سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در هفتمین اجلاس سراسری نماز

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در هفتمین اجلاس سراسری نماز

تعابیر فقهی، عرفانی، فلسفی، فرهنگی و اجتماعی نماز در کلام آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۷۶
اجلاس سراسری نماز، کاری ارزشمند و الهی/ پیام پرمحتوای رهبر معظم به اجلاس نماز/ نگرانی روان‌شناسان و جامعه‌شناسان از خلاء زندگی در جوانان/ صراحت حاکمان دلسوز دنیا در نگرانی از خلاء جوانان/ سرگردانی فکری جوانان مهمترین مشکل جهانی/ تلاش همگانی جهانیان برای رفع بیماری‌های روانی انسان‌ها روی آوری به مواد مخدّر، معلول سرگردانی و دربدری/ ابتلای هفتاد و پنج درصدی جوانان آمریکا به مواد مخدّر/ گم کردن جهت اصلی زندگی، بزرگترین عامل سرگردانی در آمریکا/ تفاوت زاویه دید غرب در نگاه به ارزش‌ها/ وجود نسلی توخالی‌در روسیه/ عدم وجود برنامه‌ای درست برای پر کردن ‌اوقات فراغت درکشورهای فقیر دنیا/ نگرانی دلسوزان جوامع‌ از آینده مبهم جوانان/ ساختن الگوی مناسب، بهترین تبلیغ برای‌یک ایدئولوژی/ لزوم پیدایی گمشده بشری در دنیا/ نیاز فطرت انسانی ‌به یک موجود قابل پرستش/ کرنش فطری انسان در مقابل یک موجود بی‌عیب/ تلاش فطری انسان ‌برای مکلف کردن‌ خود به اخلاق/ موجودات، سایه‌ای از یک حقیقت مطلق/ امتیازات انسان ‌نسبت به دیگر موجودات/ ویژگی‌های منحصر به فرد دیگر موجودات/ لزوم فهم وابستگی ‌انسان به یک ذات مطلق/ عبادت، آرامشی برای حالت بی‌ثباتی انسان/ بروز و ظهور عوامل‌آرامش در برآورده‌ شدن نیازهای فطری انسان/ غفلت دنیا از نیازهای ‌واقعی انسان و توجه ‌به نیازهای فرعی/ دنیا و عومل آن، راهی تعبیه شده برای ‌رسیدن انسان به هدف اصلی/ علایق مادی، چرخ‌های‌ارابه بشری به سوی‌معشوق واقعی/ دانش و ایمان، شروع‌کننده و تثبیت‌کننده راه بشر برای رسیدن به خدا/ تسبیح همه موجودات عالم/ انتخاب راه، افتخار بزرگ انسان/ مشکل بودن انتخاب‌راه برای انسان/ تناسب خضوعیت بشر با شناخت جمال مطلق/ هدایت توده مردم و جوانان وظیفه اصلی ‌مبلّغین/ اذکار، از مهمترین ‌سرمایه‌های هدایت بشر/ تنظیم کردن برنامه بشر در سفر دنیا، وظیفه اصلی ‌اذکار و ادعیه/ اوراد، ابزار کار رسیدن به جمال حق/ جدا شدن بشر از عبادات، یعنی از دست دادن ابزار کمال/ اهمیت تعبد در تبلیغ/ شهود، آخرین مرحله سالکین/ نماز، قوی‌ترین و مطمئن‌ترین عبادت/ نماز، بی‌پیرایه‌ترین عبادت/ وجود نماز به اشکال مختلف در همه ادیان/ نماز، وسیله نقلیه مؤثر بشر در راه خداشناسی/ طراحی جامع نماز، اختراع مافوق بشری/ نماز، نردبانی برای‌صعود انسان به قله ‌خداشناسی/ کارهای مؤثر ستاد اقامه نماز در کشور/ انجام همه راه‌های ‌ممکن برای تلقین فرهنگ ‌نماز در جامعه/ تلاش نیروهای شیطانی‌ در وجود انسان برای‌کشیدن پرده غفلت بر ذهن بشری/ عبادت، یعنی غبارروبی مسائل معنوی از ذات بشری/ لزوم تداوم مسائل‌ عبادی در زندگی بشری/ وجود همیشگی دو راه‌ درست ‌و نادرست ‌در زندگی ‌بشری/ فلسفه تکرار پنج باره ‌نماز در شبانه‌روز/ اهمیت اعتدال در تبلیغ توجه به نماز/ نقش اشخاص مختلف با کارهای مختلف در زمینه‌های تبلیغ نماز/ لزوم توضیح جامعیت ‌نماز به عنوان یک عبادت/ سازندگی حرکات و کلمات نماز/ نتایج نمازهای جماعت ‌و جمعه/ ساخت مصلّاها،حرکتی برای ترویج نمازهای جماعت و جمعه/ معابد، مهمترین پایه‌ جریان دانش ساختمانی‌در تاریخ/ نقش نماز جمعه در مقاطع مختلف انقلاب/ آثار تربیتی، جوانب توجه به نماز/ اختفای آثار تربیتی نماز، به خاطر وضوح بودن آن/ کتاب آداب الصلوه ‌امام خمینی، از کتاب‌های‌خوب ترسیم‌کننده نماز/ توجه امام به ظاهر و باطن نماز/ تقسیم باطن و ظاهر نماز توسط امام/ درجات نمازها/ نمازهای نورانی و نمازهای تیره/ لزوم توجه به واقعیات نماز/ نماز، ستون دین/ نماز، خیمه اعمال‌عبادی انسان/ اهمیت همه‌جانبه ‌نماز در زندگی بشری/ ارتباط تنگاتنگ نماز با دین/ نماز، هدیه‌ای الهی ‌نماز، تبلور ربوبیت/ نماز، نقطه آغاز یک اصلاح وسیع و عمیق/ لزوم تشکر و قدردانی ‌از مروجین نماز و فرهنگ ‌نماز در جامعه

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدلله والسّلام علی‌رسول الله و آله

خداوند را شکر می‌کنیم که توفیق پیدا کردم، در اجلاس ارزشمند و الهی، لحظاتی با شما بزرگان و شخصیت‌های مؤثر در فرهنگ کشور و انقلاب درباره نماز صحبت کنم. کار ارزشمندی است که ستاد اقامه نماز در این سال‌ها پیگیری کرده و این هدف مقدس را ادامه می‌دهد.

بنده هم خرسندم که توانسته‌ام گاهی در بین شما باشم و سال قبل در زنجان و امسال در ارومیه، با اظهار ارادت به این تلاشگران، از این حرکت مقدس تشکر بکنم. با پیام پرمحتوای رهبر عزیز، حرف‌های اساسی مطرح شده است. بنده از بعد دیگری مسئله را مورد بحث قرار می‌دهم و می‌دانم که با سخنرانی‌هایی که در برنامه دارید، محصول این اجلاس می‌تواند یک سرمایه برای این راه خوب باشد.

امروز روانشناسان و جامعه‌شناسان دلسوز دنیا قبول دارند که یک خلاء در زندگی بشر، به‌خصوص جوان‌ها، است. دائماً هشدار می‌دهند و اخطار می‌کنند و دنبال راه می‌باشند که آن خلاء را به صورتی پر کنند. مسئولان کشورها هم، آن‌هایی که به سرنوشت مردم علاقه‌مند هستند، این نگرانی را دارند. ما کمتر از کشورهای دیگر، ولی نگرانی داریم. ما که در محیط دین و جهاد و شهادت و شادابی انقلاب و صفای مذهبی زندگی می‌کنیم، نگران افکار و سرنوشت فرزندانمان و نسل نو هستیم. بقیه رهبران و دلسوزان در کشورشان که امتیازات ما را هم ندارند، وضع آن‌ها را خودمان می‌توانیم بفهمیم. آن‌ها صریح می‌گویند و این‌طور نیست که مخفی کنند. به نظر می‌رسد که دنیا می‌شود برای گرفتن یک پیام آماده می‌شود. اگر این پیام سنجیده و همه‌جانبه باشد، قابل‌نفوذ است. در شرایطی که من می‌بینم در مجموعه دنیا خلأیی که اعلان و احساس می‌کنند، سرگردانی فکری برای جوان‌ها و نسل نو است. هر چه برایش درست برنامه‌ریزی می‌کنند، درست جواب نمی‌‌دهد. چیزهای زیادی هم فکر می‌شود. با علم و دانش، برای جایگزین کردن با آن چیزی که ما فکر می‌کنیم، راهه‌ای زیادی پیدا کردند. امّا همیشه ناقص و محدود و فاقد اثر نهایی است. این اخطارهایی که امروز می‌شود و آمار و ارقامی که در عصر ما منتشر می‌کنند، حقیقتاً هشداردهنده است. مثلاً امراض روانی که امروز در جامعه بشری خیلی وسعت گرفته و جای بیمارستان‌های عفونی و تخت‌های عفونی بیمارستان‌ها را تخت‌های بیماران روانی گرفته است.

در بعضی از آمار صحبت بیش از ۵۰ درصد است. آن‌هم در کشورهای پیشرفته‌ای مثل آمریکا که همه وسایل تأمین مادی مردم فراهم است. با ابتلای شدید جوان‌های کشورهای مرفّه به مواد مخدر و این‌طور چیزهایی که معلول همین سرگردانی و بی‌محتوایی و دربه‌دری است، بیشتر می‌شود. آمریکایی‌ها اعلام کردند که بیش از ۷۵ درصد بچه‌های دبیرستانی آن‌ها به ‌نحوی با مواد مخدّر سروکار دارند. حالا یا تریاک یا هروئین یا کوکائین یا چیزهای جدیدی که هنوز در حال پیدا شدن است. بااینکه آنجا وسایل تفریح و پر کردن اوقات فراغت، مانند پارک‌ها، سینماها، تئاترها و برنامه‌های بسیار متنوع تلویزیونی و سرگرمی‌ها کم نیست. اگر بخواهند اوقاتشان را پر بکنند، کمبود ندارند. این‌ها جواب نداده است. جوان وقتی بیرون می‌رود، در پارک استخر است، وسایل بازی است، وسایل سرگرمی است، پول هم دارد و همه کارهایش را انجام می‌دهد، سرانجام به نتیجه مطلوب نمی‌‌رسد. لذا به مواد مخدّر یا مخدّرات پناه می‌برد. چون جهت اساسی را گم کردند. من شنیده‌ام. خیلی روشن نمی‌‌دانم چون جامعه شرقی، روسیه و امثال آن آمار دقیقی ندارند. ولی این مسئله در آنجا خیلی جدّی است. آنجا وضع یک مقدار در حال بدتر شدن است. چون برای دوره طولانی الحادی بر کشورشان حاکم بود. اگرچه آن‌ها هم مسائلی مانند ایدئولوژی و ارزش‌ها را مطرح می‌کردند که ما در انقلابمان روی آن خیلی تأکید می‌کنیم، ولی آن‌ها از بُعد و زاویه دیگری مانند بحث عدالت، بحث مساوات، بحث حقوق ضعفا و حقوق کارگران، شکستن استبداد، شکستن استعمار و شکستن حاکمیت سرمایه‌داری نگاه می‌کردند. این‌ها مسائلی است که با همه امکانات و ابزار تبلیغاتی در مدارس و کودکستان‌ها به خورد بچه‌هایشان داده بودند. بااینکه نسل ایدئولوژیکی بار آورده بودند، الآن که فضا یک مقدار بازشده، احساس می‌کنند خیلی توخالی هستند و نسل جدید خیلی گمراه و بی‌هدف- چه دختر، چه پسر- در روسیه به ‌چشم می‌خورد.

در کشورهای جهان سوم و فقیر که بندگان خدا برای چیزهایی که باید اوقات فراغت را پر و بچه‌هایشان را هدایت بکند، اصلاً جایگزینی ندارند، برنامه درستی ندارند.

واقعاً ما برخورد می‌کنیم. در این دوره‌ها، در این سفرها، در این ملاقات، در مطالعات و در گزارش‌ها خیلی برای من محسوس است که کسانی هستند که دلشان برای بچه‌ها و نسل نو می‌سوزد. واقعاً نگران هستند که چه خواهد شد و بچه‌ها در آینده چه می‌شوند و چه چیزی باید آن‌ها را جذب بکند.

برای این مسئله ما واقعاً جواب داریم، جواب خودمان معتقدیم. امّا نه هنوز خودمان توانستیم کاملاً پیاده کنیم و نه توانستیم به‌صورت یک برنامه درست و عملی و قابل‌فهم عموم در دنیا ارائه بکنیم. کارهای عمده‌ای لازم دارد. اگر در کشور خودمان موفق شویم، تبلیغ بعدی آن آسان است. بهترین تبلیغ این است که بتوانیم الگوی مناسبی بسازیم. به‌جای اینکه بیاییم استدلال بکنیم و کتاب بنویسیم و حرف بزنیم، عمل کنیم. این را یک عده می‌فهمند. توده مردم را با یک الگو می‌توان قانع کرد.

آن موقع است که هنر و ذوق و قلم و بیان در معرفی این الگوها می‌آیند. پایه فکری من در این بحثی که الآن می‌کنم این است که بشر را بفهمند و ماهیت انسان را بشناسند و گمشده انسان را پیدا کنند. اگر این گمشده پیدا شد و توانستیم نشان بدهیم این گمشده ما است، کار ما در تبلیغ خیلی راحت می‌شود.

البته گفتن این آسان و اثبات و تحکیم آن بسیار مشکل است. در معارفمان این راه را خیلی روشن داریم و می‌دانیم که دنیا کم‌کم این حرف را می‌زند. جالب است که آن‌ها از طریق دیگری دارند می‌رسند و ما از طریق معارفمان رسیدیم که فطرت و وجود انسان نیاز به یک معبود و موجود مقدس و قابل‌پرستش دارد. یعنی انسان در داخل وجود خودش چنین چیزی دارد. احساس نیاز به ستایش و عبادت و کرنش و پرستش یک موجود بی‌عیب را دارد. مصداق جمال و جلال و کمال و جامع صفات ارزشی که انسان در فطرت خودش به آن‌ها پایبند است.

چنین چیزی را می‌خواهد داشته باشد و هدف‌گیری بکند و او را بپرستد و ستایش کند و به طرف او برود و آن را پیدا کند. خودش را مکلّف به‌ اخلاق او بکند. چنین چیزی در فطرت انسان‌ها وجود دارد. برای ما که اهل کتاب، روایت، قرآن و حدیث هستیم، فهم این خیلی آسان است. چون زیاد شنیدیم و خیلی زود قبول می‌کنیم. ولی برای فهم بشریت باید یک مقدار کار بشود تا این را بپذیرند که چنین چیزی هست.قبل از این، نکته دیگری وجود دارد که این در فلسفه و عرفان ما - در سطح عرفا و حکمای مطلّع - جایگاه آن روشن است و آن ماهیت وابسته انسان است. وجود ضلی به قول علما و حکما سایه. حقیقت موجودات ماسوی الله چیزی جز یک سایه و انعکاس به یک حقیقت مطلق با آن توصیفی که قبلاً کردم، نیست. یعنی ذات وابسته و محتاج و فاقد هستی ذاتی. نفس و ذات وجود ما محتاج و با هستی مطلق در ارتباط است. از خودمان استقلال نداریم.

همه موجودات مثل کوه‌ها، دریاها، زمین، آسمان‌ها و فلک، من‌جمله انسان این‌گونه هستند. البته انسان امتیازات دیگری دارد. حالت جدّی و عمیق وابستگی و احتیاج ما این است که آن حالت فطری نیاز به پرستش و پیدا کردن آن نقطه اتکاء را به‌دنبال دارد. عبادات از همین بیرون می‌آید. اینجا است که اگر بتوانیم این موجود محتاج، این موجود نیازمند به پیدا کردن ارتباط با آن مبدأ و نقطه جاذبه‌اش را پیدا بکنیم، راهمان را پیدا کردیم.

زمین نیروی جاذبه دارد و اجسام را جذب می‌کند. وابستگی این طیف و این عمود جاذب نقطه مشخصی ندارد. شما این را تصور بکنید. یا شعاع و حالت اشعه را ببینید. موجوداتی هستند که پرتو اشعه پخش می‌کنند. اشعه چه موجودی است؟ به‌محض اینکه نقطه تولید اشعه قطع بشود، اشعه و شعاع تمام می‌شود. شعاع یعنی همان کشش او. ما اینگونه هستیم و وجود ما مثل شعاع اشعه اورانیم است. چه حالتی دارد اگر این اورانیم نباشد؟ اشعه چه وجودی دارد؟ اگر در این بُعد بتوانیم حالت وابستگی و ارتباط و بی‌اختیاری خودمان را بفهمیم که در وجودمان طبیعی است و در فطرتمان داریم، خیلی از مسائل حل می‌شود. از اینجا است که دلمان می‌خواهد آن نقطه‌ای را که ما شعاع، پرتو و سایه او هستیم، ستایش کنیم و خودمان را به‌آنجا وصل بکنیم. از اینجا عبادت در وجود ما شکل می‌گیرد. می‌خواهیم با پرستش حالت بی‌ثباتی خودمان را آرامش بدهیم.

آن اطمینان و آن آرامش که بشر دنبال آن هست که آرام بگیرد و این نهاد متلاطم و پرالتهاب را آرامش بدهد، همین است که همه دنبال آن هستند. انسان این را گاهی در مال، گاهی در زن، گاهی در مقام و قدرت و ریاست و گاه در انواع تجملات و خواسته‌های نفسانی می‌بیند. در همه این‌ها انسان این چیزها را می‌چشد. همه این‌ها همه هستند. نه اینکه نیستند. این‌ها در فطرت انسان هست و ما به همه این‌ها نیازمندیم. اما نیاز واقعی نیست، این‌ها همه باید باشد تا ما با کمک این‌ها سر پا بمانیم و به‌آن‌ طرفی که باید حمل پیدا کنیم، برویم.

خلاصه حرفم این است که دنیا به‌جای اینکه آن نیاز واقعی را پیگیری بکند، نیازهای فرعی و طبیعی را پیگیری می‌کند. اینهایی که به خاطر آن نیاز اصلی در آفرینش تعبیه شده‌اند، همه این عشق‌ها و علاقه‌ها و ارتباطات و جاذبه‌ها در عرفان و جهان‌بینی، وجود انسان و موجودات دیگر گذاشته شده است که به‌آن هدف اصلی برسند. آن راه گم می‌شود و در راهه‌ای انحرافی می‌افتیم. یک راه فرعی را می‌رویم و به بن‌بست می‌رسیم و برمی‌گردیم و راه فرعی دیگری انتخاب می‌کنیم و برمی‌گردیم. این سرگردانی نسل جوان است. ما اگر بتوانیم این راه اصلی را که شاهراه است، برای این‌ها باز بکنیم و این ارتباط را برقرار بکنیم، کار بزرگی کردیم و مسئله مهم اسلام هم این است که همه این چیزها را قبول دارد و اصلاً لازمه این حرکت می‌داند.

تمام علایق جسمی و مادی و جاذبه‌های بشری را قبول داریم. این‌ها بازوان و چرخ‌های ارابه حرکت به سوی آن معشوق واقعی هستند. نقطه‌ای که به ‌او وابسته هستیم. طرف و سویی که ما باید این کار را برای دیگران بکنیم، با دانش شروع و با ایمان تثبیت می‌شود. با مقامات بعدی که برای وصول در نطر گرفتند، نهایتاً به خضوع و خشوع و اخلاص و طمأنینه و آرامش مطلق می‌رسیم. این دستاورد حرکت صحیح عبادی در منازل سالکین برای مقامات است.البته تعداد کمی می‌توانند به‌آن قلّه برسند و مسیر را تا نهایت بروند، ولی در مسیر که به‌اندازه عدد نفوس خلایق درجه و پله و مسیر هست، چیزهایی پیدا می‌شود. این قدر پایه و درجه و عرض دارد که جای همه مخلوقات هم می‌شود. بقیه موجودات، غیر از انسان، مسیر خودشان را به طور جدّی می‌روند. همان‌طور که از قرآن به صراحت می‌فهمید همه تسبیح دارند، همه عبادت دارند. عبادت آن‌ها در همین مسیری است که خداوند برایشان قرار داده است.

این فقط انسان است که خداوند به او افتخار داده و این بار سنگین را به او داده که خود انسان باید انتخاب کند. در این کوره راه‌ها و راهه‌ای کوچک مختلفی که وجود دارد، با همه زرق و برق، چشم‌انداز راه‌ها را می‌بینیم. آن طرف جنگل و دریاچه و گلستان و کوه می‌بینیم و همه این‌ها سراب است و باید بفهمیم که اصلی نیست. کار مشکل ما اینجا است. انتخاب ما را یک مقدار مشکل می‌کند و وظیفه ما مبلغین را مشکل‌تر می‌کند.

وظیفه ناهئین عن‌المنکر و آمرین بالمعروف و وظیفه علما را مشکل‌تر می‌کند. هر قدر آدم باسوادتر باشد - در این بُعد، دانش‌های مادی را نمی‌‌گویم- در جهان‌شناسی و خداشناسی و جهان‌بینی باسوادتر باشد و جمال مطلق را بیشتر بشناسد، ضعف و وابستگی و ظل عبودیت خود را بیشتر بشناسد، حالت خشیعت و خضوعش بیشتر می‌شود. می‌فهمد که چیزی نیست و می‌فهمد که آن طرف خیلی بزرگ است. ما این حالت را می‌توانیم برای تعداد کمی از عرفا و علما پیدا کنیم.

امّا مهم این است که ما توده جمعیت و جوان‌ها را در این راه بسیج کنیم تا در این مسیر قرار بگیرند و هر کسی به‌اندازه توان خودش پلّه‌ای و درجه‌ای را بگیرد و خودش را بالاتر بکشد.

از مهمترین سرمایه‌های ما برای این کار، غیر از مسائل دانش و عرفانی که داریم، عبادت و اذکار است که در دین ما تعبیه شده است. این خیلی مهم است. دارم به‌ آن نقطه‌ای می‌رسم که شما امروز برای آن اجلاس دارید و آن نماز است. این چیزها محسوس نیست. آدم در راه که محسوس است، خوب می‌رود، امّا این مسائل غیرمحسوس است و با ابزار دیگری باید دیده بشود و آدم باید با حرکت‌های دیگری به‌این جاها برسد.

اوراد و اذکار حرکت‌ها را برای ما تنظیم کردند. کار مهم این اذکار و ادعیه‌ای که داریم مانند حج و نماز و انواع عباداتی که داریم، همین است. به‌گونه‌ای ترسیم شده که متناسب با صفت ما و متناسب با جمال حق و متناسب با راهی است که در مسیر داریم، باشد. این‌ها ابزار این کار است. اگر نتوانیم جوان‌ها را با توضیحات علمی و عرفانی و فلسفی قانع کنیم، از طریق عبادت‌ها ریاضت‌ها و از طریق این اذکار و حضور در محیط‌ها و فضاهای روحانی می‌توانیم آن‌ها را قانع بکنیم.

یکی خودش در مسیر می‌رود و یکی را ما در کامیون و یا ماشین می‌گذاریم و در این مسیر می‌آوریم. آمدن در فضای مسجد و آمدن در فضای نماز و آمدن در فضای حج، شرکت در یک مراسم دعا و یا اینکه خود انسان سرگرم به‌اینطور چیزها بشود، او را در مسیری می‌آورد که در همان راه وارد می‌شود و جاذبه راه او را به مسیر خودش می‌برد. جدا شدن از این موهبت‌های الهی که به صورت عبادات برای ما تنظیم شده، از دست دادن ابزار حرکت و کمال است. لذا یکی از کارهای مهم این است که پیشرفت مردم معمولی را در همین چیزهای ظاهری داشته باشیم.

نباید روشنفکری و شیوه معمول روز را از خودمان بروز بدهیم. نباید دنبال این باشیم که همه چیز را همه کس بتوانند بفهمند. در این قضیه یک مقدار زیادی تعبد مطرح است.

البته این تعبد نهایتاً به فهم و درک و استدلال و شهود می‌رسد. آخرین حرکت سالکین، شهود است. به‌آنجا که می‌رسند می‌بینید. هر چه شما بخواهید توصیف کنید و نشان بدهید، او دیده است و به‌آنجا که باید برسد، در میآن‌همه عبادات بنظر می‌رسد- تا آنجایی که انسان با قرآن و احادیث سروکار دارد- قوی‌ترین و مطمئن‌ترین آن‌ها نماز است. بی‌اشکال‌ترین و خالی از هر پیرایه‌ای است. به خیلی از عبادات کمابیش پیرایه‌هایی بسته شده است و به ‌این سلامت و صافی و شفافی نیست. نماز خیلی شفاف است. عجیب می‌باشد و این از اعجاز جالب نماز است که هر چه در تاریخ بگردید، می‌بینید همیشه بوده است.

از زمان آدم تا امروز در همه ادیان نماز بوده است. قرآن‌همه این‌ها را به نماز تعبیر می‌کند. ما نیز با این تعبیر حرف می‌زنیم. احتمالاً شکل آن‌هم خیلی تفاوت نداشته و من الآن نمی‌‌توانم روی شکل آن حرف بزنم. چون این احاطه تاریخی را ندارم که این حرف را بزنم. از ما قبل از تاریخ چیزی را نمی‌‌دانیم.

ولی از ظواهر پیداست که نماز به عنوان وسیله نقلیه مؤثر این راه در تاریخ بشریت از طریق ادیان و انبیاء همیشه بوده است. در دین اسلام هم که می‌بینید و برای ما خیلی روشن است. قبل از اینکه نماز در دین پیغمبر(ص) تشریع بشود و اینجوری که ما نماز می‌خوانیم، قطعاً نماز بود. همان روزهای اول پیغمبر(ص) با مؤمنین خالص نماز می‌خواندند. البته به صورت‌های مختلفی نماز می‌خواندند. سپس در معراج تکمیل شد. ولی اصل حرکت و عملیاتی به‌ نام نماز از همان روزهای اول بوده است. انصافاً تا آنجایی که ما می‌توانیم بفهمیم، این است که نمازی که الآن است خیلی جامع طراحی شده است. خیلی شواهد در آن است که از قدرت بشر بیرون بوده است. این اختراع بشری نیست.

همان کسی که ما را خلق کرده و می‌خواست ما را به طرف خودش بکشد و به ما اختیار داده و آن جاذبه را در اختیار ما گذاشته، این وسیله را هم طراحی کرده است که با این وسیله ما به طرف او برویم. مثل نقاله‌هایی که برای رفتن بالای کوه، در کوه‌ها می‌گذارند. نماز چنین حرکتی است. الحمدلله در این سال‌ها و در این دوره با تلاش ستاد اقامه نماز و شخص آقای قرائتی که انصافاً همت کرده و من صمیمانه از ایشان تشکر می‌کنم و تحت تأثیر کارهای ایشان در مورد نماز هستم و کار بزرگی انجام داد، خیلی چیزها روشن شده است. کتاب‌هایی نوشتند، جزوه‌هایی نوشتند، جزوه‌های درسی درست کردند و در مدارس و بین عوام بردند و توضیح دادند. فیلم و شعر درست کردند و برای بچه‌ها سرود درست کردند و همه چیزهایی که به‌ عقل انسان می‌رسید که بتواند این فرهنگ را به بخش‌های مختلف جامعه و خانه‌ها تلقین کند، انجام شده است. البته این کارها هیچ وقت تمام نمی‌‌شود. نو به نو است و دائماً باید چیزهای جدید بیاوریم.

چون بچه‌ها که یک سرود و یا جزوه را دو یا سه بار نمی‌‌خوانند، باید یک جزوه جدید بیاوریم که همیشه بخوانند. کتاب هم همین‌طور است. انسان کتاب می‌خواند و این از مواردی است که شیاطین و نیروهای شیطانی که در محیط و وجود ما هستند، دائماً پرده غفلت روی آن می‌کشند. ما تازه می‌کنیم، ولی دوباره می‌بینیم غافل شدیم. درست مثل یک نوشته‌ای که بر دیواری باشد و دائماً غبار بگیرد. نوشته ثابت است، امّا غبار آن را می‌پوشاند. زندگی‌ما این‌گونه است.

مسائل معنوی و عرفانی در ذات و وجودمان است، ولی غبار گرفته است. با مطالعه، با فکر و عبادت غبار را برطرف می‌کنیم، یک ذره که غفلت بکنیم، دچار دنیا، جاه‌پرستی، حسد، غیبت، دعوا و اختلاف می‌شویم و دنبال مادیات و شهوات می‌رویم و این‌ها همه به صورت غبار است که روی نوشته‌های شفاف می‌آید و راه را گم می‌کنیم. لذا باید همیشه مواظبت کرد. این برنامه‌ای نیست که انسان یک بار انجام بدهد و خیالش راحت بشود و بگوید دیگر تمام شد. این‌طوری هیچ وقت تمام نمی‌‌شود و بنا نیست که تمام بشود. اصلاً خداوند اینجوری خواسته است. وجود انسان اینطوری است. هر لحظه بین دو حالت ساخته شده است. بین دو انتخاب در راه مستقیم یا انحراف است لذا مواظبت‌ها و مراقبت‌ها دائمی است.

بی‌جهت نیست که نماز در طول روز به ۵ بار آن‌هم به صورت واجب و ضروری تقسیم شده است و مستحب آن مربوط به زمانی است که توانستید. به هر نحوی که بتوانیم نماز بخوانیم، خوب است. منتها خیلی توضیحات لازم دارد. خیلی مراقبت لازم دارد. افراط و تفریط آن بد است.

اگر کسی جوان‌ها را وادار بکند که زیادی در این وادی بیفتند و خسته بشوند، عکس‌العمل ناجوری دارد و اگر کم بیاید، مشکل دارد. اعتدالش بسیار مهم است. مقدساتش بسیار مهم است. مقارناتش بسیار مهم است. نتایج آن بسیار مهم است. حفاظت از دستاوردهای آن بسیار مهم است. این آقایانی که فعلاً به نام ستادهای اقامه نماز کار می‌کنند، همیشه باید مواظب دستاوردهای خودشان باشند و بعد از ما هم باید دیگران مشغول این کار باشند.

برای ما که این کار را انجام می‌دهیم، خوب است. ما داریم به‌این صورت به‌طرف خدا می‌رویم. با تشویق دیگران به نماز همان مسیر را داریم، طی می‌کنیم. آنکه نماز می‌خواند و آنکه اقامه نماز می‌کند و آنکه تشویق به نماز می‌کند و آنکه ابزار نماز درست می‌کند و آنکه مسجد می‌سازد، هر کس که به‌ نحوی دستش به‌این جریان وسیع و عظیم بند باشد، در مسیر خدا در حال حرکت است و همه در یک قافله- یکی به صورت سواره و یکی به صورت راننده و یکی هم خدمتگزار - با هم دارند می‌روند و هیچ تفاوتی ندارند. نکته‌ای که برای دیگران باید باز کرد، همین جامعیت نماز به عنوان یک عبادت است. مجموعه آن را با هم نگاه کنیم. اولاً طراحی ساده نماز واقعاً جالب است. چند کلمه بیشتر نیست. چند حرکت ساده بیشتر نیست. همه کلمات و همه حرکات آن یک معنای واقعاً جالب دارد. اذان، تکبیر، قرائت، رکوع، سجود، تشهد، سلام، قنوت و تعقیبات آن حرکات جالبی هستند. همه این‌ها یک معنای بسیار سازنده و روشنی دارند. اگر نخواهیم و حال آن را نداشته باشیم که پیرایه ببندیم، با چند دقیقه همه آن تمام می‌شود. خود طهارت لباس و مواظبت‌های تغذیه‌ای و چیزهای دیگر که شرایطی دارد، در بُعد شخصی در وجود ما هست.

بعد اجتماعی نماز جماعت و نماز جمعه جریان عظیمی است. یک تعبد تکلیفی در یک امت به طور اتوماتیک، دنیای بزرگی از امکانات فرهنگی و اقتصادی و علمی و خیلی چیزهای دیگر خلق می‌کند. اصلاً ما توجه نداریم و خودش خلق می‌شود.

همین مصلّایی که ما در آن هستیم، این بنای عظیم مگر حاصل چیزی غیر از جاذبه است؟ از همین نوع مصلا در همین چند سال در سراسر کشور ساخته شد. اینجا هم با همتی که آقای استاندار و آقای حسنی کردند، ساخته شد. در خیلی از استان‌ها آقایان جلو هستند و ماشاءالله تمیز، خوب و سریع ساختند. خیلی جاها هم در حال ساختن هستند.

این همه مسجد در سراسر کشور ساخته شد که از قدیم هم بود و قبل از ما معابد دیگر ادیان بود. شاید معابد مهم‌ترین پایه جریان دانش ساختمانی در همه تاریخ باشند. چون همه سعی می‌کردند که معابدشان را بسازند. نماز جمعه‌ها که ما تأثیر آن را الآن در انقلابمان می‌بینیم، خیلی مهم است. چه کسی است که الآن تأثیر نماز جمعه را در تحکیم و توسعه امور انقلاب و اصلاح و ارشاد مردم و اتحاد مردم و به ‌هم زدن توطئه‌های دشمنان منکر باشد. قابل انکار نیست. انسان باید کور باشد که این‌ها را نبیند.

ابعاد تربیتی که وظایف نمازگزار است، لباس نمازگزار و غذای نمازگزار روحیه نمازگزار و شرایطی که یک مسلمان اگر درست به مسجد برود و از مسجد برگردد پیدا می‌کند، آثار تربیتی زیادی دارد که ما غرق آن هستیم. مانند دریا که از بس زیاد است، نمی‌‌توانیم توصیف بکنیم. از فرط وضوح زیاد، غایب و مخفی شده است. چند کلمه و چند حرکت، نظمی به زندگی ما می‌دهد، نظمی به برنامه‌هایمان می‌دهد. آثار قلبی زیادی برای جامعه و خود انسان خلق می‌کند. به خاطر مراعات شرایط که من نباید در جلسه شما که همه می‌دانید و برای مردم می‌گویید، این‌ها را نمی‌‌گویم.

فقط می‌خواهم بگویم که ببینیم طراحی این عبادت و این وسیله نقلیه از انسان بسوی خدا واقعاً عظیم است. معجزه الهی در همه ادوار تاریخ است. از کتاب‌هایی که خیلی خوب نماز را ترسیم می‌کند و آدم را قانع می‌کند، کتاب آداب الصلوه امام راحل است. ایشان به خاطر عمق عرفانی که دارند و داشتند و به خاطر حالت فوق‌العاده موفق در عرفانشان، نماز را تجزیه و تحلیل کردند و محتویات نماز را درآوردند. از نکات بسیار برجسته‌ای که من اولین بار با آن برخورد کردم و بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم، نکته‌ای است که روی ظاهر و باطن نماز مطرح می‌کنند. همین را اگر نمازگزارها توجه بکنند، کافی است تا آن را به عنوان یک مدرسه سازنده همراه خودشان داشته باشند. ایشان نماز واقعی و صورت واقعی را در مقابل صورت ظاهری که همین اعمال و حرکات است، تقسیم می‌کنند. آنچه که بالا می‌رود و در پرونده ما می‌ماند، همان باطن نماز است.

روایتی نقل می‌کنند که دو نوع ملائکه هستند که نماز را بالا می‌برند. یکی نمازهایی را که خوب و به وقت و باشرایط خوانده بشود، می‌برد که این حالت سفید و نورانی و شفاف است. همین‌طور که نماز را به طرف خدا می‌برند، نماز برای انسان دعا می‌کند و می‌گوید تو مرا آبرومند و روسفید کردی و خداوند تو را روسفید نماید. یکی نمازهای بد را می‌برد، البته کسی که نماز خوانده با آن کسی که اصلاً نخوانده فرق دارد. منظور نمازهایی است که به وقت نخوانده، بد خوانده و شرایط را نداشته، و فقط تکلیف ظاهری را انجام داده است. آن نماز که می‌رود، روسیاه است حالت تیره دارد و می‌گوید مرا به ‌این صورت که درآوردی، خداوند تو را کدر بکند.

امام در کتاب خود واقعیت نماز را می‌گویند. صورت نماز که یکی است و همه به یک صورت می‌خوانیم. امّا کسی که درست می‌خواند واقعیت نمازی را که طراحی و تشریع شده می‌خواند، جایگاه دارد. چون چنین نمازی را از ما خواستند و آن نماز معراج است.

آن نماز است که انسان را به‌خداوند می‌رساند. امام با آن بیان خوبشان و با آن روحیه‌ای که خودشان دارند، این‌ها را باز کردند. آقایانی که فرصت دارند - اگر نخواندند - آن را بخوانند که خیلی برای سازندگی تأثیر دارد. واقعاً بیخود نیست که این تعبیر عمودالدین را برای نماز می‌گوئیم. واقعاً ستون است. فقط برای اعمال آن نیست. معمولاً وقتی که این روایت را می‌خوانیم، بااضافه جمله بعدی که می‌فرماید: «ان قبلت قبلت ماسواها» خیلی مهم است. فکر می‌کنم نماز خیمه اعمال عبادی ماست. اگر درست شد عبادات دیگر ما هم درست می‌شود. البته همین‌طور است. اعمال دیگر هم از نماز باید مشروع و قبول بشود. امّا عمودالدین واقعاً عمود جامعه است. همان اشاراتی که عرض کردم. تأثیراتی که نمازها، مخصوصاً نمازهای واجب دارند.

تأثیری که نمازجمعه‌ها دارد. تأثیری که اخلاق نمازگزار درست دارد. تأثیری که در رفع گناه‌ها دارد. تأثیری که در اصلاح و تربیت ما دارد. تأثیری که در جلوگیری از حرام‌خوری دارد و چیزهای دیگری که در نماز هست، مهم است. حقیقتاً عمودالدین است. یک نماز درست، دین انسان را درست می‌کند. نماز درست برای جامعه مؤثر است. جامعه‌ای که نمازش درست خوانده بشود، دینش درست است. هر جا دیدیم که دین درست نیست، اگر تحلیل کنیم نهایتاً می‌رسیم به رابطه نماز با آن دین که خوب نیست.

اگر یک نماز خوب به هر نسبتی در جامعه مستمر باشد و نمازگزار درست پیدا بکنیم، مثل یک فرمول ریاضی می‌توانیم به جامعه متدین برسیم. عکس آن‌هم صدق می‌کند. به هر حال واقعاً این هدیه الهی است. واقعاً نعمت بزرگی است. واقعاً تبلور ربوبیّت خدا است. خداوند ربوبیت خود را در بُعد پرورشی ما از طریق نماز و سایر عبادات انجام داده است. نماز قلّه و عمود و راه الهی است که در پیش ما است. امیدواریم که به تدریج ملّت ما، مخصوصاً جوان‌ها قدر نماز را بدانند. اگر ما نمازگزار واقعی زیاد داشته باشیم، در جامعه گرفتاری‌های فرهنگ غرب را نخواهیم داشت.

اشکالات روانی و انحرافات روانی و این همه مصیبت‌هایی که امروز روان‌شناسان در جوامع بشری پیدا کردند، نخواهیم داشت. همین می‌تواند نقطه آغازی برای یک اصلاح وسیع و عمیق و ماندنی و مبارک باشد.

برای شما و کسانی که برای ترویج نماز و ترویج مساجد و معارف نماز و آشنا کردن مردم به نماز واقعی و منظم و به‌وقت و سازنده زحمت می‌کشند، آرزوی توفیق دارم. انشاءالله با مدد و توفیقات الهی به اهداف مقدستان برسید. ما هم مثل گذشته در خدمت شما هستیم و کمک خواهیم کرد. من دیگر بیشتر مناسب نمی‌‌دانم وقت شما را بگیرم. حتماً آقایان علما و کسانی که برای این مراسم، سخنرانی به عهده گرفتند، حرف‌های مفیدتر و تازه‌تر و ارزنده‌تری را خواهند زد.

 والسّلام علیکم و رحمه ‌الله