حدیث دیگران
  • صفحه اصلی
  • حدیث دیگران
  • سونامی ژاپن و آیت الله هاشمی رفسنجانی(خاطره دکتر محمدرضا اسلامی)

سونامی ژاپن و آیت الله هاشمی رفسنجانی(خاطره دکتر محمدرضا اسلامی)

محمدرضا اسلامی٬ دانش آموختۀ رشته مهندسی سازه در مقطع دکترا از دانشگاه کوبه ژاپن/ پژوهشگر مقطع پسا دکترا در دانشگاه ایالتی میشیگان آمریکا / صاحب تالیفاتی در حوزه سازه و زلزله ، طرح های زیربنایی ، مبانی توسعه کشورهای ژاپن و آمریکا

  • دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵

خاطره دیدار مستقیم من با آقای هاشمی به پس از زلزله و سونامی توهوکو ژاپن بر می گردد که شاید اکنون ذکر آن بی مناسبت نباشد.

?چند روز پس از بروز زلزله و سونامی ۱۱ مارس ۲۰۱۱ توهوکو، برای ایام نوروز و دیدار خانواده به ایران آمدم. این زلزله و سونامیِ بعد از آن، بزرگترین بحران و چالش کشور ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی محسوب می شود.

پیرو سابقه همکاری در معاونت فنی شهرداری تهران ، گزارشی از شرایط ژاپنِ بعد از زلزله تهیه شده بود که در سازمان مدیریت بحران شهرداری و به حضور برخی از اعضای شورای شهر ارایه شد. یک روز بعد، به دعوت آقای مهندس بیادی قرار شد که این گزارش، در یکی از جلسات کمیته های زیر مجموعه مجمع تشخیص مصلحت ( کمیسیون زیربنایی) نیز ارایه شود. گمان نمی کردم که گزارش در یک کمیته فرعی، منجر به نتیجه ای جدی شود. جلسه برگزار شد و در کمال تعجب، فردای جلسه تماسی دریافت کردم که گزارش این جلسه به آقای رفسنجانی داده شده و ایشان در برخی زمینه ها سوالاتی دارند که می خواهند مستقیماً بپرسند . اصلا انتظارِ همچین چیزی را نداشتم. قرار شد تا قبل از بازگشت به ژاپن در دفتر ایشان به سوالات مربوطه به زلزله و سونامی پرداخته شود.

 

دو روز بعد، اولین دیدار من با ایشان و در دفتر کارشان انجام شد. بعد از ظهر یکی از روزهای پایانی هفته دوم نوروز ۱۳۹۰، ساعت پنج بعد از ظهر، در دفتر کارشان منتظر این دیدار بودم. برای جلسه مجوز همراه داشتن لب تاب و ارایه از طریق پرزنته گرفته شد. زمان ورود ایشان به اتاق، هنوز نمی دانستم که مشخصاً از چه بخشی از بحث هایِ قبلی سوال دارند . پس از سلام و احوال پرسی، اجازه گرفتم که صحبت ها را بر اساس فایل پاورپوینت شروع کنم. خیلی محترمانه گفتند چند لحظه صبر کنید. لطفا پیش از شروع صحبت هایتان، خودتان را دقیق تر معرفی کنید. و از گذشته و سابقه توضیحاتی بدهید.

پس از این مقدمه، همان گزارش سه روز قبل در کمیسیون زیربنایی را ارایه کردم. بر خلاف انتظارم و برخلاف رفتار بسیاری از مدیران، ایشان در در طول صحبت ها، هیچ کجا کلام را قطع نکردند. تا انتهایِ پرزنته فقط آرام گوش کردند. بعد از پایان پرزنته گفتند تشکر می کنم. پیش از انقلاب من ژاپن بوده ام و آشنایی نسبی با مردم و روحیات آن کشور دارم. از شهر ناکازاکی هم بازدید کرده ام. سپس گفتند: در مورد این زلزله و سونامی من پنج سوال دارم که در این صحبت ها به جواب آنها نرسیدم. سوالاتم عبارت از این هاست:

 

?سوال یک- من در تلویزیون تصویر نیروگاه فوکوشیما را بعد از انفجار رآکتورها دیدم. «سقف» این نیروگاه هسته ای برایِ من محل سوال است. سقف های نیروگاههای هسته معمولا گنبدی شکل است. اما آنچه من در تلویزیون دیدم ، سقف فوکوشیما چیزی شبیه سازه فلزی “مسطح” بود و مشابه سقف های بتنی گنبدی شکل نبود. دلیلش چه بوده است؟ (به عنوان یک مهندس سازه، اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم، و پاسخی برای این پرسش نداشتم)

?سوال دو- شما به مکانیزم ایجاد سونامی اشاره کردید. گفتید که شکستِ گسل در اعماقِ اقیانوس و جابجا شدن صفحاتِ پوسته زمین، باعث ایجاد موج در سطح آب اقیانوس و نهایتاً سونامی می شود. من نمی توانم این را بپذیرم. چون احساس می کنم انرژی ای که این میزان آب را جابجا می کند نباید به یک شکست گسل در یک نقطه از کف اقیانوس مرتبط باشد و انرژی ای که آزاد شده احتمالاً باید توضیح دیگری داشته باشد. ( چون این بحث ژئوتکنیکی هست برای این پرسش نیز پاسخ دقیق تری آماده نداشتم)

?سوال سه- در زمینه نحوه شمارش اجساد و کشته شدگان زلزله و سونامی سوال دارم. در زلزله گیلان ، آماری که فرمانداری ها برای ما تهیه کردند خطای زیادی داشت و بعداً فهمیدیم که شمار کشته شدگان کمتر از اعلام و برآوردهای اولیه بوده است. سوالم اینجاست که ژاپنی ها که اهل دقت هستند ، این کار را چطور انجام می دهند. خصوصا حالا که علاوه بر زلزله ، سونامی هم به ده ها شهر وارد شده است؟ مکانیسم آمارگیری شان چیست؟

?سوال چهار- الآن این منطقۀ سونامی زده دستِ کیست؟ زمانی که زلزله رودبار گیلان رخ داد مقارن بود با زمانی که ما تازه از جنگ آزاد شده بودیم و لذا نیروهایِ نظامیِ ما ادوات و ماشین آلات شان آماده و مهیا بود و لذا توانستیم به سرعت از این امکان در منطقۀ زلزله زده استفاده کنیم. در ژاپن که ارتش و سپاه با آن مفهوم ذهنی ما نیست، الان منطقه دست کیست؟

در ژاپن که ارتش و سپاه با آن مفهوم ذهنی ما نیست، الان منطقه دست کیست؟ «مدیریت اولیۀ بحران» و بعد از آن ، «بازسازی نهاییِ» این همه شهرِ ویران شده با کیست؟ ارتش چطور حضور دارد در این منطقه؟

?سوال پنج- نحوه شکستن دیوار بتنی مقابل نیروگاه فوکوشیما برایم محل سوال است. شما در تصاویر نشان دادید که دیوارِ مقابل فرودگاه سندای بتنی بود . من خاطرم هست که در سدسازی، مهندسان هیدرولیک می گفتند عبور آب از روی سرریز بتنی باعث کنده شدن قطعات بتن می شود و برای همین شیارهایی در سطح سرریز سد ایجاد می کردند. سدسازها به آن می گفتند کاویتاسیون. آیا در این سونامی هم همین اتفاق رخ داده؟

 

از میانِ این پنج سوال، فقط امکان پاسخ دادن به سوال پنجم را داشتم و توضیح دادم که کاویتاسیون پدیده ای است که در سرعت هایِ بالا به وقوع می پیوندد و باعثِ ایجاد خرابی و ایجاد حفره در سرریز سدها می شود ولی در دیوارهایِ مقابل نیروگاه فوکوشیما و فرودگاه سندای، “ضربۀ آب” باعث شکستن دیوار شده و عبور آب از رویِ دیوار با سرعت زیاد نبوده. مضافاً که ارتفاع دیوار هم کوتاه تر از امواج سونامی بوده .

آیت الله رفسنجانی گفتند: شما که به ژاپن برمی گردید لطفاً روی این سوالها کار کنید و از اساتید ژاپنی جویا شوید و اگر امکانش شد گزارشی برای من هم بفرستید استفاده خواهم کرد.

 

انتظار سوالات دقیق از ایشان را داشتم امّا این نه این دست سوالات را. به زلزله و سونامی ژاپن از وجوه مختلف “فکر” کرده بودند و مشخص بود تمام گزارش های تلویزیون را دقیق دیده اند. در بیرون دفتر در خیابان ولی عصر دقایقی قدم زدم. با خود فکر می کردم که ایشان دقیقا هم سن و سال پدربزرگم هستند و گویی تو دو ساعتی کنار پدربزرگ بنشینی، گزارشی به ایشان بدهی و در برابر چنین سوالاتی قرار بگیری.

? چند روز پس از بازگشت به ژاپن با راهنمایی و کمک دکتر میاموتو و دکتر جوان به بازدید میدانی از فوکوشیما و سندای رفتم و حدود یک هفته در منطقه بودم برای درک بهتر این رویداد بزرگ. حاصل بازدید شد چندهزار تصویر و عکس از جزئیات آنچه که در منطقۀ شمال شرق ژاپن رخ داده بود. گزارش این بازدید کتابچه ای صد صفحه ای شد که نسخه ای از آن به دفتر آقای رفسنجانی رسانده شد.

 

?سه ماه بعد از سونامی برای شرکت در سمیناری در دانشگاه تهران و سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران، در خردادماه ۱۳۹۰ به ایران آمدم. به دفتر آیت اله اطلاع داده شد که در خصوص گزارش ارسالی، چنانچه سوالی باشد برای پاسخگویی در تهران حضور دارم. به فاصله کوتاهی اطلاع داده شد که آقای هاشمی می خواهند در مورد گزارش زلزله و سونامی گفتگو کنند.

 

?برای این دیدار هم فایل پرزنته ای تهیه شده بود . اسلاید دوم مرور «خلاصۀ اطلاعات زلزله» بود.اما این بار (برخلاف نوبت قبل) ایشان کلام را قطع کردند و گفتند : اینجا نوشته شده تعداد کشته های زلزله و سونامی بیست هزار نفر. نوبت قبل که شما به اینجا آمدید گفتید تعداد کشته ها بیست و دوهزار نفر است. چطور عددتان دو هزار تن تغییر کرده. علت این تغییر صحبت تان چیست؟! این در خاطر سپردن عدد، از دیدار سه ماه قبل واقعا باعث تعجب بود. توضیح داده شد که مشخصاً اسلاید بعد به همین بحث پرداخته است و اشاره شده به اینکه چون بحثِ سونامی مطرح بوده و در منطقه ساحلی به گسترۀ حدود پانصدکلیومتر، تعداد زیادی مفقود وجود داشته، برخی از این مفقودین بعدا مشخص شده کشته نشده اند و برآورد اولیه، کمی خطا داشته است.

 

در انتهای پرزنته، آقای هاشمی گفتند گزارش را به خانه برده ام و تا حدود صفحه هشتاد خوانده ام. همان جایی که راجع به بوی تعفن در مناطقِ ورود سونامی صحبت شده. شما در گزارش نوشته اید که این بوی بد شدید، ناشی از باقی ماندن اجساد ماهی ها و موجودات دریایی در منطقه شهری و آوارها بوده، ولی سوالم اینجاست که چطور به این رسیده اید. بوی اجساد کشته شدگان نبوده است؟

در مورد پوشش سبز گیاهی پُشتِ دیوار ساحلی هم مطلبی نوشته اید. آیا بهتر نبود که به جای هزینه کردن برای پوشش گیاهی (درختکاریِ پشت دیوار) ، ارتفاع بتن ریزی را بیشتر می کردند؟ فلسفه ماجرا چه بوده است؟ لطفا روی اقتصاد مهندسی این موضوع بیشتر مطالعه کنید.

? دو ماه بعد از این دیدار برای کنفرانس مدیریت بحران وزارت بهداشت، به اتفاق زلزله شناس ژاپنی ، آقای پروفسور تاکادا به ایران آمدیم تا در خصوص آسیب به بیمارستان ها در جریان زلزله و سونامی صحبت شود. حضور آقای تاکادا در تهران که به اطلاع دفتر آقای رفسنجانی رسانده شد بلافاصله ایشان برای دیدار با زلزله شناس ژاپنی ابراز علاقه کردند.

بلافاصله ایشان برای دیدار با زلزله شناس ژاپنی ابراز علاقه کردند. پس از طی روال اداری مربوط به دیدارهای خارجی این دیدار برگزار شد. قبل از جلسه ، بسیار برایم سوال بود که ایشان چه سوالاتی از پروفسور تاکادا خواهند پرسید.

پس از اینکه آقای تاکادا در ابتدایِ دیدار توضیحاتی راجع به گذشته و سوابق خود داد ، آقای هاشمی گفتند گزارش های این زلزله را دنبال کرده ام. سوالی که دارم اینکه کشور شما تجارب زیادی در حوزه زلزله دارد؛ “مهمترین” درس این زلزله ، برای کشور ژاپن چه بوده است؟ می دانم قطعاً با مسایلِ زیادی مواجه شده اید اما «مهمترین تجربۀ ژاپن» در این ماجرا چه بوده است؟

شاید این بهترین سوالی بود که می شد در ابتدای جلسه از زلزله شناس ژاپنی پرسید.
پس از پاسخ پروفسور تاکادا ، آقای هاشمی گفتند سوال دوم من در زمینه مکانیزم ایجاد سونامی است. من هنوز از گزارش ها متقاعد نشده ام که “آزاد شدن انرژی” «چگونه» منجر به حرکت این حجم عظیم آب می شود؟

در سوال سوم آقای رفسنجانی از شایعه ای به نام “هارپ” پرسیدند و گفتند آیا می شود که ارتباطی بین زلزله ها و پدیده ای که به نام هارپ معرفی می شود، وجود داشته باشد؟
[گزارش مختصری از این دیدار هنوز در سوابق سایت های خبری اینترنتی موجود است]

?ماجرای زلزله و سونامی ژاپن برای هر مهندسی، درس ها و عبرت های زیادی به همراه داشت اما این سلسله نشست ها برای من درس دیگری هم داشت و آن اینکه یک ذهن وقتی به فکر کردن و تحلیل کردن عادت کرده باشد می تواند اینگونه چالاک و قوی ببیند وجوهِ یک موضوعِ غیر از رشته تخصصی اش را و اینگونه خود را در برابر طرحِ سوال قرار دهد.

پروفسور تاکادا همیشه از این دیدار به خوبی یاد می کرد (و می کند). پیش از هجرت از ژاپن به آمریکا، یک بار زنگ زد و گفت که در هیروشیما زمین لغزه [رانش زمین]رخ داده و بیا تا برای بازدید میدانی به منطقه برویم. پس از پایان بازدید گفت: گزارشی از این بازدید را برای آیت اله هاشمی که در ایران دیدیم هم بفرست.

به توصیه پروفسور تاکادا مطلبی تهیه و ارسال شد. پیش از سفر به آمریکا، وقتی که در تهران اطلاع دادم که چنانچه سوالی در مورد گزارش باشد در ایران هستم در کمال شگفتی دیدم که باز آیت اله در اسفند ۱۳۹۳وقتی را برای دیدار و گفتگو تنظیم کردند.

 

?این چهار نشست و دیدار با آقای هاشمی برای من به عنوان یک مهندس، یک الگوی ذهنی ایجاد کرده. اینکه تلاش کنم چنان زندگی کنم که تا هشتاد سالگی هم نسبت به اعداد و ارقام هشیار و دقیق باشم. در اولین دیدارمان آقای هاشمی گفت که من ذهنی ریاضی و مهندسی ندارم و این سوالاتم از شما بر اساس یک “ذهن غیرمهندسی” است اما باورم از این سلسله دیدارها این است که ایشان اتفاقا ذهنی ریاضی و بسیار حساس به ارقام و اعداد داشتند. اینکه وقتی به ایشان می گویی در منطقه هیروشیما در اثرِ بارانِ زیاد ، رانش زمین رخ داده و این هم عکس هایش است ، ایشان بلافاصله می پرسند : «چندمیلیمتر باران در ساعت؟» و وقتی که پاسخ می دهی ۲۱۷ میلیمتر در سه ساعت، آقای رفسنجانی می گوید: اینکه زیاد نیست، فلان سال در گیلان ما فلان میلیمتر باران داشتیم… در ابعاد زندگی بزرگان حرف های زیادی زده می شود (بخاطر کارنامه مفصل شان). اما به عنوان یک مهندس، آقای هاشمی رفسنجانی برای من نمونه ای شد که بکوشم هشیاری ذهنی و حساسیت به ارقام را تا کهنسالی و روزهای پیری حفظ کنم. بی گمان این نمی شود بدون تمرین های مستمر ذهنی و روحی.

 

خدایش رحمت کناد!