سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در نشست سران جنبش عدم تعهد
چهارشنبه11شهریور 1371 / 4 ربیعالاول1413 / 2 سپتامبر 1992 بعد از نماز صبح، اخبار بخش فارسی صدای آمریکا را گرفتم. خبر مهمی نداشت. گزارشهای واصله از ایران را خواندم و خاطرات دیروز را نوشتم. ساعت نُه صبح به کاخ کنفرانس رفتیم. با آقای سوهارتو، رییسجمهور اندونزی ملاقات داشتم. درباره روابط دو جانبه اوپک و جنبش غیرمتعهدها مذاکره شد. خواستم که برای کم کردن تولید نفت، فشار بر عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیاورد و برای تصمیم جدیتر در مورد صربها و بوسنی هرزگوین تلاش کند. داخل جلسه رفتیم. به سخنرانیهای سران چهار کشور گوش دادم و من سخنرانی کردم. با اینکه خواسته بودند یک ربع ساعت بشود، سی و پنج دقیقه طول کشید...
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسلام علی رسول الله و آله و صحبه
آقای رییس!
انتخاب جنابعالی را به ریاست دهمین اجلاس سران عدم تعهد تبریک گفته و موفقیت شما را در حُسن اداره این اجلاس از خداوند متعال آرزو می نمایم. همچنین ضمن ابراز تشکر از مهماننوازی گرم دولت و مردم اندونزی، امیدوارم کشور شما به عنوان یکی از بنیانگذاران اولیه جنبش عدم تعهد، بتواند به تقویت این نهضت، براساس اصول و اهداف اساسی جنبش و ارتقای نقش آن در دوره متحول کنونی کمک کند. امید است این اجلاس با تدبیر شما و مساعی تمامی کشورهای حاضر بتواند ضمن ارزیابی دقیق معضلات جامعه بین المللی، راه حل و نحوه برخورد صحیح با چالشها را نیز بیابد.
آقای رییس، سران و نمایندگان محترم کشورها!
من از جانب ملتی با شما سخن می گویم که خود و رهبری ارجمندش، حضرت آیتالله خامنهای با پیروی از اندیشه های رهبر فقیدش، حضرت امام خمینی، قدس سره الشریف، منادی سیاست نه شرقی و نه غربی و نفی وابستگی و مبارزه با سلطه و استعمار است. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ این سیاست، ضمن احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی همه کشورها، اعتقاد خود را به اصول عدم تعهد به اثبات رسانده است.
تحولات بعد از نهمین اجلاس سران، پیام آور روندی جدید و غیرمنتظره است. فروپاشی اتحاد شوروی و بلوک شرق به عنوان ژرفترین تحول، پایه های نظام دو قطبی را فرو ریخت و عصر تازهای در روابط بین الملل گشود. اما آیا این امر به معنای پیروزی نهایی سرمایهداری است؟! آیا میتوان همگرایی بین المللی را نوعی همانند سازی و تبدیل جهان به هویتی یکپارچه تحت رهبری نظام سرمایه داری غرب تلقی کرد؟!
واقعیت فرهنگی جوامع گوناگون انسانی و نیز بحرانی که غرب چه در بعد اقتصادی وچه در بعد سیاسی و اجتماعی با آن دست به گریبان است، پاسخی منفی به این سئوالات میدهد. اگر شرق، عدالت سیاسی و نقش تاریخ ساز انسان را نادیده گرفت، سرمایه داری نیز همراه با نفی عدالت اجتماعی، روح و جسم انسان غربی را به بند کشیده و او را از خود بیگانه ساخته است.
بشرکنونی راهی دیگر می جوید و تشنه عدالتی است که رشد و کمال او را تضمین کند. انسان عصرما میخواهد بداند چگونه زندگی کند. تمدن مادی امروز همراه با گره گشایی بس ارزندهای که در زندگی بشر کرده و تواناییهای خیرهکننده ای که در مقابله با طبیعت به او داده است، به دلیل کم توجهی به معنویات و مذهب، مادیگری را در تمامی وجوه زندگی انسان رسوخ داده و او را بنده و برده ابزار و تکنیک ساخته است و اخلاقیات نیز در چهارچوب ملاحظات خاصی با بینش مادی اعتبار و ارزش دارد و تفسیر می گردد.
آیا در جهانی که «دهکده کوچک» تعبیر می گردد و انسانها بیش از گذشته به یکدیگر نزدیکاند، دلها نیز به یکدیگر نزدیک شده و با هم مهربان شده اند؟ آیا کرامت و آزادی واقعی انسان در این جهان تأمین شده است؟ بشر باید آینده ای مطمئن و رو به کمال داشته باشد و دیگر نمی تواند به رویاهای موجود دل بسته و در سرگشتگی و تحیر به سر برد و مایل است که راهی نو گزیده و در ظاهر و باطن از استکبار و زنجیره های اسارت رهایی یابد و توجه و راهنمایی های خالق هستی میتواند به تحقق این آرزوی ازلی و ابدی بشر کمک کند.
باید به این نکته اشاره نمود که یکی از دلایل افزایش گرایش نسل جدید به معنویت، علاوه برعامل فطرت، واکنش در برابر ایدئولوژیهایی است که قادر به نجات انسان از سرگشتگی نبوده و نتوانسته اند عطش جهانیان را برای عدالت برطرف کنند.
بیتوجهی به نهاد مقدس خانواده، زمینه های رشد و ترقی واقعی زنان را به شدت تضعیف نموده است. مایلم توصیه نمایم که کشورهای عضو جنبش به عنوان یک ضرورت، تدابیر لازم را برای استحکام بنیان خانواده و ایجاد محیط لازم برای ارتقای شخصیت واقعی زنان و حل مشکلات آنان اتخاذ نمایند تا مانع از عواقب شومی گردند که گریبانگیر زنان غرب شده است.
حضار محترم!
تأکید براینکه یک جریان عینی همکاری در حال وقوع است و نادیده گرفتن چالشهای موجود به دور از واقع نگری است و یک خطای آشکار به شمار می رود. توسعه همکاریها در مرحله نوین بین المللی، فرصت ها و امکاناتی تازه را برای همکاری گسترده تر اعضای جامعه جهانی به وجود آورده، اما در عین حال می تواند بحران های تازه ای را نیز به وجود آورد.
خارج شدن جهان از سیستم دو قطبی، بحث جهان یک قطبی و یا جهان چند قطبی را به طور جدی به میان کشیده است و در چنین روندی، جنبش عدم تعهد می باید با در نظر گرفتن شرایط، استراتژی خود را روشن سازد و در مقابل شانتاژهای تبلیغاتی قدرتهای سلطه گر، سدهای حفاظتی لازم را ایجاد نماید.
آنچه تاکنون جنبش عدم تعهد در صحنه بین المللی نشان داده است کمتر از ظرفیت و توانایی این مجموعه بوده و فقدان تفاهم و درک مشترک از عوامل مؤثر در تحولات برای تصمیم گیری منطقی و کاربردی، از جمله دلایلی ا ست که می توان در این ارتباط مورد اشاره قرار داد. شاید با ایجاد یک مرکز داوری با قدرت اجرایی مناسب، بتوان برای حل درگیریهای داخلی جنبش که مهمترین عامل آن عدم تفاهم است، اقدام نمود.
استفاده بجا از توانایی ها در جهت اهداف جنبش و درک درست و وضعیت نوین بینالمللی، شرط ادامه صحیح تلاش ها در جهت اهداف اولیه جنبش و تقویت و تکمیل و غنای محتوای حرکت است. متأسفانه امروز باید بپذیریم که به اهداف جنبش نزدیک نشدهایم.
آیا انسان تحت ستم جنوب که جنبش عدم تعهد برای احقاق حقوق او و نجات او از ستم و عقب ماندگی به وجود آمد، امروز وضع بهتری دارد؟ و آیا اهداف مهم و عالی جنبش چون احترام به حقوق بشر، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی، عدم دخالت در امور داخلی دیگران، نفی استعمار و استثمار، تأمین عدالت و حل مسالمتآمیز اختلافات همچنان دور از دسترس نیست و آیا این انسانهای تحت ستم امروز از حق آموزش، بهداشت، غذا، مسکن و آزادی انتخاب و حق توسعه برخوردارند؟
شاید طرح موضوع حقوق بشر به عنوان یکی از اولویت های نظام نوین بین الملل به معنای برآورده شدن بخشی از خواست ها و آرزوهای جنبش عدم عهد در این دوره تلقی گردد، اما واقعیت چیز دیگری است. احترام به حقوق بشر یک اصل پذیرفته شده از سوی همه ملتها و کشورهاست، اما آیا می توان تفسیرهایی را که غرب از این موضوع ارزشمند در جهت اهداف خود ارایه می دهد پذیرفت؟ آیا برخورد گزینشی و تبعیض آمیز با مسأله حقوق بشر قابل قبول است؟
متأسفانه امروز موارد آشکار نقض حقوق بشر چون آپارتاید، استعمار، تهاجم فرهنگی، تضعیف نهاد مقدس خانواده، اهانت به ارزشها و سنن ملی و مذهبی کشورها، نفی بلد و نهایتاً عدم برخورداری انسان جنوب از حق توسعه از سوی برخی به اصطلاح مدافعان حقوق بشر مورد بی توجهی قرار گرفته و دولتهای استکباری سعی دارند از این اهرم به عنوان ابزار سیاسی جهت تحمیل نظرات خود و اعمال فشار استفاده کنند و حتی در درون جوامع خودشان با انسان های غیربومی و تحت استعمار به صورت انسان دست دوم برخورد میشود.
آیا امروز جهان با سیاستهای جدید استکباری که ویژگی آن را باید در انتقال از رقابت در تقسیم جهان به تلاش برای جلوگیری از محدود شدن سیستم استکبار وکوشش در جهت ایجاد نظام یک قطبی جستجو کرد روبرونیست؟ آیا نابرابری اقتصادی خاتمه یافته که جنبش نیز بتواند هدف مبارزه با استثمار و استعمار را نادیده بگیرد؟!
وقتی که در مییابیم عصر ما، عصر رشد نابرابریها بوده است، مسئولیت ما به عنوان اعضای جنبش عدم تعهد سنگینتر می شود. در دهه اخیر قدرت خرید کشورهای در حال توسعه با سقوط قیمت کالاهای صادراتی سنتی آنها و نیز سقوط قیمت مواد اولیه در بازار جهانی کاهش یافته و این معضل با اتخاذ سیاستهای حمایتی کشورهای صنعتی و نیز گسترش دامنه بحران قروض خارجی شدت یافته است.
براساس گزارش های منتشره 23 درصد جمعیت جهان که در کشورهای صنعتی زندگی می کنند، 85 درصد ثروت و درآمد کره خاکی را در اختیار دارند و 77 درصد جمعیت جهان که در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته سکونت دارند، تنها از 15 درصد درآمد جهانی بهره مندند.
باید افکار جهان را قانع کرد که اگر وضع اقتصادی بین المللی و افزایش شکاف میان شمال و جنوب به همین ترتیب ادامه یابد، جهان شاهد رکود وبحرانی فزاینده تر خواهد بود. شمال بدون یک جنوب توسعه یافته برای همیشه نمی تواند با رونق اقنصادی بماند، ولی افزایش کارآیی اقتصادی جنوب به رونق اقتصادی شمال و شکل گیری نظام اقتصادی متعادل و پویا در سطح جهان کمک خواهد کرد.
به منظور ایجاد فضای سالم اقتصادی در جهان، ضروری است اقداماتی برای جلوگیری از انتقال آثار سوء رکود اقتصادی ادواری کشورهای صنعتی به کشورهای عقب نگه داشته شده، از میان بردن عوامل رشد ناموزون در اقتصاد کشورها علی الخصوص در کشورهای در حال توسعه، همچنین کاهش نرخ سود، افزایش نرخ پس انداز در کشورهای صنعتی و انتقال بخشی از آن به کشورهای در حال توسعه انجام شود.
کشورهای توسعه یافته وظیفه دارند ضمن فراهم آوردن امکانات دسترسی کشورهای در حال توسعه به بازار کشورهای پیشرفته به افزایش کمکهای مالی و فنی و سرمایه گذاری سالم در جهان سوم مبادرت ورزند و نباید تنها به روند ایجاد بازار مشترک در میان خود بسنده کرده و با ادعای داخلی، یک حاشیه ترجیحی برای جهان سوم در نظر بگیرند و از مسئولیت بین المللی شانه خالی کنند.
ما با حفظ همان اهداف می توانیم اولویت های نوین بین المللی نظیر حفظ محیط زیست را نیز مد نظر قرار داده و جنبش عدم تعهد را در برخورد و تصمیم گیری در قبال آن فعال سازیم. نکته قابل توجه اینک منشاء آلودگی محیط زیست و به مخاطره افتادن حیات انسانها به طور عمده کشورهای پیشرفته صنعتی اند. برای نمونه بالغ بر 80 درصد مواد شیمیایی آسیب رسان به لایه اوزون را کشورهای صنعتی به کار می گیرند. لذا ضروری است کشورهای پیشرفته صنعتی در الگوی تولید و مصرف خود تغییر عمده به وجود آورده و به موازات آن به توسعه سالم کشورهای در حال توسعه کمک کنند. در واقع حفظ محیط زیست و بهبود آن نیازمند تلاش مشترک اعضای جامعه جهانی است.
آقای رییس، رؤسا و نمایندگان محترم کشورها
با شناخت درست وضعیت نوین بین المللی و تعیین اولویت ها در چهارچوب اهداف جنبش عدم تعهد می توان مفهوم و مصداق صلح و امنیت و امکان توسعه و برخورداری از فرصتها را برای جهان سوم مشخص کرد.
مردم جنوب هیچگاه از مبارزه به خاطر بهبود زندگی و صلح خسته نمی شوند و مسلماً صلح و امنیتی که براساس بی عدالتی و استضعاف به وجود آمده باشد، نمی تواند همیشگی بوده و دوام بیاورد. دوره نوین، فرصتی را برای گسترش همکاریها و از بین بردن مواضع صلح پدید آورده، اما باید ببینیم عناصر سازنده صلح و امنیت بین المللی چیست؟
صلح و امنیت بین المللی واقعی مستلزم تضمین حق توسعه برای همه، امتناع از کاربرد زور و خشونت، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، احترام به حاکمیت ملتها و حقوق بین المللی و تلاش برای از بین بردن کانون های بحران است.
این نکته حائز اهمیت است که کشورهای عضو جنبش می بایستی همکاریهای فی مابین را برای یافتن راه حلی به منظور مقابله با ابزارهای مختلف سلطه منجمله تهدیدهای نظامی و سیاسی، سوء استفاده از شورای امنیت و حق وتو، تحریم های اقتصادی و چشمان نامحرم ماهوارههای جاسوسی که همواره تمامی فضای ما را زیرنظر دارند گسترش دهند.
اگرچه جهان شاهد ایجاد تغییراتی در ماهیت قدرت و ستیزهای رقابتی یعنی تبدیل قدرت نظامی – سیاسی به قدرت اقتصادی و بروز رقابت در این حوزه است، اما وقایع در سه سال گذشته نشان می دهد که نیل به صلحی واقعی و غیرمسلح دشوار است.
تداوم بحران در خاورمیانه و استمرار تجاوز و خشونت از سوی رژیم اشغالگر قدس در منطقه،تبعات حادثه اشغال کویت اختلافات و درگیریهای قومی در یوگسلاوی سابق و افغانستان، درگیریهای فزاینده در منطقه قفقاز، ادامه آپارتاید در افریقای جنوبی و گسترش مداخله جویی ها که با تهدید حاکمیت ملی کشورها همراه بوده، بخشی از بحرانهای پس از جنگ سرد را به ما نشان می دهد.
مایلم در همین جا نسل کشی آشکار در بوسنی هرزگوین را به عنوان نمونه بارز وحشیگری و بی حرمتی به کرامت و عزت ملتی که خواهان استقلال و تعیین حق سرنوشت خویش است مورد تأکید قرار دهم و به اعتقاد اینجانب اجلاس حاضر می باید به طور مؤثر و پیگیر در پایان بخشیدن به این تراژدی بزرگ اقدام نماید.
افزایش شکاف میان شمال و جنوب، درگیریهای جدید منطقه ای، تداوم توسعه طلبیها و مداخله جویی ها، تضادهای تاریخی و قومی، عدم وفاق میان توسعه سیاسی و اقتصادی، گسترش تسلیحات مدرن برای دسترسی به منابع جهان، بروز دورهای جدیداز بحران ها را ممکن می سازد و در این میان ظهور ناسیونالیزم افراطی در گوشه و کنار دنیا بر دامنه مشکلات می افزاید. نا آرامیهای یوگسلاوی سابق و بحران ملیت ها در آسیای میانه و منطقه قفقاز مبین آن است که در صورت عدم یافتن راه حل مناسب برای بحران ها، هر لحظه جای جای کره ما شاهد بی ثباتی خواهد بود و این به نفع هیچکس نیست.
به منظور تخفیف و حذف بحران ها در عرصه جهان باید اولاًَ به امحای فقر به عنوان یکی از منابع اولیه بحران مبادرت کرد. ثانیاً قابلیت های تجاوز و نزاع را که در رابطه سلطه نهفته است. از میان برد. در این میان خلع سلاح عمومی با پرهیز از برخورد تبعیض گرایانه و گزینشی بخصوص در خاورمیانه حائز اهمیت است.
در حقیقت نیل به صلح و امنیت و ارتقای آن فی الجمله منوط به کاهش ظرفیت تهدیدهای بالقوه و نیز از میان بردن اختلافات اجتماعی اقتصادی کشورهاست. در میان مناطق بحرانی جهان، خاورمیانه از پرتنش ترین مناطقی است که تمامی ابعاد یک بحران را در خود جای داده است. به اعتقاد ما و براساس واقعیت های موجود، عامل اصلی بحران در خاورمیانه، مداخلات مستمر آمریکا و قدرتهای بیگانه و وجود رژیم اشغالگر قدس و اقدامات تجاوزکارانه آن در منطقه است. اگر چه شرایط نوین بین المللی فرصت و موقعیت مناسب را برای حل بسیاری از درگیریهای منطقه ای و بین المللی بوجود آورده است، ولی باید اذعان داشت که تاکنون اقدام مثبت و سازنده ای در راستای حل عاقلانه و مؤثر مشکل فلسطین صورت نگرفته است و نگرانی جدی این است که از این فرصت در جهت عکس، بهره برداری شود، بخصوص که حامیان اصلی صهیونیزم با بهانه حفاظت ازکویت حضور بی سابقه و گستاخانه ای در منطقه به دست آورده اند. تداوم تجاوزات و جنایات رژیم اشغالگر قدس در سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان مبین آن است که این رژیم، مذاکرات صلح را وسیله ایجاد تفرقه و ضعف و نیز طفره روی سیاسی و پیشبرد اهداف توسعه طلبانه خود قرار داده است. در این حال تنها راه خاتمه دادن بر این تجاوزات حمایت همه جانبه از قیام مسلمانان و خواست عادلانه و حق طلبانه فلسطینیان مظلوم و تلاش همه جانبه برای تحقق اراده آنان است.
در اینجا لازم است پیوستن برادران افغانی به خانواده غیرمتعهدها را که درنتیجه 13 سال مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر مردم مسلمان این کشور حاصل گردید، به مردم مسلمان افغانستان وجامعه جهانی تبریک گویم و تذکر دهم که توجه به اراده ملتها و تلاش برای تحقق خواست حق طلبانه و عادلانه آنها می تواند زمینه و آثار بحران را از بین برده و به گسترش صلح و ثبات کمک کند. امیدوارم مردم مسلمان افغانستان با حفظ وحدت و هوشیاری کامل به دور از دخالت بیگانگان از دستاوردهای مبارزه و مجاهدتهای خود پاسداری نموده و زمینه صلح و ثبات داخلی را فراهم سازند. همچنین ضرورت دارد جامعه جهانی نیز در این مرحله حساس به یاری این کشور در جهت بازسازی و ترمیم خرابیها و ویرانیها بشتابد.
آقای رییس، حضار محترم
حل چالشها و مشکلاتی که در برابر جامعه بینالمللی و مجموعه عدم تعهد قراردارد با همکاری گسترده اعضای جنبش که نزدیک به دو سوم جامعه جهانی را تشکیل می دهند، میسر است. در این چارچوب همکاری جنوب که جنبش عدم تعهد از زمان تشکیل کمیسیون جنوب به آن عنایتی خاص داشته، حائز اهمیت است، به رغم تمامی مشکلاتی که فراروی جنوب قرار دارد، این بخش از جهان دارای منابع و نیروهای لازم و استعداد برای رشد و تأثیرگذاری فعال بر تحولات جهانی است. انسجام تشکیلاتی و تعیین اولویتها می تواند زمینه عمل مؤثر سیاسی و اقتصادی را فراهم آورد.
با توجه به نقش و جایگاه سازمان ملل در دوره کنونی و نیز اهتمام همیشگی جنبش عدم تعهد به پیشبرد اهداف خود از طریق سازمانهای بین المللی ضروریست مسأله دموکراتیزه شدن سازمان ملل و تجدید ساختار آن باید در اولویت برنامه های جنبش قرار گیرد، چرا که مسأله حساس و در اولویت برای جنبش عدم تعهد، نحوه روند تصمیمگیریها در این سازمان، ایجاد رابطه متوازن بین مجمع عمومی، شورای امنیت، دبیرکل سازمان ملل، توسعه اختیارات دبیرکل، تجدید نظر در تعداد اعضای شورای امنیت و حذف حق وتوی اعضای دائم و نیز جلوگیری از سلطه یک قدرت در حال حاضر آمریکا، می باید مورد توجه قرار گیرد. نیل به این اهداف، محتاج مشارکت و همکاری تمامی اعضای جنبش عدم تعهد سازمان ملل است.
آقای رییس!
اعضای جنبش عدم تعهد بااهداف و اراده مشترک از ظرفیت لازم برای حضور فعال تر در عرصه بین المللی برخوردارند و با گسترش همکاریهای متقابل میتوانند به اهداف عدم تعهد تحقق بخشند. جنبش عدم تعهد برای ارتقای موقعیت خود و برعهده گرفتن نقشی در خور در عرصه جهانی، ملزم به برخورد واقع گرایانه و اصولی با تحولات و تقریب نظرات بر این مبناست.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته