سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در در پالایشگاه قطران اصفهان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در در پالایشگاه قطران اصفهان

  • اصفهان
  • سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۶
اهمیت پالایشگاه قطران/ ارزش قطران/ رزمندگان دیروز، سازندگان امروز/ بنیه صنعت کشور نیرومند است/ شهامت و توکل لازمه کارهای بزرگ/ استفاده از سرمایه بیگانگان/ حمایت از صنعتگران کشور/ پرهیز از سخت‌گیری‌ها/ حرکت جهشی در صنعت کشور/ حرکت هماهنگ و بابرنامه/ کارخانه ساخت الکترود/ طبس را مثل چشمانمان حفاظت کنیم/ اهمیت طبس

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله وآله

ما خیلی انتظار کشیدیم تا امروز رسید. مدتهاست که از ارزش و اهمیت پالایشگاه قطران شنیده بودیم و انتظار استفاده از این صنعت مبارک را داشتیم، که به ادله مختلفی طول کشید. ولی این طرح مهم، خوب اجرا شد. بحمدالله یکی از ادله و همچنین ثمرات تأخیرش این بود که ما شریک خارجیمان را عوض کردیم و خیلی ارزانتر و شاید بهتر به ثمر رسید. در این جریان، فرانسوی‌ها کمک کردند. و ما امروز یک تکنولوژی بسیار با ارزشی را از این طریق در اختیار داریم. خوب الان، حضار کم و بیش می‌دانند. آنها که همراه بودند، آنجا شنیدند یا از پیش در جریان بودند ولی مهم اینکه مردم و صنعتگرانمان را خوب در جریان این کار بسیار بزرگ بگذاریم. این اولین گام مهم در استفاده خوب از یکی از مواد معدنی کشور است که تا به ‌حال به‌صورت ضایعات مزاحم در کشور تلقی می‌شده است. ماده‌ای که حدود سه هزار محصول ارزشمند را می‌شود از آن بگیریم چیزی شبیه نفت است. درست همان‌طور که نفت، نفت خام، چهره عبوس سیاهی دارد و خودش چیز مزاحمی می‌تواند باشد ولی وقتی تبخیر می‌شود این همه محصولات زیبا و کارساز را به مردم می‌دهد که الان در زندگی مردم همه جا حضور دارد، این ماده با ارزش قطران که در ذغال سنگ وجود دارد با شکل نازیبای خودش یک چنین خاصیتی دارد.

از آقای ادیب که واقعاً کار خوبی را سامان دادند باید قدردانی بکنیم. آقای ادیب در زمان جنگ هم برای ما همین‌طور کارها را می‌کردند و یک مدیر مبتکر شجاعی بودند. در زمان جنگ هم آقای حاج محسن رفیق دوست ]از ایشان[ حمایت می‌کردند و به کار می‌گرفتند. آشنایی آنها در جنگ بوده و آشنایی من هم با آنها در جنگ بود. الحمدلله حالا که جنگ تمام شده، همان بچه‌های جنگ همان جانبازها و نیروهای ایثارگر و کسانی که آن روز کشور را نجات دادند امروز در گوشه وکنار کشور، در هر جامی رویم چهره‌های اینها را می‌بینیم که دارند چه کارهای بزرگی را انجام می‌دهند.

بنیه صنعت کشور بحمدالله نیرومند شده و با این استحکام بنیه صنعت، کارهای بزرگی بوده که این طوری انجام می‌دهیم. همین جریان این کارخانه، این پالایشگاه نشان می‌دهد کاری که بنا بود برایش هفتاد هشتاد میلیون دلار از ما بگیرند، به‌ خاطر اینکه احساس شد ما می‌توانیم قسمت‌هایی از آن را در داخل کشور خودمان بسازیم، توانستیم این را به سی و چند میلیون برگردانیم. امروز اگر بخواهیم همین کار را بکنیم شاید با پنج، شش میلیون دلار یا هفت، هشت میلیون دلار قسمت عمده‌اش را بسازیم، بسیاری از این کوره‌ها و رآکتورها و چیزهایی را که خریدیم دیگر خودمان می‌سازیم و با پیشرفت صنعت گالوانیزه کشور و با آمدن صنعت روی، اکثر این چیزهایی را که برای لوله سازی یا مخزن سازی از خارج می‌آوردیم، حالا دیگر در داخل می‌سازیم. واقعاً بنیه صنعت کشور، نیرومند است و واقعاً هم الان وقت کارهای بزرگتر است.

آقای مهندس نعمت‌زاده اینجا گفتند و من واقعاً قبول دارم. حالا که این امکانات را داریم که خیلی‌ها دیگر قبول دارند. ما این حرفها را ده، پانزده سال پیش قبول داشتیم که باید انجام بشود. یک محاسبه ساده نشان می‌دهد که آن احتیاط‌هایی که بعضی‌ها می‌کنند، دست مدیران ما را می‌بندد. صنعتگران ما اشتباه می‌کنند. این کارها یک مقدار شهامت و توکل لازم دارد. آدم کاری که می‌خواهد بکند اگر با ترس بخواهد انجام بدهد و هی خودش را کوچک بکند نمی‌تواند کارهای بزرگ را انجام بدهد. آدم‌های بزرگ لازم است که تصمیمات بزرگی بگیرند. ببینید این کارخانه حالا با آن که ما ارز هم زیاد مصرف کردیم - 39 میلیون گفتند انشاءالله کمتر از این مقدار مصرف شده - ما این را ساختیم. یکی از محصولاتش همان نفتالین است. نفتالین را مردم کشور ما می‌شناسند چون که برای حفاظت لباس‌ها و این طور چیزها معمولاً مصرف می‌شود، گمان می‌کنم به تنهایی هشت هزار تن تولید نفتالین داریم. حدود 900 دلار هم هر تن آن است و گاهی هزار دلار هزار و دویست دلار. اگر فرض کنیم هزار دلار است، یعنی هشت میلیون دلار همین نفتالین برای ما ارزآوری دارد. ما باید هفت سال این ارزمان را بپردازیم امّا با همین نفتالین می‌توانیم بدهی‌هایش را بپردازیم که دیگر بقیه هفده محصول دیگر برای خودمان می‌ماند. آقایان به قیمت امروز گفتند : ما با این کارخانه 25 میلیون دلار صرفه‌جویی ارزی داریم. یعنی یک سال و نیم طول می‌کشد که بدهی ارزیش را بپردازد. اگر خارجی‌ها حاضرند به ما ارز بدهند، التماس ما را بکنند، آنجا ریششان هم گرو بیفتد، وقتی که آمدند، ارزشان اینجا آمد، دیگر از این حرفهای پرتی که گاهی می‌زنند نمی‌توانند بزنند. ولی الان یکی از ادله‌هایی که اینها یک قدری کوتاه می‌آیند اینکه می‌بینند ده، بیست میلیارد دلارشان آنجا پیش ما گیر است. بالاخره ما نقدخری کنیم این که هنر نیست. پول نقد بدهیم برویم جنس بخریم، با بهره 5%، ارز را به صورت این کارخانه در کشور بیاوریم. از بخشی از محصول خودش هم بپردازیم، در موقع ساخت هزاران نفر را مشغول کار کند. در موقع کار همین کارخانه، سیصد نفر انسان را مشغول کار کرده است. صدها کارخانه الان منتظر محصولات اینجا هستند که بایست از خارج بیاورند. بعضی‌هایش را هم در بخش‌های حساسی مثل دفع آفات و اینها.

محصولات بخش صنعت دو منظوره و استراتژیک است. خیلی‌هایش الان به زحمت وارد می‌شود. ما دیگر خودمان باید اینها را تولید کنیم. من واقعاً هنر نمی‌دانم که بعضی‌ها احتیاط می‌کنند، به اسم حفاظت از منافع کشور دست صنعتگران ما را می‌بندند، دست نیروهای مفید را می‌بندند و نمی‌گذارند. ما می‌توانیم واقعاً از این نوع کارها فراوان انجام بدهیم. با اعتباری که همین حالا داریم، خطوط اعتباری که داریم، بیاوریم کارها را انجام بدهیم و یک دفعه رونق بدهیم. ما اگر مثلاً هشت سال پیش یک کارهایی می‌توانستیم بکنیم، الان ده برابر آن، بیست برابر آن می‌توانیم در سال انجام بدهیم. عمدتاً هم کار ایرانی است. عمدتاً هم از صنعتگران خودمان است. در همین پالایشگاه شما اگر واحد دیگری بخواهید بسازید، در داخل تولید بکنید، صدها کارخانه کشور رونق می‌گیرد و کلی رونق می‌دهد به کار، به صنعت و حمل و نقل و آموزش، آنقدر افراد در طول ساختن یک کارخانه، اینجا آموزش می‌گیرند. ما صدها نفر آموزش می‌دهیم. اینها بر‌می‌گردند در جامعه، خودشان می‌شوند یک معلّم فن. قاعدتاً باید حفاظت کنیم و نگذاریم این سخت‌گیری‌ها بشود و دست مدیران لایق را باز بگذاریم.

مردم ما در این مقطع، بعد از آن برنامه اول و دوم، واقعاً می‌توانند پرش بکنند. این تعبیر پرش را، جهش را، من در ملاقات با نخست‌وزیر چین که پریروز با من ملاقات داشت، به ذهنم رسید. او گفت: ما که از بیرون نگاه می‌کنیم کشور شما را از لحاظ توسعه در حال پرش می‌بینیم، نه در حال حرکت. تعبیر درستی است و واقعاً همه جا این‌طوری است. یعنی فقط اصفهان نیست. خب اصفهان نیرومندتر از جاهای دیگر است. همه جای کشور همین‌طور دارد گام‌های بزرگ بر می‌دارد و ما امروز آمدیم اصفهان این همه طرح صنعتی که به ثمر رسیده است ما چند ماه پیش هم اصفهان را دیدیم. هرچه بود، آن موقع افتتاح شد، دوباره حالا این همه صنعت را که در ظرف این چند روز به ثمر رسیده، باید افتتاح کنند. مدیران کشور اصلاً نمی‌رسند برای افتتاح به کارخانه‌ها بروند. آن‌قدر سریع دارد پیش می‌رود و تازه این تصاعد هر قدمی که جلو می‌رویم زاویه‌ها بازتر می‌شود و خیلی سریع‌تر دارد عمل می‌شود. هم نیروی انسانی، هم مواد اولیه، هم کالای واسطه، هم کارهای فنی دارد به موازات هم پیش می‌رود و خوشبختانه با برنامه است و چون برنامه در آن هست، هماهنگی، نگران اینکه یک طرف خیلی رشد کند نیستیم. یک طرف بی‌خبر بمانند. همه چیز باید با هم جلو برود.

به هر حال من از بنیاد جانبازان و مستضعفان، از کارخانه مادر ذوب آهن در اصفهان، از وزارتخانه‌های صنعت و معادن و فلزات که هدیه بسیار ارزشمند و مادر پالایش قطران را به کشور هدیه کردند صمیمانه تشکر می‌کنم. سرمایه و هدیه‌ای که از این به بعد ده‌ها رشته جدید صنعت از آن زاییده می‌شود.

همین امروز آقایان به این نتیجه رسیدند که این کارخانه ساخت الکترود را تأسیس کنندکه کار خیلی لازمی است. گویا همان چیزهایی است که ما در ذوب آهن آنجا دیدیم. آن چیزها را با آن قیمت‌های گران از آمریکایی‌ها و از جاهای دیگر باید بخریم، برای ذوب آهن. خود آن موادمان را هم از همین جا برداریم و بسازیم، انشاءالله، و باز فکر دیگری را آقای مهندس محلوجی ارائه دادند که در طبس، که برای ما شهر بسیار عزیزی است. مثل نگینی است که در آن کویر وسیع قرار گرفته و طبس را ما باید ]مثل[ چشمانمان حفاظت کنیم. برای زندگی مردم آنجا کارخانه دیگری، براساس معدن نیرومند ذغال سنگ طبس به‌وجود بیاوریم. همانجا برای ساخت کک و قطران و پالایشگاه قطران اقدام بکنیم. من حمایت می‌کنم. آقای میرزاده هم با آقای محلوجی کنار هم نشسته‌اند. پیشنهاد آقای میرزاده بود، آقای محلوجی هم قبول کردند. آن برای ما برکات دیگری دارد. اولاً خود طبس است. ما باید خیلی به طبس برسیم. طبس خیلی با ارزش است. در کویر همانطور که یزد اهمیت دارد، آن‌جا یک قدری هم بیشتر اهمیت دارد، چون از مناطق آباد خیلی دور است. ثانیاً آنجا معدن عظیمی است که خیلی معدن باارزشی است. ما آنجا رفتیم و موقعیت معدن را دیدیم، و ثالثاً حالا دیگر این را بلدیم. اصلاً می‌توانیم معدنمان را استخراج کنیم و می‌توانیم کک بسازیم و می‌توانیم از (قطرانش) این محصولات را بگیریم و انشاءالله، تا آن‌کارخانه ساخته می‌شود، بقیه زیردستی‌ها را هم شما آماده کرده باشید که روی مجتمع صنعتی پالایش و صنایع قطران از آنجا در بیاوریم.

امیدواریم که ما بتوانیم سربازان خوبی برای اسلام و پیروان خوبی برای امام و همچنین برای رهبر گرانقدرمان باشیم. اگر ما برنامه مان فشرده نبود، من مایل بودم بیشتر اینجا بمانم، بیشتر با جزئیات کار آشنا بشوم، ولی بیش از این الان نمی‌توانیم وقت بگذاریم. شما را بخدا می‌سپاریم.

                 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته