سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا.... هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین دانشگاهها

سخنرانی آیت ا.... هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین دانشگاهها

  • شنبه ۲۶ آذر ۱۳۶۷

 

«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»

با آقایان آشنا هستم، حق میدهم اینکه شما گاهی جوش بیاورید این جوری و مطالبتان را مطرح بفرمایید.

اولویت به ولی یک لحظهای هم شما خودتان را جای ما بگذارید؛ یعنی، وقتی که دانشگاههامیخواهید مسائل را مطرح بکنید وضعی که ما داریم، ما که من میگویم مجموعه مثلاً رؤسای قوا، کسانی که همه نهادها و همه ارگانها میآیند سراغشان برای حل مشکلاتشان، آن چیزی که جوهر حرف شما است که توجه به دانشگاهها باید در درجه اول بشود ما هیچ شکی نداریم؛ یعنی، ما خیال میکنیم که اگر دستگاههای انسانسازیمان، انسان سازی هم ما فقط بعد اخلاقیاش را در نظر نمیگیریم، بعد علمیاش را، تخصصیاش را، فنیاش را اینها را هم در نظر میگیریم اگر کار نکند جامعهمان عمق پیدا نمیکند، هر قدر بتوانیم سر و صورت جامعه را شسته بکنیم که این را هم نمیتوانیم چون ما دیگر در وضع گذشته نیستیم که همه پولدارهای دنیا به سراغ ما بیایند و ما را به صورت ظاهر نگه بدارند، این جورها نیست، نمیتوانیم بر فرض هم میتوانستیم عمق نداشت جامعهمان، اگر دانشگاهها خوب کار نکنند. ما یک ذره هم تردید نداریم که باید اولویت قابل توجهی به دانشگاههایمان بدهیم.

مشکل استادمسأله دیگر و مشکل خاص دانشگاهها باز ما در تحلیل خودمان به آن دردانشگاههارسیدیم، با سایر ارگانها فرق دارد. خوب انقلاب یک مقدار نیروها را از همه ارگانها ریخت، نیروهای سطح بالای علمی، فنی، مدیریت ارگانها نوعاً کسانی بودند در گذشته که با نظام سابق بیشتر نزدیک بودند، بعد از انقلاب خیلی جا برایشان نمیماند دیگر بمانند، ریختند رفتند بقیه نهادها و ارگانها جایگزینشان آسان بود ما مثلاً در ارتش اگر یک مقدار نیرو از دست دادیم، خوب بچهها و جوانها آمدند یک کارهایی یاد گرفتند زودی پر کردند، جای خالی نیروهای نظامی که رفتند، در مدیریتهای معمولی هم باز با تجربه محدودی با یک دلسوزی محدودی جای افراد را میگرفتند، کارهای اداری همچنین کارهای قانونی مثلاً مجلس دولت اینها همه آدمهای با استعدد وقتی که وارد میشوند خوب زود جایشان پر میشود، اما دانشگاهها این جوری نیست. دانشگاه احتیاج به آدمی که درس خوانده باشد خیلی باسواد باشد درس دادن را بلد باشد، اساتید و بنیههای علمی زیاد میخواهد، نمیتوانستیم جایگزین کنیم با کیفیت مورد نظرمان، طبعاً این مسأله در دانشگاهها نمودش جدی است قابل پیش بینی هم برای ما بود، از اول تشکیل این عرصه تربیت مدرس یکی از ادلهاش همین بود؛ یعنی، ما روزهای اول احساس کردیم که ما مشکل عمدهمان استاد خواهد بود در آینده، معلم خواهد بود حالا آیا توانست کار خودش را بکند یا نه این بحث دیگری است ولی به هر حال این دردی است که ما میفهمیدیم، در فکر هم هستیم.

مقایسه مشکلاتشما مجموعه کشور را در نظر بگیرید، حالا من بعد از این جلسه یک دانشگاه باجلسهای دارم که مسئولین ستاد کل و آنهایی که بودجه سال آینده نظامیمان را مشکلات نظامیانمیخواهند ]تصویب کنند [می‌آیند، برای اینکه وضع بودجه را تعیین کنیم. شنیدم دیروز در جلسه ستاد، وقتی که بررسی کردند دیدند برای سال آینده مثلاً 200 میلیارد تومان لازم دارند در صورتی که ما یک چهارم این را هم به زحمت می‌توانیم به آنها بدهیم، حالا امشب می‌آیند اینجا ببینیم چه‌کار می‌توانیم بکنیم. ما این جلسه‌ای که با شما می‌گیریم، حرف‌هایی که شما می‌زنید خیلی برای من تحملش راحت‌تر است ما زیاد این جلسه‌ها را داریم، نظامی‌ها می‌آیند حالا مثلاً بچه‌های سپاه، فرماندهان لشکرها از جبهه‌ها می‌آیند اینجا وضع ماشین‌شان را، وضع غذایشان را، وضع سنگرهایشان را، وضع تدارکاتشان را حقوق کارگراناینها را وقتی مطرح می‌کنند حالا آن روزهایی که جنگ بود که دلمان خون می‌شد، جان بچه‌هایمان هم داشت می‌رفت، حالا فقط زحمت کمبود و اینها است چیزهایی می‌گویند که آدم اصلاً آتش می‌گیرد که حالا برای اینها چه بکنیم که این جوری از ما چیزی می‌خواهند، دستگاه‌های مثلاً صنعتی‌مان وقتی که می‌آیند اینجا،  مدیران کارخانه‌ها جمع می‌شوند می‌آیند، خوب کارگران‌مان بی‌کارند الان کارگر اضافه حقوق هم باید به ایشان بدهیم اگر ندهیم زندگی‌اش را نمی‌تواند بگرداند آن اضافه کاریش را هم می‌خواهد بگیرد ما هیچ نداریم، کارخانه‌هایمان، ماشین‌هایمان، قطعه ندارند و چیزی ندارند ما باید جواب آنها را هم بدهیم. شما آمار ما را ببینید ما مثلاً امسال 10 میلیارد دلار درآمد داریم، بودجه نظامی‌مان را همان اول سال تعیین کردیم، ما بودجه نظامی‌مان 3 میلیارد بوده همان روزهای اول، خوب اینها چیزهایی نبوده که صبر کنیم حالا بخریم، باید مواد بخریم برای کارخانه‌هایمان یا گلوله بخریم که خرد خرد بسازند بفرستند یا چیزهایی از این قبیل، آنها عمده‌اش را مصرف کردیم حالا 2، 3 میلیارد دلار را گندم بخریم، برنج بخریم، مواد کارخانه‌ها را بخریم، همه می‌آیند پیش ما، حالا هر کسی که کمبود دارد می‌آید اینجا و می‌گوید خوب وضعش هم اسفناک است، یک وضعی دارد که آدم هیچ جوابی هم برایش ندارد، حالا همین بازسازی، ما چند روز پیش خوزستان رفته بودیم خوب هر جایی که مهاجرین جنگی هستند، مردمی که می‌خواهند به شهرشان برگردند چیزهای عجیب غریبی است که حالا ما روضه‌اش ]را برای [دل شما نمی‌خوانیم.

بودجه برای دانشگاهآقای آقازاده می‌گوید شما به من مثلاً 50 میلیون دلار بدهید، من به شما آخر ازبودجه جنگسال این مقدار محصول فرآورده می‌دهم، خوب همین را نداریم بدهیم. کارخانه کاغذ پارس،- کاغذ را خوب شماها می‌دانید به کار شما مربوط است - می‌گوید مثلاً به من 5 میلیون دلار بدهید من کاغذی که شما از خارج آن‌جوری وارد می‌کنید، من این‌جوری تأمین بکنم. خوب یک کشوری که وضع در آمدش این است، وضع مخارجش هم این است در آن جمع که نگاه می‌کنیم این‌طور نیست که شما یک وقت گله بکنید بگویید به دانشگاه‌ها بهای لازم داده نشده، این‌طور واقعاً نیست؛ یعنی، ما هیچ چیزی نداریم که بخواهیم بدهیم و این را بگوییم دریغ داریم می‌کنیم. آقای دکتر فرهادی و آقایان دیگر هر وقت خیلی مستأصل می‌شوند در کارها می‌نویسند به ما مثلاً یک چیزی از بودجه جنگ به‌دلیل اینکه حالا به‌نحوی دانشگاه در جنگ شریک بوده، کمک بکنیم اگر من داشته باشم با خیال راحت می‌دهم، چون می‌دانم که این بهترین جای مصرف کار است که باید داد.

مسأله اصلی کشور،بنابراین آقایان که این مسائل مالی را به‌طورکلی مطرح می‌کنید، وضع کشور مسائل رفاهیرا آن‌گونه که هست واقعاً شاید نمی‌دانید، ما نمی‌توانیم همه اینها را بیاوریم به شما بگوییم، به همه؛ یعنی، به جامعه نمی‌توانیم بگوییم. من در مجلس به نماینده‌ها گفتم، حالا به‌شما هم می‌گویم ما الان مسأله اصلی‌مان با اینکه می‌گوییم خوب مردم ما مادی نیستند یا مسأله رفاهی اینها نیست، مسأله اصلی کشور ما الان مسأله زندگی مردم است؛ یعنی، آن چه که برای ما مسأله هست این است که عموم اتوبوس‌های شهری ما قطعه می‌خواهند، مردم الان به‌هر نوعی حاضرند سوار اتوبوس بشوند ولی همین را ما نداریم اینها را سوار بکنیم، نان مردم، برنج مردم، پنیر مردم و همه این چیزهایی که نمی‌توانند ]گیر بیاورند[، همه مسأله هستند، داروی مردم بدتر از همه الان مسأله دارد، مسایل بیمارستانی، مسأله جدی کشور ما است و فکر اساسی باید بشود.

مسأله تأمین حداقلمن یک نوع تناقضی در اظهارات و در اینها می‌بینم و در برخوردها می‌بینم؛ معاش مردمیعنی، به محض اینکه مطرح می‌شود فکری برای این‌جور مسأله رفاه بشود، مسأله تأمین حداقل معاش مردم است؛ یعنی، این الان مطرح ]است[ برای ما که مردم بتوانند معاش کنند، بالاخره لباسی، کفشی چیزی داشته باشند این را تأمین بکنیم، یک عده بحث می‌کنند که نه ملت ما گرسنگی را قبول دارند، تشنگی را قبول دارند، و می‌سازند با همه چیز، این طرز تفکرها با مطرح کردن این که خوابگاه دانشجو کم است، غذای دانشجو کیفیتش خوب نیست، یا حقوق استاد کافی نیست یا ماشین به‌استاد بدهیم یا دلار ما نداریم برای خرید آزمایشگاهی یا کتاب، واقعاً نمی‌سازد، وقتی که ما اینها را مشکلات جدی می‌دانیم، آن خانواده‌ای که بچه‌اش را نمی‌تواند به بیمارستان ببرد، اینها را نمی‌تواند درک کند.

صبح یک چیزی امروز یا دیروز بود در همین صبح بخیر می‌گفت که، یک آقایی می‌گفت بچه‌اش را برده بیمارستان، آنجا گفتند برو فلان دوایش را بخر در بیمارستان گفتند باند ندارد، راست هم می‌گویند همین‌طور هستیم، خوب ما جواب مردم را باید بگوییم. بعضی از آقایان شعار برایشان خیلی مهم است، فکر می‌کنند همین که بگوییم ما چه هستیم و یا امثال اینها هستیم این جواب همه این‌طور چیزها را می‌دهد، نمی‌شود این‌طوری؛ یعنی، باید فکر کنیم. بحث از علمای سابق می‌کردیم آنها پای چراغ موشی درس می‌خواندند همه آنها که برق نمی‌خواستند، آنها که آزمایشگاهی این‌طور نداشتند، البته حالا دیگر نمی‌شود آن‌جور درس خواند. جامعه را باید جدی بگیریم، دانشجو فضای باز می‌خواهد، دانشجو کلاس حسابی می‌خواهد، دانشجو کتابخانه مناسب می‌خواهد، دانشجو جوان مثل ماها نیست که ]روی زمین [نشسته یا روی صندلی بنشیند، او انرژی بدنش با غذایش است باید غذا برایش رساند، استاد باید زیاد باشد.

کم کردن دخالت‌هادرما باید اینها را تأمین بکنیم، باید یک فکری برای اینها بکنیم که البته کارهای جنبیبرنامه‌ریزی ]می[کنیم و دنبال این مسائل هستیم. مسائل و مشکلات اداری دانشگاه‌هادانشگاه جدی است، من قبول دارم، ولی آقای دکتر فرهادی و اینها می‌دانند شورای انقلاب فرهنگی به‌جای ستاد کارهای اجرایی می‌کرد، ستاد دخالت می‌کرد در کارهای دانشگاه‌ها، آنها اصلاً مدعی امور اجرایی بودند، ما آمدیم سینه‌مان را سپر کردیم، رؤسای سه قوه جلو آمدیم و گفتیم نه ما می‌آییم در شورا به‌خاطر اینکه یک مقدار شورا را از کارهای اجرایی دانشگاه جدا کنیم تا کارهای برنامه‌ریزی و کارهای سیاسی دانشگاه را انجام بدهد. الان خیلی تخفیف پیدا کرد؛ والا مسأله جهاد دانشگاهی را که شما الان دارید که دخالت می‌کند یا انجمن اسلامی دخالت می‌کنند یا نماینده‌های آیت‌الله منتظری، ما اصلاً آمدیم برای اینکه دخالت‌های اینها را کم کنیم و کم هم کردیم؛ یعنی مقدار زیادی مسأله را حل کردیم. خوب، باز هم باید کمک بکنیم که حاکمیت در دانشگاه واقعاً با رئیس دانشگاه باشد، آن‌ها هم یعنی مسئولین دانشگاه و اساتید بتوانند حسابی در دانشگاه کار بکنند، این حالا یک کلیاتی است.

سخت‌گیری‌ها دراما مسائل جزئی را که وارد بشویم، بله ما هم موافق نیستیم این سخت دانشگاه گیری در دانشگاه بشود، برای شما ذی حسابی حکومت بکند و نتوانید آن جور که لازم است توی دانشگاه‌ها ابتکار عمل دست خودتان باشد، این را شما فشار بیاورید و بخواهید، البته آن مشکلی که شما می‌گویید آن مشکل قانون اساسی است، مجلس مشکلی ندارد، دولت هم مشکلی ندارد. ما وقتی آنجا می‌نویسیم که در آمد دانشگاه را خودش مثلاً نصفش را مصرف کند آقایان شورای نگهبان می‌گویند نه باید برود خزانه، بعد می‌نویسیم در بودجه سال بعد برایشان بنویسند، ما به‌انواع حیله‌ها متوسل می‌شویم که برگردانیم به دانشگاه ما این را می‌خواهیم، خوب حالا شما دنبال کنید ما هم دنبال می‌کنیم. حالا شاید در شورای انقلاب فرهنگی یا جای دیگری این تصمیم را بگیریم یا در شورای مصلحت بگیریم که شورای نگهبان برنگرداند ما این را قبول داریم؛ یعنی، باید دست شما را باز بگذاریم.

دانشگاه جزو مسائل رفاهی عرض کردیم، این معنای رفاه نیست برای دانشگاه، در مورد اولویت‌هاحداقل نیازهای معقول که باید اسمش را گذاشت، باید یک بودجه بیشتری بدهیم. اگر این بودجه موجود کافی نیست برای شما، نه ارزتان کافی است، نه ریالتان کافی است امسال ما توی بودجه کل کشور فشاری خواهیم آورد. اگر جنگ از اولویت بیفتد تحقیقاً دانشگاه جز اولویت‌ها می‌افتد و در همین ردیف اول و دوم قرار خواهد گرفت و ما روی آن تکیه می‌کنیم که این گونه چیزها را شما گرفتار نباشید، البته جنگ هنوز تمام نشده، ولی ما احتمال تجدید جنگ را بعید می‌دانیم.

مسأله پذیرشحالا فشار نخواهیم آورد روی بودجه به خاطر این که بتوانیم به سایر دانشجوی زیادبخش‌ها برسیم من‌جمله دانشگاه‌ها، ما این را می‌رسیم و امسال هم فشار می‌آوریم. خوب شما معاون پارلمانی‌تان و دیگران بیایند آن کمیسیون آموزش عالی را توجیه کنند که آنها یک مقدار رقم‌ها را بالا بگیرند من هم حمایت می‌کنم که یک مقدار دست شما را بازتر بکنیم. مسأله پذیرش دانشجوی زیاد هم برای شما مسأله است، خوب چه بکنیم؟ ما از یک طرف، باز اینجا تناقض می‌بینیم ما یک بابی باز کردیم دانشگاهی مثل دانشگاه آزاد اسلامی که انتفاعی نباشد و نبرد قضیه را در مسائل مادی و اینها بتواند یک مقداری بار شما را سبک بکند. من می‌بینم که یک نوع برخوردهای یک بعدی با قضیه می‌شود، باز شما خودتان را جای ما بگذارید، آخر در دوران جنگ قرض به‌اندازهبودیم ما که نمی‌توانستیم آن بودجه‌ای ]که [نبود بدهیم، از کجا برداریم؟ امسال نصف بودجه استقراضمان نصف بودجه‌مان است؛ یعنی، ما الان مثلاً اگر 250 میلیارد تومان خرجمان است 120 میلیارد تومانش را از بانک قرض کردیم، اصلاً این انتهار است یعنی این تورم و این گرانی کار شما را هم خراب می‌کند. ما نصف بودجه‌مان را از بانک قرض می‌کنیم، یعنی هیچ چیز نداریم، درآمد نداریم، پول چاپ می‌کنیم می‌آییم می‌ریزیم در دست مردم، خوب وقتی که 2 تا بیست تومانی باشد این پیدا است که پول زیادی و نداشتن کالا اصلاً چیز درستی نیست و پولی نبوده که کسی بتواند بدهد. به هر حال من می‌گویم شما باز خودتان را جای ما بگذارید، ما که اینجا نشستیم 500، 600، 700 هزار جوان مستعد را می‌بینیم پشت دانشگاه‌ها، راه خارج را برایشان بستیم اگر بخواهند از مملکت بیرون بروند می‌گیریم‌شان، تذکره به آنها نمی‌دهیم بیرون بروند، اگر بیرون بروند ارزشان را نمی‌دهیم که درس بخوانند، اینجا هم که دانشگاه ظرفیتش همین است حالا همان مدرسه حرفه‌ای تأسیس کردن هم مثل این است، مدرسه حرفه‌ای اتفاقاً وقتی که در آمد، از ما کار می‌خواهد ما اصلاً آچار نداریم دستش بدهیم که آچارکشی بکند مدرسه حرفه‌ای، وقتی که تشکیل می‌شود یک بار سنگینی از دانشجو را از شما گرفته و هیچ امکاناتی هم از این بودجه‌هایی که شما می‌گیرید نمی‌گیرد.

ما امسال 250 هزار دلار به دانشگاه آزاد اسلامی دادیم. شما می‌گویید ما مثلاً 10 میلیون گرفتیم اما آنها با آن همه دانشجو 250 هزار دلار گرفته‌اند، هیچ چیز از این مملکت نمی‌گیرند. بله البته اگر یک جایی کلاسی باز شد، استاد و آزمایشگاه ندارند.

(حاج آقا این در آینده باید ببینیم، چه مشکلی برای مملکت ایجاد خواهد کرد؟) ما فکر می‌کنیم ]مشکلی ایجاد[نمی‌کند، ما خیال می‌کنیم حلال مشکلات باشد برای اینکه ما برای برنامه پنج ساله 300 هزار نفر نیروی تحصیل کرده دانشگاهی لازم داریم؛ یعنی، اضافه بر آنچه که داریم، شما که این ]را [تحویل نمی‌توانید بدهید.

مسأله حقوق حالا با کیفیت پایین‌تر هم، شما در کنار خودتان دانشگاه پیام نور تشکیل اساتیددانشگاهمی‌دهید، خوب اگر این حرف است آنجا هم باز تناقض است، شما معلوم می‌شود که نیاز یا می‌بینید یا یک دلیل دیگر دارد (ببخشید در توسعه آموزش عالی ناچاریم ظرفیت‌ها را خیلی بیشتر از اینها اعلام کنیم) خوب بله، من می‌دانم شما چون وزیر هستید مسائل را بیش از آقایان می‌بینید، آن وقت وقتی که ما می‌گوییم امکانات مردم، الان امام جمعه و فرماندار و استاندار دور هم می‌نشینند و یک ساختمانی می‌دهند در شهر به دانشگاه آزاد اسلامی، می‌گویند تو بیا اینجا بچه‌های ما را درس بده، من قبول دارم آن مثل دانشگاه تهران که نمی‌شود، آن یک چیزی است که دارد درس می‌دهد، چیزی هم از ما نمی‌خواهد، بچه‌ها را هم مشغول می‌کند، البته درس هم می‌خوانند من آن‌طور نمی‌گویم. استاد که شما می‌گویید جذب می‌شود، اگر هم آنجا نرود شما که زیاد به او نمی‌دهید، شما همین استادهایتان را اگر حقوق بیشتر به آنها می‌دادید، خوب برای شما تدریس می‌کردند، این بنده‌های خدا واقعا" زندگیشان اداره نمی‌شود. خیلی خوب شما هم نمی‌دهید، آن استاد اگر این جور نباشد نمی‌ماند، یعنی استادی که می‌خواهد 15 هزار تومان بگیرد و هیچ کار دیگری هم نکند فقط برای شما تحقیق کند من می‌دانم کیفیتش پایین می‌آید، اما اگر شما وقت او را در دانشگاه با پول زیادتر پر می‌کردید، تحقیقاً استادهای شما را آنها نمی‌توانند جذب بکنند که آنها پول بیشتر بدهند.

مشاجره بعدازآقای دکتر فرهادی مطرح کردند، آقای جاسبی که آمد گفت ما پول بیشتری یک بحثنمی‌دهیم، خودشان استادشان را اداره کنند من هم می‌دانم، پس ببینید الان همه چیز برمی‌گردد به کمبودها، ما پولی باید تهیه کنیم، البته اگر شما دانشگاه‌هایتان، اساتیدتان را راضی کردید، آنها خوب جذب می‌کنند، آنها همه استادهایشان را که از شما نمی‌گیرند بخش زیادش را از بازنشسته‌ها استفاده می‌کنند، از دبیرها استفاده می‌کنند، از خارج از این طرف و آن طرف و یک مقدارش هم از شما می‌گیرند. به‌هرحال کار دانشگاه آزاد اسلامی به‌اندازه‌ای که بازده دارد برای کشور یک مقدار هم خرج دارد، خرجش هم همین‌هاست. خوب اینها را باید حل کنیم، حالا روی این ما خیلی کار کردیم، یعنی حرف هم زیاد زدیم اگر آقایان لازم دیدند زیاد بحث بکنیم، احتیاج به مشاجره دارد؛ یعنی، ما خیلی باید بنشینیم.

اوقات تلخی در آقای فرهادی آمده بود در مجلس، اوقاتش تلخ بود، داد و بیداد می‌کرد از شورای انقلابطرف شماها، توی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دو سه بار ما اوقاتمان فرهنگیتلخ شد با آنها، آنها هم همین کار را می‌کنند، ولی به‌هرحال ما به این نتیجه رسیدیم که الان کل کلان کشور را که داریم نگاه می‌کنیم، خیال می‌کنیم یک کار آن‌جوری باید می‌شد.

شما دارید می‌بینید در آموزش و پرورش هم ما داریم به این نتیجه می‌رسیم، خوب شما الان اینجا نشستید به فکر آموزش و پرورش که نیستید چند میلیون بچه‌های ما الان یا مدرسه نمی‌روند یا مدرسه‌شان قابل قبول نیست، ما هم دلمان نمی‌خواهد مدرسه خصوصی درست بکنیم، ولی جواب بچه‌های مردم را چه بدهیم؟

مسأله تأسیسما مسئول مملکت هستیم اجازه می‌دهیم بروند درست کنند، آن هم از همین دانشگاه‌هایحرف‌ها خواهد داشت، ولی کل مملکت وقتی که گرفتار شد، مسئول این کارها آزاداسلامیرا انجام می‌دهد. ان‌شاءالله حالا اگر وضعمان بهتر شد، من در مجموع، ببینید حالا واقعیت قضیه این است که نه شما نه آقای احمدیان نه این آقایان حالا اخیراً یک قدری دارید تسلیم می‌شوید خیلی خوب شما اگر همکاری بکنید با اینها، ما هم آقای جاسبی و دیگران را مجبور می‌کنیم که در چهار چوب حرکت بکنند. الان شرایط ]را[ ببینید من الان در مجلس که هستم، فشاری که روی ما هست، آقای انصاری از زرند، آقای اشرفی از باختران، آقای رحمتی از قمشه که قبلاً مخالف بودند با دانشگاه آزاد اسلامی، اینها الان فشار آوردند روی گروه من و رفتند پیش آقای

جاسبی، او قبول نکرده در شهرشان  ]دانشگاه آزاد اسلامی [درست بکنند چون دیگر نمی‌تواند؛ یعنی، او هم احساس کرده که دیگر دارد از دستش در می‌رود و فشار آوردند روی من می‌گویند که بیا تو شفیع بشو، فشار از اطراف وجود دارد، خواست وجود دارد، خودشان می‌آیند دانشگاه را تحویل می‌دهند، ضمناً این یک امکان حسابی برای شما درست می‌کند، ما که اینها را نمی‌خواهیم نگه داریم، الان اینها موفق می‌شوند شاید 50، 60 تا دانشگاه خوب در ایران بسازند، زمین می‌گیرند، خود مردم می‌سازند بعد ما حاضریم همه اینها را تحویل دولت بدهیم در یک شرایطی که دولت بتواند اینها را اداره بکند، جزو اساس نامه ما است وقتی که دیگر خواست این منحل بشود تحویل بشود به وزارت آموزش و پرورش و به‌آموزش کل آن را تحویل بدهند، شما آن موقع با 40 ـ 50 تا دانشگاهی که دانشگاه حسابی هم دارند می‌سازند توی ایران بله اینها را تحویل می‌گیرند یک سرمایه اساسی، مردم هم به شما دادند به‌هرحال شما کاری کنید که اینها بیایند در حدود قانونی که الان دارند و به‌این شورای عالی انقلاب فرهنگی هم محدود بشوند

حل مسأله اساتیدما هم آنها را مجبور می‌کنیم که مثلاً استادهای شما را اگر لازم نیست نگیرند؛ یعنی، قرار بگذارید که استاد نگیرند، پول بیشتر می‌دهند قرار بگذارید بیشتر ندهند، اگر کاری می‌کنند که فشار روی دانشگاه‌های شما است آن مسائل را نکنند، اگر فکر می‌کنید کیفیت تحصلیشان پایین است نگویند، خوب اینها باید قانونی شده باشد، باید ارزش‌یابی بشود، خوب ما به آن‌ها دانشنامه نخواهیم داد؛ یعنی، اگر طبق این قانون معلوم شد که اینها کیفتشان پایین است، دانشنامه به آنها نخواهند داد، اگر فکر می‌کنید که اینها مثلاً استادهایشان از لحاظ اخلاقی و انسانی بد نیستند شاگردانشان هم، گزینش مسائل اینها را همه را منطبق کنیم که آن هم مشکلاتشان حل بشود.

همکاری با دانشگاهمن حالا نتیجه‌گیری از جلسه بکنم. ما حالا که جنگ نداریم بنده یک آمادگی دارم به‌عنوان یکی از مسئولین کشور، آن‌قدر با دانشگاه‌ها همکاری بکنم که این‌گونه مشکلاتی که الان شما مطرح کردید که به نظر من خیلی هم مهم نیست شما نه خیلی پول زیادی می‌خواهید، ما ارقامی که به جنگ می‌دادیم ارقام خوبی بود، ارقامی که شما می‌خواهید مثلاً ایشان می‌گویند به جای 10 میلیون دلار بگویند 80 میلیون دلار، به هر حال این اصلاً رقم بزرگی نیست، وقتی ما برای جنگ تصویب می‌کردیم یک میلیارد، دو میلیارد تصویب می‌کردیم.

این یک چیزی است که ما می‌توانیم کمک بکنبم، ریالتان هم شما باز یک چیز سرسام‌آوری نیست، ما حاضریم همکاری بکنیم. در مورد مشکلات تداخلی که الان شما دارید، اگر زحمتی برای شما هست اینها را ما در شورای انقلاب فرهنگی می‌توانیم حل بکنیم، آنجا مطرح بشود که انجام بدهیم. شما با دلگرمی دنبال کار باشید، اگر توجه هم به کل مشکلات کشور بکنید، مشکلات خودتان یک مقدار آسان می‌شود؛ یعنی، شما بدانید که ما مشکلاتی در سایر بخش‌های کشور داریم، یک مقدار تحملش آسان می‌شود. این‌گونه جلسات را هم ما حاضریم تکرار کنیم.

مشکل تشکیل جلساتمن و شما باز دو سه بار بنشینیم و بررسی کنیم - شما تشریف بیاورید ان‌شاءالله وزارتخانه - عیب ندارد، ما حرفی نداریم. خوب حالا ما بیاییم آنجا اذیت می‌کنند این پاسدارها را، ما یکی از مشکلاتمان برای رفتن به جاها این است که گوش به حرف ما نمی‌کنند، ما با این کارها مخالفیم، وقتی که ما می‌آییم آنجا می‌آیند پشت بام آدم می‌گذارند، ما می‌گوییم برای چه می‌خواهید بکنید، ما این کارها را نمی‌خواهیم، می‌گویند نه اگر یک حادثه‌ای اتفاق افتاد ما را زندان می‌برند، آنها به فکر خودشان هستند ما هم به فکر خودمان، من حرفی ندارم شما قرار بگذارید، البته این که شما می‌گویید چیزها را گرفتند اگر قبلاً به من می‌گفتند ما جلو این کارها را می‌گرفتیم ما گفتیم این کارها را نباید بکنند؛ یعنی، بی‌ادبی است نسبت به آقایان، خوب ما شما را دعوت کردیم، نباید این کار انجام بشود. چشم ما یک جلسه هم در محیط شما می‌گذاریم، در یکی از دانشگاه‌ها یک جایی جلسه بعدی‌مان را آنجا بگذارید ما آنجا می‌آییم.

وزیر هنرمندمی‌خواهید مشکلاتتان حل شود دفعه بعد وزیر را از هنرمندان بگذاریم.

این قدر ایشان را از نظر هنری قبول داریم، نه اینکه بخواهم در حضور شما بگویم و این قدر مریدش هستیم، خود من بارها گفتم اگر دوستی مرا به ناحق آقای دکتر فرهادی قطع بکند من از هنرمندی و مردانگی این آدم می‌گویم. الان هم نه اینکه وزیر باشد راجع وزیر بگویم، می‌گویم کمک کرده، ایشان هر کاری کرده کم کرده ولله دست خودش هم بسته است؛ یعنی، شورای عالی برنامه‌ریزی گروه هنرش ایشان نیست که برنامه هنر هم بنویسد، کسان دیگر هستند.

من قبول دارم که در حرف‌هایمان از هنر خیلی می‌گوییم، ولی باید یک نزدیک بیاییم و ما خودمان هم خیلی هنر نمی‌فهمیم. یک مقدار مشکلات هست، یعنی خرج دارد و هنوز هم جا نیفتاده.

هنر هم جزو چیزهای به ظاهر لوکس است که در حال جنگ خیلی نمی‌شود. حالا بعد از جنگ ان‌شاءالله می‌رسیم. ما این دفعه که اهواز رفتیم بخش عمده‌ای از وقتمان را با دانشگاه‌های اهواز گذراندیم، بیش از همه هم آنها پول از ما گرفتند.

تقاضای کمک مالیحالا چون ما مسئول مالی بودیم، یک خواهش داشتم که از اینجا برای دانشگاه‌هاکه می‌رویم یک چیز عملی هم باشد، از این ارز جنگ اگر می‌شود 20 میلیون 30 میلیون به کل دانشگاه‌ها پرداخت بشود.

ده میلیون من تازگی دادم؛ یعنی، آقای فرهادی و آقای مرندی نوشته‌اند، ده میلیون خواسته بودند، ما از جنگ همین هفته قبل ده میلیون دادم به آقایان، ریال نخواسته بودند، خوب به احترام جلسه شما یک چیزی می‌دهیم، به‌هرحال من آمادگی دارم، یک نامه‌ای آقایان بنویسید، خیلی ممنون.

            والسلام علیکم و رحمة‌الله وبرکاته