شعر: مرداصیل
شهرستان کامیاران / مسعود مطهری
ای شده شمع وجودت شعله ور با دیانت با ســـــیاست با هنر
ای امید جمله مســــتضعفین آفتاب کشور ایــــــــران زمین
ای گل رأفت ،گل زیبـــای ما ای گل گلدسته طــــــاهای ما
عهد شادی را بجــــا آورده ای آمدی جانا صــــــــفا آورده ای
با توبوئی از امام و رهــبر است بوئی از آلاله های پـــرپــر است
با تو ای مرد خدا، مـــرد اصیل گنجی از اندیشه های بی بـــدیل
با تو خرم نوبهار زنـــــدگیست صحبت از سرسبزی و سازندگیست
خنجر صبر تو ای سنــگ صبور کرده چشم ظالمان را کویــــر کور
یاور و همسنگر این امتـــــــی چشمه فیض و سخا و رحمـــــتی
آمدی محرومیت را کـــــم کنی ملک ما را گلشنی خـــــــرم کنی
مثل بارانهای نم نم آمـــــــدی ای به بالای دو چشمـــــــم آمدی
با زلال دیدنت ای مـــرد جود تشنگی را برطرف بایــــــــد نمود