اول وقت به دفتر حزب جمهوری اسلامی رفتم و از کار گروه « کلید قرآن» (۱) ، (فیشهایی کهدر تنظیم موضوعات قرآن در زندان تهیه کردهام) بازدید کردم. آقای دعاگو نبود. به بعد موکولشد. حدود صد هزار فیش در زندان در مدت دوسال ونیم نوشتهام که زمینه کار بزرگ ومادریست برای کسانی که بخواهند درباره قرآن تحقیق کنند، ولی هنوز کار زیادی باید بشود.
پیش از ظهر، کمیسیون آئیننامه داشتیم. اعزام دو نفر به بینالمجالس در مانیل به مشکلبرخورد کرده بود. آقای [محمد]خاتمی مایل به رفتن نبود. نفر بعدی هم انتخابش مشکل بود.بعضیها آقای محمد منتظری را میخواستند و بعضی آقای امامی کاشانی را. جلسه سیزده نفرهدوباره تشکیل شد و از آقای خاتمی خواستم بپذیرند که مشکل حل شود. خوشبختانه پذیرفتندو مشکل حل شد.
در هیأت، خانمی را از طرف خبرگزاری پارس به عنوان خبرنگار گذاشته بودند، مخالفتشد. مناسب نمیدانند که یک خانم همراه گروهی مرد به سفر برود و به جای او مردی گذاشتند.
عصر، گروهی روستایی از قزوین آمده بودند و از دخالت آقای صدر حاج سید جوادی درپرونده قتلی که اتفاق افتاده، شکایت داشتند.
نمایندگان گروهی از کارکنان ماکروویو مازندران که به اتهام ارتباط با ضدانقلاب منتقلشده بودند، آمدند و شکایت داشتند. با وزیر پست و تلگراف و تلفن آقای دکتر قندی صحبتکردم، قرار شد رسیدگی نمایند.
پاسداری از مجلس برای عقد ازدواجش آمد که با آقای [اسدالله]بیات عقد را خواندیم، باسیهزار تومان مهریه. آقای [سیدسجاد]حججی، نماینده میانه آمد و از فعالیتهای خرابکارانه حزب خلق مسلمان در آذربایجان، شکایت داشت و چاره میجست.
آقای رجائی نخستوزیر تلفن کردند و خبر آوردن لایحه بودجه به مجلس را دادند. قرار شد هفته بعد روز سهشنبه وزرا ناهار را در مجلس صرف کنند که با نمایندگان برای کارهای شهرستانها تماس داشته باشند.