شخصیتی به این جامعیت و تاثیرگذاری، چرا سالیان متمادی در زمان حیاتش، سانسور و بایکوت خبری میشود؟! مگر او؛ مشاور هوشمند دلسوز تاثیرگذار امام، انقلاب، رهبری و مردم نبود؟! چرا باید عرصه را بر چنین کسی تنگ میکردند؟! چرا باید تریبونهای عمومی فراگیر را از او دریغ میکردند؟!
خطبههای پژوهشگرانه و محققانه نماز جمعه هاشمی، دنیا را تحت تاثیر قرار میداد. دشمنان و مخالفین انقلاب و نظام را خلع سلاح میکرد. آتش تهیهای برای سربازان دیپلماسی کشور بود که در تبادلات و مذاکرات جهانی با دلگرمی و پشتوانه بیشتری، امتیاز کسب کنند. در خطبههای نماز جمعه هاشمی بود که ستم دیدگان و مستضعفان جهان به وجد میآمدند و دنیای استکبار به دلهره میافتاد. بطور مثال، اگر در حین انجام مذاکرات هستهای و برجام، خطبههای نماز ایشان هم ایراد میشد؛ یقینا فضای مذاکرات را تلطیف میکرد، توان تیم هستهای افزایش مییافت ومخالفین سیاسی داخلی برجام نیز نمیتوانستند قدرت مانور داشته باشند و در نتیجه؛ سازگاری داخلی بیشتری ایجاد میشد و موفقیتهای بیشتری را نیز بدست میآوردیم. خطبههای روشنگرانه او در کوران حوادث و خصوصا در بحبوحه جنگ و دوران دفاع مقدس، همه نقشهها و جنگهای روانی دشمن را خنثی میکرد و به رزمندگان جبههها روحیه و امیدواری دوچندان میداد. تحلیلهای راهبردی و کاربردیاش در سنگر نماز جمعه؛ دست مایه مهمی برای دولتمردان و همه مسولین امور اجرایی کشور نیز بود که نیازمندیها و مطالبات اصلی ملت را بیشتر مدنظر قرار دهند. تحقیقا بعد از نیامدن هاشمی به نماز جمعه، این سنگر استراتژیک از خاصیت و رونق اصلی افتاد، مسائل عادی روزمره که صرفا جهت رفع تکلیف عنوان میشود و غالبا نیز با داد و بیدادهای سیاسی جناحی، میخواهند چاشنیاش را زیاد کنند که کارگر نمیافتد و به بیان یکی از بزرگان که معتقد است تقریبا بعد از هاشمی، نماز جمعه تهران تعطیل شد! به عبارتی؛ از حیز انتفاع افتاد، آن محتوا و تاثیرگذاری قابل انتظار عصر هاشمی را دیگر ندارد.
وقتی که دشمنان انقلاب و نظام، مغرضین سیاسی و برخی از مخالفین، هاشمی را به اختلاف و «زاویه داشتن» با رهبری متهم میکردند، جای تاسف این که صداوسیما نیز همراه با آنان به این جوسازیها و «اختلاف افکنی»ها دامن میزد! حتی راسا ایجاد اختلاف میکرد و به مخالفین میدان میداد که بطور یکطرفه و یکجانبه، هاشمی مظلوم را تا حدممکن تخریب کنند! این فیلمهایی که بعد از ارتحال آیتالله هاشمی در حمایت از رهبری در تلویزیون پخش شد را نمیشد در زمان خودش پخش میکردند؟! در دانشگاه، در جواب دانشجویان، هاشمی اظهار میدارد: « من عشقم آقای خامنهای ست»! و یا « اگر در ایران، دو نفر پیدا کنید که خیلی با هم نزدیک باشند؛ ما دو نفریم»! و نیز « هیچ گاه بعد از انتخاب ایشان، ما فکر نکردیم که میتوانستیم انتخاب بهتری داشته باشیم»! و یا اذعان به این منطق و باور زیبا که علیرغم اختلاف نظرات کارشناسی و اختلافهای اجتهادی؛« ایشان رهبر هستند و ما رهرو»! و در عیادت از رهبری معظم انقلاب در بیمارستان، در جواب مقام معظم رهبری که اظهار میدارند نیاز به زحمت شما نبود؛ بیان میکنند: « الان با خیال راحت به منزل میروم»! و نهایتا اتمام حجت قاطع و پایانی این که بیان میدارند: « من سر نظام و شخص رهبری؛ با هیچ کس معامله نمیکنم؛ اینها خطوط قرمز مناند.»!! هر کدام از این اظهارات و بیانات، دنیایی پیام و حرف داشت که اگر به موقع به سمع و نظر ملت میرسید؛ تاثیرات مطلوبش را بر اذهان و افکار عمومی میگذاشت، دشمنان را خلع سلاح میکرد، دوستان را امیدوار و خوشحال میکرد،...
صداوسیما دقیقا۱۸۰ درجه؛ بر عکس عمل میکرد؛ یعنی انگار ماموریت داشت که به اختلافات ساختگی بین رهبری و هاشمی، دامن بزند، تشدید بکند، تشویش اذهان عمومی بکند، همانی که اصطلاحا میگوئیم – حرکت در پازل دشمن! تا جائی که بعد از ارتحال هاشمی و پخش شدن برخی از باورها و بیانات آن مرحوم در خصوص رهبری انقلاب که در گذشته توسط خودش بیان شده بود و برخی از نزدیکان و یارانش نیز بیان کردند؛ مردم با حیرت و انگشت به دهان، که به راستی هاشمی این گونه باورهایی داشت؟! این گونه میاندیشید؟! چقدر رفاقت، دوستی،صفا و صمیمیت بین شان برقرار بوده که تاکنون بدون هیچ گونه توجیه شرعی، قانونی و سیاسی، کتمان شده بود!! واقعیتها و حقایق مهمی را کتمان و لاپوشانی میکردند تا بلکه بتوانند اغراض و ادعاهای سیاسی واهی جناحی خودشان را به خورد مردم بدهند! به عبارتی؛ ترجیح منافع محدود جناحی و سیاسی بر منافع و مصالح ملی، آن هم در رسانه ملی! هاشمی گفتنیها و حرفهای زیادی برای گفتن داشت. بیاناتی که میتوانست راهگشا باشد و حل مشکل کند.از حسرتهای راقم این سطور این است که اگر تریبونهای عمومی امثال نماز جمعه و تلویزیون، فرصتها و موقعیتهایی برای این نخبه دوراندیش ایجاد میکردند؛ چه بسا چشمههایی میجوشید که موانع و مسائل رشد و توسعه کشور را هر چه زودتر برطرف میکرد.
خطبههای نماز جمعه او؛ دریایی از ذخائر و معارف جاذب الهی بود که بر دلها مینشست و آرامش و انبساط خاطر اجتماعی را به همراه داشت. از عدالت اجتماعی میگفت، به سازندگی ایران میاندیشید، به وحدت و انسجام ملی دعوت میکرد، به واقع گرایی، اعتدال و میانه روی تاکید فراوان داشت، روی اصول پافشاری میکرد، در همه اوضاع و احوال، منافع و مصالح ملی را به عنوان اولویت اول، مدنظر داشت. کلام پرنفوذ، سخنان شیوا، نغز و دلنشین او خیل جمعیت – خصوصا جوانان روشنفکر و تحصیل کرده را به صفهای نماز جمعه فرا میخواند. دنیا، منطقه و جهان اسلام روی تحلیلهای نماز جمعه اش، حساب ویژهای باز کرده بودند و این خطبهها به خوبی کارشناسان و تحلیل گران سیاسی – اجتماعی داخلی را نیز تغذیه میکرد. هاشمی بطور قطع و یقین، «ضربه گیر» مقاوم و مستحکم انقلاب و نظام و رهبری بود.
روحش شاد و راهش مستدام.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی