شعر: ناخدای خیر اندیش
شهرستان کاشمر (شهر مدرس) / محمد رضا رجب زاده
وزید بوی بهاری به باغ و هم بستان
دهید مژده به بلبل گذشت فصل خزان
خبر زآمدن گل شنیدم از شبنم
ز وجد و شوق نگنجیده در خود از احسان
رسد ز راه یکی ناخدای خیر اندیش
دمد به کالبد بیجان مرده ما جان
بیاید آنکه از سوی رهبرم آید
چه رهبری که نشسته چو پیر در کنعان
رسد به شهر مدرس چه طرفه جانبازی
که هاشمی بود او گل ز گلشن ایمان
به شان و منزلت او بگفت پیر خمین
که زنده هاشمی و انقلاب جاویدان
ز جای خیز مدرس برای استقبال
که میرسد ز ره همسنگر تو از تهران
مدرس است به تاریخ زنده جاوید
کلام رهبر و مصداق آیه قرآن
سپند و عود د دگر گوسفند قربانی
بیاوردید اهالی شهر از دل و جان
به موزکان خوش الحان بگو که بنوازند
به پاس مقدم شاگرد مکتب قرآن
بگو به بلبل و شمع و دگر به پروانه
رسید موسم شادی برای جانبازان
به شادمانی یاران و کوری دشمن
کنید جمله خیابان شهر نورباران
دو صد سلام و تحیت زما به او بادا
که هست حامی مستضعفان و یار محرومان
خدا وجود شریفش همیشه سالم باد
که یار خامنه ای هست و حامی قرآن
سزد که فخر فروشی به خود (رجب زاده)
که بوده ای تو ز اول پیرو ایشان
خدا کند که بیاید صاحب اصلی
ولی حضرت حق مهدی، آن امام زمان ان شاءالله
( * ) / ........... * / ........... * *