شعر: داغ یاران خمینی تازه شد
شفت / محبوب روستا
داغ یاران خمینی تازه شد غصهها بیش از حد و اندازه شد
در غم همسنگر روح خدا دیده میگرید جدا و دل جدا
هاشمی آن عالم نیکو نهاد مرد ایمان و جهاد و اجتهاد
او که خود فرزانهای وارسته بود با خمینی عهد و پیمان بسته بود
شیر میدان بود و مرد کارزارد در حمایت از خمینی بیقرار
یار غار شصت سال رهبری تکیهگاه بیمثال رهبری
قلبش از اندوه و غم آکنده بود بر لبانش لیک اغلب خنده بود
بهر ترویج حقیقت کار کرد راه را از بهر ما هموار کرد
با بصیرت رهبری را یار بود خار در چشم همه اشرار بود
یار دیرین ولی امر بود اعتدالی بود و کوه صبر بود
هرچه آمد بر سرش حرفی نزد جز برای داورش حرفی نزد
کوه صبر و استقامت هاشمی چون بهشتی راست قامت هاشمی
ناگهان همچون نسیمی پر کشید جام وصل عاشقی را سر کشید
در عزایش ملت ایران گریست
آنکه شد راضی به مرگش کیست؟ کیست؟
او که از ارکان نهضت بود، رفت ناگهانی رفت اما زود رفت