جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه365 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه365 )

  • پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۶۱

1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید رئیس – بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. باحضور 188 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود. منشی - بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم – دستور جلسه سیصد و شصت و پنجم روز پنجشنبه بیست و نهم مهرماه 1361 هجری شمسی. مطابق با سوم محرم الحرام 1403 هجری قمری. 1- دنباله رسیدگی به گزارش شور دوم کمیسیونهای مشترک امور اقتصادی و دارائی و برنامه و بودجه و صنایع و معادن و امور اداری و استخدامی و امور قضائی در خصوص لایحه راجع به اصلاح قسمتی از موادقانون مالیاتهای مستقیم مصوب اسفندماه 1345 و اصلاحیه‌های بعدی. 2- انتخاب یک نفر جهت عضویت در کمیسیون ماده 10 قانون احزاب 3- گزارش شور اول کمیسیون اقتصاد و دارائی در خصوص لایحه وصول وجه از متقاضیان صدور پروانه و تجدید پروانه حمل سلاح 4- بررسی اعتراض آقای غفور صادقی گیوی به مستعفی شناخته شدن ایشان 5- گزارش شور دوم کمیسیون دیوان محاسبات و بودجه و امور مالی مجلس در خصوص لایحه برقراری حقوق وظیفه و مستمری برای محافظینی که به درجه رفیع شهادت نائل می‌شوند. 6- گزارش شور اول کمیسیونهای داخلی، برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی در خصوص لایحه الحاق یک تبصره به عنوان تبصره 2 به ماده 6 اصلاحیه قانون تقسیمات کشور مصوب 16/8/1316. 7- سؤال آقای فخرالدین حجازی از آقای وزیر بازرگانی 8- سؤال آقای صمد شجاعیان از آقای وزیر بازرگانی رئیس – تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد (حضار صلوات فرستادند) اعوذبالله من الشیطان الرجیم - بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین. هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین. و لا تنهنوا اولا تحزنوا و انتم الا علون ان کنتم مؤمنین. ان یمسسکم قرح فقدمس القوم قرخ مثله و تلک الایام ندا ولها بین الناس ولیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء و الله لا یحب للظالمین. و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین. ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین. (صدق الله العلی العظیم – حضار صلوات فرستادند) «از آیه 136 الی آیه 142 سوره آل عمران» 2- بیانات قبل از دستور آقایان یدالله دهقانی، مجید انصاری و نواب رئیس – سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید. منشی – آقای دهقانی نماینده اهر، آقای انصاری نماینده زرند کرمان و آقای نواب نماینده رامهرمز دهقانی - بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، الحمدالله رب العالمین والصلوة علی سیدنا محمد و آله المعصومین و صحبه المهتدین. سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی سلام به امت شهید پرور ایران سلام به شهدای جبهه‌های حق علیه باطل، سلام به رزمندگان قهرمان سلام به شهدای محراب آیت الله مدنی، آیت الله دستغیب آیت الله صدوقی و آیت الله اشرفی اصفهانی، سلام به سنگرنشینان مجلس شورای اسلامی سخن خود را در دو بخش جدا به عرض می‌رسانم. بخش اول سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بین‌المللی پایگاههای استعمار جهانی. بخش دوم نیازهای حوزه انتخابیه بخش اول – سازمان ملل متحد در اثر شرایط و اوضاع و احوال جنگ جهانی دوم به وجود آمد همانگونه که یکی از سیاستمداران گفته است که خطر مشترک در جنگ شگفت‌ترین حیوانات را دور هم گرد می‌آورد. در جنگ دوم جهانی نیز وجود دشمن مشترک سبب همکاری و تشریک مساعی بین کشورهائی گردید که در غیر این صورت امکان ناپذیر بود. همکاری کشورهای متحد در طول جنگ به تدریج این اندیشه را تقویت کرد که کشورهای مزبور پس از پایان جنگ و پیروزی بر دشمن خواهند توانست به همکاری خود ادامه دهند. به همین سبب بنای سازمان ملل از آغاز به دست کشورهای بزرگ سرمایه‌داری و کمونیستی و بر فرض همکاری آنان و در جهت گسترش سلطه استعماری بر جهان استوار گردید. اندیشه همکاری کشورهای استعمارگر در قالب یک سازمان بین‌المللی نخستین‌‌بار در منشور آتلانتیک منعکس گردید. در 14 اوت 1941 سران دو کشور جهانخوار آمریکا و انگلیس در یک کشتی در اقیانوس اطلس با یکدیگر ملاقات کردند و هدفهای خود را دربارة امکان تشکیل چنین سازمانی اعلام نمودند، در اول ژانویه 1942، آمریکا، شوروی، انگلیس و چین اعلامیه متحد را امضاء و منتشر کردند. به موجب این اعلامیه چهار کشور مزبور اصول مندرج در منور آتلانتیک را تأیید نمودند. در اکتبر 1943 وزرای خارجه سه کشور امپریالیستی، آمریکا، شوروی، انگلیس اعلامیه مسکو را امضاء کردند که بعداً دولت چین نیز به آن پیوست. در این اعلامیه کشورهای مزبور ضرورت تشکیل یک سازمان بین‌المللی را در نزدیکترین تاریخ اعلام کردند. در حدود یکماه پس از کنفرانس مسکو سران سه کشور روزولت، چرچیل، استالین در تهران اجتماع کردند و در اعلامیه تهران مورخ اول دسامبر 1943 نیت خود را دائر بر همکاری در سازمان در زمان جنگ و صلح اعلام کردند. بدین ترتیب در منشور آتلانتیک اعلامیه ملل متحد، اعلامیه مسکو و بیانیه کنفرانس تهران کشورهای بزرگ سرمایه‌داری و کمونیستی خود را متحد ساختند که در ساختن یک سازمان بین‌المللی جدید ظاهراً به منظور حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و در واقع به عنوان پایگاه استعمار نو و استکبار و کفر جهانی با یکدیگر همکاری کنند. پس از تشکیل کنفرانسهای دامبارتون‌او کس ویالتا بین نمایندگان کشورهای استعمارگر سرانجام کنفرانس سانفرانسیسکو برای تصویب نهائی منشور سازمان ملل متحد با شرکت پنجاه کشور استعمارزده تشکیل شد. مسألة اختیارات وسیع و گسترده شورای امنیت و حق وتو این وسیله تضییع حقوق بشر و آلت به بند کشیدن جهان برای پنج کشور جهانخوار در کنفرانس سانفرانسیسکو با مخالفت اکثر کشورهای استعمارزده مواجه گردید. اما بعلت عدم هماهنگی و عدمرهبری و متشکل و متحد نبودن که زائیده سیاستهای استعماری است و پافشاری کشورهای چپاولگر و جهانخوار در زمینه حق وتو مخالفتهای آنها مؤثر واقع نشد. (رئیس- دو دقیقه وقت دارید) شوروی اعلام داشت که در صورت تعدیل یا تغییر طرح یالتا در مورد وتو و حدود اختیارات شورای امنیت از قبول عضویت سازمان ملل متحد خودداری خواهد کرد. شوروی در مذاکرات دامبارتون‌او کس اصرار داشت که وضع خاص قدرتهای بزرگ در شورای امنیت این مسلخ مستضعفان و ستمدیدگان جهان باید حفظ بشود. شوروی معتقد بود که در مسائل امنیت و صلح کلیه تصمیمات اساسی باید با توافق آراء قدرتهای بزرگ اتخاذ گردد. هدف شوروی از اصرار در استقرار چنین وضعی در شورای امنیت این بود که تصویب هرگونه تصمیم مهمی را بدون رضای خود امکان‌ناپذیر سازد. امریکا و انگلیس با پیشنهاد شوروی موافق بودند. وزیر امور خارجه آمریکا در سال 1944 در بیان همین سیاست امپریالیستی گفت آمریکا حتی یک روز هم بدون داشتن حق وتو در سازمان ملل متحد باقی نخواهد ماند. نماینده شوروی در سازمان ملل متحد در سال 1950 گفت حق وتو یکی از اصول اساسی است که پایه‌های سازمان ملل متحد بر آن استوار شده است. با توجه به ملاحظات گذشته راجع به سازمان ملل متحد نیاز به بحث در بیان سایر سازمانهای بین‌المللی نیست و باید از این مجمل حدیث مفصل را خواند و نتیجه‌گیری کرد که بی‌تردید سازمان ملل و سایر سازمانهای بین‌المللی پایگاههای استعمار جهانی هستند. بخش دوم نیازهای حوزه انتخابیه. نیازهای حوزه انتخابیه را فهرست وار ذکر می‌کنم. 1- احداث راههای ارتباطی روستاهای شهرستان اهر. 2- نوسازی یا لااقل بازسازی راه اهر- تبریز. 3- احداث بیمارستان برای رفع نیازهای منطقه یعنی پنج بخش نزدیک به ده هزار روستا و خود شهر. 4- تأسیس کارگاهها و کارخانه‌ها برای افزایش تولید و جلب مردم به شهرهای کوچک و از بین بردن یا کاهش بیکاری و ایجاد اشتغال. 5- احداث سد اهر چای برای توسعه کشاورزی، باغداری و تأمین آب آشامیدنی. 6- برق‌رسانی و آبرسانی روستاهای شهرستان اهر. 7- اقدام سریع در بکاراندازی تلفن خودکار اهر. 8- اقدام سریع در ت قویت تلویزیون اهر. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. رئیس- متشکر، سخنران بعدی را دعوت کنید. منشی- آقای انصاری. مجید انصاری- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. «الدعی یابن‌الدعی قدر کزنی بین اثنتین بین السلةوالذله هیهات مناالذله» کلمه صلح یکی از حربه‌های تبلیغاتی صدام و اربابان جنایتکار ا و بود که از روزهای نخستین جنگ تحمیلی مطرح بوده و درست در شرایطی که نیروهای تجاوزگر بعثی صهیونیستی عراق تحت عنوان قادسیه صدام و به انگیزه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران به داخل خاک ما پیش می‌تاختند، فریاد صلح طلبی صدام از بوقهای تبلیغاتی دنیا بلند بود. اما این روزها به دلیل شکستهای پی در پی صدام و در خطر قرار گرفتن رژیم بعث به گونه‌ای جدی‌تر از سوی آنان مطرح است. گرچه مواضع بر حق ما با قاطعیت از سوی امام امت و ملت شهید پرور و مسؤولین محترم جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام گردیده، اما برای آگاهی هیأتهای به اصطلاح صلح نکاتی را یادآور می‌شوم. 1- آیا طرح مسأله صلح و استفاده از آن به عنوان یک اهرم فشار سیاسی از جانب کسانیکه خود آغازگر جنگ و یا هیزم‌کش معرکه بوده‌اند، این حقیقت را تداعی نمی‌کند که آنها از صلح همان اهداف شوم و پلیدی را تعقیب می‌کنند که از جنگ منظورشان بوده و آیا آن آتش افروزی‌ها و این صلح طلبی‌ها جز برای تثبیت و تحکیم موقعیت صدام صورت می‌گیرد، چگونه می‌توان باور کرد کسانی که طی ماههای جذشته فجیع‌ترین جنایات بر مردم مظلوم لبنان بودند و دیدند که حیوان وحشی و درنده‌ای چون اسرائیل با قتل عام وحشتناک و بی‌سابقه خود خون هزاران زن و کودک، پیر و جوان مسلمان را در بیروت بر زمین ریخت و خانه و کاشانه آنان را بر سرشان خراب نموده با دخالت مستقیم نظامی نیروهای شیطان بزرگ و همپالکی‌هایش رزمندگان فلسطین را از لبنان اخراج و جمیل جلاد را بر این کشور تحمیل نمودند و از جانب این به اصطلاح صلح‌طلبان و دلسوزان مسلمان نه تنها کوچکترین اعتراضی و حرکتی بلند نشد بلکه با گروههائی در کنفرانس رسوای فاس‌مزد دست اسرائیل را نیز با قرارداد تضمین امنیت برای او دادند. امروز بر اساس مصالح عامه مسلمین و به قول خودشان جلوگیری از هدر رفتن نیروهای اسلامی دست به اقدامات صلح‌طلبانه می‌زنند. آیا هیچ عاقلی می‌تواند باور کند که عربستان سعودی و سران عیاش و سرسپرده آن صلح طلب هستند؟‌در حالیکه در حرمم امن خدا و در جوار قبر رسول اکرم به هیچ بهانه‌ای به حجاج ایرانی که تنها جرمشان گفتن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بود. آنچنان وحشیانه، حمله و ضرب و شتم انجام دادند. تصمیم‌گیری در مورد جنگ با وضعیت کنون آن که با فضل خداوند و توجهات امام زمان علیه‌السلام و جانبازی ملت فداکار ایران و فرماندهی امام امت در مرحله پیروزی نها‌ئی رسیده و پایگاه حاکمیتت آمریکا در عراق یعنی بغداد را تهدید می‌کند، از اهمیت و دقت خاصی برخوردار است. بخصوص اینکه تصمیم در این مورد تنها به ایران و سرنوشت ایران محدود نمی‌شود. بلکه به سرنوشت میلیونها انسان زجر کشیده‌ای مربوط است که انقلاب ما تنها روزنه امید آنان است. آوارگان فلسطین و لبنان و ملتهای سایر کشورهای اسلامی که از سکوت و سازش و سرسپردگی سران کشورهایشان به ستوه آمده و احساس خفت و خواری می‌کنند و نیز محرومین به استضعاف کشیده شده آفریقا و مجاهدین مسلمان و مظلوم افغانستان همگی و همگی چشم به نتیجه این نبرد سرنوشت‌ساز حق و باطل دوخته‌اند و کوچکترین اشتباه در تصمیم‌گیری بزرگترین ضربه‌ها را بر امید و آرزوی آنان وارد خواهد کرد. ما در پرتو پیروزیهای عظیمی که از برکت خون شهدا در جبهه‌ها به دست آورده‌ایم امروز بصورت یک قدرت خلل‌ناپذیر و خطری جدی برای ابرقدرتها و آمریکای جنایتکار مطرح هستیم. اظهار علاقه وصف‌ناپذیر مسلمانان جهان در مراسم حج امسال به امام امت و نماینده محترم ایشان و تک تک حجاج ایرانی آن هم در محیط خفقان‌آور سعودی گویای این حقیقت است. امام فرمودند، صدام باید برود و آنچنان سیلی به صدام می‌زنیم که از جایش بلند نشود و تا آنجا که حافظه من یاری می‌کند تنها ارفاقی که در کلمات امام نسبت به صدام دیده می‌شد اجازه و فرصت خودکشی و یا فرار به پاریس و تشکیل دولت در تبعید است.شعار رزمندگان و شهیدان ما این بوده و هست که برای فتح کربلا پیش بسوی جبهه‌ها. و فریاد امت حزب‌الله نیز در تمامی صحنه‌ها این است که جنگ، جنگ تا پیروزی. شرایط کنونی ما در جنگ به مراتب بهتر از روزهای اولیه جنگ است. کوتاه شدن دست خیانتکارانی همچون بنی‌صدر از فرماندهی جنگ، انسجام و تشکل همه نیروهای رزمنده، کارآزمودگی آنها در این مدت اطمینان به پیروزی آینده که از امدادهای الهی و پیروزیهای بزرگ گذشته نشأت می‌گیرد و آمادگی بی چون و چرای امت حزب الله برای شرکت در جبهه‌ها همه وجوه امتیاز این مرحله از جنگ می‌باشد. تثبیت کامل سیاسی جمهوری اسلامی در خارج و ریشه کن شدن و از هم پاشیدگی ضد انقلاب داخلی و بخصوص در کردستان امتیازات دیگر این مرحله سرنوشت ساز تاریخ میهن اسلامی ما است با این ترتیب پذیرش صلح حتی با فرض پرداخت غرامت که بسیار بعید است زیرا صدام اگر در صدد پرداخت غرامت و صلح بود هرگز هنگام فرار از میهن اسلامی ما آخرین خانه‌ها و دکل‌های برق را ویران و نابود نمی‌کرد و بر حجم جرائم خود نمی‌افزود. برای ما و انقلاب خونبار اسلامی ما اثرات بسیار نامطلوبی خواهد داشت که بر برخی از آنها و نیز ادله لزوم ادامه جنگ تا سقوط صدام و برقراری جمهوری اسلامی در عراق اشاره می‌کنم: 1- خسارات وارده بر ملت ما بخصوص خسارات جانی آنچنان عظیم است که تنها با برقراری جمهوری اسلامی در عراق قابل جبران است. زیرا شهدا و جانبازان ایثارگر ما به عشق کربلا و زیارت سید الشهداء‌علیه السلام به جبهه‌ها رفتند و شهید شدند. 2- امام امت نابودی اسرائیل و گشودن راه بیت المقدس و مسجد الاقصی را تنها از راه کربلا عملی دانسته و به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران از ادامه اعزام نیرو به لبنان خودداری نمود. 3- دفاع از مردم مظلوم و مسلمان و در بند عراق که تحت سلطه رژیم کافر و جبار بعثی هستند و برقراری نظام اسلامی در این سرزمین مقدس با وجود عتبات عالیات و نقش عظیم آن در جامعه اسلامی وظیفه عموم مسلمانان بخصوص ملت ایران است. 4- حفظ حیثیت و وجهه مردمی و جهانی جمهوری اسلامی ایران به عنوان تکیه گاه محرومان عالم در میان ملتهای جهان. 5- ضرورت نابودی پایگاه تغذیه ضد انقلاب و ویرانی لانه توطئه آنها که همواره در عراق و تحت حمایت صدام بوده است. 6- عدم اطمینان از حمله مجدد صدام در صورت برقراری صلح با بهره‌گیری از تجربیات شکست گذشته و ترمیم نیروهای متلاشی شده خود. (رئیس دو دقیقه وقت دارید) چشم. 7- لزوم ایجاد پایگاه قدرت اسلامی و مردمی در خاورمیانه برای جلوگیری از تجاوزات و توسعه‌طلبی‌های آینده اسرائیل و نفوذ بیش از پیش امریکا در منطقه و در دراز مدت جهت ریشه‌کن سازی این غده چرکین سرطان و کوتاه کردن دست غارتگران بین‌المللی از منابع مسلمین که در این رابطه امام امت فرمود امید است که این قرن قرن پیروزی مستضعفین بر مستکبرین باشد و بی‌تردید ملت ایران و انقلاب ما آغازگر این حرکت باید باشد. 8- تحکیم و تثبیت بیش از پیش جمهوری اسلامی در صحنه بین‌المللی به نفع مستضعفین و نیز دهها دلیل دیگر لزوم رد هرگونه پیشنهاد صلح تحمیلی را بر ما روشن می‌سازد و ما را بر آن می‌دارد که با آمادگی ررزمی بیش از پیش و هجوم توجه همه نیروهای رزمنده و داوطلب به جبهه‌ها و ادامه کمک بی‌دریغ مردم فریاد سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام را به هیأتهای صلح تکرار بکنیم که الدعی یابن الدعی قدر کزنی بین اثنتین بین السله و الذله هیهات منا الذله. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ( نمایندگان – احسنت) منشی – آقای نواب بفرمائید. نواب – سلام علیکم و رحمة الله و برکاته . بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اعوذ باللله من الشیطان الرجیم و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثبر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا والله یحب الصابرین. هفتمین روز شهادت چهارمین شهید محراب آیت الله اشرفی اصفهانی را به ساحت مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب برحقش امام امت و امت رزمنده ایران تبریک و تسلیت عرض می‌کنم در این آیه از قرآن یک حقیقتی را باید باور کرد و آن این که آن قشری که مکتب انبیا را می‌پذیرند و در کنار انبیاء با طاغوت و طاغوتیان به مبارزه برمی‌خیزند کدام قشر از جامعه است. آیا مستکبرین در جامعه در کنار انبیاء قرار می‌گیرند آیا آنانی که با پیاده شدن مکتب انبیاء منافعشان در خطر قرار می‌گیرد مکتب انبیا را می‌پذیرند؟ یا آنانی که با آمدن انبیا حس می‌کنند که حقوق آنها زنده خواهد شد و به دست انبیا حقوق آنها به آنها داده می‌شود این است که می‌بینیم قشر مستضعف جامعه در کنار انبیا قرار می‌گیرند و آن فقیهان و عالمان و دانشمندانی که از همین قشر برخاسته‌اند آن فقیهان و دانشمندانی که از همین مستضعفین بوده‌اند و لذا است ربیون را مفسرین می‌گویند آن فقهائی که در کنار انبیا با مستکبرین و طاغوتیان مبارزه می‌کردند. روی همین جهت می‌بینیم تمام توطئه‌ها بسیج می‌شود این قشر جامعه و آن عالم و دانشمندان برخاسته از این قشر را به شهادت برسانند. بمب را کجا دست‌نشاندگان استکبار جهانی کار می‌گذارند، در خیابان خیام در میدام امام خمینی (حضار صلوات فرستادند) آنجایی که می‌بینیم بیچارگان و مستضعفینی که راه به جائی ندارند کنار خیابان و پیاده‌روها شب را استراحت می‌کنند یا آن کارگرانی که دست از کار کشیده آن بازاری مسلمانی که دست از کار کشیده آن کاسبی که می‌خواهد بخانه‌اش برود کادیکلاک ندارد وسیله سواریش منحصر است در اتوبوسهایی که باید در صف اتوبوسها بایستد و بعد از مدتی وارد اتوبوسها شود. با این اتوبوس می‌خواهد کجا برود؟ بالای شهر برود یا می‌خواهد به جنوب شهر برود. این است که می‌بینیم این قشر از جامعه الان تهدید می‌شوند و اینها به شهادت می‌رسند. آیا هنوز استکبار جهانی بیدار نشده است که نتیجه این شهادتها چه بوده آیا با به شهادت رساندن ائمه جمعه ما با به شهادت رساندن نیروهای حزب اللهی ما آیا آنها سودی برده اند یا نتیجه‌اش عاید انقلاب ما و ملت ما و رمز تثبیت انقلاب ما قرار گرفته است؟ این همه شهادتها به سود آنان بوده یا به ضرر آنان بوده؟ آیا کمی فکر کرده‌اند که به شهادت رساند آیت الله اشرفی‌ها و دستغیب‌ها و قاضی طباطبائی‌ها و صدوقی‌ها به ضرر آنها بوده است؟ چون آنانی که به آرزوی شهادت و به انتظار اینکه شهادت از در وارد شود نشسته‌اند. همین آیت الله اشرفی که وقتی به او خبر می‌دهند آیت الله صدوقی را شهید کردند می‌گوید امیدوارم چهارمی هم من باشم و من به این فیض عظیم برسم آری با این شهادتها انقلاب ما بیمه شده و دشمن باید این را بداند آن موقعی که ما این قدر شهید نداشتیم انقلاب ما پیش می‌رفت اما الانی که این امت یا شهیدند و یا شاهد یا جوانانشان در میدانهای نبرد با دشمن می‌جنگند و یا در داخل مورد هجوم منافقین از خدا بی‌خبر قرار می‌گیرند و لکن اینها نسبت به انقلاب ، نسبت به راهی که قبول کرده‌اند آن خط امامی که همان خط اسلام باشد پذیرفته‌اند ثابت قدم تر شده‌اند آری و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثرفما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا ولله یحب الصابرین (آیه 140 سورة‌آل عمران) روی همین جهت الان مجامع بین‌المللی و استکبار جهانی برای نجات صدام تلاش می‌کند. برای این که بتواند پایگاهی در منطقه داشته باشد الان آوازه صلح را مطرح می‌کند و با فرستادن نمایندگان متعددش در ایران می‌خواهد صلح را بر ما تحمیل کند. اما غافل از آن که ایران حرف تازه‌ای ندارد ایران در صلح حرف تازه‌ای ندارد آن موقعی که صدام به ما تجاوز کرد ایران حرفش را زد الان هم روی همان حرف ایستاده و از همان موضع دارد دفاع می‌کند و کوچکترین نرمش و کوچکترین چیزی که بیاید قدمی به عقب بگذارد وجود ندارد همان حرفی را که در آغاز جنگ زد همان را می‌زند صدام متجاوز است صدام باید مجازات شود صدام باید محاکمه شود ولکن اینان نمی‌خواهند بپذیرند که صدام در منطقه از بین برود. رئیس – دو دقیقه دیگر وقت دارید. نواب – اینها نمی‌خواهند قبول کنند که صدام از بین برود چون اگر صدام از بین برود اینها به چه کسی می‌خواهند متکی بشوند ولکن این را بدانند رزمندگان ما و ملت ما نیروهای ما همه بسیج و آماده شده‌اند و برای حمله هر آن انتظار می‌کشند که فرمان حمله صادر بشود و عجیب این است که در سه موقع این مجامع بین‌المللی به تکاپور می‌افتند یکی آن موقعی که حس می‌کنند که نیروهای ما می‌خواهد حمله کند یکی بعد از پیروزیها و سومین موقع در عاشورای ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام در ماه محرم است. اگر یادتان باشد در سال گذشته در همین مواقع مجامع بین‌المللی بکار افتاد چون می‌بینند خون حسین (ع) و یارانش می‌خروشد و حسینیان الان در جبهه و در سنگرها و این امت شهید و شاهد همه در کنار پرچم و در کنار مکتب حسین (ع) پرورش یافته‌اند و یکی از ویژگی‌های انقلاب این بود که ثابت کرد آنانی که حسین (ع) و عاشورای حسین (ع ) را مسخره می‌کردند همه یزیدی از آب درآمدند و اینها بدتر از یزید شدند و لذا مساله صلح مطرح نیست و ایران همان موضعی را که دارد از همان موضع صحبت می‌کند. منتها هر کس بیاید ما او را قبول می‌کنیم و او را می‌پذیریم منتها حرف ما عوض نمی‌شود حرف ما همانی است که چند روز بعد از جنگ زده شد الان هم همان حرف را می‌زنیم، صدام باید برود، صدام باید مجازات بشود، صدام متجاوز است و ما جز این حرفی نداریم. اما در این یک دقیقه‌ای که می‌گویند از وقتم باقی مانده است مشکلات حوزه انتخابیه، مسأله آب و گاز و مخابرات و کشاورزی است که با تشکر از مسؤولین محترم که تا حدی این کارها شروع شده و لکن امیدواریم که تسریع در کارها داده بشود و لکن راجع به کشاورزی هیچ اقدامی در منطقه رامهرمز انجام نگرفته است. والسلام علیکم و رحمةالله. 3- تذکرات نمایندگان و مسؤولان اجرائی بوسیله آقای رئیس رئیس- متشکر،‌بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. تذکرات نمایندگان محترم به مسؤولان اجرائی محترم: آقای میریونسی نماینده کنگاور و صحنه و هریس به وزارت کشاورزی و تعاون و روستائی در خصوص ارسال اجناس جیره‌بندی شده به منطقه و وزارت ارشاد اسلامی در مورد روشن کردن وضع معبد آناهیتا در کنگاور تذکر داده‌اند. آقای محمودی نماینده گلپایگان به صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد قرار گرفتن گلپایگان تحت پوشش رادیو تلویزیون اصفهان تذکر داده‌اند. آقای فدائی نماینده سربند به وزارت راه در مورد راههای شهرستان سربند و ساختمان جاده‌سلف چگان به قم و به وزارت بهداری در مورد تسریع در ساختن بیمارستان سربند و اعزام پزشک زنان و زایمان. آقای قهرمان رحمانی نماینده تاکستان به وزارت پست و تلگراف و تلفن در مورد ترمیم خط تلفن لوشان سیردان و به وزارت مسکن در مورد تشکیل کمیسیون تشخیص در سازمان اراضی شهری تاکستان. آقای هنجی نماینده کرج به وزارت آموزش و پرورش در مورد یکسان کردن فوق‌العاده سختی معیشت معلمان و کارمندان بخش آسارا. نمایندگان استان زنجان به وزارت نفت در مورد توجه نمودن به تذکرات استان زنجان و قرار دادن این استان در طرحهای گازرسانی. آقای سید فضل‌الله حسینی نماینده کلات درگز به وزارت کشاورزی در مورد احداث سردخانه در منطقه درگز و به وزارت راه در مورد تسریع در تکمیل جاده درگز امامقلی تذکر داده‌اند. 4- تصویب قانون اصلاح قسمتی از مواد قانون مالیاتهای مستقیم مصوب اسفندماه 1345 و اصلاحیه‌های بعدی آن رئیس- اولین دستور جلسه ما لایحه اصلاح مالیاتها بود که در مادۀ 7 اصلاحات پیشنهاد شده را رسیدگی می‌کردیم اصلاح دوم را مطرح کنید. منشی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، پیشنهاد بعدی از آقای اختری بود که الان تشریف ندارند. آقای محسن مجتهد شبستری پیشنهاد کرده‌اند که بعد از کلمه: «به استثنای وقف خاص» که دفعه گذشته تصویب شد این عبارت نیز اضافه شود. «و املاکی که ارزش آن کمتر از ده میلیون ریال بوده و فرد ذینفع نیاز به آن ملک بوده باشد» آقای شبستری بفرمائید. محسن مجتهد شبستری- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، من فکر می‌کنم مسأله جعل مالیات بر انتقال اموار دو فایده دارد یکی تأمین بودجه برای دولت و دیگر جلوگیری از سوء استفاده‌های کلانی که بعضی از ثروتمندان می‌کنند. این قانون وضع می‌شود که رادع این کار باشد و نتوانند ثروتمندان اموالشان، املاکشان را، کارخانه‌ها و سهام را بر اولادشان، همسرشان منتقل بکنند ولی باید توجه داشت که اسلام دین عدل است و قاعده دل و انصاف ایجاب می‌کند که ما روش معتدلی را اتخاذ بکنیم و بگوئیم در آنجا که زائد بر نیاز هست مالیات گرفته بشود نه مطلقاً، ما که اصل مالیات گرفتن را مشروع می‌دانیم و مالیات را مختص به ارباب مکاسب نمی‌دانیم. مالیات مثل خمس نیست که بگوئیم مختص به ارباح مکاسب است. گرچه در ارباح مکاسب هم در خمس حتی بعضی از فقها موضوع را تعمیم داده‌اند «انما غنمتم من شیی فان‌لله خمسه و للرسول (آیه 43 سوره الانفال» الی آخر را بعضیها مطلق الفائده را موضوع دانسته‌اند و مخصوص ارباح مکاسب ندانسته‌اند گفته‌اند حتی آن چیزی که «ما ملک بالهبة و الصدقة المندوبة» آن هم خمس دارد یا به شکل فتوی یا به شکل احتیاط لااقل بعضیها فرموده‌اند ولی آنچه مسلم است در باب مالیات موضوع، موضوع ارباح مکاسب نیست بلکه ما می‌توانیم از ارث هم مالیات بگیریم، از انتقالات هم مالیات بگیریم ولی به چیزی که لازم است توجه بشود مسأله عدالت است که در آن مواردی که طرف نیاز دارد دیگر در آنجا مالیات گرفته نشود و لذا روی این اصل من این پیشنهاد را کرده‌ام که املاکی که البته تصحیح می‌کنم که بعد از املاک، اموال باشد یا کارخانه‌ها و سهام باشد چون در قانون مالیاتها اصل 180 آ«ده انتقال املاک و کارخانه‌ها و سهام با نام به اولاد، اولاد اولاد، پدر و مادر، زن یا شوهر بنابراین بنویسیم که املاکی به استثنای وقف خاص که شد «به استثنای وقف خاص و املاکی که یا اموالی که کارخانه‌ها و سهامی که ارزش آن کمتر از ده میلیون ریال بوده و فرد ذینفع نیازمند به آن ملک بوده باشد این استثناء بشود ولی بر بقیه انتقالات مالیات جعل بشود تا جلوگیری از این سوء استفاده‌های کلان بشود و ضمناً قاعده عدل و انصاف هم رعایت شده و ما یک روش معتدلی را اتخاذ کرده‌ایم. منشی- آقای دهقان مخالف. دهقان- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. بهتر بود که خود کلمه وقف هم باشد حالا با پیشنهاد برادرانی که کلمه «وقف» یعنی وقف اولاد از این قانون درآمد نه اینکه ما مرتب بیائیم یکی یکی مواردش را حذف کنیم یا یک مقدار یا یک مبلغی برایش معین کنیم این کار درستی نیست این مثل معروفی است که: «اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک رودی» ما این را می‌دانیم که کشور اسلامی بایستی همه بیسوادان را با سواد کند، همه بی‌خانه‌ها را خانه‌دار کند مثل مسأله‌ای که پریروز در همین مجلس شورای اسلامی که در مهد امن و امان باد تصویب شد این بود حالا که آمریکا زهر چشمی از بعض کشورها می‌گیرد و کمکهای مالیش را قطع می‌کند مجلس شورای اسلامی پیشقدم شد که به آنها کمک کند. روی این حساب اگر از این مالیاتها نباشد از کجا؟ در ثانی یکی از وظایف دولت اسلامی، یکی از مسائل مهم دولت اسلامی این است که می‌تواند وضع مالیات کند و ما در اخبار داریم که پیغمبر(ص) گاهی یک مالیاتی را می‌بخشیدند و گاهی بعضی از موارد خمس را می‌بخشیدند و گاهی اضافه می‌فرمودند و همان مواریث پیغمبر(ص) در عصر غیبت بدست ولی فقیه است. روی این حساب دولت اسلامی ‌می‌تواند این کار را بکند و مرتب حذف بعضی از موارد یکی پس از دیگری درست نیست و وقتی که ملتزم به اصل حکومت فقیه و ولایت فقیه شدم التزام به شیئی سبب به التزام لواحق شیئی و لوازم شیئی هم هست. روی این حساب هیچ اشکالی هم ندارد و دولت اسلامی می‌تواند مالیات بگیرد والسلام علیکم و رحمةالله. منشی- آقای هراتی موافق. هراتی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، در این لایحه‌ای که به مجلس تقدیم شده بود در سرتاسر مواد و تبصره‌هایش سه اصل اساسی وجود داشت. اول این بود که مالیات نسبت به مستضعفان از یک معافیتی برخوردار بشود و نسبت به کسانی که بهره بیشتری دارند مالیات بیشتری دریافت بشود. دومین اصلش این بود که خود فردی که مالیات می‌پردازد دیگر نیازمند نباشد که از یک سو به دولت مالیات بپردازد و از یک سوی دیگر دنبال این بگردد که برای تأمین زندگیش از کجا پولی فراهم کند تا زندگیش ادامه پیدا بکند و مسأله سوم اینکه مالیات بر درآمد است نه مالیات بر چیزی که‌ انسان دارد و جزو مایحتاج عمومی زندگیش هست. بنابراین با توجه به حفظ این سه نکته پیشنهاد برادرمان یک پیشنهاد منطقی و عادلانه‌ای هست. عنایت بفرمائید الان با توجه به اینکه وضع خانه و زمین یک سیر صعودی و سرسام‌آوری را دارد طی می‌کند منزلی که در تهران کمتر از یک میلیون تومان ارزش دارد منزل صد متری را نمی‌دهند. در شهرستانها هم متأسفانه همینجوری است حتی یکی از خانواده‌های شهداء چند روز پیش به من رجوع کرد که ما رفتیم یکی از شهرستانهای دور افتاده منزلی که قابل سکونت باشد از یک میلیون و دویست هزار تومان کمتر پیدا نکردیم پیشنهاد برادرمان دقیقاً در این رابطه است که منزلهائی که از ده میلیون ریال، املاکی که کمتر ارزش دارد و این منزلی است که می‌خواهد فرضاً بیکی از فرزندان خودش منتقل کند یا ارثیه‌ای به او می‌رسد و مخصوصاً اینکه ثابت بشود خود آن فرد نیاز دارد یعنی این منزلی که به او منتقل شده منزل اضافی نیست مورد احتیاجش هست و نیاز اولیه زندگی او هست در این مورد از یک معافیتی برخوردار باشد. بنابراین در این مورد اگر پیشنهاد تصویب بشود دقیقاً این است آن کسانی هم که یک منزل کوچکی به فرزندانش رسید و کمتر از ده میلیون ریال است احتیاج اولیه‌اش هم هست مالیاتت تعلق بگیرد. آنوقت جای این سؤال هست که این فرد باید این مالیات را با توجه به اینکه به این منزل هم نیاز دارد از کجا تأمین کند. والسلام. رئیس‌ـ مخبر کمیسیون آقای خزاعی یا نماینده دولت. خزاعی‌ـ من حرفی ندارم. محمدیان(نماینده دولت)‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. در مورد پیشنهادی که شده که تا ده میلیون ریال در این ماده پیش بینی بشود که معاف بشود در حال حاضر مالیات بر ارث، ما ترک تا مبلغ پنج میلیون ریال معاف است و هر کدام از ورثه از حداقل بخشودگی یک میلیون ریال استفاده می‌کنند. این ارقامی که گفته شد با ارقامی که در معاملات وجود دارد اختلاف فاحش دارد. اما ارزش معاملاتی که هر ساله تعیین می‌شود با توجه به مسائل اقتصادی موجود پائین‌تر و کمتر از ارقام معامله شونده در بازار است یعنی شاید یک منزلی که شما می‌گوئید با یک میلیون تومان خرید و فروش می‌شود از نظر ارزش معاملاتی بیش از پنجاه درصد کمتر باشد در نتیجه این اختلاف وجود دارد. و اما در خود این ماده بحثی راجع به دادن معافیت بیشتر نشده چون یک بار مالی زیادی دارد و دولت قبلاً چنین مسئله‌ای را پیشنهاد نکرده است. با توجه به این دو مورد فکر می‌کنم که هم از نظر اینکه اگر انحصاراً منحصر به یک فرد و برای خودش باشد باز هم در هنگام ارث که این ماده هم در حکم ارث این انتقالات را تلقی می‌کند باز اگر یک منزلی باشد و یا یک آپارتمان به مبلغ پنج میلیون ریال باشد و شش میلیون ریال با مقررات حاضر مالیاتی مطالبه نمی‌شود. فکر می‌کنم مشکل و آن معضلی که وجود دارد با این توضیحاتی که داده شد حل می‌شود. رئیس‌ـ متشکرم / 180 نفر حضور دارند پیشنهاد آقای محسن شبستری برای رأی‌گیری مشخص بشود. منشی‌ـ پیشنهاد این است که بعد از « باستثنای وقت خاص» که در جلسه گذشته به تصویب رسیده بود این عبارت نیز اضافه بشود« و املاکی ...» رئیس ـ اموالی که ... منشیـ «و اموالی که ارزش آن کمتر از ده میلیون ریال بوده و فرد ذینفع نیازمند به آن ملک باشد». رئیس ـ موافقان با پیشنهاد آقای شبستری قیام بفرمایند(عده کمی برخاستند) تصویب نشد. حالا اصل ماده را به رأی می‌گذاریم ... عباسی فردـ ا گر این ماده رأی نیاورد چه می‌شود؟ رئیس ـ هیچ ، حذف می‌شود. این دفعه اگر رأی نیاورد رویش بحثی نداریم. مادۀ 7- عبارت حکم این ماده نسبت به انتقال املاک موضوع مادۀ 180 قانون مالیات‌های مستقیم (باستثنای وقف خاص) نیز جاری خواهد بود به آخر مادۀ 10 مادۀ قانونی مربوط به اصلاح پاره‌ای از مواد قانون مالیات‌های مستقیم مصوب 3/3/59 اضافه می‌شود. رئیس- یکصد و هشتاد و شش نفر حضور دارند. موافقان با ماده‌ای که خوانده شد قیام بفرمایند.(نود و هشت نفر ایستادند) تصویب شد این لایحه تمام شد. دستور بعدی را مطرح می‌کنیم. 1- انتخاب آقای منتجب جهت عضویت در کمیسیون مادۀ 10 قانون احزاب منشی‌ـ انتخاب یک نفر جهت عضویت در کمیسیون ماده /10 قانون احزاب. کسانی که کاندیدا شده‌اند و اسمشان را اینجا داده‌اند ترتیب تقدم تقاضا به این ترتیب است:آقای فدائی‌ـ آقای هادی غفاری ـ آقای موحدی ساوجی ـ آقای آقا محمدی ـ اگر از نمایندگان محترم افراد دیگری هم کاندیدا هستند بفرمایند که اضافه بکنیم. یکی از نمایندگان ـ آقای منتجب را هم بنویسید. رئیس ـ یکبار دیگر بخوانید. منشی ـ اسامی را می‌خوانم. آقای فدائی ـ آقای هادی غفاری ـ آقای موحدی ساوجی ـ آقای آقا محمدی ـ آقای منتجب. رئیس ـ آقایان توجه بفرمائید اسم یکی از این پنج نفر را روی یک ورقه بنویسید. گلدان‌ها را خدمتتان می‌آورند توی گلدان بیاندازید. چون آقای موحدی کرمانی در کمیسیون تشریف دارند و دو نفر باید باشند یک نفر دیگر که آقای بشارتی بودند به خاطر گرفتاریشان استعفا کردند لذا جای آقای بشارتی انتخاب می‌کنیم. یکی از نمایندگان ـ آقای دکتر شیبانی را من کاندیدا می‌کنم. منشی ـ آقای دکتر شیبانی کاندیدا هستید؟ دکتر شیبانی ـ خیر. آقای رحیمی ـ اسامی را یکبار دیگر هم بخوانید. منشی ـ آقای فدائی ـ آقای هادی غفاری ـ آقای موحدی ساوجی ـ آقای آقا محمدی ـ آقای منتجب. 6- تصویب موجه شناخته شدن غیبت آقای غفورگیوی رئیس ـ پس اعتراض آقای گیوی که غیبت خودشان را موجه می‌دانند مطرح است. دکتر خلیلی ـ دستور قبلی که مقدم است باید مطرح شود. رئیس ـ خیر ، اصلاً در آئین‌نامه این است که در اولین فرصت باید مطرح بشود چون آن لایحه در دستور ما بود لذا آن را حذف نکردیم والا باید در اولین فرصت مطرح شود لذا تأخیرش درست نیست. منشی ـ طبق آئین‌نامه اول خود آقای غفوری گیوی بایستی مخالفت بکند. رئیس ـ آن گزارش را آقای قائمی بخوانند. بیات (منشی) ـ در همان روز آقای قائمی خواندند. رئیس ـ پس توضیح بدهید.هیأت رئیسه توضیح می‌دهد آقای قائمی که مسئوول حاضر غایب هستند توضیح می‌دهند. قائمی(منشی )ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم جناب آقای غفوری خلخالی تا تاریخ 29/3/61 از ما مرخصی گرفته بودند به مدت 5 روز طبق آئین‌نامه که در حوزه انتخابیه باشند و در روز بیست و نهم که به حساب مرخصی ایشان می‌آمد همان روز بیست و نهم ایشان دستگیر شدند ولی چون از نظر ما در مرخصی بود ما مدت غیبت را از روز یکشنبه سی و یکم خرداد یعنی از آن تاریخ حساب کردیم یک روز در خرداد ماه غیبت رسمی داشتند که جلسه ما در ساعت 30/7 صبح شروع می‌شد تا 12 (30/4 ساعت) در تیر ماه سیزده جلسه داشتیم یعنی 13 تا چهار ساعت و نیم آنجا غایب بودند. در مرداد ماه 10 جلسه داشتیم (45 ساعت) در شهریور ماه 8 جلسه داشتیم (36 ساعت) و در مهرماه باز یک جلسه غایب بودند که اینها همه به هم پیوسته بود. البته بدون احتساب روزهای حد فاصل جلسات علنی. جمعاً ما حساب کردیم 30/147 ساعت غیبت مداوم در جلسات علنی داشته‌اند براساس آنچه که رئیس کمیسیون کشاورزی جناب آقای فاضل هرندی گزارش داده‌اند 45/22 ساعت هم در کمیسیون در طول این مدت جلسه تشکیل شد و ایشان حضور نداشتند جمعاً اگر حساب کنیم مدت غیبت ایشان از 170 ساعت تجاوز می‌کند. طبق آن قانونی که در مجلس تصویب شده است کلیه نمایندگانی که /100 سا عت غیبت مداوم و پی‌در‌پی داشته باشند مستعفی شناخته می‌شوند و بایستی در مجلس مطرح بشود که ما مطرح کردیم. حالا تصمیم با آقایان محترم نماینده است. رئیس ـ آقای گیوی دفاع کنند. طبق آئین‌نامه دو موافق و دو مخالف به مدت حداکثر نیم ‌ساعت می‌توانند صحبت کنند اگر ایشان یک ربع صحبت کند یک نفر دیگر هم می‌تواند به نفع ایشان صحبت کند و دو نفر مخالف هم می‌توانند صحبت کنند. غفورخلخالی گیوی ـ اعوذ‌‌‌بالله‌من‌الشیطان‌الرجیم. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ـ نمایندگان محترم ـ خواهران و برادران عزیر!«یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لایجر منکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعد لوا هو اقرب للتقوی و اتقواالله ان الله خبیر بما تعملون». همانطوری که آقایان محترم مطلع هستند روز پنجشنبه گذشته منشی جلسه بعلت عدم حضور اینجانب از تاریخ 27/3/61 تا مورخه 12/7/61 در مجلس مرا مستعفی شناخته است به دلایل زیر ضمن اعتراض مظلومیت خود را به استحضار رسانده و توجهاً به ایمان و علایق دینی و صریح آیه مبارکه به دستورالعمل مجلس و قوه قضائیه و مجریان قانون و امت مسلمان و متعهد و شهیدپرور ایران می‌باشد جلب مینماید. مسائلی برای هر فرد انقلابی که پیرو خط حضرت امام که همان خط اسلام است پیش می‌آید. برای اینجانب هم که با تمام وجود در خدمت انقلاب و امام و اسلام بوده و هستم و خواهم بود پیش آمده و مانع حضور اینجانب در مجلس مقدس شورای اسلامی که خون بهای شهدای به خون خفته است. انقلابی و رزمندگان دلاور و قهرمان ما است، شد. بموجب اقدامات بعضی از مسؤولین غیر متعهد خلخال در عدم حضور اینجانب اجباراً دخالت داشت و چنانچه خواهران و برادران محترم اطلاع پیدا کرده‌اند امکان حضور نداشته‌ام. در اینجا بهتر است از قول مرحوم علامه استاد طباطبائی رضوان‌الله علیه بگویم: من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد بنده در اوایل سال 58 از شکل‌گیری حزب منحله کثیف خلق مسلمان در خلخال سرسختانه جلوگیری کردم و رهبر این حزب که از طرف ایادی شریعتمدار آقای محمود صفوی به خلخال آمده بود بنده ایشان را از خلخال فراری دادم، از منبر پائین کشیدم، خلع سلاحشان کردم نگذاشتم اینها حزب خلق مسلمان را در خلخال راه بیندازند. آقای محمود صفوی دبیر حزب خلق مسلمان و از اهالی خلخال یکی از روستاهای آل هاشم بود که برای ما آنجا پرونده درست کردند ایشان در خلخال از طرف آقای شریعتمدار فعالیت داشته‌اند آقای سید عباس اهری حاکم شرع مخلوع خلخال در اهر فعالیت داشته‌اند آقای اهری 70 هزار نفر را بنا به گواه عده‌ای از نمایندگان محترم مجلس در اهر مردم ساده‌لوح را به خلق مسلمان کشیده و به تبریز ریخته و در اشغال رادیو تلویزیون تبریز نقش اساسی داشته عکس آقای شریعتمدار را بالا برده در خیابان‌ها به راه افتاده درود بر شریعتمدار، مرگ بر امام زمان گفته. در ثانی برای اینکه وقت آقایان محترم را نگیرم خیلی اختصار صحبت می‌کنم. سال گذشته حضرت آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور از نمایندگان محترم آذربایجان شرقی و غربی در رابطه با نظرخواهی قضات حاکم شرع حوزه انتخابیه دعوت کرده بودند بنده هم یکی از نمایندگان آذربایجان شرقی بودم. بنده آقای اهری را قبلا نمی‌شناختم ولی در رابطه با اظهارات نمایندگان محترم آذربایجان شرقی و اعتراض ایشان نسبت به حاکم شرع بودن آقای عباس اهری به جناب آقای موسوی اردبیلی گفت که این آقا فاسد است. صلاحیت قضائی ندارد این اصلا قبول ما نیست، نباید بشود. یکی یکی از نمایندگان اظهار نظر کردند، نوبت به بنده رسید بنده گفتم که من شناختی از ایشان ندارم چون اهل علم نبودم و نمی‌شناختم ولی این آقایان اظهاراتی که می‌فرمایند که اکثرشان قریب به اجتهاد هستند این برای حوزه انتخابیه بنده فاجعه می‌باشد. برای اینکه یک خلق مسلمان بیاید در رأس حاکم شرع آنجا قرار بگیرد این برای ما قابل تحمل نیست آقای موسوی اردبیلی گفتند که شما نظرتان چیست؟ گفتم والله نظرم این است که ا هالی خلخال چون مردم مبارز و شهیدپرور هستند حاضرند از صد تومان، پنجاه تومانشان بگذرند پروند در دادگاه عالی قضائی اردبیل که دادگاه بسیار قوی و خوب است به کاشان رسیدگی بشود ولی حاضر نیستند یک خلق مسلمان بیاید در رأس این کارهای مردم قرار بگیرد این نظر بنده است که عرض کردم. گفتند که یک چیزی بنویس بده بنده نوشتم دادم. این نوشته چطور می‌شود، آقای اهری از این جریان اطلاع پیدا می‌کند قبلا هم رفته بود در خلخال از من در یک سخنرانی تمجید و تعریف کرده بود در سمینار ائمه جمعه میانه آقای سید عباس اهری حاکم شرع خلخال، میانه، هشتپر، آستارا به آقای حججی می‌گویند که آقای حججی! من حساب گیوی را اگر خلخال بیاید پاک خواهم کرد. آقای حججی آمدند به من گفتند که البته محرمانه است خودشان هم که هستند اینجا (خنده نمایندگان) این را بمن گفتند من دیدم که یک نقشه‌ای برای من درست شده است یک تلگراف‌هائی به حضرت آیت‌الله مشکینی و حضرت آیت‌الله ملکوتی مخابره کردم. (البته به مسؤولین محترم) بعداً بنده رفتم خلخال، مرخصی گرفته بودیم ماه محرم بود رفتیم خلخال. ما، در یک روستائی رفتیم بنام مجره اینجا قبلا زمینه‌سازی کرده بودند بنده یک جمله هم بگویم که کاملا برای آقایان مسأله روشن بشود. رقیب انتخاباتی بنده که فعلاً فرماندار خلخال است با /400 رأی که یکی از مجاهدین خلق خلخال بوده فعلاً فرماندار آنجا است رقیب شکست خورده‌ای بوده ایشان با هزار حقه توانستند فرماندار بشوند پس از اینکه فرماندار شدند بخشدارها را از کار بر کنار و شوراها را بر کنار و کارت آنها را پاره کردند هر کس طرفداران ما بودند بالاخره به هر نحوی که بود کوبیدند و تا توانستند در رأس نهادهای انقلابی آنهائیکه آدم خودشان بود آنها را گذاشتند حالا شما قضاوت بفرمائید حاکم شرع اینجا اینطور است آن هم بیاید اینجا اینها شروع کردند علیه من جوسازی. بنده رفتم روستا دعوت داشتم رفتم مسجد یعنی هر وقت بروم مسجد می‌روم این ریش سفیدان محل آمدند نیازهای خودشان را گفتند بنده یادداشت کردم دیدم که چند نفری آمدند بمن گفتند که برای ما سخنرانی کنید گفتم من برنامه سخنرانی ندارم ساعت 30/6 بود، دیروقت بود گفتم آقا من سخنرانی نمی‌کنم دیدم که اینها زیاد اصرار دارند گفتم بنویسید بدهید وقتیکه اینها نوشتند و بمن دادند گفتم اسم‌های‌تان را هم بنویسید اسمهایشان را هم نوشتند دادند من گذاشتم در جیبم گفتم من از شما خواهش می‌کنم تشریف بیاورید با ماشین خود ما جا هست بیائید برویم فرمانداری من جوابهای سؤالات شما را بدهم اینها وقتیکه اینطور دیدند من جو را نامساعد دیدم شروع کردند شعار دادن علیه من. فوراً ما از مسجد خارج شدیم اینها ریختند دور ماشین، ماشین را محاصره کردند حمله کردند به ما، به محافظین خواستند اسلحه های اینها را بگیرند سه بار این مسأله تکرار شد. بنده در مرحله دوم با خواهش و منت دیدیم نمی‌شود این پاسداری‌های ما شروع کردند به تیراندازی هوائی. بنده هم انکار نمی‌کنم خودم نیز یک چند تیری هوائی شلیک کردم اقلا دو هزار نفر در صحنه بودند این ریش سفیدان حایل شدند نگذاشتند اینها به ما حمله کنند حتی دست بردند به اسلحه محافظین بنده، دستگیره ماشین را کشیدند بنده را از ماشین پائین کشیدند حالا شما قضاوت بفرمائید جلو ماشین را گرفته‌اند تکلیف ما چه بود آیا ما اینجا تسلیم می‌شدیم یا با تیر هوائی که مجلس به ما داده است از این استفاده کردیم اینها را پراکنده بکنیم و فرار بکنیم (خنده نمایندگان) سه بار در مرحله آخر با تیراندازی هوائی ما توانستیم از چنگال اینها فرار کنیم وقتیکه آ«دیم دیدیم چند جا خندق کنده‌اند سنگهای بزرگ انداخته‌اند که ما نتوانیم فرار کنیم ماشین بنده هم جیب استیشن بود این راننده بنده هم راننده ماهری بود بالاخره ماشین را به یک نحوی فشار داد و پرید و ما آمدیم به فرمانده گروهان شکایت کردیم فرمانده گروهان رفت اینها را جمع کرد آورد، قبل از اینکه این جریان را بگویم رفتم به فرمانداری گفتم جریان این است شما باید اینجا خط مشی‌تان را روشن کنید آقای استاندار گفته که او با شما همکاری می‌کند شما باید این گذشته‌ها را فراموش بکنید در این جریان بالاخره از شما طرفداری می‌کردند گفت نه، من در اینجا بیطرفم قول می‌دهمگم اگر شما بیطرف باشید. من چون از دادگاه انقلاب خلخال نگران بودم. در بازجوئی، پرونده در دادخواست خودم مصراً خواستم که پرونده را بدهند به دادگاه انقلاب اردبیل،‌ چون من از جو سازی اینها می‌ترسیدم می‌دانستم که اینها کلک درست کرده‌اند آن آقائی که جلو ما را در روستا گرفته یک نفر معلم بوده در اوایل سال 57 مردم خلخال را به تبریز کشیده انقلاب شکوهمند 29 بهمن 56 تبریز را محکوم کرده است این آقا حمله کرده البته خودش می‌گوید که من از انجمن اسلامی هستم بالاخره این فرماندار به ما قول داد من چون وقت نداشتم آمدم تهران، وقتیکه تهران آمدم تماس گرفتم با گروهان خلخال،‌ چطور شد گفت من رفتم اینها را دستگیر کرده آوردم دادم دادگاه انقلاب خلخال، گفتم قرار بود که شما اینها را در دادگاه اردبیل بفرستید گفتند نمی‌شود، قبول نکردند گفتند کار این حوزه باید در اینجا رسیدگی بشود اینها را از این طرف داده از آن طرف فرماندار و حاکم شرع بالاخره اینها را بیرون کردند یکساعت هم نگه نداشتند خوب. ما تکلیف‌مان چیست، بنده آمدم اینجا شکایت کردم محرم بود که رفته بودم آنجا، این آقای حاکم شرع ما را احضار کرد بنده رفتم داده ایشان از بنده بازجوئی کردند من گفتم در کیفرخواستم نوشتم که باید این پرونده را بدهید. خلاصه از خودش یک چیزهائی نوشت آن گفته‌های بنده را توجه نکرد و یک رأیی علیه بنده صادر کردند 5 سال زندان 5 سال تبعید، چند ضربه شلاق پرداخت چند هزار تومان، ده هزار تومان، صد هزار تومان، به آقائی هم اینجا یکه گلوله‌ای بیرون از صحنه به یک چوپانی که در صحنه نبوده، رهگذر بوده یک گلوله‌ای به بازویش خورده، یک خراشی سطحی برداشته نوشته است که نماینده خلخال به اتهام تیراندازی و ایجاد رعب و وحشت علیه مستضعفین کشاورزان روستای مجره محکوم می‌شود به این همه جرم بنده آمدم اعتراض کردم به شورای عالی قضائی تلگراف کردم به مقامات شکایت کردم، شورای عالی قضائی دستور دادند از بازرسی کل کشور یک بازرس به خلخال رفت‌، و برگشت بموجب شمارة 42/4/403/3 مورخ 21/1/61 گزارش کرده که حکم صادره علیه نماینده خلخال غفورگیوی یک توطئه می‌باشد و در آن توطئه سه نفر را اسم برده بنده یکنفرشان را نمی‌گویم ولی گفته که حاکم شرع خلخال در رأس آن و فرمانداری خلخال نقش اساسی داشته‌اند. این گزارش بازرسی کل کشور است برای بنده این مسأله ماند. دوباره رفتیم خلخال، این پرونده آمد دادستانی، بنده رفتم دادستانی، داستانی بنده را خواسته بود. جناب آقای هاشمی از جریان کم و بیش خیر دارند بنده رفتم دادستانی خودم را معرفی کردم ایشان از من بازجوئی کردند. داستان گفت که من نظرم را و این پرونده را می‌فرستم شورای عالی قضائی، ببینم چه تصمیمی می‌گیرد. ایشان فرستادند شورای عالی قضائی ولی نظر داده بوند که (نظر داده بودند که (نظر دادستانی را خودم دیدم معاونت قضائی آقای صادق قهار) گفته بودند که این حکم البته یک توطئه می‌باشد و تیراندازی ایشان هم ایجاد رعب و وحشت نبوده بلکه فرار از مهلکه بوده است و اسلحه‌ای که ایشان دارد مجوز است و در صحنه هم کسی را زخمی نکرده و نظرشان به رگبار بستن مردم نبوده است این نظر آقای صادق قهاره بوده. دوباره پرونده از شورای عالی قضائی برگشته بنده اعتراض کردم رفت آقای اشراقی معاونت دوم قضائی دوباره بنده را خواستند بنده رفتم جریان را گفتم گفت که این را فرستادند من اجرا کنم ولی برای من روشن شد که این حکم ساختگی است. من این پرونده را می‌فرستم قم . در نتیجه پرونده را به قم فرستادند بنده به آقای صادق قهاره بعداً که آمدم زنگی زدم دیدم که آقای اشراقی نیستند با آقای صادق قهاره تماس گرفتم که من 8 ماه است حوزه نرفتم مردم خواستند که من به حوزه بیایم گفت که رفتن شما هیچ مانعی ندارد گفتم بموجب این حکم من آنجا بروم این آقای اهری مرا بگیرد گرفته دیگر. گفت اصلاً به ایشان مربوط نیست پرونده در اینجا است اگر این کار را بکند محکوم است گفتم شما این قول را بمن می‌دهی؟ گفتبلی بنده روی قول ایشان آمدم، مرخصی گرفتم از جناب آقای هاشمی. رفتم حوزه. پنج روز مرخصی رسمی داشتم. پنج روز هم قبل از آن مرخصی (تعطیلی) داشت یعنی 10-12 روز بود رفتیم حوزه، رفتیم به روستاهائی که شهید داشته‌اند برای تجلیل از مقام شهدا و دلجوئی از بستگان شهید به یک روستائی از جمله روستای آل‌هاشم رفتیم که زادگاه محمود صفوی همان دبیر خلق مسلمانی و زادگاه پیشه‌وری هم بود ما به احترام این شهدا رفتیم آنجا.رفتیم از شهدا تجلیل کردیم بلند شدیم که بیائیم در بین راه دیدیم که از تیرهای چوبی 5 متری (سنگ‌های بزرگ وسط جنگل است این طرف و آنطرف باغ است و یک راه باریک دارد) انداختند آنوقت روی آن یک شماره‌های تند زننده هم علیه بنده نوشتند فقط زیرش نوشته است که انجمن اسلامی روستای آل‌هاشم. بنده بدون اینکه کوچکترین عکس‌العملی یا محافظین‌مان نشان بدهیم این یادداشت‌ها را برداشتیم یک چند نفری از ریش سفیدان روستا که از این کار آقایان انجمن‌ها عصبانی بودند و به ایشان تقریباً فحش می‌داند آمدند راه را باز کردند ما سوار ماشین شدیم،رفتیم . من یک سره رفتم گروهان، گروهان خلخال رفتم . بنده که از مرکز قانونگذاری رفته‌ام می‌توانم با عمل وحشیانه بیایم عکس‌العملی نشان بدهم در حالیکه کسی را نمی‌شناسم! پس وظیفه‌ام این است که از طریق قانون وارد بشوم. رفتم شکایتم را کردم. این فرمانده گروهان بلافاصله شکایت را فرستاند به آقای کردان، دادستان دادگاه انقلاب خلخال. من اول شکایت به آنجا نمی‌فرستادم. گفتم والله من می‌ترسم از این آقای حاکم شرع خلخال. این برای من پرونده درست کرده می‌ترسم. گفت ایشان اینجا نیستند. به مرخصی رفته این کردان آدم بسیار خوبی است. بچه ساری هم هست. بنده نوشتم فرستادم بلافاصله ایشان دستور دادند که این آقایان را بگیرید و به دادگاه انقلاب خلخال معرفی کنید فرمانده گروهان گفت که (بنده به روستاها می‌رفتم) من رفتم از اینها بازجوئی کردم اینها اقرار کردند که راه را بسته‌اند ولو رفته‌اند. گفت که اینها را دادگاه انقلاب آورده. دادگاه انقلاب به اینها چه گفته؟ گفته شما لو رفتید من ناچارم شما محکوم هستید برای اینکه راهی را بر نماینده بستید. شما میدانید که چه بگوئید؟ شما بگوئید که این شخص تریاک آورده بود بفروشد ما جلو این را گرفتیم. بخاطر این بود و تا من نظر شما را مشروع جلوه بدهم یکی از پاسدارها قسم می‌خورد و خودش هم اقرار کرد بنده که در دادگاه عالی قم گفتم نتوانست از خود دفاع کند. این پرونده را درست کرد بنده رفتم و خواسته بودند که بیائید دفاع کنید گفتم آقا این متهم است گفت آقا! شما تریاک بردید آنجا. تریاک فروختید گفتم آقا! تریاک را من قسم می‌خورم آنوقت که کاسب هم بودم 30 سال من کاسبی کردم تریاک هم نفروختم اصلاً جنس قاچاق ، من نمی‌فروختم. آخر من اصلاً از اینها شاکی هستم این چه جور پرونده است. بالاخره بنده رفتم‌، زمینه را قبلاً درست کرده بودند. از شهربانی مأمور خواسته. ما را در یک اطاقی نگه داشته دیدیم که یک نقشه‌ای حسابی درست شده. کلاه سر ما رفته است تا خرخره. مأمور شهربانی آمد گفت که شما متهم هستید به فروش مواد مخدر در روستای مجره به یک پیرمرد 65 ساله که هیچ آهی در بساطش ندارد. گفتم اقلاً من اگر تریاک بفروشم به آدم پولدار می‌فروشم که پولش را بگیرم نه به یکنفر سید بیچاره مستحق 65 ساله که یک تومان هم ندارد. اگر این کار را بکنم چرا به این سید می‌دهم؟ خلاصه آمدند گفتند که آقای رئیس شهربانی گفته شما بموجب این دیگر هیچ عذری ندارید گفتم من مطیع قانون هستم من بشما تسلیم میشوم هیچ درگیری نمی‌کنم به پاسدارهایم گفتم که اصلاً شما حق ندارید؛ درگیری بکنید. بالاخره خدا هرچه خواست، آن می‌شود. این نقشه را برای ما کشیدند و آمد در خلخال بنده را بازداشت کرد. بنده تلگراف زدم و از دادستانی خواستم که چون خانواده من در تهران است. خواهش میکنم دستور بفرمائید؛ بنده را به تهران منتقل بکنند. البته مجلس را هم در جریان گذاشتم که آقای قائمی فرمودند به نمایندگان آذربایجان شرقی هم تلگراف زدم که من اینجوری هستم، این آقا، بنده را بدون در نظر گرفتن عواطف انسانی، شما ملاحظه بفرمائید. پسری که بنده در کلاس دوم راهنمائی دارم با من آمده بود. به این آقا گفتم که حالا که شما می‌خواهید من را دستبند بزنید دستبند بزنید، این بچه من به ملاقات من آمده . بگذارید من این را راه بیندازم. بعداً مرا دستبند بزن، که فرزندم نبیند. اینها گفتند که قبول نیست. حاکم شرع دستور داده باید دستبند بزنیم و به دادگاه ببریم. من هر چه خواهش کردم و این بچه هم شروع کرد به گریه گردن، من هر کاری کردم نتوانستم جلو گریه او را بگیرم و او رفت. و مرا آنطوری بردند قسم به روح شهداء جمهوری اسلامی او بدون در نظر گرفتن عواطف انسانی و خواهش من. و خواهش دیگران، مرا دستبند زاده در چهارراههای شهر کوچک خلخال من را گردانده. بلندگو را به دست منشی خودش داده. مردم را برای مناظره با من دعوت کرده. بیائید این نماینده شما است! دیگر حق ندارید از این نماینده طرفداری بکنید. اینطوری مرا به دادگاه انقلاب بردند. من گفتم آقای کردان من هیچ انتظاری از شما نداشتم، شما مرا می‌خواستید، به شهربانی تشریف می‌آوردید چه کار داشتی؟. بالاخره مرا بردارند گفت دستور است. دستور دادند دستبند را دادگاه ... گفتم دادگاه چیست. دیگر تمام شده. خلاصه مرا به تهران فرستادند تا تهران دستبند را از دستم باز نکردند و اینطوری به تهران آوردند. من خواهش کردم که آقای برادر مأمور محترم یکطرف دستبند را به دست خودت بزن و طرف دیگرش را به دست من بزن گفت که دستور است، نمی‌توانم. آوردند مرا به دادستانی تحویل دادند. من مطیع قانون بودم. اعتراض نداشتم آقای اشراقی اظهار تأسف کردند آقای صادقی قهاره از این جریان اظهار تأسف کردند. گفت که من پرونده شما را فرستادم گزارش بازرسی کل کشور را هم روی پرونده گذاشتم اعتراض دیگری نوشتم و دادم آنجا فرستادند به قم بنده را بردند. خوب بازداشت بودم مطیع قانون بودم. زندان جمهوری اسلامی برای من از خانه خودم بهتر است. آن محبت و مهربانی که به من در زندان‌های جمهوری اسلامی کردند. من هیچ، ناراحتی ندارم حتی پنجاه سال در این زندان‌های جمهوری اسلامی بمانم ، ناراحت نخواهم شد. ولی تسلیم توطئه‌های خلق مسلمان نخواهم شد(احسنت) این را من عرض می‌کنم. من یک کاسبی بیش نبودم. این چهره انقلاب بود که قشرهای مختلف و متفاوت را به اینجا کشیده است حتی در رژیم گذشته یکی از شماها را به اینجا راه نمی‌داند بنده را به اینجا که سهل است، حتی به بخش‌داری هم دعوت نمی‌کردند. بنده اعتراضم را نوشتم و دادم . دادگاه عالی قضائی من را پس از سه ماه یا دو ماه و نیم به قم احضار کردند. من نمی‌دانستم که جریان از چه قرار است. رفتم آنجا ضمناً من گناهم چیست؟ باید این را بگویم برای اینکه شما محترمین و برگزیدگان ملت ایران با خبر بشوید من اعتراضی که به کار آقای حاکم شرع خلخال داشتم: یکی این است که این آقا تقریباً هشتاد هزار تومان از چند نفر جریمه گرفته بود و رسید نداده بود. من این را هم گفتم که چرا رسید نمی‌دهی؟ به اینها رسید بده.گفت که من مورد اعتماد دستگاه قضائی هستم. گفتم آقا خود شورایعالی قضائی هم باشد، خود جناب آقای موسوی اردبیلی هم باشد ، باید رسید بدهی. کشور ما ضابطه و رابطه دارد. شما ملاحظه بفرمائید، بنده‌ای که یک کاسبی بیش نبودم، آمده‌ام نماینده پابرهنه‌ها و مستضعفین شده‌ام آیا بنده که به قرآن مجید و به کلام‌الله‌مجید از پشت این تریبون قسم خوردم که به قانون اساسی، جمهوری اسلامی خیانت نکنم. آیا اعتراض من بیجا بوده است؟ یا بجا؟ حالا این بسته بنظر شما است. یک کارهای دیگری هم کرده است که نمی‌گویم و وقت شما را نمی‌گیرم. رفتیم قم، آقای تهرانی رئیس دادگاه عالی قضائی قم و بازپرس ایشان بودند دیدم که حاکم شرع را آنجا آوردند. او گفت که شما این مطالبی که در روزنامه نوشته‌اید، با حکمی که صادر کرده‌اید مغایرت دارد، مطالبی که علیه اینجانب در سوم تیر روز چهارشنبه به شماره 887 در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته در رابطه با فروش مواد مخدر و تکرار جرم در روستاهای آل‌هاشم، مجره دستگیر شده و ... بنده عرض کردم که جناب آقای تهرانی این تیراندازی که شده، عمدی نبوده و کسی را در صحنه زخمی نکرده است فقط یک نفر که خودش اظهار داشته است که من چوپان بودم و رهگذر بودم با اینکه معلوم نیست که تیر من بوده باشد. حالا فرض بکنید تیر من بوده باشد. آیا جرم من جز دیه و یا اینکه اگر عمدی باشد، جز قصاص چیز دیگری هست؟ این پنجسال زندان، پنجسال تبعید دویست ضربه شلاق،‌ پرداخت دیه و این تریاک... آقای تهرانی گفتند که این پرونده تریاک بود؟ او خودش گفت که تریاک نبوده است، گفت پس چرا در روزنامه نوشته‌اید؟ گفت که من ننوشته‌ام. گفت شما نوشتید و بعنوان حاکم شرع امضاء کرده‌اید. گفتم که آقای تهرانی من با روزنامه تماس گرفتم، روزنامه جمهوری اسلامی گفت که این را خود آقای حاکم شرع خلخال آورد و داد و ما چاپ کردیم گفت من از این خبر ندارم. آقای تهرانی گفت که شما این را خوانده‌اید گفت بلی، گفت چه وقت؟ گفت سه ماه پیش. گفت اگر خبر نداشتید چرا تکذیب نکردید؟ باید تکذیب کنید. از ایشان تعهد گرفتند در قم که باید این مطالب را تکذیب کنید. گفت چشم ولی هنوز هم تکذیب نکرده است. بنده گناهی نداشتم. حالا شما بنده را مجرم می‌شناسید؟ من چاره نداشتم. من تسلیم قانون شدم، من از مرکز قانونگذاری رفتم، خودم را تسلیم یک پلیس کردم بخاطر اینکه من قسم خورده‌ام به این نظام جمهوری اسلامی وفادار بمانم. آیا در مورد این غیبت شما ملاحظه بفرمائید. من اختیار داشته‌ام؟ باید آنجا می‌جنگیده، یا تسلیم می‌شدم؟ این بسته بنظر شما نمایندگان محترم است. شما اگر تصمیم بگیرید مرا از اینجا بیرونم کنید. من بیرون هم بروم هیچوقت به این نظام جمهوری اسلامی خیانت نخواهم کرد تا آخرین قطره خونم به این جمهوری اسلامی وفادار بوده و خواهم ماند والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. (احسن- احسنت) رئیس- آقای غفورگیوی نیمساعت خودشان را صحبت کردند مخالف هم دو نفر یا یک نفر نیمساعت می‌توانند صحبت کنند. کیاوش- دو نفر مخالف باید صحبت کنند. رئیس- دو نفر حداکثر است، نه اینکه لازم است. می‌توانند صحبت کنند و می‌توانند صحبت نکنند. آقایان کیاوش و مجید انصاری بعنوان مخالف اسم نوشته‌اند. مجید انصاری- موافق استعفاء هستم. رئیس- یعنی شما غیبت را غیرموجه می‌دانید. مجید انصاری- بلی. رئیس- خیلی خوب می‌توانید صحبت کنید. مجید انصاری- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، و به نستعین. البته من وارد جریاناتی که برادرمان آقای خلخالی توضیح دادند نمی‌شوم، چون ظاهراً خلاف دستور مجلس باشد. چون الان بحث این که آیا حکمی که در رابطه با ایشان صادر شده درست بوده یا نبوده، جریانات ایشان در خلخال به چه صورت بوده؟ موضوع دستور کار جلسه نیست. چند نفر از نمایندگان- اتفاقا همین موضوع است. مجید انصاری- اجازه بدهید.... قره‌باغ- اخطار آئین‌نامه‌ای دارم. رئیس- آقای قره‌باغ اخطار آئین‌نامه‌ای دارند. آقارحیمی- بحث روی غیبت است که آیا غیبت موجه بوده و یا غیر موجه بوده؟ مجید انصاری- من این را که می‌فهمم من هم همین را می‌خواهم عرض کنم.... قره‌باغ- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم تبصرۀ مادۀ 166- در اینجا در تبصره می‌گوید که تا یک هفته تا آخر.... یک نفر از هیأت رئیسه مجلس بعنوان موافق و نماینده مورد بحث بعنوان مخالف برای صحبت حق تقدم خواهند داشت یکنفر از هیأت رئیسه باید بعنوان موافق مستعفی شدن دفاع بکند (الویری- باید نیست) و این عملی نبوده است...... رئیس- ما دیگر از آقای قره‌باغ انتظار نداشتیم که ا ین عبارت را تشخیص ندهند. نوشته «حق تقدم دارند». قره‌باغ- نه، در بحث کردن یعنی اصل بحثشان مفروع عنه است باید صحبت بکنند یعنی این که اعلان کرده‌اند بایستی دفاع بکنند. رئیس- کافیست، آقای قره‌باغ عبارت را خواندید اما توجه به معنایش نکردید، حق تقدم دارند. نه اینکه لام است. آقای انصاری بفرمائید. مجید انصاری- شاید بعضی از نمایندگان محترم پیش‌داوری کردند. من اتفاقا همین مسأله‌ای که آقای آقارحیمی و دیگران تذکر دادند، می‌خواستم عرض بکنم که ما اصلا وارد ماهیت اعتبارنامه ایشان که نمی‌خواهیم بشویم یعنی بحث اعتبارنامه ایشان نیست. بحث این است که آیا غیبت ایشان موجه بوده یا موجه نبوده؟ (رئیس- بلی، همینطور است) بگذریم از این که من تحقیقاتی که خودم کردم، حکمی که دادگاه خلخال صادر کرده، با توجه باینکه باز وارد ماهیت آن دادگاه و اشخاصی که آنجا هستند نمی‌شویم. آن حکم را شورایعالی قضائی در اینجا تأیید کردند و اگر آن فرد صادر کننده حکم طبق ادعای آقای خلخالی آدم درستی نباشد. به این معنا نیست که اعضاء شورایعالی قضائی هم در تهران خدای نکرده بر اساس مسائل خاصی آن را تأیید کرده باشند. چون این حکم مورد اعتراض بود، آمد در تهران و تأیید شد و یکی از مسؤولین قضائی سطح بالای کشور هم که من شخصاً از ایشان سؤال کردم، ایشان فرمودند که جرم داخل پرونده ثابت بوده، تأیید شده و تنها این مسأله هم نیست. پرونده‌های دیگری هم هست که هنوز مطرح نشده است، و تنها همین مسأله خاص فعلاً مطرح شده است. بنابراین، حکم صادره از جانب مسؤولین قضائی کشور تأیید شده است. (همهمه نمایندگان). بجنوردی- فرمودند پرونده‌های دیگر هم هست... رئیس- آقای بجنوردی چه کسی به شما اجازه داد که بلند شوید صحبت کنید؟ تذکرتان را بنویسید و به من بدهید (یکی از نمایندگان- خارج از موضوع است) آقایان در مورد خارج از موضوع همه شما شاهد بودید آقای غفورگیری هم د استان را از اول تا آخر گفتند در مورد خروج از موضوع من باید تذکر بدهم شماها حق ندارید مجلس را شلوغ بکنید. مجید انصاری- و اما مسأله غیبت ایشان که در رابطه با رفتن زندان، بر اساس حکمی که یک قاضی شرع (یکی از نمایندگان- قاضی فاسق) به هر صورت صادر کرده و مقامات قضائی کشور هم آن را تأیید کرده‌اند. بنظر من غیبت ایشان غیر موجه است. به این دلیل که اگر کسی از روی اختیار عملی را انجام بدهد آن عمل موجب بشود، محکومیتی برای او فراهم بیاید و یک مدت در مجلس نباشد و نتواند وظایف نمایندگی خودش را انجام بدهد، بعداً بیاید و بگوید آقا من در زندان بودم. نمایندگان محترم یادشان نرفته است مجلس یک مورد اینجوری داشت در رابطه با غضنفرپور که یک مدت فراری بود و یک مدت هم زندان. (همهمه و اعتراض شدید عده‌ای از نمایندگان) چند نفر از نمایندگان- آقای انصاری او را در خانه تیمی دستگیر کردند، شما غضنفرپور را با ایشان مقایسه می‌کنید... رئیس- ولی آقایان دارید هم خلاف اخلاق رفتار می‌کنید و هم خلاف اسلام. شما چه حقی دارید که مجلس را اینقدر شلوغ می‌کنید؟ ایشان دارند حرفشان را می‌زنند من باید مجلس را اداره بکنم. شما خیال می‌کنید طرفدار حق و فضیلت اینجوری با اسلام برخورد می‌کند؟ بگذارید حرفشان را بزنند آقایان در موقع رأی‌گیری می‌توانند اظهار نظر بکنید. مجید انصاری- مجلس در یک مورد تجربه داشت که فردی به دلیل محکومیت زندان بود، حالا نوع محکومیت در رابطه با عمل ضد انقلابی بودن و امثال اینها بود. به هر حال وقتی که در مجلس بحث شد و یکی از مخالفین آن مسأله... رئیس- آقای علم‌الهدی شلوغ نکن. علم‌الهدی- من شلوغ نمی‌کنم ایشان (اشاره به فرد دیگر) شلوغ می‌کند من از شما دارم دفاع می‌کنم (خنده نمایندگان). رئیس‌ـ من دفاع نمی‌خواهم می‌گویم آقایان نظم را رعایت کنید. مجید انصاری‌ـ وقتی که یکی از افراد اعتراض کرد که ایشان چون زندان بوده و نمی‌توانسته بیاید، در پاسخ گفته شد که کسی که زندان هست و عملی را انجام می‌دهد. البته من در مقام مقایسه پرونده ایشان غضنفرپور، نیست بحث در این است که فردی از روی اختیار عملی را انجام داده که تشکیلات قضائی کشور تشخیص داده، این فرد محکوم است یا باید بگوئیم که تشکیلات قضائی بیخود کرده ، بخصوص تأییدی که بعداً در تهران مقامات قضائی انجام داده‌اند. خوب این یک بحث است. ولی اگر ما در این کشور تشکیلات قضائی را به رسمیت می‌شناسیم و قبول داریم ، که فرقی بین نماینده و غیرنماینده نیست و در جمهوری اسلامی باید عدالت اجرا بشود بخصوص در مرکز مظهر عدل علی‌علیه‌السلام (همهمه نمایندگان). رئیس‌ـ آقایانی که شلوغ می‌کنند، من اسمشان را می‌برم و در مجلس اخلال‌گر معرفی‌شان می‌کنم. آقای حسینی‌نیا من با اینکه آقای علم‌الهدی در موردنظم مجلس صحبت می‌کرد، به ایشان اعتراض کردم. مجید انصاری‌ـ اگر فردی در جمهوری اسلامی عملی را انجام بدهد که تشکیلات قضائی مملکت او را مجرم بشناسد. آیا تشخیص اینکه او مجرم بوده یا نبوده با تشکیلات قضائی است یا با بنده نماینده مجلس؟ طبیعی است که مربوط به آقایان است و آقایان تأئید کرده‌اند، ایشان در رابطه با عملی که محکومیت داشته، زندان رفته‌اند. و عمل اختیاری بوده بنابراین مقدمات غیبت را خودشان فراهم کرده‌اند و نمی‌شود گفت که چون زندان بوده، نمی‌توانسته به مجلس بیاید و از خودش دفاع بکند. یا در جلسات حضور پیدا بکند بنابراین، مطلب اول این است که زندان رفتن ایشان در رابطه با یک عمل اختیاری بوده که خودشان انجام داده‌اند. و ما وقتی که در مجلس آئین‌نامه را تصویب می‌کردیم. بحث این بود که آیا اگر فردی در اثر کسالت و مرض که کاملاً از حیطه اختیار خود انسان خارج است فردی مریض شده تصادفی کرده، بیش از حد قانونی غیبت کرده و در جلسات نیامد، آیا او را مستعفی بشناسیم یا نشناسیم؟ یک عده از نمایندگان نظرشان این بوده که این فرد مستعفی نیست چون مریض بوده و مرض یک عذر غیراختیاری است و در حیطه قدرت او نبوده اما در برابر، این استدلال شده، قبول است فردی که مریض بوده و چندین ماه نتوانسته به مجلس بیاید در اختیار او نبوده است . اما تقصیر مردمی که او را وکیل کرده‌اند و او بعنوان نماینده باید در مجلس از ... قره‌باغ‌ـ‌آقای انصاری قاضی فعلاً پرونده‌اش در دادگاه است. رئیس‌ـ‌آقای قره‌باغ در مجلس اخلال می‌کنند من این شیوه هوچی‌گری را در مجلس قبول نمی‌کنم آقایان حرف‌تان را باید کتبی بنویسید و بدهید، آئین‌نامه خدمتتان است . نکنید این جود ، شماها عالمید. مجید انصاری‌ـ عرض کنم این استدلال شد، نماینده از طرف مردم وکیل است، باید در مجلس باشد، از حقوق آنها دفاع بکند، بعنوان نمایندۀ بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر طبق قانون اساسی که نمایندگی داده به حوزه‌های شهرستان از طرف آن ملیت راجع به ریز و درشت تصمیمات کشور سهیم باشد. خوب وقتی که مرض و مریض شدن طبق آئین‌نامه مجلس، این حکم را پیدا کرد و الان در آئین‌نامه هست اگر کسی در اثر مریض بودن، یک مدت طولانی نتواند بیاید، مستعفی است، و مورد هم داشتیم. یعنی نماینده‌ای داشته‌ایم که در اثر کسالت غیبت او طولانی شد. و مستعفی شناخته شد. آیا عدالت هست کسی که در اثر عمل اختیاری خودش این غیبت را برای خودش ایجاد کرده و به زندان رفته است، حالا ما بگوئیم عذر او موجه است و باید در مجلس بماند؟ و من اینجا عرض می‌کنم با تحقیقاتی که من کرده‌ام، ایشان تبرئه نشده‌اند که آزاد بشوند ، مورد عفو قرار گرفته‌اند... غفور گیوی‌ـ‌مورد عفو قرار نگرفتم. مجید انصاری‌ـ‌حالا اگر شما قبول ندارید، بعداً بفرمائید این ادعای من است که تحقیق کرده و از مسئوولین قضائی سؤال کرده، عرض می‌کنم، جرم ایشان از جانب مقامات قضائی تأئید شده. منتها مورد عفو قرار گرفته‌اند. غفورگیوی‌ـ خیر. مجید انصاری‌ـ‌بسیارخوب، ایشان موردعفو ... در بیرون هم خدمتگزاری برای جمهوری اسلامی باشند. اما شأن مجلس شورای اسلامی نیست که کسی که محکومیت داشته و محکومیتش هم در شورایعالی قضائی تأیید شده و مدتی غیبت کرده، بعد عفو خورده، باز بیاید روی کرسی نمایندگی بنشیند. رئیس‌ـ شلوغ نکنید. دکتر زرگر‌ـ آقای هاشمی! باید اینها را کتباً به مجلس ارائه بدهند حکم کتبی شورایعالی قضائی را باید ارائه بدهند. مجید انصاری‌ـ بلی، در هیچ کجای آئین‌نامه چنین تعهدی ما نداریم که کتبی ... این ادعائی است که من می‌کنم (همهمه نمایندگان) بلحاظ اینکه در مجلس متأسفانه بعضی از برادران نمی‌خواهند مسائل را بشنوند و شیوه غیر‌ اسلامی است، من این بحث را به این شکل مجادله می‌دانم و از ادامه‌اش خودداری می‌کنم. فقط همین که عرض کردم شما اطمینان داشته باشید. عرایضی که بنده عرض کردم «بینی و بین‌الله» برای آن حجت شرعی دارم و عرض کردم وارد مسائل دیگر نمی‌خواهم بشوم که آقای خلخالی شدند و اگر آنها را بخواهم توضیح بدهم بر آنها هم ادله‌ای و حجت‌هائی دارم ولی نسبت به آنچه که تا الان عرض کردم که حکم ایشان تأیید شده است . ایشان مورد عفو قرار گرفته‌اند و مسائلی که از جانب مقامات قضائی عرض کردم.طبق تحقیقاتی است که شخصاً انجام دادم ویرایش حجت شرعی دارم . والسلام‌علیکم‌و‌رحمه‌الله‌وبرکاته . منشی ‌ـ آقای کیاوش بعنوان مخالف بفرمائید. رئیس ‌ـ آقای کیاوش هم یک ربع ساعت وقت دارند بجنوردی‌ـ در تبصره یک مادۀ 166 آمده است : دو مخالف و دو موافق ..... رئیس‌ـ اجازه بدهید من عبارت را بخوانم، ببینید. نوشته که: در اولین فرصت در مجلس و پس از صحبت حد اکثر نه، حداقل (بجنوردی‌ـ حداکثر دو نفر) یعنی بیش از دو نفر نمی‌تواند صحبت بکند. نه اینکه حتماً باید دو نفر باشند اگر دو نفر شدند، هر یک به مدت یک ربع می‌تواند صحبت کنند. (بجنوردی‌ـ‌ حالا دو نفر بودند) اجازه بدهید (در صورتی که مجلس با نماینده مورد بحث بعنوان مخالف حق تقدم دارند و وقتی که تعیین شده نیم ساعت است و نیم ساعت را خود آقای غفورگیوی مصرف کردند. قبلاً به ایشان گفتیم که شما می‌توانید نیم‌ساعت صحبت کنید، یا یک ربع صحبت کنید آقای کیاوش بفرمائید. کیاوش‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. برای هر کسی که جو این مجلس را ملاحظه می‌کند، بالعیان این مسأله به ذهنش می‌آید که در این مجلس دفاع از رد شدن اعتبار نامه آقای گیوی کار درستی نیست . من این را خودم احساس می‌کنم موقعیت مجلس طوری است که احساس می کنم به نفع آقای گیوی رأی خواهد داد. اما باید حق گفته بشود. اگر چه دیگران مسئوولیت پذیرفتن آن را نداشته باشند مسأله‌ای که بعنوان مقدمه که در عین حال اصل هم هست که به آن اشاره می‌کنم. شگفتم از این است که چطور مردم چهره عوض می‌کنند و این ارواح شهداء پاک ما چقدر مورد بی حرمتی قرار می‌گیرد. کسی که دیروز در پشت همین میکروفون در مقابل همین نمایندگانی که در دوره اول انتخاب شده‌اند اینجا از او تبری جسته (رئیس‌ـ سعی کنید صحبتتان مربوط به موضوع باشد) الان دارد به روح او قسم می‌خورد و او را بعنوان شاهد مثال ... رئیس‌ـمن اخطار می‌کنم شما در موضوع صحبت بفرمائید بحث در این است که غیبت ایشان موجه است یا نیست؟ خواهش می‌کنم آقایان مراعات اخلاق اسلامی را بکنند ، تریبون در اختیارشان است. کیاوش ـ غیبت ایشان غیر موجه است برای اینکه به روی مردم اسلحه کشیده در میان جمع حمله کرده، کسی را مضروب کرده بدون اینکه اجازه این کار را داشته باشد. اگر مجلس اسلحه دست من می‌دهد، به این معنا نیست که اگر با کسی در خیابان درگیری پیدا بکنم به روی او اسلحه بکشم اگر اینست! مجلس باید این کار را برای ما بنویسد هر کسی که به شما حمله کرد، یا شما مورد تهاجم کسی یا مورد دعوای کسی قرار گرفتید، عصبانی شدید اسلحه روی او بکشید. حضرت‌ علی ‌علیه‌السلام چه جور رفتار می‌کرد؟ مگر شمشیر در دستش نبود! این اسلحه را به دست ما برای این نداده‌اند که هر کسی در مقابل ما قرار گرفت به اعتراف خود آقای گیوی عصبانی شده، به ایشان حمله شده دیده موقعیت طوری است که باید اسلحه بکشد. در حالی که از طرف هیچ گروه مخالفی نبوده. ایشان می‌گویند من به مخالف از خلق مسلمان، اینجا اسلحه کشیدم در حالی که برای انقلاب اسلامی یکسان است. گروه خلق مسلمان یا بنی‌صدر، یا نهضت آزادی که در پشت بنی‌صدر سینه می‌زند در همان موقع که گروه خلق مسلمان در تبریز آن الم‌ شنگه را راه انداخته بود، در همین جا بود که نهضت آزادی و بنی‌صدر دور شریعتمداری جمع شده بودند و هفته‌ای یکبار جلسه داشتند و پیش او می‌رفتند. پس فرقی نمی‌کند مخالفت ایشان چه در اینجا هوا داری از بنی‌صدر و غیره و چه در آنجا، خلق مسلمان با آنها است. آقای انصاری به یک مسأله اساسی اشاره کرد. مگر نبود هنوز حکم محکومیت غضنفرپور صادر نشده بود، و در همین مجلس اعتراض کردند که آقا ایشان را که گرفته‌اند. جواب داده شد چون او کاری کرده که گرفتار بشود، پس با دست خود، خودش را به زندان انداخته است. آقای موسوی خونینی‌ها الان اینجا هستند. اگر ایشان به دستگاه قضائی معتقد بودند و باید هم باشیم، اگرچه به ضرر ما رأی بدهد اگر ما معتقدیم بر اینکه حکومت اسلامی پایدار بماند بگذارید ما نمایندگان مردم در دست مخالفین‌مان تکه تکه بشویم. ما به روی مردمی که در همان جا برای ما رأی داده‌اند، اسلحه نکشیم. سقراط را می‌بینید چه کار دارد می‌کند؟ زندانش انداختند با زهر شوکران دارند نابودش می‌کنند، در زندان را باز می‌کنند و می‌گویند بیا فرار کن. می‌گوید بعنوان کسی که شصت سال زیر سایه این قانون زندگی کرده‌ام من حاضر نیستم که از اینجا فرار بکنم. اگر ما قانونگذاریم به قانون احترام می‌گذاریم، بگذارید با قانون کار بشود ایشان می‌آمدند، شکایت می‌کردند، مخالفینش را می‌گرفتند اگرچه ایشان حتی مضروب می‌شدند. خون ایشان که از خون شهداء ما رنگین‌تر نیست. یکی از نمایندگان- می‌خواستید پرونده را بخواهید. کیاوش- ما پرونده را خواستیم، به ما ندادند. اما خود ایشان اعتراف کردند که من اسلحه کشیده، مضروب هم حاضر است هنوز هم معلول است. درست است که ممکن است من این فکر را بکنم که اگر من به ضرر ایشان رأی بدهم. فردا ممکن است یک حکمی هم از طرف یکی از مراجع قضائی به ضرر من صادر بشود خود من را بگیرند، عیب ندارد. آقایان! برادران!‌ خواهران بگذارید ما بشویم شیخ فضل‌الله نوری که بخاطر انقلاب بالای دار برویم. حمیت‌ها را کنار بگذاریم. حقی است عمل شده، ایشان کسی را مضروب کرده حاضر هم هست. مورد عفو قرار گرفته‌اند در پرونده‌شان پنجسال محکومیت دارد سیدمحمد خامنه‌ای- آقای هاشمی ایشان توهین می‌کنند. کیاوش- آقایان زمزمه نکنید،‌«ن اول حرفم را زدم و گفتم می‌دانم جو مجلس چطور است؟ ولی برای گفتن حق به اینجا آمده. نه برای تسلیم کردن شما نسبت به حرفهایم نه،‌حق این است که ایشان از مجلس مستعفی شناخته بشوند و غیبت ایشان غیرموجه است. حتی همین آقایانی که دارند زمزمه می‌کنند، خودشان هم می‌دانند منتها حالا چه مسائلی هست که حاضر نیستند نمی‌دانم حمیت قومی یا غیر قومی است یا ترس از صدور بعضی از ابلاغ های قضائی است که خدای ناکرده برای بعضی از ما حتی به ناحق ممکن است صادر بشود آنرا من نمی‌دانم در هر حال من حرفم را ادا کردم. رئیس- از موضوع دور نشوید. کیاوش- وقتم هم تمام شد والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. سیدمحمد خامنه‌ای- ایشان توهین می‌کنند. رئیس- توهین را آقایان نمایندگانی کردند که در مجلس شلوغ کردند متأسفانه ما انتظار نداشتیم کسانی که رأی می‌توانند بدهند، رأی دارند حرفشان را قانوناً می‌توانند بزنند با شلوغی بخواهند حق یا ناحقی را عمل بکنند. آقارحیمی- همه مجلس طرفدار حق هستند. رئیس- من می‌دانم البته یک عده کمی از آقایان شلوغ کردند که من اسمشان را هم نمی‌برم اما این اخلاق در مجلس شورای اسلامی برایم واقعاً قابل تأسف بود بد از دو سه سال کار که دیگر به شیوه‌ها هم آشنا شده‌اید یک وقتی طرف شما شلوغ کار است اینجور خوب است اما وقتی که طرف شما دارد حرف می‌زند من هم باید کنترل بکنم چرا شما به خودتان اجازه می‌دهید آبروی مجلس را ببرید، آبروی خودتان را ببرید یا بنده را ناراحت بکنید این شیوه را در مجلس بکار نبرید. علم‌الهدی- مرا شلوغ کار معرفی کردید. رئیس- آقای علم‌الهدی از نظم دفاع می‌کردند اما نظم را من اداره می‌کنم اگر هر یک از آقایان بخواهند از روی صندلیشان صحبت بکنند نمی‌شود مجلس را اداره کرد، نمی‌شود کار کرد. محمد یزدی- جناب آقای هاشمی چون از پشت تریبون آقای کیاوش در صحبت‌هایشان مطالبی را فرمودند اینطور استنباط می‌شد که مجلس در رأی ممکن است ملاحظه کاری بکند اینرا تذکر بفرمائید که مجلس در تمام امورش هرگز چنین چیزی نبوده است. رئیس- من همیشه گفته‌ام که در مجلس معمولا نمایندگان آزاد رأی می‌دهند و منصفانه رأی می‌دهند ما تجربه‌مان این است بعضی از دوستان ما هستند در مجلس که بخودشان حق می‌دهند، خودشان را قیم مجلس می‌دانند وقتی نظرشان مخالف است داد و بیداد می‌کنند، صدایشان هم بلند است از آنجا داد و بیداد راه می‌اندازند و این شیوه برای مجلس ضرر دارد برای اسلام هم ضرر دارد آقایان خواهش می‌کنم این کار را نکنید. گلدانها را آماده کنید تقاضائی کرده‌اند بیست و پنج نفر که رأی‌گیری مخفی باشد یعنی با ورقه. قره‌باغ- آقای هاشمی مطابق آئین‌نامه نیمساعت باید دفاع بشود و اول باید مخالف صحبت کند. رئیس- آقای قره‌باغ اینجور نیست نیم ساعت پیش‌بینی شده، حداکثر می‌توانند این نیم ساعت را دو نفر اشغال بکنند یعنی می‌تواند حداقل یک نفر باشد این حداکثری که نوشته‌اند منظور این است. حق تقدم هم با خود ایشان بوده و با هیأت رئیسه، هیأت رئیسه از حق تقدمش استفاده نکرده ایشان استفاده کردند رأیی که باید بگیریم اینست که ببینیم غیبت آقای گیوی موجه بوده یا نه؟‌ببینید عبارت این است: منشی- «در صورتی که مجلس با اکثریت مطلق نمایندگان حاضر به موجه بودن غیبت نماینده مورد بحث رأی دهد غیبت موجه شناخته خواهد شد». رئیس- یعنی ما باید رأی بدهیم یعنی کسانی که موافقند آقای گیوی در مجلس بماند و نظرشان این است که غیبت ایشان با عذر بوده و موجه بوده باید رأی سفید بدهند. زواره‌ای- اخطار آئین‌نامه‌ای دارم. رئیس- اخطار آئین‌نامه‌ای در بحث است دیگر بعد از بحث اخطار آئین‌نامه‌ای نداریم. به رأی‌گیری اگر اخطار آئین‌نامه‌ای دارید می‌توانید بگوئید. زواره‌ای- رأی‌گیری ما خلاف قانون اساسی است، دخالت در قوه قضائیه است. آیا مجلس حق دارد که رأیی بر خلاف رأی قوه، قضائیه بدهد. رئیس- ما برای بودن در مجلس باید رأی بدهیم چون می‌خواهیم بجایش نماینده انتخاب کنیم. بیات- این غیبت است. رئیس- این غیبت است ما هیچ چیز را مطرح نکردیم ماهیت پرونده ایشان را که مطرح نکرده‌ایم. ایشان طبق آئین‌نامه‌ ما چون بیش از صد ساعت غیبت متوالی داشتند هیأت رئیسه مجبور بوده مطرح کند که بنظر نماینده‌ها (ما از این بعد داریم رسیدگی می‌کنیم) این غیبت موجه بوده یا نه؟ اگر آقایان گفتند غیبت موجه است ایشان در مجلس از این جهت می‌تواند بماند. ماهیت پرونده و مسائل دیگر مربوط به قوه قضائیه است ما کاری نداریم. زواره‌ای- بحث حکم قضائی است،‌ایشان با حکم به زندان افتاده است. رئیس- آنها حکم نکردند که ایشان نماینده نباشد حالا حق یا ناحق ایشان رفته زندان و غیبت کرده از مجلس مثل آدمی که مریض بشود یا عمداً نیاید حالا ما آمده‌ایم و می‌خواهیم ببینیم این غیبت موجه است یا نه. حسینعلی رحمانی- اخطار آئین‌نامه‌ای دارم. رئیس- آقای رحمانی بفرمائید. حسینعلی رحمانی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، چند مطلب در اینجا بنظر می‌رسد یکی اینکه غیبت باید بوسیله رئیس اعلام بشود. رئیس- اعلام شد. رحمانی- یکی دیگر اینکه در نظریه هیأت رئیسه باید بدون عذر موجه بودن را ذکر بکند. رئیس- این را هم ذکر کرده‌اند. رحمانی- و آنچه آقای دکتر قائمی فرمودند دارای این قید نبود. ماده 125- «بطور کلی در تمام موارد رأی‌گیری با قیام و قعود گرفته می‌شود مگر در مواردی که آئین‌نامه طریق خاص برای اخذ رأی پیش‌بینی کرده باشد. آئین‌نامه اخذ رأی با ورقه را در مواردی پیش‌بینی کرده است. اخذ رأی علنی با ورقه: در موارد زیر اخذ رأی علنی با ورقه الزامی است، در مورد اخذ رأی اعتماد به دولت، استیضاح، هنگامی که حداقل بیست و پنج نفر از نمایندگان حاضر در جلسه اخذ رأی علنی با ورقه را تقاضا نمایند. موارد مذکور در ماده 128‌ـ 129-132 مستثنی است. این کدامش است؟ این درصورتی است که اخذ رأی علنی با ورقه باشد ولکن اینها مستثنی است. رئیس‌ـ برادر من چرا وقت می‌گیرید. رحمانی‌ـ اجازه بفرمائید مادۀ 130 «انتخابات هیأت رئیسه کمیسیون‌ها و شعب با رأی مخفی با ورقه » ماده 129ـ«در مواردی که نتیجه اخذ رأی با قیام و قعود مشکوک باشد» عجالتاً ما نداریم. رئیس ـ حالا بگذارید من بخوانم چرا اینقدر وقت را می گیرید. مادۀ 128- بند دوم در موارد زیر اخذ رأی مخفی با ورقه الزامی است. 1- انتخابات اعضای حقوقدان. 2- هنگامی که حداقل بیست و پنج نفر از نمایندگان حاضر در جلسه اخذ رأی مخفی با ورقه را کتباً تقاضا نمایند. رحمانی‌ـ‌موارد مذکور در بندهای 1 و 2 مادۀ 126 و مادۀ 132 مستثنی است. رئیس‌ـ اگر شما اینها را یک قدری بیشتر بخوانید وقت مجلس گرفته نمی‌شود. رحمانی‌ـ نه اینطور نیست اگر چنانچه بخواهیم بیشتر صحبت بکنیم مطلب معلوم می‌شود که اشتباه است. رئیس ـ بفرمائید. گلدان‌ها را بگردانید 182 نفر در مجلس حاضرند، در این فرصت من نتیجه آراء گذشته را نسبت به انتخاب یک نفر در کمیسیون احزاب اعلام می‌کنم. (در این موقع نتیجه رأی‌گیری در مورد یکنفر جهت عضویت در کمیسیون احزاب اعلام شد). رئیس – نسبت به انتخاب یک نفر در کمیسیون احزاب در وزارت کشور مجموع آرائی که به گلدان‌ها ریخته شده 169 رأی است، آراء باطله و سفید 24 رأی بوده، آقای منتخب 73 رأی داشتند، آقای موحدی ساوجی 32 رأی داشتند آقای آقا‌محمدی 22 رأی داشتند، آقای فدائی 8 رأی داشتند و آقای هادی غفاری شش رأی داشتند، بنابراین آقای‌ منتخب از طرف مجلس شورای اسلامی در کمیسیون احزاب بعنوان نماینده انتخاب شدند(نمایندگان‌ـ الله اکبر‌ـ الله اکبر ‌ـ الله اکبر‌ـ خمینی رهبر). رئیس‌ـ آقایان تا رأی‌ها گرفته و شمرده میشود اجازه بدهید دستور دیگری را آغاز کنیم و وقت را تلف نکنیم پنجشنبه هم هست ممکن است تنفس را آخر جلسه بدهیم. 7- تصویب کلیات لایحه وصول وجه از متقاضیان صدور پروانه و تجدید پروانه حمل سلاح رئیس – آقای خزاعی تشریف بیاورند و آن لایحه‌ای را که در دستور داشتیم توضیح بدهند. خزاعی (مخبر کمیسیون)‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. گزارش از کمیسیون امور اقتصادی و دارائی به مجلس شورای اسلامی. لایحه راجع به وصول وجه از متقاضیان صدور پروانه و تجدید پروانه حمل سلاح که به شماره 992 چاپ گردیده بود در جلسه مورخ 28/4/61 این کمیسیون مطرح و عیناً به تصویب رسید. اینک گزارش آن جهت شور اول تقدیم مجلس شورای اسلامی می‌گردد. مخبر کمیسیون گزارش کمیسیون فرعی (دفاع ) تا تاریخ 12/5/61 به کمیسیون اصلی نرسیده است. لایحه راجع به وصول وجه از متقاضیان صدور پروانه و تجدید پروانه حمل سلاح. و تجدید پروانه حمل سلاح مبالغی به شرح زیر دریافت و به حساب خزانه‌داری کل واریز نماید. 1ـبرای صدور پروانه حمل تفنگ گلوله زنی مبلغ ده هزار ریال. 2ـبرای صدور پروانه حمل تفنگ ساچمه زنی غیر سر پر مبلغ پنج هزار ریال. 1ـ‌‌‌‌‌ برای صدور پروانه حمل تفنگ خفیف مبلغ سه هزار ریال. 2ـ برای تجدید پروانه حمل سلاح مبلغ ده درصد هزینه صدور پروانه. تبصرۀ 1ـ کلیه وجوهی که قبل از تصویب این قانون برای این منظور وصول گردیده و به استثنای وجوه متقاضیانی که برای آنها پروانه صادر نگردیده است به حساب خزانه‌داری کل منتقل می‌گردد. تبصرۀ 2ـ دستور العمل نحوۀ وصول وجوه موضوع این قانون توسط وزارت دفاع ملی تهیه و پس از تأئید وزیر دفاع قابل اجرا خواهد بود. اختصاراً در توضیح این لایحه خدمت نمایندگان محترم همانطور که اگر مطالعه کرده باشید در ظهر لایحه تقدیمی دولت هم شرح مختصری را داده بود. صدور پروانه حمل سلاح و تجدید پروانه طبیعتاً مخارجی را برای دولت شامل می‌شد. بعد از انقلاب در زمان وزارت دفاع تیمسار ریاحی یک بخشنامه می‌شود و بنا بر آن بخشنامه دستور داده می‌شود که از کسانی که میخواهند پروانه حمل سلاح بگیرند و یا پروانه‌شان را تجدید بکنند یک مبالغی بعنوان هزینه دریافت بشود. طی دستورالعمل وزیر دفاع این مبالغ دریافت می‌شود یعنی همین رقم‌هایی که من خدمتتان قرائت کردم و نزدیک به بیست و سه میلیون تومان یعنی بیست و دو میلیون ونهصد و خرده‌ای هزارتومان هم پول از این راه جمع می‌شود نمایندگان توجه دارند که این جمع پول و این دریافت از نظر قانونی با دستور‌العمل وزیر مقدور نیست، لذا باید به آن یک شکل قانونی در مجلس شورای اسلامی داد لذا این لایحه به دو دلیل تقدیم مجلس شد، اولاً اینکه آن بیست و سه میلیون تومانی که از بابت این هزینه‌های دریافت شده قابل خرج کردن قابل واریز به خزانه‌داری کل باشد و ثانیاً اینکه بطوری کلی از نظر قانون ما تصویب بکنیم که هر کس بخواهد برود و پروانه حمل سلاح بگیرد بنا به تفاوت نوع سلاح که قرائت شد یک مبلغی از هزار تومان حداکثر، تا سیصد تومان حداقل و ده درصد هزینه صدور پروانه برای تجدید پروانه را به دولت پرداخت بکند این کل لایحه است من فکر نمی‌کنم توضیح زیادتری احتیاج باشد اگر لازم بود در خدمتتان هستم. متشکرم. رئیس‌ـ مخالف و موافق صحبت کنند. منشی ‌ـ آقای بجنوردی مخالف. بجنوردی‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. در این لایحه نکاتی هست که باید به آن توجه بشود، یکی اینکه داده پروانه حمل اسلحه شکاری جنبه امینیتی هم دارد و ارگانی که هم به لحاظ برآوردهای امنیتی و هم به لحاظ برآورد میزان امکاناتی که برای بسیج همگانی لازم است، انجام بدهد این ارگان می‌بایست پروانه را صادر بکند. بنظر من رسید که تنها ارگانی که می‌تواند از چینین سلاحیتی برخوردار باشد است. بنابراین من با چهارچوب کلی این لایحه مخالف هستم چون این در سلاحیت وزارت دفاع در واقع نیست که این کار را بکند. از طرفی در این لایحه قید نشده که مثلاً نقش وزارت اطلاعات چه هست. بنظر میرسد که سپاه می‌باید پروانه را صادر بکند، یک رونوشت بدهد به وزارت اطلاعات که آن هم مطلع باشد که چه کسانی در این روستا یا در شهر دارای اسلحه هستند سپاه باید بداند که مثلاً در این شهر یا در این شهرک یا در این روستا چند نفر اسلحه دارند تا اگر لازم باشد که مردم را بسیج بکند روی امکانات واقعی بتواند حساب بکند. اگر دشمن خارجی به ما حمله کرد و سپاه خواست یک منطقه را بسیج بکند بداند در آن منقطه چه قدر اسلحه هست. مسائل امنیتی که روشن است. این یک طرف قضیه است. طرف دیگر قضیه اینست که تعدادی از کسانی که می آید پروانه می‌گیرند روی تفنن که فکر می‌کنند از لحاظ شرعی اشکال داشته باشد یا به اینها اصلاً پروانه ندهند یا باید فرق داشته باشند با آن کسانی که برای ارتزاق، برای رفع نیاز می‌روند شکار می‌کنند. ما اگر بخواهیم از این دو گروه بطور مساوی هزینه اعطاء پروانه را بگیریم درست نیست. بنابراین تقاضای من اینست که در صورتی که لایحه‌ای در این زمینه بخواهد تنظیم بشود می‌باید این نکته را مورد توجه قرار بدهیم که به افرادی پروانه داده بشود در وهله اول که برای رفع نیاز شکار می‌کنند و اگر بنا بشود گروه دوم شهرنشین هم اسلحه شکاری داده بشود می‌باید پول بیشتری پرداخت بکند تا آن روستائی یا آن فرد عشایری که بخاطر رفع نیاز می‌رود شکار می‌کند. رئیس- موافق صحبت کنند. منشی- آقای حسینعلی رحمانی موافق. حسینعلی رحمانی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. مسأله بسیار واضح است به جهت اینکه پولی دریافت شده است از این بابت و ما در برابر عمل انجام شده‌ای قرار گرفته‌ایم خواه بعداً تجویز بکنیم یا تجویز نکنیم و یا حتی بخواهیم در این لایحه قائل به استرداد این وجوه به صاحبانش بشویم. نمی‌شود این لایحه را ما نادیده بگیریم و تصویب نکنیم چون شور اول است. شور اول این لایحه حتماً برای تعیین تکلیف آن وجوهی است که دولت اخذ کرده است و همچنین برای اینکه در آینده چه نوع تصمیم گرفته بشود، شور اول لازم است که تصویب شود. و اما مطالبی که مخالف داشتند این مطالب مطالبی نبود که با کلیات این لایحه مخالفت داشته باشد به جهت اینکه ایشان فرمودند «من عقیده دارم ارگانی که برای بسیج می‌تواند نقش داشته باشد در اینمورد باید تصمیم بگیرد» ما در این لایحه‌ای که دولت داده است معین می‌کنیم که باید با اجازه سپاه باشد یا با اجازه ارگان دیگری باشد و آن مطلبی است که در این لایحه ضمن شور دوم بررسی می‌شود و اصلاح می‌شود و همچنین اینکه گفته شد «با چهارچوب این لایحه مخالف هستم» چیزی ابراز نکردند در اینمورد جز اشکال در جزئیات که نمی‌تواند موجب باشد برای رد لایحه و بعد از اینکه فرمود «فرق است بین تفنن و شکار» باشد فرق باشد شما پیشنهاد بدهید و به کمیسیون بروید و آقایان هم آنجا بررسی می‌کنند، این قسمت را حذف بکنید یا در کمیسیون یا در مجلس. به هر حال رد این لایحه موجب بلاتکلیفی می‌شود هم نسبت به وجوهی که اخذ شده است و هم نسبت به مصرف آن وجوه و هم نسبت به این امور در آینده و اما این جهت که ما بخواهیم الان بحث بکنیم که این مربوط به سپاه می‌شود یا مربوط به ارگانهای دیگر فعلا ضرورت ندارد. اگر چنانچه توجهی شده باشد به این چیزی که از طرف وزیر دفاع است، در بند دو سطر 2 اینجور است «اخذ وجوه مزبور مسیر قانونی خود را طی ننموده است از طرفی چون شکار جنبه تفنن و ورزش را داشته» معلوم می‌شود، دادن اسلحه برای دفاع و این حرفها نیست. برای قسمت شکار بوده است. شکار هم یا برای ارتزاق است و یا غیره آنوقت به قسمت شکار می‌رسیم. ما قسمت شکار را نمی‌توانیم انکار بکنیم. چرا؟ برای خاطر اینکه در شرع مقدس جواز شکار معلوم شده است. «احل لکم صید البر و طعامه» و علاوه بر این ما اگر بخواهیم شکار را منع بکنیم. دو ضرر دارد یک ضرر از لحاظ این است که در سرزمینهای ما شکارهایی که شکار آنها ممنوع است. جنگلها و مراتع را غارت می‌کنند و از طرفی هم یک قسمت از نیازهای این کشور امکان دارد از طریق شکار تأمین شود. نهایت باید دقت کافی به عمل بیاید روی معیارهای اسلامی و صحیح و مطابق با اقتصاد کشور باشد و بطریقی نشود که شکارها تبذیر شود یا اینکه مورد استفاده اشخاصی قرار بگیرد که آنها صلاحیت ندارند. اشخاصی هم هستند که از دیرباز در این کشور کارشان شکار بوده است شغل آنها را هم از آنها نگیریم. بلی، تمام اینها باید بررسی بشود و کار شکار بصورت بسیار مطلوبی درآید. طوری که کمکی برای اقتصاد کشور باشد. از این جهت بنده وجهی برای رد کلیات این لایحه نمی‌بینم و رد کلیات این لایحه به آن معناست که ما آن وجوه را بلاتکلیف بگذاریم. و دست نزنیم و همچنین وزارت دفاع ملی را بلاتکلیف بگذاریم که در این مورد هیچ تصمیمی نگیرد و وضع این جریان را در آینده بلاتکلیف بگذاریم، اشخاصی که می‌خواهند وجوهی بدهند و تفنگهائی را حمل بکنند که مورد احتیاج برای شکار باشد. منشی- آقای کیاوش مخالف بفرمائید. کیاوش- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این لایحه یکی از پر مسؤولیت‌ترین لوایحی است که آمده است. در حقیقت اسلحه بدست بعضیها دادن است و پذیرفتن مسؤولیت تبعات آن. مسأله این نیست که صد تومان بگیریم یا پنجاه تومان بگیریم مسأله این است که باید غیر از نیروهای مسلح کسی مسلح باشد یا نه؟ نوشته‌اند «بطور استثنائی» شرایطی هم در اینجا وضع نکرده‌اند که این استثناها کجا را شامل می‌شود از طرفی می‌بینیم در دولت موقت 229 میلیون پول برای صدور جواز اسلحه گرفته شده است. به چند نفر اسلحه داده‌اند که این مبلغ جمع شده است؟ آنها چه کسانی هستند؟ اسامی آنها کجاست که حالا این مبلغ را می‌خواهند خرج تأسیس بیمارستان معلولین جنگی بکنند؟ بهتر است که خرج تأسیس بیمارستان، برای مجروحینی بکنند که الان با همان سلاحها کشته می‌شوند. که دولت موقت ننگی بر پیشانی انقلاب بود. چه کسی به اینها اجازه داده؟ وزیر کشور وقت؟ (یکی از نمایندگان- احسنت) آقای صباغیان یا آقای مهندس بازرگان؟ زمان ریاحی بوده است باید حسابش مشخص بشود تمام آنهائی که سلاح دارند، باید بیایند و بگویند که چه کسانی هستند. رئیس- این ربط دارد به شما که اسم ببرید؟ کیاوش- باید معلوم باشد که چه کسی این اجازه را داده است؟ رئیس- آقایان آئین‌نامه را می‌دانند ببینید این باز یک کار خلاف اخلاق است آئین‌نامه را می‌دانید. اسم یکنفر را می‌برید حق دارند یکربع ساعت بخاطر اینکه اسمشان را در جائی بردید، صحبت کنند. شما یا می‌خواهید وقت مجلس را ضایع کنید یا کار دیگری دارید. این لایحه چکار به آنها دارد؟ چرا این‌طور برخورد می‌کنید؟ کیاوش- آنچه گفتم مسأله سلاح گلوله‌ای بود. مسأله سلاح ساچمه‌ای را عنوان کردند که تفنن و ورزش است. درست است ما الان کمبود مهمات نداریم و بر خلاف یاوه‌گوئیهای رسانه‌های خارجی،‌ نه فقط مهمات داریم و تهیه کرده‌ایم تا بلکه 20 سال دیگر هم خودمان را آماده می‌کنیم. آیا در چنین موقعیتی درست است که وسائل جنگی را برای تفنن و ورزش در اختیار بعضیها بگذاریم؟ و همین، بهانه‌ای برای جمع‌آوری باروت باشد؟ با باروتی که همه کار می‌شود کرد. انفجاراتی که بوقوع می‌پیوندد وسائلش را از کجا تهیه می‌کنند؟ آقای رحمانی فرمودند که ما در مقابل کار انجام شده قرار گرفتیم، اصلا چنین چیزی نیست اگر بنا بود یک کاری بکنند و ما اینجا بیائیم و تأیید بکنیم که دیگر مجلس اسلامی نمی‌شد. در حقیقت با آوردن این لایحه از ما خواسته اند حتی برای کارهای گذشته‌شان و هم برای آینده‌شان مجوز بگیرند. شکار هم که گفتند از نظر دینی نمی‌شود جلویش را گرفت، اصلا شکار مکروه است علی (ع) می‌فرماید: شکم‌هایتان را مقابر حیوانات قرار ندهید. راجع به جنگلبانی گفتند که حیوانات وحشی هستند به جنگلها حمله می‌کنند خوب، ما جنگلبانی داریم. این کار مسؤول دارد. در هر حال چون در این لایحه نه دارندگان سلاح معلوم هستند و نه شرایط سلاح گیرنده معلوم است، و نه آن استثناءها معلوم است و نه مدتش معلوم است و نه ارگانی که باید این سلاح را بدهد معلوم است خوب، اگر تصویب می‌شد پیشنهاد دیگری داریم که چه ارگانی بدست بگیرد. در هر حال من با کل این لایحه به این دلایل مخالفم. والسلام علیکم. رئیس- موافق صحبت کند. منشی- موافق بعدی آقای نادی بفرمایید. رئیس- پیش از اینکه آقای نادی صحبت کنند من آراء مربوط به غیبت آقای گیوی را بخوانم. (اخذ آراء نسبت به غیبت آقای غفورگیوی بعمل آمد و نتیجه آن بشرح زیر اعلام شد) رئیس- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. عده حاضر در مجلس 182 نفر هستند آرائئی که به گلدانها ریخته شده 171 رأی است، آراء موافق 98 رأی و آراء مخالف 36 رأی است و ممتنع 37 رأی. بنابراین، غیبت ایشان از لحاظ مجلس موجه شناخته شده و ایشان در مجلس می‌مانند. (نمایندگان تکبیر گفتند) نادی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. لایحه راجع به وصول وجه از متقاضیان صدور پروانه است. علت آوردن لایحه هم توضیح داده شد. اولا این لایحه را دولت جمهوری اسلامی آورده با تمام ضوابط و شرایطی که دولت یا وزارت دفاع یا هر ارگانی که بخواهد اسلحه بپردازد تعیین می‌کند یعنی طرفش را مشخص می‌کند و با مشخص کردن طرف و آن شرایط، اسلحه را می‌دهد. منتها کسانی که می‌خواهند از امکانات بیشتر استفاده و بهره‌برداری کنند باید که پول بیشتری بپردازند و خدمات بیشتری انجام دهند. اشکال آقایان مخالفین این بود: مسأله‌ای که آقای بجنوردی فرمودند که من با چهارچوب این لایحه مخالف هستم که وزارت دفاع... این مسأله جزئی است می‌توانند پیشنهاد کنند خود وزارت دفاع باشد یا سپاه باشد یا هر دو باشند یا هر ارگانی که صلاحیت داشته باشد آن مسأله جزئی است و قابل قبول نیست و مسأله دیگر اینکه نباید ما با یک ارگانی اینگونه روبرو بشویم و مخالفت کنیم. بالاخره بدست هر ارگانی بدهیم. جمهوری اسلامی دارای یک ضوابطی یک قوانینی یک آئین‌نامه‌ای است و طبق آن آئین‌نامه‌ عمل می‌کند همین طور نباید با یک ارگانی چماقی برخورد کنیم، صحیح نیست. بعد مسأله دیگری که گفته‌اند این است که فرق می‌گذاریم بین کسانی که این اسلحه را برای شکار می‌گیرند یا برای ارتزاق‌، اولاً اسلحه‌ای که مشخص است‌. گلوله زنی، ساچمه زنی و تفنگ خفیف است این‌ها معمولا برای شکار است چون گلوله جنگی را که بدست افراد نمی‌دهند و ممنوع هم هست و اساساً این روایاتی که ما داریم «علموا اولادکم السباحه و الرمایه» آن کسی که نتواند در میدان‌های جنگ قرار بگیرد و یا اینکه امکان یاد گرفتنش نباشد بالاخره از همین طریق است. اساساً آماده شدن برای جنگ و آماده شدن برای نشانه‌گیری از همین طریق است که ما اسلحه‌های خفیف را در اختیار افرادی قرار بدهیم که مؤمن ومتعهد باشند و یا احیاناً احتیاج دارد چوپانی است که مورد نیازش است و یا می‌خواهد از باغاتش حراست کند که جانوران حمله نکنند این شخص احتیاج به اسلحه دارد و کلی به نفعش است و یا اینکه اگر برای تفنن باشد پول بیشتری از او خواهند گرفت و مشخص است و احیاناً دراین جمهوری به کسی که ضد انقلاب است و یا گرایش دارد داده نمی‌شود تازه پرونده دارد و هر سال هم باید تجدید کند ضوابط و آئین‌نامه‌اش نوشته و مشخص شده است. آقای کیاوش هم بعنوان مخالف صحبت نکردند فقط گفتند که ببینیم بدست چه کسی می‌دهیم و بعد دولت موقت را چماق کردند و اینجا مطرحش کردند.جمهوری اسلامی یک کشور بی‌نظم و بی‌حسابی نیست که در اسلحه خانه را باز بگذارد و هر کسی می‌خواهد بیاید اسلحه بردارد و برود، اینجوری نیست. ما داریم با ضوابط و شرایطش صحبت می‌کنیم و طرف را می‌شناسیم که به چه کسی دادیم تجدید کرده و تجدید نکرده است تازه اگر خلاف انجام داده باشد حتی نسبت به امور شکار، یقه طرف را می‌گیرند. مشخص است معین است . شماره دارد و در نتیجه من می‌گویم این اولاً بلا اشکال است و مسأله ماهیت لایحه هم تقاضای وجه است ولاغیر والسلام‌علیکم‌ و‌ رحمة‌الله‌ و برکاته. رئیس ‌ـ مخالف بعدی آقای اختری بفرمائید. خواهش می‌کنم آقایان مطالب را محدود بگویند که به برنامه‌های بعدی‌مان برسیم . اختری ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیمـ علت مخالفت بنده با این لایحه که از نمایندگان محترم تقاضای توجه بیشتر دارم اینهایی است که تقدیم می‌کنم: اولا این لایحه فرع بر یک اصلی است که آن اصل حرف دارد و درباره آن باید گفتگوی زیادی بشود. یعنی تصویب این لایحه برای صدور پروانه و برای تجدید پروانه حمل سلاح ما چه مبلغ وجه بگیریم. بمعنای امضای اصل آن شرایط و قانونی است که در گذشته برای حمل سلاح گلوله‌زنی یا غیره تصویب و تعیین شد. در موقع تصویب قانون بودجه من بخاطرم هست که یادآوری کردم کسانی پروانه حمل سلاح برای شکار و امثال آن دارند اینها در زمان طاغوت دریافت کردند و با آن شرایط دریافت کردند ما جاهائی را نشان دادیم که در یک بخش، در یک ده، در یک روستا، خود آن بخش و ده و روستا حق اینکه شکاری بزنند و از این مواهب طبیعی استفاده کنند ندارند. و لکن کسانی که در گذشته با زور یا با پارتی یا با هر برنا مه ای و امثال آن پروانه حمل سلاح را گرفته اند می‌آیند و می‌روند شکار را می‌زنند و خوب مقامات مسؤول واردات هم بدلیل اینکه این‌ آقا پروانه حمل سلاح دارد چیزی نمی‌گویند. بنا براین لازم است اول آن قوانین بررسی و تجدید نظر بشود ما نیائیم آن قانون قبلی را امضاء کنیم و الان فقط پول آنرا مطرح کنیم . مسأله گرفتن وجه مسأله مهمی نیست که جناب آقای رحمانی مطرح فرمودند و چیزی نیست که بودجه‌ای برا ی کشور و دولت ما ایجاد کند. اصل این است که آن قوانین بررسی بشود و ما این را تصویب نکنیم و اصلش را امضاء نکنیم که در اصلش مسایل در موقع دادن پروانه حمل سلاح ولو شکاری باشد ولو سر پر باشد ما می‌بینیم در حدود طرفهای مرزهای شرقی و امثال آن از همان اسلحه‌ها هم حتی گاهی بر علیه مقامات جمهوری اسلامی استفاده می‌شود. در آنجا باید مسایل امنیتی بررسی بشود به اینکه به چه کسی باید پروانه داد. شرایط صدور این پروانه‌ها باید چی باشد؟ قوانین شکاربانی باید تجدیدنظر بشود. قوانین جنگلبانی باید تجدیدنظر بشود و بعد اینکه چه مقامی باید این را صادر کند؟ سپاه یا مثلا وزارت دفاع یا مقامات قضایی، بهر حال بنده فکر می‌کنم ما الان باید این لایحه را رد بکنیم و تصویب نکنیم تا تمام آن شرایط اعطای پروانه حمل سلاح تجدید نظر بشود قوانین جنگلبانی و شکاربانی تجدیدنظر و بررسی بشود. در ضمن اینها می‌شود این پول گرفتن برای پروانه که چقدر وجه دریافت کنند، کارساده‌ای است در ضمن یک تبصره یا دو تبصره می‌شود گنجاند. والسلام. منشی ـ آقای هراتی موافق بفرمائید. هراتی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیمـ در ابتدا یک نکته را به برادرهای مخالف محترم عرض کنم که آنچنان‌که خواست این برادرها بود که این لایحه رد بشود مطمئن باشند که رد شدن این لایحه پیشنهادات و نظریاتی را که مطرح می‌کردند بهیچوجه پاسخگو نخواهد بود. یعنی در مرحله اول رد شدن این لایحه مفهومش این است که بهمین شکل ادامه پیدا کند منتها این 23 میلیون تومان سرگردان باشد. در حالی که کلیه پیشنهادات و مطالبی را که مطرح کردند برادران می‌توانند در شور دوم، اینها را مطرح کنند و بر فرض هم که در کمیسیون تصویب نشود در مجلس مطرح کنند و با تصویب آن، این اشکالات رفع بشود منتها عمده اشکالات برادرها در سه رابطه مطرح بود یکی اینکه اصولاً مثل اینکه اصل لایحه فراموش شده بود اصل لایحه این است که این مبلغ طبق این افزایشی که پیدا کرده به صندوق دولت واریز بشود وبرادرهایی که مخالف بودند می‌گفتند اصلاً شما چرا به اینگونه افراد اجازه می‌دهید اینها صلاحیت‌شان چه چیز است؟ چه مراحلی را طی کردند؟ شاید افراد شایسته‌ای نباشند. مرحله دوم صلاحیت افراد هست. تا آنجا که بنده سؤال کردم اینگونه افراد در ابتدا بوسیله دادگاههای انقلاب صلاحیت‌شان تأئید میشود و بعد از تأئید صلاحیت آنها در دادگاههای انقلاب ژاندارمری هم روی این افراد تحقیق می‌کند، یعنی از این دو کانال می‌گذرند و بعد از عبور از این دو کانال پروانه به آنها داده می‌شود. یک اشکالی هم که یکی دیگر از برادران مطرح کردند که خوب در رابطه با سازمان اطلاعات باید اطلاع داشته باشد که این افراد چه کسانی هستند و احیاناً اگر حوادثی بخواهد پیش بیاید برایش قابل پیش‌بینی باشد. خوشبختانه ما در لایحه طرح وزارت اطلاعات این مسأله را پیش‌بینی کردیم که اینها از هر مقامی که لازم بدانند میتوانند اطلاعات را در اختیارشان بگذارند اگر یک قسمتی ازاطلاعات به برادران سپاه واگذار شد آنها هم می‌توانند طبق همان طرح مصوبه ما که شور اولش تصویب شده وشور دومش هم ان‌شاءالله عن قریب مطرح خواهد شد این اطلاعات را بدست بیاورند و اما حساب این است که اگر ما بخواهیم کل این لایحه را رد کنیم با توجه به اینکه کنترل این افراد شکارچی کار ساده‌ای نیست قهراً کار از کانال‌های غیرقانونی انجام خواهد گرفت ضمن یک ضربه‌ای این چنین به یک بودجه معتدل و معقول و کمکی که به بیت‌المال می‌شود ما قطع کردیم و اینچنین. بنابراین کلیه پیشنهادهای برادران در رابطه با شور دوم قابل طرح و بحث است و کلیات این ظاهراً اشکالی ندارد. رئیس ـ آقای خزاعی اگر می‌خواهید توضیح بفرمائید. در ضمن آقایانی که بیرون هستند برای رأی‌گیری بداخل تشریف بیاورند. خزاعی‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، نمایندگان محترم بویژه برادرانی که مخالفت کردند عنایت بکنند. مخالفت‌ها در باب این بود که اصلاً ما صدور پروانه سلاح را مثلاً نباید بدهیم یا باید مقررات آن وضع خاصی داشته باشد. خوب، در این بحثی نیست یعنی من و برادرهای کمیسیون و همه نمایندگان محترم مخالفتی با این نداریم که صدور پروانه سلاح باید تحت ضوابط مثلاً محکمی باشد و یا مقرراتی داشته باشد و اصولاً اینکه در صدور پروانه سلاح تحول دیگری باید صورت بگیرد ما حرفی نداریم اما نکته‌ای که در این است که این لایحه تقدیمی لایحه اجازه صدور پروانه نیست، بلکه لایحه‌ای است برای ایتکه وقتی پروانه صادر می‌کنند پول بگیرند یعنی اگر این لایحه امروز رد بشود باز وزارت دفاع کمافی السابق پروانه صادر می‌کند اما بدون پول 22 میلیون تومانی هم که دریافت شده بلا تکلیف می‌ماند رد این لایحه بمعنای رد اجازه صدور نخواهد بود باز هم وزارت دفاع بنابر قوانین قدیم پروانه اسلحه صادر می‌کنند ولی دیگر نمی‌تواند مثلا از تفنگ شکاری هزارتومان یا از تفنگ غیره 300 تومان بگیرد. بنابراین در واقع نمایندگان محترم با تصویب این لایحه اجازه می‌دهند که از همان شکارچی چه طاغوتی و چه غیر طاغوتی است چه شکارحلال است چه شکار حرام است چه مکروه است بهر صورت که هست از او هزار تومان بگیرد و تکلیف آن 22 میلیون تومان پول هم روشن می‌شود. اگر ایرادی در کیفیت صدور پروانه هست، آن را باید لایحه دیگری وزارت دفاع، دولت بدهند و آن مسأله جدای از این بررسی بشود. این یک نکته و نکته دیگر این است که مخالفین کمی تأکید داشتند که از این اسلحه‌ها برای ترور استفاده می‌شود و این مطلب هم ممکن است جا بیفتد. من باید خدمتتان عرض بکنم من حیث‌المجموع سابقه‌ای که ما از ترورها داریم کسی با تفنگ ساچمه‌زنی ترور نکرده است یا با یوزی بوده و یا کلاشینکف و مسلسلهائی که از شرق و غرب وارد کشور می‌شود به این هم باید مقداری توجه کرد. بهر حال این لایحه اجازه می‌دهد که ما برای صدور پروانه پول بگیریم اجازه صدور نیست. رئیس- آقای سرهنگ افراخته اگر توضیحی دارید بفرمائید. سرهنگ افراخته- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، عرض کنم موارد مختلفی بود که برادران و مخبر کمیسیون در موافقت با این لایحه بعرضتان رساندند یک نکته که باید بنده توضیح بدهم که وصول این پول و این طرحی که در آن موقع ریخته شده گرچه قانونی نبوده ولی یک عمل منطقی بوده بدلیل اینکه بعد از انقلاب استحضار دارید که سلاح زیادی بدست افراد مختلف افتاد و بعد این یک طرحی بود که یک راهی باز کردند که افرادی سوء نیت ندارند و احتمال نمی‌خواهند از این سلاح بمنظورهای ضد انقلابی استفاده کنند این راه را برایشان باز کردند که آمدند اولا خودشان را معرفی کردند نوع سلاح و شماره سلاحشان را دادند و پروانه هم گرفتند نتیجتاً‌ در اختیار دولت قرار گرفتند یعنی اگر امروز دولت تصمیم بگیرد که بیایید و سلاحهایتان را تحویل بدهید بمحض ابلاغ اینها باید سلاحهایشان را تحویل بدهند و خیلی مشخص است و معلوم می‌شود. و بعد معلوم شد کسانی که سلاح‌هایی در اختیارشان هست و نمی‌آورند بدهند خودبخود آنها سوء نیت دارند و باید بدنبال آنها برای جمع‌آوری سلاح بود. این کاری است که انجام شده و ما خودمان توجه کردیم که باید یک مجوز قانونی داشته باشد که الان خدمتتان آورده‌ایم که این مربوط به کار گذشته است و در زمان حال هم باید بهمین ترتیب ادامه داشته باشد چون الان بین خود آقایان نمایندگان مجلس هم خیلی‌ها هستند که این مجوز را در اختیار دارند و خیلی‌ها هم هستند که مجوز می‌خواهند. این اسلحه شکاری هم کاربرد اسلحه‌های رزمی را ندارد و خودمان همان طور که توضیح داده شد که در تمام موارد از مدرنترین و عالیترین اسلحه‌های رزمی برای مقاصد سوء استفاده می‌شود که ان‌شاءالله جلوی آنها باید گرفته بشود و این سلاحهای شکاری چنین خطراتی ایجاد نمی‌کند. بعضی از برادرانی که دلسوزی برای شکارها داشتند آن هم که می‌دانید که شکار یک فصول معینی دارد با مقررات خاصی که تمام افراد مملکت به یک نحو ازش استفاده می‌کنند و از آن جهت هم مسأله‌ای نداریم. عرض کنم از این جهت که این کار در اختیار سپاه یا ارتش باشد باز این مسأله قابل بحثی نیست منتها خدمتتان عرض می‌کنم که ارتش سوابق کلی این افراد را از سالها قبل دارد و برای صدور چنین مجوزی هم براحتی صادر نمی‌کند. از دادگاه انقلاب، شهربانی، از ژاندارمری باید عدم سوء پیشینه این افراد اخذ شود با سوابقی که دارد با ارتباطی که با کلیه دستگاههای اطلاعاتی مملکت دارد تا تحقیقات کامل انجام ندهد،‌ یک چنین پروانه‌ای صادر نمی‌شود بنابراین استدعای تصویب این لایحه را دارم برای هم رفع گرفتاری گذشته و هم تسهیلات آینده عرض دیگری ندارم. رئیس- متشکر، 180 نفر حاضر در جلسه هستند، فعلا اصل لایحه مطرح است آقایان می‌توانند جزئیاتش را پیشنهاد بدهند موافقان با اصل لایحه قیام بفرمایند. (اکثر خاستند) تصویب شد. برنامه آخرمان سؤالاتی است که از وزیر بازرگانی شده آقایانی که سؤال کردند بترتیب مطرح کنند. 8- طرح سؤال آقای فخرالدین حجازی از آقای عسکر اولادی وزیر بازرگانی و ارجاع آن به کمیسیون منشی- سؤال اول از آقای فخرالدین حجازی است. آقای حجازی بفرمایید حجازی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم- این سؤال از مدتی قبل مطرح شده و باز هم متشکریم از جناب وزیر بازرگانی که تشریف آوردند. رئیس- یک بار مطرح کردیم خود سرکار تشریف نداشتید مسافرت فیلیپین بودید. حجازی- چند بار هم ایشان تشریف نداشتند. رئیس- یعنی همان موقع که مطرح شد کافی بود بفرمایید. حجازی- الان هم با احترامی که برای ایشان قایل هستیم ولی اختلالهائی که در توزیع هست و موجب گرانی بسیار کمرشکن کالاهای مورد نیاز مردم است با اینکه مردم مؤمن ما هر فشاری را تحمل می‌کنند و با علم به اینکه مسأله جنگ مشکلاتی را برای دولت فراهم آورده است ولی چنانچه مسأله توزیع که خوشبختانه مورد توجه جناب رئیس جمهور و آقای نخست‌وزیر قرار گرفته با دقت بیشتری تعقیب شود، این مشکل حل خواهد شد، ولی مردم مؤمن ما با اینکه تحمل فشار را می‌کنند، این توقع را دارند که لااقل بی‌عدالتی‌هائی در این مورد صورت نگیرد. ما برای بازاریان قهرمان ایران حرمت قائل هستیم اینها از استوانه‌های انقلاب هستند، ولی در میان این بازاریان محترم و پاک و مؤمن عده انگشت‌شماری هم هستند که متأسفانه از این موقعیت‌ها سوء استفاده می‌کنند و با وسایلی راه پیدا کرده‌اند در شبکات توزیع. گرانی آهن آهنی که نرخش مثلا چهل و هشت ریال است با 30 تومان فروختن، گرانی سیگار بسته‌ای 40 تومان بودن، حتی یک ناخن‌گیر 80 تومان، گرانی وسایل یدکی کامیونها و اتومبیل‌ها، وجود اینهمه دست فروشها در خیابانها برای فروش کالاها به قیمت بسیار گران و اینهمه احتکارها و بقول ریاست مجلس تروریزم اقتصادی وضع نابسامانی را پدید آورده که بایستی مقامات مسؤول کشور مسؤولانه تر با این مسأله مهم برخورد کنند، ما از جناب وزیر بازرگانی استدعا می‌کنیم که بفرمایند در این مورد چه اقداماتی شده؟ و بایستی چگونه عمل کرد تا این بار سنگینی معیشت از روی دوش مردم کمی برداشته شود آیا با اینکه آقای نخست‌وزیر یک نفر را مأمور رسیدگی به این کار کرده‌اند، مسأله حل خواهد شد؟ منهای مسأله جنگ، اگر کارها بهتر اجرا شود و اگر افراد محتکر تعقیب شوند و اگر اختلاسهائی که در توزیع صورت می‌گیرد رفع شود و اگر دستهای خائنی که در مسأله توزیع دخالت دارند، قطع شوند، مسلم است که ان‌شاءالله امت ما از این مسأله هم راحت خواهد شد، بنده بعنوان یک نمایندة کوچک مردم از جناب وزیر بازرگانی در این مورد سؤال دارم و امیدوارم جواب ایشان برای ما مقنع باشد، والسلام علیکم. رئیس- متشکر، آقای عسکراولادی بفرمائید. عسگراولادی (وزیر بازرگانی)- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، قبلا از جناب آقای فخرالدین حجازی بمناسب اینکه سبب توفیقم شده که دربارة این سؤال پنج بار به مجلس بیایم از ایشان تشکر می‌کنم که سبب شده پنج بار نمایندگان محترم مردم را زیارت کنم و هیچیک از دفعات پنجگانه نبوده که من به اینجا نیایم، بعضی دفعات حتی بمن اطلاع دادند آقای قیصر که امروز چون ایشان نیستند یا چون برنامة دیگری داریم، سؤال مطرح نمی‌شود، بنده تا آخر وقت سؤال نشستم برای اینکه برادرمان حجازی زحمت نکشد و بگوید که وزیر بازرگانی حاضر نشد، آقای قیصر شاهد این مطلب هستند. رئیس- ایشان نگفتند که حاضر نشدید، گفتند که دیر مطرح شد که علتش هم همین بود. عسگراولادی (وزیر بازرگانی)- مطلبی که فرمودند راجع به گرانی، راجع به احتکار، راجع به توزیع باید مقدمتاً عرض کنم توزیع سالم و عادلانه حداقل چیزی که نیاز دارد پنج مقدمه است تا این پنج مقدمه نباشد امکان توزیع سالم و عادلانه نیست. اول: کالا به اندازة کافی. دوم: قانون توزیع. سوم: مدیریت واحد مسؤول توزیع. چهارم: دستگاههای کافی برای توزیع. پنجم: تدارکات لازم. هر کدام از این پنج مقدمه، این پنج چیز،‌ آماده نباشد، امکان توزیع سالم نیست،‌ چه رسد به توزیع عادلانه در مورد اینکه نمونه‌ای تقدیم بشود که ما این پنج چیز را داریم، توزیعمان عادلانه و سالم است، سازمان قند و شکر یکی از سازمانهای وزارت بازرگانی است. در مورد قند و شکر موجودی کالا به اندازة پیش‌بینی سرانه و صنفی صنعتی آماده است. ما قانون داریم، ما مدیریت مسؤول واحد داریم، ما دستگاههائی که بتوانند اینرا توزیع کنند داریم، ما تدارک توزیع را داریم، در مورد قند و شکر که وزارت بازرگانی مسؤولیتش را دارد، اگر اشتباهات و خطاهائی باشد درصد بسیار ریزی است، در مورد غله، عیناً همین چیزها را داریم مشکلمان در درصدهای بسیار ریز است،‌ مگر آنجاها که قانون یا قانون سوبسید به ما اجازه نداده باشد که به آنجاها گندم بدهیم یا آرد بدهیم و بعضی از برادران و خواهران نماینده محترممان خواسته باشند که در آنجاها هم مثل جاهای دیگر گندم یا آرد داده شود، چون قانون اجازه نمی‌دهد، ما در بعضی از موارد، عذرمان سد را همان قانون است. چیزهائی که مورد سؤال هست اینها یا هر پنج شرط را ندارد یا بعضی از این شرایط را ندارد، فرض بفرمائید مسأله فلزات ما موجودی کافی در مورد حتی فلزات ساختمانی، موجوی کافی برای سرپناه دادن به همه آن کسانی که نیاز به سرپناه دارند نداریم و نباید هم تصور بفرمائید که می‌توانیم داشته باشیم علت این هست که انقلاب ما، نظام اسلامی ما دارد امکانات زندگی را از مرکز به همت شماها و همه خدمتگزاران انقلاب پمپ می‌کند برای سراسر کشور امکانات زندگی به سرعت و فشاری در سراسر کشور دارد توزیع می‌شود. وقتی امکانات خرید لوازم منزل، امکانات خرید مصالح ساختمانی، امکانات تدارک سرپناه برای بسیاری از مردممان دارد فراهم می‌شود و ما از نظر کلیه تدارکات و خدماتی که راجع به سرپناه باید فراهم بکنیم امکان نداریم من جمیع الجهات بنده بعنوان یک خدمتگزار در اینجا عرض می‌کنم فلزات ساختمانی شاید تا دو سال هم به آن صورتی که هرکس آهن بخواهد بدون هیچ نوبتی به محلش مراجعه کند، نیست، علت اساسیش همان نظام عادلانه‌ای است که تأکید برآن می‌فرمائید و هستی اقتصادی‌مان دارد با فشار بطرف مستضعفین می‌رود شما هیچ شهری را، هیچ بخشی را نمی‌بینید که اگر پنج سال پیش می‌دیدید، چهار سال پیش می‌دیدید، از نظر رغبت به ساختمان یکی بدانید حالا و پنج سال پیش از و شاید در اکثر بخش ها و روستا هایمان تا قبل از انقلاب فلزات ساختمانی بسیار ناچیز مصرف می‌شد و امروزه در کمتر بخشی است که نخواهند ساختمانشان را با فلز بسازند ما این مقدمات را که در ذهنمان نزدیک کنیم خود دستگاه، مسؤول توزیع هم، مدیریت مسوول توزیع هم ، مدیریت واحدی نیست ما بخشی از فلزات ساختمانیمان تولید داخلی است و بخشی واردات از خارج، آنچه که واردات از خارج است و فعلاً وارد میکنیم منحصراً فلزات ساختمانی در اختیار دولت است در اختیار وزارت بازرگانی مراکز تهیه و توزیع است اما آنچه که در داخل تولید می کنیم مسوولیت اصلیش را وزارتخانه دیگری دارد . ممکن است بفرمائید خوب بود که در این باره مدیریت واحدی فکر میشد ، قانون را ، قانون دولتی کردن بازرگانی خارجی را که حدود اردیبهشت سال 60 تقدیم مجلس شده بود و در اردیبهشت سال 61 در اینجا تصویب شد ، در مسآله توزیع کالاهای وارداتی و کالاهای تولیدی داخلی به مراکز خرید ، به شرکت‌های خدماتی اختیاراتی داده شده بود ، دو تا از عدم انطباق‌ها که فقهای محترم شورای نگهبان اعلام فرمودند، همین دوتا است، یعنی چهار عدم انطباق تا آنجا که به ذهن دارم فقهای محترم شورای نگهبان بر آن لایحۀ دولت داشتند که به تصویب مجلس محترم شورای اسلامی رسیده بود، دوتا مربوط به تجارت بود، کل واردات و کل صادرات و دوتا هم مربوط به توزیع، لذا ما در مورد توزیع، اساسنامه و آئین‌نامه‌هائی را تهیه کرده بودیم که مجلس محترم شورای اسلامی ما را هدایت کند به یک مدیریت واحد در امر توزیع تولیداتمان و واردتمان، وقتی این عدم انطباقش اعلام شد و ما نمی‌توانستیم قانونی را بیاوریم، اساسنامه یا آئین‌نامه‌ای را در این باره بنویسم ، هر دستگاهی براساس اساسنامه‌های خودش تولیداتش را توزیع می‌کند، وقتیکه قانون برای توزیع در اختیار ما نیست حتی برادران نماینده‌مان بوسیلۀ طرح ما را یاری نکردند، ما که نمی‌توانستیم قانون بیاوریم، توسط یک طرحی که در مجلس تصویب بشود که مدیریت توزیع یک تمرکزی پیدا کند و وقتی که اینجا تصویب میفرمودید قطعاً اشراف بر اساسنامه‌ها پیدا می‌کرد و ما می‌توانستیم توزیع را متمرکز کنیم.کالاها و لوازم منزل که در داخل کشور تولید می‌شود هر صنعتی براساس اساسنامۀ خودش، خودش توزیع می کند، در اختیار وزارت بازرگانی نیست، برادر عزیز مان جناب آقای حجازی راجع به وزارت بازرگانی مربوط نیست ، سیگار مربوط به دخانیات است و دخانیات صنعت است و زیر نظر وزارت بازرگانی صنایع اخیراً مذاکراتی شده که برخی از اینها در رابطه با بسیج اقتصادی و وزارت بازرگانی توزیعش قرار میگیرد، ملاحظه می‌فرمائید این مطالبی که راجع به توزیع هست، هر چه توزیعش مختل باشد وزیر بازرگانی یا خدمتگزاران در وزارت بازرگانی به ذهنمان نزدیک می‌شود و سؤال هم به جانب او می‌رود، اغلب به وزارت بازرگانی مربوط نیست، ممکن است بفرمائید به دولت مربوط است و تو هم یک خدمتگزار در دولت پاسخ بگو ، عرض می‌کنم دولت موظف است براساس قانون عمل کند و وقتی قانون توزیعی نداریم و دولت منتظر است که مجاس شورای اسلامی در این باره قانونی بدهد، قانون اصل بازرگانی خارجی را بدهد، قانون تولیدات داخلی را بدهد، قانون توزیع را بدهد، وقتی قانون ندارد قطعاً به امکاناتی که دارد تکیه می کند و سعی می‌کند به بهترین صورتی از امکاناتش استفاده بکند. در مورد تدارکات لازمه ، همۀ سروران نمایندگان محترم مردم می‌دانید که ما حدود بهمن و اسفند پارسال وضع‌مان از نظر خرید دچار مشکل بود زیرا فروشمان دچار مشکل بود، در همان بهمن و اسفند سال گذشته اگرما می‌توانستیم و پول داشتیم که بخریم چهار الی پنج ماه طول می‌کشید که کالاهای ما برسد، این چهار الی پنج ماه به تیرماه، مرداد ماه، شهریور ماه می‌خورد. کمبود فوق‌العاده ما در تیرماه و مرداد ماه و شهریور ماه بخاطر این بود که سال گذشته دو سه ماه اصلاً امکان خرید نداشتیم و قطعاً نمایندگان محترم ذهنشان بدون توضیح بیشتر نزدیک است که چرا امکان نداشتیم، ما از فروردین امکانات فروشمان چون بالا رفت ودر ظرف دو ماه صاحب پول می‌شدیم اوائل خرداد ما به پول‌ها، به ارزهائی رسیدیم که توانستیم بوسیله آن خرید کنیم و سه ماه طول می‌کشید که اولین محموله به کشور برسد و این محموله‌ها اواسط شهریور و اکنون که در مهر هستیم اغلب خریدهای ما رسیده است، شاید ما حالا حدوداً شصت کشتی در بندرعباس روی آب داریم، امکان خرید بیشتر هم داریم، در راه هم دارد می‌آید اما مسأله هزینۀ توقف کشتی بر روی آب و تراکم فوق‌العاده را، سروران گرامی، توجه بفرمائید، ما امکاناتمان،تدارکاتمان برای اینکه بتواند این همه کالا را از بندرعباس تخلیه کند و به شبکۀ توزیع محدودی که داریم، به این شبکۀ توزیع سرازیر کند، امکاناتمان بسیار محدود است. ممکن است بفرمائید که چرا اینها تدارک نشده؟ تدارک شده اینها مقدمات فراوانی را میخواست که اولینش ارز بود که نداشتیم و وقتی تهیه کردیم طول می‌کشد تا اینها وارد شبکۀ حمل و نقل بشود. برادرانی که از استان‌های ساحلی جنوب هستند بخوبی تصدیق می‌فرمایند. تعداد کشتی‌هائی که ما در روی آب داریم، حدود چهل و خرده ای درصد از اسکله‌های ما الان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد به دلائلی که خودتان بهتر می‌داند، لذا تراکم کشتی‌های ما در جاهای خاص است، آنجا امکان اسکله و تخلیه کم است، امکان حمل و نقلمان کمتر چرا چنین بوده؟ برای اینکه وزارت بازرگانی در قبل از انقلاب یک دستگاه نظارت بازرگان بوده، نشسته بودند آنجا بازرگانان می‌چاپیدند، بعد از انقلاب بتدریج بازرگانی کشور احاله به دستگاهی شده که هیچ امکانی نداشته ( رئیس‌ـ دو دقیقه وقت دارید) بتدریج امکاناتی را مشغول تهیه هستیم، در فرصت کوتاهی که دارم تقدیم کنم که همین مسائلی که مورد نظر نمایندگان محترم هست. این مسائل از نظر خود دولت، شخص نخست‌وزیر و شخص ریاست جمهور و درتأکیدات پی‌در‌پی امام بزرگوار امتحان مسأله توزیع حدود یک ماه است که با دقت‌های خاصی دارد دنبال می‌شد‌، دنبال می‌شود که اول ما اشکالات توزیع را بدانیم، کمبودها را در مجموع دستگاههای تولیدگر و توزیع گر و خدماتی ببینیم و مدیریت مسؤول برای همۀ توزیع در سراسر کشور تدارک ببینیم و کمبودهای حمل و نقلمان را جبران کنیم که شاید چهار جلسه وزرای تولیدی، وزاری توزیع‌گر و وزرای خدماتی در امر تولید و توزیع جلساتی را در حضور نخست‌وزیر داشته‌ایم و این جلسات هر هفته دو جلسه ادامه دارد و جناب خامنه‌ای ریاست محترم جمهوری‌مان ایشان هم تأکید می‌فرمایند که جلسات بعدی گهگاه در حضور خود ایشان تکمیل بشود تا هدایت کنند مسأله توزیع را که به ظاهر به یک دستگاه و یک وزارتخانه مربوط می‌شود ولی در واقع چون هنوز قانون تصویب نشده، به دستگاههای مختلفی ارتباط پیدا می‌کند. من در خدمت نمایندگان محترم و برادر حجازی هستم، چون فرصت کم بود رد کمیسیون اگر لازم شد بیایم و توضیح بدهم ونمونۀ توزیع فلزاتمان را در شش ماه گذشته و در یک ماه شهریور که آورده بودم اینجا اشاره‌هائی به آن بکنم ، فکر می‌کنم این را اگر تکثیر کنیم و به تعداد نمایندگان محترم بفرستیم،نشان داده می‌شود که آنچه که در اختیار ما بوده، چگونه توزیع شده و اگر سؤالات و اعتراضاتی باشد در خدمت همگی حاضر هستم . رئیس ‌ـ متشکر آقای حجازی بفرمائید . حجازی ‌ـ از لطف جناب آقای وزیر بازرگانی متشکر هستم ولی شکایتهای بسیار زیادی به ما رسیده از اصناف که آنها گله‌مند بودند از وجود بعضی افراد در سیستم توزیع و بنده آنها را در کمیسیون عرضه خواهم داشت و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی هم از گرانی کالاها و از فشاری که موکلینشان بر آنها وارد می‌آورد، ناراحت هستند، ولی جناب وزیر بازرگانی و سایر وزراء محترم باید لوایحی اینجا می‌آوردند تا مجلس با نهایت علاقه آنها را مطرح می‌کرد و تصویب می‌کرد. در هر صورت جناب آقای وزیر شما مسؤول هستید، شما یک فرد انقلابی و مؤمن هستید و ما از شما که مسؤول هستید می‌خواهیم که این مشکل را ان‌شاءالله برطرف کنید و بنده در کمیسیون هم مسائلی دارم که معروض خواهم داشت. رئیس- بسیار خوب، بنابراین سؤال به کمیسیون می‌رود. آقای ؟ شجاعیان سؤال بعدی را مطرح کنید. چون آقای عسگراولادی پنج بار به مجلس آمده‌اند. یک دفعة دیگر نمی‌شود تشریف بیاورند، آقایان قدری تحمل کنند که انجام بشود آقای شجاعیان بفرمائید (یکی از نمایندگان- ایشان نیستند) اگر نیستند این سؤالات را دیگر کنار بگذارید چون سؤالات دیگری در دستور مانده است (یکی از نمایندگان- این سؤال باید از دستور خارج شود) این دفعه چندم است که ایشان می‌آیند (آقارحیمی- اگر مرخصی قانونی داشته باشد باید در دستور بماند) اسامی غائبین خوانده شود. منشی- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، جلسة امروز پنج‌شنبه مورخ 29/7/61 غائبین غیرموجه عبارتند از: آقای بازرگان از تهران – خانم بهروزی از تهران- آقای تبریزی از بجنورد- آقای رستمی از نقده- آقای شاهرخی از خرم‌آباد- آقای فضلعلی از گرمسار- آقای فهیم کرمانی از کرمان. شش نفر هم هستند که تأخیرهائی از شش دقیقه تا سی دقیقه دارند که در پرونده‌شان ضبط می‌کنیم. 9- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن رئیس- جلسه بعد روز یکشنبه ساعت هشت صبح و دستور جلسه هم مانده دستور این هفته و دستور هفتگی است که اعلام می‌کنیم (جلسه ساعت 50/11 ختم گردید) رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبر هاشمی رفسنجانی