پنجشنبه 13 تیرماه 1392 هـ.ش |
25 شعبان 1434 هـ .ق
|
4 July 2013 M |
* ساعت 11:
دیدار جمعی از نخبگان و فعالان سیاسی |
آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه سفر خویش به استان خراسان رضوی، در تالار آیینه با جمعی از نخبگان و فعالان سیاسی استان و شهر مشهد دیدار کردند.
در این مراسم، پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید، آقای عسگری در سخنانی گفت: « بسم الله الرحمن الرحیم، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل از راه پیروزی مردم بر رژیم طاغوت و نفی سلطه های ظالمانه، تجربة گرانسنگی را پیش روی ملت آزادی خواه جهان قرار داد. نماد روشن و عینی این تجربه بزرگ مردم سالاری دینی در ایران با عنوان جمهوری اسلامی و نظام حکومتی مورد قبول و خواست اکثریت مردم شد. واقعیت این است که امام و شاگردان تربیت یافته در مکتب فکری آن یار سفر کرده، بویژه آیتالله هاشمی رفسنجانی مبارزات و سیاست ورزی سازماندهی شده و برخوردار از یک تشکیلات مکتبی اثرگذار را در بین مردم بوجود آوردند و الگوی حکومتی متناسب با خواست اکثریت ملّت را بنیاد گذاردند.
نکته جالب توجه در نظام سازی و تعیین ساختار حکومت و تشکیل نهادهای قانونی این بود که جمعی از یاران امام، بویژه حضرت عالی بسیار اثرگذار ظاهر شدید و در همان روزهای آغازین انقلاب در یکشنبه مطابق با 29 بهمن ماه 1357 یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیلاتی فراگیر راه اندازی کردید و کادر فکری سازمان یافته و تربیت شدة در این تشکیلات به دبیرکلی مرحوم شهید آیت الله بهشتی به عنوان بازوی کمک کننده به رهبری توانست در مدت زمان کوتاهی راه مردم سالاری دینی را تسهیل نماید، اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری را در اختیار داشته و قانون اساسی را به عنوان خونبهای شهیدان به تصویب و تأیید امام و ملّت رساند. نخستین مجلس شورای اسلامی را با ریاست حضرتعالی ایجاد کند، قوة قضائیه مستقل و متناسب با مطالبات اسلامی و دینی و حقوقی مردم را با مسؤولیت چهرة متعهد و فهیم همچون آیت الله دکتر بهشتی راه اندازی کند و از همه مهمتر اینکه توانستید در برابر جریانات وابسته به اردوگاه های نظام سلطة جهانی اعم از شرق و غرب به روش تشکیلاتی و کارآمد ایستادگی کنید. اینجانب به عنوان عضو کوچک از آن تشکیلات که گاهی به عنوان رابط خراسان به مرکز می آمدم، با سابقه درخشان این تشکیلات و یادآوری خدمات صادقانه نیروهای فعال، مومن و تشکیلاتی، به ناچار و از سوی خضوع و اخلاص اعلام میکنم که نبود یک رهبری تشکیلاتی، مدبر و کارآمد برای فعالیتهای سیاسی و فراگیر سبب گردید تا فعالیتهای سیاسی بسیاری از دلسوزان نظام و بویژه جوانان تحصیلکرده و پرانرژی در جویبارهای کوچک و مختلف جاری و گاهی خشک شود و هدر رود. این انرژی به مراتب اسفبارتر از هدر رفت انرژی برق و دیگر انرژیها در کشور است. شکی نیست که فقدان تشکیلات مکتبی و سیاسی آن هم به شکلی فراگیر، مسیر سیاسی مردم و نخبگان را در ارتباط با دفاع درست و علمی و عقلانی از نظام با افت و خیزهای فراوانی روبرو کرده و کمترین اثر نبود احزاب سیاسی قوی و کارآمد ظهور پدیدههای از نوع لباس شخصیها و عوامل افراط وابسته به چهرههای متّصل به قدرت و اقتدارگرا در سالهای اخیر و ناکارآمدی در مدیریت سیاسی و اجرایی کشور بود. همه میدانیم که هزینة کار سیاسی در کشور به دلیل نبود احزاب و به دلیل نبود تشکیلات فراگیر آن هم برای نقد قدرت و نه وسیلهای برای رسیدن به قدرت، مشکلاتی را پیشروی دلسوزان نظام در سالهای اخیر قرار داد. به طوری که در سالهای اخیر سیاست و مدیریت اقتصاد و فرهنگ با فقدان عالمان، بیعلم و عقل گشته و شرایط کشور به سمت و سوی نامطلوبی پیش رفت. بحمدلله باز هم تدبیر مقام معظم رهبری و حرکت ایثارگرانه حضرتعالی و رفتار تشکیلاتی و هدفمند چهرههای همراه، انسانهای شریفی همچون آقای سیدمحمد خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای سید حسن یادگار امام و همچنین انصراف هدفمند آقای دکتر عارف شرایط کشور را بهبود بخشید و میدانیم بهتر از هر زمان دیگر زمینه برای جبران مافات فراهم است. مشهود بر اینکه یاران امام و رهبری و بزرگانی از چهرههای مقبول، با همان روحیة فداکاری و ایثارگری که در آغازین روزهای انقلاب داشتند، پا به میدان گذارند و سختی کار را همچون حضرتعالی به جان خویش بخرند و این اقدام فوری و فوتی یعنی اتفاق مبارک حرکت تشکیلاتی اصولگرایان معتدل، اصلاح طلبان معتدل و مستقلها را در کشور ساماندهی نمایند. همگی امیدوار به اعتدال و تدبیر حضرتعالی و رئیس جمهور منتخب و مورد حمایت شما و مردم هستند و هستیم.
جمعی که در واقع به عنوان مجموعهای از دوستداران حضرتعالی و حامیان رئیس جمهور منتخب در محضر حضرتعالی هستند، جمعی از دوستان اصلاح طلب معتدل و اصولگرای معتدل و مستقلها هستند که عمدتاً نقش اثرگذاری در حرکت سیاسی اخیر داشتند. هم پیروزی فکری حضرتعالی و یارانتان را تبریک میگویند و هم امیدواری میدهند همچنان که در روزهای سخت حامی بودند، حامی و پشتیبان باقی باشند. عذرخواهی میکنم از اینکه وقت شریف حضرتعالی را گرفتم. چند نفر از دوستان انشاءالله عرض ارادت دارند و سپس از رهنمودهای حضرتعالی استفاده و بهرة لازم خواهیم برد.
در ادامه مهندس امینی، مسؤول ستاد دکتر عارف در خراسان رضوی نیز در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت حضرتعالی خیرمقدم عرض میکنم و امیدوارم در این مدت کوتاهی که در مشهد تشریف دارید، زیارت جنابعالی مورد قبول درگاه حق باشد. تقدیر و تشکر میکنم از فرصتی که در اختیار قرار دادید تا دوستان خدمت برسند و از نظرات و صحبتهای حضرتعالی استفاده کنند. جناب آقای هاشمی دوست داشتیم که جنابعالی موافقت میفرمودید که در زمان ورود جنابعالی استقبال کاملاًَ مردمی از شما بعمل میآمد تا مردم شهید داده و متدین مشهد ادای وظیفه میکردند و ارادت خودشان را به حضرتعالی نشان میدادند که متأسفانه مورد موافقت شما قرار نگرفت. اعلام کاندیداتوری جنابعالی که صرفاً جهت رضای خدا و منافع ملّی و اصرار اقشار مختلف مردم بود، موجی از شور و شعف در سراسر استان خراسان را ایجاد کرد. حتی کسانی که به انتخابات هم اعتقاد نداشتند، به جهت اعتقادی که به مدیریت، درایت و تدبیر حضرتعالی داشتند، صرفاً جهت بهبود وضعیت کشور و وضعیت مردم وارد صحنه انتخابات شدند. متأسفانه اقدام ابهام آمیز شورای نگهبان باعث یأس و نومیدی مردم شد و حتی در روزهای اوّلیه انتخابات اگر نگاهی به صحنههای اجتماعی افکنده شود، مشاهده مینماییم که صحنة انتخابات صحنههای بسیار بیرمقی بود. بعد از ورود حضرتعالی و نقش بیبدیل جنابعالی و جناب آقای خاتمی و حرکت اخلاق مدارانه جناب آقای عارف و سایر بزرگان مجدداً موجی ـ نه به وسعت موج کاندیداتوری و ثبتنام حضرتعالی ـ در پهنة استان خراسان و سراسر کشور ایجاد شد و حتی کسانی که در انتخابات گذشته به جناب آقای مهندس موسوی و جناب آقای کروبی رأی داده بودند و قصد شرکت در انتخابات نداشتند، با اعلام شما و برنامهها و نظر جنابعالی به صحنة انتخابات آمدند. این موج جدید باعث پیروزی دکتر روحانی شد و نقشه و برنامه کسانی که برای 4 سال بعد و یا به تعبیری برای 8 سال بعد برنامهریزی کرده بودند نقش برآب کرد. آنها قطعاً خودشان را پیروز قطعی انتخابات میدانستند. جناب آقای هاشمی به لطف خداوند و حرکت مردم که جلوتر از ستادهای انتخابات جناب آقای روحانی بودند، 24 خرداد پیروزی مجدد انقلاب و آرمانهای انقلاب بود و حماسه سیاسی مورد تأکید مقام معظم رهبری شکل گرفت. امروز کمتر از یک ماه از انتخابات و پیروزی جناب آقای روحانی گذشته است و هنوز جناب آقای روحانی کابینه خودشان را به مجلس معرفی نکردند، متأسفانه تهدیدات و خط و نشان کشیدنها شروع شده است. از یک طرف آقای الله کرم اعلام میدارد چنانچه آقای روحانی به سمت سیاستهای اقتصادی کارگزاران حرکت کنند، باید منتظر باشند مردم که در 8 سال گذشته سکوت کرده بودند، دست به تظاهرات بزنند. از طرفی یکی از نمایندگان محترم مجلس بر خلاف اکثریت مجلس و نظر رئیس محترم مجلس از خط و نشان مجلس برای کابینة جناب آقای روحانی خبر میدهد. از طرفی دیگر مدیر مسؤول روزنامه کیهان پاکترین و دلسوزترین مسؤولین مملکتی را آمریکایی، اسرائیلی، جاسوس و فتنهگر میپندارند و در سرمقاله کیهان در حالی که هنوز دولت مستقر نشده است، شروع به انتقاد میکند و این سومین تغییر موضع این سردبیر روزنامه کیهان از 24 خرداد تا الان هست. حتی تشکر جناب آقای روحانی از جناب آقای خاتمی را هم تحمل نکرده و در آن سرمقاله به آن پرداخته شده است. این در حالی است که مردم با رأی خود وزن هر طرف، هر گروه و هر جریان سیاسی را در 24 خرداد مشخص کردهاند. متأسفانه این از ظلمهای تاریخ هست که همیشه افرادی با پشتوانه اندک مردمی از موضع همة مردم صحبت میکنند، در حالی که کمترین نمایندگی را از مردم ندارند و خودشان را نماینده مردم میپندارند. لذا ضروری به نظر میرسد که جناب آقای دکتر روحانی در همین ابتدا به طور شفاف و صریح نسبت به این خط و نشان کشیدنها موضعگیری کنند و روی مواضع خودشان که اصولی بوده و مردم پذیرفتند و به آن رأی دادند، پافشاری کنند و چنانچه غیر از این باشد، جناح تند و افراطی که به نظر میرسد هنوز پیام 24 خرداد را نگرفتهاند، بجای تمکین به رأی مردم بر دامنة فشارها و حرکتهای خود خواهند افزود. انتخاب دولت جناب آقای روحانی حق رئیس دولت است، ولی پیشانی و ویترین هر دولتی معرفی کابینة اوست. که امیدواریم ترکیبی از نیروهای کارآمد و با تجربه و علاقهمند به خدمت به مردم در کابینه را شاهد باشیم. عذرخواهی میکنم از اینکه وقت حضرتعالی را گرفتیم و سلامتی جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.
دکتر عظیمی از نخبگان دانشگاه در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، اوّلاً ورود شما را به شهر مشهد خوشآمد میگویم و میخواهم دو مقدمه را عرض کنم. آقای هاشمی ما در وجود شما از دوران جنگ آنچه که یادمان هست، امید است و هر موقع شما را در دوران جنگ میدیدیم، امیدها زنده میشد و برای عموم مردم هم همین بود. خوشحالیم که علیرغم گذشت سالها از دوران جنگ، ملّت ما هنوز هم با همان دید به شما نگاه میکنند و سیرت و صورت شما برای ملّت ما همراه با امید و امیدواری به آینده بهتر هست و دیدیم که ثبت نام و ورود شما در انتخابات نشان داد که ملّت ما چقدر نسبت به کشورشان و نسبت به آیندهشان امیدوار شدند.
نکته دیگر این بود که ما سالها تلاش کردیم تا بین حوزه و دانشگاه پیوند ایجاد کنیم و به نظر من عملاً در انتخابات اخیر این اتفاق افتاد. یک دانشگاهی و یک حوزوی به نفع ملّت با هم کنار آمدند و خواستند که آیندهای خوب برای این کشور و ملّت رقم بزنند و این به نظرم مهمترین نکتهای بود که این انتخابات داشت و آن تلاشهای 34 سالهای را که حضرت امام(ره) شروع کرده بودند، به نظرم توانستیم در این انتخابات به منصة ظهور عملی برسانیم.
در مورد دولت آقای روحانی من فقط عرض کنم که اوّلین گروههای دانشگاهی که در کشور به نفع دکتر روحانی ائتلاف را تشکیل دادند، قبل از اینکه اعلام شود که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار بروند، اوّلین ائتلاف قبل از این مسأله، در مشهد اعلام موجودیت کرد و دانشگاهیان مشهد، علوم پزشکی مشهد، دانشگاه پیام نور و آزاد حمایت خودشان را با یک بیانیه از آقای دکتر روحانی اعلام کردند و گفتند که باید همه از یک کاندیدای واحد حمایت کنند. شروع این نکته در مشهد بود.
اجازه میخواهم دو، سه نکته به خاطر رشتهام که تخصص در علوم سیاسی است، خدمت شما عرض کنم. آقای رفسنجانی به نظر میرسد که شرایط منطقه و شرایط جهانی به همراه امدادهای غیبی خیلی به داد ما رسیده است. الان کشورهای منطقه همه درگیر هستند. مصر، سوریه، ترکیه، قطر، امارات و عربستان مشکل دارند به نظر من خدا خیلی به کشور ما عنایت دارد. اعلام مواضعی که جنابعالی از انتخابات داشتید، مبنی بر بحرانهایی که کشور ما را تهدید میکند، این انتخابات خیلی از این بحرانها را از سر کشور ما دور کرد. به نظر من با انتخاب آقای روحانی شرایط بسیار مناسبی برای کشور ما ایجاد شده که بتواند از در این بحرانهای منطقهای به خاطر اینکه با ثباتترین کشور ـ البته به مدد این انتخابات ـ قرار گرفته، کشور را نجات بدهد. هرچند اعتقاد دارم که دولت آقای روحانی کشوری را که تحویل خواهد گرفت، تقریباً یک کشور بحران زده و واقعاً در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و به خصوص اخلاقی یک کشور ویران است.
نکته دیگر این است که این انتخابات نشان داد که هیچ جناحی به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند. تاریخ کشور ما نشان داده که هر موقعی در کشور جناحهای مختلف سیاسی، چه در ملّی شدن صنعت نفت و چه در جنبش مشروطه و چه الان، هر موقع نیروهای مختلف اجتماعی، ملّیها و مذهبیها و جناحهای مختلف دست به دست هم دادند، کشور ما موفق بوده و این انتخابات هم این را در عمل نشان داد که هر موقع نیروهای مختلف دست به دست هم دادند، کشور ما پیشرفت و رشد کرده و جلو رفته است و ما انتظار داریم دولت ما همین وضعیت همافزایی نیروهای مختلف را انشاءالله در صحنههای مختلف حفظ کند و بتواند به این وضعیتی که الان ایجاد شده، ادامه بدهد.
در آخر نکتهای را در مورد دانشگاهها که دوستان خواستند، عرض کنم. وضعیت دانشگاههای ما در سالهای اخیر متأسفانه وضعیت مناسبی نیست. نه استاد احساس امنیت میکند و نه دانشجو. فضای امنیتی بسیار سنگینی بر دانشگاهها حاکم است. متأسفانه این وضعیت نمیتواند کشور ما را از لحاظ علمی در وضعیت مطلوب و روشنی قرار بدهد. الان دانشگاهها در انتخاب دانشجو دستشان بسته است. دانشجوهای دکترا را اصلاً استادها و دانشگاهها انتخاب نمیکنند. خودمان وقتی که ترم شروع میشود و سرکلاس میرویم، کسانی را میبینیم که اصلاً ممکن است امتحان کنکور نداده باشند. کسانی به عنوان نخبه گاهی در کلاسهای ما حضور پیدا میکنند که جزو ضعیفترین دانشجوی ما هستند و اینها نشان میدهد که متأسفانه در دانشگاههای ما خیلی وضع مناسبی نیست. قانون عوض شده و اعضای هیأت علمی نمیتوانند یک مدیر گروه را انتخاب کنند. یعنی مدیر گروه هیچ مسؤولیت رسمی ندارد. حتی یک مدیر گروه سادهای را که این حق استادهاست که در گروه خودشان بخواهند کارها را اداره کنند، نمیتوانند انتخاب کنند. ما از دولت بزرگوار انتظار داریم که به وضعیت دانشگاههای ما، استادهای ما و به دانشجویان ما رسیدگی کند و انشاءالله ما از این وضعیتی که در دانشگاهها گرفتارش هستیم، نجات پیدا کنیم. امیدوارم خداوند همیشه سایة شما را بر سر ملّت ایران و ما محفوظ بدارد و همیشه مستدام، محفوظ و سلامت باشید.
در ادامه سرکار خانم سلجوقی، از اساتید دانشگاه در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام، ارادت و خیرمقدم خدمت حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی دارم و خداوند را شاکرم که حیات نسل ما را در عصری قرار داد که معطر به عطر جمهوری اسلامی است.
حضرت آیتالله، مستحضرید که زنان این استان نیمی از جمعیت استان را تشکیل میدهند و این به تبع از هرم جمعیتی کشور است و با حضور در عرصههای مختلف از قبل از پیروزی انقلاب تا پیروزی انقلاب تا جبهه و جنگ و هشت سال دفاع مقدس، دوران سازندگی و اصلاحات، کارنامة درخشانی دارد. زنان با سطح سوادی بالاتر از نُرم کشوری و بیش از 55 درصد از ظرفیت دانشگاهها که دختران ما تشکیل میدهند، در عرصههای مختلف اجتماعی و فردی فعّال هستند. مستحضرید که تاکنون گامهایی برای ارتقای وضعیت زنان در جامعة ما برداشته شده، امّا تصدیق میفرمایید که شرایط موجود در شأن زنان توانمند و فرهیختة جامعة ما نیست. اگر خانواده خیمه جامعه هست، زنان ستون و محور این خیمه هستند. آموزش و ارتقای این ستون موجب ثبات و تقویت کانون خانواده میشود. زنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند و نیمی دیگر از جامعه را حمایت میکنند و تعلیم و تربیت میدهند و پشتیبانی و همدلی و همیاری میکنند. بنابراین از جنابعالی به عنوان یک قرآن پژوه و به عنوان یک مفسّر برجستة قرآن تقاضا دارند به ارتقای جایگاه زنان و تثبیت موقعیت آنان به لحاظ مرزی، حقوقی، تحصیلی، مدیریتی، اقتصادی و تولیدی ـ نه به عنوان یک حسنه، بلکه به عنوان یک عمل صالح ـ نگریسته شود.
در خاتمه با تشکر از حضور ارزشمند بانوان گرانقدر استان در تمام سنگرها و عرصههای حضور از رئیس جمهور منتخب و دولت یازدهم دولت تدبیر و امید جداً و مصرانه و قاطعانه تقاضا میکنیم که به تبیین و شفاف سازی جایگاه زنان در عرصههای مدیریتی و انشاءالله شایسته سالاری و توجه به شاخصهای شایسته سالاری اقدام جدّی بگمارند.»
پس از وی حجتالاسلام والمسلمین حاج آقا غزالی(مسؤول شورای راهبردی ستاد) در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، به عنوان یک شهروند و یک طلبه از زحمات و تلاشهای شما برای وطن اسلامی و از صبر و بردباری که برای رسیدن به آرمانهای انسانی و الهی ما به یادگار گذاشتید، با همه وجود تشکر میکنم و از این برادران و خواهران عزیزی که برای قدردانی از این زحمات و اینگونه تلاشها هم در زمان انتخابات حقیقتاً با همه وجود تلاش کردند و هم الان که شما شاهدید که چقدر زحمت کشیده شد و چقدر صحبت شد که این همه عزیز با نهایت راحتی برای قدردانی از زحمات حضور داشته باشند، امّا خیلی طول کشید. دلیلش هم اشتیاق فوقالعادهای بود که برای دیدار شما و تشکّر و قدردانی از شما داشتند. شما آگاه هستید و برادران هم میدانند که این شخصیتها و برادران و خواهران زحمتکش اینگونه نیست که دقیقهای از وقت خودشان را بخواهند بدون یک هدف مشخص تلف کرده باشند. من به عنوان یک طلبه از تک تک این زحمتکشان و فرهیختگان، اندیشمندان و بزرگانی که حقیقتاً برای کشور و انقلاب و برای پیروزی و موفقیت ملّت و خودشان این همه تلاش کردند، تشکر میکنم.
خیلی فشرده عرض میکنم. واژههایی همانند حماسه، گفتوگو، خردورزی، اعتدال، تدبیر، امید و گفتمان رایج این انتخابات شد. گفتمانی که سالها مهجور مانده بود و در حوزة گفتمان عمومی، سیاسی و فرهنگی از گفتمان خردورزی و اندیشمندی و گفتگو و هماهنگی و همراهی و تلاش و صبر برای پیروزی اسلام و مسلمین تقریباً خبری نبود. امّا در این انتخابات، واژههایی بودند که گفتمان را تشکیل دادند. در دوران برگزاری انتخابات به صورت خودجوش عناصری جمع شده بود و واقعاً همین گفتمان بود که آنها را جمع کرده بود. از روزهای اوّل که خودم حضور داشتم، دوستانی که میآمدند از گروههای مختلف و متفاوت از دانشگاهها، بازار، حوزه و در شهرستانها و همه جا میآمدند و مینشستند و هماهنگی و صحبت میکردند و پیشنهاد میدادند برای اینکه امور در مملکت همراه با تدبیر و عقلانیت و خردورزی باشد. تلاش میکردند و خودشان مشکلات را حل وفصل میکردند و کارها را انجام میدادند.
در ستاد آقای روحانی، وقتی حضرتعالی مطرح بودید، اوجی بود که دوستان فرمودند شما هم میدانید و بعد هم که آن مشکل پیش آمد، باز هم امیدوار، بدون اینکه مأیوس شدند و بدون اینکه بحث این باشد که من و گروه و جمعیت من مطرح است، آمدند و تلاش کردند و شبها گاهی تا صبح اساتید دانشگاه همراه با کسانی که در درس آنها حاضر میشدند، تلاش انتخاباتی میکردند. افرادی را از نوجوانها سراغ داشتم که در آن شب آخر تا صبح نخوابیدند.
به هر حال این گفتمان آنچنان در دلها امید ایجاد کرد که همة این امیدواران بعد از انتخابات خیلی محکم همراه این گفتمان و ایدهها و همراه این موج کارشان را ادامه دادند. ما از ناحیة برادران و خواهران مکرر تقاضا داشتیم که این فرصت مثل فرصتهای گذشته از دست نرود و حال که به لطف الهی و تدبیر بزرگان و صبر و استقامتو تلاش این مملکت را بحمدلله به این وادی بسیار امن و مهم هدایت کردهاند، انشاءالله به گونهای بشود که در آینده هم این حرکت، گفتمان، تلاشها و کوششها در همة میادین جامعة ما ادامه پیدا کند و خدا نخواسته مردم دوباره مأیوس نشوند و به خانههایشان برنگردند.
من یقین دارم تقاضای تکتک این برادران و خواهران از همة عناصر جامعه و حضرتعالی این است که آنچنان که در گذشته شما صبور و بردبار و پرتلاش و با همة وجودتان این مردم و انقلاب را کمک کردید، انشاءالله در آینده هم فضایی درست شود که این مردم بتوانند این گفتمان را در این جامعه نهادینه کنند و انشاءالله ادامه بدهند. از رهنمودهای این بزرگمرد، حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی استفاده میکنیم و امیدواریم خداوند بر همة ما توفیق عنایت بفرماید.»
حسن ختام این دیدار بیانات آیتالله هاشمی رفسنجانی بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
صمیمانه از همة شما آقایان و خانمها بخاطر لطفی که کردید و در این برنامه شرکت کردید، تشکر میکنیم. صحبتهایی که چند نفر از برادران و خانم کردند، همه حاوی نکات قابل توجهی بود که از بزرگان خراسان و مشهد همین انتظار است. حرفهایی را که در دل دارند، با لباس ادب و هنر، مطالب خودشان را نجیبانه توضیح دادند.
به هر حال قطعاً این حادثة انتخابات 24 خرداد در سالهای اخیر حادثة استثنایی و عجیبی است که اتفاق افتاد و نکتة مهمش در این انتخابات فکر میکنم هوشیاری و بیداری مردم است. نشان داد مردم ما در سراسر کشور در روستاها، شهرها، عشایر و کلان شهرها و شهرهای کوچک باهوشیاری وارد گود انتخابات شدند و به نامزد مورد نظرشان رأی دادند. این چیز کوچکی نیست. قبل از شروع تبلیغات و کارهای دیگر، فضای انتخابات خیلی سرد به نظر میرسید و نشانة یأس مردم بود. ولی کمکم چیزهایی که پیش آمد، همین مردمی که مأیوسانه حرف میزدند، یکدفعه گفتمان آنها عوض شد و شرایط دیگری را پیش کشیدند. من دیروز با جمعی از شخصیتهای اهل سنّت خراسان و سیستان و بلوچستان در اینجا جلسه داشتیم و صحبت کردیم و آنها هم حرفهایشان را زدند و خبر دادند که اهل سنت که عمدتاً در مرزها مستقر هستند و در روستاها، 85 درصد در انتخابات شرکت کردند. اگر این رقم دقیق باشد، با کل شرکت کنندگان که 72 درصد در آمارها هست، خیلی قابل توجه است. قبلاً فکر میشد وقتی که بحث از نماینده دولت در انتخابات میشد، تقریباً در بین صاحب نظران سیاسی و اجتماعی کشورمان و حتی شخصیتهای استانی این مسأله جدّی بود و میگفتند که روستائیان به خاطر یارانههایی که برای خانوادههای پر جمعیتشان میگرفتند، ممکن است به نماینده دولت رأی بدهند. امّا نتیجه واقعاً چیز دیگری بود. یعنی معلوم میشود که حتی صاحب نظران ما، مردم خودمان را خوب نمیشناسند. ما هم خوب نمیشناسیم. روستائیان در مجموع حضورشان بیشتر از شهریها بود و رأی آنها هم عمدتاً به نامزد پیروز انتخابات، دکتر روحانی بود و این خیلی جای صحبت است.
آن همه تبلیغاتی که دیگران داشتند و آن همه کارهایی که بود و از ماهها قبل شروع کرده بودند و از راههای مختلف و بعضی نهادها همه در جهت خاصی حرکت میکردند، چگونه است که این روستائیان و عشایر آن قدر صاحبنظر و سیاسی شدند که همان کسی را که خودشان میخواهند، انتخاب میکنند و میپسندند و میدانند چه میخواهند.
من بعید میدانم که در دنیا کشوری را پیدا کنیم که مردمش این قدر هوشیار وارد انتخابات شوند. این قابل مطالعه و مسأله جدّی است. شما در جامعة و جزو همین مردم میدان و کوچه و بازار و دانشگاه هستید و میدانید القاء میشد که انتخابات جدّی نیست. از این حرفها زده میشد. امّا اینگونه که شد، نشان از حضور با شعور مردم در انتخابات بود، حقیقتاً برنده این انتخابات مردم هستند و این تعارف نیست. همین جامعة ماست.
ما چنین حالتی را قبل از پیروزی انقلاب در مردم میدیدیم. یعنی از سال حدود 40 که مبارزات شروع شد و در 15 خرداد مردم سرکوب و خانهنشین شدند و آن صحنهها دیگر تکرار نشد تا سال 56، فکر میشد که مردم از همان چیزی که در 15 خرداد دیدند، بریدند. ولی کمکم مردم وارد شدند، آن موقع هم ابزارتبلیغات مثل الان نبود و ما در حد اعلامیه و مساجد و در این حد و در حد محدود میتوانستیم با مردم تماس بگیریم. آن موقع چیز عجیبی که اتفاق افتاد و دنیا را هم بهت زده کرد، این بود که چطوری همة مردم روستا و شهر و همه جا برای راهپیمایی اعتراض به رژیم شاه آنگونه در خیابانها جمع میشدند!! خطر را هم احساس میکردند، وقتی که در خیابان یک مقدار مشکل پیدا شد، همان مردم پشتبامها از نوع دیگری مبارزاتشان را ادامه میدادند. واقعاً آن کار شعور بالایی میخواست. آن موقع غربیها خیلی تحلیل کردند که چه شد؟ مردم ایران که حزب نداشتند و تشکیلات نداشتند، چگونه این مجموعة متفرّق سراسر کشور جمع شدند؟! ولی نشان خوبی از هوش مردم است. الان شرایط خیلی فرق کرده و در هر خانهای حتی در خانههای روستایی، دانش آموزان فعال و دانشجویان دانشمند و اساتیدی هستند و ارتباطات در فضای کشور ما با فهم اجتماعی و سیاسی کاملاً آمیخته است. گاهی روستاهایی که میآیند و با هم صحبت میکنیم و سوالاتی میکنیم، میبینیم که واقعاً تحلیلهای مهمی را با زبان ساده خودشان و با مَثَلهای ساده توضیح میدهند و این برای کشور ما خیلی با ارزش است. حالا این موقعیت به دست آمد و بر خلاف تحلیلها و حرفهایی که زده میشد، مردم با اظهار نظر صریح خودشان و با حضور کم سابقه و با تبلیغات بسیار کم آمدند. معمولاً یک هفته یا دو هفته اثر ندارد. در کشورهای دموکراتیک ماهها تبلیغات میشود و توضیحات داده میشود و برنامهها گفته میشود و معمولاً هم حدود 50 تا 60 درصد ـ در این حد که خیلی خوب باشدـ میآیند. ولی اینجا بدون همة آن ویژگیها، به این شکل مردم میآیند. ما باید خیلی از مردم تشکر کنیم و بفهمیم که این مردم چه میخواهند؟
اصلاً خیلی از این مردمی که رأی دادند، شاید وقتی کلمه اعتدال یا چیزهای دیگر را میشنوند، نتوانند تفسیر درستی کنند، ولی مفهوم را میدانند. از افراط و تفریط متنفّر شدند و از تندرویهای بیمنطق متنفّر شدند و از کارهای شعاری و بدون محتوا ناراضی هستند و از اینکه سرنوشت ملّتی به شعارها و وعدههای بیعمل مرتبط باشد، ناراضی هستند و دلشان میخواهد عقلانیتی بر کشور حاکم باشد. اینگونه فرهنگی بر ملّت ما حاکم است. ما باید این را با ارزش تلقی کنیم. در این شرایط واقعاً اگر طولانی مدت نگاه کنیم، تبلیغات یک طرفه بوده است. حالاتی که الان پیش آمده، خیلی جای تدبّر دارد و شما دانشگاهیان، متفکّران و شخصیتهایی که سطح بالاتری از اطلاعات را دارید و ارتباطات فکریتان عالمانه است، قطعاً بهتر میتوانید این وضع را برای همه تشریح کنید. گرچه خودشان هم میفهمند.
ما باید از این شعور بالای مردم قدردانی کنیم. این مردم با شعور الان نشان دادند که انتظار دارند دولتی باشد که عقلانی حرکت کند و منافع کشورش را با شعار به باد ندهد و با یک اظهارنظر تند غیرقابل اجرا، دشمن تراشی نکند و فکر کند کلمهای را که میخواهد بگوید، چقدر مؤثر است و چقدر برد مفید و چقدر ضرر بد دارد! الان چنین حالتی بین مردم قابل مشاهده شده است. باید همه درس بگیرند.
شما خودتان بودید و در متن حوادث بودید. برای این به شما میگویم که به عنوان مفسّر رأی مردم باید یک مقدار به میدان بیایید و مسؤولانی هم که کار را به عهده میگیرند، باید بفهمند که با مردم هوشیاری روبرو هستند. اگر خوب کار کنند، مردم باز هم در خدمتشان هستند و اگر بد کار کنند، این مردم که مردم نجیبی هستند، دعوا نمیکنند و جنگ راه نمیاندازند و همینطوری مأیوسانه میگویند که نشد و چه کار کنیم. این حالت عجیبی در ایران است که الان اتفاق میافتد که مردم اینگونه شدند.
من به خودمان و مردم تبریک میگویم که این قدر پیشرفته فکر کردند و باید روی این مسأله کار زیادی شود. حالا من فقط تیتر این بحث را مطرح کردم. مردم میبینند و میشنوند و ممکن است مصاحبهها در تلویزیون گوش مردم را پر کند و حرفهایی را بزنند و هر روز خبرهایی از دهها طرح را که به نتیجه رسیده، به گوش مردم برسانند، امّا مردم خودشان تحلیل دارند و میدانند چه اتفاق میافتد. میبینند کشوری که ظرف 8 سال 700 میلیارد دلار پول بدستش آمده و این همه زیرساخت کشور از قبل تهیه شده و کارخانههای بزرگ و واحدهای پیشرفته و دانشمندان نیرومند از دانشگاه بیرون آمدند و در همه بخشها انسانهای قابل کمک به مردم و کمک فکری و قابل مدیریت صحیح در جامعه خیلی زیاد هستند. مردم اینها را میبینند و بعد میبینند که وضع زندگی آنها اینگونه است.
چه کسی باید باور کند که ظرف چند هفته یک دفعه ارزش پول ملّی سه برابر افت کند؟ این چیزها معمولاً با پلّههای کوچک و قدمهای خیلی کوتاه میشود و باید سالها طول بکشد تا به اینجا برسد. این حالت، حیرتی را در مردم و صاحبنظران بوجود میآورد که چرا اینگونه شدیم؟ چرا باید افغانستانی که آن وضع بود و هر روز در یک گوشهاش بمب منفجر میشود و جاهای حساس را میزنند، الان واحد پول آنها از ما قویتر شده باشد؟ زمانی میبایست گونی گونی پولشان را در مقابل دلار و پول ما میدادند. چطور شد اینگونه شد!؟ چطور شد عراقیهایی که پول ایرانی را از دست زوّار میچاپیدند، الان پول ایرانی را مسخره میکنند و اهانت میکنند؟
چرا ما اینگونه شدیم؟ چه اتفاقی افتاد؟ این چه مدیریتی در کشور بود که با بوق و کرنا دائماً گوش مردم را از خدمات و عدالت پر میکرد و همیشه در مسافرتهای طولانی با همه وزرا میرفتند و این چیزها را حضوری به مردم میگفتند.
مردم به خاطر 50 تومان پول میبایست از روستاها میآمدند، در اجتماعات باشند تا بعد بتوانند چیزی بگیرند. این اوضاع را مردم میدیدند و با همة این اوضاع، یکدفعه اینگونه تحول پیدا کردند و اینگونه با آشنایی کامل و با زیرکی کامل و بدون هیچگونه تنشی کار خودشان را انجام دادند. البته مسؤولان هم کم وبیش در این انتخابات همکاری خوبی کردند و انتخابات خیلی آلوده نشد. این نقطهای است که شاید آن کلمات آخر دوره تبلیغات که رهبری گفتند: «حقالناس است و هرکس رأی را مخدوش کند و یا به نفع دیگری مصادره کند باید جواب بدهد»، در ذهن مردم و حتی آنهایی که شاید از لحاظ تعصب و گروهی شکل دیگری باشند امّا مسلمان و معتقد هستند و آنها هم با عقایدشان در صحنه هستند، در آنها هم اثر میگذارد که چرا حقالناس را آلوده کنیم؟
فکر میکنم در شرایطی قرار گرفتیم که در حال تحول بزرگی هستیم و کارها هم آن قدر پیچیده نیست. گرچه ما عقب ماندگی شدیدی پیدا کردیم و این همه واحد که یا تعطیل شده و یا نقطه چراغش روشن است و کمی کار میکند و این همه خسارتی که به کشاورزان وارد شده که کود و سم را به قیمت آزاد میخرند و بعد که مصرف میکنند، میبینند محصول را بدتر و کار را مشکل کرد.
قیمتهایی که اگر صبح موقع رفتن به اداره، قیمت میکرد با هنگام ظهر و موقع برگشت فرق میکرد. بیثباتی بازار در هیچ جا اینگونه نیست که به این صورت در میآید. مردم این وضع را میبینند و تحلیل میکنند و فکر میکنند در کسی امیدی سراغ دارند، میآیند که دیدیم مردم کارشان را کردند. حالا که مردم کار خودشان را کردند، هر بخش از ما و در هر قسمتی از جامعه که هستیم و نفود داریم و حرفمان پذیرش دارد، باید هم از مردم تشکر کنیم و هم راه را برای اینکه مردم به خواستههایشان برسند، باز کنیم. هیچ دلیلی ندارد که ما به گونهای رفتار کنیم که این همه قطعنامه پشت سر قطعنامه علیه ما صادر شود.
هیچ دلیلی ندارد که به گونهای رفتار کنیم تا آمریکا به خودش اجازه بدهد که از مجلس خودش در داخل کشورش حکم تحریم جهانی صادر کند. آن کار ماهیت جهانی ندارد و ماهیت یک کشور هست و برای کشورهای دیگر اعتبار ندارد، ولی پشت آن زور هست و میگوید که ما به شما کاری نداریم و شما میتوانید بر خلاف تحریمهای ما معامله کنید، ولی ما هم اختیار داریم که در فضای کاری خودمان با پول، ارز و تکنولوژی خودمان دست شما را کوتاه کنیم. معلوم است قدرتی که همه دلارهایی را که جابجا میشود، باید در یک اتاق در آمریکا بگذرد. شرکتهای بزرگ و موثر وبنگاههای تولیدی هیچ وقت بازار کشورهایی مثل آمریکا با آن قدرت وسیع را با یک کشور معمولی عوض نمیکنند.
این حالتی که الان وجود دارد قطعنامهاش و حکماش به اندازة شورای امنیت تأثیر گذاشته است. شورای امنیت که کشتیرانی ما را تحریم نکرده است. کشتیرانی در دریاهای آزاد حق همه هست و شرکتهای کشتیرانی از خدا میخواهند که باری پیدا کنند و به بندری بروند و مشتری پیدا کنند. امّا وقتی میترسند که کشتیاش در آمریکا یا اروپا نمیتواند پهلو بگیرد، ترجیح میدهند از منابع زودگذر ارتباط با یک ملّت مظلوم خودداری کنند. قبل از اینکه تاریخ اجرای حکم تحریم دریایی ما برسد، از سی شرکت بزرگ کشتیرانی دنیا و معتبر که بیمههای مطمئن پشت سرشان هست، 26 شرکت خودشان دست از ایران برداشتند و باز هم دو، سه روز قبل (از دهم تیر)، آن 4 شرکت هم به آنها ملحق شدند. الان در بندرهای ما دیگر شرکتهای معتبر دنیا به آن صورت حضور پیدا نمیکنند و این مسأله خیلی جدی است که باید حساب کنیم. حداکثر این که اگر باری مال ما باشد، در جنوب خلیجفارس در بندری کوچک از بندرهای امارات میآیند و پیاده میکنند و ما باید دوباره آن را با قایقهای معمولی به داخل کشور برسانیم که هزینة زیادی دارد.
در مورد هزینه انتقال پول در کشور دو سه روز قبل جمعی از مدیران بانکها آمده بودند و میگفتند که قبلاً اینگونه نبود و هرکس میخواست پولی را از این کشور به کشور دیگر از طریق بانکها حواله کند، نیم یا یک درصد حداکثر و گاهی هم خیلی کمتر (یک دهم درصد) دلار یا یورو هزینه داشت. الان به 8 تا 9 دلار رسیده است. یعنی کسی که میخواهد پول بفرستد، 8 یا 9 درصد را باید هزینة انتقال بدهد. این یک بخش است.
بخش دیگر این که وقتی میخواهد معامله کند، جنس بنجل میدهند. وقتی میخواهیم بخریم، تعهدات لازم را برای کیفیت جنس نمیدهند. حتی آنهایی که نفت ما را ارزان میخرند، اینگونه برخورد میکنند. وزیر نفت هند اعلام کرده که در این دوره تحریم ما از طریق خرید نفت ایران 6 میلیارد دلار به خاطر خرید ارزان سود بردیم. این یک بخش است. بخش دوّم این است که با دلار معامله میشود و روپیه میدهند. روپیه را هم که میگویند جنس ببرید. ما به شما بجای روپیه جنس میدهیم و معامله، معاملة ارزی نیست. کالاها هم نوع مرغوب نیست. اگر در گذشته گندم درجه یک به ما میفروختند، الان گندم درجه 3 میفروشند که گاهی به اینجا که میآید، میبینیم به درد حیوانات میخورد. خیلی از این کارها اتفاق میافتد که کشتی میآید و بارش را خالی میکند و باید برای مرغ یا علوفه استفاده کرد.
این سبک زندگی برای کشوری مثل ایران که داعیة تفکر جهانی دارد و میخواهد برای دنیا فکر صادر کند، جور در نمیآید. این ضعف مدیریت است و اشکال در مدیریت کشور بود. منتهی آنها آن قدر زبانشان بلند است و حرفهای عجیب و غریب میتوانند بزنند و کسی هم کارشان ندارد که اینگونه توجیه میکنند که مثلاً ما این کار را کردیم و هر عددی را بخواهند، میگویند. خیلی از مردم شاید از این مسایل سردر نیاورند، ولی نتیجة عملیاش را در زندگیشان میبینند. وقتی که میبینند زندگی گران شده و وقتی که جنس مطلوب بدست نمیآورند و فروشنده به گونة دیگری با آنها برخورد میکند و وقتی که روی دخل و خرجشان نمیتوانند حساب کنند، چگونه زندگیشان را تنظیم کنند؟ الان طبقات متوسط ما هم برای معیشتشان مشکل دارند، حال چه رسد به طبقات پایین. شرکتهای بزرگ و واقعاً معتبر ما در دنیا که بدون سند و با تلفن کالا را احضار میکردند و در بند میآوردند و بعدش حساب میکردیم، حالا دیگر اینگونه نیست. اول اینکه نمیفروشند و اگر هم بفروشند، چیزهای دیگری را میفروشند. ما کشوری داریم که الان در سراسرش ماشین آلات غربی وجود دارد و اینها قطعه و تعمیرات و پشتیبانی و تدارکات میخواهد و وقتی که از کار میافتد و خاموش میشود، خساراتش به مردم میرسد. (صدای اذان میآید؟ ما که خیلی فاصله داریم)
به هر حال من فکر میکنم اینگونه مدیریت است که مردم را عملاً از مدرسة زندگی خودشان و خانواده خودشان به تحلیلهای درست میرساند. الان جامعة ما اختیارش را به فردی داده که انتظار دارد عقلانیت و اعتدال ملاک کارش باشد. من میدانم که ایشان هم به اینهایی که میگوید، معتقد است و اینها شعار نبوده است. چون ما ایشان را از قبل از انقلاب تا الان میشناسیم و همکاری داشتیم. عقاید ایشان اینگونه است و اینهایی که در تبلیغات گفته میشد، عقایدشان است.
الان هم هنوز محکم میگوید که ما به حرفها و وعدههایمان پایبند هستیم و باید ملّّت هم باور کنند و باید مسؤولان کشور هم بپذیرند که تعهدی که یک مسلمان به ملتش میدهد، اجرا شود. اگر وعدهای که داده، تخلف کند، گناه است و جواب ندارد. اینها اصول مسلم اخلاقی، دینی، فکری و فقهی ماست. ما نمیتوانیم وعدة نادرست بدهیم. اگر وعده دادیم تا آخر باید پای آن بایستیم. ما نمیتوانیم آمار دروغ بدهیم و اگر دروغ بگوییم به اندازة مردمی که گمراه شدهاند و اشتباه میکنند، باید در نامة عملمان جوابگو باشیم.
نباید حرفهایی بزنیم که مردم را بری کند و باعث شویم که آنها عقایدشان را ضعیف ببینند. مگر مردم با چه امیدی به این انقلاب پیوستند؟ به چه امیدی بچههایشان را در جنگ اینگونه تقدیم کردند؟ به چه امیدی فرزندانشان را میبینند که از دانشگاه به جبهه رفته و تا آخر عمر باید روی ویلچر بنشیند و یا شیمیایی شده و باید آنگونه تنفس کند؟ مردم با رضایت همه چیزشان را دادند و آن وقت توقع ندارند که با اینگونه مدیریتی مواجه شوند. دیر یا زود میفهمند که سرشان کلاه میرود.
از این به بعد باید ملاک را عقلانیت قرار بدهیم و این حرفهای تازه ما نیست. این حرف در قرآن است و حتماً شما حداقل با الفاظ قرآن آشنا هستید. به قرآن نگاه کنید و ببینید که در قرآن چند بار کلمه فکر، تفکّر، تعقّل و تفقه تکرار شده است. صدها بار آمده است و از ما این را خواسته است. چقدر علم و فقه در قرآن آمده است؟ چقدر از جهل و تعصّب مذمّت شده است؟! قرآن اینگونه جامعهای را پرورش میداد.
مگر در عربستان کسی سواد یا سابقهای داشت؟ مردم مکتب خانه هم نداشتند و افراد معدودی بودند که نوشتن و خواندن را میفهمیدند. حتی در مورد پیامبر (ص) آیات صریح قرآن میفرماید که تا قبل از این نمیتوانستی بنویسی و بخوانی. از این آیه میفهمند که بعداً یاد گرفته که بنویسد. خود پیامبر (ص) که از طایفة عظیم قریش و هاشمیها بوده و آن شخصیت بزرگ بوده، وضع عموم مردم، به جز استثناها اینگونه بود. اسلام آمد جامعهای آنگونه را تربیت کرد. به طوری که این قدر عظمت پیدا کردند که امپراطوریهایی مثل روم و ایران را کاملاً درهم شکستند. قدرت بزرگی بود. یک قرن طول نکشیده بود که دانشمندان جهان که در سراسر جهان در حکومتهای آن نوع و تحت فشار قرار میگرفتند، در پایتخت کشور اسلامی جمع شده بودند و بزرگترین دارالترجمه و دارالتحقیق را برپا کرده بودند و تمدن از همین شرایط عقلانی اسلام شکل گرفت که بزرگترین تمدن در تاریخ بوده است. گرچه الان تنزل کردیم، ولی میتوانیم به آنجا برگردیم و خیلی سخت نیست. الان ما دانشمند زیاد داریم و باسواد خیلی داریم.
الان انواع تحصیلات در کشور ما استاد دارد و به علاوه بخش عظیمی از نیروهای کیفی ما الان به خاطر همین شرایط امنیتی در خارج هستند و باهوش خودشان مراتب بالایی پیدا کردند و چشمهای حریص کشورهای استعمارگر اینها را در امتحانات و مسابقات پیدا میکند و بعد به آنها پیشنهاد بورس میدهند و از همان اوّل هزینة تحصیل آنها را میپردازند و چیزی هم به عنوان پول تو جیبی به آنها میدهند تا سالهای بعد برای آنها کار کنند. ما خیلیها را میشناسیم که الان خون دل میخورند، ولی رفتند و دانش را یاد گرفتند و سطح بالایی از علم را دارند و عاشق هستند که به ایران بیایند و کار کنند.
اگر ما فضای خوبی درست کنیم، انبوهی از اساتید درجه اوّل و پزشکان بسیار ماهر و مهندسان خیلی توانا از همة جای دنیا، به داخل کشور میآیند و کار میکنند. سرمایة خودشان را هم میآورند. به نظرم حالتی که الان پیش آمده و این عشقی را که مردم نشان میدهند که نمونههایش را در همین حرفهای کوتاهی که شما آقایان و خانم در اینجا گفتید، خوب درک میکنم که به عقیده تبدیل شده است. انشاءالله از این فرصت درست استفاده شود و آنهایی که مانع میشوند، مانع نشوند و بگذارند این مردم و مدیرانشان راه درست را بروند و مانع ایجاد نکنند. انشاءالله اینگونه میشود و غیر از این باشد. باز ظلم شدیدی به ملّت میشود. شما را بیش از این معطل نمی کنم. خیلی از شما قبل از شروع جلسه بودید و حرفمان را همین جا ختم می کنیم.
والسلام علیکم و رحمه الله