مروری بر کارنامه هشت ساله دولت سازندگی
سایت خبری تحلیلی جوان پرس
هاشمی در شرایط دشواری، اولین کابینه خود را در سال 68 تشکیل داد که این دشواری مربوط به پایان جنگ بود. همانطور که دولت سوم و چهارم نیز اداره کشور را در شرایط دشواری پیش برده بود، دولت پنجم نیز که پس از پایان جنگ بر سر کار آمد کار خود را در شرایط ویژهای آغاز کرد که بدون تردید نام دولت «سازندگی» نیز بر همین اساس انتخاب شد. به عبارتی میتوان گفت «سازندگی» ماموریت هر دولتی است که پس از جنگ روی کار میآید.
مردم نیز پس از هشت سال دفاع مقدس، دغدغه سازندگی کشور را داشتند. یکی از اهداف انقلاب اسلامی، سازندگی کشور به جای ویژه خواریها و همچنین توسعه عدالت محور در همه مناطق بود که با توجه به اولویتهای دولت در 10 سال اول انقلاب اسلامی که بیشتر روی جنگ و حفظ اقتصاد کشور در شرایط دشوار جنگی تاکید میشد، امکان تمرکز روی این مهم و ساختن اقتصادی پویا در کشور وجود نداشت. اکنون قرار است دولتی پس از جنگ تشکیل شود که افکار عمومی از آن انتظار دارد، وضعیت کشور را تثبیت کند. طبیعتا سازندگی و ساختن زیرساختهای نابود شده اقتصادی در دوران جنگ نیز یکی از همین شرایط تثبیت است.
البته آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار 8 شهریورماه سال 68 با اعضای هیات دولت در اولین سال تشکیل دولت آیتالله هاشمی، ضمن تاکید بر رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم به اعضای هیات دولت تاکید کرده بودند: «گشودن گرههایی از زندگی ملتی که هشت سال جنگ را پشت سرگذاشته و مشکلات و فشارهای جهانی را تحمل کرده است به معنای دوری از معنویات و آرمانها نیست.»
به هر حال، هاشمی رفسنجانی تفکر اقتصادی دولت خود را بر مبنای حضور افراد فنی و مسلط به حوزه اقتصاد یا همان «تکنوکراتها» پیش برد.
حضور نوربخش در راس وزارت اقتصاد، بیژن نامدار زنگنه در وزارت نیرو، نعمت زاده در وزارت صنایع، آقازاده در وزارت نفت، کلانتری در وزارت کشاورزی، محلوجی در وزارت معادن، نژادحسینیان در صنایع سنگین و وهاجی در وزارت بازرگانی، رنگ و بوی کابینه نخست هاشمی رفسنجانی را اقتصادی کرده بود.
از سوی دیگر، هاشمی در کابینه اول، افرادی از جناحبندیهای گوناگون سیاسی را در کابینه خود وارد کرد. هرچند در آن زمان، هنوز جناحبندیهای سیاسی به شکل کنونی وجود نداشت ولی هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز، پیروز انتخابات ریاستجمهوری شده بود و این در حالی بود که در این زمان، مجمع روحانیون مبارز با تشکیلات مستقل فعالیت میکرد که در این انتخابات از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. از سوی دیگر، برخی جناحبندیها که در پی اختلاف بر سر نخستوزیری در کابینه دولت چهارم ایجاد شده بود نیز در این زمان مرزبندیهای خاصی ایجاد کرده بود. بااینحال تلاش هاشمی در تشکیل کابینه اول، استفاده از طیفبندیهای گوناگون بود به شکلی که سید محمد خاتمی تا سال 1370 در پست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشت ولی پس از استعفای وی، سکان این وزارتخانه به علی لاریجانی که خط مشی سیاسی متفاوتی داشت سپرده شد. در سایر پستهای کابینه نیز، از یک سو افرادی چون عبدالله نوری، نجفی و معین حضور داشتند و از سوی دیگر ولایتی، علی لاریجانی و فلاحیان به ترتیب در پست وزیر امور خارجه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر اطلاعات قرار گرفته بودند.
شاید دلیل این کار علاوه بر تلاش هاشمی در استفاده از همه فکرها و سلایق در دولتی که به دنبال تثبیت شرایط کشور پس از جنگ است، به همزمان بودن این دوره با فعالیت مجلس سوم نیز بازمیگردد. مجلس سوم که ریاست آن تا قبل از انتخاب هاشمی بهعنوان رئیسجمهور با خود وی بود، اکثریتی داشت که به سمت نیروهای چپ موسوم به نیروهای خط امام(ره) و مجمع روحانیون مبارز متمایل بود و شاید از این حیث، هاشمی تمایل داشت که از نیروهای چپ در کابینه خود استفاده کند. از سوی دیگر، حضور نیروهای راستگرای سنتی در کابینه وی نیز کم نبود و از این حیث، هاشمی سعی کرده بود دولت سازندگی را از نظر سیاسی به شکل متعادل چینش کند.
شاید از نظر یک تحلیلگر یا مفسر، این سیاست میتوانست سیاست خوبی برای یک دولت که پس از جنگ تشکیل شده و سازندگی را الگوی خود قرار داده باشد ولی این چینش مشترک عملا هر دو گروه را ناراضی کرد. حضور سید محمد خاتمی و دیگر افراد متمایل به چپهای سیاسی در کابینه اول، راستگرایان سنتی را به شدت ناراحت کرده بود و از آن سو، چپهای سیاست ایران نیز که اکثریت مجلس سوم را در دست داشتند، انتقاداتی از چینش کابینه داشتند. البته نقطه بروز این اختلافات و مشکلات، در دوره اول هاشمی نبود.
ازنظر اقتصادی، دولت اول هاشمی با شرایط کسری بودجه شدید نزدیک به 50درصد مواجه بود که توانست شرایط بودجه را در طول دوران هشت ساله به توازن تبدیل کند. از سوی دیگر، ترکیب بودجه و هزینههای دولت به نفع طرحها و هزینههای عمرانی تغییر کرد و این مساله افتتاح و راهاندازی طرحهای بزرگ عمرانی در هشت سال ریاستجمهوری وی را به دنبال داشت.
دولت اول در کنار اقدامات مثبتی که در سطح کلان اقتصاد کشور انجام داده بود، در پایان دوره اول با مشکلات سیاسی خاصی دست و پنجه نرم کرد. هاشمی که انتخاباش برای چهارسال اول با اجماعی در بین همه گروههای سیاسی همراه بود، در حالی برای انتخابات بعدی آماده میشد که از آن اجماع دیگر خبری نبود. از یک سو جناح چپ که تعداد زیادی از کاندیداهایش در انتخابات مجلس چهارم رد صلاحیت شدند، در این انتخابات بیشتر موضع سکوت و در برخی مواقع انتقاد از هاشمی را در پیش گرفتند.
مجمع روحانیون مبارز که در انتخابات پنجم ریاستجمهوری (چهارساله اول هاشمی) به نفع هاشمی موضعگیری کرده بودند، در انتخابات ششم موضع سکوت در پیش گرفتند. روزنامه سلام که روزنامه نزدیک به جناح چپ ایران بود نیز انتقادات تندی نسبت به عملکرد دولت هاشمی رفسنجانی مطرح میکرد.
از سوی دیگر، راستگرایان سنتی ایران به نظر میرسید بهترین گزینه ممکن را ادامه کار اکبر هاشمی رفسنجانی میدانستند ولی برای حمایت خود شرط و شروط داشتند که مهمترین آن مربوط به چینش کابینه بود. با وجود حضور احمد توکلی در این انتخابات که وی نیز انتقادات تندی به هاشمی رفسنجانی وارد کرد، اکثر گروهها و تشکلهای جناح راست از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کردند.
جامعه روحانیت مبارز که هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی آن شناخته میشد، از هاشمی حمایت قطعی و کامل کرد.
همچنین جامعه مدرسین حوزه علمیه از هاشمی حمایت کرد ولی حمایتی مشروط و منتهی به اما و اگرها. بیشترین انتقاد جامعه مدرسین حوزه علمیه به اعضای کابینه هاشمی بود به گونهای که شرط اول آنها این بود که کابینه دولت جدید هاشمی از بین کسانی تشکیل شود که به مبانی و اصول اسلام، اصول انقلاب و ولایت فقیه و روحانیت و مرجعیت و ایستادگی در برابر جهانخواران، مخصوصا آمریکا ایمان داشته باشند.
از نکات قابل توجه دیگر در حمایت جامعه مدرسین از هاشمی، امضای بیانیه توسط آیتالله فاضل بود. این در حالی است که معمولا بیانیههای این تشکل با امضای آیتالله مشکینی منتشر میشد.
حزب موتلفه اسلامی نیز، در حالی که انتظار میرفت از کاندیداتوری احمد توکلی حمایت کند اعلام کرد از کاندیدای مورد حمایت جامعتین حمایت میکند.
توکلی در تبلیغات انتخاباتیاش، رشد بیعدالتی اقتصادی و رفاهطلبی دولت را عامل بسیاری از مشکلات کشور میدانست و در این راستا انتقاداتی به عملکرد هاشمی رفسنجانی وارد کرد.
در نهایت انتخابات ششمین دوره ریاستجمهوری در سال 1372 با پیروزی هاشمی رفسنجانی پایان یافت ولی این انتخابات یک تفاوت عمده با انتخاباتهای ریاستجمهوری پیشین داشت و آن رای بالاتر از حد انتظار نفر دوم انتخابات یعنی احمد توکلی بود. وی در این انتخابات حدود 4 میلیون رای آورد که بسیار فراتر از حد انتظار بود. رای 4 میلیونی توکلی که برای اولین بار در انتخابات ریاستجمهوری برای نفر دوم رقم میخورد یک تحلیل بزرگ در پس خود داشت. توکلی برخلاف جاسبی و طاهری، رقیب منتقد هاشمی رفسنجانی بود و 4 میلیون رای وی نشان داد که سیاستهای هاشمی در جامعه منتقدان زیادی دارد.
واقعیت این بود که رای هاشمی نسبت به دوره قبل ریزش کرده بود که این مساله نشاندهنده نارضایتی بخشهایی از جامعه بود.
برخی کارشناسان، بروز این مساله را بهدلیل توجه محض دولت هاشمی به فعالیتهای زیربنایی و عمرانی و همچنین مشکلات زیاد اقتصادی از جمله کسری بودجه که با آن روبهرو بود، میدانستند. برخی کارشناسان اقتصادی نیز معتقد بودند تاثیر مثبت اقدامات زیربنایی در حوزه اقتصاد خرد، زمان بر بوده و نیاز به زمان بیشتری برای بررسی نتایج آن وجود دارد.
در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، یادگار امام(ره) حجتالاسلام سید احمد خمینی، رئیسجمهور منتخب را به ناچیز شمردن قدرت خود و همه قدرتمندان مادی در برابر قدرت کامله الهی، حفظ موضع مستحکم همیشگی خود در برابر دشمنان، مخالفان و بدخواهان و همچنین گزینش همکاران و مدیران با این معیارها توصیه کرد. مقام معظم رهبری نیز توجه به عدالت اجتماعی را به مسوولین دولت گوشزد کردند: «سیاستهای اساسی در نظام اسلامی، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. فرق عمده ما با نظامهای سرمایهداری همین است.»
هاشمی کابینه دوم خود را با حفظ 13 نفر از 22 وزیر کابینه اول و تغییر 9 وزیر تشکیل داد. لاریجانی که با حکم مقام معظم رهبری به عنوان رئیس صداوسیما انتخاب شده بود از وزارت فرهنگ و ارشاد کنار رفت و میرسلیم جانشین او در این سمت شد.
نوربخش نیز وزارت اقتصاد و دارایی را ترک کرده و به عنوان رئیس کل بانک مرکزی منصوب شد. علاوه بر این دو تغییر، هفت تغییر دیگر در کابینه دوم نسبت به کابینه اول بهوجود آمد که مهمترین آن، حذف معین و عبدالله نوری، از وزرای جناح چپ ایران از کابینه بود.
در مجموع دولت دوم هاشمی، با اجماع کمتر در فضای سیاسی نسبت به دولت اول وی شکل گرفت و هاشمی رفسنجانی نیز در دولت دوم مانند دولت اول، سیاست توازن در کابینه و استفاده از وزن همه نیروهای سیاسی کشور را در پیش نگرفت که شاید دلیل اصلی، فعالیت مجلس چهارم با اکثریت متمایل به جناح راست از یک سو و فشار گروههای سیاسی در دوران انتخابات از سویی دیگر است.
هر چه بود، دوره هشت ساله ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی در شرایطی به پایان رسید که دولت وی با نقاط قوت و ضعف بسیاری همراه بود. البته این نقاط قوت و ضعف از دید افراد مختلف، به شکل مختلف تحلیل میشود.
حمید میرزاده، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کل کشوردر این دوران از جمله کسانی است که معتقد است دولت سازندگی در شرایط دشوار، شاخصهای اقتصادی مثبتی برای کشور رقم زد «بهکارگیری سیاستهای تثبیت سبب شد نرخ تورم از 4/49 به 2/32 درصد در سال1375 کاهش یابد و در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی از 5/4 به 2/5 درصد، رشد سرمایهگذاری از 2/3 به 3/8 درصد بالغ شده و نرخ بیکاری از 6/10درصد در سال 1374 به 9درصد در سال 1375 تقلیل یافت. افزایش تراز بازرگانی خارجی به 4/7 میلیارد دلار، کاهش کل بدهیهای خارجی و بهبود ساختار سررسید بدهیها از دیگر موفقیتهای سال 1375 بوده است. همچنین بیش از 60 سد مخزنی ساخته شد و توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی سبب شد که محصولاتی نظیر گندم و محصولات زراعی رشد سالانهای حدود 60درصد را تجربه کنند.»
یکی دیگر از اقدامات دولت هشت ساله هاشمی در حوزه اقتصاد، آغاز تهیه و تدوین برنامههای پنج ساله توسعه بود که این برنامهها تا پایان برنامه سوم به طور جدی پیگیری شد ولی پس از روی کار آمدن محمود احمدینژاد، توجه به این برنامهها نیز به فراموشی سپرده شد.
برخی منتقدان دولت سازندگی منکر فعالیتهای زیربنایی دولت سازندگی نیستند بلکه معتقدند سبک و شیوه فعالیت اقتصادی دولت هشت ساله هاشمی، فرهنگ نظام سرمایهداری را در کشور پیاده کرد و تلاشهای این دولت اثرات فرهنگی نامناسبی داشت که با تفکرات انقلاب اسلامی سازگار نیست.
این گروه که بیشتر منتقدان اصولگرای دولت هاشمی هستند، معتقدند دولتهای وی توسعه اقتصادی و رفاه را در پیش گرفت ولی در این بین، عدالت در توزیع ثروت و کاهش فاصله طبقههای اجتماعی را فراموش کرد.
از سوی دیگر، منتقدان هاشمی در اردوگاه اصلاح طلبان نیز معتقدند دولت هاشمی به سمت ایجاد فضای بسته سیاسی و امنیتی حرکت کرد. همچنین اواخر دوره دوم دولت هاشمی رفسنجانی با انزوای شدید سیاسی ایران در عرصه بینالمللی همراه شد.
برای مأموریت سخت آماده ام،مثل سال ۶۸
محسن رضایی که در آن زمان فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده داشت، معتقد است دولت هاشمی رفسنجانی در سیاست خارجی صدور انقلاب را متوقف و در سیاست داخلی فضای باز سیاسی و نقد را محدود کرد.هرچند برخی حذف وزرای متمایل به جناح چپ کابینه در دولت دوم را عامل کاهش فشار و افزایش توان دولت در پیشبرد برنامههای اقتصادی میدانند، ولی در مجموع دولت اول هاشمی رفسنجانی از نظر اجماع سیاسی حاصل شده تشکیل آن، عملکرد و کارنامه بهتر نسبت به دولت دوم وی دارد.
خود آیتالله هاشمی نیز چنین نظری دارد. وی در گفتوگو خود با همشهری ماه گفته بود: «اولین دوره ریاستجمهوری من یعنی از سال ۶۸ تا ۷۲ در بین همه ادوار ریاستجمهوری چون از جنگ فارغ شده بودیم و به سازندگی رو آوردیم بهتر است؛ البته به دو دلیل: اول اینکه خودم رئیسجمهور بودم و به کرات از عملکردم دفاع مستند میکردم و دوم جدای از این، در سال ۶۸ در حالی ریاستجمهوری را قبول کردم که بودجه کشور به صورت رسمی ۵۱درصد کسری داشت. زیرساختهای کشور مثل راه، بندر، پالایشگاه و سد یا وجود نداشت یا بسیار قدیمی بود یا اینکه در معرض حملات دشمن قرار گرفته بود و مهمتر از همه، مردم پس از هشت سال دفاع مقدس و تحمل رنجها و کمبودها، به حق از نظام انتظار داشتند که برای رفاه آنها کاری انجام شود. هنر دولت سازندگی در آن شرایط این بود که اولا بین روحیه دوران جنگ و پس از آن تعادل برقرار کند و ثانیا به زیرساختها توجه کند؛ همچنین نجات اسرای جنگ و پیگیری اجرای قطعنامه ۵۹۸ و رسیدگی به آسیبدیدگان جنگ ازجمله موارد فوریتی و اولویتدار بود. / منبع : همشهری ماه
منبع: سایت خبری تحلیلی جوان پرس