شعر: مردی گذشت از همهی پیچ و تابها
بدالرضا شیبانی
مثل عبور خاطرهی انقلابها مردی گذشت از همهی پیچ و تابها
صبرش به سان کوه دماوند استوار
اندیشهاش بلندتر از آفتابها
مردی که در سپهر سیاست و اجتهاد همواره بود اول فصل الخطابها
مردی که با شکیب به دریا رسیده بود
بی اعتنا به روی و ریای سرابها
زامواج سهمگین حوادث عبور کرد چون نوح راند کشتی ایمان بر آبها
نگرفت روی صورت دریایی ورا
نقش فریبکاری کفها، حبابها
اسطورهای که داشت در ایام انقلاب عزمی بلند در همهی فتح بابها
آمادهی دفاع ز دین و وطن شدند
در پای درس و دانش او شیخ و شابها
در پیروی ز شیوهی سنجیدهی امام همواره بود در صف پا در رکابها
با خطبههای جمعهی خود در زمان جنگ
میداد التیام همه التهابها
یک چشمه از درایت او قطعنامه است برجام هم اشارهی او بر صوابها
سازندگی نشانهی سعی بلیغ اوست
آباد شد ز سعی بلیغش خرابها
با پیروی ز سیرهی رهبر فکنده بود از چهرهی کریه پلیدان نقابها
خود انتخاب مردم هشیار بود یا
تأثیر داشت در همهی انتخابها
دردی کشی به شوق وصال و لقا یار انداخت جان خسته به شط شرابها
دشمن که خواست قامت او را در افکند
پر کرد از گلولهی تهمت خشابها
خناسها که تاب جلالش نداشتند دادند یاوه نامهی «عالیجنابها»
مظلوم ثانی است و بهشتی بگفت این:
در نوبت است گردش این آسیابها
باید به رسم تجربه تاریخ انقلاب در چاه رشک ماند چون یوسف مآبها
افسوس هاشمی که به حق بی قرینه بود
از خاطرات او بنگارد کتابها
«شیبانی» امتحان الهی است روزگار ماییم و وقت حسرت یوم الحسابها