صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز دوشنبه اول تیر ماه 1360
جلسه ساعت هفت و سی دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.
فهرست مندرجات صفحه
1-اعلام رسمیت جلسه وتلاوت آیاتی از کلام الله مجید. 2
2-بیانات قبل از دستورآقایان مهدی شاه آبادی، حقانی، محمدرضا عباسی فــرد،
سیدعلی خامنه ای 2
3-بیانات آقای رئیس به مناسبت شهادت دکتر چمران 10
4-تصویب اعتبارنامه آقای ابوطالب محمودی نماینده گلپایگان 11
5-بحث پیرامون گزارش کمیسیون تحقیق در باره پرونده انتخاباتی آقای بهروزیه
نماینده کلیبر 46
6-پایان جلسه و تاریخ تشکیل ودستور جلسه آینده 66
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
رئیس- با حضور 180 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه 169 روز دوشنبه اول تیرماه 1360 مطابق با نوزدهم شعبان 1401.
1- تلاوت کلام الله مجید.
2- نطقهای قبل از دستور.
3- گزارش کمیسیون تحقیق پیرامون پرونده حوزه انتخاباتی گلپایگان آقای سید ابوطالب محمودی.
4- گزارش کمیسیون تحقیق پیرامون اعتبارنامه آقای حسن بهروزیه از حوزه انتخاباتی کلیبر.
5- اعلام اسامی غائبین و دیرآمدگان.
6- اعلام ختم جلسه و تاریخ و برنامه جلسه بعد.
رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ”ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون فرحین. بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاخوف علیهم ولا هم یزنون. یستبشرون بنعمة من الله وفضل وان الله لایضیع اجرالمومنین. الذین استجابوالله والرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم واتقوااجر عظیم. الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوالکم فاخشوهم فزادهم ایماناوقالوا حسبناالله ونعم الوکیل.” (صدق الله العلی العظیم. حضار صلوات فرستادند) ”از آیه 163 الی آیه 168 سوره آل عمران”.
2-بیانات قبل از دستور آقایان مهدی شاهآبادی ، حقانی ، محمد رضا عباسی فرد، سیدعلی خامنهای.
رئیس- سخنرانان پیش از دستور را دعوت کنید.
منشی- آقای مهدی شاهآبادی نماینده تهران بفرمایید.
مهدی شاهآبادی- السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. اعوذ بالله من الشیطان
الرحیم، بسم الله الرحمن الرحیم. قال الحکیم للذین استجابوا لربهم الحسنی والذین کم یستجیبوا له لوان لهم ما فی الارض جمیعاو مثله معه لافتدوا به اولئک لهم سوء الحساب وماویهم جهنم و یئس المهاد”. باز هم یکی از سربازان فداکار اسلام طعمه چنگالهای دژخیم نظام طاغوتی واستکبار جهانی شد و جامعه توحیدیمان را به سوگ عزیز از دست رفتهای که در کربلای خونین ایران عمری را در نبرد با اهریمن و ستمگران گذراند، مبتلا کرد. مرحوم شهید مصطفی چمران که نه در دوران گذشته، در جبهه های جنگ علیه صهیونیست وامپریالیست میجنگید بلکه در طول انقلاب و پس از انقلاب ودر دوران جنگ خونین اسلام علیه کفر، خانواده چمران را در جبهه های نبرد اسلام علیه کفر حضور داشت و با همه رهبریهایش و تلاشهایش جبهه اسلام را توقیت کرد و در روز گذشته به نهایت آرزویش که همه کمال شهادت در راه خدا بود نایل گشت. درود بیپایان جامعه توحیدیمان بر این شهید و بر همه شهدای انقلابمان و بر همه شهدای اسلام. افتخار بر جامعه توحیدیمان که درتمام جبهه های جنگ ودر تمام سنگرهای اسلام علیه کفر و علیه شرک وعلیه طغیان، نه تنها جنگیدند بلکه همواره استوار ایستادند و سنگر رارها نکردندو لحظهای از این حرکت انقلاب باز نماندند و همواره هوشیارانه تمام حرکتهای دشمنی را زیر نظر گرفتند و با صبری انقلابی دوران گذشته را پشت سر گذاشتند و در آخرین حرکات انقلابیشان یک تولد نوینی برای حرکت جامعه افتخارآمیزمان و برای این نهضت مقدس توحیدی مان بوجود آوردند و گرچه در طول سال گذشته تمام مردم افتخارآفرین این نظام توحیدی از همه رویدادها به شکنجه ورنج میگذشتند و از همه صحنههایی که هیچ مساعد با روند انقلاب نبود با کرامت وانسانیت میگذشتند وبلکه همانند رهبر راستین و پیشوای اولین شان علی علیه السلام خار برچشم و استخوان به گلو سکوت میکردند و از تمام نابسامانیها واز تمام این رنجها واین درگیریهای جامعه، چه درگیریهای داخلی و چه تضادها و مبارزات خارجی همواره همه این رنجها را پشت سر میگذاردند و آماده یک تولد نوینی در روند انقلاب بودند که دیدید. خواهران و برادران انقلابی ومکتبی ما کسانی که برای اسلام وبرای به ثمر رساندن این هدف مقدس آسمانی و این حرکت توحیدی تا پای جان ایثارگرانه حرکت میکردند چگونه این آخرین تلاشهای دشمن اسلام ودشمن انقلاب و دشمن جامعه توحید را خنثی کردند، آری، دیروز شنیدید که با حرکت 00 جامعهمان ، بزرگترین تلاش امپریالیست وخط آمریکا در جامعه ما خنثی شد
بزرگترین امیدی که برای استکبار جهانی دراین انقلاب بوجود آمدبا این سکوت وبا آن مشی عاقلانه جامعه توحیدیمان به مرکزی رسید، به نقطه ای رسید که یکباره جامعه با او به خشم وستیز برخاست و بالاخره آنهمه تلاشهای دشمن را آنهمه امیدهای استکبار جهانی را یکباره بر زباله دان تاریخ فرستادو بالاخره میتوان گفت تولدی نوین وانقلابی جدید در این روند تکاملی جامعه مستضعف ما بوجود آمد اگر خوب بنگریم واین حرکت جامعهمان را درمقیاس حرکتهای اسلام و مخصوصا صدر اسلام مقایسه کنیم میبینیم حتی روزهای نخستین پس از رحلت رسول اکرم آنقدر جامعه پذیرای حقیقت نبود آنقدر آماده نبود تا بتواند همه معیارهای حق راشناسائی کند و برای مدافعه از حق تا پایان نیرویش در میدان نبرد بایستد در لحظات نخستین حتی ناله های زهرای اطهر هم نمیتوانست جامعه انقلابی را به مسیر اصلیش هدایت کند. اما امت قهرمان ومردم شهیدپرورمان آنچنان خار به چشم آنچنان استخوان به گلو صبورانه همه مشکلات انقلاب را پشت سر گذاردند و آن آمادگی برای یک نهضت ویک حرکت مقدس وآسمانی را آنچنان به ثمر رساندند که با کوچکترین اشارات امام انقلاب، یکباره جامعه ما دگرگون شد ویکباره بر نظام طاغوتیان تاخت و یکباره امید مستکبران جهان را فرو ریخت و بالاخره امروز که با یک حرکت نوینی جامعهمان روبروست میتوان گفت در واقع و در نفس الامر این جامعه انقلابی ما سریعترین حرکت مکتبیاش را انجام میدهد آماده است برای پیاده کردن همه حقایق اسلام وبرای به ثمر رساندن تمام نهضتهای انبیاء و برای پیاده شدن یکایک فرامین اسلام و قرآن عزیز تا آخرین قطره خونش را در این راه فدا کند هرگز حاضر نیست در این راهی که انتخاب کرده است خطی شرقی یا غربی به چشم بخورد هرگز آمادگی ندارد که در تام لحظات انقلابش یک لحظه غفلت رادر اختیار جامعه ببیند تا ازاین لحظات غفلت دشمن سوء استفاده کند این امت قهرمان وقتی روند انقلابش را مینگرند میبینید همان الگوهای ولوی و علوی در جامعهاش چشمگیر است همان کسانی که میتوانستند ثمرات نهضتهای مقدس انبیاء را بدست انسانها و توده مستضعف برسانند در پیش چشم جامعه، در پیش چشم این انقلابیون واین مستضعفین بحق و این مستضعفینی که برای حق قیام میکنند الگویی بس عزیز و ارزنده باشند. انقلاب عزیز ایران یکبار دیگر حرکت جامعه توحیدی را ، حرکت همه پیامبران را حرکت همه نظام اسلام و توحید را تداعی میکند که چگونه پیامبران بزرگوار اسلام امید به همین توده های مستضعف بسته بودند و تکیه بر همین مستضعفین میکردندو برای
پیاده کردن همه افکار الهی وآسمانی به همین توده مستضعف که عاشق حق و پذیرای حقند تکیه میکردند. امام انقلابمان از سالهای نخستین از سال 1341 تمام تکیهگاهش بر همین توده مستضعف بود که عاشقانه نظام اسلام را پذیرفته است و برای به ثمر رساندنش از همه نیروهایش، از همه امکاناتش در این راه مضایقه نمیکند او میدانست با به پا خاستن همین توده مستضعف در معیارهای مکتبیش در معیارهای آسمانیش، هرگز نیروئی نتواند در مقابلش قیام کردن، این همان حرکتی بود که انبیاء باو نوید میدادند، این همان حرکتی بود که قرآن عزیز باو دعده میفرمود ”و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین” بحق که این میعاد بزرگ حق است واین اکنون وعده بزرگ خدای متعال است که ما در جامعهمان در آغوش گرفتهایم و میبینیم که چگونه مستضعفین با آن نیروهای رحمانی، با آن دستیاریهای غیبی به این بزرگترین هدف مقدسشان میرسند و با آخرین تحولات جامعه میتوان نظام استکبار جهان را مایوس و خائب دید. اکنون بر همه مستضعفین است که با هوشیاری هر چه بیشتر این روند انقلاب را پشت سر بگذارند. باهوشیاری هر چه برتر از گذشته همین انقلابمان درس عبرت بگیرند و بیندیشند که اگرچه بخاطر بعضی از لغزشها در بعضی از افراد این جامعه و بعضی از سردمداران این نهضت میتوان لغزشهایی را دریافت کرد اما تنها هوشیاری وهمواره در سنگر بودن و همواره در صحنه و جامعه بودن میتوان پاسخگوی بسیار مثبت وزنده ای در مقابل همه خدشه هاو همه لغزشها و همه خطرها بود. این امت مستضعف ما یکبار دیگر نشان دادند که با حضور جمعی شان و با بینشهای مکتبی شان وبا آن عشق توحیدی شان جوابگوی همه سیاستها وهمه خط مشیهای شرقی و غربی و همه نظامهای طاغوتی خواهند بود مردم مستضعف ما که بحق با یک دنیا شور و عشق از مکتب توحید و مکتب اسلام حمایت میکنند و عاشقانه برای پیاده شدن نظام فکری اسلام تلاش میکنند بحق نشان دادند از بهترین منتظرین ظهور مهدی سلام الله علیه هستنداینها نشان دادند اگرچه در زمانهایی مردم امکان پذیرش این رهبران الهی را نداشتند اگرچه در زمانی غیبت کبری و صغری پیش میآمد اما امروز مردم انقلابی و قهرمان ما برای پیاده کردن همه افکار قرآن و همه اهداف اسلام وهمه نظام توحیدی (رئیس: دو دقیقه وقت دارید) و همه سلحشوران انقلابی ما آمادگی بسیار عظیم وارزنده شان را برای ظهور مهدی سلام الله علیه اعلام میکنند. اعلام میکنند که ما با تمام شیره جانمان آماده ایم تا آنکه نظام اسلام در تمام
ابعادش با همه قواعدش، با همه دستوراتش در جامعه ما پیاده شود پس ای مهدی، ای امام متنظر، با این نظام موجود با این آمادگی که در چهره انقلابی ما مطرح است هر چه زودتر در ظهورت تعجیل بفرما. من یک دقیقه وقتم را در خدمت برادرم آقای حقانی گذاشتم. والسلام علیکم و رحمة الله.
رئیس- آقای حقانی یک دقیقه وقت دارید بفرمایید.
حقانی- بسم الله الرحمن الرحیم. اطلاعیه را بعنوان کمیسیون دفاع مجلس نسبت به شهادت برادر عزیزمان دکتر چمران ” انا لله وانا الیه راجعون. من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا”. در آوردگاه سرنوشت انقلاب اسلامی مان مردی عارف و پاکباز در خون غلطید و خون پاکش نهال به بازنشسته انقلابمان را بارورتر و تنومندتر ساخت شهید دکتر مصطفی چمران نماینده امام درشورای عالی دفاع و عضو کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی ، این مرد همواره در سنگر که سالیان متمادی از عمر گرانبهای خود رادر جبهه های نبرد با کفار گذرانده بود عاقبت به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه الله بود دست یافت . و با خون خویش خط سرخ شهادت را امتداد داد وبه لقاء الله پیوست کمیسیون امور دفاعی مجلس شورای اسلامی سوگوار در غم یار از دست رفته بود این مصیبت بزرگ را به امام امت و رزمندگان دلیر اسلام تبریک و تسلیت گفته و ضمن تجلیل از حماسهها و دلاوریهای این شهید که از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در جبهههای جنگ بسر میبرد، یادش را گرامی داشته واز عموم اقشار وطبقات مردم خاصه نمایندگان محترم درخواست میکند که دربزرگداشت مراسم تشییع و مجالس ترحیم آن زنده یاد فعالانه شرکت کنند و من بعنوان فرد خودم از ریاست محترم مجلس استدعا میکنم فردا که احتمالا تشییع جنازه ایشان باشد یا در همان فاصله یا بطور کلی مجلس را تعطیل کنندوالسلام علیکم.
رئیس- سخنران بعدی را دعوت کنید.
منشی- آقای عباسی فرد بفرمایید.
محمدرضا عباسی فرد- بسم الله الرحمن الرحیم. قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصاغرین. با توجه به اوضاع جاری مملکت و آنچه این روزها بر امت اسلامی میگذرد در آغاز سخن فریاد ملت بزرگ ایران را از تریبون مجلس اعلام میکنم. مرگ بر آمریکا زنده باد جنگ در راه عقیده. من با نام خدا و
تبریک موضع انقلابی وامیدبخش مجلس شورای اسلامی و تسلیت شهادت دکتر چمران سرداری رشید از تبار اسلامیان، مالک اشتر برای امام و نماینده مردم تهران، سخن را آغاز میکنم. خدایا تو خود موقف این امت اسلامی وادامه دهندگان راه پیامبران توحیدی وامامان معصوم را میبینی ، رنج و گرفتاریشان را در مقابله با اشرار، کفار، منافقین میدانی فریاد الله اکبرشان را به قصد اعتلاء کلمه توحید ، آزادی بشر ،اجرای عدالت ودرهم کوبیدن هر قدرت غیرخدائی میشنوی، خدایا رهبری انقلاب مراجع وعلما و مبارزان مسلمان، ارتش و سپاه، سخن و خواسته ای جز اجرای قوانین تو را ندارند و ر این رابطه قدرتهای بزرگ خارجی و مزدوران پست داخلی برعلیه شان بسیج شده اند و اینان به اتکاء قدرت لایزالت چون بنیان مرصوص، همه جا و بهر شکل ممکن در برابر همه قدرتهای شیطانی ایستاده اند پس یاری و ارشادشان فرمای. من در این وقت مختصر در چهار بخش ، چهار کلمه را خطاب به چهار دسته در محضر ملت بزرگ ایران، در محضر قلب پرطپش و پرتوان انقلاب یعنی مجلس شورای اسلامی و مظهر عدل علی عرض کنم سخنی با سردمداران جهان، کلمه ای با مردم ایران ، کلمه سوم با دولت و همه مسوولین کشور و سرانجام مسائلی از حوزه انتخابیه نمایندگان محترم رادیوهای بیگانه، جهانخواران و سردمداران کفر واستکبار جهانی و ایادی آنان در منطقه وافرادی که داخل مملکت بلندگوهای استعمار هستند. نسبت به آنچه در مملکت ما میگذرد، در عزل ونصبها ، در انتخابها ودر تصمیم گیریهای بموقع مردم، مطالبی میگویند، با اینکه بخوبی توجه داریم قرآن زبان ادب است و حتی از گناهکاران و اهل معصیت در کمتر جائی بنام معرفی میکند، اما وقتی که بنا است در مسیر حکومت ودر وضع قوانین یا اجرای آن ودر به استضعاف کشاندن ملتها در جامعه. افرادی سوء استفاده کنند و بنام قانون یا بنام مردم وبه نام رای مردم وخواسته مردم بر علیه مردم و قانون قیام کنند و حرکت کنند. قرآن زبان ادب فریاد برمیاورد ، ازفرعون نام میبرد ، از هامان و قارون و ابی لهب به نام در قرآن سخن رفته است اما راجع به افرادی که مرتکب خطا و لغزش و گناهی در جامعه شده اند. بیان حکم شده نامی و اسمی برده نشده، فرعون جامعه را به استضعاف میکشاند قارون آن مال داری که میخواهد قانون خدا در رابطه با او ومال و ثروت او وضع شود. هامان آن کسی که میخواهد پایه ها و ارکان یک حکومت استبدادی در جامعه به استضعاف کشیده شده محکم شودو سرانجام ابی لهبی از
دودمان پیغمبر است اما بر علیه پیغمبر گرامی اسلام و قانون خدا گام برمیدارد. بنام معرفی میشود ودقیقا ببینید رهبر کبیر انقلاب اسلامی ما در مورد شاه وآمریکا کرارا و کرارا بنام با مردم صحبت میکندوخطاب به آنان فریاد برمیاورد که مردم مواظب آمریکا و مواظب شاه و خط آمریکایی و جریاناتی که به استضعاف وبیچارگی مردم و زیر پا رفتن قوانین الهی میانجامد، مواظبت کنید. دنیا بداند ما پیرو مکتبی هستیم که آدم ابوالبشر بخاطر یک لغزش آدم و همسرش در بهشت جاودان به خاطر یک نافرمانی به او گفته میشود از بهشت بروید بیرون، ما پیرو مکتبی هستیم که در خانواده رسالت فرزند پیامبر را پاکسازی میکنند ”انه عمل غیر صالح” فرزند پیغمبر، فرزند نوح پاکسازی میشود. ما در مکتبی هستیم که ابراهیم با عموی خودبه خاطر بی قانونی و بخاطر ایستادن در مقابل خدا وطرفداری از بت فریاد برمیآورد. ما طرفدار مکتبی هستیم که موسی پیغمبر ”واخذ براس اخیه یجره” بخاطر لغزش در قانون و بخاطر اینکه در جامعه خطی غیر از خداوغیر از مردم وقانون خدا پیدا میشود و ما پیرو مکتبی هستیم که به پیغمبر هشدار داده میشود مواظب باش. ”ولو تقول علینا بعض الاقاویل” یک کلمه اگر در قانون خدا کم و زیاد کند، رابطهاش را از مردم قطع میکنیم وبقول فرهنگ شاهنشاهی جامعه ما در گذشته شاهرگ گردنش را یا به تعبیر بعضیها رگ قلبش رامیزنیم واو را از جامعه میبریم و ما میبینیم امیرالمومنین علی علیه السلام در این مکتب فرزند خودش را از فرماندهی کل قوای در یک جنگ محمد حنیفه را بخاطر اینکه فقط در یک صحنه گامی را که باید پیش مینهاد درجا زد ، بر شانه او میزند، لوا را از او میگیرد میفرماید ”قدادرکک عرق امک” یا ”عرض من امک” و فرماندهی کل قوا را در آن نمایندگی و نیابت فرماندهی کل قوا را از او میگیرد و به فرزندش امام مجتبی میسپارد. پس دنیا بداند ما از این مکتب سخن میگوییم شخص گرا نیستیم، با شخص و با افراد زد و بند سیاسی نداریم که تا قیام قیامت و همیشه راست و دروغ و حق وباطل حمایت کنیم و دفاع کنیم. نه ماپیرو حقیقت و تابع قانون خداو در خط خدا و فرمان خدا هستیم، این سخنی با دنیا که نگویند این جامعه چیست؟ هر روز بشکلی به نحوی، برخودنشان با افراد وانتخابها و عزل ونصبها چیست؟ این یک مطلب ، مطلب دوم که سعی من این است بخاطر اینکه خودم مشتاق شنیدن بیانات حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای خامنه ای هستم و فرموده اند که مطلب مهمی هست، فشرده عرض کنم. مطلب دوم این است که خطاب به مردم ایران یک عده ای را اغوا میکنند
(رئیس: شمادو دقیقه دیگر وقت دارید) فقط؟ (رئیس: بله) سه دقیقه میخوام وقت به آقای خامنهای بدهم.
رئیس- پس همین وقت را بدهید.
هادی- همین دو دقیقه را بدهید به ایشان.
عباسی فرد – به آقای خامنه ای؟
هادی – بلی.
عباسی فرد- بسیار خوب ولی تا ایشان تشریف میاورند ، مطلب دوم را فشرده عرض میکنم. مساله رای مردم. 1- وکالت برای امر خاص اگر انجام نشد و با شرائط خاص اگر فرد خاطی درآمده با عزل فرد مساوی است و مضافا رای دیروز محترم بوده رای امروز مردم هم محترم است و در قانون همان رای رئیس جمهور و رای مجلس باعزل رئیس جمهور ورای به عدم کفایت سیاسی توام و برابر بوده، آقای خامنهای تقاضا میکنم بفرمایید. راجع به حوزه انتخابیه خودتان به وزراء دستورات لازم را بدهید.
رئیس- بسیار خوب ، بفرمایید.
سید علی خامنه ای – بسم الله الرحمن الرحیم. دو مطلب کوتاه میخواهم عرض کنم یکی در باره برادر شهید عزیزمان دکتر چمران است که با هیچ زبان وبیانی من نمیتوانم ستایش خودم را نسبت به این برادر شهید وعزیز و تاسف خودم رااز فقدان او به عرض شما برسانم و نکته ای را که من در مورد ایشان لازم میدانم بگویم این است که ایشان در طول مدت این دو سال،که ما با ایشان همکاری مستمری داشتیم یعنی از دوران دولت موقت، همکاریهای نزدیکی ما با مرحوم دکتر چمران داشتم، در زمینه های مختلف یک لحظه من دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را ، امر امام را ، عشق به امام را از همه صبغه ها و رنگهایی که در عالم سیاست وخطوط سیاسی وجود دارد مرجح میدانست واین خصوصیت دکتر چمران بود، و در این زمینه خاطره ها و شواهدی دارم که الان وقت کم است و نمیتوانم عرض کنم. مطلب دوم این است که من دیروز در گزارش مشروح و مبسوط و عرایضی که کردم ، نام سرکار سرهنگ دوم فرسنداج را ضمن فرمانی که آقای بنی صدر به ایشان داده بودند برای تشکیل گارد ریاست جمهوری اینجا آوردم ، این نکته را دیروز غفلت کردم عرض بکنم. حالا استدراکاً عرض میکنم که این سرکار سرهنگ دوم فرسنداج جزو افسرهای
بسیار خوب و مومن ودقیقا در خط است و بهمین دلیل هم نتوانست آنجا طاقت بیاورد فرمان را (فکر میکنم اردیبهشت یاخرداد) آقای بنی صدر بنام ایشان صادر کرد ، فکر میکنم سه ماه، دو ماه ونیم ، ایشان در آن دستگاه ماند وبعد نتوانست با آن دستگاه بسازد و طاقت نیاورد، این بود که یا بیرونش کردند، (به احتمال زیاد بیرونش کردند ) یا خودش استعفا کرد وآمد بیرون وایشان خودش همواره جزو کسانی بود که از دستگاه آقای بنی صدر واز آن تشکیلات گارد واطرافیان ایشان رنج میبرد وگاهی در این زمینه اظهاراتی هم بما میکرد من خواستم اینرا یاداوری کنم به همه برادران وخواهران وهمه کسانیکه این سخن دیروز را شنیدند واین سخن را میشنوند که سرکار سرهنگ فرسنداج را بهیچوجه در عداد اطرافیان آقای بنیصدر بشمار نیاورند، ایشان مدت کوتاه وموقتی در آن دستگاه (رئیس: وقتتان تمام است) بودند و بیرون آمدند ، افسری صالح ومومن ودرخط اسلام. والسلام علیکم.
3- بیانات آقای رئیس بمناسبت شهادت دکتر چمران.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. من المومنین رجال صدقوا ما عاهداو الله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظرو مابدلوا تبدیلا. شهادت همکار مجاهد و عزیزمان دکتر چمران که امروز شاخههای گل جای ایشان را در صندلی خالی ایشن در مجلس گرفته است، آنچنان اندوهبار و جانکاه است که نشاط موفقیت دیروز مجلس را ونشاط پیروزی عظیم سپاه اسلام رادر باز کردن جاده ما شهر وآبادان که همیشه از آرزوهای چمران مجاهد بود، از دستمان گرفت وهمه چیز را تحت الشعاع قرار داد، این مصیبت را به امام امت وخانواده محترم چمران ودوستان همکار ایشان در مجلس شورای اسلامی وبه همه برادران وخواهران و مخصوصا محرومان لبنان تسلیت عرض میکنم ودر عین حال این موفقیت را در راهی که انتخاب کرده بود، به ایشان و به روح بزرگش تبریک میگویم کسی که از نزدیک با روحیه چمران آشنا باشد، نمیتواند امروز متاثر نباشد، آنقدر شخصیت قابل توجهی داشت، در برخوردهای طولانی انسان را مجذوب میکرد، من در سال 53 در لبنان با ایشان از نزدیک آشنا شدم، آشنائی غیبی داشتم، اما آنجا ایشان را دیدم. در لحظات حساس بحران لبنان بود، نقشی که ایشان در ایجاد حرکت محرومان لبنان به همکاری و زیر نظر دوست مفقودو عزیزمان حجت الاسلام والمسلمین آقای صدر که چمران به او عشق میورزید داشت در تاریخ خاور میانه نقشش را ایفا میکند و یک روز آثار آن حرکت وآن اقدام روشن خواهد شد . از آنروزی که درایران جهاد شروع شد هیچ چیز بنظر او مقدس تر از جهاد در راه خدا وجهاد بادشمن نبود. و دیدید، همه چیز را گذاشت و تمام عمرش را در جبه گذراند اهل عرفان بودو معنویاتی مخصوص بخودش داشت ، متعبد بود که برادرمان آقای خامنه ای اشاره کردند و صدیق و خدوم
و پشتکار، دارای روحیه مقاومت و از اهداف بزرگش پیروزی مسلمانها در فلسطین بود. خیلی تلاش داشت که جبهه ای با نیروی مردم ایران در کنار مبارزان علیه صهیونیسم درمرزها لبنان درست کند و من مطمئنم امروز خوشحالی صهیونیستها و صدامیها به اندازه اندوهی است که ما دچار آن هستیم واما همین جا عرض میکنم که انتقام خون چمران هم به چیزی کمتر از مرگ صام برای ما نیست و امیدواریم یک روز موفق بشویم این انتقام را بگیریم. ما این مصیبت را و این اندوه را واین از دست دادن نیروئی که امیدی بود برای آینده ما و آینده جنوب لبنان انشاءالله با تلاشمان وبا کار بیشتر جبران خواهیم کرد امروز گویا جنازه شریف ایشان ودو همرزمشان شهید مقدم و شهید حاد در اهواز تشییع میشودو ما فردا در مسجد استاد شهید مطهری بعدازظهر ، ساعت 4 تا 6 برای این شهید وشهدای دیگر ، جلسه فاتحه ای از طرف مجلس شورای اسلامی خواهیم داشت که با شرکت یکپارچه مراتب اندوهمان را اظهار خواهیم کرد.
رجائیان – بفرمایید شرمنده باشند کسانیکه به ایشان اتهامات ناروا میزدند، آنرا هم اشارهای بکنید.
کیاوش- هیچکس اتهام نمیزد.
رئیس- بهر حال ، امیدواریم که خداوند از خزانه رحمت وکرمش واز لطفش روح بزرگ و پرشور این شهید و شهدای دیگر راه انقلاب و جهاد را قرین نعمت وعلو عظمت بفرماید و به انتظار پیروزی نهایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران ورزمندگان دیگر که از اهداف این رزمندگان ما است ، والسلام علیکم.
حجتی کرمانی – آقای هاشمی تشییع جنازه چه موقع است.
رئیس- جنازه هنوز معلوم نیست که چه وقت بتهران میرسد وچه وقت تشییع میشود، اعلام میشود والبته وقتی که اعلام شد شرکت میکنیم.
موحدی ساوجی – آقا یک فاتحه ای اعلام کنید.
رئیس- از برادران تقاضا میشود برای شادی روح ایشان وشهدای دیگر فاتحه ای قرائت کنند. (حضار سوره فاتحة الکتاب واخلاص را قرائت کردند).
4- تصویب اعتبارنامه آقای ابوطالب محمودی نماینده گلپایگان.
رئیس- دستور جلسه ما اول بررسی پرونده انتخاباتی آقای محمودی نماینده گلپایگان است آقای حقانی تشریف بیاورند برای گزارش .
حقانی (نایب رئیس کمیسیون تحقیق)- بسم الله الرحمن الرحیم. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی. کمیسیون تحقیق طی جلسات متعدد اعتبارنامه آقای سید ابوطالب محمودی از گلپایگان را مورد بحث و بررسی قرار داد، نمایندگان که مخالفت کرده بودند ، در کمیسیون حاضر وادله مخالفتشان را ذکر کردند. آقای محمودی نیز در کمیسیون شرکت واز خود دفاع کرد. آخرین جلسه روز 22/2/60 تشکیل و پس از رایگیری اعتبارنامه ایشان باکثریت آراء 13 رای موافق و 2 رای مخالف به تصویب رسید.
رئیس- بسیار خوب، مطلبی که شما ندارید؟ مخالفان اعتبارنامه آقای محمودی را دعوت کنید برای صحبت کردن.
حقانی – اگر سوالی باشد من بعد از مخالفت آنان میتوانم جواب بدهم.
رئیس- هر مخالفی یک ربع ساعت وقت دارد که صحبت کند ، آقای الویری بفرمایید.
الویری- بسم الله الرحمن الرحیم. اشکالی که من در مورد اعتبارنامه آقای محمودی دارم، مخدوش کردن و مخدوش دیدن خود ورود ایشان به مجلس است. یعنی بر مبنای آنچه که در صورتجلسات گذشته آمده و صحبتهایی که در مورد اعتبارنامه آقای توکلی، فردی که قبلا از گلپایگان به مجلس معرفی شده بود ودر اینجا اعتبارنامه اش رد شد، برمبنای آن صورت جلساتی که وجود دارد ، بطور کلی حظور آقای محمودی در مجلس و صدور اعتبارنامه در مجلس به دو دلیل رد میشود. یکی از دو دلیل، یا ممکن است هر دوی آنها باشد، یکی اینکه روی شخصیت فرد مجلس اعتراض داشته باشد، مثل اینکه سابقه داشته باشد، پرونده داشته باشد، نمیدانم رستاخیزی باشد با هر چیز دیگری. و دوم مخدوش بودن انتخابات ، یعنی یکی از این دو حالت ممکن است وجودداشته باشد که اعتبارنامه را رد بکند، یا ممکن است در باره فردی در هر دو مورد مخالفت بشود. مثلا در مورد بندر انزلی من یادم هست، در مورد آقای حسین جانی ممکن است تعدادی بودند که روی شخصیت ایشان اعتراض داشتند،افراد دیگری هم بودند میگفتند نه ما انتخابات مخدوش میدانیم بنابراین میگوییم که در آنجا این اعتبارنامه رد بشود تا انتخابات تجدید بشود، در مورد انتخابات گلپایگان هیچ صحبتی در مورد شخصیت آقای توکلی در اینجا نشد، یعنی یک نفر هم بلند نشد که بگوید به آقای توکلی اعتراض دارد یا سابقه دارد یا چیز دیگری، تنهامساله ای که آنروز در مجلس صحبت میشد، مخدوش بودن انتخابات بود،
پس از صحبت مفصل که اینجا صورت جلسه اش همراه من هست، بعضی از برادران پیشنهاد دادند که ما در مورد بیست ویک صندوقی که مربوط به خوانسار است، در این مورد رای گیری بکنیم، یعنی رای بگیریم که بیست و یک صندوقی که در خوانسار ابطال شده وابطال این امر موجب شده که آقای توکلی به مجلس بیاید ، روی این رای بگیریم که این بیست و یک صندوق بیخود ابطال شده، پس از صحبتهای مفصلی که میشود، آخرین حرفی که آقای هاشمی میزنندو روی همین هم رای میگیرند این جمله است: ”صفحه 36 (مشروح مذاکرات جلسه سی وهشتم” جمله آقای هاشمی را توجه بفرمایید (رئیس: موضوع رای گیری مشخص میشود که ببینید به چه رای میدهید که بعد نظر عوض نشود) در پرانتز جمله ای از آقای محلاتی نوشته است، بعد در بیرون آن نوشته (ما الان به اعتبارنامه میخواهیم رای بگیریم کاری جز این نداریم) یعنی بطور صریح گفته که ما میخواهیم روی اعتبارنامه گلپایگان میخواهیم رای بگیریم، دیگر صحبت از این نیست که روی بیست و یک صندوق میخواهیم رای بگیریم یا یک چیز دیگر ، اعتبارنامه گلپایگان یعنی اعتبارنامه آقای توکلی دراینجا مطرح است. من سوال میکنم از نمایندگان محترم این چند اعتبارنامه ای که در اینجا بررسی شد و بعضیها رد شد، آیا هیچکس بوده که اعتبارنامه اش در اینجا رد بشود بعد نفر بعدی بیاید تو، هیچ سابقه نداشته، چطور شده؟ یعنی برای من مجهول هست ومن فکر میکنم اگر بخواهیم خوش بینانه هم نگاه کنیم یک سوء تفاهمی پیش آمده ، وزارت کشور فکر کرده که مجلس روی بیست و یک صندوق رای داده ، در حالیکه مدارک موجود نشان میدهد که اینطور نیسیت ، دلیل من هم اینست الان نامه ای از وزارت کشور فرستاده شده، یعنی امضائی که زیر اعتبارنامه آقای محمودی هست، یک قسمتی دارد نوشته: امضاء اعضای هیات اجرائی ، جلو امضای اعضای هیات اجرائی امضاءکننده نوشته به احترام نظر مجلس شورای اسلامی ”این اعتبارنامه آقای محمودی است که دست من است نوشته به ” احترام نظر مجلس شورای اسلامی” یعنی مجلس شورای اسلامی رای داده که آقای محمودی مثلا میتواند به مجلس بیاید یا اینکه آن بیست و یک صندوق را فقط ابطال کرده. بنابراین آقای محمودی میتواند بیاید ، این عین اعتبارنامه است، با توجه به این توضیحاتی که دادم و اینکه بطور کلی اصولا وقتیکه مجلس اعتبارنامه ای را رد میکند که گفتم به یکی از دو دلیل میتواند باشد یکی شخصیت نماینده و یکی نحوه انتخابات نماینده نبود، چون در مورد آقای توکلی هیچ بحثی در اینجا نشد، پس تنها مساله ای که باقی میماند مخدوش بودن انتخابات و وقتیکه صحبت از بیست
و یکصندوق میشود اماروی بیست و یک صندوق رای گیری نمیشود ، بلکه روی اعتبارنامه رایگیری میشود، یعنی آن این است که این مجلس انتخابات گلپایگان را مخدوش اعلام کرده ،درست است که صحبت از بیست و یک صندوق شده ، اما چه دلیلی وجود دارد که یک قسمت را که ما میبینیم خراب است، قسمتهای دیگر را فکر میکنیم صحیح است. یعنی وقتی که تا این اندازه نادرستی وجودداشته باشد در انتخابات ، ما بطور کلی به تمام آن رای میدهیم،خلاصه کلام اینکه مجلس اعتبارنامه گلپایگان را رد اعلان کرد واعتبارنامه بدلیل مخدوش بودن انتخابات بود و طبق روالی که همیشه این مجلس داشته، بنابراین آقای محمودی نمیتواند در این مجلس حاضر بشود، کمااینکه در مورد بندرانزلی و یا هر جائی دیگری نفر بعدی اش نیامد، بایستی انتخابات گلپایگان تجدید بشود تا انشاءالله فردی که در یک انتخابات صحیح انتخاب میشود و شخصیت صالحی هم داشته باشد به مجلس راه پیدا بکند، والسلام علیکم.
رئیس- مخالف بعدی آقای محمد منتظری بفرمایید.
محمد منتظری- بسم الله الرحمن الرحیم. من صحبتم دو محور دارد یکی جریانات قانونی که بایستی در مورد انتخابات گلپایگان و همچنین مذاکراتی که در مجلس شورای اسلامی قبلا در مورد این پرونده شده، و بعد انتخابات آنجا رد شده ولی متاسفانه نامه ای از طرف ریاست مجلس شورای اسلامی آقای هاشمی رفسنجانی برای وزیر کشور آیت الله مهدوی کنی در مورد بیست و یک صندوق نوشته شده و من فکر میکنم که آقای هاشمی توجه نداشتند به این مساله که در مجلس آن مساله ای که مورد بحث قرار گرفت، اصل انتخابات بود که آیا این انتخابات درست است و یا درست نیست ، واعتبارنامه وقتیکه مطرح میشود اعتبارنامه وقتی که رد شد،اینطور نیست که تثبیت اعتبارنامه شخص دیگری باشد روی بیست و یک صندوق اصلا رای گرفته نشده است . بحثهایی صورت گرفته ولی رای مجلس در مورد بیست ویک صندوق نبوده است که بعد نامه رئیس مجلس به وزیر کشور این شکلی باشد و من فکر میکنم که وزارت کشور بر اساس نامه ریاست مجلس احیانا یک چنین کاری را صورت داده است که برای یک منطقه برای دو نفر بصورت متناوب اعتبارنامه صادر بکند واصلا این در تاریخ مجلسهای ایران وهمین مجلس شورای اسلامی بیسابقه است . بنظر من این را آقای هاشمی باید توضیح بدهند و بهر شکل بالاخره یا براثر بیتوجهی بوده است یا به خاطر مسائل دیگر اصل مساله غلط است ما اینجا نشسته ایم و بررسی کرده ایم و بعد به این نتیجه رسیدیم که انتخابات آنجا، بی انتخابات ، از نو انتخاب بشودو فرد
جدیدی به اینجا بیاید این یک مساله . مساله دوم در مورد کارهایی که آقای محمودی چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب در گلپایگان وآباده و جاهایی که ایشان میرفتند انجام داده اند کلا عناصر طرفدار امام وطرفدار امام در گذشته طیفهای وسیعی را شامل میشده است یعنی بعضیها مبارزین مستقیم بودند که رسما بر ضد رژیم مبارزه میکردند و طرفدار امام امت بودند بعضیها هم بودند که ممکن بود در بخشهای نازلتری کار بکنند در راه پیشبرد اهداف انقلاب و اینکه بشود در ایران مبارزه ای صورت بگیرد و به پیروزی بیانجامد . یک مسائلی در گذشته مطرح بود آقای محمودی کلا چه در گلپایگان و چه در قم و چه در آن مناطقی که میرفته همیشه بر ضد مبارزین قدم برمیداشته است، بعد از انقلاب با سپاه مخالف، با جهاد سازندگی مخالف، با کلیه ارگانهای انقلابی که در گلپایگان وجود دارد و چه عناصر شریف و دارای سوابق مبارزاتی نه التقاطی نه مارکسیستی ونه 000 صددرصد اسلامی و طرفدار امام ، این آدم به همه اینها مخالف بود و مخالفت میکرده این بعد از پیروزی ، قبل از پیروزی را هم بروید از آیت الله مشکینی بپرسید که آیت الله مشکینی در گلپایگان بسر میبردند و شخصیتهای ما در دوران رژیم گذشته آورده است این را هم بروید از افرادی که در گلپایگان تبعید شده اند و یا آنجا رفته اند و یاآمده اند و مسائلی که د رحوزه علمیه قم مطرح بوده است از آنها بپرسید در آباده ایشان قاضی شرع میشود مشخصا کار ایشان در جهت کار راه اندازی تیپ خانهایی است که با قشقائی همکاری میکند والان هم وجود دارند یعنی آقای خسرو قشقائی و یک سری دیگر از این عمال خارجی و یک تیپ خانهایی که به رژیم سابق وابسته بودند واز هر جنایت جنسی، مالی، آدم کشی دریغ نمیداشتند ایشان در دورانی که قاضی شرع آنجا بوده است، کوششهایی بیشتر در جهت همکاری با آنها بوده است . حالا یا آزاد بکند، رفع مصادره از اموال بکند، یا کار برایشان ترتیب بدهد، یک پرونده ای اینجا هست که ایشان 20 الی 30 نامه نوشته است. مثل اینکه اصلا کار ایشان به هنگام قضاوت شرع این بوده است که خانواده ای راکارهایشان را جور بکند، خانواده معتضدی، برادرش چی000 و یا آن یکی برادرش، آن کارش در تسلیحات گیر کرده است، آن کارش در مالیه گیر کرده، این نامه ها است (یکی از نمایندگان: نامه ها را بخوانید) اگر من بخواهم این نامهها را بخوانم خیلی وقت میگیرد، 20 الی 30 نامه است یکی از آنها برای بانک مرکزی ایران ، تهران، اداره بازرسی کل فرستاده شده است، لذا من یکی از آنها را بخوانم:
بانک مرکزی ایران – تهران – اداره بازرسی کل. پیرو نامه مورخه 19/6/59 چون از اموال و حسابهای حبیب الله معتضدی ، فرزند محمد رفیع توقیف بعمل آمده است لذا گردش بانکی حساب مشارالیه بلامانع میباشد. یعنی یک آدم خطرناکی که در آنجا مردم واقعا تظاهرات کردند علیه قضاوت و علیه قاضی شروع و علیه 000 که این چه وضعی است این تا پریروز تجاوز ناموسی داشته است و با رژیم شاه هم همکاری میکرده است با خسرو قشقائی همکاری میکرده است این در این بخش کار میکند، بانک سپه چکار بکن، راجع به رفع توقیف اموال، راجع به ثبت اسناد واملاک آباده، راجع به برادر این و نامههای بسیاری هست و گویا این آقا آنجا نشسته که 25 الی 26 نامه برای یک خانواده به اینطرف و آنطرف بنویسد. یک چنین کاراکتری دارد که به هنگام قضاوت شرع با این تیپها همکاری میکرده و پیوسته کوشش میکرده که اینها را آزادبکند. مردم مستضعف آباده وآن مناطق به اصل قضاوت شرع بدبین شدندواز آنطرف در گلپایگان، قبل از انقلاب که آن رقم عمل بکن یعنی کلیه شخصیتهایی که ما به افتخار این کشور هستند و در مبارزات ما نقش اساسی داشتند همیشه در جهت خلاف قدم برمیداشته یعنی کارشکنی میکرده، مبارزه علیه میکرده، و سعی میکرده که آنها را از میدان به در ببرد وبا رژیم هم دراین جهت همکاری میکرده است آخر شما در زمان سابق این را تصور بکنید که افراد را میگرفتند و بعد آنجا هر گونه جنایتی در حقشان روا میداشتند بعد هم یک عناصری بودند که دم آنها را میدیدندو یا غیرمستقیم با آنها وارد مذاکره میشدند و حساسیت دارند که این آقا فلان است. این آقا فلان است، این آقا فلان 00 و سعی میکردند مردم را علیه شخصیتهای ما بشورانند و شما جریانات آقای مطهری را در نظر بگیرید . جریانات آقای منتظری ، آقای مشکینی ، آقای شریعتی و کلیه شخصیتهایی که ما داشتیم ومساله وهابیت و ولایتی در این کشور مطرح شده است و خواستند هر تحول اسلامی را به اسم وهابی گری بکوبند، یکی از عناصری که نقش فعال داشته است، همین آقای محمودی بوده است و بعد هم که پرونده هایش معلوم شد که ساواک و تیمسار مقدم چه نقشی در هدایت کردن این سری افراد در جهت اینکه هر شخصیتی را بکوبند داشت، که بگویند مثلا پول از عربستان سعودی میآید ، و در تهران پیش آقای آیت الله مطهری تقسیم میشود و میدهند به ایشان وبعد آقای مطهری بین قم و مشهدو تبریز وتهران واصفهان بین یک عناصری تقسیم میکند ودر مورد وهابیت واین چیزها اینطوری ترتیب میدادند که پول از عربستان سعودی میاید ، و بعدمساله
شیعه گری که یک سری در اینجا خودشان را به شیعه گری و ولایتی میزدند واز این نوع مسخرهبازیها00 و هنوز هم این رشته سر دراز دارد یعنی هنوز هم وقتی کنفرانس طائف در آن مطرح میشود، یعنی ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی میبینید که یک مرتبه در قم و در تهران ودر مراکز این تیپ افراد هستند که 00 حتی بعضی از کتابهایی که به مقدسین اهل تسنن اهانت کرده است یک مرتبه این تیپ افراد مجانی پخش میکنند. این مجموعه کارشان است. بعد از انقلاب هم که عرض کردم کلیه نهادهای انقلابی و جوانهای مخلص این انقلاب که در گلپایگان بسر میبرند، کلیه اینها با آقای محمودی مخالف هستند برای اینکه آقای محمودی هکاری عملی قبل از پیروزی با رژیم علیه آنها داشته است و بعد هم که آنها را میکوبیده است این مسائل را من بصورت خلاصه مطرح کردم ومیخواهم خدمت نمایندگان محترم و هر کس که صدای من را میشنود این را عرض کنم که ما که این جا جمع میشویم چه مجلسی میخواهیم؟ مجلسی میخواهیم که نمونه انقلاب اسلامی ونمونه فکر اسلامی و تحول اسلامی واین همه خونهایی که در مسیر پیشرفت انقلاب ریخته شده است و بعد از پیروزی انقلاب هم این خونها ریخته میشود یک مجلس شورای اسلامی باید سمبل ونمونه این همه تحولات فکری و خونها باشد. اگر بنا باشد که همه این کوششها بشودو همه این مبارزات صورت بگیرد فعالیتها صورت بگیرد یک کسی که درست در جهت خلاف انقلاب اسلامی عمل میکرده بیاید ودر این جا سردبیاورد و بعد هم طبیعی است که به کارهای ضد انقلاب هم ادامه بدهد و من متاسفانه نمیتوانم الان مطلبی را از یک جهاتی بگویم و ممکن است که بعدا اینها را خدمت ریاست محترم مجلس و یا بعضی از دوستان عرض بکنم که جلسات ایشان با یک سری عناصر ضد انقلاب در تهران بر اساس چه محوری است و درست اشخاصی که در خط تیمسار مدنی کار میکنند و طرفدار تیمسار مدنی بودند و چه فعالیتهایی قبل از انتخابات و بعد از انتخابات میکردند. غرض این است که یک چنین جلساتی است که ایشان هم در یک چنین جلسات نقش موثری دارد، مجموع اینها را اگر حساب بکنید این شخص نمیتواند افتخار نمایندگی امت قهرمان ایران را داشته باشد و شما این را بدانید با آمدن ایشان در مجلس آن آثاری که در گلپایگان و در آباده و در کل مناطقی که ایشان رفته است بر جای میگذارد این است که به کل ما نمایندگان بدبین میشوند یعنی میگویند اینها که آنجا نشستهاند برای این امت چکار میکنند، چه فکری دارند، بر چه اساس فکری این آدم را توی مجلس آوردهاند؟ (رئیس: دو دقیقه
وقت دارید) این مسائل مجموعهای است که من دیگر متاسفانه با یک ربع وقت نمیتوانم همه مطالبم را بگویم درهر حال یکی در مورد اصل مساله انتخابات است که من توضیح میخواهم که چرا آقای هاشمی رفسنجانی چنین نامه ای را به وزارت کشور نوشته اند (رئیس: من توضیحش رامیدهم) و مساله دوم، مساله اینکه خودم مطرح کردم که یک اعتبارنامه و یک شخص مورد بحث قرار میگیرد نه اینکه بصورت علیالبدل و بصورت ترتبی که اصولی هم میگویند . اگر این رد شد بعدی بیاید. این اصلا در تاریخ مجالس دنیا سابقه ندارد. اصل انتخابات آن جا را باطل اعلام میکنیم و بعد از نو انتخابات شروع بشود و ما نسبت به 21 صندوق هم که رای نگرفتهایم نسبت به اصل اعتبارنامه واصل انتخابات بوده ومساله آخر، مساله سیاسی قضیه که کاربرد عملی وفکری ایشان در آباده ودر گلپایگان ودر تهران در شرایط کنونی با عناصری که همکاری کرده و فعالیتی که داشته ، درست در جهت ضد انقلاب بوده، منتها چیزی که هست این است که من ایشان را یک آدم سادهای احیانا میدانم که در همه این چندین سال قبل از پیروزی و بعد از پیروزی بالاخره یک زمینههای ذهنی ویک سادگی و یک بینشی داشته است که با آنها همکاری میکرده است حالا باید این را تحقیق کرد که این چه عاملی است در شخص ایشان که همیشه بطرف ضد انقلاب و بطرف خانهای طرفدار قشقائی و بطرف مساله فعالیتهای رژیم شاه، این آدم به آنطرف میغلطد. اما به طرف صلاح امت هیچ وقت نمیغلطد و شما برادران و خواهران طرفدار امام و خط انقلاب اسلامی و آنهایی که در زندانها محرومیتها کشیده اند و نه اصل زندان مطرح باشد. انقلاب اسلامی صددرصد آنها راهم در گلپایگان و در شهرستانبه حساب بیاورید و رای همه آنها صددرصد با انتخاب آقای محمودی مخالفت دارد ومن بیش از این مزاحم نمیشوم ودیگر تصمیم با خود نمایندگان محترم است اگر خواستند در مورد جلساتی که الان ایشان شرکت میکند، بعد من خدمت آقای هاشمی میگویم و بعد ایشان برای شما بصورت کلی مطرح میکنند.
هاشمی سنجانی- این حرفها سند دارد.
عده ای از نمایندگان- احسنت آقای منتظری.
منشی- آقای علی آقا محمدی بفرمایید.
رئیس- آقایان این تقوی را داشته باشید (البته دارید) که این احسنت گفتنها و اینطور چیزها، با رویه مجلس نمیسازد در یک مساله ای که حقوق دو طرف مطرح است یک اظهار یک جور معنا میدهد. (همهمه نمایندگان) به دو طرف عرض میکنم آقای آقامحمدی بفرمایید.
آقامحمدی – بسم الله الرحمن الرحیم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
هادی – آقای هاشمی چرا دیروز که مردم از بالا (تماشاچیان) تشویق میکردند، شما چیزی نگفتید؟
رئیس- امروز حقوق دو طرف مطرح است و آقایان با یک احسنت گفتن (همهمه نمایندگان) حالا دیگر شما حرف من را فهمیدید اگر میخواهید بیشتر توضیح بدهم. (همهمه نمایندگان)
آقامحمدی – البته نمایندگان محترم توجه دارند که جناب آقای هاشمی رفسنجانی به علت اینکه مساله برای خودمن هم سرح بود و خدمت ایشان رسیدم ایشان موضع گیری خاصی ندارند و تذکر رئیس مجلس را هرگز نباید به حساب دیگری گذاشت وامیدواریم که در وقتی که ما به یک مساله ای میخواهیم رای بدهیم. نیائیم واینطور برخورد نکنیم. در مورد پرونده گلپایگان دو مساله است ، یکی در مورد صلاحیت جناب آقای محمودی است که من دراین زمینه به دلیل این که ایشان را نماینده نمیدانم واز لحاظ قانوین ورود ایشان را حتی در آن جلسه یکبار هم رد کردیم و مراسم تحلیف ایشان انجام نپذیرفت و بعد قرار بر این شد که بالاخره اعتبارنامه ای چه حق، چه ناحق صادر شده ، حال ما نمیتوانیم کاری بکنیم الا ولابد ایشان باید شرکت بکنندو بعد ما بیائیم ودلایل مان را بر این که این اعتبارنامه را وزارت کشور بی جا صادر کرده بگویم وآنوقت رای بدهیم این چون روال کارمان بود. لذا در مورد ایشان صحبتی را من نمیکنم (و این صحبتها اگر آن چه قانونی اش که مسلم است نمایندگان محترم را من یادآوری خواهم کرد) وانشاءالله به آن رای قانونی، رای خواهندداد، ما فعلا راجع به صلاحیت ایشان صحبت نمیکنیم واگر ایشان تشریف بردند وبعدا انتخاب شدند و تشریف آوردند، آنوقت مسائل بسیاری هست که قابل طرح است ولی الان که ما هنوز از لحاظ قانونی گیر هستیم درست نیست که مطالیب را در مورد ایشان بیان بکنیم و افشا بکنیم. اما مساله ای که مطرح بود این بود که وقتی کمیسیون تحقیق نظریه اش را در اینجا آورد، نظریه کمیسیون تحقیق این بود که وقتی کمیسیون تحقیق نظریه اش را در اینجا آورد، نظریه کمیسیون تحقیق این بود که من میخوانم صفحه پانزده جلسه سی و ششم میگوید که : ”کمیسیون تحقیق با بررسی دقیق به پرونده انتخاباتی حوزه مزبور و با توجه به توضیحاتی که در بند (سوم) آمده است با اکثریت آراء ابطال انتخابات حوزه فرعی خوانسار را غیر موجه دانسته و آن را مردود اعلام مینماید ونیتجه انتخابات دور دوم
را قبل از ابطال آراء خوانسار که آقای محمودی نفر اول و آقای توکلی نفر دوم میباشند تایید مینماید این بحثی بود که کمیسیون تحقیق آورد و میخواست بر این روش رای بگیرد که ما رای بدهیم که انتخابات خوانسار را بیخود باطل کرده اند واگر انتخابات خوانسار را باطل نکرده حساب بکنیم، پس آقای محمودی نفر اول میشوند و آقای توکلی نفر دوم، در آن جااز صفحه شانزده تا صفحه سی ، چهارده صفحه بحث نمایندگان محترم است که دقیقا بحث میکنندکه چنین شیوهای را ما در مجلس نداریم ودلایل موافق و مخاف بحث میشود تا نهایت آقای توکلی هم تشریف میآورند چون راجع به صلاحیت آقای توکلی هم هرگز اینجا بحثی نمیشود. بحث میشود که چگونه رای بگیریم، ریاست محترم مجلس در پایان میفرمایند که دو نوع میتوان رای گیری کرد واین بیانات ایشان است ، صفحه بیست ونه از جلسه سیوششم : ”رئیس: من که گفتم بنویسید وبدهید خودشان بخوانند شما چرا ندادید؟” (در جواب یکی از نمایندگان و بعد اینطور میگویند) ”آقایان ببینید کیفیت رای گرفتن یک قدری مبهم است اجازه بدهید توضیح بدهم من موضوع رای دادن را تعیین میکنم آن چه که کمیسیون تحقیق نظر داده این است که انتخابات صحیح انجام شده وابطال صندوقهای خوانسار بیجا بوده است بنابراین همان روال انتخابات صحیح است این گزارش کمیسیون تحقیق است ما یکی از این چیزها را باید رای بگیریم مشخص میکنیم که معلوم باشد به چه رای میگیریم: 1- پرونده اعتبارنامه شخص آقای توکلی که بر اساس ابطال انتخابات خوانسار یعنی حوزه فرعی انتخابات گلپایگان صادر شده روی این اعتبارنامه رای بگیریم که این اعتبارنامه (یعنی اعتبارنامه آقای توکلی) آیا صحیح صادر شده یا صحیح صادر نشده، (همهمه نمایندگان) .
رئیس- این که نمیشود همه با هم حرف میزنند. آقای انصاری راد بنشینید . میخواهیم رای بگیریم . (بعد توضیح میدهند) آقای انصاری راد بنشینید حرف بی اجازه نزنید من یک شق موضوع را گفتم شما همه دارید با هم بحث میکنید، یک احتمال است یعنی به اینصورت رای بگیریم که اعتبارنامه آقای توکلی چون با ابطال انتخابات خوانسار تنظیم شده است رای بگیریم که این اعتبارنامه صحیح است یا صحیح نیست. این یک شکل رای است. شکل دیگر رای که بعضی از آقایان پیشنهاد کرده اند و فرستاده اند این است که ما اصلا برای ابطال انتخابات گلپایگان رای میگیریم (همهمه نمایندگان).
یکی از نمایندگان- این تضییع حق مردم است.
رئیس- اجازه بدهید آقای کروبی اگر حرف من را توجه نکردید من توضیح مجدد نمیدهم نگویید که ما نمیدانیم به چه رای میدهیم، آقایان دارید با هم بحث میکنید. در نتیجه زمینه رای روشن نمیشود. بعد میگویید که ما نفهمیدیم.
موسوی تبریزی- بنظر کمیسیون رای بگیرید.
رئیس- اجازه بدهید، نظر دوم اتفاقا همان نظر کمیسیون است ما با این رای مان آقای محمودی را نمیتوانیم به مجلس بیاوریم. (چند نفر از نمایندگان: بلی) برای اینکه آن مساله بعدی است اگر وزارت کشور بعدا رسیدگی کرد و خواست انتخابات بکند، یا شکل دیگر این مسائل را ما باید بعدا تعیین کنیم، (بعضی از نمایندگان: صحیح است) ما فعلا روی اعتبارنامه آقای توکلی رای میگیریم واین که بعد چه خواهد شد آیا انتخابات گلپایگان از اصل باطل میشود ودوباره انتخابات میشود یا این که با تشخیص و ما با بحضهای بعدی آقای محمودی میآیند این مسائل را باید بعد تعیین کنیم و ما الان آن چیزی را که مشخص میتوانیم رای بگیریم این است که اعتبارنامه آقای توکلی را با این بحثهایی که شد ببینیم مجلس تایید میکند یا نمیکند. آقای محمودی را باید بعدا تکلیفش را روشن کنیم تازه اگر یک روزی قرار شد ایشان بر اساس ابطال اعتبارنامه بخواهند به مجلس بیایند آنوقت اعتبارنامه او قبول میشود یا نه این آقایان کروبی و خلخالی و دیگران که بحثهایی داشتند این بحثها را برای آن روز بگذارند. (بعد آقای خزاعی صحبت میکنند).
خزاعی- آقای رفسنجانی از آنجایی که اگر این اعتبارنامه رد شود مشمول انتخابات میشود یعنی اگر رایگیری بر روی پرونده بشود و پرونده رد بشود ، این امر به معنای نفی انتخابات و یا پذیرش اعتبارنامه رقیب ایشان میتواند تلقی بشود لذا پیشنهاد میکنم جامعتر است که خود صحت انتخابات به رای گذاشته شود.
رئیس- موضوع رای گیری مشخص میشود که ببینید به چه رای میدهید که بعدا نظر عوض نشود.
محلاتی- آیا شما از نظر آئیننامه چنین حقی را دارید که چنین چیزی مطرح شده است؟
رئیس- آئیننامه هم همین حق را میدهد.
محلاتی – آقا این را به رای بگذارید چیزی را که میتوانید رای بگیرید نظریه کمیسیون
رئیس- ما الان به اعتبارنامه میخواهیم رای بگیریم و کاری جز این نداریم ما به اعتبارنامه رسیدگی میکنیم .دلیل ابطال یا صحت اعتبارنامه حرفهایی بود، حرفهای آقای توکلی را شنیدید حرفهای آقای دکتر یزدی را شنیدید، مطلب تا حدی روشن است . مذاکرات هم به اندازه کافی شده است بیش از این دیگر وقت را نمیگیریم الان موضوع رای این است گلدانها را وقتی میاورند توجه داشته باشند کسانی که موافقند، این اعتبارنامه تصویب بشودوآقای توکلی به مجلس تشریف بیاورند، رای سفید به عنوان موافق میدهند و کسانیکه مخالفند ایشان به مجلس بیایند ، رای کبود بدهند به عنوان مخالف اعتبارنامه ایشان و کسانی هم که نظری ندارند رای ممتننع میدهند. این موضوع رایگیری دقیقا روی اعتبارنامه شخص آقای توکلی آمد و بحث این بود که آیا این انتخابات (یعنی از دو جهت بود) یکی صلاحیت آقای توکلی که هیچ بحثی راجع به آن نشد و یکی هم راجع به صحت انتخابات که به دلیل اینکه انتخابات را صحیح ندانستیم و مخدوش دانستیم اعتبارنامه آقای توکلی رد شد. بنابراین وقتی اعتبارنامه جناب آقای توکلی رد شد، جناب آقای محمودی نمیتوانند تشریف بیاورند ایشان هم مثل دیگران باید در دور بعدی انتخابات شرکت کنند و رای بیاورند والان هم آقای محمودی هستند ومن تقاضایم از مخالفین بعدی این است که در مورد شخصیت ایشان صحبتی نکنند، علتش هم این است که ایشان بتوانند در انتخابات بعدی شرکت کنند. بعدا اگر ایشان رای آوردند و بطور قانونی در این مجلس تشریف آوردند، آنوقت حق وانصاف است که در مورد ایشان (چون آنوقت برای ما وظیفه میشود) میتواینم بحث و صحبت کنیم. والسلام.
سنجانی- به اعتبار اینکه انتخابات صحیح است.
رئیس- آقای سنجانی من از دوستان خواهش کردم که چون حقوق مطرح است، در بحث دخالت نکنند، مخالف بعدی صحبت کند.
منشی- آقای انصاری شما به جای آقای اشکوری صحبت کنید.
انصاری- بسم الله الرحمن الرحیم. از اینکه مجبورم برخلاف توصیه برادرمان آقای آقامحمدی قدری در شخصت ایشان هم صحبت بکنم عذر میخواهم علتش این است که ایشان میفرمایند ایشان از نو صحبت بفرمایند و بعدا این بحثها به عمل بیاید چرا دوباره کاری به عمل بیاید، من مقدمة یک نکته را به نمایندگان محترم تذکر میدهم و آن این است که ”من جرب المجرب حلت به الندامه” ما در این مجلس در این یکسال در
رابطه با تصویب اعتبارنامههاوملاکهایی که در تصویب و یا رد آنها منظور کردم تجربه خوبی داشتیم و ضمنا متوجه شدیم دریکسال گذشته که وزارت کشور از قبل ملاکهای واقعی یک نماینده را دقیقا مشخص نکرده بودند یک سری مسائل بدیهی را آنجا گذاشته بودند که نوعا فرماندارها یا مسوولین اجرائی هم در اثر مشغله زیاد موفق به دقت نبودند و در نتیجه وزارت کشور برای امثال خسرو قشقایی ها و مدنیها و یا جوانمردیها ودیگران هم اعتبارنامه صادر کرده بودند بنابراین صرف صدور اعتبارنامه از طرف وزارت کشور دلیل بر صحت شخصیت فرد برای نمایندگی نخواهد بود واین دقت مجلس است که باید مساله را روشن بکند وبه یاد دارید که دراین مجلس افرادی آمدند با اینکه مخالف زیاد داشتند صرفا با نقل یک خواب نامه که مادرم در خواب دید من به زیارت سیدالشهدا رفتم و من بلافاصله از طریق کجا، قاچاقی رفتم کربلا و بعد هم آقایان سر از پاریس درآوردند وامروز میبینیم که جایشان در این مجلس خالی است و همراه ارباب از پاریس آمده و تعدادشان فراری هستند (یکی از نمایندگان: خارج از موضوع است) و یا تازه مسلمانهایی داشتیم در این مجلس که به اقرار خودشان تا دو سال قبل به اسلام عیقده ای نداشتند ولی بعدا به ادعای خودشان اسلام آورده بودند مجلس محترم هم از انجایی که اکثریت نمایندگان با خلوص نیت و صافی باطن و عقیده به افراد نگاه میکردند،گفتند انشاءالله آقایان میخواهند خوب عمل بکنندو رای دادند و ما دیدیم که در اینجا از پشت همین تریبون اینها بلندگوی آمریکا شدند و پیام آمریکا را که از قلم لجن زده بنی صدر مردم را به مقاومت در برابر امام دعوت میکرد از همین جا خواندند، این مقدمه که شما تجربیات گذشته را منظور داشته باشید، بخاطر رعایت اشخاصی به اشخاص دیگر رای ندهید، کما اینکه این مجلس چند اشتباه متاسفانه در رابطه با اشخاصی از این رهگذر مرتکب شد . و مخالفت من از دو بعد است. یکی اینکه آقایان قبلی تذکر دادند که این برخلاف روال مجلس هست و حداقل غیرطبیعی بنظر میرسد. یک اعتبارنامه ای رد شده است، حتی دفعه بعد که آقای محمودی خواستند اینجا تحلیف بعمل بیاورند، مجلس مخالفت کرد ونگذاشت ایشان سوگند بخورند، بعد هم خلاصه با آن مقدمات ایشان آمدند سوگند خوردند واین حداقل به ذهن افراد یا کسانی که در آینده تاریخ مجلس را مطالعه میکنند این مساله خطور خواهد کرد که شاید تعمدی بوده است ایشان برگردند و بیایند به مجلس، ما برای اینکه این اتهام از ساحت مقدس مجلسی که دیروز کمال رشد خودش را نشان داد، پاک بشود. فرض کنیم شخصیت ایشان هم برای نمایندگی صالح است. خوب بگذارید ایشان در دور بعدی با
نفی این اتهامات ، اگر نماینده مردم هستند و از انتخابات مجدد وحشت ندارند، بیایند مجلس، ولی من معتقد هستم ایشان در انتخابات مجدد اگر شرکت بکنند، به دلیل روشن شدن خط بنی صدر و خط آمریکا و به دلیل حمایت ایشان از آقای بنی صدر معلوم نیست رای بیاورند. اما در رابطه با شخصیت خودشان، این مجلس عصاره ملت انقلاب کننده است است که امروز بهترین کلمه بر آنها حزب اللهی بودن است که میتوانیم بگوییم همین ملت حزب اللهی که دیروز یک گوشه ای از آنها را جلو مجلس دیدیم وهر روز در شهرستانها میبینیم ، مجلس باید عصاره ملتی باشد که انقلاب کردند و ضد ارزشهای رژیم گذشته را به ارزشهای اسلامی تبدیل کردند، این فرد از دو راه میتواند شناخته بشود. یکی سوابق قبل از انقلاب و دیگر اعمال بعد از انقلاب ، مع الاسف سوابق آقای محمودی قبل از انقلاب نه تنها در جهت رشد حرکت انقلاب نبوده است ، بلکه در جهت سنگ اندازی و توقف نیروهای انقلابی در منطقه گلپایگان بوده است. من با دوستان روحانی وطلبه قم که به تقوای آنها وبه اینکه خلاف واقع نمیگویند، ایمان دارم وهمچنین به دوستانی که قبل از انقلاب ، سالها در گلپایگان منبر میرفتند ودر جهت انقلاب حرکت میکردند و مردم را به انقلاب دعوت میکردند، سوال کردم، بالاتفاق معتقد بودند که آقای محمودی همواره سدی در جهت تبلیغات آنها و راه آنها بوده است و بخصوص در زمانی که نیروهای مقاوم و مسلمانی مانند آیتالله مشکینی در آنجا محور انقلاب بودند ، بعنوان یک تبعیدی رژیم گذشته، آقای محمودی به مقتضای روحانی بودنشان به جای اینکه همکاری بکنند وانقلاب را در آنجا تسریع بکنند در جهت مخالفت با آنها حرکت میکردند. خوب این یک جهت . ممکن است کسی بگوید که فردی بر اثر بینش سیاسی ناقص خود قبل از انقلاب متوجه اوضاع نبود ودر جهت انقلاب حرکت نکرده است. اما بعد از انقلاب در اثر روشن شدن مسائل آمده است درخط انقلاب ودرجهت نهضت مردم حرکت کرده است. نهضت مردم یک نهضت ضداستکباری ، ضد استعماری و در جهت تامین منافع مستضعفین و پابرهنههای این ملت بوده است. ما میبینیم متاسفانه ایشان بعد از انقلاب هم در این خط نیامدند و بقول آن روایت، کمر ایشان پلی شد برای عبور کسانی که در جامعه بعنوان سرمایه دار یا بقول آقای متنظری بعنوان خاص و امثال اینها مشهور بودند. افراد را از جاذبه و دافعه آنها میتوان شناخت . آقای بنی صدر به نظر من دیروز که بحث عدم کفایت سیاسی شان بود یکی از بارزترین ادله عدم کفایت سیاسی شان جاذبه و دافعه ایشان بود. دافعه آقای بنی صدر تمام ملت مستضعف و پابرهنه ونهادهای انقلابی را دفع کرده بود و جاذبه اش
خط امریکا را. (یکی از نمایندگان: بحث چیز دیگری است) بحث همین جا است، بحث دقیقا همین است که آقای محمودی هم، دافعه ایشان در گلپایگان توانسته است سپاه جهاد ، نهضت سواد آموزی ، شواری واگذاری زمین ومردم انقلابی آنجا را ، تیپهای انقلابی ، طلبه های انقلابی که من یکی از آنها را میشناسم. پنج سال زیر بدترین شکنجه های ساواک قرار داشت و چه زجرها و شکنجه ها که بر روی آن وارد کردند، موفق شد (دافعه ایشان) همه اینها را دفع بکند وجاذبه ایشان همانطوری که چند سندش را هم آقای منتظری گفتند ، یک عده امیدوار بشوند به ایشان برای برگرداندن اموال مصادره شدهشان یا برای آزاد کردن زندانیهایشان که مواردی هست افرادی که به امام، به مقدمات این مذهب واین انقلاب توهین کرده بودند وزندان بودند، با وساطت ایشان آزاد شدند و بعد در خلال انتخابات هم از حربه برچسب زدند به رقبا که بعضی ازآنها سردمدار حرکت انقلابی درگلپایگان بودند ، با برچسب اینکه اینها کمونیست هستند ، اینها توده ای هستند از میدان بیرون کردن ویا ذهن مردم را نبست به آنها بدبین کردن از شیوه های تبلیغاتی ایشان درانتخابات بودوبا اعمالی از این قبیل و طرفداری در دادگاه انقلاب ، چه در آباده وچه در گلپایگان وموضعگیری ایشان در برابر سرمایه داران، باعث شده است یک جو ضدروحانی در آن محیطها بوجود بیاید و رای ما به صلاحیت نمایندگی ایشان در مجلس تاییدی بر همه اعمالی است که ایشان آنجا انجام داده اند . امروز مجلس شورای اسلامی نمیتواند به کسی رای بدهد وبگوید امانت نمایندگی مردم را من به شما سپردم و لزومی هم ندارد اهلیت بر شما ثابت بشود. دقیقا این را بدانید، اگر امروز شما رای مثبت به فردی در این مجلس بدهید مفهومش این است که این آقا اهلیت برای نمایندگی ملت ایثارگر ایران را (مساله گلپایگان مطرح نیست) صلاحیت نمایندگی را دارند و با یک واسطه مفهومش تایید اعمال آن فرد هست که در آنجا انجام میداده است ، حالا یکدفعه اعتبارنامه مخالف ندارد، بحث نشده است خوب این حرفها نیست.ولی وقتی مسائلی دراین مجلس مطرح میشود ، موارد تخلف ، موارد اشتباه و مجلس با شنیدن آن موارد رای میدهد باید بداند در ذهن کسانی که خون جگر خوردنددراین مدت والان هم دلشان خون است، در حوزه انتخابیه و جاهای دیگری که اطلاع دارند نسبت به روحانیت یا نسبت به کیان و عظمت مجلس بدبین خواهند شد. بنابراین من با دو دلیلی که عرض کردم ، یکی مخدوش بودن صدور اعتبارنامه برای ایشان و بعد موضع گیری خود ایشان و مساله جلسههایی هم که اشاره کردند از نظر دور نماند واگر ظهور و نمودی در مجلس موضع گیری سیاسی
ایشان نداشته است، علتش عدم تصویب اعتبارنامه بوده است. ما افرادی را در این مجلس دیدیم ، تا قبل از تصویب اعتبارنامه شان یا مهر سکوت بر لب زده بودند و یا به نفع حزب الله موضع میگرفتند و بعداز تصویب اعتبارنامه با 180 درجع تغییر جهت به قول خودشان دیگر از پل عبور کرده اند و چهار سال نمایندگیشان مسجل و مشخص شد ودیدیم چه موضع گیریهایی در برابر ملت ایران و مجلس بعمل آورند، لذا من بعنوان وظیفه شرعی، خدا را شاهد میگیرم که من قبل از اینکه ایشان به مجلس بیاید هیچ شناخت شخصی با ایشان نداشتم والان هم نعوذ بالله هیچ مساله شخصی، خصومت فردی در کار نیست . مسالهای است که ما از تجربیات گذشته باید پند بگیریم و رایی که میدهم متوجه باشیم قلب ملت ایران را آزرده نکند . والسلام علیکم ورحمة الله .
رئیس- متشکر، کسی دیگر از آقاین مخالف هست؟
منشی- آقای یوسفی اشکوری.
رئیس- آقای یوسفی اشکوری بفرمایید.
یوسفی اشکوری- بسم الله الرحمن الرحیم. من ابتدا این سخن آخر برادرمان آقای انصاری را تکرار کنم که مخالفت من با اعتبارنامه آقای محمودی هیچ انگیزه شخصی و فردی واینها انشاءالله ندارد. بلکه مخالفت از دو ناحیه بود. یکی بعلت شناختی که از اوضاع گلپایگان داشتم، چون در رابطه مستقیم از سال 54 به بعد در آنجا بودم و کمابیش قضایای آنجا را میدانستم و دوم مسائلی که در رابطه با اعتبارنامه آقای توکل در اینجا مطرح شد واما آنچه که باید عرض بکنم مطالب عمده را برادرانی که قبلا صحبت کردند، گفتند و من یکی دو نکته را به عنوان تایید مطالب عمده را برادران عرض میکنم . مطلب اول در رابطه با مساله خود انتخابات است ، انتخابات آنجا، همانطوری که خودتان هم توجه دارید بسیار پیچیده است. وقتی که اعتبارنامه آقای توکل در اینجا مطرح بود وزارت کشور در تاریخ 22/3/59 طی نامهای به مجلس اینچنین مینویسد: ”اعتبارنامه آقای توکل نیز قبل از روشن شدن وضع پرونده همزمان با رسیدگی بازرس اعزامی بدون اطلاع وزارت کشور صادر گردیده و مورد تایید وزارت کشور نمیباشد، لهذا ضمن ابقاء عین پرونده انتخاباتی حوزه انتخاباتی مزبور خواهشمند است دستور فرمایید وسیله کمیسیون رسیدگی و تحقیق بررسیهای لازم معمول واز نتیجه وزارت کشور را جهت اقدامات بعدی آگاه سازند” یعنی از نظر وزارت کشور اعتبارنامه آقای توکل مورد تردید بود ولذا وزارت کشور مدعی بوده است که آن اعتبارنامه درست نیست. نامه ای برای مجلس
مینویسد واز مجلس نظر میخواهد. یعنی درواقع بر اساس صریح این نامه وزارت کشور نظر نهایی را که بعدا خودوزارت کشور باید بر اساس آن تصمیم میگرفت. واگذار به مجلس کرده است. این چیز روشن و یک چیز بسیار واضحی بود.خوب، وقتی که اعتبارنامه آقای توکل دراینجا مطرح بود، روشن است، برادران هم گفتند و من دیگر روی آن زیاد بحث نمیکنم و فقط اشاره میکنم که روی صلاحیت آقای توکل هیچ بحثی نبود وحتی مخالفانش هم صحبت کردند هیچ حرفی در این زمینه نداشتند. اما تمامی حرف روی مساله انتخابات بود . یعنی اعتبارنامه آقای توکل که در اینجا رد شد، فقط و فقط بدلیل مخدوش بودن انتخابات بود وحتی خود ایشان هم در اینجا عنوان کرد که حق این است که این انتخابات در آنجا باطل بشود ودوباره انتخابات برگزار بشود. بنابراین مجلس درآنجا نظر دارد ، یعنی با رد اعتبارنامه آقای توکل در واقع انتخابات آنجا را رد کرد وآقای توکل رفتند، بعد دیگر حتی روی روال طبیعی هم عمل نشد چون روال طبیعی اینستکه وقتی انتخابات یکجا باطل میشود ولو تحت عنوان باطل بودن و رد اعتبارنامه فرد، خواهناخواه دوم نمیآید . اما در اینجا ، در این فاصله حالا چه حوادثی پیش آمد وچطور شد که آقای وزیر کشور تشریف بردند آنجا و حالا به آن مساله کار نداریم ،اعتبارنامه به نام ایشان صادر شد، بار دوم برادران و خواهران خوب دقت کنند و برگردند به آن خاطره ای که دراینجا پیش آمد یعنی مسالهای که پیش آمد که اعتبارنامه آقای محمودی خواست مطرح بشود و ایشان بر اساس آن اعتبارنامه خواستند مراسم تحلیف و سوگند بجا بیاورند، همه شما بیاد دارید که مجلس با قاطعیت ایستاد و نگذاشت که ایشان مراسم تحلیف را بجا بیاورد . چرا مجلس نگذاشت؟ باز در اینجا هم، در آنروز نه مساله صلاحیت ایشان مطرح بود ونه مساله انتخابات گذشته، یعنی اعتبارنامه آقای توکل، فقط و فقط مجلس روی نظر قبلیش تایید کرد. یعنی نظر گذشتهاش را تایید کرد. یعنی نظر گذشته این بود که این انتخابات مخدوش و باطل است وبه همین دلیل هم نگذاشت که آقای محمودی در همین جا، پشت همین تریبون که آمد مراسم تحلیف را بجا بیاورد ولذا از پشت تریبون پائین آمد . واقعا چرا نمایندگان دراینجا نگذاشتند که ایشان مراسم تحلیف را بجا بیاورد. چون هنوز روی شخصیت ایشان که بحث نشده بود، مطمئنا برای مخدوش بودن انتخابات بود. یعنی مجلس در واقع این را میخواست بگوید که وزارت کشور من یک بار قبلا نظرم را اعلام کردم در طرح اعتبارنامه آقای توکل وحالا بار دوم هم به این وضع درواقع اعلام
میکنیم که این اعتبارنامه یعنی این انتخابات مخدوش است و لذا ایشان مراسم تحلیف را بجا نیاوردند. رفتند و پس ازمدت یدگری دوباره آمدند. بهر حال اکثریت مجلس موافقت کرد که ایشان مراسم تحلیف را بجا بیاورند و دراینجا پرونده شان رسیدگی بشود.این مطلب اولی بود که برای تاکید به گفتار برادران و خواستم متن نامه وزارت کشور را هم بخوانم وخواندم ، و اما در تایید این مطلب در تاریخ 10/3/59 آقایان محمد افراز و جلیل بیات که از طرف وزارت کشور میروند برای آنجا ، برای بررسی انتخابات گلپایگان، اینها اظهار نظر میکنندو میگویند که این انتخابات باطل است، یعنی نمایندگان وزارت کشور هم درهمان موقع میروند آنجا ، بررسی و تحقیق میکنندو نتیجه تحقیق و نظرشان این میشود که میگویند اصلا انتخابات آنجا باطل است. این تایید دوم وتایید سوم که باز در متن صورت مذاکرات مجلس هست که در همان موقع یعنی روز طرح اعتبارنامه آقای توکل در اینجا ، آقای بجنوردی که درآن موقع استاندار اصفهان بودندو در این رابطه قرار داشتند اعلام میکنند در این مجلس که انتخابات آنجا اساسا مخدوش است و باطل است. این در رابطه با مساله اصل انتخابات واما در رابطه با مساله صلاحیت ایشان من خودم شخصا حرفی نمیزنم واظهار نظری نمیکنم. فقط بعضی از اظهار نظرهایی که در این رابطه شده است اینجا میخوانم. عنایت کنید مطلبی را که آقای انصاری گفتنددر رابطه با عملکرد ایشان در آباده که آنجا حکم شرع بودند ، من عرض کردم خودم هیچ اظهار نظری نمیکنم، اما اینکه آقای انصاری هم گفتندمساله خانهها و آقای منتظری هم تاکید کردند و نحوه عملکردش به گونهای بوده است که این انقلاب که انقلاب اسلامی است ، انقلاب مستضعفین است . درست علیه مستضعفین و بنفع مستکبرین است. البته این را من میگویم در حد شعار مطرح نمیکنم و نمیخواهم بگویم که خوب، حالا یک حاکم شرع هم بیاید ، بدون ضابطه ، بدون توجه به مقررات اسلامی، به قوانین اسلامی، همینطور حکم صادرکند، نه آن را نمیخواهم بگویم اما حتی بر اساس ضوابط اسلامی وقتی که ما نگاه بکنیم ، میبینیم مسائلی در آنجا مطرح بوده است و عملکرد ایشان و حتی شکایات ومسائلی که آمده است ، نامههایی که آمده است، شکایاتی که آمده در پرونده ایشان هم منعکس است ، نشان میدهد که ایشان اساسا. حالا نسبت سوئی به ایشان نمیدهیم، ولی میخواهم این را عرض بکنم که عملکرد ایشان درعمل بگونه ای بوده است که بنفع مستضعفین نبوده است . چون حاکم شرع گذشته در آنجا یک سری احکامی صادر کرده است و بعد آقای محمودی
که میروند تمام آن احکام را لغو میکنند. در تاریخ 17/10/60 گروهان ژندارمری ده بید به فرمانداری آباده طی نامهای مینویسد: (خوب دقت کنید این نامه گروهان ژاندارمری آنجا است در رابطه با عملکرد آقای محمودی.) مینویسند: ”همانطوری که اطلاع دارید درسال گذشته که جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای اسلامی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی آباده بودند ، ایشان حکمهایی صادر نمودند و ژاندارمری و سپاه آن حکمها را اجرا نمودند. ولی اکنون پس از گذشت یکسال واندی مجددا توسط آقای محمودی حکمهایی صادر و حکمهای آقای اسلامی را لغو نموده اند. (به این جمله بعد خوب دقت کنید) این عمل باعث دلسردی طبقه مستضعف از دادگاه انقلاب گردیده ومردم نسبت به ژاندارمری وسپاه بدبین شدهاند”. فکر میکنم که این مقدرا ویک گوشهای از عملکرد ایشان را در آنجا نشان بدهد و معلوم کند که ایشان در چه جهتی حرکت میکرده اند ولو بر اساس همان بینشی که داشتند. انجمن اسلامی گلپایگان در تاریخ 24/7/59 طی تلگرامی به کمیسیون تحقیق مینویسد، ”احتراما در بحبوحه به خاک افتادن بهترین ذخیره های مومن این آب وخاک دستور امحای سوابق انتخاباتی و بدنبالش امر به صدور اعتبارنامه آقای سیدابوطالب محمودی که طبق ضوابط مدون نظام اسلامی آراء حوزه های فرعی ابطال شده بود، چه عنوانی بخود میگیرد. اقشار مختلف مردم گلپایگان نسبت به این امر اظهار نارضایتی مینمایند. انتظار بررسی خداپسندانه میرود”. نامه ای هم هست از تمام ارگانهای انقلابی شهر. خوب، حالا احیانا کسانی که مثلا در انتخابات بودند یا سوء نظر داشتند، خواستند که انتخابات را باطل بکنند که رقیب ایشان بیاید و ایشان به مجلس راه نیابند. ممکن است احتمال این مساله هم باشد (فرض میکنیم) اما من از شما میپرسم آیا تمامی ارگانهای انقلابی یک شهر اینقدر بیتوجهند، این قدر بیمسوولیتند که بیایند مثلا در رابطه با کار ایشان و حمایت از رقیبشان نامهای بنویسند. اگر واقعا شما چنین دیدی نسبت به سپاه و جهاد و دیگر ارگانهای انقلابی دارید که مطمئنا ندارید، خوب یک حرفی است که مطمئنا اینطور نیست . پس بنابراین لااقل ما را باید به فکر وادار کند و ما را متوجه یک مقداری قضایا و عملکرد ایشان بکند.نامه ای است که ارگانهای انقلابی برای همه برادران وخواهران نماینده هم فرستادهاند . آنجا بعد از آن مقدمه نوشتهاند ”ما نهادهای انقلابی شهرستان گلپایگان از شما بعنوان مسوولی که
در سرنوشت کشور جمهوری اسلامی ایران بعنوان ”کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیة ” میتوانید و باید نقش سازنده داشته باشید و در تداوم انقلاب اسلامی در صراط مستقیم که همان خط اصیل و مکتبی امام میباشد سهیم میباشید. انتظار داریم که از تصویب اعتبارنامه آقای سید ابوطالب محمودی بعنوان نماینده گلپایگان خودداری فرمایید زیراایشان با اینکه در کسوت مقدس روحانی میباشد، لیکن در خط امام نیستند ووابسته به جریان دیگری هستند که خود شما نیز از آن بدون اطلاع نیستید. اگر ایشان نماینده این ناحیه در مجلس شورای اسلامی گردد، آنوقت باید گفت وای بر اسلام امام در این منطقه وحقیقتا علیالاسلام والسلام، امیدواریم با این تذکر اندک وظیفه شرعی و انسانی خویش را در مقابل این جریان انجام داده باشیم که ”فذکر ان الذی تنفع المومنین” و همچنین شما نیز مسوولیت خود رادانسته و به آن انجام وظیفه نمایید. هیات واگذاری زمین گلپایگان- شورای ستاد جهاد سازندگی گلپایگان – شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گلپایگان- شورای سرپرستی کمیته امداد – بنیاد مسکن – بنیاد شهید- سازمان عمران اراضی شهرستان گلپایگان. اینها همه ارگانهای انقلابی جوشیده از متن انقلاب هستند. آیا این حرف اینها برای ما نمیتواند سندودلیل باشد . هر چند همه ما آنجا نرفتیم یا از وقایع آنچنان اطلاع نداشته باشیم. آخرین نکته باز هم نامه دیگری است که میخوانم. چون عرض کردم که من از خودم هیچ اظهار نظری نمیکنم. فقط اینها را میخوانم. قضاوت را بعهده شما میگذارم. نامه ای در تاریخ 1/2/60 کمیسیون تعیین تکلیف اراضی شهری آباده در سه صفحه (در پروندهشان هست) به کمیسیون تحقیق مجلس نوشتهاند و در آن پس از اثبات حکم خلاف قانون آقای محمودی در مورد زمین موات آقای عنایت الله امام ، عنایت الله امام کیست؟ که خود باید یک مقدار بیشتری رویش کار کرد و تحقیق کرد و پرسید . (رئیس : یک دقیقه وقت دارید) همین قدر به شما عرض بکنم که آقای عنایت الله امام که از وابستگاه رژیم بوده است و پس از انقلاب هم به آمریکا فرار کرده است و پس از مدتی برگشته است، (در آخرین جمله مینویسد. یعنی نامه مفصل است من آخرین جمله اش را میخوانم ) مینویسد که ، در مجلس بایدافراد محقق وصبور بنشینند، آیا جای اینگونه افراد میباشد یا خیر، قضاوت این امر بعهده کمیسیون تحقیق مجلس شورای
اسلامی است. این مطلبی است که آنها نوشته اندومن بعنوان آخرین جمله عرض میکنم که آیادر مجلس چه کسانی باید بنشینند، این هم قضاوت با ”آنها گفتند کمیسیون تحقیق” و من عرض میکنم ”بعهده شما نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است ” والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
رئیس- دیگر کسی مخالف ندارد؟ (اظهاری نشد) خوب، پنج نفرآقایان مخالفین 64 دقیقه صحبت کردند، آقای محمودی 63 دقیقه وقت دارند میتوانند خودشان صحبت کنند. میتوانند قسمتی از وقتشان یا همه وقتشان را به نماینده دیگری بدهند. فقط یکنفر از نماینده ها غیر از خودتان میتواند صحبت بکند. (محمودی : کمیسیون میتواند؟) کمیسیون خیر، کمیسیون اول بحثش را کرد. کمیسیون چیز دیگری ندارد. آقای محمودی بفرمایید(هاشمی سنجانی : من حاضرم پنج، شش دقیقه دفاع کنم) آقای محمودی از وقتشان که 63 دقیقه است هر مقدارش را میتوانند در اخیار یکنفر دیگر بگذارند.
محمودی – بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین والصلوة والسلام علی سیدنا ابی القاسم محمد (حضار صلوات فرستادند) و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین . ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون”. سلام بر ملت قهرمان واسلام خواه ایران. سلام بر رزمندگان در راه حق واعلای کلمة الله در جبهه های جنگ ، سلام بر شهدای راه حق وخدا مخصوصا شهدای راه انقلاب ورزمندگان و کسانی که با خون خودشان درخت اسلام را آبیاری نمودند. سلام بر بنیانگذار جمهوری اسلامی امام امت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) قبل از هر چیز تقاضا میکنم از نمایندگان عزیز که برایشهدت سرباز مجاهد فداکار شهید دکتر چمران و دو رزمنده اش. دو طرفدارش که با او در رزم شرکت داشتند و شهدایی که در این حادثه اخیر در تهران به دست ضد انقلاب وبه دست کسانی که هویتشان مشخص ومعلوم است کشته شدند ، ضمن درود وسلام فراوان از وقت خودم یک فاتحه هم بخوانیم. (حضار فاتحه خواندند) مسائلی که درباره اینجانب مطرح شد.خلاصه میشد در سه مساله: مساله اول نحوه انتخابات در گلپایگان واعتبارنامه کذائی، مساله دوم در رابطه با کارهای اینجانب به عنوان قاضی شرع در آباده ومساله سوم در رابطه باکارهای اینجانب در گلپایگان چه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب است. مساله انتخابات رامن سعی میکنم خیلی
فشرده عرض کنم اصل مطلب را و قضاوت راهم به شما واگذار میکنم. دومرتبه در گلپایگان انتخابات شد. مرحله اول ودوم. در هر دو مرحله اینجانب اکثریت آراء راداشتم نزدیک به دو هزار قدری کمتر بعداز مرحله ول بازرسی از وزارت کشور آمد ، طی شکایتی که اینجانب نمودم، بازرس بعد از اینکه مسائل مرا شنید گفت فلانی حالا تخلفاتی که انجام شده یا میرسد به ابطال درجه اول انتخابات یا اینکه باید مرحله دوم انجام شود. و من از طرف وزارت کشور تعهد میکنم که در مرحله دوم، این تخلفاتی را که من اینجا دیدهام انجام نشود و شما از شکایات صرفنظر کنیدو این در گزارشی که در وزارت کشور موجود است، از شکایات صرفنظر شد. مرحله دوم جلو آمد، باز هم 1700 رای بنده اضافه داشتم. البته با چند رای کم وزیاد. کمیسیون یعنی هیات نظارت واجرائی گلپایگان بعد از 9 روز آراء خوانسار را که شش هزار و خرده ای رای بود یکجا ابطال کردند. دلایل ابطال شانرا هم نوشتند و وقتی آن شش هزار و خردهای رای باطل میشد، چون چهارهزار وخردهای از آنها مال من بود، بود. در نتیجه بنده در مرتبه دوم قرار میگرفتم و آن آقای رقیب، مرتبه اول میشد چهار دلیل بر ابطال نوشتند وابطال کردند. اعتراض کردیم 5 بازرس آمدند، متناوبا یکی در حین انجام انتخابات و او گزارش داده وگزارشش به نفع اینجانب است. چاهر نفر بعد از انتخابات دو نفر از وزارت کشور که با هم آمدهاند به نام آقای افراز و آقای بیات. یکی هم از اصفهان از طرف استاندار محترم اصفهان بنام آقای حسینی آمد. یکی دیگر هم آقای کجوئی بعد باز از طرف وزارت کشور آمد. هر 5 نفر برخلاف گفته یکی از آقایان که یادم نیست کدام بودند و مهم که نیست که فرمودند آن دو بازرس نظر دادهاند انتخابات گلپایگان باطل بشود. ورقه آن آقایان الان اینجا است واین آقایان میگویند انتخابات درست انجام شده وآراء خوانسار بیجا باطل شده است و اگر بنا میشد که باطل شود خوب بود همهاش باطل شود. اگر بنا میشد که باطل باشد، گزارش آمد به وزارت کشور ، وزارت کشور قبل از اینکه پرونده به مجلس بیاید اظهار نظر کرد والان هر دو گزارش اینجا موجود است یعنی گزارش وزارت کشور که حالا دومیش را هم عرض میکنم. نهایتا چون مجلس باز شده بود وزارت کشور گفت در صلاحیت من رای نهایی نیست وبه مجلس فرستاد، مجلس در شعبه رسیدگی کرد و اعتبارنامه آقای توکل را که بر مبنای
بطلان آراء خوانسار صادر شده بود بی اساس تشخیص داد و گفت آراء خوانسار درست است. بعد از مخالفت وطرح در مجلس کمیسیون تحقیق نظر دارد که 4 دلیل انجمن نظارت واجرائی گلپایگان بر ابطال آراء خوانسار غیرموجه است واینجا هم گزارشش را خواند و گزارش الان وجود دارد که آوقت مخبر جناب آقای دکتر یزدی بود. بنابراین نظر کمیسیون این شد که انتخابات گلپایگان صحیح وابطال آراء خوانسار بیجا ، مجلس هم در این جهت افتاد که آیا به چه رای بدهیم؟ جناب آقای رئیس که خودشان هم الان شاهد قضیه وعین جملاتشان را هم آقایان خواندند که همان جملات به نفع اینجانب بود. فرمودندما فعلا به اعتبارنامه رای میگیریم نه به اصل انتخابات اعتبارنامه مبنای سخنش چه بود؟ 21 صندوق خواسنار، والا همان جوری که خود آقایان هم فرمودند دراعتبارنامه آقای توکل از نظر صلاحیت شخص بحثی نشد تا اینکه از نظر عدم صلاحیت ایشان باطل شودو مناشئی هم برای مخالفت مجلس ودادن صد رای مخالف به آقای توکل جز اینکه آراء خوانسار بیجا باطل شده و خوب بود این اعتبارنامه بنام حسن صادر شود و بیجا یا مغرضانه یا جاهلانه نمیدانم چه، بنام حسین صادر شده وروی همین مبنا هم وزارت کشور صورتجلسه مجلس را هم خواست ورویش نگاه کرد و نامه جناب آقای رئیس را هم مطالعه کرد و به گلپایگان دستور داد (نظرش این شد) که اعبتارنامه آقای محمودی صادر شود و صادر شد و فرستادندواینجا هم عرض کنم یک جمله ای را یکی از آقایان فرمودند که قابل است این را من توضیح بدهم. یکی از امضاءکنندگان این اعتبارنامه آقای رئیس آموزش و پرورش گلپایگان است . ایشان نوشت به احترام مجلس شواری اسلامی و رای مجلس من امضاء میکنم. این باعث یک نوع سوءتفاهمی در بعضی اذهان آقایان شده بود که از من هم پرسیدند. جهت قضیه این بود . ایشان آنوقتی که انتخابات انجام شد و اعتبارنامههای آقای توکل میخواست صادر شود اصلا رئیس آموزش و پروشر گلپایگان نبود. ایشان اهل اصفهان بود و سه چهار ماه بعد آمد. ایشان حرفش این بود که من چون رئیس آموزش و پرورش آنوقت نبودم واز جریان انتخابات هم اطلاع ندارم، اما چون مجلس تشخیص داده است ووزارت کشور از راه مجلس دستور به صدور اعتبارنامه نموده من اینجوری امضاء میکنم. یعنی من خودم در جریان انتخابات اینجا اصلا نبودهام و پستی هم نداشتهام و میدانید یکی از اعضای شورا همان رئیس فرهنگ شهر است. ایشان آنوقت رئیس فرهنگ نبود واصلا در گلپایگان هم نبود و جهت اینکه اینجور مرقوم فرمودهاند ، ایشان آن مقدسی وتدینشان بوده
والا چیز دیگری نبوده . بعد از همه این مراحل خوانسار هم اعتراض کرد صورت جلسه وانسار الان اینجا موجود است. آراء تحویل شعبه مرکزی شده، شعبه مرکزی هم رسید داده ورسیدش هم الان اینجا موجود است که من میخواهم سعی کنم تا وقت مجلس را کم بگیرم و بلکه بشود از این یک ساعت هم کمتر صحبت کنم. حالا هم نظر آقایان اگر باطل است، باطل ، اگر صحیح است ، صحیح ، خدا میداند برای من هیچ طرفش فرقی ندارد. این یکی. من گفتهام خدایا آنچه که مصلحت است برای من وامت اسلام جلو بیاور. اول همین بوده حالا هم همین است. اما مساله آباده را عرض کنم. بنده راخیلی از آقایان میشناسند وخیلی هم نمیشناسند. بنده دوازده سال است در تهرانم و مسجدم هم در همین خیابان منیریه است بنام مسجد زعیم. حاکم شرع و قاضی شرع هم نبودهام ونشدهام و کسی راهم واسطه قرار ندادهام که من را قاضی شرع کنند . روی چه مبنا بوده که حاکم شرعی تشریف برده بودند آباده و 8 ماه هم آنجا کار کرده بودند. شکایات مردم ”لا تعدولاتحصی” بوده. البته لاتعدو لاتحصی ولا تحصای به لسان معمولی والا چیزی لاتعدو لاتحصی جز خدا نیست یعنی زیاد. بنابرااین جناب دادستان کل انقلاب آقای قدوسی طی دو نامه به اینجانب مرقوم فرمودند و عین دست خط خود ایشان الان اینجا هست که نوشته اند: حجتالاسلام جناب آقای حاج سید ابوطالب محمودی دامت افاضاته. بدینوسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع برای رسیدگی و صدور حکم پروندههای موجود در آباده (به این جمله دقت کنید تا آنوقت بعد من توضیح بدهم) منصوب میشوید تا هر چه زودتر به آن سازمان عزیمت وتکلیف پرونده ها و زندانیان آنجا را قطعی نمایید .خداوند جنابعالی را 00 از طرف شورای عالی قضائی – علی قدوسی
این ماموریت را به خودشان هم عرض کردم، آقا من هم امام جمعه گلپایگان هستم باید بروم آنجا، هم اینجا امام جماعت هستم. من نمیتوانم بروم آباده و قاضی شرع باشم،گفتند ما نمیخواهیم شما بروید قاضی شرع باشید، میخواهیم بروید وبه آن شکایاتی که آنجا شده روی آن پروندههایی که آنجا هست برسید و یک نظری برای ما بیاورید و اگر کاری هم میشود آنجا انجام بدهید که انجام بدهید. ما هم رفتیم و حدود 8 روز هم آنجا ماندیم ، 700 پرونده آنجا بود، به قسمتی از آنها رسیدگی کردیم، 7 زندانی آنجا بودند که بیجا زندان بودند، آنها را رسیدیم آزادشان
کردیم و آنها هم از این آقایانی که نام بردند نیست. بعد آن راعرض میکنم وآمدیم گزارشی تهیه کردیم و خدمت جناب آقای قدوسی دادستان کل دادیم. یک نمونه از پرونده های آنجا راعین پرونده را آوریدن خدمت ایشان تقدیم کردیم . هفت اشکال در یک پرونده چه ازنظر شرعی و چه ازنظر روال قضای قانونی در این پرونده نوشتم بدست ایشان دادم ودر محضر ایشان این را خواندم . گزارش را هم خواندم، بدی وضع آنجا را هم گفتم، ایشان هم فرمودند میرسم و بعد به شما نتیجه را میگویم ، بعدا خودشان به آقای حجتالسلام آقای مومن درقم فرموده بودند که آقای محمودی را آیا یک حقوقدان مجرب کمکش کرده یا خودش اینجور مو را از ماست کشیده؟ گفته بود نمیدانم. بعد از دیگران سوال کرده بودندوخدا میداند که من بودم ومن و هیچکس نبود وبعدا بعد ازاینکه نمونه کار را دادم، پروندهای هم به عنوان نمونه دادم در گزارش سه صفحهای هم بدی وضع قضاوت آنجا را نوشتم که بعضی از کارهایش اینجا الان موجوداست. روی اینکه مصلحت نیست از این تریبون پخش شود نمیخوانم، اگر کسی میخواهد اینجا هست، بیاید ببیند که به سر قضای اسلام چه آوردهاند. بالاخره آمدیم خانهمان نشستیم گفتیم، آقا این کار ما این هم گزارش ما، نوشتهام آنجا آقای قدوسی پای اثبات این گزارش ایستادهام تاجائی که زندان هم بروم، اگر اثبات نکردم وگزارش الان در دادستانی انقلاب موجود است. عرض کردم که مصلحت نیست فعلا من بعضی چیزها را اینجا بخوانم. مرحله دوم باز ایشان طی حکم دیگری بعد از مدتی که حدود دو ماه و خردهای است نوشتهاند: حجتالاسلام جناب آقای محمودی دامت برکاته. بدینوسیله از جنابعالی تقاضا میشود در سفری که جناب حجتالاسلام آقای کرمانی نماینده محترم آباده به آباده تشریف میبرند با ایشان همراهی فرمایید. وضع زندانیهای بلاتکلیف را روشن و بقیه پرونده ها را تحویل دادگاه شیراز نمایید. در اینجا خوب واضح است اگر کسی قضاوتش ناصحیح بوده ونمونه کارش خلاف شرع یا قانون بوده آیا بعد از دو ماه بدون اینکه حکم اولی نقض شده باشد که هنوز موجود است، بعد از دو ماه دوباره دادستانی انقلاب باید این آقای محمودی را بفرستد تا دوباره کاری انجام بدهد وامروز آن کارش برایش اینجا دردسر شود؟ با اینکه آقای محمودی که آنجا رفته خدا میداند نه دعوت کرده کسی را که من را قاضی کنید، نه مزدی گرفته ، کرایه ماشینش را هم از خودش داده ورفته وبه خرج خودش برگشته وبه
خرج کسانی که میزبانش بودند زندگی کرده و یکشاهی از مال دادگاه برنداشته. آیا کسی که اینجور باشد مرضی دارد که کار خلاف شرع یا قانون بکند و میخواسته آنجا چه بکند؟ کسی که برای هفت روز ماندنش هزارگرفتاری برایش مانده است . باز هم گزارش دوم را آوردم خدمت آقا دادم و عرض کردم که این هفت نفر زندانی در یک درگیری که در دو روستان بین اینها وسپاه وجهاد سازندگی بوجود آمده بود و این آقایان آنجا گرفته شده بودند آورده شد بودند در آباده و زندانی شده بودند و بعد میخواستنداینها را روی تهییج احساسات مردم واینکه ”اعدام باید گردند” نه ماه اینها را زندانی بودهاند و تازه خود اینها را فرستاده بودند به اصفهان و پروندهشانرا به شیراز و شیراز هم جزء دستور کار دادگاه انقلاب قرار نگرفته بود، به نحو بایگانی پروندهها آنجا بود. ما رفتیم تفحص کردیم اینها را با پرس و جو از زندان اصفهان پیدا کردیم، پروندههایشانرا از شیراز خواستیم، شیراز گفته پیش ما نیست، باز دوباره تاکید کردیم که نمیشود وقتی آباده نباشد، اصفهان هم نباشد پرونده اینها کجا است؟ گفتند که در بایگانی شیراز است. پروندهها را از رئیس دادگاه آنجا تقاضا کردیم، ایشان فورا فرستاد. به آن پروندهها رسیدگی کردیم هفت نفر زندانی بودند، پنج نفرشان بیگناه ، بیگناه ، نه ماه زندان شده بودند، پسر خان بودند، ربطی به ماسهل قضا ندارد، چنین بودن یا چنان بودن در آن رابطهای که اینها زندانی شده بودند و پرونده برایشان تشکیل شده بود و ما مامور رسیدگی به پرونده بودیم. در پرونده آن پنج نفر چیزی که دلالت بر مجرمیت آنان باشد بخدا وجود نداشت و به این قرآن ، ما آنها را آزاد کردیم، دو نفر دیگر بودند که اینها به سه اتهام متهم بودند. یکی قیام علیه دولت جمهوری اسلامی. دوم حمل اسلحه غیرمجاز و تجمع در یک خانه. سوم شکایات خصوصی از افراد. من طول وتفصیل اینها را اگر بخواهم بگویم انصافا وقت مجلس بیش از این میارزد، ولو وقت من است. در عین حال ما از این سه دید پرونده آن دو نفر را مطالعه کردیم ، یکی اتهام، قیام علیه دولت جمهوری اسلامی ، دوم حمل اسلحه غیرمجاز وداشتن تریاک و کلت . سوم شکایات خصوصی در باره اتهام علیه دولت جمهوری اسلامی. با اینکه دادگاه وظیفه ارائه دلیل ندارد، دادگاه حکم صادر میکند، نه اینکه دلیل حکمش را هم ملزم است بنویسد ولی در پرونده آن دو نفر که یکیشان همان آقای معتضدی بود که جناب آقای منتظری بیان فرمودند، من دلائل اینکه این دو نفر آقایان متهم به توطئه علیه دولت جمهوری اسلامی باشند، دلائل رد این نظریه را هم
نوشتهام و رد کردهام و بنابراین ، این اتهام را وارد ندانستم. اما اتهام حمل اسلحه غیرمجاز را وارد دانستم و دلائلی پیدا کردهام که مجازات اینها بیش از نه ماه زندان نمیتواسنت باشد، چرا که آنها از این اسلحه غیرمجاز حتی به ادعای شاکیان سوءاستفاده نکردهاند واز این اسلحهها به طرف کسی شلیک نکردهاند. آنجا منطقه عشایری است. اکثر عشایر هم مسلح بودند. الان هم مسلحند. کسی هست آنجا که دو میشش را میفروشد ویک اسلحه میخرد، مخصوصا با اینکه خودشان در بازجوئی اظهار میکردندکه ما به فرمان امام قبل از انقلاب که فرمود همه عشایر مسلح شوند وعلیه ضد انقلاب اقدام کنند، ما هر یک اسلحه تهیه کردهایم و اسلحه آنجا 24 قبضه بوده و به دست 24 نفر هم بوده، یعنی هر یک نفر، یک اسلحه و بعضی از آن اسلحهها هم مجاز بوده از طرف ارتش وبعضی هم غیر مجاز بوده است ولی از این اسلحهها سوءاستفاده نشده است، به طرف کسی شلیک نشده، بلکه درآن درگیری یک نفر از اینها کشته شده ولی انیها بعد از آنکه یک قتل هم دادهاند باز هم شلیک نکردهاند و وقتی هم مامور جهاد آنجا رفته ودر را زده وخان آمده در راباز کرده گفته میخواهم با شما یک ساعت صحبت کنم. آقای سجادی عضو جهاد یا رئیس جهاد که حالا تردید از من است، در گزارش خودش روی پرونده مینویسد که آقایان خانهای معتضدی با نیم ساعت یا سه ربع سخن من اسلحهها را تحویل دادند. خودشان را هم تحویل دادند. گفتند ما قصد تجاوز به کسی و به جائی را نداریم. ما از موجودی خودمان داریم دفاع میکنیم. چون قبلش رعایا ریخته بودندوخانه اینها را غارت کرده بودند، ماشینشانرا شکسته بودند. وضعشانرا خراب کرده بودند، بطوری که اینها در 6/3/59 ، 4 تلگراف کردهاند به استانداری شیراز، به دفتر رئیس جمهوری آن وقت، به دفتر امام ویک مقام دیگر مبنی بر اینکه آقا ما مورد تجاوز قرار گرفتیم وکسی آنوقت به داد آنها به آن زودی نرسیده، روز نهم این قضیه واقع شده یعنی سه روز بعد از این تلگرافات واینها مطابق گزارش سپاه وجهاد و ژاندارمری مدافع بودهاند ، نه مهاجم. بنابراین تشخیص ما این بوده است که این اتهام علیه اینها وارد نیست وحمل اسلحه غیر مجاز ولو جرم است. اما وقتی سوءاستفاده نشده وخودش هم به رغبت تحویل داده است، دیگر بیش از نه ماه زندان نمیتواند داشته باشد. زندانی که آقای خان که هیچ، آقای کافر، آقای مشرک در آن زندان چشمش کور شده ودکتر به اونرسیده ، پایش چرک کرده ودکتر به او نرسیده است. وضعش جوری بود خدای میداند که وقتی از زندان بیرونش آوردند، دستهایش
مثل برگ درخت میلرزید و میگفت آقای محمودی (آن جمله دیگرش را باز بخاطر این تریبون نمیگویم)
بعضی از نمایندگان- بگویید.
محمودی – نه، مصلحت اجتماع و بیرون را باید حساب کرد، هر کس که میخواهد مدارکش اینجا هست. توجه بفرمایید بعد این دو نفر را که گفتم سه اتهام داشتند، یکی اقدام علیه دولت که رد شد، یکی حمل اسلحه غیرمجاز که تثبیت شد، اما چون سوءاستفاده نبودمجازاتش نه ماه هم نبود، اینها 9 ماه در زندان بلاتکلیف وبا دلهره واضطراب که ”باید اعدام شوند” به سر برده بودند. چشمش را از دست داده. پایش مجروح شده است، اموالش به غارت رفته ،، خانهاش ، گوسفندش ، انبارش، ماشینش، همه چیزش. سوم شکایات خصوصی بود. شکایات خصوصی مربوط به سند 41 تا 46 بود یعنی حداقل وقت 16 سال و حداکثر وقت 20 سال. شکایات خدا میداند کپیه شده بود. 8 شکایت روی پرونده بود. پیدا بود منظمکننده یکی است و نویسنده هم دو سه تا دست و همه هم یک روال و مدارک مربوط به 16 سال قبل ازاین بود. در عین حال برای اینکه در بین اینها شاید یکیشان دو تاشان درست بگویند و تضییح حقی نشده باشد، چون وقت رسیدگی بیشتر نداشتم و به آقای قدوسی هم عرض کرده بودم آنجا برای هر یک از آنها ضامن معتبر ساکن شهر، خانهدار، زندگیدار، سرمایهدار برای هر کدام در قبال شکایات خصوصی صد هزار تومان ضامن گرفتهام و آن دو نفر را آزاد کردهام و گزارش آن را هم برای مرتبه دوم به دفتر آقای قدوسی دادهام. الان گزارش آنجا است و اگر صلاحیت رسیدگی هست، از دادستان کل انقلاب است و عجیب است که پروندهای را که آقایی ندیده، آنجا نرفته است. تماس با مردم نگرفته، تماس با شاکی ومتشاکی نگرفته است، اصلا جای اتهام کجا بوده چه دهی بوده، چه موضوعی بوده؟ معنای قضاوت اسلام این است؟ این هم مربوط به آباده. البته اگر بنا است همه شاکیان معصوم باشند و خطا نکند پس قضا یعنی چه؟ پس دادستان انقلاب یعنی چه؟ پس دادگستری یعنی چه؟ یعنی میخواهید یک کسی که رفت یک جائی و برگشت، هیچ شاکی نداشته باشد؟ پیغمبر (ص) شاکی نداشت؟ خدا شاکی ندارد؟ علی(ع) شاکی نداشت؟ خود شما شاکی ندارید؟ مدعی عین دلیل است؟ کمیسیون تحقیق را اینجا گذاشتهاند، فرستادهاند آباده، از عالم شهر آباده در باره مساله تحقیق شده، از امام جمعه آباده، از مردم آباده، این تلگراف عالم
آباده است.هم به دفتر امام، هم رونوشت به خود بنده، هم به دفتر آیت الله گلپایگانی، که ”ایشان آمد اینجا، قدری التهاب مردم را کم کرد. کارهایش مورد قبول همه است. خواهش میکنیم ایشان را بفرستید”. (این تلگراف را خدمت جناب آقای رئیس میدهم). کسی که در آنجا هم نماینده امام است وهم نماینده آیتالله گلپایگانی است و هم مورد توجه مردم است. تلگرافات دیگر ، نامه های دیگر، تشکرات دیگر به دفتر جناب آقای قدوسی ، خوب، چرا اینها را نمیبینید ؟ آیا توجه نمیفرمایید حیف است که وقت مجلس باین مسائل گرفته شود. ولی چه کنم. مساله سوم راجع به گلپایگان است . بنده 12 سال است که درتهران هستم، قبل از آن 5 سال در آباده شیراز بودم، بنابراین 17 سال است که درگلپایگان نبودهام. اصلا وقتیکه حضرت آیت الله مشکینی در گلپایگان تبعید بودهاند، خدای شما شاهد است در آنسال که قطعا نمیدانم چه سالی است،اصلا اگر گلپایگان بودهام، یک روز یا دور روز در عرض دو سه ماه، آن هم در ده نه در شهر، آن هم به این قرآن قسم در 15 سال من درگلپایگان یک منبر نرفتم. چرا اینها میگویند، من نمیدانم؟ سالبه به انتفاء موضوع است. امام مخالفت ارگانهای انقلابی با اینجانب، اولا عرض کنم قضیه شخص واشخاص را به ارگانها نبندید واینطور استفاده نشود. اگر پنج نفر با کسی مخالفند غیر از این است که 5 ارگان مخالفند. در هیمن نامهای که جناب آقای یوسفی خواندند که ارکانها با ایشان مخالفند، قبل از اینکه به ایشان عرض کنم که کمیسیون تحقیق را برای این گذاشتهاند که شما چند نفر از این ارگانها را یا رئیسشان را یا خودشان را، بخواهید و بپرسید ، تحقیق کنید، ببینید آیا این را که نوشتهاند برای این دعوا دلیلی دارند یا ندارند؟ اگر دارند دلایلشان را بفرمایند. و شما هم بفرمایید، اگر ندارند خوب، چرا اینطور گفته میشود؟ خود بنده یک روز دو روز در سپاه رفتهام، با اینکه آنها نیامدند، گفتم آقایان این نامه از شما است؟ بعضی اظهار بیاطلاعاتی کردهاند، یکی گفت بلی از ما است، این مهر، مهر سپاه است، گفتم شما که رئیس سپاه هستید، دلیلتان بر این ادعائی که دراینجا نوشتید چیست؟ گفتند من آنوقت مسوول نبودهام، کسی دیگر بوده است، گفتم ازآقایان زیردست میتوانید بپرسید، گفتند ما اطلاع نداریم ،از دیگران پرسیدم که آقایان این را که نوشتهاید دلیلش چیست؟ یکی از آنها گفت که ما وقتی دلیل را میگوییم که همه ارگانها را شمادر یک جا جمع کنید و پهلوی
هم باشیم آنوقت میگوییم. گفتم خوب، شما مسوول امضاء خودتان هستید یا نیستید؟ گفت که (البته نه از سپاه بلکه یکی دیگر از ارگانها، سپاه آنوقت گفت من نبودم ، کس دیگری بوده است) مسوول هستیم اما تا جمع همه ما نباشد نمیگوییم. در تریبون نماز جمعه، چون این نامه در گلپایگان عکسالعمل پیدا کرد. باعث ناراحتی مردم شد، بگومگوها جلو آمد. حتی نزدیک بود خدای نکرده به تشنجی برسد. خود اینجانب به خود آقایان گفتم ، آقایان تشنج احتیاج نیست ، صبر کنید من خودم اعلام میکنم. از تریبون نماز جمعه از آقایان تقاضا کردم، و گفتم آقایانیکه این نامه را نوشتهاید تشریف بیاورید اینجا، هر حرفی از من دارید از وقت خود من استفاده کنید ومسائلتان را در باره من هر چه سراغ دارید بگویید. از تریبون نماز جمعه در حضور 4-5 هزار جمعیت به خدا قسم بعضی از آنها منکر شدند، گفتند”ما ننوشتهایم” و هیچکس هم یک جمله نگفت. بنابراین اگر تایید ارگانهای انقلابی وعدم تایید مضر است و نافع، خود نماز جمعه یکی از ارگانهای انقلابی است، آیا این چه ارگان انقلابی است که نماز جمعهاش بیاثر است، اما مثلا فلان ارگانش ، قولش ، قوم معصوم است؟ من چه کنم که آقایان (همان آقایانی که بعضی از امضاهایشان اینجا است) آمدند در گلپایگان شایع کردند که آقای محمودی حکم نماز جمعهاش تقلبی است و شخصی از دفتر امام (خواسته شد، من نخواستم، مردم خواستندو شکایت کردند) به گلپایگان آمد، یک هفته هم در خفا بسر برد که ما او را نشناخته بودیم، بعد از یک هفته آمد پیش ما، آمد گفت آقا ” من آدم اینجا تحقیقاتی کردم.حالا هم آخرین تحقیقم این است که حکم نماز جمعه شما ازطرف چه کسی است؟ گفتم از دو نفر هم از طرف دفتر حضرت آیت الله امام است و هم از حضرت آیت الله گلپایگانی است. گفتند ”ممکن است اصلش را بمن بدهید” اصلش را به اودادم، برداشت با آقایان مدعی تقلب دراین حکم، سوار شد و آنها را به قم برد. از دفتر امام در قم خواسته شد که شماره این حکم آیا در دفتر شما موجود است؟ گفتند ”بلی” بعد هم که آمدند آن آقا آمد در مسجد جامع، در ماه رمضان گذشته به نحو عمومی اعلام کرد که آقایان ، حکم آقای محمودی هم از دفتر امام است وهم از آقای آیت الله گلپایگانی است وهر دو حکم را هم نشان داد و رفت به آن آقایان گفت، اتهام زدید ، باید مجازات شوید، درعین حال بیایید دوستی کنید به نماز جمعه حاضر شوید، خدای شما شاهد است تا حالایکی ازآنها نیامدهاند.
موحدی ساوجی – اگر ممکن است سوال بنده را جواب بدهید.
محمودی گلپایگانی- الان میخوانم ” بفرمایید این خانها در تمام عمرشان مثلا سلمان فارسی بودهاند و به رعایا ستمی نکرده بودند؟ شما روضه مظلومیت خان را میخوانید، لابد این از مفاخر اسلام به حساب میآید” عرض کردم، جناب آقای موحدی. پرونده به دست من دادند ، من نرفتم به مسائل خانها از اول تا آخر برسم. من مامور بودم این پرونده را برسم . روی این پرونده من حکم کردم و کار کردم. خان خوب بوده برای خودش بوده، بد بوده برای خودش بوده. قاضی کسی است که پروندهای را دادستانی میسازد به دستش میدهد، آن پرونده را بررسی میکند، حکم خدا را اگر مسلمان است میدهد، خان خوب بوده یا بد بوده، در کجای دنیا آدم خوب مثل سلمان فارسی پیدا میشود، خیر ، خوب هم نبوده ولی من چه کنم که خوب نبوده است. یک جملهای آقایان گفتند که، ایشان جلسات سری با کسانی که در خط مدنی هستند دارند. چه خبو بود یک جلسهاش را میگفتند، حالا باز میگویید چرا قسم میخوری؟ به روح شهدا قسم الان شاید 6 ماه است فقط یک شب منزل صبیهام رفتهام و جائی اصلا نمیروم. (6 ماه یا بیشتر) جلسهای، نه روز، نه شب ، به هیچ صورت ، و من کسی را طرفدار مدنی اصلا خدا میداند نمیشناسم، گاهی بعضی از رفقای مجلس ، که سالیانی آشنایی از قدیم با آنها داشته ام ممکن است یکی دو مرتبه آمدهاند منزل من . جلسات این شکلی است؟ اما د رعین حال من منزل کسی حتی همانها هم نرفتهام. همین آقایان وکلائی که اینجا هستند یک شب اگر یک نفرشان سراغ دارند که من منزلشان رفته باشم بفرمایید. آقای رئیس چقدر وقت دارم؟
رئیس- 14 دقیقه دیگر وقت دارید.
محمودی گلپایگانی – در خاتمه اگر سوالی جواب نگفته مانده باشد که من از ذهنم رفته باشد، خواهش میکنم فشرده یکی از آقایان سوال بکنند واگر نیست من دفاعم از خودم این است که این مسائلی که آقایان گفتهاند تقصیر هم ندارند، خودشان نبودهاند ، جو طوری بوده است،به آنها گفته شده، آنها هم خوشباور بودهاند، باور فرمودهاند. والا خودشان میدانند که آنجا نبودهاند و اینها را هم ندیدهاند و شنیدهاند و ”شنیدن کی بود مانند دیدن” سوالی اگر برای آقایان مبهم مانده خواهش میکنم کتبی یا شفاهی از وقت خودمن استفاده کرده وبطور خیلی فشرده بفرمایید که چهارده دقیقه دیگر بیشتر وقت نیست. آقای طباطبائی نژاد اصل اگر میل دارند و لطف میفرمایند که
توضیح بدهند، این چهارده دقیقه وقت را میدهم به ایشان .
طباطبائی نژاد (عضو کمیسیون تحقیق)- بسم الله الرحمن الرحیم. بنظر میرسد که جناب آقای محمودی خوب از خودشان دفاع کردند و من با توجه به اینکه در جریان پرونده بودم به عنوان عضو کمیسیون تحقیق ، فرمایشات ایشان را تایید میکنم و واقعیت این است که ایشان بیان فرمودند . برادرانی که به عنوان مخالف صحبت کردند من از آنها گله میکنم که چرا به گزارشاتی که از اینطرف وآنطرف به آنها رسیده ، توجه کردند و مطالبی را از روی احساس بیان فرمودند و با ما اعضاء کمیسیون تحقیق که منتخب خودشان هستیم ومسوولیت بررسی پروندهها را داریم و 7-8 ماه روی این زمینه کار کردهایم، حدود 10-16 نفر از نمایندگان محترمی که الان در جلسه هستند ودر کمیسیون هستند000
مصطفی تبریزی- ایشان از طرف خودشان صحبت میکنند یا کمیسیون؟
آقامحمدی- این نظر خودشان است نه نظر کمیسیون.
طباطبائی نژاد- اگر سوالی داشتند میبایستی از خود ما سوال کنند.
رئیس- کمیسیون ناقص گزارش داده است. حالا باید موجه ومدلل بگویند.
طباطبائی نژاد- به عنوان دفاع از کمیسیون باید صحبت کنم که چطور شد کمیسیون تحقیق از 14 نفری که در جلسه حاضر بودند، 12 نفرشان رای موافق به آقای محمودی دادند و دو نفر هم به عنوان مخالف. (دکتر شیرازیان: آن دو نفر هم ممتنع بودند، نه مخالف) بنابراین با توجه به اینکه فلسفه تاسیس کمیسیون تحقیق این بوده است که برادران محترم نماینده به این واقعیت رسیدند که در یک کمیسیون 10-12 نفری که همه وقتش را روی این جریان میگذارد بهتر میشود مسائل را تحقیق کرد و قضاوت کرد، تادر خود مجلس. اگر به گزارشاتی که از کمیسیون تحقیق آمده دقت بفرمایید ، در هر موردی که کمیسیون پروندهای را رد کرد و مجلس هم رد کرد، هیچ نگرانی نیست، با کمال تاسف دو پرونده را ما درکمیسیون تحقیق رد کردیم، (پرونده آقای غضنفرپور وآقای سلامتیان) و در مجلس جوی ایجاد شد، مطالبی که در کمیسیون تحقیق میشود گفت، بعضی از آنها را در مجلس بخاطر مصالح اجتماع نمیشود گفت، جوی ایجاد کردند و افرادی که رد شده بودند در مجلس با کمال تاسف رای آوردند و مطمئن هستم که آقایان نمایندهها الان همه ازاین جریان پشیمان هستند. و اما در دفاع از ایشان ، دو حمله به ایشان شد که من یکی از آنها را اصلا وقتی
که شنیدم میخواستم هیچ دفاعی نکنم چون واقعا خیلی برای من شنیدنش خطرناک بود. گفته شد که ایشان جلسات سری دارندوبا افرادی در تماس هستند، من تصمیم گرفتم که اگر چنین چیزی باشد از ایشان دفاع نکنم. آمدم به برادرمان گفتم آقا، این 10-20-30 نفری که با ایشان در تماس هستند چه کسانی هستند؟ سه نفر از نماینده های مجلس را اسم برد که با آن 3 نفری که الان هستند ما هم تماس داریم. اکثر نمایندگان تماس دارند،اگر آن جلسات سری اینطوری است ، مساله ای نیست. و اما مساله دیگری که برادر عزیزمان که خیلی هم به ایشان علاقه دارم، آقای انصاری فرمودند که ایشان از آقای بنی صدر دفاع میکرده، باید عرض کنم برادر عزیز، افرادی که به بنی صدر رای دادند ضد انقلاب نبودند، بنیصدر 11 میلیون رای آورد، مردم متدین، مردم انقلابی بگمان اینکه ایشان مورد تایید ایشان مورد تایید امام است رای دادند وبعد ایشان از عهده امتحان برنیامد و به جای اینکه به انقلاب شتاب بدهد و به جلو ببرد، مانعی برای انقلاب شد. همان مردم متدینی که رای داده بودند. آمدند واز آرای خودشان دست برداشتند و پشیمان شدند که چرا چنین کاری را کرده اند و این مانعها هم با رای قاطع 177 نفر از نمایندگان محترم مجلس مقدمات برداشتش جور شده وبه اطلاع امام میرسد و نظر نهایی را امام میدهد، مردمی که به ایشان رای دادهاند، روحانیون بودهاند. باراریها بودهاند ، متدینین بودهاند، والا گروههای ضد انقلاب که با آقای بنی صدر موافق نبودند، چریکهای فدائی خلق به ایشان رای ندادند. مجاهدین خلقی که امروز سنگ ایشان را به سینه میزنند ومیخواهند ایشان را سپر قرار بدهند و انقلاب را بکوبند ، مجاهدین رای دادن به بنی صدر را تحریم کردند و رای ندادند، بنابراین برادر عزیز ، ملتی رای داد، بعد هم متوجه شد که این آقا درست امتحان نداد، رایش را پس گرفت. بنایمان را بر این نگذاریم که یک مانعی که برداشته شد از جلو انقلابمان ، ما سعی کنیم خطابه خوانی کنیم، غرور ما را بگیرد از این طرف وآنطرف افرادی را که ایشان را تایید کردهاند بکوبیم. اگر اینکار را بکنیم 11 میلیون نفر را باید بگوییم واین درست نیست. من اطلاع ندارم ایشان اول تایید کرده یا نکرده ، میخواهم بگویم اگر هم تایید کرده باشد ، دلیلی بر رد پرونده ایشان نمیتواند باشد، و اما دررابطه با انتخابات گلپایگان و خوانسار، من با فرماندار قبلی گلپایگان، با فرماندار فعلی گلپایگان، با فرماندار خوانسار، با هر سه نفر آقایان در این باره تماس گرفتم، در سمیناری که دراصفهان داشتیم در رابطه با کار خودم که کار تحقیقی بود از این آقایان سوال کردم، گفتم آقایان، شما در این
باره چه میگویید؟ گفتند ما در رابطه با شخصیت آقای محمودی حرفی و بحثی نداریم وایشان را آدم متدینی هم میشناسیم. حالا ممکن است از نظر خط فکری یکنفر یک قدری داغ تر باشد. یکنفر کمی کمتر داغ باشد. گفتند در باره شخصیت ایشان ما چیزی نداریم که بگوییم. بر اساس شخصیتشان رد میکنیم، مسالهای که ما رد کردیم مساله باطل کردن 21 صندوق رای خوانسار است. به آقای فرماندار قبلی گفتم آقا شما رد کردهاید، 4 دلیل هم آوردهاید، در کمیسیون تحقیق که آمد ادله شما نه تنها نمیتوانست 21 صندوق را باطل کند، بلکه برای بطلان یک رای هم کافی نبود. ایشان گفت که ”چطور؟” گفتم من یک دلیلش را برای شما میگویم، یک دلیل قرص و محکم. شما از این 4 دلیل این بود و خدا میداند بعد هیچ حرفی نداشت. گفت اگر اینطور است، ما چیزی نمیتوانیم بگوییم. گفتم از چهاردلیل یکی این است، نوشتهاید که چون آراء بعد از اینکه از صندوق درآمده است مجددا به همان صندوقها ریخته نشده، بلکه 4 صندوق آن عوض شده، چون صندوقها شکسته بوده، لذا داخل صندوقهای دیگر ریختهاند و لاک ومهر هم نشده. بنابراین اشکالی دارد. گفتم این را باید توجه بفرمایید ، من اولاز شما سوال میکنم آراء را شماره کردند و بعد داخل صندوق دیگر ریختند؟ دقت کنید اشتباه اینجا بوده است. آنها هم غرضی نداشتهاند. من هیچ کدام آنها را اتهام اینکه خدای نکرده مغرض بودند، نمیزنم،فقط اشتباه شده، از اول هم مقررات وزارت کشور این بوده که آراء باید در صندوق باشد ، لاک ومهر هم باشد وبیاید فرمانداری، این درست، ولی چه وقت احتمال خطا و اشتباه میرود؟ وقتی که آراء را نشمرده باشند، شماره نشده باشد، صورتجلسه نداشته باشد،احتمال اینکه اگر صندوق باز باشد،اشتباه بشود هست، آنجا اینطور نبوده ، شعبه فرعی آراء صندوق خوانسار را شماره میکند، صورتجلسه میکند، افراد امضاء میکنند، بعد روی مقررات اداری بعد ازاینکه شماره هم شد باز هم باید بریزند داخل یک صندوق ولاک ومهر کنند به عنوان سند در فرمانداری باشد، این کار را نکردهاند . من گفتم آقا جان بعد از اینکه صورت مجلس کردید، بعد ازاینکه شماره شد، در صندوق دیگر که هیچ ، داخل گونی بریزندو ببرند، فوقش یک تخلف است،احتمال خطا واشتباه که نمیدهید. چیزی نگفت، گفت نه، گفتم بنابراین ادلهتان کافی نبوده وبهترین سبک انتخابات در گلپایگان وخوانسار انجام شده و بر این شبهات باطل شده، بوده است ، بنابراین من معتقدم که هیچگونه شبههای در صحت انتخابات نبوده است، در حقیقت 0000
مجید انصاری – آقای هاشمی ، حرف ما را ایشان تحریف کردند.
محمودی گلپایگانی- سوالی است که جناب آقای حسینی فرمودهاند که میخوانم: ” اگرچنین است که نماینده باید خودش را نماینده معرفی کند ، پس چگونه شمادراصفهان به عنوان نماینده خود را معرفی کردهاید؟”
رئیس- وقتتان تمام است.
محمودی گلپایگانی- خلاصهاش این است که : ”چرا شما در اصفهان خودتان را گفتید نماینده گلپایگان”. بنده عرض کردم من نماینده ای هستم که هنوز اعتبارنامهام تصویب نشده است، گفتند ”باشد”.
منتظری- حرف من را تحریف هم کردند.
رئیس- اگر اینطور باشد، اول من باید دفاع کنم. جنابعالی بمن نسبتی دادید که من نخواستم موضعگیری بکنم. اینجا جواب نمیدهم. اگر اینطور باشد، قبل از شما من باید دفاع کنم. بفرمایید بنشینید.
منتظری- آن نامهای را که به وزارت کشور نوشتهاید توضیح بدهید.
رئیس- آقای منتظری از من میخواهند که نامهای که به وزارت کشور نوشتهام توضیح بدهم من نخواستم دراینجا موضعگیری کنم. رفقای دیگر بمن گفتند تو توضیح نده که به نفع آقای محمودی تمام نشود . من هم برای اینکه به عنوان رئیس مجلس در جریان بحث داخل نشوم، توضیح ندادم. بفرمایید بنشینید.
منتظری- بهر حال من بنظرم میآید که آن نامه برخلاف روال معمول بوده است.
رئیس- خیلی خوب، بفرمایید بنشینید ، آقایان چرا اینطور برخورد میکنید؟ بگذارید جریان بطور طبیعی وعادی پیش برود، مجلس به این نظم دارد کار میکند، یک شکلی برخورد میکنید که دیگران را وادار میکنید عکسالعمل نشان بدهند . 181 کارت بدون اسم به گلدان بیندازید ، کارت سفید علامت موافقت، کارت کبود مخالف و کارت زردعلامت ممتنع است. (دراین موقع اخذ رای بعمل آمد و نتیجه آن بشرح زیر اعلام شد)
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. نتیجه آراء در باره اعتبارنامه آقای محمودی
تعداد کارتهایی که آقایان نمایندگان به گلدانها ریختهاند 182 عدد واز این آراء ، موافق 94 رای، مخالف 62 رای، ممتنع 26 رای، بنابراین ، اعتبارنامه آقای محمودی تصویب شد. (نمایندگان سه بار تکبیر گفتند) حالا میرویم سراغ برنامه بعدی و میخواهیم از خود مجلس بپرسیم که اگر ما بخواهیم تنفس بدهیم، هیچ وقت نمیماند000
علی اکبر ناطق نوری – در بین رای گیری ودفاع آقای محمودی آقایان بیرون تشریف بردهاند وخستگیشان رفع شده است.
عدهای از نمایندگان-تنفس احتیاجی نیست.
رئیس- بلی، من هم نظرم همین است.
5- بحث پیرامون اعتبارنامه آقای بهروزیه نماینده کلیبر.
رئیس- آقای حقانی نایب رئیس کمیسیون تحقیق برای گزارش پرونده آقای حسن بهروزیه تشریف بیاورند.
دکتر خلیلی- آقای هاشمی ، بعضی از آقایان الان در جلسه حضور ندارند.
رئیس- موقع رای گیری که بودند، الان هم حد نصاب لازم نداریم. فقط میخواهیم مذاکره نماییم ودو ساعت دیگر به رای گیری میرسیم. آقای مخبر کمیسیون برای گزارش کمیسیون تشریف بیاورند و همچنین آقای پرورش هم برای اداره جلسه به اینجا تشریف بیاورند. (در ساعت 50/10 آقای پرورش ”نایب رئیس” اداره جلسه را بعهده گرفتند.)
غلامحسین حقانی (نایب رئیس کمیسیون تحقیق- بسم الله الرحمن الرحیم. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی. طبق تصویب مجلس، هیاتی مرکب از آقایان : موسوی تبریزی، طباطبائی نژاد و میلانی از اعضاء کمیسیون تحقیق به منطقه کلیبر و مشکین شهر وتبریز رهسپار شدند و پس از بازگشت طبق جلسات متعددی گزارشات خود را برای اعضاء کمیسیون بیان داشتند. آقای بهروزیه نیز در جلسه دعوت شده و به دفاع از اتهامات وارده بر خود نیز پرداخت. سرانجام در تاریخ 20/2/1360 کمیسیون تحقیق ، با 18 نفر تشکیل جلسه داد و در باره اعتبارنامه ایشان ، رای گیری بعمل آورد و طبق آن رای گیری با 8 رای مخالف و 7 رای موافق و 3 رای ممتنع اعتبارنامه آقای بهروزیه تصویب نشد. همانطوری که اطلاع دارید ، روال کمیسیون تحقیق این بوده است که اگر اعتبارنامه تصویب میشد، ادله تصویبش ذکر نمیشد و بهمین جهت هم اعتبارنامه آقای محمودی
که مطرح شد، گزارشی که تنظیم کردیم و قرائت شد، ذکر ادله در آنجا نشده و اعتبارنامهای که از نظر کمیسیون رد میشد، اینجا ادلهاش هم ذکر میشد و روال هم این بود که اگر یک رای مخالف زیادتر بود از نظر ما رد شده حساب میشد. منتها، با این آئین نامه مجلس ، که مصوبات باید به اکثریت آراء برسد و چون اکثر مجموع افراد، رای موافق نداشتند واکثر موجود یعنی رای مخالف، بیشتر از رای موافق بود، در کمیسیون بحث شد که آیا این رای، مخالف است یا موافق؟ یعنی رد شده ویا تصویب شده است؟ البته دو نفر هم بعدا که در کمیسیون نبودند، کتبا نامهای هم نوشتند که ما هم موافقیم که از نظر کمیسیون ، چون خودشان در جسه حضور نداشتند، رایها اعتبار ندارد.ما سابقا در اعتبانامههای قبلی اگر چنین چیزی میشد، آن اعتبارنامه را رد شده حساب میکردیم وادله رد را هم ذکر میکردیم. منتها چون بعضی از اعضاء کمیسیون اظهار داشتند که اینجا رد شده نیست، با اصرار گفتند که ما ننویسیم رد شد. همینقدر بنویسیم که آراء کمیسیون اینطور بوده است. آقای هاشمی تشریف آوردند، ایشان فرمودند که بگویید تصویب نشد. اگر که بنای رد باشد ما ادله رد را در یکجای دیگر ذکر کردهایم والان حاضر داریم. یعنی کسانیکه معتقدند به اینکه اعتبارنامه ایشان باید رد بشود، ادله رد قهرا برای آنها است و اگر مجلس موافقت بکند، آن ادله را من در اینجا ذکر بکنم و اگر موافقت نکند، من توضیحات دیگری بدهم و رد بشویم. پرونده ایشان، متاسفانه یک پرونده پیچیده ای بود و طولانیترین پروندهای بود که در مجلس تابحال طرح شده است ومن اعلام میکنم که بیشتر تاخیرش بخاطر خود آقای بهروزیه بود. ما سه بار، یا چهار بار، رایگیری کردیم وجلسه تشکیل دادیم. بکبار در تاریخ 15/11/1359 بود،با شش رای مخالف وبا 5 رای موافق و 2 رای ممتنع که درآنجا همه گفتند رد شده است و خود ایشان هم معتقد به رد بود. یکبار در تاریخ 17/12/1359 با 5 رای مخالف و 7 رای موافق که آنجا گفتند تایید شده است و تصویب شد که باز هم اشکالاتی بود که بنا شد تحقیق بیشتری بشود.
قره باغ – آقای پرورش اخطار آئین نامه ای دارم.
نایب رئیس- اخطار آئین نامه ای دارید ؟ بفرمایید.
قره باغ – بسم الله الرحمن الرحیم. مخبر کمیسیون گفتند که اگر نتیجه رای کمیسیون تحیق مبنی بر تصویب اعتبارنامه نماینده مزبور بود ، بدون ارائه دلیل ما
نظر کمیسیون را میگفتیم ، اما چون مبنی بر رد است، لذا باید دلیل بیاوریم،این خلاف ماده 14 آئیننامه داخلی مجلس است که در آنجا میگوید: ”گزارش هر یک از شعب که صرفا درباره تایید اعتبارنامهها و بدون ذکر دلیل میباشد در مجلس قرائت میشود. هر گاه این گزارش مبنی بر تایید نماینده باشد واز طرف نمایندگان مخالفین مخالفتی ابراز نشود، اعتبارنامه تصویب شده تلقی میگردد”.
یکی از نمایندگان- آقا اینها مربوط به شعب است.
قره باغ – عرض میکنم الان، میگویم بخاطر همین خواندم ”ودر صورتی که گزارش شعبه مبنی بر عدم تایید اعتبارنامه نماینده باشد ویا در مجلس کسی مخالفت بکند، پرونده انتخاباتی بدون بحث در مجلس به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود. این کمیسیون ظرف حداکثر 15 روز به دلایل و توضیحات مخالف وموافق و مدافعات طرف رسیدگی میکند ورای میدهد. رای کمیسیون باید مدلل وموجه باشد”.این اطلاق دارد. اعم از آنکه نتیجه آراء اعضاء کمیسیون تحقیق بر رد باشد، یا بر تایید باشد. باید مدلل باشد در هر دو طرف.
نایب رئیس- آقای قره باغ، بهر جهت ایشان دارند، توضیح میدهند. در مورد آن هم که تصویب شد و مجلس حتما احتیاجی ندیده است که دلائلش را بیاورند .
قره باغ – موظف بودند که دلایلش را بگویند والان ایشان میگویند ” چون مبنی بر تایید بود، دلایلش را نگفتیم.”
نایب رئیس- حالا آنکه رد شده دارند دلایلش را میآورند.اینکه اشکالی ندارد.
حقانی- آقای قره باغ، من الان عرض میکنم توجه بفرمایید ، من عرض کردم روال و شیوه کمیسیون تا بحال اینطور بوده است. کاری به اینکه درست بوده یا نادرست بوده نداشتم . عرض کردم که روال ما اینطور بوده است.
نایب رئیس- شما بایستی این اشکال را به اعتبارنامه قبلی میگرفتید، نه حالا.
حقانی- بلی،مربوط به قبل بود.
محمد مجتهد شبستری- آقای پرورش ، من یک تذکری دارم.
نایب رئیس- بفرمایید.
مجتهد شبستری – آقای رئیس ، من میخواهم یک تذکری بدهم،تذکر مربوط به ماده 13 آئیننامه است که آقای حقانی یک مقدار در این ماده 13 تردید ایجاد کردند ، باید از این تردید مجلس بیرون بیاید ، تا حق آقای بهروزیه ضایع نشود. من این
ماده را میخوانم. ”مناط اعتبار برای رسمیت جلسه کمیسیونها نیز حضور بیش از دو سوم اعضاء میباشد و تصمیمات کمیسیون با اکثریت مطلق آراء عده حاضر معتبر است” . یعنی این مساله قابل تشکیک وتردید نیست که اگر اکثریت مطلق آراء حاضر به هیچکدام از دو طرف نباشد یعنی نه رد باشد ونه تصویب. به هیچوجه نمیشود تشکیک کرد که آیا این رد است یا نیست؟ تشکیک ایشان وارد نیست . این امر اذهان را خراب میکند. مطابق این ماده 13 اعتبارنامه آقای بهروزیه رد نشده است. قطعا، تصویب هم نشده است. بنابراین، تشکیک رد نباید گذاشت.
حقانی – با خود آقای شبستری هم ما صحبت کردیم، اینجا دو نظر هست ، آقایان توجه بفرمایند با اینکه متاسفانه اکثر آقایان نیستند دو نظر هست. یک نظر این است که ، اگر اکثر آراء موافق نبودند،اکثر اراء مخالف بودند، این رد است . (یکی از نمایندگان: این نظر را از کجا میگویید؟ ) و چون ما رای موافق و مخالف و ممتنع داریم، اگر رای ممتنع یک چندتائی بود ورای مخالف بیشتر از رای موافق بود، ولی در قبالش رای ممتنع هم داشتیم. آیا این رد است یا اینکه نه رد ونه تصویب است؟ نظر آقای شبستری این است که نه رد ونه تصویب است. ولی نظر بعضیها این است که این رد است. همانطوری که عملا در مجلس هم ملاحظه میکنیم. من خالی از هر گونه توجهی به افراد عرض میکنم. ما در مجلس ، عملا شیوهمان این است اگر که چیزی میخواهد تصویب یا رد بشود، نمایندگانیکه بعنوان موافق برمیخیزند یا بعنوان مخالف، ممکن است آراء بعضی از آنهایی که نشسته اند، ممتنع باشدو بعضی آراءشان بعکس باشد. اما به همان تعدادی که برمیخیزند ، اگر تعدادشان زیادتر شد ، قهرا تصویب میشود و اگر تعدادشان کم باشد این رد میشود. ولو اینکه افرادی که نشسته اند اکثرا ممتنع باشند ، این شیوه ما در رای گیری مجلس است.
محمد شبستری – آقای حقانی ، کمیسیون هم این دو نظر هست که آیا مثل مجلس است، یا غیر از آن است؟ بنابراین جای تشکیک هست، برخلاف آنچه که آقای شبستری میفرمایند. علی ایحال ، ما طبق آئیننامه میتوانیم که مستدل ذکر بکنیم. اما من باز میخواهم که اگر مجلس موافق باشند0000
بهروزیه- این باید روشن بشود که تصویب است یا رد؟ چون ماده 13 صراحت دارد که مصوبات کمیسیونها با اکثریت مطلق آراء عده حاضر معتبر است.
نایب رئیس- آقای حقانی، این را ثابت بفرمایید که در کمیسیون اکثریت مطلق بوده است. آقای حقانی، آقای شبستری میگویند که ثابت کنید که اکثریت مطلق درکمیسیون بوده .
حقانی- اکثریت مطلق برای موافقت نبوده، حالا که اکثریت مطلق برای موافقت نبوده،آیا رد است یا غیر رد است؟ بحث این است، توجه بفرمایید ما 8 رای مخالف داریم، 7 رای موافق داریم ، 3 رای ممتنع .
بهروزیه- آقای پرورش ، ماده 13 آئین نامه صراحت دارد که تصمیمات کمیسیون با اکثریت مطلق آراء عده حاضر معتبر است. در کمیسیون 18 نفر بودهاند که اکثریت مطلق 10 نفر میشود که میبایستی یا رای مثبت میدادند یا منفی که تصویب یا رد میشد. طبق آن توضیحی که آقای شبستری دادند این نه رد میشود ونه تصویب. بنابراین اول باید رد شده باشد که دلایل رد را بگویند.
حقانی- بهر حال روال سابق این بوده است که اگر ما بخواهیم به روال سابق عمل کنیم، این را ردشده حساب میکردیم وقدر مسلم این است که تصویب شده نیست.
نایب رئیس- میگویند که اگر تصویب نشده، رد شده هست؟ این باید مشخص بشود.
عده ای از نمایندگان- ادله را بگویید.
حقانی – اگر مجلس موافق باشد من ادله را ذکر میکنم. همانطوری که مطلع هستید و آن دفعه هم عرض کردم با اعتبارنامه ایشان، چند نفر مخالفت کردند و مخالفین به کمیسیون آمدند و مفصل ادله خودشان گفتند . خودآقای بهروزیه هم آمد گفت، منتها چون اتهام قتل در پروندهشان بود، نظر بعضی از اعضاء کمیسیون این بود که این پرونده مطرح نشودونظر خود آقای بهروزیه هم همین بود که این پرونده به دادگستری برود ودر آنجا تکلیفشان روشن شود که یا محکوم و یا تبرئه بشوند و بعد برگردد به کمسیون . یک مقدار تاخیر پرونده واعتبارنامه ایشان بخاطر این بود و یک مقدار تاخیر هم بخاطر اینکه دوستان تشریف نبردند که علتش را گفتند وبعد هم دو مرتبه رای گیری شد، باز هم تشکیکی کردند که در مجلس مطرح شد و بنا شد سه نفر بروند. سه نفر از برادران همانطور که در اصل گزارش خواندم رفتند در منطقه تبریز و کلیبر و مشکین شهر و یک بررسی دقیقی انجام دادند . متاسفانه در آنجا هم به وحدت نظر نرسیدند. آقایان که برگشتند گزارشی دادند که دو نفرشان گزارش را امضاء
کرده بودند و یک نفر امضاء نکرده بود ، گزارش از آقایان طباطبائی و موسوی تبریزی بود. بعد هم آقای میلانی گزارش دیگری نوشتهاند . طبق معمول اگر رای اکثریت بگوییم گزارش رسمی ما همان گزارشی است که آن دو نفر امضاء کردهاند ولی در عین حال ما هر دو گزارش را گرفتیم ، اگر باز مجلس موافق باشد000
دکتر میلانی – خیلی عذر میخواهم، آن دونفر مخالف بودند و بنده موافق. بنابراین مخالفین یک نظر دادند وموافق هم یک نظر.
حقانی – ما در کمیسیون تصویب کردیم که این سه نفر تشریف ببرند، برای رفع شبهه ایشان ، کمیسیون اینطور فکر کرد که آقای دکتر میلانی طرفدار ایشان هستند وآقای موسوی مخالف000
میلانی – آقای طباطبائی هم بی طرف نبودند.
نایب رئیس- آقای میلانی بحث نفرمایید. اگر دلائلی داریدو بخواهید رد کنید ، بعد یا خودشان یا خودتان توضیح بفرمایید. هیچ اشکالی ندارد، یا خودشان توضیح میدهند، یا خود شما توضیح خواهید داد.
حقانی (نایب رئیس کمیسیون تحقیق)- ما امیدورایم که پا را از تقوی و خلاف تحقیق برنداریم ، آقای طباطبائی را ما بعنوان یک فرد بیطرف فرستادیم.
میلانی – ایشان بی طرف نبودند.
نایب رئیس- آقای میلانی بحث دو نفره که نیست. شما اگر دلائلی دارید و میخواهید رد کنید یا خودتان یا ایشان توضیح میدهند، اشکال ندارد.
حقانی(نایب رئیس کمیسیون تحقیق) – مانظر خودمان را میگوییم ما نظرمان این بود که آقای طباطبائی که بر پرونده مسلط وبیطرف بودند، یعنی اهل آنجا نبودند وداعی نداشتند و رابطهای با آنجا نداشتند،بعنوان بیطرف فرستادیم، بنابراین نظر این طور بوده است و گزارش دو نفر آنطور و گزارش یک نفر اینطور بوده است.حالا اگر مجلس موافق باشد ، ما میتوانیم هر دو گزارش را اینجا برایتان بخوانیم. بدنبال آن نامههای فراوان و تلگرافهای خیلی زیاد از افراد و شخصیتها وارگانهای مختلف دولتی وانقلابی به کمیسیون فرستاده شده است که یک مقداری از آنها رامن آوردهام و ملاحظه میفرمایید که هم بر له وهم بر علیه ایشان آمده است. آنچه که بدون هیچ نظری میتوان گفت این است، از مشکین شهر نوعا ارگانهای انقلابی آنجا به مخالفت ایشان تلگراف زده و نامه نوشتهاند و ارگانهای انقلابی کلیبر اکثرا بنفع
ایشان تلگراف زده اند و طومارهای فراوانی از دهات وشهرها فرستاده اند که یک مقدارش را اینجا دیدید و آنچه که پخش شده است متاسفانه یک قسمت قضیه است. بعضی از علمای آنجا نظرهایی داشتند مثل امام جمعه کلیبر و رئیس دادگاه ودادستان آنجا که آقایانی که تشریف بردند آنجا با اکثر آنها صحبت کردند، مخصوصا با آقای سید حسین موسوی رئیس دادگاه ، و مسائل مفصلی را مطرح کردهاند و شکایات زیادی را آوردهاند که یک مقداری از آنها را باید به دادگاه رد کنندو آنجا نظر بدهند. حالا آنچه که درسابق مطرح شده بود، اعضاء وآقایانی که تشریف بردند و برگشتند ، در گزارش خودشان (آنهاییکه معتقد بودند بر اینکه پرونده ایشان باید رد شود) این ادله بقوت خودش برای آنها باقی مانده بود و حتی یک چیزی هم اضافه شده است وآنهایی که معتقدند به اینکه تصویب بشود قهرا این ادله را قبول ندارند واگر دلیلی را ما اینجا ذکر میکنیم، دلیل کسانی است که معتقد بر رد اعتبارنامه ایشان هستند. ادله در مجموع این بود ، و اینکه تعبیر به اتهام میکنم بخاطر این است که حکم را باید حتما دادگاه صادر کند واین کار دادسراها ودادستانی و دادگاههای دادگستری وانقلاب است. از این جهت من بعنوان اتهام در اینجا ذکر میکنم، ولی آنهایی که رای دادهاند از مجموعش استفاده میکنند که یک مسائلی بوده است که ایشان صلاحیت برای وکالت ندارند.
خورشید دوست – یعنی چه، اتهام هست یا نیست؟
نایب رئیس- آقای خورشید دوست سوال بفرمایید ، توضیح میدهند.
حقانی(نایب رئیس کمیسیون تحقیق) ـ آقایان اگر سوالاتشان را شفاهی بپرسند من جواب نمیدهم. کتبی مرقوم بفرمایند. پرونده اینجا زیاد است وما بدون هیچ غرض ومرضی نظر داده ایم . فقط بقول مشهور قربة الی الله و بدون نظر آنچه بنظر رسیده ودر خور شأن کمیسیون تحقیق بوده است واعضای کمیسیون هم همه تشریف دارند، عرض میکنم.
بهروزیه – آقای پرورش، طبق ماده 13 و 14 آئین نامه ، من میخواهم عرض کنم که 00
نایب رئیس- آقای بهروزیه ، شما بعد نوبتتان میشود، توضیح بدهید واگر اشکالاتی به خود کمیسیون و نحوه رایگیری دارید، بعد توضیح میدهید. ایشان بعنوان نایب رئیس کمیسیون دارند توضیح میدهند. شما هم بعد نوبتتان میشود توضیح
بدهید .الان که اشکال نمیتوانید بکنید ، بعد جواب بدهید.
بهروزیه – وقتی دلائل رد یا قبول را میتوانند بخوانند که بنا را بر این بگذارند که اعتبارنامه رد میشود00
نایب رئیس- در هر صورت باید دلائل را بیاورند.
حقانی- دلایل کسانی را که معتقد بر رد بوده اند.
میلانی – آئین نامه اینجا میگوید که ”مناط تصویب اعتبارنامه اکثریت مطلق آراء موافق خواهد بود”.
نایب رئیس – ایشان توضیح دادند که ما بر اساس روالی که در کمیسیون داشتیم ، این اعتبارنامه رد شده است والان هم دارند دلائل رد را میآورند. خود ایشان میتوانند به روال آنها تشکیک کنند واشکالی هم ندارد.
محمد یزدی – بر اساس آئین نامه ، اگر رد هم نشده باشد، باید ادله را بگویند.
نایب رئیس- ادله را دارند میگویند، من توضیح دادم، میگویند بر سااس روالمان (این اخطار را آقای شبستری هم فرمودند) ماداریم توضیح میدهیم.
حقانی(نایب رئیس کمیسیون تحقیق) – آئین نامه میگوید نظر این است که رد است.
نایب رئیس- کمیسیون آن را رد کرده است و بعد شما میتوانید به روال تشکیک کنید .اشکال ندارد. آقای حقانی شما به صحبتتان ادامه بدهید.
حقانی (نایب رئیس کمیسیون)- 1- اتهام دستور قتل سه نفر باسامی حاج رستم عیسی لو وحاج سهراب عیسیلوو فرهاد بیرامی .
2-اتهام مصادره اموال بدون مجوز قانونی در موارد متعدد.
الف- در یک مورد مصادره 6 هزار گوسفند بمبلغ یک میلیون تومان.
ب- در مورد مصادره 6 هزار گوسفند دیگر که بعد از 6 ماه مجددا آنها را به صاحبانش برگرداند.
ج- مصادره وشکستن ماشین آلات شرکت ساختمانی طوفان.
د- مصادره 49 فقره دستبند وانگشتری و ماشین لندرور واستیشن.
3- اتهام سرکشی از دستور دادستان.
4- گرفتن حدود سیصد قبضه اسلحه از مردم .
باین ترتیب که نامبرده سلاحها را نزد یکی از دوستانش که در سپاه کلیبر بوده میگذارد.
آنگاه که به مجلس شورای اسلامی میآید، نامهای به شخصی بنام کریمانی مینویسد واظهار میدارد که ”که با توجه به بیثباتی سپاه دراولین فرصت ممکن این سلاحها را به تهران بفرست تا افراد صالح را مسلح کنیم” . عین نامه اش را برای اینکه عنایت داشته باشید میخوانم. (این خط خود آقای بهروزیه است که در بالای صفحه تایید کرده است.) ”برادر داود کریمانی،بعد از سلام واحوالپرسی بحضورتان میرساند که با عنایت به مذاکرات حضوری که در مورد بعضی از سلاحها بعمل آمد ، با توجه به وضعیت بی ثباتی سپاه واینکه هر آن ممکن است مسوول از کار برکنار گردد، لذا مقتضی است فرصت را مغتنم شمرده ، امکانا سلاحهای مورد مذاکره را به برادر محمودعمله زاده تحویل نمایید تا در نزدیکترین فرصتی که به تهران خواهند آمد، همراه خود بیاورند تا بتوانیم افراد صالح و شایسته ای را از نظر نظامی تامین نماییم، ضمن پوزش از زحمات چند روزه. بهروزیه”. در بالای صفحه هم مرقوم فرمودهاند ، اینجانب حسن بهروزیه، فرزند ابراهیم خلیل دارنده شماره شناسنامه 1115 متولد 33 صادره از تبریز صحت موارد ذیل را تایید مینمایم. و نامه های فراوانی آمده است از امام جمعه کلیبر ،امام جمعه مشکین شهر وآقایان دیگر که عرض کردم مجموعا له وعلیه ، هر دو هست. بعضی از آقایان نمایندگان مجلس هم بآنجا تشریف بردند و خیلی تعریف کردهاند و بعضیها هم رفتهاند وخیلی تنقید کردهاند. من اول گزارش آقایان، یعنی آن دو نفر را میخوانم. اگر مجلس موافقت کند گزارش آقای میلانی راهم میخوانم. هر دو را آورده ام که کاملا بیطرف باشم. کمیسیون محترم تحقیق مجلس شورای اسلامی : محترما باطلاع میرساند: (این عین گزاشی است که دو نفر از آقایان که اکثر این هیات هستند امضاء کرده اند ) بدنبال مسوولیتی که آن کمیسیون در رابطه با پرونده انتخاباتی حسن بهروزیه نماینده بخش کلیبر بعهده اینجانبان سیدابوالفضل موسوی و سیدنورالله طباطبائی نژاد وسید محمد میلانی گذاشته بود در تاریخ 30/1/60 بمنظور تحقیق و بررسی در مورد اتهامات وشکایات وارده در پرونده انتخاباتی بهروزیه به تبریز رفتیم . ابتدا در دادگاه انقلاب تبریز با حجةالاسلام سید حسین موسوی قاضی شرع تماس گرفتیم وازآنجا که ایشان در جریان کامل بودسوالاتی از ایشان کردیم وآقای
موسوی تبریزی فرمودند بهروزیه در اینجا با ما کار میکرد بعد در کلیبر چپیها و ضد انقلاب درگیری بوجود آورده بودند، لازم دیدیدم ایشان را بآن منطقه اعزام کنیم. بهروزیه ابتدا با توجه به وضع زمان وحساسیت آن کارهای مثبتی انجام داد، (هیچ کم وزیاد نکردم) لکن بدنبال آن ، تخلفات هم کرد، اجزاه بازداشت افراد و توقیف اموال داشت ولی اجازه صدور حکم و مصادره اموال نداشت.از ایشان سوال شد چه تخلفاتی کرده است؟ ایشان فرمودند زیاد از جمله :
1- تقسیم زمین بدون مجوز قانونی.
2- مصادره اموال از جمله: ماشینآلات یک شرکت ساختمانی بنام شرکت طوفان را گرفته و بین روستائیان تقسیم کرده است، که هم اکنون در دست آنها است.
3- نگهداری پول واموال مصادره شده را بیش از یکسال که هنگامی که باو گفتم و آورد البته سه ماه از افتتاح مجلس گذشته بود، از حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان حدود نهصد هزار تومان آن را بطور نقدو بقیه را صورت آورد که خرج کرده است.
4- بازکردن جعبه های بسته بدون صورت جلسه وتحویل ندادن بعضی از آنها را بمدت یکسال از منزل شخصی که صندوق را برداشته بودند.
پنج صندوق را برداشته بودند، چهار صندوق را آوردند صندوقها باز شده بود یکی از آنها را نتوانسته بودند ببندند و درآنها کیسه های کوچک کهنه ای خالی بود که در بعضی از آنها سنگ بود. و یکی از صندوقهارا بعد از یکسال که من باو گفتم ، آورد سپس از تبریز عازم شهر اهر و مشکینشهر و کلیبر شدیم. و از آنجا که عمده شکایات و ادله اعتبارنامه بهروزیه در کمیسیون تحقیق عبارت بود از اتهام شرکت در قتل سه نفر بنام حاج رستم وحاج سهراب عیسی لو و فرهاد بیرامی مصادره اموال آنها. (اینجا توضیح بدهم) آقایان گفتند که از این سه نفر دو نفر وضعشان ناجور بود که اگر دادگاه هم میگرفت احتمالا بحساب آنها میرسید و یکی از آنها بیگناه بوده است . آنطور که آقایان ابراز کرده اند و ظاهرا آقای میلانی هم فرموده اند ( در ساعت 15/11 آقای هاشمی رفسنجانی اداره جلسه را بعهده گرفتند) .
میلانی – من آنطور عرض نکردم.
حقانی( نایب رئیس کمیسیون تحقیق) – اینکه گفتم ظاهرا بخاطر همین بود که فکر کردم که شما گفتهاید.
رئیس- گفتید آقای میلانی ، ایشان میگویند من نگفتم.
حقانی – بلی، عرض کردم ظاهرا، ومصادره اموال آنها ومصادره اموال دیگران ونامهایکه بهروزیه بفرمانده سپاه اهر نوشته واز او خواسته است که اسلحه بتهران بفرستددرخصوص این موارد بتحقیق پرداختیم، در خصوص اتهام قتل، آقانی که نوشتهاند باین جمله عنایت داشتهاند ، که شما هم میتوانید توجه بفرمایید در خصوص اتهام قتل باتوجه به پیچیدگی موضوع واهمیت آن با اینکه هشتاد درصد مساله برای ما روشن شد ولی بطور قطع و صددرصد نفیا یا اثباتا نمیتوانیم اظهار نظر کنیم و پیشنهاد میکنیم این موضوع صریحا از طریق مقامات قضائی مورد پیگیری قرار گیرد.اما در خصوصی مصادره اموال وتقسیم زمین و بازداشتهای بیمورد با تحقیقی که از مسوولین قضائی واجرائی وافراد شاکی وحتی افراد طرفدار ایشان بعمل آمد بطور قطع کارهای خلاف قانون بوسیله ایشان انجام شده است واما در باره نامهایکه بهروزیه بفرمانده سپاه اهر بنام کریمانی نوشته بود واز روی خواسته بود تا با توجه به بیثباتی سپاه اسلحههای مورد مذاکره را بتهران بفرستد تا ایشان افراد صالح را از نظر نظامی تامین نماید نه جواب خود بهروزیه ونه جواب کریمانی هیچکدام از نظر هیات قانعکننده نیست. وایشان باید پاسخگوی این نامه بطور روشن باشد این بود گزارش این دو نفر گزارش آقای میلانی هم هست اگر موافقید میخوانم.
عده ای از نمایندگان- بخوانید.
رئیس- بخوانید ، بهر حال سه نفر بودهاند نظر آن یکنفر راهم بخوانید.
حقانی (نایب رئیس کمیسیون تحقیق)- ریاست محترم کمیسیون تحقیق محترما بمعیت آقایان سید ابوالفضل موسوی نماینده محترم تبریز و آقای طباطبائی نژاد نماینده محترم اردستان اینجانب سید محمد میلانی نماینده مردم تبریز جهت رسیدگی به پرونده انتخابی آقای حسن بهروزیه نماینده مردم کلیبر بدستور ریاست محترم مجلس بمنطقه عزیمت کردیم . حاصل بررسی باین شرح بود:
1-مناطقی که جهت بررسی مسافرت شد .تبریز، اهر، مشکینشهرو کلیبر بود.
2-ایشان بشرائطی که خانها و کمونیستها در منطقه مشغول فعالیت بودند حتی عدهای از مسلمانها راگرفته وزندان کرده بودند بآن مناطق مخصوصا کلیبر، ماموریت مییابند. و خدمات زیادی دایر به تثبیت حاکمیت انقلاب اسلامی در منطقه اعمال میفرمایند وبنا به اظهار آقای موسوی ریاست محترم دادگاه،ایشان بهیچ گروهی وابستگی ندارند وایشان حق توقیف وجلب را داشتند ولی حق مصادره و صدور حکم شرعی را نداشتند، در رابطه با دادستانی ایشان شکایاتی از ایشان شده بود که بعد از بررسی نتایج بدست آمد:
1-در مورد مصادره ها.
الف- اتهام مصادره 6 هزار گوسفند، مصادره بدستور قاضی شرع بوده است وخود اموال گوسفند بنا بر روایاتی متعلق به شرکت کشت و صنعت مغان بوده که از طرف خانهای منطقه غارت شده بود ودر هر صورت آقای بهروزیه مصادره نکردهاند بلکه دستور از طرف قاضی شرع جناب آقای موسوی بوده است، وآقای بهروزیه از اتهامات وارده مبرا میباشد.
ب- در مورد مصادره 6 هزار گوسفند دیگر ضمن توجه بروایت غارت گوسفندان شرکت کشت وصنعت مغان بوسیله خانهای محلی باز متذکر میشود که دراین مورد نیز مصادرهای از طرف آقای بهروزیه در بین نبوده است. واین گوسفندان بوسیله حاکم شرع منطقه مشکین شهر تخمین شده است.
ج- اتهام مصادره در مورد اموال شرکت طوفان هیما مصادره ای نبوده است و به دستور استاندار وقت ، ماشینآلات بیکار را که شدیدا مورد نیاز نهادها بوده است جابجا کرده تا نهادها مشغول کار بشوند و از آنها استفاده شود. ضمنا شرکت طوفان هیما بدهی کلانی بدولت دارد که باید بمورد اموالش دقت و توجه بیشتری از طرف دادگاههای انقلاب انجام گیرد.
د- قاضی محترم شرع آقای موسوی اتهامات جدیدی دایر بمصادره زمین ، نداشتن صورت مجلس ، در مورد اموال توقیفی ، باز کردن بدون اجازه جعبه ها زده اند. در مورد نداشتن صورت مجلس، آقای بهروزیه صورت مجلس را ارائه میدهندوهمین جا بنا به اظهار دادگاه با توجه باظهارات000
باباصفری- آقای هاشمی ، با این سبک خواندن اصلا ما متوجه نمیشویم چه چیز میگویند؟ اگر بد نوشتهاند که خودشان بیایند وبخوانند.
یکی از نمایندگان- هیات چون اختلاف داشتند دو نفر یک گزارش را دادهاند ویک نفر گزارش دیگر را .
یکی از نمایندگان- اکثریت ملاک است.
رئیس- بخوانید.
میلانی – جوری بخوانید که منظور ما حاصل بشود.
حقانی- چشم در مورد نداشتن صورت مجلس، آقای بهروزیه صورت مجلسی را
ارائه میدهند و بنا باظهار دادگاه با توجه به اظهارات تصرتیها اموال درست بوده و کسری نداشته است. در مورد مصادره زمین آقای موسوی قاضی شرع ، زمین ومحل خاصی را ارائه نکردند البته آقای بهروزیه بدستور شورای انقلاب برای حل اختلافات محلی که حدود 15 سال عامل نزاع بوده است بروستاهای قرهقیه میروند و طبق مدارک ثبت ، تعیین حدود میکنند و مدارک آن ، موجود است.
هـ - در مورد اتهام قتل تا آنجائی که تحقیقات نشان داد و مدارک موجود است ایشان دخالتی دراین مساله نداشتهاند در حد تحقیقات فعلی ایشان تبرئه میباشد.
3-در مورد نامهایکه ایشان به سپاه منطقه اهر مرقوم داشتهاند جواب سیاه اهر قابل توجه است. و مضمون آن اینکه طبق مذاکراتی که بین ایشان و سپاه اهر گذاشته سلاحهای شکاری که از خود روستائیان محلی جمعآوری شده با اجازه دادگاه وحاکم شرع مجددا در اختیار روستائیان قرار خواهدگرفت.
بهر حال این دو گزارش بود از این سه نفر آقایان.
یکی از نمایندگان- بالاخره کدام یک از این گزارشها درست است؟
حقانی – عرض کردم دو نفر یک نامه را نوشتهاند و یک نفر یک نامه دیگر را.
یکی از نمایندگان- اکثریت درست است یا اقلیت؟
حقانی – اجازه بدهید بحث نشود. بنابراین ما باندازه کافی وبیش از حدی که معمول کمیسیون تحقیق بوده است تحقیق کردیم وتا بحال همانطور که عرض کردم هم شکایات خیلی زیادی رسیده است و هم تاییدیه فراوانی رسیده است . بشکل نامه بشکل تلگراف و بشکل طومار که همه آنها قابل بحث و بررسی است. و بیشتر بحثش راباید دادگاه انجام بدهد واز مجموع جریانات و این کارها که بعضی از آنها را اقرار دارند که حتما خلاف بوده است و بعضی از آنها هم در حد اتهام است که قابل تحقیق است. هشت نفر از 18 نفر اعضای کمیسیون تحقیق باین نتیجه رسیدند که اعتبارنامه ایشان باید رد بشود و هفت نفر هم رای موافق دادهاند و سه نفر هم رای ممتنع دادهاند واین بود سرگذشت پرونده ایشان .
مجید انصاری- آن دو نفر را هم اشاره کنید.
حقانی – آن دو نفر را اول عرض کردم در کمیسیون مطلقا تشریف نداشتند دراین اواخر همینطوری یک نامهای نوشتهاند که ما هم نظرمان موافق است . اوایل تشریف داشتندولی دراین اواخر که آقایان رفتند و تحقیق کردند و آمدند در
کمیسیون و بررسی کردند و گزارشاتشان رادادنددر کمیسیون نبودند یکی آقای دکتر یزدی بودند که مطلقا تشریف نمیآوردند با اینکه مخبر کمیسیون بودند یکی هم جناب آقای حجازی بودند که در این اواخر تشریف نداشتند.
باباصفری- بالاخره عضو کمیسیون هستند یا نه؟
حقانی – مثل مجلس است. رای اعتبار ندارد.
رئیس- آقایان ، قانون کمیسیون را که میدانید در جلسه رسمی اگر اکثریت نیاورده میگویند تصویب نشد.
یکی از نمایندگان – وقتی در جریان یک پرونده نبودند چه جوری رای بدهند؟
رئیس- رای نمیتوانند بدهند فقط نظرشان را گفته اند. مخالفان بیایند صحبتشان را بکنند مخالفان چه کسانی هستند؟
منشی- آقایان همتی وعلم الهدائی و حسینی .
رئیس- بترتیب آقایان صحبت کنند هر نفر هم یکربع ساعت وقت دارند.
یکی از نمایندگان – آقای هاشمی ، آن سه نفری که رفتهاند هر کدام پنج دقیقه بیایند صحبت کنند.
رئیس- خیر، دیگر صحبت نمیشود کرد، گزارششان را دادهاند . یکبار دیگر هم آقایان در جلسه صحبت کردهاند و نظراتشان را گفتهاند.
میلانی – آقای هاشمی اخطار آئین نامه ای دارم.
رئیس- بفرمایید.
میلانی – نمایندگانی که میتوانند صحبت کنند که در جلسه بوده باشند و مخالفت کرده باشند.
رئیس- البته همینطور است.
میلانی – در صورت جلسه آن روز اسم جناب آقای حسینی و آقای علم الهدایی نیست.
منشی- فقط آقای همتی بودهاند.
حسینی طباطبائی- عرض کنم ما را به کمیسیون دعوت نکردند بعد آقای یزدی گفت شما در همین جا صحبت کنید.
رئیس- نمیشود اگر موقعی که اعتبارنامه در مجلس مطرح شده کسی مخالفت کرده باشد حالا میتواند صحبت بکند.
حسینی طباطبائی – من اعلام مخالفت کردم.
رئیس- ایشان میگویند اعلام مخالفت کردم. خوب صورت جلسه را میآوریم.
حسینی طباطبائی – این چیزی نیست که من حالا بگویم یواش که نگفتم با صراحت گفتم.
آیت- ایشان در آنموقع پهلوی من نشسته بودند و مخالفت هم کردند.
حائری زاده – آقای هاشمی خودتان صورت جلسه را ببینید ایشان مخالفت نکردهاند.
رئیس- آقای آیت میگویند مخالفت کرده اند.
میلانی – باید در صورت جلسه قید شده باشد. نوارش را هم میتوانید گوش کنید .
حسینی – بلی، نوارش را هم میتوانید گوش بکنید.
رئیس- خیلی خوب شما بفرمایید بنشینید فعلا آقای همتی بیایند صحبت کنند تا نوار را هم گوش کنیم.
همتی- چقدر حق صحبت دارم؟
رئیس- اگر تنها باشید نیم ساعت حق صحبت دارید در صورتجلسه آنروز نوشته . وقتی که پرونده مطرح شد در شعبه 9 گفتند مورد بررسی قرار گرفت وبا اکثریت آراء تایید گردید.
بااحترام-مخبر شعبه 9
همتی- بنده مخالفم.
رئیس- بنابراین پرونده آقای بهروزیه به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود . دیگر کسی مخالف نیست؟ (اظهاری نشد)
حقانی – آقای هاشمی صورتجلسه دلیل نمیشود ایشان آنروز بوده اند ومخالفت کرده اند.
رئیس- گفتم نوار را ببینند معلوم بشود چون اینها گاهی اشتباهاتی دارد . آنوقت روشن میشود.
حسینی – آقا یک نکته را شاهد بر این مطلب عرض میکنم آقایان به من پیغام تهدید دادند که اگر00
رئیس- این را حالا بحث نفرمایید ببینید نتیجتا هم فرقی ندارد،چون شما دو
نفرید اگر دو نفری صحبت کنید، نیمساعت یعنی دو تا یک ربع است . اگر ایشان تنهایی هم صحبت کنند نیمساعت است. ”نماینده ای که در موقع طرح اعتبارنامه مخالفت کرده باشد میتواند حداکثر بمدت نیمساعت در مجلس صحبت کند و چنانچه تعداد نمایندگانی که در موقع طرح اعتبارنامه مخالفت کردهاند، بیش از یک نفر باشد مدت صحبت هر یک حداکثر یکربع ساعت خواهد بود. بفرمایید آقای همتی.
همتی- بسم الله الرحمن الرحیم. و به نستعین و هوالمعین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع والبصروافواد کل اولئک عنه مسوولا. با درود به رهبر کبیر انقلاب، اینجانب که از سال 41 تا سقوط رژیم فاسد در حوزه مشکین شهر با حکومت طاغوت و طاغوتیان مبارزه نموده و زادگاه ومحل مبارزاتم همانجا بوده وهست، ضمن ارائه بعضی از دلائل در رابطه با اعمال آقای حسن بهروزیه اهل تبریز و نماینده کلیبر بخش اهر که در دور اول بعلت صغر سن انتخاب ایشان ابطال گردیده وبا فاصله کمی با تفسیر سن و کنار رفتن دو رقیب بحالت اعتراض خود دوباره انتخاب شده بعنوان شاهد، یعنی گفتههایم بعنوان شاهد به معنی حاضر و ناظر وآگاه بر اعمال خلاف شرع و خلاف قانون بهروزیه در روستاهای مشکین شهر، شهادت میدهم. و حاضرم در مقابل کلام الله مجید بایستم وآنچه که میگویم خداوقرآن وتمام خون شهدا را هم شاهد بگیرم. با توجه به آیه شریفهای که در اول خوانده شد شهادت میدهم آقای بهروزیه وافرادی که غیر از بهروزیه از کسی الهام و اطاعت نداشتند، میلونها تومان نقد ،اشیا، یخچال نفتی ، زیورآلات زنان، ماشینالات کشاورزی و سواری، گاو و گاومیش و گوسفند و سایر اغنام واحشام به زور اسلحه وتیراندازی چندین فقره که در بعضی منجر به سقط جنین شده است مصادره و مقداری از اغنام واحشام را بعضا به نازلترین قیمت به افراد مورد نظر خود فروخته که حتی بعضی از گاومیشهایی 25-30 هزار تومان ارزش داشته میتوانم نشان بدهم (اگر کسی خواست جایش را پیدا بکند) به نازلترین قیمت 10 تومان و 12 تومان فروخته است و قریب 6 هزار راس گوسفند را بعد از حیف ومیل پشم و شیرآنها حین عازم بودن به مجلس تحویل صاحبان خودش داده است. افرادش منبر، مسجد، سنگر مهم اسلام را در آب قاسملو بیرون انداخته و منبر را خرافی توصیف کرده که با چشم خودم در تحقیقی که درمعیت قاضی شرع و چند پاسدار رفته بودیم همین جریان را مشاهده کردیم . شهادت میدهم که سه نفر را شبانه از خانههایشان گرفته وبعد بدون محاکمه قانونی به مقصد نامعلومی برده، بعد از 5 ماه اجساد مثله شده آنها در حوالی اهر کشف گردیده است که سند کشف نوشته بازپرس اهر است که
موجود میباشد وشهادت میدهم متجاوز از سیصد قبضه اسلحه ژ-3 ، برنو و سلاحهای کمری و شکاری که خودم انبار این اسلحههای جمعآوری شده را دیده بودم، بعداز مدتی خبر رسید که آقای بهروزیه این اسلحهها را به منطقه خودش حمل کرده است. که بیشتر آنها با جواز (یعنی شکاریها) در دست مردم کشاورز بود بوسیله بهروزیه از مشکین شهر بجائی که خودش بهتر میداند حمل نموده وبعد بقید فوریت به تهران جهت مسلح کردن افراد مورد نظر خواسته است که میبینید الان همان سلاحهایی است که در مرکز و در جاهای دیگر چه افتضاحاتی پیش میآورد واین همه قانون شکنیها علیرغم اخطارهای مکرر مسوولین امر ادامه داشته است.
حائری زاده – اگر ممکن است همین قسمت را به قرآن قسم بخورید.
رئیس- آقای حائری زاده این درست نیست.
همتی- و به بهانه مبارزه با توطئه ویا به نام فئودال که خدا فئودال و خانها را مکرر در مکرر لعنت بکند که اولشان رضا خان است. و اما اشاره به نمونه هایی از مدارک جهت اطلاع نمایندگان محترم متعهد حدود 400 فقره شکایت وتلگراف و طومار از نهادهای انقلابی، از 5 نفر امام جمعه منطقه و نمازخوانهای نماز جمعه که همه این آقایانی که این طومارها وتلگرافها را نوشتهاند متعهد و دلسوز و به انقلاب شکوهمند اسلامی هستند. با صرف نظر از طومارها وشکایات اقشار مختلف منطقه که بیشتر مربوط میشسود به آنهایی که اموالشان ،نفوسشان و همچنین اموال وحتی زیورآلات زنانشان رفته، شکایت کردهاند. بنده به چند مورد آن اشاره میکنم. نامه مرحوم شهید مبارز جناب آقای آیت الله قاضی در رد اعمال ایشان ونامه آقای قدوسی ، نامه حضرت آیت الله مدنی، گزارش حجت الاسلام سید صادق آلمحمد امام جمعه محترم اهر بعد از آنکه آقای آیت الله مدنی ، آیت الله قدوسی، آیت الله مشکینی به ایشان ماموریت میدهند به منطقه بروند وآنچه که از اعمالشان میبینند گزارش کنند . هم چنین پاسخ قاضی شرع و رئیس دادگاه انقلاب مشکین شهر به کمیسیون تحقیق مجلس محترم شورای اسلامی ، دستور بهروزیه در مورد فروش اغنام واحشام (توجه کنید ) در تاریخهای 16/4/59 و24/4/59 و23/2/59 و16/4/59 ادامه داشته است. با توجه به اینکه نامه آقایانی که قبلا اسم بردم ، قبل از این است. یعنی معلوم است که ایشان اخطارهای مسوولین محترم کشور راکلا نادیده گرفته و بیاعتنائی کرده ، بعد این دستورها را داده است00
رئیس- اجازه بدهید اطلاع ادند که نوار اسم آقای حسینی زابلی را دارد ودر اینجا افتاده است. بنابراین شما یک ربع وقت دارید آقای همتی این را توجه داشته باشید که الان 9 دقیقه صحبت کردهاید. شش دقیقه دیگر وقت دارید.
همتی- نامه آقایان یعنی حضرت آیت الله مدنی، جناب آقای قدوسی و آقای سیدصادق آل محمد، اینها در تاریخ 28/8/58 بوده 26/8/58 (یکی از نمایندگان: نامه ها را بخوانید) الان بعضیهایشان را تاجائی که وقت دارم میخوانم . نامه ای است از جناب آقای قدوسی : ”بسمه تعالی، حضرت حجتآلاسلام جناب آقای مدنی مدظله العالی با عرض سلام وادب، لطفا بوضع منطقه توجه بیشتری بفرمایید خصوصا آقای حسن بهروزیه از طرف دادستان اجازه چنین کاری نداشته وحاکم شرع هم طبق موازین تصویب شده شورا و تایید شده امام مدظله العالی، حق چنین دستور را نداشته اند.
ارادتمند – علی قدوسی – تاریخ 23/8/58
معادیخواه – تذکر آئین نامه ای دارم.
رئیس- در باره چیست؟
معادیخواه- مخالف باید با آن ضوابطی که در قانون انتخابات هست تطبیق بکند یا نه؟
رئیس- بسیار خوب بفرمایید.
همتی- ایشان مینویسند ، برادر عزیزم حضرت مستطاب سیدالاعلام جناب آقای حاج سید صادق آلمحمد دامت برکاته. بعد از اهدا سلام ، چنانچه حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای قدوسی دادستان کل انقلاب مرقوم فرمودهاند در مورد عشایر کلیبر اشتباهاتی رخ داده و متمنی است رسیدگی و حسبالامکان با ضامن آزاد شوند. این نامه آقای مدنی بود در تاریخ 28/8/58 بعد آقای سید صادق آلمحمد گزارشش را چنین میدهد. اینجانب سید صادق آل محمد نماینده حضرت امام خمینی مدظله العالی و سرپرست کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان اهر طبق دستور کتبی حضرات آیت الله جناب آقای مدنی وآیت الله جناب آقای مشکینی سلمهم الله تعالی روز سه شنبه 29/8/58 به بخش کلیبر ساعت 4 وارد و مستقیما به مقر پاسداران رفته و با آقای حسن بهروزیه دادگاه انقلاب کلیبر ملاقات ، راجع به قضیه آقایان نصرتیها در حدود یک
ساعت صحبت نموده و تالی فاسد این جور رفتار را متذکر شده و ضمنا نامه آقایان فوق الذکر را نشان دادم. متاسفانه چندان اعتنائی و توجهی به عرایض اینجانب نفرمودند و صحبتهایی شد که با موازین قانون اسلامی روز بلکه انقلاب اسلامی جور نبود که دیگر من بقیه اش را نمیخوانم این هم گزارش به کمیسیون محترم تحقیق مجلس شورای اسلامی که از قاضی شرع مشکین شهر خواندم بالاخره ایشان در مورد تلگراف واصله میگوید ”ازسوی آن کمیسیون راجع به آقای حسن بهروزیه اشعار میدارد: آقای بهروزیه با اینکه نماینده دادگاه تبریز بوده ، معذلک دفتر دادستانی در کلیبر تشکیل داده وایشان چندین بار به کمک جمعی از همدستان خود به منطقه مشکین شهر ، مغان وارشک آمده و بارها در مناطق فوق اقدام به کارهای دادگاهی از قبیل مصادره اموال، توقیف و دستگیری نموده وبعداز منطقه رفته وما را درگیر مردم نموده است. در حدود دو جلسه بنده به ایشان تذکر داده و دقیقا خواستار رعایت نظام وامنیت قضائی شده ام که متاسفانه با اینکه قول مساعد داده، ولی باز هم عملی نشده است. حتی بنده در یک مورد حکم دستگیری وی را صادر کرده ام که بدلیل نماینده بودن ایشان از طرف دادگاه تبریز بعدا منصرف شدهام .حالا هم ایشان از مصونیت سیاسی نمایندگی استفاده نموده باز گاهگاهی به منطقه آمده وچون همیشه مسلح است، اقدام به کارهای غیر انسانی نموده دست به افشاگری که همانا عبث است علیه افراد خوشنام منطقه کرده است ومردم منطقه نیز از ترس جانشان حاضر به هیچگونه اظهار نظر نشدهاند. اینکه دقیقا قسمتی از سوابق و برنامه ایشان نیز ارسال میشود.
رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشکین شهر و مغان
رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید.
همتی- نمیشود از وقت ایشان استفاده کرد؟
رئیس- خیر، نمیشود فقط دو دقیقه وقت دارید.
همتی- قبل از همه این مطالب لازم میدانم که در رابطه با نامه ای که امروز از طرف دوستان ایشان پخش میشد که خوشبختانه همه آقایان اطلاع دارند و اول وقت هم بدست من رسید، من هم بر طبق وظیفه شرعیهام از مرکز سپاه اینجا جواب خواستم. واین جوابی است که همین امروز در همین تاریخ نوشته وبه من داده اند:
”مجلس محترم شورای اسلامی. ازستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرماندهی
موضوع ، بقرار اطلاع در رابطه با تایید آقای حسن بهروزیه، نامه ای توزیع شده که ممهور به مهر چند پاسگاه ، سپاه و همچنین شهرستان ا هر و مشکین شهر میباشد باطلاع آن مجلس محترم میرساند که این عمل از نظر سپاه عمل غیرقانونی بوده و نامبرده دارای پروندههای تحت بررسی و رسیدگی میباشد.
مسوول سپاه پاسداران مرکز.
عرض کنم خدمتتان که من دلایل زیادی دارم. اگر ده ساعت مشاهدات عینی خود و آنچه که علم دارم در مورد ایشان بگویم تمام نمیشود. متاسفانه وقت من هم کم است والبته برادر عزیزم هم خواهند گفت، اما در مورد آن اسلحه ای که خواسته شده است (رئیس: وقتتان تمام است) فقط من چند سوال دارم خواهش میکنم که آقای بهروزیه به آنها جواب بدهد و ضمنا اموالی که مصادره شده است نه آن مقداری است که ایشان مصادرههایی کردند که از بیشتر آنها خبری نیست. فقط درمورد نامه ای که ایشان به کریمانی نوشته، از آقای بهروزیه سوال میکنم 000
رئیس- آقای همتی وقتتان تمام است . اجازه بدهید اینها را مخالف بعدی بخواند.
همتی- فقط نیم دقیقه دیگر وقت میخواهم. از آقای بهروزیه سوال میکنم که روشن کنند منطور از سلاحها چه بوده؟ من گفته ام سیصد قبضه سلاح است و من خودم انبار سلاحها رادیدم و نه اینکه شکاری باشد. بلکه مختلف است. منظورشان از بی ثباتی سپاه چیست. جواب بدهند منظور از فرصت را مغتنم شمرده واین سلاحها را بفرستند به تهران چیست؟ به تهران چرا بفرستند و در منطقه مثلا اگر یک فکری داشتند نکنند؟ چرا به تهران بفرستند؟ وبه افراد صالح از نظر خودش که صلاحیت نظامی داشته باشند، والسلام علیکم و رحمة الله . من بیشتر از این مطلب داشتم که نتوانستم بگویم.
رئیس- امروز بحث تمام نخواهد شد .چون آقای بهروزیه یکساعت وقت دارند و میماند برای فردا. اسامی غائبین را بخوانید.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه روز دوشنبه امروز مورخ 1/4/60 ، غائبین غیر موجه: آقایان: ابوسعیدی منوچهری از جیرفت، یدالله سحابی از تهران، مهدی
بازرگان از تهران، احمدغضنفرپور از لنجان، احمد سلامتیان از اصفهان، شهاب محمودی از بروجن، کاظم سامی از تهران . مهدی کریمی از دشت آزادگان، معین فر از تهران ، ابراهیم یزدی از تهران، علی گلزاده غفوری از تهران، ضمنا آقای محمدعلی حیدری عصر روز گذشته بعلت غفلت در امضای دفتر حضور و غیاب ، غایب اعلام شدند ولی حاضر بودندو آقای صادق خلخالی هم الان خبر دادند که خبر از تشکیل جلسه امروز نداشتند ولی در هر حال غایب هستند.
6-پایان جلسه و تاریخ تشکیل ودستور جلسه آینده.
رئیس- آقای محمدعلی حیدری دیروز در مجلس بوده اند، رای هم داده اند ولی غایب اعلام شده اند که اصلاح میشود. برنامه بعدیمان فردا سه شنبه ساعت 7 صبح است وموضوع دستور جلسه ، ادامه بحث در باره اعتبارنامه آقای بهروزیه و بقیه چیزهایی که در دستور هفته اعلام شده است میباشد. جلسه ختم میشود. (جلسه ساعت دوزاده ظهر پایان یافت). رئیسمجلس شورای اسلامی- اکبرهاشمی رفسجانی