نویسنده: الدار ممدوف
دیپلماسی ایرانی: در اکتبر ۲۰۱۳، من عضو هیاتی از گروه سوسیال دموکرات پارلمان اروپا بودم که به ایران سفر کرد. این سفر مدت کوتاهی قبل از توافق هستهای ژنو بین گروه ۵+۱ و ایران انجام شد و به عنوان اقدامی اعتمادساز بین اتحادیه اروپا و ایران با هدف گسترش فضا برای دیپلماسی و برقراری ارتباطات مجدد، پس از دوران تلخ ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تلقی میشد. به این ترتیب، این اولین سفر رسمی هیاتی اروپایی پس از ۷ سال به ایران بود. وقفهای که به دلیل یک رشته از سوتفاهم ها، سیاستگذاری های اشتباه و زورآزماییهای دوجانبه، ایجاد شد. هرچند این وقفه عمدتاً به دلیل شعارهای خاص دولت محمود احمدی نژاد ایجاد شده بود که از لحاظ سیاسی خام به حساب میآمد تا سیاستمداران اصلی اروپا رغبتی برای بازدید از کشور نداشته باشند.
آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی، یکی مقامات ایرانی بود که هیات سوسیال دموکرات اتحادیه اروپا به ریاست هانس اسوبودا، در تهران ملاقات کرد. در آن زمان، رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، ارگانی که وظیفهاش میانجیگری بین شاخههای مختلف قدرت در ایران است. رفسنجانی مردی همیشه در قدرت بود که مهارتهای سیاسی و فراست او باعث شد که علی واعظ، کارشناس ایرانی گروه بین المللی بحران، او را «آیت الله ماکیاولی» لقب بدهد.
از نظر شخصی، در مقایسه با برخی از شخصیتهای کاملاً لجوجی که به نمایندگی از جمهوری اسلامی دیده بودم، او به وضوح به عنوان انسانی اجتماعی کار را برای هیات اروپایی تسهیل کرد. او کاملاً از جایگاه خود در تاریخ جمهوری اسلامی آگاه بود. به عنوان مثال، او تاحدودی از نقش خود در طول سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق، با لقب «سردار سازندگی» که حامیانش به او دادهاند، صحبت کرد. زمانی که او طی دو دوره در نقش رئیس جمهور ایران فعالیت میکرد. مانند دیگر مقامات ایرانی در ملاقات با همتایان غربی، او درباره حمایت غرب از صدام حسین در طول جنگ، یا حمایت از گروه رادیکال مجاهدین خلق (منافقین)، که اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ آنها را از لیست تروریستی خارج کرد و هنوز در برخی از محافل اتحادیه اروپا و آمریکا از اعتبار برخورداند، شکایت کرد.
این مورد دوم از مفهوم شخصی بالایی برای رفسنجانی برخوردار است. مانند دیگر چهرههای رده بالای جمهوری اسلامی از جمله رهبر این کشور، آیت الله خامنهای، او هم از جمله افرادی بود که هدف ترور مجاهدین خلق در یک انفجار بزرگ در سال ۱۹۸۱ قرار گرفته بود. با این حال به طور کلی در آن جلسه با نمانیدگان مجلس اروپا، آیت الله رفسنجانی، مطابق شهرت خود به عنوان یک میانه روی طرفدار تعامل با اروپا، رفتار کرد. او در آن جلسه مشتاقانه از روزی صحبت کرد که در نقش خود به عنوان رئیس جمهور، برای عادی سازی روابط با آلمان مذاکره کرد. این تنش زدایی شامل شروع دورانی بود که از آن به «گفتگوی انتقادی» بین اتحادیه اروپا و ایران یاد میشود. با وجود بسیاری از شروعهای نادرست در زندگی حرفهای سیاسی خود از جمله تلاش برای پیشنهاد کونوکو در سال ۱۹۹۶، قرارداد نفتی بزرگی به ارزش یک میلیارد دلار برای توسعه میادین دریایی نفت وگاز ایران، که با تحریم جدید کلینتون مجازات شد، رفسنجانی با اعتماد به نفس فرصتی عادلانه برای رونق بخشیدن روابط ایران با اروپا ایجاد کرد. او در آن جلسه کاملاً نگاهی رو به جلو و مطمئن درباره آینده روابط ایران و اروپا داشت.
وقایع پس از آن جلسه اثبات کرد که حق با او بود. دیپلماسی اروپایی به رهبری فدریکا موگرینی، نماینده عالی امور خارجی و سیاستهای امنیتی اتحادیه اروپا، نقش مهمی در دستیابی به توافق برجام ایفا کرد. این نقش با ریاست موگرینی در کمیسیون مشترک نظارت بر اجرای برجام ادامه یافت. سیاستمداران و تاجران اروپا مشغول کاوش امکان همکاری با همتایان ایرانی خود هستند. نیروی کار ایران بر اساس توافقات حاصل شده از برجام و رهبری موگیرینی در حصول اطمینان در اجرای برجام، همکاری نهادهای اروپایی و اعتمادسازی لازم در زمینه بیمه، هوانوردی و بانکداری را به دست آوردهاند. در اکتبر ۲۰۱۶، پارلمان اروپا گزارشی رو به جلو را منتشر و تصویب کرد که بر احترام متقابل، رابطه برابر و تعامل بیشتر با ایران تاکید داشت.
این تحولات نشان دهنده سطح معینی از نهادینه شدن تعامل اروپا با ایران است. استراتژیای که شبکهای متراکم از ارتباطات و وابستگیها را ایجاد میکند که بقای رابطه دیگر اتکای کمتری به افراد داشته باشد. از این منظر درگذشت رفسنجانی به عنوان فردی با نفوذ در ایران برای ایجاد روابط حسنه، اگرچه میتواند دلیلی برای ناله و زاری اروپا باشد، اما چیز زیادی را در رابطه با ایران و اروپا تغییر نمیدهد. در حال حاضر با درگذشت متحدی قوی برای رئیس جمهور میانه رو، حسن روحانی، انتخاب مجدد او در آوریل سال ۲۰۱۶ در خطر خواهد بود. این مساله در کنار عدم قطعیتی که ترامپ ایجاد کرده است، تعهد اتحادیه اروپا برای عادی سازی روابط با ایران را دو برابر خواهد کرد.
در سطح منطقه، فقدان رفسنجانی به وضوح برای امنیت و روابط کشورهای خلیج فارس ناگوار خواهد بود. این مساله به نوبه خود در استراتژی جهانی تاثیرگذار است، جایی که اتحادیه اروپا از قصد خود برای پیگیری روابط متعادل با ایران و شورای همکاری خلیج فارس صحبت کرده بود. برخلاف ایالات متحده، اتحادیه اروپا ترجیح می هد نقش میانجیگری را بین بازیگران منطقهای به ویژه ایران و عربستان برای پایان دادن به جنگهای نیابتی، ایفا کند. رفسنجانی روابط مطلوبی با رهبران ارشد شورای همکاری خلیج فارس داشت و آنها او را به عنوان دولتمردی محترم میشناختند. درگذشت او قطعاً حذف یک مدافع قدرتمند کاهش تنشها بین ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به حساب میآید. تندورها از این مساله بهره خواهند بود و این کار را برای اتحادیه اروپا مشکلتر خواهد کرد.
در نهایت، زمان نشان خواهد داد که آیا درگذشت رفسنجانی یک ضربه روانی به طرفداران روابط ایران و غرب خواهد بود یا نه. هرچند این مساله تهدیدی بلافاصله نخواهد بود چرا که سیاست خارجی ایران در دستان پایدار دولت روحانی و وزیر امور خارجه او، محمد جواد ظریف است. مرگ رفسنجانی با این حال به ما یادآوری میکند که میراث اعتدال و عملگرایی تنها در حالتی حفاظت میشود که به طور مداوم به آن رسیدگی شود. این چالشی خواهد بود که در ماههای آینده با آن روبه رو خواهیم بود.
منبع: لوب لاگ/ مترجم: روزبه آرش