شروع پروژه از چه زمانی بود؟
اجازه بدهید در ابتدا درگذشت آیتالله هاشمی را تسلیت عرض کنم. شروع پروژه فکر کنم از سال ۹۱ بود. ایدهمان این بود که برای شناخت جمهوری اسلامی بعضی شخصیتها اولویت دارند. ایشان را هم جزئی ازپازل تاریخ انقلاب وجمهوری اسلامی میدیدم. این سه شخصیتی که ما کتابهای آنها را منتشر کردهایم، در انقلاب و جمهوری اسلامی نقش پررنگتر و بیشترین نقش را داشتهاند.
خودشان در ابتدا نظری نداشتند؟
در ابتدا چیزی نگفتیم که مشغول کار هستیم. البته از قبل کتاب دایره المعارف مصور جنگ و دایره المعارف مصور زندگی امام خمینی (ره) را دیده بودند. کتاب زندگی و زمانه حضرت آقا را هم من خودم خدمتشان بردم. در ابتدا چیزی را با ایشان مطرح نکردیم. نمیخواستیم از ابتدا با ایشان مطرح کنیم. البته سبک حرفهایمان در کارهای دیگر هم همین بوده است. بعد از یک مدت که کار جلو رفت، به ایشان اطلاع دادیم که مشغول چنین کاری هستیم. بعد از این که کار براساس تحقیقات موجود در اسناد و مصاحبهها کامل شد، یک سری نقاط وجود داشت که ایشان باید پاسخ میداد.
مثلاً چه نقاطی؟
منظورم از نقاط خالی این نیست که مقطعی از زندگی ایشان خالی بود. منظور روایت ایشان از بعضی وقایع بود یا اطلاعات دقیقتر از موضوعاتی که ایشان در جریان آن بودهاند یا موضوعات جدیدتر که مثلاً چگونه از جریان خانهنشینی احمدی نژاد مطلع شدند و امثالهم. اینها مسائلی بود که ممکن است در اسناد پیدا نشود. برای این کار هم چندین ساعت مصاحبه داشتیم که اتفاقاً پربار بودند. نکتههایی که در این مصاحبهها اعلام شدند که در تحقیقات به آن دست پیدا نکرده بودیم. متن کتاب که آماده شد برای ایشان فرستادم. از متن چند نسخه کپی گرفته بودند. یکی را خودشان و باقی را هم چند نفر از اطرافیان خوانده بودند. در نسخهای که خودشان خوانده بودند نکاتی یادداشت کرده بودند که تقریباً ۹۵ درصدش نکات تاریخی و مربوط به وقایع بود.
ملاحظه دیگری هم غیر از موارد تاریخی داشتند؟
نسخههایی که دیگران خوانده بودند، پر ازملاحظههای اینچنینی بود. بعضی صفحات پر از یادداشت و خیلی شلوغ شده بود. خود ایشان هم غیر از ملاحظه مسائل تاریخی یک ملاحظه هم دیگر هم داشت که در یادداشتهای اطرافیان نبود. این نکات هم درباره دولت خودشان بود. گفت دولت ما دولت کار بود. گلایه کردند در قسمتی که مربوط به دولت است، بیشتر مباحث انتقادی و فرهنگی را ذکر کردهام. گفت من نمیگویم این مسائل دیده نشود؛ ولی بحثهای اقتصادی هم دیده شود. من توضیح دادم که محور کار ما عمدتاً سیاسی و فرهنگی است. در نهایت پیشنهاد دادند: خاطرات سالهای ۷۲ تا ۷۶ را که منتشر نشده دراختیارم بگذارند و بعد ازخواندن آن خاطرات، اگر مطلبی را به کار آمد، استفاده کنم. تاکید زیادی روی سفرهای مختلف استانی دولت داشتند که در نهایت حدود ۷ تا ۱۰ صفحه راجع به سفرهای استانی دولت بر اساس آن خاطرات منتشر نشده به متن اضافه کردیم.
این مربوط به متن کتاب بود یا ماکت اولیه آن؟
نه! متن خالی بود. حتی تصویر و گرافیک هم نداشت! بعد از اصلاح نکات تاریخی، ۲۶ اسفند ۹۴ ماکت اولیه کتاب را به زحمت به ایشان رساندم. در آن جلسه دو نکته را به ایشان تاکید کردم. اول از هدفمان گفتیم و اینکه میخواهیم کار را به نمایشگاه کتاب ۹۵ برسانیم و لطف کنند آن را در اولویت قرار دهند که کار به نمایشگاه برسد. دوم هم اینکه کتاب را با این عینک ببینند که کار جعفر شیرعلینیاست، نه غلامعلی رجایی و اطرافیانشان، که پذیرفت. گفت من از فردا یا خانه هستم یا کیش. در همین سفر عید امسال که به کیش رفته بود، مشغول مطالعه کتاب ما بود که البته تصویرش هم منتشر شد.
اواسط تعطیلات نوروزی بود که نتیجه کار را از آقای غلامعلی رجایی پیگیری کردم. ایشان گفت حاج آقا را دیدهام و گفته است که مشکلی نیست و برود برای چاپ. نکته جالب این بود که آقای رجایی میگفت من به آقای هاشمی گفتم این کتاب را دیدهام و بعضی نکات درآن وجود دارد که باید اصلاح شود. آقای هاشمی هم گفته بود که این کتاب شیرعلینیاست. به خودش بگو اگر خواست اصلاح میکند و اگر هم نخواست که هیچ! به آقای جنتی وزیر وقت ارشاد هم توصیه کرده بودند که فرایند صدور مجوز به گونهای صورت گیرد که کتاب به نمایشگاه برسد.
در این رفت و آمد ها و گفتوگوهایی که داشتید به مسائل منتشر نشده هم برخوردید که برای خودتان جالب باشد؟
بله! همه اینها را در کتاب آوردهایم و منتشر شده است. مخصوصاً مصاحبه ۴ ساعته ای که داشتیم، درباره خیلی از موضوعات شفاف صحبت کردند. از مسائل چون دستگیری اعضای حزب توده، تشکیل سپاه قدس و ادغام ارتش و سپاه گرفته تا بحثهای ایشان با حضرت آقا درباره رابطه با آمریکا، رأی دادن به آقای ناطق نوری در انتخابات سال ۷۶ که همه اینها برای اولین مرتبه اظهارنظر و در کتاب هم منتشر شد.
به عنوان سؤال آخر! کتاب چه بازخوردهایی داشته و استقبال از آن چطور بوده است؟
خود ایشان در جلسه رونمایی حرفهایی زد که متاسفانه مجمع تشخیص آنها را بازتاب نداد. در آن جلسه گفت که این کتاب از خاطرات من جامعتر است. در مقابل بعضیها هم بودند که کتاب را نپسندیدند و بعضاً پوشش رسانهای چندانی هم داده نشد، ولی به هرحال، رابطه برقرار شده بود. بازخورد هم تا الان خوب بوده است؛ هرچند کمرمقی و رکود هم متعلق به این یا آن کتاب نیست و کلاً حال بازار کتاب خوب نیست.