سفرها

سفر به مشهد مقدس (دومین روز)

با فعالان اقتصادی و سیاسی از امید می گوید. کاش بود و امروز هم امید را به جسم خسته اقتصاد کشور می دمید.

  • مشهد
  • پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲
سفر های آیت الله هاشمی رفسنجانی به مشهد، فقط یک سفر زیارتی نبود. سفری کاری با بازدیدهای متعدد و سفری سیاسی با دیدارهای متنوع

 

پنج­شنبه

13 تیرماه 1392 هـ.ش

 

 

 

 

 

 

25 شعبان 1434 هـ .ق

 

 

 

 

 

4 July 2013 M

 

* ساعت 11:

 

دیدار جمعی از نخبگان و فعالان سیاسی

 

 

 

آیت ­الله هاشمی رفسنجانی در ادامه سفر خویش به استان خراسان رضوی، در تالار آیینه با جمعی از نخبگان و فعالان سیاسی استان و شهر مشهد دیدار کردند.

در این مراسم، پس از تلاوت آیاتی چند از کلام ­الله مجید، آقای عسگری در سخنانی گفت: « بسم الله الرحمن الرحیم، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل از راه پیروزی مردم بر رژیم طاغوت و نفی سلطه ­های ظالمانه، تجربة گرانسنگی را پیش روی ملت آزادی خواه جهان قرار داد. نماد روشن و عینی این تجربه بزرگ مردم سالاری دینی در ایران با عنوان جمهوری اسلامی و نظام حکومتی مورد قبول و خواست اکثریت مردم شد. واقعیت این است که امام و شاگردان تربیت یافته در مکتب فکری آن یار سفر کرده، بویژه آیت­الله هاشمی رفسنجانی مبارزات و سیاست­ ورزی سازماندهی شده و برخوردار از یک تشکیلات مکتبی اثرگذار را در بین مردم بوجود آوردند و الگوی حکومتی متناسب با خواست اکثریت ملّت را بنیاد گذاردند.

نکته جالب توجه در نظام سازی و تعیین ساختار حکومت و تشکیل نهادهای قانونی این بود که جمعی از یاران امام، بویژه حضرت عالی بسیار اثرگذار ظاهر شدید و در همان روزهای آغازین انقلاب در یکشنبه مطابق با 29 بهمن ماه 1357 یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیلاتی فراگیر راه اندازی کردید و کادر فکری سازمان یافته و تربیت شدة در این تشکیلات به دبیرکلی مرحوم شهید آیت ­الله بهشتی به عنوان بازوی کمک کننده به رهبری توانست در مدت زمان کوتاهی راه مردم سالاری دینی را تسهیل نماید، اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری را در اختیار داشته و قانون اساسی را به عنوان خون­بهای شهیدان به تصویب و تأیید امام و ملّت رساند. نخستین مجلس شورای اسلامی را با ریاست حضرتعالی ایجاد کند، قوة قضائیه مستقل و متناسب با مطالبات اسلامی و دینی و حقوقی مردم را با مسؤولیت چهرة متعهد و فهیم همچون آیت­ الله دکتر بهشتی راه­ اندازی کند و از همه مهمتر اینکه توانستید در برابر جریانات وابسته به اردوگاه ­های نظام سلطة جهانی اعم از شرق و غرب به روش تشکیلاتی و کارآمد ایستادگی کنید. اینجانب به عنوان عضو کوچک از آن تشکیلات که گاهی به عنوان رابط خراسان به مرکز می ­آمدم، با سابقه درخشان این تشکیلات و یادآوری خدمات صادقانه نیروهای فعال، مومن و تشکیلاتی، به ناچار و از سوی خضوع و اخلاص اعلام می­کنم که نبود یک رهبری تشکیلاتی، مدبر و کارآمد برای فعالیت­های سیاسی و فراگیر سبب گردید تا فعالیت­های سیاسی بسیاری از دلسوزان نظام و بویژه جوانان تحصیلکرده و پرانرژی در جویبارهای کوچک و مختلف جاری و گاهی خشک شود و هدر رود. این انرژی به مراتب اسف­بارتر از هدر رفت انرژی برق و دیگر انرژی­­ها در کشور است. شکی نیست که فقدان تشکیلات مکتبی و سیاسی آن هم به شکلی فراگیر، مسیر سیاسی مردم و نخبگان را در ارتباط با دفاع درست و علمی و عقلانی از نظام با افت و خیزهای فراوانی روبرو کرده و کمترین اثر نبود احزاب سیاسی قوی و کارآمد ظهور پدیده­های از نوع لباس شخصی­ها و عوامل افراط وابسته به چهره­های متّصل به قدرت و اقتدارگرا در سال­های اخیر و ناکارآمدی در مدیریت سیاسی و اجرایی کشور بود. همه می­دانیم که هزینة کار سیاسی در کشور به دلیل نبود احزاب و به دلیل نبود تشکیلات فراگیر آن هم برای نقد قدرت و نه وسیله­ای برای رسیدن به قدرت، مشکلاتی را پیش­روی دلسوزان نظام در سال­های اخیر قرار داد. به طوری که در سال­های اخیر سیاست و مدیریت اقتصاد و فرهنگ با فقدان عالمان، بی­علم و عقل گشته و شرایط کشور به سمت و سوی نامطلوبی پیش رفت. بحمدلله باز هم تدبیر مقام معظم رهبری و حرکت ایثارگرانه حضرتعالی و رفتار تشکیلاتی و هدفمند    چهره­های همراه، انسان­های شریفی همچون آقای سیدمحمد خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای سید حسن یادگار امام و همچنین انصراف هدفمند آقای دکتر عارف شرایط کشور را بهبود بخشید و می­دانیم بهتر از هر زمان دیگر زمینه برای جبران مافات فراهم است. مشهود بر اینکه یاران امام و رهبری و بزرگانی از چهره­های مقبول، با همان روحیة فداکاری و ایثارگری که در آغازین روزهای انقلاب داشتند، پا به میدان گذارند و سختی کار را همچون حضرتعالی به جان خویش بخرند و این اقدام فوری و فوتی یعنی اتفاق مبارک حرکت تشکیلاتی اصول­گرایان معتدل، اصلاح طلبان معتدل و مستقل­ها را در کشور ساماندهی نمایند. همگی امیدوار به اعتدال و تدبیر حضرتعالی و رئیس جمهور منتخب و مورد حمایت شما و مردم هستند و هستیم.

جمعی که در واقع به عنوان مجموعه­ای از دوستداران حضرتعالی و حامیان رئیس جمهور منتخب در محضر حضرتعالی هستند، جمعی از دوستان اصلاح طلب معتدل و اصولگرای معتدل و مستقل­ها هستند که عمدتاً نقش اثرگذاری در حرکت سیاسی اخیر داشتند. هم پیروزی فکری حضرتعالی و یارانتان را تبریک می­گویند و هم امیدواری می­دهند همچنان که در روزهای سخت حامی بودند، حامی و پشتیبان باقی باشند. عذرخواهی می­کنم از اینکه وقت شریف حضرتعالی را گرفتم. چند نفر از دوستان انشاءالله عرض ارادت دارند و سپس از رهنمودهای حضرتعالی استفاده و بهرة لازم خواهیم برد.

 در ادامه مهندس امینی، مسؤول ستاد دکتر عارف در خراسان رضوی نیز در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت حضرتعالی خیرمقدم عرض می­کنم و امیدوارم در این مدت کوتاهی که در مشهد تشریف دارید، زیارت جنابعالی مورد قبول درگاه حق باشد. تقدیر و تشکر می­کنم از فرصتی که در اختیار قرار دادید تا دوستان خدمت برسند و از نظرات و صحبت­های حضرتعالی استفاده کنند. جناب آقای هاشمی دوست داشتیم که جنابعالی موافقت می­فرمودید که در زمان ورود جنابعالی استقبال کاملاًَ مردمی از شما بعمل می­آمد تا مردم شهید داده و متدین مشهد ادای وظیفه می­کردند و ارادت خودشان را به حضرتعالی نشان می­دادند که متأسفانه مورد موافقت شما قرار نگرفت. اعلام کاندیداتوری جنابعالی که صرفاً جهت رضای خدا و منافع ملّی و اصرار اقشار مختلف مردم بود، موجی از شور و شعف در سراسر استان خراسان را ایجاد کرد. حتی کسانی که به انتخابات هم اعتقاد نداشتند، به جهت اعتقادی که به مدیریت، درایت و تدبیر حضرتعالی داشتند، صرفاً جهت بهبود وضعیت کشور و وضعیت مردم وارد صحنه انتخابات شدند. متأسفانه اقدام ابهام آمیز شورای نگهبان باعث یأس و نومیدی مردم شد و حتی در روزهای اوّلیه انتخابات اگر نگاهی به صحنه­های اجتماعی افکنده شود، مشاهده می­نماییم که صحنة انتخابات صحنه­های بسیار بی­رمقی بود. بعد از ورود حضرتعالی و نقش بی­بدیل جنابعالی و جناب آقای خاتمی و حرکت اخلاق مدارانه جناب آقای عارف و سایر بزرگان مجدداً موجی ـ نه به وسعت موج کاندیداتوری و ثبت­نام حضرتعالی ـ در پهنة استان خراسان و سراسر کشور ایجاد شد و حتی کسانی که در انتخابات گذشته به جناب آقای مهندس موسوی و جناب آقای کروبی رأی داده بودند و قصد شرکت در انتخابات نداشتند، با اعلام شما و برنامه­ها و نظر جنابعالی به صحنة انتخابات آمدند. این موج جدید باعث پیروزی دکتر روحانی شد و نقشه و برنامه کسانی که برای 4 سال بعد و یا به تعبیری برای 8 سال بعد برنامه­ریزی کرده بودند نقش برآب کرد. آنها قطعاً خودشان را پیروز قطعی انتخابات می­دانستند. جناب آقای هاشمی به لطف خداوند و حرکت مردم که جلوتر از ستادهای انتخابات جناب آقای روحانی بودند، 24 خرداد پیروزی مجدد انقلاب و آرمان­های انقلاب بود و حماسه سیاسی مورد تأکید مقام معظم رهبری شکل گرفت. امروز کمتر از یک ماه از انتخابات و پیروزی جناب آقای روحانی گذشته است و هنوز جناب آقای روحانی کابینه خودشان را به مجلس معرفی نکردند، متأسفانه تهدیدات و خط و نشان کشیدن­ها شروع شده است. از یک طرف آقای الله کرم اعلام می­دارد چنانچه آقای روحانی به سمت سیاست­های اقتصادی کارگزاران حرکت کنند، باید منتظر باشند مردم که در 8 سال گذشته سکوت کرده بودند، دست به تظاهرات بزنند. از طرفی یکی از نمایندگان محترم مجلس بر خلاف اکثریت مجلس و نظر رئیس محترم مجلس از خط و نشان مجلس برای کابینة جناب آقای روحانی خبر  می­دهد. از طرفی دیگر مدیر مسؤول روزنامه کیهان پاکترین و دلسوزترین مسؤولین مملکتی را آمریکایی، اسرائیلی، جاسوس و فتنه­گر می­پندارند و در سرمقاله کیهان در حالی که هنوز دولت مستقر نشده است، شروع به انتقاد می­کند و این سومین تغییر موضع این سردبیر روزنامه کیهان از 24 خرداد تا الان هست. حتی تشکر جناب آقای روحانی از جناب آقای خاتمی را هم تحمل نکرده و در آن سرمقاله به آن پرداخته شده است. این در حالی است که مردم با رأی خود وزن هر طرف، هر گروه و هر جریان سیاسی را در 24 خرداد مشخص کرده­اند. متأسفانه این از ظلم­های تاریخ هست که همیشه افرادی با پشتوانه اندک مردمی از موضع همة مردم صحبت می­کنند، در حالی که کمترین نمایندگی را از مردم ندارند و خودشان را نماینده مردم می­پندارند. لذا ضروری به نظر می­رسد که جناب آقای دکتر روحانی در همین ابتدا به طور شفاف و صریح نسبت به این خط و نشان کشیدن­ها   موضع­گیری کنند و روی مواضع خودشان که اصولی بوده و مردم پذیرفتند و به آن رأی دادند، پافشاری کنند و چنانچه غیر از این باشد، جناح تند و افراطی که به نظر می­رسد هنوز پیام 24 خرداد را نگرفته­اند، بجای تمکین به رأی مردم بر دامنة فشارها و حرکت­های خود خواهند افزود. انتخاب دولت جناب آقای روحانی حق رئیس دولت است، ولی پیشانی و ویترین هر دولتی معرفی کابینة اوست. که امیدواریم ترکیبی از نیروهای کارآمد و با تجربه و علاقه­مند به خدمت به مردم در کابینه را شاهد باشیم. عذرخواهی می­کنم از اینکه وقت حضرتعالی را گرفتیم و سلامتی جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

دکتر عظیمی از نخبگان دانشگاه در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، اوّلاً ورود شما را به شهر مشهد خوش­آمد می­گویم و می­خواهم دو مقدمه را عرض کنم. آقای هاشمی ما در وجود شما از دوران جنگ آنچه که یادمان هست، امید است و هر موقع شما را در دوران جنگ       می­دیدیم، امیدها زنده می­شد و برای عموم مردم هم همین بود. خوشحالیم که علی­رغم گذشت سالها از دوران جنگ، ملّت ما هنوز هم با همان دید به شما نگاه می­کنند و سیرت و صورت شما برای ملّت ما همراه با امید و امیدواری به آینده بهتر هست و دیدیم که ثبت نام و ورود شما در انتخابات نشان داد که ملّت ما چقدر نسبت به کشورشان و نسبت به آینده­شان امیدوار شدند.

نکته دیگر این بود که ما سال­ها تلاش کردیم تا بین حوزه و دانشگاه پیوند ایجاد کنیم و به نظر من عملاً در انتخابات اخیر این اتفاق افتاد. یک دانشگاهی و یک حوزوی به نفع ملّت با هم کنار آمدند و خواستند که آینده­ای خوب برای این کشور و ملّت رقم بزنند و این به نظرم مهمترین نکته­ای بود که این انتخابات داشت و آن تلاش­های 34 ساله­ای را که حضرت امام(ره) شروع کرده بودند، به نظرم توانستیم در این انتخابات به منصة ظهور عملی برسانیم.

در مورد دولت آقای روحانی من فقط عرض کنم که اوّلین گروه­های دانشگاهی که در کشور به نفع دکتر روحانی ائتلاف را تشکیل دادند، قبل از اینکه اعلام شود که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار بروند، اوّلین ائتلاف قبل از این مسأله، در مشهد اعلام موجودیت کرد و دانشگاهیان مشهد، علوم پزشکی مشهد، دانشگاه پیام نور و آزاد حمایت خودشان را با یک بیانیه از آقای دکتر روحانی اعلام کردند و گفتند که باید همه از یک کاندیدای واحد حمایت کنند.  شروع این نکته در مشهد بود.

اجازه می­خواهم دو، سه نکته به خاطر رشته­ام که تخصص در علوم سیاسی است، خدمت شما عرض کنم. آقای رفسنجانی به نظر می­رسد که شرایط منطقه و شرایط جهانی به همراه امدادهای غیبی خیلی به داد ما رسیده است. الان کشورهای منطقه همه درگیر هستند. مصر، سوریه، ترکیه، قطر، امارات و عربستان مشکل دارند  به نظر من خدا خیلی به کشور ما عنایت دارد. اعلام مواضعی که جنابعالی از انتخابات داشتید، مبنی بر بحران­هایی که کشور ما را تهدید می­کند، این انتخابات خیلی از این بحران­ها را از سر کشور ما دور کرد. به نظر من با انتخاب آقای روحانی شرایط بسیار مناسبی برای کشور ما ایجاد شده که بتواند از در این بحران­های منطقه­ای به خاطر اینکه با ثبات­ترین کشور ـ البته به مدد این انتخابات ـ قرار گرفته، کشور را نجات بدهد. هرچند اعتقاد دارم که دولت آقای روحانی کشوری را که تحویل خواهد گرفت، تقریباً یک کشور بحران زده و واقعاً در حوزه­های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و به خصوص اخلاقی یک کشور ویران است.

نکته دیگر این است که این انتخابات نشان داد که هیچ جناحی به تنهایی نمی­تواند کشور را اداره کند. تاریخ کشور ما نشان داده که هر موقعی در کشور جناح­های مختلف سیاسی، چه در ملّی شدن صنعت نفت و چه در جنبش مشروطه و چه الان، هر موقع نیروهای مختلف اجتماعی، ملّی­ها و مذهبی­ها و جناح­های مختلف دست به دست هم دادند، کشور ما موفق بوده و این انتخابات هم این را در عمل نشان داد که هر موقع نیروهای مختلف دست به دست هم دادند، کشور ما پیشرفت و رشد کرده و جلو رفته است و ما انتظار داریم دولت ما همین وضعیت    هم­افزایی نیروهای مختلف را انشاءالله در صحنه­های مختلف حفظ کند و بتواند به این وضعیتی که الان ایجاد شده، ادامه بدهد.

در آخر نکته­ای را در مورد دانشگاه­ها که دوستان خواستند، عرض کنم. وضعیت دانشگاه­های ما در سال­های اخیر متأسفانه وضعیت مناسبی نیست. نه استاد احساس امنیت می­کند و نه دانشجو. فضای امنیتی بسیار سنگینی بر دانشگاه­ها حاکم است. متأسفانه این وضعیت نمی­تواند کشور ما را از لحاظ علمی در وضعیت مطلوب و روشنی قرار بدهد. الان دانشگاه­ها در انتخاب دانشجو دستشان بسته است. دانشجوهای دکترا را اصلاً استادها و دانشگاه­ها انتخاب نمی­کنند. خودمان وقتی که ترم شروع می­شود و سرکلاس  می­رویم، کسانی را می­بینیم که اصلاً ممکن است امتحان کنکور نداده باشند. کسانی به عنوان نخبه گاهی در کلاس­های ما حضور پیدا می­کنند که جزو ضعیف­ترین دانشجوی ما هستند و اینها نشان می­دهد که متأسفانه در دانشگاه­های ما خیلی وضع مناسبی نیست. قانون عوض شده و اعضای هیأت علمی نمی­توانند یک مدیر گروه را انتخاب کنند. یعنی مدیر گروه هیچ مسؤولیت رسمی ندارد. حتی یک مدیر گروه ساده­ای را که این حق استادهاست که در گروه خودشان بخواهند کارها را اداره کنند، نمی­توانند انتخاب کنند. ما از دولت بزرگوار انتظار داریم که به وضعیت دانشگاه­های ما، استادهای ما و به دانشجویان ما رسیدگی کند و انشاءالله ما از این وضعیتی که در دانشگاه­ها گرفتارش هستیم، نجات پیدا کنیم. امیدوارم خداوند همیشه سایة شما را بر سر ملّت ایران و ما محفوظ بدارد و همیشه مستدام، محفوظ و سلامت باشید.

در ادامه سرکار خانم سلجوقی، از اساتید دانشگاه در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام، ارادت و خیرمقدم خدمت حضرت آیت­الله هاشمی رفسنجانی دارم و خداوند را شاکرم که حیات نسل ما را در عصری قرار داد که معطر به عطر جمهوری اسلامی است.

حضرت آیت­الله، مستحضرید که زنان این استان نیمی از جمعیت استان را تشکیل می­دهند و این به تبع از هرم جمعیتی کشور است و با حضور در عرصه­های مختلف از قبل از پیروزی انقلاب تا پیروزی انقلاب تا جبهه و جنگ و هشت سال دفاع مقدس، دوران سازندگی و اصلاحات، کارنامة درخشانی دارد. زنان با سطح سوادی بالاتر از نُرم کشوری و بیش از 55 درصد از ظرفیت دانشگاه­ها که دختران ما تشکیل می­دهند، در عرصه­های مختلف اجتماعی و فردی فعّال هستند. مستحضرید که تاکنون گام­هایی برای ارتقای وضعیت زنان در جامعة ما برداشته شده، امّا تصدیق می­فرمایید که شرایط موجود در شأن زنان توانمند و فرهیختة جامعة ما نیست. اگر خانواده خیمه جامعه هست، زنان ستون و محور این خیمه هستند. آموزش و ارتقای این ستون موجب ثبات و تقویت کانون خانواده می­شود. زنان نیمی از جمعیت را تشکیل می­دهند و نیمی دیگر از جامعه را حمایت می­کنند و تعلیم و تربیت می­دهند و پشتیبانی و همدلی و هم­یاری می­کنند. بنابراین از جنابعالی به عنوان یک قرآن پژوه و به عنوان یک مفسّر برجستة قرآن تقاضا دارند به ارتقای جایگاه زنان و تثبیت موقعیت آنان به لحاظ مرزی، حقوقی، تحصیلی، مدیریتی، اقتصادی و تولیدی ـ نه به عنوان یک حسنه، بلکه به عنوان یک عمل صالح ـ نگریسته شود.

در خاتمه با تشکر از حضور ارزشمند بانوان گرانقدر استان در تمام سنگرها و  عرصه­های حضور از رئیس جمهور منتخب و دولت یازدهم دولت تدبیر و امید جداً و مصرانه و قاطعانه تقاضا می‌کنیم که به تبیین و شفاف سازی جایگاه زنان در عرصه­های مدیریتی و انشاءالله شایسته سالاری و توجه به شاخص­های شایسته سالاری اقدام جدّی بگمارند.»

پس از وی حجت­الاسلام والمسلمین حاج آقا غزالی(مسؤول شورای راهبردی ستاد) در سخنانی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، حضرت آیت­الله هاشمی رفسنجانی، به عنوان یک شهروند و یک طلبه از زحمات و تلاش­های شما برای وطن اسلامی­ و از صبر و بردباری که برای رسیدن به آرمان­های انسانی و الهی ما به یادگار گذاشتید، با همه وجود تشکر می­کنم و از این برادران و خواهران عزیزی که برای قدردانی از این زحمات و این­گونه تلاش­ها هم در زمان انتخابات حقیقتاً با همه وجود تلاش کردند و هم الان که شما شاهدید که چقدر زحمت کشیده شد و چقدر صحبت شد که این همه عزیز با نهایت راحتی برای قدردانی از زحمات حضور داشته باشند، امّا خیلی طول کشید. دلیلش هم اشتیاق فوق­العاده­ای بود که برای دیدار شما و تشکّر و قدردانی از شما داشتند.  شما آگاه هستید و برادران هم می­دانند که این شخصیت­ها و برادران و خواهران زحمتکش این­گونه نیست که دقیقه­ای از وقت خودشان را بخواهند بدون یک هدف مشخص تلف کرده باشند. من به عنوان یک طلبه از تک تک این زحمتکشان و فرهیختگان، اندیشمندان و بزرگانی که حقیقتاً برای کشور و انقلاب و برای پیروزی و موفقیت ملّت و خودشان این همه تلاش کردند، تشکر می­کنم.

 خیلی فشرده عرض می­کنم. واژه­هایی همانند حماسه، گفت­وگو، خردورزی، اعتدال، تدبیر، امید و گفتمان رایج این انتخابات شد. گفتمانی که سال­ها مهجور مانده بود و در حوزة گفتمان عمومی، سیاسی و فرهنگی از گفتمان خردورزی و اندیشمندی و گفتگو و هماهنگی و همراهی و تلاش و صبر برای پیروزی اسلام و مسلمین تقریباً خبری نبود. امّا در این انتخابات، واژه­هایی بودند که گفتمان را تشکیل دادند. در دوران برگزاری انتخابات به صورت خودجوش عناصری جمع شده بود و واقعاً همین گفتمان بود که آنها را جمع کرده بود. از روزهای اوّل که خودم حضور داشتم، دوستانی که می­آمدند از گروه­های مختلف و متفاوت از دانشگاه­ها، بازار، حوزه و در شهرستان­ها و همه جا می­آمدند و می­نشستند و هماهنگی و صحبت می­کردند و پیشنهاد    می­دادند برای اینکه امور در مملکت همراه با تدبیر و عقلانیت و خردورزی باشد. تلاش       می­کردند و خودشان مشکلات را حل وفصل می­کردند و کارها را انجام می­دادند.

در ستاد آقای روحانی، وقتی حضرتعالی مطرح بودید، اوجی بود که دوستان فرمودند شما هم می­دانید و بعد هم که آن مشکل پیش آمد، باز هم امیدوار، بدون اینکه مأیوس شدند و بدون اینکه بحث این باشد که من و گروه و جمعیت من مطرح است، آمدند و تلاش کردند و شب­ها گاهی تا صبح اساتید دانشگاه همراه با کسانی که در درس آنها حاضر می­شدند، تلاش انتخاباتی      می­کردند. افرادی را از  نوجوان­ها سراغ داشتم که در آن شب آخر تا صبح نخوابیدند.

به هر حال این گفتمان آنچنان در دل­ها امید ایجاد کرد که همة این امیدواران بعد از انتخابات خیلی محکم همراه این گفتمان و ایده­ها و همراه این موج کارشان را ادامه دادند. ما از ناحیة برادران و خواهران مکرر تقاضا داشتیم که این فرصت مثل فرصت­های گذشته از دست نرود و حال که به لطف الهی و تدبیر بزرگان و صبر و استقامت­و تلاش این مملکت را بحمدلله به این وادی بسیار امن و مهم هدایت کرده­اند، انشاءالله به گونه­ای بشود که در آینده هم این حرکت، گفتمان، تلاش­ها و کوشش­ها در همة میادین جامعة ما ادامه پیدا کند و خدا نخواسته مردم دوباره مأیوس نشوند و به خانه­هایشان برنگردند.

من یقین دارم تقاضای تک­تک این برادران و خواهران از همة عناصر جامعه و حضرتعالی این است که آنچنان که در گذشته شما صبور و بردبار و پرتلاش و با همة وجودتان این مردم و انقلاب را کمک کردید، انشاءالله در آینده هم فضایی درست شود که این مردم بتوانند این گفتمان را در این جامعه نهادینه کنند و انشاءالله ادامه بدهند. از رهنمودهای این بزرگمرد، حضرت   آیت­الله هاشمی رفسنجانی استفاده می­کنیم و امیدواریم خداوند بر همة ما توفیق عنایت بفرماید.»

حسن ختام این دیدار بیانات آیت­الله هاشمی رفسنجانی بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله

صمیمانه از همة شما آقایان و خانم­ها بخاطر لطفی که کردید و در این برنامه شرکت کردید، تشکر می­کنیم. صحبت­هایی که چند نفر از برادران و خانم­ کردند، همه حاوی نکات قابل توجهی بود که از بزرگان خراسان و مشهد همین انتظار است. حرف­هایی را که در دل دارند، با لباس ادب و هنر، مطالب خودشان را نجیبانه توضیح دادند.

 به هر حال قطعاً این حادثة انتخابات 24 خرداد در سال­های اخیر حادثة استثنایی و عجیبی است که اتفاق افتاد و نکتة مهمش در این انتخابات فکر می­کنم هوشیاری و بیداری مردم است. نشان داد مردم ما در سراسر کشور در روستاها، شهرها، عشایر و کلان شهرها و شهرهای کوچک باهوشیاری وارد گود انتخابات شدند و به نامزد مورد نظرشان رأی دادند. این چیز کوچکی نیست. قبل از شروع تبلیغات و کارهای دیگر، فضای انتخابات خیلی سرد به نظر می­رسید و نشانة یأس مردم بود. ولی کم­کم چیزهایی که پیش  آمد، همین مردمی که مأیوسانه حرف می­زدند، یکدفعه گفتمان آنها عوض شد و شرایط دیگری را پیش کشیدند. من دیروز با جمعی از شخصیت­های اهل سنّت خراسان و سیستان و بلوچستان در اینجا جلسه داشتیم و صحبت کردیم و آنها هم حرف­هایشان را زدند و خبر دادند که اهل سنت که عمدتاً در مرزها مستقر هستند و در روستاها، 85 درصد در انتخابات شرکت کردند. اگر این رقم دقیق باشد، با کل شرکت کنندگان که 72 درصد در آمارها هست، خیلی قابل توجه است. قبلاً فکر می­شد وقتی که بحث از نماینده دولت در انتخابات می­شد، تقریباً در بین صاحب نظران سیاسی و اجتماعی کشورمان و حتی شخصیت­های استانی این مسأله جدّی بود و می­گفتند که روستائیان به خاطر یارانه­هایی که برای خانواده­های پر جمعیت­شان     می­گرفتند، ممکن است به نماینده دولت رأی بدهند. امّا نتیجه واقعاً چیز دیگری بود. یعنی معلوم می­شود که حتی صاحب نظران ما، مردم خودمان را خوب نمی­شناسند. ما هم خوب نمی­شناسیم. روستائیان در مجموع حضورشان بیشتر از شهری­ها بود و رأی آنها هم عمدتاً به نامزد پیروز انتخابات، دکتر روحانی بود و این خیلی جای صحبت است.

آن همه تبلیغاتی که دیگران داشتند و آن همه کارهایی که بود و از ماه­ها قبل شروع کرده بودند و از راه­های مختلف و بعضی نهادها همه در جهت خاصی حرکت می­کردند، چگونه است که این روستائیان و عشایر آن قدر صاحب­نظر و سیاسی شدند که همان کسی را که خودشان می­خواهند، انتخاب می­کنند و می­پسندند و می­دانند چه می­خواهند.

من بعید می­دانم که در دنیا کشوری را پیدا کنیم که مردمش این قدر هوشیار وارد انتخابات شوند. این قابل مطالعه و مسأله جدّی است. شما در جامعة و جزو همین مردم میدان و کوچه و بازار و دانشگاه هستید و می­دانید القاء می­شد که انتخابات جدّی نیست. از این حرف­ها زده می­شد. امّا اینگونه که شد، نشان از حضور با شعور مردم در انتخابات بود، حقیقتاً برنده این انتخابات مردم هستند و این تعارف نیست. همین جامعة ماست.

ما چنین حالتی را قبل از پیروزی انقلاب در مردم می­دیدیم. یعنی از سال حدود 40 که مبارزات شروع شد و در 15 خرداد مردم سرکوب و خانه­نشین شدند و آن صحنه­ها دیگر تکرار نشد تا سال 56، فکر می­شد که مردم از همان چیزی که در 15 خرداد دیدند، بریدند. ولی کم­کم مردم وارد شدند، آن موقع هم ابزارتبلیغات مثل الان نبود و ما در حد اعلامیه و مساجد و در این حد و در حد محدود می­توانستیم با مردم تماس بگیریم. آن موقع چیز عجیبی که اتفاق افتاد و دنیا را هم بهت زده کرد، این بود که چطوری همة مردم روستا و شهر و همه جا برای راهپیمایی اعتراض به رژیم شاه آن­گونه در خیابان­ها جمع می­­شدند!! خطر را هم احساس می­کردند، وقتی که در خیابان یک مقدار مشکل پیدا شد، همان مردم پشت­بام­ها از نوع دیگری مبارزات­شان را ادامه می­دادند. واقعاً آن کار شعور بالایی        می­خواست. آن موقع غربی­ها خیلی تحلیل کردند که چه شد؟ مردم ایران که حزب نداشتند و تشکیلات نداشتند، چگونه این مجموعة متفرّق سراسر کشور جمع شدند؟! ولی نشان خوبی از هوش مردم است. الان شرایط خیلی فرق کرده و در هر خانه­ای حتی در خانه­های روستایی، دانش آموزان فعال و دانشجویان دانشمند و اساتیدی هستند و ارتباطات در فضای کشور ما با فهم اجتماعی و سیاسی کاملاً آمیخته است. گاهی روستاهایی که می­آیند و با هم صحبت می­کنیم و سوالاتی می­کنیم، می­بینیم که واقعاً تحلیل­های مهمی را با زبان ساده خودشان و با مَثَل­های ساده توضیح می­دهند و این برای کشور ما خیلی با ارزش است. حالا این موقعیت به دست آمد و بر خلاف تحلیل­ها و حرف­هایی که زده می­شد، مردم با اظهار نظر صریح خودشان و با حضور کم سابقه­ و با تبلیغات بسیار کم آمدند. معمولاً یک هفته یا دو هفته اثر ندارد. در کشورهای دموکراتیک ماه­ها تبلیغات می­شود و توضیحات داده می­شود و برنامه­ها گفته می­شود و معمولاً هم حدود 50 تا 60 درصد ـ در این حد که خیلی خوب باشدـ می­آیند. ولی اینجا بدون همة آن ویژگی­ها، به این شکل مردم می­آیند. ما باید خیلی از مردم تشکر کنیم و بفهمیم که این مردم چه می­خواهند؟

اصلاً خیلی از این مردمی که رأی دادند، شاید وقتی کلمه اعتدال یا چیزهای دیگر را      می­شنوند، نتوانند تفسیر درستی کنند، ولی مفهوم را می­دانند. از افراط و تفریط متنفّر شدند و از تندروی­های بی­منطق متنفّر شدند و از کارهای شعاری و بدون محتوا ناراضی هستند و از اینکه سرنوشت ملّتی به شعارها و وعده­های بی­عمل مرتبط باشد، ناراضی هستند و دلشان می­خواهد عقلانیتی بر کشور حاکم باشد. این­گونه فرهنگی بر ملّت ما حاکم است. ما باید این را با ارزش تلقی کنیم. در این شرایط واقعاً اگر طولانی مدت نگاه کنیم، تبلیغات یک طرفه بوده است. حالاتی که الان پیش آمده، خیلی جای تدبّر دارد و شما دانشگاهیان، متفکّران و شخصیت­هایی که سطح بالاتری از اطلاعات را دارید و ارتباطات فکریتان عالمانه است، قطعاً بهتر می­توانید این وضع را برای همه تشریح کنید. گرچه خودشان هم می­فهمند.

ما باید از این شعور بالای مردم قدردانی کنیم. این مردم با شعور الان نشان دادند که انتظار دارند دولتی باشد که عقلانی حرکت کند و منافع کشورش را با شعار به باد ندهد و با یک اظهارنظر تند غیرقابل اجرا، دشمن تراشی نکند و فکر کند کلمه­ای را که می­خواهد بگوید، چقدر مؤثر است و چقدر برد مفید و چقدر ضرر بد دارد! الان چنین حالتی بین مردم قابل مشاهده شده است. باید همه درس بگیرند.

شما خودتان بودید و در متن حوادث بودید. برای این به شما می­گویم که به عنوان مفسّر رأی مردم باید یک مقدار به میدان بیایید و مسؤولانی هم که کار را به عهده می­گیرند، باید بفهمند که با مردم هوشیاری روبرو هستند. اگر خوب کار کنند، مردم باز هم در خدمتشان هستند و اگر بد کار کنند، این مردم که مردم نجیبی هستند، دعوا نمی­کنند و جنگ راه    نمی­اندازند و همین­طوری مأیوسانه می­گویند که نشد و چه کار کنیم. این حالت عجیبی در ایران است که الان اتفاق می­افتد که مردم این­گونه شدند.

من به خودمان و مردم­ تبریک می­گویم که این قدر پیشرفته فکر کردند و باید روی این مسأله کار زیادی شود. حالا من فقط تیتر این بحث را مطرح کردم. مردم می­بینند و می­شنوند و  ممکن است مصاحبه­ها در تلویزیون گوش مردم را پر کند و حرف­هایی را بزنند و هر روز خبرهایی از ده­ها طرح را که به نتیجه رسیده، به گوش مردم برسانند، امّا مردم خودشان تحلیل دارند و می­دانند چه اتفاق می­افتد. می­بینند کشوری که ظرف 8 سال 700 میلیارد دلار پول بدستش آمده و این همه زیرساخت کشور از قبل تهیه شده و کارخانه­های بزرگ و واحدهای پیشرفته و دانشمندان نیرومند از دانشگاه بیرون آمدند و در همه بخش­ها  انسان­های قابل کمک به مردم و کمک فکری و قابل مدیریت صحیح در جامعه خیلی زیاد هستند. مردم اینها را می­بینند و بعد  می­بینند که وضع زندگی آنها این­گونه است.

چه کسی باید باور کند که ظرف چند هفته یک دفعه ارزش پول ملّی سه برابر افت کند؟ این چیزها معمولاً با پلّه­های کوچک و قدم­های خیلی کوتاه می­شود و باید سال­ها طول بکشد تا به اینجا برسد. این حالت، حیرتی را در مردم و صاحب­نظران بوجود می­آورد که چرا       این­گونه شدیم؟ چرا باید افغانستانی که آن وضع بود و هر روز در یک گوشه­اش بمب منفجر می­شود و جاهای  حساس را می­زنند، الان واحد پول آنها از ما قوی­تر شده باشد؟ زمانی می­بایست گونی گونی پولشان را در مقابل دلار و پول ما می­دادند. چطور شد این­گونه شد!؟ چطور شد عراقی­هایی که پول ایرانی را از دست زوّار می­چاپیدند، الان پول ایرانی را مسخره می­کنند و اهانت می­کنند؟

چرا ما این­گونه شدیم؟ چه اتفاقی افتاد؟ این چه مدیریتی در کشور بود که با بوق و کرنا دائماً گوش مردم را از خدمات و عدالت پر می­کرد و همیشه در مسافرت­های طولانی با همه وزرا می­رفتند و این چیزها را حضوری به مردم می­گفتند.

مردم به خاطر 50 تومان پول می­بایست از روستاها می­آمدند، در اجتماعات باشند تا بعد بتوانند چیزی بگیرند. این اوضاع را مردم می­دیدند و با همة این اوضاع، یکدفعه این­گونه تحول پیدا کردند و این­گونه با آشنایی کامل و با زیرکی کامل و بدون هیچ­گونه تنشی کار خودشان را انجام دادند. البته مسؤولان هم کم وبیش در این انتخابات همکاری خوبی کردند و انتخابات خیلی آلوده نشد. این نقطه­ای است که شاید آن کلمات آخر دوره تبلیغات که رهبری گفتند: «حق­الناس است و هرکس رأی را مخدوش کند و یا به نفع دیگری مصادره کند باید جواب بدهد»، در ذهن مردم و حتی آنهایی که شاید از لحاظ تعصب و گروهی شکل دیگری باشند امّا مسلمان و معتقد هستند و آنها هم با عقایدشان در صحنه هستند، در آنها هم اثر می­گذارد که چرا حق­الناس را آلوده کنیم؟

فکر می­کنم در شرایطی قرار گرفتیم که در حال تحول بزرگی هستیم و کارها هم آن قدر پیچیده نیست. گرچه ما عقب ماندگی شدیدی پیدا کردیم و این همه واحد که یا تعطیل شده و یا نقطه چراغش روشن است و کمی کار می­کند و این همه خسارتی که به کشاورزان وارد شده که کود و سم را به قیمت آزاد می­خرند و بعد که مصرف می­کنند، می­بینند محصول را بدتر و کار را مشکل کرد.

قیمت­هایی که اگر صبح موقع رفتن به اداره، قیمت می­کرد با هنگام ظهر و موقع برگشت فرق می­کرد. بی­ثباتی بازار در هیچ جا این­گونه نیست که به این صورت در می­آید. مردم این وضع را می­­بینند و تحلیل می­کنند و فکر می­کنند در کسی امیدی سراغ دارند، می­آیند که دیدیم مردم کارشان را کردند. حالا که مردم کار خودشان را کردند، هر بخش از ما و در هر قسمتی از جامعه که هستیم و نفود داریم و حرفمان پذیرش دارد، باید هم از مردم تشکر کنیم و هم راه را برای اینکه مردم به خواسته­هایشان برسند، باز کنیم. هیچ دلیلی ندارد که ما به گونه­ای رفتار کنیم که این همه قطعنامه پشت سر قطعنامه علیه ما صادر شود.

هیچ دلیلی ندارد که به گونه­ای رفتار کنیم تا آمریکا به خودش اجازه بدهد که از مجلس خودش در داخل کشورش حکم تحریم جهانی صادر کند. آن کار ماهیت جهانی ندارد و ماهیت یک کشور هست و برای کشورهای دیگر اعتبار ندارد، ولی پشت آن زور هست و می­گوید که ما به شما کاری نداریم و شما می­توانید بر خلاف تحریم­های ما معامله کنید، ولی ما هم اختیار داریم که در فضای کاری خودمان با پول، ارز و تکنولوژی خودمان دست شما را کوتاه کنیم. معلوم است قدرتی که همه دلارهایی را که جابجا می­شود، باید در یک اتاق در آمریکا بگذرد. شرکت­های بزرگ و موثر وبنگاه­های تولیدی هیچ وقت بازار کشورهایی مثل آمریکا با آن قدرت وسیع را با یک کشور معمولی عوض نمی­کنند.

این حالتی که الان وجود دارد قطعنامه­اش و حکم­اش به اندازة شورای امنیت تأثیر گذاشته است. شورای امنیت که کشتیرانی ما را تحریم نکرده است. کشتیرانی در دریاهای آزاد حق همه هست و شرکت­های کشتیرانی از خدا می­خواهند که باری پیدا کنند و به بندری بروند و مشتری پیدا کنند. امّا وقتی می­ترسند که کشتی­اش در آمریکا یا اروپا نمی­تواند پهلو بگیرد، ترجیح می­دهند از منابع زودگذر ارتباط با یک ملّت مظلوم خودداری کنند. قبل از اینکه تاریخ اجرای حکم تحریم دریایی ما برسد، از سی شرکت بزرگ کشتیرانی دنیا و معتبر که بیمه­های مطمئن پشت سرشان هست، 26 شرکت خودشان دست از ایران برداشتند و باز هم دو، سه روز قبل (از دهم تیر)، آن 4 شرکت هم به آنها ملحق شدند. الان در بندرهای ما دیگر شرکت­های معتبر دنیا به آن صورت حضور پیدا نمی­کنند و این مسأله خیلی جدی است که باید حساب کنیم. حداکثر این که اگر باری مال ما باشد، در جنوب خلیج­فارس در بندری کوچک از بندرهای امارات می­آیند و پیاده می­کنند و ما باید دوباره آن را با قایق­های معمولی به داخل کشور برسانیم که هزینة زیادی دارد.

در مورد هزینه انتقال پول در کشور دو سه روز قبل جمعی از مدیران بانک­ها آمده بودند و می­گفتند که قبلاً این­گونه نبود و هرکس می­خواست پولی را از این کشور به کشور دیگر از طریق بانک­ها حواله کند، نیم یا یک درصد حداکثر و گاهی هم خیلی کمتر (یک دهم درصد) دلار یا یورو هزینه داشت. الان به 8 تا 9 دلار رسیده است. یعنی کسی که می­خواهد پول بفرستد، 8 یا 9 درصد را باید هزینة انتقال بدهد. این یک بخش است.

بخش دیگر این که وقتی می­خواهد معامله کند، جنس بنجل می­دهند. وقتی می­خواهیم بخریم، تعهدات لازم را برای کیفیت جنس نمی­دهند. حتی آنهایی که نفت ما را ارزان     می­خرند، این­گونه برخورد می­کنند. وزیر نفت­ هند اعلام کرده که در این دوره تحریم ما از طریق خرید نفت ایران 6 میلیارد دلار به خاطر خرید ارزان سود بردیم. این یک بخش است. بخش دوّم این است که با دلار معامله می­شود و روپیه می­دهند. روپیه را هم که می­گویند جنس ببرید. ما به شما بجای روپیه جنس می­دهیم و معامله، معاملة ارزی نیست. کالاها هم نوع مرغوب نیست. اگر در گذشته گندم درجه یک به ما می­فروختند، الان گندم درجه 3   می­فروشند که گاهی به اینجا که می­آید، می­بینیم به درد حیوانات می­خورد. خیلی از این کارها اتفاق می­افتد که کشتی می­آید و بارش را خالی می­کند و باید برای مرغ یا علوفه استفاده کرد.

این سبک زندگی برای کشوری مثل ایران که داعیة تفکر جهانی دارد و می­خواهد برای دنیا فکر صادر کند، جور در نمی­آید. این ضعف مدیریت است و اشکال در مدیریت کشور بود. منتهی آنها آن قدر زبانشان بلند است و حرف­های عجیب و غریب می­توانند بزنند و کسی هم کارشان ندارد که این­گونه توجیه می­کنند که مثلاً ما این کار را کردیم و هر عددی را بخواهند، می­گویند. خیلی از مردم شاید از این مسایل سردر نیاورند، ولی نتیجة عملی­اش را در زندگی­شان می­بینند. وقتی که می­بینند زندگی گران شده و وقتی که جنس مطلوب بدست نمی­آورند و فروشنده به گونة دیگری با آنها برخورد می­کند و وقتی که روی دخل و    خرج­شان نمی­توانند حساب کنند، چگونه زندگی­شان را تنظیم کنند؟ الان طبقات متوسط ما هم برای معیشت­شان مشکل دارند، حال چه رسد به طبقات پایین. شرکت­های بزرگ و واقعاً معتبر ما در دنیا که بدون سند و با تلفن کالا را احضار می­کردند و در بند می­آوردند و بعدش حساب می­کردیم، حالا دیگر این­گونه نیست. اول اینکه نمی­فروشند و اگر هم بفروشند، چیزهای دیگری را می­فروشند. ما کشوری داریم که الان در سراسرش ماشین آلات غربی وجود دارد و اینها قطعه و تعمیرات و پشتیبانی و تدارکات می­خواهد و وقتی که از کار می­افتد و خاموش می­شود، خساراتش به مردم می­رسد. (صدای اذان می­آید؟ ما که خیلی فاصله داریم)

به هر حال من فکر می­کنم این­گونه مدیریت است که مردم را عملاً از مدرسة زندگی خودشان و خانواده خودشان به تحلیل­های درست می­رساند. الان جامعة ما اختیارش را به فردی داده که انتظار دارد عقلانیت و اعتدال ملاک کارش باشد. من می­دانم که ایشان هم به اینهایی که می­گوید، معتقد است و این­ها شعار نبوده است. چون ما ایشان را از قبل از انقلاب تا الان می­شناسیم و همکاری داشتیم. عقاید ایشان این­گونه است و اینهایی که در تبلیغات گفته می­شد، عقایدشان است.

الان هم هنوز محکم می­گوید که ما به حرف­ها و وعده­هایمان پایبند هستیم و باید ملّّت هم باور کنند و باید مسؤولان کشور هم بپذیرند که تعهدی که یک مسلمان به ملتش می­دهد، اجرا شود. اگر وعده­ای که داده، تخلف کند، گناه است و جواب ندارد. اینها اصول مسلم اخلاقی، دینی، فکری و فقهی ماست. ما نمی­توانیم وعدة نادرست بدهیم. اگر وعده دادیم تا آخر باید پای آن بایستیم. ما نمی­توانیم آمار دروغ بدهیم و اگر دروغ بگوییم به اندازة مردمی که گمراه شده­اند و اشتباه می­کنند، باید در نامة عمل­مان جوابگو باشیم.

نباید حرف­هایی بزنیم که مردم را بری کند و باعث شویم که آنها عقایدشان را ضعیف ببینند. مگر مردم با چه امیدی به این انقلاب پیوستند؟ به چه امیدی بچه­هایشان را در جنگ این­گونه تقدیم کردند؟ به چه امیدی فرزندانشان را می­بینند که از دانشگاه به جبهه رفته و تا آخر عمر باید روی ویلچر بنشیند و یا شیمیایی شده و باید آن­گونه تنفس کند؟ مردم با رضایت همه چیزشان را دادند و آن وقت توقع ندارند که با این­گونه مدیریتی مواجه شوند. دیر یا زود می­فهمند که سرشان کلاه می­رود.

از این به بعد باید ملاک را عقلانیت قرار بدهیم و این حرف­های تازه ما نیست. این حرف در قرآن است و حتماً شما حداقل با الفاظ قرآن آشنا هستید. به قرآن نگاه کنید و ببینید که در قرآن چند بار کلمه فکر، تفکّر، تعقّل و تفقه تکرار شده است. صدها بار آمده است و از ما این را خواسته است. چقدر علم و فقه در قرآن آمده است؟ چقدر از جهل و تعصّب مذمّت شده است؟! قرآن این­گونه جامعه­ای را پرورش می­داد.

مگر در عربستان کسی سواد یا سابقه­ای داشت؟ مردم مکتب خانه هم نداشتند و افراد معدودی بودند که نوشتن و خواندن را می­فهمیدند. حتی در مورد پیامبر (ص) آیات صریح قرآن می­فرماید که تا قبل از این نمی­توانستی بنویسی و بخوانی. از این آیه می­فهمند که بعداً یاد گرفته که بنویسد. خود پیامبر (ص) که از طایفة عظیم قریش و هاشمی­ها بوده و آن شخصیت بزرگ بوده، وضع عموم مردم، به جز استثناها این­گونه بود. اسلام آمد جامعه­ای  آن­گونه را تربیت کرد. به طوری که این قدر عظمت پیدا کردند که امپراطوری­هایی مثل روم و ایران را کاملاً درهم شکستند. قدرت بزرگی بود. یک قرن طول نکشیده بود که دانشمندان جهان که در سراسر جهان در حکومت­های آن نوع و تحت فشار قرار می­گرفتند، در پایتخت کشور اسلامی جمع شده بودند و بزرگترین دارالترجمه و دارالتحقیق را برپا کرده بودند و تمدن از همین شرایط عقلانی اسلام شکل گرفت که بزرگترین تمدن در تاریخ بوده است. گرچه الان تنزل کردیم، ولی می­توانیم به آنجا برگردیم و خیلی سخت نیست. الان ما دانشمند زیاد داریم و باسواد خیلی داریم.

الان انواع تحصیلات در کشور ما استاد دارد و به علاوه بخش عظیمی از نیروهای کیفی ما الان به خاطر همین شرایط امنیتی در خارج هستند و باهوش خودشان مراتب بالایی پیدا کردند و چشم­های حریص کشورهای استعمارگر اینها را در امتحانات و مسابقات پیدا می­کند و بعد به آنها پیشنهاد بورس می­دهند و از همان اوّل هزینة تحصیل آنها را می­پردازند و چیزی هم به عنوان پول تو جیبی به آنها می­دهند تا سال­های بعد برای آنها کار کنند. ما خیلی­ها را می­شناسیم که الان خون دل می­خورند، ولی رفتند و دانش را یاد گرفتند و سطح بالایی از علم را دارند و عاشق هستند که به ایران بیایند و کار کنند.

اگر ما فضای خوبی درست کنیم، انبوهی از اساتید درجه اوّل و پزشکان بسیار ماهر و مهندسان خیلی توانا از همة جای دنیا، به داخل کشور می­آیند و کار می­کنند. سرمایة خودشان را هم می­آورند. به نظرم حالتی که الان پیش آمده و این عشقی را که مردم نشان می­دهند که نمونه­هایش را در همین حرف­های کوتاهی که شما آقایان و خانم در اینجا گفتید، خوب درک می­کنم که به عقیده تبدیل شده است. انشاءالله از این فرصت درست استفاده شود و آنهایی که مانع می­شوند، مانع نشوند و بگذارند این مردم و مدیرانشان راه درست را بروند و مانع ایجاد نکنند. انشاءالله این­گونه می­شود و غیر از این باشد. باز ظلم شدیدی به ملّت می­شود. شما را بیش از این معطل نمی­ کنم. خیلی از شما قبل از شروع جلسه بودید و حرف­مان را همین جا ختم می ­کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله