شعر: کیمیائی بیبدیل
محمدرضا جعفری / رزمنده دفاع مقدس
آیت الله هاشمی، ای یار دیرین امام
نام تو یادآور دوران شیرین امام
سالهای زحمت و جانبازی و ایثار تو
موجبات عزت کشور شده افکار تو
مردم ایران بدانند قدر هرکس جای خود
می گذارد هر کسی جاچای عاقل پای خود
صادق و کوشا ، وجودت کیمیایی بی بدیل
هر سخن گویی هماهنگ است با صدها دلیل
آفتاب یکسر ز پشت ابرها پنهان نشد
بی مشقت هر کویری خود بخود بستان نشد
هجمه ها سوی تو از روی کمال جاهلی است
موضع مردان عاقل در حقیقت صابری است
خط قرمز نزد تو این انقلاب است و نظام
دشمنان دانند این راز تورا، یار امام
یادم آمد قصه ی آن مادر و آن مدعی
کز حقوق خود گذشت ، مادر ز دست آن دنی
مرد کوران حوادث! این چه اوضاعی شده؟
با تملق هر که بینی صاحب جانی شده
جای هر چیزی نمی بینم بجای خود چرا؟
عده ای احیای خود را دیده اند در ماجرا
هم امام و رهبری و هم شما با یک هدف
می درخشید از صداقت هر سه تا همچون صدف
گرچه دشمن در لباس دوستان پیدا شده
کیمیائی چون تو را گویا که او نشناخته
هرچه ما داریم بعد از لطف رب العالمین
از شماها هست ای مردان اسرار و امین
زجرها دیدی تو در ایام قبل از انقلاب
مدعی آن روزگاران را نمی بیند به خواب
سختی سلول و زندان را تو میدانی که چیست
گفته های بی عمل این روزها معیار نیست
جان ومال وآبرو را داده ای در راه دین
خوب میدانی که دشمن هست اینجا در کمین
در کیاست برگ زرینی برای این نظام
دشمن از تدبیر تو افتد به آسانی به دام
زنده باشی هاشمی ای کوه صبر انقلاب
در بیابان تشنه میداند بخوبی قدر آب
خاطرات جعفری از عشق تو بی انتهاست
شرح وصف چون تو را گفتن خدا داند بجاست