بسمهتعالی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنجشنبه بیست و یکم مردادماه 1361
فهرست مندرجات
1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلامالله مجید.
2ـ بیانات قبل از دستور آقایان: غلامرضا رحیمی و موحدی ساوجی.
3ـ بیانات آقای نایب رئیس در مورد کسالت آیتالله گلپایگانی و چهلم شهید محراب آیتالله صدوقی و همچنین تذکرات نمایندگان به دولت.
4ـ ادامة بحث پیرامون طرح تشکیل شورای کشوری و تصویب موادی از آن.
5 ـ رد طرح دوفوریتی اصلاح آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی درخصوص ادغام کمیسیونهای نفت و صنایع و معادن.
6 ـ بحث پیرامون استعفای آقای حسنی نمایندة ارومیه.
7ـ طرح سؤال آقای تاجگردون از آقای وزیر بهداری و ارجاع آن به کمیسیون.
8 ـ اعلام وصول سؤال آقای حجازی نمایندة ماکو از وزیر کشور.
9ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت به ریاست آقای محمد یزدی (نایب رئیس) تشکیل شد
1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلامالله مجید
نایب رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم، با حضور 182 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود.
منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، دستور جلسة سیصد و چهل و چهارم روز پنجشنبه بیست و یکم مردادماه 1361 هجری شمسی مطابق با بیست و دوم شوال 1402 هجری قمری.
1ـ طرح اصلاح آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی درخصوص ادغام کمیسیونهای نفت و صنایع و معادن.
2ـ استعفای آقای غلامرضا حسنی.
3ـ دنبالة رسیدگی به گزارش شور دوم کمیسیونهای امور شوراها و امور داخلی درخصوص طرح تشکیل شوراهای کشوری.
4ـ سؤال آقای بهرام تاجگردون از آقای وزیر بهداری.
نایب رئیس ـ تلاوت کلامالله مجید را شروع کنید.
(از آیة 38 الی 44 سورةالاحزاب)
2ـ بیانات قبل از دستور آقایان: غلامرضا رحیمی و موحدی ساوجی
نایب رئیس ـ سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید.
منشی ـ آقای رحیمی نمایندة ماهشهر.
غلامرضا رحیمی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، «و قطع دابرالقومالذین ظلموا و الحمدلله ربالعالمین» با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و ملت شهیدپرور ایران سخنان خود را با تذکراتی چند آغاز میکنم.
1ـ جنگ به مرحلة نهائی رسیده، دشمن جنایتکار نزدیک به 2 سال است به سرزمین مقدس اسلامی ما تجاوز کرده و بهترین جوانان این مرزوبوم را به شهادت رسانیده، شهرهای ما را پس از غارت و چپاول به تلی خاک تبدیل کرده است و جنایاتی مرتکب شده که روی همة جنایتکاران تاریخ و مغولهای روزگار را سفید کرده است و خیانتهائی بالاتر از اینها انجام داد که بطور قطع زبان و قلم از بازگو کردن آن شرم دارد و شاید بتواند فرمایش حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه اشارتی بدان باشد. به هنگامی که میشنود دشمن، خلخالی را از پای یک زن معاهده بیرون آورده با فریادی جانسوز میفرماید:
«فلوان امراً مسلماًماتمن بعد هذا اسفاما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا.»
و این است که ملت غیور ما اراده کرده تا هنگامی که سیلی محکم را به صدام خائن نزده و این همه انتقام و جنایت را از او نگرفته است و شهیدان را از خود راضی نکرده، خواب و آرامش را بر خود حرام کرده و دم از مسائل رفاهی زدن را بر خویشتن حرام میداند. و شما ای رزمندگان بر دشمن زبون بخروشید تا جامة ذلت نپوشید. و ای دیگر جوانان غیور به سوی جبههها بشتابید که برادرانتان در انتظار و زمان زدن سیلی محکم به صدام فرارسیده است. و بدانید پیروزی نهائی نزدیک است «الا ان نصرالله قریب».
2ـ به دولت پیشنهاد میشود خرمشهر را به عنوان موزه جنایت ابرقدرتها که آثار قساوت و وحشیگری در هر گوشه و نقطه از آن آشکارا به چشم میخورد به همین وضع موجود باقی بگذارد تا اولاً نسلهای آینده با چشم ببینند که ملت قهرمان ما این انقلاب را به آسانی به دست نیاورده و با چه دشمنان جنایتپیشهای دست و پنجه نرم کرده و در عین حال به ضعف و زبونی آنان که از ترس قدرت اسلام اطراف خود درختهای آهنین کشت کردهاند که مبادا رزمندگان اسلام از هوا به سر آنان فرود آیند با چشم ببینند. و ثانیاً آن کوردلانی که دم از صلح و حمایت از این جانیان تاریخ میزنند در برابر دیدن این همه جنایت که هرگز تاریخنویسان و گویندگان نمیتوانند یکهزارم آن را بنویسند و بگویند در گفتارشان حداقل تجدیدنظر کند. راستی مگر قلمها و زبانها میتوانند این همه وحشیگریها و جنایات را که هر گوشهای از این سرزمین عزیزمان تحمل کرده است بنگارند که خرمشهر تنها از دهها هزار کتاب تاریخ گویاتر است و ضمناً به سران کشورهای غیرمتعهد اعلان میشود که اگر با تشکیل کنفرانس در بغداد موافقت کنند مردم ایران و ملل آزاده جهان آنها را در همة این جنایتها و رذالتها شریک خواهند دانست.
3ـ میدانیم که مشکلات دولت امروز فراوان است. یکی از دوستان میگفت اگر کسی خواست به گوشهای از مشکلات دولت پی ببرد سری به جبهههای جنگ بزند و بار سنگین که امروز بر دوش دولت است از نزدیک ببیند. او میگفت من از کسانی بودم که مرتب به دولت نق میزدم ولی پس از یکی دو مرتبه که به جبهههای جنگ رفتم از گفتههای خود پشیمان شدم و معتقد شدم اگر هیچ چیز در این کشور به جز گرده نانی پیدا نشود باز هم معجزه است. ولی به این نکته نیز باید کاملاً توجه کرد، توقعی که امروز ملت از دولت دارد در رژیم منفور سابق هرگز نداشت، زیرا امروز قسمت مهم این بار سنگین و بلکه همهاش به دوش این مردم ایثارگر است روستائی و شهری و پیر و جوان و مرد و زن این سرزمین خود را موظف میدانند به دولتی که متعلق به خودشان میباشد کمک و همکاری کرده و کوه مشکلات و موانع را با همت والای خویش مانند پر کاهی از جلو انقلاب و دولت بردارند. و به سرعت و حتی بدون یک لحظه توقف انقلابشان را جلو ببرند و چرا آمریکا و و مزدورش صدام شهرهای مسکونی ما را بمباران نکنند؟ مگر گوشهای از این مرزوبوم را سراغ دارید که غیرنظامی باشد. مگر جوان 12 ساله تا پیرمرد و پیرزن قدخمیده کشورمان با دشمن متجاوز نمیجنگند؟ راستی مگر مسؤولین مملکتی میتوانند هرچند تلاش کنند حق این مردم را ادا کنند؟ و آیا واقعاً دولت توانسته خود را با این مردم فداکار هماهنگ کند؟ آیا توانسته این خون شهیدانمان را که تحقق اسلام عملی بوده پیاده کنیم یا پس از سه سال و اندی هنوز را در کشور رسولالله قانونیت دارد و روزی دهها حکم برخلاف ماانزلالله در دادگستریها صادر میشود. راستی این تعللها آخر چه معنا دارد؟ اکنون آنچه میخواهم بگویم این است، چنین امتی را نمیتوان به آسانی از دست داد. خرابیها و ویرانیها برای دولت غصه و اندوه ندارد. غم و تأثر و روز عید دشمنان به هنگامی است که دولت حمایت این مردم را از دست بدهد که از دستدادن یک نفر از این مردم یعنی از دستدادن یک خرمشهر. ای مسؤولی که وقتی ویرانة یک شهر را از نزدیک مشاهده میکنی ناراحت میشوی، اینکه ناراحتی ندارد. در زمانی باید به حق ناراحت شوی که یکی از دردمندان این اجتماع را که به ادارهات روی میآورد از خود به طریقی برنجانی و از امیدی که به این انقلاب دارد مأیوس و دلسردش کنی. ای وزیر و ای معاون وزیر، و تو ای کسی که در جمهوری اسلامی مسؤولیتی داری اگر با چشم حقیقت نگاه کنی، صندلی و میز جلو رویت بر روی دستها و پاهای بریده و چشمهای از حدقه بیرون آمده قرار گرفته است و اگر این فداکاریها نبود هنوز یا در گوشة زندان بودی یا در بندرعباس تبعید یا در گوشهای به انزوا. و اگر خدای ناکرده در وظایف خود کوتاهی کنیم چه جواب برای خدا خواهیم داشت. ان ربک لبالمرصاد.
4ـ وضع کشاورزی بدین راه که میرود رو به تباهی و نابودی است. آیا مسؤولین و نمایندگان عزیز خبر دارند هنوز کشاورز خوزستانی پس از چندین ماه که از موقع درو محصولش میگذرد نتوانسته محصول گندمش را جمعآوری کند. و آیا میدانند حاصل دسترنج آنان امروز که به ثمر رسیده در صحرا خوراک حیوانات و هدف تندبادهای داغ خوزستان قرار گرفته است. حداقل منطقه ماهشهر و هندیجان و بخش جراحی را که خود دیدهام میگویم. آیا اطلاع دارند این زحمتکشان تاریخ بهترین هندوانه و خیار را توانستهاند امسال حتی کیلوئی یک ریال بفروش برسانند. اکنون با دیدة اشکبار و حسرت به دسترنجشان که در حال تباه شدن است نگاه میکنند. و بالاخره آیا میدانند هر کشاورز خوزستانی هر کیلو گندمی که بدست آورد 6 الی 7 تومان برایش خرج برداشت؟ و آیا میدانند که برای لیتر روغن و گازوئیل و برای تأمین آب کشاورزی عاقبت نابخیرش هاجروار از اینسو به آنسو دوید و سرانجام برانش معلوم نشد به کدامیک از این دو کعبه روی آورد، به ادارة کشاورزی یا جهادسازندگی و هر کدام به دیگری محول میکردند. آیا واقعاً آنچه هست با آنچه میگویند یکی است؟ آیا دسترنج این کشاورزان را اکنون چه کسی میخورد. آیا به دست کشاورزی میرود یا به جیب واسطهها و دلالها؟ شما خود بهتر میدانید.
5 ـ و نیز میدانیم بار سنگینی که انقلاب روی دوش طبقة کارگر قرار داده و در جمهوری اسلامی مقامی بس ارجمند دارد و پیغمبرش دستش را میبوسد و بدان افتخار میکند و اکنون به هر کارخانه و مجتمع و کارگاه که قدم میگذاری این کارگران زحمتکش دردهائی دارند که از حیا و عفت و شدت علاقهاش به انقلاب آهسته بیان میکنند تا مبادا ضدانقلاب از فریادش سوءاستفاده کند و تنها با اشک چشمانش عمق دردی که در نهان دارد بیان میکند و هر روز که قدم در محل کارش میگذارد با بخشنامة جدیدی روبرو میشود که با کمال تأسف مسؤولین در اطاقهای نیمهبسته و بدون درنظرگرفتن وضع آن منطقه تصویب میکنند. سبحانالله، چه حکمتی و چه سری است که بعضی از مسؤولین امروز میخواهند کسریها را از حقوق ناچیز کارگران تأمین کنند. و چگونه این همه فشار روی طبقة کارگر وارد میشود و چرا دست به ترکیب حقوق کارمندان نمیزنند و به چه علت میخواهند این قشر عظیم را (نایب رئیس ـ وقتتان تمام است) به انقلاب بدبین کنند. من نمیگویم که این تصمیمها و بخشنامهها غلط است، بلکه میگویم اول کارگر را توجیه کن تا به کارش دلگرم شود سپس بر او تحمیل کن (نایب رئیس ـ وقتتان تمام شده است) یک کلمة دیگر عرض میکنم. نمایندگان عزیزی که با مناطق کارگری سروکار دارند میدانند چه میگویم و اگر سخنان برای بعضی گران میآید بیائید همراه یکدیگر به سویشان برویم تا ببینید خیلی از واقعیتها روی مصالح اسلامی گفته نمیشود ولی باز هم بیائید برای رضای خدا و تداوم این انقلاب عزیز این قشر عظیم را که همواره پشتیبان این انقلاب بوده و چرخهای اقتصادی را به گردش درمیآورند حداقل به درددلشان گوش کنیم که اینان به همین نیز قانع هستند والسلام.
منشی ـ آقای موحدی ساوجی بفرمائید.
موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. و ایاه نعبد و ایاه نستعین. سلام بر قائم آلمحمد حضرت مهدی منجی انسانها درود خدا بر شهیدان راه خدا خصوصاً شهید سعید اخیر آیتالله صدوقی رضوانالله علیه. صلوات و رحمت و نصرت خدا بر رزمندگان جانبرکف و یکتاپرست جبههها و درود ما و فرشتگان و بندگان صالح خدا بر امت مقاوم و شهیدپرور امام امت، امید مستضفعان و یار ضعفا. سخنانم را با حدیثی از امام سجاد علیهالسلام شروع میکنم.
قال علیبنالحسین: «اربع من کن فیه کمل اسلامه و محصت عنه ذنوبه و لقی ربه عزوجل و هو عنه راض من وفیلله عزوجل مما یجعل علی نفسه للناس و صدق لسانه معالناس و استحیی من کل قبیح عندالله و عندالناس و حسن خلقه مع اهله». امام چهارم فرمود چهار خصلت در هر کس باشد مسلمانی وی کامل و گناهش پاک میشود و پروردگارش را دیدار میکند در حالیکه خداوند از وی خشنود است. هر کس به وظیفهای که در برابر مردم دارد آشنا، به پیمانی که بسته است وفادار و زبانش با مردم راستگو و از عملی که نزد خدا و مردم زشت باشد شرم کند و اخلاقش با کسان خود نیکو باشد. به علت کمی وقت مطالب متفرقهای را به ترتیب به سمع ملت و دولت محترم جمهوری اسلامی میرسانم:
1ـ برای پایان جنگی که بر ما تحمیل گردیده تا کنون از چهار شرط یعنی:
1ـ عقبنشینی کامل دشمن بعثی.
2ـ پرداخت خسارت جنگی.
3ـ بازگشت مهاجرین عراقی به وطن خویش.
4ـ مجازات متجاوز، نامبرده شد ولی بنده اعلام میکنم ملت مسلمان ایران و رزمندگان ما هدفشان رهائی ملت عراق و نابودی صدام و کفار بعثی است.
2ـ مسؤولان محترم جمهوری اسلامی کمتر سخن بگویند و وعده بدهند و بیشتر عمل کنند و اگر یقین به توانائی انجام کاری را ندارند وعده ندهند.
3ـ دولتمردان و کارگزاران و مسؤولان جمهوری اسلامی همة ضعفها و غفلتها و قصورهای خویش را به جنگ و مشکلات ناشی از آن نسبت ندهند. از جنگ و همة توطئهها امت ما آگاه است و با آن مقابله نموده و با استقامت الهی و حضور در جبههها دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده اما دستگاهها و کسانی که تلاش و فعالیت لازم را ندارند و دست روی دست میگذارند و فرصت را از دست میدهند و بودجههای عمرانی، تولیدی برگشت میخورد و آخر سال برای این مردم مستضعف بجای عمل حرف تحویل میدهند اینها در پیشگاه خدا چه پاسخی دارند.
4ـ به انجمنهای اسلامی و نیروهای حزباللهی و مخلص وزارتخانهها،
ادارات و سایر بخشهای اجرائی و تولیدی برادرانه توصیه میکنم همة شرایط را در نظر گرفته، و به امر ارشاد و خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر کماکان ادامه دهند و ضمن خودداری از حرکتهای تند و افراطی و رعایت نظم و قانون چنانچه از ناحیة مدیران مورد بیمهری قرار گرفتند دلسرد نشده ضعف و سستی به خود راه ندهند، امید مردم ما به شما کارکنان مؤمن و دلسوز بسته است که در گذشته در برابر جریانهای لیبرالی و بوروکراسی و ضدانقلاب ایستادید و در آینده نیز باید اسلام و انقلاب را با فکر و اخلاق و عمل اسلامی خود هرچه بیشتر به میان ادارات ببرید. البته باید شدیداً مراقب باشید که عوامل فاسد و منحرف و فرصتطلب در میان شما نفوذ نکنند.
5 ـ به وزراء و مدیران و رؤساء مؤمن و محترم دوستانه تذکر میدهم که به بهانة حفظ نظم و قانون و تقویت مدیریت و یا هر دلیل دیگر نیروهای مؤمن و حزباللهی را تضعیف ننمایند. مگر فراموش کردهایم که قبل و بعد از انقلاب اینها در داخل کشور محور مبارزه با طاغوت و سرسپردگان طاغوتی بودند. و با صبر و استقامت خود این سنگرها را حفظ کردند.
6 ـ مجلس شورای اسلامی در جهت تقویت نهادهای انقلابی از جمله سپاه، جهادسازندگی، دادسراها و دادگاههای انقلاب و دیگر نهادهای جوشیده از متن انقلاب حرکت میکند و هرگز تضعیف و ادغام و انحلال مطرح نیست و تا زمانی که دادگستریها مطابق قوانین و معیارهای اسلامی دگرگون و متحول نشوند از ادغام دادسراها و دادگاههای انقلاب در دادگستری سخنگفتن نه صحیح است و نه مصلحت.
7ـ این مایة تأسف و اندوه است که پس از گذشت سه سال و نیم از انقلاب هنوز خیلی از احکام و قوانین اسلام در جمهوری اسلامی به اجراء درنیامده و ربا و احتکار و اجحاف و ظلم ریشهکن نشده و حدود و دیات و قصاص مجازاتهای اسلامی در محاکم قضائی به چشم نمیخورد و قاتل متعمد مطابق قانون طاغوت مشمول تخفیف قرار گرفته کیفر جنایت خویش را نمیبیند. مجلس شورای اسلامی دولت و شورای عالی قضائی همه در برابر این وضع مسؤولیم.
8 ـ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی مذاکرات و تصمیمات و نطقهای قبل از دستور مجلس شورای اسلامی را به شکل درست و مطلوب منعکس نمیکند و بنده پیشنهاد میکنم مثل سابق مذاکرات مجلس از کانال 1 تلویزیون پخش گردد. نمایندة قوة مقننه که هنوز گزارشهای دقیق و مفصلی از وضع این سازمان را به نمایندگان مجلس ارائه نکرده و در کارها و رفع مشکلات هیچ به مشورت ننشسته است و از نمایندگان قوة قضائیه (نایب رئیس ـ دو دقیقه وقت دارید) و قوة مجریه اطلاعی ندارم. نمایندة ما در شورای سرپرستی اگر میخواست با این سازمان وسیع بطور فعال برخورد کند باید مثل شهید چمران که همیشه در جبههها حضور داشت بیشتر وقت خود را صرف مسائل صدا و سیما میکرد نه اینکه در سه کمیسیون مجلس عضو شود و از کارهای متفرقة دیگر هم دستبردار نباشد. و اما در رابطه با حوزة انتخابیهام، شهرستان ساوه با داشتن 800 روستا و حدود 11 هزار کیلومتر مربع وسعت 70 هزار هکتار اراضی کشاورزی، میلیونها رأی دام، صدها مرغداری، دهها شرکت و مؤسسات تولیدی منطقهای وسیع و مساعد جهت گسترش و اجراء طرحهای کشاورزی و صنعتی است وزارت صنایع و سایر مسؤولان با تقویت و راهاندازی هرچه سریعتر این سرمایههای عمومی از جمله کارخانة لاستیک پارس و شرکت مقره ساز مانه کشور را از حیث لاستیک و وسایل مورد نیاز وزارت نیرو خودکفا نماید. این منطقه نیاز به سیلو، سردخانه، کارخانة آرد و مخازن نفتی دارد اکثر روستاهای ما از بهداشت و درمان، راه شوسه برق و سایر امکانات عمرانی و رفاهی محرومند و دهها هزار نفر به تهران و قم تا کنون کوچ کردهاند. طرح سد ساوه سالها است تصویب شده و اعتبار بودجه برایش منظور میشده اما هنوز هیچ اقدام عملی برای اجرای آن برداشته نشده است. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
3ـ بیانات آقای نایب رئیس در مورد کسالت آیتالله گلپایگانی و چهلم شهید
محراب آیتالله صدوقی و همچنین تذکرات نمایندگان به دولت
نایب رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم، قبل از اینکه تذکرات نمایندگان محترم را بخوانم، یکی دو جمله را عرض میکنم یکی کسالت حضرت آیتالله گلپایگانی است و توجه خاصی که حضرت امام داشتهاند، سفارشاتی که فرمودند و مراقبتهائی که مسؤولین بهداری داشتند و عیادتهائی که شخصیتها و مسؤولین دولتی داشتهاند، گویای یک مسألهای است و همینطور امروز که مصادف با چهلم مرحوم شهید بزرگوارمان شهید محراب صدوقی رضوانالله علیه است و جلساتی که در این روزها در یزد و شهرهای دیگر و در قم و تهران برگزار شده و میشود، گویای همان مسأله است، که من فقط در دو جمله میخواهم عرض کنم که این قبیل مسائل نشاندهندة روابط عمیقی است که مردم ما با روحانیت دارند و بستگی خاصی است که انقلاب ما به روحانیت دارد و درحقیقت همانطور که همیشه این انقلاب وقتی ذکر میشود کلیة اسلامی بودن به دنبالش هست و انقلاب اسلامی است، روحانیت یکی از ارکان این انقلاب بهحساب میآید و گویای اسلامی بودن آن است. به همین دلیل میبینیم که حضرت امام در بسیاری از فرمایشاتشان به این رابطه اشاره میفرمایند و حتی در جلساتی که مسؤولین در محضرشان شرفیاب میشوند تذکر به این مسأله را میفرمایند. امیدوار هستیم که خداوند این توفیق را به ما عنایت کند که این رابطه را بتوانیم بیشتر حفظ و نگهداری بکنیم. طول عمر حضرت امام و توفیقات روحانیت و دیگر خدمتگزاران را از خداوند خواهانیم.
تذکرات نمایندگان:
جناب آقای مرتضی محمودی نمایندة قصرشیرین به وزارت راه در مورد بازسازی پلهای جادة گیلانغرب و قصرشیرین و شروع آسفالت راه کواور به پادگان ابوذر تذکر میدهند.
آقای طیب نمایندة نائین به وزارت کشور در مورد تأسیس دفتر نمایندگی ثبت احوال در خور تذکر میدهند.
آقای شیبانی نمایندة تهران در مورد وضع نابسامان اتوبوسها و فراهمکردن امکانات بیشتر برای مردم تهران تذکر میدهند.
آقای الویری نمایندة دماوند و فیروزکوه به وزارت صنایع در مرود تسریع در تهیه طرح ناحیة صنعتی فیروزکوه تذکر میدهند.
آقای فخرالدین حجازی نمایندة تهران به وزارت علوم و آموزش عالی، وزارت امور خارجه و بانک مرکزی ایران در مورد ارسال ارز دانشجویان خارج از کشور تذکر میدهند.
آقای راثی نمایندة میاندوآب به جهادسازندگی در مورد دادن امکانات به جهاد صائیندژ و محمودآباد تذکر میدهند.
آقایان مولوی مدنی نمایندة سراوان و اربابی نمایندة چاهبهار و آقای نبوی نمایندة بوشهر به دولت در مورد وضع استخدامی کارگران چندپیشه تذکر میدهند.
آقای حسینی برمائی نمایندة درگز به وزارت پست و تلگراف و تلفن در مورد تلفن کلات و لائیننو تذکر میدهند.
آقای بازقندی به وزارت راه در مورد راههای فرعی ازنا و به وزارت کشور در مورد عملکرد استاندار لرستان در بخش ازنا و درود تذکر میدهند.
آقایان صفاتی دزفولی، محمد نصراللهی، یونس محمدی، رحیمی، زینعلی و رشیدیان در مورد عدم تخلیة خوابگاههای دانشجویان که محل اسکان جنگزدگان میباشد، تذکر میدهند.
دستور جلسه را بفرمائید.
4ـ ادامة بحث پیرامون طرح تشکیل شورای کشوری و تصویب موادی از آن
منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. اولین دستور بررسی طرح دوفوریتی ادغام کمیسیون نفت و صنایع است.
نایب رئیس ـ تا اعضای محترم شورای نگهبان تشریف بیاورند دنبالة لایحة شوراها را شروع میکنیم.
منشی ـ آقای مجید انصاری پیشنهاد حذف بند 9 مادة 26 را دادهاند.
مجید انصاری ـ بسماللهالرحمنالرحیم، بند 9 مادة 26 این است که، شوراها باید با سپاه پاسداران در تشکیل بسیج در دهات همکاری بکنند و در ذیل بند 9 آمده است «و سایر امور محوله» همانطوری که نمایندگان محترم در جریان هستند، در جلسة گذشته بنده پیشنهاد حذف ذیل این بند را داشتم که «سایر امور محوله» بود اما با اختلافی که پیش آمد تصویب نشد. نگرانی شدیدی را من احساس میکردم که با بقیة نمایندگان هم تا آنجائی که من صحبت کردم این نگرانی را داشتند و آن نگرانی این بود اولاً «سایر امور محوله» شائبه این را دارد که خلاف قانون اساسی باشد. چون ما نمیدانیم این امور محوله را در چه محدودهای سپاه به شوراها محول خواهد کرد. ممکن است چیزهائی را محول بکند که خارج از چهارچوب وظایفش باشد و بعد همانطوری که در جلسة گذشته عرض کردم بهترین عامل برای نابود کردن شوراها و برای بدبین کردن مردم
به سپاه پاسداران این بند است. برای اینکه به سپاه شما اختیار دادهاید اموری را به شورا محول بکند، اموری که سپاه به شورا محول میکند غالباً اموری است که درگیری در آن است. در یک ده اختلاف است، در یک ده فرد ضدانقلاب بوده، در یک ده مثلاً لازم بوده کاری را به صورت اطلاعات و امثال اینها پیگیری بکنند، سپاه میآید این مسأله را به شورا واگذار میکند. شورا مجبور است مثلاًً برود آن آقا را بگیرد. خانهاش را تفتیش بکند یا حتی در مواردی اگر دادگاه حکم داده باشد که کسی را شلاق بزنند و سپاه مجری شلاق زدن باشد از طرف دادستان، ممکن است سپاه شلاق زدن را به شورا محول بکند. شورا هم برود در یک ده یک فردی را شلاق بزند، یک اختلاف و خونریزی و درگیری پیش بیاید و این موجب میشود هم شورا نابود بشود، هم مردم به سپاه بدبین بشوند و هم شائبه خلاف قانون اساسی را دارد. چون این قسمت رأی نیاورد، قسمت اولش را ما مایل بودیم باشد که همکاری با سپاه در تشکیل بسیج. اما خوشبختانه در بند 13 این مقصد برآورده شده است. چون در بند 13 گفته است که این شوراها باید با سازمانهای دولتی و ادارات و ارگانها همکاری بکنند. خوب یکی از ارگانها هم سپاه است. بنابراین، این شوراها طبق بند 13 مکلف به همکاری با ارگانها از جمله سپاه هستند، یکی از اموری را هم که سپاه باید انجام بدهد بسیج در ده است و الآن هم که قانون ندارد، واقعاً مردم دهات یا شوراهای غیررسمی ده و انجمنهای اسلامی، الآن هم دارند بسیج تشکیل میدهند، شورای مقاومت تشکیل دادهاند، بند 1 هم اشارهای به این مسأله کرده است بند 1 همین مادة 26. لذا نگرانی که پریروز بود با حذف بند 9 حذف میشود، هیچ چیز هم ما از دست نمیدهیم. آن قسمت اولش محفوظ است، قسمت دومش هم که فکر میکنم غالب نمایندگان موافق باشند «سایر امور محوله» حذف بشود. لذا من پیشنهاد دادهام کل این بند حذف بشود. والسلام.
منشی ـ آقای طیب مخالف.
طیب ـ بسماللهالرحمنالرحیم، آنچه که سبب شده است پیشنهاد حذف تمامی بند 9 داده بشود همانطور که برادرمان آقای انصاری فرمودند همان انتهای این بند است که سایر امور محوله است. به اعتقاد من هیچ جای نگرانی نیست. چرا چون اساسنامة سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مأموریتها و وظایف این نهاد را دقیقاً مشخص کرده است و به سپاه گفته است چه کارهائی را باید مباشرتاً انجام بدهی و به دیگری حق نداری آن کارها را بسپری. در اساسنامة سپاه ما دقیقاً تکتک این موارد را احصاء کردیم و چون اینگونه است اولاً سایر امور محوله، امور را در وظایف و مأموریتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محدود میکند. پس هر امری نیست که گفتند ممکن است شائبه خلاف قانون اساسی باشد. یعنی مثلاً امر قانونگذاری را هم به شورا محول کند، یک چنین کاری را سپاه ندارد که اساساً محول کند. درثانی در خود اساسنامة سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فصل چهارمش که فصل واحد بسیج مستضعفین است در آنجا ما دقیقاً نص کردیم که چکاری را سپاه حق دارد به شورا بدهد. یعنی در آن فصل که ما داریم وظایف بسیج و نحوة تشکیل هستههای مقاومت را بیان میکنیم، آنجا گفتهایم که در تشکیل هستة مقاومت که این هستهها از کوچکترین واحدهای اجتماعی مثل روستاها یا محلات شروع میشود و در سطح کل کشور فراگیر است در تشکیل اینها شورای ده به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کمک میکند. برای بسیج زمینهسازی میکند. افراد علاقمند را به ثبتنام در واحد بسیج تشویق میکند. امکانات و تدارکاتی را که برای تشکیل این واحد از مردم باید جذب بشود. چه امکانات مالی، چه وسائل و لوازم را، این شورا به دلیل مقبولیت و ارتباط مستقیم با همة مردم از مردم میگیرد. لذا در خود اساسنامه سپاه در واحد بسیج ما مشخص کردیم که امور محوله چگونه اموری است. بنابراین اینگونه نیست که بیقیدوبند و بدون حد و مرز باشد و هر کاری را ماورای حوزة مأموریت واحد بسیج و ماورای حوزة اساسنامة سپاه، سپاه حق داشته باشد به شورا برای این کار بسپرد. مضافاً براینکه اساساً این قید شده است، امور محولهای که دارد از قبیل و از سنخ تشکیل واحد بسیج است و هیچ جای نگرانی نیست. شلاق زدن و اجرای این حدود را اساساً سپاه اجازه ندارد به دیگران بسپرد. سپاه موظف است اگر حکمی را دادستان صادر میکند به عنوان ضابطة قوة قضائیه در دستگیریها خودش شخصاً این کار را انجام بدهد و در اجرای حدود و تعزیراتی را که دادگاه و قاضی حکم کرده است، خودش مستقیماً حکم را اجراء کند. اگر اینگونه باشد پس دیگر معنای جریان در احکام قوة قضائیه چیست؟ اگر هر نیروی انتظامی و هر ضابطة قوة قضائیهای اجازه داشته باشد که اجرای حدود را به دیگران بسپرد، فکر نمیکنم این چیزی باشد که هیچ قانونی و هیچ عرفی به آن اجازه بدهد که راجع به آن ما تصور بکنیم. بنابراین با توجه به ضرورت واحد بسیج در روستاها که در این ماده ذکر شده است و اگر پیشنهاد آقای انصاری تصویب بشود کل این بند حذف میشود، یعنی تشکیل واحد بسیج در روستاها هم حذف میشود. بنابراین من فکر میکنم پیشنهاد آقای انصاری پیشنهاد خوبی نیست و به تشکیل هستههای بسیج و به نقشی که شوراها میتوانند در این امر داشته باشند لطمه میزنند.
منشی ـ آقای یزدی موافق.
محمد یزدی ـ مسألهای که در این طرح در بیشتر پیشنهادهای مورد حذف احساس میشد نگرانی خاصی بود که از دخالت کردن شوراها در امور مسؤولین بود. یعنی اگر روی موارد حذف که بحث شده و مخالف و موافق بحث کردند، خوب دقت بکنیم یکی از چیزهائی که در همة این موارد وجود داشته است همین نگرانی بوده است حتی در همین بند 9 که قسمت آخر این بند قبلاً مورد بحث قرار گرفت و رأی نیاورد باز منشأ نگرانی همین بوده است. بنابراین اگر نگرانی اصلی مسألة دخالت است در اینجا وقتی در بند 6 دارد که همکاری با مأمورین و ارگانهای کشوری، قهراً سپاه یکی از ارگانهای کشوری است. در بند 13 دارد، «همکاری و هماهنگی با وزارت کشاورزی» آن بند 1 هم باز همکاری را دارد، بعد میخواهم عرض کنم آن موضوعی که جناب آقای طیب روی آن تکیه میکنند که در روستاها همکاری سپاه با روستائیان در مسألة بسیج است، اختصاص دادن به بسیج هم خصوصیتی ندارد. ممکن است مسائل دیگری پیش بیاید که روستائیان بتوانند کمک بکنند و در بسیج هم طبعاً یکی از کارهائی است که سپاه نیاز دارد و روستائیان کمک میکنند. پس اگر ما این بند 9 را حذف بکنیم خود کلمة «همکاری» که در دیگر بندها هست هم مقصود را در همکاری بسیج تأمین میکند و هم در کارهای دیگر تأمین میکند. جلو آن خطر احتمالی که دربارة امور محوله آقایان به ذهنشان میآمد همان مسؤولیتهای خود سپاه جلو آن خطر را هم میگیرد. به این جهت من موافق هستم که این بند حذف بشود.
صفیزاده ـ اجازه بفرمائید من توضیح بدهم.
نایب رئیس ـ بفرمائید توضیح بدهید.
صفیزاده ـ سلام علیکم و رحمهالله، بسماللهالرحمنالرحیم، توضیحی که برادران دادند کافی بود، فقط آن بند 1 اصلاحی که کمیسیون داخلی از مادة 29 سابق یعنی 28 فعلی داده بود که «نظارت و همکاری با مسؤولین اجرائی و نهادهای انقلابی در امور اجتماعی، فرهنگی، عمرانی، امنیتی، اقتصادی» دقیقاً مشخص کرده بود که هم نهادهای انقلابی و هم مسؤولین اجرائی در آن گنجانده شده بود. هر کدام از این تعریفها را بگیریم، همکاری با سپاه و هماهنگی با بسیج در آن گنجانده شده است و این قسمت به اضافة قسمت پایانی این جمله یعنی در سایر امور محوله که در جلسة قبل هم پیرامون امور محوله و تعریفهائی که از آن میشد صحبت شد، ما موافق حذفش هستیم و فکر میکنیم که این بند 1 مادة 29، یعنی 28 سابق خودبخود کفایت میکند.
نایب رئیس ـ آقایانی که بیرون تشریف دارند زودتر به داخل پارلمان تشریف بیاورند. با اینکه مکرر تذکر داده شده است، تعجب میکنیم که بعضی آقایان کملطفی میکنند و وقت مجلس را رعایت نمیکنند. تا آقایان تشریف میآورند یک پیشنهاد دیگر را بررسی میکنیم.
منشی ـ آقایان موحدی ساوجی و هادی غفاری پیشنهاد حذف کلمة «عزل» در بند 10 مادة 26 را دادهاند.
نایب رئیس ـ یکی از آقایان توضیح بدهند.
موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، در این بند 10 اگر چنانچه به صورتی که الآن هست، تصویب بشود، یک هرج و مرجی در رابطه با دستگاههای دولتی و کارهای شورا ایجاد میشود. برای اینکه در این بند شما آمدهاید انتخاب و نصب و عزل (انتخاب که میگوئیم همان نصب است) کدخدا را به شورا دادهاید، بعد هم گفتید که بخشدار حکم کدخدا را باید صادر کند. یعنی بخشدار درواقع هیچ اراده و اختیاری در اینجا از خودش ندارد، برای اینکه شما از نظر قانونی حق انتخاب و عزل را فقط به شورا دادهاید و من معتقدم که اگر این بند به این صورت میبود که کدخدا یا البته دهبان (حالا
متأسفانه کدخدا رأی آورد) اگر چنانچه با معرفی شورا و حکم بخشدار باشد، نه اینکه انتخاب و نصب و عزل او با شورا باشد پس دیگر بخشدار کارهای نیست. این است که در اینجا مسائلی آمد و این روستاهائی که چهل خانوار است، پنجاه خانوار است، گاهی ده خانوار است، آمد و یک فردی را معرفی کردند که بخشدار، مطالعه کرد که واقعاً این فرد شایستگی ندارد. اینجا مجبور باشد که حکمش را هم بخشدار بدهد، به نظر من این چیز درستی نیست. بنابراین بهتر است شما انتخاب و نصبش را با شورا قرار بدهید، اما اگر دید یک فرد ناصالحی از کار درآمد، بخشدار بتواند این را عزل بکند، نه اینکه هم نصب و هم عزلش با شورا باشد.
منشی ـ آقای هراتی مخالف.
هراتی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. در مرحلة اول برادرمان اشاره فرمودند که اگر به این شیوه بخواهد عزل و نصب به عهدة شورا بشود هرج و مرج صورت میگیرد. چطور در موقعی که مسألة انتخاب شهردار بود و عزل و نصبش با شهردار، او هرج و مرج ایجاد نمیکند، در یک محیط کوچک و ساده روستائی ایجاد هرج و مرج میکند. از آن گذشته معمولش این است که یک فردی را که شورا به عنوان دهبان انتخاب میکند، آن شورا هم از هر جهت اولویت دارد و شایسته است که در زمینة عزلش هم تصمیم بگیرد. وقتی یک شورائی آمده است یک فردی را به عنوان دهبان انتخاب کرده است. حالا مردم به او فشار آوردند آقا این دهبانی که شما انتخاب کردید شایستگی و لیاقت ندارد، شما عزلش کنید. بگوید به من چه مربوط است، من انتخاب کردم عزل او به عهدة من نیست. از آن طرف هم آقای بخشدار بگوید نه آقا من به هیچوجه حاضر به عزل این فرد نخواهم بود. بنابراین شما پیشبینی کنید که چه وضع بلبشوئی پیش میآید و اینجا است که واقعاً هرج و مرج مصداق پیدا میکند که بخواهد آنجا بخشدار اعمال نفوذ کند و فردی را که شورا رأی به عدم صلاحیت او داده است، یعنی شورا و مردم دادهاند، همچنان در پست خودش ابقا بشود. بنابراین از هر جهت شایستگی و اولویت با همان کسانی است که انتخاب میکنند که عزلش هم به عهدة آنها باشد. البته آنچه مسلم و تردیدناپذیر است آن شورائی که یک فردی را به عنوان دهبان انتخاب میکند، به هیچوجه روی غرض و مرض و حسابهای شخصی برکنارش نخواهد کرد، بلکه عامل اصلی برکناری او عدم لیاقت و شایستگی و توانائیاش در انجام مسؤولیتها خواهد بود.
منشی ـ آقای ناطقنوری موافق.
ناطقنوری ـ بسماللهالرحمنالرحیم. من از برادرمان آقای هراتی تعجب میکنم که از نزدیک در روستاها یک مقدار مشکلات را لمس میکنند، چطور این حرف را میزنند که پاشیدگی میشود؟ اگر شورا در انتخاب یک کدخدائی دچار این اشتباه میشود که یک آدم ناصالحی انتخاب میشود همین احتمال در خود شورا هم وجود دارد. ممکن است آنها هم گاهی ناصالح باشند. ولی اگر پیشنهاد از طرف شورا برای عزل یک دهبان، یک کدخدا باشد که بخشداری که حکم را به او میدهد، او بخواهد عزلش بکند باز این جای ایراد نیست، پیشنهاد میکند که این کدخدا به این دلیل خلاف کرده است و عزل او هم بوسیلة بخشدار است. ولی این را عنایت داشته باشید که کدخدا نمایندة بخشدار و نمایندة اجرائی دولت در یک روستا است. شما اگر میخواهید بطور مطلق دست دولت را در یک روستا قطع بکنید، شما در رابطه با مسائل اجرائی باز دچار اشکالاتی خواهید شد. بنابراین اگر دولت نتواند در یک روستا حاکمیت داشته باشد، یک نمایندة اجرائی داشته باشد، من فکر نمیکنم که بتواند آن هماهنگی را در اجرای بعضی از طرحها و پروژههائی که بایستی در روستا از طریق ارگانهای اجرائی مملکت اجراء بشود، بتواند آن هماهنگی را ایجاد بکند. بنابراین به علت اینکه بایست در روستا یک نمایندة اجرائی دولت وجود داشته باشد من با پیشنهاد عزل موافقم ولی اگر بخواهید بنویسید به عنوان پیشنهادی از طرف شورا برای عزل، این هیچ مانعی ندارد، چون بایستی در هر صورت دهبان یا کدخدای یک روستا با نظر مردم باشد و با اتفاق آراء هم انتخاب میشود، و اگر نتوانست در یک روستائی آن مدیریت خودش را اعمال بکند مردم حق داشته باشند که در عزلش پیشنهاد بدهند و بخشدار هم موظف باشد به اینکه آن را عزل بکند. بنابراین با کلمة «عزل» که حذف بشود موافق هستم و برادران و خواهران هم عنایت داشته باشند. با تشکر.
نایب رئیس ـ شما روی این مسأله اگر بحثی دارید بفرمائید.
صفیزاده (معاون وزارت کشور)ـ بسماللهالرحمنالرحیم. در جلسة قبل هم درخصوص کدخدا و اینکه در هر روستائی بایستی نماینده یا مسؤولی باشد که جدا از شورا که نمیتواند در تمام اوقات پاسخگو باشد صحبت شده بود منتها اینجا انتخاب و عزل را به عهدة شوراها محول کردهاند و با توجه به عملکردی که این در آن قسمت به عنوان کدخدا دارد روزبروز شاهد انتصاب و عزل خواهیم بود. حالا آن مسأله اینکه شوراها بتوانند انتخاب کنند را در رابطه با شورای شهر که شهردار را انتخاب میکنند باز مسألهای نیست، اینجا میخواستیم که مسألة عزل را که شوراها در اختیارشان هست و اینجا گنجانده شده است اگر این مسأله باشد هر روز ایجاد مسأله در روستاها در بخشها میکند و همان مسألة انتخابش، یک فرد صالحی را انتخاب و معرفی میکنند بعد در مورد عزلش چون کار اجرائی میکند و با بخشدار هماهنگی دارد آن را بعداً در آئیننامه هم گنجانده خواهد شد که عزلش با بخشدار باشد با این پیشنهاد من موافق هستم.
نایب رئیس ـ بسیار خوب، 184 نفر حضور دارند، اول پیشنهاد حذف بند 9 که صحبت شد مطرح است. آقایانی که با حذف کل «بند 9» هستند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بعد پیشنهاد حذف کلمة «عزل» در «بند 10» که دربارهاش هم صحبت شد مطرح است آقایانی که موافق هستند قیام بفرمایند (عدة کمی برخاستند) تصویب نشد.
چون اعضای محترم شورای نگهبان تشریف آوردهاند طرح دوفوریتی مطرح است. یکی از آقایانی که امضاء کردهاند دفاع کند.
5 ـ رد طرح دوفوریتی اصلاح آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی درخصوص
ادغام کمیسیونهای نفت و صنایع و معادن
منشی ـ آقای انصاری بفرمائید.
مجید انصاری ـ بسماللهالرحمنالرحیم، پیشنهادی که جمعی از نمایندگان تقدیم کردند مبنی بر ادغام کمیسیون نفت در صنایع و معادن است من ادلهای که موجب شد این طرح را تقدیم بکنم عرض میکنم استدعا میکنم که دقت بفرمائید چون مسأله فوقالعاده حساس و مهم است. مسألة نفت یکبعد دوبعد ندارد از جنبههای مختلف حائز اهمیت است از یکطرف با صنایع کار دارد چون پالایشگاهها، کارخانههای پتروشیمی، و کارخانههای دیگری که در رابطه با صنعت نفت هستند امور گاز اینها یک بخش عظیمی از صنایع ما را تشکیل میدهند. از طرف دیگر در رابطه با معادن هست چون نفت یک معدن است، گاز معدن است. مسائل اکتشاف، مسائل بهرهبرداری و استخراج، اینها جنبة معدنی دارد و جنبة دیگر قضیه قراردادها است نفت را چون ما باید به دنیا بفروشیم، قراردادهای نفتی مطرح است، یا بعد اقتصادی و سیاسی و امروز فروش نفت بیش از آنچه که بعد اقتصادی داشته باشد، بعد سیاسی پیدا کرده. پس اهمیت قراردادها و فروش نفت از جنبة سیاسی بسیار مهم است. در رابطه با صنایع آنقدر صنایع نفت عظیم است و حجیم است، هم از نظر سرمایهگذاری، هم از نظر تعداد پرسنل شاغل در آنجا که ما یک پالایشگاه آبادان را بگذاریم کنار تمام صنایع کشور میبینیم برابری میکند. هم سرمایهگذاری که در این پالایشگاه شده، هم تعداد پرسنلش، و هم بازده آن و هم وسعت این کارخانهها صنعت پتروشیمی که در بندر امام الآن مطرح است و دارند روی آن کار میکنند، یک صنعتی است که چهل هزار شغل جنبی ایجاد میکند و تنها آن فرآوردههائی که مستقیماً در رابطه با پتروشیمی هست، حدود سه، چهار هزار بخش صنعتی را تشکیل میدهد پس ملاحظه میکنید در شکم پتروشیمی تنها حدود سه چهار هزار رشتة صنعتی وجود دارد. بنابراین مسألة نفت را باید از همة این دیدگاهها مورد بررسی قرار داد، حالا شما ببینید آیا این همة مسأله را یک کمیسیون هفت نفره که تعیین شده است که اعضای کمیسیون نفت هفت نفره هستند، جداگانه میتواند بررسی بکند و به آن برسد؟ آن هم یک کمیسیون جدیدی که اعضای سابق در آنجا نیستند چون اگر بخواهند باشند کمیسیون صنایع و معادن زمین خواهد خورد و اگر بخواهند به کمیسیون نفت بیایند صنایع و معادن اصلاً در مجلس کمیسیون قوی نخواهد دشات و اگر بخواهند آنجا بمانند نفت زمین میماند و ناچاراً باید به این مسائل رسیدگی کرد. من دیشب این صورتجلسهها را تماماً از روزی که کمیسیون نفت و صنایع تشکیل شد تا آخرین جلسه را مطالعه کردم و نگاه کردم، یعنی مطالعة اجمالی و سریع، در اولین جلسهای که جناب آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجلس هم
عضو کمیسیون نفت بودند مطرح شده که مسائل نفت با صنایع آنچنان در هم آمیخته است که جدائی این دو کمیسیون از هم امکان ندارد و در دومین جلسهای که تشکیل شد، تصویب شد که این دو کمیسیون مشترکاً با هم کار بکنند. و بنابراین، تجربة گذشته این بوده، امکان تفکیک این دو کمیسیون از هم نیست و اگر تفکیک بشوند آنچنان مسائل بهم مربوط است که هر روز باید کار خودشان را تعطیل بکنند و کمیسیون مشترک تشکیل بدهند (کمیسیون نفت و صنایع) آنوقت برنامههای اصلی خودشان بهم میریزد، چون شما دیدهاید که کمیسیونهای مشترک یا تشکیل نمیشود یا اگر تشکیل بشود کار اصلی کمیسیونها بهم میریزد. وقتی صورت مذاکرات مجالس قبل را مطالعه میکنیم، بخصوص اوائل که بحث نفت خیلی داغ بوده ما میبینیم بزرگترین شخصیتهای سیاسی و به قول یکی از دوستان فحول مسائل اقتصادی و سیاسی در کمیسیون نفت کار میکردند باز هم مسائلی مطرح بود و امروز ما بخواهیم مسائل نفت را در یک کمیسیون هفت نفرهای بگذاریم که عرض کردم اعضای جدیدی میآیند که با مسائل نفت تا بخواهند آشنا بشوند حداقل یکسال طول میکشد. بعد از این که ما برنامهریزی صنعتی داریم و کشور ما باید روی صنایع کار بکند و فرآوردههای صنایع و معادن را، جایگزین صادرات نفت خام بکند احتیاج به یک هماهنگی بسیار قوی و شدید دارد که به همین لحاظ مجلس شورای اسلامی تصویب کرد، شورای عالی صنایع تشکیل بشود و در شورای عالی صنایع وزیر نفت یکی از اعضای اصلی گذاشته شد. علتش هم این بود. ما دیدیم بزرگترین مصرفکنندة تولیدات صنعتی وزارت نفت است، پالایشگاه میخواهد بسازد، ماشینسازی اراک باید برایش بسازد، بعضی از قطعات را میخواهد، ذوبآهن اصفهان باید برایش بسازد، ماشینسازی تبریز همینطور، سایر ارگانها و واحدهای صنعتی، اینها باید مثل حلقههائی از یک زنجیر در رابطه با نفت باشند، تا بتوانند نیازهای صنعت نفت را برطرف کنند، والا مثل گذشته میشود، از نخود و لوبیا گرفته تا وسائل پالایشگاهی را شرکت نفت از خارج مستقیماً وارد میکند بدون اینکه اطلاع داشته باشد کارخانههای صنعتی ما چه استعدادهائی برای تأمین نیازمندیهای پالایشگاهها دارند، و از طرف دیگر یکی از بزرگترین تأمینکنندههای مواد اولیة صنایع ما وزارت نفت است، چون عرض کردم سی، چهل هزار شغل جنبی که در رابطه با نفت و پتروشیمی ایجاد میشود، مواد اولیه آن را نفت باید تولید بکند. این وزارت نفت و صنایع هست، باید در یک جا، در یک کمیسیون بررسی بشود که امروز کارخانجات صنعتی ما چه میخواهند؟ چه کارخانههائی در اولویت هست و شرکت نفت و وزارت نفت روی چه خطهای تولیدی باید برود کار بکند و این را نمیشود جدای از هم قرار داد. برادرمان آقای صفاتی اشکالی گرفتند در جلسة گذشته که وارد نیست. اشکال ایشان این بود که کمیسیون صنایع و معادن و نفت در گذشته زیاد به امر نفت نرسیدند و صنعت نفت تحتالشعاع صنایع بوده است. اولاً من دیشب این صورتجلسهها را که به دقت استخراج کردم، دو صفحة تمام جلساتی است که در آن جلسهها مسألة نفت یا بطور مستقل بحث شده یا نصف از وقت کمیسیون را مسألة نفت گرفته است. تمام مورخه تشکیل کمیسیون را یادداشت کردهام که در چه روزی روی مسائل نفت بحث شده، از جانب کمیسیون چندین مأموریت رفتهاند، از خود آقایان نمایندگان آبادان سؤال میشود مسألة تخلیة انبارههای پالایشگاه آبادان در رابطه با کمیسیون حل شد والا انبارها داشت از بین میرفت، دو انبار آن از بین رفته بود، کمیسیون رفت خود بنده از جانب کمیسیون با یکی دو نفر از برادران در حینی که آبادان محاصره بود رفتیم در پالایشگاه بعد گزارش برای کمیسیون آوردیم و پیگیری شد. خوشبختانه به همت انجمن اسلامی و برادران متعهد وزارت نفت انبارها زیر آتش خمپاره و توپ تخلیه شد و جلو میلیاردها تومان خسارتی که میبایست به ملت وارد بشود، گرفته شد، از جانب کمیسیون به جزیرة خارک برادران مأموریت رفتند، مسائل آنجا را بررسی کردند و پیگیری کردند که کمبود سوخت پارسال در چندین جلسه کمیسیون بحث شد و کمیسیون فشار آورد که اینها برای حل این مسائل سرمایهگذاری کنند، به بندر امام و شیراز بعد از صنایع پتروشیمی کمیسیون یکی دو دفعه رفته و مأمور فرستاده و بررسی کردهاند، اخیراً مشکلی در وزارت نفت پیش آمده بود، مشکل پرسنل و افراد زیر پوشش باز از طرف کمیسیون رفتند، بررسی کردند و من فکر میکنم در این جهت به حق کمیسیون کملطفی شد. کمیسیون صنایع و معادن و نفت در گذشته هفتهای دو جلسه داشته است. یکشنبهها یک ساعت و نیم جلسه داشته و چهارشنبهها هم سه یا چهار ساعت. از این مدت کم میبینیم کار هم زیاد شده است. البته به اندازة کافی نبوده. علاوه براینکه اعضای کمیسیون صنایع و نفت در گذشته کمیسیون اصلی آنها چیز دیگری بوده. آقای سحابی کمیسیونشان بودجه بود. آنجا هم بودند آقای الویری هیأت رئیسه بودند آنجا هم میآمدند. جناب آقای خوئینیها هم همینطور، بنده کمیسیون اقتصاد و دارائی کمیسیون اصلی خودم بود. آنجا هم بودم غالب اعضاء کمیسیون اصیلشان، کمیسیون دیگری بود. در حالیکه با این ادغام کمیسیون اصلی آنها میشود صنایع و معادن و نفت در هفتهای چهار جلسه تشکیل میدهند که دو جلسه را در رابطه با نفت و مسائل نفتی. دو جلسه را در رابطه با صنایع و معادن، اشکال ندارد ما کمیسیونهای فرعی تشکیل بدهیم. کمیسیونهای فرعی بروند تحقیق بکنند، گزارش بیاورند اما وقت تصمیمگیری ده پانزده نفر اگر بنشینند از اعضای کمیسیون، از اعضای کمیسیون سابق از اعضای جدید که تجربه در مسائل داشتند مسائل نفت را دو سال بحث کردهاند. میشناسند، آیا اینها بهتر میتوانند تصمیم بگیرند یا یک کمیسیون هفت نفرهای که تازه آمده فقط دو نفر از اعضاء کمیسیون سابق عضو آنجا هستند و بقیه اعضای جدید هستند و اعضای جدید تا بخواهند آشنا بشوند خیلی طول دارد. من درواقع خائف هستم از این جهت که اگر این دو تفکیک بشوند در این مرحلهای که ما داریم میرویم برای صنایع و معادن برنامهریزی بکنیم، برای نفتمان در قراردادها دقت بکنیم، یک ضربة جبرانناپذیری هم به صنایع بخورد و هم به نفت، هم کمیسیون صنایع و معادن تضعیف بشود هم نفت. ما اگر بخواهیم اعضای سابق را در کمیسیون نفت بفرستیم، کمیسیون صنایع تضعیف میشود، و بالعکس. بنابراین با توجه به این مسائلی که عرض کردم و با توجه به وقت کمی که که باقی مانده در رابطه با تشکیل و انسجام کمیسیونها لذا پیشنهاد دادیم، برادران نماینده، خواهران، لطف کنند، نسبت به این موضوع دقت بکنند، اگر مصلحت میدانند این دو کمیسیون را در هم ادغام بکنند. در ذیل هم میشود پیشنهاد داد که تعداد یازده نفر یا پانزده نفر باشد، افراد یک کمیسیون نیرومند، موقع تصمیمگیری اگر مسألة نفت مطرح شد فقط جنبة فنی آن را نگاه نکنند، فقط جنبة سیاسیاش را نگاه نکنند، فقط جنبة معدنی و صنعتی آن را نگاه نکنند. در جمع بسنجند، یک تصمیم پختة حسابشده بگیرند و شما میدانید متأسفانه امروز گرفتاریهای اجرائی به مسؤولین دولتی فرصت اینکه واقعاً غور و بررسی در مسائل بکنند، ندارند، گاهی یک چیزهای نپختهای را به مجلس میآورند و اگر قرار باشد در رابطه با صنعت عظیم نفت یک چیز نپختهای را بیاورند یک کمیسیون هفت نفرة ضعیف هم فوراً تصویب بکند یا رد بکند برای مملکت فاجعهآمیز خواهد بود. لذا من پیشنهاد کردم که این دو کمیسیون در هم ادغام بشود. والسلام.
نایب رئیس ـ متشکر، مخالف صحبت کنند.
حسن موسوی ـ تذکر آئیننامهای دارم.
نایب رئیس ـ بفرمائید.
حسن موسوی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. از مبحث سوم آئیننامه داخلی مجلس مادة 73ـ موضوعهائی که طبق دستور در مجلس مطرح میشود باید از یک ساعت قبل از موقع انعقاد جلسه در ورقة مخصوصی که خارج از جلسه نصب میشود ثبت و مخالف و موافق با تفکیک کلیات و هریک از مواد در آن ورقه …
نایب رئیس ـ بلی بسیار خوب، درست است منتها اینجا غفلت شده بود همان اول وقتی که هنوز همة آقایان هم تشریف نیاورده بودند، ورقه را آوردند موافق و مخالف هم آمدند و اسم نوشتند.
حسن موسوی ـ خیر باید نصب بشود یک ساعت قبل از انعقاد یعنی موقع قرائت قرآن.
نایب رئیس ـ بلی بسیار خوب نوشتهاند، اینجا موافق و مخالف هم اسم نوشتهاند، غفلتی شده بود که همان اول وقت بوده است.
حسن موسوی ـ این حالا خلاف آئیننامه است.
نایب رئیس ـ بسیار خوب، مخالف صحبت کند.
منشی ـ آقای طیب مخالف.
فروغی ـ آقای یزدی این تذکر وارد است.
نایب رئیس ـ عرض کردم که غفلت شده بود و قبل از اینکه ما وارد
دستور بشویم حتی نیمساعت تمام هنوز وقت بوده آن ورقه را آوردند، مخالف و موافق هم اسم نوشتند.
حسن موسوی ـ آن حساب نیست، قبل از انعقاد باید باشد.
نایب رئیس ـ درست است. هم ورقه قبلاً پخش شده برای نامنویسی (حسن موسوی ـ برای نامنویسی نصب نشده است) در قفسهها گذاشته شده بوده، برای نامنویسی هم اینجا نامنویسی کردهاند. بفرمائید.
طیب ـ بسماللهالرحمنالرحیم. من استدعا میکنم نمایندگان محترم نسبت به این قضیه صرفاً به عنوان تغییر یک بند از آئیننامه نگاه نکنند. مسأله، مسألة بسیار حساس و دقیقی است همانگونه که عملکرد گذشتة کمیسیون مشترک نفت و صنایع نشان داده، آنچه که در نظر این کمیسیون نبوده، نقش سیاسی و اقتصادی نفت در سرنوشت کشور انقلابی ما که اقتصادش متکی به نفت است و در جهان امروز هم قویترین حربهای که علیه قدرتهای استکباری میتواند بکار ببرد، و از نخستین روز انقلاب هم ما گفتیم نفت را یک سلاح سیاسی میدانیم و علیه ابرقدرتها بکار خواهیم برد تنها ابعادی را که به آن نپرداخته، این ابعاد اقتصادی و سیاسی نفت بوده، نقش ما در اوپک بوده، نقش ما در تعیین قیمت نفت در سطح جهان بوده، نقش ما در رویاروئی با کارتلها و تراستهای نفتی بوده و امثال اینها و به همین دلیل بود که متأسفانه ضعفها و نارسائیهائی در کار مشاهده شد، آنچه که برادرمان آقای انصاری فرمودند، صرفاً این بود که یکی دو مورد ایرادهای تکنیکی و فنی نفت را به دلیل اینکه دید کمیسیون صنایع اساساً یک دید فنی و صنعتی است به آن پرداختند و نه بیش از این در حالیکه به اعتقاد من سادهترین مسائل نفت در کشور ما با خصوصیات سیاسی اقتصادیمان مسائل صنعتی نفت است و مسائل پیچیدهای مثل مسائل اقتصادی و سیاسی پشت سر نفت خوابیده است بخاطر داریم همین چند ماه پیش در جریان جنگ تحمیلی آنگاه که ابرقدرتها دیدند ما در برابر عراق با توانائی کامل ایستادهایم و نیروی نظامی عراق نمیتواند ما را در هم بشکند، به جنگ نفتی با ما بسیج شدند، خرید نفت ما را تحریم کردند. با ریختن نفت زیاد در بازارهای جهانی قیمت نفت را به پائین آوردند و حیلهها و مکرهای شیطانی دیگری بکار بستند علیه انقلاب اسلامی ما و کمیسیون صنایع و نفت اساساً در این مسائل حضور نداشت و به هیچوجه نقشی در تعیین و راهنمائی و ارشاد وزارت نفت در اتخاذ سیاستی که در اوپک باید انتخاب بکند، در انتخاب کشورهائی که به آنها نفت بفروشد. مجلس به تمامه نمیتواند بعضی از قراردادها را با تفسیری که شورای محترم نگهبان از یکی از مادههای قانون اساسی کردهاند، در اینجا برای تصویب بخواهد. اما کمیسیون میتواند به عنوان یک مشاور سیاسی و اقتصادی آگاه و ارزشمند برای وزارت نفت، نقش ایفاء کند تا بیراههها و تلههائی که کارتلهای نفتی و ابرقدرتها در برابر وزارت نفت ایجاد میکند، آنها را به نابودی نکشاند. بنابراین به اعتقاد من تا بهحال این بعد فراموش شده و یکی از بهترین تغییراتی که ما در این دورة آینده انشاءالله خواهیم داشت در کارمان همین است که نفت استقلالاً به آن پرداخته میشود. شما همانطور که که برادرمان آقای انصاری هم فرمودند مجلس سابق را بخاطر بیاورید آن ابتدای تشکیل آن که در مجلس هنوز یک مقدار چهرههای صادق هم پیدا میشد، در کمیسیون نفت خوبترین چهرههای سیاسی و اقتصادی مجلس شرکت میکردند و داغترین بحثهای سیاسی و اقتصادی مملکت در کمیسیون نفت ردوبدل میشد.این است که به اعتقاد من کملطفی است به نفت و تنها از بعد فنی نگاه کردن به نفت یک غفلتی است که آثار زیانبار جبرانناپذیری را خواهد داشت. مسألة دیگر این است که در کمیسیون صنایع سه وزارتخانه بزرگ و پرمسأله را زیر پوشش دارد خودش، وزارت صنایع، وزارت صنایع سنگین، وزارت معادن و فلزات و شما میدانید چقدر مسأله ما در محیطهای صنعتی از مواد اولیة کارخانجات، مسائل کارگری و امثال اینها داریم. در معدنها چه مسائلی داریم، مسائل پیچیدهای که بعضی از معدنهای ما را تقریباً دارد با تحریمی که از نظر خرید سنگهای معدن کردهاند و با بررسی که ما کردهایم و دیگر نمیفروشیم، بسیاری از معادن ما دارد به فلج کشیده میشود و این مسائل، مسائلی است که کمیسیون صنایع و معادن باید به آن بپردازد. سه وزارتخانه بزرگ و پرمسأله و پیچیده زیر نظر کمیسیون صنایع هست، وزارتخانه چهارمی که وزارت نفت است با هزاران هزار رمز و لطائفی که باید در نظارت بر آن بکار برد، آن را هم تازه میخواهند ملحق کنند. من پیشنهاد میکنم عدالت را مقایسه کنیم. کمیسیونهائی ما در مجلس داشتهایم که سال گذشته حتی یک لایحه یا طرح از آن کمیسیونها به مجلس نیامده و مسألة پیچیدهای هم نداشتهایم، برادرها حتماً اگر مراجعه کنند میبینند، داشتیم کمیسیونهائی را که اغلب به بحث و گفتگو میگذشته. در برابر وقتی که کمیسیونهائی با آنقدر کار کم داریم، آیا روا است که این همه مسائل پیچیدة اقتصادی و سیاسی کشور را به یک کمیسیون هفت یا حداکثر یازده نفره بسپاریم؟ فکر میکنم به هیچ صورت به مصلحت نباشد مسائل دیگری که صنعت نفت دارد مسائل اداری و پرسنلی آن است به دلیل اینکه صرفاً در کمیسیون صنایع و نفت اگر هم بعضی از اوقات استثنائاً به مسائل نفت پرداخته میشده و به عنوان یک مسألة جنبی از بعد تکنیکی میپرداختند امروز میبینیم مسائل پرسنلی پیچیدهای از صنعت نفت پیش آمده است که کار را به کمیسیون اصل نود و بازرسی کل کشور امثال اینها کشانده است و چهبسا بتواند مشکلاتی در کار صنعت نفت ما، عدم توجه روی همین مسائل پرسنلی بوجود بیاورد. اخیراً تازه در یکی دو هفتة اخیر بعد از اینکه کمیسیون اصل نود رسیدگیهای خودش را کرد و بازرسی کل کشور رسیدگیهایش را کرد، تازه کمیسیون صنایع و نفت به این نتیجه رسیده که یک گوشه نظری هم به این بعد بکند، این خودش نشاندهندة این است که این کمیسیون مدغم به هیچوجه توانائی کار را ندارد. مسائل دیگری نفت دارد مثل مسألة بحران سوخت که ما در جریان جنگ تحمیلی دچار آن شدیم، به دلیل اینکه پالایشگاههای ما آسیب دیدند و نتوانستند به میزان گذشته سوخت را فراهم بکنند، بحرانهای سوختی بوجود آمد. نظارت بر اینها، ستاد سوختی که در وزارت نفت تشکیل شد کارهائی را که کرد نارسائیهائی که در بسیاری از شهرستانها وجود داشت و هر روز تذکرات نمایندهها و نطقهای پیش از دستورها حاکی از آن بود، نشانگر این بود که کمیسیون صنایع و نفت فرصت رسیدن و پرداختن به این مسائل نفت را هم نداشته است (رشیدیان ـ آقای یزدی بعضی از مسائل خارج از موضوع است)، و اما سخنان برادرمان آقای انصاری که فرمودند در نفت ما مسائل صنعتی زیاد داریم، پالایشگاهها یک دستگاههای صنعتی هستند، اگر اینجور باشد به اعتقاد من، چون خود من هم در کمیسیون دفاع هستم پیشنهاد میکنم با این منطق کمیسیون دفاع را هم ادغام در این کمیسیون بکنید، چون وزارت دفاع هم صنایع دفاعی دارد و هزاران مسائل پیچیدة صنعتی، پس آن را هم ادغام کنیم. اگر با این دید نگاه کنیم بسیاری از این کمیسیونها را باید در اختیار کمیسیون صنایع بگذاریم و در آن ادغام بشود این منطق درستی بنظر نمیرسد برادرمان آقای انصاری فرمودند سه چهار هزار رشته فقط در پتروشیمی وجود دارد آیا این روا است که این را به عنوان یک عامل جنبی به یک کمیسیونی که به سه وزارتخانه دیگر هم میپردازد اضافه کنیم؟ و آیا بحق هفت نفر یا یازده نفر خواهند توانست که مسائل آن را بررسی کنند؟ مسألة اعضای این کمیسیون عنصر اصلی این پیشنهاد بود کمااینکه پریروز هم که در بحث دوفوریت این طرح صحبت شد این را مطرح کردند که افرادی که برای آنجا داوطلب شدهاند کافی نیستند و افرادی نیستند که مطلوب نظر آقایان باشد. در حالیکه در بررسی دور دوم اعضای کمیسیونها در شعب افراد حزباللهی و معتقد و علاقمند به خط اصیل انقلاب، داوطلب شدند و به آن کمیسیون میروند و هیچ جای نگرانی از نظر اعضای این کمیسیون هم نیست. مسائل دیگری هم هست بخاطر اینکه نوبت به دیگران برسد من سخنم را کوتاه میکنم. به اعتقاد من ادغامشدن کمیسیون نفت در کمیسیون صنایع لطمة بزرگی از نظر اقتصادی و سیاسی به مملکت ما خواهد زد که به هیچوجه نمایندگان محترم آن را روا نخواهند دانست.
نایب رئیس ـ متشکر.
منشی ـ آقای امین ناصری موافق. ضمناً آقایان نامبرده زیر در رأیگیری اولی که انجام شد حضور نداشتند. آقای مصطفی تبریزی، آقای رفیعیان، آقای ارومیان، آقای واعظی، آقای وحید، آقای هنجنی، آقای طباطبائینژاد، آقای زمانیان، آقای بهشتی.
امین ناصری ـ بسماللهالرحمنالرحیم، چون آئیننامه است و احتیاج به دوسوم آراء مجلس است من تقاضا میکنم از برادران که یک مقدار توجه بیشتری به مسأله مبذول بفرمایند. صنعت نفت برخلاف آنچه که در تصور عموم هست که فقط به عنوان یک مادة شیمیائی مطرح است و به صنعتش کمتر توجه میشود، اینطور نیست، بلکه یکی از صنایع عظیم مملکت است، همین الآن
هفتاد درصد از صنعت مملکت هم از نظر سرمایه و هم از نظر حجم در وزارت نفت نهفته است. خود وزارت نفت که مسائل آن قرار است در کمیسیون نفت مطرح بشود، از سه بخش گاز و پتروشیمی و نفت تشکیل میشود که هر کدام از اینها همانطور که توضیح مختصر آن را برادرم آقای انصاری دادند، خودش مسائل پیچیده و گستردهای از صنعت را دربر میگیرد. پتروشیمی آن خودش یک صنعت عظیمی است که بحث آن هست که اصلاً از وزارت نفت جدا بشود و خودش به عنوان یک وزارتخانه مستقل و یا در وزارت صنایع در یکی از این سه قسمتش ادغام بشود چون مسائلش خیلی گسترده است مسألة گاز را همة آقایان توجه دارند خوراک اکثر کارخانههای شیمیائی و پتروشیمی است. بخش عظیمی از سوخت مملکت را تولید میکند، خودش یک سازمان گستردهای است که در درون صنعت نفت است، مهمتر و عظیمتر از همه خود نفت است، استخراجش هست، تصفیهاش هست، پالایش آن هست، حمل آن هست، خط لولهاش هست. بطور خلاصه بخواهم عرض کنم، وزارت نفت یک وزارتخانهای است که بیش از همة مسائل صنعتی و فنی در آن نهفته است به دلیل اینکه یک کار فنی است و کار فنی پیچیدهای است از زمینشناسی گرفته، از استخراج گرفته، حفاری گرفته، حمل و نقل بوسیلة لولهها آوردن در پالایشگاهها، تصفیهها، تفکیک گاز، همة اینها، اقسام و انواع صنعت را در استخدام خود میگیرد، تکنولوژیهای متفاوت را در استخدام میگیرد. مکانیک الکترونیک، الکتریک، خود مهندسی شیمی زمینشناسی، همة اینها قسمتهائی از علوم و تکنولوژی امروزه هست که در وزارت نفت بکار گرفته میشود و در استخدامش است. بنابراین وزارت نفت و صنعت نفت یک صنعتی است که میتواند در آیندة صنعت ما نقش مهمی داشته باشد و سهم مهمی را ایفا بکند. و شما اگر در تاریخ پیشرفت صنایع در نسل بشر نگاه بکنید میبینید که استخراج نفت یعنی نیازی که انسان به استخراج نفت و تصفیهاش داشته است و فرآوردههای نفتی که از نفت خام بدست میآورده باعث شده که صنایع جنبیاش بسیار رشد کرده، نه در سطح یک کشور بلکه در سطح دنیا، یعنی حاصل تکنولوژی که ما الآن داریم بخش مهمی از آن بخاطر نیازی بوده که مسائل نفتی و استخراج نفت و اینسری مسائل بر انسان تأمین میکرده است یعنی خود نفت باعث پیشرفت صنایع بشری شده است. بنابراین نفت را تنها به عنوان یک مادة شیمیائی صرف نباید نگاه کرد بلکه به مقدمات بدست آمدن این مادة شیمیائی یعنی جنبة صنعتیاش بیشتر باید توجه کرد. در جلسة پیش که ما در کمیسیون روی طرح تشکیل شوراهای عالی صنایع کار میکردیم در شور اولش فقط معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی را در شورای عالی صنایع گذاشته بودیم بعد متوجه شدیم که این کار اشتباه است یعنی اول به نظر ما آمده بود که قسمت پتروشیمی در نفت جنبة صنعتی دارد و به این خاطر معاونش را در امور پتروشیمی در شورای عالی صنایع گذاشته بودیم بعداً متوجه شدیم که منهای پتروشیمی خود گاز و مهمتر از آن نفت بخش عظیمی از صنعت را به عهده میگیرد و جای آن است که وزیر نفت در شورای عالی صنایع باشد برای اینکه خطدهندة بسیار خوبی برای صنایع میتواند باشد هماکنون اگر ما در جهت پیشرفت صنایع سنگین ایران بخواهیم کار بکنیم، ماشینسازی اراک را بخواهیم توسعه بدهیم، ماشینساری تبریز را بخواهیم توسعه بدهیم، خوراک اصلی این صنایع سنگین ما خصوصاً این ماشینسازیها را، محصول اصلیشان را شرکت نفت فقط میتواند از آن استفاده بکند برای اینکه صنایع سنگین و گسترده را او میتواند استفاده بکند، لولههائی که قطرش یک متر و یکونیم متر است. برجهای تقطیری که میسازیم، یعنی اگر صنایع سنگین را ما بخواهیم در مملکت رشد بدهیم دقیقاً باید خط نفت را دنبال بکنیم. ببینیم که ما چه میزان میخواهیم نفت تولید بکنیم برای این میزان تولید و استخراج نفت چه سری لوازم و ماشینآلات احتیاج داریم و آنها را به تناسب آنها ماشینسازی بیاوریم، یعنی کارخانههائی که این کارخانهها را میسازند. بنابراین میبینیم که در ارتباط مستقیم است پیشرفت صنایع ما و آیندة صنعتی ما به جهتی که صنعت نفت دارد. هماکنون اگر شما نگاهی به حجم واردات کشور ما در قسمت صنایع بکنید، بخش عظمیش را لوازم یدک و قطعات صنعت نفت تشکیل میدهد. صنعت نفت 200 تا 250 هزار قلم قطعة یدکی برای پالایشگاهها وارد میکند و خطوط لوله و استخراج و غیره. خوب، این بخش عظیم را ما میبینیم که اگر ما بتوانیم اینها را در ایران تولید بکنیم دقیقاً در ارتباط مستقیم با صنعت ما واقع میشود یعنی دقیقاً با سه وزارتخانه صنایع، معادن و فلزات و خود صنایع سنگین. بنابراین، اینها مسائلی بود که ایجاب میکرد مسألة نفت در یک کمیسیون ادغام بشود بنام کمیسیون صنایع و معادن و نفت. همین نیازها بود که روزهای اولی که مجلس و کمیسیونها تشکیل شد ما دیدیم که این دو کمیسیون به تنهائی اصلاً کارهایشان پیش نمیرود، طبیعتاً خودبخود بدون اینکه طراحی از قبل باشد احساس کردیم که این دو کمیسیون باید با هم ادغام شوند.
لذا کمیسیون مشترک نفت و صنایع و معادن تشکیل شد. اعضایش هم با هم مینشستند و مسائلش را با هم حل میکردند، یک مسألة دیگر هم که واقعیت است کمبود نیروهای فنی و متخصص و یا حداقل آگاه و مشرف بر مسائل صنعتی و نفتی در مجلس است. این یک واقعیتی است. اینها باعث میشد که ما این دو کمیسیون را که نسبت به کمیسیونهای دیگر اعضاء فنی و متخصص میبرد اینها را در هم ادغام بکنیم و در مجموع کمیسیونی تشکیل بشود که با اشراف بیشتر در مسائل صنعتی باشد. و این مسائلی بود که لازم بود که این دو کمیسیون در هم ادغام بشوند.
اما چند مسألهای را که برادرمان آقای طیب ذکر کردند نقش سیاسی و اقتصادی نفت هست. درست است ما قبول میکنیم. نفت به عنوان یک حربة سیاسی و اقتصادی مطرح است و مجلس و اصولاً مملکت ما باید اهمیت فوقالعادهای به نفت بدهد. اما این دلیل براین نیست که کمیسیون نفت جدای از کمیسیون صنایع باشد. و یا اگر ادغام بشوند، این ادغام شدن باعث میشود که به مسائل نفت نرسند. و یا تحتالشعاع قرار بگیرد تازه از آن نظر اقتصادی و سیاسیاش کمیسیونهای اقتصاد و دارائی کمیسیون خارجه و همچنین خود مجلس، کلاً اینجا میتوانند دخیل باشند و باید هم اظهارنظر بکنند در مسائل حساسی که ایشان ذکر کردند. اما ادغام این دو کمیسیون باعث نمیشود که مسائل نفت تحتالشعاع قرار بگیرد. مسائل پرسنلی نفت را اشاره کردند آن باز اشکالش از این نیست که دو کمیسیون یکجا بوده و نرسیده است. اتفاقاً خود کمیسیون نفت یک مأموریت 10 ـ 15 روزه داشته است که خود من هم یکی از آن اعضاء بودم. رفتیم در جنوب دقیقاً به مسائل ریز صنعت نفت و همچنین به مسائل پرسنلی رسیدگی شده و قبل از اینکه کمیسیون اصل 90 به مسألة نفت برسد و با وزیرش در تمام باشد کمیسیون مشترک صنایع و نفت به این مسأله رسیدگی کرده و وزیر نفت و مسؤولین را خواسته و مسائل و مشکلات را با آنها در میان گذاشته است.
بنابراین، اینجور نبوده است که کمیسیون نفت نرسیده همانطوری که اشاره آماری برادرمان آقای انصاری کردند. به تعداد جلساتی که در کمیسیون مشترک به نفت اختصاص داده شده است.
مسألة دیگری که اشاره کردند که چون صنعت نفت خیلی عظیم است. یعنی اشاره به حرف آقای انصاری که ایشان گفتند چون صنعت نفت خیلی گسترده و وسیع است بنابراین باید در کمیسیون صنایع قرار بگیرد آقای طیب هم گفتند که باید وزارت دفاع هم چون خیلی با مسائل صنعتی سروکار دارد باید به کمیسیون صنایع بیاید. اتفاقاً هم همینطور هست قسمت صنایع نظامی کمیسیون دفاع اتفاقاً مسائلش را به کمیسیون ما میآید و همین الآن که شور دوم طرح تشکیل شورای عالی صنایع در کمیسیون مطرح بود یکی از آن اعضاء را معاون وزارت دفاع در امور سازمان صنایع نظامی گذاشتیم بنابراین آن مسائلش خودبخود ارتباط پیدا میکند. عرض دیگری ندارم.
منشی ـ آقای موحدی ساوجی مخالف.
موحدی ساوجی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، کمیسیون صنایع مانند اکثر کمیسیونهای دیگر طبق آئیننامه داخلی حداقل هفت نفر و حداکثر یازده نفر عضو بیشتر نمیتواند داشته باشد. آنوقت با این یازده نفر عضو که حداکثر، هست شما توجه بفرمائید که الآن سه وزارتخانه زیر پوشش دارد که من معتقدم که باید به اصطلاح معادن را از کمیسیون صنایع جدا میکردند. و یک کمیسیون معادن جداگانه تشکیل میدادند برای اینکه دلائلی را که آقای مجید انصاری و آقای امین ناصری، آن دلائل را ذکر کردند. مبنی بر اهمیت نفت و صنعت نفت و دستگاهها و پالایشگاههای نفت این دلائل نتیجة مطلوبش را به دستشان نمیدهد. زیرا وقتی که صنعت نفت گسترده است خود نفت از حیث فنی و صنعتی و اقتصادی و سیاسی مسائل بسیار عمدهای دارد. پس این باید جدا باشد. یعنی بهترین دلیل براین است که اگر بخواهید به نفت و به صنعت نفت توجه بشود، باید این جدا باشد، نه اینکه یکی باشد. من در اینجا البته به نظرم میآید علت اینکه این مسأله را کمیسیون ویژة آئیننامه داخلی با 15 عضو بررسی
دقیق کرده و دیده لازم است که جدا باشد و مجلس هم به آن رأی داده که دو کمیسیون باشد. علت اینکه آقایان با دستپاچگی و با دوفوریتی آمدهاند و این طرح را دادهاند که این دو کمیسیون یکی بشود مسأله اینکه چون کمیسیون نفت افراد متخصص ندارد، نیست. مسأله اینکه چون کمیسیون نفت آقایان معینفر و صباغیان در آن عضو هستند، نیست بلکه مسأله این است. چون کمیسیون صنایع، نفت قبلاً جزء آن بوده و کار اساسی هم انجام نگرفته و آقایان پیشنهاددهنده دفاعکننده از جمله آقایان امین ناصری، الویری، انصاری، این آقایان هم که در کمیسیون صنایع هستند چون ذینفع هستند، آمدهاند این مسأله را پیشنهاد کردهاند و خیلی هم سنگش را به سینه میزنند والا دلیل دیگری ندارد. اگر متخصص مطرح میفرمائید در تمام مجلس در امور نفت، شما کدام متخصص را دارید؟ به ما معرفی کنید در کمیسیون صنایع به غیر از آقای امین ناصری که مهندس صنعتی ظاهراً هست، آقای انصاری مثل بنده است آقای الویری، آقای صفاتی و آقایان دیگر، همینطور است (یکی از نمایندگان ـ آقای الویری مهندس هستند). توجه بفرمائید. من این را تأکید میکنم نمایندگان محترم مجلس، توجه دارند، که کارکردن فقط منحصر به تخصص نیست. هر نمایندهای در هر کمیسیونی، میتواند شرکت کند به شرط اینکه:
1ـ علاقمند باشد.
2ـ برود اطلاعات جمعآوری کند و فعال برخورد بکند اینکه میآیند و مسألة تخصص را دارند مرتب بوقش میکنند برای این است که نمیخواهند افراد مجلس بطور فعال با هر کمیسیونی که مایل هستند، برخورد بکنند. این است که (نایب رئیس ـ این بحث خارج از موضوع است) مسألة کمیسیون نفت جداگانه باشد افراد حزباللهی متدین، خوب، علاقمند، افراد دیگری هم از نمایندگان مجلس کاندیدا شدهاند و داوطلب شدهاند نظر آقای رشیدیان و دیگران این قضیه را تدارک میکند.
نایب رئیس ـ آقای موحدی ساوجی، این بحث شما خارج از موضوع است.
موحدی ساوجی ـ بلی.
نایب رئیس ـ مسألة تخصص و این بحثی که شما میفرمائید، خارج از این بحث است.
موحدی ساوجی ـ چطور وقتی که استدلال فرمودند، جنابعالی نفرمودید، خارج از بحث است.
نایب رئیس ـ این خارج از بحث است …
موحدی ساوجی ـ استدلال کردند برای یکی بودن به تخصص.
نایب رئیس ـ جنابعالی که میفرمائید علت اینکه بحث تخصص را مطرح میکنند این است. این بحث را اینجا نفرمائید. خارج از موضوع است. شما بصورتی استدلال بفرمائید.
موحدی ساوجی ـ خوب، حالا اگر فکر میکنید که بنده آمدهام جواب بدهم (نایب رئیس ـ بصورت استدلال بفرمائید.) مسأله این است. به هرحال من به نظرم میآید که کمیسیون صنایع و معادن الآن کارش خیلی زیاد است و اگر بخواهد واقعاً در رابطه با صنایع کشورمان، چه صنایع سنگین، چه صنایع سبک و همینطور معادن، اگر بخواهد واقعاً کار بکند، زمینة کار خیلی زیاد دارد و بالاخره به نظر من خیلی هم برایش زیادی هست. این کمیسیون نفت جدا باشد، منتها کمیسیون نفت را برادران نمایندگان محترم، علاقمندان، بروند و فعال بکنند و خلاصه نفت را دریابند. والسلام.
منشی ـ آقای مهندس سحابی موافق.
عزتالله سحابی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، نکاتی که برادران مخالف با ادغام دو کمیسیون اظهار فرمودند من بطور کلی نمیخواهم رد کنم و اصولاً اکثر حرفهای آقایان درست است. بدین معنا که اگر از دیدگاه واقعی نگاه کنیم دخالت مجلس در امور کشور چه از نظر نظارت، یا بررسی لوایح یا سایر اموری که بر عهدة مجلس و یا بر عهدة نمایندگان مجلس است حتیالمقدور اگر تخصصی باشد، خیلی بهتر است. یا اگر حوزة محدودتری باشد، در عمل بهتر میتوانند انجام وظیفه کنند منظور این است که اگر امور بطور تخصصی در مجلس صورت بگیرد خیلی طبیعی است که کار بهتر است. ما در این مسأله امری نداریم.
اما نکته اینجا است: در مورد مسائل صنعت و معدن و نفت کمیسیون نفت، با صنعت نفت ارتباطی که پیدا میکند از چند دیدگاه است:
یکی از نظر صنعتی و معدنی است، یعنی مسائل نفتی ما از آن جهت است که هم با صنعت، تمامش صنعت است، پالایشگاهها، خطوط انتقال، کارخانجات روغن و پتروشیمی، گاز و غیره که وزارت نفت در اختیار دارد همة اینها صنعت هستند و از نظر کلی و از دیدگاه مهندسی و تخصصی صنایع مسائل عام دارد. کمیسیون صنایع مجلس، وقتی آقایان میگویند که سه وزارتخانه را زیر نظر دارد یا در اختیار دارد که رسیدگی بکند. اگر فرض کنیم که کمیسیون صنایع مجلس بخواهد به تکتک اجزاء این کارخانجات یا به این وزارتخانهها رسیدگی بکند، مسلم به همین سه وزارتخانه هم نمیرسد. ولی سطح نظارت و دخالت نمایندگان مجلس، با سطح نظارت و دخالت ناظرین و بازرسان دولتی فرق دارد. مجلس امور را میآید انتزاع میکند، وجوه مشترک چند وزارتخانه را، مسائل مشترک را میگیرد، و روی آنها انگشت میگذارد. آنها را تعقیب میکند و به این ترتیب است که مجلس میتواند در سراسر کشور اعمال اثر کند والا با 270 نفر نماینده نمیتواند در یک قوة اجرائیهای که یک میلیون و هشتصد هزار کارمند دارد، هیچوقت مجلس نمیتواند مؤثر واقع شود. امور را مجلس، در کمیسیونهای مجلس، همیشه انتزاعی، یعنی وجوه مشترک چند وزارتخانه، مسائل مشترکش مشکلات مشترکش را میآورند، مطرح میکنند. حالا اگر از این دیدگاه که نگاه کنم، صنعت نفت دو بخش دارد یک بخش صنعتی و اجرائی و فنی که صددرصد با مسألة صنایع یکی است. هم صنعت است و هم معدن است یکی مسألة اقتصادی و سیاسی دارد. اتفاقاً در امر سیاسی و اقتصادی مسألة نفت در کشور ما تنها یک کمیسیون صاحبنظر نیست نه اینکه نیست، و نباید باشد. چون از دیدگاههای مختلفی به این مسأله سیاسی و اقتصادی نگاه میشود. دربارة نفت و امر سیاسی و اقتصادی آن در همین حال حاضر یعنی قبل از تشکیل کمیسیونهای جدید، چند کمیسیون بطور فعال و مؤثر رسیدگی میکردند. کمیسیون برنامه و بودجه در رسیدگی به بودجه که کشور که گاهی دوبار یا سهبار در سال 1360 و شاید پنجبار در مجلس مطرح شد در هر پنجبار بطور بسیار مؤثر وارد مسائل اقتصادی نفت، صادرات نفت، تولید نفت، بهره و قدرت فنی وزارت نفت شد و اظهارنظر کرد و مسؤولین نفت آمدند و این هر سال تکرار میشود. یعنی از جهت اقتصادی مسألة نفت در کمیسیون برنامه و بودجه حداقل سالی یکبار زیرورو میشود و حلاجی میشود و تمام نمایندگان هم در بحث بودجه میتوانند روی آن نظر بدهند. اما از نظر سیاسی در کمیسیون خارجه، احتمالاً در کمیسیون دفاع مطرح میشود، و باید مطرح بشود. چون نفت در مسائل دفاعی کشور، بسیار مؤثر است. در مسائل روابط سیاسی بسیار مؤثر است. ما اینکه انتظار داشته باشیم یک کمیسیون نفت تمام مسائل سیاسی و اقتصادی نفت را فقط کمیسیون حل کند بسیار امر غلط و نادرستی است و غیرممکن است. برای اینکه به فرض اینکه ما همة امور نفت را به عهدة کمیسیون نفت بگذاریم کمیسیونهای دیگر به دلیل کارهای خودشان با این سروکار خواهند داشت بنابراین، من تقاضایم از برادران نماینده این است که دربارة نفت اگر صحبت میکنید این جنبة سیاسی و اقتصادیاش را منتزع کنید و فکر کنید که جنبة سیاسی و اقتصادیاش را چندین کمیسیون از جهات مختلف به آن رسیدگی میکنند و این امر همین الآن هم دارد انجام میشود در آینده هم انجام خواهد شد.
اما آن جنبة صنعتی و اجرائی و فنیاش دارای وجوه مشترک است و کمیسیون صنایع و معادن هم هرگز ادعا نمیکنند که به تمام اجزاء این سه وزارتخانه دارد رسیدگی میکند، هرگز، هیچیک از این کمیسیونهای مجلس هم چنین ادعائی نمیتوانند بکنند. بلکه امور عمومی مسائل حاد، مسائل کلی، مشترک یا آنهائی که مورد شکایت و اعتراض قرار میگیرد به این جهت است بنابراین، از این جهت استدلالهای آقایان وارد نیست ولی ما باز قبول میکنیم اگر تخصصی باشد، خیلی بهتر است ولی آن تخصصی هم در صورتی امکانپذیر است که ما از یک امکانات وسیعی برخوردار باشیم. یعنی از یک امکانات وسیع متمتع باشیم. لااقل ما در مجلس دهها نفر مهندس، و کارشناس اقتصادی و سیاسی نفت شاید بیست نفر، سی نفر داشته باشیم، بلی، تجزیه کنیم یک عده را کمیسیون صنایع یا به فرمایش آقای ساوجی، یک عده کمیسیون معادن جدا بشود یک عده کمیسیون نفت و یک عده کمیسیون غیره بلی، ولی ملاحظه میکنید که موجودی مجلس همین است که، هست.
اما امر دیگری که آقای طیب روی آن خیلی تکیه کردند، گفتند که این کمیسیون نفت در سال گذشته چهکار کرده است؟ اگر اینجا ما بخواهیم از این
قانون اساسی است، نه تفسیر قانون عادی. و همة اینها روشن است. صنعت چیست نفت چیست؟ همة برادران خودشان میدانند وقت خودشان و وقت جامعه و وقت هیأت دولت و وقت همه را گرفتهاند. چه کسی است که نمیداند اصلاً این لازم است. آن نمایندگانی که میخواهند به ادغام این دو کمیسیون رأی بدهند، میدانند، و آن نمایندگانی هم که موافق ادغام نیستند میدانند و مسائل ایشان روشن است، هیچ جای ابهامی برایشان نمانده است بنابراین، من پیشنهاد میکنم که مذاکرات کافیست و آقایان هم رأی خواهند داد.
نایب رئیس ـ یک نفر مخالف میتواند صحبت کند.
منشی ـ آقای اسماعیل فدائی با کفایت مذاکرات مخالف هستند، بفرمائید.
فدائی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. از اینکه وقت بسیاری از مجلس گرفته شده است یعنی شاید حدود یکساعت این را من هم قبول دارم. ولی مطلبی که خدمت نمایندگان عرض میشود، این است که اینطوری که برادر عزیزمان آقای عباسی مسأله را خیلی کوچک. این مسأله بسیار کوچک یعنی ثروت مملکت و حیثیت کشور یعنی اینکه اگر خدای نکرده در وضع صنایع و معادن و نفت این مملکت و کشور که سرمایه و درآمدش است خللی ایجاد بشود و درست به آن رسیدگی نشود خوب میتواند با حیثیت مملکت بازی کند. از طرف دیگر همین صنایع سنگین و صنایع سبک و معادن بخش بسیار عظیمی از قسمت کارگری این مملکت را دربر دارد. اگر بنا باشد یکوقت خدای نکرده به شکلی در وضع صنایع سنگین و سبک و معادن این مملکت خلل ایجاد بشود و یا اینکه با سیاستی غلط و بد اعمال نظر و نفوذ بشود بعد مملکت را به آشوب خواهد کشید. همین مسأله کوچک یعنی حیثیت و شرف و آبرو و ثروت مملکت، البته اگر مطلب برای نمایندگان محترم روشن شده باشد من عرضی ندارم ولی بعضی از برادران نماینده در کمیسیون صنایع به عنوان موافق صحبت کردند ولی بعضی که در همین کمیسیون صنایع و معادن هستند و مخالفند و خودشان میدانند در کمیسیونشان چه گذشته و خودشان قادر نبودند اینکه کمیسیون صنایع را هم به تمامه کارهایش را انجام بدهند و به مملکت و به قسمتهائی که مربوط به اینها است برسند آنها هم حرفشان را بزنند روی این اصل اگر اجازه بفرمائید یک مقداری بیشتر این مطلب ادامه پیدا کند تا برای نمایندگان محترم و مردم وضع این کمیسیون و یا این وزارتخانهها روشن بشود والسلام علیکم و رحمهالله.
نایب رئیس ـ 180 نفر حاضر هستند کفایت مذاکرات مطرح است و مخالف هم صحبت کرد. آقایانی که با کفایت مذاکرات موافقند قیام بکنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
از طرف کمیسیون آئیننامه و یا پیشنهاددهنده میتوانند توضیح بدهند. آقای انصاری بفرمائید.
مجید انصاری ـ بسماللهالرحمنالرحیم، سؤالی داشتم طبق آئیننامه روال براین است وقتی که کفایت مذاکرات داده میشود اگر مخالف صحبت کرده بود موافق صحبت میکند بعد مذاکرات ختم میشود.
نایب رئیس ـ خیر، در آئیننامه جدید یک مخالف بیشتر صحبت نمیکند.
انصاری ـ خیر، راجع به کفایت مذاکرات عرض نمیکنم.
نایب رئیس ـ الآن در مورد پیشنهاد اصلاحی بفرمائید.
مجید انصاری ـ جناب آقای یزدی من در رابطه با کفایت مذاکرات عرض نکردم در رابطه با خود طرح اینجور است که اگر کفایت مذاکرات دادند و مخالف مشغول صحبت بود موافق باید صحبت کند بعد کافی است.
نایب رئیس ـ نه، آن موقع که پیشنهاد کفایت مذاکرات رسید همان موقع باید اقدام کنیم. هر وقت رسید شما به آئیننامه مراجعه بفرمائید.
مجید انصاری ـ با این ترتیب چون یکسری مسائل بود قرار بود موافق بعدی این مسائل را بفرمایند و روال هم براین بود حالا میفرمائید نه اشکال ندارد من اولاً از تضییع حقی که امروز از کمیسیون صنایع و معادن شد یک اشارهای باید بکنم. برادرمان آقای طیب همینجور رجماً بالغیب فرمودند در کمیسیون صنایع و معادن راجع به نفت هیچ کار نشده و راجع به مسائل سیاسی هیچ بحث نشده است. در حالیکه خوب شما آقا این دفترچهها هست.
نایب رئیس ـ شما کاری به شخص نداشته باشید همان مطلب خودتان را بفرمائید.
مجید انصاری ـ من مطلبم را عرض میکنم. یکسری از آقایان از وسط کار کمیسیون آمدند من همانطور که قبلاً اشاره کردم موارد بسیار متعددی را اینجا با ذکر تاریخ نوشتهام. اولین جلسه 19/7/59 و آخرین جلسه هم 9/5/61 بوده است. این جلسات در دو صفحه یادداشت شده است. شما بروید مطالعه بکنید آقای غرضی هر وقت به اوپک رفتند و برگشتند آمدند در کمیسیون و گزارش دادند و روی مسائل بحث شد. چندین هیأت از طرف کمیسیون به جاهائی رفتهاند یک کمیسیونی که فقط هفتهای چهار و نیم ساعت جلسه داشت و به لحاظ اینکه اعضایش کمیسیونهای اصلیاش جای دیگری بود، چهار و نیم ساعت در هفته ما جلسه داشتیم. شما با سایر کمیسیونها مقایسه کنید، قانون معادن در آنجا تصویب شد، صنایع سنگین جدا شد، معادن و فلزات جدا شد و به مسائل صنعتی و مسائل معدنی رسیدگی شد. مسألة موجود شرکت نفت که حساسیت را در آقایان بوجود آورده و همین امر موجب شده که با این پیشنهاد مخالفت میکنند قبل از اینکه کمیسیون اصل 90 اقدام بکند این کمیسیون اقدام کرد. به هرحال (نایب رئیس ـ یک دقیقة دیگر وقت دارید) این در رابطه با این مسأله بود. خلاصه عرایضم این است که با اصراری که …
قرهباغ ـ اخطار آئیننامهای دارم.
نایب رئیس ـ اجازه بدهید که ببینیم آقای قرهباغ چه اخطاری دارند.
قرهباغ ـ مادة 78 من سطر آخرش را میخوانم «پس از رأی به کفایت مذاکرات و اعلام ختم آن از طرف رئیس دیگر به نمایندهای در آن باب اجازة نطق داده نمیشود» دیگر بعد از رأیگیری به کفایت مذاکرات بحث معنی ندارد.
نایب رئیس ـ بلی، بسیار خوب، درست است. اما با سابقة ذهنی قبلی فکر میکردیم که پیشنهاددهنده پنج دقیقه وقت دارد. بسیار خوب، 183 نفر حضور دارند. در مسأله هم موافقین و مخالفین بحث کردند بنابراین مادة واحده برای رأیگیری خوانده بشود.
مادة واحده ـ کمیسیون نفت و صنایع و معادن در یکدیگر ادغام میگردند تعداد اعضای آن براساس آئیننامه داخلی مجلس تعیین خواهد شد.
نایب رئیس ـ اصل مادة واحده مطرح است و چون مربوط به آئیننامه است دوسوم آراء لازم است آقایانی که موظفند قیام کنند (عدة کمی برخاستند) تصویب نشد. یکربع ساعت تنفس میدهیم.
(جلسه ساعت 20/10 به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 50/10 تشکیل گردید)
نایب رئیس ـ بسماللهالرحمنالرحیم. مجلس برای ادامة مذاکرات رسمی است.
استعفای جناب آقای حسنی قرائت شود.
6 ـ بحث پیرامون استعفای آقای حسنی نمایندة ارومیه
منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. متن استعفانامة آقای حسنی نمایندة ارومیه
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی
سلام علیکم، چنانکه مستحضر هستید اینجانب طبق دستور حضرت امام خمینی روحی لهالفدا (حضار سهبار صلوات فرستادند) مأمور به خدمتگزاری در سنگر امامت جمعه بودم و هستم و تمامی وجود و افکار و تلاشم در پیشبرد اهداف انقلاب و مجلس این سنگر همیشهبیدار و آگاه قانونگذار بوده است چون جمع بین مجلس و اقامة نماز جمعه و رسیدگی به امور مربوطه به آن و ادارة بیست و پنج کمیته در سطح استان که سرپرست آنها هم هستم میسر و ممکن نمیباشد با اجازة جنابعالی و کلیة اعضای محترم مجلس شورای اسلامی، نماز جمعه این سنگر وحدتبخش و دشمنشکن را با مأموریتهای محولهام که ایستادگی در مقابل سنگر ضدانقلاب منطقه مخصوصاً احزاب دموکرات و کومله و غیره میباشد ترجیح داده که انشاءالله با توجه خاص شورای عالی دفاع و مجلس مسأله سریعاً حل و برادران کرد مسلمان مثل ملت ستمدیدة عراق از چنگال حزب بعث عفلقی و نوکران دموکرات و کومله آزاد خواهد شد و مجلس از اعظم سنگرهای انقلاب بوده و هست و کمال افتخار و علاقه را به این سنگر مهم داشته و دارم و الآن با دستبوسی فردفرد نمایندگان محترم استعفای خود را تقدیم و روحم در اختیار مجلس بوده و امیدوارم قبول بفرمائید.
غلامرضا حسنی نمایندة ارومیه 27/4/61
نایب رئیس ـ اینجا در دستور نوشتهاند که جناب آقای قرهباغ میخواهند دفاع کنند. اگر اجازه میدهید من متن آئیننامه را بخوانم بعد ببینیم که چهجوری میتوانیم عمل کنیم. مادة 35ـ بررسی استعفانامه بدین ترتیب خواهد بود که ابتدا استعفانامه قرائت شده و سپس شخص مستعفی یا نمایندة دیگری به تعیین او تقاضای دفاع خواهد نمود در اینجا در متن نامة ایشان مسأله تعیین وجود ندارد یعنی ظاهر این قید این هست که اینطور نیست که خود نمایندگان بخواهند به عنوان دفاع صحبت کنند و باید تعیین شده باشد یعنی باید خود مستعفی یا خودشان بیایند دفاع کنند و یا تعیین کرده باشند. بنابراین ظاهراً رویش دیگر نمیشود بحث کرد. (قرهباغـ در آئیننامه این نیست) آئیننامه اینجور میگوید به تعیین او تقاضای دفاع خواهد نمود. ایشان جنابعالی را تعیین کردهاند؟ (قرهباغ ـ بلی) بفرمائید.
قرهباغ ـ بسماللهالرحمنالرحیم. من مادة 25 را به حضور برادران میخوانم «بررسی استعفانامه بدین ترتیب خواهد بود که ابتدا استعفانامه قرائت شده و سپس شخص مستعفی یا نمایندة دیگری به تعیین او تقاضای دفاع خواهد نمود» استعفانامه که کتبی تلگرام کرده و فرستاده و قرائت شد که برادران و خواهران شنیدند. من نیمساعت پیش که با ایشان صحبت میکردم جریان را به ایشان گفتم که شما استعفایت را که فرستادهای مطابق آئیننامه جدید یا خودت باید بیائی و دفاع کنی یا یک کسی دیگر را تعیین بکنی تا از استعفانامه شما دفاع بکند. ایشان گفتند که من شما را وکیل کردم که از استعفایم دفاع بکنید و در آئیننامه هم این نیست که این واگذاری دفاع حتماً باید کتبی باشد یعنی این قید نیست و اطلاق دارد. چون اطلاق دارد لذا ممکن است خودش هم اینجا بیاید ولی دفاع نکند و دفاعش را در خود مجلس به شخص دیگر واگذار کند یعنی در مادة 25 آئیننامه داخلی فقط این مسأله مطرح شده و شرط نکرده که حتماً باید این کتبی باشد. چون اطلاق دارد اطلاق تقاضا میکند که شفاهی هم کفایت بکند.
اما دفاع مسأله از این قرار است (یکی از نمایندگان ـ اگر مخالفی هم نباشد باید دفاع بکنند) مخالف نباشد مانعی ندارد یعنی باید دفاع بشود اعم از اینکه مخالف باشد یا مخالف نباشد فرق نمیکند.
نایب رئیس ـ بلی سرکار لطف کنید خلاصهتر بفرمائید.
قرهباغ ـ مسأله از این قرار است برادران و خواهران در جریان هستند که ایشان در عرض دو سال که نماینده بودند و یک مقدار بیشتر تعطیلات زیاد داشتند منشأ این مسأله دو چیز بود یکی این بود که آنجا ایشان امام جمعه بودند و فاصلة تهران تا ارومیه 950 کیلومتر است پس هر هفته بیایند اینجا در جلسات مجلس شرکت بکنند و در کمیسیونها شرکت بکنند بعد در روز جمعه در ارومیه حاضر بشوند و امام جمعه باشند این عملاً مقدور نبود و ایشان گلایههای زیادی هم در این رابطه داشتند و امتناع میکردند بروند برای نماز جمعه و میگفتند که راهها دور است و رانندهها هم کاملاً بلد نیستند و ممکن است تصادف باشد، خستگی زیاد میشود میرویم آنجا و چون امام جمعه هستیم مردم کارهائی در رابطه با امام جمعه دارند و ما به آنها نمیتوانیم برسیم و برگردیم در جلسات مجلس هم شرکت بکنیم بعد هم بنا شد که یک هواپیما در اختیار ایشان گذارده بشود که ایشان هم در جلسات مجلس شرکت بکنند و جمعهها هم بروند آنجا و امام جمعه باشند. این عمل تا یک مدتی اجراء و عملی میشد بعد هم روی مسائل جنگ و چون ارومیه نزدیک مرز عراق است از یک قسمت و جهات دیگر هواپیما داده نشد و ایشان غیبتش بیشتر شد یعنی چون آنجا مسائلی در رابطه با مردم چون به عنوان امام جمعه آنجا هستند مطرح بود نمیتوانستند برسند و دوری راه هم یکی از عوامل بود بعد ایشان سرپرست کمیتههای آذربایجانغربی هستند خوب این آنطور که در این استعفانامه آمده 25 کمیته را ایشان سرپرستی میکند. هم سرپرست کمیتهها باشند یعنی مسؤولیت کمیتهها را به عهده بگیرند و هم امام جمعه باشند در نظر گرفتن دوری راه پس میباید یکی را انتخاب میکرد یا استعفا میداد از سرپرستی کمیتهها و امام جمعه بودن و میآمد مجلس وظیفة نمایندگی را انجام می داد و یا اینکه در امام جمعه بودن باقی میماند و سرپرست کمیتهها بودن باقی میماند و مسائل در رابطه با کمیتهها و امام جمعه بودن را انجام میداد و یا به مجلس برمیگشت یعنی هر دو جمعش امکانپذیر نبود و یا میبایست نماینده باشد و آنها را ترک بکند و یا اینکه آن کارها را بکند و به مجلس نیاید چون عملاً دیده شد که ایشان نمیتوانست بکند و دلیلش هم غیبتهای بیشتر ایشان است و چون فعلاً کسی در آنجا نبوده که امام جمعه باشد و سرپرستی کمیتهها را به عهده بگیرد و ترک نماز جمعه هیچگونه درست نیست چون نماز جمعه واقعاً یکی از افتخارات اسلام است در جمع کردن مردم و در جریان گذاشتن مردم از مسائل اجتماعی و سیاسی و نظامی و مسائل دیگر و رسیدن به فقرا و اطلاع مردم از وضع همدیگر و خود جمع شدن بسیاری از سوءتفاهمها را از میان مردم نسبت به همدیگر برمیدارد و الفت ایجاد میکند و چون در جریان امور قرار میگیرد خودش را سهیم میداند و الآن نماز جمعههای ایران واقعاً به یک سنگرهای مستحکم تبدیل شده است که شاید آمریکا و دیگران به وحشت افتاده باشند برای اینکه در هر جمعه شما حساب بکنید اگر ده میلیون جمعیت در این نماز جمعهها شرکت بکند یا اگر کمتر از این رقم شرکت بکند یک رقم بزرگی است و مشت محکمی بر نقشههای دشمنان و منافقین و مستکبران و تودهنیزدن به آنها است لذا ترک نماز جمعه مخصوصاً در مرکز استان ارومیه به هیچوجه صلاح نبود ولو اگر کسی باصلاحیت پیدا میشد یعنی زودتر پیدا میشد و بعد از پیدا شدن موانع نداشت یعنی یک کسی آماده میبود و صلاحیتدار میبود البته ایشان آماده بودند بیایند در مجلس به وظایف نمایندگی مشغول بشوند اما این مقدار رویش کار شد و ممکن نشد. لذا در وضعیت فعلی ترک نماز جمعه درست نیست به اضافة سرپرستی کمیتهها هم در اختیار ایشان هست. جمع کردن بین نماز جمعه و مجلس که عرض کردم ممکن نبود باید یکی را انتخاب میکرد و چون اهمیت آنها بیشتر است از این لحاظ که در مجلس بحمدالله و لهالمنه برادران به حد کافی حضور دارند و مجلس را به خوبی اداره میکنند و نظارت دارند بر کارهای دولت و قوة قضائیه یعنی اینطور نیست که وجود یک نفر در اینجا ضرورت باشد اما وجود یک نفر در یک نقطه گاهی ضرورت پیدا میکند. از این لحاظ ترجیح قطعی با نماز جمعه میباشد. از این لحاظ جمعش ممکن نبود ترجیح با آن باشد. لذا از نمایندگان عزیز و گرامی خواسته میشود با استعفای ایشان موافقت شود. با مختصر توضیحی که دادم شاید انشاءالله قانع شدند. چون مسأله، مسألة مهمی نیست. البته رفتن یک نفر نماینده مستلزم این است که انتخابات جدید بشود، آن کسی که منتخب جدید خواهد بود اعتبارنامهاش مطرح خواهد بود آیا چه کسی خواهد بود شاید اعتبارنامهاش رد بشود بعد انتخابات دیگری بشود این احتمالات هست اما برادران در آنجا مشغولند که یک فرد که نمایندگان محترم بپسندند انشاءالله معرفی بکنند و کاندیدا بشود و به مجلس بیاید و بجای آقای حسنی مشغول وظایف نمایندگی بشود. من مطلب دیگری ندارم چون مطلب را واضح میدانم و اگر برادران توضیح بیشتر بخواهند و سؤالاتی داشته باشند من توضیح بیشتر بدهم اما من خیال میکنم مطلب واضح است و غیبت ایشان و اهمیت نماز جمعه دلیل کافی بر موجه بودن استعفای آقای حسنی از نمایندگی مجلس شورای اسلامی است. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
منشی ـ آقای عباسی مخالف.
عباس عباسی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا اوفوا بعهدی اوف بعهدکم و ایای فارهبون».
در قانون اساسی هست و برادران و خواهران نماینده مستحضر هستند که نماینده باید به کلامالله مجید سوگند یاد بکند در رابطه با حراست و حفظ قانون اساسی و نگهبانی از کشور در حد وظایف و از آنطرف امام فرمودند مجلس مرکز قدرتهای کشور است، مرکز ثقل سیاست اقتصادی فرهنگی اجتماعی و کل سیاست داخلی و خارجی کشور اگر ریاست محترم مجلس محبت بفرمایند که برادران یک کم توجه بیشتر بکنند شاید بهتر باشد.
نایب رئیس ـ بفرمائید آقایان توجه دارند.
عباس عباسی ـ نه به این شوری شور و نه به آن بینمکی، در بعضی از کشورها یا در خیلی از کشورها چیزی که الحمدلله وجود ندارد انتخابات است. ژنرال بلند میشود و میگوید هنوز سطح فکری ملت من به آنجا نرسیده که انتخابات در آن انجام بگیرد من کاری به اسمش ندارم که بزرگترین توهین به همان ملتی میکند که جیرهخوارشان است. از آنطرف از بدو انقلاب تا حالا در این ایران اسلامی بحمدالله مرتب رفراندم و انتخابات است و مردم هم بحمدالله بخاطر علاقه به اسلام و مسائل انقلاب اسلامی هر روز، هر هفته، هر ماه، هر سال حاضرند رأی بدهند و رأی خواهند داد و ثابت هم شده که هر رأیگیری دومی و سومی بیشتر بود از نظر تعداد از دومی و اولی اما این باز نباید باعث این بشود که مردم را هر روز پای صندوقهای رأی بکشیم، یک توجهی هم باید به مردم بشود. بعد از نظر هزینه چقدر برای دولت هزینه برمیدارد هر انتخابات که انجام بشود. این وزارت کشور بهتر میداند چقدر باید
برای انتخابات باید واقعاً صرف نیرو امکانات بشود حالا زمانی هست نمایندهای شهید میشود. فوت میکند، یا یک مانع اجباری دیگری پیش میآید امری است علیحده اما استعفای از مجلس، دو صورت دارد این نمایندهای که استعفا میدهد، یا واقعاً خوب خوب است یا خدای نخواسته بد بد است. اگر خوب خوب است و یا خوب است باز مجلس از همهجا مهمتر است اگر خدائی نخواسته یک نمایندهای ناباب باشد پروندة این را باید بررسی کرد و اعتبارنامهاش را طرح کرد نه استعفا بدهد. و ببیند چندین شهر از زمانی که مجلس رسمیت پیدا کرده مرتباً تجدید انتخابات شده: تهران، اصفهان، مشهد، و در شیراز هم انتخابات باید بشود جای دیگر و جای دیگر و مرتب. این حیف است که این مردم چون حاضرند این همه آنها را پای صندوق کشید وقت مردم و دولت و هزینه و نیرو، همه گذاشت. بعد دلیلی که جناب آقای قرهباغ فرمودند: یکی سرپرستی کمیتههای انقلاب هست. الآن با حکم امام، وزیر محترم کشور مسؤولیت سرپرستی کمیتههای انقلاب را به عهده دارد. همینجور که فرمانده و رئیس برای شهربانی و ژاندارمری تعیین میکند برای کمیتة انقلاب هم بالاخره سرپرست میتواند تعیین کند ظاهراً از اختیارات خودش هست و یا با همکاری رئیس جمهور محترم. و از این نظر جای هیچگونه نگرانی نیست بعد در رابطه با نماز جمعه، آقایان میتوانند دو هفته یکبار بروند، و امام جمعه موقت که اجازه هم میدهند تعیین کنند دو هفته یکبار هم برود بنابراین من مخالفم.
نایب رئیس ـ مخالفین نیمساعت وقت دارند و میتوانند نیمساعت صحبت کنند. اگر مخالفی هست صحبت کند.
منشی ـ آقای فدائی مخالف هستند. بفرمائید.
فدائی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. مخالفتی که از طرف این بنده، این حقیر ابراز میشود، به اینصورت است که تا آنجائی که من از نزدیک با آقای حسنی آشنائی داشتم، و در عین حال با ایشان مسافرتهائی به طرف ارومیه رفتیم ایشان در آنجا از نظر فعالیت و کوشش و مجاهدهای که با تمام توانش در قبال کومله و دموکرات و ضدانقلاب آنجا در جهاد و جنگ بوده و هست و چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب و الآن درست است که در مجلس نیستند ولی همانگونه که از طرف امام، مرحوم شهید چمران و یا در قبل از اینکه حضرت حجتالاسلام خامنهای به ریاست جمهوری برسند ایشان در جبهههای جنگ بودند درست است از ناحیة امام مسؤولیت داشتند و اینکه میبایست در جبهه باشند ولی اگر ایشان حکم رسمی هم از امام نداشتند ولی واقعاً به عنوان یک نمایندة امام آنجا کار کرده و کار میکند و فعالیت میکند و در عین حال وجودش در مقابل اشرار بسیار، بسیار ضروری است و اما اینکه پس چطور مخالفت میشود با اینکه مثلاً ایشان استعفا ندهند اینکه ایشان الآن نمایندهای هستند که خوب، دردها و کمبودهای منطقه و محل خودش را حس میکند ولی در عین حال میتواند مواقعی هم به مجلس بیایند و اگر اینکه به این شکل باشد که از آن دویست و پنجاه ساعتی که قرار داده شده بگذرد خوب البته هم ایشان میتواند استعفا بدهد و یا اینکه مجلس اعلام کند که به شما دیگر نمیتوانید نماینده باشید ولی اگر بشود که به هر شکلی ایشان هم در آنجا این موقعیت حساس خودش را حفظ کند و هم اینکه در عین حال نمایندة مجلس شورای اسلام باشد و یک چنین فردی در عین حال از طرف نمایندگان هم تشویق بشود، بسیار بجا هست روی این اصل من مخالفم که ایشان از نمایندگی استعفا بدهند.
نایب رئیس ـ فقط مخالف میتواند صحبت کند.
منشی ـ آقای حسینی مخالف هستند بفرمائید.
سیدابوالحسن حسینی ـ بسماللهالرحمنالرحیم، علت مخالفت من با برادر آقای حسنی بعد از فروردینی که گذشت من حدود یک هفته در ارومیه با برادرم آقای نوروزی نمایندة گنبد آنجا بودیم من میخواهم علاقة مردم ارومیه را فقط همان نماز جمعهای که شرکتهای انبوه مردم حکایت از این میکند که آقای حسنی در قلب مردم ارومیه جا دارد (نایب رئیس ـ شما با استعفای ایشان مخالفید) بله با استعفای ایشان من مخالف هستم و اوائل امکانات فراوانی در اختیار ایشان بود خیلی ساده میرفت به نماز جمعهاش میرسید، به کارهای کمیتهها بررسی و رسیدگی میکرد متأسفانه من چهار، پنج ماه علت را نفهمیدم که گاهی هم من میدیدم که ایشان از این نگران است باید علت استعفای ایشان را بیشتر بررسی کرد به این سادگی که بعضی از برادرها الآن دارند تلقی میکنند به این سادگی نیست باید دید چرا ایشان نگران شده؟ مگر قبلاً امام جمعه نبود؟ مگر نمیدانست که برای نماز جمعة دیگری نمیتواند جای ایشان را پر کند چه خودش و دیگران و چرا در این چهار، پنج ماه مورد بیمهری، شاید از این حرف من ایشان خودش نگران شود مورد بیمهری تعبیر میکنم ولی من اطمینان دارم که مشکلاتی سر راه ایشان بوده ساده با هواپیما و هلیکوپتر میرفت و به نماز جمعه میرسید و باز بعدازظهر برمیگشت این علت را باید جستجو کرد که چرا این امکانات را از ایشان گرفتند من خواهشم این است با شرایطی که ایشان در ارومیه دارد و علاقهای که مردم ارومیه و در مقابل ضدانقلاب مستحکم و انسجامی که بین نهادها و گروههای انقلاب بوجود آورده شما برادرهای نماینده راضی نباشید که این سنگر را ایشان رها کند همانطور که برادر آقای فدائی فرمودند که بودند کسانی که هم مسؤولیتهای دیگر به عهدة ایشان بود هم در مجلس نامشان بود این را من از شما نمایندگان خواهش میکنم که آقای حسنی را اجازه ندهید از مجلس برود و کسی دیگر نمیتواند جای نماز جمعة ایشان را پر کند، و نه مجلس را پر کند من باز هم شاید آنچه که در درونم در این یکی، دو هفتهای که در ارومیه بودم علاقة نهادها، علاقة ارتش، علاقة مردم ارومیه، و افکار عمومی را نسبت به ایشان میبینم که اگر ایشان را شما از سنگر مجلس دورش کنید به هرحال به ضرر آن منطقه خواهد بود این تشخیص من است و من تقاضا دارم که شما موافقت به استعفای ایشان نکنید مگر اینکه همینطور که برادر فدائی فرمودند که از نظر ساعات غیبت به یک حدی برسد که خودبخود ایشان آنوقت مستعفی شناخته شود و اینجوری به ایشان فرصت بدهید نه اینکه شما رأی بدهید که از این مجلس ایشان برود، من عرضی ندارم.
منشی ـ اگر مخالف استعفاء کسی هست میتواند صحبت کند (اظهاری نشد) دیگر مخالفی نیست.
نایب رئیس ـ برای رأی تعداد حاضرین کم هستند. از این جهت اینجا مکرر رئیس محترم مجلس تذکر فرمودهاند که آقایان باید وقت مجلس را رعایت کنند کارهای فرعیشان را کمتر کنند که مجلس معطل نشود. ولی خوب ما رقمی که کم داریم نسبتاً رقم زیادی است که فکر نمیکنم فعلاً امکان رأیگیری باشد. بنابراین خواهش میکنم تا موقعی که آقای وزیر بهداری برای پاسخ سؤال به داخل جلسه تشریف میآورند و بعلاوه یک چیز دیگری هم برای رأیگیری داریم خواهش میکنم آقایانی که تشریف دارند مجدداً ورقة حضور و غیاب را امضاء بفرمایند که بدانیم که چه کسانی مجلس را با این مشکلات روبرو میکنند حتماً آقایان وقتی تشریف میبرند نظر شریفشان باشد که آن ورقه را امضاء کنند تا معلوم شود که چه کسانی از جلسه بیرون تشریف نبردند. آقایانی که تشریف دارند اسم خودشان را شخصاً مرقوم میفرمایند و امضاء میکنند و میاندازند توی گلدان که ما بتوانیم نتیجه را روشن بدست آوریم.
7ـ طرح سؤال آقای تاجگردون از آقای وزیر بهداری و ارجاع آن به کمیسیون
نایب رئیس ـ دستور بعدی سؤال آقای تاجگردون از آقای وزیر بهداری است. آقای تاجگردون چون میبینم که با آقای وزیر بهداری در کنار هم هستید قرار است به توافق برسید؟ اگر قرار است به توافق برسید بهتر چون ما میتوانیم به کارهای دیگرمان برسیم. بنابراین اگر خود شما به توافق رسیدهاید با کمیسیون مطرح میشود و سؤال مطرح میشود و دیگر بحثی نیست.
تاجگردون ـ آقای یزدی بنده تقاضا دارم اگر امکان دارد در دستور جلسة آینده قرار بگیرد و مطرح شود.
نایب رئیس ـ الآن در دستور گذاشته شده است و نمیشود مجدداً در دستور قرار گیرد اگر سؤالتان را پس میگیرید و یا به کمیسیون ارجاع میفرمائید خوب بحثی نیست و اینجا هم مطرح نشود والا الآن از همین وقت مجلس استفاده بشود چه کار میکنید؟ به هرحال آقایان نمایندگان تشریف دارند وقت رسمی مجلس هم هنوز هست. اگر مایلید مطرح کنید در همین جلسه مطرح بفرمائید وگرنه قاعدتاً طبق آئیننامه از دستور خارج میشود.
تاجگردون ـ مطرح میکنم.
نایب رئیس ـ بفرمائید.
تاجگردون ـ بسماللهالرحمنالرحیم ـ هرچند که دوست نداشتم این مسائل از طریق تریبون مجلس اعلام شود ولی متأسفانه به علت بیتوجهی وزارت بهداری یا عدم توجه به مسائل در رابطه با مشکلات مردم دو سؤال از برادر محترم وزیر بهداری داریم که من عنوان میکنم و مختصری در مورد توضیح سؤال اشاره میکنم:
سؤال اول این است که «علت تأخیر در اجرای حکم سازمان بازرسی کل کشور مبنی بر عزل رئیس شبکة بهداری گچساران چه بوده»؟
سؤال دوم ـ «علت تبدیل مرکز بهداشتی شمارة 4 شهری به منزل مسکونی چه بوده»؟
در مورد سؤال اول حدود پنج ماه قبل به علت مشکلات و نارضایتیهای مردم از سازمان بازرسی کل کشور خواسته شد که هیأتی به گچساران اعزام بکند تا ضمن بررسی مشکلات، نارضایتیهای مردم مرتفع شود هیأتی اعزام شد و بیست روز تمام در منطقه مسائل و مشکلات مردم را بررسی کرد بعد نظریات به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع شد که نهایتاً رئیس بازرسی کل کشور اعلام نظر فرمودند و منجمله در مورد وزارت بهداری تقاضای برکناری رئیس شبکة بهداری آنجا را کردند از آن تاریخ تا کنون مدت پنج ماه است که متأسفانه ترتیب اثری به نظریة بازرسی کل کشور داده نشده و آن رئیس بهداری که درواقع اخراجی آموزش و پرورش بوده و خودش مورد سؤال بود که چرا انتخاب شد و نحوه و شیوة انتخابش را هم انشاءالله اشاره میکنم به عنوان رئیس شبکة انتخاب شده و متأسفانه وزیر بهداری از عزل آن خودداری نموده که امیدوارم با توضیح روشن بفرمائید.
مسألة دوم هم در مورد تبدیل مرکز بهداشتی شمارة 4 هست به خانههای مسکونی.
روشن است که حدود پنجاه هزار آوارة جنگی ما در گچساران داریم و در رابطه با مشکلات و ناراحتیها و نیاز مبرم به بهداشت در آن منطقه علاوه براینکه منطقة عشایری و پرجمعیتی است باید مراکز بهداشتی فعال شود متأسفانه مشاهده شده که این مرکز نه تنها فعال نیست معاون ادارة شبکه و چند نفر از بهداشتیارها در آنجا اسکان داده شدند مردم با کمبود شدید مراکز بهداشتی در منطقه مواجه هستند و با این ترتیب بجای خدمت رساندن به مردم متأسفانه مراکز بهداشتی تبدیل شده به منازل مسکونی. من فعلاً از برادرمان میخواهم که محبت بفرمایند توضیح بدهند و مجدداً بعد از توضیحات ایشان مصدع وقت خواهم شد والسلام.
نایب رئیس ـ آقای منافی بفرمائید.
دکتر منافی (وزیر بهداری)ـ بسماللهالرحمنالرحیم ـ با عرض سلم و ادب خدمت همة برادران و خواهران نمایندة و مجلس محترم شورای اسلامی. برادرمان آقای تاجگردون سؤالشان دو قسمت دارد. قسمت اول آن در رابطه با رئیس شبکة بهداری گچساران است که گفته شده بازرسی کل کشور با بازرسی که کرده نظر دادند که رئیس شبکه باید عوض شود چرا تا به امروز عوض نشده البته من فکر میکردم که اگر این مسائل به این شکل این مورد بخصوص شاید وقت مجلس را نمیگرفت و ما میتوانستیم ایشان را در خارج از این جلسه روشن بکنیم بهتر بود و حالا من مختصراً اینجا توضیح میدهم بعد هم اگر لازم شد ما خدمت برادرمان انشاءالله هستیم تا کاملاً مسأله را روشن بکنیم. بازرسی کل کشور ضمن بازرسی که از منطقه گچساران که نتیجهای که گرفتند این بوده که باید این رئیس شبکه عوض بشود ضمن این بررسیهائی که خود وزارت بهداری کرده نتیجهاش فرق داشته با نتیجه بازسی محترم کل کشور، ضمناً در تحقیقات محلی که آنجا انجام شده نظر سپاه و جهاد و امام جمعه آنجا هم یکطرف هست و نظر برادرمان آقای تاجگردون طرف دیگر قضیه هست بنابراین ما دیدیم نمیشود به سرعت راجع به این مسأله تصمیم گرفت این بود که با بازرسی کل کشور ما تماس گرفتیم مسأله را برای آنها بیان کردیم و ضمناً هم از آنها خواستیم که مجدداً یک گروه بازرسی بفرستند برای این مسأله که از جناب آقای محقق داماد هم زیر آن نامه مرقوم فرمودند که یک گروه مجدد اعزام بشود برای بررسی و فعلاً هم از عوض کردن آن رئیس شبکه خودداری بشود تا نتیجة نهائی گرفته بشود. حالا انشاءالله که مجدداً بررسی کامل میشود با حضور خود بازرسی کل کشور و چنانچه قرار شد که رئیس شبکه عوض بشود حتماً عوض میشود ولی راجع به تعویض این رئیس شبکه و هر مهرهای را که ما میخواهیم عوض بکنیم من به عرض برادران و خواهران برسانم که تعویض یک رئیس شبکه یا یک مدیر کل در یک منطقه خیلی بررسی میخواهد، خیلی مشکل است که ما یک فردی را که واقعاً قابل اعتماد باشد که بعد از یک مدت خیلی کوتاهی دو مرتبه مجبور نشویم عوضش کنیم مشکل است بنابراین ما باید دقت بیشتری بکنیم تا کسی را که جایگزین فردی میکنیم کسی باشد که اقلاً یک مدت طولانی را بتواند دوام بیاورد و خدمتش را انجام بدهد.
و اما راجع به سؤال دوم که گفته شده مرکز بهداشتی درمانی شمارة 4 تبدیل شده به خانة مسکونی این مرکز جمعاً چهارده اتاق در آن منطقه داشته که رئیس شبکه قبلی بهداری آنجا که آقای تاجگردون بودند صلاح دیدند آن موقع دوتا از پزشکهای طرح که آنجا جا و مکان نداشتند برای اینکه بتوانند خدمت رائه بدهند دوتا اتاقش را در اختیار این پزشکها بگذارند که اینها بتوانند آنجا خدمت بکنند و یک اتاقش را هم بعداً اختصاص دادند به یک عده از بهیاران و پرستارانی که آنجا میبایست خدمت بکنند و محلی برای زندگیشان وجود نداشته اگر این کار شده در آنجا صلاح دیده شده که از این سه اتاق استفاده بشود برای خدمت به مردم. و هدف این نبوده که خدای نکرده به مردم خدمت نشود همه تلاش میکنیم انشاءالله برای اینکه خدمت به مردم بکنیم اگر چهارتا پرستار را در یک اتاق جا دادیم به علت اینکه در آن منطقه جا نبوده برای این بوده که آن پرستار آنجا بتواند زندگی بکند تا خدمت ارائه بدهد بقیة اتاقهای آنجا هم در اختیار مرکز بهداشت و درمانی هست این گزارش مختصر فکر میکنم که اگر در کمیسیون رسیدگی رسیدگی به سؤالات این مطرح شود راحتتر ما بتوانیم تمام اسناد و مدارک را هم آنجا خدمت برادر عزیزمان ارائه بدهیم اگر هم که قانع شدند انشاءالله که ما باز خدمت ایشان هستیم.
نایب رئیس ـ آقای تاجگردون شما میتوانید از وقتتان استفاده کنید، و اگر مطلبی دارید عنوان کنید.
تاجگردون ـ بسماللهالرحمنالرحیم. مطالبی را که آقای دکتر منافی وزیر محترم بهداری عنوان فرمودند اقراری است برآنچه که بنده عنوان کردم یعنی رئیس شبکه باید عوض میشد، هیأت مجددی از طرف وزارت بهداری در آنجا میرود که متأسفانه تنها منبع اطلاعاتی، و منبعی که کسب میکند و اقرار خود آقای دکتر منافی چند منبع اطلاعاتی بوده که خود آنها درگزارش سازمان بازرسی کل کشور تقاضائی شبیه تقاضای رئیس شبکة گچساران برایشان شده مسلم است وقتی کسی یا یک باندی یا گروهی با هم هماهنگ هستند در آنجا از هم جانبداری میکنند من برای روشن شدن مطلب اشارهای به نارسائیهای آنجا میکنم تا روشن بشود که برای ما رسیدگی به امور مردم و یا حاکمیت قانون مطرح است نه نظرخواهی بعضی در نهادها.
آقای دکتر شیخالاسلام مدیرعامل استان، برادر رئیس سپاه یاسوج بوده ایشان منصوب میشد به عنوان مدیرعامل و خود این آقا رئیس شبکه را انتخاب میکند بنا به پیشنهاد سپاه، روشن هست که در اینجا کسی که منصوب یک نهاد هست تخلفات آنها هر اندازه هم زیاد باشد بناچار حمایت خودش را از آن ابراز و اعلام میکند آقای شیخالاسلام مدت چهار ماه تمام استان را بدون متصدی و بدون مجوز ترک محل خدمت میکند که وقتی پیگیری میشود جواب میآید که بله متأسفانه بدون عذر موجه استان را ترک کرده و چهار ماه تمام استان با بلاتکلیفی بسر برده و کسی که به عنوان سرپرست موقت بوده چند بار کتباً تقاضای استعفا میکند و اعلام میکند من با این شکل برای مقدور نیست در آنجا کار بکنم. آقای دکتر طاهری که رئیس شبکة گچساران نیز هست همانطوری که عرض کردم اخراجی آموزش و پرورش هست علت اخراجی ایشان هم این بوده که بنده در آن موقع مدیرکل آموزش و پرورش بودم وقتی که امام دستور فرمود مدارس را بازگشائی کنید و دبیران منافق و واقعاً ضدانقلاب که تلاش میکردند مدارس را تعطیل کنند متأسفانه هرچه که از آقای دکتر طاهری خواسته شد که در سر کلاس حضور پیدا کنند در آن موقع فرهنگی بودند حاضر به حضور در سر کلاس نشدند به این بهانه که من خانة سازمانی ندارم، یک چنین فردی با این چنین هدفی میخواهد در آنجا مسؤولیت در نظام جمهوری اسلامی بگیرد دو ماه تمام سر کار حاضر نمیشود درنتیجه برابر قانون از آموزش و پرورش به علت تمرد و تخلف در انجام وظیفه از آموزش و پرورش اخراج شد. در همان موقع در داروخانة شخصی که در گچساران داشت باز مشغول به کار میشود چند بار داروخانة خودش را تعطیل میکند، با فشار مردم و با فشار فرماندار منطقه وادار میشود که داروخانهاش را باز بکند با این شرط که ایشان گفتند اگر بنا باشد من داروخانهام باز بشود باید به استخدام وزارت بهداری دربیایم با تحت فشار گذاشتن مسؤولین وزارت بهداری ایشان را به استخدام درمیآورند همین فرد کسی است که ایجاد نارضایتی در منطقه
کرده و با آقای دکتر شیخالاسلام حدود چهارده نفر را از منظقه تبعید کردهاند و تمام کارهایشان با تهدید و حتی بوسیلة تشبث به سپاه دارد اعمال حاکمیت میکند و این برای نظام جمهوری اسلامی بسیار زننده و بعید است به نظر من نقض واضح و روشن حاکمیت قانون است. در گچساران روستایارها که باید در روستاها خدمت بکنند از روستاها آنها را برمیدارد و به عنوان رئیس ادارات میآورد در آنجا و حال آنکه بسیاری از مردم به علت عدم بهداشت صحیح دارند در تنگنا و سختی بسر میبرند من چند روستا را در رود تلخ بهمئی محروم اسم میبرم که مسلول هستند و متأسفانه تا بهحال به آنها رسیدگی نشده. روستایاری (نایب رئیس ـ شما دو دقیقة دیگر بیشتر وقت ندارید) که باید در روستاها خدمت بکند متأسفانه در شهر جایگزین میشود. طرح سه سالهای که مجلس گذراند و برای رفاه، اولویت به روستاها بوده پزشکان طرحی الآن در شهر گچساران کار میکنند و حال آنکه روستاها با آن وضع فلاکتبار دارند بسر میبرند. مطلب دیگری که در اینجا لازم هست اشاره بکنم عقربگزیدگی در گچساران است. شش نفر به علت عقربگزیدگی از بین میروند و حال اینکه سرم عقربگزیدگی در بهداری وجود داشته حالا علت اینکه آن را تزریق نکردهاند و باعث تلف شدن مردم شدهاند را هم نمیدانم. اما مسألة آخر افزایش سرسامآور مرض سرخک و همینطور مالاریا است که آمار چهار ماه نشان میدهد به اندازة طول سال قبل آمار آن رسیده. اینجور نارسائیهائی وجود دارد. مطلب اخیری که تقریباً میتوانم بگویم تأسفآورتر هست این است که جلوگیری هم گویا در وزارت بهداری مد شده وقتی من در اینجا عنوان میکنم که باید رئیس شبکه بهداری برابر قانون عزل بشود برادرم که متخصص اطفال هست و برای خدمت در آن روستاهای محروم عشایری آمادة کار شده و میخواهد برود استخدام شود و دو ماه هم در آن شبکه کار کرده و اعلام رضایت رضایت از کارش کردهاند ایشان را مدت دو هفته است که این سؤال مطرح شده بلاتکلیف گذاشتهاند نامههائی را فرستادند و اینجور برخورد کردن با سؤال و جواب و خواستن مسؤولیت واقعاً جواب اینگونه دادن به عقیده من قابل اغماض نیست. من برای روشن شدن برادرمان آقای دکتر منافی که من ایمان دارم به صداقتشان و مطمئن هستم آنچه را که به محضرشان گزارش دادهاند کذب محض است برای بررسی نهائی پیشنهاد میکنم به کمیسیون سؤالات ارجاع شود. والسلام.
دکتر منافی (وزیر بهداری)ـ بسماللهالرحمنالرحیم. الآن در این صحبتی که ما کردیم درواقع میتوانیم بگوئیم که سپاه را متهم میکنیم به اینکه یک کسی را میگذارد آنجا چون خودش گذاشته پس طرفداری میکند این به نظر من صحیح نیست که ما اینطور صحبت کنیم. برادرمان را باید خدمتشان عرض کنم که یک کمی بیشتر روی این مسأله فکر بکنیم نیائیم بگوئیم که سپاه چون یک نفر را خودش گذاشته پس از او حمایت میکند خوب این همان حکومت شاهنشاهی میشود که ما امیدواریم که یک همچنین حکومتی را نداشته باشیم. یا اینکه فرض بکنیم که یک فردی آنجاست جهاد و سپاه و امام جمعه همه تأییدش میکنند خیلی خوب حالا که ما میخواهیم بررسی کنیم پس باید بیشتر روی آن فکر کنیم تا این بررسی بشود. ضمناً نمایندههای محترم همان منطقه آقایان دیگری هستند در همین مجلس که آنها هم درست 180 درجه با فکر آقای تاجگردون برادر عزیزمان صحبتشان فرق دارد اینجا ما میبینیم که یک ناهماهنگی از سوی همان بررسیهائی که میخواهیم بکنیم و افرادی که آنجا میخواهند نظر بدهند. و اما راجع به اینکه بخواهیم بگوئیم که فرض بکنیم چهار نفر بر اثر عقربزدگی خدای نکرده از بین رفتهاند اینها باید کاملاً آن تشخیصهای قطعی وجود داشته باشد و یا راجع به سرخک و مالاریا اینها دیگر مسائل به اصطلاح فنی است که باید ما بنشینیم و بررسی کنیم. من عرض کردم که ما در خدمت هستیم منتها من نمیخواستم که این مسأله در جلسة علنی اینطوری مطرح شود که بگوئیم که یک نفر را سپاه گذاشته آنجا طرفداری میکند، آنطرف هم گفته بشود که آقای تاجگردون دارند خدای نکرده برای برادرشان دارند اینجا صحبت میکنند یا اینکه برای پسرعمویشان که قبلاً رئیس شبکه بوده و برداشته شده، یا گفته نشود که آقای دکتر طاهری که الآن آنجا رئیس شبکه هستند این پاکسازی شده بود. اینها بررسی شده، بازرسی کل کشور هم دیده، این پاکسازی شده نبود الآن هم سر کار هست این به علت اینکه نرفته بود به کار قبلی خودش آمده اینطرف و درواقع اخراج شده این هم صحبت شد خود بازرسی کل کشور گفتند اگر انفصال نداشته باشد به علت ترک خدمتی که کرده بیرون آمده، میشود بکار گرفت. نهایتاً ما هیچ کار خلاف قانونی صورت ندادهایم یعنی وزارت بهداری هیچوقت هم نمیخواهد کاری خلاف قانون باشد. حکمی را که بازرسی کل کشور داده است با امضای خود بازرسی کل کشور و مهر خود بازرسی کل کشور قرار براین شده است که یک بررسی مجدد در منطقه بشود و نهایتاً تصمیم گرفته بشود این است که حکم بازرسی کل کشور به هیچوجه سبک شمرده نشده این تکلیف ما است که در برابر قانون تسلیم باشیم و همة ما خودمان را تابع و در مقابل قانون تسلیم میدانیم. اینجا آن خلاف قانون انجام نگرفته من امیدوارم که این مسأله در کمیسیون مطرح بشود و ما بتوانیم برادرمان آقای تاجگردون را در کمیسیون به تمام مسائل و واقعیتها واقف کنیم و هر مسألهای هم باشد که ما باید اصلاح بکنیم حتماً باید اصلاح بکنیم. اصلاً حکومت اسلامی یعنی اینکه هر کسی نقصی دارد، نقصش را برطرف بکند و اگر نقصی در کسی دیده میشود آن نقص به او تذکر داده بشود و آن فرد هم که تذکر را میگیرد باید آن را بکار بگیرد من بیشتر از این وقت محترم مجلس را نمیگیرم، امیدوارم که مسأله در کمیسیون مطرح بشود.
8 ـ اعلام وصول سؤال آقای حجازی نمایندة ماکو از وزیر کشور
نایب رئیس ـ یک سؤال رسیده است که اعلام وصول میشود.
منشی ـ سؤال آقای حجازی نمایندة ماکو از وزیر کشور در مورد تجاوز جنگلداری به اراضی مزروعی ماکو.
نایب رئیس ـ اسامی غائبین را بخوانید.
منشی ـ بسماللهالرحمنالرحیم. جلسة امروز پنجشنبه مورخ 21/5/61 غائبین غیرموجه عبارتند از:
آقایان آقامحمدی از همدان، هادی خامنهای از فریمان، حسنی که استعفاء کردهاند، حامد دامنی از خاش، حسن روحانی از سمنان و موسوی ننهکران از اردبیلـ بیست و یک نفر تأخیرهائی داریم از هفده دقیقه تا بیست و هشت دقیقه که در پروندههایشان ضبط میکنیم.
9 ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن
نایب رئیس ـ جلسة آینده سهشنبه ساعت هفت و نیم صبح خواهد بود ختم جلسه اعلام میشود.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ـ محمد یزدی