«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
مقدمهاز اینکه بار دیگر توفیق زیارت شما بزرگواران و ذخائر انقلاب و ملت نصیبمان شد، خدای را صمیمانه سپاسگزاریم. من با قصد زیارت شما و برخورداری از ملاقات بندگان خداوند برای لحظه کوتاهی به این جا آمدم برنامهای داریم که فرصت میشود در خدمت شما باشیم، لذا بهطور فشرده چند نکتهای که میتواند مفید باشد برای تاریخ آینده انقلاب و حرکت بسیج و نیروهای مسلح، اینجا خدمت شما عرض میکنم.
فکر تأسیس بسیجاولین نکتهای که بهعنوان سپاس گفته شود این است که فکر تأسیس این نهاد مقدس به نظر میرسد که این فکر الهی است، این فکر نورانی است که خداوند بر قلب مبارک رهبری این انقلاب در لحظه مناسبی القاء کرده که چنین تصمیمی را ایشان بگیرند، من همین حالا از مسیر که میآمدم از رادیوی ماشین کلماتی را که امام برای پیشنهاد تأسیس بسیج فرموده بودند گوش میدادم، قدر این کلمات با واقعیتها منطبق است که بعد از 8 سال تجربه انسان میتواند بفهمد امام با چه نورانیتی و با چه دید روشنی این فکر را مطرح کرده و یک چنین تفکری تحقیقاً باید مایه در ایمان و القائات الهی باشد، از الهامات است. فرمودند: که ما نباید فکر کنیم که جهانخواران دست از ما برمیدارند و باید خودمان را آماده کنیم که یک ملت تنها و روی پای خود میتواند داشته باشد، در مقابل این همه قدرت شیطانی چیزی جز همین حرکت بسیجی نمیتواند باشد. ما اگر فکر کنیم که یک ملتی به تنهایی مثل ما میتواند با قدرت سلاح، با قدرت اقتصاد، با قدرت زبان با تبلیغ و اینهایی که از اسلحههای معمولی دنیاست برای مقاومت و یا برای تهاجم در مقابل این همه شیطان بتواند استفاده بکند و خودش را حفظ بکند اشتباه میکنیم. چون به تنهایی در مقابل شرق و غرب و صهیونیسم و ارتجاع چقدر میشود سلاح تهیه کرد و چه نوع سلاحی را میشود تهیه کرد که برتری را حفظ بکند. آنچه که آنها ندارند و شما دارید همین است که ما نمونه آن را در همین سالن داریم میبینیم. گوشهای از اقیانوس عظیم مردم بسیجی، موجی از طوفانهای خروشان پی در پی نسلهای بسیجی در این اجتماع به چشم میخورد، فقط فرماندهان و مسئولان ]هستند[ و ما میدانیم که نیروهای تحت فرمان شما که سازمان یافتهاند و 8 سال جنگ را با آن حماسه اداره کرده، آنها در این اجتماع حضور ندارند، آنها اگر بخواهند در یک جا جمع شوند چنین مکانی را ما امروز نمیتوانیم تهیه کنیم و نمیتوانیم آن مکان را اداره کنیم. ما امروز در این سالن چند تا اجتماع بزرگ در کل جنگ داشتیم که امروز یکی از آن نمونههاست.
تشکیل بسیج وبا این نیروها و با این جوانها و با این شیوه برخورد با دشمن میتوان یک نقش آن درجنگملتی را بسیج کرد و بیمه کرد و حتی ضمانت کرد و این کار را امام بهصورت خیلی ساده و بهصورت یک دستور معمولی جزو سایر دستورهایی که میدادند صادر کردند و این بسیج تشکیل شد. در طول جنگ ما بیشترین بهره را از حضور این نهاد مقدس در خطوط مقدم و پشتیبانیهای جنگ دیدیم و آخرین حضور شما آن قدر کار ساز بود که همه توطئه را بههم ریخت، وقتی که تصمیم گرفتیم صلح بکنیم و باز دشمن خیال کرد این تصمیم ناشی از ضعف است هیچ راهی برای اینکه به دشمن بفهمانیم که این تصمیم ناشی از ضعف نیست نداشتیم، جز اینکه یکبار این موج بسیج خودش را نشان بدهد، طوفانی شد و امواج متلاطم جوانان بسیج به جبهه زدند و دشمنان فهمیدند که تصور اشتباهی کردند و زیر بار پذیرش قطعنامه بهطور عملی رفتند. نکتهای که در این ماجرا اتفاق افتاد این بود که دنیا فهمید که باید این جنگ را خاتمه بدهد. دوران طولانی بود که آنها میگفتند جنگ نه، ما مصر بودیم به ادامه جنگ و هیچ کس نمیتوانست روی تصمیم این مردم اثر بگذارد، وقتی که امام تصمیم گرفت جنگ تمام بشود چند روز فقط وقت مصرف شد که دنیا بفهمد که این تصمیم جدی است و پشتوانه جدی دارد، میتواند جنگ را ختم بکند و معلوم شد که حرف آخر را بسیجی میزند هم در ادامه جنگ و هم در ختم جنگ، مطلب دیگری که قابل توجه است این است که ما نباید ]فکر کنیم[ که بسیج فقط برای جنگ است.
فلسفه تشکیلتحقیقاً اگر چنین فکری بکنیم، اشتباه اساسی است، بسیج برای جلوگیری از بسیجشروع جنگ است. در حقیقت نه برای ادامه جنگ، بسیج برای این است که هیچ کس فکر تهاجم به این انقلاب و این مملکت را در مخیله خودش خطور ندهد، اگر این را فلسفه اصلی تشکیل بسیج بدانیم که در اولین فرمان امام روی این نقطه توجه شده بود. بنابراین همانگونه که برای یک کشور ارتش لازم است، همانگونه که برای یک کشور پلیس لازم است و سایر نهادها و ارگانهایی که در همه کشورها روی آن حساب میشود، برای یک انقلاب و برای یک حرکت عمیق مکتبی که میخواهد بالنده بماند و همیشه تهدید میشود از سوی دشمنان، بسیج و آمادگی مردمی و ملی و همگانی لازم است تا اینکه اگر فکر حمله بهانقلاب به مغز دیگران خطور بکند در همان مغزشان دفن بشود و برای این منظور تداوم بسیج کار بسیار ضروری است.
نقطه خوبی برای ما حالا هست، اگر این بسیج جنگ را و دفاع را در مساجد و مدارس و کارخانهها و حداکثر در میدانهای مانور و میدانهای تیر دیده بود تحقیقاً این کارایی را که امروز و تا سالهای دیگر، بسیج جنگ دیده ما دارد نخواهد داشت، البته اگر بسیج واقعی و مؤثر باشد که هدف ما بسیجی است که پشت سرش 8 سال تجربه جنگ را دارد. نکته دیگر این است که ما ضد انقلاب را با قدرت بسیج میتوانیم مهار کنیم. شاید ضد انقلاب در فکر خودش رو در رویی با نیروهای مسلح منظم را مثل سپاه یا ارتش یا کمیته یا شهربانی یا ژاندارمری را برای خودش قابل قبول بداند اما مواجه شدن ضد انقلاب با نیروهای مسلح مردمی که در بطن مردم و بهعنوان مردم زندگی میکنند و قدرت دفاعی قابل ملاحظهای را در وجودشان ذخیره کردهاند، باز برای ضد انقلاب این حماقت است که به چنین وضعی خودش را دچار بکند. حضور بسیج در جامعه بهطور کلی فکر شورشهایی که معمولاً کشورهای خارجی در درون کشورهای انقلابی تعبیه میکنند و از آنها استفاده میکنند را باطل میکند که از آنها نمونههای جدیش را ده سال گذشته بهطور مکرر دیدهایم.
بسیج در سنگرنیروهای بسیجی است که تداوم بسیج را ضروری میکند از اینها گذشته ما سازندگیکارهای کشوریمان را در غیاب بسیج اگر فکر کنیم بهخوبی قابل انجام است، اشتباه کردهایم. کارهای معمولی از طریق ارگانها راه خودشان را طی میکنند ولی در مورد کارهای ضربتی در کشور نیروی بسیج اگر درست سازماندهی بشود، میشود استفادههای معجزه آسایی کرد، البته ما در دوران جنگ فرصت این کار را پیدا نکردیم، من الان در این اجتماع شما از فرماندهان معظم سپاه پاسداران که افتخار سازماندهی، آموزش، و اداره این سازمان مقدس بسیج را دارند بهطور جدی میخواهم که فکر کنند، برنامهریزی کنند و بسیج را بهگونهای تنظیم کنند که در بخشهای مختلف کشور در جاهایی که خلاء نیروی انسانی مؤمن و فداکار احساس میشود این بسیج بتواند در سازندگی کشور مؤثر باشد. این کار برنامه میخواهد، فکر میخواهد و طراحی میخواهد، به شما فرماندهان معظم بسیجی هم خانمها و هم آقایان باز تأکید میکنم که به فکر باشید.
آمادگی در زمانالبته هنوز زود است که خیال خودمان را راحت کنیم و بگوییم ما از جنگ صلحجدا شدیم. بهطور ظاهر آدم فکر میکند جنگ تمام شده و عراق را ما دیگر در شرایطی نمیبینیم که برای تجدید جنگ و شروع مخاصمه مسلحانه پیش قدم بشود ولی عراق یک نظام گوش بهفرمانی دارد، دشمنان ما هم که از بیرون چشم به این انقلاب و این ملت دوختهاند، هر روز ممکن است که به سرشان بزند یک بار دیگر شانس خودشان را آزمایش کنند، وقتی نوکر حلقه بگوشی مثل صدام در اختیار دارند این وسوسه کار خودش را ممکن است بکند و باز ما در میدان جنگ قرار بگیریم، لذا دشمن که چهار چشمی مواظب ماست فکر نکند ما در غفلت فرو رفتهایم و قبل از اینکه او نیروهایش را مرخص کند و به وضع عادی برگرداند به طمع ضربه زدن بیفتند، تا آیندهای که هنوز نمیتوانیم بهطور دقیق پیش بینی بکنیم. زمان آن را تعیین میکند که باید آمادگیمان را حفظ بکنیم، فرماندهان بسیج با نیروهای تحت فرمانشان باید فرض کنند در آینده نزدیکی ممکن است مواجه با درگیری بشوند، این آمادگی باید محفوظ باشد، نیروهای تدارکاتی باید تدارک دفاعشان را داشته باشند. ولی ما بنا نداریم پیش قدم بشویم برای شروع جنگ و در مذاکره آن قدر حوصله به خرج خواهیم داد که ضمن حفظ حقوق ملتمان و ضمن ارج گذاری به ثمرات جهاد عزیزان که نمیگذاریم ضایع شود به صلح پایدار که در دنبال ]آن [هستیم و انقلاب نیاز به آن دارد برای خودسازی و برای آماده شدن، برای مسئولیتهایی که بهعهده دارد در تاریخ اسلام ما راه خودمان را ادامه میدهیم، شما هم آمادگی خودتان را باید ادامه بدهید، اما در کنار این آمادگی شما و سپاه باید برنامهریزی کنید که در کارهای اساسی عمرانی و سازندگی کشور و در جاهایی که نیاز به حضور ضربتی شما دارد دخالت کنید و کمک کنید. من مثلاً بهعنوان نمونه چیزی عرض میکنم ما در اطراف کشورمان در همه اطراف کشور دور تا دور کشور امکانات فراوان تولید و سازندگی و خدمات دامی و استانهای مرزی همهشان دارای نیروهای بسیج صالح و زحمتکش و مجاهدی هستند که در طول جنگ اینها تلاش کردند که بتوانند سازماندهی کنند.
اولویت بازسازیاین تعاونیهایی که الان در وزارت کشور تعقیب میشود، تعاونیهای عمرانی خدماتی، توزیع و چیزهایی دیگر از بچههای بسیجی هر منطقه تشکیل بدهید. اینهایی که در جنگ از آن منطقه دفاع کردند، هر تعاونی مسئولیت یک بخشی از کار را بگیرد؛ یکی یک قطعه زمینی را آباد کند، یکی کارگاه تولیدی بسازد، باید کارهای اقتصادی در دور تا دور مرزوبوم بوجود بیاوریم تا اینها در آینده، مرزبان کشور هم باشند و آینده مرزها را اینهایی که با خونشان و با تلاششان این کشور را حفظ میکردند، با کارهای عمرانی و اقتصادی حفظ بکنند و حالت بسیجی محفوظ باشد. همینهایی که در پایگاه یک هسته تشکیل میدادند، آنجا میتوانند یک تعاونی تشکیل بدهند و سلسله تعاونیها میتواند بهمرکز هم برسد که از اینجا پشتیبانی بشوند، دولت هم موظف است، ما همین را در اولویت بازسازی قرار دادیم.
افراد ثابت صالحیعنی، یکی از اولویتهای بازسازی ما این است که از این نیروهای ]بسیجی[ استفاده بکنیم، دولت هم پشتیبانی میکند و کارهای زیادی را از این طریق میتوانیم با بسیجیهای استانهای مرزیمان انجام بدهیم و در داخل کشور در استانهای غیر مرزی هم برنامههای مشابه باید درست شود. سپاه باید برنامهریزی بکند که در دوران صلح نیروهایی که در دوران جنگ در خدمت بودند از طریق برنامهریزی منظم آن حسن انجام وظیفهای که در اینهاست و روح پر تلاطمی که اینها دارند برای خدمت اشباع بشود. نقطه دیگری که باز من تأکید میکنم این است که به هر حال نیروهای مسلح ما احتیاج به افراد ثابت صالح دارند و چه کسی بهتر از شما بسیجیان؟ چه کسی بهتر از شما که رزم دیده هستید و داوطلبانه جنگ را گرم نگه داشتید و جان برکف در میدان بودید پیش از آنکه دیگران از شما بخواهند و یا قانون شما را مجبور بکند خوب، آنهایی که آمادگی کار نظامی دارند جذب نیروهای مسلح بشوند، سپاه در اولویت است.
نیروی پشتیبانیسپاه نیاز به افراد صالح دارد و شما نیاز به میدان فعالیت نظامی دارید، آنهایی ازانقلابکه میخواهند در وضع نظامی صرف و خالص باشند باید اولویت داشته باشند. در سپاه، آنها وارد کادر سپاه بشوند و جزو نیروهای ثابت و همیشگی سپاه باشند که یک چنین نیرویی - نیروی منظم و ثابت - برای ما در پشتیبانی از انقلاب، لازم و ضروریست و کارهای فرهنگی و تبلیغی، کارهای نظارتی، کارهای خدماتی، امدادی برای بخشهای مختلف و چیزهای دیگری از این قبیل که باید فهرست اینها را سپاه در بیاورد و تنظیم بکند و انشاءالله فرماندهان بسیج در دوره بعد از جنگ معلمان خوبی باشند برای نوجوانهایی که حالا دارند به سن سلاحگیری میرسند. ما آموزش مردممان آن روزهای اولی که سپاه تشکیل میشد در همان دو، سه روز اول من یادم است در همین جمشید آباد وقتی بحث بود آن روز ما فکر میکردیم، عمدهترین کاری که سپاه میتواند داشته باشد این است که، آن موقع که جنگ نبود و ما هنوز درگیر با ضدانقلاب هم به این صورت نبودیم، آن وقت فکر میکردیم که تشکیلات دادن به جوانها، آموزش اینها و داشتن رابطه منظم، ماهانه، سالانه به صورت سمینارها، کنگرهها و حرکتهای موسمی در مناسبتهای مختلف، حفظ رابطه جوانها با نیروهای مسلح انقلابی این کاری است که بسیج برای انجام آن میدان و زمینه بسیار خوبی است و اضافه براین کارهای زیادی است مبادا به فکر شما عزیزان برسد حالا که دیگر جنگ تمام شد انقلاب دیگر نیاز به شما ندارد و شما هم دیگر تکلیفی ندارید که در میدان باشید، این طور فکر نکنید. این روزها دوران آمادگی است، فعلاً که هنوز چیز تازهای اتفاق نیفتاده، فقط یک آتشبس در اختیار داریم تا برنامهریزی بشود و آماده بشویم.
تشکر از مهمانانبرای کارهای دیگر شما خودتان هم در این مسائل فکر کنید، برنامهریزی کنید پیشنهاد بدهید، بههرحال این انقلاب مال شماست و شما مال این انقلابید. هیچ کس بیشتر از شماها به این انقلاب حق ندارد، ضمناً من در پایان صحبتم از میهمانان عزیزی که بسیجیان دنیای اسلام هستند و به صورت نمونه در اجتماع شما شرکت کردند، آنهایی که از لبنان قهرمان آمدند، آنهایی که از فلسطین مظلوم آمدند، آنهایی که از افغانستان مجاهد و نیرومند آمدهاند و آنهایی که از جاهای دیگر به این محفل ما آمدهاند از همهشان تشکر میکنم و امیدوارم در سالهای آینده ما از این هستههای بسیجی که خودشان در شهرها و کشورهای خودشان تشکیل داده باشند زیادتر در میان خودمان ببینیم، شماها را به خدا میسپاریم، یاد عزیزان شهیدمان، یاد عزیزان مفقود و اسیرمان را گرامی میداریم و به خانوادههای عزیز شهدا درود میفرستیم و برای سلامتی و نشاط جانبازان عزیز این جنگ تحمیلی و انقلاب از خداوند برای آنها طلب عافیت میکنیم و برای سلامتی امام امت و رهبر عظیمالشأنمان دعا میکنیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته