سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در کنگره رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در کنگره رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور

حقوق معلمان، دغدغه همیشگی هاشمی رفسنجانی

  • شنبه ۲۸ تیر ۱۳۷۶
موفقیت آموزش و پرورش در دوران سازندگی/ رفع مشکلات آموزش و پرورش در دوران سازندگی/ اهمیت آموزش و پرورش در کشور/ جایگاه مهم بخش فرهنگ در برنامه‌های پنج ساله اول و دوم/ گستردگی مصادیق معنای فرهنگ در کشور/ رشد فرهنگی کشور در دوران سازندگی/ ترسیم موفقیت‌های آموزش عالی/ رشد کمّی و کیفی کتاب/ رشد انبوه ساخت ورزشگاه در کشور/ جذب نیروهای کارآمد به آموزش و پرورش/ گستردگی کلاس‌های درسی در کشور/ خودکفایی کشور در مصالح ساختمانی برای ساخت کلاس‌های درس/ رفع موانع و مشکلات چاپ کتاب‌های درسی/ رشد مناسب حقوق معلمان در دوران سازندگی/ لزوم رسیدگی به حقوق معلم‌ها/ توجه دولت سازندگی به امکانات تفریحی و پرورش/ تأسیس بیمارستان و درمانگاه برای فرهنگیان/ آموزش و پرورش، یکی از بنیادی‌ترین بخش‌های جامعه/ توجه جدی به آموزش و پرورش در برنامه‌های اول و دوم/ کارنامه موفق دکتر نجفی/ ضرورت توسعه طرح حرفه‌وفن/ نقش هنرستان در تربیت نیروها/ بحث‌های شورای انقلاب فرهنگی برای رفع نقطه ضعف آموزش متوسطه/ اهمیت برنامه‌های پرورشی برای مدارس/ لزوم دقت در مسائل پرورشی/ اهمیت پر کردن اوقات فراغت دانش‌آموزان/ ایران، جامعه‌ای سیاسی و فرهنگی/ هوشیاری مردم در انتخابات/ رشد کیفی ایران پس از جنگ/ حضور معنادار مردم برای سازندگی کشور/ مقایسه ایران با کشورهای جنگ‌زده/ روحیه ایثار مردم، مکمّل دوران سازندگی/ غفلت کینه‌توزانه دشمنان نسبت به موفقیت‌های ایران/ مصونیت فرهنگی کشور/ همت مردم ایران برای بازسازی خرابی‌های جنگ/ اهمیت انصاف در نقدهای سیاسی/ بسیج همگانی دشمنان برای پیدا کردن یک نقطه ضعف از انقلاب/ ظرفیت ایران برای الگو شدن در دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُاِللهِ والسلامُ عَلی رَسولِ اللهِ وَ آلِه

خوشحالیم که باز هم توفیق پیدا کردیم تا لحظاتی را در خدمت شما دوستان خوب فرهنگی و مدیران تلاشگر بخش آموزش و پرورش باشیم و از همکاری‌ها و زحماتی که شما در این دوره متحمل شده‌اید، تشکر کنیم. من واقعاً راضی هستم و در ارزیابی من، کار آموزش و پرورش از بخش‌های کاملاً موفق برنامه بوده است. گرچه گروه سرود شما بنده را شرمنده کرد و با تعبیراتی که در سرود گذاشته بودند، شما در ابراز محبت پیشقدم شدید، ولی من به قصد تشکر از شما به اینجا آمده بودم.

الحمدلله با یک دوره کار با برنامه و متشکل، امروز از بسیاری از مشکلاتی که ما در سال‌های بعد از جنگ در بخش آموزش و پرورش داشتیم، خبری نیست و اقداماتی که شده، زمینه را برای یک حرکت جدید کیفی فراهم کرده و شما تاکنون گام‌های مؤثری را برداشته‌اید.

الان نمی‌خواهیم به شما درس بدهیم که سنگینی کار ما را عمدتاً بخش آموزش و پرورش تشکیل می‌داد، ولی تحقیقاً به خاطر وسعت و اهمیت کار و مادر بودن، آموزش و پرورش جزو اولویت‌های برنامه بوده است. خاصیت برنامه این است که همه چیز را هماهنگ پیش می‌برد و مانع از این است که ناهماهنگی در بخش‌ها به وجود بیاید و عقب‌ماندگی یک بخش باعث مشکل برای سایر بخش‌ها شود. ما در همان برنامه هم، با توجه به اهداف و خواسته‌های نظام، اولویت‌هایی را همیشه مدّنظر داشته‌ایم. بخش فرهنگی به طور کلی در برنامه‌های پنج ساله اول و دوم جایگاه کاملاً مهمی داشته است. گرچه هنوز نیازهای واقعی وجود دارد که باید پیگیری شود، ولی در همه قسمت‌های مربوط به آموزش و پرورش و به طور کلی فرهنگی، توجه ویژه بود. به خاطر اینکه ماهیت انقلاب ما، فرهنگی است و توقعات جامعه ما هم به حق توقعات بالای فرهنگی است.

با این همه، ما احساس می‌کنیم رضایت کافی از دستاوردهای آموزشی و فرهنگی وجود ندارد و توقعات بیشتری هست. گاهی این توقعات، با تعبیرهای گوناگونی همراه می‌شود که بعضی‌ها فکر می‌کنند بخش فرهنگی نسبت به سایر بخش‌های کشور و به اندازه طلب فرهنگ نیست، ولی واقعیت این است که جلو بودن کارها، در مسائل فرهنگی هم مشاهده می‌شود. اما وقتی صحبت از بخش فرهنگی است، آموزش عالی، آموزش و پرورش، مطبوعات، فرهنگ عمومی و سایر بخش‌ها مثل تربیت بدنی و وسایل رفاهی جنبی هم مدنظر است که در کنار سایر بخش‌های دیگر زندگی، مانند مسائل اعتقادی، دینی و چیزهایی که معمولاً مربوط به بخش روحانیت معمولاً و حفظ سنت‌ها و ارزش‌های ملی است، پیگیری می‌شود. در همه این موارد سهم قابل توجهی از رشد به نیرومندی نیروها مربوط می‌شود.

در سایر بخش‌ها هم این مسائل هست. مثلاً در جمع معلمان که جای خودش با آنها حرف می‌زنیم، یا درباره دانشگاه‌ها این رشد هست که امروز نزدیک یک و نیم میلیون دانشجو می‌گیرند و فضاهای آموزشی بسیار خوب، گسترده و مدرنی در آزمایشگاه‌ها و توسعه آموزش‌های مقاطع عالی داریم. الان همه رشته‌ها و مقاطع عالی در ایران تدریس می‌شوند و رو به توسعه است. حتی خوابگاه‌ها و وسایل رفاهی دانشجویان و چیزهایی از این قبیل هم افزایش یافت. تیراژ مطبوعات به طور کلی نزدیک به ششصد تا هفتصد میلیون رسید. تیراژ کتاب خوب است و امسال در نمایشگاه کتاب گزارش‌های خوبی داده شد که واقعاً در این بخش برای تأمین نیازهای وسایل چاپ کاغذ و چیزهایی که در این بخش هست، جهش داشتیم.

ساخت ورزشگاه‌ها به طور انبوه اتفاق افتاد که امروز به هر گوشه از کشور نگاه می‌کنیم، ساخت سالن‌های سرپوشیده دارد به سرعت انجام می‌گیرد که خارج از این بحث ماست و فقط اشاره به آنها کافی است.

اما در مورد آموزش و پرورش، وقتی شروع کردیم، واقعاً در همه زمینه‌ها دشواری‌های وحشتناکی را پیش روی خودمان می‌دیدیم. از لحاظ نیروی انسانی خیلی روشن بود که ما باید سالانه انبوهی از نیروهای جدید را وارد آموزش و پرورش کنیم. با سیاست کوچک کردن دولت و تورم کارمندان دولت و با بودجه‌ای که داشتیم، مشکل بود. بحمدالله از این بعد به تدریج فارغ شدیم و امروز تقریباً برای تأمین نیروی انسانی برای آموزش و پرورش مشکلی نداریم. شما می‌دانید که بخش بزرگی، نزدیک به یک میلیون نیروی کیفی دارد در اینجا کار می‌کند. در این هشت سال سالانه حدود بیست هزار کلاس ساخته شده تا این آرامش نسبی در فضای آموزش به وجود بیاید و هنوز هم یک مقدار باید ادامه بدهیم. مخصوصاً در این دو سال برنامه پنج ساله دوم باید به جایی برسیم که تعداد زیاد شیفت‌ها مانع تحصیل برای بچه‌های ما نباشد و بهتر بتوانند از فضاها استفاده کنند.

البته معدل بیست هزار کلاس برای هر سال مخصوصاً سال‌های اول برنامه که وسایل ساختمانی در کشور خیلی کم بود و بیشتر آنها وارداتی بود، کار کمی نیست. امروز دیگر فقط اعتبار نقدی می‌خواهد و فکر می‌کنیم از لحاظ وسایل ساختمانی - بحمدالله - هیچ محدودیتی نیست.

در مورد کتاب‌های درسی یادمان هست که چه وضعی داشتیم! هر سال که نزدیک شروع مدارس می‌شد، بحث کتاب‌های درسی داغ داغ بود و حق همه هم بود که این مشکل را مطرح کنند، چون بچه‌ها می‌خواستند به مدرسه بروند و کتاب نبود و معلم، مدیر، بچه‌ها و خانواده‌ها در فشار بودند. امسال احساس می‌کنم که این مسئله کاملاً روان شده باشد. اکثر اینها از پیش آماده شده و به موقع همه چیز داده می‌شود و در سال‌های بعد با تولید کاغذ در کشور که از همین روزها شروع می‌شود و یکی از بزرگترین کارخانه‌های تولید کاغذ با صد و پنجاه هزار تن تولید سالانه وارد چرخه کشور می‌شود. به نظرم این مسئله به عنوان یک مشکل به تاریخ سپرده می‌شود و حل شده است.

از دیگر مسائل ما، مسئله حقوق معلمان بود که در دوران جنگ نتوانسته بودیم اینها را اضافه کنیم و عقب‌ماندگی بسیار سختی در این زمینه داشتیم. معلمان مثل همه بخش‌های کارمندی دولت و کارگری که در سال‌های جنگ نگرفته بودند و جزئی گرفته بودند، مطالباتی داشتند. البته با بن، کوپن و این چیزها یک مقدار از کمبودهایشان را جبران می‌کردیم. باید در این زمینه‌ها کار می‌شد. البته به نحوی که برنامه را ناهماهنگ نکند، شوک وارد نکند و باعث فشار بر روی بخش‌های دیگر نشود.

در کل کشور برای اصلاح همه آنها حرکت کردیم. سیاست ما این بود که کمی از تورم جلوتر برویم که به تدریج و ظرف دو، سه برنامه، عقب‌افتادگی قبلی هم جبران شود که بحمدالله همان‌گونه که شما در جریان هستید، در این سیاست هم موفق بودیم. گرچه من می‌دانم هنوز دریافتی معلم‌ها برای زندگی مناسب کافی نیست، ولی مصلحت نظام هم نیست که در پرداخت حقوق بی حساب جلو برود. چون اثر بسیار جدی در جاهای دیگر می‌گذارد. اگر بی‌حساب جلو برود، از انسان پس گرفته می‌شود، ولی برنامه به گونه‌ای تنظیم شده که یکی، دو سال اخیر که وضع را برای گام‌های بلندتر مناسب دیدیم، انجام دادیم.

مشکل دیگر ما در این بخش این بود که تعداد زیادی از امکانات جنبی، تفریحی و پرورشی شما را جنگ گرفته بود. اردوگاه‌ها و مراکز موردنیاز ساعت فراغت را گرفته بود. هنوز این مسئله حل نشده است، ولی شروع کردیم برای اینکه چیزهای جدیدی را خلق کنیم و اگر نتوانیم آن اردوگاه‌ها را پس بگیریم و نیروهای نظامی و بسیج و دیگران نیاز داشته باشند، جایگزین کنیم که یک زمینه‌اش را شروع کرده‌ایم.

برنامه‌های دیگری هم بود، مانند تأسیس بیمارستان‌ها و درمانگاه، تأسیس شرکت سرمایه‌گذاری برای فرهنگیان با مشارکت دولت، مجموعه فوق برنامه و چیزهایی از این قبیل که خودتان در جریان هستید. باید این برنامه‌ها در چند سال پیگیری و تقویت شوند تا این قشر عظیم، مؤثر و سازنده کشور احساس آرامش و آسایش بیشتری کنند و جوانان ما در زندگی فراغت بیشتری برای فکر کردن و اندیشیدن و تأمین کارهایی که داریم، داشته باشند.

در این که ما برای پیشبرد اهداف انقلاب و نظاممان سخت متکی به نیروهای فرهنگی هستیم، شکی نیست. در اینکه آموزش و پرورش یکی از پایه‌ها و بنیادی‌ترین بخش زندگی و برنامه‌های فردی است، شکی نداریم و همه مردم در جامعه ما به نحوی سروکارشان با معلم است. بدون شک تأثیر جریان‌های آموزش و پرورش روی جریان‌ها و سرنوشت ما حرف اول را می‌زند.

بنابراین برای هر دولتی و هر نظامی ضروریست که از این بخش غفلت نکند و بر روی پیشرفت تأکید داشته باشد. بحمدالله این بخش در دوره اول و برنامه دوم مورد غفلت قرار نگرفته، بلکه به آن توجه جدی شده است. نقش آقای دکتر نجفی هم انصافاً قابل توجه است. ایشان بدون تبلیغ، بدون شعار و با تفکر و اندیشه، آنچه را که برای این بخش ضروری بود، مورد تأکید قرار می‌دادند و برنامه‌هایشان مؤثر بود و در سایر بخش‌های دولت هم به خاطر منظم کردنشان نقش مؤثری داشتند و امروز می‌توانند در مقابل جامعه و شما، سرفراز باشند که این دوره را به خوبی گذراندند.

طرح‌هایی که هنوز روی آن تأکید می‌شود و در این مقطع خیلی ضرورت دارد، بحث حرفه‌وفن در مدارس است. راه تقویت بنیه اقتصادی کشور، راه حل مسئله اشتغال، راه بهره‌وری مناسب از امکانات سرمایه‌گذاری شده، گسترش حرفه‌وفن است.

یکی از راه‌های حل مسائل جوانان مربوط به حرفه‌وفن است. انبوه جوانان و نوجوانان ما دیر یا زود وارد جامعه می‌شوند و مسئولیت زندگی را به عهده می‌گیرند. معلوم است که همه نمی‌توانند از طریق دانشگاه به جامعه بیایند و این وضعیت در هیچ کشوری نیست و هیچ متفکری هم فکر نمی‌کند همه با تحصیل دانشگاه وارد جامعه شوند. علت پیشرفت و موفقیت و تجربه کشورها هم دریافتن این نکته است. ما باید بخش قابل توجهی از نیروها را آموزش بدهیم و وارد اقتصاد کشور و زندگی اقتصادی جامعه کنیم. این کار از طریق مدارس حرفه‌وفن و تقویت بخش فنی‌وحرفه‌ای مطلوب مقدور است.

امسال مبلغ قابل توجهی در بودجه برای تقویت این بخش استفاده کردیم که انشاءالله از اول سال تحصیلی دستتان برای تأمین ماشین‌آلات و ابزار کارگاهی بازتر است که برای شروع کار در شورای انقلاب فرهنگی بحث شد. وقتی نظام جدید متوسطه را بررسی کردند، خیلی روشن شد نقطه‌ضعفی که وجود داشته و ترمیم نشده، همین بوده که به اندازه کافی در مدارس تجهیزات حرفه‌ای نداشتیم. اگر هم داریم مثل مدارس دیگر نیست و باید چیزهایی اضافه کنیم. این شروع حرکت وسیعی است که انشاءالله شما بتوانید در این سه سال باقیمانده از برنامه بخش آموزش فنی‌وحرفه‌ای را به نقطه مناسبی برسانید.

بخش دیگری که جدید است و می‌توان با پیشرفت امور کشور روی آن کار کرد، همین برنامه‌های گروهی فوق برنامه و پرورشی است که باید آن را در اختیار بچه‌هایمان قرار بدهیم. باید بخش قابل توجهی از اوقات فراغت بچه‌هایمان را در این جهت برنامه ریزی کنیم.

رسیدن به این بخش یک دوره قابل توجهی می‌خواهد، سرمایه می‌خواهد، نیروی خاص پرورش یافته برای منظور می‌خواهد و وسایل خاص پر کردن اوقات فراغت، کتابخانه‌ها، تفریحگاه‌ها و ورزشگاه‌ها، برنامه‌های شاد برای جوان‌ها و چیزهایی از این قبیل را می‌طلبد. باید به این بخش توجه بیشتری بکنیم. الحمدلله با تشکیل شورای عالی جوانان و برنامه‌ریزی‌هایی که در آنجا می‌شود، شما می‌توانید از پشتوانه علمی، فنی و حساب‌شده‌ای بهره بگیرد.

امیدوارم که این دو نکته، یعنی اوقات فراغت جوانان و مسائل حرفه‌وفن جوانان که این روزها در اولویت قرار گرفته، در آینده هم با اولویت بیشتر پیگیری شود تا بتوانیم این نکته‌ای را که مایه نگرانی مردم، از بعد پرورشی و فرهنگی است، حل کنیم. نتیجه همه این حرکت‌های فرهنگی در جامعه و کارهای سنگین سازندگی که در بقیه بخش‌ها شده، این است که ما جامعه هوشیار و آگاهی داریم. یک جامعه سیاسی، فرهنگی، صاحب فکر و صاحب نظر برای زندگی داریم. الان نمی‌توانم یک کشور دیگر را با ایران مقایسه کنم. همین انتخابات اخیر که برگزار کردیم و همچنین انتخابات مجلس نشان خوبی است؛ اگر بخواهد منصفانه از بعد سیاسی و برای نشانه آگاه بودن، هوشیار بودن و در صحنه بودن مردم منصفانه ارزیابی بشود، نشان خوبی از سلامت انقلاب است. خیلی‌ها تلاش کردند، رادیوهای بیگانه از داخل و خارج بسیار سم‌پاشی کردند و همه ابزار تخریب را به کار بردند تا مردم ما را نسبت به سرنوشتشان بی تفاوت کنند. ارزیابی دشمنان ما از جامعه ما این است که این جامعه با حضور انبوه مردم در مسائل سیاسی موفق شده است که انقلاب کند و حضو رعلاقمندانه مردم در امور کشور باعث شد که مسائل بعد از جنگ را خیلی خوب از سر بگذراند. در کمتر کشوری بعد از جنگ به خوبی ما توانسته‌اند مشکلاتشان را حل کنند.

شما معلم‌ها که اهل تاریخ هستید، می‌دانید که کشوری مثل ژاپن، آلمان و اروپای بعد از جنگ، چه وضعیتی دارند! نگاه کنید که بعد از جنگ چقدر نوسان داشته‌اند! چقدر تلفات داشته‌اند! چقدر سقوط اخلاقی کرده‌اند! چه مقدار ریاضت اخلاقی کشیده‌اند! چه مقدار دوران اضطراری بر آنها تحمیل شده و شوک‌های بسیار خطرناکی از ناحیه اقتصادی را از سر گذراندند!

مردم که می‌فهمیدند کشورشان خراب شده، تحمل می‌کردند، اما آدم وقتی خانواده‌های کشته‌شده‌ها و مفقودان و معلول‌هایشان را بعد از پنجاه، شصت سال نگاه می‌کند، می‌بیند تراژدی غیرقابل توصیفی است. اما وضع کشور ما به خاطر همین حضور در صحنه و شرایط دیگر، به این صورت شد که ما می‌بینیم. مردم در دوران بعد از جنگ با همان غرور و نشاط دوران رفاه، کشورشان را اداره و هر روز احساس پیشرفت کردند.

هشدارهایی مثل سقوط فرهنگی و امثال اینها که داده می‌شد، به خاطر تجربه‌های کشورهای جنگ‌زده بود که همیشه به این شکل بودند. وقتی اسرای آنها را برمی‌گرداندند و ده‌ها و صدها هزار اسیر با شرایط خاص و آثار خودشان یک دفعه وارد جامعه می‌شدند، به همه هشدار داده می‌شد. این هشدارهای بسیار جدی را اواخر جنگ به ما هم می‌دادند که مسائل روانی بود تا تعادل روانی خانواده‌ها به هم بخورد و ما دچار شوک و عدم تعادل شویم. حقیقتاً ما در دوران بعد از جنگ آن آثار را احساس نکردیم، بلکه مردم با روحیه ایثارگری که از جنگ بیرون آمدند، وارد دوره سازندگی و بازسازی شدند. حتی مردم شهرهای جنگ‌زده مثل آبادان، خرمشهر، قصر شیرین، بستان و مهران که هفت، هشت سال از زمین‌ها و اموالشان دور شده بودند و در اردوگاه‌های مخروب با شرایط بسیار سخت و بدی زندگی کرده بودند و دخترها و پسرها در غربت بزرگ شده بودند، برگشته‌اند و الان دارند در شهرهای سالم، بانشاط و شاداب زندگی می‌کنند.

این تجربه خیلی ارزشمندی است. حیف که بوق‌های استعماری و استکباری از این تجربه موفق جنگ و دوران سازندگی و بازسازی ایران به عنوان یک چیز کم‌اهمیت یاد می‌کنند. امروز در آلمان و ژاپن بعد از گذشت قریب به شصت سال صنعتشان و وسایل خامشان را می‌بینیم. عرضم این است که این جنبه فرهنگی جامعه است، این بعد فرهنگی، انقلابی و دینی جامعه ماست که این مصونیت را به کشور ما داده است. آن‌هایی که قانع نیستند و از دستاوردهای سیاسی و فرهنگی راضی نیستند و گاهی ناسزاگویی می‌کنند، ظلم می‌کنند.

یک دستاورد بسیار عظیمی که انقلاب ما داشت، این بود که این وضع را به وجود آورد. شرایط قابل بحثی است، شرایط قابل الگوگیری و مطرح کردن است. اینکه یک کشور تنها، مظلومانه مبارزه کند و پیروز شود و به تنهایی دوران تثبیت را بگذارند، اینکه گرفتار مسائلی مثل افغانستان و عراق شود، بسیار مهم است.

کشورهای انقلابی از این قبیل خیلی زیاد هستند و سرنوشتشان هم تأسف‌بار است. مردم ایران بعد از پیروزی انقلاب و بعد از دوران دفاع، به تنهایی و روی پای خود با افتخار کار کردند. یک کشور منهدم شده را با سرعت قابل تحسینی بازسازی کردند و نمونه‌ای قابل عرضه در سطح بین‌الملل از سازندگی، اعتلاء و ارتقاء نمایش دادند.

آن‌هایی که اهل نظرند، آن‌هایی که می‌خواهند تحقیق اجتماعی بکنند، آن‌هایی که با جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی سروکار دارند، باید مسائل را منصفانه بررسی کنند و این مسائل را دربیاورند. ما هم باید به جای اینکه روی نقاط رنج‌آور دست بگذاریم، نقاط افتخارآمیز را که برای ایران واقعاً سرافرازی دارد، مطرح کنیم. باید به جای اینکه به دشمنانی مثل اسرائیل و امثال اینها که همه لشکرشان را بسیج کرده‌اند تا از لابلای روزنامه‌ها، اخبار و شایعات کشور، حرفی را پیدا بکنند، خوراک‌های تبلیغاتی بدهیم که هنرمندانه به خورد مردم بدهند، سراغ آباد کردن و تشکر کردن از جامعه و مدیران و کسانی برویم که این تلاش‌ها را هدایت، عمل و پشتیبانی کردند. این دوره یک حرکت تاریخی است. البته نمی‌توان گفت همه اجزای این حرکت بی‌اشکال است. در بیست سال تلاش می‌توان نقاط ضعفی هم پیدا کرد. نقاط ضعف هم ممکن است چیزی را که می‌گوید، راحت نگوید. اما رسالت دلسوزانه ما این است که این افتخار را در دنیا به نام اسلام و به نام ملت ایران و به نام انقلاب ثبت کنیم که تنها، مظلوم و فاقد یک تجربه و الگو در گذشته بوده است.

شما فرهنگی‌ها که با محیط بچه‌ها و نوجوان‌هایی که آینده کشور رابه دست می‌گیرند، سرو کار دارید، باید به این مسائل توجه داشته باشید. من فکر می‌کنم جامعه ما در آینده می‌تواند با اتکاء به غنای انسانی و مادی که در این کشور است و با تجربه‌ای که در مبارزه، تثبیت، دفاع و سازندگی به دست آوردیم، به عنوان یک الگوی خیلی خوب برای کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، در تاریخ ثبت شود که شما سهم قابل توجهی دارید.

به هر حال، انشاءالله موفق باشید و انشاءالله به همه اهداف اساسی و بخش‌های زیربنایی دست پیدا خواهید کرد.

            والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته