سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در مسجد چهارده معصوم پیرامون اصلاح جامعه و روح عبادت

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در مسجد چهارده معصوم پیرامون اصلاح جامعه و روح عبادت

  • مسجد چهارده معصوم
  • جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹

 

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم

اَلْحَمْدُلله وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ. قالَ اَلْعَظیمُ فیِ کِتابهِ، اَعُوذُ باللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الَّرجیِم: «لِیْسَ لللاٍ نسانِ اِلا ما سَعی وَ أَنَّ سعیةُ سَوفَ یَری».

رابطه روزه باماه مبارک رمضان و فلسفه روزه و تحمل رنج و مشقت و صبر و ریاضت که زندگی اجتماعیتحمیل شده است، با زندگی اجتماعی و سعادت جوامع انسانی رابطه انسانمستقیمی دارد. شاید برای جوان‌ها و کسانی که فکر و ذهنشان کنجکاو است و مخصوصآ نوجوان‌ها که مایلند برای هر چیزی دلیلی پیدا کنند و چیزی را بدون برهان نپذیرند ـ این هم فکر و روحیه خوبی است که نسل جوانان ما دارند ـ در مسائل دین و دستورات و تکالیف اسلام علائم سؤال زیادی مطرح است.

روحیه کنجکاویما در برخورد با جوان‌ها و مخصوصآ بچه‌های محصل، این روحیه را به جوانانشدت می‌بینیم که مایلند هر چه می‌شنوند و هر دستوری که به آنها می‌رسد، دلیل و علت و حکمت و فلسفه آن را بدانند. نمی‌خواهم بگویم چرا چنین هستید، بلکه مایلم تشویق کنم که این روحیه کنجکاوی، مایه تکامل و ترقی شماست؛ البته مشروط به اینکه جامعه ما در سطحی از فرهنگ باشد که جواب این سؤالات و چراها را از آن بگیرید.

من فکر کردم که امشب درباره روزه که این روزها، یکی از علائم سؤال را در ذهن جوان‌ها ترسیم می‌کند، در رابطه با مسائل اجتماعی و سازندگی قدری صحبت کنم. البته، شاید در طول این سخنرانی‌هایی که این شب‌ها دارید، خیلی‌ها بدون اطلاع از برنامه دیگران صحبت‌هایی بکنند که مکرر باشد. من نمی‌دانم گفته‌های دیگران را تکرار می‌کنم یانه؛ ولی سعی می‌کنم مطالبی بگویم که برای جوان‌ها مفید باشد؛ گرچه مکرر است.

نظر اسلام درمورداصولا در برخورد با اصلاح جامعه، مربیان و مصلحان اجتماع چند جور اصلاح جامعهروش دارند و از طرق مختلف وارد می‌شوند. اسلام هم برای خودش یک رویه و برنامه خاص آورده که من امشب اشاره می‌کنم. اسلام معتقد است بدون افراد صالح، نمی‌شود جامعه صالح و با سعادت داشت؛ یعنی، شما اگر فکر کنید که عده‌ای از رهبران سالم با برنامه‌های صحیح برای اداره کشور، با سیاست و اخلاق درست و روابط اجتماعی صحیح منهای اینکه مردم جامعه، سالم تربیت شده و پاک باشند، بیایند و جامعه‌ای سالم بسازند، چنین چیزی نمی‌شود و اسلام آن را قبول ندارد و سخت معتقد است که راه اساسی ساخت یک جامعه سالم و آباد و آزاد و سعادتمند این است که از افراد جامعه شروع کنیم، افراد جامعه را بسازیم و به ترتیب روی افراد برویم.

اگر این افراد که مواد خام جامعه و تشکیل دهنده آنند، فاسد، خود خواه، انحصارطلب، توسعه طلب، خود پرست و سودپرست باشند و مسؤول و برنامه‌ای نداشته باشند، همه چیز به هدر می‌رود و از دست انسان کاری ساخته نیست. زور، فشار، کیفر، مجازات، تحسین، تشویق و سواد، مقداری می‌تواند جامعه را اصلاح کند و ده درصدی می‌تواند مؤثر باشد؛ قسمت عظیم اصلاح را باید در پاکی و صلاح افراد اجتماع جستجو کرد.

عبادات، راهاسلام برای این منظور برنامه‌های سازنده‌ای طرح کرده است که عبادات اصلاح جامعهاست. متأسفانه، امروز در جامعه ما به معنای واقعی به عبادت توجه نمی‌شود؛ یعنی، ما خیال می‌کنیم که صرف نماز خواندن، روزه گرفتن، ذکر و دعا خواندن و احیانآ به مستحبات پرداختن بدون توجه به محتوا و واقعیت این عبادات کارساز است. اشتباه است. این یک اشتباه از این طرف؛ یک اشتباه هم از آن طرف است که عده‌ای روشنفکر و کسانی که با دید روشنفکری می‌خواهند جامعه، دین و خدا را تفسیر و تحلیل کنند، فقط به جنبه‌های اجتماعی عبادات توجه می‌کنند؛ مثلا، می‌گویند که روزه بگیریم تا گرسنگی بکشیم و درد دل گرسنه‌ها را بفهیم.

من نمی‌خواهم بگویم که این فلسفه روزه نیست؛ می‌خواهم بگویم تمام فلسفه روزه این نیست. روزه چیز دیگری است و نماز هم همین طور. می‌خواهم بحثم را روی آن ببرم. یک عده از این طرف عبادات را مراسم و تشریفات خشک می‌دانند و می‌گویند که از کجا بدانیم، خدا این طوری گفته است! یک عده از آن طرف زیاد روشنفکر شده‌اند و می‌گویند که نماز بخوانیم تا ورزش کنیم، وضو بگیریم و غسل کنیم که تمیز بشویم و روزه بگیریم که به درد دل فقرا برسیم و یا معده‌مان قدری تصفیه شود و ....

روح عبادتاینها همه هست؛ یعنی، در فلسفه عبادات آنها هم وجود دارند، اما روح مسأله چیز دیگری است. اسلام می‌خواهد از طریق عبادات، مواد خام اجتماع را بسازد. انسان‌های پاک و با فضیلت که اگر در حرکت اجتماعی چنین انسان‌هایی وجود داشته باشند، جامعه را بدون فشار خارجی و به طور اتوماتیک، سالم و پاک نگه می‌دارند و هر مقدار که شخصیت و مسؤولیت انسان بیشتر باشد، این سازندگی واجبتر است و ما نیاز بیشتری به آن داریم؛ مثلا، برای پیامبر(ص) نماز شب و عبادت در شب ـ آن طوری که از قرآن استنباط می‌شود ـ واجب بوده است، ولی برای افراد معمولی چنین چیزی نیست؛ برای اینکه پیامبر(ص) باید طور دیگری ساخته شود تا این سازندگی تمام نقاط ضعف او را جبران کند و او را پاک و معصوم کند.

به پیامبر(ص) خطاب می‌شود که: «یآ اَیُّهَا اْلمُزَّمِّلُ، نِصْفَهُ اَوِ اْنقُصْ مِنْهُ قَلüیلاً، اَوْزدُ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ اْلقُرْانَ تَرْتüیلاً، اِنّا سَنُلْقüی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقüیلاً»[1] ؛ موظف هستی

قسمت عمده شب را بیدار بمانی؛ برای اینکه شب خلوت است و اشتغال و مراجعات مردم کمتر است و تو، آن لحظاتی را که می‌توانی با خودت خلوت کنی و فکر کنی و با خدایت خلوت نمایی، صرف عبادت و قیام و مطالعه و فکر و ذکر درباره خدا بکن و در آخر هم می‌فرماید که: " چون ما بار سنگین رسالت و رهبری مردم را می‌خواهیم به دوش تو بگذاریم".

من خودم در زندگی خودم با تجربه و محسوسات عینی این مسأله را دیدم. معمولا، ما در زندگی اجتماعیمان آن قدر گرفتاریم که به خودمان نمی‌رسیم و مثل بقیه مردم روز را تا آخر شب و تا نفس داریم، بیدار می‌مانیم و بعد می‌خوابیم و صبح هم بلند می‌شویم و مثل همه یک نماز معمولی می‌خوانیم و بعد هم دنبال کارمان هستیم.

عبادت در اوقاتدر پیش آمدهایی که برای من پیش آمده است( شخصآ از خودم می‌گویم که فراغتاگر فراغت بیشتری برای من پیدا شود، از این تجربه من استفاده کنید)؛ وقتی پیش آمد که باز داشت شده و به زندان رفتم، حالاتی پیش می‌آید که انسان تنها و بیکار است و خلوت و امکان راز و نیاز با خدا و انقطاع از عوامل بیرون (رابطه انسان با زندگی، زن، بچه، امکانات، مال، دوستان و پشتیبانانش قطع شده و در محاصره دشمن است و سرنوشتش به دست دشمن است) وجود دارد که رابطه‌اش با خدا قویتر می‌شود و برایش دریچه‌ای به سوی خداوند باز می‌شود و آن موقع، انسان حالت سازندگی عبادت را می‌فهمد.

برای یک زندانی مسلمان، که بیست و چهار ساعته در سلول یک متر در دو متر زندگی می‌کند و هر وقت هم خوابش گرفت، می‌خوابد، نماز شب خواندن، چیز مهمی نیست؛ چون برایش شب و روز خیلی فرق ندارد و هر وقت دید که خوابش نمی‌آید، می‌تواند نماز بخواند و انسان خیلی از نمازهای قضا را آن موقع می‌خواند. این چیزی نیست، ولی می‌خواهم حالت سازندگی عبادت را بگویم.

من مثلا، در یک ماه، دوماه و سه ماه یا چهار ماهی که هر دفعه به طور متوالی تنها بودم و فرصت می‌شد نماز را با آمادگی و حوصله در خلوت بخوانم، احساس می‌کردم که اصلا وجود انسان با وجود حالات دیگرش به کلی فرق کرده است؛ یعنی، آدم خود را از تمام قیود زندگی آزاد کرده است؛ هیچ کس به دیگری بد نمی‌کند.

من می‌خواهم اثر نماز شب را بگویم. قرآن به پیامبر(ص) می‌گویند: «اِنَّ ناشئَةَ اللَّیْلِ هیِ اَشَدُّ وَطْاً وَّ اَقْوَمُ قüیلاً»[2] ؛ خیال نکن نمازهایی که شب می‌خوانی

و آن حالتی که در نیمه شب از رختخواب بلند می‌شوی و با خدا به راز و نیاز می‌پردازی، اثر دیگری در وجودت ندارد و انسان دیگری نمی‌سازد وجور دیگر تربیت نمی‌شوی.

اگر بخواهی بار سنگین رسالت را به دوش بکشی، برای تو که پیغمبر(ص) هستی، واجب است که لااقل نصف شب را بیدار بمانی و با خدا راز و نیاز کنی، آن حالت سازندگی عبادت و ذکر و یاد خدا برای این است که انسانی بسازد که در جامعه احساس مسؤولیت کند. انسانی که با خدا چنان رابطه‌ای برقرار کند، محال است با برادران و خواهران دیگرش رابطه تجاوز، زور، دروغ، غیبت، فساد و بی‌انصافی برقرار کند.

امام و خلوتحالا، به سراغ روزه می‌رویم. اینجا یک  تذکر می‌دهم و بعد به سراغ روزه ایشانمی‌رویم: من در مورد امام، این امام بزرگوار شما و رهبرتان، به حق معتقد هستم که یکی از عواملی که این آدم را این طوری ساخته است که یکپارچه ایمان، فداکاری، گذشت، شهادت و شجاعت است، این است که نماز شبش گویا در مدت چهل سال اخیر ترک نشده است؛ آن طوری که من شنیده‌ام. البته، من آن قدر نزدیک نبودم، در خانه ایشان هم نبودم و با ایشان این قدر نبودم که بتوانم از مشاهدات خودم بگویم؛ نزدیکان و خانواده ایشان می‌گویند.

 

از خصوصیات ایشان این است که اگر تا هر مقدار از شب هم که بیدار باشند، به محض اینکه بخوابند، از نزدیکی‌های سپیده صبح برای نماز شب بیدار می‌شوند و تا نزدیک آفتاب یا بعد از آفتاب برای ارتباط با خداست. این قطعه وقتی که مال خود ایشان است و در آن موقع خلوت و تنهایی و فرصت مطالعه درباره خدا و ذکر او، بیدارند و عبادت می‌کنند، ایشان را در روز، همیشه آسیب ناپذیر نگه می‌دارد.

 

احمدآقاـ پسر ایشان‌ـ می‌گفت که : " حتی آن روز که مثلا از عراق به کویت تبعید می‌شدند و تا نزدیک صبح بیدار بودند، در بین راه هم این حالت را حفظ کردند". ما همین را درباره حضرت زینب(س) داریم. یکی از همراهان حضرت زینب(س) می‌گوید که من در تمام مدت مسافرت از مدینه تا کربلا و از کربلا تا کوفه تا شام و دوباره تا مدینه همراه زینب(س) بودم و یک بار ندیدم که نماز شب ایشان ترک شود و وقتی که به کوفه رسیدیم، در آن روزی که دو روز پشت سر هم بعد از شهادت برادر آن مصیبت‌ها و دوندگی‌ها را برای حفظ بچه‌ها تحمل کرده بود، وقتی که پشت درهای کوفه بودیم، فقط نماز شب را نشسته خواند و دیگر قدرت ایستادن نداشت.

خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بهِ نافِلَةً لَّکَ عَسüی اَنْ یَّبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَّحْمُودًا»[3] : " شما بخشی از شب را بیدار باش و عبادت کن

که مال خودت است، که خداوند ممکن است از این طریق شما را به مقام بلندی برساند".

حفظ سنت‌هامن از این مقدار صحبتی که راجع به نماز و عبادت شب کردم، نتیجه‌گیری کنم و بعد، از روزه بگویم. نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیرم، این است که حالا که ماه رمضان است و شب‌ها بیدار می‌شوید، آنهایی که وقت دارید، تصمیم بگیرید این سنت را حفظ کنید و سعادت خود و در نتیجه، جامعه‌تان را با این مدرسه سازندگی که نماز شب است، بیمه کنید، که در زندگی انسان بسیار مؤثر است.

اثرروزهدر مورد روزه، من نمی‌خواهم بگویم که آن خاصیت‌هایی که گفته‌اند، ندارد؛ روزه اثر سلامتی جسمی هم برای انسان دارد و ریاضتی است که روی بدن انسان هم اثر می‌گذارد و گرسنگی‌ای است که وقتی انسان تحمل می‌کند، به گرسنگی فقرا هم توجه می‌کند و خصوصآ در " خطبه شعبانیه" یکی از چیزهایی که پیامبر(ص) می‌فرماید، این است که : « وَ اذْکُرُوا بجُو عِکُمْ وَ عَطَشکُمْ جُوعَ یَومِ الْقَیامَةِ وَ عَطَشَهُ»؛ با گرسنگی و تشنگی خود به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت بیفتید، که اگر یاد آن مشکلات بیفتید، اصلاح می‌شوید.

روح روزهاینها هست، اما روح روزه چیز دیگری است. روح روزه، تمرین مقاومت در برابر هواهای نفسانی و تمایلات شهوانی است. شما وقتی که روزه می‌گیرید، اگر بخواهید روزه واقعی بگیرید، باید دایمآ با نفستان مبارزه کنید. تا بیدار و در جامعه هستید، باید نفس را کنترل بکنید. انسان روزه دار( اگر بخواهد روزه واقعی داشته باشد) همه جوانب روزه را رعایت می‌کند. اینکه غذا، آب و میوه نخورد و سیگار نکشد، یک بخش کار است. بخش عظیم کار چیزی‌های دیگر است. اگر بنا باشد که از خوردن و آشامیدن امتناع کنید و هر دروغی بگویید و خیال کنید که باز هم روزه واقعی گرفته‌اید، اشبتاه کرده‌اید.

این، روزه هست و تکلیف ادا شده است و واجب نیست دوباره قضا کنید و در روز قیامت هم شما را زجر نمی‌دهند که چرا روزه نگرفتید، اما خاصیت روزه اینجا تمام نمی‌شود. خاصیت روزه این است که تمرین مقاومت در مقابل همه انحرافات باشد. اگر در روزهای معمولی در خیابان نگاهتان به یک زن، به سر سختی می‌افتاد و یک وضع دیگری داشتید، حالا که روزه هستید، چشمتان افتاد، باید با روزهای ماه‌های دیگر فرق کند. باید توجه کنید که شما در حال ایجاد رابطه با خدا هستید. باید بدانید چشمتان روزه است.

اگر یک کاسب هستید و در روزهای معمولی در برخورد با مشتری و فروش جنس به رویه‌های خاصی عمل می‌کردید، باید در ماه رمضان تمرین کنید که جور دیگری عمل نمایید. حرف‌هایتان باید حساب شده‌تر باشد. دیگر اگر هرچه شنیدید، نقل کنید و هرچه به زبانتان آمد، نقل کنید و هر طور که دیروز قضاوت می‌کردند، امروز هم قضاوت کنید و در مورد مردم حرف بزنید و بدخلقی کنید، صحیح نیست و همه اینها باید عوض شود.

در خانه، برخوردتان با خانم، بچه‌ها، پدر و مادر باید عوض شود. اگر تمرین باشد (تمرین حق، صلاحیت، انسانیت و عدالت) دیگر رشوه گرفتن، تجاوز کردن، کم و گران فروختن، کلاهبرداری و همه اینها باید از بین برود. اگر در روزهای معمولی در صف‌ها یک جوری خود را در جلو جا می‌دادی، امروز باید سعی کنید که سرجای خود بایستید و همان عدالت را رعایت کنید. واقعیت و حقیقت این تمرین آن هم نه یک روز و هفته، بسیار سازنده است. آدمی که از زیر بار یک ماه تمرین و ریاضت و ممارست با حق بیرون بیاید، برای مدتی بیمه است. حالا با این تعبیری که می‌گویم، معنای بعضی از روایات را می‌فهمید.

آزادی از آتشروایاتی هست که خداوند در هر شب از ماه رمضان چند هزار آدم را از به طورتصاعدیآتش جهنم آزاد می‌کند و وقتی شب آخر ماه رمضان می‌شود، به اندازه همه شب‌ها آزاد می‌کند. اینها قرار دادی نیست؛ طبیعت روزه این است؛ یعنی، آدم‌هایی که دارند تمرین می‌کنند، این تمرین‌ها آنها را به مرحله‌ای می‌رساند که دیگر از جهنم نجات پیدا کرده‌اند.

حالت تصاعدی دارد. وقتی شب آخر می‌شود، انسان به اوج موفقیتش می‌رسد. حالا، اسلام می‌خواهد با این برنامه که همراهش برنامه‌های دیگر هم هست، آدم بسازد، ولی جامعه اسلامی که افرادش این طور ساخته شده باشند، غیر از جامعه ماست. این را بدانید. شما انقلابی هستید، جامعه ما نشان داد که انقلابی، باشعور، شجاع، دلیر، متهّور، با گذشت و شهید ده است، اما بعد از انقلاب نشان داد که ما هنوز جامعه‌ای که اسلام خواسته باشد، نیستیم.

جهاد اکبردر یکی از جنگ‌ها وقتی که مسلمان‌ها شرکت کردند و جانانه جنگیدند و دشمن را خوب شکست دادند، با حالت غرور برگشتند (مثل زمان حال ما که حق هم داشتیم؛ چون انقلاب کم نظیری داشتیم) و پیامبر(ص) در چشمان این مسلمانان از جنگ برگشته احساس غرور دیدند. آمده بودند و جوانان شجاعشان که جنگ را فتح کرده بودند، برگشته بودند. مردم با شور و هیجان  و ولوله در استقبال آنها بودند و اینها هم با خوشحالی در میان مردم بودند. پیغمبر(ص) از این حالت غرور و وجد و شادی احساس کردند که اینجا باید درسی به اینها بدهند و فرمود که این قدر خوشحالید، برای این است که جنگ کوچکی را فتح کرده‌اید، ولی خوشحالی موقعی است که شما در جهاد بزرگ و جنگ عظیم پیروز شوید.

اصحاب تعجب کردند و گفتند: "این جنگی که ما از آن برگشتیم، یکی از خطرناکترین جنگ‌های جزیره است". پیامبر(ص) فرمود: "نه، آن جنگ در درون وجود خود شماست. آن جنگی است که هر روز با خودتان دارید. آن جنگ، جنگ با تمایلات نفسانی، شهوات و تجاوز طلبی است".

اگر در آن جنگ پیروز شدید، می‌توانیم بگوییم که جامعه و انقلابتان پیروز است، والا نه. ما در گذشته این حرف پیامبر(ص) را نقل می‌کردیم و چیزی از آن نمی‌فهمیدیم، اما اگر انسان بخواهد کلمات پیامبر(ص) را بفهمد، باید برایش شرایطی مثل شرایط پیغمبر(ص) به وجود بیاید تا بفهمد. امروز جامعه ما یک آزمایشگاه برای تفسیر و تحلیل کلمات پیامبر(ص) شده است.

پیروزی دربرابرما در جنگ با شاه پیروز شدیم. آمریکا را خوب بیرون کردیم و شکست استکباردادیم. در میدان‌های مبارزه با رژیم، جانانه مبارزه کردیم و آنها را از پا در آوردیم و حکومت را گرفتیم و در جهاد اصغر پیروز شدیم، ولی به نظر می‌رسد که در جهاد اکبر و مبارزه با تمایلات نفسانی پیروز نیستیم و دچار کمبود و ضعفیم.

شیطان  که طرف جنگ ماست و نفس اماره که در صف مقابل ماست، در این درگیری وسیع و همه روزه و همه جانبه بر ما پیروز بوده است. اگر شما یک نابسامانی در کشور می‌بینید، از این است. کشور ما کشوری نیست که به طور طبیعی دچار نابسامانی باشد. اگر همه ما در مبارزه با تمایلاتمان پیروز می‌شدیم و انسان‌های فداکاری بودیم و در افق دیدمان به غیر از خودمان مردم را هم می‌دیدیم و همه به خاطر یک دستمال، قیصریه‌ای را به آتش نمی‌کشیدیم و به جای خودمان، جامعه را می‌دیدیم، جامعه ما امروز یک جامعه فوق العاده مرفهی بود، ولی متأسفانه، دیدیم که این جور نیست. در روزهای اول فکر می‌کردیم که چون مردم خیابان و کشور را از خودشان می‌بینند و فاتح کشورند، در خیابان‌ها جور دیگری رفتار می‌کنند و احتیاج به این همه پلیس و جریمه نیست.

سوء استفادهولی برعکس دیدیم که دوبله و سوبله ماشین‌ها را وسط خیابان می‌گذارند و ازآزادیمی‌روند! دیدیم از چراغ قرمز عبور می‌کنند و از هر شکلی که می‌توانند تخلّف می‌کنند. این یک شکل کوچک قضیه است. گفتیم دیگر این مغازه‌دارها که حالا کشور را از خودشان می‌دانند و جامعه را از خود می‌بینند، مقداری مراعات می‌کنند. شما دیدید که از آزادی سوء استفاده کردند و دست به احتکار زدند و گرانفروشی کردند و چند برابر روی جنس‌ها کشیدند و بازار سیاه درست کردند و این چیزهایی که دیدید.

سوء استفادهدر میدان سیاست دیدیم که همین طور است. گروه‌هایی که تمام عمرشان را گروه‌های سیاسیدر زندان رژیم پهلوی و در خفقان گذرانده بودند و معنای آزادی را فهمیده بودند، وقتی آزاد شدند، به جای اینکه از این آزادی استفاده معقول کنند، به کثافتکاری، جنایت، آدمکشی، ترور، دروغ گفتن، شایع پراکنی، بجای روزنامه فحشنامه نوشتن!، انتقادات بی جا کردن، مسؤولان را دلسرد کردن، مسلح شدن و برخلاف قانون حرکت کردن، افتادند.

با مسائل اجتماعی این طور برخورد کردند. اینها نشان عدم عمق انسانیت در انسان است. من بحث و نتیجه‌ای که از آن می‌خواهم بگیرم (پیش از جواب دادن به جواب نامه‌های شما که اینجا جمع است) این است که برادران عزیز و خواهران محترم! درسی که از بحث امشب من می‌گیرید، این است که توجه کنید که این ماه رمضان، روزه‌ها و عبادت‌هایی که می‌کنید و مساجدی که می‌آیید و - ان شاءالله - دعاهایی که می‌کنید، باعث شود که شما در آخر ماه رمضان چیز دیگری شده باشید.

به قول خود قرآن :« یا أَیُهاَ الذَّیِنَ اَمَنْواکْتِبَ عَلَیْکُمْ السَّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الذَّینَ مِنْ قَبْلِکُمْ تَتَّقُونَ»؛ ما گفتیم روزه بگیرید همان طور که به امت‌های قبل گفتیم( در همه امت‌های انبیای گذشته دستور روزه بوده است) تا شما متقی باشید؛ یعنی، وقتی شب عید فطر رسید، ان‌شاءلله- یک درجه تقوا را در وجودتان حفظ کنید.

تقوای الهیتقوا چیست؟ تقوا از "وقایه" به معنای سپر و محافظ است؛ یعنی، یک پوشش در اطراف وجودتان به وجود بیاید که شما را از انحراف و گناه حفظ کند. یعنی در داخل وجودتان، نیرویی حس کنید که هر جا گناه پیش می‌آید، دست شما را بگیرد و به عقب بکشد و نگذارد که به طرف گناه بروید؛ به این می‌گویند تقوا.

اگر بعد از روزه و عبادت ماه رمضان و در اثر آن به این مرحله رسیدید و در وجودتان یک نگهبان احساس کردید و فهمیدید که نگهبانی است که شما را از ظلم، ستم، تجاوز، فحاشی، بداخلاقی و سوء رفتار حفظ می‌کند، بدانید که روزه مؤثری گرفته‌اید. به امید اینکه ما این نتیجه را از این ماه مبارک و روزهای بسیار مقدس بگیریم.

پاسخ به سؤالاتدر اینجا سؤالات زیادی جمع شده است. بنا بود که سؤال‌ها را تنظیم کنند؛ به طوری که همه یکنواخت نباشد. حالا من یک مقدار از سؤالات را می‌خوانم و تکراری‌ها را دیگر نمی‌خوانیم.

س - آیا توطئه دکتر آیت با کودتای اخیر ربطی داشته است و اگر چنین است، چرا او را از مجلس اخراج و باز داشت نمی‌کنند؟

نقش حسن آیتج - من این سؤال را دو، سه روز پیش در مصاحبه‌ای که با رادیو داشتم و پخش شد، جواب دادم؛ نه، هیچ گونه ارتباطی نداشته است و اصلا در مورد کار آقای آیت،" توطئه" گفتن غلط است. ایشان انتقاداتی داشته و با آقای رئیس جمهور مخالفت‌هایی داشته است که در یک مجلس خصوصی بوده و یک دانشجو که بعدآ فهمیدیم جنبشی بوده است، مخصوصآ رفته تا نوار بگیرد و به نزد آقای رئیس جمهور ـ بنی‌صدر ـ ببرد و توطئه کند و این دو را به جان هم بیندازد و عجیب هم که بعدآ معلوم شد همین آدم به تبریز هم رفته و در تبریز هم با قاضی شرع تبریز همین سؤالات را مطرح  کرده و مصاحبه نموده است تا از او هم علیه آقای بنی‌صدر حرف بگیرد. البته، آقای آیت، در مجلس خصوصی حرف‌هایی زده است که ما را با آن حرف‌هایش، از نظر حزبی محکوم کرده است و شورای انقلاب هم گروهی را مأمور کرده است که متن نوار را ببینند؛ چون، آن نواری هم که پخش شد، با آن نقطه چین‌هایی که بود، دو سوم نوار حذف شده است و یک سوم آن مانده است؛ آن حرف‌هایی را که به نفعش بوده، ننوشته بودند.

در مجموع، مخالفتی بوده و توطئه نبود و  ربطی هم به کودتای اخیر نداشته است و روزنامه " انقلاب اسلامی" که خواسته است این مسأله را به هم مربوط کند، گناه بزرگی مرتکب شده است.

س - چرا حزب جمهوری اسلامی جزوه‌ها و کتاب‌های مکتبی منتشر نمی‌کند؟ چرا استاد فارسی در جامعه بیشتر ظاهر نمی‌شود؟ آیا صحیح است که شما از سرتیپ باقری تعریف کرده‌اید؟

سه سؤال مختلفج- این سه سؤال است. در مورد سؤال اول که چرا حزب جزوه منتشر نمی‌کند، باید گفت مقداری منتشر کرده است و ما الان در حال نوشتن موضع حزب هستیم. اینها که نوشته شد، پشت سر هم جزوه‌های مکتبی بیشتری منتشر خواهیم کرد.

به این آقا حق می‌دهیم که از ما گله داشته باشد. حزب در این مدت کار انتشاراتی کم کرده است. البته قسمت عمده روزنامه حزب، مسائل مکتبی است، ولی جزوه هم لازم است و - ان‌شاءالله - در آینده به آن خواهیم رسید.

]اینکه[ چرا آقای جلال‌الدین فارسی ظاهر نمی‌شود، ما هم این گله را از ایشان داریم، ایشان اکنون بیشتر دنبال مطالعه، نوشتن و ... است. ما از ایشان می‌خواهیم و شما هم بخواهید که بیشتر ظاهر شوند.

" آیا صحیح است که شما از تیمسار باقری تعریف کرده‌اید؟" نه، من به ایشان عقیده هم ندارم. آقای بنی‌صدر که بیشتر ایشان را قبول دارد، گفته‌اند که، گزارش‌های مفیدی در این جریان داده است. تنها چیزی که من گفتم این است که، در جریان هلیکوپترهای آمریکایی در طبس که (نیروهای ایران) می‌خواستند به آنها تیراندازی کنند، آقای باقری مخالف بوده است. وقتی ما به پرونده‌ها مراجعه کردیم، بقیه سران ارتش موافق تیراندازی به هیلکوپترها بودند، ولی آقای باقری مخالف بوده است؛ با اینکه فرمانده نیروی هوایی هم بوده، به هر حال تیراندازی شده و ایشان مسؤول این تیراندازی‌ها است که منجر به از بین رفتن چند هلیکوپتر و مقداری از اسناد شده است.

من همین را گفتم که ایشان مخالف تیراندازی بوده است.

س ـ شما را به خدا نظرتان را درباره محاکمه جاسوسان آمریکایی، صریح بگویید و طفره نروید که مثلا بعدآ نظرم را می‌گویم و یا اینکه باید فکر کنم! اگر در خط امام هستید، لطفآ نظرتان را صریحآ بگویید.

ج- خوب، اگر کسی نظر صریحی نداشته باشد، باید چه کار بکند؟!

محاکمه جاسوسانگیر این آقا افتادیم! من بارها گفته‌ام که، مجلس از هفته آینده شروع به بحث آمریکاییکردن درباره گروگان‌ها می‌کند و در آنجا ما باید بحث و مشورت کنیم و به این مسأله رسیدگی کنیم؛ ببینیم که اگر گروگان‌ها را نگه داریم و محاکمه کنیم، از نظر سیاسی و اقتصادی در جامعه بین‌المللی چه منافعی می‌بریم و چه ضررهایی. اینها را باید سبک و سنگین کنیم؛ منافع و ضررها را بسنجیم و درگیری‌ها را محاسبه کنیم، اگر دیدیم که به مصلحت کشور است، رأی می‌دهیم که محاکمه کنند و اگر دیدیم که به ضرر کشور است، رأی می‌دهیم که محاکمه نکنند. من الان که اینجا ایستاده‌ام، اگر بنا شود در این مجلس رأی گیری شود، واقعآ نظر ندارم و باید رأی ممتنع بدهم؛ یعنی الان که اینجا هستم، نمی‌توانم بگویم که مصلحت است محاکمه شوند یانه. فرصت این را هم که بنشینیم و بحث کنیم و اطراف قضیه را بسنجیم، هنوز پیدا نکرده‌ایم. ان شاءالله در روزهایی که در مجلس مطرح می‌شود، بیشتر مطالعه و بررسی می‌کنیم و نظرمان را صریح می‌گوییم و لابد من هم از تریبون مجلس صبحت می‌کنم و این برادر یا خواهری که این سؤال را کرده‌اند، در آن روز نظر ما را خواهند فهمید.

حفظ سنت‌هاس - می‌فرمایید که باید سنت‌ها را حفظ کرد، چرا امروز سنت منبر رفتن را حفظ نمی‌کنند و منبرها در مساجد به صورت زاید در آمده است؟ چرا در منبر نمی‌نشینید و صحبت نمی‌کنید و در اینجا صحبت می‌کنید؟ سنت این است که روی منبر بنشینند.

ج- البته این یک سنت هست، اما من شخصآ وقتی که روی منبر می‌نشینم، بعد از کمی، جای بخیه‌هایی که بعد از سوء قصد روی شکمم است، جمع شده و می‌سوزد و نمی‌توانم زیاد بنشینم، ناچارم تکیه بدهم؛ و سخنرانی در حال نشستن برایم مشکل است. اما اینکه حتمآ باید روی منبر سخنرانی کرد، معلوم نیست، که چطور سنتی باشد. در زمان پیامبر(ص) ابتدا این طور بود که پیغمبر اکرم(ص) پهلوی یک ستون می‌ایستادند و صحبت می‌کردند. بعدآ، منبر ساخته شد و تشریف بردند روی منبر و در طول تاریخ اسلام هم این طوری بوده که گاهی ایستاده و گاهی روی منبر صحبت می‌شد. جزء واجبات نیست، سنت مرسوم شده است. اما اینکه ضرورت باشد که بالای منبر رفت، من فکر نمی‌کنم چنین باشد و به طور کلّی، من خودم تجربه‌ام این است که سخنران، ایستاده بهتر از نشسته می‌تواند حرف بزند؛ آدم وقتی که می‌نشیند، حرف زدن برایش مشکل است و نمی‌تواند آزاد حرف بزند. این است که خیلی هم اصرار نکیند که ما را به زحمت بیندازید!

س - نظر شما در مورد بحث سیاسی ایدئولوژیک با سازمان منافقین خلق (مجاهدین خلق) چیست؟ و در بحثی که سازمان مزبور "رجوی" و "خیابانی" را معرفی کرده، حزب جمهوری اسلامی چه کسی و یا کسانی را برای این امر معرفی می‌کند؟

بحث باج - اگر بحث صادقانه‌ای باشد که حقیقت را ظاهر کند، ما همیشه بحث را مجاهدین خلقمفید می‌دانیم، طرفمان هم هر کسی می‌خواهد باشد. اگر تاریخ شیعه را بدانید، ائمه ما معمولا در مساجد همیشه جلسه مناظره داشتند؛ می‌نشستند و کفار، اهل سنت و هر کس که اختلاف نظر داشت، می‌آمدند و با ائمه بحث می‌کردند و بحث را تماشا می‌کردند و روشن می‌شدند.

 

این روش خوب است، ولی اگر طرف بخواهد یک استفاده سیاسی بکند و خودش رامطرح نماید و در سطح جامعه از آن تریبون استفاده کند و حرف‌های فرصت طلبانه بزند، ما صحیح نمی‌دانیم. باید ببینیم که این برنامه چیست؟اگر واقعآ برنامه حقیقی (بحث موضوعات صحیح ) مطرح شود و شعار دادن و شانتاژ سیاسی نباشد، حزب جمهوری اسلامی هم یک نفر از متفکرانش را معرفی خواهد کرد، ولی اگر بخواهند سوء استفاده کنند، ما وسیله سوء استفاده قرار نخواهیم گرفت.

 

س - روضه سیاسی ( روزه سیاسی) دقیقآ یعنی چه؟ ( حالا این آقا روزه را با ضاد نوشته است! روزه با " ز" نوشته می‌شود" این کسی که این را نوشته کتاب‌های فارسی را بخواند!

روزه سیاسیج - روزه سیاسی  یعنی اعتصاب، اعتصاب غذا. ما وقتی در زندان بودیم و به زندانها زورمان نمی‌رسید، وقتی که زیاد به ما زور می‌گفتند و مثلا ملاقات نمی‌دادند، می‌گفتیم که ما اعتصاب غذا می‌کنیم تا این حق ما را بدهند. این روزه شرعی نیست که آدم در طول روز آب هم نخورد و سیگار هم نکشد. این طور نیست. غدا نمی‌خوردیم؛ برای اینکه دشمن بفهمد که جان ما در خطر است و رحمش بیاید و درک کند که مسؤول جان ماست. به هر حال، اعتصاب غذا یعنی روزه سیاسی. اما روزه با" ز". اگر با "ض" بخوانیم، روضه می‌شود!

س- آقای رفسنجانی ! شما وکیل برگزیده مردم در مجلس شورای اسلامی هستید و باید به مردم آگاهی سیاسی بدهید، نه اینکه درباره رشوه و روزه گرفتن و کلاهبرداری کردن سخن بگویید.

آگاهی سیاسیج - نه، من این حرفی را که این آقا نوشته است، قبول ندارم. من ضمن اینکه نماینده شما هستم، یک روحانی هستم که اگر با همه گرفتاری‌های سیاسی ای که دارم، برای سخنرانی به اینجا می‌آیم، برای ارشاد مذهبی است. من فکر می‌کنم که جامعه ما انقلابی است و پیروزیش را در سایه روحیه مذهبی به دست آورده است و سعادت و تداوم انقلابش را هم با روحیه مذهبی بدست آورد و ایجاد تقوا در مردم، از لحاظ سیاسی هم بزرگترین خدمت است، اما بحث‌های آگاهی دادن به مردم را در جاهای دیگر؛ یعنی سخنرانی‌ها، مجلس، روزنامه‌ها و ... انجام می‌دهیم و این را هم اضافه کنم که در اسلام سیاست و دیانت کاملا توأم است.

اصلا بحث من این بود که آدم‌های سالم، پاک و متدین می‌توانند زمینه یک جامعه سالم را به وجود بیاورند و آگاهی سیاسی تنها کافی نیست.

س - آیا شما حرفی را که آقای بنی‌صدر به شما گفت، قبول دارید که شما به آقای بنی صدر گفته‌اید که چرا حرف آیت را بزرگ می‌کنید؟ و آقای بنی‌صدر در جواب گفت: شما که در اتاق‌های در بسته با سرنوشت ملت بازی می‌کنید؛ توطئه آیت بزرگ است.

ج - نه، من این حرف آقای بنی صدر را قبول ندارم که "توطئه" بزرگ است. بلکه یک مخالف و در یک محفل خصوصی است. اگر بنا باشد حرف‌هایی که در محفل خصوصی زده می‌شود، به روزنامه‌ها بیاید، در آن موقع می‌شود توطئه. هر یک از شماها وقتی که در خانه‌هایتان نشسته‌اید، چه مقدار در مورد دیگران حرف زده‌اید؟ مراجعه کنید؛ راجع به خانمتان، پدرتان، قوم و خویشانتان و ... اگر این حرف‌های خصوصی را در روزنامه بنویسند و تابلو کنند، همه مردم به جان هم می‌ریزند و اصلا دیگر امنیت اجتماعی باقی نمی‌ماند.

به نظر من حرف‌هایی که در محفل خصوصی به عنوان اظهار نظر گفته شده است، توطئه نیست.

س- به نام خداوند کوبنده ستمگران و حامی مستضعفین- جناب آقای هاشمی رفسنجانی، نماینده مجلس! خواهش می‌کنم بفرمایید: 1 - چرا محاکمه جنایتکاران و توطئه گران را عقب می‌اندازید؟ 2 - چرا مرزهای کشور را بعد از یک هفته بسته‌اید؟

ج- به هر حال، این آقایانی که باز داشت شده‌اند، باید حرف‌هایشان را بزنند؛ یعنی، باید بگویند که با چه کسی رابطه دارند،  رفقایشان چه کسانی بودند؟ از کجا اسلحه گرفته‌اند، پول از کجا گرفته‌اند، چه قصدی داشتند، چه روابطی داشتند، با خارج رابطه دارند یا نه؟

بازجویی ازهمه اینها هم به سادگی حرف نمی‌زنند. الان نزدیک 200 نفر در تهران متهمانبازداشت هستند. از آقا می‌پرسند که شما می‌خواستید چه کار کنید؟ می‌گوید که هیچ کار، می‌خواستیم به خانه قوم و خویشانمان در همدان برویم. خوب، چرا در ماشین اسلحه بود؟ می‌گویند که مثلا این اسلحه را می‌بریم تحویل پایگاه بدهیم! خوب چرا جاسازی و مخفی کرده بودید. چیز دیگری می‌گوید. آن آقا رفیقش اقرار می‌کند که نه، ما برنامه و توطئه داشتیم و با هم بودیم.

باید این دو را با هم مواجهه بدهند، حرف‌ها روشن شود، پرونده مشخص شود و خیلی چیزها باید معلوم شود. خیلی آسان بود که هر کس را که می‌گیرند، در همان خیابان یک گلوله خرجش کنند! شما راضی می‌شوید که زود کشته و قاطعیت به خرج داده‌اند!؟ اینکه کار نشد. ما ظرف این چند روز خیلی چیزها فهمیده‌ایم و خیلی مطالب روشن شده است.

البته یک عده هستند که پرونده آنها تکمیل شده است و بنا بود امروز دادگاهشان تشکیل شود و محاکمه شوند و هر چه دادگاه حکم کرد، اجرا شود.

اینکه " چرا مرزهای کشور را بعد از یک هفته بسته‌اید"، ما در روزهای اول فکر می‌کردیم که اصلا لزومی ندارد که مرزها را ببندیم. به خاطر اینکه کشور ما هزار گونه با بیرون رابطه دارد. این هواپیماهایی که باید در اینجا فرود بیایند، خیلی‌هایشان باید دارو، مواد غذایی و ... بیاورند و ببرند. اینهایی که به اینجا می‌آیند، مردمی هستند که کار دارند، کاسبی، چک و سفته دارند، اداری هستند و ... بستن مرز کشور از نظر اقتصادی و روانی گران تمام می‌شود و از نظر روحیه مردم، ممکن است بعضی‌ها وحشت کنند که چه خبر است؟ به آسانی نمی‌بندند. وقتی که احساس شد فراری هستند و ممکن است در بروند، تصمیم گرفته شد که یک مدت کوتاهی مرز کشور را ببندند.

بستن مرزهامرز بستن کار آسانی نیست. یک جوان خوشش می‌آید که در روزنامه بخواند که مرز را بستند، اما باید مجموعه مسائل اقتصادی، سیاسی و فنی کشور را در نظر داشته باشد. گروه مریض‌هایی را که در حال  خطر هستند و بلیط گرفته‌اند که بروند، در کشورهای خارج، تخت و وقت گرفته‌اند و خرج هم کرده‌اند، اما یک دفعه پروازهایشان قطع می‌شود.

شما اگر خودتان این طور بودید، چه می‌کردید؟ می‌گفتید که به من اجازه بدهید بروم. این یک نمونه است. حالا کسانی هم هستند که پشت مرزها در ترکیه مانده‌اند و منتظرند که ما، درها را باز کنیم و علاوه بر اینها تخم مرغ، گوشت، دارو و جنس‌های خراب شونده هم هست. کشتی‌ها قطعات یدکی و مواد اولیه کارخانه‌ها و ... را می‌آورند و مواد کارخانه‌ها الان در ترکیه پشت مرزهاست و فردا این کارخانه‌ها می‌خوابند.

شما که اینجا نشسته‌ای، خیلی آسان می‌گویی که مرز را ببند، اما کار آن کارخانه، کارگرها و مسائل دیگر چه می‌شود؟ مرز بستن یک راه بندان ساده خیابان نواب نیست که ببندید و یک ساعت دیگر باز کنید. بنابراین، باید با محاسبه انجام شود.

ازدواج یکس - اینجانب قصد ازدواج با خواهری را دارم لابد منظورشان خواهر دانش آموزدینی است! که فعلا درس می‌خواند، ولی می‌گویند اگر دختری ازدواج کند، دیگر او را به مدرسه راه نمی‌دهند. خواهشمند است بگویید آیا چنین قانونی وجود دارد؟ و اگر جواب" بلی" است، لطفآ کاری بکنید که این قانون ضد اسلامی لغو شود؛ زیرا این قانون جلوی بسیاری از ازدواج‌ها را می‌گیرد!!

ج - من فکر می‌کنم قانون به آن شکل وجود ندارد که وقتی یک دختر ازدواج کرده نتواند درس بخواند. مدرسه‌ها نوعآ برای اینکه بچه‌ها خیلی به مسائل ازدواج و این طور چیزها گرم نباشند و محیط، محیط درس باشد، این طور می‌گویند. اگر بنا باشد که عده زیادی از اینها (ازدواج کرده‌ها) در آنجا باشند، با حرف‌هایی که می‌زنند، محیط را خراب می‌کنند! بهتر این است که تا وقتی که درس می‌خوانند، به این کار نپردازند. حالا کفر هم نمی‌شود که کسی هم ازدواج کند و هم درس بخواند، همان طور که در دانشگاه فراوان هست.

بروی چشم، من باز مذاکره‌ای با مسؤولان می‌کنم که ببینم می‌شود راهی برای شما پیدا کرد یا نه!!

احساس می‌کنم خیلی گرمتان هست. من خودم هم خیلی گرمم است. چند تا سؤال دیگر هم جواب می‌دهم.

اطلاع از کودتاس - آقای بنی‌صدر، رئیس جمهور، در مصاحبه‌ای اعلام داشت که ما از نقشه کودتا از یک ماه قبل آگاهی داشتیم. اگر ایشان آگاهی داشتند، پس چرا اینها را دستگیر نکردند که آنها موفق به فرار شوند و حالا برای دستگیری آنها از مردم کمک بخواهند؟!

ج - اتفاقاً به این دلیل آنها را دستگیر نکردند که همه آنها فرار نکنند: اولا ، از یک ماه بیشتر و یک ماه و نیم است؛ که من اطلاع دارم و آقای بنی صدر که شاید قبل از من اطلاع داشتند. ما وقتی که مطلع می‌شویم، همه آنها را نمی‌شناسیم. خبردار می‌شویم که در جایی مثلا یک گروه افسر جمع می‌شوند و برنامه کودتا دارند. اینها را زیر نظر می‌گیریم و شناسایی می‌کنیم و 5 تا  10 نفرشان را می‌شناسیم. این می‌شود اطلاع اینکه اینها چند نفر هستند؟ کجا هستند؟ در کجا می‌خواهند کودتا کنند؟ برنامه و روابطشان چیست؟ از کجا پول می‌گیرند؟ با کجا رابطه دارند؟ در خارج با کجا رابطه دارند؟ و ...، مسائلی هست که باید کشف شود. در مدت این یک ماه و نیم به دنبال این مسائل بودیم. افرادی در بین اینها نفوذ کردند و به عنوان همکاری رفتند و با آنها کار کردند، جلسات و زمان حرکت آنها و بسیاری از مسائل و کسانی را که در ماجرا دست داشتند، فهمیدند و باز هم همه چیز برای ما روشن نشد؛ چون خود آنها هم همه چیز را نمی‌دانند. هر کس یک گوشه از کار را می‌داند، چون کار مخفی این است.

صبر کردیم، اطلاعاتمان کامل شد و اگر آنها نمی‌خواستند شروع کنند، باز هم آنها را دستگیر نمی‌کردیم و صبر می‌کردیم تا خوب و بیشتر بفهمیم و همه را یکباره بگیریم، ولی آنها کار را شروع کردند. و در آن شبی که خلبان‌ها از پارک لاله در خیابان کشاورز می‌خواستند به سمت همدان حرکت کنند، بازداشت کردیم که نتوانند صدمه‌ای بزنند. البته اگر یک ماه ونیم قبل باز داشتشان می‌کردیم، ممکن بود که 10 نفر را می‌گرفتیم. حالا که باز داشت کردیم، حدود 200، 300 نفراند و شاید عده زیادی هم شناسایی شده‌اند که بعدآ باز داشت می‌شوند. بنابراین، آقایانی که این مطالب را می‌نویسند، سیاست نمی‌دانند و همین طوری حرف می‌زنند.

حزب جمهوری س - مواضع شما در قبال اینکه حزب جمهوری اسلامی در صدد اسلامی وقدرتگرفتن قدرت در دستگاه دولت هست، چیست؟ با توجه به اینکه این حزب می‌خواست رئیس جمهور را به هر ترتیب که شده، از خود حزب روی کار آورد که استاد علی تهرانی افشاگری نمود. توضیح بدهید.

ج - البته، یک حزب باید تلاش کند؛ چون فکر، ایده و مکتب دارد و باید مکتب و فکرش را اجرا کند. خیلی طبیعی است که آن کسی را که صالح می‌داند، برای حکومت مطرح می‌کند. این نه تنها عیب نیست، بلکه حسن است. پس شما خیال کنید وقتی که امام مبارزه می‌کردند، برای چه بود؟ مبارزه می‌کردند تا حکومت را از دست رژیم گذشته بگیرند و به دست افراد صالح بسپارند. برنامه یک حزب هم این است. اما اینکه " استاد" علی تهرانی افشاگری کردند، چه گفته‌اند؟ اولاً آیا استادند یا نه؟ و اگر هم گفتند، همین حرف‌ها را زده‌اند که ناصحیح است خیلی طبیعی است که هر گروه انسان مسلمان و متعهد تلاش می‌کند که مسؤولیت را بدست آدمی بدهد که از نظر او صلاحیت دارد. همین مسجد و تریبون، شما سعی می‌کنید کسی را مسؤول این تربیون بکنید که بتواند آن را اداره کند و این چیز ناصحیحی نیست و کارهای سیاسی نیز همین است.

س - نظرتان را در مورد روزنامه "انقلاب اسلامی" توضیح بدهید؟

روزنامه انقلابج - روزنامه انقلاب اسلامی یک روزنامه اسلامی است و ما خیلی به آن اسلامیامید داشتیم، اما این روزها گاهی شلوغ می‌کند که به نفع کشور و به نفع آقای بنی‌صدر هم نیست. ان‌شاءالله مراعات بکنند که بهتر است.

یک سری سؤالات مکرری درباره خود من، آقای بهشتی و بعضی از دوستان دیگر است که یکی از آنها را می‌خوانم :

س - برادر هاشمی! خواهشمنداست جواب قاطعی در مورد سمپاشی‌هایی که عناصر ضد انقلاب در بین مردم کرده‌اند (از قبیل زندگی در آپاتمان‌های چند طبقه، داشتن ویلا و چندین هکتار زمین، اتومبیل آخرین سیستم، خارج نمودن مقادیر زیادی ارز کشور) توضیح و به اختصار گوشه‌ای از مبارزات خود را علیه رژیم شرح دهید.

شایعات بی‌اساسج - اینها همان طور که خود این آقا نوشته است، غیر از شایعه چیزی نیست و دشمن شکست خورده همیشه از این شایعه‌ها استفاده می‌کند. یکی از حرف‌هایشان همین ماشین من است که وقتی بیرون رفتید، می‌بینید و آخرین سیستم آن را می‌بینید! درباره بقیه هم همین است؛ هم زمین، هم آپارتمان و ویلا و هم پول خارج کردن، مفسده است. ما اصلا شروع کارمان جهت مبارزه فقط برای فداکاری و نجات مردم بوده است و تا آن روزی هم که تشخیص بدهیم وجودمان مفید است، در این راه، آخرین نفسمان را می‌گذاریم و تا نیازی نداشته باشیم، از بودجه این مملکت هم استفاده نمی‌کنیم و حقوق هم نمی‌گیریم که تا امروز هم نگرفته‌ایم. آن روزی هم که نیاز داشته باشیم، به اندازه نیازمان در حد یک زندگی متوسط استفاده خواهیم کرد.

در مورد شرح مبارزاتم، نمی‌خواهم در مورد خودم خیلی حرف بزنم. به هر حال از سال چهل که مبارزه‌مان را شروع کردیم تا پارسال که انقلاب پیروز شد، من یا فراری بودم یا زندان و یا لااقل منبر و نوشتنم ممنوع بوده است. پنج، شش بار به زندان‌های طولانی محکوم شدم و آخرین بار هم در نزدیکی پیروزی انقلاب آزاد شدم و این هم چیزی نیست، افرادی خیلی بهتر از من بودند و جانشان را داده و شهید شده‌اند یا دست و پا داده‌اند. من زنده‌ام و این هنری نیست که هنوز بعد از آن جریانات با سلامتی مانده‌ام. وضع آقای بهشتی هم تقریبآ شبیه من است.

چند سؤال هم هست که تقریبآ مثل هم است و من دیگر خسته شده‌ام و شما را هم خسته کردم. از اینکه در این گرما نشستید، خیلی  تشکر می‌کنم.

            والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاتة