خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • ماجرای واگذاری فرماندهی کل قوا به ابوالحسن بنی صدر به روایت هاشمی رفسنجانی-- کتاب انقلاب و پیروزی -- سالهای ۱۳۵۸ -۱۳۵۷

ماجرای واگذاری فرماندهی کل قوا به ابوالحسن بنی صدر به روایت هاشمی رفسنجانی-- کتاب انقلاب و پیروزی -- سالهای ۱۳۵۸ -۱۳۵۷

  • سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۵۸

 

ماجرای واگذاری فرماندهی کل قوا به ابوالحسن بنی صدر از زبان آیت الله هاشمی رفسنجانی

تاریخ 30/11/1358

     از جمله وظایف رهبری در قانون اساسی، فرماندهی کل نیروهای مسلح بود. امام با توجه به شرایط جسمانی‌شان در انجام عملی این مسئولیت، محذوراتی داشتند. به همین دلیل از من و آیت‌الله خامنه‌ای خواستند با معرفی یک یا سه نفر دیگر، به همراه هم، تشکیل یک شورای سه یا پنج نفره را برای انجام این کار، بدهیم. ما این مسأله را در جلسه‌ای با حضور آقایان دکتر بهشتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی و دکتر باهنر، به بحث و بررسی گذاشتیم. در نتیجه بحث‌های این جلسه، تصمیم گرفتیم با توجه به اینکه کشور نیاز به تمرکز بیشتر دارد و از آنجا که آقای بنی‌صدر از سوی مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده و مردم انتظاراتی از او دارند، بنابراین، مصلحت انقلاب در این است که این مقام به او تفویض شود.

     نتیجه شور خود را با امام در میان گذاشتیم و امام نیز با این پیشنهاد موافقت و با اعلام اینکه "در این مرحله حساس، بیش از هر مرحله‌ای به تمرکز قوا نیاز است"، در فرمانی ]به تاریخ 30 بهمن  1358[، آقای بنی‌صدر را "به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح، به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تعیین کرده است"، برگزیدند.

     به دنبال این انتصاب ما آمادگی‌مان را برای همکاری و کمک به وی اعلام کردیم و حتی آیت‌الله خامنه‌ای که سرپرستی سپاه پاسداران و نمایندگی شورای انقلاب در وزارت دفاع را بر عهده داشتند، با انتشار اطلاعیه‌ای رسمی، این انتصاب را به بنی‌صدر تبریک گفتند و اقدام امام را برای وحدت فرماندهی و تمرکز نیروهای سازنده و پیشبرنده، امید بخش و دلگرم کننده دانستند. به این ترتیب بنی صدر علاوه بر ریاست جمهوری و ریاست شورای انقلاب، مسئولیت فرماندهی نیروهای مسلح را نیز بر عهده گرفت.

     این در حالی بود که وی مواضع ما را در فراهم آوردن شرایط واگذاری مسئولیت‌های بیشتر به وی که برای ایجاد تفاهم و همراهی بیشتر با او بود، به ضعف تعبیر می‌کرد و حمایت گسترده مردم در انتخابات را، دال بر قدرت سیاسی بی چون و چرایی می‌دید که به اتکای آن می‌تواند به حذف سایر رقبا اقدام کند. او مشخصآ ما ـ رهبران روحانی حزب جمهوری اسلامی ـ را مانع اصلی قدرت سیاسی آینده خود می‌دانست و به شدت از طریق مصاحبه و نوشتن مقاله به ما حمله می‌کرد. این حملات به ویژه در آستانه انتخابات مجلس و چند روز قبل از استعفای من از سرپرستی وزارت کشور ـ برای شرکت در انتخابات ـ بسیار اوج گرفت.

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری