سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کلاس درس مواضع حزب جمهوری (جلسه سوم)

سخنرانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کلاس درس مواضع حزب جمهوری (جلسه سوم)

«برای انجام کارها به دفترم رفتم. کارهای اداری را انجام دادم و مقداری هم برای درس عصر مطالعه کردم؛ راجع به معاد و آخرت و جزای اعمال ... ساعت سه ونیم بعدازظهر، در کلاس درس مواضع حزب شرکت کردم تا مغرب ...»

  • تهران
  • پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۶۰
خلاصه: عالم آخرت / آخرت در تداوم دنیاست / نسبت دنیا و آخرت / حالت روح / چگونگی جزای عمل / جزای قراردادی / مکافات عمل / تجسم عمل / پاسخ به سؤالات

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

عالم آخرت

الف- آخرت در تداوم دنیاست

قبلاً گفتیم که پس از مرگ، زندگی واقعی انسان به‌طورکلی قطع نشده، بلکه تحولی رخ می‌دهد و زندگی جدیدی آغاز می‌شود.

خوشبختانه به‌واسطه زندگی در رحم مادر و رابطه آن با زندگی دنیا، تصور زندگی در آخرت و رابطه آن با زندگی دنیا کمی آسان است، زیرا زندگی در رحم مادر با دنیا مشترکات و تفاوت‌هایی دارد که ما را به مشترکات و تفاوت‌های زندگی در دنیا با آخرت راهنمایی می‌کند.

البته به این اندازه که زندگی امروز دنیای ما با رحم مادرمان تقارب دارد، با آخرت کمتر تقارب دارد، چون حرکت معکوسی بعد از مرگ داریم، بدین‌صورت که زندگی ما قبل از مرگ (که شامل دوره جنینی هم می‌شود) آثار ماده محسوس‌تر از آثار روح است و آثار روح، حقیقت روح، حقیقت انسان و حقیقت نفس ناطقه انسان، کمتر به چشم می‌خورد، زیرا در عالم ماده زندگی می‌کنیم. مثلاً: شما در حال حاضر با ابزار حسی نمی‌توانید حقیقت من و واقعیتی را که الآن نفس من و روح من کسب کرده است (خوب یا بد) ببینید و آنچه آن را می‌پوشاند، جسم من و ماده من است. (جنبه ناسوتی انسان)

در آخرت معکوس این حالت است؛ یعنی آنچه جلوه می‌کند و خود را نشان می‌دهد، روح است و جسم به شکل روح ساخته می‌شود؛ یعنی برخوردها، دیدها، نمودها و حرکت‌ها از روح و از نفس ناطقه انسان است.

در بحث اول گفتیم که طبق نظر فلاسفه  اسلامی جدید و نیمه جدید روح «جسمانیة الحدوث» است ؛یعنی در اثر تکامل «جسم» است که «روح» در مرحله‌ای به آن افاضه شده است و اصلاً جسم، روح را به وجود آورده و پرورش می‌دهد تا اینکه روح، مجرد کامل شده و از جسم جدا می‌شود و حالت دیگری پیدا می‌کند.

قیافه و حالتی که انسان در قیامت می‌گیرد، ساخته‌شده روح اوست که البته آن حالت را در این دنیا کسب کرده است؛ یعنی در دنیا واقعیات و صفات و فعلیت‌هایی در روح به وجود آمده که در آن جهان، آن صفات و روحیات در جسم هم مظهر پیدا می‌کند.[1]

نسبت دنیا و آخرت

مثل‌هایی که برای تشابه نسبت دنیا و آخرت زده‌اند، هیچ‌یک نمی‌تواند حقیقت را بیان کند،  بلکه تا حدودی فهم مطلب را قریب می‌کند.

بعضی گفته‌اند دنیا مثل یک مدرسه است و آخرت مثل موقعی است که دانش‌آموز نتیجه‌ای را از مدرسه می‌گیرد: بچه‌ای که به مدرسه می‌رود، از زبان معلم، کلاس، تخته‌سیاه، کتاب درس و همچنین محیط، بر اندوخته‌های وجود خود مرتب اضافه می‌کند و بعد از دوازده سال که آمد بیرون با روز اولش خیلی تفاوت دارد و چیزهای زیادی اندوخته است که وقتی در سطح جامعه مشغول کار شد، زمانی که بخواهد از اندوخته‌های فکری‌اش استفاده کند، می‌فهمد که در آن دوره چه ساخته شده است.

بعضی گفته‌اند که دنیا نسبت به آخرت شبیه رحم مادر به دنیاست. مثلاً: بسیاری از اعضای بدن ما، در رحم مادر اصلاً مورداستفاده نبوده و اگر درک و فهم داشتیم، در آنجا هیچ به فکرمان هم خطور نمی‌کرد که این اعضا در محیط دیگری مثل دنیا ضروری باشد و حتی به درد بخورد. مثلاً: فرض کنید اگر در دنیا ریه (شش) نداشتیم، زندگی محال بود و می‌مردیم؛ اما همین ریه در دوران جنینی در قفسه سینه ما بوده و هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌شده است یا مثلاً: اعضای دستگاه گوارش مثل دهان، مری، معده و روده‌ها در رحم مادر مورداستفاده نبوده و از راه ناف تغذیه می‌کردیم؛ ولی به‌محض این‌که به دنیا آمدیم و ناف قطع شد و مجرای تغذیه ما به‌طورکلی عوض شد (به شکل فعلی) تازه ضرورت این اعضا مشخص می‌شود. یا اعضای دیگر که فیزیولوژی در این مورد راهنمای خوبی است.

پس نتیجه می‌گیریم که خداوند در دوره نه‌ماهه جنین در بدن انسان چیزهایی خلق نموده تا در دنیا استفاده بشود. مثل این چیزها را (البته خیلی وسیع‌تر و خیلی متفاوت‌تر) در دنیا داریم که در آخرت از آن استفاده خواهد شد و الآن به فکر ما نمی‌رسد.

چون زندگی آخرت با دنیا از جهتی معکوس است (آنجا حاکمیت جنبه طیران انسان، روح انسان و تجرد انسان است و اینجا برعکس آن) ما در دنیا خیلی چیزها برای آن جهان تعبیه می‌کنیم که توجه نداریم؛ اما در آن جهان متوجه خواهیم شد که چه چیزهای ظریف و دقیقی در دنیا تنظیم می‌شود. از لحظات مهم عمرمان که توجه نداریم تا فلان حالت ذکر یا حالت سکوت یا حالت بی‌توجهی یا غفلت و فلان رابطه‌ای که با این‌وآن برقرار می‌کنیم و حرفی که می‌زنیم و اراده‌ای که می‌کنیم و تمایلات نفسانی و حتی اشاره‌های چشم و خلاصه حرکت‌های درون و برون ما همه و همه فیلم‌برداری شده و باقی می‌ماند.

بعضی از علماء معتقدند در دنیا هیچ‌چیز از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین حرکات چه مادی و غیرمادی نابود نمی‌شود، مثلاً در حال حاضر در جستجوی امواج صدای حضرت داود هستند که چند هزار سال قبل در جهان ایجاد شده و خیلی خوش‌صوت بوده است. البته این مثال جنبه دنیوی دارد ؛ ولی می‌توان به آخرت تشبیه کرد که هر عمل ما در دنیا جزایی و عکس‌العملی را در آخرت به همراه دارد.

ب- حالت روح

در دنیا روح در برخورد با ماده یا با مقتضیات شهوانی. ما گفتیم که انسان دو جنبه دارد یکی جنبه ملکوتی و الهی که نفخه روح الهی است و دیگری جنبه ناسوتی و خاکی که مقتضیات مادیت انسان است. دو حالت دارد: یا حالت انفعالی یا حالت استیلایی.[2]

یعنی در این برخورد یا روح حالت انفعالی دارد و تحت تأثیر آثار ماده قرار می‌گیرد؛ یعنی تسلیم می‌شود که بوعلی سینا به آن می‌گوید حالت اذعانی مثل انسان‌های عیاش و شهوت‌ران، یا روح حالت فعالی و استیلایی دارد که مقتضیات شهوانی را کنترل می‌کند و بر ماده مسلط می‌شود مثل انسان‌های شریف و سالم که روحشان بر جسمشان تسلط دارد و ذلیل و عبد خواسته‌های نفسانی نیستند بلکه بر آن‌ها مسلط‌اند و ضمن این‌که از شهوات نفسانی بهره می‌برند آن‌ها را در خدمت حرکت روحانی خودشان قرار می‌دهند.[3]

اما روح در آخرت فعال محض است یعنی فقط حالت استیلایی دارد و انسان مطلقاً تابع مقتضیات شهوانی و امیال نیست بلکه روح، حاکم مطلق است (در محدوده وجود انسان و عوالم مربوط به آن.)

از موقعی که وارد مراحل اولیه زندگانی انسانی شده‌ایم یک «بعد جاویدان» و ابدی برای خودمان کسب کرده‌ایم که روز به روز تا پایان این دنیا رشد می‌کند (در برزخ هم تا حدودی این رشد ادامه دارد) تا روز قیامت که می‌رسد، اولین مرحله بهره‌گیری و نمود همه‌چیزهایی که اینجا جمع‌بندی شده شروع می‌شود.

یوم تبلی السرائر. «یعنی روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.» سریره انسان که در دنیا نتوانسته جلوه کند نمود پیدا می‌کند. حتی خود انسان هم که در دنیا نتوانسته خودش را بشناسد آن موقع خودش را می‌شناسد اینجا چیزهای فراوانی به‌واسطه کارهای انسان ساخته شده که خود انسان هم متوجه آن نبوده است ولی در آخرت که پرده‌ها عقب می‌رود آن چیزها را می‌بیند مانند اینکه پشت پرده نمایش عده‌ای مشغول صحنه‌سازی هستند و ناگهان که پرده کنار می‌رود در یک‌لحظه تمام ساخته‌ها به نمایش گذاشته می‌شود لذا در روز قیامت برای آدم خیلی چیزها در مورد خودش نیز تازگی دارد.

وقتی انسان در صحرای محشر با کتاب ساخته شده خود مواجه می‌شود (کتابی که به خواست خداوند همه‌چیز در آن ثبت شده) در آن کتاب حقایقی را می‌بیند که تعجب می‌کند و گاهی می‌گوید:

یا ویلتنا مال هذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصیها.[4] حقایق برای خود انسان جلوه می‌کند. بل الانسان علی نفسه بصیرة ولو القی معاذیره.[5]

در آخرت همه‌چیز وجود انسان برای خودش است چون آنجا وجود، حرکت جدیدی ندارد و هرچه قبلاً تهیه‌کرده‌ایم یک‌دفعه به‌صورت نقد درآمده است؛ یعنی آنچه می‌بینیم بازتاب اعمال ارادی است که انجام داده‌ایم. البته رحمت خدا هم شامل انسان می‌شود و گرچه رحمت خدا سابق بر اعمال ماست اما اعمال ما هم در جذب آن مؤثر بوده است.

خداوند می‌فرماید:

به آنچه خودشان فرستادند چیزهایی هم از طرف ما اضافه می‌شود (که در قرآن بیشتر به فضل خدا تعبیر شده است) یعنی خداوند به انسانی که مستحق باشد اضافه بر اعمال به او رحمت می‌کند.[6]

ج- چگونگی جزای عمل

«این ثواب و فلاح در جنت و عقاب در نار نتیجه عمل ارادی انسان است و انتخاب آزاد و آگاهانه ایست که خود در زندگی این جهانیش داشته که جانب کفر و فجور و ظلم و طغیان را گرفته یا جهت ایمان و تقوی و عدالت را و در آن‌همه خصلت‌های حاصل از عمل صالح یا ناصالح حضور دارد گویی عمل است که بال‌وپر گشوده و آشکار شده است و بهشت یا دوزخ را ساخته است که بهشت و دوزخ نتیجه عمل است یا حتی خود عمل (در بحث، روی جمله مذکور تکیه داریم) و هر جا عقاب است نه ظلمی است از طرف خدا بلکه ظلم انسان به نفس خویش است و تجلی عمل و اکتساب او و نتیجه انتخاب انسان است وگرنه از جانب خدا عین عدالت است.[7]» مرحوم شهید مطهری جزای عمل را اعم از خوب و بد تقسیم‌بندی جالبی کرده و می‌گویند که ثواب‌ها و عقاب‌ها یا قراردادی است یا مکافاتی یا تجسم و عینیت خود عمل که نوع سوم آن در بحث قیامت مطرح شده و موردنظر من است.

۱- جزای قراردادی

توجه کنید کیفرهایی که ما در قانون برای اعمالمان می‌نویسیم مثلاً: برای شراب خوردن، زنا کردن، دزدی کردن و مجازات مختلفی مشخص شده است: حبس، شلاق، دست بریدن، تنبیه‌ها و تعزیرات دیگر که طبق قرارداد است و لازمه نظام هر اجتماع است؛ زیرا برای اینکه جامعه بهتر اداره شود باید یک سری تنبیه‌ها و تشویق‌های قراردادی باشد و در تمام کشورهای جهان وجود دارد.

۲- مکافات عمل

هر عملی طبیعتاً عکس‌العملی به همراه دارد که مکافات نامیده می‌شود یعنی فلان عملی را که انسان می‌کند نتیجه طبیعی‌اش فلان پیامد است مثلاً: شما اگر خودتان را از بالای پشت‌بام به پائین بیندازید نتیجه طبیعی برخورد مغز شما با زمین ضربه‌مغزی است که ممکن است منجر به مرگ یا دیوانگی یا فلج و یا ناراحتی دیگری شود. در این مکافات طبیعی و عکس‌العمل‌های علی و معلولی عادلانه بودن یا نبودن مطرح نیست؛ زیرا روابط مادی آثاری دارند که کسی نمی‌تواند ایراد بگیرد که مثلاً «دیوانگی تمام عمر» مجازات شدیدی است برای یک خطای کوچک انسان و «از پشت‌بام افتادن

آری ممکن است که انسان در کمتر از یک‌لحظه عضوی از بدن خود را قطع کند و برای تمام عمر زجر بکشد و چاره‌ای‌ای هم نداشته باشد.

بعضی از مکافات به این حد ملموس نیست و خفیف‌تر است مثلاً: بدرفتاری با پدر و مادر (اهانت، کتک زدن و کشتن آن‌ها و لو کافر باشند) نوعی آثار سوء در دنیا دارد که برای انسان زحمت و مشقت ببار می‌آورد. جامعه‌شناسانی هم که از دید معنوی به جامعه می‌نگرند این را مکافات به حساب می‌آورند نه جزای قراردادی.

به‌طورکلی در جامعه بسیاری از حرکت‌های انسان هست که به‌طور مرموز و نامحسوس علت یک سری آثار است که در بحث‌های تربیتی، اخلاقی و روانی اسلامی که داریم آن آثار به‌عنوان مکافات و نتیجه خود عمل انسان آمده است.

۳- تجسّم عمل

تا اینجا مربوط به دنیا بود که عمل انسان بازتاب و عکس‌العملی در دنیا دارد اما آنچه به بحث ما (آخرت) مربوط می‌شود تجسم عمل است که با آیات قرآن، مقداری از آن را توضیح می‌دهیم.

این نوع جزاء، جزای قراردادی نیست. بازتاب مکافاتی هم نیست بلکه عملی که انسان می‌کند در ثقع[8] وجودی انسان در رابطه با روح، نفس ناطقه و جوهر اصلی انسان، تبلور و تجسمی دارد که آن را تجسم عمل می‌نامیم مثلاً: یاد خدا، عبادت خدا، کمک به مستضعفان، گذشت از بعضی نعمت‌ها و تحمل مشقاتی به خاطر خدا و اعمالی از این قبیل در جوهر اصلی انسان حالتی به وجود می‌آورد که انعکاس خود عمل است یعنی آن عمل در وجود انسان به آن صورت منعکس می‌شود منتهی چون در دنیا حاکمیت با ماده است ما نمی‌توانیم درک کنیم ولی در روز قیامت (یوم تبلی السرائر) می‌فهمیم چه اثری در وجود ما گذارده و از ما چه ساخته است.

و همینطور انسان‌های عصیانگر، منحرف، ظالم، دروغگو، متکبر، سخن چین، مفسد، شهوتران و همه کسانی که به دنبال تمایلات زودگذر مادی هستند. حالاتی در وجودشان به وجود می‌آید که گویا همان عمل ایشان است که در روز قیامت دیده می‌شود؛ یعنی نفس ناطقه و آن استعدادهایی که در وجود انسان هست شکل می‌گیرد اما شکلی که فعلاً درک و احساس نمی‌شود. البته ممکن است در دنیا آثار آدم، خوب یا بد، بروز کند و نمودهایی داشته باشد اما ماهیت او پیدا نیست و در قیامت به روز می‌کند.[9] (در برزخ هم یک مقدار به روز می‌کند، چون حجاب‌ها برداشته می‌شود؛ اما تا چه اندازه نمی‌دانیم) وقتی وارد صحنه قیامت می‌شویم و مرحله نهائی زندگی ابدی‌مان را آغاز می‌کنیم آنچه داشته‌ایم، متجلی شده و هستی واقعی ما ظهور کرده است و بقیه چیزها تابع آن حالت قرار می‌گیرد. آنجاست که انسان به فکر می افتد و می‌گوید خدایا مرا به دنیا برگردان تا خود را از نو بسازم (در آنجا می‌فهمیم چی، چی را ساخته) ولی آنجا دیگر هیچ راهی برای از نو ساختن نیست و کارها تمام شده است. آنجا که می‌رویم هستی ما، موجودیت ما، درسی که در مدرسه خواندیم، بذری که کاشتیم و خلاصه همه‌چیز، حاصلش نمود پیدا می‌کند و به نقل معروف از معصومین هم هست که می‌فرمایند:

الیوم عمل بلاحساب و غداً حساب بلاعمل «عمل بی حساب در دنیاست و حساب بدون عمل در آخرت است.»

برای اثبات تجسم عمل در آخرت به آیات زیادی از قرآن می‌توان استدلال کرد که آنچه در آخرت ما می‌بینیم به‌عنوان ثواب یا عقاب، در حقیقت، خود عمل دنیایی ماست که بتناسب آن جهان شکل گرفته است.

آیه ۳۰ از سوره آل عمران مسئله محشر و قیامت را به وضوح بیان می‌کند.

یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودلو ان بین‌ها و بینه امداً بعیداً و یحذرکم الله نفسه والله رؤف بالعباد.[10] «هرکسی هر کار خوبی یا کار بدی انجام داده آن عمل را حاضر می‌بیند (نه جزایش را، نه کیفرش را) آنچه را ساخته می‌بیند یعنی جزای انسان و محصول کارهای انسان آنجا مجسم است.»

در دنبال آیه تذکری هست که وقتی انسان کارهای بدش را در روز قیامت مشاهده می‌کند آنقدر تنفرانگیز است که آرزو می‌کند بین او و آن عمل بدش فاصله‌ای طولانی بیفتد به‌طوری که اصلاً آن را نبیند و هیچ رابطه‌ای با آن نداشته باشد و در دنبال آن خداوند تحذیر می‌دهد.

واضرب لهم مثل الحیوة الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیماً تذروه الریاح و کان الله علی کلشی مقتدراً.[11]

این آیه برای بحث‌های قبلی جالب است که جسم و روح را مشخص می‌کند. گفتیم روح است که جسم را به حرکت در می‌آورد. در این جا مثال می زند: آب است که باعث رویش درختان و نباتات گوناگون در زمین می‌شود سپس بعد از مدتی همه درهم شکسته و خشک می‌شوند و زیر و رو می‌گردند. در آیه  بعد می‌فرماید:

المال والبنون زینة الحیوة الدنیا والباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املا.[12]

«بچه‌ها و اموالتان زینت حیات دنیا هستند ولی عمده آنچه برای انسان می‌ماند کارهای خیری است که انجام می‌دهیم. (اثر اعمال دنیوی ما در ساختار وجودی‌مان).»

در آیه بعد می‌فرماید: و یوم نسیر الجبال و تری الارض بارزه و حشرناهم و کم نغادر منهم احداً.[13] «کوه‌ها را به حرکت درآورده تا از سطح زمین بروند و زمین صاف شود.» (یکی از مشخصات روز قیامت این است که زمین هرچه دارد نشان می‌دهد و چیزی را مخفی نمی‌دارد.)

و عرضوا علی ربک صفاً لقد جئتمونا کما خلقناکم اول مرة بل زعمتم آلن نجعل لکم موعداً.[14] «و خدا به ایشان خطاب می‌کند که همان طور که اول بار خلقتان کردیم آمدید و همه پرده‌ها کنار رفت و همه‌چیز رو شد.» در آیه بعد می‌فرماید:

و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرة و لاکبیرة الا احصیها و وجدوا ما عملوا حاضراً و لایظلم ربک احداً.[15]

«می‌فرماید کتاب را در قیامت می‌آوریم که خطوط این کتاب نوشته‌های این کتاب و تصویرهای این کتاب انعکاس اعمال ماست.»

مجرمین و بدکاران از آنچه در این کتاب می‌بینند حالت دلهره، اضطراب، نگرانی و ناراحتی برایشان پیش می‌آید و می‌گویند وای بر ما این چطور کتابی است که هیچ‌چیز از صغیر و کبیر را جا نینداخته و همه را مشخص کرده است.

و وجدوا ما عملوا حاضراً.

این جمله مورد استدلال من است: «آنچه عمل کرده‌اند می‌بینند حاضر است» صحبت از جزایی نیست که مثلاً: چون آن روز شراب خوردی حالا جزایش را می‌بینی، خیر، آدم شراب‌خوار نتیجه مشروب‌خواری را می‌بیند که وجودش را به چه شکل درآورده و انسان دزد، ظالم، استثمارگر و محصول عمل خودش را مجسم می‌بیند که ما به آن می‌گوییم «تجسم اعمال».

و خداوند به هیچ‌کس ظلم نمی‌کند یعنی آنچه آن‌جا دارید همان است که خودتان کاشتید.

حال به سوره زلزال توجه بفرمایید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اذا زلزلت الارض زلزال‌ها* و اخرجت الارض اثقالها* و قال الانسان مال‌ها* یومئذ تحدث اخبارها* بانّ ربک اوحی لها* یومئذ یصدر الناس اشتاتاً لیروا اعمالهم* فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره* و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.[16]

این آیه برای استدلال بسیار روشن است وقتی که زمین با آن زلزله عظیم مواجه شود و هرچه درون خود دارد بروز دهد انسان تعجب می‌کند که زمین را چه شده است که این‌طور خودنمایی می‌کند؟ زمین امروز حرف می‌زند و اخبارش را می‌گوید و واقعیت‌ها رو می‌شود چون خداوند به او دستور داده است. آن روز مردم از قبرها بیرون می‌آیند تا نتیجه اعمال خود را ببینند و صورت‌های مختلف در وجودشان به خاطر اعمالشان است.[17]

 فمن یعمل مثقال ذرة خیر یره و من یعمل مثقال ذرة شر یره.

هرگز به اندازه یک ذره خوبی یا بدی کرده باشد یعنی کوچک‌ترین عمل آن‌جا شده (ذره تعبیری است که قرآن می‌خواهد بگوید کوچک‌ترین حد نه یک وزن معینی) را انسان می‌بیند. ضمیر (یرد) برمی‌گردد به عمل نمی‌فرماید جزایش را می‌بیند بلکه می‌فرماید: عملش را می‌بیند بالاخره کارهایی که ما کرده‌ایم یا خیر است یا شر و سومی ندارد پس تمام اعمال ما به یک شکلی در روحمان که حاکم بر وجودمان است مجسم شده و حالتی را به ما داده که آن حالت را در خودمان می‌بینیم.[18]

در تفسیر آیه ۱۸ سوره نبأ روایتی آمده است که بیانگر این بحث و فوق‌العاده برای انسان سازنده است ولی از جهتی وحشتناک و عجیب به نظر می‌رسد.

یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجاً.

«آن روزی که دستور بدهند و نفخ صور شود شما فوج فوج به محشر می‌آیید.»

فوج‌فوج می‌تواند بدین معنا باشد که هر امتی با امام و رهبرش می‌آید یا گروه خیر و شر جدا جدا می‌آیند؛ اما روایتی در مجمع‌البیان صفحه ۴۲۳ از خود پیامبر نقل شده‌است که چنین است:

از براء بن عابد نقل شده که در جلسه‌ای در منزل ابوایوب انصاری، معاذ بن جبل در کنار پیغمبر نشسته بود؛ گفت: یا رسول الله، ارأیت قول الله تعالی یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجاً. این آیه معنایش چیست؟ پیامبر (ص) فرمودند: یا معاذ از جریان مهمی پرسیدی و خود پیغمبر متأثر شد و به اطراف اتاق نگاه کردند.

ثم قال یحشر عشرة اصناف امتی اشتاتاً. فرمود در امت من «انسان‌های بد» در ده گروه به ده شکل در قیامت می‌آیند. قد میّزهم الله من المسلمین و بدّل صورهم. این‌ها را خداوند از مسلمان‌های راستین جدا کرده و صورت انسانیشان را عوض کرده و به صورتی که واقعیت وجودیشان هست درآورده است:

۱- بعضهم علی صورة القردة. بعضی از آدم‌ها به‌صورت میمون محشور می‌شوند (البته در آخر حدیث علتش را می‌فرمایند)

۲- و بعضهم علی صورة الخنازیر. بعضی‌ها به صورت خنزیر یا خوک می‌آیند.

۳- و بعضهم معکوسون ارجلهم من فوق و وجوههم من تحت ثم یسحبون علیها؛ و بعضی‌هایشان بالا و سرهایشان پایین است و همین‌طور کشیده می‌شوند.

۴- بعضهم عمی یترددون. بعضی‌ها به صورت انسانند اما کورند و راه را تشخیص نمی‌دهند و به این طرف و آن طرف می‌خورند.

۵- و بعضهم صم بکم عمی لایعقلون؛ و بعضی کر و کور و گنگ‌اند.

۶- و بعضهم یمضغون السنتهم فیسیل القیح من افواههم لعاباً یتقذرهم اهل الجمع. بعضی‌ها زبان‌هایشان را مرتب می‌جوند و از دهانشان چرک مخلوط به خون بیرون می‌آید که اهل محشر از منظره این‌ها ناراحت و متنفر می‌شوند.

۷- و بعضهم مقطة ایدیهم و ارجلهم. بعضی‌ها به حالت دست و پا بریده در محشر می‌آیند.

۸- و بعضهم مصلبون علی جذوع من نار؛ و بعضی در منطقه‌ای هستند که به شاخه‌هایی از درخت آتش آویزانند یعنی به چوبه آتشین دار زده شده‌اند.

۹- و بعضهم اشدنتنا من جیف. بعضی بدنشان متعفن است و از مرده هم بدبوترند.

۱۰- و بعضهم یلبسون حباباً سابغة من قطران لازم قط بجلودهم. بعضی لباس‌هایی پوشیده‌اند که از یک ماده روغنی داغی است و به بدنشان چسبیده است. سپس پیامبر علت هرکدام را شرح می‌دهند.

۱- فاما الذین علی صورة القردة فالقتات من الناس. آدم‌های مفسده جو و سخن‌چین در قیامت به‌صورت میمون درمی‌آیند؛ یعنی نفسشان تبدیل به میمون شده و جسدشان تابع نفسشان خلق می‌شود. پس این‌هایی که سخن چینند، افساد می‌کنند، دو گروه را یا دو خانواده را به هم می‌اندازند و کینه ایجاد می‌کنند به‌صورت میمون درمی‌آیند.

۲- فاما الذین علی صورة الخنازیر فاهل الثبت. حرام خورها به‌صورت خنزیر و خوک درمی‌آیند، موجود کثیفی که هرچه به دست آورد می‌خورد. کسانی هم که هر پول حرامی به دست آورند خرج می‌کنند و در اثر حرام‌خواری کم‌کم تبدیل می‌شوند به یک خوک و روز قیامت نفسشان شکل خوک می‌گیرد.

۳- و اما المعکوسون علی رؤوسهم فاکلة الربا. ربا خورها معکوس به محشر می‌آیند. می‌توان گفت: چون آن‌ها راه طبیعی درآمد جامعه را معکوس می‌کنند (مبادله کالا و پول را تبدیل می‌کنند به مبادله «پول و پول») و نظام اقتصاد صحیح را به نظام استثماری تبدیل می‌کنند و به جای فعالیت و کار در جامعه که مسیر صحیح است با جابجایی پول می‌خواهند زندگی کنند به چنین حالتی می‌افتند.

۴- و العمی الجائرون فی الحکم. قاضی‌هایی که به ظلم و جور قضاوت می‌کنند و به متهم زور بگویند این‌ها کور می‌آیند. احتمالاً برای این‌که قاضی مقامی دارد که باید با دقت واقعیت جرم‌ها را ببیند و برای اصلاح جامعه درست تنبیه کند.

۵- والصم البکم المعجبون باعمالهم. این گروه مردمی هستند که خودپسند و خودبینند (عُجب دارند) و شخصیت خود را بیش از آنچه هستند می‌بینند و کارهای کوچک خود را خدمتی بزرگ می‌دانند که همین باعث می‌شود که از واقعیت‌ها همیشه عقب باشند، درصورتی که اگر خود را کوچک ببینند همیشه تلاش می‌کنند تا به حد بالاتری برسند.

۶- و الذین یمضغون بالسنتهم فالعلماء و القضاه الذین خالف اعمالهم اقوائهم.

کسانی که زبان‌هایشان را می‌جوند و چرک و خون از دهانشان می‌ریزد، علماء، قضات و اهل قلم و آدم‌های موعظه گری هستند که می‌خواهند مردم را تربیت کنند و به مردم می‌گویند عمل کنید اما خودشان عمل نمی‌کنند؛ یعنی با این زبان می‌خواهند ارتزاق کنند و برای خودشان وجهه درست کنند اما همین زبانی که در دنیا وسیله آبرو شده بود در آخرت چرک‌های از آن می‌آید که وسیله نکبت و نفرت مردم می‌شود، تناسب هم دارد، البته خیلی از این تناسب‌ها را ما ممکن است نفهمیم اما خداوند می‌داند.

۷- آن‌هایی که دست و پایشان قطع شده است کسانی هستند که همسایه مجاور و همکار خودشان را اذیت می‌کنند (باعث بدبینی مردم نسبت به یکدیگر می‌شوند)

۸- والمصلبون علی جذوع من نار فاالسعاة بالناس الی السلطان. آن‌هایی که به درخت آتشین به دار کشیده شده‌اند کسانی هستند که باعث دستگیری مردم بی‌گناه در حکومت‌های ظلم هستند (مانند ساواکی‌های قدیم) و مردم را نزد حاکم بد جلوه می‌دهند.

۹- والذین هم اشدنتنا من الجیف فالذین یتمتعون بالشهوات و اللذات و یمنعون حق الله فی اموالهم. آن‌هایی که بدنشان متعفن‌تر از جسد مرده است افرادی هستند که اهل شهوت‌رانی‌اند و از اموال خود برای بهره‌گیری در دنیا استفاده می‌کنند ولی حق خدا را در مال خود نمی‌دهند. همان بدنی که در دنیا متمتع می‌شد و به عیاشی می‌پرداخت در آخرت به منبع نفرت و منبع کثافت تبدیل می‌شود (که البته در دنیا هم منبع کثافت بودند)

۱۰- آن‌هایی که لباس‌های بلندی دارند که از یک نوع روغن داغ به بدنشان چسبیده است و اهل تکبر و فخرفروشی هستند فاهل الفخر و الخیلا (خیلاء) یعنی یک مرحله از عجب (که فقط خودبزرگ‌بینی بود) بدتر است و «متکبر» مردم را حقیر و کوچک و خود را برتر از آن‌ها می‌شمارد و به دیگران فخر می‌فروشد و از انجام وظیفه‌اش ابا دارد که از مذموم‌ترین اخلاق‌هاست (در مقابل تواضع)

گویا در دعای مکارم‌الاخلاق است که امام سجاد می‌فرمایند: خدایا مرا هر قدر در نظر مردم بزرگ می‌کنی نزد نفس خودم مرا کوچک کن.

از این قبیل روایات بسیار است که نشان می‌دهند اعمال ما در دنیا وجود ما را به شکلی می‌سازد که در روز قیامت با آن ساخته جدید می‌آییم که یا لذت‌بخش است و ما برای همیشه در سعادتیم و یا همیشه در عذاب.

این‌طور نیست که طبق قراردادی فلان‌کس را برای فلان کارش چند ضربه شلاق بزنند بلکه اعمال ما در دنیا شکلی به ما می‌دهند که یک وجود خاصی پیدا می‌کنیم و آن وجود خاص در قیامت دائماً عذاب است یا سعادت البته این بحث جهات دیگری دارد که باید روشن و واضح شود. (ان‌شاءالله)

 

پاسخ به سؤالات

سؤال شماره ۱- شما با استناد بعضی آیات، عقاب و ثواب آخرت را تجسم عمل این دنیا برشمردید درصورتی‌که آیات فراوان و صریحی داریم که عقاب و ثواب آخرت را پاداش و جزای اعمال دنیای انسان محسوب می‌نماید.

جواب: نمی‌گویم آن‌ها جزا نیست بلکه می گویم جزا هست و بالاتر از جزای قراردادی و مکافاتی است (تجسم اعمال)

اگر جزا، یک نوع انعکاس عمل است پس جزای واقعی این است که خود عمل گریبان آدم را بگیرد.

تحقیقاً جزا هست؛ و قرآن صریح می‌فرماید: جزاء وفاقاً... (سوره نساء، آیه ۳۶)

و همچنین می‌فرماید: فا الیوم لا تظلم نفس شیئا و لاتجزون ما کنتم یعلمون.

 سؤال ۲- ده گروهی که اشاره کردید آیا از بین مسلمین است و یا از مردم غیرمسلمان؟

جوابمتن روایت «من امتی» است یعنی از امت پیامبرند. این‌هایی که نام بردیم: ربا خور، سخن‌چین، متکبر و غیره می‌توانند از بین مسلمان‌ها باشند.

 سؤال ۳- آیا در برزخ یا جهنم در اثر عذاب موقت الهی امکان پاک شدن اعمال وجود دارد؟

جواب: بعضی گناهان عذاب‌های موقت دارد یعنی بازتابش به گونه‌ای است که با مدتی عذاب اصلاح می‌شود. (بعضی گناهان عذاب دائم دارد و بعضی گناهان با شفاعت پاک می‌شود.)

 سؤال ۴- آیا توبه از گناهان و برگشتن، موجب می‌شود که خداوند گناهان را ببخشد؟ یعنی آیا انعکاس طبیعی بر جایش هست اما خدا می‌بخشد یا نه خود توبه حالتی دارد که موجب می‌شود انعکاس طبیعی اعمال گذشته زایل گردد و از بین برود؟

جواباین سؤال خوبی است. توبه وسیله مغفرت است و مغفرت خداوند هم این‌طور نیست مثل حاکمی که دو نفر را می‌خواهند شلاق بزنند بگوید این را نزنید ما بخشیدیم. مغفرت خداوند با وسایل انجام می‌شود و وسایلش اعمال انسان است و چیزی غیر از عمل انسان مبدأ و جاذبه مغفرت الهی نمی‌شود و حتی شفاعت هم که وسیله مغفرت است آن هم در رابطه با رهبری و رهروی است.

توبه اثرش در نفس انسان این است که انسان را می‌سازد و لذا توبه در حین مرگ که انسان مطمئن شده باشد که دیگر رفتنی است ظاهراً بی‌اثر است بلکه توبه در زمانی مؤثر است که انسان قدرت تصمیم‌گیری و عمل دارد و می‌تواند جبران بکند؛ یعنی اگر عمل خلاف انسان آثار سوء خارجی هم داشته باشد باید آن‌ها جبران بشود، مثلاً: اگر در مال مردم تصرف کردیم توبه فقط این نیست که واقعاً تصمیم بگیریم دیگر نکنیم بلکه باید آن‌ها را هم که بردیم پس بدهیم و اگر حقی از کسی ضایع کردیم باید به یک شکل جبران کنیم که حالت رضایت در او به وجود بیاید و اثرش در وجود ما منعکس نشود.

به هرحال توبه حالت پاک‌کنندگی واقعی و اثر جبران‌کننده نفسانی دارد و مغفرت خداوند همین است.

 سؤال ۵برای کسانی که توبه کنند اعمالشان باز در قیامت دیده می‌شود یا خیر ؟ اگر- دیده می‌شود، پس نقش توبه چیست؟

 جوابتوبه اعمال کثیف را پاک می‌کند و اگر انسان در حالت توبه بماند، آن حالت انعطاف، خود اثری سازنده برای انسان است که انعکاس‌های خوبی نیز دارد.

 سؤال ۶اگر کسانی کارهای خوبی انجام دادند آیا کارهای بد آن‌ها کار خوب آن‌ها را از بین می‌برد یا خیر؟

جوابدو مطلب در قرآن آمده است:

 یکی «تکفیر سیئات» یعنی گناهانی هستند (کوچک) که با کارهای خوب محو می‌شوند.

دیگری «حبط عمل»؛ یعنی انسان کارهای خوبی کرده؛ ولی یک کار بد بسیار بزرگ همه این‌ها را از بین می‌برد؛ مانند شرک و کفر که از عواملی هستند که اعمال خیر انسان را باطل می‌کنند.

 سؤال ۷آیا اعمال به همین شکل دنیا مجسم می‌شود ؟ چون انسان نفس عمل را می‌بیند و خود رشد کافی یافته، رنج روانی می‌برد یا افعال انسان در ماهیت دیگر تجسم می‌یابد؟ یعنی عمل صالح به شکل درخت و عمل طالح به شکل آتش.

جوابما از مسائل آخرت خیلی کم می‌دانیم و آنچه امروز به ما گفته‌اند با مقیاس‌هایی است که ما بتوانیم بفهمیم، دریچه شناخت ما به آخرت قرآن و احادیث است. روایاتی داریم که شما وقتی الله‌اکبر می‌گویید، یک درخت برایتان در بهشت نصب می‌کنند و همین طور لااله‌الاالله و بقیه اذکار. روایاتی داریم که انسان هر آیه از قرآن که حفظ می‌کند، یک طبقه در بهشت برای او ساخته می‌شود.

پیغمبر (ص) شب معراج دیدند یک عده ملائکه دارند درخت می‌کارند که ناگهان ایستادند، پیامبر پرسیدند: چرا بیکار ایستادید؟ گفتند: امت تو وقتی عمل نیکی انجام می‌دهند، ما اینجا برایشان درخت می‌کاریم و وقتی که از عمل می‌ایستند، ما هم کاری نداریم انجام بدهیم. از این نوع روایت بسیار است که آنچه را که در بهشت هست، نشان می‌دهند مثل آب، درخت، مرغ، حور و غیره.

این‌ها چیزهایی هستند که بعضی از اعمال ما چنان انعکاساتی دارند که فعلاً به آن شکل معرفی شدند. ان‌شاءالله در جلسه بعدی مقدار بیشتری از خصوصیات عالم آخرت را توضیح می‌دهیم.

 سؤال ۹اشخاصی که شهید می‌شوند، آیا به عالم برزخ می‌روند یا بعد از شهادت به بهشت می‌روند؟ توضیح دهید.

جواباحتمالاً به بهشت جاودان نمی‌روند؛ بلکه به بهشت دوران برزخ می‌روند. ما چند نوع بهشت داریم: بهشت نزولی که حضرت آدم در آن بوده است. بهشت صعودی که مربوط به برزخ است. بهشت جاودان که در قیامت است. گفتیم که بعضی معتقدند که بهشت جاودان هنوز ساخته نشده و بعضی معتقدند که ساخته شده است؛ البته هر کدام از قرآن و احادیث دلیل می‌آورند.

 سؤال ۱۰آیا تجسم اعمال در برزخ است یا در خود قیامت؟ اگر در قیامت است، پس عمل انسان در برزخ چگونه رخ می‌دهد؟

جواب: ما دلیلی نداریم که تجسم اعمال مخصوص قیامت باشد. ممکن است در برزخ هم مرحله‌ای از تجسم اعمال باشد.

و السلام‌علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

[1]- نمونه‌هایی را در آخر درس می گوییم که چگونه جسم مظهر روحیات خواهد شد.

[2]- مخصوصاً بوعلی سینا روی این مطلب تکیه می‌کند و علمای بعد از ایشان هم پذیرفته‌اند.

[3]- تمایلاتی که انسان به غذا، جنس مخالف، جمع امکانات و چیزهای دیگر دارد، این تمایلات را انسان مؤمن طوری استخدام می‌کند که در خدمت روح درمی آید و به جای تخریب برای انسان سازندگی دارد.

[4]- قسمتی از آیه ۴۹- سوره کهف: وای بر ما این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی جانگذرده جز آنکه همه را احصاء کرده است.

[5]- آیات ۱۴ و ۱۵ سوره قیامت: انسان بر نیک و بد خویش آگاه است هرچند برای خود عذر بیاورد.

[6]- این بحث خیلی مهم است و ضمن این که جنبه معرفتی و جهان بینی دارد و باعث آشنایی با گذشته، آینده و مسیر حرکتمان می‌شود، فوق العاده می‌تواند برای ما سازنده باشد اگر جزء ذکرهای ما بشود.

[7]- کتاب مواضع ما،  صفحه ۲۱.

 

[8]  - به ضمه «ث» در لغت به معنای ناحیه و منطقه است. (جوهری اسماعیل بن حماد،الصحاح- تاج اللغه و صحاح العربیه، ماده «صقع»، بیروت- لبنان، چاپاول، دار العلم للملایین، ۱۴۱۰ قمری.

[9]- البته بعضی انسان‌ها در اثر رسیدن به مقامات عالیه تقوی و عرفان می‌توانند در دنیا هم این شکل گیری ماهیت انسان را ببینند.

[10]- روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را در پیش روی خود حاضر ببیند و آنچه بد کرده آرزو کند که‌ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدایی بوده و خداوند شما را از عقاب خود می‌ترساند که او در حق بندگان بسی مهربانست.

[11]- سوره کهف آیات ۴۵ تا ۴۹: (ای رسول ما برای اندرز و نصیحت است) چنین زندگانی تمام دنیا را مثل بزن که ما آب بارانی از آسمان نازل کردیم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمین در هم پیچیده و خرم بروید سپس صبحگاهی همه درهم شکسته و خشک بشود و به دست بدها زیر و رو گردد و خدا بر همه چیز در عالم اقتدار کامل دارد.

[12]- مال و فرزندان زینت حیات دنیاست (و لیکن) اعمال صالح که تا قیامت باقی است (مانند نماز، ذکر خدا، صدقات، بنای مسجد و مدرسه و خیرات) نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.

[13]- و یاد کن ای محمد روزی که ما کوه‌ها را به رفتار آریم و زمین را صاف و بدون پستی و بلندی آشکارا ببینی و همه را در صف محشر از قبرها برانگیزیم و یکی را فرو نگذاریم.

[14]- و خلایق را در صفی بر خدا عرضه کنند (و به کافران گفته شود: دیدید) همان گونه که اول بار شما را آفریدیم باز به سوی ما امروز باز آمدید و آن معادی را که به خیال باطل منکر بودید به چشم مشاهده کردید.

[15]- و در آن روز کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند و اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آن‌هاست ترسان و هراسان بینی درحالی‌که با خود گویند وای بر ما این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرونگذاشته جز آنکه همه را احصاء کرده است و همه اعمال خود را حاضر ببینند و جزای آن را بیابند و خدا به هیچ‌کس ستم نخواهد کرد.

[16]- هنگامی که زمین به سخت‌ترین زلزله خود به لرزه درآید و بارهای سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خود بیرون افکند- در آن روز محشر آدمی گوید زمین را چه پیش آید- آن هنگام زمین مردم را به حوادث خویش آگاه می‌سازد که خدا به او چنین الهام کند- در آن روز (قیامت) مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند تا نتیجه اعمال خود را ببینند- و هر کس ذره‌ای کار نیک کرده آن را می‌بیند و هر کس ذره‌ای کار زشت کرده آن را می‌بیند.

[17]- در کلمه «اشتاتاً» تکیه دارم و در حدیثی که ذکر می‌کنیم راجع به آن صحبت می‌کنیم.

[18]- به المعجم المفهرس مراجعه کنید تا در کلماتی مثل حضر آیاتی شبیه آنچه ذکر شد پیدا کنید.