سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در سمینار مدیران وزارت اطلاعات

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در سمینار مدیران وزارت اطلاعات

  • پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۶۷

 

«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»

خیلی خوش آمدید، امیدواریم که این بحثهای شما و بررسیهایتان در این سمینار مؤثر باشد. برای بهتر کردن کار وزارت اطلاعات آقای فلاحیان یک مشکل را اشاره کردند که شما دارید، من هم قبول دارم، مشکل تداخل وظایف و سردرگمی در انجام کارها به خاطر وجود جریانهای موازی در کشور، این مشکل منحصر به شما نیست، این وضع ما به طور طبیعی این جوری پیش میآورد.

مشکلات ما وقتی که انقلاب کردیم شماها خودتان همه دستتان تو انقلاب بود، دیگر اوایل انقلابما خوب یک کشوری را تحویل گرفتیم که همه چیز را آنهایی که لازم بود در نظام باشد به یک شکلی ]داخلش[ وجود داشت، از طرفی برای انقلاب آنها همه قابل اعتماد نبود باید یک چیز جدیدی درست می‌کردیم که خودمان را حفظ بکنیم هر چیزی از نو که به‌صورت نهاد انقلاب ساخته شد، بسیاری از کارها تکراری بود. خود نهادها هم به دلیل اینکه ما برای موضوعی، چیز آماده‌ای نداشتیم چه بسا کارهای تکراری به خاطر اینکه ضرورت‌ها به ما تحمیل می‌کرد کارها بایست انجام می‌شد هر جا می‌دیدیم می‌شود کار را انجام می‌دادیم. خوب این نوع کار به‌خاطر این بود که از پیش ما تشکیلاتی، سازمان طراحی شده‌ای و افراد تربیت شده‌ای نداشتیم برای این کار، مردم رفتند توی خیابان‌ها و اعتصاب‌ها و چیزهای این‌طوری و در ظرف مدت کوتاهی رژیم سابق را ساقط کردند.

این کاملاً طبیعی بود و ما باید خودمان را موفق حساب کنیم که این مرحله را با همه مشکلاتی که جلویمان بود پشت سرگذاشتیم. خوب کم‌کم که جلو می‌رویم باید این کارهای موازی را و تداخل در امور را حل بکنیم، آسان هم نیست کار دشواری است، همین مسأله ارتش و سپاه را ببینید، مشکل جدی است برای ما، بالاخره، ارتش یک سازمان منظمی است که ضوابط و سیستم خاصی دارد، بسیاری از افرادش بالاخره، برای این نظام ارزش دارند، در دوران جنگ هم قسمت اعظم اینها وفای خودشان را نشان دادند.

سپاه و مشکلات آنسپاه یک نهادی است که از خالص‌ترین افراد در روزهای اول برای مبارزه با ضدانقلاب، تأمین امنیت و سپس جنگ تشکیل شد اینها هم هستند، نیروهای مخلصی که هفت هشت سال است دارند در خطرناک‌ترین جا کار می‌کنند، در هر مقطعی هم مسئولیت مهم کشور را به عهده گرفته‌اند ما باید این مسأله را حل بکنیم بالاخره نیروهای مسلح شکل خاص خودشان را می‌طلبند در نیروهای انتظامی هم همین مسأله است. شهربانی و ژاندارمری را ما داشتیم کافی نبوده به خاطر شرایط، کمیته به طور طبیعی و ضروری از روزهای اول انقلاب خود جوش، برای حل مشکلات امنیتی و انتظاماتی مردم جمع شدند و خدمات شایانی کردند، خوب باید این مسأله حل بشود.

مشکل تداخلدر کنار اینها مسائل اطلاعاتی را یک وقتی سپاه به عهده گرفته بود، یک وظایف مجریانوقتی هم نخست وزیری به عهده گرفته بود، وزارت اطلاعات آمده یک مجموعه‌ای از اینها را تحویل گرفت، یک مقداری در دادستانی انقلاب این کارها را می‌کردند یک قدم اساسی برداشته شد، وزارت اطلاعات یک مرکزی برای این کار بوجود آمد، خیلی هم پیشرفت کردید. انصافاً آن مرحله مشکل را پشت سر گذاشتید مقدار زیادی از نیروها و امکانات را تحویل گرفتید، خودتان آموزش دادید، کار نظام گرفته، ولی خوب، باز چیزهایی هست. بالاخره این سپاهی که ده سال کار امنیتی اطلاعاتی می‌کرده، کار زیادی را داشته، آسان نیست که یک دفعه آدم صبح از خواب بیدار شود بگوید که همه کارها تعطیل، کارهای اطلاعاتی و امنیت و اینها یک مقدار اجرایی است، یک مقدار اطلاعاتی است یک مقدار چیزهای دیگری دارد نارضایتی پشت سرش است، خودش یک مشکلات درست می‌کند و به هم ریختگی درست می‌کند، یک جاهایی خلاء به‌وجود می‌آید. ما کردستان را داریم، برخی مناطق مرزی را داریم اینها را باید با مطالعه بررسی کنیم، همان‌طور که ارتش و سپاه، کمیته و شهربانی و ژاندارمری، مسأله دارد، اطلاعات هم همین مسأله را دارد ما در کشاورزی، جهاد و سایر کارهایی که دارند انجام می‌دهند همین مشکلات را داریم، بنابراین این تنها شما نیستید که این تداخل وظایف و اینها را دارید، دیگران هم هستند خود آنها هم مسأله دارند.

لذا باید تحمل کنید، خودتان همکاری بکنید اوقات تلخی نکنید. همه ما الان قانعیم که باید کارهای موازی را ادغام کنیم و تمرکز بوجود بیاوریم و مسئولیت‌ها را مشخص کنیم. شما در اصل بالای نظام هم می‌بینید این مسائل است، الان در همین شوراهایی که ما تشکیل دادیم در حل مشکلات کشور در جنگ گاهی قانون‌گذاری می‌کند، گاهی کارهای دیگر می‌کند، این مسائل همه محصول این شیوه انقلاب و این شیوه اداره مملکت است که ما داشتیم. بنابراین مطمئن باشید که ما به طرف تمرکز می‌رویم، این هم زمان می‌خواهد و هم یک مقدار حوصله و همکاری دو طرف، اما اوضاع خود شما مجموعه نیروهای اطلاعاتی امنیتی ما و ضدانقلاب و وضع کشور خوشبختانه آنهایی که به‌طور ضعیف هر چند به عنوان تهدید نظام محسوب می‌شدند در این مدت گذشته به خاطر حوادث و جریاناتی که اتفاق افتاد، آن حیثیت خودشان را از دست دادند؛ یعنی، آن جریان‌های ضدانقلابی که در مقابل شما قرار دارند اینها واقعاً در میان مردم، توده مردم جایگاه درستی ندارند، مگر این که یک شرایط جدیدی پیش بیاید که آنها بتوانند دوباره کم کم برای خودشان جایی، مأوایی دست و پا بکنند. جریان چپ ضمن اینکه در گذشته هم در جامعه ما خیلی موقعیت نداشته به‌خاطر اینکه ضداسلامی بود، ضد دینی بوده و جامعه ما، جامعه اسلامی است.

اخیراً به خاطر این حوادثی که در دنیای کمونیست پیش آمده، پایگاه‌های اصلی آنها از راه خودش پشیمان است، صریحاً سران آنها، متفکران آنها و دبیر کل حزب آنها می‌آیند اینجا می‌نشینند و رسماً اعلام می‌کنند و می‌گویند ما گمراه بودیم ما پشیمانیم، حسابی دارند برمی‌گردانند از تزی که داشتند، دیگر بچه‌های آنها و مزدورهای آنها چه اعتباری را می‌توانند در دنیا داشته باشند و این جریان هم یک جریان سطحی نیست.

موقعیت کمونیست‌هایآنچه که الان در شوروی می‌گذرد قبلاً در چین گذشته، کشورهای اروپای اروپادرحالشرقی دارند. احزاب کمونیست اروپا عمده‌تر همه دنیا دیگر آن حالت حماسی حاضروتبلیغ آنهابرایو تهاجمی خودشان را از دست دادند، حالت دفاعی به خودشان گرفتند، جمع‌آوری پیرواناینها یک جریان رو به رشد نمی‌توانند باشند، مگر اینکه شعارهایی بدهند و چهار تا آدم گمراه ناراضی را بتوانند جذب کنند، البته خواهند بود به عنوان یک موی دماغ، یک مزاحم، یک کسی که به هر حال مشغول می‌کند گروه‌ها را آنها خواهند بود، باید مواظبشان بود. جریان التقاط چپ مارکسیست‌های اسلامی به اصطلاح همین منافقین خیلی ضربه محکمی خوردند و حقشان هم بود که بخورند.

اقدامات منافقینخوب اوایل به خاطر اقدامات بسیار زشت و جنایتکارانه که در داخل کردند آن ترورهای عجیب و غریب، کشتن شهدای محراب، انفجار مراکز مقدس، کشتار مدام در خیابان‌ها و فراموش کردن اصول خودشان، همکاری با لیبرال‌ها و با چپی‌ها و با همه اینها مقداری از جوان‌هایی که فریب داده بودند مقدار زیادی از اینها را از دست دادند، آنهایی که رو نشده بودند، آنهایی که رو شده بودند، دستشان گیر بود در ماجرا، مشکل است جذب جامعه بشوند. خوب اینها در بن‌بست هستند شاید یکی از کارهایی که نظام باید بکند این است که راهی برای جذب اینها پیدا بکند که اینها را از بن‌بست در بیاورد. بسیاری از اینها که حالا یک سابقه‌ای دارند یک پرونده‌ای دارند یک مسأله‌ای دارند، زندان بودند شناسایی شده‌اند، آنها دیگر نگران هستند از آینده خودشان، جوان هم هستند، منافقین هم شیوه خاصی دارند، افراد را گیر می‌اندازند به صورتی که دیگر نتواند در برود، در باتلاق گیرشان می‌اندازند.

شماها هم باید فکر بکنید، یک راهی برای نجات اینها پیدا بکنید، قبلاً که این طوری بودند، در جریان جنگ خوب، جنگ در اکثریت جامعه ما در اکثریت نزدیک به تمام جامعه ما یک مسأله صددرصد ملی و جدی کشور بود، منافقین می‌آمدند در مهمترین مسأله کشور به نفع دشمن، با مشخص‌ترین دشمن مردم همکاری می‌کردند، خیلی بدیهی است که چنین جریانی که در کنار دشمن ما ایستاده و سربازهای ما را در جبهه شهید کرده، جاسوسی کرده برای آنها، برای موشک‌هایی که آنها پرانده‌اند در کشور ما، حتی هدف‌یابی کرده و این چیزی است که همه مردم هم می‌دانند و هم باور دارند حتی خانواده‌های اینها هم همه می‌دانند.

این‌طور جریانی دیگر نمی‌تواند یک جریان مردمی باشد و امید به آینده داشته باشد، البته به خاطر همین افراد بدبختی که اسیر اینها هستند و گیر افتاده‌اند، در زندگی‌شان پرونده دارند، مشکل دارند برای جذب شدن به جامعه، اینها تداوم خواهند داشت، از این نوع افراد به هر حال همیشه کم و بیش پیدا می‌شوند.

مشکلات منافقینآنها به‌عنوان یک مزاحم باید تلقی بشوند و کار برای نجات این افراد زیاد نسبت به خانواده‌شانباید بشود. اینها در خارج خوب ما می‌بینیم دیگر، من تعجب هم می‌کنم آن وکشورشانافرادی که با آرمان به این سازمان می‌پیوندند چطور خودشان ]را[ توجیه می‌کنند با آن شعارهای ضدامپریالیستی که می‌دهند، حالا هم می‌بینید که در دامن آمریکا هستند، از کشورهای مرتجع عرب ارتزاق می‌کنند، همان‌هایی که عامل آمریکا در منطقه هستند جایی مثل بعث عراق دامن اینها می‌شود مسائل برایشان روشن است، منتها همان‌گیری که افتاده‌اند، نمی‌دانند چه بکنند در بن‌بست هستند. خانواده‌شان هم نمی‌تواند اینها را جذب بکند، کشور هم دامنش را برای اینها باز نمی‌کند که برگردند، یک جور باید زندگی بکنند دیگر، این‌جور دنبال این‌گونه مسائل هستند، کارهای عجیب و غریبی هم می‌کنند برای توجیه خودشان، مثلاً اینها تعداد زیادی از افراد خودشان را به زحمت از این کشور بیرون بردند. خوب شماها می‌دانید که برای بردن هر گروه بایست یک عملیات انجام بدهند تا این را از مرز عبور بدهند، به زحمت اینها را عبور دادند، بردند آموزش دادند، جمع کردند دوباره در یک مجموعه‌ای اینها را فرستادند در عملیات مرصاد داخل کشور. این‌جور اینجا قتل عام شدند، برای سازمانی که باید یکی یکی آدم پیدا بکند و یکی یکی این‌ها را این‌جور جذب بکند و مجموعه اینها را بفرستد و این جوری از دستش برود، کار بسیار سنگینی است، باید جواب بدهد. لذا الان تبلیغات عجیب و غریبی در اروپا راه انداختند برای خودشان در کشورهای غربی که مثلاً چند هزار تا از نیروهایشان در ایران اعدام شد، پنج هزار شش هزار از این ارقام عجیب و غریب می‌گویند که اینهایی که از دست داده‌اند توجیه بکنند در دنیا که این افراد ما را مثلاً در داخل اعدام کرده‌اند، حالا جریان اعدام به هر حال در داخل کشور همیشه جنایتکاران را اعدام می‌کردند، کسانی که مستحق اعدام باشند.

تبلیغات جدید منافقیناما این موج جدیدی که اینها در تبلیغاتشان شروع کرده‌اند برای این است برای رهایی خودکه خودشان را از بن‌بست در بیاورند و به‌افراد خودشان و به‌خانواده‌های ازگرفتاری‌هاخودشان بگویند، این افرادی که بردند به کشتن دادند همین را به حساب اعدام شده‌ها بگذارند و در تاریخ خودشان و در دنیا به این شکل حساب کنند. گرفتار مسائل مادی این‌جوری هستند، ممکن هم است از این شرارت‌ها ما باز هم داشته باشیم ولی ضربه جدی است، یعنی اینها دیگر پایگاهی به صورت اینکه امید جدی به هوادارانشان بدهند ندارند، در ]میان[ مردم یک وقتی اینها خودشان را آلترناتیو قطعی نظام می‌دانستند و حالا دیگر حتی خجالت می‌کشند این حرف‌ها را بزنند، با پررویی ممکن است شعاری بدهند، اما برای خودشان مسائل روشن است که چه اتفاقی افتاده است.

نفرت مردم بویژهاینها حتی در جایی مثل اهل حق که در نوار مرزی هستند، به‌گونه‌ای مردم اطراف کشوررفتار شده که آنها فکر می‌کردند که زمینه جدی دارند توی اهل حق به خاطر ازمنافقینبعضی خشکی‌ها و چیزهایی که انجام شده از طرف بعضی مأموران جوان ما، آنجا هم اینها پایگاه نداشتند وقتی که آمدند اهل حق هم با نیروهای ما همکاری کردند در مرز برای اینکه اینها را معرفی بکنند. وقتی متفرق شده بودند توی بیابان‌ها و در روستاها، فکر می‌کردند کردستان یکی از جایگاه‌های مهمشان برای تنفس است. خوب الان در کردستان منافقین به‌شدت منفور هستند، در مردم به هیچ نحوی آنها نمی‌توانند جذب بشوند، اطراف کشور همه جا همین‌طور است، بین مردم اینها جایی ندارند حتی در مثلاً جریان‌ها و اقلیت‌های دیگری که در کشور وجود دارد.

اما جریان راست که این لیبرال‌ها و اینها باشند، اینها اول انقلاب با سوءرفتاری که خودشان کردند، چون حاکمیت افتاد به دست اینها، دولت افتاد به‌دست اینها، بی‌عرضگی خودشان و عدم لیاقت خودشان را نشان دادند. خودشان از صحنه بیرون رفتند با استعفا و بعد هم در طول جنگ همیشه از پشت سر خنجر می‌زدند و به خاطر ارتباطی که دارند با غربی‌ها و با آمریکا به خصوص که در کشور ما به شدت محکوم و مطرود است باز میان توده‌های ملت اینها نمی‌توانند جایگاه جدی برای خودشان باز بکنند. بله اینها مثلاً با آمریکا و با انگلیس و با جریان‌های استکباری و استعماری می‌توانند ارتباط داشته باشند و یک نوع تأیید تبلیغاتی از اطراف بگیرند. باز به‌صورت همین شعارهایی که دارید می‌بینید گاهی می‌دهند و به‌هر حال به این صورت حضور خواهند داشت، ولی باز در میان مردم ما جای مناسبی برای اینها نیست مگر به صورت جذب یک عده از قشرهای ناراضی مرفه که طبعاً آنها با طبیعت انقلاب ما ناسازگارند. اینها جریان‌های اصلی ضدانقلاب، چپ نفاق و التقاط راست، التقاط چپ، التقاط راست و چپ مارکسیست، مسائل اقلیت‌ها که جزء کارهای شما است آن بحث جداگانه خاص خودش را دارد.

ما در کل اگر سیاست بستن زمینه‌های رشد ضدانقلاب را در کشور ادامه بدهیم بهترین کار است، چون ما که مایل نیستیم با خشونت و با شیوه‌های سرکوب مردم از میدان، آنهایی را که می‌خواهند مبارزه کنند شکستشان بدهیم ما می‌خواهیم با شیوه‌های قانع کردن و جذب کردن مسائل را حل بکنیم، این بهترین شیوه است.

وظایف وزارت وزارت اطلاعات باید در این راه گام بردارد، یعنی سیاست اصلی‌تان باید اطلاعاتاین باشد که هم در ارگان‌ها شما باید حضور داشته باشید، آنها را هدایت کنید که آنها در جهت راضی کردن مردم و حل مشکلات مردم کار بکنند. ناراضی تراشی‌ها را ما باید از نظام‌مان جدا بکنیم در هر جا که هستند، مردم را ناراضی می‌کنند.

مشکلات بعدازانقلابالبته یک سری نارضایتی ناشی از مشکلات انقلاب و جنگ و کمبودها و وجنگ ووظیفهاینهاست. خوب اینها تقصیر یک مأمور نیست، یک مأمور چه‌کار می‌تواند وزارت اطلاعاتبکند وقتی که مشکلات جدی تأمین معیشت مردم وجود دارد، خوب اینها را درقبال آنباید جدا بکنیم. آنهایی که با کار اداری، کار خدماتی و دولتی مردم را ناراضی می‌کنند، باید به‌طور جدی برخورد بکنیم و یکی از کارهای مهم وزارت اطلاعات من خیال می‌کنم این است. جزء مهمترین کارهای شما است، شما مواظب مأموران خودتان باشید که اینها مردم را ناراضی نکنند، مردم اگر ناراضی شدند آدم ناراضی ولو اینکه التقاط چپ و راست را قبول ندارد یا مارکسیست را قبول ندارد، ولی یک زمینه برای رشد آنها می‌شود. به‌هر حال یک آدمی که الان ناراضی است و بچه‌اش را نمی‌تواند معالجه بکند یا مشکل دیگر جدی زندگی‌اش را نمی‌تواند حل بکند روحیه‌اش آماده است، هرکس علیه نظام شعار بدهد جذب او می‌شود، می‌گوید حالا دق دلی خودمان را خالی بکنیم بعد ببینیم چه می‌شود.

بنابراین یک کار اساسی وزارت اطلاعات دارد و آن این است که باید شما حضور داشته باشید در همه ارگان‌های کشور و مواظب باشید کسانی که عمداً یا از روی جهل یا روی اشتباه مردم را ناراضی می‌کنند، باید این را حل بکنیم. ما اگر این کار را بکنیم دشمنان ما زمینه توی مردم ندارند، همین‌هایی هستند که من عرض کردم نه راستش نه چپش نه منافقش اینها جایی ندارند، برای مردم حرفی ندارند، خودشان این قدر بی‌آبرویند، این قدر بی‌حیثیت هستند که کسی اینها را نمی‌پذیرد.

ممکن است جوانهای تازه‌ای که به دوران می‌رسند این مسائل را ندیدند اینها را می‌شود جذب کرد، ما باید یک فکری برای هدایت اینها بکنیم. گذشته را به گوش اینها برسانیم و مسائل را زنده نگه داریم که اینها هم پدرانشان، مدارس، معلم‌ها باید این کارها را بکنند، همیشه مواظب باشند. پس جلوی ناراضی کردن مردم را وزارت اطلاعات باید بگیرد و یکی از کارهای مهم شما است.

مشکلاتی که اقلیت‌هایدر بحث اقلیت‌ها هم همین مسأله مطرح است، ببینید اقلیت‌ها حالا ایرانی که اخراجاقلیت‌های دینی به‌طور کلی خوب اینها به‌هرحال می‌خواهند زندگی بکنند، می‌شوندازکشوریک جایی باید زندگی بکنند مسیحی‌اند، کلیمی‌اند، زرشتی‌اند و اقلیت‌هایی که ایجادمی‌کننددیگر اقلیت نباید اسمشان را گذاشت، جریان‌های مذهبی انشعابی اسلامی هستند مثل همین اهل حق‌ها و امثال اینها خوب اینها جای زندگیشان در ایران است، دیگر کجا می‌خواهند بروند؟ اگر ما اینها را به عنوان ایرانی بخواهیم از کشور بیرون بکنیم، اینها در خارج از کشور صید می‌شوند، باز به‌هرحال چون ارتباط دارند با داخل کشور فامیلی، زنی، بچه‌ای، قوم و خویشی، رفیقی، دوستی دارند آنجا می‌روند به‌خاطر گرفتاری‌هایی که دارند صید دشمنان انقلاب می‌شوند، صید دشمنان ما می‌شوند صید کشورهای استعماری می‌شوند و هم آنجا باعث بی‌آبرویی کشورند، چون آنها که زندگی آبرومندانه نمی‌توانند بکنند. در خارج هم بروند یک کارهای پستی عمدتاً گیرشان می‌آید، هم برای حیثیت نظام بد است هم وسیله‌ای است برای استفاده دشمنان اصلی ما، پس اینها بهتر است که در کشور باشند. در کشور اگر بخواهند باشند، اگر فشار بهشان بیاید ناراضی باشند، مشکلات داشته باشند برای تحصیل بچه‌هایشان، برای کارشان، برای کسبشان، معاششان، باز در داخل کشور یک بستری هستند برای استفاده ضدانقلاب و آن دشمنانی که شما دارید حتی من بهایی‌ها را هم می‌گویم، به‌هرحال عده‌ای بهایی وارد این کشور ]شده‌اند[، اصلاً اینها اگر بیرون باشند آنجا به مصلحت ما نیست که ایرانی در خارج وجود داشته باشد و ناراضی باشد و دشمن باشد، گفتم به همان صورت می‌توانند مزاحم باشند، در داخل هم اگر اینها را نگه داریم و همیشه تحت فشار و ناراضی اینها را اینجا نگه داریم، خوب ما که اجازه رفتن به اینها نمی‌دهیم اینها اگر بخواهند بروند خارج نه کسی به اینها تذکر می‌دهد به آن صورت و اگر فرار هم بکنند، می‌گیریم برشان می‌گردانیم در کشور، چه باید بکنند؟ پس بیرون بودنشان ضرر دارد، داخل بودنشان و ناراضی بودنشان باز هم ضرر دارد، لذا در حد مقدور باید سعی کنیم که اینها بتوانند اعاشه زندگی‌شان بکنند. بله در گذشته مثلاً سیاست این بوده که پست‌های کلیدی را چون نظام گذشته به ملت اعتماد نداشته، پست‌های کلیدی را به اینها می‌داد، اینها را آن جاهای حساس ما نباید بگذاریم، نباید اینها به جاهای حساس برسند، نباید بگذاریم مسئولیت‌هایی که می‌توانند خیانت بکنند دستشان بیافتد.

اما باید اینها در داخل کشور زندگی بکنند. در یک حد معدودی هم ما باید این سیاست را تعقیب بکنیم، تمام کسانی که در ایران الان با ما هستند، اینها باید این طوری قانع بشوند که بیرون رفتن از کشور خودشان به‌نفعشان نیست و در داخل کشور هم که هستند بستری نباشند برای رشد ضدانقلاب و جذب جاهایی نشوند که آنها سیاسی‌اند و می‌خواهند مزاحم انقلاب بشوند. اینها باید در کشور بمانند و به‌هرحال باید زندگی کنند، این کار با برنامه‌ریزی درست شدنی است. به‌هرحال یکی از کارهای مهم وزارت اطلاعات من خیال می‌کنم این است که شما باید عوامل ناراضی کردن مردم را از بین ببرید به‌خاطر حضوری که توی مردم دارید، چشم‌هایی که دارید، منابعی که دارید، باید دقت بکنید آنچه که مردم را ناراحت می‌کند و ناراضی می‌کند، این چیزها را پیدا کنید، اینها را طراحی بکنید و راه مبارزه با اینها را به مسئولان و به‌ارگان‌های مربوط بگویید که در سیاست کشور اینها گنجانده بشود که این مسائل حل بشود و ما اگر به این شیوه عمل بکنیم، یعنی سیاست وزارت اطلاعات این باشد شما به سرعت می‌توانید اصلاً دید عمومی را نسبت به اطلاعات عوض کنید. اطلاعاتی که همیشه مردم در نظام گذشته و جاهای دیگر می‌ترسند از او، یک جوری باشد که احساس بکنند این حلال مشکلاتشان است و به‌گونه‌ای عمل بشود که مردم کم کم بفهمند. البته، این طول می‌کشد تا مردم چنین دیدی برخوردباافرادپیدا بکنند. مشکلات زندگی مردم را شما دارید حل می‌کنید با این تلاش‌هایی خائن وناصالحکه دارید می‌کنید، اما ممکن است آنها خیال کنند شما با سرکوب می‌خواهید وارتباط بادیگرانحل بکنید، سرکوب باید مخصوص عناصر اصلاح ناپذیر باشد. همیشه در دنیا در همه جا آدم‌هایی هستند که دیگر هیچ راهی جز سرکوب ندارند، آنها را ما باید سرکوب بکنیم، این حالت وحشت باید برای آنها باشد، یعنی آدم‌های خائن و ناصالح باید از وزارت اطلاعات بترسند، بگذارید آنها بترسند، بگذارید آنها بدبین باشند، همیشه از شمشیر عدالت آنها می‌ترسند، آنها از دادگاه هم می‌ترسند، آنها از پلیس هم می‌ترسند، آنها از هرچی که می‌خواهد حق و امنیت را برقرار بکند می‌ترسند. خائن، آن روشن است بقیه یعنی غیر خائن باید با شما به‌عنوان یک مأوای پناه‌گاه برخورد بکند و مشکلاتش را با شما در میان بگذارد و شما بتوانید مشکلاتشان را حل بکنید.

می‌توانید این کار را ان‌شاءالله بکنید، ما هم به‌شما قول می‌دهیم این مشکل جدی که الان در راه شما وجود دارد بالاخره دیر یا زود حل خواهیم کرد و بدانید که این مشکل با مشکل سایر نهادها پیچ خورده، این‌طور نیست که ما بتوانیم بگوییم این کار اطلاعات حل، کار بقیه ارگان‌ها هیچ‌چی. لذا باید به‌گونه‌ای همه را با هم حل بکنیم که سازمان‌ها هر کسی کار خودش را انجام بدهد.

سلام بنده را به همه همکارانتان برسانید. من می‌دانم کار شما مشکل است. یک مسلمان و یک آدم متعهد در این شرایط وقتی که مسئولیتی را پذیرفته، احساس وظیفه و مشکلات انجام وظیفه روی دوشش سنگینی می‌کند، ولی جهاد همین است، هر کسی باکار خودش باید مشکلات خودش را تحمل بکند تا به هدف خودش برسد.     والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته