سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع کارگران صنایع نظامی

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع کارگران صنایع نظامی

  • جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۶۷

 

«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»

مهمترین مسألهخدای را شکر میکنیم که در بحبوحه گرفتاریها و مشغولیات زیاد چنین کشوروحل آنفرصتی به من داد که اینجا، در یکی از مناطق کار تجسم ایثارگریها و فداکاریها و تلاشهای انسانهای شریف و زحمتکش را از نزدیک ببینیم و این هم از برکات جنگ است که این توفیق برای من پیش آمد که در این کارخانه باشم و هم برای این است که شماها برای تأمین امکانات جنگ که امروز مهمترین مسأله کشور ما، مهمترین مسأله منطقه و مهمترین مسأله جهان است دارید کار میکنید. اولین چیزی که توجه من را جلب کرد در آن کارگاه بزرگ وضع زیستی و محیطی کارکنانی است که در آن سالن کار میکنند و طبعاً که مراکز کارگری از این قبیل، قاعدتاً همین جوری است. محیطی که پر از گازها و جرقهها و صنایع مذاب و صنایع خشن و طرد کننده و برخورد ماشینها و قطعات است و انصافاً هر انسانی که کمی از آن مایههای انسانی در وجودش باشد و از نزدیک به این مراکز بیاید، انسانیت او و نوع دوستیش تحریک میشود و مادام وادار میشود که بیندیشد که تفاوتی الان در زندگی انسانها وجود دارد.

زشتترین پدیدهشاید زشتترین پدیده موجود در دنیای صنعتی ما این باشد که کسانی در موجوددردنیایدنیا باشند که بخواهند حقوق این گونه افراد را بخورند، حقوق آدمهایی که این صنعتیجوری زندگی میکنند، این جوری کار میکنند برای اینکه زن و بچههایشان را اداره کنند و آدمهایی هستند که در تختهای لردی خودشان نشستند و در فضای معطر و محیطهای دارای همه لذات و امکانات طبیعی و خوب، فکر میکنند چگونه سود بیشتر ببرند، چگونه از این کارگر زحمتکش ]کار [بکشند و خودشان را آبادتر کنند. آدم تا زمانی که در دانشگاه‌ها و مدرسه‌ها و مساجد و کتابخانه‌ها و در محیط‌های خارج از این محیط‌های کارگری زندگی می‌کند، نمی‌تواند این مسائل را به خوبی درک کند. به صورت تئوری درک می‌کند اما درک عمیقش احتیاج به حضور این جوری در این مراکز دارد و یک تکلیفی است برای کسانی که می‌خواهند در راه خدا و در راه انسانیت تلاش کنند و به این گونه مسائل برسند. امروز جامعه ما واقعاً متکی به این آدم‌هاست، همین قشر زحمتکش که توی کارگری‌ها، مزارع و میدان‌های جنگ و در مراکز خطر با استفاده از محصول زحمت خودشان یک زندگی محدودی را دارند، اینها بنیان اصلی این جامعه هستند. کسانی که در خدمت اینها هستند و برای آنها کار می‌کنند؛ مراکز تصمیم‌گیری، مراکز تحقیقی و مراکز تحصیل آنها هم تابع اینها باید باشند، آنها در سایه اینها دارند آن کارهای بالاتر را انجام می‌دهند، یعنی اسکلت اصلی اینجا هست، در جامعه ما وضع الان این طور هست. خوشبختانه این پیکر جامعه این استخوان بندی اصلی جامعه ما که طبقات زحمتکش جامعه ما هستند اینها انقلاب را از خودشان می‌دانند و انقلاب مال اینهاست و با اینها الان انقلاب توان خودش را دارد و این شهدایی که ما الان عکس‌هایشان را داریم، در همه کارخانه‌های ما این گونه شهدا هستند، خبرهایی که برادرمان دادند که چه مقدار از برادرانشان در جبهه‌ها هستند و اسکلت اصلی جامعهکمکی که از اینجا به جبهه می‌شود و آنهایی که دارند می‌جنگند، آنها را که نگاه می‌کنیم می‌بینیم از همین پیکره توده جامعه ما هستند، توده محروم جامعه، یک عده‌ای هم هستند که اگر خودشان از لحاظ مادی محروم نیستند لااقل درد محرومان را می‌فهمند، اینها هستند که توان جامعه و انرژی حرکت انقلاب با اینها تأمین می‌شود و کارهای فوق‌العاده را اینها می‌توانند بکنند. ما دیر به فکر افتادیم که از این نیروی عظیم برای جنگ استفاده کنیم. خوب به طور معمولی استفاده می‌شد، حقوقشان را می‌دادند بچه‌هایشان را به جبهه می‌فرستادند، خودشان به جبهه می‌رفتند، پشت جبهه را گرم نگه می‌داشتند، اما تمام صنعتی که وجود دارد. ]تا[ به حال به طور متمرکز به خدمت جنگ گرفته نشده است، ولی از امسال ما گامهای مؤثر را داریم می‌بینیم. صرفه جویی‌هایی که در این مقطع شد، توان جنگ را خیلی بالا برد. این کار محصول توطئه جدید دشمنان محصول توطئهما بود، چرا ما به این فکر افتادیم؟ باید فکر کرد چرا ما حالا به این فکر افتادیم؟ دشمنان چرا مثلاً 5 سال پیش 6 سال پیش این کار را نکردیم؟ علت این است که نفت با قیمت بالایی فروش می‌رفت، بعد هم می‌خواستیم هر چقدر ارز در بازار داشتیم، هر وقت می‌خواستیم خمپاره بخریم، هر وقت می‌خواستیم گلوله بخریم، هر چه می‌خواستیم یک قراردادی امضاء می‌کردیم، اگر گیرمان می‌آمد می‌خریدیم، همین قطعاتی که دارید می‌سازید، همین خمپاره‌های 60 که اینجا دارد ساخته می‌شود اینها با قیمت بالایی ما در مقابلش ارز می‌دادیم. من با مدیران اینجا که صحبت کردم محفظه پیکره اصلی این خمپاره‌ها که سی و دو سه تومان الان شما به دستگاه‌های نظامی می‌فروشید، ما چندین برابر این قیمت ارز می‌دادیم. خوب این اشتباه بوده؛ یعنی ما این چند سال نباید این کار مشکلات زیادرا می‌کردیم، چرا می‌کردیم؟ برای اینکه مثل بچه اعیان‌ها، مثل بچه ثروتمندها خریدوسایل نظامیجیبمان پر بوده، داشتیم می‌دادیم، اولین قطره‌ای که احساس نیاز کردیم، وارد ازخارجاین میدان شدیم و این هم ]نتیجه کار [شد و این هم به همین جا ختم نمی‌شد، به حرف پولداران ختم نمی‌شد، مشکل دیگر ما این بود که گیر نمی‌آمد؛ یعنی برای فروختن همین‌ها به ما هزاران گونه نیاز به کارهای مشکل بود، کارهای سیاسی بود اینکه کشوری حاضر نشود، اینها را به شما بفروشد، صنایع پیشرفته‌تر هم همین است، اگر ما وارد میدان شدیم احساس نیاز کردیم. جامعه می‌تواند خودش را خودکفا بکند، همین مقداری که الان شما دارید، این تعدادی که از دست شما دارد می‌آید بیرون که در آن ارقام ما دیدیم که چقدر نتیجه کاراست، این چندین برابر ظرفیت قدرت ساخت نظامی ما با آن تشکیلات وسیع بوده در گذشته و برای تهیه همین مقدار ما باید با چندین کشور صحبت کنیم و چندین اهرم سیاسی، اقتصادی و چیزهای دیگری را به کار بگیریم تا بخواهیم تأمین کنیم آن هم به وقت خودش برسد یا نرسد، این مشکلات را داشتیم.

تاکتیک جدیددر آن شرایطی که ما تصمیم گرفتیم 500 گردان نیروی جدید وارد میدان آمریکابکنیم حتی اگر امکانات پولی گذشته را داشتیم، تهیه مهمات و ابزار جنگ برای پانصد گردان و رساندن به جبهه‌ها کار آسانی نبود، مگر اینکه از توان داخلی کشور استفاده کنیم، حالا استفاده شد و مجموعاً اثر خودش را گذاشته، شما بدانید که دشمنان حالا که فهمیدند ما تصمیم گرفتیم از درون خودمان حتی با قطع کامل نفس، حتی با نداشتن هیچ ارز این جنگ را اداره کنیم و این جنگ را به صورت خودکفا به پیروزی برسانیم ما آثار شکست را در دشمنانمان به خوبی داریم می‌بینیم. یک نمونه‌اش که گفته شده، همین جریان برخورد اخیر آمریکایی‌هاست، آنها بی دلیل نیست که تا سال گذشته تصمیم براین داشتند که آن چنان با ما خصومت کنند که ما را از پای در بیاورند و بی‌دلیل نیست که الان تاکتیک خودشان را عوض کردند. معنایش این نیست که آنها با ما دوست شدند، آنها هیچ وقت با یک ملت که بخواهد مثل شما زندگی کنند با اسلام با فرهنگ، خودش برای کشور خودش با پای خودش و برای احقاق حق کار بکند، دوست نمی‌شوند. اصلاً شما در داخل خودتان ببینید این گردن کلفت‌های استثمار داخلی حاضرند که با ما طبقه کارگر و محروم عهد اخوت ببندند و واقعاً رفیق بشوند؟! مگر اینکه واقعاً حاضر باشد برای همیشه برای او کار کند و برای او بار ببرد، خارجی‌های گردن کلفت هم همین جوری‌اند. آمریکا با کشوری از جهان سوم دوست می‌شود که موی دماغش بشود، لذا هیچ وقت با ما دوست نمی‌شوند. اینکه می‌بینید خضوع می‌کنند برای این است که در اینجا مایه‌های قدرت و تصمیم و اراده استقلال و مبارزه با استکبار را می‌بینند و از این جهت فکر می‌کنند که یک دریچه جدیدی را باز کنند و از راه جدیدی نفوذ کنند. این دلیل حرکت جدید اینها است و مایه‌اش در قدرت شماست و مایه‌اش در اراده شما و ملت ماست برای مسلمان بودن و خواسته کارگرانمستقل بودن و برای آزاد زندگی کردن و برای احقاق حقش در برابر ستمگران، آثارش اینجا این طور بروز می‌کند و ما نشانه‌های دیگری هم فراوان داریم. مجموعه حرکت ملت ما و شماها نتیجه پیروزی‌اش امروز دارد دیده می‌شود. حالا یک پیروزی‌اش پیروزی نظامی است و دیگر پیروزی‌ها در همین صحنه‌هاست که شما آثارش را در کارخانه‌ها دارید می‌بینید و اینکه ما می‌بینیم و من حالا به عنوان یک مسؤول ـ رئیس مجلس شما ـ آدم پیش شما به جای اینکه مواجه با خواسته‌های رفاهی و مادی و با مشکلات محیط کار بشود، من می‌بینم تنها خواسته‌ای که از این کارگران عزیزمان به گوش من می‌رسد، این است که می‌گویند ما دلمان می‌خواهد یک ملاقاتی با امام بکنیم. مایه اصلی اینجاست، یعنی این رشدی که در مردم هست و آن خصوصیتی که در مردم هست، اینها تلفیق می‌شود. من شک ندارم شما الان مشکلات دارید هم در محیط کارتان هم در زندگی فردی و هم در خیلی چیزهایی که وجود دارد، اما چه می‌شود، کارگری که مسؤول سطح بالای کشور را اینجا می‌بیند و بعد تنها خواسته‌ای که مطرح می‌کند خواسته زیارت امام است، این نشان عمق انقلاب است، نشان پیروزی انقلاب است، نشان درک عمیق جامعه است از آن اهرم اصلی انقلاب و رسیدن به پیروزی است و همین چیزهاست که دشمنان شما را دارد از شما مأیوس می‌کند.

نشان پیروزیما دعا می‌کنیم که ان‌شاءالله یک روزی شرایطی فراهم شود که دشمنان ما از انقلابتوطئه‌هایشان مأیوس شوند و ما بتوانیم استعدادهای این کشور را در راه تأمین حقوق بشر محروم جامعه‌مان به کار بگیریم و به گونه‌ای این کشور ساخته شود که طبقات محروم ما و همه مردم ما احساس کنند که حق خودشان را در آن حدی که با کارشان و کوششان و استعدادشان و تلاششان استحقاق دارند به آنها داده می‌شود و اگر ما به این روز برسیم و به جایی برسیم که ملت ما احساس کند که کسی حقش را نمی‌خورد و مسئولان کشور خادمین کشور هستند، اگر به چنین روزی برسیم آن روز است که ما احساس می‌کنیم اسلام پیاده شده و انقلاب پیروز شده و اگر این روند را شما بروید آن روز دور نیست. ما به امید پیروزی کامل رزمندگانمان در جبهه‌ها و به امید پیروزی کامل این قشر محروم مسؤولان کشور،در میدان‌های سیاسی و فرهنگی داریم تلاش می‌کنیم و از خداوند می‌خواهیم خادمین کشورکه به همه ما توفیق عنایت کند که در راه او باشیم و برای او خدمت کنیم. شما را به خدای می‌سپاریم، از صحبت‌های شما خیلی متشکرم و سلام شما را خدمت امام می‌برم و عرض می‌کنم، ولی شما می‌دانید که امام یک پیر مرد  87 ساله است با این همه کار و این همه توقع و این همه مراجعه، اینکه ما توقع داشته باشیم بتوانیم همه ما به خدمت حضرت امام برسیم، واقعاً یک چیز مشکلی است در عین حال من سلام شما را و محبت‌های شما را خدمتشان عرض می‌کنم و امیدوارم این توفیق پیش بیاید که امام بتواند شماها را از نزدیک ببیند.

            والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته