بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
خیلی خوش آمدید. من از اینکه میبینم جمعی تلاش میکنند برای کم کردن رنج و محرومیت مردمی که به هر دلیل گرفتار شدهاند و مشکل پیدا کردهاند، صمیمانه متشکرم.
بالاخره این دنیای ما هیچوقت خالی از رنج نیست. همه ما در زندگیمان رنجهایی داریم ولی بعضی گرفتار رنجهای سخت و طاقتفرسایی میشوند. البته در کلیت عدل خداوند رنجها به حساب دقیق حساب میشود و هیچ لحظهای از رنج انسان هدر نمیرود. آنهایی که صبر میکنند و به حساب خداوند میگذارند خیلی بهتر پاداش میگیرند. یا به عنوان جبران گناهان و کمبودهای ما گذاشته میشود یا به عنوان زمینه استحقاق محبت خداوند در آخرت گذاشته میشود و یا در دنیا به گونهای جبران میشود. از این جهت خیال آدم راحت است. در کتاب آفرینش حسابها بسیار دقیق است. ولی مسئولیت ما را کم نمیکند. خود وجود رنجها در دنیا، کمیها، کاستیها، تفاوتها و تبعیضها یکی از زمینههای پرورش انسانهاست هم پرورش رنجورها و هم پرورش ما که کمک کنیم، فداکاری کنیم، ایثار کنیم، گذشت کنیم و خودمان را رشد دهیم.
خداوند با یک اراده میتواند همه را سعادتمند کند همانطور که در بهشت است و از خداوند هم هیچ چیز کم نمیشود. ولی مشیت الهی تعلق گرفته که از این طریق انسانها با تلاش خودشان و با انتخاب خودشان رشد کنند و به فضیلتها و سعادتهای مطلق که در آخرت به دست میآید، نزدیک شوند.
متأسفانه این چند بیماری که امروز خیلی در دنیا شایع است، هم سرطان، هم هموفیلی، هم تالاسمی، هم امراض کلیوی که به دیالیز منتهی میشود برای مردم و خانوادهها خیلی رنجآور است. متأسفانه باز بیماریهای بدتری هم دارد شایع میشود که اینها هم هست. وظایفی دولت دارد و وظایفی حکومتها دارند.
ما خودمان برای وظایفی که به عهدمان گذاشتهاند، تلاش میکنیم. مخصوصاً در سالهای اخیر که امکانات کشور زیاد شده است ما کمکهای مؤثری میکنیم و آخرین کمک ما این است که تصمیم گرفتیم همه اینها (بیماران خاص) بیمه کامل شوند. در بیمههای دنیا مرسوم نیست که اینطور مریضهای پرخرج را بیمه کنند چون بیمه براساس این است که از منابع خودش اداره شود و هیچ وقت نمیشود چنین بیمارانی در آن سیستم بگنجند. معمولاً کارهای پرخرج را خارج از بیمه انجام میدهند.
در ایران با شرایط حکومت اسلامی این مناسب نیست و با روحیه ما هم سازگار نیست. اسلام هم موافق نیست که ما با بیمه اینجوری برخورد کنیم. لذا تصمیم گرفتیم که اینها بیمه کامل شوند. البته معلوم است که فرد تالاسمی یا هموفیلی یا دیالیزی که باید هر روز تحت مراقبت باشد نمیشود با سهم جزوی بیمه، هزینهاش را گرفت. لذا باید بپذیریم در کشوری که هزاران میلیارد خرج سوبسید میکند که آن را اغنیاء و فقرا، همه میگیرند ما نفت را به این قیمت میدهیم، آرد را به این قیمت میدهیم، شکر را به این قیمت میدهیم، روغن نباتی را به این قیمت میدهیم و تقریباً همه اینها را به مردم رایگان میدهیم خیلی بیمنطقی است که به اینها کمک نکنیم. باید نیم درصد از همه آنها کم کنیم و به این قشر مظلوم بدهیم که این کار را میکنیم و این تصمیم جدی است و اجرا میشود. کمیته امداد و بقیه آقایان که مسئول بیمه هستند بیمه اینها را جدی بگیرند. ما باید از خزانه اینها را قاطعانه بیمه کنیم. فرانشیزی که از دیگران میگیریم اینها نمیتوانند این بهای سنگین را بدهند. لذا از این هم باید صرف نظر کنیم که میکنیم. حالا اگر تعداد محدودی از اینها باشند که ثروتمند باشند خودشان باید به نحوی کمک کنند ولی معمولاً فقرا گرفتار این امراض میشوند چون پیشگیریها در بین فقرا کم است.
تصمیم دیگری برای کسانی که کلیه اهدا میکنند یا میفروشند گرفتیم که ما فرضمان بر این است که آنهایی که برای عاطفه کمک میکنند یا برای چیزهای دیگر کمک میکنند و کلیه میدهند آن حساب جدایی دارد. فرض بر این است که خیلیها هم به خاطر نیاز زندگیشان میروند یکی از کلیههایشان را میفروشند. اینطور آدمها استحقاق حمایت دارند و نباید کلیه اینها مثلاً 300-200 هزار تومان باشد. امروز یک آدم سالم که محتاج نباشد حاضر نیست رایگان جراحی شود و کلیهاش را بردارند. این کار سنگین است. قاعدتاً باید کسی خیلی گرفتار باشد و خوب باشد که این کار را انجام دهد. چون خیلی هستند که گرفتاریشان را از راه فساد تأمین میکنند دزدی میکنند، قاچاقفروشی میکنند ولی یک انسانی که حاضر میشود کلیه خودش را بدهد و دنبال دزدی و این چیزها نرود این خیلی قابل توجه است. قرار شد ما یک مبلغ جزئی به اینها بدهیم به اضافه اینکه تصمیم گرفتیم که اینها را مجانی بیمه کنیم. کسانی را که کلیه اهدا میکنند برای مدتی به صورت رایگان با خانوادشان بیمه میشوند که این کار را هم میکنیم.
به هر حال قاعدتاً دولت وظایف عمومیاش را انجام میدهد، هزینه میکند، برای اینها بیمارستان میسازد و علوم مربوط به اینها را تقویت میکند و هر کاری که باشد انجام میدهد. اما این سفره خوبی که الان برای ثواب و تقرب به خدا برای مردم هست از این باید استفاده کرد هم شما و هم بخش خصوصی و همه شخصیها به نحوی از این طریق به خداوند نزدیک شوند و بیایند خدمت کنند که من جمع شما را اینجوری میبینم. چون اینجا هیچ چیزی نیست جز رنج و دیدن محرومان و دیدن افراد رنجور و سروکار با کسانی که معاشرت با آنها، آدم را ناراحت و رنجور میکند. لذا واقعاً کار، کاری انسانی و خدایی است و همان است که قرآن به عنوان یک وسیله پرورشی انتخاب کرده است و ما میتوانیم از این طریق خودمان را به خداوند نزدیک کنیم و میتوانیم رحمت خدا را برای جامعهمان جلب کنیم.
خیلی از ملتها و امتها نابود شدند به خاطر اینکه رحم و عاطفه بین آنها مرده و بین آنها افکار مادی و شخصی و شخصپرستی و سودپرستی و فامیلپرستی و اینها حاکم شده است و مصداق استحقاق غضب خدا را اینها پیدا میکنند و یکی از کارهای مهم در جامعه این است که از طریق رحم و شفقت، مهربانی را در جامعهمان ترویج کنیم. عطوفت انسانی هم لطف خداوند را جذب میکند و هم باعث رشد محبتها بین انسانها میشود و جامعه را منسجم میکند. برنامه اسلام که این همه در قرآن روی انفاق و گذشت و جهاد و ایثار تکیه کرده است فقط این مسئله است که ما خودمان را رشد بدهیم و خودمان را تکامل بدهیم و از این طریق آلودگیهای خودمان را پاک کنیم که معمولاً در زندگی برای انسان پیش میآید و کفاره بسیاری از گناهان رسمی و غیررسمی ما میشود.
به هر حال من از این زحماتی که شما میکشید، از همه شما تشکر میکنم. تشکر ما که چیزی نیست ولی با اطلاعی که از دین دارم عرض میکنم که این یک کار بسیار بسیار خوب خداپسندانهای است و آمادهایم هر کمکی که از دستمان بر میآید انجام دهیم. انشاءالله آن مرکز سرطان که آن را دنبال میکنید و با اینکه کار سنگینی هم هست آن کار هم عملی شود. دولت هم کمک میکند. ولی ما مایل هستیم به گونهای عمل بشود که دست افراد متمکن را بند کند که کمک کنند. این همه تمکن و مال و زمین و اندوخته را برای چه میخواهند؟ اینها تا حدی در زندگی ما مؤثر است و اگر زیاد شود برای ما بلا و دردسر میشود. مردم را جمع کنید و از آنها کمک بگیرید و دولت هم به خاطر اینکه در این کار مهم شریک باشد کمک میکند و تأیید میکند.
از دانشمندان، از شخصیتهای علمی، پزشکان و از دیگران دعوت کنید که آنها هم با امکانات تخصصیشان کمک کنند که همه در این سفره خوب الهی دستی داشته باشند. انشاءالله موفق باشید. از محبتی که با این لوح فرمودید من متشکرم ولی این حرفها برای ما زیادی است. ما خیلی کمتر از چیزهایی که در تابلو نوشتهاید، هستیم.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته