عقل دانای حکومت ایران پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ درگذشت.
۲۱ دی ۱۳۹۵ مطابق با ۸/۱/۲۰۱۷ ، خبرگزاری آناتولی: هاشمی رفسنجانی به همراه مرحوم نجمالدین اربکان، نقش مهمی در تشکیل گروه D8 داشت.
هاشمی رفسنجانی یکی از امیدها و پتانسیلهای مهم و اساسی حکومت ایران برای بهبود رابطه با خارج و میانهروی و سیاست ورزی عقلانی در داخل دار فانی را وداع گفت.
استانبول/ عبدالسلام سلیمی/خبرگزاری آناتولی: اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران و همچنین رئیسجمهور، رئیس پارلمان و رئیس مجلس خبرگان این کشور در گذشته و از یاران و مشاوران نزدیک آیتالله روحالله خمینی بنیانگذار نظام «جمهوری اسلامی» ایران ساعاتی پیش در سن ۸۲ سالگی به علت ایست قلبی در بیمارستانی در تهران درگذشت.
هاشمی در حالی درگذشت که هنوز بسیاری در ایران و حتی خارج امیدوار بودند او نقش موثری در بهبود روابط این کشور با دنیا، به ویژه در منطقه و جهان عرب، انتخاب رهبری معتدل برای آینده، توازن و اعتدال در سیاست داخلی، میانجیگری بین دو جناح رقیب و چه بسا پیگیری برای اصلاح قانونی در کشورش بازی کند.
او برخلاف دیگر روحانیون آن زمان، در خانوادهای ثروتمند در شهر رفسنجان به دنیا آمد. این امر تأثیر مهمی در نگاه نسبتاً باز او به مسائل اقتصادی و اداره جامعه داشت. طرفدار تجارت آزاد با جهان غرب بود. در دوران مهاجرت نیز به جای رفتن به کشورهایی مانند سوریه و لبنان، به آمریکا سفر کرد. فرزندانش نیز علوم روز به خصوص مهندسی و اقتصاد آموختند.
علیرغم چند بار دستگیری و زندان در شهر مذهبی قم، زمین خرید و فروش میکرد و درصدی از درآمد آن را به طلاب و روحانیون هدیه میداد. میگویند خمینی بیش از هر کس دیگری به عقل و درایت او اعتماد داشت. هیچ کس به اندازه او راوی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی نبود.
پیش از پیروزی انقلاب ایران از سوی خمینی، همراه با مرتضی مطهری، محمد بهشتی، محمدجواد باهنر، عبدالکریم موسوی اردبیلی به عنوان هسته اولیه «شورای انقلاب اسلامی» منصوب شد. این گروه همچنین اجازه یافتند کسانی را به جمع خود اضافه کنند که کردند و آنها عبارتند از: سید محمود طالقانی، سید علی خامنهای، محمدرضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، ولیالله قرنی، علی اصغر مسعودی.
هاشمی اولین رئیس مجلس ایران پس از انقلاب بود و تا ۱۰ سال بعد این سمت را حفظ کرد. از طرف رهبر سابق ایران مسئول تغییر قانون اساسی این کشور شد که از مهمترین آنها؛ حذف پست نخست وزیری و تعیین رئیس جمهور به عنوان مسئول تشکیل کابینه و وزارتی کردن سازمان اطلاعات بود.
وی یکی از تلاشگران و بازیگران اصلی برای پایان دادن به جنگ با عراق به عنوان نایب رهبر کشورش در فرماندهی آن بود. در زمان جنگ نیز با صدام حسین نامه نگاریهایی برای توقف جنگ انجام داد. پس از جنگ شروع به برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با جهان به خصوص کشورهای اسلامی کرد. مذاکرات دوستانه او با ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان زبانزد عام و خاص است.
او به همراه مرحوم نجمالدین اربکان، نقش مهمی در تشکیل گروه D8 متشکل از ترکیه، ایران پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه در ژوئن ۱۹۹۷ داشت. این گروه از طریق بیانیه استانبول اعلام موجودیت کرد و هدف از تشکیل آن تقویت همکاری امنیتی و اقتصادی در جهان اسلام بود.
او در دوره دوم ریاست جمهوری خود با رهبر ایران تا حدودی اختلاف پیدا کرد. آیت الله علی خامنهای در مورد عزل و تعیین وزرای کابینه او دخالت میکرد. او که تا آن زمان از هر دو جناح چپ و راست در کابینه خود استفاده میکرد ناچار شد تمام افراد چپ دولت خود؛ مانند محمد خاتمی، علی اکبر محتشمی، مصطفی معین و غیره را کنار بگذارد. این امر باعث شد تا اقدام به تشکیل گروهی با عنوان «کارگزاران سازندگی» کند که نه چپ و رادیکال بودند و نه راست و محافظه کار، بلکه چیزی بین این دو جریان سیاسی بودند.
هاشمی در روی کارآمدن دولت اصلاحطلب محمد خاتمی نقش به سزایی داشت. بسیاری از اعضای ستاد انتخاباتی و همچنین بعداً وزرای کابینه او از یاران نزدیک هاشمی؛ مانند محسن نوربخش، عبدالله نوری، مصطفی معین، غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی و غیره بودند. دولتی که باعث تغییرات نسبتاً مثبتی در زمینه آزادی بیان و احزاب، بهبود روابط خارجی و توسعه اقتصادی در ایران شد.
با این وجود حامیان محمد خاتمی انتقادات بسیار زیادی به خصوص در زمینه فساد اقتصادی و وقوع قتل روشنفکران توسط کارکنان وزارت اطلاعات دولت او از وی کردند تا جایی که او، آنها را تنها گذاشت. وی برای انتخابات مجلس ششم کاندیدا و پیروز هم شد، اما بعداً از ورود به آن انصراف داد.
پس از خاتمی، دوباره در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا و نفر اول شد و همراه با محمود احمدینژاد به دور دوم راه یافت. در آن دوره وی از جانب هر دو جناح به شدت متهم به فساد و دزدی شد. این امر باعث افزایش میزان اختلاف او با جناح راست، از جمله رهبر ایران و نزدیکی مجدد به جناح اصلاحطلب شد، تا جایی که در انتخابات بعدی از میرحسین موسوی حمایت کرد.
احمدینژاد در مناظرههای انتخاباتی با موسوی به صراحت هاشمی را دزد و فاسد توصیف کرد. هاشمی نامه شدیداللحنی به رهبر ایران نوشت و از این امر شکایت کرد که به درخواست وی هرگز رسیدگی نشد. در انتخابات دور بعد نیز کاندیدا شد که توسط فقهای شورای نگهبان رهبر ایران صلاحیت او رد شد. در سالهای اخیر فرزندان وی؛ محسن، فاطمه، مهدی و فائزه نیز از پستها بر کنار، و دو نفر اخیر روانه زندان نیز شدند که این آخری هنوز درحال سپری کردن دوره محکومیت خود است.
با این وجود هاشمی در میدان ماند و همراه با خاتمی از روحانی حمایت کرد. این امر نقش مهمی در پیروزی وی داشت. هر چند پس از آن از ریاست مجلس خبرگان کنار زده شد. در دوره اخیر نیز علیرغم این که بالاترین رأی در انتخابات این مجلس به دست آورد، رقبای راست او مانع ریاستش شدند.
از دیگر برنامههای جدی وی که از مدتها پیش بر آن اصرار میکرد، تغییر قانون اساسی در زمینه شورایی شدن رهبری در ایران بود. چند روز پیش مجدداً به این نکته اشاره کرد که با واکنش شدید آیت الله مصباح یزدی، روحانی سرشناس و رادیکال مواجه شد. حامیان هاشمی در ایران امیدوار بودند که او رهبر آینده ایران یا نقش مهمی در انتخاب شخصی میانهرو برای این پست داشته باشد، که اکنون با درگذشت او، این پرونده نیز بسته شد.