جلسه دویست وپازدهم 12 شهریور ماه 1360 هجری شمسی بسمه تعالی 4 ذیقعده 1401 هجری قمری مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز پنجشنبه دوازدهم شهریور ماه 1360 فهرست مندرجات 1-اعلام رسمیت جلسه وو تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . 2- تصویب اعتبار نامه آقای محمد حسن احمدی دانش آشتیانی نماینده تفرش و آشتیان . 3- رای اعتماد به کابینه جناب آقای مهدوی کنی نخست وزیر . 4- پایان جلسه و اعلام تعطیلات تابستانی و تاریخ تشکیل و برنامه جلسه آینده . جلسه ساعت هشت و سی دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد 1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوتی آیاتی از کلام الله مجید . رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم . با حضور 19 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه بحث دربارة کابینه معرفی شده از طرف جناب آقای مهدوی نخست وزیر است . تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید . اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم ‹‹اذ تقلونه بایسنتکم و تقولون بافواهکم مالیس لکم به علم و تحسبونه هیناً و هو عندالله عظیم . ولو لا اذسمعتموه قلمتم ما یکون لنا ان نتکم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم بعظکم الله ان تعود والمثله ابداً ان کنتم مؤمنین . ویبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم . ان الذن یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره و الله یعلم و انتم لاتعلمون .ولو لا فضل الله علیکم و رحمته و ان الله رؤف رحیم . یا ایها الذین آمنوا الا تتبعواخطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء والمنکر ولو لا فضل الله علیکم و رحمته مازکی منکم من احدابداً ولکن الله یزکی من و یشاء والله سمیع علیم .›› ( صدق الله العلی العظیم – حضار صلوات فرستادند) ‹‹از آیه 15 الی آیه22 سوره النور›› 2- تصویب اعتبار نامه آقای محمد حسین احمدی دانش آشتیانی نماینده تفرش و آشتیان. رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم – اعتبار نامه آقای دانش آشتیانی نمایند. تفرش و اشتیانی از شبعه چهارم آمده آقای محلاتی مخبر شعبه تشریف بیاورند گزارش بدهند که ایشان هم حق رای داشته باشند . جناب آقای مهدوی هم تشریف آوردند لذا ما میتوانیم وارد بحث بشویم ( نمایندگان – الله اکبر ، الله اکبر. الله اکبر. خمینی رهبر- مرگ بر ضد ولایت فقیه- مرگ بر آمریکا). (محلاتی مخبر شعبه 4)- بسم الله الرحمن الرحیم . ریاست محترم مجلس شورای اسلامی پرونده انتخاباتی آقای محمد حسین احمدی دانش آشتیانی از شهرستان تفرش وآشتیان در ساعت هفت ونیم روز پنجشنبه 12/6/60 در شعبه چهارم مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء تایید گردید. مخبر شعبه – فضل الله محلاتی رئیس- اعتبار نامه آقای دانش آشتیانی مطرح است . معترض نیست؟اظهاری نشد) اعتبار نامه آقای دانش تصویب شد.(الله اکبر ، الله اکبر، الله اکبر – خمینی رهبر- مرگ بر ضد ولایت فقیه – مرگ بر امریکا). 3- رای اعتماد به کابینه جناب آقای مهدوی کنی نخست وزیر. رئیس – ما حالا شروع می کنیم در بحث درباره کابینه پیشنهادی جناب آقای مهدوی ، خود آقای مهدوی جناب نخست وزیر اگر میخواهید توضیحی قبلا بفرمائید والا بحث مخالف و موافق شروع بشود . آئین نامه ما این است اگر نخست وزیر توضیحی درباره کابینه مجملا میخواهند اول جلسه بدهند حق دارند میتوانید توضیح بهید . مهدوی نخست وزیر) بسم الله الرحمن الرحیم - ‹‹الحمد الله والصلوه علی رسول الله و علی آله آل الله . اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزیها الاسلام واهله و تذل بها النفاق و اهله تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتکه و القاده الی سبیلک . اللهم ما عرفتنا من الحق فحمنا و ما قصر ناعنه فبلغناه.›› با درود و تحیات فروان بر شهدای راه خدا و شهدای انقلاب اسلامی ایران بخصوص شهیدان عزیز تازه ما شهید برادر مکتبی و مسلمان و متعهد رجائی و برادر روحانی و دانشمند متعهد ما مرحوم دکتر باهنر . و درود بر رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی ایران ، ما قبل از انقلاب همیشه این دعا را میکردیم که خدایا ما آروزمندیم که دولتی تشکیل بشود کهدر سایه آن دولت اسلام عزت پیدا بکند و کفر و نفاق ذلیل و خوار بشود و ما هم در آن دولت از پیشروان و دعوت کنندگان به راه تو باشیم که همانطور که قرآن مجید از صفات عبادالرحمن در سوره فرقان یکی این جمله را ذکر میکنند که میگویند ‹‹واجعلنا للمتقین اماماً›› که آرزوی امامت برای متقین از خصال و خواسته های بندگان خوب خدا است بنابراین زمام امور متقین را به دست گرفتن برای خدمتگراری به بندگان خوب خدا این از خواسته های خدا است و دعوتی است که قرآن ما را به سوی او فرا میخواند این خواسته ها را ما داشتیم بحمدالله انقلاب اسلامی ما به پیروزی رسید ، مؤمنین به امامت رسیدند و کفار و منافقین ذلیل و خوار شدند البته رساندن این انقلاب . به سر منزل مقود مسلماً بهای فراوانی میخواهد و فداکاری و ایثار بیشتر ، ملت ایران مخصوصاً مسلمانان مبارز ایران در این راه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب فداکاریها کردند و در آن حدی که واقعاً باید ایثار کنند در آن حد ایثار را کرده انددر اینجا شهادت خاص توده مردم نیست آنها که تقاضا دارند که امام متقین باشند امام باید خود الگوی مامومین باشد بنابراین شهادت برای آنها هم نوشته شده و اگر بخواهند الگو باشند باید شهادت را بپذیرند و لذا واقعاً این انقلاب ، انقلابی که نمونه است در انقلابهای جهان نشانگر ایثارهای فراوان . نشانگر هماهنگی بین امام و امت و فداکاری همه جانبه است. و ما هر چه در این انقلاب بیشتر به پیش برویم مسلماً خطرات بیشتری را باید تحمل کنیم و چون اینجا دیگر مجلس بحث نیست که حالا بخواهیم این مسائل را روی بحث علمی و تاریخی قرار بدهیم ولی این یک چیز تجربه شده است که در زمان ظهور امام زمان هم علیه الصلوه والسلام که گفته میشود ظلم همه جا را فرامیگیرد و بعد از آن عدل خواهد آمد این مفهومش این نیست که یعنی همة مردم ظالم میشوند، مفهومش این است که وقتی مردم به دنبال عدل میروند و بیدار میشوند برای رسیدن به عدل دشمن فشارش را بیشتر میکند هر چه مردم آماده تر بشوند و آگاهی شان بیشتر شد خواه نا خواه فشار و نفوذ دشمن هم بهمه جا میرسد و لذا ظلم به آنجائی هم که نرفته بوده میرود ما50 سال قبل در خواب بودیم و مردم عده زیادی شان نفس راحتی میکشیدند و می گفتند چه زندگی راحتی در زیر کرسی می نشستند و همان غذاهای قدیمی خودشانرا میخوردند و میگفتند هیچ خبری هم از دنیا نداریم و خیلی راحتیم ولی همان موقع دشمنان ما همه چیز ما را داشتند میبردند و چون ما آگاهی نداشتیم خوب، آنها با ما کاری نداشتند ولی بتدریج که مردم ما بیدار شدند فشار دشمن بهمه جا سرازیر شد و هر جه ما آگاهی مان بیشتر شد آمادگی مان برای شهادت و ایثار و مبارزه با دشمنان اسلام و دشمنان ایران بیشتر شد آنها هم فشار شانرا بیشتر کردند بالاخره میرسد به یک جائی که سرنگون خواهد شد، چنانکه شد آن مرحله اول بود ، در این مرحله هم ما بالاخره فشارهائی را باید تحمل بکنیم و در این حرکت عزیزانی را از دست خواهیم داد خوب . برادر ما مرحوم رجائی آن برادری که از سالها قبل از انقلاب من ایشانرا میشناختم و از مدرسه رفاه وآن فدارکاریها و تحمل شکنجه ها و استقامتها و سمبل استقامت بودن در زندان لو دادند ولی رجائی حدود 2 ماه در سلول میماند ولی آنچه را که دشمن میخواهد به او نمیگوید این سمبل استقامت است وباید رجاء ملت و رجاء ما باشد چه در حیاتش و چه در مماتش و او حاضر است و راه او ادامه خواهد داشت و درود خدا و صلوات و رحمت خدا بر روان پاک او باد که راه انقلاب را ادامه داد و ما هم به دنبال او خواهیم بود ان شاء الله برادر روحانی و عزیزمان که از قم با ایشان بودیم از دوران جوانی مرحوم دکتر باهنر آن چهره متین و موقر و متفکر و متعهد و با صبر و حوصله و دارای فکر و برنامه و با آرامش کار کردن و زمینه ها را برای آینده ساختن از دوران قبل از انقلاب در آموزش و پرورش که اگر بخواهیم خدمت ایشانرا با خدماتی که بادر بزرگوار دیگر مان مرحوم دکتر بهشتی داشتند وسایر برادران دیگری که در آنجا خدمت میکردند و تنظیم کتب درسی و تحول فکری در دانش آموزان آهسته وآرام خدمت بزرگی بود که حتی دشمن خام شد در نوشتن آن کتابها و متوجه نبود ولی اثر خاصی در روحیه دانش آموزان گذاشت. خوب، این برادر را هم از دست دادیم فقدان این دو برادر برای ما بسیار موجب تاسف است وما در این مجلس بزرگ در حضور نمایندگان ملت اظهار تاسف میکنیم از فقدان این دو برادر عزیزمان ولی همانطور که امام فرمودند اظهار تاسف ما مفهومش این نیست که ما از راه باز می مانیم و ناامیدی میشویم بلکه امیدوارتر برای اینکه به ما گفته اند هر چه شما به پیش بروید فشار دشمن هم بیشتر میشود باید تحمل این را داشته باشید و این دلیل بر پیشروی ما است ما اگر ضعیف بودیم اینقدر بر علیه ما لشکر کشی نمیکردند بر خلاف آنهائی که خیال میکنند ما ضعیف شده ایم خیر. ما خیلی قوی شده ایم و روز بروز هم قویتر خواهیم بود که نیروهای چپ و راست همه بر علیه ما از داخل و خارج قیام کردند بنابراین من در این خانه ملت . به ملت عزیز ایران و هموطنان عزیزمان اعلام میکنم که دولت ما دولتی است قوی برای اینکه دولت ما یعنی به تعبیر مرحوم رجائی همان 36 میلیونی وآن جمعیتی که دیدیم حضور داشتند و این حضور بعدی بوده که رادیوهای خارجی بر خلاف دفعات قبل صریحاً اعلام کردند که گروههای مخالف را باید فقط به عنوان یک گروه تروریست شناخت و نمیتوانند بگویند که ما در میان ملت ایران جائی داریم و این اعترافی است که دشمنها کردند خوب، آنها گذشتند قرعه فال به نام من ( عرض میشود که چه بگویم زدند) بالاخره من از خودم ( آقایان میگویند آماده باش) گفت آماده باش، هر روز یک کار نیک ما اعتقادی که داریم بیاری خدا نه ، بخودمان هیچ بخود تکیه نمیکنم ولی من آن وقتی که از روزهای اول در کمیته آمدم یک پیشنمازی بیشتر نبودم فقط بلد بودم پیشنمازی بکنم ولی بیاری خدا بر خلاف نظر بعضی از دوستان که اینجا بعضی حرفها را زدند کمیته را هم خیلی خوب اداره کردم عرض میشود که (خنده نمایندگان) و اگر این گوی و این میدان ،من بهر کس که گفتم آقا شما میگوئید کمیته، شما بیائید اداره کنید بهتر از من.ولی البته یک مقدار نابسامانیهائی که موجود است قسمتیش مربوط به این بوده که این ایام من کمتر به کمیته به کمیته میرسیدم با اینکه من نه نظامی بودم و نه پلیس بودم و اینها معذلک خیلی هم خوب کار کردم و شما هم بیخود فرمودید که من بدکار کرده ام ( خنده نمایندگان) و حالا هم ایستاده ایم و باز هم کار خواهیم کرد تازنده هستیم کار میکنیم و از اعتراض آقایان هم دلگیر نیستم من هیچ کینه یا ناراحتی از آقایان ندارم بالاخره شما هم حق دارید که مطالب خودتانرا بیان بکند البته حق کشی نکند خنده نمایندگان) تاآن مقداری که حق است بگوئید اگر شما در آن روز آن مقدار حق بود که من خودم هم قائلم میفرمودید من همانجا بلند میشدم و تصدیق میکردم و تصدیق میکردم ولی کی مقدار حق کشی شد ولی خوب از این ببعد از این کارها دیگر نکنید (خنده نمایندگان) برای خاطر اینکه البته جسارت نباشد شما نمایندگان مردم هستید ما هم منتخب شما ولی این جهت را عنوان یک تذکر برادر روحانی عرض میکنم که خدمات برادرانتانرا نادیده نگیرید تا دیگران نشاط کار کردن داشته باشند اگر بنا باشد که انسان زحمات کسانی که در این انقلاب بهر نحوی خدمت کرده اند آن زحمات را بهیچ بگیرد بخاطر بعضی از نقاط ضعف مسلماًبدانید که ممکن است که موجب یاس و ناامیدی بشود ( حجتی کرمانی – سخن از زبان ما میگوید) تشویق عامل مؤثری است و قرآن بیشتر تشویق میکند تا تنبیه . من در اینجا زیاد نمیخواهم بحث بکنم البته شما به شهربانی اشکالاتی دارید. من هم دارم ولی من معتقد نیستم به این برخورد با شهربانی میشود شهربانی را باید بازسازی کرد و ما هم مشغول هستیم امیدواریم که وزیر کشور جدیدمان با همکاری و مشارکتی که داریم وتغییر و تحولی کهدر شهربانی و ژاندارمری خواهد شد اوضاع بهتر بشود . یک نکته را من در اینجا اشاره میکنم بعد دربارة دو نفر برادری که در کابینه اضافه میشوند مختصر صحبتی بکنم و بحثم را خاتمه میدهم من یک عقیده ای دارم و از اول انقلاب هم همان عقیده را داشتم وآن این است که در دوران انقلاب تمرکز قدرت لازم است گرچه قانون اساسی الان مراکز قدرت را از هم جدا کرده ، مراکز تصمیم گیری را از جهات مختلف از نظر تقنین و از نظر قضا و از نظر اجراءو حتی نهادها از هم جدا هستند ولی شما خود بپذیرید اگر نپذیرفتید که در یک مملکت انقلابی و انقلاب زده نمیشود متفرق کار کرد و قسمتی از این نابسامانیها که مشاهده میفرمائید بخصوص در مسائل امنیت تجربه ای که من دارم بحاطر همین است که یک انسجام لازم موجود نیست و من به برادرمان مرحوم دکتر باهنر قبل از تشکیل کابینه شان این نکته را تذکر دادم گفتم برادر من بنظرم میاید که یکی از نکات مهم این است که شما در دولت تان قاطع این را بخواهید که یک حالت انسجامی در مملکت پیدا بشود و وحدت نظر و وحدت فرماندهی تا ما بتوانیم امنیت را در آن مقطع ایجاد کنیم و حفظ بکنیم و اگر بنا باشد فلان کمیته برای خودش یک کاری بکند و فلان سپاه برای خودش یک کاری بکند و فلان شهربانی برای خودش یک کاری بکند و فلان مرکز اطلاعاتی برای خودش یک کاری بکند و من هم برای خودم یک کاری بکنم این نمیشود این اامکان ندارد و از مجلس بنده میخواهم که شدیداً این اعتماد را که به من کرده اند این پشتیبانی را هم بکنند که من در عین حال که خود یکی از نهادهای انقلابی بوده ام و یکی از اعضای نهادهای انقلابی و پشتیبان آنها و الان هم هستم و در مرحله اول تقویت آنها را لازم میدانم ولی این جهت را میخواهم که این تمرکز و فرماندهی و وحدت نظر باید باشد و احتلافاتی که هست کم و بیش اختلاف نظر ها البته اختلاف سلیق ها باید از بین برود الان این همه در روز ما شهید داریم غیر از میدانهای جنگ در تهران گاهی خوب هست و در جاهای دیگر هست و من گاهی وقتی فکر میکنم بخود میلرزم که چگونه میشود که انسان این همه خونها را ببیند و ناراحت نباشد بنابراین ما از شما برادران بزرگ و خواهران تقاضا میکنم و همچنین از نهادهای انقلابی و ملت ایران که این وحدت و انسجام را حفظ بکنند و امیدواریم در سایه این انسجام بزودی بتوانیم امنیت را از نظر داخلی به این مملکت برگردانیم . ما سه نکته مهم الان داریم . یکی مساله جنگ است که اولین مساله مااست و این دولت هم این مساله را تعجب خواهد کرد و ما باید به این مساله زودتر خاتمه بدهیم . به این معنا که ما باید با پیروزی و با پس گرفتن آب و خاک خودمان دشمن را از این آب و خاک بیرون برانیم و این نکته اول است که اولین مرحله است و مسلم است که دشمنان ما برای خاطر اینکه آن نکته را فراموش بکنیم در داخل اغتشاش بر پا میکنند که ما فراموش کنیم ولی ما فراموش نخواهیم کرد . مساله دوم مساله امنیت داخلی است کهخواست مردم است و این ملموس تر است برای مردم . والان مردم واقعاًبه حدی نارحتند که پریروز یا سه روز قبل بود که عده ای از خواهران در وزارت کشور متحصن شده بودند حدود سه چهار ساعت و می گفتند که به فلانی بگوئید اگر شما عرضه ندارید جان خودتان را حفظ کنید . ما زن ها چادرها را به کمر ببندیم و بیائیم شما را حفظ کنیم . و اینها واقعاًبا یک صداقتی گاهی تلفن می کنند . آن روز حدود چهار ساعت آنها متحصن بودند حاضر نبودند بروند . تا بالاخره بعد از آنکه از طرف رادیو آمدند با آن ها مصاحبه کردند و بعد هم مصاحبه ای شد ما آن ها را راضی کردیم و به آنها وعده دادیم که ان شاء الله با کمک شما خواهران و برادران می توانیم امنیت را بر قرار کنیم ان شاء الله و این امیدرا داریم . و مساله سوم هم مسائل اقتصادی ما است که آن ها هم ان شاء الله باید روبراه بشود و مسلم است که خوب، نابسامانیها در دوران انقلاب هست و با صبر و حوصله ای که ملت ما دارند و کوششی که دولت خواهد کرد امیدواریم قسمتی از این نابسامانیها بطور ضربتی از این برود . و برنامه های دراز مدت هم ان شاء الله بیاری خدا عملی خواهد شد که وضع این مملکت بسوی خوبی و بهتر . سوق داده بشود . و اما انچه که مربوط به برادران جدید است . مادو وزیر به کابینه اضافه کردیم . بقیه وزراء همان وزاری سابق هستند . بنابراین بود که کابینه تغییر نکند و روش کابینه سابق ادامه پیدا کند و ما فعلا نیازی به تغییر نمی بینیم .. بعد از بحثهائی که شد چون من از وزارت کشور بیرون آمدم برادرمان آقای دکتر سید کمال الدین نیکروش را معرفی می کنیم . سوابق ایشان که البته از نظر تحصیلات نوشته اند و خدمتتان هست . و سوابق میارزات و فعالیتهای دینی شان در خارج و داخل کشور و از چهره هائی هستند که برادران مسلمان ایشان را زا قبل از انقلاب به عنوان یک چهره مسلمان انقلابی می شناختند . و در دورانی هم که ایشان در کهکیلویه بودند فعالیتهائی کرده اند البته در آن وقت مشکلاتی بود که استاندارها بیشتر شان خیلی موفق در آن وقت نبوده اند . ولی بعداً که ایشان در دانشگاه تشریف آوردند موفقیتهای خوبی داشته اند در تصفیه دانشگاه به حدی که مورد طعن و لعن مخالفین قرار گرفتند . وقاطعیت ایشان در آنجا بسیار جالب و مفید بود . و بعد هم که شهردار تهران شدند. البته ممکن است که شما در تهران مشکلاتی را از نظر شهرداری دیده باشید گاهی زباله ها در خیابان باشد . معطل شده باشد و ریخته شده باشد . ولی ملاحظه بفرمائید شهر تهران تقریباً باندازه یک پنجم ایران جمعیت دارد. و شهر باین بزرگی که خوب باندازه چندین استان است . رسیدگی به آن ، بسیار مشکل است . شهردار تهران بیش از یک وزیر کار و وو نیرو لازم دارد. شهرداری تهران حدود چهل و پنج هزار کارمند و کارگر دارد . بیشتر از خیلی از وزارتخانه ها وهیچ وزارتخانه ای شما ندارید که اینقدر وسیع باشد . البته می دانید سابقه شهرداری چیز خوبی نبوده است . آن شهرداری سابق است . بافتش خیلی عوض نشده بوده . با این بافت کار کردن مشکل بوده و مسائل مالی هم در بین بوده است که در دولت سابق دستور داده شد که صرفه جوئی بشود در جهت هزینه ها . ایشان هم دلشان می خواست صرفه جوئی کنند ، یک مقدار روزهای جمعه را مثل اینکه ظاهراً حقوق کارگران را بخاطر صرفه جوئی ندادند. و بعد یک مقدار بعضی از کارگران ، کارکم کردند و وسائل هم نبود ماشین نبود . این ماشینها قسمتی از آن ها به جبهه فرستاده شده بود و بالاخره مشکلاتی بود که ایشان از عهده اش برآمدند . و تهران الان از جهات آبادانی و کارهای دیگر خیلی در زمان ایشان خوب بوده است و من نمی خواهم زحمات قبل از ایشان را هم نادیده بگیرم . ولی ایشان در زمان خودشان کارکردند و موافق هم بودند( بنظر من که که با ایشان کار می کردم ) ایشان مردی است متدین ، متعبد در مسائل شرعی هر وقت ایشان کیر می کردند با من مشورت می کردند مقید بودند که کارهایشان طبق ضوابط شرعی باشد . و پرکار هستند و من امیدوار هستم که وزیر کشور خوبی باشند . و با همکاری هم و دوستان . امیدواریم که ایشان بتوانند آن وظائف محوله را خوب انجام بدهند . برادر دیگر مان آقای هادی نژاد حسینیان که ایشان تحصیلاتشان همانطوریکه نوشته اند در خارج بوده است و فعالیتهای مذهبی شان بعد هم که بعد از انقلاب تشریف آوردند در قسمتهائی کار کردند که قسمتمهم آن در بنیاد مستضعفان بوده برای تسویه شرکتهای قبلی و تشکیل شرکتهای جدید در آن قسمت ، ایشان را خوب می شناسند و از فعالیت و مدیریت و قاطعیت ایشان خیلی تعریف می کنند ، ایشان را یک مرد واردی شناختم برای کار . علاقمندند مسلمان هستند . با وزارت راه هم آشنایی دارند و ما امیدواریم که ایشان هم با تدبیر و ایمان و تعهدی که دارند با همکاری معاونین ورزارت راه بتوانند جای مرحوم کلانتری عزیزمان را پر کنند ان شاء الله . من تقاضا میکنم از مجلس بدون اینکه بحث کنید ( خنده نمایندگان ) به کابینه ما رای اعتماد بدهید . ما برویم دنبال کار ان شاء الله ، و از حرف ، دیگران ان شاء الله بگذریم . حالا میل شما است . اگر بلافاصله رای اعتماد دادید که ما خوشحال میشویم و تشکر می کنیم . اگر هم بحثی بود که حاضر هستیم در خدمتتان والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . رئیس- طبق آئین نامه ما پنج نفر مخالف و پنج نفر موافق و هر یک حداکثر تا نیم ساعت می توانند صحبت کنند . من فقط دو تذکر می دهم که خواهش می کنم رفقاء مراعات کنند . یکی اینکه در اظهاراتشان اختصار را مراعات کنند . توجه به شرایط روز بفرمایند . ما این کابینه را باستثنای دو نفر از اقایان جدید چند روز پیش تایید کردیم با رای خیلی بالائی. دوم اینکه در اظهاراتی که بعنوان مخالف می خواهند اظهار کنند خواهش می کنم چیزهائی که احیاناً مسؤولیت شرعی میاورد و بعد نمی توانیم جواب بدهیم و چیزهائی می شود که در بعضی از آن ما در جلسه گذشته الان گرفتار شدیم . سوالاتی می شود که جواب نداریم . آقایان این مسائل را مراعات بفرمایند که البته چون مسلمانیم و متعهد ، مراعات می کنیم . جناب اقای مهدوی توجه داشته باشید طبق آئین نامه آقایان اظهاراتی که می کنند . شما باید یاداشت بفرمائید و در آخر جلسه مطالبی که باید توضیح داده بشود جنابعالی باید توضیح بدهید و لذا باید مطالبی که اینجا گفته می شود توجه داشته باشید و آقایان شما را مشغول نکنند ، که نتوانید توضیح بدهید . مخافین را دعوت کنید . منشی- آقای موحدی ساوجی بفرمائید . موحدی ساوجی – بسم الله الرحمن الرحیم - ‹‹ذلک بان الله لم یک مغیراً نعمه انعمها علی قوم حی یغیر و اما بانفسهم ››. شاید این سؤال مطرح بشود که بنده در زمانیکه دولت برادر شهید مان حجه الاسلام باهنر در مجلس مطرح بود. موافق بودم و سخن هم گفتم . ولی چرا الان بعنوان مخالف صحبت می کنم . من اگر برادرها یادشان باشد در آن موقع هم عرض کردم با هشتاد درصد کابینه مرحوم شهید باهنر موافق بودم و با چند تن از آن ها موافق نبودم و رای سفید هم ندادم . الان هم در واقع یک سری مطالب یعنی حقایقی است که باید بگویم . زیرا در پیشگاه خداوند و در قبال مسؤولیتی که بردوشم احساس می کنم از گفتن آنچه که لازم و ضروری می شمارم نمیتوانم سر پیچی کنم . آیه شریفه ای که خوانده شد ، مفهومش این است که ‹‹خداوند متعال نعمتی را که به قومی عنایت کرده است این نعمت را تغییر نمی دهد از آن ها باز پس نمی گیرد مگر اینکه خودشان باعث تغییر نعمت و زوال نعمت بشوند ››. و در مخالفت هم باید عرض کنم از نظر اولا ایمان و اعتقاد و اینکه همه اعضای کابینه از جناب حجه الاسلام سرور گرامی مان آقای مهدوی گرفته تا همه اعضای کابینه اش ما همه را بعنوان مؤمن و معتقد و با تقوا قبول داریم ، در حد عدالتی که یک امام جماعت باید داشته باشد. و همه شان همدارند . اما بحث، درباره این است که این انقلاب و این کشتی انقلاب اسلامی که در شرایط کنونی جنگ با دشمنان خارجی و نیز امواج فتنه ها ضد انقلاب داخلی و آن هائی که وگروههکهائی که از چپ و راست با هم متحد شده اند و دارند هر روز برایاین است حادثه ای می آفرینند، ما این کشتی انقلاب را که با امواج و طوفانها برخورد کرده است باید به چه کسانی بسپاریم که بهتر بتوانند نجات دهنده و انقلاب را و امت را به ساحل نجات برسانند . و باز هم تردید نداریم که خدا حافظ این کشتی و این انقلاب است و بحثی هم نیست که اما امت سکان در این کشتی است . اما در عین حال همانطوریکه خود خداوند فرموده است ، خداوند بنا ندارد که بدون عمل وبدون ارادة خود مردم بدون خواست و تلاش مردم در جهت آن خواسته های والائی که دارند به آن ها چیزی را همینطوری بدهد . در اینجا من لازم می دانم روی مساله امنیت تکیه کنم . درست است در کشور ما مشکلات و نابسامانیها در همه زمینه ها هست .در زمینه های اقتصادی . سیاسی، اجتماعی و همینطور قضائی . اما آنچه که درجه اول اهمیت قرار دارد مساله امنیت است . زیرا اگر در یک جامعه . امنیت بطور کامل برقرار نشود، ثبات کامل برقرار نشود، قطعاًهیچ برنامه و طرحی و هیچ نقشه اصلاحی نمی تواند پیاده شود و مؤ ثر بیفتد . و این چیزی است که همه برادران و خواهران نماینده و همه ملت ایران اذعان دارند . من ضمن مطالبی را که بعد از واقعه نخست وزیری و شهادت این دو بزرگوار و این دو مرد مسؤول دو گنجینه گرانبها . مردم با مجلس تماس گرفتند و شاید صدها تلفن به روابط عمومی مجلس زدند و خواسته هایشان را و پیشنهادها و اعتراض هایشان را در این زمینه گفته اند . من از میان اظهارات مردم، بیان و نظر یک خواهر جلب توجههم را کرده است . خواهری با گریه طی تماس با مجلس شورای اسلامی چنین می گوید: دو سال است شوهرم بیکار است . بچه شش ماهه در بغلم گرسنه است . پول ندارم شیر برایش بخرم . تمام اینها را به جان میخرم تا انقلاب مان حفظ شود . چرا از جان مسؤولین حفاظت نمی شود ؟ ما به چه کسی پناه ببریم دردمان را به که بگوئیم / این انقلاب ، امید تمام مسلمین جهان است . گفتار این خواهر دردمند محروم فقیر در حقیقت سخن و منطق و گفتار تمام کسانی است که خالصانه به این انقلاب دل بسته اند . و معتقدند و پشتیبانی و حمایت هم می کنند . و ما می دانیم اکثریت عظیم توده های محروم این کشورند که در عین داشتن گرفتاریها و سختیهای مالی و زندگی و فقرو سایر مشکلات همه این ها را تحمل می کنند . اما نمی توانند خدای ناکرده تضعیف این انقلاب را یا ضعف مسؤولین را در اداره کشور و یا ناتوانی مسؤولان را درباره برقراری امنیت تحمل کنند . باز من یک جمله دیگری که یک برادر دیگر طی تماسش با روابط عمومی مجلس اظهار کرده است برایتان عرض کنم تا ببینیم مردم از هیچ جهت فرق گذار نکرده اند . همانطوریکه امام فرموده است مردم ما دراین انقلاب چه قبل از انقلاب تا پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام پیشین و چه بعد از انقلاب در مقام مقابله با همه عوامل ضد انقلاب و دشمنان اسلام و این انقلاب، مردم آنچه در توان داشته اند مضایقه نکرده اند . تمام نیروی شان را برای حفظ انقلاب بکار بده اند ولی ما چی؟ برادری می گوید: آقا این چه وضعی است که شما در آورده اید ؟ سی میلیون نفر را عزادار کرده اید . مردم خانه تیمی را معرفی می کنند شما نخست وزیری را نمی توانید حفظ کنید؟این خیلی سؤال پرمعنی است و ما سی و شش میلیون یعنی تقریباً اکثریت قاطع ملت ایران مان اعضای کابینه مان هستند و این درست است . ملت ایران در واقع همان سازمان اطلاعاتی و امنیت کشورمان هستند و این را هم قبول داریم در هیچ زمینه ای این مردم از نظر کمکهای مالی دادن جان ، دادن اخبار و اطلاعات ، کشف خانه های تیمی ، همکاری با نهادهای نظامی و انتظامی در جبهه ها و در داخل کشور، هیچ کوتاهی نکردند و الان نود درصد موفقیت های مسؤولین ما. دادگاههای انقلاب سپاه . شهربانی و دیگران همه نود درصدش به برکت حضور مردم در صحنه است . اما ما آیا جا ندارد این ملت این کابینه سی و چند میلیونی . جا ندارد که از مسؤولین بپرسند کهما همه در صحنه ایم و ما آماده ایم و همکاری می کنیم ولی شما چه/ شما در سازماندهی در مدیریت در بهره برداری صحیح از این همه زمینه های الهی و اسلامی مردم تا چه حد موافق بوده اید؟ این است کهمن با کمال تاسف باید عرض کنم وزارت کشور چه در زمان تصدی برادر عزیزمان حجته الاسلام مهدوی کنی وچه قبل از آن ، آنطور که شاید و باید در زمینه برقراری و استقرار امنیت موفق نبوده است . آییت الله مهدوی کنی وقتی که پست وزارت کشور را بر عهده گرفتند و الان این پست بنا است به برادر دیگری آقای دکتر نیکروش محول بشود که درباره او هم بحث خواهم کرد ، در این مدت ما می دانیم آیت الله مهدوی خراب نکرده اند کار را اما عمل چشمگیری هم نداشته اند . دگرگونی مطلوبی در جهت خواسته مردم و خواست نمایندگان نتوانسته اند ایجاد کنند ، نه اینکه نخواسته اند .(موسوی تبریزی- پنج ، شش انتخابات انجام دادند) انتخاباتی هم که در دوران ایشان برگزار شد قبل از ایشان هم هر کسی وزیر کشور بود این انتخابات برگزار شد چرا؟ چون مردم در واقع گرداننده ها انتخابات هستند مادر مورد جناب آقای مهدوی کنی در مورد ایمانشان ، تقوایشان ، عملشن . سوابق مبارزاتی شان ، حسن نیتشان .دلسوزیشان برای اسلام و انقلاب . بحثی نداریم. ( همهمه نمایندگان ) ولی بحث بر سر این است که (رئیس- بحث بر سر مخالف خوانی است ) الان مرزهای کشور حفظ و حراستش با وزارت کشور است. شهربانی ، ژاندارمری ژاندارمی ، کمیته های انقلاب زایری – این را همه میدانند) باوزارت کشور است . کروبی- این مطالب ضرورتی ندارد اینها را همه میدانند. معرفی زاده – اینها تکرار مکررات است اینها چند بار گفته شده است . رئیس- خوب ایشان همان هائی را که بلد است باید بگوید . چیزی که بلد نیست که نمی تواند بگوید نیم ساعت حق دارد بگذارید بالاخره ایشان این نیمساعت را سخنرانی کند . کروبی – بلی ایشان حق دارد. ولی حالا هر چه بگوید/ زایری – صحبت ایشان باید برای ما نتیجه داشته باشد و در رای گیری ما اثر دارد. همه می دانیم باید مرزها حراست بشود این را همه می دانیم . رئیس- آقای زائری ایشان چیزهائی که شما بلدید که بلد نیست. حرفهائی که خودش بلد است میزند . زایری- باید با دلیل بگوئید – ما چه بکنیم ؟ موحدی ساوجی – بنده می دانم که مخالفت بنده در اینکه شما رای ندهید اثری ندارد. زایری- اگر منطقی بگوئید اثر دارد چرا اثر نداشته باشد؟ موحدی ساوجی – ولی شما حق ندارید وقتی که رئیس مجلس هست و می تواند همه صحبتها را چک کند ببیند چه کسی از موضوع خارج شده و چه کسی خارج نشده است و کی از نظر آئین نامه می تواند صحبت بکند یا نکند. شما حق ندارید بعنوان یک نماینده جلو نماینده دیگر را بگیرید . رئیس- من گفتم . شما بفرمائید . موحدی ساوجی – بهمان دلیل که شما احساس وظیفه می کنید که در شرایط فعلی چیزی نگوئید بهمان دلایل که خود من دارم احساس وظیفه می کنم که بگویم .( همهمه نمایندگان .) رئیس- آقای موحدی شما حرف خودتان را بگوئید شما دفاع نمیتوانید بفرمائید( زنگ رئیس) آقایان اجازه بدهید از وقتشان دیگر خیلی نمانده است . (همهمه نمایندگان ). موحدی ساوجی – الان ما برای این است سی و شش میلیونی و برای تامین امنیت این کشور نیاز داریم به دولتی بخصوص و به وزیر کشوری بالاخص که اگر در گذشته تغییرات مطلوبی نتوانسته است در جهت ایجاد امنیت در داخل کشور بکند آنکه روی کار می آید این توانائی را داشته باشد. در واقع وزارت کشور در جمهوری اسلامی کار مشکلی نیست. چرا ؟ چون تمام منابع و امکانات لازم مردمند. که هستند . فقط کسی می خواهد که بتواند در جهت مسیر انقلاب و در جهت خواست مشروع مردم درست کارآئی داشته باشد. برادرمان آقای مهدوی کنی فرمودند ما شهربانی را با این شیوه که اگر انتقاد کنیم اصلاح نمی شود باید تشویق هم بکنیم . بنده این را قبول دارم. بی انصافی است که ما بخواهیم دربست ،ژاندارمری و شهربانی و نیروهای انتظامی را دربست بکوبیم و باز هم بی انصافی است که اشکالاتش را در نظر نگیریم . اگر تشویق هست ، توبیخ هم هست اگر خوب ها و خدمتگزاران و نیروهای شهربانی و ژاندارمری که واقعاً چه در جبهه و چه در پشت جبهه خدمت به اسلام و انقلاب و مردم می کنند و در زمینه برقراری امنیت انجام وظیفه می کنند اگر اینها را باید تقدیر کرد. باید آن عناصری هم که یا کار نمی کند یا فساد و افساد می کنند آنها را هم باید بالاخره به حسابشان رسید . ولی متاسفانه بنده که بعنوان عضو کمیسیون داخلی مجلس هستم و مقداری بخاطر موضوع این کمیسیون با شهربانی و ژاندارمری و کمیته ها اطلاعاتی دارم، نیروهای مؤمن ، متعهد ، مسلمان در داخل شهر بانی از سیستم اداره این سازمان هیچ راضی نیستند، کسیکه قبل از انقلاب پرونده بسیار بدی دارد، پرونده فحشاء دارد و خیلی هم روشن است ما او را بیاوریم بخواهیم در شهربانی باو مسؤولیت بدهیم . این درست نیست.(همهمه نمایندگان ) و همچنین نسبت به کمیته ها حالا اگر آن زمانی که آیت الله مهدوی کنی خودشان مستقیماً مسؤول کمیته ها بودند اگر آن موقع خوب اداره کرده اند ولی بعد از آن ، که برادرشان جناب آقای باقری را در جای خودشان گذاشتند ما الان در میان مردم هستیم می دانیم ما الان لااقل بعنوان یک فرد مطلع که حساب می شویم بهیچوجه راضی نیستند .. یعنی خود برادران و پاسداران کمیته ها و اینکه در داخل شهر تهران هماهنگی بین شهربانی و کمیته و سپاه … کروبی- آقای هاشمی – این مساله ارتباط ندارد، شما می گوئید ایشان حقش است حرف بزند مگر حقش این است که هر چه می خواهد بگوید؟ رئیس- ایشان حرفی که خیلی مربوط باشد تهیه نکرده اند بگویند و حرفهایشان حاشیه است. حالا بیک نحوی می شود ارتباط دادمن چه بکنم ؟ کروبی – حقش است هر چه بگوید؟آخر نیست برادر این جوری . موحدی ساوجی- اگر عرایض بنده درست نیست شما بعداً بیائید تکذیب کنید. کروبی – درست نیست، چون ارتباط ندارد. موحدی ساوجی – ولی درست است. چرا چشم پوشی می کنید شما ؟ کروبی – این مطالب هیچ ارتباط بهم ندارد. موحدی ساوجی – خیلی هم ارتباط دارد. کروبی- کمیته و آقای باقری اصلا چه ارتباطی دارد. رئیس- حالا اجازه بدهید ایشان چهار دقیقه دیگر وقت ، بیشتر ندارند این چهار دقیقه را هم … موحدی ساوجی – این وقتهائی را که از بنده بنا حق سلب کرده اند بنده حساب نمی کنم . رئیس- حالا آن ناحق هائی که سلب نکرده اند چقدر حرف حسابی زده اید که این چهار دقیقه میخواهید بزنید . یکی از نمایندگان – اینطوری که بیشتر وقت گرفته میشود . کروبی- یعنی چه ؟ موحدی ساوجی – و اما درباره برادرمان آقای دکتر نیکروش بنده آن مقدار که بررسی کرده ام از دیروز که معرفی ششده اند تا حالا ایشان گفته شد که ایشان فرد مؤمن متدین هستند اما عملکرد ایشان نشان می دهد که توانائی اداره وزارت کشور را ندارند . و ایشان هم زمانی که استاندار بودند زمان وزارت آقای صباغیان بوده است . در استان کهکیلویه و بویر احمد و همینطور زمانی هم که شهردار تهران بوده اند عده ای از ننمایندگان تهران این مطلب را فرمودند که ایشان نه در پست استانداری و نه در پست شهر داری آنطوری که باید و شاید موفق نیوده اند . این است که وقتی کهانسان از اداره مطلوب شهر داری تهران با اداره بصورت مطلوب یک استانداری بطور کامل موفق نباشد ، چطور می تواند پست مهمتر ووالاتر وسیعتر کهوزارت کشور باشد درست اداره کند؟ بنده آنچه را که بنظرم می آمد و لازم بود بقدر وسعت وقتم گفتم . من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواهد ملال شما برادران با جو فعلی که همة عواطف و احساسات در جهت مطلوب و تایید همة مسؤولین این انقلاب هست نباید ما تحت تاثیر جو فعلی قرار بگیریم بایستی که مادر حقیقت بینیم که واقعیت چه است و ارزیابی دقیق و واقعی کنیم نه اینکه تابع جو باشیم والسلام علیکم و رحمت الله . رئیس- متشکر آقای هراتی اولین موافق هستند . در این فاصله اعتراضات زیادی بصورت یادداشت به من رسید که آقای موحدی از موضوع خارج بودند، در حاشیه صحبت می کردند من نخواستم که این مقدار تناسبی که بین حرفهایشان بود قابل این بود که بهم مربوط بشود این مقدار نبود که من جلو سخنرانی ایشان را بعنوان خارج از موضوع بگیرم و خواهشم از بعدیها اینست که این سرنوشت قبلی برایشان درسی باشد خودشان را مورد اعتراض مجلس قرار ندهند و مراعات کنند آقای هراتی بفرمائید . هراتی – بسم الله الرحمن الرحیم ، و به نستعین اللهم و فقناک اتحب و ترضی با سلام به برادر شهید رجائی که دیروز در تاریکستان جهل و ستم شاهنشاهی شمعی بود که میسوخت و نور میداد و رجاء می آفرید و در طلوع خونبار انقلاب اسلامی مشعلی بود که خالصانه و عاشقانه پیش می تاخت و برای امت رجاء می آفرید و برادر شهید باهنر که دیروز با شمشیر قلم و تیغ بیان ضربه های مهلک و کاری بر پیکر طاغوت فرود می آورد و درس شهادت میداد و امروز خود آموزگاری و الگوی شهادت شد و سلام بر هر دوی این پروانه شمع اسلام و قرآن و امام که سوختند و قلب امتی نیز سوخت اما در بازوانشان توان، در گامهایشان استواری . در اراده شان صلابت و در اندیشه هایشان جوشش پدید آورد که ‹‹رجائی باهنر تا انقلاب مهدی راهت ادامه دارد›› برادری که قبل از من در مخالفت سخن گفتند ابتدا پاسخی برای ایشان دارم و سپس بیان کوتاهی دربارة برنامة دولت امروز همه نیک آگاه هستیم که بخاطر دو اصل توقعات فراوان و امکانات ضعیف هر کس که در این مملکت پستی بپذیرد یا دیوانه است و یا عاشق . دیوانه آن کسی است که در برابر انقلاب و خون شهیدان احساس تعهد می کند و این رسالت را می پذیرد در مورد مشکلات وزارت کشور و اینکه چه کسی شایسته این مقام است تصور نمی کنم هیچکس به اندازه برادر بزرگوارمان جناب مهدوی کنی شناخت داشته باشند چرا که ایشان از ابتدای دولت برادر شهید رجائی این مسؤولیت را به عهده داشته اند و خوب به مشکلات و نارسائیها و دردها آشنا هستند لذا آن کسی که مشکلات و دردها و نارسائها را میداند او نیک آگاه است که چه کسی را برای این پست برگزیند که به آن مشکلات و نارسائیها پایان بخشد و در مسیر تداوم انقلاب و خواست امت گام بردارد نه آنان که دستی از دور بر آتش دارند. من یک خاطه ای از ایشان دارم چند وقت پیش با برادران نمایندگان استان خراسان راجع به انتخاب استاندار خدمتشان شرفیاب شدیم به مناسبتی بحث کشیده شد به مساله شهربانی ایشان فرمودند من طبق تحقیق و بررسی و جستجوئی که کردم از آقای وحید کسی را شایسته تر پیدا نکردم به کسانی که آمدند و اعتراض کردند گفتم اقا شما اگر کسی را بهتر میدانید شایسته تر میدانید خوب معرفی کنید هیچگونه پاسخی در این زمینه برای من کسی نیاورد یکی از معاونان باز به این مساله حمله می کند ایشان به او میگوید شما اگر واقعاً دلت می سوزد و در توان خودت اصلاح شهربانی را می بینی پس بیا نت تو را بعنوان رئیس شهربانی انتخاب کنم تا بروی در این زمینه اقدام کنی ایشان اجازه می خواهد که شب را فکر کند . شب را می اندیشد و صبح پاسخش ‹‹نه››است واقعاً مشکلات اجرائی را مشکلاتی که مسؤولان الان دست به گریبانند یک مقداری منصفانه بررسی کنیم . و اما مساله امنیت که به آن مساله اشاره ای رفت باید توجه به این نکته داشته باشیم که مساله گستردگی وزارت کشور این چنین عریض و طویل است مساله نبرد قهرمانانه ما با ابرقدرتهای و در واقع با تمام سازمانهیا جاسوسی بین المللی مساله عدم امکان پاکسازی که لایحه اش حدود یک سال در این مجلس ماند و تازه هنوز بدست مسؤولان داده شده این ها مسائلی است که مشکلاتی را ایجاد می کند برای اینکه آن امنیتی را که ما به آن شکل خواهانش هستیم برآورده بشود ضمن اینکه طرحی که در این زمینه بوسیله برادران داده شده تحت عنوان طرح قانونی تشکیل سازمان اطلاعات و بررسی های تامینی انقلاب اسلامی و خواهان این شدند که در کمیسیون نیز بتصویب برسد خوب وقتی این بتصویب رسید وشما در اختیار مسؤول قرار دادید شما طبق اصلا 8 میتوانید استیضاح کنید وقتی این چنین قانونی دادید خواهان امنیت در مملکت بشوید مخصوصاً اینکه ده نفر هم البته رای برادر بزرگوارمان واقعاً بی سابقه بود در تاریخ مجلس 178 رای .خوب ده نفر مخالف دارند خوب این ده نفر هم مخالف میتوانند امضاء کنند و دولت را استیضاح کنند که بله این قانون را مادر اختیار شما گذاشتیم همه امکانات فراهم بود باز مساله عدم امنیت نبود ضمن اینکه مادیگر امروز نداریم عوامل خود فروخته و آمریکا ئی مثل بنی صدر ها هر چند که در خط آمریکا باشند چون در خط آمریکا هم بودن همان عامل آمریکا است هر چند که جاسوس مستقیم نباشد که آنها بوقهای بلند تبلیغاتی را بخواهند علیه دولت و تضعیفش بنوازند و بخواهند عده ای را از صحنه خارج این قانون بود شما حتی تا مرحله استیضاح میتوانید پیش بروید اما مسائلی در رابطه با کاندیدای وزارت کشور برادر محترممان آقای نیک مطرح شد در اینجا قبلا دوستان مسائلی را مطرح می کردند از جمله راجع به استانداری ایشان که قبلا ایشان استاندار کهکیلویه بودند و بعداً استعفا دادند بعضی از برادران نظرشان این بود که این استعفا بخاطر مشکلات و گرفتاریهای کار بوده اما من با خود ایشان تماس گرفتم و این مساله را پرس وجو کردم ایشان در جواب مطالبی نوشتند که من خلاصه اش را عرض میکنم و نمی خواهم اسم آن برادری که ایشان در سطح استان با ایشان اختلاف نظر داشتند مطرح کنم با یکی از برادرها در سطح استان اختلاف نظر دارند کم کم این مساله گسترش پیدا می کند و بجائی میرسد که امنیت استان می خواهد مختل بشود ایشان از وزارت کشور می خواهند که مستقیم وارد جریان بشوند و یک تصمیم قاطعی در این زمینه بگیرند اما وزارت کشور در این زمینه روی مسائلی تصمیم قاطع را نمیگیرد و مستقیم وارد جریان نمیشود ایشان وقتی که احساس می کند یک استان ممکن است بخاطر اختلافی که با یکی از مسؤولان داشتند متلاشی بشود وآن جا هم یک منطقه عشایری است مسائل حساسی پیش بیاید پس ایشان میگوید بخاطر آرامش و بخاطر اینکه این بی نظمی احتمالی پیش نیاید با تقاضای استعفای من موافقت بشود اما در موردی که ایشان فرمودند که ایشان استاندار زمان آقای صباغیان بودند چرا قسمت بعدش را نمی گوئید که استاندار آقای هاشمی رفسنجانی ب هم بودند و من از وقت خودم حاضرم در اختیار جناب آقای هاشمی بگذارم که ایشان در مدتی که بعنوان وزیر کشور بودند و ایشان استاندارشان در این زمینه نظر بدهند در مورد شهرداری تهران هم که جناب آقای مهدوی کنی باندازه کافی توضیح دادند ما شهری به بی قوارگی و این مشکلات شدید تهران شاید و در تمام جهان نداشته باشیم شهری که اینجور بی تناسب عریض و طویل شده و هر گوشه اش یک مساله است یک کسی بتواند به شکلی این شهرداری را اداره کند که به آن شکل مسائل حاد پیش نیاید این خودش کاری شبیه به یک معجزه است آن هم با نداشتن وسائل لازم و با نداشتن امکانات مالی ومشکلات دیگر اما دربارة اصل جریان که خیلی سریع عرض می کنم برادرمان آقای مهدوی کنی اعلام فرمودند که برنامه ما دنباله برنامة برادر شهید باهنر است و این صدای سرخ این شهید است در کنار رسالت جنگ و مسائل امنیتی ما رسالت خود را در مورد مستضعفان جامعه فراموش نرده ایم برنامه ما مبارزه با تورم ، گرانی و مشکلات اقتصادی است و در عین حال مسائل فرهنگی از مسائل بسیار مهم است برای توسع و تعمیم آموزش و پرورش ایجاد ده هزار مدرسه که هفتاد درصد آن در روستاها خواهد بود . ادامه پیدا می کند این برنامه در هفت قسمت مطرح شده در ابتدا مسالة جنگ و مسائل امنیتی که تاکید در این زمینه داشتند نخست وزیر محترم که ما این دو مساله را الویت ویژه و خاصی به آن خواهیم داد و ما نیک آگاه هستیم که هر انقلاب و بویژه انقلاب خونبار اسلامی ما با دو مساله روبرو است یکی مساله کفر و دیگری مساله نفاق و بسیاری مواقع بوده که در جبهه کفر پیروزی بایک انقلاب مردمی بوده اما در جبهه نفاق شکست خورده. مساله اولویت دادن به جنگ یعنی مساله مبارزه با کفر که امروز در شکل حمله وحشیانه و سبعانه صدام شکل گرفته و مبارزه با نفاق یعنی همین مساله امنیت و نفاق چپ و راست که سعی میکند در درون به خیال خودش ضربه های کاری به انقلاب وارد کند . مساله بعد مساله تورم و گرانی هست، ما میدانیم کسانی که در این انقلاب هستند اکثریت قاطع آنها کسانی هستند که در راه این انقلاب حاضر به همه گونه فداکاری و ایثار و از خود گذشتگی هستند نمونه اش را برادرمان آقای موحدی مطرح کردند که با وجود اینکه میگوید دو سال تمام شوهرم بیکار است و حتی پول شیر بچه ام را ندارم اما دلش برا یانقلاب می تپید اینها یادآور خاطره شعب ابی طالب هستند که آنچنان گرسنگی به آنها فشار آورده بود که سعد و قاص وقتی ا زدامن یک کوه بالا میرود پایش به یک چیزی می خورد احساس صدا می کند نزدکتر می آید می بیند پوست شتر خشکیده است او را می سوزاند ذغال می کند و چندین شبانه روز غذایش را پوست شتر خشکیده ذغال شده تامین می کند یک گروه قاطع از امت ما این چنین است ولی یک گروه هستند بخاطر فرهنگ ضعیفی که دارند اینها این نارسائیها را ستون پنجم تبدیل به نارضائی می کند و در هر دو صورت آن گروه منتظرند و این گروه نالان و این وعده ای که به برنام مبارزه با تورم و گرانی داده شده. در این جهت در درون انقلاب میتواند واقعاً کارساز باشد و امت ما نیز میداند که ما دو راه بیشتر نداریم یا اینکه دوباره تسلط آمریکا و بپذیریم ویا فداکاری و از خود گذشتگی کنیم و چند سالی تحمل رنجها و مصائب را بنمائیم . مساله ای که در زمینه مبارزه با تورم و گرانی دولت مطرح کرده تنها یک شعار بدون شعور و یک برنامه بدون عمل نیست بلکه در برنامه اقتصادی دولت در چهار بعد مطرح شده مساله ملی کردن تجارت خارجی رشد و تقویت صنایع تولیدی کاهش حجم پول بوسیله جذب آنها ب بانکهای اسلامی سیاستهای مالی و مخصوصاً در زمینه گرفتن هر چه بیشتر مالیات از طبقات مرفه و پر درآمد و کمک به طبقات مستضعف و کم درآمد و نهایتاً اجرای اصل 49 قانون اساسی که خواست همه مستضعفان این امت است و بسیاری از آنها در صحبت هایشان این اشاره را می کنند که ما از کمبودها زیادی نمی نالیم بلکه از تبعیضها می نالیم و این تبعیض ها بخاطر این واقعیت است که یک عده ای هنوز آن ثروتهای بادآورده را که از طریق نامشروع است آنچنان مصرف می کنند که حتی وقتی در یخچالشان را باز میکنی تمام میوه بیرون میریزد و آن مستضعف در تمام طول تابستان فقط باید نگاه کند و آه بکشد مساله بعد که تاکید در این برنامه هست مساله مسائل فرهنگی است مساله اینکه بعد که تاکید در این برنامه هست مساله مسائل فرهنگی است مساله اینکه فرهنگ انقلاب در همه ابعاد وزاوایای جامعه گسترش پیدا کند آن شهید در میدان هفده شهریور چه میگفت لحظه ای که می خواستند زیر دامن او را بگیرند و از آن کربلا به کناری بکشند گفت مرا رها کنید زیرا دیگر کار من تمام است بروید وزیر دامن قرآن و اسلام و امام را بگیرید پیام سرخ شهیدانمان فرهنگ انقلاب است و نهایتاً مساله توجه روستائیان اینان که محرومترین هستند کم توقع ترین هستند و پر کار ترین و یک نمونه اش اینکه هفتاد درصد مدارس در روستاها ساخته شده و اگاهی به برنامه دولت نشاندهنده این واقعیت است که در همة موارد اولویت به روستائیان داده شده است . امید اینکه این دولت که سیاست را با دیانت . تقوی را با تخصص با هم جمع کرده است و تبلور آرمان مستضعفان است در مسیر تحقق آرمان های اسلامی و انسانی پیروز و موفق باشد با اطاعت از جناب هاشمی عرایضم را در نهایت اختصار به پایاین رساندم . رئیس- خیلی متشکر از مراعات اختصار و مفید صحبت کردن . مخالف بعدی آقای فؤاد کریمی هستند . فؤاد کریمی – بسم الله الرحمن الرحیم – درود بر امام و درود بر امت و درود بر رزمندگان جبهه حق و باطل و درود بر پاسداران رزمنده و شجاع ما پیشتازان جبهه های جنوب درود بر لشگر 92 زرهی و درود بر لشگر قزوین و تیپ همدان و سایر رزمندگان . نخست باید اینرا تاکید کنم که مخالفت من فقط با فردی است که بعنوان کشور پیشنهاد شده و من مخالفتی با سایر اعضای کابینه ندارم و قبلی ام کابینه ندارم و قبلا هم باید بگویم که همانطور که در صحبت های قبلی ام گفته بودم من ارادت و عشق وارادت فراوان به حجت الاسلام آقای کنی داشته ام و دارم و خواهم داشت و مخالفت من با پیشنهاد ایشان مخالفت با خود ایشان تلقی نشود من از خدا می خواهم که خداوند ایشان و کابینه شان را موفق کند که راه رجائی و باهنر را ادامه بدهند مخالفت من از باب مشورت است از باب اینکه مجلس باید تعیین کننده باشد و مجلس باید به دولت رهنمود بدهد و جهت بدهد از این نظر با دلایلی من با آقای نیک روش بعنوان وزیر کشور مخالفم . اما دلائل مخالفت من یکی مساله اهمیت موضوع وزارت کشور و مسؤولیت سنگین و بنظر من عدم توانائی ایشان در قبول این مسؤولیت است البته این نکته را ما باید توجه کنیم گرچه شرایط شرایط مهم او ا زنظر سیاسی بسیار ضیق است اما باید توجه کنیم که در عین حالی که ما باید در اعمالمان سرعت عمل داشته باشیم باید صحت عمل هم داشته باشیم ممکن است ما امروز فردی را بعنوان وزیر کشور تصویب کننیم و این فرد به این دلایل نتواند مسؤولیت وزارت کشور را عمل بکند به این ترتیب مادر دامی افتاده ایم که دشمن خیلی خوشحال میشود که در این دام بیفتیم بنابراین حرف من این است ‹‹لاتلقوا باید یکم الی التهلکه ››خوتان را و جامعه را بادست خود به مهلکه نیفکننید این مهلکه چی است این مهلکه انتخاب یک وزیر کشور است کشوری است کهنتواند مسائل عظیم وزارت کشور را حل بکند مسائل کشور امروز چی هست همه شما احساس می کنید همه مردم لمس می کنند این مساله این فاجعه که رئیس جمهور کشور جمهوری اسلامی و نخست وزیر آن کشور رنده رنده میسوزند فاجعه بسیار عظیم است کوچک نیست این نشان میدهد. مسائل کشور خیلی بزرگ است یادم هست مدتی پیش یک کتابفروشی را آتش زده بودند کی از آقایان نماینده از وزیر کشور آن موقع سؤال کرد که علت اتش زدن کتابفروش چیست؟ جوابهائی داده شد بعد گفتید که دنبال می کنند و مجرمین را پیدا می کنند و تا حالا هم که نشنیدیم که پیدا کنند اما حالا کتابفروشی را آتش نزدند حالا رای 35 میلیون ملت را آتش زدند کدام وزیر کشور است کدام فردی است که بتواند بیاید و به این فاجعه خاتمه بدهد اگر وزیر کشوری نباشد که بتواند حلال این مشکلات باشد فردا می آیند مجلس را هم آتش میزنند پس بنابراین وزیر کشور باید قابلیت قبول این مسؤولیت را داشته باشد برای اینکه بفهمیم یک وزیر کشوری قابلیت قبول این مسؤولیت را دارد یا ندارد باید به سابقه کارش نگاه کنیم به ویژگیهائی که باید یک وزیر کشور داشته باشد تا بتواند این مسائل را حل کند باید به آن توجه کنیم . آن چه هست / یکی تجربه و مطالعات سیاسی است امروز ما با مسائل پیجیده سیاسی سرو کار داریم مسائلی که مسؤولان فعلی کشور را در مقابل خودش مستاصل کرده بنابراین یک فردی باید باشد که مطالعات سیاسی تجربه سیاسی اش در حدی باشد که بتواند این مسائل پیچیدة سیاسی را که تاکنون نشده حل کند موقعی که ما به سابقه آقای نیک روش مراجعه میکنیم می بینیم ایشان بیشتر سابقه علمی و تکنولوژیک و صنعتی داشتند تا سوابق سیاسی . مطالعات سیاسی . در سراسر زندگی ایشان ما هیچ تجربه سیاسی را حل بکنند مشاهده نمیشود یا حداقل من مشاهده نمی کنم ما باید وزیر کشوری انتخاب کنیم که دارای تجربه سیاسی کافی باشد دوم تجربه اداری است . مدیریت کشور است وزیر کشور مدیر کشور است کسی ک مدیر کشور است باید بتواند استاندارها را اداره کند همین حالا ما استاندارهائی داریم شخصیت های بسیار والا و نمونه هستند استاندار فارس یک نمونه اش . استانداری خوزستان استانداریهای دیگر بسیار عالی، شما باید وزیر کشوری انتخاب کنید که بتواند این استانداران را بشناسد و بر آنها اشراف وبرتری داشته باشد در حالیک من در این مساله تردید دارم و با بعضی از کسانی که در رابطه با آقای نیک روش بودند پرسیدم و تحقیق کردم نمیدانم ایشان چقدر با استاندارها ارتباط داشته چقدر اصلا به استانهای کشور سرزده آنچه که ما در شرح حال زندگی ایشان می خوانیم ایشان بیشتر عمرشان را در خارج از کشور بوده اند هنوز کوچه پس کو چه های این کشور را نمی شناسنند به استانهای این کشور سفر نکرده اند مسائل و مشکلات اداری کشور را آنچنان که باید و شاید بنظر من نمیدانند این نمیتواند مدیر خوبی برای کشور باشد در حالی که اگر بخواهیم یک استاندار مدیر خوب معرفی کنیم باید سراغ کسی برویم که استاندارها را بشناسد و بنظر من آقای زواره ای در دورانی که ایشان معاونت اداری و مالی وزارت کشور را داشته با استاندارها با فرماندارها حتی در حد بخشدارها مصاحبه کرده اند حداقل می داند که استاندارها کی هستند وضعیت فعلی کشور چیست وآن چه که مهم است این است )رئیس- از موضوع خارج نشوید) چشم ما باید ادارة کشور را به کسی بدهیم که بتواند این سیستم را حداقل سر پا نگهدارد نه اینکه فردی که هنوز به سیستم اداری کشور وارد نیست باید تازه بیاید ببیند کی استاندار کجاست و کی چطور است کدام استان چه مساله ای را دارد تا بخواهد ایشان مسائل کشور رابفهمند مسائل اداری کشور را بفهمند در این بحبوحه کشور از دست رفته بعد مساله هماهنگی با راگانهای انقلابی است هماهنگی با روحانیت مبارز است در ایران ، کسی میتواند وزیر کشور باشد که با ارگانهای انقلابی ارتباط داشته باشد این سؤال مطرح است چه روابطی ایشان با ارگانهای انقلابی داشته با سپاه با جهاد با بنیادهای مختلف انقلاب چه روابطی با ائمه جمعه داشتند چه روابطی با مردم داشتند و چقدر مردم دار بودند و چقدر مردم تهران با حداقل مستضعفان از ایشان راضی هستند . در این مورد من یک نمونه اینجا آورده ام…. دکتر شیبانی – من نماینده 5/1 میلیون نفر هستم و رضایت را اعلام میکنم . فؤاد کریمی – اشکایلی ندارد . این نظر شما است . دکتر شیبانی – نظر نماینده 5/1 میلیون نفر از مردم از مردم است . فؤاد کریمی –اشکالی دارد نظر من چیز دیگری است . من باسند صحبت میکنم و شما بدون سند . در اینجا من یک سند . یک نمونه آورده ام . البته نمونه ها زیاد بود ولی وقت کم است و شرایط هم اجازه نمیدهید که همه چیز را ما رو بیارویم و اینجا پشت تریبون بخوانیم . یک چیز کوچک آورده ام وآن نمونه در گیری است که ایشان در تخریب یک چند خانه ای داشتند . بعد از آنکه ایشان در رابطه با تخریب خانه ها درگیری پیدا می کند دعوا را به امام جمعه تهران، آقای سید علی خامنه ای مراجعه میکنند ( یکی از نمایندگان – نقطه مثبتش است ) در آنجا آقای سید علی خامنه ای میگویند به ایشان بگوئید که این عمل شما خلاف شرع است . و نکنید . ایشان می گویند که نه ما باید بکنیم و وظیفه قانونی است، می کنیم . بعد در پشت سر آن نامه ای آمده است . دقت بفرمائید وزیر کشور نمی تواند کسی باشد که امام جمعه تهران سید علی خامنه ای عزیز ما درباره اش اینطوری اظهار نظر کرده است که این نامه را میخوانم، و قبل از آنکه این نامه را بخوانم ، اول از ایشان اجازه گرفتم که این نامه را بخوانم وا شاره به این نامه بشود یا نشود؟ و ایشان اجازه دادند. بسمه تعالی برادر مقدم از قول اینجانب به آقای شهردار بگوئید در خراب کردن سر پناه یک خانواده مستضعف که در ظرف چند ماه دو شهید تقدیم انقلاب کرده است بیش از این اصرار نورزید . به ایشان بگوئید آن قانونی که همة ما مامور اجرای آن هستیم ، قانون اسلام است که در خدمت مستضعفین و انقلاب قرار دارد، نه قوانین طاغوتی که اولین صدمه اش به مستضعفین وو سربازان اسلام میخورد . مطالبی که در این مورد از قول ایشان برای من نقل شد، دقت بفرمائید اظهار نظر در مورد ایشان و شخصیت ایشان ، حاکی ازبی علاقعلاقگی و بی تفوتی نسبت به انقلاب و مقدسات آن است . ددولت و ملت تصور می کنند ماموری که نام شهردار روی او است ، در خدمت اسلام و انقلاب است .وای به روزی که آنچه را م برداشت کرده ام .آنها نیز برداشت کنند . این نکته که ایشان بعنوان یک وزیر کشور قدرت تفاهم با مردم، قدرت تفاهم با روحانیت ندارندو اظهار نظری که برای ما با ارزش است، ملاک است . می تواند رهنمود باشد . مساله بعدی این است که کشور یعنی کسی که تمام مسائل کشور را بتواند اداره کند . یکی از مسائل کشور ما مساله جنگ است.ووزیر کشور در رابطه با مساله جنگ باید صاحب نظر باشد، خیلی هم از مسائل جنگ بی اطلاع نباشد . استان خوزستان و استانهای دیگر استان جنگ زده هستند . مسائل جنگی دارند. وزیر کشور باید مسائل آنجا را بفهمد . اما من در زندگی ایشان هیچ سابقه ای دال بر مبارزات نظامی ، اطلاع از مسائل نظامی نیافتم ، و در این مورد من آقای غرضی را بسیار شایسته میدانم ، زیرا غرضی در رابطه با مسالة جنگ بوده است . رئیس- خارج از موضوع نشوید . شما وزیر نباید معرفی کنید، شما باید از وزیر انتقاد کنید . فؤاد کریمی – بسیار خوب. سابقه مسائل نظامی داشته است. میداندی مسائل نظامی چیست؟ بنابراین میتواند یک کشور جنگ زده و در حال جنگ را اداره کند . اما ایشان اینچنین نیست . شما مسائل جنگی را نادیده نگیرید . کم بها ندهید. اگر مسائل جنگ از نظر سیاسی و اداری کهمربوط به وزارت کشور است حل نشود . یک فاجعه دیگر بوجود می آید . این را خدمتتان بگویم ، صریحاً می گویم اعلام خطر می کنم . یکی از فاجعه هایی که بعد از این ممکن است در انتظار این انقلاب باشد فاجعه هایی است که ناشی از ندانم کاری در برخورد با مسائل مناطق جنگی بعد از جنگ است. و ایشان نمی تواند بعداً مساله سابقه کار در دستگاه وزارت کشور است . نکته مهمی که در سوابق ایشان هست و آقای کنی هم اشاره کردند، بیشتر سوابق خدمت ایشان در دانشگاه و در کارهای علمی بوده است . ایشان در کارهای علمی موفق بودند. اگر ایشان را بعنوان وزیر علوم پیشنهاد می کردند خوب بود. بعنوان وزیر صنایع معرفی می کردند. بعنوان وزیر نیرو معرفی م یکردند. چون ایشان مهندس برق بودند. اما تجربه سیاسی و اداری ایشان در وزارت کشور چقدر است؟ مطابق آنچه که بعنوان شرح حال زندگی ایشان به مادادند در تیر ماه 58 استاندار استان کهکیلویه بودند . که همانطور که در ضمن صحبت اشاره شد ایشان در این تجربه استانداری نا موفق بودند. البته برادرمان گفتند علت ناموفق ایشان این بوده است که با یکی از مسؤولین آموزش و پرورش آنجا کشمکش داشتند که حالا در مجلس هم حاضرند بعد ایشان برای اینکه کشمکش بدتر نشود، استعفا دادند. این چه جوابی است؟ فردا هم وزیر کشور میشوند، مثلا با وزارت دفاع کشمکش پیدا می کنند یا با یک جای دیگر کشمکش پیدا می کنند ،آنوقت می بینند نمیتوانند حل کنند، خدا حافظ شما ، میروند .بله همین دلیل بر این است که ایشان نتوانستند مشکل و اختلاف خودشان را با یکی از ارگانهای دیگر حل بکنند و چون نتوانستند اتعفا دادند و همین نتوانستن دلیل بر ضعف ایشان است کسی که یک استان کوچک ، کهکیلویه قبلا فرمانداری کل بوده است ،استان نبوده است ، کسی که یک استان کوچک را نتوانسته است اداره کند، در اداره اش مانده است، بعد استعفا داده است و رفته است. حالا میخواهیم کشور را به او بدهیم . اگر شما میخواهید از استانداردها استفاده کنید از بیائید از استاندارانی استفاده کنید که استانهای بزرگ و پرمشکل و پر مساله را حل کرده اند، برآنها مسلط هستند .آنها را بیاورید . چرا کسی که سابقه استانداری یک استان کوچک را داشته است که آن هم نتوانسته است مسائلش را حل بکند، بعد هم در این مدت کوتاه استعفا داده است .آخر این شما را به خدا یک فردچقدر می تواند تجربه کشور داری بیاموزد و چگونه فردی را که علم و اطلاعی از کشور داری ندارد شما وزیر کشور می کنید و آیا این در مقابل خدا مسؤولیت ندارد؟ بعد ایشان سابقه کارشان در وزارت کشور درمدتی بوده است که مطابق این گفته از بهمن 59 یعنی حدود هشت ماه ایشان شهردار بودند قبل از آنکه ایشان شهردار بشوند مشکل مهم شهرداری عتصابی بوده است کهمنافقین به همراه دفتر همکارهای آقای بنی صدر به راه انداختند . اینها آمدند در شهرداری اعتصاب درست کردند چه کسی آمد این اعتصاب را شکست ؟چه کسی مشکل شهرداری را حل کرد؟ اگر ایشان در آن شرایط می رفتند در شهرداری و مشکل اعتصاب را حل میکردند، این یک پوئن مثبت برای ایشان بود. ولیکن اینطور نبود. آقای زواره ای رفت مشکل اعتصاب را حل کرد و ایشان به شهرداری تشریف آوردند که مشکل اعتصابش . مسائل سیاسی اش را دیگری حل حل کرده بود. حالا ایشان را میخواهند وزیر کشوری بکنید که تا حالا مسائل کشورش حل نشده است . چگونه است مسائل کشوری که تا حالا حل نشده است و هنوز شما نتوانستید قاطعانه با مساله ضد انقلاب برخورد کنید و همة موضع شما در موضع انفعالی بوده است، وحتی قابل سؤال؟ چگونه است که مسؤولیت امنیت نخست وزیری بعهده شهربانی کشور است. یعنی مسؤول مستقیم آن وزیر امنیت رئیس جمهور یک کشور میخواهد بیاید در یک اطاق . چگونه است که این اطاق را نمی گردند؟ زیر قالی اش را نگاه نمی کنند بعد رئیس جمهور را می آورند بالاخره این چنین فاجعه ای بوقوع می پیوندد. آیا این قابل قبول است که بگوئیم رئیس جمهور یک کشوری را اینچنین ضد انقلاب از بین می برد، اما کسی مسوول و پاسخگوی آن نیست . حتی یک نماینده در این مجلس سؤال نمیکند که چه کسی مسؤول است . ویک نماینده نمیخواهد که وزیر بیاید اینجا توضیح بدهد. در پارلمان هند می بینیم نمابندگان هند می آیند وزیر امور خارجه را احضار می کند ، می گویند تو در جریان جنگ ایران که بعنوان یک گروه میانجی رفتی چکار کردی ؟ بیا توضیح بده. یک مساله ای که اصلا به کشور خودشان هم مربوط نیست . ولی چون دخالت کردند پای حیثیت و آبروی هندوستان مطرح است . سؤال میکند . اکنون ما در رابطه با یک مساله داخلی هستیم . مساله کشته شدن رئیس جمهور و نخست وزیر آبرو و حیثیت این جمهوری را زیر علامت سؤال می برد.آبرو و حیثیت و قدرت این دولت را زیر سؤال می برد . یک وزیر کشوری انتخاب کنید که بتواند این سوال را جواب بدهد . وزیر کشوری انتخاب کنید که بتواند با مسائل امنیتی برخورد کند . وایشان اطلاعات امنیتی ، انتظامی، برخورد با ضد انقلاب کجا داشته است که ما نمیدانیم. ما نمی بینیم.اگر ایشان طرحی ، برنامه ای در رابطه با ضد انقلاب داشت خو بجلو می آورد. چگونه است که مثلا بهزاد نبوی یک طرحی دارد جلو میآورد ، دیگری یک طرحی دارد جلو میآورد، زواره ای یک طرحی دارد جلو می آورد، ما هیچ طرحی از ایشان در رابطه با مساله امنیت ندیدیم . بنابارنی ایشان نمی توانند و اگر شما فردی را که نمی توانند وزیر کشور بکنید و بعد از این فاجعه ای در این کشور رخ بدهد اولین مسؤول هستند . و این مسؤولیت و پاسخگویی اول در مقابل مردم است که مردم از شما می خواهند . آقای کنی اشاره کردند که مردم آمدند یک عده در وزارت کشور تحصن کردند. به خدا قسم ، به الله قسم که اگر این وضع ادامه پیدا کند مردم به تنگ می ایند . وزارت کشور چه/ فردا می آیند در مجلس هم تحصن می کنند . پاسخگوی خواست مردم باشید . خواست مردم ، خواست منطقی است . مردم امنیت میخواهند . مساله بعدی که بایستی به آن توجه کنیم این است که اگر قرار است یک شهردار وزیر کشور بشود که در هیچ جای دنیا چنین چیزی نبوده است . شما نگاه کنید در زمان طاغوت هم هیچوقت نمی آمدند یک شهردار را وزیر کشور کنند . اگر شما میخواهید یک شهردار را وزیر کشور کنید ، بیائید یک شهردار منطقه جنگی را وزیر کشور کنید. یک شهردار موفق را وزیر کشور کنید. نه شهردار یک شهری که بیشترین بودجه مملکت را جذب می کند و مساله جنگی ندارد و در مساله ضد انقلابش مانده است . یکی از مسائلی که خود آقای کنی در صحبتشان اشاره کردند، من استناد می کنم به حرفهایی که گاهی وقتها از سخن آقای کنی آمده است، خوب به یک حرفهایی می شود استناد کرد. ایشان فرمودند که اگر می بینید زباله هایی در تهران زیاد است . بله می نمی گوئیم چرا زباله ها در ترهان زیاد است، چرا شهر تهران کثیف است؟ که بعد بگویند شهر تهران خیلی بزرگ است نمی شودتمیزش کرد. این را ما نمی گوئیم . ما می گوئیم مساله زباله امروز مساله امنیتی است. بمب را لای زباله می گذارند. این مساله است . موقعی که شما با مساله زباله برخورد قاطع نکردی ، یعنی یک تله انفجاری برای ضد انقلاب درست کردی تله انفجاری که او بیاید بمب بگذارد . وباز یکی از مسائلی که زیر نظر شهرداری است. مساله راهنمایی و رانندگی است . راهنمائی و رانندگی شهر تهران ، می بینیم در این اوواخر که مساله ضد انقلاب بوجود آمده است، باید محکمتر بشود.محکم کاری بکنیم ، می بینیم نه . نمونه ای که خودتان می توانید به چشم خودتان ببینید. آیا روزانه شما نمی بینید چه بسیار ماشینهای بی نمره در این شهر میروند می آیند . تجربه اش آسان است هر کدام جلویش را می گیرد این نمونه هایی است که خودم به چشم خودم دیدم. این ماشینهایی که آمده اند با آن ترور کردند وآدم کشتند. بی نمره بوده است. چرا به این مساله توجه نشده است/ ایشان نتوانسته است در رابطه با مساله راهنمایی و رانندگی مساله ترافک را حل کند . از جنبه سیاسی می گویم، نه جنبه اقتصادی ، مورد نظر من جنبه سیاسی اش است . در استان فارس . استاندار فارس اینجا آمد، از استاندارهای دیگر هم شنیدم . گفتند ما آمدیم مساله موتور سواری را در سطح استانمان حل کردیم . در استان فارس که یک استانی است که ضد انقلاب زیاد آنجا فعالیت کرده است. چه ضد انقلاب قدیم و چه ضد انقلاب جدید. محمد یزدی – آقای هاشمی ! ایشان مسؤولیتهای شهربانی را با مسؤولیتهای شهرداری مخلوط کرده اند و همینطور دارند میفرمایند وهیچکس هم چیزی نمیگوید. سر کار تذکر بفرمائید ، مبارزه با ضد انقلاب و مسائل راهنمائی ربطی به شهرداری ندارد. رئیس-بلی ایشان تبلیغات دوستانشان راهم ازتریبون برای خودشان گذاشتند. آقای کریمی از موضوع خارج نشوید . فؤاد کریمی – جواب آقای یزدی را هم میدهم. رئیس- خیر . جواب نمی خواهد بدهید، از موضوع خارج نشوید . فؤاد کریمی- جواب من این است که اساساً راهنمایی و رانندگی زیر نظر شهربانی نیست .( رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید.) شهربانی مسؤولیت راهنمایی و رانندگی ندار. مسؤولیت راهنمای یو رانندگی زیر نظر شهر داری است . راهنمایی و رانندگی زیر نظر ایشان است. ایشان مسؤول است . این یک تجربه ای است که برای ایشان پیش آمده است . فردی که نتوانسته است مساله راهنمایی و رانندگی این کشور را حل کند. بااینکه مساله راهنمایی و رانندگی مساله بزرگی نبوده است. یعنی قبل از شهردار شدن ایشان عموماً افسران راهنمایی و رانندگی آدمهای وظیفه شناسی بودند. اما می بینیم ایشان این مساله کوچک را نمی تواند حل کنند . چگونه می تواند مساله شهربانی را که دوباره زیر نظر ایشان می آید ،( اگر ایشان وزیر کشور بشوند،) ایشان می تواند حل کند؟ خوب نمی تواند حل کند . چرا فردی که در کهکیلویه تجربه اش کردیم ، در شهرداری تجربه اش کردیم ،در اینجا تجربه خودش را نشان داده است.نشان داده است که در این کارها استعداد ندارد. استعداد علمی دارد، استعداد فنی دارد، در جای خودش بگذارید . بعد مساله ای که در پایان میخواهم به آن اشاره کنم، مساله ضعف بینش سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی ایشان است و همچنین این را میخواهم از مجلس ، چون مجلس باید در مورد چگونگی رای گرفتن تصمیم بگیرد . از مجلس محترم تقاضا می کنم که سه گلدان باشد. یک گلدان برای کابینه ای که قبلا مابه آن رای دادیم یک گلدان برای وزیر رااه جدید و یک گلدان برای وزیر کشور ، زیرا ممکن است بعضی از نمایندگان کابینه قدیم را دوباره قبول کنند ولیکن با یکی از این دو وزیر مخالف باشند . و همچنین این را میخواهم بگویم آخرین امید همه مردم مجلس است . اگر مجلس اکنون نتواند مشکل مردم را حل کند، این آخرین امید هم به نا امیدی خواهد گرائید . من به شما مجلس محرتم و نمایندگان محترم و آگاه این تذکر را میدهم . این تذکر را می کنم که اگر در انتخاب وزیر کشور بخواهید چیزی غیر از مصلحت عامه را در نظر بگیرید و این مسائل را مورد توجه قرار ندهید. ایشان وزیر کشور بشود. باز مسائل کشور همینطور بماند و از این حادتر بشود، مردم ممکن است خدای نکرده امیدشان را از دست بدهند .( رئیس- وقتتان تمام شد) از این جهت مساله خطیر است. تقاضا میکنم که به این وزیر کشور رای اعتماد ندهید . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته . رئیس- موافق بعدی صحبت کند .آقای عباسی فرد بفرمائید . عباسی فرد- بسم الله الرحمن الرحیم – خدایا بنام تو و برای تو وبیاد تو ‹‹ما ننسخ من آیت اوننسها نات بخیر منها اومثلها…›› با تکیه بر فضل و رحمت الهی تسلیت فاجعه بزرگ شهادت رئیس جمهور مکتبی و محبوب و نخست وزیر دانشمند و عزیز و دعا برای رهبر کبیر انقلاب و امت بیدار و هشیار و همیشه در صحنه فشرده و و خلاصه عرایضی تقدیم محضرتان در رابطه با وضع کلی کابینه می کن م . مختصری تحلیل درباره سوابقی که از اکثریت قریب به اتفاق آنها و بخصوص با داشتن نخست وزیری فقیه ، عالم و عادل و در قسمت به اتفاق آنها و بخصوص با داشتن نخست وزیری فقیه ، عالم و عادل ودر قسمت سوم اشاره ای و پاسخی به اهم مخالفتها و آنچه قابل جواب و توجه بود در مخالفت و سرانجام توضیح دربارة برنامة دولت . با توجه به دیدگاههای مذهبی و مسؤولیتهای خطیر شرعی سخن گفتن و موافقت با دولت و کابینه که سنوشت امور اجرایی و روند انقلاب و بسیاری از اوضاع و احوال شرعی و دینی را به آن می سپاریم ، کار بسیار ساده ای نیست ، با کمی تامل و تعمق بسیار بسیار عظیم و سخت و قابل دقت است. اما با این همه مشکلات و سختی و دقت . من دیروز در مسافرت بودم . همرهانم شب برای مسافرت آمادگی نداشتند ولی به عشق بیان آنچه را که ضمیر باطن و وجدانم دربارة این نخست وزیر و کابینه حکم می کند شبانه تنها فرسخها را ه را پیموده ام تا اول صبح اگر فرصتی پیدا کنم، بعنوان اجرو ثواب و بیان آن چه در دلم هست در مجلس تلقی می کنم . من نیامده ام اینجا تلاش و تقلا کنم و چانه بر سر رای برای کابینه بزنم . کابینه ای که عقل و اندیشه . تقوی وسیاست اگر ما بازگو کننده نظر مردم باشیم، مردم به آن رای می دهند و رای آن در مجلس با توجه به نشستهای خصوصی جلساتی که نمایندگان محترم داشته اند محرز و مسجل است . کابینه ای که من به بعضی از آنها و چهره های نورانیشان به عنوان ثواب و نظاره نگاه بر افراد با ایمان و متقی و پرهیز کار و به یاد خدا نگاه می کنم . از نظر دنیوی و کارشان هم ، عرضم را کاملا دقت کنید. از نظر کارشان برادران محترم وقتی مقایسه می کنیم بین آنچه را که در زمان وزارت بعضی از افرادی که در این کابینه هستند و وزاری دو کابینه گذشته بودند در عرض چند ماه در کار خودشان به اندازه همه فعالیتها و کارهای زمان رژیم منحوس پهلوی بلکه بیشتر کار انجام داده اند، با همه امکاناتی که آنها داشتند و با این همه مشکلات عظیمی که این وزرای محترم و این وزرای مسلمان و متعهد و مکتبی داشته اند . این در رابطه با کلیاتی راجع به کابینه . اما در رابطه با رایی که می خواهیم نسبت به افراد ، نسبت به فرد ، فرد این وزراء ابراز کنیم یا کابینه را یکجا به رای بگذاریم نمایندگان محترم مخالفین . موافقین و همه حضار نگرانی ما از ناحیه دولت برای یکی از سه جهت می تواند باشد . یکی برای اسلام و احکام حیات بخشش و قانون اساسی مرتبط با آن . خوب نخست وزیری را که در راس این کابینه است و همااهنگ کنند آنها و خط دهنده به آنها . فقیهی است منسوب از ناحیه ولی امر ورهبر کبیر انقلاب برای پاسداری و نگهبانی از احکام اسلام و قانون اساسی . عضو فقهای شورای نگهبان به انتصاب امام امت بوده اند ومطلب دوم ممکن است نگرانی ما برای بینشهای سیاسی در ماجراهای بزرگی که در رابطه با دنیا و با ضد انقلاب داخلی الان داریم ، بعضی نگران باشند . آیا در یکی از پر هیجان ترین صحنه هائی که برای این انقلاب گذشت ، در یکی از سخت ترین ماجراهایی که براین انقلاب گدشت و بنا شد هیات حل اختلافی سه نفر بعنوان مشخص کننده ماجرا و معرفی کننده مقصر در این جامعه دقت کنند و مطالعه کنند و نظر بدهند، رهبر عظیم الشانی را ک دربارة همه خوبیهایی که برای همه پیامبران و امامان جز مقام عصمت قائل هستید ، برای او بیان می کنیم . مگر ایت الله مهدوی کنی را معرفی نکردند برای دقت و مطالعه در امور جاری مملکت و اوضاع سیاسی و نظر ی قاطع و سرنوشت ساز برای این جامعه ئ این نخست وزیر با این وزرائی که اکثریت قریب به اتفاقشان را تاآنجا که می شناسیم صالح هستند ، این نخست وزیر خط دهنده به اینها است و در راس است . مساله سوم نگرانی از جهت مسائل امنیتی کشور . من وقتی که کابینه برادر شهید مان مرحوم حجت الاسلام آقای دکتر باهنر مطرح بود طی یاداشتی برای ایشان فرستادم از محضرششان تقاضا کردم با فلسفه ای که برای دفاع نخست وزیر در پایان هر جلسه هست وزنه ای را که در این کابینه است و یک شخصیت علمی پربار و پرتلاش و پرتوان ومورد اعتماد امام و امت و مجلس و مردم است باید دفاعی شایسته در شان او بشود . باور کنید آنچه را که می گویم شاید الان نخست وزیر خیال کنند من از نماینده های تازه آمده ای هستم یعنی من ایشان را آنچه باید از طریق مراجع و علماء و حوزه و پاکان و نیکان و انقلابی و متعهدین و مکتبی ها تجسس و تفحص کرده باشیم و در عمل شناخته باشیم ما خوب می شناسیم . اما شاید ایشان ما راحتی یکبار هم اگر به ایشان مراجعه ای در مجلس شده است برای بعضی از خدمت ایشان این جمله را نوشتم . روزی بر این کشور گذشت کشوری که ارتش ، شهربانی ژاندارمری ، قدرت برای کار در آن روز نداشتند و متلاشی بودند هنوز جمع نشده بودند و هنوز کارها هماهنگ نشده بود . سپاه پاسداران هم تشکیل نشده بود و کمیته های انقلاب اسلامی متشکل از جوانان برومند و مسلمان در تهران و شهرهابزرگ و روستاهای این کشور کمیته هایی که در راس آنها آیت الله مهدوی کنی بودند. آقا این نعمتها رانباید نادیده گرفت . این خدمات را نباید فراموش کرد و نباید از یاد برد. پس نگرانی در مساله امنیت هم منتهای مراتب گرچه در جواب مخالفین عرض خواهم کرد، بطور اختصار اینجا هم اشاره کنم مساله امنیت در ایران را شما به مانند کشورهایی که رژیمهایشان بر جان و مال و ناموس و شؤون و همه چیز کشور مسلط هستند و کسی قدرت نفس کشیدن و دم برآوردن ندارد، به مانند آمریکا و کشورهای اروپایی و رژیم هایی بسته و خاموش است حساب نکنید، ما الان جنگمان فقط در جبهة جنوب و غرب نیست در جبهة داخلی ما با آنها در جنگ و نبرد و مبارزه هستیم . نتیجة قطعی و طبیعی جنگ اینها است این ضایعات . ضایعاتی نیست که شما صددرصد بگویئد از ناحیه عدم تامین از سئی مقامات امنیتی است مساله جنگ و درگیری است، شما می بینید گاهی در خیابان با آنها برخورد می شود و آنها مقاومت می کنند و اینها یک مقدارش تدبیر میخواهد، یک مقدارش زمان میخواهد و شما تدبیر را به حکم آنکه زمانش هنوز نرسیده است. بکلی نفی می کنید . آن زمان لازم هنوز براین اوضاع و احوال نگذاشته و بگذارید این جرایانات باشد. اگر ما همان روزهای اول انقلاب با وحدت و شدت به سر کوبی هر مخالف پرداخته بودیم، الان هر کسی می دانست در همسایگی در محله . در کوچه . هر کس چگونه فکر می کند؟ اینکه می گوئیم سازمان اطلاعاتی سی و شش میلیونی . علتش این است که واقعاًهمه مطلعند. واقعاً همه آگاهند واقعاًدارند تلاشی می کنند و این گذشت این مقدار زمان به این جهت و به این مهم کمک کرده است . خوب انیهم دربارة آنچه عرض کردم راجع به اوضاعی که ممکن است نگران کننده باشد برای اقایان و جوابی که بنظرم رسید . و اما مخالفته . مخالفت ها آنچه بنده تشخیص دادم که بعنوان مخالفتی شنیده شده است باید به ان جوابی داده شود . عرض می کنم که یکی این بود که آقای موحدی فرمودند که شما نمایندگان محترم کهبعنوان شرایط زمان این کیفیت را پذیرفته اید . این یک تفسیری بود از ناحیه ایشان . حداقلش اینست و من خودم اعلام می کنم ، اگر من تنها انتخاب کنندة وزیر بودم و اکثریت کابینه را که می شناسم بنا بود . کاابینه را هم معرفی کنم . در مورد نخست وزیر بودم و اکثریت کابینه راکه می شناسم بنا بود . کابینه را هم معرفی کنم . در مورد نخست وزیر جز یکنفر ، نفر دوم در همة ایران آقای کنی را معرفی میکردم، اگر من انتخاب کننده بودم، خوب پس این که تفسیر فرمودند که ما در رابطة با شرایط این چنین اظهار نظر می کنیم، اینجور نیست . واما آنچه در گفتار برادرانمان آقایان موحدی و کریمی هر دو آمده بود و شریک بودند، یکی مساله امنیت بود عرض کردم و ااره کردم . گفتم ، ما در چنگ هستیم ، ما در مبارزه ایم ، مادر حالتی هستیم که سربازان ما در سنگرها و چبهه ها می چنگند . شما به محافظینتان هنگامی که از خیابان عبور می کنید ، نگاه کنید و به افرادی که در سنگرها نشسته اند نگاه کنید ، آیا توقع دارید آن امنیتی را که در خانة خودتان نزد فامیل و اقربا و خویشاوندان جرات دم برآوردن نبود و گمان می شد که ممکن است اخبارش به همه جابرسد ، آن امنیت آنجوری حاصل بشود / درست اتومبیلی را که سرنشین آن شما هستید و به خانه میروید . عین یک سنگر است از سنگرهای بازی دراز . پس ما در جنگیم و در جنگ چه توقعی داریم؟ این ضایعات طبیعی است و باید باشد و آثارش مثبت و بسیار ایده آل ، مطلوب .اگر این ایراد آقایان درست باشد کهباید بر بعثت تا کربلا بر پیغمبر و امیر المومنین و اما م حسین ایراد بگیرید، و بگوئید که امنیت را خوب حفظ نمیکردند، در جبهه بودند. مساله مواظبت بر امنیت به آن شکلی که شما مطرح میکند نیست. اما مطلب دیگری که باز در گفتار هر دو برادران بود راجع به جناب آقای نیک روش که در کابینه قبل نبودند و بعنوان وزیر کشور د راین کابینه معرفی شده اند . خیلی عجیب است آمدید اینجا فصل بسیار مفصلی در عدالت نخست وزیر گفتید . درآگاهی و اشرافشان بر مسائل گفتید، اما شهادیت را که قبل از شما راجع به آقای نیک روش بیان کردند ، قبول نکردید، اگر عدالت او محرز است و قبول کرده اید . شهادت داد. آقایان ، نمانیدگان محترم ، الان با نامه ای که از سوی کسی بعنوان مسؤول دفتر امام جمعه تهران آمده است، بین شهادت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقی خامنه ای شهید زندة انقلابمان و شهادت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای خامنه ای شهید زندة انقلابمان و شهادت آقای مهدوی کنی مورد اعتماد امام وامت و مجلس و خود مخالفینی که عدالتشان را قبول دارند و بین فردی که خود را بعنوان مسؤول دفتر امام و جمعه تهران معرفی کرده ( کریمی – امضاء آقای خامنه ای هست) اگر به آقای خامنه ای من مراجعه می کردم و سؤال می کردم از ایشان اگر می گفت من به آقای نیک روش رای مخالف میدهم من اگر رای مخالف نمیدادم، حداقل دفاع نمیکردم . اما به آقای خامنه ای شخصاً مراجعه کردم فرمود که ایشان برای مامورد سؤال است و ممکن است من به او رای ممتنع بدهم . دقت کنید بین دوشهادت ، یکی شهادیت است. ( آنچه از ناحیه مدیر دفتر بوده معره یا شهادت آقای کنی نمی کند ) آنچه ناحیة از آقای خامنه ای است میفرماید مورد سؤال است ولی آقای کنی ادعای علم میکند، ادعای اطلاع کافی می کند و ایشان را حتی در آنچه برای خود من از قبل بیان آقای کنی مهم بود مسالة خراب کردن خانه ها و اینها اما وقتی که آقای کنی صحبت کردند، فرمودند در مسائل شرعی ایشان اهل سؤال کردن و تحقق و تجسس و تفحص هستند. این خیلی مهم است که ایشان بگویند در مسائل شرعی سؤال می کند و بدون اینکه . مطلب شرعی برایش مشخص بشود اقدام نمیکند . اینرا نشینده نگیرید و این وضعیت را نادیده نگیرد. خود ایشان در دفاعیه ای که نوشته اند و به آیت الله کنی داده بودند واشاره کرده اند . نوشته اند: اگر ما خانه ای را خراب کرده باشیم ملک شخصی نبوده، غصب بوده و در واقع و در نهایت در ملک دولت بوده و دولت تشخیص داده آن باید خراب بشود …. فواد کریمی – سند مالکیتش اینجا هست. عباسی فرد – اجازه بدهید شما باندازه کافی صحبت کردید عرض می کنم که این ادعای ایشان در اینجا نوشته اند که ماملک طلق شخصی کسی را خراب نکرده ایم و اگر کسی خانه اش خراب شده، غصب بوده ، و ملک دولت در می آمده و در نتیجه دولت هم تشخیص داده باید خراب بشود . ایشان اینجور نوشته اند . من از کم و کیف قضیه اطلاع ندارم، این دفاع خودش است . مطلب دوام راجع به پاکسازی است. در این نامه آمده است که ایشان با پاکسازی شهر ترهان مخالفت کرده اند، کارشکنی کرده اند ، ایشان در شمارة 3 این نامه نوشته است که پاکسازی شهر تهران را پیشنهاد خود من به امام جمعه محترم تهران بوده ، خود من رفتم ، پیشنهاد کردم، درخواست کردم . تقاضاکردم آقا از این طریق در پاکسازی شهر تهران به ما کمک کنید. و اما مطلب عرض میکنم آخری که آمده این است که ایشان با نماز جمعه یا مخالفند یا در نماز جمعه شرکت نمی کنند و نمی روند عجیب است کسی را که اینجا این چنین توثیق بشود وبعنوان کابینه در یک کشور اسلامی انقلابی با این اوضاعی که می بینید . سوابق دور و طولانی و تاریخی انسان را تا قبل از بیست شهریور هم رسیدگی می کنند آنوقت آمده باشند . به این آسانی معرفی کرده باشند بعنوان وزیر در کابینه ای که بعد از کابینة شهید رجائی و بعد از کابینة شهید باهنر به اینجا معرفی شده اند و به او بگویند با نماز جمعه مخالف است این دیگر از استدلالها و ادعاهائی است که بهیچوجه قابل قبول نیست ، مضافاً که ایشان گفته اند من در ماز جمعه شرکت می کنم . اما صف اول نماز جمعه نمی ایستم . اگر شرطش صف اول بودن باشد، خوب اعلام کنیم از هفتة آینده در صف اول بایستند. شاه آبادی – من اخیراً ایشان را در نماز جمعه دیده ام و شاید فیلم آن هم موجود باشد و اصلا مساله نماز جمعه چه تاییدی است ؟ عباسی فرد- خوب اینهم شهادت نمایندگان محترم مسلمان که اظهارات ایشان را که بنده گفتم در نماز جمعه شرکت می کنند ولی در صف اول نیستند تایید شد. و اما قسمت آخر د رمورد برنامة دولت . خوب دقت کنید د مورد برنامة دولت مسائل مهم اجتماع امروز ما نگ است .تورم است . بیکاری ، مسائل فرهنگ و بهداشت و مساله امنیت است . می بینم اگر از حد کاغذ و وعده بگذرد ان شاء الله اگر به عمل دربیاید در برنامة دولت خوبی آمده . آقای نخست وزیر ،هیات محترمی که معرفی شده اید بعنوان وزراء این کابینه ، الان فرصتی که شما ئارید از فرصت اول انقلاب بیشتر است ، از فرصت همة دولتهای گذشته بیشتر است و بهتر ایت ، از فرصت اول انقلاب بیشتر است، از فرصت همة دولتهای گذشته بیشتر است و بهتر است، از فرصت دولت آقای رجائی و دولت آقای باهنر هم بیشتر است . چون خون این شهیدانی که دلهایشان برای اسلام انقلاب سوخته بود ولی بدنهایشان بوسیله افرادی که مدعی اسلام هستند و دم از خلق و مردمی می زنند سوخت ، خون آنها هم مزید بر علت شده والان خط ها مشخص است . سیاست مشخص است، دوست و دشمن مشخص هستند در مورد مساله جنگ ، در مورد مساله لایحه بازسازی و پاکسازی نیروی انسانی که دیروز تقریباً مکارش در مجلس دیگر کار تصویبش تمام شد از ناحیة مجلس الان دیگر وظیف شما است که اولا با قاطعیت توام و همراه با عدالت علی وار، هم مایوس کننده ضد انقلاب و دشمن و پاک کنندة واقعی ادارات باشد . و هم مواظبت بشود که اگر گناهکاری از روی سهو و اشتباه تبرئه بشود بمراتب بهتر و بالاتر است تا بیگناهی را مجازات کنند بعنوان جرمی که انجام نداده . اگر یکوقت پنج درصد، ده درصد، بیست درصد از مسائلی که گذشته یا از مسائلی که مطرح می شود تشخیص داده شد که دولت باید قاطع بایستد . آنچنانکه برای بازسازی باید قاطع بایستید، بمراتب باید قاطع بایستیم برای ماندن افرادی که صالح هستند یا امید به صلاحشان است. پس فرصت کافی دارید، حسن تدبیر برای استفاده صحیح از فرصت را هم شما بخرج بدهید. مجلس، مردم نشان دادند چگونه با دولتهای مکتبی و اسلامی هستند و دیدید برای مرحوم رئیس جمهور شهیدمان مرحوم رجائی و نخست وزیر شهید عزیزمان باهنر مردم چه کردند آقا هر روز رفراندوم است، هر روز اعلام پشتیبانی است و این مردم تا پای جانشان و برای خاطر جمع شدن آقای موحدی وآقای فؤاد هم بگویم تنها وزیر کشور نیست و تنها نخست وزیر و کابینه اداره کنندگان امنیت کشور نیستند . این مردم را دست کم نگیرید، بفرمودة ریاست محبوب و محترم مجلسمان اگر یکوقت کاسة صبرشان لبریز شد وبجایی رسیدند که آقای موحدی وآقای فؤاد کریمی رسیده اند . خود مردم اقدام خواهند کرد. ن میل داشتم اگررئیس مجلس موفقت کنند، چند دقیقه آقای …. آقا رحیمی – توضیح بدهید که نماز جمعه در اسلام واجب نیست. و یکی از شرایط وزارت کشور هم نمی تواند باشد. عباسی – ایشان وقتی مگوید من در نماز جمعه بوده ام دیگر احتیاج به آن استدلال نیست.(رئیس یکدقیقه دیگر وقت داری).اگر اجازه بدهید آقای کروبی اصرار داشتند شهادت بدهند.(رئیس- نمیشود)والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته . رئیس- آقای سید خامنه ای بعنوان مخالف صحبت بفرمائید . ما انتظار داشتیم که رفقا این تذکرات ما را عمل بکنند، یک مقدار کوتاه صحبت بکنند متاسفانه اینجا این مراعات نمیشود آقای خامنه ای بفرمائید. سید خامنه ای – بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین . در قیدم و گمان که گرفتار نیستم دارم هزار درد و خبردار نیستم مخالف ها موافق تهائی که در این مجلس شد و شده و میشود از یک ویژگی خاصی که از امتیازات انقلاب ما است برخوردار است که این دو در مقابل هم صحبت نمی کنند. موافقین و مخالفین هر دو گوشه هائی از حقیقت را بر ملا می کنند بر خلاف سایر کابینه ها مخالفین دولت از اشخاص دولت از شخصیت آنها و از نارسائی یا منشهای ناپسند آنها صحبت نمی کنند . مخالفت من هم در این جلسه و در جلسات قبل که نوبت من نرسید و سهم مخالف را برای خود گرفته بودم براساس همین برنامه ای است که تا حالا بوده و نه براساس مخالفت با شخص ، گمان میکنم اگر سهمی باشد باری ستودن و ستایش از مقامی که جناب آقای مهدوی کنی دارند من از اولویت هائی برخوردار باشم که ‹‹دیرگاهی است از این جام هلالی مستم ››و سوابق دولتی وارادت بنده به بیش از ربع قرن میرسد و شاید به علت مجاورت مکانی در دورانی که در مدرسه بودیم شاید بتوان گفت که شبانه روز در کنار ایشان و در خدمت ایشان بودیم و چقدر خوب بود که امروز من قول نداده بودم که یعنی وقت تنگ نبود) کم صحبت کنم و بخشی را ( بقول معروف ) برای ثبت در تاریخ از خصوصیاتی که در وصف ایشان می شناسم می گفتم . اما امروز و من بخصوص در بخش مخالفت و مخالفین این فرصت را نداریم و شاید این حق را هم نداشته باشیم . جناب آقای مهدوی و بسیاری از وزارئی را که شناخته شده هستند همه می شناسند و ما امروز برای تعریف از شخصیت ایشان نیامده ایم . اما سخن اینجا است که جناب آقای مهدوی و دولت ایشان امروز برای کاری که در پیش گرفته اند و برای وظیفه ای ککه بردوش خواهند کشید آیا آمادگی دارند یا ندارند صحبت ما این جا است و هیچ مخالفتی در این طریق برخورد بهکمبود ارادت و اشتیاقی به شخص یا توهینی یا وهنی به مقام ایشان وارد نخواهد شد. برای اینکه رعایت اختصار شده باشد خلاصه یک دولت وقتی میخواهد بار وظیفه را از طریق مجلس به دوش بگیرد و مجلس به نمایندگی تمام ملت میخواهد اینکار را تصویب کنند .. دوچیز اساسی در بین است . یکی برنامه است که دولت بی برنامه مثل مسافری است که مقصد خودش را نداند. دوم – آن کسی است که این کباده را میخواهد به دوش بکشد در یکی از غزوات پهلوی از طرف مقابل آمد و یکی از مؤمنین و شجعان رفت به مقابله حضرت امیر او را صدا کردند و فرمودند که جامه واسبت را به من بده و مبارزه با او را به من واگذار و رفتند و در مقابله پیروز شدند و برگشتند وقتی کسی نتواند . چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ تجربی و چه از خصوصیاتی که لازم است برای انجام یک کاری ودر هر بخشی همان تخصص وآن قسمت و منافات ندارد که در قسمتهای دیگر قوی باشند این سزاوار روش عقل است و روش شرع است و این که من عرض کردم سنت است،سنتی است که ما باید آن را بپذیریم برمیگردانند و شخصی را که از آن شایسته تر باشد میگذارند . امروز جناب آقای کنی من نظر مجلس را میدانم ملت هم اینقدر خوب و عزیز و تسلیم است که نظر مجلس را از پیش پذبرفته است و بخصوص که مقام علمی ومعنوی شما هم در این پذیرش مؤثر است. من با مجلس صحبتی ندارم من به عنوان یک برادرتان دلم میخواهد این را شخصاً بخودتان بگویم که ما دراین انقلاب دو سال تجربه کردیم وخود بهتر از من میدانید مردم انقلاب کردند، مردم این امانت را به دست عده ای از افراد بنام مسؤول سپرده اند و این مردم در یک حرارت انقلابی و در یک انجام وظیفه مذهبی به هر کاری که لازم باشد تن میدهند بعد از واقعه نخست وزیری چندین بار حتی به خود من مراجعات شده از کسبه محترمی که هیچوقت این ها کار منزل را هم نکرده اند که آقا ما خواهش میکنیم بگوئید برای ما سهمی بگذارند د رحفاظت دستگاههای دولتی و این را در این نامه هم نوشته اند و به دیگران هم گفته اند . این مردم هستند ، ما این مردم را و کار این مردم را میخواهیم به دست شما بسپاریم و میدانم به دست شما سپرده خواهد شد. ما این را میخواهیم بگوئیم که مساله را کوچک نگیرید اگر واقعاً شما اطمینان به خود و وزرایتان دارید بحثی است که ما ، من شخصاً احراز نکرده ام، گرچه به عده ای از وزراء ایمان دارم بسیاری ازآن ها را خود من پیشنهاد کرده ام به دوستان و علاقمندم و می شناسمشان اما یک کابینه مثل یک ماشین . با کمبود یک جزئی از اجزاء گاهی ساقط میشود و ما نمیتوانیم عده ای مسافر را سوار کنیم به عنوان این که ما راننده هستیم و اینها اختیار خودشان را بسپارند و ما در آخر عملا یا زباناً بفهمانیم که نتوانستیم متاسفانه من این را هم بگویم برای این که شاید عمرهای کوتاه ما وفا نکند و این مطلب را من وظیفه خودم میدانم که به تمام مسؤولین که در هر قوه ای هستند برادران عزیز من و رفقای قدیمی من هستند میدانند که من واقعاً قلبم مالامال از محبت آنها است یک نکته ای را من برادرانه تذکر بدهم ما در قبل از انقلاب عده ای از همین دوستان را همان آقای رجائی و همین آقای باهنر و دوستانی که زنده هستند یعنی بقیه که هستند عادت داشتند در آن سنگرهای مبارزه با هم کار کنند مسائلی بود مدارس خیریه ای بود . دور هم جمع میشدند . یکی رئیس هیات مدیره بود یکی مدیر عامل بود و بین خود مسائلی کوچک موضعی را حل میکردند در مبارزه هم تا اندازه ای موفقیت داشتند و از قضای زمانه اولین تجربه اداره مملکت هم بصورت شورای انقلاب یعنی یک گروه کوچک مرکب از همان ها شد و متسفانه این دولت کریمه ای که ما روی آن تکیه می کنیم از همان موقع برایش گفتند تمام دولت هائی که آمده اند دولت کریمه بوده اند و ما مرتباً دعا کردیم و عزت اسلام را خواستیم و بحمدالله عزت را خداوند داده و خدا کند که بماند ولی این دولتهای کریمه بعد از رفتن ثابت کرده اند که وظایف خودشات را نمی توانستند انجام بدهند نمی گوئیم که نمی خواستند . ما امروز داریم به مردم امتحان میدهیم نگرانی من و میدانم که همه این نگرانی را دارند از این قضایا این است که در یک چنین بحرانی از اجتماع نظرم ناامنی ها نیست نظرم در سطح وسیع بین المللی است که ما امکان دارد که از یکی از این حملات خدای نا کرده آسیب ببینیم. مساله را به حساب شورای انقلاب یا مدرسه رفاه یا کارهای شخصی محدوده های کوچک دوستانه نگذاریم مردم تاکنون تحمل کرده اند و امتحان داده اند در این امتحان ها سایش پیدا کرده اند، فرسوده شده اند خسته شده اند وبقول معروف: زامتحان تو فرسود جان غمکش ما تمام صرف محک شد طلای بی غش ما تمام این طلای ناب را ما صرف محک نکنیم این دولت ها که هستند هر روز این ها را به تجربه ای نیایند و خطائی بکنند امروز رجائی را بگیرند و فردا فرد دیگری را بگیرند و ما هر دفعه قبول کنیم که اشتباهی شده است و باز با همان ضعف جلو بیائیم من رای دادن به این دولت را با تمام علاقه ای که به افرادش دارم خدمتی به دولت نمیدانم و این رای دادن موافق را خدمتی به ملت نمیدانم من معتقدم اگر چه گذشته که سراوار بود بیش از این دقت و تامل میشد آن دولت کریمه دولت امامت و ولایت است و باقی است وان شاء الله هست . ما از عزت خدا و عزت مؤمنین استفاده خواهیم کرد ولی در یک چنین نقطه ای که بخصوص امام اشاره فرمودند و بخصوص تکیه کردند که امروز آن بهانه های سابق نیست امروز دیگر شما‹‹آنتی تز››ندارید که بگوئید ما در مقابله گرفتاریم و مانع کارمان میشوند امروز کسی چوب لای چرخ دولت نمیگذارد . امروز مادر مقابل ملت جواب نداریم . امروز مردم، زنهای بچه به بغل از ما حفاظت می کنند . این ها کسانی هستند که تا ساعت یازده در خانه می ایستند که ببینند این همسایه شان میرسد وآیا کسی هست که آسیب برساند یا نه و ما این ها را میدانیم . شخصی شخیص سر کار راهم برای مقامات منیعی مثل قوة قضائیه و سایر مقاماتی که بیش از آن از شما ثمره خواهد رسید ، سزاوار میدانیم اما این را بخصوص من باز تکرار میکنم سخن من با شما است و بدانید که دولت شما رای آوردنش چیزی نیست که شما در آن سودی برده باشید. ما در مجلس یک رویه و یک آئین نامه ای داریم که شاید آقایان ندانند ولی خود مجلسی ها میدانند که وقتی در شعبه ها میخواهند عضوی برای کمیسیونی انتخاب کنند سه چیز را می گیرند ، تمایل شخص(رئیس- اگر میخواستید که یک ربع صحبت کنید 1 دقیقه دیگر وقت دارید) و تخصص شخص و سوابق شخص ما بسیار دیده ایم که اشخاصی را که تمایل به کمیسیونی داشته اند عاشق آن کمیسیون بوده اند به علت این که سوابق زیادی در آن نداشته اند ما نگذاشتیم که به کمیسیون بروند.آیا در یک کمیسیونی که مرکب از ده نفر یا بیشتر است شما این دقت را می کنید که برای یک کاراجرائی که ماشینی است کهدر پرتگاه ها میخواهد ملت را به دنبال خودش بکشد و ببرد این مقدار را ما نباید رعایت کنیم که سوابق اشخاص چیست؟ من بحثی ندارم و باز تکرار می کنم که ارادت ما به شما باقیست . بقای شما و انقلاب وبقیه را میخواهیم ولی چه بهتر است که اگر از این مرحله هم پیروز رفتید باز مطالب من را فراموش نفرمائید . ان الله لایغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم . رئیس-آقای محلاتی موافق. محلاتی-بسم الله الرحمن الرحیم .‹‹ان الله یامر کم ان تؤدوالامانات الی اهلها واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل››بعد از اسلام به شهیدان مخصوصاً برادر عزیز و شهید و مکتبی محبوب خدا و مردم برادرمان رجائی و دانشمند عظیم اسلام حجت الاسلام باهنر من سعی میکنم بطور فهرست وار در اینجا مسائلی را عرض بکنم .اولین مساله ای که مطرح است صلاحیت یک فرد برای حکومت است . این مساله ای که جناب آقای خامنه ای الان اشاره فرمودند. مساله شایستگی است . در مورد مسؤولیتی که خود حضرت آیت الله مهدوی قبول کرده اند من ناچارم مختصری صحبت کنم که تردید در شایستگی یا خصوصیات ایشان است . حدود بیش از 20 سال یعنی شاید حدود 30 سال است که با ایشان مانوس هستم و در تمام دوران مبارزه و بهد از پیروزی در خدمت ایشان بودیم و کار میکردیم . شرایطی که در اسلام برای حاکم ذکر شده است اولین شرطش این است که امین باشد، عادل باشد که درآن شکی نداریم و ما هم الان نخست وزیری لازم داریم که این مملکت را که به دستش دادیم آن حفظ بکند یعنی سیاست نه شرقی ونه غربی را ملاحظه بکند در مقابل خواست اجانب قرص و محکم بایستد همانطوری که برادرمان رجائی وقتیکه آمدند، فرمودند که سرنوشت جنگ در میدان جنگ تعیین میشود یعنی اینطور قرص در مقابل اجانب و ایادی آنها بایستد و بداند این امانت و این انقلاب در دست اوست و باید آنرا حفظ بکند. دوم مساله قوی بودن او است . دوران زندگی ایشان نشان داده است براینکه ایشان این قدرت روحی را دارد. هم امانش را، هم قدرتروحی را.آن شکنجه هائی که ایشان تحمل کرده است که ایشان را به دار زدند. آنقدر شکنجه دادند و نتوانستند یک کلمه از ایشان بگیرند .و بعدش هم همینطور در تمام دوران زندگی . گاهی ایشان از قبول مسؤولیت خودداری میکردند بعضی ها تصوراتی میکردند. خیر. مساله این نیست . مقام در اسلام تکلیف است و هر کسی حاضر نیست به این زودی زیر بار تکلیف برود این مقام چیزی نیست که کسی عاشق آن باشد . ولذا امیرامؤمنین هم میفرمود: ‹‹دعونی والتمسوا غیری››بروید سراغ غیر من . اما وقتیکه مسؤولیت متوجه او شد، آنقدر قرص و محکم ایستاد که فرمود آنچه بردید و خوردید از شما میگیرم و به اهلش میرسانم و او اینکه مهریه زنهایتان کرده باشید و این روحیه را جناب آقای مهدوی دارند و در دوران بعد از پیروزی هم نشان داده اند . بعضی از آقایان مسائل کمیته و شهربانی و مسائل وزارت کشور را مطرح کردند.برادران . خواهران نماینده من از روز اولی کمیته تشکیل شد چند ماه در خدمت ایشان بودم، آن وضع کمیته اول را در نظر بگیرید که هر کسی یک مشت اسلحه جمع کرده بود و کمیته تشکیل داده بود و گرفتن سلاح از دست آنها و تصفیه کردن، کار بسیار مشکلی بود و ایشان با تمام قدرت ایستاد و صدی شصت آنها را تصفیه کرد و کمیته را بصورتی درآوردند که امشب اگر من و شما در خانه مان امنیت داریم . در اثر فداکاری همین کمیته ها است . همین الان اگر یک روز کمیته ها نباشند آنوقت می بینید ضد انقلاب با مردم چه خواهد کرد؟ شما باید مقایسه کنید . کمیته الان را، با کمیته بعد از پیروزی انقلاب ،آنگاه می فهیمد. درباره پلیس یک جمله میگویم آقایان پلیس را با پاسدار مقایسه میکنند بعد میگویند برای اینکه نتوانستند شهربانی را بازسازی کنند آقایان بیائید پلیس الان را با پلیس بعد از پیروزی انقلاب مقایسه کنید . آن پلیسی که جرات نمیکرد باس بپوشد و در بین مردم بیاید در اثر حسن درایت و اداره ایشان ملاحظه کنید و ببینید الان چقدر دارد خدمت انجام میدهد. خدایش رحمت کند مرحوم رجائی را وقتیکه در همین جا برای مشورت در مورد کابینه تشریف آوردند از ایشان خواستم که برای یک قسمت از حفاظت نخست وزیری از سپاه کمک بگیرید . چون سپاه هیچ مسوولیتی در آنجا نداشت . بعد فرمودند ومدتی از خدمات شهربانی تعریف کردند و مبارزه اش با دزدها. با قاچاقچی هها ، حفاظت مراکز . البته یک حادثه هم گاهی پیش بیاید. علم غیب که نیست در داخل نخست وزیری هم یک ستاد بود ولی بفرموده امام یک بچه ای هم ممکن است یک کاری .دزدکی بکند حالا نمیتوانیم شهربانی را بکوبیم و یا نیروهای انتظامی را بکوبیم باید پیگیری بشود و الان هم مشغول هستند ولی پلیس الان را با پلیس قبل که مقایسه بکنید باید تقدیر از پلیس ،واین ساختگی که در پلیس بوجود آمده است و بعد هم بوجود خواهد آمد . مساله دیگر، مساله ژاندارمری و سایر نهادهای انقلابی است. مساله وزارت کشور با آن وسعت . مگر سایر وزارتخانه های شما کمال مطوب بوده است که آمدهاید نواقص وزارت کشور را بازگو میکنید؟ با آن وسعتی که وزارت کشور دارد. وزارت کشور بزرگترین وزارتخانه ما است . شما اگر بدانید من نه خصوصیات آن را میگویم و نه حالا وقت آن را دارم .آن وزارتخانه ای که آقای هاشمی تحویل گرفت و بعد هم تحویل آقای مهدوی داداگر بدانید چه وضعی بود و چه غوغائی بود؟ وزارت کشوری بود که من صریح بگویم رفتم در وزارت کشور گریه کردم و گفتم آقا، این یونسی را نگذارید در کردستان ، زورم نرسید. افراد ضد انقلاب در پستها بودند. ایشان در وزارت کشور . استاندارهای مکتبی ، فرماندارهای مکتبی را گذاشته است واینطور خدمت کرده اتس بنابراین مساله حسن اداره خیلی روشن و این مساله امنیت که در درجه اول قرار گرفته است با این نیروئی که الان وجود دارد یک کار فوق العاده ای است و مردم هم کمک میکنند و ان شاء الله با انسجامی بوجود خواهد آمد این امنیت برقرار خواهد شد. شما ببینید در آن ساواک قبلی باآن همه نیرو که داشتند . با آن همه وسائلی که داشتند در مقابل چند نفرتروریست بودند؟ در مقابل یک عده تروریست چه نیروهائی در اختیارشان بود الان من نمیتوانم از نظر امنیتی این مسائل را بگویم ولی شما ببینید در سپاه بحثم خارج از موضوع است ولی ناچارم یک جمله بگویم)اگر شما بدانید چه مقدار نیرو است و چه مقدار پول ودر مقابل چقدر فعالیت ،آنوقت میباید بگوئید در تمام دنیا نهادی مثل سپاه ایران وجود ندارد. که با اینقدر نیرو و وسائل خدمت بکند . باآن همه برنامه های ضد انقلاب که داشتند و خیال میکردند مملکت را به آتش میکشند ببینید چور اینها را دستگاه میکنند و چطور اینها را بیچاره و ذلیل کرده اند اینست که من در اینجا یک جمله هم از حضرت آیت الله مهدوی میخواهم همه مردم انتظار امنیت از شما دارند و اگر بخواهید ان امنیت کامل برقرار بشود باید تمام خواستهای این نیروهای انتظامی از قبیل سپاه و سایر نیروها را فراهم بکنید، همانطوریکه برادرامان مرحوم رجائی و مرحوم باهنر اینطور بودند و هر چه میخواستند انجام میدادند تا اینها بتوانند به وظایف خودشان عمل بکنند. و اما مسائل دیگری که من میخواستم بگویم . من یک جمله خدمت برادران عرض کنم . ما در اینجا علاوه بر اینکه نماینده ستیم حجت شرعی برای کارهایمان میخواهیم . راجع به نخست وزیرمان حجن شرعی داریم و هیچ شبهه هم ندارم ، تعبیری که امام دربارة این نخست وزیر کرد دربارة هیچکس نکرده است که چند روز قبل شنیددید . حجت شرعی داریم . هم ملت شناخته است هم امام شناخته است و ملت هم امروز قلبش آرام است و مملکتش را میدهد دست یک نخست وزیری که امام و امت کاملا اورا قبول دارد و هیچ هم ناراحت نیست این یک مساله که از نظر نخست وزیر حجت شرعی داریم. و اما نسبت به وزراء افراد قبلی که مورد تایید هستند دو وزیر را آقای نخست وزیر معرفی کردند. در اینجا ما حجت شرعی داریم آقای مهدوی اولا اگر خودشان را شایسته نمیدانستند قبول کردن این پست برای ایشان خلاف شرع بود، و ما ایشان را عادل میدانیم و این لیاقت را در خودشان داشته اند و دانسته اند و قبول کرده اند . دوم اینکه وزرائی که معرفی کردند در مورد وزیر کشور خیلی صحبت شد. بنده شخص وزیر کشور را نمیشناسم اما شخصیت او را رفتم و تحقیق کردم . الان از یکی از برادرها سؤال میکردم کدام وزیر کشور است. کدام وزیر راه است؟ هیچ سابقه شخصی با آنها ندارم اما شخصیت آنها را رفتم و تحقیق کردم ادله مخالفینی که ذکر کردند هیچ نبود، یک مساله شخصی در رابطه با امام جمعه که برادرمان جواب داد. من هم میخواستم جواب بدهم که اینجا بیاید و یک اختلافی با مسؤولین دفتر امام جمعه بوده است. مسؤول دفتر هم چند چیز نوشته است که یک جمله اش کافی بود گویا ایشان یک مرتبه در نماز جمعه هم شرکت نکرده اند آقای شاه آبادی فرمودند ایشان شرکت میکرده و پهلوی من هم نشسته بود علی اکبر ناطق نوری- تازه شرکت نکند، مگر جرم است؟) میخواهم بگویم از همین پیدا است که یک مساله شخصی مطرح بوده است بعد هم بنده صریحاً عرض میکنم مساله خانه یک مستضعف باشد، به مستضعف ظلم کردن حرام است اما یک مستضعفی اگر خانه غصبی را هم بخواهد تصرف بکند باید حکومت از او بگیرد و این دلیل قاطعیت ایشان است. بنابر این مساله وزارت کشور ایشان هیچ مساله ای نیست . بعضی از آقایان در مخالفت خودشان گفتند ایشان تجربه سیاسی ندارند. مگر وزارئی که قبلا انتخاب کردند سالها بوده اند؟ همه در استانداری بوده است هم در شهرداری بوده است . بگذارید من این جمله درباة شهرداری بگویم چون قبلا چند مرتبه آقای هاشمی به من ماموریت دادند و رفتم در شهرداری ، در رابطه با تحصن ها و اعتصاباتی که آنجا بود رفتم سابق آلت دستش گرفته بود و در تمام برنامه هائی که رژیم سابق داشت و عمل میکردند شهرداری بود. شما نمیدانید چه وضعی بود؟ قبل از اینکه ایشان آنجا برود، در آنجا فحش به مرحوم بهشتی و روحانیت معمول بود. در آنجا ایشان توانست این محیط را عوض کند و رنگ اسلامی به آن بدهد ( این یک تحول) بعد این همه خدماتی که در آنجا کرده است . مسائلی آنجا بود همه آنها از بین رفته است . مساله قبلش تصفیه ای که در دانشگاه کرده است و ما این لایحه بازسازی را که دیروز تمام شده است و به دست شما امانت میسپاریم که با کمال قدرت وزارتخانه ها را تصفیه کنید. افراد ناپاک را بیرون بریزید و افراد نیرومندی برای خودتان جذب کنید و با کمال قدرت قانون را پیاده کنید و امسال که حکومت قانون است من از آقای نخست وزیر و وزرایش میخواهم اگر مدیر کل هم تخلف قانونی کرد با کمال قدرت جلویش را بگیرید تا بقیه حساب کار خودشان را بکنند . در هر نهاد انقلابی وو در هر مرکزی خلاف قانون عمل بشود با قدرت جلویش را بگیرید تا حکومت قانون برقرار شود و ما این قدرت را در وزیر کشور می بینیم و امیدواریم بر اینکه با نیروهای انتظامی که در اختیارشان هستند نه تنها آنها ، بلکه تمام 36 میلیون الان مسؤول انتظامی هستند. اگر ایشان کوتاه بکند آنوقت ما هستیم که بازخواست میکنیم ولی الان روی حجت شرعی و سوابقی که از ایشان داریم رای اعتماد خواهیم داد و من خواهش میکنم برای اینکه دشمن مایوس بشود همه به اتفاق به این کابینه رای بدهید تا اینکه کابینه 36 میلیونی که ان شاء الله شاید در روزهای آینده ملت هم رای خودش را صادر بکند تا دشمن بداند با شهید شدن یک فرد یا دو فرد مسؤول تغییری در این انقلاب پیدا نخواهد شد. جناب آقای ناطق نوری تشریف آوردند و فرمودند که ‹‹من صبح آمدم،نوبتم نرسید و ای کاش نوبتم میرسید و من موفق میشدم که در مورد این حسن انتخاب آقای مهدوی در وزارت کشور . صحبت بکنم .›› مساله ای که آقایان نقل کردند، یک سلسله مسائلی است که واقعاً اگر آدم به عنوان مخالف آن را ذکر بکند عجیب است . میگویند ‹‹مردم تهران از ایشان راضی نیستند››. نسبت دادن به مردم تهران یا عدم رضایت ، این شرعی است؟ ( فؤاد کریمی بعضی از مردم تهران) عین عبارتتان را بنده نوشتم . میگویند ‹‹سابقه در مسائل نظامی ندارد این وزیر کشور››.آقایهاشمی وآقای مهدوی سابقه وزارت جنگ داشته اند که به وزارت کشور تشریف بردند؟ ( مهدوی کنی- ما ووزیر دفاع معین نکردیم بلکه وزیر کشور معین کردیم)آقای مهدوی میفرمایند ما وزیر دفاع معین نکردیم، وزیر کشور معین کردیم . مسائل دیگری هم هست که میگویند سابقه در وزارت کشو›› اگر میخواهید سابقه پیدا کنید باید بروید سراغ آن طاغوتی ها.(فؤاد کریمی- طاغوتی هم داریم) عرض کنم که آقای رجائی سابقه سیاسی داشت ایشان گفتند ایشان را در وزارت علوم بفرستید . مرحوم رجائی در فرهنگ بود و بعد هم آمده . وزیر آموزش و پرورش شد شما در نخست وزیریش ، در ریاست جمهوریش… این مسائل چیست که برای مردم در اینجا مطرح میکنید؟ صحیح نیست . مساله این است که چند نفری که با اینها کارکرده اند دو وزیر کشور روحانی متعهد ، مسؤولش بوده اند و تایید میکنند و ما به گفته ( هیچ دلیلی هم نداشته باشیم ) همین دو نفر رای میدهیم و حجت شرعی داریم. جناب آقای مهدوی ، امام فرمودند بر اینکه :‹‹این انقلاب ما برای آدمسازی است ››آنچه که الان امنیت این کشور را تاامروز نگهداشته است نیروهای انتظامی تنها نیستند بلکه آن ایمانی است که در مردم هست. ‹‹الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن ››این نیروی ایمان است و این قدرت رهبری است که مردم رانگهاداشته است نه نیروهای انتظامی ، این نیروهای انتظامی هم باز به کمک ایمان آنها است . اولین وظیفه حکومت اسلامی این است همانطوری که در مقدمه برنامه دولت هم ذکر شده است نشر معارف اسلامی و تحکیم عقاید مذهبی مردم قبل از اقتصاد ، قبل از کشاورزی ، قبل از همه چیز ، شما آرزویتان این بود که بروید معارف اسلامی را به این مردم یاد بدهید الحمدالله خودتان هم وارد هستید ، اجتهاد دارید در اقتصاد اسلام استادید که موفق نشدید نوشته های تان بچاب برسد . در مسائل و معارف اسلامی وارد هستید . اولین هدفتتان را این قرار بدهید که فرهنگ اسلامی در جهان رونق پیدا کند و هر عملی ک بخواهد فرهنگ اسلامی را از بین ببرد با آن مقابله بکنید اگر این برنامه را دنبال کردید بخصوص در فرهنگ ما ، آنوقت است که میتوانید این انقلاب را تداوم بخشید ومعنای صدور انقلاب هم همین است اما اگر این سرمایه ایمان تقویت نشود هر مقدار مسائل انتظام تقویت بشود ، نیروی مسلح ما تقویت بشود بدانید که نتیجه نخواهید گرفت. ان شاء الله امیدوارم خدای عالم بشما کمک کند و بتوانید آن وظیفة سنگینی را که بر عهده دارید انجام وظیفه کنید و ما هم دعا گوی شما خواهیم بود والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته . معذرت میخواهم برای تصحیح عرایضم یک کلمه خدمتتان عرض کنم آنهائی که گفتم در رژیم سابق تروریست بودند. این جمله را از زبان آنها گفتم والا افرادی که مقابله میکردند نوعاً افراد مذهبی بودند که همه ما میدانیم یک اشتباه لفظی شد لذا تصحیح میکنم . رئیس- آقای تاجگردون مخالف بفرمائید . تاجگردون – اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم ‹‹ربب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهواقولی››مخالفت بنده به عنوان مخالفت با کابینه حضرت آیت الله مهدوی کنی نیست . خود بنده به ایشان رای موافق دادم و به اکثر کابینه هم رای موافق خواهم داد. اما در مورد برادرمان آقای نیک روش که من از نزدیک همکار ایشان بودم عملکرد و خصوصیات ایشان را میشناسم شرعاً وظیفه خودم میدانم آنچه را ک اطلاع دارم به محضر نمایندگان مردم اعلام بکنم . تصمیم گیرنده خود شما خواهید بود . من در صلاحیت ایمانی و اخلاقی برادرم آقای نیک روش هیچگونه شکی ندارم . پاکی ، ایمان . صداقت به عنوان یک برادر مسلمان در ایشان دیده ام و سراغ دارم. اما آنچه را که من در مورد ایشان بعنوان مخالفت اعلام میکنم . با توجه به شرایط حساس و خاص امنیتی است که باید در کشور ایجاد بشود و همینطور نحوه برخورد ایشان با کسانی که ما معتقدیم دشمن انقلاب هستند . من به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش از طرف برادر شهیدمان آقای رجائی و تعیین شده بودم . شخصاً آقای رجائی پس از تحقیق بنده را احضار کرد و به عنوان یک مسؤولیت شرعی به من تکلیف کرد که باید در استان مسؤول آموزش و پرورش باشی. من پذیرفتم و بالاخره بعد از اینکه جریانی در استان گذشت و استاندار که در آنموقع آقای احمد هومن بود و از استان خارج شد که به آن جریان لازم نمیدانم اشاره بکنم . برادرمان آقای نیک روش ره عنوان فردی که همه به او اعتماد و اطمینان داشته ایم تشریف آوردند . من معتقدم چگونگی برخورد برادرمان آقای نیک روش در رابطه با مسؤولیتی که داشت موجب میشد که ضد انقلاب ( که من بچه آنجا بودم و ضد انقلاب را خوب میشناختم)رشد و پرورشی پیدا بکند.ضد انقلاب در مناطق عشایر برادران نمایندگان عشایری میدانند در راس آنها فئودال ، خونین و زمینخواران خونخوار هستند شلاق این فئودال هنوز برگردة مردم عشایر شاید احساس درد میکند . در موقعیکه برادرمان آقای نیک روش تشریف آوردند نوع سیاست وبینش آن این بود که جریانی که در آنجا حاکم بود یعنی توده مردم. مستضعفین ، محرومین ،شلاق خورده ها که علناً انقلاب اسلامی را به عنوان یک رحمت خدا در نفی استبداد و استکبار و ستم میدانستند تصمیم گرفت ک این دو جناح را یعنی توده مردم و فئودال و زمینخواران و ضد انقلاب را بهم نزدیک بکند . من به عنوان کسی که مسؤول بودم در جهت رشد فرهنگ منطقه به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش ، وظیفه اسلامی خودم را حفظ کنم با چنین بینشی مخالف بودم و استانداری را هم که قبلا از منطقه بیرون کردند بخاطر اعتراض ، ناراحتی ها و فشارهای فئودالها و کمیته ساختگی د رآنجا بود. آن استاندار بیرون شد و ایشان جای او را گرفتند . مدتی گذشت ( خودشان تشریف دارند) مرا احضار کردند من هم به عنوان یک برادر گفتم در خدمت شما هستم و تا آنجائی که برای من مقدور باشد و بدانم نحوه سیاست و بینش جمهوری اسلامی در نظر توده مردم برداشت خان خان بازی، فئودال بازی ، حکومت استانداری سابق که ثباتی با سران عشایر یا با گردن کلفتانی بنام سران عشایر .در آنجا بود و این برداشت را نشود که باعث یاس و ناامیدی توده مردم باشد من در کنار شما به عنوان یک همکار خواهم بود. فئودال و دارو دسته های آنها بتدیج در دفتر آقای نیک روش رخنه کردند یادم میاید زمانی که آقای مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت با افرادی که الان برمیشمارم یکی آقای مهندس صباغیان وزیر کشور وقت و یکی هم آقای داریوش فروهر که من نمیدانم نقشه اش چه بوده است ولی بعدها شاید برداشت من اینطور بوده است) برای احیای حس ملی گرایی هائی که حاکم بود در آنجا و قبلا هم کم و بیش زمینه سازی میکرد و یا به اعتقاد من برای بوجود آوردن یک زمینه آنچنانی که عضو هیات حسن نیست کردستان باشد. زمینه برای شناخت سران عشایر در یک جلسه ای در دفتر آقای نیک روش و بعد پیامدهای به دنبال آن برای من این تصور را بوجود آورد که ی جهت گیری خاصی باید باشد ایشان تشریف آوردند در دفتر آقای نیک روش. کسانی که دعوت شدند. همان فئودالها ، همان گردن کلفت ها همان زمینخواران بودند که مردم از آنها تنفر داشتند و به عنوان سران عشایر در دفتر کار آقای نیک روش دعوت شده بودند. بعد از اینکه جلسه تمام شد و مردم دیدیند با نخست وزیر وبا وزیر کشور و با دیگران اصلا جلسه تماسی برقرار نکردند. سران عشایر مرده و مورد تهاجم مردم، یک باره پایگاهی در دولت به عنوان یک مظهر و قدرت شکوفا شد . مردم اعتراض کردند و بالاخره متوجه شدیم که به جای تماس با مردم ، تماس با سران انجام شده است . همین سرانی که بعد از چند وقتی که از عمر انقلاب گذشت بعد از آقای نیک روش 22 نفر آنها در کودتای نافرجام آمریکائی شناخته شدند که بعضی از آنها دستگیر و بعضی از آنها الان فراری و در کنار آقای خسرو قشقائی هستند . منطقه عشایری که میخواهد آن چنان امنیتی بوجود بیاورد اصولا فئودال طرد شده بود یکباره حالا نمی توانم بگویم ) نوع خواست فکری آقای نیک روش اینطور بوده است بوده است اما من برداشتی که از کل قضیه کردم، جان گرفتن این فئودال بود. مساله دوم در مورد برخورد ایشان با گروهکها و منافقین و ضد انقلاب از نظر ایدئولوژی بود . من فرهنگی هستم 17 سال سابقه کار دارم، در کنار خودم میشناسم طرز بینش و طرز تفکر کسانی را که سالهای سال با من زندگی کرده اند بچه آنجا هستم و شناخت روی منطقه داشتم . اگر برادران نماینده فرهنگی که در اینجا حضور دارند وبا وزیر کشور و با دیگران اصلا جلسه تماسی برقرار نکردند. سران عشایر مرده و مورد تهاجم مردم، یک باره پایگاهی در دولت به عنوان یک مظهر و قدرت شکوفا شد . مردم اعتراض کردند و بالاخره متوجه شدیم که به جای تماس با مردم ، تماس با سران انجام شده است . همین سرانی که بعد از چند وقتی که از عمر انقلاب گذشت بعد از آقای نیک روش 22 نفر آنها در کودتای نافرجام آمریکائی شناخته شدند که بعضی از آنها دستگیر و بعضی از آنها الان فراری و در کنار آقای خسرو قشقائی هستند . منطقه عشایری که میخواهد آن چنان امنیتی بوجود بیاورد اصولا فئودال طرد شده بود یکباره حالا نمی توانم بگویم ) نوع خواست فکری آقای نیک روش اینطور بوده است بوده است اما من برداشتی که از کل قضیه کردم، جان گرفتن این فئودال بود. مساله دوم در مورد برخورد ایشان با گروهکها و منافقین و ضد انقلاب از نظر ایدئولوژی بود . من فرهنگی هستم 17 سال سابقه کار دارم، در کنار خودم میشناسم طرز بینش و طرز تفکر کسانی را که سالهای سال با من زندگی کرده اند بچه آنجا هستم و شناخت روی منطقه داشتم . اگر برادران نماینده فرهنگی که در اینجا حضور دارند بتدای انقلاب و مشکلاتی که در ا“ زمان بر ما مسئولین میگذشت برای برگزاری امتحانان نهائی توجه بکنند و التفات داشته باشند این را تایید میکنند که به عنوان یک جریان خاص سیاسی و حضور منافقین و گروهکها در آن بر همه از زمان و تاکتیکی را که به عمل میگرفتند تشنج و بی نظمی و اخلال در برگزاری امتحانات نهائی به عنوان عدم کارآئی دولت و یا عدم امکان حکومت کردن مسؤولین جمهوری اسلامی قلمداد میشد چندین جلسه در تهران با حضور برادر شهید مان آقای رجائی که همه از طرز تفکر و آگاهی و شناخت آن ایمان داریم و معتقدیم که همه را خوب می شناسند و ما هم از کلاس ایشان درس می گرفتیم و خط مشی را تعیین میکردیم و به استانها میرفتیم . درآن موقع به ما درس میدادند و بعنوان آئین نامه و بخشنامه تعیین میکردند که خط مشی شما در این برهه از زمان بعنوان آموزش و پرورش و نماینده فرهنگ اسلامی این چنین است . نباید امتیاز بیجا به گروهک ها بدهیم که حضور پیدا بکنند و تثبیت قدرت خودشاان در جامعه اعمال بشود و ثابت بشود ما چنین درسی را فر اگرفته بودیم و در حوزة ماموریت خودمان به کار میگریفتیم . تحصن ها کردند، تیراندازی ها کردند، تشنجات بوجود آوردند وبالاخره در آن شرایط خاص، موفق شدیم ، امتحانات نهائی را برگزار کینم . گروهکها نومید گردیدند ، و نتیجه امتحانات اعلام شد و حالا تنها امیدی را که امکان دارد که در منطقه و در استان پیدا بکنند، استاندار منطقه است . به دفتر برادرمان آقای نیک روش رفتیم .میدانید اعتراضاتی را عنوان میکردند که در اینجا اعمال نظر شدهاست، اینجا معلم درست اصلاح نکرده ،آنجا مدیر کل آمده فلان کرده، فلان کرده و نظایر اینها … برادرمان آقای نیک روش نامه را به بنده نوشت که آقا این چیزها هست شما بیائید با هم صحبت بکنیم . من به دفتر کار ایشان رفتم . و مسائل را با ایشان در میان گذاشتم گفتم که برادر آنچه را که ما از این منطقه شناخت داریم . اینها کسانی هستند که امروز اوضاع را چنین می بینند که حضور پیدا بکنند . بنابراین، من بعنوان یک مسؤول صلاح نمی بینم که خواست این ها را ک میدانم نادرست است، مطرح بکنیم . نتیجه امتحانات اعلام شده است و هر کسی به خانه اش رفته است . ایشان نپذیرفتند. فرمودند که شما، دادستان انقلاب ، فرماندار من در منطقه ، که در آنموقع آقای محمد زید بهبهانی بوده است کسانی که در کمیسیون تحقیق بودند، ایشان را میشناسند . و رئیس فرهنگ شما . ماینده از طرف آن گروهها و بالاخره یکی از دبیران در هر درسی ، دبیر مربوطه اش را بیاوریم در جلو دانش آموز ، برگها را تجدید نظر کنیم . من عرض کردم که این خلاف مقررات است ، این خلاف آئین نامه ها است و من نمیتوانم بعنوان ، یک مجری ایکه مقررات را باید دراینجا حاکم بدانم و عمل بکنم این کار را بکنم . گفت من نمیدانم ، شما بعنوان کسی که در اختیار بنده هستید و تحت نظر بنده مار می کنید من این را صلاح میدانم با برادر شهید مان آقای رجایی تماس گرفتم ، گفتم آقا خواسته استاندار منطقه اینجور است. بنده هم که آنجا هستم ، نماینده سر کار هستم ، تکلیفم چیست بپذیرم یا نه ؟ ایشان فرمودند آنچ که قانون و نیک روش بگوئید که خواهش می کنم اجازه بدهید قانون حاکم بشود . من این را به ایشان ابلاغ کردم آقا جریان به این منوال است، برادرمان آقای رجائی تلفنگرام کرده اند که آقا امتحانات خودش مقررات دارد. برابر آن مقررات بایستی انجام بشود . ایشان نپذیرفتند. آئین نامه ها را جلو او گذاشتم و تک تک تخلفات ، آئین نامه ها را گفتم که آقا این حاکم بر من است.هیات تخلفات هست . ( برادران فرهنگی زبان من را آنها میدانند که چه میگویم) هیات تخلفات هم رسیدگی کرده و نقصی ندیده است. اعلام نتیجه کرده است ایشان برداشتند کتبی نوشتند که کلیه آئین نامه ها و مقررات در این رابطه را شخصاً لغو میکنم . من دیدم باز هم در اینجا نمیتوانم کاری بکنم. با برادر شهید مرحوم آقای رجائی تماس گرفتم گفتم آقا مشکل من این است . ایشان میگوید که آئین نامه ها را لغو می کنم تکلیف من چیست؟ ایشان گفتند که به آقای نیک روش بگوئید که با فلانی تماس بگیرید بالاخره جریان من و آقای نیک روش بعد از مدتی حتی کسی دیگری آمد بین مان را بعنوان تسلی انجام داد، هماهنگی و قرار شد که ما آنچه را که میخواهیم در رابطه با قانون گزارش بدهیم . من به آقای رجائی عرض کردم که تکلیفک چیست چه باید بکنم در رابطه با این تشنجات؟ فرمودند که شما وظیفه شرعی تان این است و کارتان را ادامه بدهید و به آقای نیک روش هم بگوئید که با من تماس بگیرند. آقایان رجائی و نیک روش با هم تماس گرفتند . .و بعد از چند روزی ایشان با این اعلامیه استان را ترک کردند.‹‹بعلت عدم هماهنگی و همکاری وزارت آموزش و پرورش استعفا می کنم.›› ایشان استعفا کردند اما در قبل از استعفای ایشان وزیر محترم کشور آقای مهندس صباغیان ، بنده را به دفتر کارشان احضار کردند. خوب . بعد از یکی دو ساعت که راجع به منطقه صحبت کردیم و تلفنی برقرار کرد با استان کهکیلویه و بویر احمد وازایشان خواست آقای صباغیان به من اینجور گفتند . که از این ببعد مدیر کل نیستید. گفتم وزیر بنده آقای رجائی است. بنده آنموقعی که پذیرفتم نخواستم که مدیر کل باشم ، معلم هستم و با افتخار هم میروم سر کلاس و درس میدهم . گفت فکر میکنم میگذارم بروی سر کاس درس بدهی؟آنجا اخلال بکنی؟ آقای صباغیان وزیر محترم کشور دولت موقت گفتم که خوب. پدرم کشاورز است ، میروم مثل پدرم کشاورزی میکنم گفت هم خودت و هم خانواده ات را از استان بیرون می کنم گفتم که من تاریخ صدر اسلام را مطالعه کرده ام در زمان پیامبر صلوات الله علیه ، شرایط فرد تبعیدی مثل بنده نبوده است ولی در عین حال اگر سیاست اینجور است که من تبعید بشوم در خارج از استان ، در اختیار جمهوری اسلامی هستم آخرش دیگر حرفمان به اینجا کشید که بنده را تهدید به ترور کرد اگر آقای مهندس صباغیان هم تشریف داشته باشند ، از موضوع باخبرند. صباغیان – آقای هاشمی ایشان خلاف میگویند اگر مدرکی دارید ارائه بدهید. تاجگردون- امیدوارم آنچه را که بنده میگویم نوارش در گفتگوئی که بین بنده وآقای صباغیان در دفتر کارش انجام شدهاست خدا توفیق بدهد که آن نوار موجود باشد. صباغیان – اگر دارید بیاورید، شما دارید خلاف می گوئید. تاجگردون – من گفتم که بهر حال اگر بنا است که من کشته بشوم و ترور بشوم ، شما صلاح بدانید هیمن حالا در اختیارتان هستم . اگر نه، بنا باشد در استان،آن فؤادل ها و آن گردن کلفت ها وآن جریانات باشد . بنده خواه ناخواه پذیرفته ام و باید بمیرم حرفی هم نیست . بعداً از دفتر کارش بیرون رفتم آخرین کلمه ای که این برادر عزیز که الان دارند اعتراض می کنند، به من گفت، گفت موقعی که آمدی و موقعی که بر گشتی، بعد از اینکه دو ساعت از وقت مرا گرفتی یک ذره در وجود تو تغییری بوجود نیامد.(احمد ناطق نوری- کدام برادر؟اسم ببرید.) رئیس-آقای احمد ناطق نوری شما چرا صحبت می کنید؟ تاجگردون –آقای صباغیان به من گفت از آنموقعی که آمدی و الان که داری میروی هیچ تغییری در وجود تو بوجود نیامده است . گفتم م با این بینش به استان میروم و با برادر شهیدمان آقای رجائی هم تماس میگیرم. به دفتر کار آقای رجائی مراجعه کردم. رئیس- آقای تاجگردون پنج دقیقه دیگر وقت دارید. تاجگردون – آقای هاشمی من پنج دقیقه هم طول نمیدهم با برادرمان آقای رجائی صحبت کردم، ایشان فرمودند که به منطقه بروید و به کارتان ادامه بدهید . بنده وارد استان شدم . دیدم تمام جاده های استان فرق شده است . کلیه ماشین ها را تفتیش می کنند و میگردند. هر کجا که تاجگردون را که ببینید ، همانجا دستگیر کنند و ترور کنند . جریان را از استان . یک هیاتی می تواند برود و بپرسد و حقیقت را پیدا بکنید. دو سه روز راه بندان بود و بالاخره در جریان هائی که میگذشت . خود نیروی محلی آمدند و راه را باز کردند. به این ترتیب در همین جریان ها بود که راه باز شد، برادرمان آقای مهندس بازرگان . استعفا کرد. و آقای نیک روش هم متعاقب جناب آقای بازرگان استعفای خودشان را اعلام کردند . واستانرا ترک کردند. وبعد از آن آقای لواسانی تشریف آوردند که الان در استان هستند و بنده هم افتخار همکاری با ایشان را داشتم و بعد ها هم برای اینکه واقعاً جریان ها روشن بشود. همان مردمی که می گفتند فلان. فلان هست. بنده بعنوان وکیل مردم الان در اینجا دارم ادعای حق مردم را می کنم. مطمئنم، یقین دارم، اختیار به دست شمااست. اما اگر برادرمان بعنوان وزیر کشور تعیین بشود . ایمان دارم آنانی کهامید داشتند، امیدشان شکوفا خواهدشد. بنابراین . من در این جهت مطمئنم و ایمان دارم که برادرمان توان ادارة وزارت کشور را نخواهد داشت . کسی که ایجاد امنیت را در یک استان سه شهرستانی نتوانست انجام بدهد. معتقدم که در سطح کشور این کارائی را بنحو احسن نخواهد داشت . مساله بعدی در رابطه با ساواکی ها است ایشان قریب هفت ماه در استان بود و در کادر استانداری ایشان ساواکی ها بودند. تا بعد ااز ایشان هم ساواکی ها در آنجا بعنوان مسؤول استانداری انجام وظیفه میکردند. خود آقای محمد زید بهبهانی که مدتی بعنوان فرماندار ایشان بود و بعد هم وکیل ماه شهر شد وآمد در کمیسیون تحقیق آقای خلخالی مدرکی را هم به من نشان داد و عین مدرکشان هم موجود است(صباغیان – کار خودت هم در آنجا مطرح بود.) یکی از نمایندگان – زید بهبهانی استعفا داد و رفت . معرفی زاده – در مورد آقای زید بهبهانی خواهش میکنم صحبت نکنید. فؤاد کریمی – آقای معرفی زاده مگر شما وکیل او هستید ؟ رئیس- آقای تاجگردون . شما دو دقیقه وقت دارید. تاجگردون – بسیار خوب ، اگر نیاز به مدرک باشد مدرکش هم همین حالا موجود است، آقای معرفی زاده برادر عزیزم به شما نشان خواهم داد. شما آنوقت مدافع حق هر کسی میخواهید باشید ، باشید ، اعضای کمیسیون تحقیق هم جریان را میدانند . خلاصه من این را میخواهم بگویم که در آنجا آقای محمد زید بهبهانی از مشاورین بسیار صمیمی و تعیین و تکلیف کننده برای آقای نیک روشن بودند. که بعدها هم ماهیتش شناخته شد. امیدوارم خداوند آنچه را که من بیان کردم، شااهد بر ما است صداقت آن روشن بشود و درمورد آنچیزهائی را هم گفتم مدرک موجود است، جز آن مصاحبه آقای مهندس صباغیان که امیدوارم آن نوار در وزارت کشور باشد و اگر بروید و تحقیق بکنید، نوارش را هم پیدا می کنید والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته . (همهمه نمایندگان). صباغیان – یک مسلمان نباید خلاف بگوید. رئیس- الان نوبت من است . من تشکر می کنم از جناب آقای دری که در دفعه قبل فداکاری کردند و وقتشان را به آقای خامنه ای دادند. و این بار هم صحبت نکردند و وقتشان را به من دادند من اسم نوشته بودم ، اما نوبتم نبود. ابوالفضل موسوی تبریزی- من هم موافق اسم نوشته ام و وقتم را به شمامیدهم . رئیس- من اینقدر وقت نمیگیرم آقای موسوی هم وقتشان را به من دادند خیلی ممنون چون مطالب زیادی گفته نشد که زیاد به دفاع احتیاج داشته باشد. وآن مطالبی که فته شد، من در مورد آن توضیح میدهم. خوشبختانه این مسائلی که در اینجا مطرح شد در بسیاری از اینها من ناظر و شاهد هستم و اگر حرف من را بعنوان یک شاهد بپذیرید . خیلی از مسائل حل میشود . یکی از مسائلی که متاسفانه از طرف ستاد نماز جمعه به اینجا نفوذ کرده است که مرا سخت متاثر کرد. و باز بیشتر متاسفانه نامه ای از امام جمعه بسیار عزیز ما جناب آقای خامنه ای است که در حالی که در بیمارستان بودند و یک نصیحتی کرده بودند. و ایشان را بعضی اغفال کرده بودند. از تریبون مجلس خوانده شد. من هم در جریان این موضوع قرار گرفتم . قضیه از این قرار است که یک آقایئی آمده است و چند دستگاه آپارتمان ساخته است، یک پارکینگی هم برای این آپارتمانها طبق قانون ساخته است .آپارتمان ها را به مردم فروخته است . بعد یکجای آن پارکینگ را هم برخلافقانون رفته و یک ساختمان اضافه کرده است و به یک بنده خدای مستضعف دیگری فروخته است . حق همه صاحبان آن آپارتمان تضیع میشود که این پارکینگ تصرف شده غاصبانه و فروخته شده است آنها شکایت کرده اند. شهرداری باید رسیدگی بکند . گفته شد در آن نامه و یا در حرفهای آقایان کهبموجب قانون طاغوتی . اولا اگر همان قانون قبلی هم بود خوب، قانون است . ما تاموقعی که قانون را نسخ نکرده ایم . قانون است و شاید هم قانون صحیحی باشد . ولی آن نیست . آن قانون مادة 100 در شورای انقلاب تصحیح شده است طبق قانون تصحیح شده قانون شورای انقلاب است. شهرداری مراجعه کرده که آن پارکینگ را پس بگیرند و به صاحبانش پس بدهند. اینطوری که گفته شده است من هنوز مطمئن نیستم این خانه مربوط به کسی است که در ستاد نماز جمعه کار می کند. این را من بعداً می فهمم از طریق ستاد نماز جمعه در روزی که آقای خامنه ای در بیمارستانند، به آقای خامنه ای شکایت میشود که مستضعفی است و چند تا شهید داده است میخواهند خانه اش را خراب کنند آقای خامنه ای هم از بیمارستان آن نامه را نوشته اند. حالا اینجا شما را به خدا انصاف بدهید. چقدر این زشت است در جمهوری اسلامی که از تریبون مجلس.وآن هم به اتکاء به ستاد نماز جمعه ، با مارک نماز جمعه بیایند اینجوری با یک نفری که قبل از انقلاب . این همه خدمت کرده و بعد از انقلاب از خالص ترین افراد ما بوده است من نمیگویم خالص ترین، از خالص ترین ما ایشان را درست از روزهای بعد از انقلاب شناختیم و تا امروز همیشه فداکارانه دارد به این مملکت هر جور که توانسته است خدمت می کند . بیایند اینجا از تریبون مجلس و آنجور قضیه را لوث بکنند، بعنوان مخالفت یا مستضعفانی که در جبهه شهید داده اند. بگویند اینجوری ، خانه آن را خراب کرده اند، این حرف در مجلس توجیه بشود، بیرون مردم چه فکری می کنند؟ آینده اگر ایشان رای بیاورد. که میاورد ان شاء الله همین جمله چه ضرری دارد که مردم وزیر کشورشان را آنجوری تصور بکنند. چرا آقایان در نوشتن احساس مسؤولیت نمیکنید؟ ومن متاسفم از آن آقائی که در ستاد نماز جمعه است و سوء استفاده کرده و با مارک نماز جمعه … فؤاد کریمی- امضاء آقای خامنه ای است . عده ای از نمایندگان-آقای هاشمی نامه کجا است؟ رئیس- نامه را به اینجا فرستاده است . حالا من به حساب ایشان خواهم رسید اما مساله اینجا انینطور نبایست میشد در نقطه مقابل آقای کروبی آمده اند و وقت خواسته اند که شهادت بدهند منتها چون آئین نامه اجازه نمیدهد ، ما وقت ندادیم ایشان میگویند آقای نیک روش در مقام شهرداری به ما گفته اند برای شهدا و خانواده های شهدا هر چه امکان از شهرداری میخواهید .مامیدهیم آب وبرق و زمین اجازه ساختمان که خیلی مشکل است با شرایطی و هر چونه همکاری که لازم دارید، ما میکنیم. وتا بحال هم آقای کروبی یک مورد ندارند که از ایشان گله داشته باشند . خوب اگر انسان منصف باشد، این را هم بگوید ، چرا یکطرفه قضااوت بکند و اینجور با کسی که در این شرایط حاد مسؤولیت امنیت کشور را می گیرد و هرکسی این مسؤولیت را بگیرد، باآن شرایطی که میدانیم باید خودش را آماده بکند برای این انتقادها و این شعارها . یعنی فردا از همین تریبون هزار بار ایشان را استیضاح خواهید کرد بخاطر شرایطی که تحصیلش در وضع موجود ماا یکقدری دشوار است واین نهایت فداکاری است که آدم بیاید امروز . همین دلیل میشود کهاین آدم با صلاحیت است.این در این مورد. در مورد کهکیلویه که آقای تاجگردون گفتند باز من متاسفم و از طرفی من خوشحالم که من سررسیدم باین ماجرای دعوای این دو نفر آقایان . همان موقعی که آقایان اختلاف داشتند ، من وزیر کشور شدم و وقتی کهمن به وزارت کشور رفتم، گروهی را برای بازرسی به آنجا فرستادم اختلافات را بررسی کردند. بنده در مقام وزارت کشور تشخیص دادم که حق با آقای نیک روش است و آقای تاجگردون که ایشان را هم دوست دارم مؤمن است و متدین است ورای هم میدهم به ایشان در کارهائی که به ایشان مربوط بادش، و از تیپ حرفهایشان هم مطلب روشن شد که خوب اختلاف سر یک مسائلی است که آنجا هست. ایشان با ایشان معارضه داشتند. هر دوی آنها هم خوب بودند. ایشان نسبت های زیادی به آقای رجائی دادند من در این مساله با آقای رجائی خیلی حرف زدم با هم بحث کردیم . تصمیم گرفتیم هر دو نفر ما با هر دو نفر آقایان بخاطر اینکه منطقه از اختلاف نجات پیدا بکند. هر دو نفر ما با هر دو نفر آقایان بخاطر اینکه منطقه از اختلاف نجات پیدا بکند. هر دو نفر آقایان آنجا نباشند. با اینکه هر دونفرشان را هم قبول داشتیم یعنی من گفتم آقای نیک روش را جای دیگری استاندار می کنم وآقای رجائی هم گفتند که من آقای تاجگردون را جای دیگری مدیر کل می کنم . بااینکه هر دو نفرشان را قبول داشتیم در منطقه بخاطر مسائلی نمیتوانستند با هم بسازند . که این پرونده طولانی دارد. ایشان میگویند مثلا در زمان آقای مهندس بازرگان یا بعد استعفا دادند، در زمان من . از ایشان خواهش کردم و ایشان مدی در آنجا ماندند. و بعد استانداری که ایشان تعیین کرد من آنجا گذاشتم .آقای لواسانی را ایشان معرفی کردند و ایشان اظهار رضایت کردند، من در آنجا گذاشتم یعنی ما نمی خواستیم و از ایشان اوقاتمان تلخ نبود از آقای تاجگردون هم اوقاتمان تلخ نبود. مساله این بود که ممکن است یکسری اختلافات که بین دو مسؤول با حسن نیت پیش بیاید، منطقه را دچار اشکال می کند. کارهای سازندگی را راکد کرده بود. و ما اینطور جراحی کردیم و مساله را حل کردیم و این هم این مساله ای که گفته شد. در مورد شهرداری ایشان . شهرداری تهران از دشوارترین کارها است در این زمان (زمان قبل اینجور نبوده است) اولا در مجلس دائماًدارید می بینید و دائماً شعار میدهید که چرا همه پول ها را دارید به تهران میدهید بسیاری از بودجه های شهرداری قطع شده است . امکاناتی که در رژیم طاغوت به شهرداری میدادند، قطع شده است .آن پول هائی که بعنوان بازسازی و نوسازی میگرفتند ، دیگر حالا نمیشود آنجوری گرفت. آن مالیات ها نیست و آنچیزها نیست توقعات مردم بالا رفته است . هزار گونه مشکلات درست کرده است و مادر مدتی که ایشان شهردار بودند کمتر از همیشه مشکل داشتیم . من بعنوان نماینده تهران حرف میزنم . وآقای فؤاد کریمی از قول نمایندگان تهران نقل می کنند که آنها ناراضی هستند . با بعضی هایشان ناراضی هستند. ما که اینجا بودیم،در این مملکت هستیم، مراجعه زیاد داریم شهرداری تهران، در شرایط موجود باامکانات موجود ، بهتر نوع خدمت ها را کرده است . از لحاظ قاطعیتی که ایشان اشاره کردند که آقا ساواکی ها و فلان مانده ، ایشان در دانشگاه پلی تکنیک بهترین تصفیه را کرده است. دانشگاه پلی تکنیک را به شهادت آقای رجائی و دوستان دیگر بهترین تصفیه را اقای نیک روش کرده اند . قاطعیت مناسب و درشان یک نفر مسلمان را ایشان در آنجا داشت . یکی از آقایان گفت که ایشان نظامی نبوده اند. خوب خیلی ها نظامی نبوده اند، اما ایشان لااقل در شرح حالشان نوشته اند دوسال سربازی رفته است و در توپخانه شیراز ، اصفهان ، تهران، این مقدار بوده است، ماها که خیلی کمتر از این بودیم ما که هیچ نبودیم.موحدی ساوجی- آقای هاشمی ، ظهر شرعی گذشته است) آقای ربانی املشی که در انقلاب فرهنگی با ایشان ارتباط داشته و کار میکرده است ، وقتی که با ایشان در مورد انتخاب بکنیم یا نه/ آقای ربانی املشی گفت که من متعهدترین عنصر تحصیل کرده ای کهتا بحال دیده ام ایشان است. این تعبیر ایشان بود. میگفت کوچکترین کاری که احتمال بدهد که خلاف شرع باشد نمیکند. و مفید است که در همه چیز بپرسد که آیا ما این کاری را که میخواهیم بکنیم. با شرع سازگار است یا سازگار نیست؟ این هم شهادت آقای ربانی و خیلی چیزهای دیگری که من اینجا یادداشت کرده امم که بگویم ولی نمیخواهم وقت مجلس را بگیرم. روی هم رفته بنظر ما البته چون من قبلا هم رای داده بودم بعنوان عضو شورای موقت ریاست جمهوری ، قبلا با مطالعه رای داده بودم عرض میکنم با شرایط موجود ، مناسب ترین عنصری که ما می شناختیم برای وزارت کشور ،آقای نیک روش است ،و در این کابینه بهترین کسی که میتواند وزارت کشور را ان شاء الله در حد موجود حرکت بدهد. توقع اعجاز نداشته باشید در حد موجود ایشان است. و امیدواریمکه اظهارات من آقای مهدوی را و خود ایشان را از دفاع بیشتر غنی بکند کهما بتوانیم زودتر رای بگیریم حالا یک مخالف و یک موافق دیگر وقت دارند. عده ای از نمایندگان – بحث کافی است رای بگیرید. رئیس- آقای موسوی هم وقتشان را به من داده بودند. من از ایشان تشکر می کنم آقای مهدوی اگر میخواهند صحبت بکنند میتوانند صحبت بکنند ( نمایندگان – آقای هاشمی الان ظهر شرعی است)بلی، الان درست ظهر شرعی است بایستی یکی از دو کار را بکنیم ، یا یکمقدار ادامه بدهیم و جلسه را تمام بکنیم و یا اینکه برویم و برگردیم (عده ای از نمایندگان –آقای هاشمی . وقت را نیمساعت تمدید بکنید) خیلی خوب پس آقایانی که ( ممکن است یکساعت هم طول نکشد)ولی آقایانی که با یکساعت تمدید وقت موافق هستند ، قیام نمایند.(اکثر برخاستند) تصویب شد. شما آقای مهدوی مطلبی را میخواهید بفرمائید؟ مهدوی کنی (نخست وزیر)- دیگر نیازی نمی بینم که صحبت بکنم. رئیس- خیلی خوب رای میگیریم اجازه بدهید در شیوه رای گیری دو پیشنهاد رسیده است بلکه سه پیشنهاد رسیده است منتها یکی از آن ها قابل عمل نیست دو شیوه رامیتوانیم عمل کنیم. یک شیوه پیشنهاد شده است کهمثل سابق یک گلدان برای همه کابینه بگذاریم، مخالف و موافق رای بدهند شیوه دیگری هم پیشنهاد شده است که به. برای هروزیری یک گلدان بگذارم یعنی 22 گلدان بگذاریم . شیوه سوم گفته شده است که دو گلدان برای دو وزیر جدید و یک گلدان برای وزراء گذشته اما این شیوه سوم عملی نیست، یعنی درست نیست چون آئین نامه میگوید یا به تک تک وزراء رای بدهید یا به مجموع. ما نمیتوانیم تفکیک بکنیم و یک گروه را جدا بکنیم بنابراین مارای میگیریم (این دو نوع رای گیری بیشتر باقی نمانده است)آن آقایانی که موافقند که برای هر وزیر یک گلدان بگذاریم یعنی مجموعاً 22 گلدان بگذاریم . قیام بفرمایند(عده کمی برخاستند)تصویب نشد. یکی از نمایندگان – برای آن روش هم رای بگیرید. رئیس- نه، دیگر نمیشود یک گلدان بگذارید اقایان توجه بکنید رای علنی است، رای مخفی نیست، رای اعتماد به دولت رای علنی است .کارتی را که اسمتان پشت آن نوشته شده است بیندازید آقایان موافقین کارت سفید آقایان مخالفین کارت کبود وآقایان ممتنعین کارت زرد میدهند پشت همه کارتها بایستی اسمتان نوشته شده باشد و یکصد و هشتاد و پنجنفر آنموقع در مجلس تشریف داشتند ولی چون ممکن است اشخاصی وارد بشوند و کارت هم اسم دار . عدد مهم نیست. (اخذ رای بعمل و نتیجه آن بشرح زیر اعلان شد) رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم ، نتیجه استخراج آراء درباره کابینه جناب آقای مهدوی کنی. کل عده کسانیکه ورقه رای به گلدانها انداخته اند 187 نفر . آراء موافق 170 نفر (الله اکبر،الله اکبر، الله ا کبر، خمینی رهبر- مرگ بر ضد ولایت فقیه- مر گ بر آمریکا). آراءمخالف4نفر. آراءممتنع3نفر. نه نفر از این آقایان را ینداده اند ، بنابراین ما این اعتماد مجلس شورای اسلامی را به برادر عزیزمان جناب آقای مهدوی کنی و اعضای محترم کابینه شان تبریک عرض میکنیم و امیداوریم که این اعتماد در آینده هم پا برجا بماند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی با همین قاطعیت در آینده بتوانند از اعمال دولت حمایت بکنند و دولت بتواند رضایت مردم و رضایت مجلس و مخصوصاً رضایت امام را که مجموعه اینها رضایت امام زمان را هم همراه دارد برای کارهای خودش جلب بکند والسلام علیکم . (اسامی رای دهندگان به کابینه آقای مهدوی کنی) موافقین آقایان. مطلب وحید- سید حسن حسینی – محمد نصراللهی – اسدالله عالی پور- محمد رضا امین ناصری- محمد رضا بابا صفری- میریونس عرفانی- غفور صادقی گیوی- عبدالله امامی – سید ابوالفضل سید ریحانی- قره باغ- حجتی کرمانی – محمد تقی رنجبر- فدائی – عبدالواحد موسوی- معرفی زاده – محمد رضا عباس فرد- علم الهدائی- ملازاده – صلواتی- فضلعلی- محمد نوروزی – حسینعلی رحمانی- فضل الله محلاتی – ابوطالب محمودی – بی مقدار- مملکوتی – خانم اعظم علائی طالقانی – مهدی کروبی- سید محمد خوئینی ها- سید جلیل سید زاده – موسوی خراسانی- سید احمد کاشانی- غلامعباس زائری- مرتضی کتیرائی- خانم دستغیب- اکرمی – عزت الله دهقان- سید عباس میریونسی – مولوی نظر محمد دیدگاه- مهدی قائمی- سید محمود علوی- سید محمد میلانی – محمد حسین چهرگانی انزابی- سید محسن پور میر غفاری – نبوی – محمد مجتهد شبستری- عباس مظفر- علی اکبر اصغری- عبدالحسین جلالی- سید هاشم حمیدی- سید سجاد حججی – ابوالقاسم وافی- شاه آبادی – سلمانی زارجی- محمد هادی عبدخدائی- شکر الله زینعلی- سید ابوالحسن حسینی – علیرضا یار محمد- محمد جواد رجائیان – محمد یزدی – حسن ابراهیم حبیبی- احمد همتی – کامل عابدین زاده – عزت الله سحابی- حجت انصاری – محمد علی صدوقی- محمد تقی بشارت – اصغر رستمی- سید محمد تقی شاهرخی – رفیعیان – ایرج صفاتی دزفئلی – عبدالکریم شرعی – محمد فروغی- موسی سلیمی – رجبعلی طاهری- دری نجف آبادی – دکتر هراچ خاچا طوریان – احمد عطاری – غلامرضا حسنی – هادی نجف آبادی – یونس محمدی – فومنی حائری- مظاهر حق شناس – مرتضی فهیم – محمد محمدی – یدالله دهقانی – حسین حسینی واعظ – صاحب الزمانی- اکبر هاشمی رفسنجانی – مهاجرانی – محمد غفاری- ابو ترابی فرد- محمد کاظم صبوری – سید محمود دعائی – سبحان اللهی – محمد فرض پور- مسلم میرزاپور- دکتر علی اکبر ولایتی- امامی کاشانی – محسن مجتهد شبستری – اسماعیل خوشنویس – هاشم حجازی- یوسفی جیردهی- سید فخرالدین موسوی ننه کران – محمد حسین نیا کجیدی- احمد بهشتی – مجید انصاری – علی قائمی امیری – محسن رهامی – دکتربیت اوشانا- سید باقر هاشمی – سید احمد حسینی – حسن زاده – شهرکی – حسین کرمانی- بشارتی جهرمی- محمد صادق حائری- نواب- رمضانی خورشید دوست- علی اکبر رضوانی – علی کاظمی – لطیف صفری – قهرمان رحمانی – مصطفی تبریزی- مجتبی استکی – محمد علی تاتاری – سید احمد زرهانی- اخلاقی نیا- آل غفور- مهدی جعفری – محی الدین انواری- بیات- اعظمی لرستان- سعید امانی – طباطبائی نژاد – محمد فاضل – سید نورالدین رحیمی- علی اکبر ناطق نوری- احمد توکلی- حسن روحانی – محمد علی موحدی – ملک پور- هراتی – خاتمی- مرتضی محمودی – علی ارومیان – حسینی برمائی- حسین انصاری راد – فرج الله واعظی – دکتر عباس شیبانی – دانش آشتیانی – عباس عباسی – هنجنی – علیزاده – سازگار نژاد- آقارحیمی- کاظم نوروزی – الویری- هاشمیان – سید هادی خامنه ای – خانم بهروزی- فاضل هرندی – دکتر موسی زرگر- احمد ناطق نوری- ( سفید بی نام یک رای). ممتعین ، آقایان: صلاح الدین بیانی – غلامحسین نادی- موحدی ساوجی. مخالفین آقایان: علی اکبر معصومی – سید محمد خامنه ای فؤاد کریمی – تاجگردون . 4- پایان جلسه و اعلام تعطیلات تابستانی و تاریخ تشکیل و برنامه جلسه آینده . رئیس- جلسه بعدی ما ان شاءالله روز شنبه بیست و هشتم شهریور ماه ساعت 3 بعد از ظهر خواهد بود. و در این فاصله طبق آئین نامه که مجلس پانزده روز تعطیلات تابستانی دارد. ما آخرین روزهای تابستان را بالاجبار باید تعطیل تابستانی بگیریم یعنی اگر حالا نگیریم دیگر وقتی برای تعطیلی نخواهد بود و تخلف از آئین نامه میشود و دستور اولین جلسه مان هم ادامه آنچه که از این هفته مانده است خواهد بود و اگر مطلب دیگری بود اعلام میکنیم والسلام علیکم جلسه ختم میشود. (جلسه در ساعت 45/12پایان یافت) رئیس مجلس شورای اسلامی – اکبر هاشمی رفسنجانی