در ادامه این مطلب آمده است:واقعیت اینکه پس از ارتحال امام خمینی(ره) هیچوقت به این اندازه و از فوت یک سیاستمدار و یک مقام حکومتی اینهمه متاسف و متاثر نشده بودم.
طی چند روز گذشته بزرگان اهل قلم، فرهنگ، حوزه و دانشگاه، سیاست و اجتماع بسیار در وصف آیت الله هاشمی گفتند و نوشتند. آنچه در ذهن برای تحریر داشتم همه را در گفته ها و نوشته های دیگران دیدم. ولی از آنجا که سیاست را با طعم هاشمی آموخته ام* نمی توانم در فوت و فقدان آن شخصیت کم نظیر چیزی ننویسم.
از اوایل انقلاب اسلامی که نوجوانی بیش نبودم تا الان که سی و هشت سال می گذرد همیشه هاشمی را به عنوان مرد شماره 2 ایران دیدم و شناخته ام.
زمانی که ریاست جمهوری وجایگاه رسمی دوم مملکت را تحویل جناب سید محمد خاتمی داد باز هم او در مملکت حرف دوم را می زد. وقتی در سال 1384 و در پی تخریب های ناجوانمردانه هاشمی در انتخابات بازنده شد او باز هم برای میلون ها ایرانی مرد شماره 2 باقی ماند. گرچه در ساختار قدرت و بعد از سال 84 قدرت رسمی هاشمی رفسنجانی رو به افول گذاشت، اما او سعی کرد با درک خواسته ها و مطالبات مردم و همراه شدن با آنها قدرت و نفوذ مردمی را جایگزین قدرت رسمی کند و همچنان مرد شماره 2 ایران باقی بماند.
هاشمی گرچه یازده سال آخر عمر خود مورد بی مهری های زیادی قرار گرفت و در برابر انواع تهمت ها و تخریب ها حتی در صدا و سیما اجازه دفاع به او ندادند؛ اما ذره ای عقب ننشست. او انقلاب را فرزند خود می دانست و نمی توانست نسبت به سرنوشت آن بی تفاوت باشد؛ حتی اگر فرزند با او سر نامهربانی و ناسازگاری داشته باشد. و البته همین نامهربانی ها و هجمه ها و تخریب ها از الطاف خفیه الهی بود؛ چرا که اگر هاشمی اینجور مظلوم واقع نمی شد اینقدر هم محبوب ملت نمی شد.
به قول جناب دکتر روحانی 'نکتهای که مردم را تکان داد مظلومیت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.' مردم همیشه حامی مظلومند و همه دیدیم که مردم تهران چگونه مظلومیت آیت الله هاشمی رفسنجانی را در تشییع جنازه اش جبران کردند. حضور 3 میلیون تشییع کننده بعد از حضرت امام راحل در ایران بی سابقه است.
مردم البته مظلومیت هاشمی را قبل از مرگش نیز پاس داشتند؛ وقتی او را به عنوان منتخب اول تهران و ایران در مجلس خبرگان رهبری برگزیدند.
در آخرین دیداری که همین 3 هفته قبل با آیت الله فقید هاشمی رفسنجانی داشتیم در استانداری بوشهر، دوستانی که بودند و دیدند و شنیدند و متاسفانه این بخش جلسه در رسانه ها منعکس نشد تواضع و فروتنی آقای هاشمی بود. وقتی دوستانی از ایشان تعریف و تمجید کردند گفتند من طلبه ای بیش نبوده و نیستم. با تواضع تمام ادامه دادند من سخنرانی کردم و شعار دادم ولی شما مردم عمل کردید، پس همه کاره شمایید. علیرغم اینکه هاشمی فقط اهل شعار و سخنرانی نبوده؛ که او زندان ها و شکنجه ها دیده بود قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هم همیشه در خط مقدم مبارزه و جهاد و جبهه و عمل بود.
علیرغم لقب های مستکبرانه ای که به ایشان می دادند بسیار متواضع و مردمی بود مخصوصا در دهه آخر عمر مبارکشان.
'اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا' و چقدر باید یک انسان عزیز درگاه خداوند باشد که عاقبت بخیر و آبرومند دار فانی را وداع بگوید. و هاشمی گرچه در طول دوران مسئولیت های متعدد و مختلفش بدون اشتباه نبود اما عاقبت بخیر و محبوب مردم این دنیا را وداع گفت.
هاشمی گرچه طی سه دهه اول انقلاب اسلامی مرد شماره 2 ایران بود؛ ولی او را باید پرچم دار و مرد شماره یک اعتدال در ایران نامید و دعا می کنیم خداوند مرد شماره 2 اعتدال ایران یعنی دکتر حسن روحانی را نگهدارد.
پیام و راه هاشمی عقلانیت و اعتدال است. امید آنکه این ره پر رهرو باشد.
در پایان اشاره ای کنم به دل نوشته آیت الله سید حسن خمینی در سوگ آیت الله هاشمی: 'امروز تن حضرت آیت الله هاشمی را در خاک گذاشتند... نمی دانم چرا ولی بسیار دوستش می داشتم.'
و البته میلیون ها ایرانی مثل یادگار امام هاشمی را دوست داشتند.
هاشمی در تشییع جنازه اش هم مرد شماره 2 ایران بود.
بدرود آیت الله صبور.... بدرود مرد همیشه شماره 2