سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع پرستاران بهمناسبت تولد حضرت زینب(س) و روز پرستار

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع پرستاران بهمناسبت تولد حضرت زینب(س) و روز پرستار

  • پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۶۷

 

«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»

مقدمهمنتظر فرصتی بودم که مراتب سپاسگزاری خودم را از پرستاران زحمتکش این نظام به مناسبت خدمات فراوانی که در طول جنگ علاوه بر کارهای جاریشان انجام دادند بگویم که با دعوت جناب آقای دکتر مرندی احساس کردم بهترین فرصت همین اجتماع شما است.

ارزشمندترین کار،روز پرستار و در جمع پرستاران یاد کردن زحمات و خدمات کمترین مشکلترین کارارج گذاری است که مسئولی از مسئولان کشور میتواند برای این انجام وظایف، انجام بدهد. تحقیقاً جز کارهای مشکل و در عین حال انسانی عاطفی و از جهتی قانع کننده برای عواطف خود انسان، این حرفه مقدس پرستاری است. ما یک اصلی داریم در ارزشگذاری کارهای انسان که تقریباً این اصل را همه قبول دارند و باید به آن تکیه کنیم و آن این است که مشکلترین کارها ارزشمندترین کارها است، از این طرف هم میشود گفت که ارزشمندترین کارها، مشکلترین کارها است، نه در همه ابعاد، ممکن است از لحاظ نتایج بعضی از کارهای آسان برای جامعه آثار مطلوب بیشتری داشته باشد و جامعه را از مواهبش بتواند برخوردار بکند، اما از لحاظ انسان و تأثیری که میتواند بر شخصیت انسان داشته باشد و اجر و ثوابی که عامل و کننده کار پیدا میکند از این بعد این مسأله قابل توجه است. کار مشکل را اگر ما ارج نگذاریم و اگر از عهده تعهداتمان نسبت به کسانی که به استقبال کارهای مشکل میروند ما بر نیائیم تحقیقاً این یک خللی است هم به انگیزه عواطف خودشان و یا به هر دلیل دیگری که کارهای مشکل را انتخاب میکنند، اینها اگر تشویق نشوند، طبعاً جامعه خسارت میبیند. «اَفَضلُ الاَعمالُ اَحْمَزُها»[1]  این اصل را ما یکی از

مصادیقش را در کار پرستاری میبینیم. کار پرستاری سروکار انسان را با دردها و رنجها و انسانهای تحت فشار مرض و مشکلات قرار میدهد، خوب تفاوت میکند انسانی که دائماً سروکارش با یک انسان رنج دیده با دردها با شکایتها و با شیونها باشد با یک انسانی که سروکارش با انسانهای سالم و شاداب باشد. آن کسی که در ورزشگاه خدمت میکند و با جوانهای سر حال سروکار دارد از این قبیل مشکلات روحی ندارد، ممکن است مشکلات دیگری داشته باشد، آن کسی که در مزرعه کار میکند، آن کسی که در محیطهای باز و طراوت طبیعی سروکارش با زیباییهای طبیعی است، زحمت هم میکشد اما تفاوت دارد. انسان در برخورد با پدیدههای بیرون خودش تأثراتی را و مسائلی را در درون خودش منعکس میکند.

انگیزههای سالمدر مورد پرستار، خوب پرستار میداند از اول کجا میرود و چه شغلی را انتخاب میکند، کمتر کسی است که وقتی که انتخاب میکند نداند تا چند سالی سروکارش با مریضها و با درد و رنج ]است[. خوب انتخاب این شغل نشانی از انگیزه‌های سالم و وجود عواطف قابل توجه است، بی‌شک هر انسانی که حاضر می‌شود و می‌تواند این کار مشکل را انجام بدهد اگر بنا باشد جای دیگری کار بکند برای خودش می‌تواند کار پیدا کند. آن یک استعدادی دارد، یک حالت مقاومتی در خودش است که این حالت مقاومت همه جا می‌تواند کار ساز باشد.

بنابراین انتخاب این شغل قبل از هر چیز ما را باید قانع بکند که با انسان‌های قابل توجهی و ارزشمندی مواجه هستیم، البته حفظ کرامت این شغل و ارزش و اعتبار آن حرفه به خود شماها مربوط است اگر کار را آن‌جوری که طبیعت کار از شما مطالبه می‌کند انجام بدهید و وظایفتان را به خوبی انجام بدهید در محیط کارتان، تحقیقاً در ظرف مدت کوتاهی آن مقام والا و شایسته‌ای که سزاوارش هستید به‌دست می‌آید و خدای نخواسته اگر کوتاهی بشود آنجا به رسیدگی بهدلیل اینکه شما کارتان مشکل است و به‌خودتان حق بدهید که به مشکلات مشکلات مریضمریض و محتاج به حمایت شما نرسید، خوب این هم مخفی نمی‌ماند مریض‌ها شکایت می‌کنند و حرف‌ها زده می‌شود، سریعاً در خانواده‌ها پخش می‌شود و مطالب گفته می‌شود و جامعه مطلع می‌شود از آنچه که در داخل بیمارستان‌ها می‌گذرد. بنابراین اگر خدمتی هم بکنید ما خودمان از اول تا امروز و هر کسی به یک نحوی با بیمارستان‌ها ارتباط دارد و اخبار بیمارستان‌ها سریعاً منتقل می‌شود.

مریض وقتی که با بیرون از بیمارستان تماس می‌گیرد اولین چیزی که حرف می‌زند مستمع هم زیاد دارد؛ یعنی، حرف‌های مریض را همه گوش می‌دهند چه خوب شده باشد چه نشده باشد، او برخورد دکترها، پرستاران، بهیاران و خدمه بیمارستان‌ها را منتقل می‌کند و مردم زود قضاوت می‌کنند.

حفظ کرامت وانصافاً کسانی که این شغل را انتخاب کردند و اکثریت بهترین دوران ارزش پرستاریزندگی‌شان را عمرشان را با این وضع به سر می‌برند ]نباید[ زحمات اینها هدر برود، لذا خود شما باید مراقبت کنید در بیمارستان‌ها در مراکز درمانی کسانی که به وظایفشان خوب عمل نمی‌کنند شما به عنوان مدعی باید از آنها مطالبه کنید؛ یعنی، خودتان حافظ کرامت و ارزش و اعتبار شغل خودتان باشید، نگذارید دیگران زحمات شما را هدر بدهند و خللی توی جامعه اتفاق بیفتد.

مسؤولیت نسبت به کسانی که باید حمایت بشوند در مقابل هرگونه چیز دیگری یک مردم ودولتمسئولیتی هم مردم دارند و مسئولان نسبت به شما دارند. وقتی که ما می‌گوییم درقبال قشراین شغل با ارزش‌تر است خوب معنایش هم این است که نباید توقع داشته زحمتکشباشیم کسانی که این شغل را انتخاب کردند فقط آنها فداکاری بکنند، این بدترین چیزی است در دنیا که آدم توقع بکند که انسان‌هایی که حاضرند فداکاری کنند بگوییم خوب اینها که فداکاری می‌کنند حالا ما می‌رویم سراغ آنهایی که نمی‌کنند و به زحمات آنها توجه نکنیم، به‌مشکلات آنها توجه نکنیم. ببینید ما مثلاً در بخش کارگری وقتی که مربوط می‌شود به مسائل مزد و حقوق و این‌طور چیزها خوب کارهایی که به‌طور کلی جز کارهای مشکل است یک امتیازاتی دارد مدت کار کوتاهتر می‌شود، اجرت کار بالاتر می‌رود و چیزهایی را می‌دهند که جبران بکند، وقتی که مناطق کشور را تقسیم می‌کنند یک جاهایی هستند آباد است، خوش آب و هوا است، محیط مناسب است، کار کمتری می‌برد، کار در جاهایی که بد آب و هوا ]است[ مشکلات دارد برای کار و تفاوت می‌گذارند و این عدالت است اگر غیر از این باشد این خلاء است. طبعاً مسئولان و مدیران کشور، مردم جامعه همه این حق را باید بشناسند و با این حق عمل بکنند.

پرستاری بعدازانقلابمن نمی‌دانم حالا در گذشته چه مقدار به این حرف توجه شده، ولی  اگر در برنامه‌های جمهوری اسلامی این جای خودش را پیدا نکرده باشد، تحقیقاً پیدا خواهد کرد. دوران جنگ را شما ملاک قرار ندهید ما در دوران جنگ و بعد از انقلاب خیلی از کارها را بایست می‌کردیم و می‌دانستیم که باید انجام بدهیم ولی نتوانستیم انجام بدهیم.

این چیزی نبود که حمل بر تقصیر بشود یا نخواستن بشود ما در این دوران، خوب سال اول انقلاب که شما خودتان می‌دانید، شما خودتان در انقلاب بودید، ما بعد از پنج شش ماه اعتصاب و تحصن و تعطیلی که تقریباً همه جای مملکت فلج شده بود، حکومت را تحویل گرفتیم، بعد از اینکه تحویل گرفتیم تا تعویض مدیرها، تعویض متخصص‌ها، جایگزین شدن نظام نوین، کارها سر و سامان پیدا نکرده بود، در همان موقع جریان‌های ضدانقلاب، آزار و اذیت‌ها، ترورها، شورش‌ها، به‌هم ریختن‌ها، مزاحمت‌ها اینها همه نمی‌گذاشتند کارها به‌سامان برسد تا می‌خواستیم مسلط بر امور بشویم که جنگ شروع شد و دوران جنگ هم شماها که در بیمارستان‌ها بودید بیشتر از دیگران می‌دانید که چه خبر بود و چه مسائلی برای کشور پیش می‌آمد که اصلاً در حال عادی قابل محاسبه نبود و ما حدود یک سهم از امکانات کشور را به ناچار صرف جنگ می‌کردیم که اگر نمی‌کردیم حتماً کشور را از دست می‌دادیم. تجزیه کشور یا شکست انقلاب یا امثال این کارها را کرده بودند و ما بایستی آنها را مأیوس حفظ وضعمی‌کردیم، بایستی آنها را پشیمان می‌کردیم، بهای زیادی برای این کار می‌دادیم عادی کشورو دادیم، البته کار مهمی که توانستند مسئولان کشور بکنند، این بود که ضمن درزمان جنگادامه جنگ و دفاع وضع عادی کشور را حفظ کردند و شما خودتان در بیمارستان‌ها شاهد بودید که علیرغم این همه مجروحی که به بیمارستان‌های محدود ما تحمیل می‌شد، باز چه مقدار بیمارستان‌ها خدمت و سرویس برای غیر مجروحین می‌دادند، بقیه بخش‌ها هم همین‌طور است. به‌هر حال کارهای عادی کشور در صورت محدودی حفظ شد، دفاع ادامه پیدا کرد و ما با یک کشور نمی‌جنگیدیم، ما تقریباً با قدرت‌های مهم دنیا می‌جنگیدیم.

جنگ با قدرت‌هایامروز صبح من شنیدم در رادیو گفت - می‌دانستم البته که شما شنیدید - مهم دنیافرانسوی‌ها با عراقی‌ها صحبت می‌کنند، صحبت این است که 24 میلیارد دلار حداقل فرانسه از عراق طلبکار است، این یک چیزش را می‌دانیم و آن اینکه یک کشور از کشورهای اروپایی چه مقدار کمک کرده و عراق در زمان جنگ در حالی که همین فرانسه فلان فلان شده پول‌های ما را که پیشش بوده، پول‌های خود ما را نداده؛ یعنی، ما الان بیش از یک میلیارد دلار شاید دو میلیارد دلار از فرانسه طلبکاریم که اینها قبلا" وام گرفتند و این وام را با گردن کلفتی نمی‌پردازند.

خوب آمریکا چنین وضعی داشته، انگلیس هم شبیه این بوده، به یک شکل دیگری روسیه هم همین طور بوده و تازه عمده پول‌ها را از کشورهای عربی پولدار هم گرفتند و شما می‌دانید که ما در این مدت از آمریکا طلبکار بودیم به ما نداد، از فرانسه طلبکار بودیم نداده، از مصر طلبکار بودیم نداده، از انگلستان طلبکار بودیم بخشی‌اش را نداده، طلب‌های ما را نمی‌دهند، حق ما را نمی‌دهند، جنس‌هایی که خریده بودیم هنوز در انبارهایشان ]هست [نمی‌دادند و دشمن ما را این جوری تقویت می‌کردند. ما غریب و تنها با یک جهنمی از قدرت‌ها جنگیدیم و واقعاً این افتخار یک ملت، افتخار عظیم ماندنی است که به تنهایی توانسته خودش را حفظ کند و شرایط عادی مملکت را حفظ کند.

کارمندان دولت ودر این جریان خوب یک عده‌ای هم ممکن است به حقوقشان نرسیده‌اند حقوق آنهابعضی‌ها حقوقشان هم نتوانسته‌اند تأمین بکنند، من‌جمله شما پرستارها که می‌شد برای شما چیزهای دیگری قید کرد، چون منحصر به شما نیست البته عموماً کارمندهای دولت در دوران جنگ به خاطر اینکه حقوقشان رشدی نداشته، در عین حال گرانی و تورم خوب بخش زیادی از حقوق اینها را از بین می‌برد.

رسیدگی بهآنها هم این مشکلات تندخویی را دارند، مردم آنهایی که خودشان از گرانی و مشکلات پرستارهاتورم شریکی نبردند و سودی نمی‌بردند از گرانی و تورم و مشکلات افتاده درزمان صلحبودند، مشکلات عمومی است و برای خیلی‌ها هست و با همین تحمل‌ها می‌شود مسائل را به جایی رساند.

بعد از جنگ ان‌شاءالله اگر جنگ تمام شد و اگر ما به‌صلح واقعی رسیدیم و توانستیم برنامه‌ریزی بکنیم آن طور که میل داریم، آن طور که می‌فهمیم، آن طور که اسلام به ما دستور می‌دهد، تحقیقاً جز کسانی که به حقوق خودشان خواهد رسید، قشر زحمت‌کش و مؤثر و مفید پرستار خواهد بود که خوشبختانه آزمایش خوبی در دوران جنگ اینها دادند. شماها خیلی زحمت کشیدید، من چند بار در بیمارستان‌ها حاضر شدم و آن منظره‌ها را که می‌دیدم خوب بالاخره یک خانم با آن همه عاطفه‌ای که دارد یا جوان با آن همه عاطفه‌ای که دارد که به این شغل کشیده شده، وقتی که می‌بیند یک هم‌نوع خودش آن هم از نوع فداکارها، بسیجی‌ها و این انسان‌های داوطلب شهادت بدنش آن‌جور ضربه خورده، سرشان، پاهایشان، دست‌هایشان و اعضای دیگر بدنشان آن جور رنج می‌برند، بارها و بارها جراحی می‌شوند بدنشان قطعه قطعه می‌شود، این چیزها را شماها می‌دیدید و در آن منظره‌ها کاری می‌کردید و برای اینها می‌رسیدید، چیزهایی نیست که کسی بتواند فراموش بکند و اگر کسی بخواهد فراموش بکند باید خیلی خالی از عواطف انسانی باشد. البته شما تحقیقاً قبل از هر چیز عرق انسانیت و وطن دوستی و هم‌نوع دوستی‌تان شما را وادار می‌کند که این طور کارها را انجام بدهید، دیگران هم اینها را فراموش نخواهند کرد.

روز مناسبی را برای پرستاران انتخاب کردند، گرچه بنا نداریم که شغل پرستاری را منحصر به خانم‌ها بکنیم به خاطر این که تحقیقاً کارهای زیادی آنجا هست که حضور آقایان بسیار می‌تواند کار ساز باشد، تجربه وزارت بهداشت هم همین بوده، ولی بی‌شک آن نوع عاطفه‌ای که در دل خانم‌هاست، آن عاطفه‌ای که اینها را تا فراموش کردن خودشان پیش می‌برد به خاطر رسیدن به دردهای دیگران، آن یک سرمایه بزرگی برای حرفه پرستاری است و ما مردهایی ]را[ که به این شغل رو می‌آورند باید کشف کنیم که قلب اینها و دل اینها بیش از دیگران از مایه‌های انسانی برخوردار باشد. این نقطه بسیار مثبتی در وجود جوان‌هایی است که می‌توانند به کارهای دیگر ]بروند[ و این کار را قبول می‌کنند با همه زحمتش که توضیح داده شد و خودتان هم می‌دانید این نشان یک والائی مرتبه انسانی است که در دل شماها است. ما می‌دانیم حتی اگر اهل تبلیغ و ترویج آرمان‌های انسانی و دینی هم باشیم، بهترین جایش توی همین بیمارستان‌ها و مراکز جمع انسان‌های رنجور است.

پرستارها، بهترین در سیستم تبلیغاتی دنیا کلیسا به‌خصوص بهترین راهی را برای ترویج افکار راه ترویجخودش انتخاب کرده و آن فرستادن پرستارهای مجانی و پرعاطفه و با شعور به افکاردولت‌هابیمارستان‌ها است. روابط زیادی وجود دارد که پرستارها در بیمارستان ضمن اینکه خدمات پرستاری خودشان را به خوبی انجام می‌دهند با خدماتی که می‌کنند آنجا برای کلیسا و سایر چیزها می‌توانند مبلغ باشند فقط با خدمت؛ یعنی، حرف هم لازم نیست بزنند، خدمتی ارائه می‌دهند، جای فکر خودشان را در دل مریض باز می‌کنند و افکار خودشان را با عمل القا می‌کنند. در خدمات برون مرزی هم این‌طوری است. برای جذب افکار و عواطف سایر کشورها و مردم دیگر یکی از کارهایی که الان در دنیا می‌کنند این است که پرستارهای زبده مقاوم فوق‌العاده عطوف را انتخاب می‌کنند و مأمور می‌کنند به مراکز سخت کشورهای عقب افتاده، کشورهایی که مرض‌های وسیع و مسری مردم را رنج می‌دهد که رفتار آنها خودش نشان ایثار و از خود گذشتگی است با حضور در این‌گونه جاها اینها قلب انسان‌ها را شاد می‌کنند.

تبریک روز پرستاراین سنگر بزرگ خدمت، تبلیغ و باور کردن عواطف انسانی را من به شما در روز پرستار تبریک می‌گویم امیدوارم که ما هم بتوانیم از عهده وظایفی که به عهده‌مان است به خوبی بربیاییم و واقعاً ان‌شاءالله این کشور را به صورت یک کشور آزاد آباد آن طوری که اسلام می‌خواهد بسازیم.

            والسلام علیکم و رحمة‌الله وبرکاته

 

[1] - پیامبر اکرم(ص) فرمود: بهترین کارها، سخت‌ترین آنهاست (بحار، جلد 67، صفحه 237).