امام مخالفت با رژیم را تا طرح به اصطلاح "انقلاب سفید" شاه، به خوبی ادامه دادند. از این مرحله به بعد صحنه درگیری تا حدودی تغییر کرد زیرا تا به حال دولت با روحانیت و حوزه طرف بود و این بار شاه شخصآ وارد میدان شد و طرح انقلاب سفید را در 19 دی 1341، مطرح کرد. در این طرح که به ابتکار آمریکاییها و با هدایت آنها در اغلب کشورهای تحت سلطه با هدف گرفتن زمینههای مبارزات نیروهای چپ و مخالف دولتهای وابسته انجام میشد، شاه همه شعارهای توده پسند و مستضعف پسند را با هدف خلع سلاح نیروهای مخالف، یکجا جمع کرده بود؛ به همین دلیل کار مبارزه بسیار دشوار شده بود.
رژیم در سنگر شعارهای مترقی پنهان شده بود و علیرغم هویت ضد مردمی ، ضد دینی و ضد ملی، همه سنگرهای انقلابی را تصرف کرده بود. اما امام با تدبیری که کردند و با کمک نیروهای خوبی که از طلبهها و دیگر شخصیتها داشتند، تصمیم گرفتند چهره واقعی رژیم را فاش و رسوا کنند و نشان بدهند که اینها صداقت ندارند و کارهای آنها و حرفهایشان دروغ و فریب است. به این ترتیب مبارزه به صورت جدی شروع و شاه مستقیمآ درگیر مبارزه شد و این خطرناک بود؛ خیلیها درگیری با شاه را تحمل نمیکردند.
در این میان نکته بسیار مهم این بود که امام هدفگیری خود را ضد استعمار و ضد استبداد قرار دادند، دو عنصری که برای مردم ملموس و محسوس بود؛ آن هم با معیاری دینی. همچنین امام در این دوره، موقعیت ممتازی پیدا کردند که قبلا نداشتند و آن اینکه مرجع تقلید شدند. حرف مرجع تقلید برای مردم حجت است و حرفهای ایشان را شعار یک حزب نمیدانستند، بلکه بر مبنای اعتقاد مذهبی، خود را در عمل به آن پایبند میدیدند.