سفر به مشهد مقدس (اولین روز)
چهارشنبه 12 تیرماه 1392 هـ.ش |
24 شعبان 1434 هـ .ق
|
3 July 2013 M |
* ساعت 30/17:
مصاحبه آغاز سفر به استان خراسان رضوی |
پس از مراسم استقبال، خبرنگاران رسانههای مختلف پیش رفتند و به عنوان مصاحبه آغاز سفر پرسیدند:
○ حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، ضمن عرض خوشآمد، بفرمایید اهداف سفرتان به مشهد و خراسان رضوی چیست؟
● بسم الله الرحمن الرحیم، اولاً برای زیارت امام رضا(ع) آمدم و حتماً در اینجا با مسؤولان استان، مشهد مقدس و آستان قدس رضوی، مخصوصاً آیتالله واعظ طبسی هم دیدار خواهم داشت. از طرحهای گسترش آستان قدس هم بازدید میکنیم که من خیلی به آن طرح علاقهمند هستم. دیدارهایی هم با فعالان اقتصادی و سیاسی خواهم داشت.
○ به شهرهای دیگر استان هم میروید؟
● نمی دانم، میهمان آیت الله طبسی هستیم، هرجا ایشان بگوید، می رویم. ولی فکر می کنم همه برنامه ها در مشهد باشد.
● خیلی ممنون
○ موفق باشید.
* * *
* ساعت 19:
دیدار جمعی از مدیران اقتصادی و کارآفرینان |
آیت الله هاشمی رفسنجانی در سفر به مشهد مقدس در تالار آیینه با جمعی از مدیران اقتصادی و کارآفرینان استان خراسان رضوی دیدار کردند.
در آغاز این دیدار پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید، مجری مراسم در سخنانی گفت: «با عرض سلام و خیرمقدم خدمت حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، سردار سازندگی، استاد همة کسانی که دستی در اقتصاد و سازندگی داشتند، عرض می کنیم. جمع حاضر فعالان اقتصادی استان خراسان رضوی و کارآفرینان منتخب از بخش های مختلف صنعت، کشاورزی، تجارت خدمت حضرت عالی رسیدند تا اوّلاً از حمایتهای بیدریغ حضرتعالی از اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی و بخش خصوصی تشکر کنند و ثانیاً خدمت شما عرض کنند که در 8 سال گذشته به شدت رنج کشیدند و اذیت شدند. ضمن اینکه می خواهند به استحضار حضرت عالی برسانند که آمادگی دارند با تمام وجود در خدمت دولت اعتدال و عقلانیت کمک کنند تا انشاءالله اقتصاد را از شرایط فعلی نجات بدهند. اجازه میخواهم در ابتدا 4 نفر از دوستان عزیزی که فعالیت اقتصادی دارند و از مسؤولین تشکّل های اقتصادی هستند، مطالبی را به استحضار حضرتعالی برسانند.»
آقای مهندس رحیمی، رئیس محترم خانة صنعت و معدن استان خراسان ضمن ارائه گزارشی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و خیرمقدم دارم خدمت آیت الله العظمی هاشمی رفسنجانی. آقای هاشمی رفسنجانی چهره ای هستند که کوچک و بزرگ این مملکت کسی نیست که اسم ایشان را نشنیده باشد و به وجود آقای هاشمی در جامعه افتخار نکند. از ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند و در حقیقت میتوان گفت که از پایههای اصلی بنیانگذاری نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند. طبعاً توقعات مردم هم به همان نسبت میتواند از آقای هاشمی بزرگ باشد. آقای هاشمی رفسنجانی، ما در استان خراسان رضوی 6 هزار واحد صنعتی داریم. 550 واحد معدنی داریم. 180 هزار نفر اشتغال در این بخش داریم. در بخش معادن بیشترین و غنی ترین معادن را ما در استان خراسان رضوی داریم. ولی با تمام این حرفها معیشت مردم، معیشت خوبی نیست. وقتی که معیشت عموم مردم خوب نباشد، یعنی اینکه فضای کسب و کار، تولید و صنعت در رکود به سر می برد و ما با تمام مشکلاتی که به ناحق برما تحمیل شده، توسط تحریم ها، ولی متأسفانه تحریم های داخلی ما را بیشتر اذیت کرده است. خواهش ما از حضرت عالی این است که واقعاً بذل توجهی شود و این جزو سیاستهای اوّلیه در دولت سازندگی بوده و امید داریم که توجه بیشتر به صنعت و تولید تداوم پیدا کند. خواهش ما این است که الان یک فضای امیدی در جامعه بوجود آمده و ما میبینیم همین اندک امیدی که بوجود آمده، چه تحولاتی در زمینة حتی اقتصادی بوجود آمده است. جناب آقای هاشمی، هرکاری کردند، نتوانستند دلار را صد تومان ارزان کنند. ولی با این اتفاق دلار پانصد، ششصد، هفتصد و هشتصد تومان ارزان شد. معنایش این است که مردم با امید زنده هستند و حتی امید مسایل اقتصادی را هم حل میکند. خواهش ما این است که واقعاً این امید را از جامعه نگیرند. این امید تداوم داشته باشد.
مطلب دیگری که شاید درخواست بخش خصوصی تمام کشور باشد، این است که ما الان در رابطه با بحث کابینهای که انشاءالله در آینده تشکیل خواهد شد، این طرف و آن طرف شایعاتی را میشنویم. بدون تعارف، تمام مدیرانی که میبینیم، مدیرانی هستند که در سی سال گذشته بودهاند. یعنی در جایی مدیر سازمانی بودهاند و بعد وزیر شدهاند و یا وزیر بودند و باز مدیر یک سازمان شده اند. خواهش ما این است که این دفعه یک توجهی شود که لااقل در کابینه وزرای مرتبط با امور اقتصادی و صنعت و تولید لااقل از بخش خصوصی انتخاب شوند. در دنیا هم این تجربه شده بوده که واقعاً کابین هها از بخش خصوصی انسان هایی را انتخاب کردند. خواهش ما این است که لااقل در این دولت از بخش خصوصی استفاده شود که با این اخلاص و توانمندی در جامعه کار می کند. فکر می کنم این توان را داشته باشند که بتوانند یک وزارتخانه را اداره کنند، چون تا این حد مورد اعتماد مسؤولین نظام قرار گرفتند. بی نهایت از حضرتعالی سپاسگزارم که این فرصت را به ما دادید تا در خدمت شما عرایضمان را عرض کنیم.»
در ادامه مهندس هاشمیان از پیشکسوتان مدیران صنایع استان و مدیرعامل صنایع گلریز در سخنانی گفت: «دوستان عزیز و صاحبان صنعت، شما در یک شرایط بسیار سخت زحمت میکشید. ولی مرا اشتباه گرفتید. گفت:
دانة فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هر دو جانسوزند امّا این کجا و آن کجا.
من هاشمیان هستم و حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، هاشمی هستند. امّا ایشان مولا و آیت الله هستند و من یک کارگر بیش نیستم. فقط از اسم هاشمی استفاده کردیم که در اینجا صحبت کنیم. در مقابل اساتید بزرگ مثل جناب مهندس حسینی یا آقای حمیدی، من ناچیز هستم، ولی فقط خیرمقدم می گویم. انتظارات زیاد است و بسیار بسیار خوشحالم و از درون قلبم خوشحالم که اتفاقی بزرگ افتاد و همة ما در جهت یک حرکت ملّی اقدام کردیم و خوشبختانه به نتیجة مثبت رسیدیم و آینده هم آینده روشنی است. من حرفی دارم که با همة حرفها متفاوت است. در زمان شور انقلاب که همه مردم در خیابانها علیه رژیم ستم شاهی حرکت می کردند، خوشبختانه در شب 22 وقتی که انقلاب با آن گرفتاریها و آن کشتارها و مشقّتها و مرارتها به ثمر رسید، حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی، من به چشم خودم دیدم و به گوش خودم شنیدم که خوشبختانه پشت تلویزیون ظاهر شدند، البته الان با آن زمان یک فرق دارد، آن جا جوانی بسیار قشنگ و چهره شادابی داشتند، امّا الان شاداب هستند، ولی از لحاظ چهره جوانتر بودند. وقتی آن چهره را با این چهره مقایسه می کنم، می بینم که ایشان حتماً مرارتها، اذیتها و آزارها دیدند. در بخش مهمی از دنیا ایشان نام نیکی دارند و خوشحال هستیم که ایشان در آن روزهای انقلاب در شب انقلاب 22 بهمن آمدند و فرمودند که با پا گرفتن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، من بهشت را به تمام شما مردم ایران نوید و بشارت می دهم. امیدوارم به حق محمد و آل محمد این کلام یادتان باشد.»
در ادامه آقای مهندس حمیدی، رئیس انجمن مدیران صنایع استان خراسان نیز در سخنانی گفت: «با عرض سلام و خیرمقدم خدمت جناب آقای هاشمی، مختصر عرض می کنم که به دوستان دیگر هم نوبت برسد. جنابعالی نقش بسیار مهمی در ایجاد حماسه سیاسی داشتید و اگر فرمایشات به موقع جنابعالی نبود، شاید این حماسه با این قدرتی که پیش آمد، بدست نمیآمد. ولی امسال حماسه اقتصادی را در پشت آن داریم و بازهم با همان قدرت نیازمند حمایت و توجه جناب عالی هستیم که حماسه اقتصادی هم به دست بیاید. پیشنهاد من است که دولت منتخب، دو برنامه داشته باشد. یک برنامه صد روزه و یک برنامه چهارساله. چون اکثر صنایع ما در شرایط بحرانی به سر میبرند. با برنامة آهسته، فهیمانه و فکورانة چهار ساله نمیتوان به داد آنها رسید. در این برنامه صد روزه یک انتخاب شایسته از وزرا، معاونین و مدیران کل داشته باشیم که پاسخگوی مسؤولیت پذیری خود باشند. قانونمدار باشند و فقط سخنور نباشند. دوم تشکیل کمیته اضطراری کمک به صنایع بحرانی با مشارکت راستین بخش خصوصی است. سوّم استمهال بدهیهای بانکی صنایع نیازمند به مدت یک سال بدون بهره و جریمه است. پس از تأیید نرخ ارز کارخانجاتی که نیاز به مواد اوّلیه خارجی دارند، بعضاً تا بیش از سی برابر، نیاز به سرمایه در گردش دارند. یاد آن دورانی که از چهل سال پیش تا چند سال پیش ده درصد یا 5 درصد میدادیم و گشایش اعتبار میکردیم، به خیر. نمیگویم زمان شاه ملعون بود، بعد از انقلاب هم تا سالهای سال این موهبت را داشتیم. امروز 135 درصد بانک از ما میگیرد و ارزی هم که میگیرد، نرخش دو برابر ارز است که 27 برابر میشود. سه، چهار برابر هم نرخ یورو یا دلار تغییر کرده و یک صنعتگر مادر مرده براحتی بالای سی برابر نیاز به سرمایه در گردش دارد که بتواند به نرخ 20 یا 30 سال پیش کارخانهاش را اداره کند و اقدامات لازم را برای حفظ تولید و اشتغال موجود انجام دهد. اگر در طول این صد روز به واحدهای بحرانی نرسیم، خیلی از اینها وضعشان بدتر خواهد شد.
دوم برنامههای عادی است که عبارتند از:
- تلاش برای بهرهبرداری از ظرفیتهای متوقف واحدهای تولیدی که سرمایهگذاری شده و کارگرش موجود است و همه چیز هست و فقط باید همت کنیم که اینها را به حداکثر ظرفیت برسانیم.
- گسترش تولید در موارد نیاز داخلی که حداقل جلوی واردات کالای مشابه داخلی گرفته و از خروج ارز جلوگیری شود.
- آسان سازی قوانین صادراتی و گسترش تولید در مواردی که امکانات صادرات هست.
- تلاش برای نوسازی و به روز رسانی تکنولوژی صنایع فرسوده
- تدوین نهایی استراتژی صنعتی کشوری و استانی بر اساس اهداف سند چشمانداز 20 ساله که متأسفانه 9 سال آن را با کمترین دستاورد پشت سر گذراندیم و برنامههای عمرانی 5 ساله و فرمان اخیر مقام رهبری در حفظ و حمایت از تولید ملّی را هم داریم.
- هدایت آموزش عمومی کشور از سیستم مدرک گرایی به روش امروز کشورهای مترقی جهان.
- حدود 20 تا 25 درصد آموزشها باید آکادمیک و کلاسیک باشد.
- 75 تا 80 درصد آموزشهای فنی حرفهای در سه مقطع کارگر ماهر، تکنسین و مهندس عملی. بهترین سالهای عمر جوانان مملکت را میگیریم. این همه ثروت ملّی را خرج میکنیم که مدرکی دست این جوان میدهیم که غیر از بیکار بودن هیچ کاری ندارد. یک سال قبل وزیر کار وقت گزارشی را اعلام کرد که اکثر ایرانیها به آن توجه نکردند. والّا غیر از غصه خوردن و اشک ریختن کاری نمیتوانستند بکنند. تعداد بیکاران فارغ التحصیل دانشگاهی ما در ایران بیش از تعداد بیکاران زیر دیپلم مملکت است. این یک فاجعه است. استعمار غیر از این نمیخواهد که به دست خودمان پدر جوانان خودمان را در بیاوریم.
- محدود سازی خردمندانه واردات، واردات بجای ایجاد اشتغال برای مردم چین و ترکیه، باید اشتغال زایی برای ملّت ایران داشته باشد. آمار سه سال قبل نشان میداد جنسی که از چین وارد میشود، در هر سال 600 هزار کار جدید برای مردم چین ایجاد میکند. در ده سال، شش میلیون میشود.
- محدود سازی خام فروشی و تشویق صادرات محصول نهایی، خام فروختن جنایت به مواد اوّلیه این مملکت است.
امیدوارم جنابعالی و همکاران و جناب آقای روحانی موفق شوید حماسه اقتصادی را که به همان خوبی حماسه سیاسی انجام شد، انجام دهید و توفیق در ایجادش را داشته باشید.»
در ادامه آقای مهندس شرکاء در سخنانی گفت: «چهل سال است که در کار اجتماعی هستیم و امروز هم دبیرکل و عضو هیأت رئیسه خانة صنعت معدن و تجارت ایران هستم.
عرض سلام و ادب دارم خدمت زائر گرانقدر و اندیشمند و فرزانه، جناب آقای هاشمی رفسنجانی. به شهرالرضا خوش آمدید. به هیأت همراه شما سلام و خیرمقدم میگویم و عرض ادب خدمت کارآفرینان عزیز دارم. جناب آقای هاشمی، تولید به معنای عام کلمه و صنعت کارخانهای به مفهوم خاص آن، روزهای بسیار بسیار سختی را دارد. مشکلات و سختیها ضعیفترین اقشار جامعه را هدف قرار داده است. در چنین روزهایی بود که تحریمهای سخت علیه کشور ما شروع شد. آقای هاشمی، خسته، نگران و مستأصل شده بودیم. امّا در 24 خردادماه امسال بیش از 18 میلیون و ششصد هزار رأی ایرانی معتقد به ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران و بر اساس اعتقاد احترام و قبول تفکّری که پشت سر فردی به نام حسن روحانی قرار گرفته بود، پای صندوقهای رأی حضور پیدا کردند و حماسه سیاسی که مدّ نظر مقام معظم رهبری بود، به خوبی تحقق پیدا کرد و به بهترین شکل ممکن بالفعل شد. اینان که این شگفتی را به ظهور رساندند و حماسه سیاسی را لبیک گفتند، آنهایی بودند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ایران را در اوج عقلانیت و تدبیر پذیرفته بودند و میدانستند بدون تنش، تندروی، شتاب زدگی و ویرانگری و بدور از هرگونه التهاب میتوان به خواستهای عالیه و ایدهآلها دسترسی پیدا کرد.
امروز فردی از این جامعه بر این کرسی خواهد نشست که حقوق را خوب میداند. تفاوت بین قطعنامه شورای امنیت و کاغذ پاره را خوب میشناسد. مقام عظیم الشأن ریاست جمهوری، لباسی ساده ولی فاخر، صدایی آرام ولی پرطنین و وسواسی در گفتار چون دیپلمات میخواهد. تفاوتها را میداند. میداند شورای امنیت و قطعنامه چه مفهومی دارند. سالهای سختی را در پیش داریم. امّا این سختیها توأم با امید، کار، تلاش و کوشش حتماً طی خواهد شد. امروز هیچ انتظاری نداریم جز اینکه میثاق ما همکاری، انسجام و تعامل اجتماعی است. صمیمانه و از سر صداقت و در این مکان مطهر موقعیت ریاست محترم جمهور آینده را از خداوند متعال آرزومندم و امیدوارم و میتوانیم و میدانم که میتواند با حفظ تمام ارزشها، اصول، اعتقادات و مکتب به عنوان یک عضو محترم در پازل جهانی قرارمان خواهند داد. امیدوارم موفق و مؤید باشید»
حسن ختام مراسم بیانات آیتالله هاشمی رفسنجانی بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله وآله
به اینجا خیلی خوش آمدید. ما مهمان شما هستیم، ولی شما زحمت کشیدید و تشریف آوردید. چند جملهای که از نیروهای موفق صنعت خراسان شنیدیم، تمامش ضمن کوتاه و فشرده بودن، حکمت آموز بوده است.
امیدواریم که در این دوره آقای رئیس جمهور موفق شود که با یک کابینة مناسب بتواند با اتکا به تلاش بخش خصوصی، کشور را از این شرایطی که گرفتار شده، بیرون بیاورد. از نظر من کار سختی نیست. باید با ایشان همکاری شود و راههای معقولی که از همین الان قابل تشخیص است، در جلویش باز باشد و بتواند آن راهها را بپیماید. من تجربة عبور از چنین شرایطی را در زندگی مدیریتی و سیاسی خودم دارم و میدانم که کار آسانی است و امروز آسانتر از بعد از جنگ هشت ساله است. چون الان خیلی ظرفیتهای بزرگی در کشور هست که فقط احتیاج دارد که نیازهای روزانه آنها را فعلاًَ برای مدتی برطرف کنیم. احتیاج به سرمایه گذاریهای سنگین اصلاً وجود ندارد. البته برای این مرحله است و برای مرحله بعد نیاز دارد. برای این مرحله که مشکلات مردم را کم کنیم و اشتغال ایجاد کنیم و رونق بدهیم و اقتصاد و معیشت مردم را به حالت طبیعی برگردانیم. این کار شدنی است.
دو اقدام مشخص می تواند زمینه را بسازد. اوّلش با همین انتخابات پایه گذاری شد و تفکر کابینة وحدت ملّی و فراجناحی و بدور از تنشهای سیاسی و درگیریها و بداخلاقیها بوجود آمد. بستگی دارد به کسانی که انتخاب میشوند که این فرصت را غنیمت بشمرند و حقیقتاً کار کنند. احتیاجی به بحثهای سیاسی و رقابتهای جمعیتی و فردی نداریم. کار کردن اهل کار میخواهد و اهل خبرگی که در کشور هم کم نداریم. من هم میدانم الان آقای روحانی در میان انبوهی از پیشنهاد افراد ذی صلاحیت است و اگر معطّل میشود، در انتخابشان است، که کدام بهتر هستند و چگونه میتوان با آنها کار کرد.
مسأله دوّم اینکه نقاطی که ما را به این روز انداخته، می شناسیم و باید آن را حل کنیم. من فرض می کنم که کابینة کاملاً کاری، موفق، خبره و همدلی هم بوجود بیاید. وقتی که بوجود آمد، ما الان می دانیم که گرفتاری ما در کجا هست. همان حرفهایی که الان یکی از گوینده ها فرمودند که کسی که فرق بین قطعنامه شورای امنیت یا قطعنامه آژانس هستهای را با کاغذ پاره بداند که هر دو علیه ما تا بحال قطعنامه دادند و آقایان میگویند، معلوم است که باید راه را پیدا کند. آن قطعنامه ها کوچک نیست. دو سه روز قبل شنیدید، عراق که توسط خود غربیها از چنگال صدام درآمد و تحریم شده بود، بعد از 23 سال تازه تحریمها در همین نقطهای که هستیم، برطرف شد. اینگونه است. پس گرفتن این قطعنامهها آسان نیست. همانطور که برای صادر کردن قطعنامه اجماع میخواهد، برای پس گرفتن آن هم اجماع میخواهد. همة آن پانزده نفری که در آنجا نشستند، با یک رأی میتوانند جلوی رفع قطعنامه را که حل میشود، بگیرند، امتیاز میخواهند و در این ماجرا دنبال صید هستند و از موقعیتی که در اختیارشان هست، خواستههایی دارند. حل کردن قطعنامهها کار دشواری است. ولی عمدهاش الان دست چند کشور است که آنها میتوانند حتی قبل از لغو این تحریمها اقداماتی کنند که مسیرمان را که خیلی بسته شده باز کنند.
در همین هفته یکی از بدترین نوع تحریمها دوباره اجرایی شد که مربوط به دریا، صنایع دریایی، بندرها و صنایع حمل و نقل و کشتیرانی است. شاید یکی از مهمترین دلیل آن، این بود که چند مدتی فکر کردند و جاهای لازم را دوباره انتخاب کردند. اینها دیگر بینالمللی نیست و آمریکاییها در پارلمان گذراند و رئیس جمهور هم امضا و ابلاغ کرد. مدتی هم مهلت داده بود و الان اجرایی شد.
ما در بعد از جنگ هم اینها را داشتیم. نوع بدترش را داشتیم. قطعنامه آنگونه نبود. یک قطعنامه داشتیم که ما نپذیرفته بودیم و سر نحوة ختم جنگ و آتشبس اختلاف داشتیم که ما موفق شدیم با یک تدبیر عقلانی، قطعنامهای را که در شورای امنیت گذشته بود و بندهای خطرناکی هم در آن بود، به نفع خودمان تغییر بدهیم و بپذیریم. صدام آن موقع خیلی تلاش کرد که نگذارد ما این کار را بکنیم. جزییاتش را در خاطراتم به صورت روزانه نوشتم که چگونه ما از این مرحله عبور کردیم. ما در شورای امنیت و سازمان ملل که طرفدار نداشتیم و خیلی کم داشتیم، ولی توانستیم رأی را به نفع خودمان بگیریم. خسارت جنگ را از صدام طلب کار شدیم و صدام متجاوز معرفی شد. لکّهای که به پیشانی حزب بعث عراق خورد، همان آن را هنوز هم به تدریج عقب میبرد. یک کار عاقلانه هم قبل از پذیرش قطعنامه کردیم. با سازمان ملل همکاری کردیم و کارشناسانش آمدند، گرچه خسارت کمی برای ما نوشتند، صد میلیارد دلار نوشتند و ما در طول جنگ هزار میلیارد هزینه خسارت داشتیم. یک دهم را به ما در آن موقع دادند. البته اصلاً نگرفتیم و هنوز هم روی کاغذ است و چیزی بدست ما نیامد. از همین جا میفهمیم که چقدر وضعما خراب شده بود. هزار میلیارد دلار آن زمان را با قدرت خرید دلار حساب کنید، چه ثروت عظیمی از کشور ما رفته بود که باید دوباره برگردیم. الان که اینگونه نشده و به شکل دیگری شده است.
در آن شرایط میبایست کشور را که مخروبهای شده بود، بسازیم و اشتغال ایجاد کنیم و زندگی مردم را رونق بدهیم. تورم 29 تا 30 درصدی بعد از جنگ برای ما مانده بود. با آن شرایطی که شما میدانید و اکثر شما در آن موقع بودید و شرایط را میدانید. توانستیم با رفتار مدبرانه، عاقلانه و بدون امتیاز دادن به خارجیها، وضع روابط خارجی را طبیعی کنیم، به گونهای که ظرف یک سال که گذشت، ما هر طرحی را که میخواستیم اجرا کنیم، فایناس میکردند. ما ارزی نداشتیم. فقط یک میلیارد دلار بعد از جنگ در حساب ما بود و دوازده میلیارد دلار هم بدهی نقد شدهای داشتیم که جریمه هم داشت. یوزانسهایی بود که کالا آورده بودیم و پول آن را نداشتیم که بدهیم. درآمد نفت ما هم در آن سالها از حدود هفت میلیارد بیشتر نبود. شرایط اینگونه بود.
ولی یکدفعه درهای دنیا به روی ما باز شد و همانهایی که با ما میجنگیدند و شریک صدام بودند و علیه ما تبلیغ میکردند و به صدام اطلاعات میدادند و هر نوع سلاحی را که میخواست، میدادند و حتی مقدمات ساخت سلاح اتمی را به او داده بودند. سلاح شیمیایی را با آن وسعت داده بودند که چند بمب آن در حلبچة خودشان چه کار کرد و بیش از 5 هزار نفر را در یک لحظه کشت و منطقهای را به کلی آلوده کرد. منطقة بسیار سرسبزی را در اطراف سدّ دربندی خان حلبچه است. حتی هواپیماهایی که فروش آن به خارج از ناتو ممنوع بود، هواپیماهای فرانسه را با خلبان به عراق کرایه میدادند. چون کسی از عراقیها نمیتوانست آنها را بلند کند. برای اینکه بیایند اهداف ما را آنگونه که میخواهند در زمین، دریا و راههای دور بزنند. همینهایی که اینگونه علیه ما کار میکردند، کمکم به شرکای ما تبدیل شدند و ما هر طرحی را در سالهای سازندگی خواستیم اجرا کنیم، با رقم کم فایناس میکردند. حدود سه درصد به آن زمان بود و خیلی آسان میدادند و طرحها اجرا میشد و از خود طرح هزینة طرح را میپرداختیم. بنابراین دو نکته وجود دارد. یکی اینکه یک کابینة کاری فراجناحی همدل و دوّم ارتباط مناسب خارجی. کشورهای عربی منطقه هم در جنگ شریک رسمی بودند. هم پول و هم بندرها و هم فرودگاهها و هم خیلی از چیزهایشان در اختیار عراق بود. عراق کالا را نمیتوانست از جلوی ما عبور بدهد، لذا کالاها را در بندرهای جنوب خلیجفارس پیاده میکرد و از راه زمین به عراق میبردند. ما نفت عراق را قطع کرده بودیم. ولی آنها به جای عراق نفت میفروختند و هنوز هم خیلیها نتوانستند پولهایشان را بگیرند. البته خسارت جنگ را بعداً بخاطر تحریمها از او گرفتند.
من فکر میکنم اگر با آقای دکتر روحانی همکاری شود، در حدّی که ایشان بتواند مسایل بینالمللی را حل کند، خیلی زود میتوان مقدمات کار را فراهم کرد. سالها وقت نمیخواهد و به سرعت میشود.
آقای دکتر واعظی کار خیلی بزرگی کرده و من سفارش میکنم که وقتی منتشر شد، بخوانید. ایشان زحمت کشیده و شاخصهای سه دولت را مقایسه کرده. یعنی دولت من، دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدینژاد.
یکی از شاخصهایی که الان به یادم آمد، همین جا بود. این چیز جالبی است. وقتی تحویل گرفتیم، توی 29 درصد بود. در مرداد سال 68 که تحویل گرفتم 29 درصد تورم داشتیم و همة بازار خالی بود و همه چیز هم کوپنی بود. یعنی همان مقدار تورم را اگر کوپن به مردم نمیدادیم، خیلی بالاتر میشد. با کوپن یک مقدار کنترل کرده بودیم و ظرف چند ماه ـ کمتر از یک سال ـ که کار کردیم، تورم به 9 درصد برگشت. یعنی برای اوّلین بار در تاریخی که ما دیدیم، تورم یک رقمی شد.
علتش هم این بود که یک کار خیلی ساده که آن موقع مقدور بود، انجام دادیم. ما آن موقع ارز را نداشتیم و مدیران را نداشتیم و شرایط را نداشتیم. کالا را یکدفعه نمیتوانستیم تهیه کنیم. ارز هم نداشتیم که بخریم و وارد کنیم. فقط اجازه دادیم ایرانیهایی که خارج از ایران ارز داشتند، وارد شوند. گفتیم که ارزتان را به کالای مصرفی، واسطه و مواد اوّلیه تبدیل کنید و وارد ایران کنید و آزاد بفروشید. همین کار را کردند و به سرعت انبارها پر شد و بازار رقابتی شد.
به سرعت کاری که امسال شد و این همه خسارات در این دو سال وارد کرد. با سیاست تعدیل قیمتهای مواد سوختی را در همان سال اوّل کنترل کردیم. بنزین را به صورت کوپنی لیتری 5 تومان میفروختیم، ولی وقتی من رئیس جمهور شدم، لیتری سی تومان یعنی شش برابر کردیم. ولی آزاد کردیم. مردم هم خوشحال شدند. یعنی دیدند بنزین را شش برابر میخرند، ولی شرایط عوض شده بود و به آسانی قیمت بنزین همه چیز شش برابر شد. آن موقع اصلاً تبعات اینگونه که الان پیدا کردیم، در کشور نداشتیم. من فکر میکنم راه روشنی داریم.
البته آن موقع از لحاظ اقتدار دولت و هماهنگی دولت با رهبری، مجلس، قوة قضائیه و مجموعة کسانی که بودیم، هیچ مشکلی نداشتیم و اصلاً نیازی نبود که ما بحث چالشی بکنیم. همدلی کامل برقرار بود. این چیزی است که الان در سایة همین انتخاباتی که انجام شد، مقدور است. من میدانم خراسان شما اگر از ظرفیت صنعتی، تولیدات و نیروهای انسانیاش استفاده کند. میتواند در شمال ایران کشورهای آسیای میانه و قفقاز را به خوبی تبدیل به بازار ارزانتر وپر رونق کند. همه اینها همسایه شما هستند و از راههای زمینی، هوایی و ریلی میتوانید به آنها دست پیدا کنید. کارهای خیلی بزرگ را میتوان ظرف مدت کوتاهی انجام داد.
البته بنده مسؤولیتی ندارم. اینکه از آقای روحانی حمایت کردم و ایشان آمدند، من منتی برایشان ندارم و ایشان باید منت بگذارد که وقتی من دستم از انتخابات کوتاه شد، جای مرا پر کرد و واقعاً صلاحیت هم دارد. در بین افرادی که بودند، از همه وضع بهتری دارد. انتخاب خوب را مردم کردند. البته این کار جدید را شما کردید. ما هیچ اقدام یا تبلیغ یا هزینهای نکردیم. فقط گفتم که میآیم و همین مقدار بود. یک کلمه، چند روز قبلش گفته بودم که «نگفتم نمیآیم» که یکدفعه جناحهای بداخلاق را در همة رسانههایشان شورانده بود. ولی وقتی عملاً رفتم و اسم نوشتم، یکدفعه فضای جامعه را آنها طوری دیدند که دیگر نمیتوانند حرف بزنند. فضای جامعه منتظر کسی یا کاری بود که تصادفاً اسم من آمد. واقعاً این دفعه مردم کردند. خیلی هم تلاش شده بود که مردم را به هر صورت به جای دیگری بکشانند. امّا نشد. شما شهر و خراسان خودتان را بهتر از ما میبینید که چه شد. جاهای دیگر هم همینطورها بود، واقعاً مردم بودند. همه اصناف، مردم، دانشجو، کارگر، استاد، مدیر، صنعتی و بازرگان و هر نوع را حساب کنید و روحانیت همه به میدان آمدند و این حماسه را خلق کردند. رهبری هم خیلی خوشحال شدند که چنین اتفاقی افتاد و ایشان به مردم در همین شهر وعده داده بودند و اگر این اتفاق اخیر نمیافتاد، سردترین انتخابات تاریخ ما بود. این حماسه را شما خلق کردید و برای حماسه اقتصادی هم باید دست شما را باز بگذارند. من فکر میکنم بخش خصوصی ما این قدر توانایی دارد دستش را باز بگذاریم و بگذاریم خودش مشکلات ارزی، مشکلات مواد و مشکلات خودش را خودش حل میکند و ما فقط پشتیبانی سیاسی و اعتباری کنیم و مانع آنها نشویم.
این کارهای عجیب و غریبی که الان دارد میشود، جواب نمیدهد. آوردن کالای بنجل ارزان خوب نیست که به بازار میریزیم. اگر در همین شرایط ما این کار را نمیکردیم، اینها بازار را با امکاناتشان اشباع میکردند. امّا اینگونه شد و وضع به این صورت درآمد که حق شماست ناراحت باشید.
در دورانی که کار میکردیم، بارها به خراسان آمدم و برای شما سخنرانی کردم و گفتم که من انتظار دارم خراسان بزرگ تاریخی دوباره در صحنة منطقه ما تجدید حیات کند. ما کاملاً میتوانستیم با همة این کشورهای شمال کار کنیم که با کمال عشق و خضوع به ایران میآمدند. اینها بعد از جدا شدن از روسیه خیلی مشکل داشتند. با تلفن از من آرد میخواستند و میگفتند که ما فردا نان نداریم. ما هم با قطار یا هواپیما برایشان میفرستادیم که البته بعد پولش را میدادند. این بزرگانی که هنوز هم سرکار هستند، بارها به ایران میآمدند، وقتی که گروه اطراف دریای خزر را تشکیل دادیم، از ما خواهش میکردند که دبیرخانة دایم این در ایران باشد و سالها ما را سرپرستی کنید تا ما بتوانیم روی پای خودمان از زیر آوار 60 ساله که بیرون آمدیم، نجات پیدا کنیم. شما میتوانید به ما کمک کنید. خیلی هم کمک مالی نمیخواستند. میبایست به آنها همین کالاها را میدادیم. خراسان هم جلو افتاده بود و پیش میرفت. الان اینگونه نیست و دست شما را بستند.
حتی افغانستانی که نان روزانه را هم از ما میگرفتند، الان برای ما ناز میکنند. برای سالگرد امام(ره) تظاهرات کرده بودند که چرا در کابل یا هرات برای امام مراسم میگیرند؟ و خیلی چیزهای دیگر. برای سیاستهای زشتی که شما یادتان هست، یک هفته یا بیشتر صف کامیونها چند کیلومتر شده بود که میخواستند به افغانستان سوخت ببرند و نمیگذاشتیم که ببرند. از عراق سوخت میزدند و به ما حق ترانزیت میدادند و عبور میکردند، اینجا آمدند شایعهای را در مرکز قدرت درست کردند که این سوختها برای ناتو میرود و هواپیماها بمب بر سر مردم میریزند، لذا به آنها ندهید. به این بهانه این ترانزیت را از دست بخش خصوصی گرفتند و به بخش اطلاعاتی و شبه نظامی دادند. برای این که این کار را بکنند، اینگونه انجام دادند و اینگونه با مردم رفتار میشد.
سفیر ما از افغانستان آمد و خدمت رهبری رفت و گفت که اینها دروغ میگویند. ناتو 95 درصد سوخت خودش را از کشورهای شمال میآورد و از ما چیزی نمیگیرند. اینها به خانههای افغانستان میرود و مردم سوختشان را مناسبتر میگیرند. از ما هم نمیبرند، از عراق میگیرند و ما سود ترانزیتش را میگیریم.
چنین شرایطی را در کشور برای انحصار شبه دولتیها درست کردند. برای منحرف کردن سیاستی که ما در مجمع برای تقویت بخش خصوصی تنظیم کرده بودیم، آنها به طرف بخش دیگری بردند و تبدیل به انحصار در کشور کردند و خیلی از مسایل دیگر.
سیاستهای غلط با افرادی که اگر همان مقدار حسن نیت داشتند، همین مقدار میتوانستند کار کنند. به این صورت بود که اتفاق افتاد. الان نیروهای کیفی، عاشق کار، عاشق ایران، عاشق انقلاب، اسلام و شیعه فراوان فراوان داریم. ظرفیت هم بحمدلله در اکثر نیازهای کشور داریم. حمایتی میخواهد و من فکر میکنم شما میتوانید حمایت کنید. این پیشنهادهایی که به من دادید، به آقای روحانی میگویم. ولی شما ارتباطتان را قویتر کنید و با آنهایی که کارشان را شروع میکنند، همکاری کنید. من هم دو سه پیشنهاد شما را قبول دارم که از بخش خصوصی باید انسانهایی که دستشان در کار است و بیش از پشت میز نشستن در صحنه و پشت ماشین بودند و همه چیز را میدانند، وارد شوند. باید هر کاری نسبتش با اینگونه آدمها باشد. حالا اگر هم در سطح وزیر نباشند، در سطوح دیگر میتوانند در خدمت باشند.
به هر حال شما مأیوس نباشید. جامعة ما مأیوس نیست، این را هم من از شما شنیدم که فقط به خاطر امیدی که این انتخابات در مردم درست کرد، یکدفعه فضای عمومی کشور آرام شده است. من هیچوقت کشور را اینقدر آرام ندیده بودم. کاملاً همه چیز آرام است. روابط خارجی ما هم آرام شده است، یعنی نوع نوشتن مقالات، گفتهها و تهدیدها هم فروکش کرده است. اینها بستگی به داخل دارد. قطعاً ما باید با دنیا همکاری کنیم. اگر هم بازار میخواهیم، باید همکاری کنیم. نمیشود از آنها بازار بخواهیم و خودمان بازارمان را اینگونه نکنیم. ما با آنها کار میکنیم و گاهی تکنولوژی و گاهی کالاهای پیشرفته میگیریم و گاهی هم چیزهای دیگر میگیریم و آنها هم گاهی از ما بازار دارند و گاهی هم درآمدهای دیگری دارند. تعامل هست.
تعامل جزو اصول مهم سند چشم انداز است که به کلّی فراموش شد. اگر کسی عمداً میخواست چشمانداز 20 ساله را منهدم کند و در آن بمب بگذارد، بهتر از این نمیشد. برنامه چهارم براساس این نوشته، آماده و تصویب شد. این دولت آمد بعد از آمدن گفت که باید این برنامه را خمیر کرد. درست است گاهی انسان میگوید که باید خمیر کرد، امّا یک برنامة بهتر مینویسد. عملاً هم خمیر کردند. بعد از 5 سالی که کار کرده بودند، آمدند و گفتند که 23 درصد از برنامههای 5 ساله را اجرا کردند. 23 درصد یعنی اگر انسان هیچ کاری نکند و همه به خانههایشان بروند و بخوابند، مردم خودشان راه بروند و کار کنند، 23 درصد تحقق پیدا میکند. بالاخره کشاورزی، دامداری، صیادی، زنبورداری و امثال اینها را که دولت انجام نمیدهد. بخش عمدهای از همین 23 درصدی است که تحقق پیدا میکند. آنهایی که تخریب کردند، این را هم پایین میآورند و خراب میکنند.
به نظرم ما از شرایط سختی عبور کردیم، ولی خوب عبور کردیم، مردم عبور کردند، نه ما. ما واقعاً کاری نکردیم. شما میدانید که چقدر در این صحنهها حضور پیدا کردیم. شما خودتان صحنه را آفریدید و خودتان شور انتخاباتی درست کردید و خودتان عاشقانه پای صندوقهای رأی رفتید و تصمیم گرفتید. پس معلوم میشود با یک امید میتوان مردم را به میدان آورد. فقط با امید، نه با کار مؤثری که نشان بدهیم. این مردم هم نشان دادند که ظرفیت بالای سیاسی دارند.
پیش از انتخابات فکر میشد که روستاها را دولت در اختیار دارد و اگر به نامزد خاصی اشاره کند، همه روستاها به آن رأی میدهند. امّا برعکس شد. یعنی رأی روستاها در همه جا به آقای روحانی بیشتر از شهرها بود. مردم خیلی هوشیار هستند و میفهمند. حتی روستایی که در زیر آفتاب و در گردههای آلوده که از خارج وارد میشود و زندگی میکنند، میفهمند. آنها رادیو و اینترنت دارند. بچههایشان دانشگاهی و دانش آموز و معلّم هستند و خیلی چیزها را حتی بهتر از ما یاد میدهند. با زبان و ادبیات خودشان مسایل را خوب آموزش میدهند و مردم هم خوب جذب میکنند.
به هر حال بنده از محبتی که شما کردید و تشریف آوردید، متشکرم. صحبت هم کردید. مطلبی را که عرض کردم، نکتة جالبی است و از آقای واعظی خواهش میکنم به گونهای این را منتشر کنند. این سه دوره را مقایسه کردند. کاملاً نشان میدهد که راه کشور از سازندگی میگذرد. در این هفت، هشت، ده سال و بلکه پانزده، شانزده سال خیلی علیه آن دوره 8 ساله سازندگی تبلیغ کردند. ولی الان که نگاه میکنیم، در همة شاخصها و بدون استثناء یک سر و گردن از هر دو دوره بالاتر است. خیلی از شاخصها خودش گوینده است. خودم و وزرای من در این مدت این کار را نکردیم. امّا حالا آقای واعظی زحمت کشیده و از لابلای آمار رسمی کشور از بانک مرکزی و اداره آمار و منابع رسمی، مقایسهای را درآورد، انشاءالله ایشان این را به شکل خوبی منتشر میکند. از شما خواهش میکنیم که در اینجا که دستتان به ضریح امام رضا(ع) میرسد، کشور و ما را هم دعا کنید.
والسلام علیکم و رحمه الله