شرح محاکمه افراد رژیم پهلوی در دادگاههای انقلاب هاشمی تاریخ 25/12/1357 تشکیل خودجوش کمیتههای انقلاب از همان روزهای اول پیروزی، موجی پیشبینی نشده از دستگیری عوامل وابسته به رژیم شاه را به همراه داشت؛ بدون اینکه برنامه خاصی در مورد نحوه نگهداری و محاکمه آنها وجود داشته باشد. حتی تشکیل دادگاههای انقلاب برای محاکمه اینگونه افراد ـ که با حکم امام صورت گرفت ـ در مجموع کارهای برنامهریزی شده ما نبود؛ آنچه مورد نظر بود و حتی صحبتهایی در مورد آن شده بود، مسأله عفو عمومی بود. اما به جهت اینکه بسیاری از سران و وابستگان طاغوت درصدد طرح ریزی برای مقابله با انقلاب بودند و از طرفی برخی از دستگیر شدگان هم جنایات وسیعی در رژیم گذشته داشتند ـ که گذشت از آنها اسلامی نبود و مردم هم چنین کاری را نمیپذیرفتند ـ عفو عمومی در آن زمان صورت نگرفت. به هر حال دادگاههای انقلاب با نظر مستقیم امام تشکیل شد و در نخستین گام، جمعی از سران بدنام و شناخته شده رژیم، که در جنایت علیه مردم، دست داشتند توسط آقای ]حاج شیخ صادق [خلخالی، که از طرف امام ماموریت یافته بود در این دادگاهها حاضر و حکم شرعی صادر کند ، به سرعت محاکمه و به مجازاتهایی محکوم شدند. این در حالی بود که شورای انقلاب و دولت موقت بدون نقش داشتن در کار این دادگاهها، برای محاکمه انقلابی و اعدام 30 تا 40 نفر از سران فاسد رژیم تحت فشار مردم و گروههای سیاسی بود و همزمان نیز برخی از سران کشورها، برای جلوگیری از محاکمه بعضی از عناصر رژیم شاه، درخواستهائی داشتند. سرانجام امام، بعد از گذشت حدود یک ماه از فعالیت مستقل دادگاههای انقلاب طی حکمی ]در تاریخ 25 اسفند 1357[، برای سر و سامان دادن به این وضع و با توجه به اینکه دولت موقت هم از همان روزهای اول با این دادگاهها مشکل پیدا کرد بود، دستور دادند" محاکمات زیر نظر شورای انقلاب اسلامی و دولت انقلاب اسلامی صورت گیرد..." و مقرر کردند که شورای انقلاب آئین نامه جدیدی برای این کار تنظیم و تصویب کند و دادگاه مرکزی تهران نیز تا تصویب این آئیننامه، محاکمات را متوقف کند. همچنین تاکید فرمودند: "تمامی دادگاههای انقلابی بجز رسیدگی به جرایم ضدانقلابی، حق هیچ گونه دخالت در امور دیگر از قبیل دزدی و سایر اموری که موجب حد میشود، را ندارند، زیرا دادگاههای فوقالعاده انقلاب اسلامی فقط مربوط به رسیدگی به امور ضدانقلابی در حال حاضر و در دوران رژیم اختناق میباشد." به این ترتیب سروسامانی به کار این دادگاهها داده شد. البته معمولا در انقلابهای رایج آن زمان ـ که بیشتر از نوع مارکسیستی بودند ـ به یکباره کلیه کارمندان و نیروهای نظامی و انتظامی وابسته به رژیم قبلی را کنار میگذاردند؛ یک عده را میکشتند، یک عده را به اردوگاههای کار میفرستادند و یک عده را هم بیکار به امان خدا رها میکردند. اما در انقلاب ما، اینکار نشد؛ بلکه نفرات ردههای میانی و پایینی بدنه ادارهها و نیروهای نظامی و انتظامی و سازمانهای وابسته ارتش و حتی بعضی از ادارههای ساواک مثل ضد جاسوسی را حفظ و با آنها کار کردیم. به خاطر اینکه اولا اکثریت افراد آنها، وفادار به انقلاب بودند و ثانیآ از بُعد انسانی ـ که در انقلاب ما هدف مهمی بود ـ خواستیم فرصتی به آنها داده شود که در کنار و در خدمت انقلاب قرار گیرند. در واقع گفتیم اینها مسلمانند و با حضور در بدنه جامعه، کم کم به مردم و انقلاب میپیوندند، که عملا هم دیدیم چنین شد، و خیلیهایشان هم پیوستند. ولی قطعآ در این مجموعه چند میلیونی، آدمهای ناباب کم نبودند؛ همانهایی که بعدها مسائل و مشکلاتی برای مردم و انقلاب ایجاد کردند. به هر حال توجه به شدت وضعف هر دو سوی این مسأله ـ یعنی ماهیت انسانی انقلاب و همزمانی محاکم دادگاههای انقلاب ـ محاسن و معایب خاصی داشت که از تجربیات ماندنی انقلاب ماست.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری