سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در سمینار شهرستانهای حزب جمهوری اسلامی پیرامون حزب جمهوری اسلامی

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در سمینار شهرستانهای حزب جمهوری اسلامی پیرامون حزب جمهوری اسلامی

  • دوشنبه ۱ دی ۱۳۵۹

 

بسماللّهالرحمنالرحیم

س ـ بعضی از نمایندگان حزب در پیروزیشان نقش مؤثری داشته و در انتخاب آنها مخلصین خط امام، زحمات بسیاری کشیدهاند. پس از پیروزی، خط خود را عوض کرده و با تیپهای دیگری در مجلس پیوستند. موکلین آنها چه مسؤولیتی در قبال آنها دارند؟ توضیح بدهید.

وضعیت تجدیدج ـ البته کسی که از خطی که ما قبول داریم، بیرون برود، خواه موکل او نظرطلبانباشیم و خواه نباشیم، او دیگر مورد حمایت ما نیست؛ او همکار ما حساب نمیشود. وضع روشن است. ما که نمیخواهیم او را محاکمه کنیم. روزی نظری داشته یا نظری هم نداشته و تظاهر کرده و گول زده است. اگر چنین کسی باشد، بعد که موضعش روشن شد، ما هم موضعمان را در مقابل او روشن میکنیم. کار دیگری که نمیتوانیم بکنیم.

س ـ در مورد جبههگیریهای مجلس نیز توضیح بدهید.

ج ـ در مجلس یک چیز به نام امام است که اکثریت مجلس، تقریبآ هشتاد جبههگیریهایدرصد و شاید هم بیشتر مجلس پیرو آن است. حالا اینها بعضیها عضو حزب مجلسجمهوری اسلامیاند، بعضیها عضو مجاهدان اسلاماند، بعضیها منفردند. یک گروهی هم هست که آنها خیلی متفرقند، از نهضت آزادی، از دفتر هماهنگی، از هواداران مجاهدین یا جنبش مسلمانان مبارز و بعضی از اینها هم برای خود خطی دارند. با خطوط متفرقهشان در بعضی موارد با هم متحد میشوند؛ مثلا سر مخالفت با دولت، هماهنگ میشوند. البته این گونه مسائل در مجلس زیاد نیست. قسمت عمدهاش لوایح کشور است که مربوط به وزارتخانههاست. در آن قسمتها زیاد دعوای سیاسی عمل نمیکند. البته نباید گفت که همهشان حسن نیت ندارند. اختلافاتی هم دارند. بعضی مخصوصآ در مسائل مربوط به لوایح قانونی که مطرح میشود، زحمت هم میکشند و نظرشان را هم میگویند. در آنجا آرا، دیگر اینجوری هم نیست، جنبه سیاسی ندارد. روی هم رفته آنچه در مورد مجلس میتوانیم بگوییم این است که خوشبختانه خود مجلس قابل اعتماد است، این هم از بیداری امام بود که آن روزهایی که مسأله انتخابات رئیس جمهور و مجلس مطرح بود، میفرمودند : شما سعی کنید که مجلس را محکم کنید. اگر مجلس محکم شود، کشور تضمین است و این یک واقعیت است.

چون با مجلسی که اکثریت آنها مسلماناند ـ البته همه تقریبآ مسلماناند به آن معنا، یعنی خطی که ما میپسندیم، خط انقلاب، خط امام، اکثریت آنها این گونه هستند ـ ما هیچ نگرانی نداریم که قانون ضداسلامی از آنجا بگذرد. هیچ نگرانی نداریم که وزیر نامطلوبی بتواند از کانال مجلس عبور کند و اگر خدای ناکرده روزی وزیری منحرف شود، این مجلس، مجلسی نیست که تحملش بکند. کمکم مجلس جا میافتد و کارهایش شروع میشود و آشنا میشوند. چون اینها اکثرآ کار مجلسی بلد نبودهاند و جدیدند و ما همه همینطوریم.

وضعیت مجلساین مجلس نظارتش را بر کشور، جوری خواهد کرد که در این کشور خیانت و شورای اسلامیکارهای خلاف و مهم نتواند انجام شود (تکبیر حاضران). بنابراین میتوانید مطمئن باشید که این مجلس یکی از مراکز بسیار مهمی است که در شرایط اساسی، کشور را در خط اسلام وانقلاب نگهمیدارد و این مایه امید و اطمینان از مجلس ماست. البته به خاطر بعضی از نپختگیها و نبودن تجربه ممکن است مجلس هنوز نتواند خیلی سریع و فعال باشد؛ اما رفته رفته این نقص هم جبران میشود.

س ـ چرا مدتی است که جلسات مجلس از تلویزیون پخش نمیشود؟

پخش مذاکراتج ـ این سؤالی است که در خود مجلس هم مطرح است؛ واقعیت این است مجلس که وقتی کار مجلس شروع شد، کانال دو شروع به پخش کرد ولی کانال دو آن روز برای این کار حسننیت نداشت. مجلس اوایلش بینظم بود و نواقص زیادی داشت. کانال دو وقتی پخش میکرد، میخواست مجلس را تضعیف کند و به مردم بگوید که اینها مثلا اینجوریاند. ولی کمکم همین طور ماند. چون مشتری زیاد داشت و مردم میخواستند. کانال یک، فکر کرد که خودش این را پخش کند. مدتی پخش کرد و دید اگر بخواهد چهار ساعت در روز و هفتهای چهار جلسه، 16 ساعت در هفته را به مجلس اختصاص دهد، نمیتواند. در نتیجه یک بخش از آن را زد، سخنهای پیش از دستور و بعضی جاها را زد. در مجلس اعتراض کردند که سانسور میشود، حرفهای ما پخش نمیشود، چه میشود. برنامه نشان دادن فیلمهای جنگی و فیلمهای عمرانی را هم داشتند و گفتند به کلی حذف میکنیم.

از نظر قانونی اجباری نیست که پخش شود، چون قانون اساسی میگوید گزارش کامل مجلس باید از رادیو و روزنامه رسمی پخش شود که از رادیو مستقیمآ پخش میشود و از روزنامه رسمی هم باید چاپ و پخش شود که آن راه مخصوصی است. از این هفته قرار است آن رادیو که سابق بود، صبح در اختیار مجلس باشد و تمام جلسه برای همه شهرستانها پخش شود. چون شب هم باید یک عده گوش کنند، دوباره عینآ از همان رادیو پخش میشود. قرار بر این شد که مجلس را مردم از رادیو بشنوند. اما از تلویزیون، هنوز هم بحث است. گاهی صحبت میشود که خلاصهای از جلسات مجلس، آن قسمتهای حساسش را تلویزیون هم پخش کند. اما اجبار قانونی ندارد. شاید در آینده بتواند بدهد. (یکی از حاضران مخارجش هم زیاد است. ساعتی پانصد هزار تومان است) پانصد هزار تومان نیست؛ البته زیاد است. یعنی این فیلمها گران است. شاید ساعتی سی ـ چهل هزار تومان بشود. البته ما الان خودمان فیلم برمیداریم؛ یعنی مجلس در اتاق کنترل، شبکه فیلمبرداری سیاه سفید دارد که تمام جلسات مجلس ضبط میشود. اگر آن را بخواهیم خرج بشماریم، حرفی نداریم. ضمنآ این فیلمها با این قیمتی که هست، فقط یک بار که عمل نمیشود یعنی اگر بخواهند فیلم را پاک میکنند. 10 بار، 20 بار، 50 بار میشود فیلمی را پاک کرد و چیز جدیدی روی آن ضبط کرد. این است که اگر ساعتی چهل ـ پنجاه هزار تومان هم باشد، دوباره به پایین برمیگردد. کادر مطرح است، چون کادر هم هستند.

ما نیروی جدید که استخدام نمیکنیم. نیروهای قدیم میآیند و کار میکنند، اگر اینجا نباشد، یک جای دیگر حقوقشان را میگیرند. روی هم رفته هنوز هم تصمیم جدی بر این نیست که منتشر نشود. دارند بحث میکنند که اگر بشود بخشهای مفید را پخش کنند و بخشهایی که کمی تکراری و بحثهای خسته کننده است، نداشته باشند.

لایحه واگذاریس ـ نظر خود را پیرامون مسأله لایحه واگذاری و احیای اراضی زمین کشاورزی مصوب شورای انقلاب که باعث توقف کار پیرامون موضوع و باعث بسیاری از نارضایتی کشاورزان شد، بفرمایید. اینجانب ساکن بابل و عضو هیأت واگذاری هستم. تقاضا مینماییم که موضوع فوق در مجلس در اسرع وقت رسیدگی شود.

ج ـ البته نظر خود من همین بود که شورای انقلاب تصویب کرد. من رأی دادم. نظر من همان است. ولی مشکلاتی در اجرا پیش آمد، متأسفانه در اجرا، بچههایی که میرفتند مجری باشند، حدود را با دقت مراعات نمیکردند. در بعضی موارد تجاوز میکردند، این باعث شد که بهانه به دست کسانی افتاد که مخالف بودند یا دلسوز نبودند و علما را تحت فشار گذاشتند. امام را تحت فشار گذاشتند. گروهی به فکر افتادند که دقت بیشتری در لایحه بشود و از نو به مجلس بیاید. البته هنوز به مجلس نیامده است، ولی کمیسیون کشاورزی دارد، برای تدوین لایحه جامعتری کار میکند.

س ـ قضیه چکی که به اسم شما صادر شد و پول زیادی را گرفتید، چه بود؟

ماجرای حوالهج ـ آقای بهشتی آمدند که ما را کمکم راحت کنند. (ورود آقای بهشتی و تکبیر بانک مرکزیحاضران) قرار شده بود بانک مرکزی، پولی به سپاه بدهد. آقای خامنه‌ای در اهواز بودند، بانک مرکزی گفت باید آقای خامنه‌ای بنویسند، آقای خامنه‌ای هم آنجا نبودند که بنویسند، سپاه به من و امام مراجعه کرد و امام فرمودند که این دفعه فلانی ـ یعنی اینجانب ـ بنویسند. امام هم به بانک دستور دادند و به من هم پیغام دادند که آقای صانعی هر چه برای سپاه میخواهد، به بانک مرکزی بگو که بدهد. من به بانک مرکزی تلفن کردم که به سپاه پول بدهید. بانک گفت : بنویس، خوب اشکالی نداشت، مینوشتیم. نامهای به بانک مرکزی نوشتیم که اینها این نامه را منتشر کردند. دو سطر به بانک نامه نوشتم که به دستور امام مبلغ دویست میلیون تومان از بودجه سپاه برای خرید اسلحه، ارز در اختیار سپاه بگذارید. آقایان وقتی میخواستند حواله صادر کنند، نوشتند: فرستنده آقای هاشمی، گیرنده آقای محسن رفیق دوست. خیانت اینجا بود که پولی که مال سپاه بود و به دستور امام فرستاند، مرا فرستنده نوشتند، با اینکه این حواله معلوم است که غلط است، چون همه وزارتخانهها دارند پول میدهند و برای کشور جنس میخرند، به نام وزیر که نمینویسند. تازه اگر من وزیر هم بودم، به نام صاحب سپاه هم نمینویسند، من قاصد امام بودم و پیغام امام را به اینها دادم. اما اینها این شیطنت را کردند. بعد هم همان موقعی که این حواله صادر شد، از رویش فتوکپی برداشتند و پخش کردند. حالا سپاه از دست اینها به دادستانی انقلاب شکایت و اعلام جرم کرد و اینها باید این حوالهنویس و آن مسؤول را پیدا کنند و برای محاکمه بیاورند. ما تعقیب میکنیم تا این توطئه را فاش کنیم.

س ـ "دفترهای جدایی مردم از ولایت فقیه"[1]  اخیرآ در بین مردم

سؤالاتی طرح میکند مثلا اگر بنیصدر ترور میشد؛ آقای بهشتی را ترور میکردند. در این مورد چه اقداماتی شده؟

توطئه دشمنج ـ الحمدلله که نشده است! (یکی از حاضران: این سؤالی است که در افکار عمومی مطرح شده و یک بدبینی به وجود آورده که اگر چنین چیزی هم فردا بشود، مقصر فلانی است). خوب اگر ما بشویم، چه؟ ما که شدیم، چه؟ البته عرض کردم، دشمن و مخالف، دنبال توطئه است. توطئه میکند، ما باید مردم و افکار عمومی را بیدار کنیم و آگاهی بدهیم. ما نباید از حدود اسلامی خارج بشویم. این رویههایی که آنها انجام میدهند، رویههای اسلامی نیست و ما نباید انجام بدهیم. ما باید با رویههای صحیح حرکت کنیم.

درخواست سفرس ـ از جنابعالی دعوت میشود در سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی، به چالوس در سالروز تأسیس حزب جمهوری اسلامی در چالوس سخنرانی کنید.

ج ـ من هنوز بعد از این عمل جراحی جدیدم، اجازه سخنرانی مفصل نگرفتهام و به هر حال آن سخنرانیهای آن طوری برایم خیلی مشکل درست میکند. انشاءاللّه دیر یا زود میآیم. ممکن است به این زودی نیایم ولی یک سفر، طلب شما که انشاءاللّه به خدمتتان بیایم.

س ـ ایران در حال حاضر تجهیزات جنگی را از کجا تهیه میکند و مسأله گروگانها به چه صورتی حل میشود؟

تجهیزات جنگیج ـ تجهیزات جنگی قسمت عمدهاش را هنوز داریم؛ یعنی در زمان رژیم ومسألهگذشته خیلی امکانات نظامی و مهمات تهیه شده و در آمادگاهها و زاغهها انبار گروگانهاشده که دارد مصرف میشود. بعضی چیزها که زیاد مصرف شده تمام میشود و ما هم مراکزی در بعضی کشورها داریم، در بعضی جاها هم از بازار آزاد نیازهای فوریمان را تهیه میکنیم. الان نگرانی مهمی نسبت به کمبود اسلحه نداریم. گرچه خیلی هم رو به راه نیست، اما اینطور نیست که احساس خطری از این ناحیه بکنیم، با یک مقدار مشکل این مسأله حل است مخصوصآ با آن مسافرتی که رفتم، یک مقدار طرق و وسائل کار را برایمان آسان کرده و میتواند آسانتر بکند؛ از این جهت نگرانی نیست.

در مورد گروگانها مسأله هنوز خیلی پیچیده است و در روابط مالی ما با آمریکا خیلی مسائل پیچیدهای وجود دارد. ما پولهایی در آمریکا داریم و وامهایی هم رژیم گذشته از آمریکاییها گرفته، وامهای خیلی گران با صدی بیست، صدی بیست و دو سود داریم که میپرداختیم؛ البته الان مدتی است معلق مانده که یک میلیارد و دویست میلیون دلار قسط نپرداخته داریم. از وقتی که قطع شد، ما این قسطها را نمیپردازیم. رژیم برای هر کاری که میخواست بکند، وام میگرفت. با اینکه این همه پول در بانک داشتیم، وام میگرفتند، تفاوت هم بسیار زیاد است. در جلسه قبلی همین توضیح را دادم، چند وام داریم اگر بخواهیم همین جور که قسطبندی کردهاند، بپردازیم رقمش به پنجو نیم میلیارد دلار میرسد، ولی اگر همین حالا بدهیم و قسط ندهیم و بگوییم نقد به شما میدهیم و بخواهیم وام داشته باشیم، سه میلیارد و خردهای میشود، دو میلیارد دلار بابت قسط بندی میشود. اینطور پولهایی را بانکهای آمریکایی از ما طلبکارند. مقداری از پولهای ما در بانکهای آنهاست و این مسائل مورد مذاکره است که آیا ما وامهایی که از آنها گرفتهایم، به همان صورت قسطی بدهیم که پول در بانک داریم، درست نیست. این مسائل برایمان مطرح است، باید محاسبه کنیم. بقیه طلبهای آنها را بدهیم و بقیه پولمان را بگیریم و مسائل دیگری از این قبیل که بسیار مهم و پردرد سر است و الان در جریان است که دولت دارد انجام میدهد. اگر حل شود، مسأله گروگانها اشکال اصولی ندارد، یعنی مانعی بر سر راه نیست.

س ـ شما موضعگیریهای آقای محمدی نماینده گرگان را در مجلس چگونه میبینید؟

ج ـ قرار بود درباره اشخاص از من سؤال نکنید. به هر حال ایشان جزء گروه شما نیست. در مجلس افکار خاصی برای خود دارد. منتها زیاد هم موذیانه حرکت نمیکند. بعضی از او موذیانهتر هم حرکت میکنند، به هر حال الان نماینده است. دیگر جزو رفقای ما نیست.

س ـ به جای پاسخگویی به سؤالات پراکنده، رهنمودهایی در جهت دفاتر شهرستانها و همچنین پیرامون خطوط سیاسی در مملکت بفرمایید؟

ج ـ من حرفی ندارم، اولا من خیلی خستهام. عرض کردم من دو ساعت حرف زدم، آمدهام اینجا، آقای بهشتی مرا آوردند، ایشان کجا هستند؟ (یکی از حاضران: ایشان یادشان رفته، همان وقتی که آمدهاند، حواسشان نبود و رفته اند). شما کلک زدید! گمان میکنم مرا برداشتهاید و آوردید. اگر بخواهم با خستگی صحبت کنم، نتیجه خوبی برایتان ندارد. من منتظرم، جواب سؤالات را میدهم، اگر آقای بهشتی رسیدند، ایشان صحبت میکنند. من یک مقدار برایتان حرف میزنم. ایشان از اعمال ضدانقلابی و غیرقانونی نماینده خلخال میگفتند. البته طوماری هم علیه او رسیده است. او هم آدم ناتو و به خصوصی است. چون همان روز اول که به مجلس آمده بود، پشت تریبون رفت و با اینکه عضو حزب جمهوری اسلامی نبود، گفت من از حزب جمهوری اسلامی استعفا میدهم.

س ـ شما که به لیبی سفر کردید آیا راجع به آقای امام موسی صدر هم بحثی شد؟ سرنوشت ایشان چه میشود؟

سرنوشت امامج ـ بحث رسمی نشد. ولی من، همه جا راجع به آقای صدر صحبت کردم و موسی صدربعضیها مثل حافظ اسد هنوز کمی امیدوارند یا در الجزایر بعضیها خیلی امیدوار نیستند، لیبی به هیچ نحوی حاضر نیست زیرا این بار برود و مسؤولیت را بپذیرد. هیچ سندی هم نداریم که بتواند ثابت کند آقای صدر قطعآ وارد لیبی شدهاند، از لیبی درآمدهاند، یعنی لیبی نتوانسته اثبات کند که ایشان از لیبی رفته اند و همین هم مشکل قضیه است. در این دو سال روابط خود را با لیبی به همان دلیل همیشه سرد نگه داشتیم، اخیرآ تشخیص دادیم که از این سردی نتیجهای نمیگیریم، چیزی دست نمیآید و ضررهایی هم نصیب ما شده، فکر کردیم که به هر حال سیاست عادی را با لیبی داشته باشیم، بتوانیم هم به عنوان یک دوست، همکاری کنیم، چون همکاریهای زیادی با لیبی میشود کرد. مخصوصآ در آفریقا، این را خدمتتان بگویم که لیبیاییها به خاطر پول زیادی که دارند و در قاره آفریقا هم مسلمان خیلی زیاد است، لیبی میگوید نود درصد مردم آفریقا مسلمانند و ده درصد غیرمسلمان و در بسیاری جاها ده درصد غیر مسلمان بر مسلمانها حاکم هستند.

لیبی به خاطر امکانات زیادی که دارد، در اکثر کشورهای فقیر آفریقا جای پای اقتصادی باز کرده است. شرکتها و تأسیسات اقتصادی دارد. ولی لیبی نیروی انسانی ندارد و میخواهد یک کشور اسلامی هم باشد و برای اسلام هم کار بکند. میگوید شما بیایید با ما همکاری کنید. نیروی انسانی بدهید. جوان و تحصیل کرده و مسلمان انقلابی زیاد دارید و به ما کمک کنید. جای پاهایی برای رشد مردم آفریقا و توسعه نهضتهای اسلامی در آفریقا داریم. که این قاره در آینده، سرنوشت کشورهای اسلامی خواهد بود. آفریقا در تاریخ دنیا خیلی اهمیت دارد. لیبی معتقد است که اگر ایران با لیبی همکاری کند، برای آینده اسلام در آفریقا خیلی مؤثر است و من هم این را قبول دارم، اگر امکانات فرهنگی ما را با امکانات لیبیایی ادغام کنیم، میتوانیم پایگاه تبلیغاتی عظیمی در آفریقا و در نهضتهای آزادیبخش اسلامی ایجاد کنیم. فعلا ترجیح دادیم روابطمان را با لیبی گرم کنیم و مسأله آقای صدر را هم در جوّ دوستانه بهتر میتوانیم، حل بکنیم. اگر ایشان حیات داشته باشند که انشاءاللّه دارند، در جو دوستانهای این مسأله را حل میکنیم و به نقطهای میرسیم که مسأله حل بشود.

ماجرای معین فرس ـ در رابطه با جریان آقای معینفر آن اتحادیه کذایی انجمنهای اسلامی صنایع نفت مدارکی به شما دادند و بعد اشاعه این مطلب که شما سبب ابقای نامبرده در مجلس شدید. آیا صحت دارد؟ لازم به توضیح است که اتحادیه مزبور به یاری خدا متلاشی شده است.

ج ـ اصل این مطلب که من در مجلس سبب ابقای کسی بشوم، دروغ است؛ یعنی در مجلس اولا این قدر نفوذ رأی ندارم و مجلس هم مجلسی نیست که به خاطر کسی رأی بدهد. افرادی که آنجا هستند اکثرآ و مخصوصآ مذهبیها، متدینها که با ما هستند، این قدر وسواس دارند که تا خودشان معتقد به چیزی نشوند، رأی نمیدهند. از طرف ما رأی باندی اصلا داده نمیشود، لذا هیچوقت از طرف حزب به رفقای حزبی در مجلس تکلیف حزبی نمیکنیم که شما این رأی را بدهید یا ندهید، مسأله قانع کردن است، یعنی اگر بتوانیم در استدلال کسی را قانع کنیم، آنها رأی میدهند والّا نمیدهند. بنابراین، این گونه تهمتها به طور کلی هر چه دیدید که گفتند فلانی باعث این رأی شد یا نه، مثلا بعضی میگویند اینها علامت دارند هر وقت فلانی بلند میشود، بقیه آنها هم رأی میدهند، دروغ محض است. برای اینکه اولا مکرر بلند شدم و رأی نیاورد. این خیلی دیده شده و ثانیآ اگر هم در مواردی اینطوری زیاد به چشم میخورد، علتش این است که ما عده زیادی در مجلس هستیم که مثل هم فکر میکنیم قضیهای مطرح میشود و ادلهاش گفته میشود. با شما هم همینطوریم. مسألهای که مطرح بشود و استدلالهایش هم گفته بشود، نظری شبیه هم پیدا میکنیم و رأی میدهیم. پس آن حرف بی خود است.

اما در مورد آقای معینفر، ما در مدتی که با ایشان در شورای انقلاب کار میکردیم، واقعیتش این است که از خط و حرکت و راه ایشان بدمان نمیآمد؛ یعنی در مجموع ایشان در شورای انقلاب از بقیه به ما نزدیکتر بود و به همین دلیل حزب جمهوری اسلامی در انتخابات ایشان را کاندیدا کرد و دیگران از طرف حزب کاندیدا نشدند. ما ایشان را قبول داشتیم و خودم هم رأی مثبت دادم، اکثر رفقای ما هم رأی مثبت دادند. حالا اگر ایشان نواقصی هم دارد که هیچ کس بینقص نیست، فرد ایدهآلی بعد از این جریانات یک مقدار تضعیف شد؛ اما روی هم رفته خیلی هم نباید پشیمان بود از اینکه ایشان در مجلس هست.

س ـ آقای بازرگان را کسی معرفی کرد؟

ج ـ نه، از آن گروه فقط آقای معینفر را معرفی کردیم. آنها در لیستشان مرا گذاشته بودند، ما در لیست خود، آنها را نگذاشته بودیم.

س ـ با توجه به اینکه مردم نیازمند وام هستند و بانکها هم ربا میگیرند، تکلیف شرعی مردم در این رابطه چیست؟ اگر مردم وام نگیرند، نمیتوانند کاری بکنند.

نیازهای ج ـ یکی از مشکلات ما، همین مسأله بانکهاست. اولا بانکها آن طور که مردممیدانید هنوز از اول انقلاب تا حالا در اختیار ما یعنی خط امام نبوده، الان بیش از یکسال یا یکسال و نیم در اختیار آقای بنیصدر بوده، ایشان هم قدمی برداشتند که قدم عمیقی نبود.

مسأله ربا و مسأله کارهای بانکی بسیار پیچیده و خیلی مشکل است. حال اینکه بانکها با پولهای خودشان که نمیچرخند. اصلا همین پولهای مردم است که در بانکها هست. بانک هم نباشد، این پولها در خانهها بماند؟ حرکت اقتصاد میخوابد، صحیح این است که این پولها یک جا جمع بشود و مورد استفاده قرار بگیرد. کیفیتی که دنیا انتخاب کرد، همین نوع دادن پولها و پساندازها کردنهاست، برای اینکه اینها راه بیافتند. ولی شما این طرف قضیه را سؤال کردید. آن طرفش مهمتر است. یعنی اینکه دولت به پولهای پسانداز، فرع بدهد که اگر فرع داده نشود، این پولها در بانک نمیآید و همین چند روز پیش دیدید که پولهاشان را که از بانک کشیده بودند، دولت دیگر نمیتوانست پول بدهد، که آقای رجائی و همه رفقای ما صحبت کردند که مردم یک مقدار پولهایشان را به بانکها برگردانند. آنها پساندازها و حسابهای جاری بودند. اینکه این نوع فرع را به پولها ندهند، پولها به بانک نمیآید، بخواهند فرع بدهند، خلاف شرع است. طرحهایی از اول بوده، مضاربه و یا طرق دیگر، شرکتهای گوناگون، طرحهایی دادند که عمل بشود، یا حقالعمل کاری یا کارمزد دادن و چیزهایی از این قبیل که بشود این مسأله را حل کرد. هنوز هم حل نشده است.

ما دنبال این کار هستیم، داریم مطالعه میکنیم، طرح میدهیم و طرح میگیریم، البته متأسفانه بانکها با کارشناسان بانکی در اختیار ما نبودند و تقریبآ بدترین ارگانهایی که همان جور ماندند، بانکها هستند. امیدواریم که در آینده، حزب، شما، ما و همه و دیگر متفکرین کار بکنند تا طرحی ریخته شود و این مشکل اقتصادی بتواند حل بشود. بعد بینالمللیاش هم یک چیز دیگر است، تنها داخلی نیست. این در رژیمهای موجود دنیا کار پیچیدهای است. البته اگر یک اقتصاد دولتی داشتیم، مسأله آسانتر بود، اقتصاد ما فقط دولتی نیست، هم دولتی است، هم مردمی.

سفر به بیرجندس ـ سالها قبل یک سفر به بیرجند آمدید. آیا نمیشود آن خاطره تجدید شود؟ نظر شما درباره سخنان امروز امام چیست؟

ج ـ وقتی به بیرجند آمدم، سرباز فراری بودم. اگر بخواهد خاطره تجدید شود، باید همان جور بشود. از باغ شاه فرار کرده بودیم، احساس میکردیم که بیکار هم نباید باشیم. به نام دیگری یا نام خودم به بیرجند رفتم و ده روزی همانجا بودم. شاید هم بیست روز، سفر خوبی بود. به طور کلی علاقهمندم که این مسافرتها باشد و در شهرستانها خدمت شما بیاییم. اما کار آسانی نیست، این همه گرفتاری و کار در تهران داریم و به هر حال باید ترتیبی بدهیم تا بتوانیم بیشتر بیاییم. راجع به سخنان امروز امام، هنوز نرسیدم، یعنی ظهر که گرفتار همان سخنرانی و جلسه بودیم، سخنان امام را نشنیدم که بتوانم اظهار نظر بکنم. البته امام هر چه که بفرمایند، واجب الاطاعه است و باید به نصایح امام عمل بکنیم. قابل تردید نیست. امشب گوش میدهیم.

س ـ امروز امام در سخنرانی به این مضمون فرمودهاند: هرکس جبهه میآید، نباید چیزی را بگوید و افراد متخصص باید نظر بدهند. همچنین فرمودند: خاطر آقای رئیس جمهور را نرنجانید، نظرتان را بفرمایید.

اختلاف با بنیصدرج ـ واقعیت این است که قضیه خیلی حاد است، این سؤال را شما قبلا کردید، من اول اشارهای کردم، حملهای کردیم، ارتش ما با سپاه حملهای کرد و در حمله اول انصافآ پیروز شد، یک مرحله خوب پیش رفت. اسرایی که دیدید، گرفتند و غنایمی بدست آمد. پیشرفتهایی شد که خوب بود. اما در ضدحملهای که از طرف عراق شد، برای ما تعجبانگیز بود، دوباره آن دو سه تیپی که پیش رفته بودند، به مواضع قبلی و یک مقدار هم عقبتر برگشتند، غنایمی هم که در بیابانها ریخته شده بود، قسمت اعظمش جمع نشد و یک مقدار هم تانک و امکانات دیگر از دست دادیم، خبر شهادت پاسدارها را شنیدید، ارتشیها هم مدعی هستند که خودشان خیلی شهید دادند. ولی موفق شدند دوباره نیروهایشان را جمع و جور کنند و کمی بالاتر از آنچه که بودند، در شمال کرخه کور خط دفاعی تشکیل بدهند. برای ما هم این سؤال بود، ما یک جلسه به خوزستان رفتیم، یک شب از سر شب تا ساعت یازده، چهار پنج ساعت برای ما توضیح دادند، بررسی کردیم، سؤال کردیم، از مسائلی اطلاع پیدا کردیم.

از لحاظ جنگی نمیشود همه چیز را به مردم گفت. این شعار را که برخیها مطرح میکنند که همه چیز را باید در اختیار مردم گذاشت، خود آقای بنیصدر بیشتر از همه این را میگوید، حالا همین مورد از آن مواردی است که خودشان با همان سرعت که پیروزی را گفتند، شکست را نگفتند و حق هم همین است. یعنی جنگ که شوخی ندارد. جنگ یک مقدار زیادش به روحیه بسته است، ضدانقلاب اگر بعضی چیزها را بداند، جان میگیرد و حرکت میکند و مزاحمت ایجاد میکند. دشمنان در خارج چه میکنند. همین خبر اگر آن طور که بود، پخش شود، عراق ادعا میکند که از اول راست میگفتیم و اینها همیشه دروغ میگفتند. دوستانی که در خارج داریم، امید زیادی به پیروزی ما دارند و اگر بعضی خبرها همینجور، مثل همین حادثه روشن بشود، موضع دیگری میگیرند یا مأیوس میشوند یا فکر دیگری میکنند.

بنابراین در اخبار جنگ، همیشه لازم نیست آدم هر چه دارد روی دایره بریزد و بگوید تا همه مردم ببینند. راست گفتن همیشه واجب نیست، دروغ گفتن حرام است. اصلا این شعار یعنی چه که تمام چیزها را باید مردم بدانند؟ وقت بعضی چیزها حالا نیست. بله، مردم باید بدانند. حتی قانون اساسی در مورد مجلس میبینید که میگوید جلسات مجلس علنی است ولی بعضی مسائل سری است و در جلسات سری مجلس بحث میشود و پخش نمیشود و صبر میکنند تا زمانی که از نظر امنیتی خطری نبود، به مردم میگویند. نوار است، بعد نوار را برای مردم پخش میکنند.

چون اخبار این چند روز جنگ به صورتهای گوناگون خدمت امام میآید و کمابیش داشت منبری و روزنامهای میشد و این حرفها زده میشد، امام احساس کردند دوباره دارد درگیری میشود، فرماندهان نظامی هم به امام شکایت کردند که روحیه ما را تضعیف میکنند، ما را خائن میگویند، افسری که متهم به خیانت شود، دیگر در میدان نمیجنگد، او میگوید دستم برای جنگ بعدی میلرزد؛ یعنی اینکه اگر من فردا حمله کردم و شکست خوردم، باز متهم میشوم. پس جنگ نمیکنم آدم یا پیروز میشود یا شکست میخورد.

تحلیل صحبتهایبا فرض خیانت، خائن را محاکمه میکنند. اما ممکن است بدون خیانت هم امام آدم در مواردی شکست بخورد. لذا اینها شکایت کردهاند که اگر این جور برخورد بکنند، ممکن است افسرها بترسند، دستشان بلرزد، حمله نکنند، همیشه حالت دفاعی بگیرند، من هنوز حرفهای امام را نشنیدهام ولی فکر میکنم در این رابطه است که امام خواستهاند بگویند تا جریانی شد، فوری هر کسی آشنا و غیرآشنا با حدس یا غیر نیاید در رادیو یا روزنامه یا منبر یا هر جا سرو صدا بلند بکند. این گونه اخبار باید در جایی تجزیه و تحلیل بشود. آن مطالب که مصلحت هست، گفته شود. اگر روزی بناست علیه کسانی که باعث این شکست شدهاند صحبت بشود، باید خود امام یا مسؤولان صحبت بکنند؛ یعنی حساب شده صحبت بشود. قاعدتآ حرفهای امام در این رابطه است. ولی باید حرفهای امام را گوش کنیم. آنها هم در این گونه موارد خیلی بهانهجویی میکنند. یک روز در مجلس، چیزهایی گفته شده بود که بعد در روزنامه انقلاب اسلامی درآمد. دو روز بعد وقتی ما علت را پرسیدیم که چرا قرار بود فلان تاریخ حمله بکنید و نکردید؟ گفتند که چون آن حرفها زده شده بود، اینها حمله نکردند، روحیهشان ضعیف شده بود. یعنی از حرفهایی که حتی یک آدم غیر مسؤول هم در یک جایی بزند ممکن است بهانه بدست جریانی بیفتد. به هر حال حرفهای امام معمولا در جهت خیر مردم است.