سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی مراسم افطار اعضای حزب اعتدال و توسعه

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی مراسم افطار اعضای حزب اعتدال و توسعه

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. به دفتر کار ما صفا آوردید. ما از شما به عنوان افطار دعوت کردیم. کسی که افطاری می‌دهد، نباید سخنرانی کند و باید به حرف‌های مهمانان گوش بدهد. ولی برنامه را این‌گونه ریختند. ترجیح من این‌گونه بود که شما حرف بزنید.
آقای مهندس جعفری از مظلومیت من گفتند. خدا کند که انسان مظلوم باشد و ظالم نباشد. ترجیح من این است. البته این‌گونه نیست که من مظلوم باشم. بالاخره یک بچه روستایی بودم که به مرکز آمدم و مقدرات کشور سالها در دست من بود. تصمیماتی گرفتم و نمی‌توانم بگویم سهمی از انقلاب نگرفتم. واقعاً بیش از ظرفیتی که داشتم، از موقعیت خودم استفاده کردم.
در مورد مسایلی که آقای دکتر نوبخت و مهندس جعفری اشاره کردند، من هم نگرانی‌هایی دارم. می‌دانید که من جزو خوش‌بین‌ترین آدم‌های روی زمین هستم و معمولاً هیچ وقت آینده را به صورت بد برای خود پیش‌بینی نمی‌کنم. خداوند چنین روحیه‌ای به من داد. شاید این روحیه برای آدم‌های تصمیم‌گیرنده مناسب نباشد. به هر حال اینگونه هستم. ولی آنچه را که می‌بینم، جای تأمل و نگرانی است. باید همه همکاری کنیم و نگذاریم این هدیه الهی و انقلاب به این عظمت در دنیای امروز که با فداکاری ملت ایران و پیشتازی روحانیت و امام که در آن دوره خیلی کار کردند، به پیروزی رسید، مخدوش شود.
در جای مهمی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. کسی فکر نمی‌کرد که در زمان ما یک انقلاب براساس مبانی مکتب اهل بیت(ع) در ایران تشکیل شود که شد. این خیلی مهم است. ما غرق نعمت هستیم و فرصت نمی‌کنیم که موقعیت پیش آمده را درست ارزیابی کنیم. ولی واقعاً بسیار بسیار مهم است. اگر این انقلاب را خوب حفظ نکنیم، قطعاً پیش خداوند، مورد مؤاخذه خواهیم بود. حجت خدا بر زمان ماست. این راه باز شد و تجربه مهمی است. اگر موفق شود، آینده خوبی برای متدینان و اسلامیان و مستضعفان خواهد داشت. اگر ناموفق باشد، تجربه مضری می‌شود که تا مدت‌ها مثل می‌زنند.
لذا همه باید تلاش کنیم. باید مسایل صنفی، باندی و شخصی تحت‌الشعاع انقلاب باشد. اصل برای ما انقلاب است. بنده هم به خاطر سهم خودم، به خاطر سوابق و اطلاعاتی که دارم، هرجا لازم باشد، کار می‌کنم. در این انتخابات هم، مصمم بودم که شرکت نکنم . به آقای دکتر نوبخت هم در ملاقاتی که داشتم، گفتم. ولی به جایی رسید که رهبر انقلاب گفتند: «واجب است.» البته نگفتند از موضع رهبری نمی‌گویم. گفتند: «به خاطر دوستی دیرین طلبگی، به عنوان نظر می‌گویم که واجب می‌دانم.» برای این موضوع بحث کردیم. بالاخره با ملاحظاتی که داشتم، پذیرفتم که بیایم. فرض من این بود که شاید مفید باشم.
همین مسئله انتشار نامه که پیش آمد، من این را جزو وظایف حفاظتی خود می‌دانم. دو روز بعد از اینکه آن نامه در جمع مجلسی‌ها و دولتی‌ها خوانده شد، حاج احمدآقا به خانه ما آمد و از طرف امام(ره) یک نسخه از آن نامه را به امضای ایشان به من دادند و فرمودند: «این راه نگه دارید، چون زمانی به درد شما می‌‌‌خورد. تا من هستم و تا این بحث داغ است، خبری نیست. ولی بعدها شاید دست‌هایی پیدا شود که بخواهد تاریخ جنگ، بخصوص مقطع قطعنامه را تحریف کند که باید آن روز از این سند استفاده شود.»
از یادم رفته بود که امام (ره) چنین مطلبی فرموده باشند و اصلاً احتمال نمی‌دادم در زمان ما چنین بحث‌هایی شروع شود. دیدم دارد شروع می‌شود و فکر کردم لابد آن نامه برای این زمان است. بعداً فهمیدم که حاج احمد آقا از جانب خود آن نامه را به افرد دیگری هم داد. بعضی‌ها گفتند ما هم این نامه را داریم.
بالاخره وظیفه همه ماست که مواظبت کنیم انقلاب در مسیر خودش پیش برود. حتماً در طول تاریخ زاویه‌های جدیدی باز می‌شود و باید افرادی باشند که راه را درست ارزیابی کنند.
الان یکی از مسایل بسیار مهم ما، مسئله هسته‌ای است. ذاتاً این‌قدر مهم نیست. یک تکنولوژی از تبار تکنولوژی‌های پیشرفته است. خیلی چیزهاست که در آرزوی آن هستیم که باید به دست بیاوریم. مثلاً در همین بحث هسته‌ای، تکنولوژی جوش به جای شکاف هسته‌ای اهمیت بیشتری برای ما دارد. اگر روزی به آن تکنولوژی برسیم، یکی از عالی‌ترین چیزهای دور از دسترس دنیا را به دست آوریم. الان هفت، هشت کشور بزرگ دنیا دارند در این زمینه با هم همکاری می‌کنند، شنیدم اخیراً چین با اینکه جزو این کشورها نیست، واحد کوچکی را به عنوان نمونه آزمایش کرده است.
در این تکنولوژی تولید انرژی مانند خورشید است. هم سالم و هم منابعش بی‌پایان است. همه هایتک‌هایی که در مجمع روی آنها بحث کردیم و تصمیم گرفتیم، جایگاه مهمی دارند که از میان همه آنها یکی انرژی هسته‌ای است.
میدان‌های زیادی برای کار دارم و در این اولین مورد که تا حدودی به نتیجه رسیدیم ـ و نه نتیجه نهایی ـ چه قشقرقی علیه ما به راه انداختند!! با اینکه خیلی آسان می‌توانند بفهمند که ایران نمی‌خواهد منحرف شود و به سوی سلاح نظامی نمی‌رود.
ما خیلی خوب می‌دانیم که بمب هسته‌ای در زمان فعلی قابل بکار گیری نیست. اگر آمریکا روزی بکار برد، به خاطر این بود که فقط یک کشور داشت و آنهم تا ابد مورد نفرین مردم خواهد بود. اگرچه جنگ را تمام کرد، ولی آن شیوه تمام کردن جنگ، بدتر از جنگ است و آمریکا را در دنیا بدنام کرد. تاریخ هم هیچ وقت نمی‌بخشد که دولتی در یک لحظه صدهزار نفر را آن گونه از بین ببرد و آن همه آلودگی در کشوری ایجاد کند.
می‌دانند ما اهل کاربرد نظامی نیستیم، ولی به خاطر ادلّه‌ای که خودشان می‌دانند و ما هم می‌دانیم، نمی‌خواهند ملت ایران این امکان را به دست بیاورد.
این موضوع به چالش بسیار سختی تبدیل شده است. این مسئله با سایر اختلافات که با آمریکا داریم، فرق می‌کند. در مسئله عراق، فلسطین، نفت و بسیاری از مسایل با آمریکا و قدرت‌های استعماری اختلاف داریم. آن مسایل میدانی برای مبارزات تحلیلی، بحثی، تبلیغاتی و گاهی کارهای عملیاتی است، اما در این مسئله نقطه ایجاد شد که جای دیگری باز نمی‌گذارد.
طرف ما به طور جدی می‌گوید شما نباید غنی‌سازی داشته باشید و ما هم به طور جدی می‌گوییم باید داشته باشیم. البته حق ماست و آنها حقی ندارند و باید براساس ضوابط بین‌المللی عمل ‌کنند. چانه‌زنی در این مسئله خیلی سخت است. از انواع دیگر و زماندار نیست. یعنی مربوط به همین الان است که باید یا نباید داشته باشیم. برسر این مسئله دعوای جدّی است و حقیقتاً اینجا «رهاننده را چاره باید نه زور»
باید با تدبیرهایی این مرحله را پشت سر بگذاریم و خدا کند کسانی که این کارها را می‌کنند، بتوانند این هوشیاری و تدبیر را بکار ببرند.
مسایل داخلی هم جای بحث جدی دارد. بالاخره این همه نیروهای خوبی که الان عاطل و باطل شدند، جای تأسف دارد. البته باطل نمی‌شوند، ولی از ظرفیت‌ آنها استفاده نمی‌شود. این افراد خیلی مهم هستند.
اوایل انقلاب حادثه‌ای پیش آمده بود که خیلی دردناک بود. یکی از متخصصان خوب ما داشت از فرودگاه می‌رفت و زنش هم همراهش بود که النگو و گردنبند داشت و مأموران دیده بودند و با ایشان کلنجار می‌رفتند که نباید این طلاها را ببرید. آن متخصص جمله‌ای گفته بود که آن جمله به گوش ما رسید. گفته بود: شما دارید معدن طلاهایی مثل ما را بیرون می‌کنید و برای جلوگیری از خروج یک النگو تلاش می‌کنید. این حرف مهم بود که وقتی شنیدیم، متأثر شدیم و در تصمیمات بعدی ما تأثیر گذاشت.
واقعاً دردناک بود که مخزن عظیمی از قدرت، ثروت، دانش و تجربه را از دست بدهیم. از دست که نمی‌روند. اگر به بخش خصوصی بروند و بخش خصوصی نیرومندی از این‌گونه انسان‌های مجرب، متخصص و باسابقه شکل بگیرد، آن بخش خصوصی همان می‌شود که لایق ایران است. منتها فضای بدی است که اگر این افراد به بخش خصوصی بروند، متهم می‌شوند که دنبال مال و منال و پول می‌روند، ولی چاره‌ای نیست.
بر فرض اگر این کار را نکنند، این افراد به حدّی از بازنشستگی می‌رسند که نباید در امور بمانند و باید در جایی کار کنند. در همه دنیا انسان‌های این‌گونه و شخصیت‌های باتجربه را بعد از دوره کاری رسمی به عنوان ذخیره‌های بزرگ در بخش‌های خصوصی، مشاوره‌ای و پشتیبانی‌های فنی و علمی بکار می‌گیرند. ما هم این دوره را در پیش داریم. تا بحال فرصتی نبود و الان فرصتی پیش آمد. فکر می‌کنم یکی از سیاست‌هایی که باید پیگیری کنیم، این است که این نیروها روی پای خودشان پشتوانه بزرگی برای کشور باشند.
امروز در مجمع بحث مهمی را شروع کردیم. داریم سیاست‌های کلی نظام در بخش ساختار مدیریتی نظام را می‌نویسیم. گاهی آمار و ارقام عجیب و غریبی می‌دهند. امروز یکی از آقایان می‌گفت: الان در ایران 110 میلیارد دلار ارزش از نفت و گاز را به اقتصاد تزریق می‌کنیم. این در ترکیه نیست. درنظر بگیرید که اگر ترکیه با وضعی که دارد، 110 میلیارد دلار پول را از زمین استخراج وخرج کند، چه تغییر عمده‌ای در اقتصادش به وجود می‌آید! و چه سرمایه‌ای باید به کار گرفته شود! ما عادت کردیم که از این سرمایه مصرف کنیم و روز به روز هم بیشتر می‌خوریم.
در مسایل انتخابات و سیاسی مسایل جدی داریم. سرمایه عمده ما اعتماد مردم است. باید به گونه‌ای عمل کنیم که فرد فرد مردم بدانند، اگر رأی دادند، به اندازه همان یک رأی، نظرشان در سرنوشت کشور مؤثر است. اگر این امانت‌داری در مقدمات، مؤخرات و در جریان کار آسیب ببیند، کشور مهمترین پایه اقتدار خود را از دست می‌دهد.
البته باید جای این بحث‌ها در حزب، آموزش‌های حزبی و ارگان‌های اطلاع‌رسانی باز باشد. الان این مسایل همین جوری پیش آید که من چند کلمه گفتم تا به اذان برسیم.
والسلام علیکم و رحمه الله