«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
مقدمهدر دید اول ]نظر[ من در بازدید با مسئولان اجرایی شهر و شهرستان و کل استان این بود که حرفهای شما را بیشتر بشنوم، چون حرف زدن من که ما همیشه حرف میزنیم به هر حال فرصت حرف زدن هست و رسانههای عمومی هم حرفهای ما را به گوش شما میرساند، اگر آقایان بیشتر حرف میزدند من بیشتر استفاده میکردم و برای تصمیم گیرییهایی که در تهران میشود مفید است، کسی داوطلب نبود و یا برنامه این جوری گنجانده نشده بود حالا من یک کلیاتی کوتاه صحبت میکنم بعد فرصت میدهیم اگر آقایان بخواهند صحبت کنند من گوش میکنم.
برنامهریزیاز مسأله برنامهریزی و نظام پرداختها شروع میکنیم، در دوران جنگ دوران جنگاگر برنامهای واقع بینانه ریخته میشد، همان برنامه زمان جنگ بود، اقتصاد زمان جنگ، ما آن کار را میتوانستیم بکنیم طبعاً برنامهریزی برای زمان جنگ حتماً محتوایش این است که بسیاری از بخشها را حذف کنیم یا فوقالعاده ضعیف کنیم، حالا اینکه در دوران جنگ درست عمل شده در برنامهریزی یا درست عمل نشده ما به گذشته برنمیگردیم، وضع این است و کلاً اداره کشور بسیار دشوار بود و دوباره اگر جنگ داشته باشیم اداره کشور بسیار دشوار است در شرایطی که ما هستیم با این امکانات و بودجه محدود، خودتان خیلیهایتان اهل اطلاعات وسیع هستید، آنهایی هم که به هر حال دستشان در کار است وضع کارهای تحت مأموریت خودشان را میدانند. بودجهای که تقریباً نصف آن یا در شرایط بهتر یک سوم آن وام میشود آن هم وام داخلی، این واقعاً بودجه مشکلی است، کشور اداره کردن با چنین بودجهای خیلی مشکل است، حالا اگر وام خارجی هم باشد یک چیزی وارد کشور میشود، از لحاظ گرداندن امور به طور موقت یک گشایشهایی را درست میکند ولی آینده را خراب میکند، اساس را از بین میبرد. وامهای داخلی که از بانکها میگیریم و بانکها هم که دولتی است همین طور اضافه کردن بر تورم است که برنامه پنج سالهمشخص است برای صاحبنظران که اگر این مبلغ را بگیریم؛ یعنی، این مقدار تورم را پذیرفتیم، حالا مسائل روانی جنگ را در نظر داشته باشیم که اضافه میشود. ما همین سال گذشته بودجهمان تقریباً 50% آن قرض بود، این دیگر بودجه نیست، اگر این برنامهریزی براین اساس باشد این جوری میشود که خیلی از بخشهای کشور را به طور کلی باید حذف کنیم یا ریاضتی در برخی از بخشها دهیم تا بشود کشور را اداره کرد. وضع ارزی کشور هم حسابی تحت تأثیر جنگ بود، مثلاً سال گذشته در حدود 9 میلیارد ممکن بود نهایتاً ارز داشته باشیم که 3 میلیاردش مستقیماً خرج میشد، غیر مستقیماً هم خیلی خرج میشد، سال گذشته نزدیک نصف ارزمان را یعنی 40% صرف جنگ کردیم با این همه نیازهای اصلی طبیعی است با مشکلاتی که شما برخورد میکنید در زندگی اداری مردم و ریشه اصلی آن آنجاست و اگر فرض کنیم جنگ تمام شده باشد و شرایط عادی گرفته باشیم و مدتی ما کناره بگیریم از جنگ و اوضاع را عادی کنیم آن موقع میشود که رفت سراغ برنامهریزیهای درست که خوشبختانه الان نمایندگان مملکت ما مشغولند. در دوران جنگ هم برنامه داشتیم، برنامه 5 ساله را آورده بودیم مجلس، هر وقت میخواستیم احتیاط دربپردازیم به برنامه میدیدیم نمیشد. برنامه 5 ساله در هر حالتی با حالت نوشتن بودجهجنگ ممکن ]است [به هم بخورد، این جوری میشد وقتی که بودجه مملکت را مینوشتیم نصف آن تقسیم میشد، وقتی شرایط جنگ هر لحظه ممکن بود تغییر دهد، ممکن بود ارز بنویسیم ولی ارز نداشته باشیم یا همانی هم که داریم به دلیل یک تهاجم یا تخریب یا کاری دیگر همان هم به هم بخورد، فقط میشود برنامه جنگی نوشت که آن شرایط خاص خودش را دارد که آن کار را هم نکردیم. الان یک برنامه پنج سالهای در دست ماست و وزارت امور بودجه هم دارد کار میکند، کمیسیون برنامه بودجه هم دارد کار میکند، نمایندگان هم علاقمندند به آن مسأله، حالا ببینیم چه در میآید، بناست در بهار سال آینده برنامه 5 ساله تصویب نهایی شود و ابلاغ شود البته باز هم زمان زمان خیلی مناسبی نیست چون از جنگ خیلی هنوز فارغ نشدیم، آتش بس هنوز شکننده است، روابط خارجیمان هنوز شکل نهایی خودش را نگرفته، اینکه 5 سال آینده را حالا ببینیم باز هم فکر میکنیم واقع بینانه نخواهد بود. ممکن است فکر کنیم یک سال گذشت، برنامه عوض شود الان احتیاط میکنیم، چیزهایی که ممکن است تحصیل کنیم در آینده آنها را نمیآورند، روشن نیست داریم یا نداریم، حتی بودجه امسال را که مینویسند خیلی با احتیاط مینویسند، خیلی با احتیاط برخورد میکنند، از تجربه گذشته که معمولاً ما در آمدها را مینوشتیم و تأمین نمیشد در طول سال، یک مقدار چشمشان ترسیده، میخواهند ارقام غیر واقعی را نیاورند داخل بودجه، مثلاً نفت را الان میخواهیم قیمت بگذاریم به قیمتی که حالا هست قیمت میگذاریم که مردم همه کشورها دارند تلاش میکنند نفت را برسانند به 18 یا 20 ولی ما میخواهیم قیمت را به 14 و 15 ببندیم یا روی درآمد گاز نمیخواهند چیزی بگذارند، چون ما گازمان را فعلاً که وصل نکردیم، ممکن است از اواسط سال گازکشی شروع بشود، ولی آقایان نمیخواهند این را توی در آمدها ببینند و در آمدهای ریالی هم همچنین چیزهای نامطمئن را نمیتوانیم بیاوریم، لذا برنامه پنج ساله را من نمیتوانم بگویم الان که مینویسیم یک برنامه واقع بینانه تغییر ناپذیر خواهد بود، امروز با احتیاط باید بگوییم، ممکن است بعد 20 سال بفهمیم واقع بینانه بوده است. مشکلات اجرایی که آقایان احساس وظیفه شناسیمیکنند این مشکلات همه منتقل میشود به بالا، ما آنجا کلیت قضیه را میبینیم من مثلاً به عنوان یک مسؤول که مسؤولیت اجرایی هم در کشور ندارم، اما چون اطلاعات به دست ما میرسد و کمبودها را خیلی از عزیزان ما منتقل میکنند عمیقاً با کسانی که در شهرستانها با مردم سر و کار دارند احساس همدردی داریم و میدانیم که شما کارتان راحت نیست، مسؤولیتها سنگین و توقعات مردم بالاست و ]شما باید [جوابگوی توقعات مردم باشید. مشکلات اداری خاص بعضی از جاها وجود دارد، اداره کردن یعنی مدیریت و کار اجرایی الان اگر باشد به عنوان وظیفه شناسی میتواند باشد. اینکه کسی آمده باشد برای انجام یک وظیفه، برای خدمت به مردم این برایش شیرین است، اگر کاری کرده فکر میکند خدا را راضی کرده یا وظیفهاش را انجام داده و وجدانش را راضی کرده، این شیرینی و لذتی که در کام پست دوستان و یا در مقام یا پستی که سمت خطاب میشود یا شخصیت خطاب میشود شخصیت مادی، تقریباً این الان برای مسؤولان اجرایی ما وجود ندارد. من در مجلس هم میبینم که نمایندهها تحت فشار تقاضاها]ی [مردم هستند و ناراحت هستند از برخی جریانهای اجرایی، من همیشه به آنها میگویم که مشکلات اجرایی جدی است و باید بیشتر در نظر گرفت.
فولادمبارکهمطلبی که از برنامه میخواستم عرض کنم اینکه آقایان در این شرایط یک ومشکلات موجودمقدار خودشان را باید از حالت بخش خودشان بالاتر بگیرند؛ یعنی، برادرمان از آموزش و پرورش گفتند و حقشان هم هست که شما بگویید ضعف دارد، ما میگوییم و بیش از این اهمیت دارد ولی آدم سراغ هر بخشی که میرود، میبیند این اهمیت آنجا به شکل دیگری گره میخورد، اگر هم ارزش معنوی آموزش و انسان سازی آنجا نباشد ولی یک جور دیگری است که به هم مربوط میشود. ما رفته بودیم فولاد مبارکه، خوب آنجا طرحی که دو میلیون و نیم تن در این فازش فعلاً میتواند به ما ورق بدهد آن هم تمام امکاناتشان از داخل کشور و از آهن و سنگ آهن و گاز است، وقتی به ما ورق دهد شما میدانید دو میلیون و نیم تن ورق داریم. این طرح به جای اینکه در سال 64 و 65 به تولید برسد به خاطر همین کمبودها، حالا سال 70 و 71 آن بچهای که مدرسه میآید پدرش در کارگاه ورق ندارد که کارگاه را بگرداند، حتی صنایع دستی که میخواهد کار کند آن ورق را ندارد ما هم پول نداریم ورق بخریم از بیرون بیاوریم به او بدهیم، نمیشد گفت این جداست از کار ما، یا ذوب آهن اینجا که پارسال رفتیم ظرفیتش دو میلیون و صد هزار تن است، ما 600 هزار تن 900 هزار تن گرفتیم حالا کشیدیم به یک میلیون تن، اگر یک میلیون تن میلگرد و نبشی و پروفیل و همه چیز به شما بدهند، خوب در مدرسهسازی هم دست ما خیلی باز است، در دانشگاه سازی هم دستمان باز است، در همه زندگیمان دستمان باز است، حالا اگر اینها را نداشته باشیم مشاغل زیادی را از دست میدهیم، مردم بیکارند، مردم محتاج هستند.
این تولیدات برای شکستن تورم بسیار مفیدند، حالا من به عنوان نمونه یک چیزی که خودم رفتم و دیدم، گفتم. در جنگ و هر بخش دفاع ما گاهی احساس میکردیم ماشینها و چیزهایی که آقایان میخرند برای تولیدات و مهمات و صنایع، خوب ما وقتی که میدیدیم با دست زدن به ماشه کاتیوشا یک دفعه نزدیک سی چهل میلیون از دست میدهیم، هر گلوله کاتیوشا که استفاده میشود یکی مثلاً 800 دلار 700 دلار قیمت آن است سی چهل تا گلوله را بیرون بریزیم همین میشود. ساخت گلولهها داخل کشور ارزان تمام میشود، همین جوری ما میریختیم، چارهای هم نداشتیم. میدان جنگ را که نگاه میکردیم میدیدیم همین جوری دارد دلار میریزد. خیلی از اینها داخل کشور قابل تحصیل است یا یک مقدار آن را میتوانیم خودمان تولید کنیم. این خیلی اهمیت داشت، خیلی ارزش داشت در شرایطی که نمیتوانستیم بخریم، حالا اگر هم میتوانستیم بخریم یک چیز دیگر در بخش دیگر همین طور بود. بنابراین ما باید دسته جمعی یعنی مجموعه فکر کنیم، کار برنامه کمیسیون بودجه، کار وزارت امور بودجه همین است که اولویتها را تعیین کنند، نگاه تعیین اولویتهاکنند ممکن است برخی بخشها دلشان بگیرد از حذف شدن سهمیه، ممکن درکمیسیوناست حق هم با آنها باشد، ما نمیگوییم که آنها درست میفهمند آنها هم برنامه وبودجهبالاخره در کمیسیون برنامه بودجه رأی آخری که میدهیم مثلاً 13 نفر نشستند ممکن ]است[ 7 نفر یک جور ]رأی[ بده، 6 نفر یک جور، ممکن است یک طرحی بشود، یک طرح بیاید جلو، چنین اتفاقی هم حتی درست نیست جایی باید تصمیم گیرند، با 2 تا رأی در دولت هم همین جور میشد، مجلس هم همین جور میشد، در جلسه علنی مجلس هم همین طور میشد، در نهایت به این صورت در میآید، منتهی این طور نیست که هر تصمیمی که ما گرفتیم همان میشود. و درست درست من نمیگویم، اما در آغاز روی کل مسائل نگاه میکنند، ما باید با یک دید جمعی فعلاً با کلان اقتصاد کشور و کلان برنامه کشور برخورد کنیم و در این دوره فعلاً در 2 یا 3 سال آینده فوریتهای اساسی کشور را در نظر بگیریم، برای آنها فکری کنیم که از این وضع موجود ما بیرون بیاییم.
دو تا نکته در ذهن من است. یک مسأله که مدیریتها است، البته الان به خاطر کمبودها و مشکلاتی که ناشی از جنگ ]است[ یقیناً وضع انقلاب، این انقلاب که ما میگوییم نه فقط روزهای اول انقلاب و عوارض طبیعی انقلاب است بالاخره انقلاب یک عدهای زیاد از مدیریتها را از کشور حذف کرد و یک عده زیادی از تکها را جابجا کرد و بخش قابل توجهی از فرمانهان را راکد کرده، خیلی از تخصصها را از کشور جدا کرده، عدهای زیادی از انسانهای صالح سرکار آمدند و معنویت و صالح بودن را در بخشهای اداری آوردند، اما تا مسلح بشوند براطلاعات لازم و مدیریت لازم، وقت لازم دارد، بالاخره تجربهها یک قیمت است. چیزهایی است که پائین میآورد کیفیت را و کارایی مادی را در یک مقاطعی، با توجه به واقعیتها، انقلاب، جنگ و این تعویضها و تزلزلهایی که در مسائل به وجود آمده، در تصمیمگیریهای بالا عدم ثبات وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. من عادلانه نمیدانم که متهم کنیم نظام را و اینکه نظام خوب کار نکرده و این درست نیست. انبوه مشکلات را هر کس ببیند و با همه ابعاد نگاه کند خودش قبول میکند که این جمع متعهدی که مسؤولیت را به عهده گرفتند بار سنگینی را به دوش گرفتند و از عهده برآمدند. از مراحل سطحی کشور را عبور دادند تا به وضع موجود رسیدند.
دفاع امام ازلازم میدانم بگویم بعضیها خیلی خوب کار کردند، بعضیها نتوانستند مسئولین کشورخوب کار کنند، افرادی هم میخواستند کار کنند منتهی شرایط نگذاشته یا خودشان آمادگیهای لازم را نداشتند، ما حسن نیت برایمان روشن است و در اعظم نیروهای کشورمان حسن نیت را یقیناً میبینیم و بی تجربگی هم در بعضی جاها به چشم میخورد، این را هم قبول داریم ولی مجموعاً نباید هرکس که معترض شود به مدیریت کشور، نظام را زیر سئوال ببرد. از این جهت این افکار معقولی نیست و امام هم دفاع خوبی کردند. در آخرین پیام فرمودند : آینده کشور را من خودم با مقدار اطلاعی که از امکانات کشور دارم ما میتوانیم کشور را به جای درست ببریم. استعداد اینجا انصافاً کم نیست، همین طرحهایی که ما در دست داریم در پتروشیمی و گاز و در فولاد و معادن و اینهایی که خیلی دور نیست یعنی یک رویا نیست برای ما، مدیریتهایی که داریم به طرفش میرویم با یک مقدار همت بیشتر و بها دادن بیشتر، وضع بهتری میتوانیم پیدا کنیم مثلاً آقایانی که در وزارت کشاورزی هستند با رقم و عدد مطمئن هستند اگر با قیمتی متناسب از لحاظ خودشان بفروشند یک قدرت وسیعی است که آقایان برای کارخانههایی که الان مهندس و تکنسین و همه چیز سرکار است، آوردند. لیست که آوردند حدود 9 میلیارد ارز اگر بدهیم کارخانههای ما میتوانند با ظرفیت اسمی خود کار کنند، خوب این ارزش افزودهای که از این بابت به دست میآید و محصولی که از 9 میلیارد دلار به دست میآید مملکت را پرجنس میکند. ما الان 2 میلیون، یک میلیون و 800 هزار مثلاً 25% یا 20% را داریم میدهیم؛ این خیلی رقم بالایی است، بعضی کارخانهها از این قاعده مستثنی بوده که حالت دیگری داشته، البته اینها چون به معنای صنعت آن نیست خیلی از آنها ممکن است ممتاز باشد، ولی به هر حال خیلی از آنها ممتاز نیست بعضی کارخانهها هست که مثلاً 80% تا 90% مواد داخلی مصرف میکند 20% مواد خارجی؛ اما به خاطر همین 20% همان 80% داخلی هم استفاده نمیشود خاک داخلی که باید مصرف شود و تبدیل به گفتن واقعیتهاچینی شود، به خاطر یک چاشنی که ما باید به آن بزنیم آن مانده، کارگرش هم به مردمحقوقش را میگیرد، مهندس هم میگیرد استهلاک هم حساب میکنیم. پیداست که واقعاً فشار روی ما خیلی است، یک راههایی پیدا بشود، یک مسائلی پیدا بشود تا این کارخانهها کار کنند و جنس بدهند و بتوانند به کارگران و کارمندانشان بیشتر برسند با در آمدهایی که دارند و زندگی مردم رونق پیدا کند، حتی در بخش تولید مصالح ساختمانی که خیلی مؤثر است. در بسیاری چیزها ما با کمی ارز میتوانیم کارمان را حل کنیم. در یکی از محاسبات در بازسازی که داشتیم، طرحهایی که الان با کمی ارز دادن به تولید میرسند یک مطلب خیلی خوشحال کنندهای بود، چون من حالا دقیق رقم یادم نیست نمیتوانم بگویم مثلاً 300 تا 400 تا طرح بود که اینها را اگر مجموعاً 500 میلیون دلار بدهیم همه اینها الان به تولید میرسند و عمده تولیداتشان مواد داخلی را میگیرند. طرحهای بزرگی به خاطر 10 میلیون دلار، 5 میلیون دلار و یا یک میلیون دلار معطلند که به تولید برسند، کار رسیده به یک میلیون دلار، ما نقطهای که این وضعمان بوده در گذشته و در دوران جنگ که دورههای آینده را خیلی خوب تصویر میکند برای ما حرفهای تو دل خالی کن برای مردم زدن و مأیوس کردن و یا مدیران را ترساندن اینها مفید نیست، به نظر میرسد باید واقعیتها را برای مردم چیزهایی که نمیشود را مثلاً گفت با امیدهایی که نمیشود گفت چقدر تحقق پیدا میکند. به هر حال باید تلاش کرد، من فکر میکنم یک نوع همکاری بین شما و همه بخشها واقعاً لازم است. اشکالات مدیریتی که یکی از آقایان اشاره کردند، مسأله ناهماهنگ بودن کار، این را من قبول دارم، الان وجود دارد. ما دیروز که در ذوب آهن بودیم آقایان میگفتند ما 180 هزار تن محصول تولید شده الان داخل انبارهایمان داریم و نزدیک است که تولید ما بخوابد، چون دیگر انبارهای ما جا ندارد و ماشینهای ما دیگر نباید کار کند، دلیلش این است که آقایانی که سهمیه گرفتند نمیآیند ببرند؛ تعاونیها و اینهایی که باید میلگرد ببرند یا بخشی ببرند یا بقیه محصولات را ببرند نمیآیند ببرند، حالا یک اشکال در یک جایی هست، بعضیها میگویند آنها کامیون ندارند، الان برای آدم سخت است بپذیرد که در مملکتی الان فعالیتها راکد است چون کامیون کم است، البته چون لاستیک نیست کامیونها زیاد عشق به مسافرتهای این طوری ندارند، باید فکر دیگری کنند. آنها بارهای دولتی را نمیپذیرند، میروند بارهایی را میپذیرند که بتوانند فوق برنامه بگیرند، در آمد خود را بالا ببرند. برنامهریزی درست نیست، من این را قبول دارم، اشکالی در کار هست که کامیونها را باید بفرستند تا بیایند ببرند. از یکی از استانها آقای کرباسچی میگفت به من تلفن کردند گفتند شما سهمیه ما را برای ما بفرستید، آنجا که خودشان نمیتوانند کامیون بفرستند این اشکالات وجود دارد.
ناهماهنگی درما الان بسیاری از امکاناتمان این جوری دارد هدر میرود یا معطل میماند. بخشهای مختلفاز این اشکالات ما تحقیقاً داریم در بقیه جاها هم داریم که ایشان گفتند برای انتقال یک نفر گاهی یک کار میخوابد، بله این واقعاً چیزهایی است که آدم وقتی میبیند، گاهی عصبانی میشود. تحت یک کوته بینیهایی و کوته نظریهایی کارهای مهم مملکت ممکن است به دلیل خام فکری یکی از مدیران بخوابد، من نمیدانم این تا چه حد ممکن است درست باشد، در همین طرحهایی که رفتیم دیدیم، یک جا یک طرح آموزشی مهمی به نتیجه نرسیده بود، میگفت که یکی را معرفی کردیم که برود فلان کشور آموزشش را ببیند و بیاید، آنجایی که باید امضاء کنند این فرد برود موافقت ندارند و اینهایی هم که باید اعلام کنند میگویند همین فرد باید برود، حالا طرح خوابیده، اینها میگویند همین باید برود، آنها میگویند این فرد صلاحیت ندارد از این گونه مسایل باز در کشور هست، آدم در بخشها هر جا برود با آن برخورد میکند، شما مدیران سعی کنید این جوری نباشید، یعنی واقعاً مبادا یک وقت مصالح عمومی را مسایل جنگ را فدای بخش خود کنید. این گونه لجاجتها، اصرارها حالا لجاجت باشد گناه است، حتی اگر تشخیص باشد، تشخیص را مقایسه کشورباید سنجید با مصلحتی که پشت سر این است، با تفاوتی که در کار در میآید، باترکیهگاهی آدم از بعضی مصالح صرف نظر میکند به هر حال اینها حاشیه بود، اصل مطلب به نظر من این است که ما تولیدات خوبی میتوانیم برای کشورمان داشته باشیم و فرض کنید با ترکیه اگر بخواهند ما را مقایسه کنند خوب ترکیه همه تلاشهایشان را که میکنند و همه زحمتی که اینها میکشند و کمکهای زیادی که از غرب میگیرند و تولیدات خود را صادر میکنند به همان اندازه ارز دستشان میآید که ما خیلی آسان و بدون آن زحمتها ارز را از نفتمان داریم، ما جلوییم عملاً یک ثروت خدادادی در دست ماست، این خیلی راهگشا میتواند برای ما باشد. بسیاری از کشورهای صنعتی چنین چیزی ندارند، مایه اصلی را ندارند و برای تهیه این مواد سوختی دارند فکر میکنند یا همین گاز، این محصول بسیار پر ارزشی که در انرژی کشور ارزان و سالم و آسان به دست میآید و همه محاسن داشتن یک انرژی خوب در اختیار ماست که در دنیا هم میگویند ما مقام دوم را داریم، خیلی چیز بزرگی است. آدم نمیتواند فکر کند که کشور غنی نیست و نسبت به آینده کشور خوشبین نباشد. از لحاظ مدیریت هم این را شما بهتر از من میدانید من خودم با مدیرانی که آشنا هستم با آن چیزهایی که میبینم قشر مدیر ما مردمی سالم و الان دیگر کار آزموده هستند، حالا 10 سال پیش 5 سال پیش نیست، بخش زیادی از مدیران کار بلد هستند، اگر امکانات دستشان بدهیم. به همین جهت هم ما میتوانیم مطمئن باشیم با خیال راحت با پشت کار با صبر و حوصله و تحمل ناراحتیهای گذرا و با دلسوزی کامل و هماهنگی، شرطش هماهنگی است آن مثالهایی که زده شد که ناهماهنگیها چه دشواریهایی را برای مملکت درست میکند آنها را باید تعیین هدفشماها نگذارید به وجود بیاید، باید تلاش کنید، جهاد کنید، گذشت کنید حتی برای آیندهلازم باشد این کارها را انجام دهید، این کارها را بکنید و نگذارید ناهماهنگی باشد. حالا ما برنامه پنج سالهمان را آماده میکنیم و پخش میکنیم. این برنامه اگر منتشر شود و ابلاغ شود طبعاً تکلیف را برای یک مدتی معین میکند، لااقل میدانیم میخواهیم چه کار کنیم، آنجا بعد مدتی هم اصلاحیه میخورد ولی کار مشخص میشود و با برنامه کار را انجام میدهیم، اگر حالا جنگ شد خوب جنگ است، در جنگ آدم باید تابع همه چیزهایی که پیش میآید باشد، حوادث روزمره پیش میآید و اگر جنگ نباشد که ما خیلی بعید میدانیم که جنگ اتفاق بیفتد دوباره به این صورتی که اتفاق افتاده، چون اطراف ما کس دیگری نیست که با ما بجنگد، ما هستیم و عراق هم قطعاً پشیمان است، یعنی به صورت جدی پشیمان است از این غلطی که کرد، این همه تلفات و این همه مشکلات برای خودش و کشورش درست کرد، عراق خیلی صدمه دید از این ضررجنگجنگ، آن روزی که جنگ شروع شد عراقیها 35 میلیارد دلار اندوخته داشتند، عراق وایرانطرحهای عظیم زیربنایی در کشور داشتند اجرا میکردند، یکی از مراکز جذب نیروهای خارجی بودند برای احیاء کشورشان، مسأله مدیریتی هم اصلاً نداشتند البته بعد از انقلاب ما دچار تزلزل شده بود و همان تزلزل ]عراق [را به جنگ کشاند و این مسأله را پیش آورد. الان با خیلی مشکلات برخورد کردند، ما خودمان میدانیم ما اصلاً قرض خارجی نداریم ما مردممان این قدر نسبت به انقلاب باوفا هستند که نگرانیها و همه چیز را تحمل میکنند. اینها وضعشان از ما خیلی بدتر است، آنها الان هر جا میروند مسأله دارند، یوگسلاوی میروند کار بکنند مسأله دارند، آنها ریسک سرمایهداری نمیکنند، ایتالیا میروند، فرانسه میروند، هند میروند، ژاپن میروند، همه جا مسأله دارند به علاوه بدهیهایی که به کشورهای همسایه دارند که این بدهیهایشان چیزی نیست چون اینها فشاری نمیآورند با این همه تلفات، آن همه مشکلات که برای خودشان درست کردند آنها خیلی صدمه دیدند و نمیآیند خودشان را وارد جنگی کنند که آیندهاش معلوم نیست، چون آن روزی که جنگ را شروع کردند آن روز وضع ما مشخص نبود نه ارتش آماده داشتیم، نه سپاه داشتیم که نتیجهاش این جور شد، دفعه بعد بخواهد شروع کند با چه امیدی میخواهد شروع کند، البته این نشان نمیدهد که شروع نمیکند چون ممکن است آنها مجبورشان کنند یا راه سبزی آنها نشان دهند یا مجبورشان کنند یا فریبشان دهند، ولی به هر حال اینها یک بار به اندازه کافی آسیب دیدند، به ما هم خیلی آسیب وارد کردند، در این شرایط شروع کردن جنگ از سوی عراقیها بعید است. اما این که این حالت تا کی ادامه پیدا میکند ما هیچ نمیتوانیم روشن کنیم، کسانی مثل وزیر خارجه شوروی در جلسات خصوصی میگفتند که صدام به طور جدی به دنبال صلح است، آنها عقیده داشتند که حتماً صدام صلح را میخواهد منتهی برایش گران تمام میشود در جایی که بند خسارات جنگ یا مسؤول جنگ به عهده آنان بیفتد، وحشت داشت که آن خیلی صدمه میزند به حیثیت و اعتبار او علاوه بر مشکلاتی که دارد، دنبال یک راه خلاصی برای خودش میگردد، حالا هر چه باشد احتمال جنگ منفی نیست، خوب شرایط دنیا میبینید که یک دفعه چه جور شد؟ دنیا با یک حرکتی که اینها کردند علیه اسلام، این دو سه هفته حسابی افتاده در یک کورانی که نمیدانیم چه طور در میآید حالا مردم و مسلمانها راه افتادند، عراقیها هم اول با آن وسعت و با آن هیاهو وارد میدان شدند، الان سرشان به سنگ خورده و در این جریان مواجه شدند با امواج خشم مردم مسلمان که رو به افزایش است و آنها هم حرف آخرشان را زدند و حرف تازهای ندارند بزنند. واقعاً یک کوران و بحران سیاسی الان در سطح جهانی به وجود آمده، این طور حوادث همیشه ممکن است اتفاق بیفتد. وضع ما هم با نیروهایمان با عراق حسابی پیچیده و آسیبپذیر است و با یک حرکت ممکن است عوارضی دنبال داشته باشد، لذا ما مطمئن نیستیم که جنگ نداریم ناچاریم هنوز سرمایه گذاریها زیادی بکنیم، حتی اگر تمام تمام هم که شود ما هنوز باید یک مدتی خرج جنگ کنیم، خرج نیروهای مسلحمان کنیم، آن نقاطی که دیدیم در جنگ که آنها باید تأمین شود که نتوانستیم در جنگ تأمین کنیم، آنها را باید تأمین کنیم که نیروهای مسلح قابل اعتمادی داشته باشیم برای دفاع و حداقل برای جلوگیری از بروز جنگ، لذا ما یک دورهای این طوری داریم که این دوره چقدر طول بکشد نمیدانیم. یک مقداری هنوز ما باید تحت تأثیر جنگ حرکت کنیم که میکنیم. انشاءالله کارها رو به خیر و خوبی است تا آن حدی که میشود به مردم باید توضیح داد تا مردم در جریان آنها باشند که با اعتماد و اطمینان تحمل کنند مشکلات زندگی را و مدیران ما با اعتماد و دلگرمی بیشتری کار کنند، تصمیمگیرها با پشتگرمی بهتری بتوانند تصمیم بگیرند.
امام، هدیه آسمانیخداوند کند که ما موفق شویم در سایه رهبری حضرت امام که انصافاً هدیه آسمان است برای ما در این زمانه و مسأله این پشتیبانیهای عجیب و غریب مردم که اصلاً برای همه ناظران فوق حد انتظار و برای خود ما هم فوق انتظار است و در سایه تلاش امثال شماها بتوانیم یک مملکت خوبی در این دنیای عجیب و غریب بسازیم و شما یک روزی پیش خداوند و امام زمان رو سفید باشید که در ساخت کشور امام زمان یک جای پای خوبی داشتید، خوب من حرف زیادی برای گفتن ندارم. اللّهُم صَلَّ عَلی مُحَمد وآل مُحَمد. اگر برنامهای ندارید ختم کنید و اگر آقایان چیزی میخواهند، بگویند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته