شعر: به ایران، نسبتی ممتاز داری
یک شاعر ناشناس کرمانی
الا ای میر ملک آشنایی مه هفت آسمان پارسایی
تو را زبینده باشد صد ترانه همه زیبا و به در خوش نوایی
چه گویم یا چه خوانم حضرتت را که از هر وصف و هر شرحی جدایی
عماد دولت و دینی به واقع ز تو محکم اساس دین گرایی
خرد را در سکوتت فاش دیدم به وقتی که گره ها می گشایی
بری دانم تو را از هر تظاهر جدا باشد ز تو فعل ریایی
به ایران، نسبتی ممتاز داری نکردی نفی، فخر آریایی
ز الطاف الهی بوده ای شاد به زیر ظل مهر کبریایی
ندیده از تو دوران غیر از حکمت به جز حق از تو نشنیده صدایی
که دیده در فراز و شیب ایام برافرازی، تو جز عزت، لوایی
هماره معتدل هستی و محتاط نکردی منقلب با هوی و هایی
مرام تو مرام پختگان است به هر گفت و به هر کار و فضایی
تو پشتیبان مردان بزرگی ز تو یابند مردان، پادشاهی
نکویم قدرت اعجاز داری ولی بالاتر از هر کیمیایی
زکرمانی و از اهل نجابت به هر عهدی که می پویی، پیایی
خدایت متصل محفوظ دارد رهی از چشم زخم هر بلایی
هر آنچه گفته افلاطون ای جان بریست از قصد و سود و ماجرایی