«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
مقدمهخیلی ممنونیم از محبتی که برادران فرمودند و به مجلس تشریف آوردند. چند روز پیش سمیناری بود که مربوط به جوانان بود، ما بنا داشتیم آنجا آقایان را زیارت کنیم که این توفیق به خاطر گرفتاریهای زیادی پیدا نشد، حرفهایی که مایل بودم با آن برادران آنجا مطرح کنم در رابطه با آموزش و پرورش و جوانها این جا مطرح میشود.
تلاش برایبرای همه ما، برای مسئولان کشور ما، همه مجلس و دیگران روشن است که مهمترین کاردر آموزش و پرورش مجموعهای از نیروهای فرهنگی صالح دارند برای کشورمهمترین کار کشور زحمت میکشند که تربیت نونهالان این کشور و امیدهای فردای این مملکت را در اختیار دارند.
خوشبختانه روحیه معلمی و محیط تعلیم و تربیت شما محیط سالم، قانع و پرتلاش است. هیچ نقطه ضعفی به این محیط و این مجموعه که قابل توجه باشد، نمیتوان گرفت مگر کمبود امکانات و نداشتن ابزار کار برای بروز استعدادها و خلاقیتها که البته این هم یک چیزی است که منحصر به شما نیست.
کمبود امکاناتکل کشور این وضع را دارد ما از روزی که مملکت را از رژیم پهلوی تحویل وعلل آنگرفتیم تا امروز که حالا با شما حرف میزنیم، همیشه دچار کمبود امکانات بودیم. سال اول که طبیعت انقلاب ایجاب میکرد، ما از زیر بار آن اعتصابها و کم کاریهای فراوان دوران مبارزه در آمده بودیم و مدیریتها از هم پاشیده بود، کارهای کشور داشت شکل میگرفت که جنگ شد، بعد از جنگ هم که همه مشکلات مدیریتی بود. به خاطر نیروهای فراوانی که در جبهه به کار گرفته میشد و هم مشکلات بودجهای بوده به خاطر صرف بودجه عظیمی که در جنگ دادیم، معمولاً ما بیشتر از یک سوم بودجهمان را به جنگ میدادیم، جمعیت اضافه میشود و تراکم نیازها و امکانات هم کم میشود.
طبیعی است جنگ هم سال به سال اضافه شد و هر سال که جلو میآمد بیشتر از بخشهای دیگر بودجه جنگ رشد میکرد.
قناعت و صرفهجوییاین کمبودها مخصوص شما نیست، کمبودها را در بخش بهداری هم داریم، ما در تأمین داروی مردم، پزشک مردم، در تأمین غذای مردم و حتی در تأمین وسایل ترابری مردم، در ساختن راهها و ساختن مسکن، هر بعدی از کارها را شما در نظر بگیرید، این کمبود است.
در آموزش عالی و سایر بخشها هم طبیعی است این جوری باشد، این که این جور مانده و به هر حال روال کار بههم نخورده با هشت سال جنگ و محاصره، این به خاطر تلاشهای فراوانی است که اکثر بخشها کردهاند و با قناعت و استفاده مکرر از امکاناتی که داشتند، با تعمیر و نگهداری، با ساختن و امکانات کم و مصرف کمتر کردن نگذاشتند در روند کشور مشکل اساسی بهوجود آید. این قناعت و ایثار مردم همان رقمی که آقای دکتر نجفی الان گفتند که شما حدود 11 میلیارد تومان از طریق آموزش و پرورش به جنگ دادهاید، این چیزی است که بقیه بخشها همین کار را کردهاند، یعنی واقعاً مردم این کشور را نجات دادند و حفظ کردند.
نقشه دشمن به هر حال ما به اینجا رسیدیم و هنوز هم از ناحیه ختم جنگ ما وسیلهای برای باز شدن دستمان در اختیار نداریم، اولاً که جنگ ختم نشده به آن معنی، میبینیم که عراقیها بهانه جویی میکنند. آن قدرتهایی که اواخر جنگ دم از صلح طلبی میزدند، هی ما را تحت فشار قرار میدادند و محاصره میکردند و تهدید به قطع خطوط ارتباطی ما میکردند و ناوگانشان را حاضر میکردند که ما آتشبس را بپذیریم، آنها دیگر حالا که آتشبس پذیرفته شده، میبینیم که اصراری ندارند.
برای اینکه صلح همین جوری بهوجود بیاید، شاید میخواهند که این دو کشور مثل آتش زیر خاکستر و کانون نزاع منطقه بماند برای اهداف استعماری فشار روی دولتکه دارند، حالا به هر جا که برویم فعلاً وضع اینطوری است که ما هنوز از ناحیه ختم جنگ چیز مهمی را برای مصرف در بخشهای غیر جنگ بهدست نیاوریم. بلکه بعد از جنگ با آرامش که در خلیج فارس پیدا شد و امکان صدور نفت برای کشورهای منطقه پیدا شد، نفت زیادتری به بازار بریزند و قیمت نفت را هم باز تنزل بدهند که یکی از منابع درآمد ما را هم کم کرده، به جای اینکه وضع بهتر بشود. بههر حال ما باید برنامهریزی بکنیم و خودمان را آماده بکنیم برای شرایطی که اگر جنگ تمام شد و کشور به حال عادی برگشت، آن موقع الویتها را بتوانیم انتخاب بکنیم و مراعات بکنیم. مطالبی که با مردم با دانش آموزان با دیگران دارید مطرح کنید که توقعاتی که ایجاد میشود فشار روی دولت میآورد که حالا که جنگ تمام شده، چرا زودتر چیزی نمیشود.
آموزش و پرورشیک قدری توضیح باید داده بشود، معلوم بشود که زمان کار و زمان حرکت اولویت مهمهنوز نرسیده و ما در این برنامهریزی همهمان متفقیم که آموزش و پرورش یکی از الویتهای مهم کشور است هم بهخاطر اثری که دارد و تأثیری که روی مردم و روی جوانها میگذارد هم به خاطر کمبود جدی که شما دارید، هم از لحاظ کمی هم از لحاظ کیفی که ابزار کارتان بهاندازه کافی نیست.
آنجایی که کار میکنید نه مدارس به اندازه کافی است و نه امکانات تحصیلی ]بهاندازه کافی است[. از لحاظ اداره معلمین هم تحقیقاً دینی برگردن این ملت و این نظام است که این قشر قانع و زحمتکش و بسیار مؤثر را که بهترین کار کشور را اینها دارند انجام میدهند پوشش مناسبی در خدمت نسبت بهاینها ایجاد بشود که اینها طبیعتاً برای مسئولین کشور، برای مجلس و برای دولت حتماً مخفی نیست.
نباید اصلاً در ذهن شماها بیاید که اینجا نسبت بهکار کوتاهی میشود، هیچ کس اصلاً بهذهنش نمیآید که به فکر این باشد که اولویت آموزش و پرورش را ندیده بگیرد.
حضور آموزش و در بخش جنگ ما حضور آموزش و پرورش را خیلی جدی و مؤثر لمس پرورش درجنگکردیم. در جنگ علاوه بر نیروهایی که از این بخش به میدان جنگ رفتند و فداکاریهایی که شد؛ چه دانش آموز چه معلم چه مدیران و چه اموالی که به جنگ دادند، حضور تدریس معلمین در جبههها خیلی کارساز بود.
اگر نبودند معلمینی که این مسائل آموزشی جبهه را اداره میکردند احساس بطالتی که میشد برای جوانها و مخصوصاً دانش آموزها در جبهه برای ما شکننده و خرد کننده بود.
یک دانش آموزی که از مدرسه آنجا رفته بود و برای مثلاً 2 روز عملیات، 3 ماه 4 ماه آنجا میخواست معطل بماند، آموزش هم قبلاً دیده بود آنجا اگر شما نمیرسیدید و او را تحت آموزش نمیگرفتید، من نمیدانم او چطور میخواست برای این مدت در جبهه صبر بکند. وقتی که احساس میکرد آنجا درسش را میخواند، رشد معنویاش را میکند و فضای مدرسه را شما به آنجا منتقل کرده بودید و فضای جبهه و مدرسه را با هم تلفیق کرده بودید.
این یک حالت در جبههها نشاط ایجاد میکرد و جوانها را به این عقیده میرساند که نظام به فکر آنها است، اینجا هم آنها را تعقیب میکند و معلمینشان مسئولان آموزشیشان میآیند به اینجا و اینجا به آنها میرسند خیلی اثر خوبی داشت.
اگر چه طبعاً بچهها نتوانستند مثل بچههایی که اینجا در مدرسه درس میخواندند، درس خودشان را بخوانند، آنها روزی دو ساعت را مثلاً میتوانستند به درس بپردازند و این تفاوت دارد با کسانی که اینجا 10، 12 ساعت درس میخواندند.
امتیاز برایلذا حق آنها الان محفوظ است، حق معلمانی که رفتند، آن معلمانی که رزمندگانبهجبهه رفتند و تدریس کردند حتماً عقب ماندگی دارند نسبت به معلمانی که نرفتند، ولی پیش خداوند موقعیت بالایی دارند، آن هم باید دلیل دیگری باشد که ما امتیاز برای آنها قائل باشیم. اگر بنا باشد برنامهریزی درون بخش بشود، برای این کار، این از وظایف شما است که برنامههایی بریزید که بچههایی که حالا از جبهه برمیگردند و برگشتند و به نحوی عقب ماندگی دارند اینها در آینده احساس نکنند که جنگ و جهاد اینها را عقب انداخته از همکلاسیهایشان و فردا ببینند هم ردیفشان در کلاس بهدانشگاه رفتند و بهمدارج عالی علمی رسیدهاند، اینها عقب ماندهاند.
اگر چه معنویت جهاد اینها را ممکن است جبران بکند، ولی این احساس ظلم اثر بسیار منفی در روحیه اینها میگذارد انسانهای فداکار خیلی کماند، کسانی که خودشان در درون خودشان این مسأله را حل کنند و ندیده بگیرند، اگر برخورد کردند که جامعه با آنها بد برخوردی میکند و حق آنها را پایمال میکند عکسالعمل نشان میدهند و در درون خودشان دچار تردید میشوند و این در صلاحیت جامعه و در کارکرد اینها در عملکرد اینها در آینده اثر منفی میگذارد، در صورتی که اینها میتوانند خیلی مفید و مؤثر باشند.
لذا رسیدن به کسانی که به نحوی در جنگ سرمایهگذاری کردهاند و آن سرمایهگذاری باعث عقب ماندگی آنها شده، اگر ما به چنین موردی برخورد کنیم این را باید حتماً جبران کنیم. حالا چگونه جبران کنیم، لابد شما خودتان میدانید، لابد برای اینکار برنامه دارید. امکاناتی باید تهیه بشود برای این طور آدمها و تعلیمات اضافی باید در نظر گرفته بشود.
کمک به رزمندگاناین بخشها مربوط به ماها است که تأمین بودجه است، من بهعنوان یک مسئولی در این بخش آمادگی دارم که در این جهت کمک بکنم. اگر برای تأسیس جایی، برای تقویت جایی که این عقب افتادگیها را میخواهد جبران بکند نیازمندیهایی باشد از من، استمداد بشود که من کمک بکنم.
البته همه حاضرند من مسئولیت مستقیم دارم و باید مسئولیتم را انجام بدهم، دیگران هم به هر حدی که خودشان دارند این که اشاره کردند آقای وزیر اگر اسرای دانش آموز یا معلم برگردند و بیایند اینجا، حتماً ما باید خیلی لطیف با آنها برخورد بکنیم.
شمع راهاینها بعد از چند سال اسارت حالا که میآیند بهمدرسه باید برای ما شمعی باشند. اینها مثل جانبازهای ما هستند که شمع راه ما هستند و یا مثل خانوادههای شهدای ما باید اینها حساب بشوند.
اینها دوران سختی را در بازداشتگاههای عراقیها گذراندند و در این دوره ممکن است آنجا درس خوانده باشند، من نمیدانم چه کار کردهاند با اینها، طبعاً وسیله درس خواندن آنجا نبوده و چیزهای خاصی را میتوانند آنجا بخوانند. بههر حال اینها وقتی که برمیگردند شما باید یک آموزش خاصی برای اینها بگذارید، روحیات اینها را ترمیم کنید، روحیات اینها را به افق جامعه نزدیک کنید، چند سال جدا بودند از جامعه و محبوس بودند در یک جایی، همیشه هم زیر بمباران و تبلیغات صداوسیمای عراق بودند و تحت فشار مغزشویی آنها بودند.
اینها به کمک جدی روانی نیاز دارند. شما برای این کار نیاز به روانشناسهای مجرب دارید. وقتی که اینها برمیگردند نیازهای روانی اینها بررسی بشود و جبران بشود.
بازسازی در درونپس یک نوع بازسازیهایی است که شما خودتان مکلفید انجام بدهید. آموزش وپرورشامکاناتشان را از ما بگیرید، یک نوع کارهایی است که کمبودهای جدی شما است که ما باید جبران بکنیم، در این بازسازی مسأله آموزش و پرورش با جاهای دیگر فرق میکند.
برنامه را شاید شما مشخص داشته باشید؛ یعنی، شما واقعاً الان برنامه کار خودتان را اگر امکانات در اختیارتان بیاید، منتظر نخواهید بود که دیگران به شما برنامه بدهند. اگر توسعه باید داد میدانید کجا توسعه باید داد، اگر تقویت باید کرد میدانید کجا را باید تقویت کرد، اگر کیفیت را باید اصلاح کرد خود شماها باید این کار را بکنید که ]می[کنید، امکانات هم وقتی که زمانش برسد انجام میشود. آدم خیال میکند برای جبران عقب ماندگی آموزش و پرورش نیاز به یک بسیج بسیار جدی هست.
ابعاد این بسیج را باید در نظر بگیریم ما در آموزش عالی با تأسیس مراکز دانشگاه آزاد اسلامی یک مقدار آن بخش کمی را جبران کردیم، اگر نتوانستیم به آموزش عالیمان از امکانات دولتی کمک بکنیم، ولی در آموزش و پرورش اینکار شد.
و من نمیدانم چه مقدار میشود که این جوری انجام بشود، ولی بههر حال یک بسیج قابل توجهی لازم دارد که تا افراد تحت پوشش بروند و اینهایی هم که دارند درس میخوانند نیمه وقت، پاره وقت و با امکانات کم اینها هم بتوانند جبران بکنند وضع خودشان را، البته این تحقیقاً در ظرف مدت کوتاهی انجام نخواهد شد، چون وضع روشن است هم باید روی تربیت معلم کار کرد معلم بیشتری نیاز است، نیروی زیادی را شما باید جذب کنید که این نیرو را در یک زمان نمیشود جذب کرد، با یک برنامه میشود برای اینها کار کرد و راه برای استفاده بیشتر از اوقات معلمین موجود را باید فراهم کرد که این خودش هم یک نوع ترمیم کمبودها میتواند در قشر نیروی انسانی قرار بگیرد. ما هم به فکر هستیم، همین امروز در جلسه شورای بازسازی یکی از بخشهایی که رویش کار کردیم و پیشنهادها را بررسی کردیم مسأله آموزش و پرورش بود که البته ]کار[ اصلی را در مجلس خواهند کرد و در برنامه پنجسالهایی که الان در دست نمایندگان هست، همه چیز اینجا باید شکل بگیرد.
حضور معلمانشما باید روی مجلس یک مقدار کار بکنید، خوشبختانه امسال در مجلس ما درمجلساز لحاظ نیروی معلم این دوره دستمان خیلی پر است. تعداد زیادی از معلمان شایسته و صالح را ما الان در مجلس داریم که هم آموزش و پرورش را میفهمند و هم دلسوزند.
واقعاً هم فکرهای خوبی اینجا حضور دارند. شما خودتان رابطهتان را با اینها قوی بکنید، از اینها استفاده بکنید از کمیسیون آموزش و پرورش و افراد متفرقی که هستند در این برنامه پنج ساله استفاده کنید که ان شاءالله مجلس بهای مناسب را به آموزش و پرورش بدهد.
البته من هم کمک میکنم اما خود شما باید بیشتر کمک بکنید. هر چیزی که به فکرتان میرسد ]که در[ این برنامه پنج ساله گنجانده بشود الان باید به مجلس برسانید، ما همین یکی دو ماه مشغول کار خواهیم بود بعد از 2 ماه دیگر کمیسیونها کارشان تمام بشود و این برنامه به شور دوم بیاید در مجلس ممکن است دیر بشود اگر چیزی به مجلس نرسانید.
آقایان که هستند کم و بیش میدانند ولی شما که دستتان تو کار ]است[ الان مسئولیتهای خودتان را هر روز دارید مرور میکنید، به این مسأله بیشتر حتماً توجه دارید و دلسوزی دارید اگر هم توی برنامه پنج ساله بهای لازم داده نشود ممکن است بعدش تغییر برنامهها کار آسانی نباشد.
کمک به مجلسلذا تراکم کار و مراجعه و دادن نظرها و پیشنهادها و هر حرفی دارید الان باید انجام بگیرد که البته اینجا خوب دارند فعالیت رفاقتی میکنند، اما کمک شما میتواند کار را بهتر انجام بدهد و در مجموع ما در درجه اول باید آماده باشیم برای احتمال شروع جنگ، تجدید جنگ که این را شما در جو مدارس باید حفظ بکنید، رابطه بچهها را الان با جبهه نمیشود قطع کرد، به آن حفظ رابطهوسعتی که سابقاً میرفتند ما نمیگوئیم اما آنهایی که دلشان نمیخواهد به باجبههجبهه بروند موافقت کنید که رابطهشان را با جبهه حفظ بکنند، آموزشهای جبهه را نمیشود الان قطع کرد، ممکن ]است[ با آن وسعت سابق نیاز نباشد، اما آن مقدار که لازم است حضور معلمها را داشته باشید. اگر جنگ تمام شد و ما بهصلح رسیدیم این دو ماهی هم که اینجوری کار کرده بودیم جبران میکنیم و اگر برگشتیم به جنگ، دیگر چیزی است که ما هم از آن استقبال خواهیم کرد.
چون دیگر همه دنیا ملت ما و دوست و دشمن میفهمند که نمیتوانند ما را جنگ طلب معرفی بکنند، ما صلحطلب بودیم، ما اماممان برای رسیدن به صلح گفتند جام زهر را نوشیدند و در شرایطی جنگ را ختم کردیم که حتی دشمنان ما خیال کردند که ما از روی ضعف عمل میکنیم، ولی با برنامهای که تنظیم شده بود و حضرت امام خودشان نظارت داشتند براین برنامه و تصمیم نهایی را گرفتند، راه درستی انتخاب شد. امید بیشتر ما این است که به جنگ برنمیگردیم، چون دشمن ما آنچنان از این جنگ آسیب دیده که دیگر کمرش را راست نمیتواند بکند بهاین آسانی و بهخاطر مشکلات اقتصادی و انسانی و امثال اینها ولی بالاخره شیطنت و شرارت در دنیا و بغض نسبت به اسلام و انقلاب یک چیز جدی است.
ناامیدی وما همانی هستیم که 10 سال پیش کارمان را شروع کردیم، دشمنان ما همانی یأس دشمنهستند که 10 سال پیش بهجنگ ما آمدند و کار را شروع کردند، فقط چیزی که میتواند آنها را منصرف بکند این است که مأیوس بشوند از اینکه این ملت در جنگ از پا در بیاید، اگر مأیوس شدند که مثل اینکه شدهاند که بتوانند این ملت را شکست بدهند، آن موقع میروند سراغ راههای دیگر.
آماده مبارزهباید ما همیشه آماده مبارزه باشیم، مبارزه هم برای انسان خوب است اصلاً درهرحالانسان در حال مبارزه ماهیت انسانی خودش را میتواند حفظ بکند. انسان وقتی که آرام گرفت، تلاشها باز خودشان یک نوع مبارزه است تا کفر تا طغیان تا ظلم تا استثمار تا استکبار تا سلطه نامشروع آدم اطراف خودش میبیند که نمیتواند آرام بگیرد و تو خانهاش بخوابد و کار روز مرهاش را مثل یک ماشین انجام بدهد.
لذا ما زندگیمان این است که به اشکال مختلف و به صور مختلف باید برای تحقق عدالت و برای تحقق آرمانهای الهی تلاش بکنیم و شما رزمندهها و شما فرهنگیان رزمنده بیشتر از دیگران این مسئولیت را دارید به خاطر آشنایی که با معارف دارید و بهخاطر روشنایی که توی سینههای شما وجود دارد. امیدواریم که موفق و منصور باشید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته