها در کیهان بوده که خود همین سپاه پاسداران با اشتیاق آن را تکثیر کرده در اختیار قرار داده، در برخورد با جریانات انحرافی در مواقع حساس یعنی قضاوت کردن اگر همه جانبه باشد و آن مسائلی که آقای نواب فرمودند خوب واقعا من افتخار میکنم که در سراسر مدت هم آقای نواب(حالا آقای کاشانی چند مورد را نشان دادند که بمن مربوط نمیشده، اگر می شد من حرف دارم) یک مورد بیانیه صحبت بکنند که این مورد بوده و تازه این مورد هم غلط مسأله مطرح بشود. تحریف بشود، جواب دوم روزنامه جمهوری اسلامی که عذرخواهی میکند مطرح نشود، یک برادر مسلمان حزب اللهی که واقعاً اگر ایشان نرفته بود من با کمال و افتخار و میل با ایشان همکاری را در کیهان ادامه میدادم ما سه چهار نفر از این بچهها داشتیم که از آغاز نه تنها در کیهان، درروزنامۀ جمهوری اسلامی و در پستهای دیگر در مقابل خطوط انحرافی ایستادهاند نقشی که در تثبیت خط امام در خود کیهان داشتند، واقعاً اینها در خور تشویق و تجلیل هست من آن برادر را همچنان دوست میدارم او را یکی از مخلصترین چهرههای خط امام میدانم، البته در آن موقعیت حادی که آن مسأله کودتا و مساله دخالت بعضی از چهرههای منحرف روحانی مطرح شده بود، طبیعی است که یک جوانی تحت تاثیر احساساتش یک مساله ای بنویسد که بنده هم با آن مخالف بودم و بحث کردم، ولی با این جور برخورد کردن و اینها را خیانت دانستن یا اینکه مثلاً صحبت کردن و از موضع بالا و خیلی پرخاش جویانه و خیلی خشن با یک مشت بچههائی که با تمام وجود دارند کار میکنند، دعوا کردن جوابش همین است که مات نوشتیم شما هر کاری میخواهید بکنید، حساب دارد، کتاب دارد. ایشان مطلبشان را نوشتند و جوابش را هم اینجا خواندند و من معتقدم دوستانی که از این جواب را دیدند میتوانند قضاوت بکنند که اصلاً مسأله چه بود؟ من از حوصلۀ شما تشکر میکنم و از بزرگواری جناب آقای
هاشمی که روی حسن نظرشان در این زمینه بود و من با ایشان اختلاف نظر دارم نیز تشکر میکنم، امیدوارم که خداوند به همۀ ما توفیق عنایت بکند که در راه او قدم برداریم و جز رضای او هیچ چیز را نخواهیم والسلامعلیکمورحمهاللهو برکاته(احسنت ـ احسنت)
رئیس ـ آقای نخست وزیر بفرمائید.
نخست وزیر ـ بسماللهالرحمنالرحیم ـ با تشکر از همه برادران چه آنهائی که مخالف صحبت کردند، چه آنهائی که موافق، برای اینکه این بحثها در مجموع برای رهنمود دادن به دولت بسیار میتواند مفید باشد من قبل از اینکه مطالبی که گفته شد در مخالفت پاسخ بگویم، این اشاره را میکنم که یکی از برادرها در مورد یکی از وزیران یا یکی از وزرائی که الان کاندیدا هستند گفتند که ایشان نابغه نیستند، ما در هیأت دولت هیچکس خودمان را نابغه نمیدانیم یعنی واقعاً و از صمیم دل خودمان را یک خدمتگزاران کوچکی برای ملت میدانیم که از همین مردم کوچه و بازار بیرون آمدیم و انشاءالله این روحیه را هم داشته باشیم و هر نوع بزرگ بینی و یا اینکه بزرگ انگاشتن خودمان می تواند واقعاً مهلکهای باشد، خطرنا ک باشد، نه تنها برای ما، بلکه برای همه مسئوولین و جامعه انقلابی ما هم زایندگیش آنقدر عظیم هست که دائم استعدادهای نو، خلاقیت های نو، بوجود بیاورد و یقینا در کشور ما با این خلاقیتی که الان هست ما در جبههها میبینیم در داخل میبینیم، در مزارع خودمان میبینیم در روستاهای خودمان میبینیم در عشایر خودمان می بینیم، طبیعتاً فرد برای اداره زیاد است و ما امیدواریم که این افراد در درون انقلاب پخته شوند و جامعه ای واقعا الگو برای همه جهان بسازند، و این بشرطی است که در جامعه هر کس هر مسئوولیتی را بعهده می گیرد، آنرا بعنوان یک کار عبادی تلقی بکند چه این مسأله جارو زدن یک خیابان باشد، چه پست وزارت هیچ فرقی نمیکند.مسأله خدمت به اسلام هست، خدمت به بندگان مستضعف خدا است. من قبل از اینکه در رابطه با برادرمان خاتمی صحبت بکنم که بیشتر این انتقادها از این ایشان شد. لازم میدانم که در رابطه با آقای اژهای و همچنین برادرمان رفیق دوست یک صحبت مختصری بکنم یک صحبتی برادرمان نادی کردند که ظاهرا به عرایض بنده در اول صحبت توجه نکرده بودند و شاید هم بخاطر اینکه مطلبی را ایشان نوشته بودند، آن را تصحیح نکرده بودند، ما اتفاقاً مسأله گزینش را وقتی مطرح کردیم، گفتیم که چون وزارت امور خارجه قبلا گزینش نداشته، افرادی که در آن بعنوان کاردار انتخاب شدند، ما بیتشترین ضایعات را آنجا دادهایم، یعنی افرادی نفوذی در آن بوده اند، افراد پناهنده در آنها بودند، آدم های کم مایه بودند و همچنین تصفیه سفارتخانه های خارجی بسیار دیر انجام شده، ما درست از موقعی که گزینش در اختیار آقای اژه ای قرار میگیرد وافرادی که از دایره گزینش وزارت امور خارجه به خارج فرستاده میشوند در میان آنها اتفاقاً پناهنده نداریم آن کلاسی که من اشاره کردم که از میان صد نفر، هیجده نفر انتخاب می شوند از این کانال رد نشده و بعنوان یک مثال برای برادران نقل کردم که حتی برای اینکه حساسیت موضوع را برادران و خواهران احساس بکنند نقل کردنش مفید است، این کلاسی که برای صد نفر تشکیل می شود حتی در داخل کلاس افرادی گذاشته میشوند که خدای ناکرده افراد نفوذی نباشند، افراد توطئهگر نباشند، چون مسائل سفارتخانههای ما حساس است و این هیجده نفر در حقیقت بهترینها بوده که انتخاب شده، بغیر از یک عده معدودی از برادران متعهد که هشت یا نه نفر که کاملاً ثابت شده که معتقد به هویت اسلامی انقلاب هستند بقیه ما ضایعه داشتیم، برای همین این مسأله به این شکل هست که اشاره کردیم، در ضمن در رابطه با ایشان بیشتر تعریف شد و در رابطه با تخصص که یک اشارهای یکی از برادران کردند باز هم من این را عنوان بکنم که کاری که در وزارت بهزیستی باید صورت بگیرد دقیقاً هم با تخصص ایشان که یک دکترای روانشناسی دارند و هم با سلک روحانیت بهترین سازگاری را دارد، رسیدن به محرومین، رسیدن به مستضعفترین قشرهای جامعه رسیدن به عقب مانده های ذهنی، رسیدن به پرورشگاهها و نظایر اینها، این چیزی است که در جامعۀ ما باید به آن اهمیت درجه اول داده بشود و انشاءالله بتواند جامعه ما پاسخگوی این نوع مسائل باشد، با توصیههائی که در مکتب خودمان نسبت به این مسأله داریم، در رابطه با برادرمان رفیق دوست. که ایراداتی باز هم بیشتر از طرف آقای نادی صورت گرفت من فکر میکنم در وهله اول ما در رابطه با شناخت افراد به کسانی که آن فرد را میشناسند و تخصصش را دارند باید تکیه کنیم را در دوزدوزانی که از برادران سابقه دار سپاه هستند و عمیقاً به سرنوشت سپاه علاقه دارند و دنبال میکنند آن جریاناتی که در داخل سپاه است، مشکلات و پیچیدگیهای سپاه را احساس میکنند، آن جریان پیچیدهای که سپاه در عرض این چند سال بعد از انقلاب داشته مخصوصا در دوران لیبرالها، این را خوب می دانند و همچنین آنها هستند که میدانند الان سپاه قسمت تدارکاتش دویست هزار نفر که برادرمان آقای هاشمی، یا یکی از برادران صحبت صد هزار نفر را کردند دویست هزار نفر را تدارک می کند با کمترین افراد، خوب اینها را این برادران به آن آشنائی دارند و دفاع می کنند فقط صرف اینکه قانون محاسبات عمومی در سپاه اجرا نمی شود و در سایر ادارات اجرا میشود و مقایسه کردنش و نقص گرفتن و ایراد گرفتن به سپاه نمی تواند ملاک کار ما باشد، ما خودمان آمدهایم این قانون محاسبات عمومی که دست و پای همۀ وزیران ما را بسته است و قدمی نمیگذارد از قدم برداشته بشود و دائم مشکل می آفریند، داریم عوضش میکنیم، میخواهیم به مجلس بیاوریم، دیوان محاسبات بیاید کار ذیحسابی را بکند بعد از انجام کارها در نظام ما هر وزیری و هر مسئوولی بعنوان امین جمهوری اسلامی باید تلقی بشود، البته این مسألهای است که در مجلس باید مورد شور قرار بگیرد واین نهادهای انقلاب ما بر این اساس حرکت کردهاند، جهاد سازندگی هم همینجور بوده، سپاه هم همین جور بوده، بنیاد شهید هم همین جور بوده، کمیته امداد هم همین جور بوده، تمام اینها با مقررات خاص، با شرایط خاص خودشان حرکت کردند، علت رسوخشان، و علت تحرکشان اتفاقا بهمین دلیل است، انقلاب به اینها اطمینان دارد، به گردانندگان این نهادهای عزیز اطمینان دارد و خود این برادران در تمام این نهادها بسمت یک نوع حسابرسی و حسابداری خاصی دارند پیش میروند، متناسب با تحرکی که این نهادها می تواند داشته باشد و ما سعی می کنیم از این نهادها یاد بگیریم برای دگرگونی و تحولی که در سیستم حسابرسی خودمان در سایر ارگانها باید داشته باشیم. بهر حال بخاطر یک ابهامات یا عدم رسیدگی نمی شود چنین نتیجهگیری کرد و طبیعتاً برادرمان رفیق دوست همان طور که تمام برادران سپاهی در مورد لیاقت ایشان برای این پست اتفاق نظر دارند و اتفاقاً ایشان جزو افرادی است که منحصراً معرفی کردند و معرفی میکنند از هر کسی که ما میپرسیم به این دلیل طبیعی است که برادران و خواهران نماینده به این مسأله توجه داشته باشند، در رابطه با برادرمان خاتمی، من یک نکته ای باید اینجا اشاره بکنم که بر اساس آن پایۀ استدلال قرار بدهم این موضوع و موضوع را پیش ببرم، آن یک نکته ظریف در رابطه با مسائل رسانههای گروهی...
آل غفورـ اخطار آئیننامهای دارم.
رئیس ـ اجازه بفرمائید اخطار آئیننامهای دارند.
آل غفورـ بسماللهالرحمنالرحیم ، انتهای مادۀ 143«نخست وزیر در شروع اولین جلسه توضیحاتی را که لازم بداند به مجلس ارائه مینماید و در آخر هر جلسه خود او با وزیران پیشنهادی به جواب سؤالها و ایرادها و دفاع خواهند پرداخت.» در این رابطه با آقای نخست وزیر باید صحبت بکند و دفاع بکنند یا خود وزیر پیشنهادی، چون آقای خاتمی صحبت کردند دیگر در مورد آقای خاتمی صحبتی نباید بشود، دفاع بشود.
رئیس ـ خیر هر دو میتوانند صحبت کنند.
آل غفورـ گفته است «خود او و یا.»...
رئیس ـ «یا» معنایش این نیست که یکی از آنها حتماً باشند میتوانند هر دو نفر صحبت کنند.
آل غفورـ اگر گفته بود«خود او و ...» آن موقع هر دو آنها میشد ولی فکر میکنم یکی از آنها باشد.
رئیس ـ از این جهت یک ابهامی دارد که هر دو طرف میتوانند صحبت بکنند یا نه، یعنی هم این میتواند صحبت بکند و هم آن دیگری. یک نوع ابهامی ممکن است بگیرد.(همهمه نمایندگان) بهر حال، الان مسألهای نیست که نتوانند صحبت کنند، ولی آقای علیزاده میگویند اگر«و یا» بود، البته یک کمی لطافت در این حرف هست که اگر «و یا» بود آن معنا را میداد ولی «یا» تنها دارد ممکن است اینجور باشد. بهر حال تحمل هر دو مورد را این عبارت دارد این طور نیست که بکلی بگوئیم که نمیتوانند، بفرمائید
(همهمه نمایندگان)
یکی از نمایندگان ـ یک نفر است.
رئیس ـ خیر یک نفر نیست، این تفسیر آئیننامه را باید مجلس بکند یعنی اگر بخواهیم...
یکی از نمایندگان ـ آقای هاشمی ـ این تفسیر نمیخواهد:
رئیس ـ میگویم ما هم که آئیننامه را تنظیم میکردیم منظورمان این نبود که معنی یکی، میخواستیم مهلت بدهیم هم نخست وزیر بتواند حرف بزند، هم وزیر بتواند حرف بزند.
آقا رحیمی ـ دربارۀ آقای اژهای حرف بزنند.(همهمه نمایندگان) آقای خاتمی را هم ما در مجلس میشناسیم.
رئیس ـ اجازه بدهید، حالا شما صحبت نفرمائید، من بقیه مواد آئیننامه مربوط را بخوانم، ببینیم چیزی از آن استفاده میشود، شما صحبت بفرمائید آقای نخستوزیر.
نخستوزیرـ این مسأله ظریفی که در تبلیغات هست من با یک مثال روشن میکنم اگر برادارن دقت کرده باشند در مورد روزنامههائی که به یک گروه یا حزب منتسب نیست و بستگی ندارد، این روزنامهها، حتی آن روزنامههائی که به یک نوعی در درون هم حتی به یک گروه، تشکیلات و یک نحوه فکری اینها اتصال داشته باشند، برای اینکه حرف خودشان در جامعه نافذتر بگردانند. و برای اینکه خودشان را در مقابله با مسائل حاد بی طرف نشان بدهند، معمولاً سعی میکنند از تکنیکهای بسیار پیچیدهتری استفاده بکنند، من یک نمونه خدمت برادران میگویم. مدتهای مدیدی روزنامه انقلاب اسلامی دوید تا یک مصاحبه از شهید بهشتی گرفت که در بحثی که با ایشان داشتیم همین مسأله را عنوان کردیم که درست است انقلاب اسلامی بیاید مصاحبه شما را بدون اینکه «و» در آن تغییر بدهد با عکس شما درج میکند ولی این را در چهارچوبی درج میکند، در مقابل مطالبی درج میکند، در مقابل عکسهائی درج میکند که نفع خودش را پیش ببرد، جوی که خودش میخواهد، آن را ایجاد بکند. این مسأله در رابطه با تمام روزنامهها مشخص است یعنی شما حتی موقعی که روزنامه کیهان و اطلاعات در دست ضد انقلاب بود، در دست گروهکها بود، شما در داخل آن روزنامهها که ما این را میدانستیم یک دست است. ضد انقلاب بود، میتوانیم این ادعا را داشته باشیم، میبینیم که تکیه بر چهرههائی که آن گروهکها نمیتوانستند با آن موافق باشند بسیار زیاد است عکسشان هست، مطلبشان هست تیترشان هست، منتها به چه نحوی؟در چهارچوبی؟ با چه حرکتی و با چه هدفی؟ یک مسألهای است که در رابطه با روزنامه کیهان و اطلاعات همین اطلاعات همین الان هم دقت به آن مهم است، یعنی اگر قرار باشد این دو روزنامهای که روزنامههای آزادی هستند، روش حرکتشان مثل روش حرکت یک روزنامه حزبی باشد، مسلماً پایگاه خودش را در قشرهائیکه روزنامه حزبی یا یک روزنامههائی مربوط به گروهها نمیتواند آنها را اشباع بکند، این پایگاه را از دست خواهد داد،یک نکتهای است که کلاً در رابطه با نه تنها با کیهان، در رابطه با اطلاعات هم بنظر من مطرح است و باید توجه بشود. مسأله دوم در مورد پیچیدگی بافت روزنامه کیهان است صدها نفر در روزنامه کیهان کار میکنند، مؤسسه عظیمی است، دهها نشریه دارد. مدتها دست ضد انقلاب بوده بعدا دست افراد دیگری بوده که تصفیه نشده، خطوطی بوده که نمیتوانسته موافق خط حاکم بر انقلاب باشد، منطبق بر هویت انقلاب اسلامی ما باشد. آقای خاتمی با حکمی از سوی امام انتخاب میشوند که این مؤسسه را اداره بکنند و مدتها هم طول میکشد از مسافرتی که دارند و مأموریتی که دارند به این مؤسسه وارد بشوند، تا این برادر بیاید مسلط بشود و طبقاتی که ایشان روبرو هستند افراد و اعتباری که ایشان روبرو هستند در روزنامه کیهان، افراد سادهای هم نیستند افراد روشنفکر هستند، نویسنده هستند، مقالهنویس هستند و نظایر اینها، تا اینها را بشناسند، تسلطی پیدا بکند، تسلطی بر اهرمهای روزنامهنگاری پیدا بکند مسلما مدتها طول میکشد ما اگر در روزنامه کیهان بخواهیم قضاوت بکنیم در مورد خط کلیش باید قضاوت بکنیم که آیا در مجموع مدافع انقلاب اسلامی بوده یا نبوده؟ که مسلماً اگر نمیبود،لحظهای آقای خاتمی در آنجا نمیتوانستند درنگ بکنند، مسألۀ دیگری که در رابطه با روزنامهها باید توجه بشود، چون استدلال مفصلی در این زمینه شد برادران باید به این مسأله توجه بکنند این است که یک روزنامه هشت صفحهای به اندازۀ نزدیک یک کتاب دویست، سیصد صفحهای ما حساب کرده بودیم، الان رقم دقیقش من یادم نیست، مطلب در آن هست و اگر روزنامه به دوازده صفحه و یا شانزده صفحه برسد این چندین برابر میشود، تنوع مطالب گاهی در یک روزنامه هشت صفحهای ما نگاه میکردیم به سیصد قطعه خبر میرسیدیم، سیصد سوژه میرسیدیم، در یک روزنامۀ شانزده صفحهای این مراتب بیشتر میشود بر این مسأله اضافه بکنید که روزنامه بطور روزانه باید در بیاید، ظرف چهار ساعت، پنج ساعت به همۀ مطالبش باید رسیدگی بشود، خط داده بشود، تسلط باید روی این مسأله باشد طبیعی است که در چنین جوی که ما میشناسیم از دوران بنی صدر تنشهائی که وجود داشت، یقیناً رخنه داشت در داخل روزنامهها، هدایت جو کلی، یک کار بسیار شاق و حساسی بوده، ما میبینیم این خط را باز هم مییابیم من فکر میکنم بسیار شاق و حساسی بوده، ما میبینیم این خط را باز هم مییابیم من فکر میکنم این توضیحات تا اندازهای قضایا را روشن بکند، البته برادرمان خاتمی با توضیحاتی که دادند کار ما را سبکتر کردند در رابطه با وزارت ارشاد اشاره شد ظاهراً برادرمان زرهانی بودند که اشاره میکردند که باید آنجا تصفیه بشود، باید مقابله بشود. من فکر میکنم در اینجا از خدماتی که برادرمان دوزدوزانی کردند کاملاً بافت وزارت ارشاد را دگرگون کردند، از صفر شروع کردند، افراد حزب اللهی را در آنجا بردند، گر چه نکثی در کارها پیش آمد باید اینجا یاد بشود، واقعاً در وزارت ارشاد الان حرکت سالمی جریان دارد، افراد حزب اللهی در آنجا حاکمیت دارند و دارند حاکمیتشان را بیشتر میکنند و حضور دارند و اینها یاران خوبی برای برادرمان خاتمی خواهند بود. یک نکتهای که من اول صحبت اشاره نکردم این است که وزارت ارشاد غیر از آن ابعاد گوناگونی که باید داشته باشد، مسألۀ ارتباط وزارت ارشاد با انجمنهای اسلامی خارج از کشور هم یکی از نکات بسیار مهم است، سابقهای که برادرمان خاتمی در این زمینه دارند خودشان لمس کردند قضایا را دائم در تماس بودند چه در کمیسیون امور خارجه و چه موقعی که در خارج بودند، میتواند بسیار کمک بکند به انجمنهای اسلامی خارج از کشور برای اینکه اینها رشد بکنند، بمانند مشکلاتشان حل بشود و تحرک بیشتری برای بردن پیام انقلاب آنجا بازی بکنند و نکتۀ آخر اینکه یکی از برادرها ظاهراً برادرمان زرهانی این مسالۀ تبلیغات را آوردند در این حد که گویا آقای خاتمی باید با مفتیهای خیلی باسواد برود مناظره بکند، مسأله تبلیغات بهیچوجه این نیست، گاهی هست با یک فیلم، گاهی هست که با یک شعر گاهی هست با یک مقاله، گاهی هست با خرید یک ستون از یک نشریه، چنان تکانی در یک منطقه میشود بوجود آورد که با صد نوع از این مناظرهها نمیشود چنین تأثیری بوجود آورد. مسألۀ تبلیغات در جهان فعلی پیچیدهتر از این هست که منتهی بشود و خلاصه بشود در مسألۀ مناظره کردن یا در افتادن با چند مفتی که یقینا اگر از آنها سوءاستفاده تبلیغاتی میشود در رژیمهای دیگر بخاطر این هست که آن گردانندگان بهمین رسانهها بیشترین تسلط را دارند و میدانند از مفتی چه استفادهای بکنند در عربستان سعودی و این چیزی است که ما در رابطه با برادرمان خاتمی میشناسیم و میدانیم ماهیت رسانههای گروهی کیفیت عملکردشان را به دقت میشناسید و یقیناً خواهند توانست با اتکال به خداوند بزرگ ویاری سایر برادران اگر رأی اعتماد بگیرند یقیناً در این زمینه به انقلاب اسلامی کمک بکنند و بازوی خوبی برای دولت باشند دولتی که همان طور که گفتیم ادعای نابغه بودن در آن نیست ولی مدعی هستیم و در این زمینه خوب کار کردیم و این چیزی است که ما حق خودمان میدانیم که یک جلسه در مجلس بیائیم و ان شاءالله خدمت همه خواهران و برادران گزارش بدهیم، والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته.
رئیس ـ بسیارخوب، آقایان که دیگر صحبتی ندارند؟ آقای رفیق دوست؟ آقای اژهای؟(اظهاری نشد) در مورد تذکری که برادرمان آقای آلغفور دادند، حق این است که در عبارت چنین احتمالی هست ولی من با آقای بیات هم صحبت کردم، ایشان هم کاملاً در خاطرشان هست که ما در کمیسیون آئیننامه مخصوصاً روی این جهت نقصی بود در گذشته که وزراء صحبت نمیکردند و این میدان را خواستیم به وزراء بدهیم و ضمناً مجموعه وزراء و نخست وزیر هم از نصف وقتشان هم استفاده نکردند، یعنی وقت برای آنها زیاد گذاشته شده و معلوم است برای همۀ آنها گذاشته شده آقایان توجه کنید کیفیت رأیگیری را من تذکر بدهم رأیگیری را شروع میکنیم، آقایان در صندلیهای خود تشریف داشته باشید که ما بتوانیم تعداد حضار را اعلام
کنیم، کیفیت رأیگیری، رأی علنی است بنابراین کارت با اسم باید آقایان در گلدان بیندازد. اول باید از مجلس بپرسیم که مجلس نظرش این است که به تک تک آقایان جداگانه رای بدهیم یا به سه نفر؟ آقایانی که موفقند که جداگانه رای به نام آقایان بریزیم قیام بفرمایند،(اکثر برخاستند) جداگانه تصویب شد آقایانی که با هر وزیری موافق هستند کارت سفید با اسم، آقایانی که با هر وزیر مخالفند کارت کبود با اسم و آقایانی هم که رأی ندارند، ممتنع هستند کارت زرد با اسم،همه باید با اسم باشد کارت بی اسم خوانده نمیشود، این را توجه بکنید و ضمنا گلدانها هم اسم آقایان رویش نوشته شده آقایان هم وقتی که تشریف میآورند کارتهایشان را با دقت در گلدان مورد نظر خودشان بیندازند هر نفر سه کارت با خودشان اینجا میآورند (وقتی که تشریف می آورند) 190 نفر در مجلس حاضرند ما رأیگیری را آغاز میکنیم آقایان بترتیب بیایند که پهلوی گلدانها شلوغ نشود،
رئیس ـ به آقای قائمی بگوئید اسامی غائبین را بخوانند.
منشی ـ غائبین فقط دو نفر هستند.
رئیس ـ دیرآمدهها را هم بخوانید.
منشی ـ دیر آمدهها را بخوانید.
منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. جلسه امروز سه شنبه مورخ 18/8/61 غائب غیر موجه تنها آقای ارسلان فلاح حجت انصاری از لاهیجان هستند.
تأخیرهای غیر موجه تنها آقای ارسلان فلاح حجت انصاری از لاهیجان هستند.
تأخیرهای امروز: آقای امید نجفآبادی 26 دقیقه آقای حسینی طبابائی 19 دقیقه آقای سید زاده 17 دقیقه خانم طالقانی 25 دقیقه آقای کیاوش 60 دقیقه. آقایان فرضپور و اختری و عزت سحابی 16 دقیقه. خانم صدیقی 17 دقیقه آقایان شاه آبادی، تبریزی، ابوطالب محمودی و شاهرخی هر کدام 18 دقیقه آقایان رهامی و اکرمی هر کدام 19 دقیقه آقای کاشانی 20 دقیقه آقای شاهچراغی 60 دقیقه و آقای خزاعی 63 دقیقه.
(اخذ رأی بعمل آمد و نتیجه آن بشرح زیر اعلام شد)
رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم . نتیجه استخراج آراء در مورد وزرائی که به مجلس معرفی شدهاند. کل نمایندگانی که در مجلس بودند یکصد و نود نفر بودند که بعضی از آقایان اصلاً رأی ندادند.
جمع آرائی که به گلدان مربوط به آقای رفیق دوست ریخته شده 173 رأی است.
عده موافق 139 رأی.
مخالف 11 رأی.
ممتنع 23 رأی.
بنابراین مجلس به آقای رفیق دوست رأی اعتماد داد(نمایندگان ـ الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی مرگ بر منافقین و صدام مرگ بر اسرائیل)
رئیس ـ در مورد آقای خاتمی وزیر ارشاد اسلامی.
جمع آرائی که به گلدان ریخته شده 1698 رأی.
آراء موافق 121 رأی.
آراء مخالف 27 رأی.
آراء ممتنع 22 رأی.
بنابراین آقای خاتمی از طرف مجلس شورای اسلامی برای وزارت ارشاد اسلامی رای اعتماد گرفتند(نمایندگان ـ الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر منافقین و صدام، مرگ بر اسرائیل)
رئیس ـ در مورد آقای اژهای وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی.
جمه آرائی که به گلدان ریخته شده 171 رأی.
آراء موافق 126 رأی.
آراء مخالف 7 رأی.
آراء ممتنع 38 رأی.
بنابراین به آقای اژهای مجلس رای اعتماد داد.(نمایندگان ـ الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا مرگ بر شوروی مرگ بر منافقین و صدام، مرگ بر اسرائیل)
(اسامی رأی دهندگان به آقای رفیق دوست وزیر سپاه پاسداران)
موافقین: علی قائمی امیری، یونس محمدی، محمد اسماعیل شوشتری، محمد نوروزی، خانم گوهرالشریعه دستغیب، مولوی نظر محمد دیدگاه، عباسعلی بهاری اردشیری،دری نجف آبادی، حسن حسنزاده، محمد علی صدوقی، مرتضی فهیم، محمد خلیلی، میر غفار سجاد نژاد، علی آقا محمدی، محسن سیدین، مولوی حامد دامنی، پرویز ملک پور، محمد رضا راشد، نورالدین رحیمی، احمد زمانیان، فضل الله مهدیزاده محلاتی، عباس عباسی، لطیف صفری، سید رضا زوارهای، احمد علیزاده، سید احمد مصطفوی کاشانی، محسن رهامی، احمد بهشتی، سید محمد محسن نبوی، محمد کاظم صبوری، قرهباغ، آقا رحیمی، سید محمد احمدی، سید کاظم اکرمی، مظاره حق شناس، خانم اعظم علائی طالقانی، سلمانی زارجی، عبدالکریم شرعی، شکرالله زینعلی، سید فضل الله حسینی برمائی، مهدی کروبی ـ محمدعلی خسروی ـ سیداحمد زرهانی ـ محسن راثی ـ کیان ارثی، علی ارومیان، اخلاقینیاـ رجائیان ـ حسن ابراهیم حبیبی ـ محمد غفاری ـ رحیمی حاجی آبادی ـ عجم ـ فرض پورـ عباسیفردـ هراچ خاچاطوریان ـ غفور خلخالی ـ سیدمحسنپور میرغفاری ـ سید مصطفی کیائی ـ هاشمی رفسنجانی ـ محسن مجتهد شبستری ـ خزاعی ـ فاضل هرندی ـ فضلعلی ـ اربابی ـ مهاجرانی ـ دکتر عباس شیبانی ـ هنجنی ـ فخرالدین حجازی ـ اسد الله بیات ـ معرفی زاده ـ موموندی ـ کاظمی ـ محمد یزدی ـ طباطبایی نژادـ قهرمان رحمانی ـ عابدین زاده ـ مظفرـ سید محمد خاتمی ـ وافی، خوشنویس ، مرتضی محمودی ـ هادی غفاری ـ فدائی الویری ـ موسی سلیمی ـ احمد همتی ـ غلامعلی شهرکی ـ محمد فاضل ـ مجید انصاری ـ محمد هادی ـ عبدخدائی ـ صلواتی ـ شاهچراغی ـ محمد علی موحدی ـ عزت الله دهقان ـ سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ صادق خلخالی ـ یدالله دهقانی ـ مهدی طیب ـ اسماعیل فردوسیپورـ فومنی حائری ـ محمد علی بشارتی جهرمی ـ موحدی ساوجی ـ سید محمود دعائی ـ دکتر جواد شیرازیان ـ کاظم نوروزی ـ سبحان اللهی ـ سید محمود علوی ـ اسدینیاـ مرتضی کتیرائی ـ علی طاهری ـ سید جلیل سید زاده ـ کیاوش ـ حسینی واعظـ رجبعلی طاهریـ یارمحمدی ـ دکتر اوشاناـ عاتقه صدیقی ـ موسوی بجنوردی ـ سید فخر الدین موسوی ـ سعید امانی همدانی ـ مهدی قائمی سمنانی ـ خسرو ناقی ـ سید محمدتقی شاهرخی ـ دوزدوزانی ـ هاشم حجازی ـ رضوی اردکانی ـ سید مجتبی میر جعفری ـ واعظی ـ سید احمد حسینی ـ سید هادی خامنهای ـ رفیعیان ـ موسی زرگرـ چهرگانی انزابی ـ خانم مریم بهروزی ـ اصغر رستمی ـ سید باقر هاشمی ـ احمد ناطق نوری ـ اسحق مدنی ـ علیاکبر رضوانی.
مخالفین: دانش آشتیانی ـ غلامحسین نادی ـ وحید ـ سازگارنژاد ـ محمد محمدی ـ صمد شجاعیان ـ یوسفی جیردهی ـ نصر اللهی ـ حسین کمالی ـ حسین بازقندی ـ انصاری راد.
ممتنعین
آقایان: بی مقدارـ باغانی ـ موسوی خوئینیهاـ حجتی کرمانی ـ صدر حاج سید جوادی ـ بابا صفری ـ حجت کشفی ـ قدرت الله نجفی ـ احمد ملا زاده ـ ابوطالب محمودی ـ سید حسن حسینی ـ الله بداشتیـ نواب ـ هاتفی ـ محمد مهدی جعفری ـ میریونسی ـ آل سید غفورـ کیائی ـ نیا کجیدی ـ برومند ـ فؤاد کریمی ـ اختری ـ
ممتنع بینام ـ 1رأی
(اسامی رأی دهندگان به آقای خاتمی وزیر ارشاد اسلامی بشرح زیر است)
موافقین:
آقایان: اربابی ـ محمد علی صدوقی ـ محسن مجتهد شبستری ـ یوسفی ـ جیردهی ـ باباصفری ـ حسینی واعظ ـ علی اکبر رضوانی ـ شهرکی ـ دکتر میلانی ـ حسینی ـ مظاهر حق شناس ـ مصطفی تبریزی ـ کیان ارثی ـ احمد بهشتی ـ راشد ـ سید فخر الدین موسوی ـ غلامحسین نادی ـ دکتر بیت اوشانا ـ حجت کشفی سید مجتبی میر جعفری ـ اسد الله بیات ـ محمد خاتمی ـ وافی ـ خزاعی ـ طباطبائی نژاد ـ شاهرخی ـ حائری زاده ـ اکبر هاشمی رفسنجانی ـ محمد محمدی ـ بی مقدار ـ پرویز ملک پور ـ خسرو ناقی ـ امین ناصری مولوی ـ حامد دامنی ـ قرهباغ ـ شوشتری ـ سلمانی ـ زارجی ـ تاتاری ـ لطیف صفری ـ هاشم حجازی ـ سید محمد مهدی جعفری ـ محسن سیدین ـ حسن ابراهیم حبیبی ـ میر غفار سجاد نژاد ـ فضل الله مهدی زاده ـ محلاتی ـ حجتی ـ کرمانی سید محمد موسوی ـ خوئینی ـ محمد علی موحدی ـ مولوی ـ نظر محمد دیدگاه ـ فرض پور ـ سبحان اللهی واعظی ـ حسن روحانی ـ صادق خلخالی ـ محمد یزدی ـ سید هادی خامنهای ـ غفور صادقی خلخالی ـ موسوی بجنوردی ـ خانم اعظم اعلائی ـ طالقانی ـ دکتر موسی زرگر ـ برومند صمد شجاعیان
اصغر رستمی ـ عزت الله دهقان ـ سید محمود دعائی ـ چهرگانی ـ انزابی صلواتی الله یداشتی ـ سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ محمد خلیلی ـ مرتضی محمودی ـ احمد همتی ـ محمد نوروزی ـ علی معرفی زاده ـ سید محمد حسن نبوی ـ مهاجرانی مرتضی الویری ـ کاظم نوروزی ـ شاه چراغی ـ یونس محمدی ـ دکتر جواد شیرازیان ـ فاضل هرندی ـ مرتضی کتیرائی ـ محمد علی هادی نجف آبادی ـ موسی سلیمی عجم ـ مهدی کروبی ـ دانش آشتیانی ـ نصر اللهی ـ قهرمان رحمانی ـ مجید انصاری ـ فخر الدین حجازی ـ سید عباس میر یونسی ـ اسحق مدنی ـ علی حقیقت افشار آقا محمدی ـ محسن راثی ـ علی موموندی ـ کاظمی ـ علی محمد بشارتی ـ جهرمی ـ عبدالکریم شرعی رجائیان دکتر عباس شیبانی ـ هنجنی ـ سید احمد حسینی ـ آقا رحیمی ـ حسینی برمائی ـ فومنی حایری ـ احمد علیزاده سید باقر هاشمی ـ سازگار نژاد ـ محمد مجتهد شبستری ـ عزت الله سحابی ـ سید محسن پور ـ میر غفاری فردوسی پور ـ هراچ خاچاطوریان ـ اسماعیل رفیعیان ـ اسماعیل خوشنویس ـ خانم مریم بهروزی ـ خانم گوهر الشریعه دستغیب ـ خانم عاتقه صدیقی
سفید بی نام ـ یک رأی
مخالفین:
آقایان: علی طاهری، اسدی نیا، اختری، محمد غفاری، یدالله دهقانی، محمد علی خسروی، کمالی، نواب، یارمحمدی، صبوری، هاتفی، عباس عباسی، مرتضی فهیم، بازقندی، محمد فاضل، هراتی، مظفر، رحیمی حاجی آبادی، عابدین زاده، بهاری اردشیری، کیاوش، سید احمد مصطفوی کاشانی، محمد علی خسروی، فضلعلی، وحید، کیائی، رجبعلی طاهری.
ممتنعین:
آقایان:صدر حاج سید جوادی باغانی ـ سید محمود علوی ـ قدرت الله نجفی ـ احمدی فروشانی ـ هادی غفاری نیا کجیدی ـ رضوی اردکانی ـ آل سید غفور دوزدوزانی ـ سعید امانی انصاری راد ـ ابوطالب محمودی ـ سید حسن حسینی ـ نورالدین رحیمی ـ فؤاد کریمی ـ محسن رهامی ـ اسماعیل فدائی ـ مهدی قائمی ـ حسن زاده ـ موحدی ساوجی ـ اخلاقی نیا.
(اسامی رأی دهندگان به آقای اژهای وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی)
موافقین:
آقایان:
اکبر هاشمی رفسنجانی ـ سیدین رضوانی ـ قدرت الله نجفی شوشتری ـ سلیمی ـ موسوی بجنوردی ـ عباس عباسی ـ ناقی ـ راشد ـ مولوی ـ حامد دامنی ـ علی کاظمی ـ زینعلی ـ خلیلی سید هادی خامنهای ـ خاچاطوریان فخرالدین حجازی ـ طباطبائی نژاد همتی ـ غلامرضا رحیمی ـ هادی غفاری ـ مظفر حسن ابراهیم حبیبی ـ عجم اربابی ـ سید محمود دعائی ـ خزاعی ـ فاضل هرندی ـ محسن مجتهد شبستری ـ فرض پور ـ محمد علی خسروی مهاجرانی ـ سجاد نژاد ـ کیائی ـ نظرمحمد دیدگاه ـ مجید انصاری ـ حسن زاده ـ الویری ـ موحدی ساوجی دوزدوزانی ـ محمد غفاری ـ میر یونسی ـ مرتضی محمودی ـ محمد یزدی بیات ـ وافی ـ هراتی ـ سید احمد حسینی ـ خوشنویس ـ عزتالله دهقان ـ صدوقی ـ هاشم حجازی روحانی ـ قهرمان روحانی ـ صلواتی ـ فومنی حائری ـ سبحان اللهی ـ رفیعیان ـ سید محسن پور میر غفاری ـ دکتر شیرازیان فردوسی پور ـ شاهچراغی ـ طیب رستمی ـ سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ رضوی اردکانی ـ دکتر زرگر ـ یدالله دهقانی ـ محمد علی موحدی انزابی ـ صادق خلخالی ـ واعظی ـ سید باقر هاشمی ـ احمد ناطق نوری ـ هنجنی ـ محمد رضا عباسی فرد ـ اسدی نیا ـ رجائیان ـ ملک پور ـ خاتمی ـ میر جعفری ـ نبوی ـ صبوری ـ سعید امانی ـ آقا رحیمی ـ دکتر شیبانی علی محمد بشارتی ـ کاظم نوروزی ـ سید ابوالحسن حسینی ـ قرهباغ ـ رجبعلی طاهری ـ زرهانی ـ کیاوش ـ لطیف صفری ـ علیزاده ـ علی طاهری ـ دکتر بیت اوشانا ـ سید فخر الدین موسوی فدائی ـ راثی ـ حسینی ـ واعظ غفور صادقی خلخالی ـ کروبی ـ مهدی قائمی ـ سلمانی زارجی ـ محمد نوروزی ـ زوارهای ـ شاهرخی ـ مصطفوی ـ کاشانی ـ ارومیان ـ بهشتی ـ حق شناس ـ سید محمد احمدی ـ کیان ارثی ـ یونس محمدی ـ محسن رهامی ـ زمانیان ـ یار محمدی ـ دری نجف آبادی ـ بهاری ـ باغانی ـ اسحق مدنی ـ خانم گوهر الشریعه دستغیب خانم مریم بهروزی ـ خانم عاتقه صدیقی ـ خانم اعظم طالقانی.
مخالفین :
آقایان: وحید، مرتضی فهیم، حسین کمالی، محمد فاضل، غلامحسین نادی فضلعلی شجاعیان.
ممتنعین:
آقایان: برومند، حجت کشفی، حسین نیا، سید زاده، سید محمود علوی،آل سید غفور، بابا صفری، شهرکی، خوئینیها، هاتفی، صدر حاج سید جوادی، ابوطالب محمودی، انصاری راد، نواب، نصراللهی، احمدی دانش آشتیانی، محلاتی، امین ناصری، معرفی زاده، اکرمی، آقا محمدی، عابدین زاده، سازگارنژاد، مصطفی تبریزی، حجتی کرمانی، نورالدین رحیمی، بیمقدار، محمد اخلاقی نیا، اختری، یوسفی، حسینی برمائی، محمد مهدی جعفری، الله بداشتی، بازقندی، محمد محمدی، سید حسن حسینی.
(ممتنع بینام ـ1 رأی)
3ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسةاینده و دستور آن
رئیس ـ جلسه بعد ما روز پنج شنبه ساعت هشت صبح و دستور جلسه هم بقیه دستور هفتگی است که اعلام کردهایم. جلسه ختم میشود.
(ساعت 15/12 جلسه پایان یافت)
رئیس مجلس شورای اسلامی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی