شاخصی بهنام آیتالله هاشمی رفسنجانی
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله ای به قلم بهروز پورسینا، آورده است: زنده یادهاشمیکه دیروز یعنی روز نوزدهم دی مصادف با آغاز حرکت مردمیدر انقلاب اسلامیدر سال 1356،بزرگداشت اولین سالگرد ارتحالش را پشت سر گذاشتیم همچنین مراسم نکوداشت ایشان را توسط خانواده معزز مرحوم، در بعد از ظهر روز پنجشنبه 21 دی ماه در مدرسه عالی شهید مطهری در پیش داریم شخصیتی است که مشابه ایشان کمتر در تاریخ روحانیت و سیاستمداران جهان دیده شده است.
چندین ویژگی بود که ایشان را متمایز کرده بود؛ شجاعت و انقلابیگری در کنار رسیدن به مقام اجتهاد، نبوغ کم نظیر و قدرت تفکر، جامع نگری و دوراندیشی بیان بسیار شیوا، قلم بسیار قوی در تبیین معارف دینی و تفسیر کم نظیر قرآن، صبوری، استقامت و گذشت، خصوصیاتی بود که جمع شدنش در فردی که تقدیر الهی او را در کنار مرکز رهبری انقلاب اسلامی، چه در زمان امام راحل و چه در دوره زعامت رهبر معظم انقلاب قرار داد، موجد و موجب ظهور شخصیتی شد که از افتخارات جهان شیعه و حتی دنیای سیاست محسوب میشود. طبیعی بود که این شخصیت را عوامل ضد انقلاب داخلی و خارجی از همان بهمن 1357 نتوانند تحمل کنند که پس از طرح ترور ناموفق ایشان در خرداد 1358به شدت روی ترور شخصیت ایشان از سوی نیروهای برانداز و ضد انقلاب کار شد، از پرداختن سخیف به چهره ظاهری ایشان تا دادن نسبتهای ناروا در ثروت اندوزی!
اما با نابودی بخش بزرگی از این نیروها و گروههای برانداز از سال 1361 و حیرت مردم و جهانیان از قدرت مدیریت ایشان در اداره مجلس شورای اسلامیتا زمان ارتحال امام (ره) همچنین ایراد خطبههای بی نظیر در نماز جمعههای تهران، باعث شد تا مردم ایران و سیاستمداران جهان بر روی ایشان، حساب ویژه و جداگانه ای باز کردند. با اینحال، از زمانی که ایشان، مسوولیت اداره کشور را در دو دوره ریاست جمهوری بر عهده گرفت چهرههای جدیدی در صف دشمنان هاشمی قرار گرفتند و این داستان وقتی تقویت گردید که دوره اصلاحات از سال 1376 آغاز شد.
نگارش تحلیلهای بیپایه و متوهم از ایشان توسط عناصری که خود را به جبهه اصلاحات منتسب میکردند اما در حقیقت قصد حذف نیروهای اصیل انقلاب را داشتند و عالیجناب سرخ پوشها را برای شکستن شخصیت و جایگاه ایشان به رشته تقریر درآوردند که متاسفانه با کف و هورای برخی مدعیان این طرفی و آن طرفی هم عجین شد. ماجرا از وقتی بسیار تلخ تر شد که چهره ای که نیروهای جناح اصولگرا او را در انتخابات 1384 بسیار حمایت کردند که در نهایت از سال 1384 فرمان هدایت بخش مجریه انقلاب را به دست و به روشهای مختلف از همان سال 1384روشهای تخریب نوین هاشمیدر طیفی گستردهتر در دستور کار جناحها و اشخاص مختلف سیاسی قرار گرفت. این داستان ادامه داشت تا روزی که مظلومانه و در 19 دی ماه 1395 مرحوم هاشمی دار فانی را وداع گفت و در سرای ابدی، روحش آرام گرفت و کالبدش از میان ما رفت. ثلمهای که شاید جبران آن بسیار سخت و حتی ناممکن باشد.
به هر حال، آنچه که الان در فقدان ایشان بسیار اهمیت دارد این است که با فقدان مرد مدیریت بحران های کشور، ضرورت توسعه دیدگاهها و نگرشهای ایشان در مدیریت جامعه دینی ایران و جهان اسلام، بیش از پیش مورد توجه و تبیین قرار گیرد. در پایان برای برخی که هنوز در مورد ایشان شبهه افکنی کرده و استناد ناصواب میکنند به بیان حضرت امام راحل که فرمودند میزان، حال فعلی افراد است، توجهشان را به پیام بزرگ عالم دین و مفسر کبیر قرآن حضرت آیتالله جوادی آملی در سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی جلب میکنم که میفرمایند: آیتالله هاشمی رفسنجانی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ اینچنین بود و نمونهاش در پیشگاه شما مورخان، عبرتشناسان و سیاستشناسانِ روز است.
ملاحظه کردید که او از تخت به تخته کشانده شد و هیچ تکان نخورد. معلوم میشود آن وقتی که روی تخت بود، آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و آن وقتی که روی تخته آمد، آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. معلوم میشود آنچه بیرون از جان این مرد بزرگ بود، در جان او اثر نگذاشت، و این معنای اخلاق است. و لانعنی بالاخلاق إلا همین جمله قرآن کریم که فرمود: «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسهِم».
از شما اندیشوران، بزرگان، اهل بنان و بیان، خردمندان حوزوی و دانشگاهی حقشناسی میکنیم، که حق شناسید، قدرشناسی میکنیم، که قدر شناسید، دعا میکنیم، که حافظان این نظامید، ثناگوی شماییم، که در راه وحدت تلاش و کوشش میکنید. مخصوصاً که ما در ایام وحدت هستیم و هرگز از بنان، بیان، قلم، رفتار، گفتار، منش و آثار شما هیچ اثری که خدای ناکرده به وحدت آسیبی برساند شنیده نشده و امیدواریم شنیده نشود.
*منبع:روزنامه مردم سالاری،1396،10،20