شعر: سپاس ای بهترین معمار ایران
سید احمد زرهانی
s
در آن دوران که مردم خسته بودند به امداد خدا دل بسته بودند
در آن دوران که از ویرانی جنگ روانها تیره بود و سینه ها تنگ
در آن دوران که میهن در تنش بود سخن ها بر سبیل سرزنش بود
ندا آمد که رفسنجانی آمد به میدان عالمی ربانی آمد
فروغ هاشمی بر ما درخشید جهان شد خرم از انوار خورشید
گره از کار مردم بازگردید زمان توسعه آغاز گردید
همه جا صحنه سازندگی شد لطیف و پرطراوت زندگی شد
ببارید آسمان باران همت وطن شد روشن از خورشید حکمت
خرامان شد نسیم نیکبختی برفت از ملک ما طوفان سختی
ایا ای سرو باغ استقامت گل زیبای بستان امامت
چریک پیرو سردار سلحشور کنار رهبری نورٌ علی نور
نگاهت از زمین تا آفتاب است کلامت گوهر اسلام ناب است
دم عیسی ،ید بیضا تو داری ز حکمت گنج آتینا تو داری
تو سردار کبیر این دیاری به جز مهر خدا در دل نداری
تو هر ویرانه را آباد کردی دل ایرانیان را شاد کردی
تو الحق خادم ایران زمینی جهانداری خدا ترس و امینی
تو رمز هل اتی را می شناسی علی آسا ،خدا را می شناسی
تو فرزند برومند امامی همانند پدر شیوا کلامی
نشان دادی به مردم شوکت دین نشاندی پایه های دولت دین
یگانه قهرمان دین و دادی ابر مرد جهاد و اجتهادی
دلی روشن تر از آیینه داری تو خورشیدی میان سینه داری
نمی خواهی برای خود پشیزی نبستی دل در این دنیا به چیزی
فزون از نیم قرن ایثار کردی برای دین مردم کار کردی
نترسیدی ز بند و رنج زندان نرفتی لحظه ای بیرون ز میدان
چو شمعی روشنایی آفریدی شگفتا پرده شب را دریدی
سپاس ای بهترین معمار ایران سپاس ای مصلح بیدار ایران
سپاس ای شعر زیبای مروت سپاس ای در دریای مروت
سپاس ای آیت الله جوانمرد سپاس ای قهرمان بی هماورد
سپاس ای نم نم باران رحمت سپاس ای چشمه جوشان حکمت
سپاس ای مظهر هوش و درایت سپاس ای پرتوی از بی نهایت
سپاس ای ناخدای کشتی کار سپاس ای مرد میدانهای پیکار
سپاس ای منجی بی باک میهن سپاس ای پاسدار خاک میهن
سپاس ای یار بی همتای مردم سپاس ای فاتح دلهای مردم
سپاس ای محرم اسرار رهبر سپاس ای مقتدر سردار رهبر
وجودت بی گزند و جاودان باد دعا گویت زمین و آسمان باد