صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز یکشنبه چهاردهم تیر ماه 1360
جلسه ساعت هشت وسی دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.
فهرست مندرجات صفحه
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید. 2
2-بیانات قبل از دستور آقایان : دکتر زرگر، فخرالدین حجازی . 3
3-مراسم تحلیف آقایان مولوی محمد اسحق مدنی، عبدالکریم اربابی، شهابالدین
بیمقدار، حاج موسی سلیمی واصغری. 9
4-تصویب اصلاح قانون نحوه انجام معاملات واحدهای مسکونی 9
5-طرح اصلاحیه طرح قانونی الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری جمهوری
اسلامی ایران و ارجاع آن به کمیسیون. 14
6-معرفی آقای سید حسین موسوی بسمت وزیر امورخارجه ورای اعتمادبه ایشان. 16
7-پایان جلسه و تاریخ تشکیل و دستور جلسه آینده 42
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 180 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه قرائت شود.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه 174 روز یکشنبه چهاردهم تیرماه 1360 مطابق با سوم رمضان 1401.
1- تلاوت کلام الله مجید.
2- نطقهای قبل از دستور.
3- مراسم تحلیف آقایان مولوی محمد اسحاق مدنی از حوزه انتخابیه سراوان، عبدالکریم اربابی از حوزه انتخابیه چاه بهار، شهاب الدین بی مقدار از حوزه انتابیه ورزقان، حاج موسوی سلیمی کمینی از حوزه انتخابیه میانه، اصغری از بناب.
4- گزارش کمیسیون مسکن وشهرسازی درخصوص لایحه نحوه انجام معاملات واحدهای مسکونی موضوع ماده 2 قانون راجع به نحوه اداره بنیاد مسکن ومعاملات واحدهای مسکونی مصوب 17/12/1359.
5- گزارش کمیسیون امور قضائی درخصوص طرح قانونی الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری جمهوری اسلامی ایران.
6- معرفی آقای حسین موسوی بعنوان وزیر امور خارجه.
7- دنباله رسیدگی به گزارش شور دوم کمیسیون امور داخلی درخصوص طرح فعالیت احزاب، جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی وانجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده.
8- اعلام اسامی غائبین ودیرآمدگان جلسه قبل.
9- اعلام ختم جلسه وتاریخ وبرنامه جلسه بعد.
رئیس- تلاوت کلام الله مجید راشروع کنید.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ” وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم ولاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین و اقتلوهم حیث ثقفتمو هم واخرجوهم من حیث اخرجوکم والفتنة اشد من القتل و لاتقاتلو هم عندالمسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین. فان انتهوافان الله غفور رحیم. و قاتلو هم حتی لاتکون فتنة ویکون
الذین لله ، فان انقهوا فلاعدوان الا علی الظالمین . الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم واتقواالله واعلموا ان الله مع المتقین. (صدق الله العلی العظیم. حضار صلوات فرستادند) ”ازآیه 186 الی آیه 191 سوره البقره”.
2- بیانات قبل از دستور آقایان دکتر زرگر ، فخرالدین حجازی .
منشی(شاهچراغی)- آقای دکتر زرگر نماینده مردم شهریار.
دکتر زرگر- بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از شروع صحبت فاجعه دردناک واین شهادت برادران عزیزمان را به همه شما امت قهرمان و امام عزیزمان تسلیت عرض میکنم. گرچه بنا نداشتم صحبت دراین مقوله فاجعه عظمی بکنم وحال بپردازم بیشتر به اینکه چگونه با مشکلات روبرو شویم اما بازتاب نیاوردم وناچارم جملاتی در این خصوص بعرض ملت ایران برسانم. یک هفته از فاجعه جانگداز انفجار در سالن سخنرانیهای حزب جمهوری اسلامی ایران میگذرد من نمیدانم از شهدای این فاجعه صحبت کنم ویا از توطئه دشمنان اسلام وانقلاب کاروان شهیدان بدنبال سایر شهدا به شهدای کربلا پیوستند وما ماندیم اما قافله سالار این شهیدان که باید در باره او مختصر صحبت کنم چون او در میان ما نیست و من خیلی به او مدیون هستم و من در پای درسهای او گفته های او خیلی آموختم این شهید مظلوم دکتر بهشتی که آماج حمله دشمنان داخل وخارج بودوبالاتر از همه این نکته برای من خیلی دردناک بود که از دوستان ومسلمانان حسود بیش از همه رینج میبرد کینه توزان از خدا بی خبر سینه اش را هدف گرفته بودند و حسودان آب به آسیاب دشمن ریز با زخم و زبان و نیش قلم قلبش را نشان رفته بودند عده ای گنگ که بدنبال القائات شیطان بزرگ اینطور میفهمیدند که مشکلات مملکت مربوط به اختلاف سران است مربوط به بهشتی است. وه چه نادانی نمتوانستند بفهمند که این درگیری دو خط برخورد نور و ظلمت برخورد اسلام با خط نفاق که در نهایت به پیروزی اسلام انجامید بالاخره نفهمترین نفهمها را هم فهماند که خط امام که هر روز بنحوی تاویل میشد خط سرخی است که در تداوم خط خونین تشیع سرخ ترسیم شده است اما خط نفاق ویارانش خط آمریکا و خط دشمنان این انقلاب هر یک شعاعی از یک دایره امپریالیسم جهانخوار هستند که درمرکز دایره بهم پیوستند و در این مرکز بنی صدر و انقلابیون بدلی قرار
داشتند که حمله همه جانبه خود را بر خط اصیل اسلام ویاران امام آغاز کردند یک روز برادر عزیز خامنهای و روزی دیگر شهید مظلوم بهشتی ویارانش را با نامردانهترین و رذیلانهترین شیوهها مورد حمله قرار دادند بهشتی ازساعات اول حادثه برادرمان خامنهای درجریان قرار گرفته بود و مرتبا در تماس بود ونگران ومضطرب حال او اما بی خبر از اینکه وقتی خود به شهادت میرسد و روزها میگذرد اما برادرش خامنهای از سرنوشت او مطلع نیست در هر صورت خون این شهیدان در تحکیم پیروزی اسلام بر کفر ونفاق و دوروئی و وطن فروشی مؤثر افتاد و هر یک از مدعیان دروغین اسلام و آزادی چون خفاشان جهت نفی هر چه نور و روشنائی هست به دامن دایه های شیطانی خوددر سوراخهای تاریک پناه بردند تا شب هنگام بیرون آیند و به جنایات خود صورت عمل بپوشانند اما همانطوریکه قرآن کریم در مورد قوم بنیاسرائیل میفرماید ”ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنها لهم کونوا قردة خاسئین” البته شما دانستید که چه اشخاص از میان شما در روز شنبه تجاوز کردندما به آنها گفتیم بوزینهگان خوار شوید البته این مسخ ، مسخ ظاهری نیست که مثل بوزینه شوند بلکه به قول غالب محققان از نظر معنوی مسخ شدهاند من این چهرههای مسخ شده را امروز برای شما کمی افشا میکنم درست مثل امروز وقتی که مردم گروه گروه در نماز جمعه شرکت میکنند آنها به لهو و لعب مینشینند وقتی توده میلیونی مردم در شهادت بهشتی و یارانش به سوگ مینشینند آنها شادی میکنند وقتی مردم در شادی اشغال لانه جاسوسی توسط برادران عزیز دانشجویان پیرو خط امام به پایکوبی و شادی میپردازند آنها غمگین میشوند و درخواست آزادی جاسوسها را دارند اما وقتی جاسوسان آزادمیشوند این مسخ شده ها ناله سر میدهند که چرا آزادشان کردید، اما بعد دشمنان این انقلاب بخصوص آمریکای جنایتکار وایادی او باید بدانند که ما با این ترفندهای او و با این جنایتهای او ازمیدان بدر نخواهیم رفت که ما برای استمرار انقلاب اسلامیمان و نجات تمام مستضعفین جهان پیمانی خونین بسته ایم تا این خط سرخ مقدس را ادامه دهیم این خط سرخی است که با خونها بیل شروع شده ودر تمام دورانها با خون انبیا و اولیا ادامه یافته ودر کربلا با خون حسین ویارانش بصورت سیل خروشانی از خون شهیدان جریان یافته است و تا قیام مهدی علیه السلام ادامه خواهد یافت وامواج کوبنده آن تمام ملحدان و مشرکان و منافقان راخرد کرده و چون خاشاک از مسیر تکامل انسانها به کنار زده در گودالهای ظلمانی تاریخ چون فرعونها و نمرودها دفن خواهد کرد اما
سخنی با امت قهرمان ای امت قهرمان و همیشه حاضر در صحنه بدان وآگاه باش که دشمن از انسجام و وحدت تو و حضور همیشگی تو در صحنه رنج میبرد و بخودمیلرزد حال که او از این وحدت و آمادگی و روشنی تو رنج میبرد لازم است که بدانی برای ادامه و استمرار این مبارزه تشکیلات، نظم ، انضباط، وحدت، شناخت لازم است آنها کوشش میکردند از جمع شدن شما به دور هم به اسمهای گوناگون، حزب جمهوری اسلامی، حزب الله و سایر گروههای اسلامی جلوگیری کنند و هر کدام با بیست نفر یا سی نفر تشکیل حزب میدادند اما احزاب اسلامی را مطرود اعلام میکردند بدانید ای حزباللهیها ای کسانی که موتورسوارهای شما حتی برای تهیه بنزین موتورهایتان مشکل دارید وهر آن در صحنه هستید و در صحنه حضور دارید وبه امر امامتان در موقع لزوم هجوم میآورید و چون سیل خروشان تمام مخالفین اسلام وانقلاب اسلامی را از صحنه بدر میکنید بدانید که باید هر چه بیشتر منظم بود و بیشتر تشکیلات داشت. اما قوه مجریه وقوه قضائیه ببینید این شهدا به شهدای کربلا پیوستند ما به دنبال درگیریهایی که پس از انقلاب داشتهایم آنطور که بایدو شاید نتوانسته ایم این امت قهرمان را یاری دهیم امروز وظیفه ما بس مشکلتر در اجرای احکام اسلام و پیاده کردن نظام اسلامی به مراتب مسوولیتمان بیشتر است تا اینکه خون این شهیدان عزیزمان را پاس داریم باید بکوشیم که هر چه زودتر و سریعتر در پیاده کردن نظام اسلامی کوشا باشیم اما من سخنی هم با برادران در مجلس دارم من از ریاست محترم مجلس برادرمان آقای هاشمی درخواست دارم که هر چه زودتر لوایحی که امکان آنها هست در کمیسیونها تصویب شود جدا شده وبا تصویب و نظر مجلس به کمیسیونها برای تصویب موقت ارجاع شود که کار دولت انقلابی بیش از این معطل نماند. اما ما هم برادران دوره انقلاب را میگذرانیم دوره سازندگی است دورهای نیست که بنشینیم اینجا ساعتها وقت تلف کنیم برای تعویض لغات وکلمات واین صحبتها هر چه زودتر برای پیاده کردن تمام ابعاد مختلف نظام اقتصادی قضائی وامور اداری و لشکری و کشوری مملکت بطریق اسلامی باید قوانین آنرا تنظیم کنیم و بدست قوه مجریه بسپاریم واین سیستم سیستمی که ما دنبال میکنیم و میگردیم باید تسریع شود وباید تا حدودی از تشریفات دیگر وقت کوتاهی که باقی مانده است مختصرا باید با ستاد انقلاب فرهنگی که کم و بیش در جریان کار و زحمات شبانه روزی برادران در آنجا هستم خدمت برادران عرض
کنم آن چیزی که مسلم است همانطوریکه اماممان فرموده است باید دانشگاهها ، دانشگاههای اسلامی شود و نیروهای مورد نیاز جامعه رشته های بالای تخصصی با ایدئولوژی اسلامی تربیت شودوبرادران و خواهران ما در ستاد انقلاب فرهنگی شب وروز زحمت کشیدهاند واز جمله در تهیه طرح نظام آموزشی پزشکی که مورد علاقه من بود و وظیفه من بود که دنبال کنم دنبال کردم و به یاری خدا این طرحی که تهیه شده است برای گسترش آموزش پزشکی بزودی به مجلس شورای اسلامی ارائه خواهد شد و من مژده این پیروزی همکاران عزیز ما در ستاد انقلاب فرهنگی را به شما میدهم وامیدوارم هر چه زودتر در تصویب قوانین مربوطه که با کمک برادران متعهد ومسلمان ما در آنجا تهیه شده است بتوانیم گامهای مؤثری در برطرف کردن این کمبود بسیار بسیار عظیم مورد نیاز جامعه محروم ما بخصوص از لحاظ درمان و بهداشت بتوانیم قدمهای بزرگی برداریم در خاتمه یک درخواست بسیار بسیار کوچک از برادران دارم، از برادرانی که یکشنبه ها بدور هم جمع میشدیم و همانطوریکه برادران من میدانند من مستحق تر از همه بودم که در داخل این کاروان شهیدان باشم اما حتما بعلت عدم شایستگی و کمبود اخلاص بعلت حضور در پیش برادرمان آقای خامنه ای در جلسه شرکت نداشتم و از این فیض بزرگ محروم شدم امیدوارم برادرانی که دور هم جمع میشدیم امشب را به یاد آن برادران بدور هم جمع شویم ودر جلسه ای یاد آن برادران را گرامی بداریم. والسلام.
رئیس- سخنران بعدی را دعوت کنید.
منشی- آقای فخرالدین حجازی نماینده مردم تهران .
فخرالدین حجازی- بسم الله الرحمن الرحیم. شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن رمضان را با محرم درآمیختی و مدینه را کربال، بدر و خندق، تف را به نمایشگاه بهشت زهرا آوردی و بر شام شوم امریکا ضربه ایمان را فرود آوردی وشهیدانمان بر مصرع ایمان خفتند تا نزول قرآن را در رمضان خجسته باد گویند مجلس شورای اسلامی تقنینش قرآنی است و سوگند یاد کرده که از مسیر تقنین قرآن گامی انحراف نجوید و این سوگند را دراین هنگامه با خون 27 شهیدش امضا کرد و آژیزی در داد صحنه جهان را که دیگر امیدهای سازش پایان یافته مجلس با خون قرآنی شده و یهود ونصارا و ملحدان را هرگز به دوستی نخواهد گرفت خدای را دوست میدارد ومومنان را و دشمنی پرستیز است کافران ومنافقان را. اما شام شوم آمریکا باز در نبرد بودواین خونها را او ریخت . او در قرارداد الجزایر گفت دیگر در کار ایران دخالت نمیکند ولی با
این فاجعه نقض پیمانش را نشان داد که عجوزه ایست با هزار داماد و پیمان شکنی است با هزاران نیرنگ اگرچه هیگ وزیر خارجه آمریکا گفت ما را در این کار دستی نیست اما شادمانیها و سخن پراکنیهای رادیوهایش را چه بگوئیم؟ چه بگوئیم؟ آنها شادمانی میکردند که رژیم اسلامی ایران آنچنان سست است و دشمنانش آنچنان نیرومند که در حادثه دهها نماینده و دولتمردش کشته میشود بیچارهها از بدبختیهای خودشان ناآگاه هستند در کشورآمریکا آنجا که میگویند مرکز قدرت دیپلماسی ونظامی و اقتصادی است و مرکز آرامش است از فاصله سی متری قلب رئیس جمهورشان را نشانه میروند و آن تروریست ارتباطی پنهان با معاون رئیس جمهور دارد یعنی گنبد کاخ سفید واشنگتن شکافی بزرگ برداشته ودر حال ریزش است کشوری که غول اقتصاد جهان بود با 49 میلیارد دلار کسر بودجه در حال تلاشی است و آنگاه میگوید ایران حکومتش در حال تلاشی است و اما انگلستانش واعتصاباتش و تعطیل ترافیک هواپیما و ترن و کشتی اش و از آن سوی ضعف ما را مینگرد واما یهود باید بداند که روز قدس را امسال نیرومندتر برپای میداریم منظور از یهود رژیم ننگین صهیونیزم است و منظور از نصاری استعمار آمریکا واروپای غربی است وگرنه ما را با یهودیان ونصاری مومن دوستهایی است بس عمیق و همیشگی آنها گفته بودند که با این حادثه نه مجلسی میماند ونه دولتی. و گروهکها همچون میمونها در میان خیابانها بجست وخیز برمیخیزند وطبلها مینوازند تا آن لوطی برای بازی عنترهایش از روی ناوگانهای آمریکا بایران بیاید غافل از اینکه ماه رمضان مزیتی است برای ملتی که قرآن دارد وقرآن امامت دارد. وامامت در جان امت قرآن ، نفوذ دارد و آنکس که امروز در جماران در به روی همه بسته است، بدانجهت تا با خدایش پیوند کند، تا قرآن را بهتر در تجلی مفاهیمش درک کند و پس از رمضان دوباره نبرد را بیاغازد و دشمن دید، نفوذ این قرآن ممثل را در امت مسلم. گروههای مزدور و گروهکهای سیاسی که دستی در شرق دارند ودستی در غرب یا بمعاشقه هر دو میپردازند از قدرت امت قرآن ناآگاه بودند واکنون در زیر ضربات خشم این امت، استخوان پلیدشان در هم کوبیده شده است. اما چرا بعضی تشکیلات سیاسی دراین باره سخن نمیگویند؟ مگر قتل هفتادو دو مسلم مومن پاک جنایت و فاجعه نیست؟ مگر این جلادی و قصابی وناپاکی بزرگترین حادثه فجیع تاریخ رانشان نمیدهد؟ چرا ساکت وآرامند؟ من آنها را مورد خطاب قرار میدهم و میگویم نکنید کاری که جزو گروه سیاه پسر سعد باشید وتا پایان تاریخ در زیارت
عاشورا همه بخوانند ”لعن الله سمعت بذلک فرضیت به” (بعضی از نمایندگان : احسنت) و اما در جنگ عراق پس از اینکه فرماندهی بدست با کفایت امام قرار گرفت . پیروزیها مداوم است و همچنانکه بدر در رمضان وخندق در رمضان با پیروزی پایان یافت این نبرد را نیز رزمندگان روزه دار ما به پیروزی خواهند رسانید. مجلس اسلامی بود و با خونهای پاکی که نثار کرد ، اصالت خویش را نشان داد. ولی کرسیهای شهیدان خالی است واین بعهده امت مسلم رمضانی است که این کرسیها را بوجود نمایندگانی مصمم ومومن و مسلم وسازش ناپذیر پر کنند. فاجعه وتجربه تلخ انتخاب ریاست جمهوری در سابق برای ما درسی باید باشد که دیگر شناگران رودخانههای سن وتایمز و سن لوران ومیسی سی پی و رن ورن را هرگز در مقام صدارت کشور خویش جای ندهیم . انسانهایی که کویری بودند در کویر ایران، انسانهای مسلم و مومنی که مکتب اسلام را نوشیده اندوتشنه حقیقت هستند و در کار خدمت مردم آنها را دراین جایگاه جای دهند، تادیگر انحرافی پیش نماند،دولت باید قوی تر کار کند. دولت باید برنامه های ضربتی را اجرا کند . امروز مردم از این دولت با جان حمایت میکنند ونیز مجلس باید کابینه را خیلی زود ترمیم کند. باید پستها را به جوانهای مومن ومکتبی واگذارد و کارهایی بس اساسی انجام دهد. درست است که مردم ما همه وهمه از انقلاب و از جمهوری حمایت میکنند . ولی ما هنوز در برابر آنها شرمگین هستیم. زیرا هنوز سرمایه دارانی هستند که غارت میکنند. در بازار پولداران، انحصارگران رباخوارانی هستند که خون این مردم را میمکند و برای حفظ منافع پلید خود به بعضی از گروههای سیاسی همچون جبهه ملی پناه میبرند . برای قلع وقمع این خون آشامان باید برنامه هایی شدید وقوی و سریع اجراء کرد. هنوز مالکیتهای عمده در این کشور وجوددارد هنوز نتوانسته ایم بند ج را اجرا کنیم کشاورزانمان گرسنه و دردمند هستند اگرچه آنها جان میدهند وجان میبازند. ولی دولت نیز وظیفتی دارد بس بزرگ برای نجات این ملت مسلم . سخنی با دادستانی انقلاب دارم. و گله هایی و دردهایی (رئیس: دو دقیقه وقت دارید) چندی پیش بحضور دادستان کل انقلاب عرض کردم فاجعه چهاردهم اسفند را رو کنید . حقایق را بگویید. نگفتند تا فاجعه بدینجا رسید، امروز نیز ساکتند. دادستانی کل آنکس که جدیدااین مقام را بفرمان امام احراز کرده است،بیشتر بجنبد. پروندهها را باز کند وبگشاید ودر برابر چشم همه مردم باز کند ودادستانی کل انقلاب چرا دشمنان اسلام را ، محاربین را آنهایی را که به روی خداو به روی پیامبر و قرآن وامت قرآن ، شمشیر کشیده اند مجازات نمیکند؟ چرا کیفر نمیدهد؟ چراما صدای گلولههایی را از زندان اوین نمیشنویم.
که قلب کسانی را که قلب مردم ما را سوراخ کرده اند آماج بگیرد؟ ”ولکم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب” . صریحا میگویم اگر دادستانی کل کشور و اگر دادستانی کل انقلاب تبهکاران را ، محاربان را به کیفر سریع نرساند مردم ما هرگز تحمل این ضعف و تسامح را نخواهند کرد و ممکن است آتش خشمی شعله بکشد که گناهش بگردن مسوولین قضائی باشد.امیدوارم ملت مسلم ایران ، رمضان را کانون انفجاری علیه استکبار جهانی بداند و بزودی پیروزی ما بر جهان استکبار به برکت رمضان و قرآن تحقق یابد. والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته.
3- مراسم تحلیف آقایان: مولوی محمداسحق مدنی، عبدالکریم اربابی، شهاب الدین بیمقدار، حاج موسی سلیمی واصغری.
رئیس- دستور بعدی مراسم تحلیف است آقایانی که امروز مراسم تحلیف دارند تشریف بیاورند نزدیک تریبون و مراسم تحلیف را انجام دهند.
منشی- آقای مولوی محمداسحق مدنی از حوزه انتخابیه سراوان، آقای عبدالکریم اربابی از چاه بهار، آقای شهاب الدین بیمقدار از ورزقان. آقای حاج موسی سلیمی از میانه, آقای اصغری از بناب. آقای سلیمی مراسم تحلیف را بجا میآورندو بعد بقیه هم همراهی میکنند.
رئیس- یکی از آقایان بلند بخوانند بقیه آقایان هم آنچه را که ایشان میخوانند تکرار کنند. لطفا با طمأنینه بخوانید.
سلیمی – بسم الله الرحمن الرحیم. من در برابر قرآن مجید بخدای قادر متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم. ودیعهای را که ملت بما سپرده بعنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نمایم. و همواره به استقلال واعتلای کشور وحفظ حقوق ملت وخدمت بمردم پای بند باشم از قانون اساسی دفاع کنم ودر گفته هاونوشته ها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم.
رئیس- متشکر. سوگند نامه را بدهید امضاء کنند.
4- تصویب نهایی قانون نحوه انجام معاملات واحدهای مسکونی .
رئیس- دستور بعدی را مطرح کنید
منشی(الویری)- گزارش کمیسیون مسکن وشهرسازی درخصوص لایحه نحوه انجام معاملات واحدهای مسکونی مطرح است که بقیه بحث جلسه گذشته است. آقای کاشانی
بفرمایید.
رئیس- آقایان همانطوریکه بخاطرتان است در آخرین اصلاحیه مان در جلسه قبل دچار اشکال شدیم وبرای اینکه مطالعه شودو به کمیسیون برگرداندیم ،حالا اصلاحیه جدیدی کرده اند دقت بفرمایید چون وقت زیادی روی این قسمت مصرف کرده ایم انشاءالله زود تمام بشود.
کاشانی (مخبر کمیسیون مسکن وشهرسازی)- بسم الله الرحمن الرحیم. یک چیزی بعنوان ماده هفت جدید تنظیم شده قرائت میشود و آقایان توجه داشته باشند که نظرشان را بدهند.
ماده 7- بمنظور اطلاع کامل از وضع واحدهای مسکونی و تنظیم سیاست کلی مسکن و برنامه ریزی دراین زمینه از تاریخ تصویب این قانون وزارت مسکن و شهرسازی موظف است فرم مشخصات و نحوه بهرهبرداری از واحدهای مسکونی در کلیه شهرها را تهیه ودر اختیار مالکین واحدهای مسکونی قرار دهد. تا ماکین ظرف مدت سه ماه تحویل نمایند.
بهر حال کمیسیون مجبور بود روی ماده 7 که نه حذف شده بود و نه پیشنهادی تصویب شده بود یک پیشنهادی را ارائه کند. آن اشکال و ضعفی که در ماده هفت اول وجود داشت که تصویب نشد این بود که مالکین را موظف و ملزم کرده بود باینکه بیایند اطلاعاتشان را در اختیار وزارت مسکن ویا هر محلی که وزارت مسکن تعیین میکند قرار بدهند. ولی این چیز جدید، الزامی برای مالکین واحدهای مسکونی مشخص نکرده است. گفته ظرف سه ماه آنها اطلاعات رادر اختیار وزارت مسکن قرار بدهند. الزامی در اینجا وجود ندارد. آقایان توجه داشته باشند که تنظیم یک چنین ماده ای اضطراری بوده است یعنی کاری نمیشد بکنیم. حذف، آن بار رای نیاورده بود آنچه هم که بود تصویب نشده بود ما ناگزیر بودیم یک چیزی تنظیم کنیم که آن نکته ای که مورد نظر شورای نگهبان بود یک جوری بآن توجه شده باشد. بهمین دلیل باین ترتیب تنظیم شده است که متن آنرا بار دیگر میخوانم:
ماده 7- بمنظور اطلاع کامل از وضع واحدهای مسکونی و تنظیم سیاست کلی مسکن و برنامه ریزی دراین زمینه از تاریخ تصویباین قانون وزارت مسکن و شهرسازی موظف است فرم مشخصات و نحوه بهرهبرداری از واحدهای مسکونی در کلیه شهرها را تهیه ودر اختیار مالکین واحدهای مسکونی قرار دهد. تا ماکین ظرف مدت سه ماه تحویل نمایند.
منشی- آقای عباس عباسی بعنوان مخالف بفرمایید . آقای هاشمی هم قبلا بعنوان موافق اسم نوشته اند.
عباس عباسی – بسم الله الرحمن الرحیم. این ماده اصلاحیه از چند نظر بکار بخور و حل مشکل نخواهد بود. یکی اینکه وزارت مسکن تقریبا باید سی وشش میلیون فرم تهیه کند ویک اکیپ ضربتی نامهرسانی تقریبا شاید دو میلیون نفری باید ترتیب بدهد تا این فرمها را به منازل وافراد برساند وشاید هم زیادتر . دیگر اینکه بااین وضع ،خوب طرف فرم را تحویل میگیرد اما پس نمیدهد. هیچ ضمانت اجرائی ندارد . از یک طرف ضمانت اجرائی دارد که میگوید دولت موظف است , اما مالکت میگیرد و پس نمیدهد. و یا برمیگرداند با گزارشات دروغ وخلاف واقع و بعد تفکیک گزارشات صحیح و درست از گزارشات خلاف واقع چقدر باید طول بکشد؟ و چه گروهی باید مشغول بررسی باشد و چه تعدادی؟ تازه بعد از اینکه خلاف واقع ثابت شد چه خواهد شد؟ و باگزارشگر خلاف واقع چه باید بکنند؟ هیچ، حتی امکان دارد آنکه خلاف واقع گزارش میدهد آدرسش را هم اشتباهی بدهد. یعنی حتی آدرس خودش را هم خلاف واقع میدهد، بعد باید چکار کنند؟ از کجا او را پیدا کنند؟ مثلا بنام حسن حسینی ، نه آدرس کوچه و نه پلاک خانه و نه شهر، بنابراین، این پیشنهاد بتمام منا زاید است و حل مشکل نمیکند بلکه با توضیحاتی که عرض کردم مشکل را چندبرابر میکند. بنابراین من با این اصلاحیه مخالفم. و همان موضوع خلاف واقع بودن ، خودشان ملزم باشند چون دولت اینقدر حق دارد که نظارت داشته باشد. اگر یک دولتی در اسلام، مشروع باشد واسلامی باشد و مورد تایید فقها باشد و باز حق نظارت و کنترل هم نداشته باشد پس دولت نمیخواهیم. بنابراین حق کنترل داشته باشد و مستاجرین و مالکین هم موظفند گزارش صحیح بدهند اگر خلاف واقع گزارش بدهند امتیازاتی که از دولت به ایشان میرسد لغو شود مانند آب و برق و گاز و تلفن و دیگر چیزها. عرض کردم من جز همان پیشنهاد قبلی خودم پیشنهاد بخصوصی ندارم بنابراین من با این اصلاحیه کمیسیون مخالف هستم که هیچ حل مشکل نخواهد کرد.
منشی- آقای هاشمی بعنوان موافق بفرمایید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. من ثبت نامم برای موافق از این جهت بود که ما در رد کردن واصلاح کردن این لایحه به مشکلاتی برخورد کردیم که وقت گیری میکند ودر مجلس بیک نقطه خیلی روشنی نرسیدیم ونخواهیم رسید والان هم که کارهای زیادی دارد در دستورمان هست اینطور وقت مصرف کردن سر این لایحه را زاید میدانم. در حقیقت ماده هفت بخاطر تشکیک یا نظر مخالف که شورای نگهبان داده بود بهتر بود حذف میشد ، آوردن این ماده راه حلی است برای اینکه از این بن بستی که در ن قرار گرفته ایم الان نجات پیدا بکنیم. و
البته این اعتراض آقای عباسی باین شکل وارد نیست. چون خودوزارت مسکن یک فرمی تهیه میکند و بروزنامهها میدهدو بیک شکلی انتخاب میکند بطوریکه بمردم بگوید وجواب بگیرد. راهی انتخاب میکند وبهر حال ما برای حل مساله مسکن باید آمار وارقام وشکل خاصی را در نظربگیریم . یعنی قضه عمیقتر از این است که با یک ماده و یا ایک اصل بتوانیم آن را حل کنیم. خودشان بر اساس آنچه که اینجا نوشتیم یک راهی را انتخاب میکنند وبه یک کیفیتی ازرسانههای جمعی اعلن میکنندواز مردم جواب میخواهند، یک مقدار جواب میرسد ویک مقدار نمیرسد وآمار تقریبی پیدا میشودوراهی از آن طریق پیدا خواهد شد. حالا اگر هم پیدا نشد ما لااقل با تصویب این ماده بجای آن ماده که برایمان مشکل درست کرده بود فعلا از این بن بست درمیآییم . و مشکل جدیدی هم سر راه ما پیدا نمیشود البته وزارت مسکن روی مساله مسکن باید خیلی نیرو بگذارد و مجلس هم باید کمک کندو کمیسیون مسکن هم باید کمک کند و باشورای نگهبان هم باید همیشه در مشروت باشند که موادو لوایحی که از این به بعد میآید پخته تر باشد.
واعظی- این،حل مساله مسکن را نمیکند. باز سه ماه بتاخیر میافتد.
رئیس- آقای واعظی چرا بی انضباطی فرمودید ؟ من گفتم که شما بعنوان مخالف قبلا وقت میگرفتید، صحبت میکردید.
واعظی- بنابراین مساله را حل نمیکند00
رئیس- حالا اگر این هم تصویب نشود باز هم چیز حلی کردنی نیست. این هیچ ضرری دیگر بشما لااقل ندارد000 بهر حال من بعنوان موافق بیشتر از این جهت صحبت کردم که فعلا این لایحه تصویب بشودواین مقدار که بآن رسیدیم به وزارت مسکن ابلاغ بشود و کمبودهایی که در این لایحه هست در فرصت قعدی انشاءالله جبران کنیم با مطالعه بیشتر.
مجید انصاری- این چون پیشنهادی است که در متن پیشنهاد بر بودجه عمومی بمقدار زیادی افزوده میشود و طرح است که از طرف مجلس داده شد.
رئیس – این لایحه است وطرح نیست.
مجید انصاری- پیشنهاد این ماده بعنوان طرح مجلس است000
رئیس- لایحه است طرح نیست. چه خرجی اضافه میشود؟ یک فرمی را پخش میکند و به رسانه های جمعی میدهد.
مجیدانصاری- خرجش همین است در حدود 5-6 میلیون فرم باید چاپ کنند.
صباغیان- به مطبوعات بدهند.
رئیس- اصلا چاپ نمیخواهد میدهند به رادیو بخواند. رادیو هم مجانی میخواند این که این مشکلات را ندارد و اینطور مخارج جزئی که مثلا بدهند به رادیو بخواند که خرج نیست کارمندان دولت این کار را میکنند و میدهند به رادیو بخواند.
موسوی تبریزی- ابلاغ میخواهد. آوردن میخواهد، جمع آوری میخواهد.
رئیس- خود ادارات واین همه کارمندانی که در آن وزارتخانه هستندکارشان همین است. و هیچ بودجه جدیدی برای این کار منظور نمیشود. یعنی از کارمندان موجود استفاده میکنند و فرم تهیه میکنند و اردیو اعلام میکند و بعدهمان کارمندان جواب را میگیرند. هر کاری دولت بخواهد بکند باید از کارمندانش استفاده کند.
رئیس- آقای مهندس گنابادی مطلبی دارید بفرمایید و خواهش میکنم مشکل را یک طوری حل کنید که ما بکارهای بعدیمان برسیم.
مهندس گنابادی(وزیر مسکن وشهرسازی)- بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به فرمایشات برادرمان آقای هاشمی من فکر میکنم که زیاد مطلب عمده ای در این لایحه نباشد اگر تصویب کنید ما از حالا تصمیم میگیریم این کار را بکنیم واطلاعات را جمعآوری میکنیم اگر نه حتما باید طرح بیاوریم و پیگیری کنیم حالا منتها فکر میکنم که اگر تصویب بشود کار جلوتر بیفتد پیشنهاد من این است که اگر امکان داشته باشد تصویب بشود که کار جلو بیفتد و ما برویم دنبال جمع آوری اطلاعات.
رئیس- متشکر، /182 نفر در جلسه حاضر هستند عبارت ماده 7 برای رای گیری خوانده شود.
منشی- ماده 7- بمنظور اطلاع کامل از وضع واحدهای مسکونی و تنظیم سیاست کلی مسکن وبرنامه ریزی در این زمینه از تاریخ تصویب این قانون وزارت مسکن و شهرسازی موظف است فرم مشخصات ونحوه بهرهبرداری از واحدهای مسکونی در کلیه شهرها راتهیه ودر اختیار مالکین واحدهای مسکونی قرار دهد تا مالکین ظرف مدت سه ماه تحویل نمایند.
رئیس- کسانیکه با این ماده 7 که قرائت وبحث شد موافق هستند قیام بفرمایند (122 نفر ایستادند) تصویب شد. حالا یک رای گیری هم برای کل لایحه داریم چون خیلی چیزها عوض شده.
قره باغ- من پیشنهاد حذف دارم.
رئیس- دیگر پیشنهاد حذف ندارد تصویب شد. حالا اصلاحیههای شورای نگهبان مطرح است. آقایانی که با کل لایحه چون با این اصلاحات یک رای گیری هم برای کل لایحه
داریم کسانی که باکل لایحه موافق هستند قیام بفرمایند (135 نفر ایستادند) تصویب شد. پس کل لایحه ابلاغ خواهد شد.
5- طرح اصلاحیه طرح قانونی الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری جمهوری اسلامی ایران وارجاع آن به کمیسیون.
رئیس- اصلاحیه طرح قانونی الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری جمهوری اسلامی مطرح است.
منشی- آقای علیزاده مخبر کمیسیون امور قضائی توضیح میدهند.
رئیس- در طرح مربوط به دادگاههای انقلاب هم شورای نگهبان نظراتی داده بودند که در کمیسیون اصلاح شده وخدمتتان توضیح داده میشود.
علیزاده (مخبر کمیسیون قضائی)- بسم الله الرحمن الرحیم. شورای نگهبان ماده 2 این طرح قانونی را مغایر با اصل 167 قانون اساسی اعلام فرموده است . نظر شورای نگهبان را اول قرائت میکنم:
بسم الله الرحمن الرحیم. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی . عطف به نامه شماره 816-25/3/60 طرح قانونی الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری جمهوری اسلامی ایران که درجلسه مورخ 26/3/1360 با حضور اعضای شورای نگهبان به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده در جلسات مشورتی شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح ذیل اعلام میشود:
ماده 2- طرح قانونی مزبور که قضات دادگاههای انقلاب رامکلب مینماید در صورت نبودن قانون مصوب شورای انقلاب یا مجلس شورای اسلامی طبق فتاوی امام مدظله یا منابع معتبر دیگر اسلامی که از جانب شورای عالی قضائی ابلاغ میگردد عمل نمایند مغایر اصل 167 قانون اساسی شناخته شد اعمال ضد انقلاب که رسیدگی به آنها در تبصره یک ماده دو در صلاحیت دادگاههای انقلاب گذاشته شده باید طبق قانون موارد آن مشخص و مجازاتش تعیین گردد.
برای اصلاحش کمیسیون امور قضائی جلسه ای تشکیل داده وماده 2 را اصلاح کرده وکلمه ”ضدانقلاب” را هم حذف کرده است. گزارش کمیسیون امور قضائی به مجلس شورای اسلامی. با عنایت به اظهار نظر شورای محترم نگهبان در مورد طرح قانونی الحاق دادگاههای
انقلاب به دادگستری که در جلسه مورخ 26/3/1360 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و جهت تجدید نظر به کمیسیون امور قضائی بازگشت شده بود در جلسه مورخه 3/4/1360 در این کمیسیون مودر رسیدگی قرار گرفت و با اصلاحاتی با اکثریت آراء تصویب شد. اینک گزارش آن را به مجلس شورای اسلامی تقدیم میدارد.
ماده 2- به دادگاههای انقلاب اسلامی اجازه داده میشود در مواردی که قانون مدون وجود نداشته باشد، تا تدوین قوانین جزائی مطابق کتب قصاص ودیات و حدود تحریر الوسیله امام خمینی عمل نموده و حکم قضیه را صادر نمایند.
تبصره 1 – کلمه ”اعمال ضد انقلاب” درآنجانوشته شده که شورای نگهبان آن را مغایر دانسته آن را هم نوشتیم که تبصره یک ماده 2 به لحاظ ابهام کلمه ”اعمال ضد انقلاب” با توجه به اینکه مصادیق اهم آن در بندهای 3 و 4 و 5 ماده 2 آئین نامه دادگاههای انقلاب مصوبه شورای انقلاب وجود دارد به اکثریت آراء حذف شد.
در این ماده 2 با توجه به اینکه شورای نگهبان آنرا مغایر با اصل 67 تلقی نموده ما از نظر شورای نگهبان با توجه به اینکه به دفاعی که قبلا کردیم ودر این قسمت هم این پیشنهاد را خود بنده هم مخالفت کردهام ما یعنی کمیسیون امور قضائی این جور استفاده کرده که دراصل 167 قانون اساسی که میگوید ”قاضی باید کوشش کند که حکم هر دعوا را در قانون مدون بیابد” این مساله متفرع بر این است که اول یک قانون مدونی در زمینه دعوا وجود داشته باشدودر یک دعوای خاص اگر قاضی نتوانست حکم آن دعوا رادر قانون مدون بیابد به منابع معتبر یافتاوی مشهور مراجعه بکند ودر این طرحی که پیشنهاد شده دراینجا بدون اینکه اصلا قانونی مدونی وجودداشته باشد، بطور کلی امر قضیه را ارجاع داده است به منابع معتبر یا فتوای امام روی این جهت شورای نگهبان این را مغایر بااصل 167 قانون اساسی دانسته است وبه اصول دیگر هم به اصطلاح نظر شورای نگهبان استناد نشده گرچه ما صریحا نظر شورای نگهبان را متوجه نشدیم و اگر هم توضیحی در این زمینه لازم باشد که آقایان اعضای شورای نگهبان لازم بدانند بدهند که مجلس روشن بشود آن را موکول به صلاح ونظر خودشان میکنیم ولی مااین طور استنباط کردیم که نظر شورای نگهبان در این زمینه چون فقط استناد شده به اصل 167 قانون اساسی که گفتهاند مغایر با اصل 167 قانون اساسی است ، ما هم در استدلال اینجوری گفتیم که باید قانون مدونی موجود باشد.
رئیس-مگر شورای نگهبان در کمیسیون شرکت نکردند؟
علیزاده- خیر در کمیسیون شرکت نفرمودند.
رئیس- درست نبوده است، آئین نامه صریح میگوید باید با حضور اعضای شورای نگهبان باشد، نمایندهشان باید بیاید نظرشانرا بفهمید اگر این است که کارتان ناقص است بگذارید برای بعد، اینجور نمیشود که ما بیاییم اینجا بحث بکنیم ندانیم شورای نگهبان نظرشان چیست بعد یک چیزی اصلاح کنیم دوباره برگردیم پس شما تشریف ببرید در کمیسیون و مراعات کنند آقایان کمیسیونها، شورای نگهبان را دعوت کنند از شورای نگهبان کسی بیاید توضیح بدهد با نظر شورای نگهبان اصلاح بشود والا این میشود مثل اول.
علیزاده- آنطوریکه در کمیسیون مطرح شده است.
رئیس- دیگر بحث نفرمایید طبیعی است که اصلا خلاف آئین نامه عمل شده است . بفرمایید بنشینید و نماینده شورای نگهبان را دعوت کنید تشریف بیاورند توی کمیسیون و فعلا ما برای آقایان شورای نگهبان هم زحمتی نداریم. برنامه بعدی را مطرح کنید. برنامه بعدیمان معرفی وزیر خارجه است . اطلاع بدهید آقای نخست وزیر وآقای موسوی بیایند. ما فقط یک ربع ساعت تنفس میدهیم بعد نمیتوانیم تنفس بدهیم چون تا ظهر کارمان ادامه دارد خواهش میکنم آقایان سریعا برگردند که بتوانیم کارمان را ادامه بدهیم و به انتظار آمدن نخست وزیر و وزیر پیشنهادی خارجه هستیم که کارمان را تمام بکنیم. (در ساعت نه و چهل و پنج دقیقه جلسه بعنوان تنفس تعطیل و مجددا در ساعتد ده و بیست و پنج دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد).
6- معرفی آقای سید حسین موسوی به سمت وزیر امور خارجه و رای اعتماد ایشان.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است. دستور جلسه معرفی وزیر امور خارجه است. نامه آقای رجائی خوانده بشود. (بشرح زیر قرائت شد.)
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی طبق اصل 133 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدینوسیله برادر مهندس سید حسین موسوی را برای تصدی وزارت امور خارجه معرفی مینماید موافقت شورای موقت ریاست جمهوری در باره ایشان نیز ضمیمه این نامه میباشد. خداوند همه ما را در خدمت به اسلام ومسلمین موفق بدارد. نخست وزیر – رجائی.
رئیس- کسانی که به عنوان مخالف اسم نوشته اند،صحبت کنند.
منشی- آقای سید احمد کاشانی مخالف.
رئیس- اگر آقای نخست وزیر قبلا توضیحی دارند ، بفرمایید.
رجائی(نخست وزیر)- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین ، الحمد الله علی کل حال، مساله وزارت امور خارجه که از همان ابتدای تشکیل دولت با مشکل مواجه شده بود، در برداشتی که ما از وزیر امور خارجه داشتیم، این که کل تفکر انقلاب اسلامی در برخورد با جهان خارج بوسیله وزیر امور خارجه صورت میگیرد به این جهت بیشترین سختگیری را در انتخاب وزیر امور خارجه بخرج دادیم و با هر برارد و خواهر متعهدی که شناختی داشت از افراد مشورت کردیم ، بالاخره آخرین مشورتمان و آخرین تقااض و مراجعهمان به برادر شهیدمان دکتر بهشتی بود. ضمن بررسیهای مفصلی که انجام شده بود، برادرمان موسوی را مناسبترین فرد برای این کار پیدا کرده بودیم منتها برای شهید دکتر بسیار مشکل بود که بین حزب و وزارت امور خارجه یکی را انتخاب کنندواجازه بدهند که ایشان مسوولیتشان را در حزب کنار بگذارند و به وزارت امور خارجه بیایند. خاطرم هست که در ماده اول در سالن مدرسه رفاه خدمتشان بودیم بعضی دیگر از برادران حاضر در مجلس هم بودند وایشان بعد از بحث مفصل موافقت کردند که برادرمان موسوی بعنوان وزیر امور خارجه معرفی بشود. این مساله را در صورت کاندیداها منعکس کردیم وبه رئیس جمهور معرفی کردیم رئیس جمهور روی چند وزیر مقاومت مخصوص داشت. یکی وزیر مشاور، یکی وزیر کار، وزیر اقتصاد، وزیر بازرگانی، وزیر امور خارجه ، خوب، ما هم ضمن اینکه برای همه وزراء تلاش میکردیم، و اصرار داشتیم وتوجه میکردیم ما هم نسبت به این چند وزیر بخصوص وزیر امور خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر بازرگانی خیلی کوشش کردیم در تفاهم بین نخست وزیر و رئیس جمهور برای این مساله رئیس جمهور در مورد این چند وزیر مسائل نسبتا شخصی را مطرح میکردند و من که مطمئن بودم از این برادران که بهیچوجه مساله شخصی ندارند، در پذیرفتن این سمتها حاضر شدم بهر شرطی که ایشان اقئل شدند از جمله اینکه قرار شد این چهار برادری که قرار است این سمتها را بگیرند بیایند پیش رئیس جمهور و خلاصه بگویند که آقا آنهایی که توادعا میکنی ما اینطور نیستیم و حرفهایشان را بزنند(تکرار میکنم بعضی از برادران که در آن مجلس بودند الان هم حضور دارند) یکی از آن برادران برادرمان مهندس موسوی بود که با اخلاص خاصی که برای کسانی که میخواهند سهمی دراین حرکت انقلاب اسلامی ایران ادا کنند با همان اخلاص ایشان واقعا دو زانو در مقابل رئیس جمهور نشستند و توضیح دادند
که آنچه که تو خیال میکنی که ما در این یکسال شخصا با تو اختلاف داشتهایم، چنین چیزی نیست متاسفانه همانطور که من در حدود دو ماه قبل به یکی از برادران که راجع به انتخاب وزیر امور خارجه سوال کرده بودند و جلسهای قبل از طرح در مجلس با هم داشتیم به ایشان گفتم که شما فقط بروید از رئیس جمهور بپرسید که چه ایرادی از مهندس موسوی دارید اگر واقعا دیدید که ایرادهایی که ایشان از مهندس موسوی دارند شخصی نیست، بیایید به من بگویید من میروم به دنبال معرفی یکی دیگر که تا همین لحظه که در خدمتتان هستیم و آن برادر هم در مجلس حضور دارند جواب این سوال را برای من نیاوردند از برادران یدگر وزیر مشاور با مسائل عجیب و غریبی که باز آن برادر عزیزمان که آنجا زحمت کشیدند و واقعا این وزیر مشاور را برای ما دست وپا کردند من این را بعنوان یک حق از برادر عزیزمان انواری بگردنم دارم که تلاش ایشان آنروز به نتیجه رسید واین وزیر مشاور را برای کابینه بدست آورد و من اگر قابل باشیم تشکر صمیمانه ای راخدمت ایشان داشته باشم وایشان را هم یکی از شهود آن جلسه که واقعا چه گذشت آن روز به این برادران ما برای اینکه بعنوان یک خدمتگزار انقلاب بتوانیم در صف وزرای کابینه قرار بگیرم از جمله کسانی که شخص برادرمان موسوی رامعرفی میکرد برای رئیس جمهور آقای موسوی اردبیلی بودند وایشان مخصوصا با این عنوان که در طول مدتی که من این انسان را میشناسم جز خداترسی وایمان واعتقاد راسخ به اسلام چیز دیگری ندیدهام و سابقه آشنائی ایشان با برادرمان موسوی به خیلی قبل از 22 بهمن برمیگشت ولی متاسفانه اثر نکرد حتی آقای موسوی تعهد میکردند که در این زمینه یعنی سلامت ایشان از نظر خط اعتقادی واخلاقی در آینده هم ایشان تضمین خواهندکرد باز نتیجهای ندارد در مورد برادرمان موسوی همینقدر بگویم که کاری که ایشان در این مدت گرداندن روزنامه جمهوری اسلامی و مسوولیتی که در آنجا داشتند و به عنوان یکی از روزنامه های آبرومند معتبر در جامعه درآوردند یکی از نمونههایی است که میشود بعنوان عاملی که میتواند دلیل باشد برای این که ایشان واقعا شایستگی دارند وجدا جمهوری اسلامی از وجود ایشان بعنوان وزیر امور خارجه در مدت وجود این کابینه محروم مانده است و قطعا این گناهی است که مستقیما به گردن رئیس جمهور معزول است و چونکه فرصت برای برگشتن به آن مراحل نیست من از آنچه که در باره ایشان واقعا بر ما گذشته است میگذرم فقط در جلسه ای که دزفول داشتیم بعد از شکستگی که فرمانده کل قوای سابق یا معزول در سوسنگرد خورده بود خوب جلسهای بود ما ضمن اینکه حرفهاودلائل وصحبتهای ایشان را شنیدیم صمیمانه گفتیم که مسالهای
است پیش آمده ما هم آمادهایم شما را ازداخل تقویت کنیم شما هم بروید بجنگید و کاری به کار داخل نداشته باشید اجازه بدهید این کمبود کابینه بوسیله این چهار وزیر تامین بشود ایشان گفتند که همانطور که تو اعتقاداتی داری منهم برای خودم اعتقاداتی دارم و باز هم مخالفت کردند با انتخاب ایشان من امیدوارم که به یاری خداوند وجود برادرمان موسوی در سمت وزارت امور خارجه این اشکال مهمی را که ما دراین مدت نتوانستیم بطور جدی با آن برخورد بکنیم رفع بکند ضمن اینکه نه در مورد وزارت امور خارجه در مورد همه وزارتخانه ها و کارهای دولت صمیمانه امیدوار هستم که در آینده ضمن دنبال کردن خط اصیل وناب و صاف انقلاب برادران وخواهران هر گونه انتقادی را در محدوده امر به معرفو و نهی از منکر که سازنده است وامید امت اسلامی هست بعنوان ”خیر امة اخرجت للناس” دولت از راهنماییهای برادران وخواهران نماینده برخوردار باشد عرض دیگری ندارم اگر لازم بدانید خود ایشان هم، هم خودشانرا معرفی میکنند هم احیانا برنامه ای را که داشتیم تکرار میکنند والا آقایان نماینده صحبت کنند والسلام علیکم و رحمة الله.
رئیس- آقایان مخالف صحبت میکنند ضمنا نمایندگان محترم اگر سوالی به ذهنشان میرسد کتبا میتوانند بدهند خدمت آقای نخست وزیر که ایشان باز جواب میدهند البته اگر توضیحی هم لازم باشد خودآقای موسوی بعدا میدهند. اولین مخالف را دعوت کنید .
منشی- آقای احمد کاشانی.
سید احمد کاشانی- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم احفظنا وانت خیرالحافظین. با درود به روان پاک همه شهدای انقلاب اسلامی بخصوص شهدای فاجعه هولناک دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و درود به رهبر بیدار وعالیقدرمان امام خمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) من مطالبی را میخواستم مقدمتاً به عرض نمایندگان محترم برسانم که پاره ای از آنها را برادرمان جناب آقای رجائی به آن اشاره کردند و من مجدداً متذکر میشوم و نتیجهگیری میکنم و آن مطالبی بود که میرساند مشکل بودن امر مخالفت رادر شرایط کنونی شما میدانید آقای موسوی بعنوان کاندیدای وزارت خارجه به رئیس جمهور معلی شده بود وایشان که اکنون بر ما ماهیتش کاملا روشن شده مخالفت کرده بود و زیر بار وزارت ایشان نرفته بود از آن طرف اخیراً با سرپرستی شورای ریاست جمهوری که سه نفر از افراد قابل اعتماد ما در آن حضور دارند و بخصوص با فقدان شهید بزرگوار مرحوم دکتر بهشتی بعنوان مؤید ومصوب ایشان طبیعتا
با توجه به این هر دو عامل امر مخالفت کار مشکلی است علی الخصوص که شرایط و جو موجود و ضربهای که ما دراثر انفجار در محل حزب جمهوری اسلامی خوردیم ناراحتیهای بیشتری برای ما ایجاد کرده و طبیعتا انسان دلش نمیخواهد بعنوان مخالف صحبت کند اما حقیقت قضیه اینجا است که یاد همین شهدائی که اخیرا از دست دادیم و چهره بسیاری از آنها که مظهر وسمبل حق جویی وانجام وظیفه بود این حقیر را هم بدون اینکه خدا را شاهد میگیرم کوچکترین برخورد فردی با کسی بخواهد وجود داشته باشد و رابطه شخصی، خود را موظف دیدم به اینکه آنچه راکه وظیفه خودم میدانم وتشخیص میدهم آن را بعنوان وظیفه نمایندگی بیان کنم. اما مساله دیگر که مشکل بودن مخالفت من را میرساند این است که من یکی از محورهایی را که حول آن میخواهم صحبت کنم و به عقیده خودم مهمترین محوری است که در جامعه ما وجود دارد ، محور سیاسی وخط حکومت در این جامعه است و آن عنصر ملیگرائی و عنصری که همیشه به موازات و در مقابل عنصر اسلام در این جامعه حضور داشته است، این امر یک امر تاریخی و چیزی قابل انکار نیست و چون مطالبی دراینجا مطرح میشود که مربوط به مرحوم آیت الله کاشانی پدر اینجانب است، این قضیه مشکل بودن کار را بیشتر میرساند و باز میگویم به همین دلیل احساس میکردم که نباید صحبت کنم ولی بدنبالش فکر کردم که شاید این هم حجابی باشد و من نباید اجازه بدهم که این حجاب در مقابل وظیفه من قرار بگیرد و مجدداً یادآور میشوم و نمایندگان محترم توجه کنند، آنچه را که استناد میکنم اگر مطالبی بود که در آن روابط شخصی وگرایشات خصوصی وجود داشت، علاوه بر آنکه مد نظر قرار بدهم به این حقیر هم بعدا تذکر بدهند که انشاءالله خودم را اصلاح کنم. علت مخالفت من باز از اینجا سرچشمه میگیرد که در دورانی که دوران ابتدای تشکیل دولت موقت و گشایش روزنامه جمهوری اسلامی و افتادن کارها به روال عادی، ما دراین نهادهای انقلابی درگیر و مشغول بودیم و فرصت مطالعه روزنامه ها را به آن ترتیب نداشتیم ، شما میدانید طی این دورانی که آخرین مرحلهاش حکومت بنی صدر بود در جامعه ما جو خاصی حاکم بود وآن مردمی که پایبند به اعتقادات اسلامی و علاقمند به روحانیت و مبارزات آنها بودند در این جو عین ماهی که درخشکی باشد در یک چنین شرایطی به سر میبردند و مسائلی را که میدیدند به محلهایی که احساس میکردند میتوانند با آنها درددل کنند در میان میگذاشتند از جمله مکرر در مکرر افرادی پیش من میآمدندو میگفتند که خوب، در شرایط کنونی دولت که مشخص است دست چه کسانی است و در مراحل بعد با حکومت بنی صدر باز هم مشخص است که چه کسانی بر
کار هستند ولی پارهای از مسائل را ما میبینیم که برایمان قابل تامل و گذشت نیست. اشاره میکردند به آنچه که در جریان خودی در این جامعه میگذرد واز این بابت ناراحت بودند و بعضی نکات و بعضی مسائل را اشاره میکردند و من باید عرض کنم که فقط همان مقدار وهمان مطالب را توانسته ام دراین جا عنوان کنم و فرصت اینکه همه مسائل را جمعآوری کنم و دراینجا عنوان کنم نداشتم محور صحبت من بر روی روزنامه جمهوری اسلامی است والبته آن موقعی که آن برادران آن مسائل را عنوان میکردند من بعنوان وظیفه اولیه با پارهای از مسوولین حزب این قضیه را مطرح کردم فرمودند که روزنامه به حزب ارتباطی ندارد وحداکثر بیش از پانزده درصد آن به حزب مرتبط نیست. (کاری نداریم) ولی مسلما مسوول روزنامه این چنین حرفی را نخواهد زد که روزنامه بمن مربوط نیست مسوولیتش را هم در جاهائی که مسلما هم قبول کرده اند و هم قرائنی وجود دارد که من اشاره میکنم، اولا در یک جلسه ای که خصوصا وجود داشت و مسائلی عنوان شد ایشان پاسخگوی آن مسائل شدند و این خودش دلالت بر این میکند که مدافع خط روزنامه و آنچه که در روزنامه میگذرد هستند مساله دوم این است که در 28 مرداد سال 58 برادر بزرگوارمان آقای دکتر آیت مقاله ای تحت عنوان تحلیل مستند از کودتای 28 مرداد به روزنامه جمهوری اسلامی داده بودند و امضاء واسم ایشان در این مقاله و در این تحلیل وجود داشت. ابتدای این مقاله این جمله را ما میبینیم که درج شده است. مقاله زیر را آقای دکتر حسن آیت نوشته اند . ولی لازم به یادآوری است که درج آن به معنای موافقت شورای نویسندگان روزنامه جمهوری اسلامی با محتوای آن نیسیت در این مطلب دو نکته نهفته است اول این که آقایان ، آقای آیت را میشناسند و خط سیاسی او که از پیش از انقلاب روشن بوده وتمام نوشته هاو سخنانش را شما میتوانید یکی یکی زیر نظر بگیرید ودر تمام صحبتها محور تکیه بر اسلام و روحانیت مجاهد و نفی صددرصد ملیگرائی و آن خط مخالفش ، بنابراین نوشتن این جمله در بالای مطلبی که نویسنده امضاء کرده به معنی این است که ما این نوشته را قبول نداریم حالا ماسله ای نیست ولی آنچه که باز بدنبال آن نتیجه دوم هست این است که شورای نویسندگان در اینجا نظری را اعلام کرده است . بنابراین آنچه که درروزنامه منعکس شده نظر نویسندگان وشخص آقای موسوی در آن وجود دارد. من به پاره ای از مطالب ، همانطوری که عرض کردم مختصر و بریده بریده توانستم بدست بیاورم اشاره میکنم و از آن عبور میکنم. ابتدا سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی را به مناسبت سی ام تیرماه /58 که البته لازم به تذکر است که این در /28 تیرماه چاپ
شده بود یعنی در سیام تیر چاپ نشد ودر سیام تیر مراسمی به مناسبت شهدای سی تیر در ابنبابویه برگزار شد وجالب است واسم میخواهد عکسی را که درآن مراسم انداختهاند و در روزنامه هم منعکس شد، عکس اجتماع مردم و در آن انتها دو عکس وجود دارد یکی عکس دکتر مصدق است و یکی هم عکس امام وعکس دکتر مصدق عکس بزرگی است بطوری که تمام صحنه جلب توجه میکند وعکس امام یکی از عکسهایی است که کوچک است ودست بلند است از آن دوره مراجعه کنید به این روزنامه سیام تیر قضیه را ببینید اماآنچه که به مناسبت سیام تیر در روز بیست وهشتم نوشته شده بود، مطالبی در آن دارد که من آن مطالب را خدمت شما میخوانم: مصدق نیز خود بدین نکته تکیه فراوانی داشت، عشق او به خلق از ایمان ژرف او به فرهنگ اصیل اسلامی، سرچشمه میگرفت (البته سخنان اخیر امام را هیچکس فراموش نمیکند که به جا است یاد برادر شهیدمان دکتر دیالمه را در اینجا گرامی بداریم که دراین سخنان آخرشان فرمودند امام فرمود ”او هم مسلم نبود”) مصدق هرگز ناسیونالیزم خشک ارتجاعی را باور نداشت ودر فرایند سیاسی کنشهای خود به اتحاد هرچه بیشتر خلقهای مستضعف فراوان توجه داشت و در همین جا است که اتحاد او و روحانیت مسوول و مبارز نطفه میبندد و قیام مردمی سی تیر با پیامهای آتشین آیت الله کاشانی سربرمیآورد. میگوید: مصدق را از همین دیدگاه باید شناخت ، قیام خونین مصدق بر علیه مستکبرین در جنگ نفت متجلی میشود و مصدق بعنوان یکی از فرزندان خلق مسلمان، آن چنان بر استعمار و ارتجاع واستبداد میشورد که ابوذر ، و همچنان که قلب برای هر زنجیر و محرومی میطپد ما نیز تا محروم رنجدیده ای ، مظلومی و مستضعفی در جهان باقی است از پای نخواهیم نشست ما راه مصدق را تصدیق میکنیم و نه تنها بر سر نفت که بر سر آنچه که برمستضعفین رفت، متاسفانه اگر چنانچه پیامهای امام را از همان ابتدایی که امام در خارج از کشور بود به آن یک مقداری توجه میشد این مطالب عنوان نمیشد که امام چقدر تکیه داشتند بر اینکه راه ما، راه جدیدی است ، راه انقلاب اسلامی است، شروعش کی است و پیرو هیچ نهضت ویا جبههای نیست. مطلب دگیری را که باید به عرض آقایان محترم برسانم،سرمقاله چهارده اسفند /58 است تحت عنوان ”مصدق فرزند رشید خلق” که این را هم من قسمتهایی از آن را از روزنامه برایتان قرائت میکنم: امروز سالروز درگذشت شادروان دکتر محمد مصدق یکی از پیشتازان حرکت عدالت جویانه مردم مسلمان ایران بود، مصدق بخاطر احترام ویژهای که برای ارزشهای اصیل
مردمی قائل بود ونیز برای شجاعت، ظلمستیزی ، حقجوئی، و روح پرحماسهاش یکی از چهرههای جاویدان تاریخ معاصر مبارزات ضد ستم است . مصدق دقیقا ودقیقا در جهت عدالتجوئی و استقلالطلبی و تحقق روح شعارهای اصیل اسلامی حرکت میکرد وبه همین جهت بود که از پشتیبانی وحمایت عاشقانه تودهها نیز برخوردار بود. در اینجا یک شرح مشروح و مفصلی از ضدیت تودهایها و مصدق میدهد که من اگر فرصتی شد بعنوان یک تحلیل مختصری از این خط و این بیان دراین جامعه خدمتتان عرض خواهم کرد نتیجهگیری به این شکل است که من اینجا خدمتتان عرض میکنم. دکتر مصدق در زمان حکومتش در یک مخالفت سخت با تودهایها بود واین مخالفتشان را آنها تاجائی پیش بردند که حکومت را سرنگون کردند. ضمن این که چهره چپ دراین جامعه بر هیچکس پوشیده نیست ولی یک چنین تحلیلی برای مخفی کردن یک حقیقت بزرگ در این جامعه است وآن حقیقت این است ،که همیشه چپ تا پیش از پیروزی نهضت، تا پیش از پیروزی و تسلط رهبران اسلامی ، رهبران وعناصر اسلامی به ظاهر مخالف حریف بوده، شما دراین جا میتوانید موضع آقای بنی صدر را در کنار این گروهکها پیش از انتخابشان ببینید . خوشبختانه امروز ، روزی است که درک این مساله مشکل نیست. پیش از انتخاب بظاهر رودررو ، و مخالف وحتی در مراسم 14 اسفند ، فریاد میزند که ، آه ما را متهم کنید به لیبرال، آهای تودهایها ما را به این متهم کنید ، یعنی تمام تلاش در پیش از انتخاب و به قدرت رسیدن ملی گرائی این بوده است که چپ را رودرروی آنها نشان بدهند ولی وقتی که پیروز میشدند ، شما میبینید جهت /180 درجه عوض میشود وجناح چپ تمام نیرویشان را دراختیار همین کسی که برکار مسلط شده است قرار میدهند. درآن زمان هم عین این ماجرا تکرار شده بود. یعنی حزب توده تا پیش از سیام تیر سال /31 که نقطه عطف مبارزات است و در آن مرحله است که با پایمردی و فداکاری روحانیت است که مجددا نهضت شکست خورده به قدرت برمیگردد تا پیش از آن شما میبینید که همینطور که نوشته اند حزب توده کارشکنی، فریاد مخالفت ،اتفاقا یک مجلهای را آقای میناچی در موقعی که در وزارت ارشاد بودند منتشر کرده بودند و در آن مجله بریدههای جراید حزب توده درآن زمان چاپ کرده بودند ولی میدانید تا کی؟ فقط تا سیام تیر یعنی بعد از آن تمام توهینها، و تمام افترائات و تمام مخالفتهایی را که چپ در این مملکت با روحانیت و جناح اسلامی داشت مخفی کرده و کنار گذاشته و فقط آن تکه را گفته است. میدانید آقای میناچی چرا این حرف را میزند و چرا اینکار را میکند؟ بخاطر اینکه باز
هم میخواهد در ذهن یک مردمی که /50 سال از همه مسائل سیاسی دور بودهاند اینطور وانمود کند که بلی، شما که از چب بدتان میآید این چپ مخالف این عناصر است و اینها را به قدرت برساند و به قدرت هم رساندند در تمام این مراحل ولی واقعیت قضیه چیز دیگری است در اینجا یک چنین چیزی را به این شکل منعکس کرده است چون مفصل بود من فقط خلاصهاش را برایتان عرض کردم شرح مشروحی از ضدیت تودهایها و مصدق بدون اینکه اشاره کنند که بعد از سی ام تیرماه موضع حزب تودهچی بود و چه همکاری با جناح ملی گرا و شخص آقای دکتر مصدق داشتند، یک نمونه اش را برایتان میگویم، در ساگرد سیام تیرماه سال 32 یعنی یک سال بعد،سال پیروزی میخواستند دراین تهران جشن و مراسی برپا کنند ، حزب توده به آقای دکتر مصدق مراجعه میکند و دکتر مصدق در شرایطی که در شهر تهران حکومت نظامی برقرار بوده است حکومت نظامی را لغو میکند واجازه میدهد که حزب توده آن مراسم بزرگ خودش را برپا کند . حالا چه کسان دیگری هم کمک میکنند وآن وحشت عجیب را در دل مردم ما افزایش بدهد که بلی دراین مملکت الان چپ دارد حاکم میشود و عجیب است که بدنبال این قضیه شما میبییند که بطور ضمنی میگوید که حالا حزب توده آمده است و در کنار خط امام قرار میگیرد و روی این قضیه هم خیلی تبلیغ میشود و شما امروز تبلیغات جنتاحهای ملی گرا و روزنامه هایشان را گرامی دیدید متوجه میشدید که خود اینهم ضربه ای است بر پیکر انقلاب اسلامی.که مابیاییم و بگوییم حزب توده در کنار خط امام ، 000 درست است که نویسنده میگوید ، ما داریم میگوییم که اینها دارند تظاهر میکنند، ولی همین قضیه گفتنش و با تبلیغاتی که مفصل در جرایددیگر میشود شما ملاحظه کنید ، ببینید شعاری مثل : ”چماقدار،تودهای ، پیوندتان مبارک” و امثالهم به چه منظور است،به منظور این است که آن بعد را تضعیف و بعد قرار گرفتن چپ در کنار امام را تقویت کنند حتی همین اخیرا یکی از آقایان که خیلی واقعا باعث تاسف بود ضمن اینکه من هشدار میدهم به هیچوجه کسی نمیخواهد انکار کند که عناصری از همه این جناحها، در همه نقاط این مملکت تلاش میکنند، نفوذ کنند و قدرت را دردست بگیرند ولی آن چیزی را که کلیت مساله است نباید فراموش کرد، یکی از آقایان میگفت که این حزب توده اگر دست از سر حزب جمهوری بردارد خیلی خوب است،این جریانات زیرسر آنها است. آنچه که در آنجا اتفاق افتاده است و در آخر این مطلب آورده شده یاد مصدق، یادآور پیام هشیاری جوی شهدای گلگون کفن تاریخ مبارزات حقطلبانه ما از کربلا تا قم است. ما این یاد راگرامی میداریم و سوگند یاد
میکنیم که اجازه ندهیم سرنوشتی که خط ارتباط با شرق وخط ارتباط با غرب برای نهضت تاریخ ساز مصدق بوجود آوردنداین بار نیز برای انقلاب اسلامی ما تکرار بشود. نهضت تاریخ ساز مصدق، و همان کاری که آنها داشتند میکردند این جا دارند میکنند. روح قیام دکم اندیشان ، پوسته بنیان و متعصبان بکوشیم، درست است واقعا روح قیام مصدق و مصدق این را به ما یاد میدهد که با تمام متعصبین بقول آنها و پوسته بنیان ودکم اندیشان مبارزه کنیم. این جناح را یکی برای من تشریح بکند که در این جامعه این جناح چی است. درود به مصدق وهمه شهیدان تاریخ مبارزات حق طلبانه وضد ستم و شرک ستیز. اما راجع به شخص مصدق لازم است در اینجا مختصری اشاره بکنم وبا زیاد (رئیس: شما در مورد ایشان بیشتر صحبت کنید. هفت دقیقه دیگر وقت دارید.) من عرض کردم خدمتتان روزنامه و نویسنده روزنامه مدافع آن چیزی است که در روزنامه منعکس میشود و تبلیغ مصدق وحفظ آن (یعنی حفظ سمبل برای این خط) و من اینجا به شما عرض میکنم که متاسفانه فرصت نداشتم در تمام روزنامه مال گروهکها و غیره00 از پیکار ، مجاهد، کار، و سایر روزنامه ها ، میزان ، انقلاب اسلامی وغیره اگر شما ببینید با تمام اختلافات و جدلهای ظاهری روی این محور همه شان تکیه دارند ومن الان دارم یک چنین محوری را در داخل این روزنامه متاسفانه به شما نشان میدهم. مصدقی که اینطور از او صحبت شده باز میگویم برادرمان دکتر دیالمه 9ماه پیش هم سند فراماسونی او را و هم عکس دستبوسیاش را دراینجا نشان داد که متاسفانه از تلویزیون نشان داده نشد و نظرات امام هم دراین باره برای همه شما روشن است که چی فرمودند، اخیرا وقتی که بحث رفرداندم دراین مملکت مطرح شد واز کارهایی بود که آقای دکتر مصدقی که در اینجا بعنوان طرفدار مردم از او یاد میشود و با آن رفراندم ساختگی که در تاریخ بشر نمونه ندارد مجلس شورای ملی را بست، امام در باره اش اینطور صحبت میکنند، ضمن اینکه این جمله را میفرمایند که باید چشمها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که گاهی مرا رنج میداد آنها در صدد بودند رفراندم اینطور بود که یک صندوق برای مخالف ، یک صندوق برای موافق میگذاشتند و پای صندوق مخالف یک دسته از اشرار بودند وجزو مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رای بیندازد چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را آمریکایی درست کردند، امام از صحبتهایی که با هیات تحریریه مجلسه شاهد میکنند،این مطلب جالب دیگری که امام میفرمایند این
است که میفرمایند این دولتهای بزرگ همه جور عنصری دارند. هم ملی دارند، هم مذهبی دارند و شما میدانید رایگیری در اینجا دیدهاید که هیچوقت نمیآیند بگویند تو موافق برو آنطرف تا ببینند که چه کسی دارد رای میدهد. در آن زمانی که این فرمان امام است که چطوری عمل کرده بودند این رفراندم و در اینجا بحمدالله موفق نشدند در این که تکرار کنند، باز مطلب دیگری که من از قول امام عرض کردم در اینجا نوشته اش را دارم که نمیخوانم چون یک مقادیری از آن مربوط به آیت الله کاشانی است و00 و راجع به مسلم نبودن آن فرد که آن را کنار میگذارم ولی یادتان هست خیلی پیشتر صحبت از سیلی زددن در آن به ما کرد. مطلب دیگری را که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که ممکن است بگویید آقای موسوی و روزنامه جمهوری اسلامی از نظرات امام مطلع نبودند اولا من میخواهم بگویم که امام در همان اوایل سال 58 بدنبال اجتماعی که در احمدآباد بوجود آمد ودولت موقت از امکانات دولتی هم استفاده کرد و در آن جا توجه کنید همه گروهها از فدائی ، مجاهد، جبهه ملی ، جبهه دموکراتیک ملی، و تمام جناحها در آنجا اجتماع کردند امام پشت سرش یک سخنرانی کوبندهای کردند ودر آن سخنرانی فرمودن که چی شده که یک مشت استخوان پوسیده را درآوردهاید و میخواهید زنده کنید. فقط یادم نمیرود که در پایان آن سخنانشان فرموددند که اللهم قد بلغت یعنی مساله آنقدر حساس و روشن بود یعنی همه مطالب برای یک فردی که میخواست چه رسد به یک سردبیر روزنامه که میخواهد مسائل سیاسی را تحلیل بکند باید روشن باشد والبته من مطالب دیگری را یادداشت کردهام که متاسفانه فکر نمیکنم وقت برای من باقی باشد و آن این است که من میخواهم بگویم این روزنامه فقط در خط سیاسی که آن یکی هم بنظر من برای هفت پشت آدم بس است، نیست، در سایر موارد ، در ارتباط با گروهکهای دیگر مثل جنبش مسلمانان مبارز تبلیغات مفصل داشته و در این روزنامه یک خط انحرافی اقتصادی، خطی که صددرصد ضد اسلامی بوده است در آن تبلیغ شده است من عین بعضی از مطالبی را که هست برایتان عرض میکنم ضمن یک مصاحبهای در ده شماره با سه نفر آقای اسلام کاظمیه، گلزاده غفوری و زهرا رهنورد،لازم به توضیح است که خانم رهنورد خانم ایشان هم هستند و آقای اسلام کاظمیه از دوستان آقای حاج سید جوادی در جنبش مطالبی تحت عنوان ویژگیهای انقلاب اسلامی از هر طرف میخواهند صحبت کنند، مطالب اصولی و مهمی مثل ولایت فقیه، و مالکیت در اسلام ، من تمام این را نتوانستم استخراج کنم ولی ضمنا دیدم چند ماه بعد فریاد مردم علیه آقای اسلام کاظیمه به مناسبت همین صحبتها بلند بود ولی در مورد مساله مالکیت آن جمله ای هست از خانم رهنورد که درشت آن
آخرین مقاله نوشته میتوانید ببینید میگوید ” ما فقط از حاصل کار خودمان میتوانیم مالک بشویم و از آن حاصل کار بقدری که نیاز داریم و بیش از آن مال بیت المال است یا اینکه 000 اگر چنانچه ما این مطلب را بگوییم از نظر اخلاقی است که خوب از نظر اخلاقی یک مسلمان جانش را هم ایثار میکند ولی از نظر اصول اقتصادی یک چنین نظری مارکسیستی تر از هر مارکسیستی هست و نظراتی از آقای استاد رضا اصفهانی واولین بار معرفی ایشان در روزنامه ومرتب مطالبشان را تحت عنوان (رضا اصفهانی: من یکربع وقت دارم) بررسی اصول اقتصادی قانون اساسی 00
خانم طالقانی – آقا ، ما خانم رهنورد را میشناسیم و زن مومنی است . زن مسلمان و معتقدی است.
رئیس- وقت شما تمام است یک دقیقه هم اضافه صحبت کردید.
کاشانی- با عرض تشکر از همه نمایندگان محترم که وقت دادید. عرض میکنم که خدا را شاهد میگیرم بر اینکه افراد چه رای بدهند، اینجا صحبتی را نکردم و فقط انجام وظیفه کردم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
منشی- آقای زرهانی بعنوان موافق بفرمایید.
سید احمد زرهانی – بسم الله الرحمن الرحیم. با درودبه روان پاک شهدای هفت تیر و همه شهدای قهرمان جبهههای جنگ حق علیه باطی نمایندگان محترم قبل ازاینکه دلائل خود را مبنی بر دفاع از صلاحیت آقای میرسید حسین موسوی در احراز پست وزارت امور خارجه به عرض نمایندگان محترم برسانم بر خود لازم میدانم سیری در ادله مخالفان ایشان نموده زیرا علاوه بر آنچه گفته شد منطق دیگر مخالفان آشکار و پنهان ایشان را خارج از جلسه با دقت گوش کردهام، از لابلای منطق مخالفین آقای موسوی سه اتهام را برایشان دریافتم اتهام اول همانطور که شنیدید مصدقی بودن و داشتن تفکرات ملیگرایانه است. منشاء استدلال برادران مخالف بر این معنا مقالهای است در روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 14 اسفند 58 که دراین مقاله بخوبی و عظمت از مصدق یاد شده است. و از قیام او بعنوان پدیده ای در امتداد خط کربلا وقم و الهام بخش حرکتهای انقلابی یادگردیده و وی فرزند راستین خلق قلمدادگردیده است و مقداری شرح ووصف دیگر البته در پای این مقاله امضاء موسوی وجود ندارد. در این زمینه باید گفت اگر بنابراین باشد که هر کس سابق بر این خوشبین وعلاقهمند به مصدق بوده در این برهه فاقد صلاحیت و ارزش سیاسی و اجتماعی است باید بدور
اکثریت شخصیتهای ارزنده انقلاب خط قرمز کشید. حتی به دور بعضی از آنان که فعلا پستهایی بالاتر از مقام امور خارجه دارند که اسم نخواهیم برد ، گذشته از این روزنامه حزب جمهوری اسلامی ارگان میرسید حسین موسوی که نیست بلکه ارگان حزب جمهوری اسلامی ایران است که خود برادران مخالف هم آنرا حزب الله میشناسند. اگر انتقادی از این بابت وارد باشد بر حزب است نه بر سردبیر و یا صاحب امتیاز آن ،تازه باید دید در حوادث 14 اسفند 9 که ضد انقلاب زیر پوشش مصدق دست به مبتذلترین عرضاندامهای سیاسی زد و حتی قبل و بعد از آن آیا آقای موسوی چنین مقالاتی و اظهارنظرهایی هم نموده است؟ مسلما پاسخ منفی است. راستی اگر ملاک قضاوت ما قرار است سرمقالههای روزنامه جمهوری اسلامی که عموما به قلم سردبیر نگارش مییابند باشد چرا منصفانه همه سرمقالهها را از ابتدای انتشارتاکنون مورد تحلیل و ارزیابی قرار نمیدهیم وبا یک بینش صادقانه آنها را نقد نمینماییم بلکه به سراغ ضعفهاوانحرافهای احتمالی و کوچک میرویم؟ اتهام دوم آقای موسوی بی خط بودن ایشان است و این بسیار ناچسب و رقت بار و خنده آور است. چطور ممکن است کسی که مورد تایید آقایان بهشتی و خامنه ای و هاشمی باشد مشمول این اتهام واقع شود مخالفینش اظهار میکنند که آقای موسوی در یکی از سرمقاله های خودنام چهارتن از نمایندگان تندرو و قابل بحث مجلس را بعنوان نمایندگان عضو جناح انقلابی مجلس اسم میبرند واین دلیل بر بی خط بودن ایشان است. حداقل ما دراین یکسال و چند ماه دیدهایم که خیلی از قضاوتهای صاحب نظران درباره اشخاص غلط از آب درآمده است . آیا این رامتیوان بهانه ووسیله رد افراد وصاحب نظران قرار داد؟ برادران مخالف باید بروند از آقای موسوی نقطهنظرهای فعلی ایشان را در باره عملکرد افراد مورد نظر سوال کنند وآنگاه عادلانه به قضاوت بنشینند. اتهام سوم آقای موسوی سوسیالیست بودن و یا حداقل جنبش مسلمانان مبارزین بودن ایشان است این مورد هم در باره ایشان به آن معنا که ذکر شد صادق نیست زیرا اگر کسی خالصانه از ارزشهای ناب اسلام وحقوق برباد رفته مستضعفان دفاع نمود و با وابسته های مستقیم وغیرمستقیم امپریالیسم خصومت به خرج داد واز رشد سریع برخی از شاهکهای بازار دلواپس بود وبا آنها از مواضع اسلام سر ستیز داشت، آیا چنین فردی که اباذرمنش است باید به او نام سوسیالیست داد واو را جنبشی خواند؟ یقینا خیر.
اما ادله موافقت اینجانب با آقای موسوی در احراز پست وزارت امور خارجه. بهترین دلیل بر صلاحیت و حزباللهی بودن ایشان مخالفت شدید بنی صدر با وزیر شدن ایشان در گذشته است. نمایندگان محترم کمابیش مطلعاند که آقای موسوی از ابتدای تشکیل کابینه برای این پست مطرح بوده است و بنی صدر که سیاستش ایجاب میکرد که با انقلابیون طراز اول حزب اللهی در امر ورود به کابینه مخالفت کرده و همیشه بعد از قدری کلنجار و بهانه تراشی با افراد درجه دوم و مسالمت آمیزتر . موافقت مینمود. هیچگاه با وزارت افرادی از قبیل موسوی و جلال موافقت نکرد واز موضع قاطع نه شرقی ونه غربی بودن آنها وحشت داشت و با عوامفریبی و زیرکانه آنها را تحت الشعاع قرار میداد. دلیل دیگر اینجانب در صلاحیت آقای موسوی تفکر منطقی واصالت اندیشه اسلامی ایشان است که آنرا طی دو سال گذشته از لابلای مقالات ونوشته های ایشان وبعضی موضع گیریهایشان در نشستهای مسوولان کشوری استنباط کرده ام واین معنا یقینا بر دیگر نمایندگان محترم نیز پوشیده نیست. اصل درخشان انقلاب یعنی نه شرقی ونه غربی و حرکت بر اساس موازین اسلامی در سیاست داخلی وخارجی از شاخصههای تفکر اصیل واسلامی آقای موسوی است. ایشان در روزهای حساس و خطرناک انقلاب بدون هیچگونه محافظهکاری و سازش حرکتهای انحرافی چپ نمایانه و راست گرایانه را که توسط ابرقدرتها در صحنه مناسبات اجتماعی و سیاسی جامعه ما القاء و گسترش مییافت با قلم شیوای خود مورد حمله وتجزیه وتحلیل و نقد قرار داده و با روشنگری وارشاد و بس هنرمندانه مچ ضد انقلاب را برای مردم باز مینمود. دلیل بر این مدعا کلیه مقالاتی است که به قلم ایشان در افشا و انزوای خطوط انحرافی اعم از خط سازش با سرمایهداری، خط نفاق، خط الحاد وارتداد و چپگرایانه، خط لیبرالیسم و غربگرائی وسایر خطوط موذیانه دیگر در روزنامه جمهوری اسلامی نگارش یافته است. مخالفین محترم میگویند آقای موسوی در طول مدت سردبیری خود در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس اصل نه شرقی و نه غربی چیزی ننوشته است. این حرف هم قابل پذیرش نیست. زیرا در حالی که میلیونها انسان مسلمان و آزاده ایرانی بعد از انقلاب و ضمن انقلاب در صدها تظاهرات پرخروش و سیل آسای خود شعار مرگ بر ابرقدرتها را سردادهاند آیا ممکن است تجلی اینهمه خروش انقلابی در نوشته های سردبیر یک روزنامه پرتیراژ مملکت انعکاس پیداننماید؟ از این گذشته آقای موسوی تا آنجا که من شنیده ام در نگارش کتابچه مواضع امام مخصوصا در صفحات مربوط به
سیاست نه شرقی ونه غربی سهیم و صاحب نظر بوده است و این خود حاکی از متخصص بودن و دستاندرکار بودن ایشان در سیاست خارجی در چهارچوب اصل نه شرقی، نه غربی ، جمهوری اسلامی است. نمایندگان محترم ، در پایان اخطار میکنم مخالفت و رد صلاحیت آقای موسوی از پست وزارت امور خارجه به منزله انزوا و تصفیه ایشان و هم فکران ایشان از انقلاب است. اگر خدای ناکرده قرار شود که موسویها هم حتی از انقلاب کنار گذاشته شوند من میپرسم کدام خط سیاسی پیروز خواهد شد و کدام پیشبینی درست از آب درخواهد آمد لحظه ای بیندیشید. والسلام . (نمایندگان: احسنت).
منشی- آقای آیت مخالف بعدی.
آیت – بسم الله الرحمن الرحیم. من با اینکه اسم نوشته بودم، در این شرایط حساس ، دراین شرایطی که ملت هم عزادار است وهم دچار موفقیتهایی شده است،نمیخواستم صحبت کنم اما در محظور هم بودم. یکی همین که اشاره کردم. شرایط حساسی که ممکن است مخالفت من باعث سوء استفاده بشودو از طرفی هم هنوز بوی خون پاک شهداء از دفتر حزب جمهوری اسلامی به مشام میرسد وهنوز مرکب عزل رئیس جمهور بی کفایت خشک نشده است. از این جهت که بعد تاریخ قضاوت بدی نکند تمام مطالبم را در این خلاصه میکنم که دوست قبلی ما گفتند که نظریات آقای موسوی در باره آقای دکتر مصدق مربوط به گذشته بوده است. کاری نداریم که این گذشته سال 58 و سال نزدیک به ما و سال 59 هست، اما اگر ایشان الان هم به این سوال من پاسخ بگویند شاید مساله حل شده است که آیا ایشان مصدق و امام را قبول دارند که امام میفرمایند مصدق به اسلام سیلی زد. مصدق مسلم نبود. در زمان مصدق به چشم سگ عینک زدند و روی آن نوشته آیتا000 در زمان مصدق روزنامه شورش که مورد تایید مصدق بود، تصویب آیتا00 کاشانی را بصورت سگ ومار وعقرب میکشید آیا این مصدق را قبول دارند یا مصدق سرمقاله 28 تیرماه 1358 و 14 اسفند 1358 و مقاله اخیری که تحت عنوان خیابان مصدق نوشتند؟ کدامیک از این دو مصدق را ، ایشان صریحا بگویند که الان پس از آن بیانات امام قبول دارند آیا رفراندوم مصدق را در سلسله مقالاتی که حمام نامی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته بود واو را یک عمل ضد امپریالیستی قلمداد کرده بود، آنرا قبول دارند و یا رفراندومی که امام فرمودند تقلبی بودو به منظور تحمیل قانون اساسی امریکایی بود و سر یک الاغ رای بسته بودند.
وبردند در صندوق مخالفین انداختند وهمینطور سایر خطوط که اشاره شد. مطلب زیاد است ولی شرایط کنونی را من مناسب برای طرح این مسائل نمیدانم ولی این سوال را دلم میخواهد که ایشان صریحا جواب بدهند، والسلام علیکم .و رحمة الله و برکاته.
منشی- آقای دکتر زرهانی موافق بعد.
رئیس- قبل از شروع صحبتهای جناب دکتر هادی، همانطور که آقایان میبیننند جناب فردوسیپور نماندیه مجروحمان که در حادثه انفجار بمب مجروح شده بودن، با اطلاع از کمی نصاب خودشان را به زحمت انداختند و به مجلس تشریف آوردند، آقای باغانی هم صبح تشریف آورده بودند. من تقاضا کردم از آقای باغانی که چون عدد هست تشریف ببرند آقای فردوسی پور را هم چون ظاهرا عدد کامل است تقاضا میکنم خودشان را به زحمت نیندازند،تشریف ببرند. خیلی ازشما متشکریم. انشاءالله بزودی شفای کامل میگیریدودر مجلس خدمتتان خواهیم بود. آقای دکتر هادی بفرمایید.
هادی- بسم الله الرحمن الرحیم. درود وسلام به شهدای راه اسلام مخصوصا شهدای اخیر و بالخصوص شهید مظلوم مرحوم دکتربهشتی. من با توجه به تاثیر عمیقی که فقدان این عزیزان درمن گذاشته است و بخصوص فقدان چهره مبارز ومقاوم محمدمنتظری هیچگونه آمادگی برای صحبت نداشتم اما با توجه به مطالبی که گفته شد این را یک نوع ظلم میدانستم اگر چند جملهای پیرامون برادرمان جناب آقای موسوی صحبت نکنم. اولا در رابطه با حرفهای گفته شده از طرف آقای کاشانی و آقای آیت، جمله ای عرض بکنم و بعد برگردم به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب آقای دکتر آیت طبق شیوه همیشگی همه حرفهایشان را زدند و بعد هم گفتند مطالب زیاد است. هیچ مطالب زیاد نیست. شما مخالفین دو ساعت ونیم وقت دارید خواهشمندیم هر چه دارید و ندارید و میتوانید علیه برادرمان موسوی بگویید، بگویید (عده ای از نمایندگان: احسنت) که بعدنگویید مطالبی بود و بخاطر شهداء و بخاطر واقعه اخیر نگفتیم. خیر، اگر مطلبی دارید شما را به خون همان شهدا قسم بیایید بگویید. ولی من مطمئنم که مطلبی باقی نگذاشتید چون من خودم با آقایان تماس گرفتم ، با عده زیادی که مخالف بودند، ولی دلیلی جز همین که روزی در روزنامه اسمی از کسی برده شده است،جز این مطلب دیگری ندارندو مطالب دیگری که در فلان وقت مقاله ما را چاپ نکردند، در فلان وقت چه نکردند، مطالبی ورای این
مطالب وجود ندارد. اما در رابطه با سیاست خارجی، بارها پیرامون اهمیت سیاست خارجی در این مجلس گفتگو شده است. من اگر فرصت داشتم در مساله عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر صحبت بکنم، یکی از بزرگترین ادله من بر عدم کفایت سیاسی ایشان برای احراز پست ریاست جمهوری، معلق گذاشتن وزارت امور خارجه بود. وزارت امور خارجه ای که در مقایسه با کل کشور کمتر از نصف حجم مسائل سیاسی مملکت را از نظر کیفیت ندارد. سیاست خارجی و وزارت خارجه ای که میبایتس تبلور عینی انقلاب اسلامی ایران باشدو مخصوصا انقلاب اسلامی ایران که شعارهای مطرح شده از ناحیه انقلاب و شعارهایی را که امام مطرح میفرمایند و شعار مبارزه با آمریکا و شعار مرگ بر آمریکاو شعار دفاع بیدریغ از مستضعفین و بلکه بالاتر از شعار، قانون اساسی و ایستادن جمهوری اسلامی در کنار کلیه مسلمانان و محرومین جهان، این اهداف ترسیم شده در قانون اساسی (اهداف سیاسی خارجی) بزرگترین مسوولیت رادراین جمهوری بعهده وزیر امور خارجه میگذارد واین پست وزارت امور خارجه از ابتدای انقلاب دچار نابسامانی شدید بود . چه در دوران آقای دکتر سنجابی، چه در دوران آقای دکتر یزدی، چه در دوران آقای بنی صدر، دوران کوتاه کمتر از یکماه آقای بنی صدر و چه در دوران آقای قطب زاده و چه در دوران بلاتکلیفی و بی وزیری، وزارت امور خارجه هرگز نقشی را که میبایست در سطح جهانی، در دفاع از مستضعفین ، دفاع از جنبشهای آزادیبخش ، معرفی انقلاب اسلامی ، معرفی امام امت، دفاع از امام امت، کلیه تعهداتی را که وزارت امور خارجه به عهده داشت عمل نکرد واین صحبت را هم من در پرانتیز بگویم (اشکال عمدهای را که الان آقایان میکنند واین خطی را که آمدند در انقلاب مطرح میکنند ،این بخاطر آن خطی بود که اول انقلاب میخواست مطرح بشود) یعنی انقلاب اسلامی ما هیچ ارتباطی به مصدق نداشت. یک انقلابی بود که مبداء آن بعثت پیغمبر اکرم (ص) بود وشهدای کربلا و بدر و احد و حنین و بیایید تا حال واین را میخواستند ببرند ومبداش را مصدق ونهضت ملی وملی شدن صنعت نفت بگذارند. من یک نمونه بریتان بگویم که هم تایید این گفتار اخیرم باشد هم برای مساله وزارت امور خارجه. اولین وزیر امور خارجه آقای سنجابی در دعوتی که از یاسرعرفات در وزارت خارجه کرده بود، یک نطقی ایراد کرد، در این نطق از اول تا آخر بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب و اوج عظمت امام در سراسر ایران یک کلمه اسم امام را نیاورد ودومرتبه از مصدق بعنوان بزرگترین رهبر شرق ومنجی فلان و فلان یاد کرد که
نطقهایش اینجا هست. اگر خواستید ببینید ،یک کلمه اسم امام را نمیاورد. بعد وقتی آنها خواستند انقلابی را که اسلام این انقلاب را رهبری کرده است به پای کس دیگری بنویسند، آن طرف خط هم افراط آقای آیت و دوستان آقای آیت میشود واگر اینها این مساله را مطرح نکرده بودند این خط واین انحراف هم پیدا نمیشد که اینها آنطرف خط بیفتند. در هر صورت آقای دکتر سنجابی بسیار بی حال وبدون اینکه شناختی و تخصصی و تعهدی در زمینه مسائل سیاست خارجی داشته باشد، این بار را به دوشش گذاشتند. یادم است یکی از سفرای کشورهای اسلامی به من میگفت، من به آقای سنجابی گفتم، شما امروز با آن حجمی که انقلاب اسلامی ایران دارد قوی ترین وزیر خارجه در دنیا هستید ، قوی تر از وزیر خارجه شوروی و قوی تر از وزیر خارجه آمریکا. اما وقتی به ایشان میگفتی آقا روابط ایران با مصر باید قطع بشود، اینقدر جوانهای انقلابی به ایشان مراجعه کردند و به وزارت خارجه وگفتند آقا روابط ایران ومصر بخاطر قرارداد خائننانه کمپ دیوید باید قطع بشود.ایشان مقاومت میکردند تا اینکه بالاخره بعد هم مقاومت شد، تا شخص امام دستور دادند که باید قطع بشود وبعد قطع شد. و در زمان وزارت امور خارجه ایشان افرادی که دورش بودند ، سعید سنجابی بود، مسعود امینی بود که پدرش اولین شهردار قدیم زمان دکتر مصدق و اولین استاندار فارس بود. مقالهای مسعود امینی در یک نشریه ای که وزارت خارجه دارد مینویسد که از اول خیلی جالب است. چه کسانی وزارت ، وزارت امور خارجه ایران رادر دست داشتند، از اول تا آخر این مقاله بسیار مفصل که الان هم پیش من هست یک کلمه اسم اسلام واسم انقلاب اسلامی نمیآید و آنها ترسیم کننده خط وزارت امور خارجه بودند. بعد که آقای سنجابی قبل از رفراندوم جمهوری اسلامی استعفا کرد و قبل از اعلام شدن اورا قانع کردند واستعفایش را پس گرفت،بالاخره چون دید که نمیتواند با این جمهوری و با این دخالتهای افراد غیرمسوول که به او میگویند روابط را قطع کن و چه کن، بالاخره ایشان در 26 فروردین استعفا دادند و مسوولیت وزارت امور خارجه به عهده آقای دکتر یزدی افتاد. (رئیس: دیگر از اینجا چیزی نگویید که حق یکربع ساعت درست کنید،) مساله ای که وجود دارد000 (رئیس: شما باید در دفاع از آقای موسوی صحبت کنید. تاریخچه هم نفرمایید) من میخواهم بطور مختصر آنچه که بر وزارت امور خارجه تا حالا گذشته است من یک شرح مختصری بدهم. (رئیس: حالا همه ما شرح را میدانیم) ببینید آنچه در وزارت امور خارجه مهم است
من بدون اینکه اسم کسی را ببرم ، گردانندگان وزارت امور خارجه و بسیاری از گردانندگان جمهوری اسلامی در سابق وشاید الان هم بعضی باشند.اینها به آن انقلاب و به آن توده مردم و به آن انقلاب عظیم و به عظمت انقلاب پی نبرده بودند. این خلاصه مطلب وچون پی نبرده بودند برخوردهایشان در سطح جهانی یک برخوردهای انفعالی بود ، یعنی ایرانی که باید رهبری جنبش کشورهای غیرمتعهدها را بعهده بگیرد اینقدر از موضع انفعالی برخورد میکند تا اینکه عراق در کنفرانس هاوانا پیشنهاد میکند که این کنفرانس در بغداد باشد و مورد قبلو قرار میگیرد و سال آینده این کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد خواهد بود. برخورد یک برخوردی نیست از موضعی که امام برخورد میکند. اگر اشکال عمدهای در طول این مدت بوده این بوده است و بخاطر همین ما مواضع بسیار زیادی را تاکنون از دست دادیم و بخاطر همین نتوانستیم از جنبشهای آزادیخبش حمایت بکنیم و بخاطر همین است که در سطح جهانی با این وضعی که ما بوجود آوردیم واگر پرستیژی برای انقلاب هست فقط بخاطر سخنان امام و موضعگیریهای امام است . نمونههای زیادی از این برخورد انفعالی هست. خروج از سنتو، مطالعه کنید اعلامیهای که وزارت خارجه برای خروج از سنتو داده است، چه اعلامیه شل و بی محتوا و از موضع انفعالی است و حتی چه بسا بعد از اینکه پاکستان هم اظهار تمایل کرد که از سنتو خارج بشود یا در رابطه با قطع روابط با مصر یا در برخورد با مساله فلسطین ، مساله فلسطینی که در طول انقلاب از اول همه مبارزین وانقلابیون یکی از اهداف ترسیم شده انقلاب آزادی سرزمین فلسطین بود و بعد این خط در وزارت امور خارجه پیگیری نشد. (یکی از نمایندگان: در رابطه با آقای موسوی نیست) حالا در رابطه با آقای موسوی البته با این فشاری که شما میاورید که در رابطه باشد، اینها دقیقا برادرها در رابطه است و من میخواهم نتیجهگیری کنم که چه وزارت امور خارجهای به دست آقای موسوی شما دارید میدهید و آقای بنی صدر در این مدتی که وزیر معرفی نکرد، حدود نه ماه. ده ماه، مرتب روز به روز پرستیژ ما را در جهان پائین آورد به حدی که امروز کاردار ما در یکی از شیخنشینهای خلیج فارس که لازم نیست اسم بیاورم کجا، وقتی از ماموریت به تهران میآید و میخواهد به محل ماموریت خودش برگردد،به او ویزا نمیدهند. حالا آقای موسوی در این شرایط لایق احراز پست وزارت امور خارجه است، به چند دلیل، یکی از دلائلی که من را به اینجا رسانید که آقای موسوی میتواند این است که آقای
موسوی یکی از تدوین کنندگان سیاست خارجی حزب جمهوری اسلامی هستند که شاید در آن کتاب منشور ما خوانده باشید، در آنجا دقیقا خط ضد امپریالیستی امام، ضد امریکای امام، دفاع از مستضعفین و مسلمانان، دفاع از جنبشهای آزادیبخش و اینکه میبایست مادر برخوردمان با جهان و در اداره سیاست خارجی، این خط را تعقیب بکنیم ، دقیقا این به چشم میخورد یعنی آقای موسوی که الان میخواهند وزیر امور خارجه بشوند دقیقا میدانند باید در وزارت امور خارجه چکار کنندوچه سیاست خارجی را باید پیگیری بکنند که آن سیاست خارجی ، سیاست خارجی انقلاب و سیاست خارجی امام باشد. ایشان دقیقا میدانند که امریکا چه بلائی به سر این ملت ما آورده است. ایشان دقیقا خط منافقین، خط انحرافی که ممکن است در داخل انقلاب نفوذکند، خط التقاط را میشناسند و مواظبند که مانند زمان آقای قطبزاده هر چه وازده و منحرف هست در وزارت امور خارجه راه پیدا نکند. بخاطر شناختش از آن خط و بخاطر تعهدی که در قبال اسلام وانقلاب از ایشان سراغ داریم ، ایشان مثل آن زمان نیست چه زمانی؟ زمانی که برمیدارند یک شخصی را میفرستند در یک کشوری، متاسفانه در مسائل سیاست خارجی مرتب باید اسم نبرد که به کجا برنخورد. به عنوان کاردار، گزارشاتی که میدهند این است که آقا ، وقتی که ایرانیان مقیم آن کشور پیش او رفتند ، گفته است، آقااین چه وضعی است آمدید . چرا بدون کراوات آمدید پیش من نشستید؟ بلند شوید ، بروید، و بعد فساد اخلاق و به دنبال آن مسائل دیگر . هر چه به آقای قطب زاده میگوییم قبول ندارند ، آقای کمال خرازی در آن کشور رفت ومقاله نوشت که آقا ، این آقا را عوض کنید و عوض نکردند تا اینکه پولهای سفارت را برداشت و فرار کرد. (عسکراولادی: آقای رئیس , این مطالب مربوط است؟) و از این افراد در داخل سفارتخانه های ما بسیار نفوذ کرده بودند.
ابراهیم یزدی – این تهمتهای بی اساس را بماهم میزدند.
خلخالی- به شماکه تهمت نزدند. اگر واقعیت است باید بگویند. تو در زمان وزارت خودت این مملکت را به گند کشدی، تواصلا حق ماندن در این مجلس را نداری.
رئیس- آقای هادی ادامه بدهید.
هادی – من میگویم ایشان چون که شناخت دارند (برای استخدام افراد در وزارت
امور خارجه ) از اینها استفاده میکنند ، بنابراین با توجه به کفایت آقای موسوی در اداره روزنامه جمهوری اسلامی، آن چه راکه شما دلیل قبح در روزنامه گرفتید، البته نه آن مسائلی که ذکر کردید ولی خود روزنامه ، آن افرادی که روزنامهای را داره کردندمیدانند چه کار مشکلی است. بعداز انقلاب که روزنامه آیندگان به آن خط انحرافی که آنطور داشت میرفت، مقامات رسمی که در وزارت ارشاد بودند رسما از روزنامه آیندگان و بستن روزنامهای که امام میفرمایند ”من این روزنامه را نمیخوانم” مقامات رسمی میگویند ”که این روزنامه میتواند به کار خودش ادامه بدهد” در آن شرایط حساس پس از انقلاب بیرون آوردن روزنامه واداره کردن روزنامه باآن شرایط مادی و با آن جوی که بهیچوجه همکاری از هیچ ناحیهای نیست واینطور اداره کردن وخط روزنامه که از اول مدافع خط امام، مدافع انجمنهای اسلامی ، مدافع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مدافع انجمنهای اسلامی خارج از کشور وافشاکننده همه خطوط انحرافی، اداره کردن این روزنامه،خود دلیل بر مدیر بودن است و خط روزنامه دلیل بر صحت خط آن فردی است که این روزنامه را اداره میکند و بنظر من خودروزنامه بهترین دلیل است. باز شما اجازه بمن نمیدهید که من از وزارت امور خارجه صحبت بکنم اما الان وزارت امور خارجهای که آقای موسوی میخواهند به آنجا بروند نه کادر دارد، نه افراد دارد، وظیفه آقای موسوی در درجه اول تربیت کادر و پرورش کادر است وبالا بردن سطح (دکتر یزدی: آقای هاشمی ، اجازه بدهید من دودقیقه صحبت کنم) و پرستیژ جمهوری اسلامی است. شما آقای موسوی، به دنبال وزرای خارجهای در وزارت امور خارجه میروید که اینقدر بنیش سیاسی ، در این کشور نداشتند که با آمریکا مذاکره کردند که اف 14 ها را به آمریکا پس بدهند. صورت مذاکراتش در اینجا است که همه خواستهاند واین هم صورت مذاکراتی است که مذاکره با لینگن شده است در رابطه با بازخرید هواپیماهای اف 14. اگر آن آقایان سوء نیت نداشتهاند (که انشاءالله نداشتهاند) این دلیل بر پائین بودن بینش سیاسی آنها است. و شما در وزارت امور خارجهای دارید میروید که بخاطر فعال نبودن همان وزارتخانه ، ما قسمت عمدهای از جنگ را داریم یک وزیر امور خارجه الگو ونمونه و معرف انقلاب باشید وهمانطوری که آقای رجائی فرمودند تبلور انقلاب را بتوانید کاملا در خارج منعکس بکنید و پس از 6 ماه یا یکسال که گزارش کارتان را به مجلس میدهید همه در لیاقت وکاردانی شما و صحت رائی را که
امروز میدهند، به آن ایقان واعتقاد داشته باشند. والسلام علیکم ورحمه الله .
رئیس- مخالف دیگر نداریم. بنابراین موافق هم صحبت نمیکند. آقای رجائی اگر مطالبی دارید بفرمایید البته در آئیننامه چیزی نداریم که وزیر مورد بحث بتواند صحبت کند ولی شیوه مااین بوده است که آقایان هم چند دقیقه ای صحبت میکرده اند.
ابراهیم یزدی – آقای هاشمی من دو دقیقه وقت میخواهم که صحبت کنم.
رئیس- بسیار خوب، آقای رجائی میگویند مطلبی ندارم. بنابراین اگر آقای موسوی بخواهند میتوانندچند دقیقه صحبت کنند.
حسین موسوی (وزیر امورخارجه)- بسم الله الرحمن الرحیم . و به نستعین. در این موقعیت که تصاویر شهدا محاصره کرده اند انسان را ، و در هفته پیش، 10 روز پیش با این برادرها بودیم، مذاکره داشتیم، گفتگو داشتیم، همکاری داشتیم والان در انیجا من میخواهم صحبت بکنم از نظر احساسات کمی دشوار است. برادرها در حزب باید بوده باشندتا حس بکنند که وقتی در شورای مرکزی حزب، ما هفت نفر از همکاران را ازدست میدهیم چه معنایی میتواندداشته باشد؟ مخصوصا که یکی از برادرها شخصی مثل دکتر بهشتی باشد. ولی با این وصف درارتباط با صحبتهایی که برادرها کردند من نمیخواهم که جواب یک یک آنها را بدهم وظاهرا حق این کار را ندارم. بلکه من بحث را خیلی مختصر از نقطه ای شروع میکنم که درارتباط با برنامه وزارت امور خارجه هم میتواند باشد. و آن مساله ناسیونالیزم است. مساله ملیتگرائی است. روزنامه جمهوری اسلامی از اول شروع کار خودش یک جهتگیری و موضعگیری قاطع در مقابل ملی گرائی داشته است و سعی کرده است که دراین زمینه تحلیل داشته باشد که مسائل را باز بکند. علت این مساله هم این بوده است که در حدود 50 سال در رژیم سابق در جهت هویت ملی، مساله ملیتگرائی ، شعارهای ملی گرائی و ناسیونالیزم درایران کار شده بود. نه تنها در کشور ما بلکه در تمام کشورهای خاور میانه. یعنی در تمام کشورهای جهان سوم. آن سیاستی که درزمان رژیم سابق دراین زمینه اعمال میشد مخصوص کشور مانبود و این را ما در مقالات مختلف باز کردیم.در آن مقالات صریحا این جمله یادم میآید که بارها من نوشتم که ناسیونالیزم در کشورهای اسلامی کانال عبور از استعمار کهن به استعمارنو است و یک وجهی از غربزدگی است. مساله ملیت گرائی اگر در کشورهای اروپائی بخاطر یک
تغییرات اجتماعی ،اقتصادی عمیق در قرن 17 و 18 اتفاق میافتد. در کشور ما یک جنبه وارداتی دارد و از خارج بسمت ما صادر شده است. این ناسیونالیزم در جهت تکه تکه کردن کشورهای اسلامی از قرن 19 ببعددر کشور ما اعمال شده است و طبیعتا بی انصافی است که روزنامه جمهوری اسلامی بعنوان مدافع خط ملیگرائی الان مورد حمله قرار گیرد. ما این را قبول نمیکنیم و من فکر میکنم این توهین به خوانندههای روزنامه ما هم هست، شما صحبتهای امام را توجه بکنید مخصوصا آن جاهایی که در مورد ملیتگرائی ایشان صحبت کردهاند مادراین زمینه بزرگترین و بهترین و مکتبی ترین تیترها را انتخاب کردهایم. در عین حال مامعتقد بودیم وهستیم که مساله ملیت گرایی بسیارمساله عمیقی است. مساله ای است که سالهای سال ما با این مساله روبرو خواهیم شد. در کشورهای عربی بخاطر جو آزادی که نسبت به رژیم سابق وجودداشته است در زمینه ملیتگرائی بحثهای بوده وکتابهای مختلفی نوشته شده،در کشور ما به غیر از کتاب خدمات متقابل اسلامی ایران که از شهید آیت الله مطهری است کتاب دیگری بصورت تئوری نداریم وچیزی است که ما اگر مساله ایرانیت واسلامیت را مورد بحث قرار ندهیم و تمام جوانب این قضیه را باز نکنیم نه تنها در سیاست خارجی بلکه درسیاست داخلی هم دچار گنگیهای فراوان خواهیم بود من فکر میکنم که این توضیح یک مقدار روشنگر موضع روزناماه باشد. در مورد مساله مصدق ومرحوم آیت الله کاشانی، ما همیشه این موضع را داشتیم ومصر هم بودیم وآن این است که مساله مربوط به سال 1332 (20 سال پیش) را یا سالهای متمادی پیش را نباید مامساله عمدهای بکنیم وقتیکه مساله در جامعه ما عمده میشود بخاطر بهرهگیریهای سیاسی خطوط مختلف است. خود امام امت هم این مساله را عمده نکردند بلکه در موقعیتهای مختلفی که پیش آمده (هر موقعی که ضرورتی پیش آمده) ایشان ضربهای در این زمینه زدندوهشداری دادند. این سیاست ما بوده است یادم هست در یک قسمتی که حاشیهنویسی است وخودم آن قسمت را اتفاقا نوشتم، وقتی بحث مصدق و کاشانی مطرح شده بود، من گفتم این یک خبط زمانی است یعنی ما یک واقعیتی را که مربوط به یک دوره دیگری است در موقیعت فعلی بیاوریم و جریانات را طوری تصور بکنیم که دنبال یک کاشانی و مصدق دیگری با یک جریانات مشابه آن دوره باشیم. این یک نوع دید غیرتاریخی است. یک خبط زمانی است یک خبط تاریخی است. ما به واقعیتهای تاریخی میتوانیم برگردیم واز آن عبرت
بگیریم و به یک اصولی پی ببریم و این اصول را در موقعیت فعلی به کار بگیریم والا اگر اینطوری باشد که ما بعد ازگذشت این سالهای متمادی الان سر مساله مصدق یاآیت الله کاشانی بصورت شخص تاکید بکنیم من فکر میکنم که اشتباه میکنم. راجع به سیاست خارجی وزارت امور خارجه برادران ما در هیات دولت برنامه ای را نوشته اند که آنموقع ما در خدمتشان بودیم یک کمک مختصری هم ماکردیم . کاملا در اینجا (چون قبلا هم خوانده شده) خطوط سیاست خارجی مشخص هست در ارتباط با مستضعفین جهان، نهضتهای آزادیبخش، خط نه شرقی نه غربی و مقاله با آمریکا، فلسطین و همچنین یک مطالبی هست که در ارتباط با بازسازی خودوزارت امور خارجه و سفارتخانهها میباشد. که البته همانطوری که یکی از برادرها قبلا اشاره کرد انتظار معجزه نباید داشته باشند. وزارتخانه ای است که در عرض دوسال چند وزیر عوض کرده مدتی هم بی وزیر باقی مانده ، آن نظام ارزشی رژیم سابق شاید بیش از همه وزارتخانهها دراین وزارتخانه گسترش و پوشش داشته. طبیعی است که یک نهادی بوده باشد که کلا برای برآوردن اهدافی تنظیم شده باشد در جهت خواستههای رژیم سابق که میتوانیم حدس بزنیم چگونه اهدافی اینها میتوانند باشند. ما الان مجبوریم که در روبروئی باوزارت امور خارجه، اولا اهداف خودمان را تعریف بکنیم و براساس این اهداف تازه یک ساخت دوباره ای را بر این نهاد حاکم بکنیم. بشکلی که این نهاد هماهنگی داشته باشد وبه ما کمک بکند برای اینکه به آن آرمانها و هدفهای خودمان برسیم تاوقتیکه ما هداف خودمان را تعریف نکرده باشیم و پی نبرده باشیم که تمام نهادهای سنتی ما از تمام ادارات بدون اینکه مابه اشخاص کاری داشته باشیم، مساله اشخاص از نهادها جدا است،ساخت ادارات ما به یک شکلی است که برآورنده اهداف رژیم سابق است. ممکن است در یک اداره تمام افراد آن اداره هم آدمهای مکتبی و خوب وغیره وغیره باشند،ولی نظام و آن سیستم روابطی که در آنجا حاکم است کلا آن نهاد را بشکلی سامان وحرکت میدهد که برآورنده اهداف دیگری است. ما در زمینه وزارت امور خارجه در وهله اول باید اهداف خودمان را تعیین و تعریف بکنیم و در این چیزی هیات دولت تهیه کرده و قبلا هم بارها ظاهرا در اینجا خوانده شده، این اهداف برشمرده شدند. مساله دوم برخورد با واقعیتهای بیرونی ما است یکی از این واقعیتها برمیگردد به این نهادی که ما به آن روبرو هستیم و بعنوان وزارت امور خارجه و سفارتخانهها
و واقعیتهای جهانی که در صحنه بین المللی حضور دارند. آن چیزی که من بطور مختصر میخواهم بعنوان خط مشی آینده برای خواهرها و برادرها ذکر بکنم این مساله است که هر کشوری برای اعمال سیاست خارجی خودش از یک سری نیروهایی استفاده میکند فرضا آمریکا از نیروی نظامی یا از نیروی اقتصادی خود، از وابستگیهای ظریفی که بین کشورهای مظلوم و تحت سلطه با این ابرقدرت وآن کشور ما در ، آن ”متروپل” بوجود آورده است و شوروی هم همینطور از جاسوسهایش. از ستون پنجمش ، ما برای اعمال سیاست خارجی خودمان احتیاج به یک نیرویی داریم که ممکن است این را تعریف بکنیم به نفت ، که موقعیت استراتیژیکی ایران دارد و نظایر اینها. من میخواهم بگویم آن نیرویی که باید مادر سراسر جهان برای اعمال سیاست خارجی خودمان در پیش بگیریم بهیچوجه اینها نیست . آن چیزی که ما با اتکا به آن میتوانیم حرکتی در سیاست خارجی خودمان ایجاد بکنیم آن امید زنده گشته ای در میان توده های مستضعف جهان هست که دارند نگاه میکنند به کشوری که آن کشور بدون اتکا به شرق وغرب، بدون اتکا به هیچ ابرقدرتی روی پای خودش ایستاده و حرکت خودش را بسمت رهایی تام وتمام ادامه میدهد. یعنی آن نیروی فطری که طبیعی است که این انقلاب ما در میان توده های مستضعف جهان برانگیخته باشد. این نیرو در سراسر جهان بصورت یک عامل فشار واهرم و مبارزه علیه استکبار جهانی میتواند به کار برود ومیتواند درعین حال به عنوان بازدارنده ای در مقابل حملات استکبار جهانی به کشور ما باز هم به کار گرفته بشود بشرطی که این نیرو دقیقا شناخته بشود و گسترش بیابد و از آن بهرهگیری صحیحی بشود. البته مسائل دیگری در ارتباط با وزارت امور خارجه هست، مشکلاتی که در آنجا مطرح هست مسائلی در ارتباط با سفارتخانه ها است که من فکر میکنم که این دو سال اخیر و مخصوصا در این 8-9 ماه چیز خیلی زیاد مورد بحث قرار گرفته ومن احتیاج زیادی نمیبینم توضیح بدهم مخصوصا با توصیهای که برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی کردند که من فقط میتوانم خیلی مختصر در این زمینه صحبت بکنم. البته من یادداشتهایی تهیه کرده بودم که میتوانم به تفصیل در این زمینه صحبت بکنم.
رئیس- متشکر. ما فقط رای گیری داریم که حداقل یک ربع شاید هم کمتر طول خواهد کشید ، چون رای علنی است برای این چند دقیقه ای که میخواهیم رای بگیریم چون الان وقت نماز است باید جلسه را رسما تمدید بکنیم. برادرانی که با تمدید جلسه به اندازه یک ربع ساعت موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
گلدانها را برای رای گیری بیاورید. 15 نفر از آقایانی که جدیدا تشریف آوردهاند حق رای ندارند و رایدهنده 165 نفر هستند رای هم با ورقه وعلنی است . اسامی را بخوانید تا آقایان رای خودشان را در گلدان بیندازند (در این موقع اخذ رای بعمل آمد و نتیجه بشرح زیر اعلام شد.)
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. نتیجه استخراج آراء :عده حاضر 182 نفر ، 15 نفر حق رای نداشتند، آراء موافق 126 نفر، آراء مخالف 8 نفر، آنهایی هم که رای ممتنع داده اند ویا کارت اصلا نیاوردهاند بدهند، 32 نفر . بنابراین وزارت خارجه برای آقای مهندس موسوی تصویب شد. (الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر،مرگ بر ضد ولایت فقیه، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان، مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی ، مرگ بر منافق) تماشاچیها نباید در شعار شرکت کنند. موافقین، آقایان: احمد ملازاده، اسماعیل خوشنویس، ملکوتی، بیانی، هادی غفاری، رهامی، قائمی امیری، سبحان اللهی، محمد مجتهد شبستری، سید احمد حسینی ، عزت الله سحابی، علی اکبر معصومی، محمد غفاری، حجت کشفی، لطیف صفری، شجونی ، وافی، حائری زاده، موسوی خراسانی، علیزاده ، آقارحیمی، همتی، مظفر، عابدینزاده، امامی کاشانی، یارمحمدی، پرویز ملک پور، معادیخواه، حسن ابراهیم حبیبی، بیات،صادق خلخالی، محمد کاظم موسوی بجنوردی ، انواری، احمد توکلی، موسی زرگر، عباس عباسی، نصراللهی ، پرورش، هاشمی رفسنجانی، ابراهیم یزدی ، کرمی، هنجنی، میریونسی، تاجگردون، حسینی واعظ، سلمانی زارجی، آقامحمدی، فرض پور ماچیانی، سید سجاد حججی، مسلم میرزاپور، علم الهدائی ، غلامعلی شهرکی ، دری نجفآبادی، تاتاری، خاچاطوریان، دکتر ولایتی، کاظم نوروزی، قهرمان رحمانی، محمدرضا باباصفری، کروبی، فلاح حجت انصاری، خزاعی ، خلطیان، یدالله دهقانی، عبدالرضا اسدی نیا، هادی نجف آبادی، اعظم طالقانی، رمضانی خورشیددوست، غفور صادقی گیوی، گوهرالشریعه دستغیب، محمد نوروزی، شاه آبادی، سازگارنژاد، اعظمی لرستانی، مجید انصاری، خاتمی، محمد محمدی، مرتضی کتیرائی ، متکی، ارومیان، عطاری، رفیعیان، حسن فریدون روحانی، سید یونس عرفانی، برومند، دکتر بیت اوشانا، محلاتی ، الویری، شاهچراغی ، سید محمد خوئینی ها، سید ابوالحسن حسینی ، زنگنه، عسکراولادی مسلمان، رجائیان، حسین کرمانی، رجبعلی طاهری، حسینعلی رحمانی، حسین هاشمیان، صدرحاج سید جوادی، محمد تقی رنجبر، فخرالدین حجازی، یوسفی جیردهی ، سید احمد
زرهانی، حجتی کرمانی، محمد یزدی، مولوی نظر محمددیدگاه، احمدی فروشان، علی محمد بشارتی جهرمی، صاحب الزمانی، امین ناصری، سیدمحمدمیلانی، عالی پور، شرعی، موحدی ساوجی ، سیدین ، عبدالواحد موسوی، فومنی حایری، محمد صادق حایری، واعظی، چهرگانی انزابی، زینعلی، جلالی، محسن مجتهد شبستری ، احمد بهشتی، رضوی اردکانی، مصطفی تبریزی. ممتنعین- آقایان: دکتر شیرازیان ، حقشناس، محمد تقی بشارت ، غلامرضا حسنی بزرگ آباد، محمد علی موحدی،عبدخدائی، معزی، کیان ارثی، بازرگان، قره باغ، یونس محمدی، حسین هراتی، ابوترابی فرد، محمد مهدی جعفری، ابوطالب محمودی، زایری، عبدالله امامی، سید ابوالفضل سیدریحانی، علی معرفی زاده، دکتر اخوتیان. ضمنا سیزه نفر دررای دادن شرکت نکردند. مخالفین – آقایان: رشیدیان، موسوی ننهکران، اسماعیل فدائی، سیداحمد کاشانی ، فوادکریمی ، سید حسن آیت، محمدضا عباسی فرد، محمدفاضل.
7-پایان جلسه وتاریخ تشکیل و دستور جلسه آینده.
رئیس- جلسه بعدی ما فردا ساعت هشت صبح خواهد بود ودستور جلسه هم بحث در باره لایحه احزاب است. (در ساعت دوازده و سی دقیقه جلسه پایان یافت).
رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبر هاشمی رفسنجانی