حدیث دیگران
  • صفحه اصلی
  • حدیث دیگران
  • شجاعت جوانانه در دهه هشتاد زندگی

شجاعت جوانانه در دهه هشتاد زندگی

محمد رضا خاتمی

  • تهران
  • دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۰۰
به گمان من مظلومیت ایشان از شهید بهشتی هم بیشتر بود. فقدان ایشان در کنار همه مسائل و مشکلاتی که برای ما مردم، ایران و انقلاب ایجاد خواهد کرد این امید را به همه ما خواهد داد که جامعه ایران و تمدن ایران زاینده و پویا است و در شخصیت‌ها نمی‌ماند. مردم زنده هستند و امید دارند.

رحلت آیت‌الله هاشمی آنچنان شوک بزرگی است که زبان از بیان آن قاصر است. تصور ایران بعد از هاشمی برای فعالین سیاسی و اجتماعی، مردم و کسانی که ایشان را می‌شناختند، دشوار است. ایشان شخصیت بزرگی بود که در قالب کلام نمی‌توان ایشان را متجسم کرد. شخصیتی که هویت و زیستش با مبارزه برای انقلاب اسلامی و امام گره خورده بود و جدایی‌شان از انقلاب و ایران و امام غیر ممکن بود. این روزها بسیار از شخصیت برجسته ایشان و مدیریت، درایت، صبر، و وفاداری‌اش به انقلاب گفته می‌شود، لیکن ایشان ویژگی‌هایی داشت که در سیاستمداران نظام جمهوری اسلامی کمیاب بود. مهم‌ترین خصلت ایشان این بود که در گذشته خود نماند. ایشان شخصیتی زیرک، دانا و هوشمند بود که به خوبی متوجه تحولات زمان خود بود و به خصوص تحولات نسلی را به خوبی رصد می‌کرد و تغییراتی را که در لایه‌های مختلف اجتماعی اتفاق می‌افتاد، می‌شناخت. آقای هاشمی این ویژگی کمیاب را داشت که به این تحولات در سیاست‌ورزی خود توجه کند و خود را بر مبنای آن و براساس نیازهای جامعه به روز کند و برای آنها پاسخی بیابد. 
ایشان شخصیتی شجاع بود. بسیاری از چهره‌های سیاسی متوجه این تغییرات هستند لیکن به دلیل مقام، فکر و جایگاه دینی‌شان جرات آن را ندارند که تغییرات جامعه را بپذیرند و آن را مبنای عمل در زندگی خود قرار دهند. به خصوص این ویژگی وقتی اهمیت دارد که به سن و سال ایشان نگاه می‌کنیم. جسارتی که ایشان در سال‌های پایانی عمر خود داشتند مخصوص دوران جوانی انسان است. معمولا افراد در دهه هشتم و نهم زندگی‌شان به سن محافظه‌کاری و پرهیز از خطر می‌رسند اما ایشان در دهه آخر از این لحاظ از جوانان هم جدی‌تر وارد شدند و اصلا به فکر خطراتی که ممکن بود برای خود و خانواده‌شان به وجود بیاید، نبود و آن رسالتی که برای آگاهی جوانان ما داشت را به بهترین نحو انجام داد.
در طول این سال‌ها به ویژه سال‌های پایان عمر ایشان فشارها و بداخلاقی‌هایی اتفاق افتاد که قابل مقایسه با هیچ یک از اعضای کادر رهبری انقلاب نبود و به گمان من مظلومیت ایشان از شهید بهشتی هم بیشتر بود. فقدان ایشان در کنار همه مسائل و مشکلاتی که برای ما مردم، ایران و انقلاب ایجاد خواهد کرد این امید را به همه ما خواهد داد که جامعه ایران و تمدن ایران زاینده و پویا است و در شخصیت‌ها نمی‌ماند. مردم زنده هستند و امید دارند. ما هم امیدواریم این ضایعه با افراد دیگر و جریان‌های اجتماعی قدرتمند تا حدی جبران شود.  اما آنچه در این یک روز پس از فوت ایشان به شکل عجیبی بروز کرده این است که امروز کسانی که تریبون دارند اما میانه‌ای با انقلاب نداشتند میداندار شده‌اند و می‌گویند که خوشبختانه آقای هاشمی به انقلاب وفادار بود. به این افراد باید گفت هاشمی اصل انقلاب و نظام بود، معیار و شاقول دوری و نزدیکی به انقلاب است و شما باید خود را با هاشمی تنظیم کنید که ببینید در خط انقلاب هستید یا نه. هاشمی اصل انقلاب است و کسان دیگر هستند که باید وفاداری‌شان را اثبات کنند تا مردم از آنها قبول کنند. من امیدوارم همانطور که آقای هاشمی در طول عمرش تلاش کرد مشکلات کشور را حل کند، رفتن ایشان از دنیا هم مبنایی شود که همه به فکر وحدت و همراهی و همدلی باشند. ان‌شاء‌الله فوت ایشان مبدایی باشد که دیگر شاهد بداخلاقی و حذف‌ها در کشور نباشیم.
* روزنامه اعتماد