«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
مقدمهمن وقتی که ملاقات خانوادههای شهدا و مفقودان و اسرا و یا ملاقات رزمندگان مطرح میشود، به عنوان عبادت و قصد زیارت این ملاقاتها را انجام میدهم نه برای حرف زدن؛ چون برای شما مسأله صحبت کردن بعد از این موقعیت استثنائی که خداوند به شما داده است، چیز مهمی نیست.
احساس دوگانهوقتی که در میان خانوادههای شهدا هستم، یک احساس دوگانهای دارم که همین حالا مدتی که با شما بودم و به حرفهای حاج آقا انصاری به عنوان پدر شهید گوش میدادم و به چهرههای شما نگاه میکنم، در خودم احساس دوگانهای میبینم. از یک طرف حالت غبطه میبینیم؛ فکر اینکه شما به مقامی رسیدید که دست ماها از آن کوتاه است؛ یعنی لایق این مقام نبودیم مثل کسی که آدم در مقابل یک انسان عالم و متقی قرار میگیرد و احساس میکند که تمایل دارد که ای کاش ما هم مثل او بودیم و از طرفی هم یک حالت اندوهی وجودم را میگیرد، به این دلیل که احساس میکنم، این مردم خوب از یک فراقی، از یک جدایی رنج میبرند که این مربوط به عاطفه و عقل میشود از لحاظ عقلی (خرد) آدم وقتی که محاسبه میکند شما را برنده میبیند، از لحاظ عاطفه وقتی که آدم احساسی برخورد میکند متأثر میشود که اینها از بهترین انسانها که در خانهشان داشتند فاصله گرفتند و در فراق هستند، ولی البته نکته صحیح نکته عقلانی و عاقلانه قضیه است. حالت عاطفی اختیاری نیست؛ یعنی، تحت تأثیر یک جریاناتی انسان تحریک میشود، یک وقت انسان متأثر میشود، گریه میکند ]یک[ وقت خوشحال میشود، خنده میکند اینها خیلی اختیاری نیست، آنکه اختیاری است منطق است، عقل است، خرد است. در آن مورد آدم احساس میکند شما چیز حسابی به دست آوردید که هیچ کس نمیتوانست آن طور بیابد و این نعمت را از طریق شهیدتان یا شهدایتان یا واژه زیبایمفقودتان یا جانبازتان اگر اینجا هستند به دست آوردید، ما هیچ واژهای، هیچ شهیدعنوانی در واژههای مقدسمان نداریم که به اندازه شهید زیبا باشد و اعتبار داشته باشد. عمده آثار به ما میگوید کسی که در راه خدا اختیاری به شهادت برسد، انتخاب بکند این مرگ را و در راه خدا شهید بشود این میانبر میزند و راهی که دیگران باید با درد و رنج و مشکلات بپیمایند انسانهای شهید میانبر میزنند و مثل برق روی بال ملائکه آن راه را میپیمایند. بالاخره هیچ خانوادهای نیست که یک کسی از او نمرده باشد بالاخره یا پدر آدم مرده یا مادر آدم مرده یا جوان آدم مرده است، آدم هر چند پدرش پیر هم باشد یا مادرش پیر هم باشد، آدم علاقمند است به آنها دیگر عاطفه دارد، هیچ خانوادهای نیست که در عزای یک کسی ناراحت نباشد، ولی دو نوع عزا است، یک عزایی است که افراد با مرگ طبیعی مردند، یک عزایی است که طرف انتخاب کرده و رفته خون گریه برایخودش را ریخته و زده راهها را کوتاه کرده و رسیده به خدا، شما این هستید؛ عزیزانیعنی، برادر کسی هستید که انتخاب کرده و چیزی را بدست آورده، چیزی را از ازدست رفتهدست نداده است. خیلی فرق است بین شما و کسانی که فرزندشان، بچهشان مثلاً در تصادف فوت شده یا به یک شکل دیگری در بیمارستان فوت شده است. خیلی باید پیش خداوند شاکر باشید، هر قدر هم بیشتر، مقام شما بالاتر است اگر پدر سه شهیدید، اگر مادر سه شهیدید بیشتر به دست آوردید، البته رنجتان بیشتر است من این را میفهمم. آدم هر قدر هم عقلانی فکر بکند ولی عاطفه غلبه میکند برآدم، این اختیاری نیست.
پیغمبر هم وقتی که بچهشان را از دست داده بودند با آن مقامی که داشتند اشک میریختند، میگفتند این اختیاری نیست که آدم گریه میکند. زهرا هم وقتی که پدرشان را از دست داده بودند گریه میکردند با اینکه میدانستند پدرشان پیش خدا بهشت رفته است، این حالت عاطفی است. اما در حالت عقلانی خداوند به شما همه چیز داده است، شما مقام عالیای دارید این مقام را محترم بدانید. این مشکلاتی که در زندگی برایتان پیدا شده یا میشود، البته خانواده شهدا،وظیفه حکومت است، وظیفه دولت است که نگذارد برای شما مشکلات پیش مشعل راهنمای مردمبیاید، ولی حالا دولت برسد یا نرسد نمیتواند جای خالی بچههای شما را پر بکند، شاید بتواند خدمات کم ارزشی بکند. هر خانوادهای که شهید داده است میتواند مشعل راهنمای مردم باشد. در آن کوچهای که شما زندگی میکنید، در شهر و روستائی که زندگی میکنید، در فامیلی که شما هستید، شما راهنمایید، شما را الهام بخش خوبی میدانند؛ الهام بخش فداکاری و اخلاق میدانند. هر کس هر مشکلی دارد میگوید که این خانوادههای شهید را ببین، مشکلات سبک میشود با دیدن خانوادههای شهید با دیدن مادر شهید و همسر شهید. راه شما راه اسلام است فامیل شما با نور شما روشن میشود، نسل شما بیمه میشود، از شهادت ما هر چه داریم چیز زیادی است. از امام حسین(ع) و شهدای کربلا و شهادت حضرت موسی بن جعفر و اینها داریم که موسیبن جعفر با شهادت در زندان برای خودشان رنج پیش آمد، برای خانوادهشان رنج پیش آمد، اما برای کل تاریخ ایشان نور شدند و راه را نشان دادند برای مبارزه با طاغوتیان. این نعمت بزرگی که خداوند به شما داده است این را حفظ کنید که حفظ کردید من شهادت میدهم که خانوادههای شهدا پشتوانه این انقلاب هستند؛ یعنی، اگر مردم باغبان هستند نسبت به این انقلاب، یک دلیل این است که این مردم خانوادههای شهدا را میبینند. این خانوادههای شهدا که این همه سرمایه در راه انقلاب دادند وفاداری میکنند؛ یعنی، هر کس اگر بخواهد مسلمان باشد و کجی بکند خجالت میکشد، از وجدان خودش خجالت میکشد یکی مثلاً به خاطر گرانی یا کمبود یا این ضدانقلابی که در اداره اذیت کرده یا جای دیگری بخواهد از انقلاب برگردد، میگوید که ما از خانوادههای شهدا بیشتر نکشیدیم. شماها هر کجا که هستید در هر روستایی و در هر شهری که هستید، حجت هستید بر مردم. مردم شما را میبینند، میمانند و شما از طبقات مستضعف و محروم هستید، البته از هر جا هستند اما بیشترتان قیافههایتان نشان میدهد.
حفظ آثار شهدااین طوری است این نعمت خدا را قدردانی کنید راه شهدای خودتان را نگهدارید آثار شهدایتان را حفظ کنید، لباس، کتاب، اینها هر چه دارند من نمیدانم چه چیز در خانههاست وصیت نامه اینها، عکس اینها هر چه که اثری از اینها هست اینها را قاب بگیرید و در خانه حفظ کنید و نگهدارید تا بماند برای نسلهای بعدی و این مشعلها و همه آثارشان را باید حفظ کرد و سالهای سال شاید قرنها این کشور ما بیمه خونهای عزیز شهدای شما خواهند شد و خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم حقی که شما بر جامعه و ما دارید ادا بکنیم که البته اینها چیزهای کمی است اصلاً این گونه حرف زدن در مقابل شما خیلی زیبنده نیست که کسی بخواهد و عدهای به شما بدهد، و عده شما را خداوند داده است و پیش خدا شما عزیز هستید. تحقیقاً الان از بچههایتان جدا نیستید، بدانید از بچههایتان جدا نیستید، آیات قرآن میگویند که اینها «فَرحین بما آتا هُم اللّه مِنْ فَضْلِه»[1] دستاوردهای خودشان را وسیله
ارتباط با بازماندههای خودشان قرار میدهند. رابطه آنها با شما بر قرار است، آنها روحشان حضور دارد و شما را میبیند با شما هستند و با ناراحتی شما ناراحت میشوند و با خوشحالی شما خوشحال میشوند و از هدایت شما خیلی خوشحال میشوند و خدای نکرده اگر کجی و انحراف پیدا بشود در شما آنها به شدت ناراحت میشوند. شما برای شادی روح آنها همیشه فکر بکنید که در راه آنها باید باشید.
خانوادههای شهداآن مراجعاتی که شما با من کردید، من نامههای شما را میخوانم انشاءالله مریدان خوبیآن مواردی که از من خواستهاید، بتوانم وظیفه خودم را در مقابل شما انجام برای امامدهم. سلام حضرت امام را با نیابتی که از طرف ایشان دارم در رابطه با این مسائل مربوطه و رزم و جبهه و نیروهای مسلح و شهدا خدمت شما ابلاغ میکنم انشاءالله شما دوستان و مریدان خوبی برای امامتان خواهید بود و امیدواریم که پیش امام زمان روسفید باشید ]و ما هم[ در اثر خدمت به شما پیش امام زمان روسفید باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] - سوره آل عمران، آیه 169 - (شهدا) به آنچه از فضل خدا به آنان داده شاد مانند.