«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
مقدمهاز توفیقی که پیدا شد در این جایگاه مقدس با جمعی ]از[ بهترین ذخیرههای امروز و آینده کشور صحبت بکنیم، من خدای را سپاسگزارم و خوشحالم که توانستم در این سفر این برنامه را انجام بدهیم.
خدمات مدتها بود که مایل بودم جایی باشد از خدمات و زحماتی که دانشگاههای دانشگاههایاصفهان در مورد جنگ متحمل شدند و پشتیبانیهای خوبی کردند، تشکر کنیم اصفهانو هم اکنون صنایع نظامی ما از دانشگاههای اصفهان استفادههای خوبی میکند و امروز صبح ما در یک بازدیدی از نمایشگاه صنایع نظامی آثار حضور دانشگاهیان در آنجا را دیدیم. در طول جنگ و امروز و آینده در این بخش آثار قابل ملاحظهای داشتهاید و خواهید داشت. این سفری که من به اصفهان آمدم، بیشتر یک سفر کاری بود برای شناخت امکانات و استعدادها و شرایط منطقه که سه چهار روزی که به قسمتهایی از امکانات ما برخورد کردیم، مجموعه بسیار نیرومندی را اینجا دیدم. حضور دانشگاههایی مثل این دانشگاه در چنین منطقهای و حضور صنایع مهمی مثل طرحهای فولاد مبارکه ذوب آهن و صنایع وسیع نظامی که سپاه و ارتش آنجا دارند و بسیاری از مراکز دیگر، این مجموعه میتواند بسیار کار ساز باشد. اگر همکاری مؤثر و حساب شده و برنامهریزی شدهای بین نیروهای دانشگاهی و این صنایع باشد، بخشهای کشاورزی و مسأله آب و چیزهای دیگری که باز اینجا دیده شد، نوید اینکه از اصفهان حرکت نیرومند فنی و اقتصادی ما بتوانیم برای آینده این کشور داشته باشیم، این کاملاً درست است. البته در این باره من نمیخواهم صحبت بکنم، گرچه ابتدا که تمایلی داشتم که در این دانشگاه حرف بزنم، میخواستم روی این موضوع یک مقدار حرف بزنم، اما چون مسأله مسأله روز است ما از این تمایل صرف نظر میکنیم و با یک تذکر از این مسأله میگذریم. با دانشگاهیهایی که تماس داشتیم من متوجه شدم که خود آنها توجه کامل به این استعداد و این مکان دارند و دنبال این کار هستند. تذکراتی که ریاست محترم دانشگاه اینجا مطرح کردند، اینجا هم نوعاً چیزهایی است که از طرف دیگر به گوش ما رسیده است و کم و بیش از مشکلات و کمبودها و نارساییهای شما و همه دانشگاهها و مراکز علمی کشور ما مطلعیم، اما شما هم حتماً مطلعید از اوضاعی که ما در جاهای دیگر داریم. مجموعه کشور الان هر جایی که ما میرویم احساس میکنیم که استعداد و امکان خیلی فراوان است و کمبودها ترمزی است برای حرکتهای سریع جامعه مثلاً در بخش صنایع ما وقتی که میبینیم ما حدود بیست و پنج در صد صنایع موجودمان و برنامههایظرفیت موجودمان را میتوانیم تدارک بکنیم و یا در بخش کشاورزی برای پنج سالهجمع کردن محصولمان نمیتوانیم برسیم، به خاطر این که ما در اثر انقلاب و جنگ از بعضی جهات عقب افتادیم. البته خوب از بعضی جهات جلو رفتیم، از بعضی جهات مشکل پیدا کردیم. در کل کشور کمبودها تقسیم شده است و باید هماهنگ در یک برنامه پنج ساله کار بکنیم تا بتوانیم اینها را هماهنگ جلو ببریم و برخورد عادلانه باشد. در یک بخش تمرکز امکانات نشود، در یک بخش محرومیت شدید نباشد که الان در مجلس ما داریم برنامه پنج ساله را بررسی میکنیم. خوب شماها یعنی طبقه دانشگاهی آگاهترین بخش جامعه است که این مسایل را میتواند تجزیه و تحلیل بکند و منصفانه برخورد بکند. اما مسألهای که من فکر میکنم الان مفید است در این جلسه با شما در میان بگذاریم، همین مسأله موجود دنیا و کشور ماست، مسأله کتاب آیات شیطانی.
کتاب آیات شیطانی وبه نظر خود من این مسأله از مسایل نادر و مهم تاریخ معاصر است درهای عکسالعمل جهانلازم را از ابعاد مختلف میطلبد، حال یک کارهای اجرایی دارد، کارهای سیاسی دارد که هر کس در دنیا مسؤول خودش هست، نیروهای فراوانی هم مشغول کار هستند روی این موضوع، اما جنبه دانشگاهی هم دارد، جنبه تحقیقاتی هم دارد، جنبه فرهنگی قوی هم دارد. مسأله را میان دانشگاهها بسیار جدی بگیرید، آدم باید از ابعاد مختلف رویش کار بکند تا به این مسأله برسد. اولاً من تا آنجایی که تاریخ را دیدم و آشنا هستم و حوادث این دوره خودمان را بررسی کردم یک چنین مسألهای با این ابعاد و با این خصوصیت و با این وسعت و گسترش اتفاق نیفتاده است، چیز قابل ملاحظهای است در دنیا که ما با آن روبرو هستیم و از جهات مختلف قابل بررسی و اظهار نظر است و ادامه هم دارد. این مسأله حتماً با عذرخواهی انگلستان هم تمام نمیشود، با جمع کردن این کتاب هم تمام نمیشود، حتی با اعدام آن نویسنده هم تمام نمیشود، راه دیگری که بشود این مسأله را به کلی مسکوت بگذاریم در دنیا وجود ندارد. یک مسألهای است که اگر یک برنامهریزی جهانی برایش نشود که چگونه این را مهار بکنیم، معلوم نیست که چه تبعاتی داشته باشد.
در این شرایطی که ما یک دفعه میبینیم یک کتاب مثل یک کبریتی که به انبار باروت آدم بکشند، دنیا را این طوری متلاطم میکند، خود زمینه قابل بررسی است. اصلاً این یکی از موضوعات تحقیق است که چگونه دنیا چنین آمادگی دارد؟ چه شرایطی الان بر جهان حاکم است که یک حادثهای که در شرایط معمولی، یک حادثه معمولی میبایست تلقی میشد، این طور دنیا را متلاطم کرده است؟ یک مسألهای که به طور جدی قابل بررسی است اینجا مسأله خبرنگارها و نویسندهها و انتشارات و بنگاههای انتشاراتی و این بخش فرهنگی است که حرکتی که اینها در این مقطع تا به امروز کردند به طور جدی قابل بررسی است و نمیشود به آسانی از کنار این گذشت. حالت روانی دنیای غرب بخصوص در این مسأله یک موضوع جداگانهای است که باید مورد تحقیق قرار بگیرد و از ابعاد مختلفی بررسی بشود.
برخورد بین غربمجموعه دنیای اسلام، روحانیتش، سیاستمدارانش و فرهنگیهایش آنهایی ودنیای اسلامکه به نحوی با این قضیه مربوط میشدند در همین بعد قابل بررسی است، ضمن اینکه حکم اسلامی هم با فرهنگ موجود غرب هر یکیشان قابل بررسی است و خیلی هم ابعاد ریزتری در این مسأله قابل بررسی است که باید رویش کار کرد. اگر موضع به خصوص ادامه داشته باشد، نباید ما عقب بیفتیم باید پا به پای موضع کار بکنیم و در هر مقطعی تحلیل ارائه بدهیم. بک برخورد جدیای الان به صورت ظاهر به وجود آمده است، بین یکی از ارزشهای تمدن جدید فرهنگ غرب و یکی از احکام اسلامی که امام اعلام کردند، یک برخورد هم در سایه این بین انقلاب اسلامی که یک انقلاب مردمی است به وجود آمده، با جریانات سیاسی حاکم بر جهان که از اول هم طرف انقلاب بودند. همین طور که میبینید زمینه بحث خیلی باز است و گسترده است و طرح موضوع برای من مهم است که در این محفل دانشگاهی مسایل مطرح بشود که بعداً پیگیری بشود.
یک قضیهخوب شاید آن چه قضیه را این قدر داغ کرد و دامن زد آن رابطهای است که برنامهریزی شدهبین انقلاب اسلامی و قدرتهای مسلم جهان وجود دارد. آنها عصبانیاند و از ما بغض دارند و کینه دارند و یک کینه شتری که برای خودشان هم مهار کردنش آسان نیست، دنبال بهانه میگردند، دنبال سوژه میگردند، در خیلی جاها نمونههای کوچکش را دیده بودیم، اما این مقدار حساسیت را از آنها باور نمیکردیم. من در اظهارات دیگرم گفتهام، خوب ما ادلهای داریم که این قضیه تصادفی نبوده، برنامهریزی شده بوده است. این کتاب وقتی که مطرح میشود، حال اگر در تدوینش برنامه نداشتند، لااقل بعد از تدوین و شناخت این نویسنده این برنامهها پیش آمده است. هم به نخست وزیر انگلستان گفته شده و هم به بنگاه مطبوعاتی مربوط گفته شده و به آنها اعلام شده که این، حادثه مهمی میتواند باز بکند و آنها با آن تذکر اقدام کردند و این کار را شروع کردند. خوب یا باید بگوییم که اینها شناخت درستی از دنیای اسلام ندارند که من خودم همین را میگویم؛ یعنی، اینها عمیق نمیشناسند دنیای اسلام را، یک ظواهری از قلههای این وادی را میبینند اما بطن وادی را، دامنه پیکره وادی را نمیشناسند و یا باید بگوییم که آنها اگر هم میشناسند در برخورد با دنیای اسلام جدی هستند، لااقل در برخورد با انقلاب اسلامی به رهبری انقلاب جدی هستند که آماده تحمل تبعاتش هستند اما از حوادث بعدی میفهمیم که پیش بینی آنها در این سطح نبوده است.
عقب نشینیوقتی که مجلس شورای اسلامی تصویب میکند که ادامه روابط با انگلیس مسئوولانمشروط به شرطهای مشکلی است که انگلیس قاعدتاً زیربار این شرطها انگلستاننخواهد رفت و طبق محاسبات سیاسی نباید بروند و باز میبینیم علیرغم رسوایی که دارد نخست وزیر انگلستان و وزیر خارجه انگلستان یک قدم عقب میگذارند و کتابی را که تا دیروز از آن دفاع میکردند میگویند که این کتاب مضر است و مزاحم است و تحریک کننده است، چون اینها همه چیزهایی است که اگر همه اینها را قبول داشته باشند، نبایست اقدام میکردند، رسماً اعتراف میکنند که یکی از بخشهای مصوبات مجلس شورای اسلامی بوده است. این نشان میدهد که در گذشته این قدر فکر نمیکردند که به کوه میخورند، ولی خوب همه مسایل هم این نیست ممکن است این هم جزء سناریو باشد ما باید بقیه مسایل را ببینیم و دنبال بکنیم. باید بگوییم که اینها به احتمال قوی دنیای اسلام را آن طور که هست نمیشناسند. از حوادثی که در اسلام به عنوانرابطه با انقلاب اسلامی اتفاق افتاده در این ده سال، اینها تحقیقاً به این نتیجه یک قدرت دررسیدهاند که نباید بگذارند اسلام به عنوان یک قدرت در صحنه سیاست صحنه سیاسیجهانی حضور داشته باشد، به صورت مقطعی و منطقهای برای آنها شاید قابل جهانتحمل باشد اگر سرایت نکند، ولی به صورت یک زنجیره حرکات بخواهد در بیاید در دنیا در روابط جهانی تأثیر بگذارد، برای اینها قابل قبول نیست و به ]حد [قیمت خودشان را در مقابل آن قرار میدهند. این حرکت، این اقدام با آن فکری که اینها درباره اسلام دارند میخواند، ولی با واقعیتهایی که بعداً دارد بروز میکند نمیخواند. یعنی، اگر اینها میشناختند دنیای اسلام را و ابعاد مسأله را، میتوانستند تجزیه تحلیل بکنند که آیا اقدام بکنند به این کار یا نه؟ این مسأله دیگری است. نقطهای که مایه تأسف است و واقعاً باید فکری بشود برای آن، آن این است که بخش خبری و انتشاراتی دنیای غرب به صورت یک صف چطور آلت دست سیاستهای استعماری باشد، ما از دور که نگاه میکنیم به دنیای غرب چنین برداشتی نداشتیم تا به حال، نمیدانم یا من نداشتم شماها داشتید یا نه، ما فکر میکردیم که در دنیای غرب اکثریت یا عمده امکانات در کنترل سیاستهای استکباری است ولی بخشهایی هم هست که مستقل عمل میکنند، چون آنجا آدم یک پدیدههایی را میبیند، گاهی در مقابل قدرتها خودشان میایستند گاهی مسایل را هم آنجا مطرح میکنند، راهنمایی میکنند، حرکتهای عظیم سیاسی و فرهنگی اداره میکنند، هدایت میکنند، حکومت ساقط میکنند، حکومت میآورند، جریانات را اداره میکنند یک نوع آزاد منشی در دنیای فرهنگی غرب دیده میشد، اما اینجا آدم یکپارچگی همراه با یک تعصبی در مطبوعات غرب، در کل رسانههای غرب، در انتشارات غرب و در مدیران این بخش کار میبیند. این چیز عجیبی است خوب، این چیزی نیست که آن روز نمیفهمیدند و امروز میفهمند؛ یعنی، شما الان باید روی این کار بکنید، فکر میکنیم باید جواب بدهند که چطور میشود رسانههای غربی که آدم خیال میکند یک نوع آزاد منشی در آنها حاکم است، در یک مسأله این طوری، این طور یکپارچه در اختیار سیاستمداران استکباری باشند. از اشتباهاتی که شد یک بار دیگر هم من گفتم، این است که بازار مشترک جامعه اقتصادی غرب جلودار قضیه شد، همین سؤال خوب بود که از اول برای اینها بود؛ یعنی، یک آدم آزاد مطبوعات چه طوری باید متوجه بشود، سؤال برانگیز بشود که به چه سرعتی اینها جمع شدند و حرف را بین خودشان مطرح کردند، تصمیمگیری کردند یکپارچه و شبیه به هم عمل کردند و بعد پیکها راه اقتصاد اطراف دنیا و کل دنیای اقمار خودشان را هم با خودشان در هند همصدا کردند که یک جای نسبتاً آزادتری برخورداست ولی باز این سؤال آنجا هم مطرح میشود. آدم میبیند مردم هند رسانههای هندخودشان در خیابانها میریزند، اما روزهای اول رسانههای هند این حرفها را نمیزدند، در پاکستان عدهای از مردم خوب همان روز شهید شدند، این سؤال در ذهن آدم میآید، چطور یک مرکز فرهنگی برایش سؤال پیش نمیآید که این طوری مسأله را مطرح بکند، حال نمونهها از این قبیل خیلی زیاد است. مسأله به این شکل است؛ یعنی، آن آزاد منشی نمیخواهد خوب باشد، با یک دید سطحی افراد ساده اندیشی باشند، زود باور کنند و بگویند آنها طرفدار آزادی هستند و یک نویسنده محکوم به اعدام میشود این برایشان قابل تحمل نیست، خودشان نویسندهاند، خودشان توی این حواشی هستند، این در ابتدا در ذهن هر کسی میرود اما یک مقدار آن چه ما میفهمیم، این نیست، مسأله فراتر از این است، این مقدار بیاطلاع در دنیا نیستند و این مقدار از شرایط جهانی دور نیستند. خیلی فراوان است در دنیا نویسندههایی که در جهان سوم و کشورهای مترقی و خیلی جاهای دیگر، سرنوشتهایی به مراتب بدتر از این سراغشان رفته است. هیچ وقت چنین هماهنگی و حرکت وسیع تبلیغی را نتوانستند درست بکنند و یا نخواستند درست بکنند. اینکه حالا یک حرفهایی زده میشود، شما این را قبول نکنید که مساوی است با حرفهایی تحلیلهایکه یک هفته پیش میزدند. الان اینها سرشان به سنگ خورده و گیر کردند در ضعیفانهیک ماجرایی که پایانش را نمیبینند. الان شاید کسانی پیدا بشوند و تحلیلهای ضعیفانه بکنند، که شروع شده، حالا مثلاً یکی بگوید که مثلاً ما وقتی که مردم فلسطین آنجا با گلولههای اسرائیل به زمین میریزند چرا تحریک نمیشویم؟ چرا برای ما اهمیت ندارد؟ این حرف را روز اول به هیچ وجه در مجلس سوئد نمیشد گفت یا نگفتند حداقل میدانیم که نگفتند. اینکه سؤال بکنند الان از حکومتهایشان چرا ما با بمباران شیمیایی روستاهای عراق تحریک نشدیم؟ باید مطرح بشود که رسانههای غربی، نویسندههای غربی، بنگاههای انتشاراتی غربی و این مجموعه که قدرت عجیب فرهنگی و تبلیغی دنیا در اختیارشان است اینها آیا صادقند؟ آیا واقعاً آزادند؟ یا دنیا دچار یک امپریالیسم نامرئی خبری تبلیغاتی به نام آزادی هست که سرنخ و فرمان حرکت در اختیار جاهایی است که آنها طالب آزادی نیستند، آنها طالب سلطه هستند. این یک زنگ خطری میتواند باشد برای دنیا و برای همه کسانی که یک کمی به این مسأله خوشبین هستند. ماها خیلی دلمان نمیخواهد که یک چنین منظره وحشتناکی جلوی خودمان ببینیم. این هدایت جدی رسانهها و نویسندهها و دنیا به این صورت برای انسان واقعاً نامطلوب است و یک فاجعه است. خوب ما تبلیغ علیه این طور چیزها داریم، گلهمان را همیشه داریم، اما عمق قضیه همیشه به صورت یک فاجعه جلوه میکند، اینجا ما از یک نویسنده دفاع میکنیم، این بد نیست، اگر کسی بخواهد از نویسندهای دفاع بکند، این چیز مطلوبی است و در جای خودش یک ارزش است. حالا نویسندهای اگر بد کرد به همان اندازه هم تحت فشار قرار میگیرد و به صورت حرکتهای مقطعی و موضعی انجام میشود، اما اگر به صورت یک جریان این طوری و تحت فرمان و حاکمیت قدرتهای سیاسی مسلط و متجاوز دنیا بخواهد قرار بگیرد، این یک باب مطالعه جدیدی لازم دارد، مخصوصاً جوانها آنهایی که اهل مطالعه این معانی هستند کاملاً قضیه را بررسی کنند.
این یکی از ابعاد قضیه است، بعد دیگر قضیه مسأله قدرت اسلامی در دنیا است، اگر بنا بود در یک جایی مسلمانها جا بزنند و سکوت بکنند هیچ جا از لحاظ شرایط فرهنگی و سیاسی آن تهاجم عجیبی که شروع شد من نمیدانم شما چه مقدار در جریان تهاجم هستید، ممکن است به اندازه ما گزارشهای دنیا به شمانرسد، یک مقدار چیزها ]خبرها[ را به شما میگویند، معمولاً در روز عناوین اکثر روزنامههای معتبر دنیا، عناوین اکثر مراکز خبر دهی دنیا، اظهار نظرهای شخصیتهای فرهنگی و سیاسی دنیا را به ما میدهند.
جریان تسخیرحتی جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا؛ یعنی، آن موقع هم ابعاد تهاجم لانه جاسوسی واین طوری نبود، آماده نبودند ولی الان نشان میدهد که یک آمادگیای وجود تبلیغات جهانداشت. این نشان از نظر ما یک توطئهای بود، این دلیل بود که خیلی آمادگی در دنیا کسب شد تا یک جور حرف بزنند؛ یعنی، تا آخر یک جور حرف بزنند. روز اول وقتی که حرکت را آغاز کردند نتوانستند ادامه بدهند، چون همه حرفها تکراری بود. اینکه یک دفعه در هر کشوری نویسندهها شروع بشود یا حرکت بنگاههای مطبوعاتی شروع بشود اتحادیهها به نوبت بیایند با حساب همین حرف را بزنند و در هر جای دنیا بروند سراغ یک نویسنده خاصی و حرف او را منتشر بکنند، این حالت عمومی بود، علیرغم این تهاجم وسیع شما خود ایران را حساب نکنید ما در یک جو انقلابی حرف میزنیم و صداوسیمای ما، روزنامهها رهبری ما و همهمان یک چیز میگوییم، جو برای ما یک جو خاصی است، حرکت در خلاف این جهت مشکل است، شکستن این طلسم تهاجم تبلیغاتی کاری بسیار مشکل است و رفته رفته ما داریم میبینیم که هر روز و هر ساعت یک گوشهای از دنیا بدون اینکه دست ما باشد؛ یعنی، ما که رعایت نمیکنیم ما مقداری حرف میزنیم حرفهایمان را حق ندارند منتشر بکنند، ما میبینیم از سراسر دنیا علیرغم این تهاجم حتی در انگلستان و در فرانسه در آمریکا در دانمارک در هلند و هر جایی که آنجا یکی از مراکز تبلیغاتی بود الان داریم میبینیم که مسلمانان دارند قیام میکنند و حرف خودشان را میزنند و این فتوای صریح امام واقعاً کار مشکلی است. آدم تو جو آنها خودش را بگذارد و ببیند یک حرف این طوری را آدم امروز بزند و پشتش هم بایستد، این چنین موجی در دنیا نشان یک قدرت عمیقی است که اسلام دارد. البته آن همهاش به خاطر این است که امام جلو افتادند و آن خواست دل مسلمانان را خواستند، قلب مسلمانهایی که در سراسر دنیا هستند روی ایران و رهبری انقلاب متمرکز شد ولی خیلی از کسانی که آن روز و شاید هم همیشه برخلاف ما حرف میزدند به خاطر شرارت جهانی اسلام مجبور شدند که جبهه کفرهماهنگ این حرکت بیایند و یک جبهه جدی اسلام امروز در مقابل کفر مقابل جبهه اسلامتشکیل شده است. این حساسیت در دنیای مسیحیت نیست، الان این حساسیت در دنیای بوداها نیست، اینها که الان جمعیتهای عظیم دنیا را دارند، این حساسیت اسلامی، این زندگی، این احساس ارتباط در دنیای اسلامی دارد یک چیز تازهای در دنیا جلوه میکند و این قدرت برای غربیها و کسانی که خواب مردن دنیای اسلام را میدیدند یک زنگ خطر جدی است و یک رویارویی الان بین جهان اسلام مسلمانها، تودههای اسلامی و سردمداران سیاستهای استکبار جهانی به وجود آمده است. در جنگهای صلیبی یک صورت محدودی در منطقه جنگ بوده و آدم وقتی که تاریخ جنگهای صلیبی را میخواند میبیند که به جای دیگر هم موجش میرفته است. اما این یکپارچگی دنیای اسلام حتی آنهایی که به صورت اقلیتها در سراسر دنیا دارند زندگی میکنند و آنها که در مراکز اسلامی هستند یک چنین موجی را میتواند مرتبط با هم در دنیا داشته باشد. این پدیده بسیار با ارزشمند و قابل توجه و مطالعهای است که معلوم میشود اگر یک پایگاه درست اسلامی در دنیا باشد امید به حرکت جهانی اسلام چیز دور از واقعیتی نیست، البته کار لازم دارد، نقطه مشترک لازم دارد ما الان اینجا به نقطه مشترک رسیدیم. اینکه اینجا در این مصاف نابرابر، سرامپریالیسم خبری امپراطوری تبلیغاتی دنیا به سنگ خورد، دلیلش این است که اینها اشتباه کردند به یک نقطه مشترکی دست گذاشتند، احترام به قرآن، احترام به پیغمبر(ص)، احترام به خانواده پیغمبر یک چیزی است که همه مردم مسلمان به او علاقمندند، تمام مسلمین رویش مشترک هستند به همین دلیل اینجا یک میدان تازه وسیعی است که در همه جا شکست سنگینمیتواند سربازگیری بکند. حالا ادامه کار چگونه خواهد بود و چه چیزهایی به برای غربدنبال میتواند داشته باشد؟ اگر کتاب را جمع کنند برای غرب یک شکست فوقالعاده گرانی است، البته اگر از اول نکرده بود گران نبود. ماهیت قضیه این است که اگر یک رمان خیالی نوشته بشود و جمع کنند چندان مهم نبود، اما اینکه غرب با همه قدرتش وارد میدان شده است و حالا میخواهد عقب گرد بکند، چگونه میتواند سرش را بلند بکند با آن همه هیاهو که راه انداخت، کتاب را بخواهند آزاد بگذارند حتی اگر کتاب مدعی نداشته باشد با این اعلامی که امام فرمودند، با این حرکتی که در دنیای اسلام پیش آمد و این گوش به زنگی که مردم دارند که ببینند چه خبر است آنجا و حساسیتی که در دو طرف به وجود آمده، این کتاب همیشه و هر جا باشد منشأ فتنه است.
آزادی دردر هر مملکتی اولین کتاب که اجازه داده بشود، آنهایی که حالا تحریم کردند انگلستانباید جوابگو باشند، خود آزاد شدنش مسأله است، خود خواندنش مسأله است، در کتابفروشی پیدا شدنش مسأله است، در محافل مطرح شدنش مسأله است، پس میتوانیم پیش بینی کنیم که یک مباحثهای در سطح جهان در محافل خصوصی و محافل عمومی ادامه دارد و تقابلی است بین اسلام و دشمن اسلام، عده زیادی در این موضعگیریها به عنوان دفاع از آزادی قلم وارد میدان خواهند شد و همیشه این حرف را خواهند زد. همان جا یک بحث جدی دیگر درگیر میشود که آزادی قلم تا کجا و تا کی و چگونه؟ بالاخره این از لحاظ تئوری شاید حل شده باشد که آزادی این طوری که نبود و هیچ کس نگفته بود. این طور آزادی در همان انگلستان برای حضرت مسیح نیست که قانون انگلستان میگوید نشر مطالب کفر آمیز هم علیه مسیحیت در انگلستان ممنوع است. احساس این تبعیض در دنیا، یک شوکی است به فرهنگ غرب و کسانی که در این زمینه دلشان میخواهد حضور داشته باشند. در ابعاد دیگر این مسایل بوده است، در کشور ما الان همه فرقههای مسیحی، کلیمی زردشتی و اینها را داریم و اقلیتهای پذیرفته شده اسلامی در کشور ما احترام خودشان را در قانون اساسی و پایینتر دارند، در دنیای غرب یک چنین تبعیضی نامرئی وجود داشته است. در فرانسه که حدود چهار میلیون مسلمان دارد، در قوانین فرانسه جایگاه درستی برای مسلمانها وجود ندارد. این تبعیض الان سنگینی میکند به سر کسانی که همیشه مواجه میشوند با ادعای آزادی با ادعای فشارمسلمانانمساوات، با ادعای عدالت در محدوده قوانین، این یک بحث جدیدی است. برانگلستانهمین الان مسلمانها در انگلستان برحکام فشار میآورند و میگویند این قانون منع انتشار مطالب کفرآمیز شامل اسلام هم بشود، اگر انگلیس این را نپذیرد در کل دنیای اسلام یک مسأله جدید مطرح میشود. در رابطه با اقلیتها چه میخواهند جواب این مسأله را بدهند؟ قبل از این علیه حضرت مسیح همین خانواده رشدی نوشتند، ولی آنها زود مسأله را درز گرفتند و تمامش کردند، به دو دلیل، یکی به خاطر کمی حساسیتی که در مسیحیها وجود دارد که خیلی مسأله را تعقیب نکردند و این قوانین هم به کمکشان آمد و خود آنها هم داعی نداشتند که این کارها را انجام بدهند، شاید مقدمهای بود برای این کاری که الان دارد انجام میشود، به هر حال من میخواهم از این بحثم به این نتیجه برسم که یک جبهه جدید تبلیغاتی حیثیتی فرهنگی در دنیا با یک کتاب باز شد و امواجی در این اقیانوس عظیم جهانی الان ایجاد شده که محاسبه ابعاد تأثیرات این امواج، الان دشوار است، مهار کردن این امواج دیگر بسیار دشوار است و ما در آستانه شرایط خاصی قرار گرفتیم به خصوص ما؛ مسلمانهای ایرانیعنی، مسلمانهای ایران که رهبریشان سردمدار این حرکت است. همه چیز به درآستانهاسم فتوای حضرت امام و حکمی که ایشان صادر کردند الان تمام میشود، شرایطی خاصحوادثی که در حواشی این اتفاق میافتد حوادث خاصی خواهد بود و هر حادثهای یک معنای خاص خودش را دارد. باید در این میدان کار کرد، باید اهل تحقیق در هر مرحلهاش و هر بعدش چیزی تهیه کنند، مبلغین باید کار خودشان را انجام بدهند و تنشهای سیاسی که ممکن است دنبال این باشد در جاهای خاص خودش باید پیگیری بشود و در بین خود ما هم این بحث ارزش پیگیری دارد که دنبال بکنیم. اصلاً معنای آزادی، حد و حدود آزادی، سوء استفاده غرب از آزادی، مظلومیت جهان اسلام در پرتو این آزادی، مظلومیت جهان سوم ما حالا به یک مسأله از این مسایل برخورد کردیم، این گونه مسایل نامرئی در سراسر جهان وجود دارد، احزابی که به صورت انسانهای خود فروخته در اختیار همین سلسله تبلیغات قرار میگیرند و دنیای جهان سوم را دائماً تحت تأثیر قرار میدهند اینها در پرتو این حادثه باید یک بار دیگر مطالعه بشوند. چطور است که الان آمریکاییها به سازمان ملل حتی مجامع بینالمللی مثلاً در مورد سرنوشت بهائیها در ایران این همه حساسیت نشان میدهند به عنوان یک مذهب که آنها مطرح میکنند ولی مسایل یک میلیارد مسلمان و مسائل خاص این اقلیتهای اسلامی که در دنیای غرب هستند اینها مسائلشان مطرح نیست، آنها مسائل را فقط از یک زاویهای که برای خودشان ترسیم میکنند در مسیر اهداف خودشان، از آن ناحیه مورد توجه قرار میدهند، ولی قضیه را وسیع در همه ابعاد حاضر نیستند مورد مطالعه قرار بدهند، ممکن است که حوادثی بوجود بیاورند که این حادثه را تحتالشعاع قرار بدهد، اینها دیگر باز جزء مسائل آینده است.
فتح بزرگ فرهنگیما اگر در این راهی که شروع کردیم با کمک هم فکرانمان در دنیا تهاجممان را ادامه بدهیم و روشنگریمان را ادامه بدهیم، در این میدان میتوانیم یک فتح بزرگ فرهنگی بکنیم و اگر کوتاه بیاییم و قضیه را در اختیار آنها بگذاریم آنها ممکن است همین باطن خودشان را در مغز دنیا باز وارد بکنند و به نام خودشان و به عنوان یک پیروزی قلمداد بکنند، تا حال این اتفاق نیفتاده است؛ یعنی، تا اینجا که من با شما صحبت میکنم در مجموع ما آنها را میبینیم که در موضع دفاعی افتادند، به فکر اینکه خودشان را از این مخمصه نجات بدهند نه در رابطه با ما، اگر مسأله منحصر به ما بود تا همیشه ادامه میدادند، الان چون مسأله از محدوده ما بیرون رفته و مدعیان فراوانی در دنیا پیدا کرده است آنها فعلاً میخواهند حل کنند. به علاوه همان حکومتهای طرفدار آنها، روحانیون طرفدار آنها، کسانی که سروکار با آنها دارند و تحت فشار قرار گرفتند و زیر سؤال رفتند و مسایل عمدهای در رابطه با آنها قرار گرفته است، کسانی که میخواهند به نام مقدس اسلامی و به نام رهبری اسلامی خدمت بکنند با چیزی غیر از اسلام، امروز نمیتوانند وظیفه خودشان را در این تناقض انجام بدهند و حل تناقض برایشان مشکل است. آنها هم مسأله برایشان پیش آمده بهترین وسیلهاست و درس مهمی که باید دنیا از این بگیرد، این است که در هر شرایطی نباید برای مبارزه بافکر بکنند که قدرت دینی به عنوان یک چیز مرده در دنیا است. معلوم میشود استکبارکه قدرت دینی در همان جاهایی که آدم فکر میکند مهد لیبرالیسم است، قدرت دینی خودش را در شرایط خاصی نشان میدهد و وظیفهای به دوش انسانهایی میگذارد که میخواهند رهبری جامعه را از این ابعاد به عهده بگیرند. معلوم میشود که اگر این قدرت خوب اداره بشود و خوب از آن استفاده بشود بهترین وسیله است برای مبارزه با چیزهای دیگری که با زبان ملتها امروز در صحنه است و میشود آنها را با این قدرت فطری مردم و قلبهای مردم مواجه کرد.
ما بنا داشتیم که بخشی از صحبت را وقت بگذاریم برای سؤال و جواب که به خاطر برنامههای بعدی که داریم، فعلاً نمیتوانیم این بحث را انجام بدهیم و امیدواریم که در یک شرایط دیگری بتوانیم مسائلی که شما مایلید سؤال بکنید و جواب بشنوید، یک جای دیگر مطرح بکنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته